ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۱٬۷۲۸ مورد.
۸۰۱.

اثر مصرف کافئین و یک جلسه فعالیت ورزشی فزاینده بر استرس اکسایشی و آنتی اکسیدان های آنزیمی مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پراکسیداسیون لیپیدی فعالیت وامانده ساز آنتی اکسیدان های آنزیمی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  4. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۷۲۷ تعداد دانلود : ۸۴۷
زمینه و هدف: کافئین قادر است به واسطه پراکسیداسیون لیپیدی باعث القای شکل های خاصی از آسیب اکسیداتیو گردد. علی رغم این، کافئین به عنوان یک ماده حافظتی در برابر آسیب سلولی و برخوردار از ظرفیت آنتی اکسیدانی در مقایسه با اثرات پرو اکسیدانی آن مطرح است. هدف این پژوهش بررسی اثرات استفاده از mg/kg 5 کافئین طی یک جلسه فعالیت ورزشی فزاینده بر مالون دی آلدئید به عنوان شاخص استرس اکسایشی و آنزیم های آنتی اکسیدانی شامل گلوتاتیون پراکسیداز، سوپراکسید دیسموتاز مردان فعال بود. مواد و روش ها: برای این منظور 10نفر از دانشجویان داوطلب پسر رشته تربیت بدنی بین 22 تا 26 سال انتخاب شدند. آزمون پیش رونده بروس به مدت 2 روز در2 هفته جداگانه با فاصله 5 روز انجام شد وآزمودنی ها در هفته اول به عنوان گروه دارونما (گروه 1)، و در هفته دوم در گروه کافئین با دز mg/kg 5 (گروه 2) در آزمون شرکت کردند. نمونه های خونی پیش آزمون و پس آزمون جمع آوری شد. یافته ها با استفاده از آزمون تی مستقل و جفت شده در سطح 05/0> P با بهره گیری از نرم افزار SPSS.18 و EXCEL 2003 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش: یافته های پژوهش نشان می دهد مصرف 5 میلی گرم کافئین موجب کاهش معنی داری میزان MDA شد(05/0 > P) . از سوی دیگر، فعالیت فزاینده وامانده ساز افزایش معنادار GPX (001/0> P) و تفاوت غیر معنادار SOD را در پی داشت )398/0 ( P=. اختلاف میان دز mg/kg 5 کافیین و دارونما در متغیر SOD معنادار نبود (05/0 < P). نتیجه گیری: به طور کلی به نظر می رسد دز mg/kg 5 کافیین فشار اکسایشی ناشی از فعالیت وامانده ساز را کاهش داده و سیستم آنتی اکسیدانی آنزیمی را به طور موثری بهبود می بخشد.
۸۰۲.

مقایسه آثار فعالیت های حاد وامانده ساز بر میزان واکنش تروپونین T قلبی سرم و مالون دی آلدئید بافت قلب در موش های تمرین کرده استقامتی جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعالیت وامانده ساز تروپونین T قلبی مالون دی آلدئید

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰ تعداد دانلود : ۱۱۹
مقدمه و هدف: برخلاف فعالیت های منظم ورزشی، فعالیت های حاد وامانده ساز ممکن است اثرات آسیب زایی بر قلب داشته باشند. هدف از تحقیق حاضر مقایسه آثار فعالیت های حاد وامانده ساز بر میزان واکنش تروپونین T قلبی سرم و مالون دی آلدئید بافت قلب در موش های تمرین کرده استقامتی جوان بود. روش شناسی: تعداد 48 سر موش نر ویستار به 3 گروه 1. کنترل (بدون فعالیت) 2. تجربی( 8 هفته فعالیت استقامتی + 1جلسه وامانده سازی) 3. تجربی (8 هفته فعالیت استقامتی + 3 جلسه وامانده سازی) تقسیم شدند. درپایان تحقیق نیمی از موش ها بلافاصله پیش، و نیم بعدی بلافاصله پس از وامانده شدن بر روی نوار گردان، قربانی شدند. تروپونین T قلبی و مالون دی آلدئید به ترتیب با روش ELISA و تیوباربیوتیک اسید سنجیده شد. نتایج با استفاده از آنوای یک راهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: مالون دی آلدئید قلب 63/34 ، 09/31 و 13/18 و تروپونین T سرم 288، 5/162، 3/82 درصد به ترتیب در گروه 1 تا 3 به دنبال وامانده سازی افزایش نشان داد (05/0P < ). با وجود این، کمترین افزایش در گروه 3 مشاهده شد (05/0P < ). بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق می توان نتیجه گرفت که 3 وهله فعالیت حاد وامانده ساز متعاقب 8 هفته فعالیت ورزشی قلب را به طور موثرتری از آسیب ناشی از یک وهله فعالیت وامانده ساز در مقایسه با 8 هفته فعالیت ورزشی به تنهایی محافظت می کند. واژه های کلیدی: فعالیت وامانده ساز، تروپونین T قلبی، مالون دی آلدئید
۸۰۳.

تأثیر تمرینات تعادلی اختلالی و غیر اختلالی بر تعادل ایستا و پویای زنان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سالمند تعادل ایستا تعادل پویا تمرینات تعادلی اختلالی تمرینات تعادلی غیراختلالی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
تعداد بازدید : ۲۸۱۳ تعداد دانلود : ۱۳۸۳
هدف از تحقیق حاضر، مقایسه ی اثربخشی تمرینات تعادلی اختلالی و غیراختلالی بر قابلیت های تعادل ایستا و پویای زنان سالمند بود. برای این کار 38 زن سالمند با دامنه ی سنی 80-65 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و از طریق گمارش تصادفی، به گروه های آزمایشی اختلالی(n= 13)، غیراختلالی(n= 12) و کنترل(n= 13) تقسیم شدند. قبل و پس از دوره ی تمرینی، آزمون ثبات قامتی ایستا و پویا با دستگاه تعادل سنج بایودکس به عمل آمد. روایی و پایایی این دستگاه در مطالعات قبلی و تحقیق حاضر مورد تأیید قرار گرفته است. نتایج نشان داد که تمرین اختلالی بر همه ی شاخص های تعادل ایستا و پویا تأثیر معنادار داشته است(P<0/05). اما در تمرین غیراختلالی فقط در شاخص نوسان میانی - جانبی(ML) هر دو نوع تعادل ایستا و پویا بهبود معنادار مشاهده نشد(P>0/05). همچنین تمرین اختلالی نسبت به تمرین غیراختلالی در شاخص نوسان میانی جانبی دو نوع تعادل ایستا و پویا تأثیر بیشتری داشته است((P<0/05. یافته های تحقیق حاضر، اصل اختصاصی بودن تمرین را مورد تأیید قرار داد. با عنایت به این که تمرینات اختلالی اثربخش تر از تمرینات غیراختلالی تشخیص داده شد، لذا می توان در مداخلات توانبخشی، برنامه های تعادلی مبتنی بر ایجاد اختلال را به منظور افزایش پایداری میانی - جانبی و در نتیجه، کاهش به خطر افتادن سالمندان مد نظر قرار داد.
۸۰۴.

