فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۱٬۴۴۸ مورد.
۸۴۳.

تاثیر فعالیت هوازی بر عوامل خطرزای قلبی عروقی (مولکول های چسبان سلولی، عروقی و نیمرخ لیپیدی) در مردان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۰۷ تعداد دانلود : ۹۲۳
سطح پلاسمایی مولکول های چسبان و نیمرخ لیپیدی، به عنوان شاخص های مهمی در برآورد خطر بیماری های قلبی – عروقی بشمار می رود. هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی تاثیر فعالیت هوازی منظم بر عوامل خطرزای قلبی – عروقی (مولکول های چسبان سلولی، عروقی و نیمرخ لیپیدی) در مردان چاق کم تحرک است. 18 مرد چاق کم تحرک به ترتیب با میانگین و انحراف سن، وزن و شاخص توده بدن 97/0± 1/20 سال، 70/10± 3/93 کیلوگرم و 40/3 ±7/30 کیلوگرم بر مترمربع به دو گروه 9 نفری تجربی و کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرین شامل 16 هفته فعالیت هوازی دویدن با شدت 60 تا 65 درصد ضربان قلب ذخیره، 3 روز در هفته به مدت 45 تا 60 دقیقه بود. در آغاز و پایان پژوهش، خونگیری در شرایط ناشتایی به منظور ارزیابی مقادیر VCAM-1 و ICAM-1 و نیمرخ لیپیدی اجرا شد. یافته های آزمون t زوجی نشان داد که تغییرات پیش تا پس آزمون sICAM در گروه تجربی معنی دار است (7% ، 01/0= P). LDL-C(30%، 04/0 = P) و نسبت عوامل خطرساز در گروه تجربی به طور معنی داری کاهش یافت. سطح HDL-C خون در گروه تجربی 5/7 درصد افزایش داشت (05/0 P>). نسبت دور کمر به لگن (WHR) (21%، 05/0P<) ، وزن و شاخص توده بدن نیز در گروه تجربی به طور معنی داری کاهش پیدا کرد (05/0 P<). بین مقادیر نسبت دور کمر به لگن با سطح استراحتی (40/0 = R) و VCAM-1 (32/0= R) ارتباط متوسطی مشاهده شد. در ضمن، همبستگی متوسطی بین تغییرات درصد چربی بدن و LDL-C با ICAM-1 پلاسما مشاهده شد (47/0=R ، 05/0 = P). نتایج نشان داد تغییرات سطوح کلسترول، LDL-C و مولکلول های چسبان عروقی در صورتی که تمرین با شدت 60 تا 65 درصد ضربان قلب ذخیره اجرا شود، امکان پذیر است. از سوی دیگر، تغییرات درصد چربی، وزن و چاقی مرکزی آزمودنی ها اگر چه به موازات کاهش سطوح مولکول های چسبان عروقی روی می دهد، اما ممکن است در مردان جوان با یکدیگر همبستگی معنی داری نداشته باشد.
۸۴۴.

تأثیر زمان روز بر سوخت و ساز چربی در طی فعالیت بدنی زیر بیشینه و دوره بازیافت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعالیت بدنی زمان روز اسید چرب آزاد استریفیه نشده گلیسرول سوخت چربی،سوخت کربوهیدرات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸۹ تعداد دانلود : ۸۴۳
هدف تحقیق حاضر، بررسی تأثیر زمان روز بر شاخص های سوخت و ساز چربی در زمان استراحت و در پاسخ به فعالیت بدنی زیر بیشینه و دوره بازیافت (ریکاوری) بوده است. در این پژوهش، تعداد 9 مرد سالم با (میانگین± انحراف معیار ، سن 5 ± 26 سال، وزن 9/5 ± 74 کیلوگرم و قد6/4 ±4/177 سانتی متر) در دو روز مجزا و با فاصله سه روز، دو جلسه دویدن با شدت 65درصد اکسیژن مصرفی اوج را برای مدت 45 دقیقه روی نوارگردان در صبح (ساعت 8) و بعد از ظهر (ساعت 20) اجرا کردند. ضربان قلب در طی دوره فعالیت ثبت شد و سه نمونه خونی سیاهرگی قبل از فعالیت، سریعاً بعد از فعالیت و بعد از 30 دقیقه بازیافت غیر فعال گرفته شد. نمونه های خونی برای اندازه گیری اسید چرب آزاد استریفیه نشده (NEFA)، گلیسرول، بتا هیدروکسی بوتیرات، لاکتات و گلوکز تجزیه و تحلیل شدند. مقدار سوخت و ساز چربی و کربوهیدرات برای دوره های 5 دقیقه ای در قبل از فعالیت بدنی، سریعاً بعد از فعالیت و 5 دقیقه آخر دوره بازیافت با استفاده از VCo2 و VO2به دست آمده از گازهای تنفسی محاسبه شد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها نشان داد که غلظت گلیسرول و NEFA در هر دو جلسه صبح و بعدازظهر بعد از 45 دقیقه دویدن افزایش معنی داری (05/0P<) داشت و در پایان دوره بازیافت به سطح قبل از ورزش بازگشت. بتا هیدروکسی بوتیرات در طی فعالیت زیر بیشینه، تغییر معنی داری نداشت اما در طی دوره بازیافت دارای افزایش معنی داری بود. بین مقادیر استراحتی تمامی شاخص ها به استثنای NEFA در صبح و بعد از ظهر تفاوت معنی داری مشاهده نشد. غلظت استراحتی NEFA در بعد از ظهر به طور معنی داری (05/0P<) بالاتر از صبح بود. با این حال، زمان روز بر پاسخ شاخص های متابولیکی خون به ورزش تأثیر معنی داری نداشت. میزان سوخت کربوهیدرات به طور معنی داری در 5 دقیقه بعد از ورزش بالاتر از داده های قبل از ورزش بود و همچنین در طی دوره بازیافت، کاهش داشت، در حالی که سوخت چربی در طی ورزش بدون تغییر، و در دوره بازیافت، افزایش نشان داد. تفاوت معنی داری بین سوخت چربی و کربوهیدرات در زمان استراحت و در پاسخ به ورزش در دو جلسه صبح و بعد از ظهر مشاهده نشد. بر اساس یافته های این تحقیق می توان نتیجه گیری کرد که زمان روز بر پاسخ شاخص های سوخت وساز چربی به ورزش زیر بیشینه در مردان تأثیری ندارد و تغییرات این شاخص ها در طی فعالیت زیر بیشینه، وابسته به زمان روز نمی باشد.
۸۴۵.

