مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
هماتوکریت
حوزه های تخصصی:
تحقیقات نشان داده اند که تمرینات استقامتی طولانی موجب فقر آهن (آنمی) در ورزشکاران می شود. این مسئله ممکن است در عملکرد فیزیکی آنان اثر منفی داشته باشد. در این پژوهش تاثیر تمرین استقامتی و مکمل آهن بر شاخص های آنمی (TIBC RBC، HC، Hb و فریتین) و آنزیم سیتوکروم C اکسیداز (COX) موش های نر صحرایی بررسی شد. به این منظور 40 سر موش نر صحرایی نژاد Wistar14848 با میانگین وزن 54/8±05/215 گرم به چهار گروه تقسیم شدند. گروه تجربی I تحت تمرین دو استقامت روی تردمیل به مدت 12 هفته با سرعت m.min-132 به مدت 60 دقیقه در هر جلسه و 5 جلسه در هفته قرار گرفتند (T) . گروه تجربیII ، با همان برنامه تمرینی، روزانه 800 میکروگرم مکمل آهن (سولفات فرو) به صورت خوراکی (Gavage) دریافت می کردند (Ti) . گروه کنترل بدون تمرین بودند (S) و گروه کنترل II ضمن اینکه تمرین نمی کردند، همانند گروه تجربیII مکمل آهن دریافت می کردند (Si). پس از 12 هفته ، موش ها کشته شدند. برای اندازه گیری شاخص های آنمی، نمونه خونی آزمودنی ها در آزمایشگاه برآورد شد. داده ها با استفاده از آنالیز واریانس یکطرفه (One Way ANOVA) در سطح 05/0 P< بررسی شد. تجزیه و تحلیل آماری نشان داد، پروتکل تمرینی موجب شد تا گروه T دچار فقر آهن بدون کم خونی شوند، اما استفاده از مکمل آهن، علاوه بر بهبود شاخص های آنمی، به ا فزایش فعالیت آنزیم سیتوکروم C اکسیداز در گروه Ti منجر شد. قابل توجه اینکه مکمل آهن اثر مثبتی روی موش های غیرفعال نداشت.
تأثیر 12 هفته تمرین مقاومتی بر سطوح استراحتی متغیرهای همورئولوژی مردان جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رئولوژی زیستی، شاخه ای از بیولوژی است که به مطالعه جریان و تغییر شکل مواد زیستی تحت نیروهای وارده می پردازد و با تأکید بیشتر بر خون این علم را همورئولوژی نامیده اند. ارتباط آمادگی جسمانی و وضعیت همورئولوژیکی در تحقیقات متعددی گزارش شده است. علی رغم اهمیت تمرینات مقاومتی بر سلامت افراد، تأثیر این تمرینات بر همورئولوژی مورد بررسی قرار نگرفته است. بنابراین، هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر 12 هفته تمرین مقاومتی فزاینده بر متغیرهای همورئولوژیکی مردان جوان سالم بود. به همین منظور، تعداد 20 دانشجوی پسر غیرورزشکار سالم به طور تصادفی به دو گروه 10 نفره تمرین (میانگین± انحراف معیار، سن: 7/1±0/22 سال، درصد چربی: 0/2±5/15، قد: 7/3±3/177 سانتی متر و وزن: 7/3±5/77 کیلوگرم) و کنترل (میانگین± انحراف معیار، سن: 1/2±5/22 سال، درصد چربی: 5/2±1/15، قد: 7/2±0/174 سانتی متر و وزن: 7/2±4/74 کیلوگرم) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تمرین برای 12 هفته و هر هفته سه جلسه با شدت های متفاوتی تمرین کردند. ابتدا، تمرینات با شدت 50 درصد یک تکرار بیشینه (RM-1) شروع شد و در پایان هفته چهارم شدت تمرین به 60 درصد RM-1 و در پایان هفته هشتم به 70درصد RM-1 افزایش یافت. هر جلسه تمرین شامل سه ست 10 تکراری برای هشت حرکت پرس سینه، چهارسر ران، پرس سرشانه، دراز و نشست در سطح شیب دار، پارویی، کشش پایینی (لت پول)، جلو بازو و پرس پا بود. نمونه های خونی قبل از تمرین و در انتهای هفته های چهارم، هشتم و دوازدهم جمع آوری شدند و برای اندازه گیری ویسکوزیته خون، ویسکوزیته پلاسما، فیبرینوژن، آلبومین، پروتئین تام و هماتوکریت مورد آنالیز قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس دو طرفه مکرر با عامل بین گروهی استفاده شد. نتایج نشان دادند که ویسکوزیته خون، ویسکوزیته پلاسما، فیبرینوژن، پروتئین تام و هماتوکریت در پایان هفته های چهارم و هشتم کاهش معنی داری (05/0P<) داشتند که هم زمان، کاهش معنی داری در درصد چربی و وزن بدن نیز مشاهده شد (05/0P<). باوجود این، با افزایش شدت تمرین به 70درصد RM-1 در چهار هفته پایانی، علی رغم کاهش معنی دار درصد چربی بدن متغیرهای همورئولوژیکی تقریباً به سطوح قبل از تمرین بازگشتند. بر اساس یافته های تحقیق حاضر، تمرین مقاومتی با شدت های 50 و 60درصد RM-1 می تواند سبب بهبود سطوح استراحتی متغیرهای همورئولوژیکی شود که با افزایش شدت تمرین، این تغییرات به سطوح اولیه قبل از تمرین باز می گردند.