مقایسه و روایی سنجی ابزارهای منتخب برآورد درصد چربی در دختران غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درصد چربی بدن و دختران غیر فعال کالیپر هارپندن

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۲۸۳ تعداد دانلود : ۶۹۳
هدف از این تحقیق، مقایسه و روایی سنجی روش های منتخب برآورد درصد چربی بود. بدین منظور30 دانشجوی دختر غیرفعال دانشگاه شهید رجایی با میانگین سنی 91/1±93/20 سال، قد57/4±73/164 سانتی متر و وزن 02/8± 65/56کیلوگرم به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و در قالب طرح متقاطع در چهار روز مجزا و در هر روز به طور تصادفی در یکی از حالت های مختلف چهارگانه (کالیپرهای دیجیتال، هارپندن، پلاستیکی و دستگاه بایوایمپدانس الکتریکی) برای محاسبه درصد چربی قرار گرفتند. اندازه گیری ها از سه ناحیه سه سر، فوق خاصره و ران صورت گرفت. نتایج تحلیل واریانس با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی بونفرونی تفاوت معناداری را بین کالیپر هارپندن با پلاستیکی (045/0p=) و کالیپر دیجیتال با پلاستیکی (003/0p=) نشان داد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نیز نشان داد که بالاترین ارتباط بین کالیپر هارپندن و دیجیتال (898/0 =r و 000/0 = p) وجود دارد. همچنین بالاترین ضریب رگرسیون به کالیپر دیجیتال (817/0=β) و بعد از آن به بیوایمپدانس الکتریکی اختصاص داشت (244/0=β). کالیپر پلاستیکی نیز کمترین ضریب رگرسیونی را نشان داد ) 14/0= β). شایان ذکر است که میزان همپوشانی متغیرهای پیشگوی کالیپر هارپندن (839/0 = R 2) بود. بنابر نتایج مذکور، توصیه می شود نخست از کالیپر هارپندن برای تخمین درصد چربی استفاده شود. درصورت عدم دسترسی به این کالیپر، به ترتیب می توان از کالیپر دیجیتال و بیوایمپدنس الکتریکی استفاده کرد. همچنین از کالیپر پلاستیکی، باید با احتیاط استفاده کرد.
۸۰۵.

تأثیر تمرین های هوازی بر خلق بیماران سندرم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سندرم روده تحریک پذیر فعالیت بدنی هوازی خلق منفی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی روانشناسی ورزشی آموزش و پژوهش در روانشناسی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۶۵۳ تعداد دانلود : ۹۰۷
پژوهش حاضر به بررسی تأثیر فعالیت بدنی هوازی بر کاهش خلق منفی (اضطراب و افسردگی) بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر می پردازد. بدین منظور 146 زن بیمار مراجعه کننده به کلینیک گوارشی بیمارستان پیامبران تهران، که تشخیص قطعی سندرم روده تحریک پذیر دریافت کرده بودند، به صورت نمونه های در دسترس انتخاب و با پرسشنامه 28 سؤالی سلامت عمومی گلدبرگ غربال شدند و 30 نفر که نمره معادل یا بیش از 23 کسب کرده بودند، به صورت تصادفی ساده در دو گروه کنترل و گروه آزمایشی قرار داده شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون تی مستقل و وابسته صورت گرفت. پیش از اعمال متغیر مستقل تفاوت معناداری بین گروه ها مشاهده نشد، اما پس از اعمال متغیر مستقل (فعالیت بدنی ایروبیک) به مدت نه هفته (هفته ای سه جلسه)، میزان علائم جسمانی، اضطراب، و افسردگی آزمودنی های گروه تجربی به طور معناداری کاهش یافت. در نتیجه، فعالیت بدنی هوازی نقش مؤثری در کاهش اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر دارد.
۸۰۶.

رابطه قدرت فشردن دست با برخی متغیرهای آنتروپومتریکی و مقایسه آن در مردان ورزشکار و غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ورزشکار غیرورزشکار قدرت فشردن دست متغیرهای آنتروپومتریکی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۳۵ تعداد دانلود : ۱۰۷۹
تحقیقات نشان داده اند اندازه های آنتروپومتریکی و ابعاد دست ممکن است بر قدرت فشردن دست مؤثر باشند. مطالعه رابطه این ابعاد با قدرت فشردن دست می تواند پیش بینی کننده موفقیت ورزشکاران و شناخت افراد مستعد باشد. هدف از این مطالعه بررسی رابطه قدرت فشردن دست با متغیرهای آنتروپومتریکی پایه، اندام فوقانی و بویژه دست در دانشجویان مرد ورزشکار و غیرورزشکار است. به این منظور، 200 آزمودنی مرد شامل 100 دانشجوی غیرورزشکار (سن: 13/2±14/21سال، قد: 46/5±98/174 سانتی متر، وزن: 47/10±6/68 کیلوگرم) و 100 دانشجوی ورزشکار (سن: 96/1±66/21سال، قد: 5/6±13/179 سانتی متر، وزن: 7/8±65/73 کیلوگرم) انتخاب شدند. قد، وزن، شاخص توده بدن، درصد چربی بدن، طول بازو، طول ساعد، طول ساعد و دست، عرض آرنج، عرض مچ دست، عرض کف دست، محیط بازو، محیط ساعد، محیط مچ دست و متغیرهای آنتروپومتریکی ویژه دست شامل محدوده ها، طول ها و پیرامون انگشتان و قدرت فشردن دست در همه آزمودنی ها اندازه گیری شدند. داده هابا استفاده از آزمون های آماری tمستقل، ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن و رگرسیون چند متغیری تجزیه و تحلیل شد (05/0p<) نتایج نشان داد قدرت فشردن دست در گروه ورزشکار تنها با وزن، شاخص توده بدن، درصدچربی بدن، طول بازو، محیط (بازو، ساعد، مچ دست) و طول انگشت پنجم رابطه معنی داری داشته است. در گروه غیرورزشکار نیز با وزن، شاخص توده بدن، درصد چربی بدن، طول (بازو، ساعد، ساعد و دست)، محیط (بازو، ساعد، مچ دست)، عرض مچ دست، عرض کف دست، طول انگشت دوم، محدوده پنجم انگشتان رابطه معنی دار بوده است (05/0p<). این یافته ها نشان داد متغیرهای آنتروپومتریکی و همچنین فعالیت ورزشی بر قدرت فشردن دست تاثیرگذار هستند.
۸۰۷.