اثر مکمل گیری کراتین بر تغییرات ناشی از دو وهله فعالیت توانی بیشینه در مقادیر لاکتات خون و توان بی هوازی تکواندوکاران تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توان بی هوازی لاکتات خون کراتین تکواندوکاران تمرین کرده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸۰ تعداد دانلود : ۶۰۰
هدف پژوهش حاضر، مطالعة اثر مکمل گیری کوتاه مدت کراتین بر تغییرات ناشی از دو وهله فعالیت توانی بیشینه در مقادیر لاکتات خون و توان بی هوازی تکواندوکاران تمرین کرده بود. نمونة آماری این پژوهش، تعداد 16 تکواندوکار تمرین کردة مرد با میانگین سنی 20/1±43/18 سال، وزن 03/3±49/64 کیلوگرم و با سابقة تمرین 36/1±46/6 سال بودند که بر اساس وزن، حداکثر اکسیژن مصرفی و توان بی هوازی و در یک طرح دوسوکور، به دو گروه همگن کراتین و دارونما (هر گروه، 8 نفر) تقسیم شدند. گروه کراتین به مدت 6 روز، هر روز 20 گرم کراتین در 4 وعده (5×4 گرم) مصرف کردند، در حالی که گروه دارونما به همین صورت نشاسته استفاده کردند. آزمون مورد نظر برای برآورد توان بی هوازی شامل انجام آزمون پرش های عمودی متوالی به مدت 30 ثانیه روی دستگاه ارگوجامپ بود که این آزمون در دو وهله با یک دقیقه استراحت بین آنها اجرا شد. خونگیری جهت اندازه گیری مقادیر لاکتات خون، در دو مرحله (قبل و بعد از مکمل گیری)، هر مرحله در سه نوبت (قبل و بلافاصله پس از دو وهله انجام آزمون) و به دنبال 12 تا 14 ساعت ناشتایی انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون اندازه گیری های مکرر، آزمون تعقیبی LSD و t مستقل در سطح معنی داری 05/0≥ P تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین سبب افزایش لاکتات خون و توان بی هوازی تکواندوکاران به ویژه در وهلة دوم آزمون نسبت به مراحل مشابه قبل می شود که این افزایش تنها در توان بی هوازی و در دومین وهله از انجام آزمون معنی دار بود (001/0= P). همچنین تغییرات بین گروهی توان بی هوازی در وهلة دوم آزمون بعد از مکمل گیری، در گروه کراتین نسبت به دارونما، افزایش معنی داری را نشان داد(006/0= P). با توجه به نتایج پژوهش، می توان گفت مکمل گیری کراتین باعث افزایش توان بی هوازی تکواندوکاران تمرین کرده (به ویژه در مبارزات نهایی) می شود، اما اثر قابل توجهی بر پاسخ لاکتات خون ندارد.
۸۴۶.

تأثیر وضعیت های بدنی مختلف حین فعالیت های مقاومتی تقویت کننده عضلات چهارسر ران بر شاخص های عملکردی قلبی-عروقی مردان تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: وضعیت بدنی فعالیت مقاومتی حاصل ضرب دوگانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲۷ تعداد دانلود : ۷۹۱
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر وضعیت های بدنی مختلف حین فعالیت های مقاومتی تقویت کننده عضلات چهارسر ران بر حاصل ضرب دوگانه (RPP) و سایر شاخص های عملکردی قلبی-عروقی مردان تمرین کرده بود. به این منظور، 13 مرد سالم (میانگین±انحراف استاندارد: سن 14/1±3/20 سال، قد 1/9± 34/178 سانتی متر، وزن 95/6±4/75 کیلوگرم، سابقه ی تمرین >3 سال) به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. از شاخص های قلبی-عروقی برای بررسی و مقایسه پاسخ های همودینامیکی در سه حرکت پرس پا، اسکوات ایستاده و اسکوات هاگ با شش تکرار در 85 درصد یک تکرار بیشینه استفاده شد. شاخص های عملکردی ضربان قلب، فشار خون سیستولی، فشار خون دیاستولی و حاصل ضرب دوگانه، طی سه روز متوالی و بلافاصله قبل از شروع حرکت و آخرین تکرار فعالیت های مقاومتی اندازه گیری شدند. ابتدا، نرمالیتی داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف تأیید شد و سپس داده ها با استفاده از آزمون های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنی داری 5 درصد تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد سه شاخص ضربان قلب، فشار خون سیستولی و حاصل ضرب دوگانه، پس از فعالیت های مقاومتی تقویت کننده عضلات چهارسر ران افزایش معنی داری داشتند (05/0≥P). دامنه تغییرات شاخص حاصل ضرب دوگانه در حرکت اسکوات هاگ بزرگ تر از دو حرکت دیگر بود با این حال اختلاف معنی داری بین اسکوات هاگ و اسکوات ایستاده مشاهده نشد (05/0<P). پژوهش حاضر نشان داد حاصل ضرب دوگانه در پرس پا کوچک تر از دو وضعیت دیگر بود؛ بنابراین پرس پا می تواند وضعیت بدنی کم خطرتری برای تقویت عضلات چهارسر ران در افراد دارای مشکلات قلبی-عروقی باشد. به علاوه، اسکوات هاگ ممکن است در مقایسه با پرس پا و اسکوات ایستاده، فشار نامطلوب بیشتری به عضله قلب ورزشکاران وارد سازد. با این حال، اظهار نظر قطعی در این زمینه نیازمند تحقیقات بیشتری است.
۸۴۷.

ارتباط بین ویژگی های پیکری، فیزیولوژیکی و ترکیب بدنی تکواندوکاران نخبه مرد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ویژگی های فیزیولوژیکی تکواندوکار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۰۹ تعداد دانلود : ۱۴۴۴
هدف از پژوهش حاضر، تعیین ارتباط بین ویژگی های پیکری، فیزیولوژیکی و ترکیب بدن تکواندوکاران نخبه مرد با موفقیت آنها بود. به این منظور 20 تکواندوکار مرد نخبه (میانگین سن 75/25 سال، وزن 6/73 کیلوگرم و قد 55/180 سانتیمتر) که در سال 1385 به اردوی تیم ملی دعوت شده بودند، ارزیابی شدند. از ویژگی های پیکری ترکیب بدنی، قد، وزن، درصد چربی بدن و شاخص توده بدن (BMI)، طول اندام تحتانی و طول بالاتنه و از ویژگی های فیزیولوژیکی، توان هوازی (آزمون شاتل ران) و توان بی هوازی (آزمون سارجنت)، چابکی (آزمون ایلی نویز)، انعطاف پذیری (آزمون خمش به جلو و عقب)، سرعت (آزمون دو 40 یارد) و تعادل (آزمون استورک) سنجیده شد. موفقیت تکواندوکاران باتوجه به مقام های کسب شده در مسابقات کشوری، آسیایی و بین المللی ارزش گذاری شد. از آمار توصیفی برای محاسبه میانگین، انحراف استاندارد اطلاعات به دست آمده و از روش همبستگی پیرسون برای تعیین ارتباط ویژگی های یادشده با موفقیت تکواندوکاران استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد بین تعادل (486/0 = r و 05/0P<)، انعطاف پذیری ناحیه کمر (474/0=r و 05/0P<) و توان بی هوازی (559/0=r و 05/0P<) با موفقیت تکواندوکاران نخبه ارتباط معنی داری وجود دارد. همچنین ارتباط بین سن (335/0=r و 149/0P<)، وزن (014/0=r و 935/0P<)، قد (032/0-=r و 392/0P<). طول اندام تحتانی (065/0=r و 068/0P<)، توان هوازی (251/0=r و 286/0P<)، سرعت (224/0=r و 409/0P<)، چابکی (392/0-=r و 086/0P<) و انعطاف پذیری به جلو (180/0=r و 450/0P<) با موفقیت معنی دار نبود. باتوجه به نتایج پژوهش حاضر می توان گفت موفقیت در رشته تکواندو به عوامل زیادی بستگی دارد و تکواندوکار موفق مرد باید انعطاف پذیری عالی کمر برای داشتن دامنه حرکات خوب در ناحیه کمر، حفظ تعادل مناسب برای افزایش ضربات امتیازآور در موقعیت های گوناگون و توان بی هوازی زیاد برای انجام ضربات و مهارت های سریع و انفجاری داشته باشد. همچنین احتمال می رود عواملی چون سرعت و چابکی تکواندوکاران باید تقویت شود.
۸۴۸.

بررسی فشار فیزیولوژیکی وارد بر داوران لیگ برتر فوتبال ایران در شرایط واقعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: داور فوتبال ضربان قلب نخبه فشار فیزیولوژیکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۶۲ تعداد دانلود : ۶۱۸
هدف از پژوهش حاضر، بررسی فشار فیزیولوژیکی وارد بر داوران لیگ برتر فوتبال ایران در شرایط واقعی طی فصل مسابقات ?? – ???? بود. به این منظور 10 داور نخبه مرد لیگ برتر فوتبال ایران (میانگین سن 24/2±23/36 سال، قد 48/4±1/180 سانتی متر، وزن 4/8 ± 18/78 کیلوگرم، چربی بدن 3/3 ± 38/19 درصد و شاخص توده بدنی 53/1±98/23 کیلوگرم بر متر مربع) به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. داده های ضربان قلب در طول مسابقه با استفاده از دستگاه sunnto t6 طی دو مرحله با فاصله زمانی 10 هفته جمع آوری شد. به منظور مقایسه داده های تجزیه و تحلیل دو نیمه از آزمونT همبسته و برای بررسی تغییرات ضربان قلب در هر نیمه از آزمون اندازه گیری های مکرر به روش تک متغیری در سطح معنی داری P<0.05 استفاده شد. میانگین مسافت پیموده شده داوران در طول مسابقه7872 متر با میانگین ضربان قلب 63/158 ضربه در دقیقه (167- 145) بود (86% حداکثر ضربان قلب). داوران تقریباً 9 درصد زمان بازی را با ضربان زیر140، 72 درصد را با ضربان بین 170-140 و 19 درصد را با ضربان بالای 170 ضربه در دقیقه طی کردند و نیز اختلاف معنی داری بین مقادیر دو نیمه مشاهده نشد. علاوه بر این، داوران در هر نیمه تقریباً روند ثابتی را داشتند و نوسانی در میانگین ضربان قلب آنها در فواصل 15 دقیقه ای به لحاظ آماری وجود نداشت. به طور کلی نتایج این پژوهش ضمن مشخص کردن فشار فیزیولوژیکی که داوران در حین مسابقه متحمل می شوند، اطلاعات مفیدی را برای طراحی تمرینات هدفمند و همچنین مقایسه داوران ایران با ملاک های بین المللی در اختیار قرار می دهد.
۸۴۹.

تاثیر تمرینات استقامتی و مکمل آهن بر شاخص های آنمی و سیتوکروم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هموگلوبین فریتین هماتوکریت تمرین استقامتی سلول های قرمز خون سیتوکروم C اکسیداز و مکمل آهن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۸۷ تعداد دانلود : ۹۲۵
تحقیقات نشان داده اند که تمرینات استقامتی طولانی موجب فقر آهن (آنمی) در ورزشکاران می شود. این مسئله ممکن است در عملکرد فیزیکی آنان اثر منفی داشته باشد. در این پژوهش تاثیر تمرین استقامتی و مکمل آهن بر شاخص های آنمی (TIBC RBC، HC، Hb و فریتین) و آنزیم سیتوکروم C اکسیداز (COX) موش های نر صحرایی بررسی شد. به این منظور 40 سر موش نر صحرایی نژاد Wistar14848 با میانگین وزن 54/8±05/215 گرم به چهار گروه تقسیم شدند. گروه تجربی I تحت تمرین دو استقامت روی تردمیل به مدت 12 هفته با سرعت m.min-132 به مدت 60 دقیقه در هر جلسه و 5 جلسه در هفته قرار گرفتند (T) . گروه تجربیII ، با همان برنامه تمرینی، روزانه 800 میکروگرم مکمل آهن (سولفات فرو) به صورت خوراکی (Gavage) دریافت می کردند (Ti) . گروه کنترل بدون تمرین بودند (S) و گروه کنترل II ضمن اینکه تمرین نمی کردند، همانند گروه تجربیII مکمل آهن دریافت می کردند (Si). پس از 12 هفته ، موش ها کشته شدند. برای اندازه گیری شاخص های آنمی، نمونه خونی آزمودنی ها در آزمایشگاه برآورد شد. داده ها با استفاده از آنالیز واریانس یکطرفه (One Way ANOVA) در سطح 05/0 P< بررسی شد. تجزیه و تحلیل آماری نشان داد، پروتکل تمرینی موجب شد تا گروه T دچار فقر آهن بدون کم خونی شوند، اما استفاده از مکمل آهن، علاوه بر بهبود شاخص های آنمی، به ا فزایش فعالیت آنزیم سیتوکروم C اکسیداز در گروه Ti منجر شد. قابل توجه اینکه مکمل آهن اثر مثبتی روی موش های غیرفعال نداشت.
۸۵۱.

تأثیر تمرین هوازی تداومی و تناوبی بر اوج اکسیژن مصرفی و کسر تخلیه بیماران، پس از جراحی بای پس عروق کرونر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اوج اکسیژن مصرفی کسرتخلیه تمرینات تداومی تمرینات تناوبی بیماران بای پس عروق کرونر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۳۲ تعداد دانلود : ۱۲۳۳
تحقیقات نشان می دهند که افزایش ظرفیت هوازی، سبب کاهش مرگ حاصل از بیماری های قلبی-عروقی می شود. اگرچه مشخص شده است که تمرینات جسمانی به طور بالقوه سبب افزایش اوج اکسیژن مصرفی می شوند، اما تحقیقات راجع به مؤثرترین شدت تمرین برای بیماران عروق کرونر، نظیر بیماران بای پس قلب اندک است. هدف از این مطالعه ارزیابی تأثیر تمرینات هوازی تناوبی با شدت بالا، در مقایسه با تمرینات تداومی با شدت متوسط، در افزایش اوج اکسیژن مصرفی و کسر تخلیه (EF) پس از جراحی بای پس عروق کرونر می باشد. در این تحقیق 18 بیمار به طور تصادفی در یکی از سه گروه شامل: 33 دقیقه تمرین تناوبی با شدت بالا (95 - 85 درصد اوج ضربان قلب، میانگین سنی 83/47 سال)، 41 دقیقه تمرین تداومی با شدت متوسط (70- 50 درصد اوج ضربان قلب، میانگین سنی 50/51 سال) و گروه کنترل (میانگین سنی 83/53 سال) قرار گرفتند. تمرینات 3 روز در هفته به مدت 8 هفته به صورت پیاده روی بر نوارگردان انجام شد. بعد از تمرینات، اوج اکسیژن مصرفی به میزان 65/22 درصد (002/0 =P) در گروه تناوبی و 55/8 (036/0 =P) در گروه تداومی بهبود یافت، اما EF ثابت ماند و در هیچ یک از گروه ها تغییر معنی داری مشاهده نشد (86/0 =P). تمرین تناوبی با شدت بالا سبب سازگاری های معنی دار بیشتری در اوج اکسیژن مصرفی شد (004/0 =P). تمرینات هوازی تناوبی با شدت بالا باعث افزایش اوج اکسیژن مصرفی بیماران، پس از جراحی بای پس عروق کرونر شد. با این وجود، هیچ-یک از دو نوع تمرین نتوانستند تأثیر معنی داری بر EF بگذارند. از آنجا که اوج اکسیژن مصرفی، منعکس کننده پیوستار بین سلامتی و بیماری قلبی-عروقی و مرگ حاصل از آن است، اطلاعات حاضر می تواند در طراحی مؤثرترین برنامه تمرینی در بهبود سلامتی بیماران در آینده مفید واقع شود.
۸۵۲.

مقایسه برخی شاخص های بیوشیمیایی خطر بیماری های سرطانی در زنان یائسه فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعالیت بدنی سرطان یائسگی شاخص های خطر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸۶ تعداد دانلود : ۹۱۱
هدف از تحقیق حاضر، مقایسه برخی شاخص های بیو شیمیایی خطر بیماری های سرطانی در زنان یائسه فعال و غیر فعال بود. به این منظور 74 زن یائسه بر اساس پرسشنامه فعالیت بدنی بک در دو گروه فعال) با سن 3/4 ± 89/55 سال ، قد 05/0± 93/156 سانتی متر ، وزن 50/6 ± 18/63 کیلو گرم، درصد چربی 29 /6 ± 25/26، شاخص توده بدن 3/2 ±79/25 کیلو گرم بر متر مربع و آمادگی هوازی 08/5 ±02/34 میلی لیتر بر کیلو گرم وزن بدن در دقیقه) و غیرفعال(با سن 80/4± 57 سال ، قد 052/ ±95/156 سانتی متر ، وزن67/7±9/65 کیلو گرم ، درصد چربی 44/6±07/27 ، شاخص توده بدن 95 /1 ± 69/26 کیلوگرم بر مترمربع و آمادگی هوازی 10/2±21/24 میلی لیتر بر کیلوگرم وزن بدن در دقیقه) قرار گرفتند. از افراد در حالت ناشتا خونگیری به عمل آمد . تحلیل داده ها با استفاده از آزمون T مستقل نشان داد که میزان عامل رشد شبه انسولین- یک (IGF-1) در زنان یائسه فعال به طور معنی داری بیشتر از زنان یائسه غیر فعال است. همچنین مقدار پروتئین سوم متصل به عامل رشد شبه انسولین (IGFBP-3 )، نسبت ، انسولین، گلوکز و شاخص مقاومت به انسولین در زنان یائسه فعال و غیر فعال تفاوت معنی داری با هم نداشت. می توان گفت انجام طولانی مدت فعالیت های بدنی می تواند سطح بهینه ای را برای شاخص های بیوشیمیایی خطر بیماری های سرطانی ایجاد کند.
۸۵۴.

تاثیر گام های روزانه (پدومتر) بر عوامل بیوشیمیایی و آنتروپومتریک تهدید کننده قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ورزش صبحگاهی نیمرخ چربی خون گام شمار (پدومتر) فعالیت بدنی روزانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴۰ تعداد دانلود : ۷۵۵
حجم فعالیت بدنی، یک مولفه مهمی در نگهداشت سلامت و توانایی عملی مردان میانسال و سالمند است و در بهبود نیمرخ چربی خون افراد بزرگسال نقش دارد. پیاده روی شکل مفرحی از فعالیت بدنی هنگام اوقات فراغت است که در متن بسیاری از فعالیتهای روزمره آحاد جامعه جریان دارد و با انگیزه نشاط، ارتقای عملکرد ارگانیسم و نوتوانی انجام می شود. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر تعداد گام های روزانه بر نیمرخ عوامل تهدیدکننده بیوشیمیایی چربی خون و آنتروپومتریک قلبی- عروقی مردان میانسال، فراسوی شاخص های فیزیولوژیک %VO2max ، %HRmax، ،%VO2R %HRR، Met و Dmax است. به این منظور گام های روزانه 27 مرد میانسال سالم در دو گروه داوطلب فعال (12 نفر، با حداقل 2 سال سابقه ورزش صبحگاهی منظم) و 15 مرد غیر فعال بدون پیشینه فعالیت بدنی پیوسته، با استفاده از دستگاه گام شمار (پدومتر)، همچنین سطوح پلاسمایی کلسترول تام (TC)، تری گلیسیرید(TG)،HDL-C و LDL-C و نیز متغیر های آنتروپومتری محیط کمر و باسن، نسبت کمر به لگن و لایه چربی زیر جلدی مورد سنجش قرار گرفت. براساس نتایج به دست آمده، میانگین شمارش گام های روزانه گروه فعال (3957±12632 گام در روز) به طور معناداری بیش از گروه غیرفعال (1631±5347 گام در روز) بود (001/0>P). مقادیر TGوTC پلاسمایی و نیز TC/HDL-C و LDL-C/HDL-C در گروه فعال به طور معنی داری کمتر از گروه غیر فعال بود (05/0>P)، اما تفاوت معناداری در سطوح HDL-C و LDL-C پلاسمایی دو گروه تحقیق مشاهده نشد (05/0< p). همچنین WHR در گروه فعال کمتر از گروه غیرفعال بود (005/0< p). به نظر می رسد که افراد میانسال و صاحبان مشاغل اجتماعی کم تحرک می توانند با تعداد حداقل 500/12 گام به صورت فعالیت بدنی روزانه همراه ورزش صبحگاهی، به عنوان آستانه ضد خطر عوامل قلبی- عروقی در مسیر ارتقای بهداشت کارکرد دستگاه گردش خون گام بردارند.
۸۵۵.

اثر حاد و مزمن دو نوع تمرین مقاومتی هرمی و هرمی واژگون بر برخی از شاخص های سرمی آسیب سلولی در دختران غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کراتین کیناز تمرین مقاومتی هرمی و هرمی واژگون آسپارتات آمینوترانسفراز آلدولاز آسیب سلولی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴۵ تعداد دانلود : ۸۸۵
هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی اثر حاد و مزمن دو نوع تمرین مقاومتی هرمی و هرمی واژگون بر شاخص های سرمی آسیب سلولی شامل آسپارتات آمینوترانسفراز (AST)، آلدولاز (ALD)، کراتین کیناز(CK) در دختران غیرورزشکار بود. آزمودنی های تحقیق را تعداد 27 دختر غیر ورزشکار (سن 2.20 18.55 سال و وزن 9.86 56 کیلوگرم و قد 5.33 162سانتی متر) تشکیل می دادند که به طور تصادفی در سه گروه هرمی (10 نفر)، هرمی واژگون (10نفر) و کنترل (7 نفر) قرار گرفتند. گروه هرمی و هرمی واژگون به مدت شش هفته، هفته ای سه جلسه در شش ایستگاه (جلوبازو، پشت بازو، کشش جانبی، جلوران، پشت ران، پرس پا) به تمرین پرداختند. حرکت هر ایستگاه در سه ست و دو دقیقه استراحت بین ست ها انجام می شد. در گروه هرمی، ست اول با 50 درصد ده تکرار بیشینه و ست دوم با 75 درصد، ده تکرار بیشینه و ست سوم با 100 درصد، ده تکرار بیشینه و در گروه هرمی واژگون به صورت برعکس اجرا می شد. گروه کنترل نیز فعالیت عادی خود را انجام می دادند. نمونه های خونی قبل و بلافاصله پس از جلسه اول، و قبل و بلافاصله پس از جلسه آخر تمرینات، به منظور ارزیابی فعالیت آنزیم های AST,ALD,CK سرمی از طریق روش آنزیماتیک گرفته شد. برای مقایسه داده های درون گروهی از روش تجزیه و تحلیل واریانس با اندازه های تکراری، و بین گروهی از t مستقل استفاده شد. در تمام موارد سطح معنی داری 05/0 p< در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد، متعاقب یک جلسه تمرین در هر یک از گروه ها AST,ALD افزایش غیر معنی داری داشته اند، ولی کراتین کیناز در هر دو گروه افزایش معنی داری داشته است. مقایسه بین گروهی نیز تفاوت معنی داری را نشان نداد. به هر حال، متعاقب یک دوره شش هفته ای نیز AST, ALD تغییر معنی داری نداشتند، اما CK در هرمی واژگون افزایش معنی داری داشت که میزان این افزایش در جلسه آخر تمرینات نسبت به جلسه اول تمرینات کمتر بود و فقط در گروه هرمی واژگون معنی دار شد، به علاوه افزایش CK در جلسه آخر تمرینات نسبت به جلسه اول تمرینات در دو گروه کاهش داشت که این کاهش در گروه هرمی معنی دار بود. این امر نشان می دهد که شش هفته تمرین مقاومتی باعث آماده شدن عضله و ایجاد سازگاری شده است، به طوری که پس از تمرین، عضله متحمل فشار کمتر و یا احتمالاً آسیب کمتری می شود. همچنین تمرین مقاومتی هرمی و هرمی واژگون بر پاسخ آنزیمی اثر دارند.
۸۵۶.

تاثیر تمرینات منظم بدنی و فعالیت های وامانده ساز قبل و پس از آن بر کمپلکس فعال کننده پلاسمینوژن بافتی و مهار کننده آن در خون موش های ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعال کننده پلاسمینوژن بافتی تمرینات بدنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۵۸ تعداد دانلود : ۶۶۱
برای مطالعه اثر تمرینات منظم بدنی و فعالیت های وامانده ساز در قبل و پس از ان بر کمپلکس فعال کننده پلاسمینوژن بافتی (t-PA) و مهارکننده فعال کننده پلاسمینوژن بافتی نوع I (PAI-1) در خون، 48 سر موش صحرایی نر ویستار 3 ماهه به طور تصادفی به دو گروه تمرینی و کنترل و زیرگروه های مربوط شامل پایه، حاد قبل از یک دوره تمرین، استراحتی پس از 8 هفته تمرین، حاد پس از 8 هفته تمرین، استراحتی به دنبال 8 هفته قرارگیری در قفس، حاد پس از 8 هفته قرارگیری در قفس تقسیم شدند (هر گروه 8 سر موش). برنامه های تمرین استقامتی 8 هفته ای (هفته ای 5 جلسه و هر جلسه با سرعت 15 تا 22 متر در دقیقه به مدت 25 تا 64 دقیقه) و فعالیت وامانده ساز (5 دقیقه دویدن با سرعت 20 متر در دقیقه، 10 دقیقه دویدن با سرعت 25 متر بر دقیقه و سپس با سرعت 30 متر بر دقیقه تا حد واماندگی) روی نوارگردان بدون شیب اجرا شد. خون گیری با شرایط کاملاً مشابه و پس از دست کم 12 ساعت ناشتایی شبانه انجام شد. برای انالیز آزمایشگاهی t-PA، PAI-1 و کمپلکس t-PA/PAI-1 از روش الایزا استفاده شد. پس از بررسی داده ها با استفاده از آزمون t مستقل و آنالیز واریانس در اندازه گیری های مکرر مشخص شد اجرای فعالیت های وامانده ساز قبل و پی اط تمرینات منظم بدنی موجب تخریب فرایند فیبروینولیز می شود. به طور جالب توجهی این تخریب ناشی از فعالیت وامانده ساز در گروه تمرینی پس از 8 هفته تمرین بدتر از گروه کنترل بود، به طوری که موجب افزایش معنی دار t-PA (04/0 = P) و PAI-1 (000/0 = P) و غیر معنی دار t-PA/PAI-1 (857/0 = P) در گروه تمرینی در مقایسه با گروه کنترل شد . از سوی دیگر، تمرین منظم بدنی به افزایش معنی دار t-PA (001/0 = P) و کاهش غیرمعنی دار PAI-1 (104/0= P) در مقایسه با گروه کنترل انجامید. بر اساس این یافته ها می توان گفت اجرای تمرینات منظم بدنی تاثیر زیادی بر خرابی ناشی از فعالیت وامانده ساز بر دستگاه هموستای ندارد، اما تمرین منظم با شدت متوسط موجب بهبود نسبی فرایند فیبرینولیز می شود.
۸۵۷.

اثر تمرین هوازی بر غلظت گرلین و لپتین پلاسمایی زنان چاق و با وزن طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین هوازی تعادل انرژی لپتین گرلین آسیل دار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۰۰ تعداد دانلود : ۱۱۹۴
گرلین و لپتین دو هورمونی هستند که در تنظیم تعادل انرژی نقش دارند. هدف این مطالعه عبارت است از مقایسه اثر یک دوره تمرین هوازی بر غلظت ایزوفرم های گرلین پلاسما در زنان چاق و با وزن طبیعی. در این تحقیق هر یک از گروه های چاق (18=n، 83/5±3/44 سال و 6/1±5/30 BMI=) و وزن طبیعی (18=n، 03/6±5/41 سال و 3/1±24 BMI=) به طور تصادفی به دو گروه تمرین و شاهد تقسیم شدند. گروه های تمرین فعالیت دویدن را به مدت 8 هفته و در هر هفته 4 جلسه با شدت 75ـ65% حداکثر ضربان قلب ذخیره انجام دادند. گرلین آسیل دار و غیرآسیل دار، لپتین (روش الایزا) و وزن بدن و میزان آمادگی هوازی افراد (max2VO)، در وضعیت پایه و پس از 8 هفته تمرین اندازه گیری شدند. با استفاده از تحلیل واریانس یک طرفه، نتایج نشان داد 8 هفته تمرین هوازی اثر معناداری بر تغییرات گرلین آسیل دار نداشته است. در گروه چاق تمرین کرده افزایش گرلین غیرآسیل دار پلاسمایی و کاهش وزن بدن در مقایسه با سایر گروه ها معنا دار بود (001/0≥P). همچنین، سطوح لپتین نیز در گروه چاق تمرین کرده نسبت به سایر گروه ها کاهش معناداری داشت (02/0≥P). بنابراین، به نظر می رسد سطوح گرلین غیر آسیل دار و لپتین پلاسمایی در شرایط کاهش وزن ناشی از فعالیت بدنی هوازی به ترتیب افزایش و کاهش می یابند.
۸۵۹.

اثرات شدت تمرین بر شاخص های التهاب سیستمیک مردان چاق کم تحرک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شدت تمرین مردان چاق التهاب سیستمیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۰۸ تعداد دانلود : ۱۰۴۷
چاقی در نتیجه کم تحرکی، از مشکلات اصلی سلامتی به شمار می رود. شدت فعالیتی که موجب جلوگیری از افزایش وزن و تعدیل عوامل التهابی شود، مشخص نشده است. برای مقایسه اثرات شدت تمرین بر شاخص های التهاب سیستمیک و رابطه آن با درصد چربی بدن و نیم رخ لیپیدی مردان چاق کم تحرک، 36 آزمودنی از جامعه آماری افراد چاق کم-تحرک با میانگین و انحراف استاندارد سن، درصد چربی، وزن و شاخص توده بدنی (26/1± 4/20سال، 95/3±6/26 درصد، 16/9±4/93 کیلوگرم و 81/2±6/30 کیلوگرم بر مترمربع) انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه تقسیم بندی شدند. برنامه تمرین استقامتی طی چهار ماه، سه جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 60- 45 دقیقه اجرا شد. گروه تجربی 1 برنامه تمرینی را با شدت 45-40% ، گروه تجربی 2 با شدت 65- 60% و گروه تجربی 3 با شدت 85-80% ضربان قلب ذخیره اجرا کردند. مرحله اول خون گیری پس از 12 ساعت ناشتایی و در پایان، 48 ساعت پس از از خاتمه تمرینات در شرایط تجربی اجرا شد. پس از تحلیل داده ها مشخص شد غلظت hs-CRP و فیبرینوژن در گروه تجربی 3 (پرشدت) به طور معنی داری کاهش یافته است (به ترتیب 28%، 03/0 P= و 17% ، 03/0P=). سطوح hs-CRP در گروه تجربی 1 (کم شدت) و گروه تجربی 2 (شدت متوسط) نیز به ترتیب 13% و 11% کاهش یافت که از نظر آماری معنی دار نبود (05/0P>). کاهش مقادیر استراحتی فیبرینوژن در گروه های تمرینی کم شدت و شدت متوسط (به ترتیب 5% و 9%) معنی دار نبود (05/0P>). همبستگی تغییرات بین قبل و بعد CRP و فیبرینوژن با تغییرات ترکیب بدنی و نیم رخ لیپیدی، رابطه معنی داری نشان نداد (05/0P>). در نهایت، تمرین با شدت های مختلف، بهبود ترکیب بدن و چاقی مرکزی را به دنبال دارد، اما برای بهبود سطوح hs-CRP و فیبرینوژن سرم، تمرین باید در شدت های بالاتر اجرا شود. از سوی دیگر، احتمالاً تغییر سطوح شاخص های التهابی با تغییرات درصد چربی بدن در افراد جوان همسو نیست.
۸۶۰.

رابطه بین ویژگی های آنتروپومتری و برخی قابلیت های فیزیولوژیکی بازیکنان فوتبال زن، مطابق با پست های بازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زن آنتروپومتریک فیزیولوژیک فوتبال ،پست بازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۵۵ تعداد دانلود : ۹۵۸
هدف این پژوهش تعیین رابطه بین ویژگی های آنتروپومتری و برخی قابلیت های فیزیولوژیکی زنان فوتبالیست، مطابق پست های بازی آنها بود. از 75 بازیکن سه تیم برتر باشگاه های کشور(سایپا، پیکان و آزاد) 38 بازیکن (8 دروازه بان، 10 مدافع، 10 هافبک و 10 فوروارد) با دامنه سنی 18 – 25 سال و سابقه قهرمانی 3- 5 سال، از طریق نمونه گیری تصادفی-طبقه ای انتخاب شدند. متغیرهای آنتروپومتریک (وزن، قد، شاخص توده بدنی و درصد چربی بدن) و فیزیولوژیکی (توان هوازی، توان بی هوازی، چابکی و سرعت) بازیکنان اندازه گیری شد. نتایج تحلیل واریانس (ANOVA) و آزمون تعقیبی توکی نشان داد که دروازه بان ها بلندتر، سنگین تر و دارای شاخص توده بدنی بالاتری نسبت به بازیکنان سایر پست ها بودند. در مقابل، فورواردها سبک تر، کوتاه تر و درصد چربی بدن کمتری نسبت به سایر پست ها داشتند. هافبک ها توان هوازی بالاتر و فورواردها و دروازه بان ها توان بی-هوازی بالاتری نسبت به بازیکنان سایر پست ها داشتند. ضریب همبستگی پیرسون نشان داد متغیر وزن با زمان 20 متر سرعت (54/0- , r= 001/0 P<) و زمان چابکی (38/0- , r= 01/0 P<) رابطه دارد. همچنین متغیر درصد چربی بدن با توان هوازی (38/0- , r= 01/0 P<)، توان بی هوازی (54/0- , r= 001/0 P<)، زمان 20 متر سرعت (24/0-r= ,05/0 P<) و زمان چابکی (25/0-r= ,05/0 P<) مرتبط بود. نتایج نشان دهنده این واقعیت است که فشار کاری فیزیولوژیکی متفاوت در هر پست، به تفاوت نیم رخ بدنی منجر می شو؛ بنابراین باید برنامه تمرینی ویژه ای مطابق با شرایط بدنی بازیکنان برای هر پست در نظر گرفته شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان