مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
هویت کالبدی
حوزه های تخصصی:
مقدمه ای بر شناخت هویت شهری بافت قدیم کرمان
یکی از مسائل مهم شهرسازی امروز رو به زوال رفتن هویت شهرهاست، شهرکرمان یکی از شهرهایی است که با وجود داشتن، پیشینه و قدمتی قابل توجه در شرف فراموشی هویت گذشته خویش است، در این مقاله سعی شده با نگاهی بر بافت قدیم کرمان و بررسی نقاط قوت و ضعف آن، راهکارهایی بر حفظ و تداوم هویت کالبدی شهر ارائه گردد.
بررسی تاثیر هویت کالبدی بر انسجام اجتماعی مطالعه موردی؛ محله اوین شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت کالبدی از نظر مفهومی با اصطلاحات"" شخصیت"" و ""حس مکان"" مترادف بوده و درارتباط با محله، با موضوعات بسیاری از جمله ساکنین محله، باورها، شیوه زیست، آرمانها، فرهنگ، جهان بینی و... مرتبط و غیر قابل تفکیک است. هدف اصلی این پژوهش سنجش وابستگی هویت کالبدی محله اوین شهر تهران با میزان انسجام اجتماعی موجود در محله است. این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی میباشد که به صورت پیمایشی در جامعه نمونهای به حجم 95 نفر انجام شده است.محله اوین با قدمتی بیش از هزار سال و تمدنی اصیل در پهنه یک محیط شهری، تحت تاثیر شرایطی، هویت کالبدی و میزان تعلقات مکانی ساکنین آن دچار تحول گردیده است. در این پژوهش جهت سنجش میزان وابستگی هویت کالبدی و انسجام اجتماعی از روشهای تی- تست و آزمون اسپیرمن استفاده شده که نتیجه تحقیق، کاهش هویت کالبدی در محله اوین و متعاقبا گسستگی و سردی روابط اجتماعی و انسجام محله ای، در محیط محله را نشان می دهد. بنابراین رابطه تنگاتنگی بین دو متغیر هویت کالبدی و انسجام اجتماعی وجود دارد.
مرور انتقادی نظریه ی سیمای شهر لینچ: نشانه شناسی نقشه های ادراکی شهروندان و بازشناسی هویت کالبدی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لینچ به عنوان نظریه پردازی شاخص در حوزه ی نشانه شناسی شهری برای اینکه بداند چگونه افراد هویت شهر خود را به دیگران می شناسانند، به نشانه شناسی نقشه های ادراکی (تصویر شهر در ذهن شهروندان) می پردازد. با این وجود، بویژه نشانه شناسان اجتماعی معتقدند لینچ در نظریه ی خود از مفهوم هویت کالبدی که ناظر بر سه مفهوم انسان، محیط و فرهنگ می باشد و نیز دلالت های ضمنی عناصر موجود در نقشه های ادراکی غافل بوده است. حال آنکه پاسخ به این انتقاد در نقشه های ادراکی لینچ نهفته است. بنابر مفهوم خوانایی لینچ، آنجائی که نشانه های شهری برای شهروندان قابل ادراک نباشند و تصویر واضحی از شهر در ذهن آنها شکل نگیرد، بی هویتی کالبدی رخ می دهد و در واقع نشانه های شهری جایگاه خود را در حافظه و خاطره ی جمعی از دست می دهند. بنابراین در نوشتار حاضر سعی شده تا به شیوه ی مرور انتقادی دریابیم که منطق بازشناسی هویت کالبدی شهر ازطریق نشانه شناسی نقشه های ادراکی شهروندان چیست. این بررسی نشان داد آن دسته از نشانه های موجود در نقشه های ادراکی که دال بر موضوعی مشترک در بین مردمند (مانند: مکان های سازنده خاطره ی جمعی، ابنیه ی تاریخی یا مکان های دارای کاربری معین) یا نشانه هایی که از کیفیت خوانایی برخوردارند (مانند: مشاهده پذیری در شب) نمایانگر هویت کالبدی فضای شهرند. مادامی که نشانه های شهر در نقشه های ادراکی ساکنانش پررنگ باشد، هویت کالبدی شهر تداوم دارد به طوری که تغییر، جابه جایی یا تخریبشان موجب واکنش جمعی می شود.
بررسی نقش المان های شهری در تقویت هویت کالبدی؛ مطالعه موردی شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
المان (یادمان)های شهری نقش مهمی در فرایند شکل گیری، تغییر و بازتولید هویت شهری دارند. در شرایط امروزین که هویت شهرها با شتاب زیادی دستخوش تغییرات است، جایگاه المان های شهری به عنوان عناصر هویت بخش شهر دوچندان می نماید. شهر ایرانی در گذشته از استقلال، شخصیت و هویت ویژه ای برخوردار بوده، در حالی که در شرایط کنونی به سمت کمرنگ شدن هویت خود حرکت می کند. توجه ناکافی پدیدآورندگان فضاها و عناصر شهری به مفهوم زیبایی در کنار رواج روحیه سوداگری در بسیاری از فعالیت های شهری از جمله ساخت و سازها باعث بروز و تشدید این مسأله می گردد. در این پژوهش سعی بر آن است تا ضمن پرداختن به جایگاه المان های خاص در شهر شیراز، اثرات آنها در هویت بخشی به شهر مورد بررسی قرار گیرد. روش پژوهش، تحلیلی – پیمایشی بوده و شیوه گردآوری اطلاعات، میدانی و با استفاده از ابزار پرسشنامه است. نمونه های مورد مطالعه شامل پنج المان شهری در شهر شیراز است که مورد توجه شهروندان و گردشگران قرار دارد. نتایج بدست آمده از تحلیل های توصیفی و استنباطی روی داده های جمع آوری شده نشان می دهد ارزیابی کیفی شهروندان از هویت (کالبدی) المان ها، متأثر از جنسیت و سطح تحصیلات آن ها است. بر پایه نتایج، المان دروازه قرآن و المان میدان دانشجو (فلکه عَلَم) به ترتیب دارای بیشترین امتیاز و کمترین امتیاز کسب شده از طرف شهروندان (کاربران) هستند. همچنین نتایج نشان می دهد مهم ترین مؤلفه های اثرگذار بر هویت کالبدی المان های شهری بر اساس نظر شهروندان شامل «طراحی، فرم و معماری المان»،«تاریخی بودن» و «بومی بودن(زمینه گرایی)» است.
شناسایی معیارهای ذهنیت اصیل در معماری جدید بافت های باارزش تاریخی در جهت ارتقای هویت کالبدی بافت تاریخی (نمونه موردی بافت تاریخی عودلاجان محله امامزاده یحیی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت های تاریخی یادآور دوره ای است؛ که شهرها براساس نیازها، اهداف و سلایق ساکنان آنها برپا شده اند. به عبارتی، دنیای ذهنی سازندگان و ساکنان با یکدیگر قرابت داشت. اما مداخلات امروز بدون توجه به یادها و تعلقات شهروندان و نیازهای ذهنی آنها با توسعه های سریع در بافت های تاریخی به خاطره زدایی و نابودی هویت شهرها منتج گردیده است. ازاین رو، معماری به عنوان بخش مهمی از کالبد شهری، گسیختگی را نه تنها در بافت شهری، بلکه با ذهنیت اصیل ساکنان بافت تجربه می کند. این نوشتار علاوه بر روشن ساختن اهمیت ذهنیت اصیل در رویکرد طراحی معماری جدید در بافت های تاریخی، در تحلیل های صورت گرفته، به این پرسش پاسخ داده است؛ که با توجه به رویکردهای مختلف معماری از تضاد تا تشابه در بناهای میان افزا، چگونه می توان با استخراج کیفیت های بافت از ذهنیت های اصیل، رویکرد معماری را در فضاهای میان افزا تبیین کرد؟ روش تحقیق پژوهش کیفی، با رویکرد موردپژوهی است. گردآوری داده ها از طریق بررسی کتابخانه ای و منابع دیجیتال به روند رویکرد معماری در بافت های تاریخی و نیز نحوه هویت بخشی بافت های تاریخی می پردازد. سپس از طریق مصاحبه با اهالی قدیمی محله امامزاده یحیی به عنوان یکی از سه محله عودلاجان، خاطرات مشترک شناسایی گردیده است. نتیجه آن به صورت پرسش نامه بین اهالی امامزاده یحیی توزیع گردید؛ تحلیل نتایج از طریق نرم افزار Spss و در تست Tukey، نشان دهنده تفاوت معنادار پاسخ گروه اهالی با قدمت سکونت بالای 40 سال با سایر گروه ها بود. لذا این گروه، مرجعی جهت رجوع رویکرد طراحی معماری شناسایی شدند. سپس نتیجه این گروه جهت تبیین رویکرد طراحی معماری های جدید در بافت بررسی شد. براساس نتایج این گروه معماری در بافت های تاریخی وابسته به کاربری، مجاورت با دانه های باارزش، رویدادهای ناملموس مشترک و... است؛ که همگی از ذهنیت های اصیل بافت، قابل استخراج است. همچنین، لازم است در طراحی معماری در بافت های تاریخی درراستای ارتقای هویت کالبدی مورداستناد قرار گیرد.
بررسی تطبیقی طراحی المان های شهری با رویکرد هویت شهری در ایران و جهان
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش سعی بر آن است تا ضمن پرداختن به جایگاه المان های خاص در شهر یاسوج، اثرات آنها در هویت بخشی به شهر مورد بررسی قرار گیرد. روش پژوهش، تحلیلی – پیمایشی بوده و شیوه گردآوری اطلاعات، میدانی و با استفاده از ابزار پرسشنامه است. سپس به بررسی تطبیقی المانهای شاخص ایران و جهان با المانهای میادین اصلی شهر یاسوج پرداختیم. در انتها بامقایسه اصول کارشناسی طراحی المان های شهری که به صورت تئوری به انها دست یافتیم و نظرات عمومی مردم میزان تطبیق ها مشخص شد. با تلفیق این دو معیار به اصولی برای طراحی المان های شهری رسیدیم ک علاوه بر دارا بودن پارامتر های تئوری معماری و شهرسازی، با در نظر گرفتن روانشناسی شهری مردم منطقه موجب رضایت عمومی مردم نیز می شود. نمونه های مورد مطالعه شامل شش المان شهری در شهر یاسوج است که مورد توجه شهروندان و گردشگران قرار دارد. نتایج بدست آمده از تحلیلهای توصیفی و استنباطی روی داده های جمع آوری شده نشان میدهد ارزیابی کیفی شهروندان از هویت (کالبدی) المانها، متأثر از جنسیت و سطح تحصیلات آنها است. بر پایه نتایج، المانهای فلکه سنگی درمحله راهنمایی و خیابان جمهوری به ترتیب دارای بیشترین امتیاز و کمترین امتیاز کسب شده از طرف شهروندان (کاربران) هستند. همچنین نتایج نشان میدهد مهمترین مؤلفه های اثرگذار بر هویت کالبدی المانهای شهری بر اساس نظر شهروندان شامل «طراحی، فرم و معماری المان»،«تاریخی بودن» و «بومی بودن(زمینه گرایی)» است.
ارزیابی عوامل اثرگذار بر هویت کالبدی نماها در منطقه تاریخی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
36-19
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: امروزه به دلیل رویکردهای متناقض و نبود جهت گیری مناسب، متأسفانه نماهای شهری نامناسبی را پدید آورده و هویت کالبدی را در شهرهای ایران از بین برده است. هدف: ارزیابی عوامل اثرگذار بر هویت کالبدی نماها در منطقه تاریخی شهر تبریز می باشد. روش ها: از روش تحلیلی- استنباطی استفاده شد. جامعه آماری دو گروه کاربران ساختمان ها و متخصصان بودند. برای تحلیل اطلاعات روش معادلات ساختاری با نرم افزار Smart Pls به کار گرفته شد. یافته ها: از نظر کاربران بیشترین تأثیر بر روی هویت کالبدی نماهای بافت تاریخی شهر تبریز مربوط به تخریب نماهای تاریخی و سلیقه شخصی و نظم و هماهنگی می باشد و کمترینش مربوط به کنج و خط اتصال به زمین است. از نظر متخصصان هم بیشترین اثرگذاری مربوط به مقیاس و اندازه انسانی، مصالح نما و سلیقه شخصی می باشد. کمترینش مربوط به کنج و خط اتصال می باشد. درنهایت هر دو گروه در زمینه کمترین اثرگذاری یعنی معیار کنج و خط اتصال به زمین متفق القول بودند. نتیجه گیری: همه مؤلفه های مورد بررسی بر روی هویت کالبدی نماهای بافت تاریخی شهر تبریز اثرگذار بوده است. با توجه به رابطه نزدیک هویت کالبدی و نماهای شهری، می توان گفت که با مدیریت صحیح نماها می توان به هویت کالبدی محسوس دست یافت.
تحلیل و تبیین شاخص های منظر کالبدی و تغییرات آن در روستاهای حاشیه کلانشهرها (مورد مطالعه: روستاهای حاشیه شمالی کلانشهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که محیط روستا یکی از عناصر سازمان فضایی است و منظر روستا با ابعاد مختلف کالبدی_عملکردی از اهمیت و جایگاه خاصی در سازمان بصری محیط روستایی برخوردار است و از سوی دیگر با تغییرات سبک زندگی و نیازمندی های روستاییان در سال های اخیر به تشدید و تسریع فرآیند تغییر منظر انجامیده و مدیریت و برنامه ریزی این فضاها بویژه در پسکرانه های کلانشهر، نیازمند توجه بیشتری است. پژوهش کاربردی حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به دنبال شناسایی شاخص های تبیین منظر و میزان تغییرات آن در روستاهای حاشیه کلانشهر مشهد است. برای گردآوری داده ها از روش های کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه و مشاهده) بهره گرفته شده است و تجزیه تحلیل داده ها توسط آزمون های (کروسکال-والیس، ویلکاکسون و فریدمن) انجام شده است. نتایج بررسی ها حاکی از آن است که از بین مؤلفه های منظر، مؤلفه هویت منظر بیشترین تغییر را داشته است. در واقع وقوع تغییرات کالبدی در روستاها، سبب کاهش حس خاطره انگیزی، سرزندگی و شادابی، میزان تجانس و هماهنگی فضاهای مختلف، کمرنگ شدن ارزش های فرهنگی بومی شده است و در نهایت بیشترین تغییر در «بعد هویت منظر روستاها» را در پی داشته است. نتایج آزمون فریدمن، بیانگر بالاترین تغییر در شاخص کاربری اراضی از میان کل شاخص های منظر است. بنابراین، توجه به تغییرات منظر به عنوان مهم ترین پیامد تغییر کاربری اراضی قابل توجه است.
هویت کالبدی فضاهای داخلی خانه های سنتی و به کارگیری آن در خانه های تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال چهاردهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۲
197 - 216
حوزه های تخصصی:
خانه نمونه ای از معماری سنتی ایران است که بیشترین تأثیر را از الگوهای زیستی مردم گرفته و در کنار عوامل دیگر به طور مستقیم برخاسته از نیازها، اعتقادات و تفکرات آنها بوده است. انسان ایرانی در جریان تغییرات سریع مدرنیته بسیاری از داشته های خود را از دست داده است. از مهمترین آنها هویت کالبدی فضاهای داخلی است که با حذف الگوهای داخلی بسیار کمرنگ شده است. پژوهش به دنبال آن است تا با بهره گیری از الگوهای مؤثر در طراحی مسکن سنتی مناطق سردسیر نظیر تبریز به الگویی مناسب در جهت طراحی مسکن معاصر شهر تبریز دست یاید. در مسکن سنتی تبریز ساخت خانه ها از روی الگوهای شناخته شده منطقه باعث ایجاد هویت کالبدی در بناهای آن زمان می شدند؛ لذا می توان با بروز کردن این الگوها از آنها در بناهای معاصر استفاده کرد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از جهت ماهیت و روش تحلیلی- توصیفی است. جهت انجام ابتدا مطالعات اکتشافی به صورت کتابخانه ای و اسنادی انجام شده و سپس به صورت پیمایشی ادامه یافته است که از طریق تکمیل پرسشنامه توسط 10 نفر از خبرگان معماری انجام شده است. چهار خانه از دوره قاجار و چهار مورد از آپارتمان های تبریز انتخاب شده اند. در گام بعدی با روش دلفی به غربالگری مؤلفه های جمع آوری شده، پرداخته شد تا مؤثرترین مؤلفه ها شناسایی گردد. در ادامه برای تعیین ارزش هر یک از مؤلفه ها از روش َAHP استفاده شد. در خانه های سنتی تبریز به ترتیب مؤلفه های مردمی، اقلیمی، کالبدی، معنایی و فعالیتی در ایجاد هویت کالبدی مؤثرند در حالی که در خانه های معاصر تبریز به ترتیب مؤلفه های کالبدی، مردمی، فعالیتی، معنایی و اقلیمی در ایجاد هویت کالبدی مؤثرند. نتایج وزن دهی مؤلفه ها نشان می دهد که در خانه های معاصر به دلیل تأکید زیاد در کالبد مؤلفه های معنایی فراموش شده اند و نیاز به تقویت بیشتر دارند.
تأثیر عوامل کالبدی و غیرکالبدی بر هویت محله ای (نمونه مورد مطالعه: محله ستار، منطقه 15 شهر اصفهان)
منبع:
پژوهش های مکانی - فضایی سال هفتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
109 - 129
حوزه های تخصصی:
هویت محله ای را می توان تحت تأثیر دو نوع عامل دانست: عوامل کالبدی و عوامل غیرکالبدی یا اجتماعی. هر یک از این عوامل، تأثیر منحصربه فرد خود را بر هویت یک مکان یا یک محله دارند. درک ارتباط این عناصر و میزان تأثیر آن ها می تواند به برنامه ریزی موثرتری در جهت ارتقای هویت یک محله بیانجامد. هدف اصلی این پژوهش فراهم کردن درکی عمیق تر از تأثیر عوامل کالبدی و غیرکالبدی بر هویت محله است. بااین حال، امکان مطالعه تمامی عوامل تأثیرگذار در این پژوهش وجود ندارد. ازاین رو، عواملی در پژوهش وارد شدند که در طی کاوش های میدانی مشخص شد که عواملی چالش برانگیز در محله هستند. این عوامل عبارت اند از: «روابط همسایگی و امنیت به عنوان عوامل غیرکالبدی، منظر محله، ایمنی و دسترسی به خدمات به عنوان عوامل کالبدی». این پژوهش بر مبنای تحلیل کمی 100 پرسشنامه با استفاده از نرم افزار SmartPLS انجام شده است. تعداد نمونه نیز بر مبنای فرمول کوکران تعیین شده است. درنهایت، یافته های این پژوهش نشان می دهد همه این عوامل، به جز عامل ایمنی، تاثیر معناداری بر هویت محله ای دارند.
تبیین راهکارهایی برای ارتقای هویت در معماری معاصر تهران (با تأکید بر نمای بناها در منظر خیابان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
۱۰۷-۹۲
اهداف: یکی از مهم ترین مسائل و چالش های پیش روی جوامع در حال توسعه، هویت کالبدی بناها و نمای شهری است. شهرها، تحت تأثیر مدرنیته دچار مشکل هویت هستند و مفهوم هویت شهری در فرآیند شناخت و ادراک، پدیده ای چند بعدی و پیچیده را پیش روی ما قرار می دهد. این مقاله در پی این سؤال که: چگونه می توان راهکار یا دستورالعملی به منظور ارتقاء هویت مندی فرمی و نمای بیرونی معماری در پایتخت و کلان شهری مانند تهران تدوین نمود که با سلیقه ها و سطح فکری امروزی نیز همسو باشد؟ شکل گرفته است. روش ها: روش تحقیق در این پژوهش کیفی پیمایشی و پژوهش از نوع کاربردی می باشد و برای پاسخ به سؤال پژوهش ابتدا از روش کتابخانه ای به بررسی عوامل مؤثر در شکل گیری هویت کالبدی بررسی، سپس به وسیله پرسشنامه مورد پرسش از کارشناسان و اساتید معماری قرار گرفته است. یافته ها: جامعه آماری273 نفر از اساتید معماری بوده و در نهایت از بین عوامل مؤثر و دارای بیشترین اولویت، در از بین عوامل مؤثر در هویت کالبدی نماهای بناها استفاده از ترکیب نماهای سنتی و مدرن، استفاده از جزییات و تزیینات در نماها، استفاده از مصالح پایدار، روح زمانه، بهره گیری از الگوی گذشته و توجه به تنوع و پرهیز از یکنواختی و همگونی بیشترین تأثیر را داشته است. نتیجه گیری: تفاوت های آماری معنی داری بین پاسخ دهندگان مختلف، در نگرش آنها نسبت به پارامترهای نما (جرم و مفصل، دهانه ها، جزئیات معماری و مواد) وجود دارد. این نتایج نشان دهنده تعدد و تنوع گرایش ها در عملکرد معماری برای مشاغل مختلف است. همچنین واضح است که دلیل اصلی تفاوت معنی دار میان میانگین ها مربوط به این است که پاسخ دهندگان معتقدند این پارامترها تأثیر قابل توجهی بر تداوم هویت معماری داشته اند.
نقش گردشگری در تحولات هویت کالبدی سکونتگاه های روستایی، مطالعه موردی: محور ارتباطی دزلی- هجیج، بخش اورامان- شهرستان سروآباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۹
1 - 16
حوزه های تخصصی:
گردشگری به عنوان یک فعالیت اجتماعی- اقتصادی نقش مؤثری در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و فرهنگی سکونتگاه های روستایی ایفا می کند که می تواند تأثیرات قابل توجهی را بر روی هویت کالبدی روستایی برجا بگذارد. هدف تحقیق حاضر ارزیابی اثرات گردشگری در تحولات هویت سکونتگاه های روستایی در منطقه اورامان شهرستان سروآباد در استان کردستان است. ازاین رو، تحقیق حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی مبتنی بر گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه است. جامعه آماری تحقیق 7 روستای واقع در محور ارتباطی دزلی- هجیج در بخش اورامان است که بر اساس داده های سرشماری نفوس و مسکن 1395 دارای 1572 خانوار بوده که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 306 خانوار به عنوان نمونه انتخاب شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های آماری t تک نمونه ای و تحلیل عاملی استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد که توسعه گردشگری در روستاهای نمونه در بعد تداوم در زمان از قبیل کیفیت ساخت وساز مسکن (67/3)، بهداشت و پاکیزگی محیط روستا (39/3) و تغییرات کاربری اراضی (78/3) و بعد وحدت و کثرت از قبیل طرح و شیوه معماری مساکن (01/3) و معماری و سیمای معابر عمومی (23/3) و بعد تمایز و تشابه از قبیل تناسب با زندگی روستایی (58/3) و روستاگرایی یا همخوانی با مکان (43/3) تأثیر مثبتی بر روی ابعاد کالبدی سکونتگاه های روستایی منطقه داشته است. نتایج تحلیل عامل اکتشافی نشان داد که توسعه گردشگری نقش مهمی در تحولات هویت کالبدی روستایی منطقه دارد. به طوری که عامل تناسب با زندگی روستایی منطقه با مقدار ویژه 6/13 و 27 درصد از واریانس کل بیشترین تأثیر را در بین عوامل به خود اختصاص داده است
تبیین رابطه پیچیدگی بصری منظر شهری و هویت کالبدی آن (مورد پژوهی: هسته تاریخی شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشینه و هدف منظر شهرها تلفیقی از اجزا سنتی و مدرن هستند که در دوره های زمانی مختلف و با سبک های متفاوت شکل گرفته اند. برخی از این اجزا با گذشته بافت رابطه دارد و به سرعت در ذهن افراد خاطره و حس تعلق ایجاد می کنند. برخی اجزا نیز شناخت بافت را مشکل می کنند و حواس را درگیر مکان نخواهد کرد. از طرف دیگر تئوری پیچیدگی به دنبال یافتن نظمی پنهان در عناصر هویت بخش است و بر مبنای آن نظم روابط فضایی تصادفی نیست و می تواند تابع یک جریان معین با یک فرمول ریاضی مشخص باشد. شکل، فرم و هندسه حاصل از عناصر و روابط بین آن ها نیز هر چند پیچیده ولی با نظمی نهفته، معانی را در ذهن مخاطب ایجاد می کند که هویت و حس تعلق به فضا یکی از مظاهر آن است. پژوهش حاضر با تشریح نظریات هویت کالبدی و منظر شهری، به پیوند آنها با نظریه پیچیدگی کالبدی پرداخته است هدف اصلی پژوهش این است که میزان پیچیدگی مناظر هویت بخش کالبدی را که به طور طبیعی قدیمی تر از مناظر نوساز هستند، نسبت به سایر عناصر تفسیر کند؛ بنابراین به سنجش میزان پیچیدگی یک منظر شهری می پردازد.روش شناسیپژوهش حاضر از روش توصیفی - تحلیلی و کمی - کیفی هم زمان استفاده شده و دارای دو قسمت کلی است: در قسمت اول، مبتنی بر مبانی نظری و پیشینه پژوهش، به بررسی منابع موجود در زمینه فراکتال و کاربرد آن در منظر شهری و بافت تاریخی پرداخته شده است. در قسمت دوم با بررسی میدانی مناظر شهری انتخاب و تصویربرداری در بافت تاریخی شهر کرمانشاه برای سنجش پیچیدگی کالبدی تصاویر استفاده شد. برای ارزیابی بعد فراکتال (پیچیدگی کالبدی) تصاویر منظر شهری هر عکس مطابق نظریه منوچهر مزینی در سه مقیاس پیکر (فاصله دور)، سیما (فاصله میانی) و چهره (فاصله نزدیک) تقسیم شده به صورتی که در مقیاس پیکر یک تصویر، در مقیاس سیما، دو تصویر و در مقیاس چهره 4 عکس ایجاد شد که با یکدیگر همپوشانی ندارند (A1 تا A7). فرایند سنجش بعد فراکتال با استفاده از 14 تصویر از هفت منظر تاریخی و عناصر الحاق شده به مناظر در دوره های مختلف با نرم افزار «ایمیج جی» محاسبه شده است.یافته ها و بحثمحاسبه ابعاد فراکتال مناظر منتخب بافت تاریخی شهر کرمانشاه در فاصله دور نشان داد مناظر شهری قدیمی که دارای ابنیه و عناصر تاریخی هستند دارای پیچیدگی بالاتری نسبت به مناظر جدیدتر هستند. مشاهده بعد فراکتال در فاصله میانی نشان داد در مناظر شهری تاریخی که دارای هویت کالبدی بالاتر هستند، پیچیدگی کالبدی افزایش یافته یا با ثابت ماندن آن و یا کاهش جزئی همراه است. در فاصله نزدیک نیز این امر تکرار شده و نمود بارز افزایش پیچیدگی کالبدی با نزدیک شدن به مناظر شهری که دارای هویت کالبدی بیشتری دارند، خواهد بود. علاوه بر تغییرات بعد فراکتال باید توجه داشت که تصاویر در فاصله دور دارای تعدد عناصر و اجزای بیشتری نسبت به دو فاصله دیگر هستند؛ لذا انتظار می رود با کمترشدن جزئیات در کل تصویر بعد فراکتال به شدت کاهش پیدا کند؛ ولی این نتیجه فقط در مناظر شهری جدیدتر حاصل شد. نتیجه گیری نتایج به دست آمده از ابعاد فراکتال اندازه گیری شده در مناظر دارای بافت تاریخی و غیرتاریخی شهر کرمانشاه نشان می دهد مناظر شهری دارای هویت تاریخی بیشتر دارای پیچیدگی کالبدی بیشتری نیز نسبت به مناظر بدون هویت تاریخی هستند. همچنین پژوهش نشان می دهد بین بعد فراکتال (میزان پیچیدگی کالبدی) و شناخت ذهنی و معنای مترتب بر آن منظر شهری رابطه مستقیم وجود دارد. همچنین ارزیابی پیچیدگی مناظر شهری از سه مقیاس مختلف نشان دهنده پایدارتر بودن پیچیدگی کالبدی در مناظر شهری تاریخی نسبت به مناظر جدیدتر است. یعنی مناظر شهری در گذر زمان غنی تر و از لحاظ کالبدی پیچیده تر می شوند، به شرطی که اجزاء جدیدتر منظر شهری به جای تخریب و جایگزینی به تداوم محتوای کالبدی - بصری آن بیفزایند. در مناظر باهویت شهری که پیچیدگی بیشتری دارد، تشابه عناصر جدید و قدیم بیش از تمایز، وحدت بیش از کثرت، و درجه تداوم بیش از تحول آن است. محاسبه این پیچیدگی ها ابزار مناسبی برای رصد میزان آسیب مناظر تاریخی شهر و ارائه راهکارهایی برای تداوم هویت، پیوستگی و پیوند بین حال و آینده است.