تأثیر ده روز مصرف دارچین بر شاخص های بیو شیمیایی و عملکردی کوفتگی عضلانی تأخیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کوفتگی عضلانی تأخیری آنزیم کراتین کیناز آنزیم لاکتات دهیدروژناز دارچین نیروی بیشینه ایزوتونیک

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  4. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۵۵۵ تعداد دانلود : ۱۳۴۰
هدف: کوفتگی عضلانی حالتی ناخوشایند همراه با درد در عضلات اسکلتی است که عمدتاً متعاقب فعالیت عضلانی برونگرا و یا غیر معمول ایجاد می­شود. دستیابی به روشی آسان و بی­ضرر برای پیشگیری از این عارضه یا درمان آن، از دغدغه­های رایج مربیان و ورزشکاران است. این مطالعه با هدف بررسی اثرات مصرف خوراکی پودر دارچین به مدت ده روز در پیشگیری از علائم بیو شیمیایی و نشانه­های عملکردی کوفتگی عضلانی تأخیری ( DOMS ) متعاقب یک جلسه فعالیت عضلانی برونگرا انجام شد. روش پژوهش: تعداد 24 دانشجوی پسر غیر فعال سالم و فاقد علائم کوفتگی عضلانی دانشگاه محقق اردبیلی با دامنه سنی (14/1 ± 1/19سال) به طور تصادفی به دو گروه تجربی (10 نفر) و شاهد (14 نفر) تقسیم شدند. آزمودنی­های گروه تجربی، یک هفته قبل و سه روز بعد از ایجاد کوفتگی عضلانی، روزانه 6 عدد کپسول حاوی 420 میلی­گرم پودر دارچین ( روزانه 52/2 گرم) و گروه شاهد 6 عددکپسول حاوی 300 میلی­گرم ماده بی اثر لاکتوز (دو عدد صبح، دو عدد ظهر و دو عدد شب) بعد یا حین صرف وعده­های غذایی مصرف کردند. پروتکل ایجاد کوفتگی عضلانی به صورت وزنه زدن با 80 درصد یک تکرار بیشینه در چهار نوبت و هر نوبت با 20 تکرار و 3 دقیقه استراحت بین هر نوبت اجرا شد. یک هفته قبل از ایجاد کوفتگی عضلانی و نیز بلافاصله بعد، 24، 48 و 72 ساعت بعد از اجرای پروتکل ایجاد کوفتگی عضلانی، نیروی بیشینه ایزومتریک و ایزوتونیک، درد ادراکی، دامنه حرکتی زانو، اندازه­گیری محیط ران و غلظت آنزیم­های کراتین­کیناز (CPK) و لاکتات دهیدروژناز (LDH) پلاسما اندازه­گیری شد. از آزمون های تحلیل واریانس دو عاملی با اندازه­گیری ­های مکرر و تصحیح بونفرونی برای تعیین اثر دارچین در هر گروه مختلف و از آزمون تی غیر­وابسته برای مقایسه نتایج بین دو گروه در هر مرحله زمانی استفاده شد. یافته­ها: نتایج تحقیق نشان داد که مصرف روزانه 52/2 گرم پودر دارچین به مدت ده روز موجب کاهش قابل ملاحظه و معنی­داری در غلظت آنزیم CPK و LDH شد (0001/0 p< ). حداکثر قدرت ایزومتریک گروه تجربی نسبت به گروه کنترل معنی دار نبود، ولی حداکثر قدرت ایزوتونیک گروه تجربی نسبت به گروه کنترل، 24(05/0 p< )، 48 (001/0 p≤ ) و 72(0001/0 p< ) ساعت بعد از کوفتگی عضلانی افزایش معنی­داری را نشان داد. گروه مصرف کننده دارچین به طور معنی­داری تغییرات محیط ران کمتری نسبت به گروه کنترل داشت (001/0 p< ). دامنه حرکتی مفصل زانو در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل، 48 و 72 ساعت بعد از کوفتگی عضلانی افزایش معنی­داری نشان می­دهد (001/0 p< ). درد ادراکی درگروه تجربی، بلافاصله، 48 و 72 ساعت بعد از کوفتگی عضلانی به طور معنی­داری کمتر از گروه کنترل بود (0001/0 p< ). نتیجه­گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که ده روز مصرف خوراکی دارچین در پیشگیری از DOMS موثر بوده و به طور قابل ملاحظه و معنی­داری علائم آزمایشگاهی و عملکردی کوفتگی عضلانی تاخیری را تحت تاثیر قرار داده است.
۸۰۸.

تأثیر مصرف مکمل کوآنزیم Q10 در دورة تیپر بر برخی شاخص های عملکرد استقامتی دونده های نیمه استقامت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عملکرد استقامتی تیپر دونده های استقامتی کوآنزیم Q10