اثر مصرف مکمل آهن بر شاخص های ذخایر آهن بدن زنان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر هشت هفته مصرف مکمل آهن بر ذخایر آهن بدن زنان ورزشکار انجام شده است. آزمودنی های پژوهش 28 زن ورزشکار داوطلب در باشگاه های آمادگی جسمانی و واجد شرایط (فریتین سرم کمتر از 20 نانوگرم بر میلی لیتر) با میانگین 64/2 39/26 سال، میانگین وزن 70/5 61/61 کیلوگرم و میانگین قد 17/4 163 سانتی متر بودند که به روش تصادفی ساده و با استفاده از طرحی دوسوکور به دو گروه مکمل و دارونما تقسیم شدند. اطلاعات مربوط به غلظت فریتین سرم، هموگلوبین، هماتوکریت، ظرفیت اتصال به آهن خون (TIBC) و درصد اشباع ترانسفرین، قبل و بعد از مصرف مکمل جمع آوری و اندازه گیری شد. در طول دوره مصرف مکمل، گروه تجربی روزانه 100میلی گرم آهن و گروه کنترل روزانه 100 میلی گرم دارونما دریافت کردند. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های آماری t همبسته و t مستقل بررسی و تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد در گروه تجربی یک دوره هشت هفته ای مصرف مکمل آهن در زنان ورزشکار توانسته است بر بیشتر متغیرهای پژوهش تأثیری مثبت و معنی دار داشته باشد (05/0< P). در گروه کنترل مصرف دارونما تأثیر معنی داری بر هیچ یک از متغیرهای اندازه گیری شده در زنان ورزشکار نشان نداد. همچنین، مقایسه نتایج دو گروه بعد از دوره مصرف مکمل آهن نیز نشان داد مصرف مکمل آهن در گروه تجربی موجب افزایش غلظت فریتین سرم (005/0P=) زنان ورزشکار، در مقایسه با گروه کنترل شده است، ولی در سایر متغیرها با وجود افزایش مقادیر در گروه مکمل، تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0> P). با توجه به نتایج پژوهش، توصیه می شود زنان ورزشکار زیر نظر پزشک یا افراد متخصص از قرص های آهن و سایر مکمل های تقویتی در این زمینه (از جمله ویتامین C)، استفاده کنند تا احتمال ابتلا به کم خونی فقر آهن کاهش یابد.
اثر هشت هفته تمرین مقاومتی - تناوبی و مقاومتی - تداومی بر برخی متغیرهای هماتولوژیک در پسران غیرورزشکار 14 تا 17 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرین مقاومتی - تناوبی و مقاومتی ـ تداومی بر برخی متغیرهای هماتولوژیک در پسران غیرورزشکار 14 تا 17 ساله است. بدین منظور 37 نفر از دانش آموزان غیرورزشکار با میانگین سنی 58/0 33 /15 سال به صورت تصادفی انتخاب و به سه گروه تقسیم شدند. گروه آزمایشی اول شامل 13 نفر بود که تمرین مقاومتی و تناوبی را به صورت همزمان اجرا کردند. گروه آزمایشی دوم نیز شامل 13 نفر بود که اجرای همزمان تمرین مقاومتی و تداومی را بر عهده داشتند و گروه کنترل که 11 نفر بودند و در کلِ مدت انجام پژوهش هیچ گونه فعالیت و تمرین خاصی را انجام نمی دادند. پروتکل تمرینی به مدت هشت هفته و به صورت سه جلسه در هفته اجرا شد. مدت هر جلسه تمرین 80 دقیقه بود که بخش اول آن شامل تمرین دویدن تناوبی یا تداومی روی نوار گردان بود و بخش دوم آن تمرین مقاومتی بود که برای هردو گروه آزمایشی یکسان و شامل حرکات پرس سینه، پرس پا، کشش جانبی، خم کردن ران، دراز و نشست، باز کردن پشت و پرس بالای سر بود. برای اندازه گیری تعداد گلبول های قرمز، غلظت هموگلوبین و هماتوکریت خون 72 ساعت قبل و بعد از دوره تمرینی از آزمودنی ها نمونه گیری خونی گرفته شد. به منظور تجزیه و تحلیل متغیرها از آزمون t همبسته و همچنین تحلیل واریانس یک راهه ANOVA و در صورت معنی دار بودن تفاوت میانگین ها از آزمون تعقیبی شفه استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد در هر دو گروه آزمایشی افزایش معنی داری در تعداد گلبول های قرمز (01 0/0p<)، غلظت هموگلوبین (05/0p<) و هماتوکریت (01 0/0p<) به وجود آمد، در حالی که در گروه کنترل تغییرات معنی داری مشاهده نشد. همچنین مقایسه دو گروه آزمایشی نشان داد تمرین مقاومتی ـ تناوبی بیشتر از تمرین مقاومتی ـ تداومی موجب افزایش معنی دار تعداد گلبول های قرمز، غلظت هموگلوبین و مقدار هماتوکریت خون می شود (05/0p<)؛ بنابراین هشت هفته تمرین همزمان مقاومتی و تناوبی و تمرین همزمان مقاومتی و تداومی موجب افزایش معنی دار گلبول های قرمز، غلظت هموگلوبین و هماتوکریت خون پسران غیرورزشکار 14 تا 17سال می شود.
تأثیر یک دوره فعالیت شدید استقامتی بر عوامل همورئولوژیکی ورزشکاران تیم ملی سه گانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تغییرات کوتاه مدت رئولوژی خون پس از فعالیت شدید استقامتی در ورزشکاران تیم ملی سه گانه است. 9 نفر از ورزشکاران عضو تیم ملی ورزش سه گانة ایران به طور داوطلبانه (با میانگین سنی 2 /15±12 /20 سال و میانگین وزنی 54 /8 ±12 /70 کیلوگرم) در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها مسابقة دوگانة (سه مرحله ای) سرعتی را که یکی از رشته های رسمی مسابقات چندگانه است (شامل 2 کیلومتر دویدن، 7 کیلومتر دوچرخه سواری و 2 کیلومتر دویدن به طور متوالی)، انجام دادند. قبل و بلافاصله پس از مسابقه، 7 میلی لیتر خون از ورید بازویی گرفته شد. ویسکوزیتة خون و پلاسما، تعدا د گلبول های قرمز، هماتوکریت، هموگلوبین و سرعت رسوب گویچه ای خون افراد اندازه گیری شد. به منظور تحلیل داده ها از آزمون آماری t زوجی استفاده شد. یک دوره مسابقة دوگانه (سه مرحله ای) سبب افزایش معنادار ویسکوزیتة کل خون در سرعت های 12، 30 و 60 شد (05 /0 P<). تعداد گلبول های قرمز، هماتوکریت و هموگلوبین پس از فعالیت افزایش معناداری را نشان دارد (05 /0 P<). حجم پلاسما و سرعت رسوب گویچه ای خون نیز کاهش معناداری را نشان داد (05 /0P<). در تحقیق حاضر اجرای یک دوره فعالیت استقامتی شدید تأثیر ویژه ای بر عوامل هماتولوژیکی خون داشت و به افزایش ویسکوزیته و تغییرات در ترکیبات خون منجر شد.
تأثیر یک جلسه فعالیت توان بی هوازی بر پاسخ برخی عوامل ریولوژی خون زنان جوان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: همورئولوژی، علم مطالعه جریان و تغییر شکل خون در برابر نیروها و فشارهای وارده بر آن می باشد. فعالیتهای بدنی مختلف میتوانند تغییرات ریولوژیکی متفاوتی ایجاد کنند. هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر یک جلسه فعالیت بیهوازی بر پاسخ برخی عوامل ریولوژی خون زنان جوان فعال می باشد.
روششناسی: شانزده زن جوان فعال بهطور داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند و بصورت تصادفی در دو گروه کنترل (n=8) و تجربی (n=8) قرار گرفتند. گروه تجربی، یک مرحله آزمون بیهوازی RAST را انجام دادند. قبل، بلافاصله و دو ساعت بعد از آزمون خونگیری بهعمل آمد. دادهها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس یکطرفه با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی LSD تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: آنالیز آماری دادهها نشان داد، هماتوکریت و هموگلوبین بلافاصله بعد از فعالیت افزایش معناداری داشتند که دو ساعت بعد بصورت معناداری کاهش یافتند. در تعداد گلبولهای قرمز بلافاصله بعد از فعالیت کاهش معنادار و دو ساعت بعد افزایش معناداری مشاهده شد. حجم پلاسما، بلافاصله پس از آزمون کاهش و دو ساعت بعد از بازیافت افزایش معناداری داشت. با وجود این، تغییرات فیبرینوژن، و سرعت رسوب گلبول قرمز در هیچ یک از دو حالت معنادار نبود.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد، تغییرات هموریولوژیکی حاصل از آزمون RAST ناپایدار است و اجرای این آزمون برای افراد فعال از لحاظ تغییرات هموریولوژیکی مشکلاتی ایجاد نخواهد کرد.
اثر یک دوره فعالیت زیر بیشینه رکاب زدن همراه با محدودیت جریان خون بر تغییرات خون شناسی مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف : تمرین انسدادی روش تمرینی نسبتا جدیدی است که می تواند آثار تمرین در شرایط هایپوکسی را تا حدودی شبیه سازی کند و اثر مطلوبی بر سلول های خونی بگذارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر یک دوره کوتاه مدت فعالیت رکاب زدن زیربیشینه همراه با محدودیت جریان خون بر سطح سرمی هموگلوبین، گلبول های قرمز خون و هماتوکریت در مردان فعال انجام شد. روش تحقیق: برای این منظور 24 نفر از دانشجویان تربیت بدنی دانشگاه خوارزمی به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و به سه گروه رکاب زدن همراه با محدودیت جریان خون (8=n)، رکاب زدن بدون محدودیت جریان خون (8=n) و کنترل (8=n) تقسیم گردیدند. آزمودنی های گروه تمرین با انسداد و تمرین بدون انسداد به مدت 3 هفته، هر هفته 3 جلسه و در مجموع 9 جلسه تمرین کردند. هر جلسه تمرین شامل 3 وهله سه دقیقه ای رکاب زدن با شدت 50 درصد توان حداکثری بود که بین هر وهله 45-30 ثانیه استراحت وجود داشت. میزان فشار روی ران در گروه انسداد 170-140 میلی متر جیوه بود. متغیرهای وابسته با استفاده از دستگاه سلول شمار هماتولوژی و کیت های جمع آوری کننده خون که حاوی ماده ضد انعقاد بودند، اندازه گیری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون های t وابسته، تحلیل واریانس یک طرفه، و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی داری 0/05≥p استفاده گردید . یافته ها: نتایج درون گروهی نشان داد 3 هفته تمرین زیر بیشینه رکاب زدن همراه با انسداد عروق پا در مقایسه با پیش آزمون، باعث تغییرات معنی داری در مقادیرگلبول های قرمز (RBC)، هموگلوبین (HGB)، هماتوکریت (Hct) می شود (0/05>p)؛ اما این تغییرات در گروه های بدون انسداد و کنترل معنی دار نبودند. از طرف دیگر، نتایج بین گروهی نشان داد که 3 هفته فعالیت زیربیشینه رکاب زدن همراه با انسداد عروق پا در مقایسه با سایر گروه ها، میزان HGB (p=0/02)، RBC (p=0/002) و Hct (p=0/03) را به طور معنی داری افزایش می دهد. نتیجه گیری: محدودیت جریان خون موضعی هنگام فعالیت زیر بیشینه رکاب زدن اثر مثبتی بر میزان HGB، RBC و Hct خون دارد؛ از این رومی توان انتظار داشت تمرین انسدادی تا حدی بتواند اثر تمرین در شرایط هایپوکسی را ایجاد نماید.
اثرات یک جلسه تمرین موازی استقامتی- مقاومتی بر تغییرات هماتولوژیک مردان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ورزش و علوم زیست حرکتی سال ۱ بهار ۱۳۸۸ شماره ۲
17 - 26
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، بررسی اثرات یک جلسه تمرین موازی استقامتی و مقاومتی بر تغییرات هماتولوژیک مردان ورزشکار بود. روش شناسی: بدین منظور، هشت دانشجوی تربیت بدنی دانشگاه گیلان با میانگین سن 51/1±21 سال، وزن 85/8±25/74 کیلوگرم و قد 57/5±2/178 سانتی متر به صورت داوطلب در پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها تمرینات موازی استقامتی و مقاومتی را در یک جلسه 90 دقیقه-ای انجام دادند. اندازه گیری تغییرات خون شناسی آزمودنی ها (WBC، RBC، HCT، HB، MCH، MCHC، MCV، PLT و PV) در فواصل زمانی قبل از تمرین، بلافاصله و سه ساعت پس از تمرین صورت گرفت. از آزمودنی ها خواسته شده بود حداقل 12 ساعت پیش از اولین خون گیری ناشتا باشند. در هر مرحله از خون گیری، پنج سی سی خون از ورید بازویی آزمودنی ها گرفته شد. نتایج: برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی برای بررسی تغییرات هماتولوژیک در سطح 05/0 P < استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد مقدار RBC، HCT و HB بلافاصله پس از تمرین افزایش غیر معنی دار و سه ساعت پس از آن کاهش معنی داری نسبت به پیش از تمرین داشت (05/0 P≤). اما تفاوت معنی داری درشاخص های WBC، MCH، MCHC، MCV، PLT و PV مشاهده نشد (05/0 P>). نتیجه گیری: با توجه به کاهش شاخص های مؤثر در اکسیژن رسانی به عضلات فعال و تأثیر نامطلوب احتمالی بر اجرای ورزشکاران به مربیان توصیه می شود در تجویز برنامه های تمرین موازی بیشتر احتیاط نمایند.
تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی دایره ای شدید و مکمل دهی تداومی و تناوبی زنجبیل برعوامل همورئولوژیکی زنان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: چاقی از فاکتورهای تأثیرگذار بر گرفتگی عروق است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی دایره ای شدید و مکمل دهی تناوبی و تداومی زنجبیل بر سطوح فیبرینوژن، پلاکت، هماتوکریت و هموگلوبین زنان چاق بود.مواد و روش ها: به همین منظور 44 زن چاق (میانگین سن 6.45±30.11 سال و شاخص توده بدنی 3.99±31.60 کیلوگرم بر مترمربع)، به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به چهار گروه تمرین مقاومتی + دارونما (n=11)، تمرین مقاومتی + مکمل دهی تداومی زنجبیل (n=11)، تمرین مقاومتی+مکمل دهی تناوبی زنجبیل (n=11) و تمرین مقاومتی (n=11) تقسیم شدند. آزمودنی ها به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته، تمرین مقاومتی دایره ای شدید را انجام دادند. آزمودنی های گروه های مکمل، کپسول های حاوی 500 میلی گرم مکمل زنجبیل و گروه دارونما نیز به صورت مشابه کپسول های حاوی نشاسته را روزانه در دو وعده صبح و شب بعد از صرف غذا به روش دوسوکور مصرف کردند. نمونه خون در دو مرحله پیش آزمون و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین جمع آوری شد. از روش آنالیز واریانس مکرر و تی همبسته جهت تجزیه و تحلیل داده ها در سطح معناداری 0.05>P < span lang="FA"> استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که اثر زمان بر روی متغیرهای تحقیق معنادار بود ولی اثر تعاملی گروه و زمان در هیچ کدام از متغیرها معنادار نبود و بنابراین هیچ کدام از مداخله های تمرین و مکمل تأثیر معناداری بر متغیرهای فیبرینوژن، پلاکت ها، هموگلوبین و هماتوکریت خون نداشت.بحث و نتیجه گیری: در رابطه با تأثیر ورزش بر ویسکوزیته خون و پلاسما سازوکارهای متعددی وجود دارد. فیبرینوژن سبب اتصال گلبول های قرمز به یکدیگر و به دیواره عروق شده و باعث افزایش ویسکوزیته خون می گردد. به نظر می رسد که انجام هشت هفته تمرین مقاومتی دایره ای شدید به همراه مکمل دهی تناوبی و تداومی زنجبیل نمی تواند باعث تغییر معناداری در شاخص های خونی فیبرینوژن و هموگلوبین زنان چاق شود.