ضیاء فلاح محمدی

ضیاء فلاح محمدی

مدرک تحصیلی: دانشیار فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه مازندران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۷ مورد.
۱.

تاثیر شش هفته دویدن روی نوارگردان بر بیان ژن مسیر JAK1/STAT3 در عقده های قاعده ای موش های صحرایی دیابتی نوع 1(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیابت نوع 1 تمرین استقامتی مسیر JAK1/STAT3 عقده های قاعده ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۱۳۸
هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر یک دوره تمرین دویدن استقامتی روی بیان ژن های مسیر JAK1/STAT3 در عقده های قاعده ای موش های صحرایی دیابتی بود. 40 سر موش صحرایی نر به طور تصادفی به چهار گروه سالم، ورزش، دیابت و دیابت+ورزش تقسیم شدند. دیابت با یک بار تزریق داخل صفاقی استرپتوزوتوسین به میزان 50 میلی گرم/ کیلوگرم وزن بدن القاء شد. برنامه تمرین دویدن روی نوارگردان ویژه موش به مدت 6 هفته و به صورت فزاینده اجرا شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین موش ها بیهوش شده و بافت مغز برای جداسازی عقده های قاعده ای از جمجمه خارج شد. بافت خارج شده برای اندازه گیری بیان ژن به روش qPCR مورد استفاده قرار گرفت. از آنوای یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD برای بررسی تفاوت بین گروهها استفاده شد سطح معنی داری کوچکتر از 05/0 در نظر گرفته شد. القای دیابت نوع 1 تغییری در بیان ژن های JAK1/STAT3 عقده های قاعده ای به وجود نیاورد (P≤0/05). اجرای برنامه ورزشی استقامتی موجب کاهش مقادیر بیان ژن های JAK1 و STAT3 شد (به ترتیب P=0/009، P=0/002 ). این کاهش از روند مشابه ای برای هر دو ژن برخوردار بود. در مطالعه حاضر 6 هفته دویدن استقامتی روی نوارگردان با شدت متوسط موجب کاهش بیان ژن های مسیر JAK1/STAT3 شد. لذا می توان این پروتکل ورزشی را به عنوان یک ابزار غیر دارویی و بدون عوارض جانبی برای مهار این مسیر در بیماری دیابت برای حفاظت از نورون های عقده های قاعده ای پیشنهاد کرد.
۲.

مقایسه قدرت، دامنه حرکتی و تعادل در گروه های فعال و غیرفعال مبتلا به بیماری اسکلروز متعدد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تعادل دامنه حرکتی قدرت مالتیپل اسکلروزیس مرکز فشار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۸ تعداد دانلود : ۴۰۹
مولتیپل اسکلروز متعدد با اثرگذاری بر عملکرد حرکتی، زندگی عادی بیماران درگیر را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف از پژوهش حاضر بررسی قدرت، دامنه حرکتی و تعادل بیماران اسکلروز متعدد در گروه های فعال و غیرفعال بود. در این مطالعه مقطعی و پس رویدادی، 72 بیمار مازندرانی مبتلا به ام اس و 38 فرد سالم به عنوان گروه کنترل، به صورت داوطلبانه شرکت کردند و به چهار گروه کنترل فعال (18 نفر)، کنترل غیرفعال (20 نفر)، ام اس فعال (27 نفر) و ام اس غیرفعال (45 نفر) تقسیم شدند. قدرت بیشینه عضلات چهارسررانی، بازکننده های تنه، دامنه حرکتی عضلات چهارسررانی، همسترینگ، دوقلو و سولئوس در هر دو پا و تعادل از طریق سیستم فوت اسکن تست های پویا و ایستا اندازه گیری شدند. تمامی یافته ها از طریق آزمون آنالیز واریانس یکطرفه بررسی شد. نتایج نشان داد تفاوت معناداری در قدرت بیشینه (008/0P=)، قدرت بازکننده های تنه (001/0P=)، تعادل ایستا (006/0P=) و تغییرات مرکز فشار (COP) در حالت چشم باز (001/0P=) و بسته (001/0P=) بین گروه های فعال و غیرفعال وجود دارد. برخلاف تصور افراد درگیر در بیماری ام اس مبنی بر اینکه فعالیت بدنی تأثیری در علائم عملکردی یا فیزیولوژیکی شان ندارد، نتایج نشان داد با توجه به وجود تفاوت بین افراد فعال و غیرفعال، به نظر می رسد انجام فعالیت ورزشی در این افراد به حداقل رساندن علائم ناشی از بیماری به خصوص در تعادل و قدرت منجر می شود.
۳.

اثر پیشگیرانه شش هفته تمرین شنا بر سطوح برخی از سایتوکاین ها و عامل تنظیم نورونی مشتق شده از مغز در رت های مدل EAE(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آنسفالومیلیت خودایمن تجربی تمرین شنا رت لوئیس سایتوکاین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۵ تعداد دانلود : ۳۳۰
مالتیپل اسکلروزیس یک بیماری خودایمنی پیش رونده و مزمن سیستم اعصاب مرکزی است که با از بین رفتن غلاف میلین سلول های عصبی همراه است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر پیشگیرانه 6 هفته تمرین شنای اجباری بر سطوح TNF-α، IL-10 و BDNF در رت های مدل EAE بود. 25 سر رت ماده نژاد لوئیس به پنج گروه شامل کنترل سالم، کنترل ام.اس، شنای سالم، شنای ام.اس و حلال تقسیم شدند. تمرینات شنا به مدت 6 هفته و 5 روز در هفته انجام گرفت. برنامه تمرین شنا با 30 دقیقه آغاز شد، که این مدت با افزایش پنج دقیقه روزانه در هفته دوم به 60 دقیقه رسید. اضافه بار تمرینی با تنظیم قدرت و سرعت آب هنگام شنا، تنظیم شد. همچنین، مدل EAE در انتهای هفته ششم تمرینات القا و پس از 14 روز بافت برداری از مغز رت ها انجام گرفت. نیمکره راست برای بافت شناسی و نیمکره چپ به منظور انجام آنالیز سنجش پروتئین به آزمایشگاه منتقل شد. تمرین شنا در رت های مدل EAE به کاهش معنا دار TNF-α P < 0/001 و عدم تغییر معنا داری در IL-10 (71/0=P) و BDNF (70/0=P) منجر شد. علائم بالینی در رت های تمرین کرده با تأخیر ظاهر شد. علاوه بر این، نتایج حاصل از رنگ آمیزی بافتی نشان داد که بین گروه تمرین کرده و تمرین نکرده تفاوت چشمگیری از نظر التهاب مشاهده نشد. دمیلینه شدن ناشی از مدل EAE سبب افزایش آسیب به بافت مغزی می شود که نشان می دهد ورزش شنا با شدت و مدت مطالعه حاضر نمی تواند در پیشگیری از بیماری مؤثر باشد، هرچند این علائم در مدت کوتاه به تأخیر افتاده باشد.
۴.

تأثیر شش هفته تمرین هوازی بر شاخص های نروژنز و نروتروفیک در هیپوکمپ رت های جوان و میانسال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ki67 Midkine دویدن بر روی تردمیل هیپوکمپ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۰ تعداد دانلود : ۲۷۶
هدف از این پژوهش یافتن پاسخ این پرسش ها بود: آیا ورزش می تواند نروژنز را افزایش دهد و فاکتور نروتروفیک که برای نروژنز ضروری است آیا با ورزش افزایش می یابد؟30 سر موش صحرایی به چهار گروه کنترل جوان، تمرین جوان، کنترل میانسال و تمرین میانسال تقسیم شدند. تمرین براساس اصل اضافه بار به مدت 6 هفته و 6 جلسه در هفته انجام گرفت. رت های جوان با سرعت 27 متر بر دقیقه و رت های میانسال با سرعت 20 متر بر دقیقه به مدت 20 دقیقه در روز اول دویدند. هر روز 2 دقیقه به زمان دویدن اضافه شد تا به 60 دقیقه در روز رسید. شاخص ها با روش الایزا اندازه گیری و از طریق روش آماری آزمون تعقیبی tukey تجزیه وتحلیل شد.بین وزن گروه های جوان تفاوت معنا داری وجود نداشت (sig=0.979) و تفاوت بین گروه های میانسال معنا دار بود (sig=0.000). Ki67 در گروه تمرینی جوان و میانسال به طور معنا داری از گروه کنترل بیشتر بود؛ به ترتیب (sig=0.002) و (sig=0.037). Midkine در گروه تمرینی جوان در مقایسه با گروه کنترل جوان افزایش معنا دار نداشت (sig=0.134). این شاخص در گروه تمرینی میانسال نیز افزایش یافت، ولی افزایش معنا داری نداشت (sig=0.557). همبستگی بین Midkine و Ki67 معنا دار بود (r=0.407) (sig=0.029). تمرین مداوم می تواند نروژنز را در رت های جوان و میانسال افزایش دهد. احتمالاً این نوع تمرین برای افزایش نروژنز و ملزومات آن یعنی فاکتورهای نروتروفیک مفید است.
۵.

اثر حاد توانمندسازی پس فعالی با تحریک فراجمجمه ای با نویز تصادفی بر برخی متغیر های الکتروفیزیولوژیک و عملکردی در مردان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توانمندسازی پس فعالی تحریک الکتریکی مغز از روی جمجمه الکترومیوگرافی الکتروانسفالوگرافی حداکثر انقباض ایزومتریک ارادی انتگرال الکترومیوگرافی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۲ تعداد دانلود : ۳۶۴
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثرهای ترکیب توانمندسازی پس فعالی ( PAP ) و تحریک فراجمجمه ای و نویز تصادفی ( tRNS )، بر حداکثر فعالیت عضلات در آزمون MVIC و انتگرال الکترومیوگرافی در آزمون نگه داشتن پای راست در حالت باز روی دستگاه بدن سازی بود. در این مطالعه، 10 دانشجوی ورزشکار از رشته های کشتی، دوومیدانی و والیبال با میانگین سنی 1/29 سال به صورت داوطلبانه شرکت کردند. آن ها در چهار جلسه مجزا و با فاصله 24 ساعت، یکی از چهار پروتکل گرم کردن معمول و دریافت tRNS ساختگی (گروه کنترل)، گرم کردن معمول و دریافت tRNS ، گرم کردن معمول و اجرای یک نوبت حرکت جلو پا با پای راست روی دستگاه بدن سازی و گرم کردن معمول و دریافت tRNS به همراه اجرای یک نوبت حرکت جلو پا با پای راست روی دستگاه بدن سازی را اجرا کردند. درهنگام اجرای آزمون ها، هم زمان سطوح فعالیت امواج مغزی و عضلات پهن خارجی، راست رانی و پهن داخلی پای راست، به ترتیب با استفاده از الکتروانسفالوگرافی و الکترومیوگرافی ثبت شدند. نتایج نشان دهنده افزایش معنادار توان مطلق امواج مغزی تنها در کانال Cz در هر سه روز پس آزمون نسبت به پیش آزمون در هر دو آزمون MVIC ( P = 0.001 ) و نگه داشتن پای راست در حالت باز روی دستگاه بدن سازی ( P = 0.001 ) بود. مقادیر حداکثر فعالیت عضلات هدف در آزمون MVIC و مقادیر IEMG عضلات هدف در آزمون نگه داشتن پای راست در حالت باز روی دستگاه بدن سازی، حاکی از افزایش معنادار در هر سه روز پس آزمون نسبت به پیش آزمون در هر سه عضلات هدف بود ( P = 0.001 ). مدت زمان نگه داشتن پای راست در حالت باز روی دستگاه بدن سازی، به صورت چشمگیری در هر سه روز پس آزمون نسبت به پیش آزمون افزایش یافت ( P = 0.001 ). به نظر می رسد به کارگیری tRNS ، PAP و ترکیب این دو با یکدیگر پس از گرم کردن نسبت به گرم کردن به تنهایی، سبب افزایش فعالیت مغزی، حداکثر فعالیت عضله، انتگرال الکترومیوگرافی و مدت زمان نگه داشتن پای راست در دو آزمون نام برده می شود که دراین میان، ترکیب tRNS و PAP به مراتب دارای اثرهای هم افزایی در مقایسه با این دو روش به تنهایی است.
۶.

تأثیر تمرین راه رفتن با علامت گذاری شنیداری بر هم انقباضی عضلات اندام تحتانی سالمندان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الکترومیوگرافی علامت گذاری ریتمیک شنیداری سالمندی اولیه هم انقباضی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۳ تعداد دانلود : ۳۶۹
سالمندان سطوح بالایی از هم انقباضی را در عضلات اندام تحتانی نشان می دهند که بیشتر برای جبران زوال اندام ها و کنترل حرکتی بهتر ظاهر می شود. راه رفتن عادی و بی نقص علاوه بر سلامت عوامل عصب عضله، به سلامت شناختی و نیز خودکاری حرکت بستگی دارد؛ بنابراین می توان با به چالش کشیدن منابع اجرایی از طریق علامت گذاری ریتمیک شنیداری توجه فرد را به بیرون جلب کرد و فعالیت روزمره ای چون راه رفتن را به خودکار و بدون تمرکز تغییر داد. 30 مرد سالمند واجد شرایط 60 تا 75 ساله به طور داوطلبانه انتخاب شدند و در دو گروه کنترل (گروه بدون تمرین و گروه راه رفتن بدون علامت گذاری شنیداری) و 1 گروه تجربی (راه رفتن با علامت گذاری شنیداری) قرار گرفتند. برای ارزیابی هم انقباضی عضله، الگوی فعالیت عضلات اندام تحتانی از جمله نعلی، ساقی قدامی، پهن داخلی، پهن خارجی و دوسررانی طی 90 ثانیه راه رفتن با سرعت ترجیحی در پیش و پس آزمون بررسی شد. تمرینات به مدت 6 هفته، 3 جلسه در هفته و هر جلسه 20 دقیقه انجام گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از مدل آنالیز کوواریانس و آزمون ناپارامتریک بوت استرپ در سطح معناداری 05/0 انجام گرفت. نتایج نشان داد که پس از 18 جلسه تمرین، هم انقباضی در عضلات همکار بیشتر و عضلات موافق و مخالف کمتر شده، اما این یافته ها از نظر آماری، معنادار نبوده است (05/0<P). این نتایج نشان می دهد که علامت گذاری شنیداری حین تمرین راه رفتن، ممکن است تأثیر چندانی بر فعالیت هم انقباضی عضلات در سالمندی اولیه نداشته باشد که احتمالاً در اثر عدم تغییرات بارز شناختی در این دوره است.
۷.

تأثیر کاهش وزن سریع بر سطوح نورومتابولیت های مغز کشتی گیران با استفاده از روش پروتون اسپکتروسکوپی رزونانس مغناطیسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عملکرد مغزی کاهش وزن سریع آب زدایی حاد ان- استیل اسپارتات میواینوزیتول پروتون اسپکتروسکوپی رزونانس مغناطیسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۶ تعداد دانلود : ۲۸۱
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر کاهش وزن سریع بر سطوح ان- استیل اسپارتات و میواینوزیتول مغز کشتی گیران با استفاده از روش پروتون اسپکتروسکوپی رزونانس مغناطیسی (HMRS) بود. بدین منظور، 21 نفر از کشتی گیران انتخاب شدند. از این تعداد، 11 نفر (سن = 14/2 ± 80/21 سال، وزن = 38/4 ± 47/72 کیلوگرم، شاخص توده بدنی = 34/1 ± 66/23 کیلوگرم بر مترمربع، توان هوازی = 22/2 ± 81/55 میلی لیتر/ کیلوگرم/ دقیقه) طبق معیارهای ورود به پژوهش به عنوان گروه تجربیو 10 نفر (سن = 05/2 ± 27/22 سال، وزن = 30/4 ± 02/69 کیلوگرم، شاخص توده بدنی = 73/0 ± 67/22 کیلوگرم بر مترمربع، توان هوازی = 90/1 ± 50/55 میلی لیتر/ کیلوگرم/ دقیقه) نیز به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. بعد از ارزیابی شاخص هایترکیببدنیو سطح آمادگی هوازی، متابولیت های مغزی شامل ان - استیل اسپارتات و میواینوزیتول (MI/Cr،NAA/Cr) با روش HMRS بررسی شدند. دوره کاهش وزن سریع در گروه تجربی، به مدت سه روز و با استفاده از روش های محدودیت شدید غذایی و آب زدایی حاد انجام گرفت. نتایج نشان داد که در مقایسه بین گروهی، میانگین تغییرات سطوح NAA/Cr در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل در پس آزمون کاهش غیرمعناداری داشت (P = 0.146)؛ درحالی که میانگین تغییرات سطوح MI/Cr افزایش معناداری را در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل در پس آزمون نسبت به پیش آزمون نشان داد (P = 0.001). نتایج پژوهش حاضر نشان داد که کاهش وزن سریع در کشتی گیران می تواند موجب اختلال در سطوح متابولیت های مرتبط با سلامت عملکرد مغزی شود که می تواند در بخشی بیانگر کاهش عملکرد نورونی و میتوکندریایی و اختلال در اسمولالیته و حجم سلول های عصبی باشد.
۸.

اثر مکمل یاری ویتامین D بر سطح کلوتو مغز در موش های صحرایی ماده نژاد لوئیز به دنبال شش هفته فعالیت ورزشی شنا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شنا کلوتو مغز ویتامین D

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۶ تعداد دانلود : ۳۷۸
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی اثر 6هفته شنای استقامتی همراه مصرف مکمل ویتامینD بر سطح کلوتو بافت مغز بود.در این مطالعه تجربی، 25 موش صحرایی به 5گروه: 1-کنترل سالم، 2- حلال، 3-ویتامین دی 4-شنا، 5-ترکیب ویتامین Dوتمرین شنا ، تقسیم شدند. برنامه تمرینی شنا به مدت 6 هفته و 5 روز در هفته، و هرروز به مدت یک ساعت بود.گروه مکمل هم به مدت 2 هفته، مقدار 2 نانوگرم ویتامینD در2/0 میلی لیتر روغن کنجد، یک روزدرمیان به صورت درون صفاقی دریافت کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمونone way ANOVA و آزمون تعقیبی Tukey و در سطح پنج درصد صورت گرفت. سطح کلوتو به روش الایزا اندازه گیری شد.نتایج نشان داد که بین سطح کلوتو بافت مغز گروه کنترل با گروه مکمل تفاوت معنی داری وجود نداشت (p=0/46).تفاوت میانگین بین گروه کنترل با گروه شنا (P=0.03) و ویتامین D+ شنا معنی دار بود (P=0.008). نتایج تحقیق حاضرنشان داد که تمرین شنا به تنهایی و در ترکیب با مصرف مکمل ویتامین Dمی تواند باعث افزایش سطح کلوتو بافت مغز شود و در نتیجه می تواند احتمالا نقش محافظتی در برابر عوامل تضعیف کننده سلامت دستگاه عصبی داشته باشد و منجر به افزایش قابل توجه ذخایر آن و نهایتا حفاظت نورونی گردد.
۹.

اثر پیش درمان تمرینات اینتروال همراه با ویتامین دی بر IL-10، BDNF و TNFα در مغز رت های مدل آنسفالومیلیت خود ایمن تجربی (EAE)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین اینتروال ویتامین D ضدالتهابی سایتوکاین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۴ تعداد دانلود : ۳۱۰
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر پیش درمان تمرینات اینتروال و ویتامین دی ( D ) بر فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) و TNFα در مغز رت های مدل آنسفالومیلیت خود ایمن تجربی ( EAE ) انجام شد. بدین منظور، 30 سر رت نژاد لوئیس شش هفته ای، پنج روز در هفته و به مدت شش هفته تمرینات دوی اینتروال را به صورت ۱۰ تکرار ۱ دقیقه ای انجام دادند. نسبت کار به استراحت ۱ به ۲ و کل زمان دویدن ۳۰ دقیقه در نظر گرفته شد. بعد از اتمام دوره تمرینی، رت ها با نخاع خوکچه هندی و ادجوانت کامل ایمونیزه شدند. روند بیماری و تغییرات بالینی رت ها به مدت 2 هفته بعد از القاء مدل بیماری مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد رت های ماده نژاد لوئیس مبتلا به آنسفالومیلیت خود ایمن تجربی افزایش معنی داری در اینترلوکین-10 (IL-10) ( P=0.003 ) و کاهش معنی داری در فاکتور نکروز توموری آلفا ( TNF-α ) ( P=0.001 ) داشتند اما تغییرات BDNF ( P=0.62 ) به حد معناداری نرسید. همچنین علایم بالینی در موش ها تمرین کرده با تاخیر ظاهر شد. با توجه به نتایج تحقیق حاضر، به نظر می رسد که تمرین اینتروال به مدت شش هفته به همراه ویتامین D میتواند ضمن به تاخیر انداختن بروز علایم بالینی، ذخایر شاخص های ضدالتهابی و التهابی را در مغز مدل های مبتلا به آنسفالومیلیت خود ایمن تجربی افزایش داده و در نتیجه به حفاظت عصبی کمک نماید.
۱۰.

تأثیر مصرف مکمل منیزیم سولفات بر شاخص های الکترومیوگرافی آستانه خستگی، لاکتات و TTE در پی فعالیت هوازی حاد دویدن روی نوارگردان تا حد واماندگی در مردان دانشگاهی غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعالیت هوازی زمان رسیدن به واماندگی الکترومیوگرافی آستانه خستگی منیزیم سولفات

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۸۳۶ تعداد دانلود : ۷۷۲
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر مکمل گیری منیزیم سولفات بر شاخص های الکترومیوگرافی آستانه خستگی (EMG FT)، لاکتات و زمان رسیدن به واماندگی (TTE) در پی یک جلسه فعالیت هوازی دویدن روی نوار گردان تا حد واماندگی در مردان دانشگاهی غیرفعال بود. به این منظور 16 دانشجوی پسر غیرفعال ( با میانگین سنی 18/1 ± 25/25 سال، قد 75/4 ± 18/176 سانتی متر، وزن 65/25 ± 51/79 کیلوگرم) به طور تصادفی به دو گروه مکمل (8 نفر) و دارونما (8 نفر) تقسیم شدند. خون گیری در چهار مرحله، قبل و بلافاصله بعد از آزمایش بروس در پیش آزمون و پس آزمون انجام گرفت. داده ها با استفاده از آزمون اندازه گیری مکرر، آنالیز کوواریانس، آزمون t همبسته و مستقل در سطح معناداری 05/0 =P تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد، بعد از دوره مکمل گیری TTE گروه مصرف کننده منیزیم سولفات با افزایش همراه بود (44/5 درصد)، ( 05/0 P<). همچنین مکمل منیزیم سولفات بروز EMG FTرا 140درصدافزایش داد ( 05/0 P<). اما تغییرات لاکتات در دو گروه معنادار نبود (05/0 P>). نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که مصرف مکمل منیزیم سولفات موجب کاهش شیب فعالیت EMG FTعضله در پی یک جلسه فعالیت دویدن وامانده ساز روی نوارگردان می شود.
۱۱.

تأثیر یک دوره تمرینات پلایومتریک بر سطوح هموسیستئین و BDNF در مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هموسیستئین BDNF تمرینات پلیومتریک

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۷۹۰ تعداد دانلود : ۵۶۲
هدف از این تحقیق بررسی تاثیر چهار هفته تمرین پلیومتریک بر تغییرات سرمی هموسیستئین و BDNF مردان فعال و ارتباط بین آنها بود. در این مطالعه نیمه تجربی، 14دانشجوی مرد که از سلامت کامل جسمانی برخوردار بودند به طور تصادفی به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تمرین به مدت 4 هفته برنامه تمرینات منتخب پلیومتریک را در دو یا سه دوره و با 6 تا 12 تکرار اجرا کردند. خون گیری به منظور اندازه گیری سطوح BDNF و هموسیستئین قبل و 48 ساعت بعد از دوره ی تمرینات جمع آوری گردید. از آزمون تی مستقل برای بررسی تفاوت بین گروه ها و از تی همبسته برای بررسی تفاوت درون گروهی، و نیز به منظور تعیین رابطه بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد و سطح معناداری 05/0P
۱۲.

تأثیر مکمل یاری امگا-3 بر سطوح سرمی عامل نروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) و استرس اکسایشی مردان فعال به دنبال یک دوره تمرین پلیومتریک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استرس اکسایشی پلیومتریک فاکتور نروتروفیک مشتق از مغز امگا-3

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۸۳۷ تعداد دانلود : ۵۲۷
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر مکمل یاری امگا-3 همراه با چهار هفته تمرین پلیومتریک بر تغییرات سرمی BDNF و استرس اکسایشی مردان فعال و ارتباط بین آنها بود. 28 دانشجوی پسر رشته تربیت بدنی (سن 98/1±21/23 سال، قد 34/5±25/174 سانتی متر، وزن 49/7±83/66 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 25/2±03/20 کیلوگرم بر متر مربع) به طور تصادفی به چهار گروه (مکمل+تمرین، مکمل، تمرین و کنترل)، تقسیم شدند. آزمودنی های گروه های ترکیبی و تمرین به مدت چهار هفته برنامه تمرینات منتخب پلیومتریک را در دو یا سه دوره و با شش تا دوازده تکرار اجرا کردند. همچنین روزانه دو گرم مکمل امگا-3 و یک گرم نشاسته به صورت کپسول سه بار در روز پس از هر وعده غذا توسط آزمودنی های گروه های ترکیبی و مکمل طی دوره تحقیق مصرف شد. کپسول های دارونما با همان مقدار حاوی نشاسته همراه زعفران به مقدار ناچیز جهت رنگ دهی با هدف یکسان سازی ظاهر و مزه با کپسول امگا-3 به گروه تمرین داده شد. از آزمون ANOVA برای بررسی تفاوت بین گروه ها و آزمون ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی وجود ارتباط بین متغیرها استفاده شد. افزایش معناداری در سطوح سرمی BDNF گروه های مکمل و ترکیب در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد (به ترتیب 001/0 P= و 004/0 P=). سطوح سرمی MDAگروه مصرف کننده مکمل در مقایسه با گروه کنترل، کاهش معناداری یافت (002/0= P). همچنین سطوح سرمی SOD گروه تمرین به طور معناداری در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافت (042/0 P=). به علاوه در بررسی ارتباط بین متغیرها، تنها بین مقادیر MDA و SOD گروه مکمل رابطه همبستگی مشاهده شد (759/0 r= ، 048/0P=). مصرف منظم مکمل امگا-3 و ترکیب آن با تمرینات پلیومتریک موجب افزایش BDNF و کاهش MDA می شود. در نتیجه می توان از آن برای افزایش سلامت دستگاه عصبی و مقابله با استرس اکسایشی ناشی از تمرینات ورزشی استفاده کرد.
۱۳.

تأثیر چهار هفته مصرف امگا3 با منشأ گیاهی (عصاره کتان) و جانوری (روغن ماهی)، بر غلظت سرمی فاکتور نروتروفیک مشتق از مغز (BDNF)، پس از چهار هفته تمرین پلیومتریک در مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین پلایومتریک امگا3 مردان فعال فاکتور نروتروفیک مشتق از مغز

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۹۷۴ تعداد دانلود : ۶۸۹
عامل نروتروفیک مشتق از مغز(BDNF)،نقش مهمی در رشد نرونی، انتقال پیامهای عصبی،تغییرپذیری عصبی و به طور کلی سلامت دستگاه عصبی انسان ایفا می کند. به همین منظور در این تحقیق، تاثیر چهار هفته مصرف امگا3 با منشأ گیاهی(عصاره کتان)، و جانوری(روغن ماهی)، با و بدون تمرینات منظم پلیومتریک بر غلظت BDNF،در دانشجویان مرد فعال بررسی شد. 42 دانشجوی پسر رشته تربیت بدنی به طور تصادفی به شش گروه تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه های ترکیبی و گروه تمرین به مدت 4 هفته تمرینات گوناگون پلایومتریک را اجرا کردند. همچنین گروههای ترکیبی و مکمل در طی دوره تحقیق، روزانه 3000 میلی گرم مکمل امگا3 مصرف کردند. از آزمون واریانس یکطرفه و روش تعقیبی توکی برای بررسی تفاوت بین گروهها و سطح معنی داری 05/0P< استفاده شد. سطوح سرمیBDNF پس از 4 هفته تمرین پلایومتریک همراه با مصرف امگا3 گیاهی در مقایسه با گروه کنترل، افزایش معناداری یافت (014/0=P). همچنین در گروه تمرین همراه با مصرف امگا3 جانوری سطوح سرمیBDNF پس از 4 هفته در مقایسه با گروه کنترل،افزایش معناداری یافت (042/0=P).نتایج پژوهش حاضر نشان داد که به هنگام اجرای تمرینات پلایومتریک مصرف مکمل امگا3 گیاهی یا جانوری می تواند به دلیل افزایش غلظت سرمیBDNF سبب بهبود عملکرد عصبی و روانی شود.
۱۴.

اثر هشت هفته تمرین هوازی پس از پیوند سلول های بنیادی مغز استخوان بر سطوح فاکتور رشد اندوتلیال عروقی و دوپامین جسم مخطط موش های مدل پارکینسون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پارکینسون تمرین هوازی فاکتور رشد اندوتلیال عروقی سلول بنیادی مغز استخوان دوپامین عصبی و عضلانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
تعداد بازدید : ۷۷۸ تعداد دانلود : ۶۴۰
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرین هوازی بر فاکتور رشد اندوتلیال عروقی و دوپامین جسم مخطط در موش های پارکینسونی، پس از پیوند سلول های بنیادی مغز استخوان بود. بدین منظور، 35 موش صحرایی نر هفت هفته ای با وزن 300 250 گرم به صورت تصادفی به گروه های کنترل سالم، پارکینسونی کنترل، سلول درمانی، تمرین و سلول درمانی + تمرین تقسیم شدند. برای ایجاد مدل پارکینسونی، تخریب جسم مخطط با تزریق پنج میکروگرم محلول شش- هیدروکسی دوپامین به صورت استریوتاکسی صورت گرفت و برای تأیید آن از آزمون چرخشی آپومورفین استفاده شد. علاوه براین، به منظور جداسازی سلول های بنیادی، از مغز استخوان ران و درشت نی موش های صحرایی نر شش تا هشت هفته ای استفاده شد که پس از کشت، حدود 105 سلول در دو میکرولیتر محیط از طریق کانال به داخل جسم مخطط گروه های دریافت کننده سلول تزریق شد. همچنین، تمرین شامل هشت هفته دویدن روی نوارگردان با سرعت 15 متر بر دقیقه در دو وهله 15 دقیقه ای و پنج روز در هفته بود. قابل ذکر است که فاکتور رشد اندوتلیال عروقی و دوپامین به روش الایزا اندازه گیری شد. یافته ها نشان می دهند که مقادیر فاکتور رشد اندوتلیال عروقی و دوپامین جسم مخطط در گروه تمرین، سلول و به ویژه تمرین + سلول، افزایش معناداری نسبت به گروه کنترل پارکینسون داشته است (0.05P≤). به طور کلی، نتایج پژوهش حاضر، اثر مثبت هشت هفته تمرین روی نوارگردان در موش های پارکینسونی پیوند شده با سلول های بنیادی مغز استخوان را مورد تأیید قرار داد که می تواند به عنوان یک روش کمک کننده به درمان غیردارویی مورد توجه قرار گیرد.
۱۵.

اثر حفاظتی چهار هفته تمرین روی نوار گردان همراه با مصرف مکمل ویتامین D3 بر سطح عامل رشد عصبی در جسم مخطط موش های پارکینسونی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پارکینسون 6- هیدروکسی دوپامین مکمل ویتامین D3 تمرین روی نوار گردان فاکتور رشد عصبی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
تعداد بازدید : ۱۱۱۴ تعداد دانلود : ۶۰۵
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی اثر حفاظتی چهار هفته دویدن روی نوار گردان همراه با مصرف مکمل ویتامین D3 بر روی سطح فاکتور رشد عصبی جسم مخطط موش های پارکینسونی شده با شش هیدروکسی دوپامین می باشد. 48 سرحیوان (با وزن 10± 276 گرم و سن 12 هفته) به شش گروه شم، کنترل، کنترل پارکینسون، ورزش و پارکینسون، مکمل ویتامین D3 و پارکینسون، مکمل ویتامین D3 و ورزش و پارکینسون تقسیم شدند. گروه تمرینی به مدت چهار هفته و هفته ای پنج روز به صورت دو جلسه در روز و به طور مجزا، 15 دقیقه با فاصله زمانی یک ساعت و درمجموع به مدت 30 دقیقه روی نوار گردان با سرعت 15 متر در دقیقه با شیب صفر درجه به تمرین پرداختند. گروه مکمل ویتامین D3 به مدت چهار هفته و هفته ای دو روز مکمل با دوز یک میکروگرم در کیلوگرم به صورت درون صفاقی مکمل دریافت کردند. سپس، مدل تجربی پارکینسون با استفاده از جراحی استریوتاکسی و تزریق 6- هیدروکسی دوپامین با دوز تزریقی 250 میکروگرم در حجم پنج میکرولیتر به داخل جسم مخطط ایجاد شد. همچنین، سطح عامل رشد عصبی جسم مخطط موش ها با روش الایزا اندازه گیری گردید. نتایج نشان می دهد که ورزش به تنهایی با شدت پروتکل تمرینی ارائه شده در این پژوهش می تواند سطح عامل رشد عصبی را افزایش دهد؛ اما این افزایش معنادار نمی باشد (P=0.372). از سوی دیگر، مصرف مکمل ویتامین D3 به تنهایی توانسته است سطوح عامل رشد عصبی را به طور معنا داری (P=0.002) افزایش دهد. علاوه براین، ترکیب آن با ورزش به طور برجسته ای از کاهش سطح عامل رشد عصبی در جسم مخطط موش ها جلوگیری می کند (P=0.001). یافته های ما نشان می دهد که پیش درمان با استفاده از تمرین روی نوار گردان به همراه مصرف مکمل ویتامین D3می تواند سبب افزایش محافظت نرو ن های دوپامینرژیک در برابر تخریب ناشی از 6هیدروکسی دوپامین شود، از این رو می تواندنقش حفاظتی در برابر بیماری پارکینسون داشته باشند.
۱۶.

تاثیر حاد دویدن روی نوارگردان با سه شدت متفاوت بر عامل نوروتروفیک دوپامین مغزی در مخچه موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۹۲ تعداد دانلود : ۸۱
زمینه و هدف : پروتئین های نوروتروفیک نقش های گوناگونی را در مغز ایفا می کنند. عامل نوروتروفیک دوپامین مغزی ( CDNF ) نوروتروفین حفاظت کننده سلول های دوپامینی در مغز می باشد. تاکنون در رابطه با تأثیر ورزش و فعالیت های بدنی روی تغییرات سطوح این پروتئین در مغز مطالعه ای صورت نگرفته است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر حاد دویدن روی نوارگردان با سه شدت متفاوت بر CDNF مخچه موش های صحرایی نر بود. روش تحقیق :  32 سر موش صحرائی نر نژاد ویستار هشت هفته ای پس از 7 جلسه آشنایی با نحوه ی فعالیت روی دستگاه نوارگردان ویژه جوندگان به طور تصادفی به 2 گروه اصلی کنترل و تمرین تقسیم شدند. گروه های تمرینی (هر گروه 8 سر) به انجام یک جلسه تمرین حاد با شدت های مختلف (پایین، متوسط و بالا) پرداختند. از روش الایزا برای اندازه گیری CDNF مغز استفاده گردید. بررسی تفاوت میانگین گروه ها با روش تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی، با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 19 صورت گرفت. یافته ها : انجام تمرین حاد روی نوارگردان با سه شدت پایین (0/04= p )، متوسط (0/001= p ) و بالا (0/001= p ) موجب افزایش سطوح CDNF مخچه گردید و شدت های گوناگون از این نظر تفاوت معنی داری با هم نداشتند (0/05> p ) نتیجه گیری : بر اساس نتایج به دست آمده، یک جلسه فعالیت استقامتی دویدن روی نوارگردان بدون در نظر گرفتن شدت آن، بهبود سطوح CDNF مخچه را به همراه دارد؛ و احتمالا این راهبرد می تواند برای تنظیم شدت تمرین به منظور تاثیرگذاری مطلوب بر دستگاه عصبی، مورد استفاده قرار گیرد.
۱۷.

تأثیر حاد دو نوع فعالیت بدنی هوازی و بی هوازی بر سطوح سرمی عامل تغذیه ای مشتق از مغز و کورتیزول مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: BDNF کورتیزول فعالیت حاد هوازی و بی هوازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵ تعداد دانلود : ۲۰
هدف: هدف از این پژوهش مقایسه ی تأثیر دو نوع فعالیت بدنی وامانده ساز هوازی و بی هوازی بر سطوح BDNF و کورتیزول سرمی و ارتباط آن ها با هم می باشد. مواد و روش ها: 16 نفر از دانشجویان فعال به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول تست وامانده ساز بی هوازی کانینگهام و فالکنر و گروه دوم تست وامانده ساز هوازی استراند را انجام دادند. نمونه های خونی قبل و بلافاصله پس از تمرین گرفته شد. یافته ها: نتایج آزمون تی همبسته نشان داد که هر دو نوع ورزش حاد وامانده ساز هوازی و بی هوازی موجب افزایش معنی دار BDNF شدند (05/0< p). همچنین اجرای یک جلسه ورزش تا حد واماندگی از نوع هوازی باعث کاهش معنی دار (05/0< p) و از نوع بی-هوازی باعث افزایش غیرمعنی دار (05/0P>) در سطوح سرمی کورتیزول گردید. بین سطوح کورتیزول و BDNF در هر دو گروه آزمودنی همبستگی معنی داری وجود نداشت (05/0P>). به علاوه، آزمون تی مستقل نشان داد تفاوت معنی داری بین گروه های هوازی و بی هوازی در سطوح سرمی BDNF و کورتیزول وجود ندارد (05/0P>). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده ی تاثیرات قابل توجه و مثبت تمرینات وامانده ساز حاد هوازی و بی هوازی بر سطوح سرمی BDNF می باشد. با توجه به عدم ارتباط معنادار بین این دو عامل می توان بیان داشت احتمالاً اجرای فعالیت های حاد هوازی و بی هوازی موجب افزایش کورتیزول تا حدی که باعث سرکوب و کاهش سطوح BDNF در افراد فعال شود نمی گردد و از این رو خطری برای سلامت دستگاه عصبی به شمار نمی رود.
۱۸.

اثر هشت هفته تمرین استقامتی با مدت های مختلف بر سطوح پروتئین شوک گرمایی 27 پلاسمای خون در موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۱۱۲
زمینه و هدف : هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثر هشت هفته تمرین استقامتی با مدت های مختلف بر سطوح پروتئین شوک گرمایی 27 پلاسما در موش های صحرایی نر نژاد ویستار بود. روش تحقیق : برای این منظور 40 سر موش نر هشت هفته ای با میانگین وزن 10 ± 189 گرم از انستیتو پاستور شمال ایران تهیه و به طور تصادفی در گروه کنترل و سه گروه تمرینی تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت هشت هفته، هر هفته پنج روز، با شدت 20 متر بر دقیقه )معادل 50 تا 55 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی( با مدت های 30 ، 60 و 90 دقیقه و شیب صفر درجه روی نوار گردان ویژه جوندگان، به تمرین پرداختند. برای اندازه گیری سطوح پروتئین شوک گرمایی 27 پلاسما پس از هشت هفته تمرین و 72 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، موش ها بی هوش شدند. سطح پروتئین شوک گرمایی 27 پلاسما با استفاده از کیت EIA   و به روش آنزیم لینک ایمنواسی ( ELISA ) اندازه گیری شد. داده ها به روش آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD تجزیه و تحلیل گردیدند. مقدار p<0/05 به عنوان حداقل سطح معنی داری تفاوت میانگین ها مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها : نتایج نشان داد که سطوح پروتئین شوک گرمایی27  پلاسما در گروه تمرینی 60 دقیقه، به طور معناداری (P<0/05) بالاتر از سایر گروه ها است. نتیجه گیری : نتایج این تحقیق نشان می دهد که تمرینات استقامتی با شدت و مدت متوسط (60دقیقه) در مقایسه با مدت کوتاه تر و بلندتر، باعث افزایش بیشتری در سطوح پروتئین شوک گرمایی 27 پلاسما می شود.
۱۹.

تاثیر چهار هفته تمرین پلیومتریک بر غلظت سرمی فاکتور نروتروفیک مشتق از مغز مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پلیومتریک مردان فعال فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۳۲۵ تعداد دانلود : ۱۱۰۶
هدف از این تحقیق بررسی تاثیر چهار هفته تمرین پلیومتریک بر غلظت سرمی فاکتور نروتروفیک مشتق از مغز دانشجویان پسر رشته تربیت بدنی بود. در این مطالعه نیمه تجربی14دانشجوی پسر رشته تربیت بدنی که از سلامت کامل جسمانی برخوردار بودند به طور تصادفی به دو گروه تمرین ( سن 34/1±14/22، قد 89/3 ± 14/172، وزن 77/8 ± 42/63 و شاخص توده بدنی77/2 ± 42/21) و کنترل ( سن 54/2 ± 85/23، قد 11/7 ± 57/178، وزن 53/4± 71/71 و شاخص توده بدنی90/1±60/22) تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه تمرین به مدت 4 هفته تمرینات پلیومتریک شامل (جست سرعتی، جست قدرتی، پرش قیچی، پرش زانو بالا، لی لی از پهلو، لی لی مورب و پرش روی جعبه) را انجام دادند. خونگیری از افراد پیش و پس از برنامه تمرینات به منظور اندازه گیری فاکتور نروترفیک مشتق از مغز در حالت ناشتا به عمل آمد. سطوح BDNF با استفاده از کیت آزمایشگاهی و روش الایزا اندازه گیری شد. همچنین از دستگاه ارگوجامپ برای اندازه گیری پرش عمودی استفاده شد. از آزمون T مستقل برای بررسی تفاوت بین گروهها استفاده شد و سطح معنی داری 05/0P< در نظر گرفته شد. سطوح سرمی B DNF پس از 4 هفته تمرین پلیومتریک در مقایسه با گروه کنترل تغییر معناداری نشان نداد (371/0= P). همچنین پرش عمودی نیز تغییر معناداری نشان نداد (168/0= P). 4 هفته تمرین پلیومتریک تاثیری بر سطوح سرمی BDNF و پرش عمودی مردان فعال ندارد که می تواند به دلیل دوره کوتاه تمرینی یا بالا نبودن شدت تمرینات باشد.
۲۰.

اثر پیش درمان تمرین اختیاری بر سطح دوپامین و تیروزین هیدروکسیلاز جسم مخطط موش های صحرایی مبتلا شده به پارکینسون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: موش صحرایی پارکینسون تمرین اختیاری تیروزین دوپامین هیدروکسیلاز 6- هیدروکسی دوپامین

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی ورزش معلولین
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
تعداد بازدید : ۱۷۹۱ تعداد دانلود : ۸۹۴
هدف این تحقیق عبارت است از بررسی اثر تمرین اختیاری بر حفاظت از نرون های دوپامینرژیک جسم مخطط پس از القای تخریب با 6-هیدروکسی دوپامین در موش صحرایی. 25 موش به سه گروه سالم، کنترل پارکینسونی و تمرین پارکینسونی تقسیم شدند. گروه تمرین دوازده هفته روی چرخ دوار تمرین کردند. برای ایجاد مدل پارکینسونی، ترکیب 6-هیدروکسی دوپامین و سرم فیزیولوژی با غلظت 250 میکرولیتر، با جراحی استریوتاکسی، داخل بطن مغز آزمودنی ها تزریق و سطوح دوپامین و تیروزین هیدروکسیلاز با استفاده از روش الایزا اندازه گیری شد. از سوی دیگر، داده ها به روش آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD تجزیه و تحلیل شدند. میانگین تمرین آزمودنی ها 5384 متر در روز بود. در این پژوهش بین سطوح دوپامین گروه تمرین و گروه کنترل پارکینسونی تفاوت معناداری مشاهده شد؛ به عبارت دیگر، از کاهش سطح دوپامین در گروه تمرین پیشگیری شد (001/0=P) و تقریباً هم سطح با گروه سالم باقی ماند (129/0P=)؛ اما سطح تیروزین هیدروکسیلاز در گروه تمرین تفاوت معناداری با گروه کنترل پارکینسونی نداشت (805/0P=). نتایج نشان داد که انجام تمرینات اختیاری مقاومت و طول عمر نرون های دوپامینرژیک جسم مخطط موش های صحرایی را در برابر تخریب اکسیداتیو بر اثر سمیت 6-OHDA افزایش می دهد و نقش حفاظتی در برابر بیماری پارکینسون دارد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان