فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۹۴۱ تا ۳٬۹۶۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۲, Issue ۴ - Serial Number ۴۶, Autumn ۲۰۲۲
53 - 66
حوزههای تخصصی:
Augmented reality (AR) builds better participation for placemaking by focusing on real time features, communication, and direct information flow between project s takeholders. This s tudy attempts to access to specification of the Augmented Reality Sys tem for Placemaking (ARSP) model and make the research a basis for a profitable e-business model. By inves tigating AR and placemaking, this research seeks to build an augmented reality sys tem specification of the information flow and communication for project s takeholders' management. This paper explores the potential for using AR technology in interior design by three-dimensional (3D) and two-dimensional (2D) and façade placemaking by 2D textures of brick material. The sys tem consis ts of a qualitative proof of concept (POC) model, a prototype model, and a minimum vital product (MVP) model to s tudy to compel quantitative research. The ARSP POC model, prototype model, and MVP model are programmed by building an information modeling (BIM) sys tem, Revit and Unity software, and different software development kits (SDKs) as an application for Android devices. Seventy-four experts tes ted the MVP model in the Delphi method and observed, interviewed, and filled out a ques tionnaire. The research shows that the contributions of this s tudy to the body of knowledge are twofold. Firs t, this s tudy extends the unders tanding of AR applications in placemaking. Second, this s tudy identifies possible improvements using AR sys tems in design, procurement, and cons truction.
واکاوی شاخص های مؤثر بر خلق مکانسوم با رویکرد شاهدمبنا (نمونه موردی: پارک/تپه های ملت و دیدگاه شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم دی ۱۴۰۱ شماره ۱۱۵
57 - 68
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مکان سوم مفهومی کلید ی برای د رک عملکرد روابط بین محیط و اجتماع است. شهرها یک سامانه پیچید ه اجتماعی-زیست محیطی هستند و همواره به عنوان بستر تعاملات اجتماعی و فضایی برای ملاقات و گذران اوقات فراغت مطرح بود ه اند . با نگاهی به مناطق مختلف شهر سنند ج، نابرابری های اجتماعی موجود د ر محله های مختلف که خود ناشی از توزیع و پخش نابرابر امکانات و تسهیلات شهری است، به روشنی به چشم می خورد که بعضاً ریشه د ر بینش مسئولان امر نسبت به مکان و غرابت اقد امات انجام گرفته با مضمون مکان و نیاز کاربران د ارند . هد ف پژوهش: هد ف اصلی پژوهش، شناسایی و اعتبارسنجی شاخص های مؤثر د ر خلق مکان سوم است. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نظر موضوع، مید انی، از نظر هد ف کاربرد ی-توسعه ای و از نظر زمان، آیند ه نگر است. گرد آوری اطلاعات به روش اسناد ی و پیمایشی انجام می شود . براین اساس از د و روش «مضمون مبنا» د ر ارزیابی محتوای اد بیات موضوع و همچنین از روش «شاهد مبنا» د ر ارزیابی نمونه مورد ی و پیمایش با استناد به رصد ، مستند نگاری و پرسش نامه استفاد ه می شود . ارزیابی اطلاعات کیفی، د ر نرم افزار Maxqda 18 به انجام می رسد . نتیجه گیری: نتایج پژوهش، نشان از تفاوت بینش جامعه کاربران و جامعه مسئولین د ر مورد وضعیت و ویژگی های خلق مکان سوم د ارد . یکی از د لایلی که موجب تغییر د ر فضاهای شهری و خلق مکان می شود ، میزان آگاهی جامعه از تأثیرات طراحی شهری و مطالبه گری آنهاست که به رشد و توسعه مرد م مد ار و خلق مکان های شهری خواهد انجامید . همچنین مجموعه د رخواست کاربران براساس ارزیابی شاهد مبنا از پارک تپه های د ید گاه و ملت، همسو با شاخص های خلق مکان سوم مبتنی بر تحلیل مضمون مبنای اد بیات مربوطه است. بر این اساس پیشنهاد اتی جهت خلق مکان سوم د ر پارک تپه های د ید گاه و ملت، ارائه می شود .
Considerations on Two Noble Qurans Transcribed in Shiraz During the Safavid Era
منبع:
مطالعات نظری هنر دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
33 - 67
حوزههای تخصصی:
There were some Qurans related to Safavid era in Darussaade in Istanbul, which was an Ottoman royal headquarters, and were collected from mosques and tombs in museums and libraries from the beginning of the 19<sup>th</sup> century A.D. These artworks, which are remarkable examples in Islamic bibliopegy art because of their magnificent illuminations and precious covering, also show an especial and important era because of their scripts and transcribing. These works, regardless of their transcribing style, are important examples of artistic masterpieces because of their illuminations and coverings that show the perfection of Islamic bibliopegy art in the 16<sup>th</sup> century.
We know that Esfahan, Tabriz, Shiraz and Qazvin were prominent in Safavid bibliopegy. Among these cities, Shiraz was the most important one in the 16<sup>th</sup> century A.D. I want to introduce two Qurans which were brought to Istanbul as an order or a gift. These two holy Qurans from Safavid era have fine scripts, illuminations, covers and they are kept in Museum of Turkish and Islamic Arts in Istanbul. Ghataee and lac techniques have been performed proficiently on one of the covers. Mohamad al-Kateb and Ibn Qasem Daee Abdol Vahab al-Shirazi are the calligraphers. Both of the Qurans are transcribed in Yaghout al-Mostasami’s style which is still common in Iran. Ottoman History recorded in these Qurans are interesting, too. There is a note in one of the Qurans which is an endowment by Mehr Mah Soltan, Soltan Suleyman Qanouni’s daughter, to be kept and read in her mother’s tomb, Khoram Soltan. Another Quran was also dedicated to be kept in Aziz Mahmoud Khodaee’s mosque in Uskudar (Istanbul), according to its note, by a person named Fazlolah Ibn Mahmoud. There are horoscopes and prayers for finishing the Quran at the end of both Qurans which were common inn Safavid era.
Transcribed Qurans by Sekarzadeh Seyed Mohamad Effendi
منبع:
مطالعات نظری هنر دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
69 - 92
حوزههای تخصصی:
Sekarzadeh Seyed Mohamad was one of the 18<sup>th</sup> famous calligraphers in Ottoman. He was born in Manisa. His father, Abdorahman Effendi, was a confectioner so Seyed Mohamad was known as “Shekarzadeh”. He was Yedikuleli Seyyid Abdullah Efendi’s student and got permission from him. He was famous especially for Thuluth and Naskh script. He died in 1753 A.D and his tomb is located next to Sheikh Hamdolah’s in Karacaahmet cemetery in Istanbul. There are still three Qurans transcribed by him in different museums. The first one is a Quran, No. 85, kept in Turkish and Islamic Arts in Istanbul. It was a copy of Quran by Hafiz Uthman and it was ordered by Sultan Salim the third. This one has 458 pages and has been finished in 1729 A.D. After finishing this Quran, the king has known Shekarzadeh’s tendency to visit Kaaba so let him go and ordered him to copy another Quran by Sheikh Hamdolah. So Shekarzadeh went to Medina and after staying there for a year and transcribing the mentioned Quran, came back to Istanbul. In that time, Sultan Mahmoud was at the beginning of his kingdom, so Shekarzadeh gave the Quran to him.
It can be understood from the endowment and notes that this manuscript later was taken to prophet Mohamad’s shrine by Rateb Ismaeil, and today it is kept in Malek Abdolaziz’s library in Medina, No. 231.
Later, Shekarzadeh transcribed a Quran because of Soltan Mohamad the first, in 1733 A.D. and today it is kept in Suleymaniye library (Yenicami 3). This Quran has 346 pages and it is the first Quran that published by Ottoman government officially in 1874 A.D. This manuscript was published perfectly by Turkish Classical Art Foundation in Istanbul in 2018. Shekarzadeh mentioned in colophon of this Quran that this was the third one he had transcribed and he wanted to do more. But there are only three manuscripts mentioned in resources. It can be possible that his other Qurans are in private collections. This article is about Shekarzadeh’s artworks, who is a famous Ottoman calligrapher, his place in the Quran transcribing and especially his Qurans’ features.
وجه نمادین تکنولوژی در تولید میراث معماری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
41-22
حوزههای تخصصی:
اهداف: معماری به عنوان یکی از شیوه های خلق اثر، ضمن بهره گیری از هنر، ترکیبی از اندیشه و فناوری است. آنچه یک اثر معمارانه را از سایر آثار ممتاز می سازد، این است که واجد ارزشی بیش از فراهم کردن سرپناه باشد؛ به عبارتی علاوه بر وجه کارکردی، خصیصه زیبایی و انتقال مفاهیم متعالی تر را نیز بروز دهد. این نوع معماری به عنوان یک میراث ارزشمند، قابلیت ماندگاری در تاریخ را داشته و نقش فناوری در تولید چنین میراثی، همواره یکی از پارامترهای اثرگذار بوده است. هنگامی که طرح معماری به عنوان یک اثر هنری ویژه شکل می گیرد، بی تاثیر از فناوری در روند خلق نبوده و فناوری در این حالت، جنبه نمادین می یابد. هدف این پژوهش بررسی این وجه ثانویه فناوری و نقش آن در تولید میراث معماری معاصر می باشد. روش ها: از نظر روش شناسی، مطالعات صورت گرفته به صورت ترکیبی بوده و در آن از رهیافت زمینه ای استفاده شده است. از طریق روش های توصیفی-تحلیلی عوامل اثرگذار بر معماری با بررسی آثار میراث معماری معاصر و همچنین وجوه تاثیرات فناوری و نقش آن تحلیل شده است. یافته ها: بررسی نمونه های هویت بخش معماری معاصر به عنوان میراث ماندگار، با پراکنش مختلف جغرافیایی نشان می دهد که به طور مشترک ویژگی های فرم، عملکرد و زیبایی در حوزه های پیکربندی فرمی، سازماندهی فضایی و ترکیب بندی نما قابلیت تحلیل و مقایسه دارند. نتیجه گیری: ماهیت معماری در فصل مشترکی از وجوه هنر، علم و تکنیک، بسته به مقطع زمانی و جغرافیای مکانی دستخوش تحول بوده و خلق میراث ماندگار معماری، وابسته به سطح پیشرفت فناوری زمان خود بوده است.
واکاوی مفهوم «گروتسک» در ادبیات و نقاشی (دوره رنسانس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گروتسک سبکی خارق العاده از هنر تزیینی برجای مانده از روم باستان است که دوباره احیا شده و در پایان قرن پانزدهم و اوایل قرن شانزدهم میلادی مورد استفاده بسیار زیادی قرار گرفته است. در گونه ادبیات گروتسکی، مفاهیمی نظیر: وحشت آفرینی، طنز، هجو، مبالغه، ابزورد، تحریف واقعیت و نظایر آن دیده می شود. استفاده از اصطلاح گروتسک به کاریکاتور نیز گسترش می یابد. هدف از انجام این پژوهش، ارائه مفاهیم گوناگون از دیدگاه های برخی از اندیشه نگاران گروتسک در حوزه ادبی و همچنین آشکار ساختن دیدگاه بصری بعضی از نقاشان رنسانس سده های پانزدهم و شانزدهم میلادی نسبت به آن است. گروتسک را می توان تردیدی بین مفهوم ترس و کمدی تعریف کرد که هرگز به طور کامل به یکی پایبند نمی ماند و دیگری را نیز به طور واقعی رد نمی کند. دور شدن از مدل های کلاسیکِ نظم، تعقل، هماهنگی، تعادل و شکل، خطر ورود به جهان گروتسک را زیاد می کند. گروتسک می تواند تقریباً از هر نظریه ای پشتیبانی کند. گروتسک در آثار تصویری رنسانس اغلب شامل نوعی تلفیق و ترکیب انسان با حیوانات، گیاهان، اشیاء، عناصر طبیعت یا ترکیبات دیگر است. این پژوهش به شیوه توصیفی و تا حدودی تحلیلی انجام گرفته است.
نگاهی بر مفهوم عشق در جمالشناسی سهروردی
حوزههای تخصصی:
حکمت اشراق سهروردی با دربرداشتن مفاهیم ایرانی-اسالمی، میتواند مبنایی برای بررسی مباحث حکمی در هنرهای سنتی باشد. از آنجا
که حکمای اسالمی بحثی اخص درباب زیبایی نداشته اند، ولی شأن وجودشناختی و حیث معرفتی زیبایی به مثابه یک مفهوم و امر زیبا به
عنوان وجه تحققی آن، زمینههای تأمالت زیباشناختی در این باب را براساس مفاهیم حکمت اشراق فراهم آورده است. بهرغم گسستهای
تاریخی و نفوذ فرهنگهای بیگانه، تحوالت موسیقی سنتی ایران از پیوستگی و تداوم نسبی برخوردار بوده است و وجوه اشتراکات صوری و
مضمونی فراوانی در آثار دورههای مختلف، خصوصاً سالهای بعد از انقالب اسالمی مشاهده میشود. هدف از انجام این تحقیق، پاسخ به این
پرسش بود که مؤلفههای زیباییشناسی حکمت اشراق چیستند و چگونه در تحلیل آثار موسیقی ایرانی مورد استفاده قرار میگیرند؟ روش
انجام این تحقیق از منظر هدف، کاربردی-نظری و از منظر شیوه انجام، توصیفی-تحلیلی بود و اطالعات نیز به شیوه کتابخانهای به دست
آمد. نتایج نشان میدهند آهنگسازی در موسیقی ایرانی با فرض وجود عشق، حسن و حزن در روح این موسیقی همواره نیاز به نوعی سلوک
عرفانی داشته و مفاهیمی چون کثرت در وحدت، سلسلهمراتب، غایتگرایی، نمادپردازی و ... میتوانند مبنایی برای تحلیل آثار موسیقی
سنتی ایران باشند.
بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری با استفاده از رویکرد پروژه های محرک توسعه (مطالعه موردی محله زرگنده تهران)
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
138 - 152
حوزههای تخصصی:
بافت های ناکارآمد شهری در مقایسه با سایر پهنه ها از جریان توسعه عقب افتاده و نیازمند دستیابی به عدالت فضایی، برابری اجتماعی، سرزندگی اقتصادی و سلامت اکولوژیکی می باشند. همچنین بینشی جامع و عملیاتی است که به حل مشکل های درون بافتی می پردازد. استراتژی های جدید توسعه اغلب شامل ساختمان ها یا مناظر گوناگون که هدایت گر توسعه شهر هستند، می باشند. پروژه های محرک، ابزاری هستند که در درون استراتژی های تغییر شکل شهری همچون بازآفرینی و توسعه مجدد بافت های ناکارآمد، می توانند با استراتژی های قبلی ترکیب و زمینه بسترسازی را آماده نمایند. این پژوهش در قالب رهیافت نوینی از مداخله مکان مبنا در بافت های ناکارآمد شهری توسط پروژه محرک توسعه زرگنده شهر تهران است. نوع پژوهش از نظر هدف، کاربردی و شیوه انجام، توصیفی-تحلیلی است و با بهره گیری از منبع های کتابخانه ای و برداشت میدانی و تکنیک AHP-SWOT از طریق Expert Choice برای تحلیل داده ها استفاده شده است. نتیجه ها نشان می دهد بافت فرسوده و ناکارآمد محله زرگنده در حوزه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و گردشگری به لحاظ محیط درونی با ضعف های زیاد و به لحاظ محیط بیرونی با فرصت های قابل توجهی روبه رو است. در نهایت برای انتخاب مناسب ترین سایت جهت پیاده سازی می توان با توجه به بستر کنونی زرگنده، کاربری هایی با درون مایه تجاری، اقتصادی، فرهنگی و گردشگری جهت الگو سازی در بافت تعریف کرد. با اتخاذ راهبردهای انطباقی و کاستن از ضعف های موجود، می توان از فرصت های موجود در محدوده موردمطالعه حداکثر استفاده را داشت.
پارادایم های حفاظت معماری در ایرانِ معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم تیر ۱۴۰۱ شماره ۱۰۹
19 - 34
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بر اساس ماهیت چندرشته ای «حفاظت معماری» که در منشورهای اخیرِ بین المللی، بدان تأکید شده، نقش آفرینی مطلوب معمار به عنوان یکی از تخصص های مشارکت کننده در این حرفه، در موفقیت اقدامات حفاظت معماری مؤثر است. اما به دنبال رویارویی ایران با مفاهیم حفاظت علمی، عملکرد معمار در این حرفه، نسبت به عملکرد این تخصص در آفرینش های معماری، دچار ضعف نسبی شد که به نظر می رسد، مؤلفه هایی در پارادایم های حفاظت، بر این ضعف، تأثیرگذار بوده اند. هدف پژوهش: بررسی تحولات پارادایمی حفاظت معماری در ایران از منظر تأثیر آن بر عملکرد معمار، پس از مطرح شدن حفاظت علمی بوده است. روش پژوهش: این پژوهش با روش های تاریخی و علّی از زیرمجموعه های پژوهش کیفی انجام شده است. نتیجه گیری: در دوره حفاظت سنتی در ایران، اولویت داشتنِ تأمین ایده آل های اجتماعی در پارادایم غالب، از معمار عملکرد فرهنگی طلب می کرد. اما با مطرح شدن حفاظت علمی و برتری یافتن ایده آل های دیگری در پارادایم غالب، توجه به ارزش های اجتماعی در سایه قرار گرفته و لزوم عملکرد فرهنگی معمار منتفی شد. تداوم طولانی مدتِ این پارادایم، سبب شد که تکلیف اصلی معمار در حفاظت فراموش شده و توانایی انجام آن تضعیف شود. به طوری که با وجود مطرح شدن پارادایم فرهنگ گرا از اوایل دهه 70، هنوز اکثریت جامعه علمی معماری، توانایی عملکرد فرهنگی نداشته و این پارادایم جایگاه خود را پیدا نکرده است. اما به علت تلاش قشر معدودی از معماران برای تقرب به پارادایم فرهنگ گرا، مقطع حاضر را می توان دوره گذار به شمار آورد. در شرایط حاضر، تعریف جدی ترِ جایگاه معمار در امر حفاظت، آموزش عملکرد فرهنگی برای این تخصص و بهره گیری صحیح از توانایی های معمار، در همسوشدن اکثریت معماران با قشر معدود پیشرو و باب شدن پارادایم فرهنگ گرا نقش مؤثری خواهد داشت.
مکانیسم تأثیر شکل شهری و کاربری زمین بر حمل و نقل و آلودگی هوای کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم تیر ۱۴۰۱ شماره ۱۰۹
35 - 46
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: آلودگی هوای تهران یکی از چالش های عمده مدیریت شهری است. امرزوه مشکل آلودگی هوا و تراکم ترافیک درکلانشهر تهران مانند بیشتر شهرهای بزرگ کشورهای جهان بسیار نگران کننده است. در این میان کاربری زمین و حمل و نقل دو بخش عمده هستند که دارای بیشترین سهم در آلودگی محیط زیست می باشند.هدف پژوهش: انگیزه این مقاله، بررسی کارایی کاربری زمین شهری، نحوه توزیع کاربری ها و تأثیر آنها بر حمل و نقل و آلاینده ها است. بدین منظور این سوال مطرح شد که تاثیر کارایی کاربری زمین شهری و توزیع کاربری های شهر تهران بر حمل و نقل و آلودگی هوا در دو دهه اخیر به چه صورت بوده است؟ روش پژوهش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی بوده و گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی-کتابخانه ای، داده های شهرداری و تصاویر ماهواره ای انجام شده است. در این تحقیق از تصاویر ماهواره لندست و نرم افزارهای تخصصیENVI53، ArcGIS 10 ،Google Earth Pro وSPSS 24 استفاده شد.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش، بیانگر گسترش شهر تهران، از بین رفتن پوشش گیاهی و تبدیل آنها به اراضی ساخته شده است. شهر تهران طی دو دهه گذشته، از نظر مساحت ساخته شده شهر رشد بیشتری نسبت به رشد جمعیت داشته است، که بیانگر ناکارآمدی زمین طی این دوره زمانی است. به عبارتی گسترش شهر بیشتر به سمت حاشیه با تراکم جمعیتی کم بوده است. بررسی همبستگی میان انواع کاربری زمین طی دوره زمانی2016- 2004، حاکی از رشد پراکنده شهر تهران است. در چنین شرایطی ساکنین بیشتر از خودرو شخصی استفاده می کنند که این امر باعث افزایش ازدحام ترافیکی، مصرف بالای سوخت و تشدید آلودگی هوا می شود.
بررسی نقش رویکرد شهر نرم در جهت ارتقای تعاملات اجتماعی در فضاهای شهری پس ازکرونا (نمونه موردی: محله هاشمیه مشهد)
حوزههای تخصصی:
شیوع کرونا و اعمال سیاست فاصله گذاری اجتماعی در شهرها سبب کاهش تعاملات اجتماعی و در نتیجه تغییر الگوی رفتاری شهروندان شده است، گسترش این ویروس در شهرها باعث تعطیلی بسیار از مراکز خرید و اماکن عمومی شد و همین موضوع باعث ایجاد ضربه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی بر بستر جامعه شهری و شهروندان آن شد. فاصله گذاری اجتماعی سبب کاهش ایجاد گفتمان های شهری در فضاهای عمومی و در بسیاری از موارد همین موضوع باعث ایجاد انزوای اجتماعی و افسردگی در شهروندان شد، در حال حاضر که جهانی متفاوت در حال تجربه شدن است، لزوم احیا و توزیع عادلانه فضاهای جمعی پیش از پیش احساس می شود تا تعاملات اجتماعی در بستری که متعلق به همه گروه ها و ساکنان شهر است، دوباره از سر گرفته شود، این مقاله به تبیین و به کارگیری رویکرد شهر نرم در جهت ارتقای تعاملات اجتماعی در دوران کرونا پرداخته است، روش تحقیق پژوهش حاضر از نوع تطبیقی میباشد و با بررسی چارچوب نظری معیارهایی در جهت افزایش حضور پذیری در فضاهای شهری با رویکرد شهر نرم در دوران کرونا و پسا کرونا تالیف میشود. با تکمیل پرسشنامه باز و بسته، مشاهده، مصاحبه و نیز مطالعات میدانی به شناخت معیارهای موثر بر روی موضوع در محله هاشمیه مستخرج شد و در روش مولفه های کمی از نرم افزار Spss در جهت تحلیل داده ها و در مولفه های کیفی از دسته بندی و تجزیه تحلیل داده ها و در نهایت هم پوشانی آن در جهت اعتیار بخشی به داده های کمی استفاده شد و در نهایت میزان حضور پذیری فضاهای شهری با معیارهای استباط شده در دو دوره قبل کرونا و بعد کرونا بررسی شده است و با توجه به رویکرد شهر نرم میزان تاثیر گزاری هر معیار در محله هاشمیه بررسی شد.
مطالعه تطبیقی ایکات ایران (یزد) و ازبکستان از منظر رنگ و نقش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۵
29 - 44
حوزههای تخصصی:
ایکات یکی از منحصربه فردترین پارچه ها در جهان است که روش بافت و نقش اندازی روی آن با دیگر پارچه ها متفاوت است. دستبافته های ایکات منسوجات طرح داری هستند که با گره زدن و مقاوم ساختن در برابر رنگ کردن تار و یا رنگ کردن تار قبل از بافتن تولید می شوند، تکنیکی که در بسیاری از نقاط جهان شناخته شده است. این بافته در کشورمان با نام «دارایی» شناخته می شود. هدف اصلی در این پژوهش، شناسایی تفاوت ها و شباهت های میان پارچه های دستباف ایکات یزد و ازبکستان است که زمانی در یک جغرافیای فرهنگی وجود داشتند. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که میان نقوش و رنگ ایکات های ایران و ازبکستان چه شباهت ها و چه تفاوت هایی وجود دارد؟ این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی با رویکرد تطبیقی و با بهره گیری ازمنابع کتابخانه ای صورت گرفته است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که ایکات ازبکستان از منظر رنگ و نقش تنوع گسترده تری دارد و رنگ های به کاررفته در ایکات ازبکستان درخشان تر هستند اما ایکات یزد از تنوع رنگ و نقش کمتری برخوردار است و بیشتر از نقوش هندسی در آن استفاده شده است. زمینه پارچه های ازبکستان از نقوش پرشده است اما زمینه پارچه های یزد خلوت بوده و فضاهای خالی در آنها دیده می شود.
ابوالحسن مستوفی از ورای متن و تصویر
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
71 - 83
حوزههای تخصصی:
گرچه ابوالحسن مستوفی غفاری به عنوان اولین نقاش از سلسله نقاشان خاندان غفاری از اهمیت برخوردار است اما آنچه او را حتی از دیگر هنرمندان عرصه تصویرگری ایران متمایز و برجسته می نماید، حیات دوگانه وی از یک سو به عنوان تاریخ نگار و دبیر دربار و از سوی دیگر هنرمندی نقاش است. این مهم رویکرد نوینی را در ارتباط با تبیین شخصیت، افکار و هنر او می گشاید. از این رو در نظر است در گستره روش های نوین مطالعات کیفی تاریخی و با به کارگیری رویکرد آیکونوگرافی از طریق مطالعه تطبیقی متن ارزشمند تاریخی برجای مانده از او (گلشن مراد) و دیگر متون مستند تاریخی به مطالعه آیکونوگرافیک آثار وی پرداخته و ضمن تبیین زوایای هنر و افکار وی، ضمن تحلیل آثار برجای مانده آراء و نظرات و تحلیل های موجود در رابطه با آثار او را محک و بازنگری کند. از این راه نشان داده شده که تا چه اندازه تعمیم دریافت های بی واسطه حسی مبتنی بر تجربه تمایزنیافته شخصی در انحراف معنای مستتر در آثار هنری می تواند گمراه کننده و نادرست باشد.
اسطوره شناسی تمثیلی انسانهای چند عضوی نقش شده در عجایب المخلوقات و غرائب الموجودات (نسخه عربی مصور کتابخانه بوردو فرانسه)
منبع:
فردوس هنر سال ۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۰
78 - 91
حوزههای تخصصی:
چکیدهبیان مساله: کتاب عجایب المخلوقات قزوینی یکی از مهمترین کتابهای عجایب نگاری دوره اسلامی است که محققین را به تکاپو انداخته که ریشه و دلیل نگاره های این کتاب چه مواردی است. این تحقیق تلاش می کند تا به کمک روش اسطوره شناسی تمثیلی کروزر و انجام مراحل پنج گانه این روش به بررسی شکل گیری موجوداتی عجیب الخلقه اساطیری تحت عنوان "چند عضوی ها" بپردازد. چنین موجوداتی که شامل موارد گوناگون از آفریده هایی با اعضای تکثیر شده بدن می باشند که دارای ریشه های اسطوره شناسی بوده و مطالعه آنها جز در چنین بستری امکان پذیر نمی باشد. انسان بدوی که در مسیر رشد فکری و اندیشه به جایگاه نمادین عضو بدن در فرهنگ اساطیری آگاهی یافته است موجوداتی را خلق می کند که در تعداد اعضاء بدن دچار تکرار و تکثر شده اند و توانایی های خارق العاده ای را شامل می گردند. این مخلوقات شامل موارد متعددی همچون چند چشم، چند دست، چند بدنه و می شوند که هر کدام از آنها قدرت های خاصی را به صاحبانشان اعطا کرده و به واسطه داشتن چنین قدرت های بیکرانی منجر به فراهم شدن زمینه ای برای نیل به آرامش انسان همیشه در خطر بدوی به لحاظ روانی می شوندهدف: بررسی اسطوره شناسی انسان های چندعضوی در کتاب عجایب المخلوقات قزوینی نسخه موجود در کتابخانه بوردو فرانسه به روش پنج گانه فردریش کروزر است.سوال: موجودات چند عضوی و متکثرالاعضاء نقش شده در کتاب عجایب المخلوقات قزوینی ریشه در چه اسطوره هایی دارند؟روش: این پژوهش از نوع بنیادی است و به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است.نتیجه گیری: ریشه یابی دقیق مکانی و زمانی آفرینش موجودات چند عضوی به علت مشترکات جوامع کهن در بسیاری از رسوم و نقوش غیرممکن می نماید که به علت تاثیر و تاثراتی که کشورهای مختلف با ایران داشته اند بی شک منجر به تاثیرات زیادی بر هنر در زمینه خلق چنین نمونه های اسطوره ای شده است.
تاثیر هویت مردانه بر شکل گیری آیکون زن در فیلم نوآرهای دهه ۱۹۴۰ میلادی هالیوود
منبع:
فردوس هنر سال ۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۰
92 - 113
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: یکی از رویکردهای علمی در خوانش محتوای آثار هنری تصویری رویکرد آیکونولوژی است. باوجود آن که ازاین رویکرد تا به امروز بیشتر در خوانش آثار هنر تجسمی بهره برده اند، اما استفاده از آن در خوانش آثار سینمایی نیز با رعایت الزامات آن امکان پذیر است. آیکونولوژی شاخه ای از تاریخ هنر است که توجه خود را به محتوای اثر هنری در برابر فرم آن معطوف می کند. آنچه در خوانش آیکونولوژیک مطرح است شناسایی جزء تکرارشونده در اثر هنری، آیکون، و تفسیر دلایل شکل گیری آن بر مبنای شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه شکل دهنده آن آیکون است. با توجه به خصوصیات تکرارشونده ژانر فیلم نوآر و تصویر تثبیت شده آن از زن می توان فیلم های این گونه سینمایی را با استفاده از رویکرد آیکونولوژی موردبررسی قرارداد. در تاریخ هنر سینما ژانر نوآر همواره به عنوان یکی از نقاط اثرگذار این هنر برشمرده شده است. به همین منظور پژوهش حاضر به مطالعه تاثیر هویت مردانه بر شکل گیری آیکون زن در فیلم نوآرهای دهه 1940 میلادی آمریکا می پردازد. به همین جهت در این مقاله ابتدا رویکرد آیکونولوژی مختصراً معرفی می شود و سپس خوانش آیکونولوژیک پنج اثر شاخص فیلم نوآر با تکیه بر شخصیت زن در این فیلم ها صورت می گیرد.هدف: هدف این پژوهش نشان دادن امکان استفاده از رویکرد آیکونولوژی در خوانش آثار سینمایی و بررسی تاثیر هویت مردانه بر شکل گیری شخصیت تکرارشونده از زن در آثار فیلم نوآر شده اند.سؤال مقاله : دلایل شکل گیری شخصیت تکرار شونده زن در فیلم نوآرها چیست؟ هویت مردسالارانه جامعه چه تاثیری بر شکل گیری شخصیت زن در فیلم نوآرها داشته است؟روش تحقیق: در این مقاله از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی استفاده شده و منابع کتابخانه ای مورد استناد قرار گرفته اند.نتیجه گیری: طبق یافته های این پژوهش آیکون زن در فیلم نوآرهای هالیوود حاصل سنت های بصری و روایی دوره خود از جمله وجود سیستم استودیویی، نقش پذیری زنان در جامعه آمریکا و هویت مردانه حاکم بر آن جامعه است.
ارزیابی کیفیت زندگی ساکنان مناطق دهگانه شهر تبریز از بعد رفاه ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
134-117
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: برای رسیدن به توسعه پایدار مناطق شهری یکی از جنبه های کلیدی امکان نظارت بر کیفیت زندگی در تمام ابعاد آن یعنی ابعاد اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی است که این مهم نیازمند اجرای ابزارهایی است که قادر به شناسایی ابعاد اصلی رضایت انسان باشند. هدف: هدف اصلی تحقیق حاضر، ارزیابی رفاه و کیفیت زندگی مردم در شهر تبریز بر اساس مؤلفه های اساسی با ارجاع به نظریه قابلیت های «سن» می باشد. روش ها: بصورت تحلیلی توصیفی و با استفاده از ابزار پرسشنامه انجام شد. جامعه آماری تحقیق جمعیت شهر تبریز که حجم نمونه براساس فرمول کوکران 382 نفر بدست آمد. برای تحلیل داده ها از معادلات ساختاری با روش اکتشافی و تحلیل عاملی مرتبه دوم با استفاده از نرم افزار Amos و Spss بهره گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد که عوامل تعیین کننده اصلی رفاه ذهنی در زمینه ادراکات فردی، شرایط اقتصادی، امنیت، کیفیت محیطی و فرصت های آموزشی هستند. شرایط رفاه در مناطق بسیار 7، 9 و 6 بسیار پایین است، در حالی که در مقابل، 2 و 1 و 5 بالاترین سطوح رفاه را در بین مناطق تبریز نشان داد. با تمرکز بر منطقه 7، می توان مشاهده کرد. این منطقه به مراتب کم ترین مقادیر را برای سه بعد اصلی از چهار بعد اصلی رفاه نشان می دهد که قابل توجه به نظر می رسد. نتیجه گیری: در نتیجه برای رسیدن ساکنین شهر به سطح رفاه و کیفیت زندگی مطلوب باید توجه مضاعف شود.
تدوین راهبردهای توسعه پایدار گردشگری در مناطق کویری شمال شرق استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
94-74
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش حاضر تدوین راهبردهای توسعه پایدار گردشگری در مناطق کویری شمال شرق استان کرمان است. هدف کاربردی پژوهش، نشان دادن اهمیت و جایگاه توسعه گردشگری پایدار، به عنوان عاملی در جهت تحقق اهداف توسعه پایدار است. روش ها: برای گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای و میدانی ) استفاده شد. فرآیند پژوهش با تکمیل پرسشنامه توسط 30 نفر از کارمندان اداره کل میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری استان کرمان ادامه یافته، داده ها به روش گلوله برفی گردآوری شدند. تحلیل داده ها توسط ماتریس سوات ( SWOT ) و ماتریس برنامه ریزی راهبردی کمی ( QSPM ) تحلیل شدند. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده از میان اهمیت عوامل داخلی نتیجه گرفته شد که در میان نقاط قوت بیشترین اولویت مربوط به شاخص های «ایمنی جاده های منطقه» با نمره 19.33 است؛ و شاخص «برخورداری از چشم اندازهای طبیعی منحصربه فرد» با نمره 10.93 از دید خبرگان در میان نقاط قوت از اهمیت کمتری برخوردار هست. در میان نقاط ضعف شاخص «کیفیت پایین امکانات خدماتی» با نمره 18 مهم ترین نقاط ضعف داخلی محسوب می شود. در ادامه تحلیل نمرات عوامل خارجی نشان داد که در میان فرصت ها بیشترین اولویت مربوط به شاخص «روند رو به رشد فعالیت های گردشگری کویری» با نمره 18.40 است. شاخص «عدم توجه به توسعه گردشگری در مناطق کویری در سیاست گذاری» با نمره 19.20 مهم ترین تهدید محیطی محسوب می شود. نتیجه گیری: وضعیت توسعه پایداری گردشگری کویری شمال شرق استان کرمان در حالت تهاجمی قرار دارد و این وضعیت ناشی از غلبه نقاط قوت داخلی بر نقاط ضعف داخلی و فرصت های محیطی بر تهدیدات محیطی است.
تأثیر تحولات میدان های پیرامون ارگ بر یکدیگر در پایتخت قاجاری (میدان های مشق، ارگ، توپخانه، سبزه میدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۹۶)
173-148
حوزههای تخصصی:
روزگار قاجاریان، دوره تغییرات بنیادین و ورود مفاهیم نوین شهری بوده و میدان ها، گونه ای از فضاهای شهری بستر برخی از این تغییرات بودند. هدف این مقاله که بر چهار میدان اصلی پایتخت قاجاری (مشق، ارگ، توپخانه، سبزه میدان) متمرکز است، درک تحولات کالبدی و مکانی آنها در کنار یکدیگر و مرتبط با ارگ به عنوان بستر شهری مشترکشان است. سؤالات پژوهش عبارت اند از: ۱.کدام تحولات این چهار میدان بر محوطه ارگ تأثیرگذار بوده است؟ ۲.تغییرات هر میدان چه تأثیری بر تحولات میدان های دیگر داشتند؟ با استفاده از روش تفسیری- تاریخی در منابع مکتوب دست اول و دوم و استاد تصویری جمع آوری شده و استدلال منطقی یافته ها، ترسیم دیاگرام ها و باز تولید برخی نقشه ها مشخص کرد که اولا تحولات میدان های ارگ، مشق و سبزه میدان در دوره ناصری (پیش از گسترش شهر) و بهبود وضعیت کالبدی و عملکردی آنها سبب تولد میدان هایی با طرح و کارکرد معین در شمال و جنوب ارگ شد که تا پیش از این فضاهای بی نظم و ترتیب با عملکردهای چندگانه بودند. همچنین تغییرات میدان ارگ و تبدیل آن به باغ گلشن، سبب تولد میدان توپخانه در شمال ارگ و چهارمین میدان پیرامون این بستر شهری مشترک شد. شکل گیری این میدان جنبه ارتباطی جدیدی را به سمت شمال و محله تازه تاسیس دولت برای ارگ به همراه داشت. دوم اینکه میدان ها پیش زمینه پیدایش دیگری بوده اند: ابتدا سبزه میدان، سپس میدان ارگ و بعد از آن میدان مشق و در نهایت میدان توپخانه شکل می گیرد و از طرفی عملکرد و مکان یابی میدان ها در هماهنگی با یکدیگر بوده است.
نقش فناوری در همه شمولی شهرها با تأکید بر حضور افراد دارای معلولیت در فضاهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم شهریور ۱۴۰۱ شماره ۱۱۱
17 - 26
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه دسترسی همه شمول به فضاهای شهری به دلیل رشد سریع شهرنشینی و افزایش جمعیت اهمیت پیدا کرده است. طراحی و برنامه ریزی همه شمول، فرصت های برابر را برای همه گروه های شهروندان صرف نظر از محدودیت هایشان ایجاد می کند. براساس قواعد شهرهای همه شمول، همه گروه های شهروندان ازجمله افراد دارای معلولیت باید از حق دسترسی و حضور در فضاهای شهری برخوردار باشند؛ درحالی که وضعیت دسترس پذیری فضاهای شهری برای افراد دارای معلولیت در شهرهای کشور ما ازجمله تهران نشان می دهد حضور این گروه از شهروندان در فضاهای عمومی تا حد زیادی غیرممکن است.
هدف پژوهش: هدف پژوهش پیش رو بررسی نقش فناوری در همه شمولی شهرها با تأکید بر حضور افراد دارای معلولیت در فضاهای شهری است. روش پژوهش: این مقاله با به کارگیری روش پژوهش توصیفی-پیمایشی و در قالب دو گام متواتر شامل فراتحلیل و بررسی اسناد کتابخانه ای خارجی و داخلی پیرامون موضوع پژوهش و سپس تحلیل یافته های پرسش نامه ای که با مشارکت 80 فرد دارای معلولیت در شهر تهران همراه بود، انجام شده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش تأیید می کند که همه افراد شرکت کننده در پژوهش برای حضور در فضاهای شهری با چالش های عدیده ای روبه رو هستند. نتایج پرسشنامه نشان می دهد که 82 درصد از افراد شرکت کننده در پژوهش، بیش از 5 بار در روز از وسایل الکترونیکی هوشمند استفاده می کنند و نمونه های به کارگیری فناوری کمکی برای بالغ بر 90 درصد افراد دارای جذابیت است. در نهایت پیش بینی می شود که به کارگیری چنین فناوری هایی سبب تسهیل وضعیت دسترس پذیری و افزایش حضور افراد دارای معلولیت در سطح شهر می شود. این مقاله سه رویکرد جدید شهر هوشمند همه شمول، کاربست فناوری اطلاعات و ارتباطات و همه شمولی الکترونیک را به عنوان رویکردهایی جدید جهت بهره گیری از فناوری در راستای افزایش همه شمولی شهری معرفی می کند و در انتها با اتکا به این رویکردها پیشنهادهایی جهت افزایش حضورپذیری فضاهای شهرها برای گروه های دارای معلولیت، با بهره گیری از فناوری مطرح می کند.
ارزیابی عوامل اثرگذار بر هویت کالبدی نماها در منطقه تاریخی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
36-19
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه به دلیل رویکردهای متناقض و نبود جهت گیری مناسب، متأسفانه نماهای شهری نامناسبی را پدید آورده و هویت کالبدی را در شهرهای ایران از بین برده است. هدف: ارزیابی عوامل اثرگذار بر هویت کالبدی نماها در منطقه تاریخی شهر تبریز می باشد. روش ها: از روش تحلیلی- استنباطی استفاده شد. جامعه آماری دو گروه کاربران ساختمان ها و متخصصان بودند. برای تحلیل اطلاعات روش معادلات ساختاری با نرم افزار Smart Pls به کار گرفته شد. یافته ها: از نظر کاربران بیشترین تأثیر بر روی هویت کالبدی نماهای بافت تاریخی شهر تبریز مربوط به تخریب نماهای تاریخی و سلیقه شخصی و نظم و هماهنگی می باشد و کمترینش مربوط به کنج و خط اتصال به زمین است. از نظر متخصصان هم بیشترین اثرگذاری مربوط به مقیاس و اندازه انسانی، مصالح نما و سلیقه شخصی می باشد. کمترینش مربوط به کنج و خط اتصال می باشد. درنهایت هر دو گروه در زمینه کمترین اثرگذاری یعنی معیار کنج و خط اتصال به زمین متفق القول بودند. نتیجه گیری: همه مؤلفه های مورد بررسی بر روی هویت کالبدی نماهای بافت تاریخی شهر تبریز اثرگذار بوده است. با توجه به رابطه نزدیک هویت کالبدی و نماهای شهری، می توان گفت که با مدیریت صحیح نماها می توان به هویت کالبدی محسوس دست یافت.