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۸۲۱
هدف از مطالعه حاضر، تعیین اثر مصرف مکمل کوآنزیم Q10 در دوره تیپر بر برخی شاخص های عملکرد استقامتی دوندگان نیمه استقامتی بود. بدین منظور، 18 دوندة نیمه استقامت مرد تمرین کرده (سن 26/1±21 سال، وزن 7/4±6/65 کیلوگرم، قد 5/2±179 سانتی متر) به صورت هدفمند انتخاب شدند. روش تحقیق به صورت پیش آزمون ـ پس آزمون با یک گروه کنترل و دو گروه تجربی اجرا شد. آزمودنی ها به دنبال 10 هفته تمرینات ویژه جهت بهبود استقامت هوازی، بی هوازی، آستانة لاکتات، و تحمل لاکتات با شدت 70 تا 95 درصد ضربان قلب بیشینه و تواتر 4 جلسه در هفته (هر جلسه70 تا 90 دقیقه) برای پیش آزمون آماده شدند. سپس، پیش آزمون شامل ضربان قلب استراحتی، زیربیشینه، بیشینه، تست دوی یک مایل، و زمان رسیدن به واماندگی انجام شد (قبل از دورة تیپر) و آزمودنی ها به سه گروه همگن تقسیم شدند: گروه T+Q10 (یک هفته تیپر به همراه 120 میلی گرم کوآنزیم Q10 در روز)، گروه T (یک هفته تیپر به همراه دارونما)، و گروه C (با همان شدت و حجم تمرینات قبلی به همراه دارونما). اعمال تیپرینگ از طریق کاهش تدریجی حجم و افزایش تدریجی شدت تمرینات (تا 135 درصد Vo2max) و با حفظ فرکانس صورت گرفت. پس از اتمام دوره تیپر، همة آزمون هایی که قبل از تیپر انجام شده بود دوباره انجام شد. برای نشان دادن تفاوت های درون گروهی، پس از دورة تیپر، از آزمون T همبسته و برای نشان دادن تفاوت های بین گروهی از آزمون ANOVA استفاده شد. نتایج نشان داد که پس از یک هفته تیپر، ضربان قلب استراحتی و زیربیشینه در دو گروه T و T+Q10 به طور معنی داری کاهش، و رکورد دوی یک مایل و زمان رسیدن به واماندگی به طور معنی داری در دو گروه بهبود یافت (05/0>P)، ولی ضربان قلب بیشینه تغییری نداشت (05/0P>). اما از آنجایی که تفاوت معنی داری در هیچ یک از متغیرها، میان دو گروه T و T+Q10 (پس از یک هفته تیپر) دیده نشد، بنابراین، می توان گفت، در این تحقیق، مصرف کوآنزیم Q10 در دوره تیپر اثر معنی داری بر ضربان قلب استراحتی، ضربان قلب زیربیشینه، ضربان قلب بیشینه، زمان رسیدن به واماندگی، و رکورد دوی یک مایل نداشته است (05/0P>). همچنین، در گروه C، در هیچ یک از متغیرها، تغییر معنی داری دیده نشد (05/0P>). درنهایت، می توان گفت که یک هفته تیپر به همراه مصرف کوآنزیم Q10 بر عملکرد تأثیری نداشته است. درحالی که تیپر به تنهایی اثر معنی داری بر ضربان قلب استراحتی، ضربان قلب زیربیشینه، زمان رسیدن به واماندگی، و رکورد دوی یک مایل داشت، ضربان قلب بیشینه تحت تأثیر قرار نگرفت.
۸۰۹.

تأثیر چهار هفته تمرین متناوب هوازی شدید (هاف) بر VO2max، Tmax و VO2max v بازیکنان فوتبال باشگاهی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Vo2max آمادگی هوازی تمرین متناوب هوازی شدید هاف بازیکنان باشگاهی فوتبال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸۰ تعداد دانلود : ۹۰۷
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر چهار هفته تمرین متناوب هوازی شدید ویژة فوتبال بر شاخص­های عملکردی هوازی بازیکنان فوتبال بود. به این منظور 18 بازیکن فوتبال شرکت کننده در لیگ آزادگان ایران با میانگین سنی 24/2 ± 88/21 سال، قد 33/5 ± 22/174 سانتی­متر، وزن 7/5 ± 7/67 کیلوگرم و درصد چربی 29/3 ± 38/12، در قالب دو گروه تمرین (12 نفر) و کنترل (6 نفر) برای شرکت در این پژوهش داوطلب شدند. برنامة چهار هفته­ای تمرین متناوب هوازی شدید (هاف)، سه جلسه در هفته شامل چهار دوره حرکت با توپ بود که در مسیر ویژة طراحی­شده انجام گرفت. درصد حداکثر ضربان قلب جدا شد. داده­ها با استفاده از t مستقل تجزیه­وتحلیل شد. نتایج نشان داد که پس از چهار هفته تمرین VO2max، Tmax، vVO2max در بین دو گروه تمرینی و کنترل تغییر معناداری پیدا نکرد. به­طور کلی می­توان گفت که چهار هفته تمرین به­صورت هفته­ای سه جلسه بر شاخص­های هوازی بازیکنان فوتبال تأثیر معناداری ندارد.
۸۱۰.

تأثیر تمرین تناوبی شدید بر تغییرات مولکول چسبان سلولی (sICAM-1) پلاسما، نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدنی مردان چاق کم تحرک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: چاقی تمرین تناوبی عامل فعالیت التهاب عروقی ICAM-1

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۲۰۹
زمینه: چاقی عامل فزایندة بیماری های قلبی- عروقی و نیز سطوح پلاسمایی ملکول چسبان سلولی است و در پیشگویی خطر بروز گرفتگی های عروق کرونر نقش مهمی دارد. از این رو، هر مداخله ای که آثار مفیدی بر این موارد داشته باشد، در افزایش سلامت عمومی بسیار ارزشمند است. هدف از پژوهش حاضر عبارت است از بررسی تأثیر تمرین تناوبی شدید بر تغییرات مولکول چسبان سلولی (sICAM-1) پلاسما و نیز ارتباط آن با توزیع چربی و نیمرخ های لیپیدی. روش ها: 18 آزمودنی از جامعة آماری افراد چاق کم تحرک با میانگین و انحراف استاندارد سن، درصد چربی، وزن و شاخص تودة بدنی 34/1± 55/20سال، 07/4±84/26 درصد، 02/9±05/93 کیلوگرم و 33/3±20/31 کیلوگرم بر مترمربع انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم بندی شدند. گروه تجربی در 16 هفتة تمرین تناوبی شدید (8-10 دورة چهار دقیقه ای دویدن در شدت 60-90% ضربان قلب ذخیره با دو دقیقه فواصل استراحتی شامل دویدن در شدت 40-50% ضربان قلب ذخیره)، سه جلسه در هفته شرکت کردند. خونگیری در شرایط ناشتایی جهت ارزیابی مقادیر ICAM-1 و نیمرخ لیپیدی به روش الایزا در آغاز و پایان پژوهش صورت گرفت. داده ها با استفاده از آزمون t مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t زوجی در سطح معناداری 05/0 P< تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن است که سطح ICAM-1پلاسمایی در گروه تجربی کاهش معناداری داشت (002/0P=)، از سوی دیگر تغییرات ICAM-1 در گروه تجربی با گروه کنترل معنادار است (034/0P=). رابطة معناداری بین سطوح ابتدایی ICAM-1 با هر یک از متغیرهای جسمانی و نیمرخ های لیپیدی مشاهده نشد (05/0P> ). در بخش رابطة مجموع تغییرات غلظت ICAM-1 در گروه های تجربی با مجموع تغییرات متغیرهای ترکیب بدنی از جمله تغییرات درصد چربی (48/0 =R، 012/0P =) و وزن تودة چربی (44/0=R، 022/0P =) همبستگی معناداری مشاهده شد. سطوح کلسترول، LDL-C و عوامل خطر در گروه تجربی به طور معناداری کاهش یافت (05/0 P<). نتیجه گیری: اجرای تمرین تناوبی شدید منجر به کاهش معنادار مولکول چسبان بین سلولی و بهبود نیمرخ لیپیدی می گردد.
۸۱۱.

مقایسة اثر تمرینات با حجم بالا و تمرینات با شدت بالا بر مقدار تجمع لاکتات، زمان اجرا و میزان بهبود 2VO اوج در دوندگان استقامتی 10-14 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لاکتات فعالیت های تناوبی اکسیژن مصرفی تبادل تنفسی نسبت دوندة استقامتی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۵۸۲ تعداد دانلود : ۸۷۷
پژوهش حاضر با هدف مقایسة اثر تمرینات با حجم بالا و تمرینات با شدت بالا بر مقدار تجمع لاکتات، زمان اجرا و میزان بهبود اوج اکسیژن مصرفی (VO2peak) در دوندگان استقامتی 10-14 ساله انجام شد. بیست دانش آموز دوندة استقامتی پسر با سن 32/2±5/12 سال، قد 27/3±62/154 سانتی متر، وزن 12/5±5/34 کیلوگرم، حداکثر ضربان قلب 1/3±5/207 ضربه در دقیقه و اوج اکسیژن مصرفی 22/3±45/36 میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه به صورت متقاطع و در دو حالت در گروه های فعالیتی A و B در دو مدل فعالیت تناوبی با شدت بالا و حجم پایین (HT) (60 ثانیه فعالیت با شدت90٪ 2VOاوج و 60 ثانیه استراحت با شدت 30٪ 2VOاوج) به مدت 30 دقیقه و با شدت پایین و حجم بالا (VT) (60 ثانیه فعالیت با شدت 65٪ 2VO اوج و 60 ثانیه استراحت با شدت 30٪ 2VOاوج) به مدت 60 دقیقه طی دو دورة شش هفته ای و به فاصلة پنج هفته از یکدیگر، به صورت داوطلبانه شرکت کردند. اوج اکسیژن مصرفی، نسبت تبادل تنفسی (RER)، رکورد دوی 1500 متر و لاکتات پلاسمای آزمودنی ها، هنگام فعالیت های تناوبی مختلف ثبت شد. به منظور مقایسة تفاوت میانگین ها از آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معناداری (05/0P≤) استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد در m1500T آزمودنی ها بین پیش و پس از آزمون نوع فعالیت HT، کاهش معناداری داشتند و این تفاوت بین مدل فعالیتی HT نسبت به مدل فعالیتی VT معنادار بود (05/0P<). در مورد متغیرهای RER و لاکتات بیشینه (Lacmax)، کاهش معناداری بین پیش و پس از استفاده از مدل فعالیتی HT نسبت به مدل فعالیتی VT مشاهده شد (05/0P<). در مورد متغیر 2VO اوج این نتایج نشان داد که با استفاده از این دو مدل فعالیتی، افزایش معناداری بین مقادیر پیش و پس از فعالیت به وجود آمد (05/0P<). بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که مدل فعالیتی HT نسبت به مدل فعالیتی VT در مورد متغیرهای RER، peak2VO، Lacmax و m1500T کارایی بالاتری دارد و با توجه به محدودیت زمانی در برنامة تمرینی این گروه از ورزشکاران، این مدل تمرینی ممکن است جایگزین خوبی برای مدل های تمرینی طولانی مدت و خسته کننده به لحاظ دورة زمانی باشد.
۸۱۲.

ارزیابی همگرایی پروت کل های وابسته به زمان و وابسته به مسافت در تعیین نقطه ی شکست ضربان قلب (HRDP) در بین دختران جوان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: همگرایی نقطه شکست ضربان قلب پروتکل وابسته به مسافت پروتکل وابسته به زمان

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی ورزش معلولین
تعداد بازدید : ۱۵۱۶ تعداد دانلود : ۹۰۱
نقطهی ش کست ضربان قلب (HRDP) نقطهی انحراف ضربان قلب از خط مستقیم در بررسی ارتباط بین بار کار و زمان تعریف می شود که به عنوان ملا کی برای برنامه ریزی شدت تمرینات هوازی مورد استفاده واقع می شود. هدف از اجرای تحقیق حاضر ارزیابی همگرایی پروتکل های وابسته به زمان و وابسته به مسافت در تعیین نقطه ی شکست ضربان قلب (HRDP) در بین دختران جوان غیر فعال بود. بدین منظور، تعداد 20 نفر از دختران غیرفعال به عنوان آزمودنی انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه 10 نفره، گروه پروتکل وابسته به زمان (گروه الف): سن 02/1±19 سال، قد 14/7±11/163سانتی متر، وزن74/7±00/57کیلوگرم، و حداکثر اکسیژن مصرفی14/1±89/32میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) و گروه پروتکل وابسته به مسافت (گروه ب): سن 15/1±20 سال، قد 91/7±80/162سانتی متر، وزن 14/12±30/57کیلوگرم، و حداکثر اکسیژن مصرفی 35/1±21/33میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه)[جایگزین شدند. آزمودنی های گروه الف، پروتکل وابسته به زمان و آزمودنی های گروه ب، پروتکل وابسته به مسافت را با فاصله زمانی 72 ساعت تکرار کردند. HRDP تعیین شده با استفاده از دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی به عنوان روش مبنا مورد توجه قرار گرفت. برای ثبت لحظه به لحظه منحنی عملکرد ضربان قلب (HRPC) از دستگاه تله متری استفاده شد. برای پردازش داده ها و تعیین همگرایی بین پروتکل ها، از مدل گرافیکی بلاند-آلتمن و روش آماری Intraclass Correlation (ICC) استفاده شد. نتایج نشان داد پروتکل وابسته به زمان با روش مبنا همگرایی ندارد (ICC= -0.0191 ; ±1.96 ; 95% CI = -8.9 to +26.5 b/min). در حالی که یافته ها همگرایی متوسط به پایینی را بین پروتکل وابسته به مسافتو روش مبنا نشان داد (ICC= 0.4002 ; ±1.96 ; 95% CI = -5.1 to +35.5 b/min). بر اساس نتایج می توان گفت در تعیین HRDP، پروتکل وابسته به مسافت نسبت به پروتکل وابسته به زمان، با روش مبنا همگرایی بالاتری دارد. با این حال برای تعیین HRDP با استفاده از این پروتکل باید تردید نمود.
۸۱۳.

تأثیر سه روش آروماتراپی، ماساژ و آروماتراپی – ماساژ بر میزان درد عضلانی دختران ورزشکار شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ماساژ درد عضلانی آروماتراپی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی حرکات اصلاحی
تعداد بازدید : ۱۵۷۱ تعداد دانلود : ۸۲۸
همان­گونه­که ورزش بر جسم و روان تأثیر می­گذارد، عوامل جسمانی و روانی نیز بر ورزش و عملکرد ورزشی تأثیر می­گذارند. هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر سه روش آروماتراپی، ماساژ و آروماتراپی- ماساژ بر میزان درد عضلانی بازیکنان آمادگی جسمانی دختر شهر اصفهان بود. 32 بازیکن شرکت­کننده در مسابقات دهة فجر 1390، به شیوة در دسترس انتخاب و به گروه­های مساوی، کنترل، آروماتراپی، ماساژ و آروماتراپی – ماساژ تقسیم شدند. به این منظور از پرسشنامه­های مشخصات فردی و درجه­بندی ذهنی درد و کوفتگی عضلانی تالوگ استفاده شد. برای تحلیل داده­ها از آزمون همبسته و مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد به­جز گروه آروماتراپی، بین میزان درد عضلانی قبل و بعد از مداخله تفاوت معناداری وجود دارد (05/0 p<) و گروه­های کنترل و ماساژ و کنترل و آروماتراپی – ماساژ موجب ایجاد اختلاف شده­اند. نتایج نشان داد روش­های مورد استفاده مداخلات مؤثری برای کاهش میزان درد عضلانی ورزشکاران در مسابقات است.
۸۱۴.

تأثیر تمرینات پلیومتریک و ترکیبی بر پاسخ IGF-I و MGF در عضلة پهن جانبی مردان غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین ترکیبی عضلة اسکلتی تمرین پلیومتریک MGF-IGF-I

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۷۲ تعداد دانلود : ۷۳۳
عامل رشد شبه­انسولین -1 در تکامل، رشد، بازسازی و حفظ بافت­ها در عضلة اسکلتی در یک روش اتوکرین / پاراکرین و آندوکرین نقش دارد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی پاسخ عوامل رشدی به دو شیوة تمرینی مختلف بود. در این پژوهش 14 آزمودنی مرد به­صورت داوطلبانه انتخاب و به­طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول (پلیومتریک، 7 آزمودنی، سن: 86/1±86/20 سال، قد: 23/4±29/179 سانتی­متر، وزن: 24/6±57/74 کیلوگرم) تمرین پلیومتریک و گروه دوم (ترکیبی، 7 آزمودنی، سن 72/1±43/31 سال، قد 42/6±71/181 سانتی­متر، وزن: 47/8±14/76 کیلوگرم) ترکیبی از تمرین مقاومتی و پلیومتریک را 3 روز در هفته به مدت 8 هفته (4 هفته تمرین مقاومتی و 4 هفته تمرین پلیومتریک) انجام دادند. نمونه­های عضلانی از عضلة پهن جانبی 3 روز قبل و 7 روز بعد از تمرین گرفته شد. برای تعیین توان از 3 آزمون بوسکو (5 و 60 ثانیه­ای)، سارجنت و پرش جفت و برای سنجش چابکی و سرعت از آزمون­های مانع شش­ضلعی و دو سرعت 35 متر استفاده شد. برای تخمین میزان بیان ژن عامل رشد شبه­انسولین (1) (IGF-I) و عامل رشد مکانیکی (MGF) از روش Real – time RT PCR استفاده شد. برای تجزیه­وتحلیل داده­ها از آزمون­های T زوجی و T مستقل استفاده شد و سطح معناداری 05/0 در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد در آزمون­های بوسکو، سارجنت، پرش جفت، مانع شش­ضلعی و دو سرعت 35 متر گروه پلیومتریک بهتر عمل کردند. بیان ژن در گروه اول کاهش غیرمعنادار (18/20 درصد – 29/0 P≤) اما در گروه دوم به­طور معنادرای افزایش یافت (24/159 درصد، 048/0 P≤) و بیان ژن IGF-I در گروه اول افزایش معنادار (83/133 درصد، 04/0 P≤) اما در گروه دوم به­طور غیرمعناداری افزایش (06/24 درصد، 16/0 P≤) یافت. به­طور کلی می­توان نتیجه گرفت رونوشت­های مختلف ژن IGF-I (IGF-IEa و MGF) در عضلة اسکلتی انسان به­طور متفاوتی به راهبردهای مختلف اضافه­بار مکانیکی و سوخت­وسازی پاسخ می­دهند.
۸۱۵.

تأثیر تمرین هوازی طولانی مدت قبلی و مصرف غذای پرچرب بر مارکر التهابی مولکول چسبان عروقی و نیمرخ لیپیدی مردان غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نیمرخ لیپیدی آترواسکلروز فعال سازی آندوتلیال غذای پرچرب مولکول چسبان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۷۴ تعداد دانلود : ۸۴۱
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر یک جلسه فعالیت هوازی طولانی­مدت پیشین با 70 درصد VO2max بر مارکر التهابی[1] (sVCAM-I) و نیمرخ لیپیدی متعاقب مصرف یک وعده غذای پرچرب در مردان غیرورزشکار بود. سطوح پلاسمایی مولکول­های چسبان و نیمرخ لیپیدی شاخص­های مهمی در برآورد خطر بیماری­های قلبی – عروقی به­شمار می­روند. به­این منظور 20 مرد جوان غیرورزشکار به­صورت تصادفی انتخاب و باتوجه به درصد چربی به دو گروه 10 نفره، تجربی (30/1±98/21 سال، 48/2±04/18 درصد چربی) و کنترل (22/1±06/22 سال، 54/3±15/18 درصد چربی) تقسیم شدند. گروه تجربی فعالیتی به مدت 90 دقیقه با شدت معین­شده روی تردمیل انجام دادند. در روز بعد هر دو گروه یک وعده غذای پرچرب مصرف کردند. نمونه­های خون در زمان­های 5/0 ساعت قبل و 5/0، 1، 3 و 24 ساعت بعد از غذا جمع­آوری شد. برای تعیین نرمال بودن گروه­ها، از آزمون کلوموگروف – اسمیرنوف (999/0 = PEX) (996/0 = PCON) و برای تعیین همگنی واریانس­ها از آزمون لوون و برای بررسی نتایج بین­گروهی از آزمون تی مستقل استفاده شد. از آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه­گیری­های مکرر[2] و آزمون تعقیبی LSD نیز برای نشان دادن تفاوت­های درون­گروهی استفاده شد. نتایج نشان داد یک جلسه تمرین هوازی طولانی­مدت پیشین sVCAM-I را کاهش می­دهد (029/0 = P). همچنین در نیم و 24 ساعت بعد از مصرف غذای پرچرب کاهش وجود داشت (016/0 = P) (049/0 = P). همچنین نشان داده شد یک جلسه تمرین هوازی طولانی­مدت پیشین مقادیر HDL-c را افزایش (00/0 = P) اما مقادیر LDL-c (012/0 = P) و (00/0 = P) و تری­گلیسیرید (037/0 = P) را کاهش می­دهد. باتوجه به نتایج به­دست­آمده می­توان گفت مصرف غذای پرچرب مقادیر sVCAM-I را افزایش می­دهد و به افزایش التهاب و بیماری منجر می­شود. تمرین قبلی می­تواند شاخص sVCAM-I و نیمرخ لیپیدی را کاهش دهد که با احتمال کاهش بیماری­های قلبی همراه است.
۸۱۶.

مقایسة اثر یک جلسه فعالیت شناکردن و دویدن وامانده ساز بر اشتها و کالری دریافتی در دختران سالم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شنا اشتها دویدن کالری دریافتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴۲ تعداد دانلود : ۹۱۸
هدف تحقیق حاضر، بررسی اثر یک جلسه فعالیت شنا و دویدن بر میزان اشتها و کالری دریافتی دختران سالم بود. طرح تحقیق متقاطع بود و 12 داوطلب دختر (میانگین سنی 3 /1 ± 5 /22 سال، وزن 46 /5 ± 07 /56 کیلوگرم، درصد چربی بدن 316 /8 ± 125 /27 درصد و شاخص تودة بدن 68 /2 ± 175 /21 کیلوگرم بر متر مربع) از دانشجویان دانشگاه در 3 حالت کنترل، فعالیت شنا و دویدن با شدت 80 تا 85 درصد ضربان قلب بیشینه تا حد واماندگی قرار گرفتند. میزان اشتهای افراد در چهار نوبت شامل دو ساعت قبل از فعالیت (در حالت ناشتا)، بلافاصله بعد از فعالیت، دو و هشت ساعت بعد از فعالیت به وسیلة پرسشنامة اشتها اندازه گیری شد. همچنین کالری دریافتی در روزهای اجرای پروتکل پژوهشی و قبل و بعد از اجرای پروتکل توسط خود آزمودنی ها ثبت شد. برای تحلیل داده ها از روش آماری ANOVA با اندازه گیری مکرر و آنوای یکطرفه استفاده شد. سطح معناداری آزمون ها 05 /0 P≤ در نظر گرفته شد. در پایان تغییر معناداری در اشتها و کالری دریافتی در اثر یک جلسه فعالیت شنا و دویدن مشاهده نشد (005 /0 = P) . نتایج نشان داد یک جلسه فعالیت شنا و دویدن تأثیری بر میزان اشتها و کالری دریافتی نداشت. بنابراین یک جلسه فعالیت تا هشت ساعت بعد از آن برخلاف تصور برخی افراد اشتها را افزایش نمی-دهد و می تواند در کنترل وزن و کاهش آن استفاده شود. به عبارت دیگر، ورزش موجب تعادل معنی کالری می شود که احتمالاً در کوتاه مدت این تعادل منفی جبران نمی شود و بین شنا و دویدن از این حیث تفاوتی وجود ندارد.
۸۱۷.

تأثیر سه ماهة پرش عمقی و مصرف مکمل اسیدهای آمینة شاخه دار بر فعالیت آنزیم کراتین کیناز کشتی گیران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مکمل پلایومتریک آنزیم کراتین کیناز پرش عمقی BCAAs

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۱۶۲۶ تعداد دانلود : ۸۲۰
هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر مصرف مکمل اسیدهای آمینة شاخه دار در یک برنامة تمرینی سه ماهة پرش عمقی بر فعالیت آنزیم کراتین کیناز کشتی گیران بود. به این منظور 22 کشتی گیر مرد طی نمونه گیری هدفمند و تصادفی ساده از بین کشتی گیران زنجان(سن 52 /3±54 /21 سال، وزن 76 /3 ±18 /66 کیلوگرم، قد 41 /2±36 /168 سانتی متر و شاخص تودة بدن 97 /1±34 /23 کیلوگرم بر متر مربع) انتخاب و به طور تصادفی ساده به دو گروه تقسیم شدند. طی این مدت سه ماهه، هر دو گروه ساعت 7:00 صبح صبحانه و ساعت 9 صبح نیز تمرینات پرش عمقی را در شش ست پیاپی تا سرحدخستگی، با فاصلة 5 دقیقه در بین ست ها انجام دادند و مکمل و دارونمای خود را به صورت دوسوکور بعد از پرش های عمقی دریافت کردند. گروه یکkgBW /mg 45 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن از هر یک از آمینو اسید های (والین، لوسین و ایزولوسین) به صورت محلول kgBW/ml4 دریافت کردند. گروه دارونما نیز از محلولی هم کالری (kgBW/mg 45 میلی گرم گلوکز به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و هم حجم لیمو و نمک مصرف کردند. خون گیری در دو مرحلة قبل (ناشتا) و 48 ساعت بعداز پرش عمقی به منظور اندازه گیری فعالیت آنزیم CK انجام گرفت.از روش آماری تحلیل واریانس یکطرفه و تی زوجی به ترتیب برای بررسی مقدار تغییرات CK و عملکرد استفاده شد و سطح معنی داری (0.05=α) در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که میزان فعالیت آنزیم کراتین کیناز در هر دو گروه (48 ساعت بعد از پرش عمقی) هم در بررسی های درون گروهی و هم بین گروهی تفاوت معناداری نداشتند (0.05>P) . احتمالا آسیب در سطح سلول و افزایش CK پلاسما به خستگی بر می گردد. با توجه به افزایش عملکرد، پیشنهاد می شود برای اطمینان بیشتر، در تحقیقات بعدی افراد پس از سه ماه تمرینات پرش عمقی برای بررسی CK با همان بار کار سه ماه قبل فعالیت نمایند.
۸۱۸.

تأثیر آموزش شنا بر ویژگی های شخصیتی دانشجویان دختر غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ویژگی های شخصیتی آموزش شنا دانشجویان دختر غیر ورزشکار

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی روانشناسی ورزشی روانشناسی تمرینات و مسابقات
تعداد بازدید : ۲۲۸۵ تعداد دانلود : ۱۳۱۳
اهداف: شخصیت از بنیادی ترین مفاهیم روان شناسی است که با تجارب مختلف تحت تأثیر قرار می گیرد. برخوردار بودن از شخصیت مطلوب یک دیدگاه ایده ال و مورد توجه برای دانشجویان هر کشوری است. بنابراین هدف از این پژوهش، بررسی اثر دوره آموزشی شنا بر ویژگی های شخصیتی دانشجویان بود. روش ها: این پژوهش از نوع نیمه تجربی بوده و طرح تحقیق آن از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. آزمودنی های تحقیق عبارت بودند از 60 دانشجوی دختر غیر ورزشکار که در سال تحصیلی 89-90 در دانشگاه علم و صنعت تهران مشغول به تحصیل بودند که از طریق نمونه گیری داوطلبانه و با استفاده از پرسش نامه مشخصات فردی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایشی قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری تحقیق پرسش نامه شخصیتی برن رویتر بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره در سطح معنی داری 05/0 α< استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش شنا بر هر شش صفت شخصیتی مورد بررسی تأثیر معنی دار دارد. این دوره سبب افزایش صفات شخصیتی اعتماد به نفس، برون گرایی، اجتماعی بودن و کاهش صفات شخصیتی میل به عصبی بودن، برتری جویی و با خود بودن آزمودنی های گروه آزمایشی شده است. نتیجه گیری: با توجه به این که زندگی دانشگاهی با استرس های متعدد و پیچیده ای عجین شده است، به نظر می رسد توانایی مقابله با این استرس ها به وسیله کسب توانمندی های روان شناختی از طریق مشارکت در فعالیت جذاب و مفرح شنا امکان پذیر خواهد بود. بنابراین پیشنهاد می شود به منظور تأمین و حفظ سلامت روان شناختی و برخورداری از ویژگی های مطلوب شخصیتی از آموزش شنا به عنوان یک راه کار مؤثر استفاده شود.
۸۱۹.

اثر دست کاری بینایی حین تمرین راه رفتن بر تعادل کارکردی و پارامترهای کینماتیکی منتخب گام برداری زنان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زنان سالمند دستکاری بینایی تمرین راه رفتن

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
تعداد بازدید : ۱۹۲۲ تعداد دانلود : ۱۱۹۰
هدف تحقیق حاضر، بررسی اثر دست کاری حس بینایی حین تمرین راه رفتن بر تعادل کارکردی و پارامترهای کینماتیکی منتخب گام برداری زنان سالمند بود. به این منظور، 16 زن سالمند در دسترس و واجد شرایط با دامنه ی سنی 65-75 سال (23/4±06/70 سال) انتخاب و به روش تصادفی ساده به 2 گروه 8 نفره تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی تمرین راه رفتن معمولی را به مدت 12 هفته و هفته ای 3 جلسه انجام دادند که شامل راه رفتن در شرایط محدود شده ی قسمت پایین میدان بینایی بود. برای سنجش تعادل کارکردی از آزمون برگ و از دستگاه تجزیه و تحلیل گام برداری زبریس برای اندازه گیری اطلاعات کینماتیکی گام برداری آزمودنی ها استفاده شد.برای مقایسه ی درون گروهی، نمرات پیش آزمون و پس آزمون از آزمون آماری t همبسته و برای مقایسه ی بین گروهی از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که تمرین راه رفتن معمولی در شرایط دست کاری شده ی حس بینایی بر برخی پارامترهای کینماتیکی راه رفتن سالمندان، یعنی طول گام، سرعت گام برداری و درصد تغییر پذیری سرعت گام برداری تأثیر معنی داری داشت (05/0 P).مقایسه ی بین گروهی در پس آزمون نشان داد که تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات گروه تجربی و کنترل در طول گام و سرعت گام برداری به نفع گروه تجربی وجود داشت (05/0 P). اما تفاوت های بین گروهی و درون گروهی در نتایج آزمون تعادل کارکردی دیده نشد (05/0 P). نتیجه اینکه محدود سازی قسمت پایین میدان بینایی حین تمرین راه رفتن سالمندان زن می تواند موجب بهبود برخی پارامترهای مرتبط با تعادل گام برداری آنان شود. کاهش وابستگی به اطلاعات بینایی، بهبود توانایی استفاده از حواس جایگزین مانند حس پیکری و دهلیزی می تواند از دلایل احتمالی بهبود پارامترهای گام برداری باشد.
۸۲۰.

مقایسه ی تأثیر فعالیت هوازی در اوایل دوره ی فولیکولی با اواخر دوره ی فولیکولی بر لپتین سرم زنان غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لپتین فعالیت هوازی اوایل فولیکولی اواخر فولیکولی زنان غیر ورزشکار

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۰۰۶ تعداد دانلود : ۶۸۹
تحقیق حاضر در نظر داشت تا تاثیر فعالیت هوازی در دوره های اوایل و اواخر فولیکولی را بر لپتین سرم زنان غیرورزشکار سالم بررسی کند. برای این منظور، 12 نفر از دانشجویان غیرورزشکار با میانگین و انحراف استاندارد سنی 2±26 سال، قد 0/4±6/160سانتی متر، وزن 8/3±4/53 کیلوگرم، درصد چربی 7/3±5/24، BMI 5/1±8/20 کیلوگرم بر مجذور قد و حداکثر اکسیژن مصرفی 9/8±5/35 میلی لیتر بر کیلوگرم داوطلب شدند تا فعالیت هوازی را که شامل دویدن روی نوارگردان با VO2max 70% تا حد واماندگی بود، انجام دهند. فعالیت در دو دوره ی اوایل و اواخر فولیکولی به صورت متقاطع انجام گرفت و نمونه های خونی(3 میلی مول)، قبل، بعد و 48 ساعت بعد از فعالیت جمع آوری شد. برای اندازه گیری لپتین از روش الایزا و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس(ANOVA) با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد در مقایسه ی سطوح استراحتی لپتین در این دو دوره، تفاوت معنا داری وجود ندارد(05/0 p >). همچنین، تغییرات سطوح لپتین نیز در پاسخ به یک جلسه فعالیت هوازی در اوایل فولیکولی معنادار نبود(05/0 p >). با این حال در اواخر فولیکولی بلافاصله بعد از فعالیت، سطوح لپتین، نسبت به قبل از فعالیت، افزایش معنا داری داشته است (02/0=p) و 48 ساعت بعد از فعالیت نیز نسبت به بلافاصله بعد از فعالیت به طور معنا داری کاهش یافت(04/0=p).از نتایج تحقیق حاضر به نظر می رسد که احتمالاً تأثیر فعالیت هوازی بر سطوح لپتین در اواخر دوره ی فولیکولی بیشتر از اوایل این دوره باشد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان