مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
ترکیب بدن
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش کاهش تعداد جلسات تمرینی و در مقابل افزایش شدت تمرین بر ترکیب بدن (درصد چربی بدن و شاخص توده بدنی)، توان هوازی و بی هوازی بررسی شد. 80 آزمودنی دختر غیرورزشکار (با میانگین سنی 53/1 +2/20 سال و میانگین 43/5 +18/160 سانتی متر)، از طریق تکمیل پرسشنامه و به صورت تصادفی (از مجموع 120 نفر) انتخاب شدند و در چهار گروه 20 نفره (سه گروه تمرینی و یک گروه گواه) قرار گرفتند و گروه های تمرینی به ترتیب یک، دو و سه جلسه تمرین در هفته به مدت 8 هفته را انجام دادند. تمرینات شامل تمرین تناوبی به صورت هر روز 60 دقیقه راه رفتن و دویدن با سرعت های معین برای هر گروه تمرینی بود، به گونه ای که گروه سه جلسه، تمرینی با شدت کم (70-60 درصد ضربان قلب بیشینه) و گروه دو جلسه، تمرینی با شدت متوسط (80-70 درصد ضربان قلب بیشینه) و گروه یک جلسه، تمرینی با شدت زیاد (90-80 درصد ضربان قلب بیشینه) را انجام می دادند. برای برآورد توان هوازی، از آزمون دو رفت و برگشت 20 متر (شاتل ران)، برای سنجش توان بی هوازی (قدرت انفجاری پاها)، از آزمون پرس سارجنت و برای برآورد درصد چربی، از روش سه نقطه ای چین پوستی (سه سربازو، ران و فوق خاصره) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از نرم افزار SPSS 11 و تحلیل واریانس استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد هر چه تعداد جلسات تمرین بیشتر و شدت کمتر باشد، نتایج بهتری در درصد چربی بدن و توان هوازی کسب می شود. چنانچه سه جلسه تمرین در هفته با شدت کم نسبت به گروه های تمرینی دیگر، موجب کاهش معناداری در درصد چربی بدن (1/0+48/2) و شاخص توده بدن (06/0 +93/2) و افزایش معنادار توان هوازی (09/1+77/13) شد. برعکس هر چه تعداد جلسات تمرین کمتر و شدت بیشتر باشد، نتایج بهتری در توان بی هوازی کسب می شود، به طوری که بین گروه یک جلسه تمرین در هفته و گروه گواه بیشترین تفاوت معنی دار (59/1+ 27/8 ) مشاهده شد.
بررسی اثر تمرینات مقاومتی بر پیشگیری از بروز سارکوپنی در زنان بالای 50 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، تعیین تاثیر تمرینات قدرتی در زنان سالمند، بر پیشگیری از سارکوپنی (کاهش حجم عضلات) بود. به این منظور 20 زن یائسه بالای 50 سال در دو گروه تجربی و کنترل مطالعه شدند. گروه تجربی به مدت 12 هفته با 80، 85 و و100% 10-RM با تراباند تمرین کردند. چربی زیرپوستی (SF) دو گروه با کالیپر اندازه گیری و درصدچربی بدن (%BF)، وزن چربی بدن و FFM آنها محاسبه شد. از آزمون t مستقل و t همبسته زوجی برای مقایسه نتایج پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. در هر دو گروه بین کالری مصرفی و BMI اختلاف معناداری مشاهده نشد. 1-RMعضله جلوی بازویی و قدرت نسبی فقط در گروه تجربی اختلاف معنی داری نشان داد. در گروه تجربی %BF، وزن چربی بدن،SF، FFM و محیط عضله -میانه بازو به طور معنی داری کاهش و در گروه کنترل افزایش یافت. SF ناحیه پشت بازو و %BF بین گروه تجربی و کنترل اختلاف معنی داری داشت. در پایان می توان نتیجه گرفت که انجام تمرینات قدرتی با تراباند تا حدودی از ناتوانی عضلات، ناشی از پیشرفت سارکوپنی در این سنین پیشگیری می کند.
بررسی وضع موجود و تدوین شاخص های استعدادیابی در رشته والیبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر تدوین شاخص های مهم در استعدادیابی برای والیبال بود. بدین منظور پرسشنامه ای متشکل از شش شاخص: آنتروپومتریکی (5 شاخص) آمادگی جسمانی (7 شاخص) روان شناختی (6 شاخص) مهارتی (4 شاخص) عملی (3 شاخص) ترکیب بدن (3 شاخص( در مجموع 28 شاخص تهیه شد.
برای جمع آوری اطلاعات از چهار گروه مربیان باشگاهی (25نفر) مربیان درجه یک داخلی (21 نفر) مربیان خارجی (17 نفر) و مربیان مدارس 24) نفر) به صورت داوطلب برای تکمیل پرسشنامه مذکور استفاده شد. پس از جمع آوری پرسشنامه ها کلیه اطلاعات در چهار پرسشنامه (یک پرسشنامه برای هر یک از چهار گروه مربیان) تنظیم شد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات و تعیین رتبه شاخص ها از دو آزمون ""کراسکال والیس"" برای مقایسه میانگین رتبه شاخص های ششگانه از نظر مربیان و آزمون ""فریدمن"" برای مقایسه میانگین رتبه مربوط به هر یک از شاخص های ششگانه استفاده شد. برای تعیین سطح معناداری اختلاف بین شاخص ها از آزمون ""خی _ دو"" با P?0.05 استفاده شد و نتایج به صورت جداول و نمودارهای مربوط به هر قسمت تنظیم شد. بر اساس نتایج به دست آمده یازده شاخص برتر از بین 28 شاخص معرفی و انتخاب شد که به ترتیب رتبه از بیشترین به کمترین عبارتنداز: حس همکاری قدرت تصمیم گیری سرعت مسوولیت پذیری پرش در جا پرش دفاع قد سرو جرئت چابکی و پرش آبشار. همچنین مشاهده شد که شاخص های روان شناختی در مجموع از سایر شاخص ها در فرایند استعدادیابی برای والیبال مهم ترند و به نظر مربیان شاخص های ترکیب بدن از اهمیت بسیاری برخوردار است
اثر حاد و مزمن دو نوع تمرین مقاومتی هرمی و هرمی واژگون بر عامل رشد شبه انسولین سرمی در دختران غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی اثر حاد و مزمن دو نوع تمرین مقاومتی هرمی و هرمی واژگون بر عامل رشد شبه انسولین (IGF-1) سرمی دختران غیرورزشکار است. آزمودنی-های تحقیق را 27 نفر از دختران غیرورزشکار (سن 20/2 55/18، وزن 86/9 56 کیلوگرم، قد 33/5 162سانتی متر) تشکیل می دادند که به طور تصادفی در سه گروه هرمی (10 نفر)، هرمی واژگون (10نفر) و کنترل (7 نفر) قرار گرفتند. گروه هرمی و هرمی واژگون به مدت شش هفته، هفته ای سه جلسه به تمرین پرداختند. حرکت هر ایستگاه در سه ست و دو دقیقه استراحت بین ست ها انجام می شد. در گروه هرمی، ست اول با 50% ده تکرار بیشینه و ست دوم با 75% ده تکرار بیشینه و ست سوم با 100% ده تکرار بیشینه و در گروه هرمی واژگون به صورت عکس اجرا شد. گروه کنترل نیز فعالیت عادی خود را انجام می دادند. از آزمودنی ها قبل و بلافاصله پس از جلسه اول و قبل و بلافاصله پس از جلسه آخر تمرینات نمونه خون گرفته شد و غلظت عامل رشد شبه انسولین با استفاده از روش الایزا ارزیابی شد. قدرت حداکثر آزمودنی ها نیز، در پایان هفته سوم و ششم اندازه گیری شد. برای مقایسه داده های درون گروهی از روش تجزیه و تحلیل واریانس با اندازه های تکراری و برای داده های بین گروهی ازt مستقل و ANOVA استفاده شد. نتایج نشان داد IGF-1پس از یک جلسه تمرین، در هر یک از گروه ها کاهش داشت، اما معنی دار نبود (هرمی85/0p= و هرمی واژگون 1p=). IGF-1 بین گروه ها نیز تفاوت معنی داری نداشت (67/0P=). همچنین پس از یک دوره شش هفته ای نیز IGF-1 درون گروه ها (هرمی 1P=، هرمی واژگون 86/0P=) و بین گروه ها (58/0P=) تغییر معنی داری نداشت. قدرت حداکثر در تمامی حرکات دو گروه به طور یکسان و بدون تفاوت معنی دار، افزایش داشت، به جز در حرکت جلو بازو که در گروه هرمی واژگون افزایش بیشتری داشت (بین گروهی 009/0P=). ترکیب بدن افراد نیز پس از 6 هفته، تغییر معنی داری نداشت. نتایج تحقیق نشان می دهد تمرین مقاومتی هرمی و هرمی واژگون، در مدت شش هفته اثرات مشابهی دارند و با توجه به این که ترکیب بدن تغییر نکرده است، افزایش قدرت احتمالاً در اثر سازگاری عصبی رخ داده و به نظر می رسد میزان این سازگاری عصبی در اثر تمرین مقاومتی هرمی و هرمی واژگون یکسان است. همچنین با توجه به این که IGF-1 (محرک اصلی افزایش پروتئین عضله) تغییر معنی داری نداشته است، مدت زمان تمرین، به ویژه برای دختران، برای هایپرتروفی کافی نیست.
تدوین هنجار های ترکیب بدنی وآمادگی جسمانی وزنه برداران جوان و بزرگسال نخبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تدوین هنجارهای ملی ترکیب بدنی و آمادگی جسمانی در رشته های مختلف ورزشی و مقایسه آن با هنجارهای جوامع دیگر می تواند علاوه بر شناخت نقاط ضعف و قوت، باعث ارائه راهکارهای عملی برای پیشرفت ورزش قهرمانی در کشور شود. هدف این پژوهش، تدوین هنجارهای ترکیب بدنی و آمادگی جسمانی در وزنه برداران جوان و بزرگسال نخبه بود. تعداد 21 نفر از وزنه برداران نخبه جوان (سن 18/1 ± 90/14 سال) و 29 نفر از وزنه برداران نخبه بزرگسال (سن = 43/2 ± 38/20 سال) که در اردوهای تیم ملی جوانان و بزرگسالان حضور داشتند، به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. داده هابا استفاده از آزمون های ترکیب بدنی و آمادگی جسمانی شامل درصد چربی بدن، توده بدون چربی، انعطاف پذیری عضلات تنه، انعطاف پذیری عضلات شانه، توان انفجاری بالا تنه و توان انفجاری پایین تنه جمع آوری شد. نتایج نشان داد میانگین توده بدون چربی، توان انفجاری بالا تنه و پایین تنه در آزمودنی های بزرگسال و انعطاف پذیری عضلات شانه در آزمودنی های جوان بیشتر بود(01/0 ≥p). بین توده بدون چربی بدن با انعطاف پذیری عضلات تنه (29/0 r=)، توان انفجاری پایین تنه (45/0 r=) و توان انفجاری بالا تنه (60/0 r=) و همچنین، بین انعطاف پذیری عضلات تنه با توان انفجاری پایین تنه (52/0 r=) همبستگی معناداری وجود داشت (05/0 p ≤). مطالعه حاضر علاوه بر ارائه هنجارهای ملی برای آزمون های ترکیب بدنی و آمادگی جسمانی در وزنه برداران نخبه نشان داد توان انفجاری وزنه برداران بزرگسال بیشتر از وزنه برداران جوان بود.می توان حداقل بخشی از این نتایج را به درصد چربی کمتر و توده بدون چربی بیشتر و همچنین انعطاف پذیری بیشتر عضلات تنه وزنه برداران بزرگسال نسبت داد.
ارتباط بین توان هوازی با سطح فعالیت بدنی و عوامل تن سنجی در پسران 16-12 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی ارتباط بین توان هوازی با سطح فعالیت بدنی و عوامل تن سنجی در پسران 16-12 سال طراحی و مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور تعداد 275 نوجوان پسر 16-12 ساله شهر بردسکن با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ویژگی هایی شامل قد، وزن، BMI، WHR، درصد چربی بدن، سطح فعالیت بدنی، سطح بدن و Vo2max آزمودنی ها محاسبه شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss15 و آزمون ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن، رگرسیون چند متغیره، تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA) انجام شد. بین توان هوازی با سن (0.35- r =)، وزن (0.34-r =)، درصد چربی (0.47-r =)، BMI (0.42-r=)،WHR(0.20-r =) و سطح بدن (0.30-r =) ارتباط معکوس معناداری مشاهده شد (0.01>P). بین قد و توان هوازی ارتباط معناداری مشاهده نشد (0.14-r =). هم چنین بین سطح فعالیت بدنی و توان هوازی ارتباط مستقیم معناداری مشاهده شد (r=0.47). مقادیر توان هوازی گروه سطح بالای فعالیت بدنی به طور معناداری نسبت به دو گروه سطح فعالیت بدنی متوسط و پایین بیشتر بود. مهم ترین متغیرها در پیش بینی اکسیژن مصرفی بیشینه نسبی پسران سن، درصد چربی بدن و فعالیت بدنی بود. میزان توان هوازی و سطح فعالیت بدنی با افزایش سن کاهش معناداری یافت. می توان نتیجه گیری نمود سن، درصد چربی بدن و فعالیت بدنی از عوامل موثر بر اکسیژن مصرفی بیشینه نسبی پسران است.
اثر همزمان مصرف مکمل اسیدلینولئیک مزدوج و تمرین مقاومتی بر ترکیب بدن، لپتین سرم و قدرت عضلانی مردان غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات حیوانی، خواص بسیار مفید ازجمله کاهش وزن و بهبود ترکیب بدن را پس از استفاده از اسیدلینولئیک مزدوج گزارش کرده اند. با این حال، درخصوص تأثیر ترکیب با تمرینات مقاومتی، اطلاعات محدودی وجود دارد. بنابراین، در این مطالعه اثر مصرف مکمل اسیدلینولئیک مزدوج به همراه تمرینات مقاومتی بر ترکیب بدن، لپتین سرم و قدرت عضلانی در مردان غیرورزشکار بررسی شد.در کارآزمایی نیمه تجربی با طرح دوسوکور، 23 مرد غیرورزشکار به صورت تصادفی به دو گروه تمرین + مکمل (یازده نفر) و تمرین + دارونما (دوازده نفر) تقسیم شدند. هر دو گروه به مدت شش هفته (هر هفته سه جلسه) برنامه تمرین مقاومتی را براساس پروتکل کرامر (2004) اجرا کردند. گروه تجربی، روزانه سه کپسول 1000 میلی گرمی اسیدلینولئیک مزدوج و گروه کنترل سه کپسول دارونما (روغن زیتون) مصرف کردند. در ابتدا و انتهای دوره، قدرت عضلانی، ترکیب بدن و لپتین سرم آزمودنی ها سنجیده و داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل و همبسته تحلیل شد. براساس یافته ها، در مقایسه با روش تمرین مقاومتی + دارونما، تمرین مقاومتی + مکمل، اسیدلینولئیک مزدوج موجب کاهش معنی دار توده چربی و لپتین سرم و افزایش معنی دار توده بدون چربی شد (05/0p<). این در حالی است که قدرت بالاتنه و پایین تنه دو گروه تفاوت معنی داری نداشت. با توجه به نتایج می توان گفت تمرین مقاومتی به همراه مصرف مکمل اسیدلینولئیک مزدوج می تواند در مردان غیرورزشکار ترکیب بدن را بهبود داده و لپتین سرم را کاهش دهد؛ ولی الزاماً موجب بهبود قدرت بالاتنه و پایین تنه نمی شود.
اثر مصرف شیر پس از تمرینات هوازی و مقاومتی بر کاهش وزن دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، تعیین اثر مصرف شیر پس از تمرینات هوازی و مقاومتی بر کاهش وزن دانشجویان دختر بود. به این منظور، اطلاعات 80 دانشجوی دختر چاق که در آنالیز ترکیب بدن بیش از 10 کیلوگرم اضافه وزن داشتند، جمع آوری شد. سپس 40 نفر به صورت تصادفی به 2 گروه (تمرین هوازی+تمرین مقاومتی+مصرف شیر) و (تمرین هوازی+تمرین مقاومتی) تقسیم شدند که 30 نفر تا انتهای تحقیق حضور داشتند. آزمودنی ها بلافاصله و یک ساعت پس از اجرای تمرین هوازی و مقاومتی شیر مصرف کردند. پروتکل تمرینی به مدت 6 هفته، 3 روز در هفته به شکل تمرینات هوازی و مقاومتی با وزنه اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t مستقل بعد از 6 هفته تمرینات مقاومتی و هوازی نشان داد که در گروه تمرین و مصرف شیر نسبت گروه تمرین بدون مصرف شیر به طور معناداری کاهش شاخص های مربوط به کاهش وزن از جمله درصد چربی بدن (04/0=p)، وزن کل چربی بدن (03/0=p)، نسبت دور کمر به لگن (03/0=p)، و همین طور افزایش وزن عضله (002/0=p) در بدن مشاهده شده است. بنابراین به نظر می رسد یک دوره تمرین مقاومتی- هوازی همراه با مصرف شیر، موجب بهبود وضعیت ترکیب بدن می شود که در نتیجه ارتقاء شاخص های سلامت جسم را به همراه خواهد داشت.
تأثیر یک دوره برنامه تمرینی منتخب بر کاهش عوارض هایپوتونی عضلانی و تغییر ترکیب بدنی مردان سندروم داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این تحقیق، بررسی یک دوره برنامه تمرینی منتخب در کاهش عوارض هایپوتونی عضلانی و تغییر در ترکیب بدنی مردان سندروم داون بود. در این تحقیق نیمه تجربی که در مرکز توانبخشی معلولان نمونه تهران انجام گرفت، 24 مرد سندروم داون به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (سیزده نفر) و کنترل (یازده نفر) تقسیم شدند. کلیه اعضای گروه تجربی به مدت دوازده هفته و هر هفته سه جلسه یک دوره برنامه تمرینی منتخب را دنبال کردند. نتایج نشان داد که متعاقب دوازده هفته برنامه تمرینی منتخب متغیر های درصد چربی بدن کاهش معنادار ( 05/0P<) و توده بدون چربی بدن و عملکرد عضلانی (در پنج آزمون از شش آزمون برای سنجش قدرت، استقامت و توان عضلانی) افزایش معناداری داشتند (05/0P<) و کلیه این متغیرها در گروه کنترل تفاوت معناداری نشان ندادند (05/0P>). همچنین مشخص شد که یک برنامه تمرینی چندبعدی به شکل انجام گرفته در این تحقیق می تواند موجب بهبود سلامت جسمانی از طریق کاهش درصد چربی بدن و افزایش بافت و عملکرد عضلانی بزرگسالان سندروم داون شود و عوارض جسمانی ناشی از اختلال سندروم داون را به نفع بهبود سلامت جسمانی کاهش دهد.
توصیف نیم رخ ترکیب بدن و پیکرسنجی داوران لیگ برتر فوتبال ایران و رابطه این عوامل با آزمون های ویژه آمادگی جسمانی آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حضور فعال و هماهنگ داوران در تمامی لحظات رقابت فوتبالبه منظور مشاهده، تشخیص مناسب و اعمال مقررات، نیازمند داشتن آمادگی جسمانی بالایی می باشد؛ از این رو، هدف از پژوهش حاضر، توصیف نیم رخ ترکیب بدن و پیکرسنجی و نیز بررسی ارتباط آن ها با نتایج آزمون های آمادگی جسمانی ویژه داوران لیگ برتر فوتبال ایران می باشد.آزمودنی های این پژوهش، 70 داور مرد لیگ برتر فوتبال ایران (با میانگین سنی 45/37±4/36 سال، قد 05/6±59/179 سانتی متر، توده بدن 2/6±53/75 کیلوگرم، درصد چربی 97/11±3/15 درصد، VO2MAX برابر با 82/2±57/54 میلی لیتر بر کیلوگرم بر دقیقه و اوج و میانگین توان بی هوازی به ترتیب 98/40±66/532 و 72/37±50/518 وات) بودند. آزمون های بی هوازی، هوازی، ترکیب بدنی و پیکرسنجی با استفاده از روش های استاندارد در آکادمی ملی فوتبال ایران اندازه گیری شدند. همچنین، در بخش تجزیه و تحلیل داده ها به منظور تعیین رابطه بین متغیرهای پژوهش، از ضریب هم بستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان می دهد که بین شاخص های پیکرسنجی، قد ایستاده، وزن، طول اندام تحتانی، قطر مچ دست، آرنج و زانو با توان بی هوازی و بین قد ایستاده و قطر مچ پا با توان هوازی رابطه معنا داری وجود دارد (P≤0.05)؛ بنابراین، به نظر می رسد که داوران لیگ برتر ایران از قد بلند، BMI پایین، VO2MAX و توان بی هوازی بالایی برخوردار هستند و این شاخص ها می توانند اهمیت قابل توجهی در شناسایی استعدادهای داوری و تعیین ملاک های ورودی برای گزینش داوران زبدهفوتبال داشته باشند.
اعتبارسنجی معادلات آلومتریکVO2peakدختران 17-12ساله شهر همدان با مداخله آنتروپومتری و بلوغ بیولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی اثر سطح بالیدگی و ترکیب بدنی بر روایی معادلات آلومتری برآورد VO2peakدختران چاق و غیرچاق. روش شناسی: 80 دختر 17-12 ساله به روش تصادفی از مدارس شهر همدان انتخاب شدند و در دو گروه اضافه وزن-چاق (BMI>85%) و نرمال (BMI<85%) قرار گرفتند. سن بیولوژیک به روش سن دندانی مشخص شد. سنجش VO2peakبا آزمون کیورتون و معادلات آلومتری میلانو و بیونن صورت گرفت. برای تعیین روایی از همبستگی پیرسون و روش آماری بلاند – آلتمن استفاده شد. یافته ها: VO2peak میان سه روش منتخب تفاوت معنا داری داشت (P<0.01). با مداخله متغیر بلوغ، تفاوت میانگین VO2peak معنادار به دست نیامد (P>0.05). روایی ظرفیت عملی دختران نوجوان چاق با بلوغ طبیعی شایان توجه بود (92/0=r ،01/0P<). با توجه به اندازه SE، معادله آلومتری میلانو صحت بیشتری در پیشگویی VO2peakدختران نوجوان چاق با بلوغ طبیعی و غیرچاق نشان داد. روش بلاند- آلتمن نیز توافق بالایی میان VO2peakتست کیورتون و معادله آلومتریک با ضریب 59/0 نشان داد. روایی ظرفیت عملی آزمودنی های چاق با بلوغ غیرطبیعی معنادار (82/0= r،01/0 P<) و در افراد غیرچاق با بلوغ غیرطبیعی معادل 94/0= r،01/0 P< و با بلوغ طبیعی برابر80/0= r،01/0 P< به دست آمد. نتیجه گیری: به نظر می رسد مدل های پیشگوی منتخب آلومتریک VO2peakبا نقش مداخله گرهای مؤثر بلوغ و ترکیب بدن، قابلیت استفاده برای سنجش سطح آمادگی قلبی – تنفسی دختران نوجوان را دارند.
رابطه بین ویژگی های ترکیب بدن و توجه پایدار در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : تغییر در سبک زندگی در دهه های اخیر، کودکان را به سمت تغییر در ترکیب بدن سوق داده است و بر اساس نتایج پژوهش های مختلف، تغییرات جسمانی می توانند بر مؤلفه های شناختی تاثیرگذار باشند؛ بدین ترتیب هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه بین برخی ویژگی های ترکیب بدن با توجه پایدار به عنوان یکی از مؤلفه های کنش وری شناختی در کودکان بود. روش : روش مطالعه حاضر توصیفی از نوع همبستگی بوده است. تعداد 100 نفر از کودکان بین 7 تا 9 سال از طریق آزمون های ترکیب بدن و عملکرد پیوسته دیداری مورد بررسی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگی و رگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین متغیر درصد چربی، شاخص توده بدن، درصد چربی تنه و نسبت کمر به لگن با خطای امیشن و تغییرپذیری زمان واکنش رابطه معنی داری وجود داشت (0/05 > p ). از سوی دیگر بین مؤلفه های میزان آب کلی بدن، پروتئین بدن، سطح انرژی متابولیک پایه، توده عضلات اسکلتی و زمان واکنش رابطه منفی معنی داری وجود داشت (0/05 > p ). بر اساس نتایج رگرسیون مؤلفه های درصد چربی و شاخص توده بدن قادر به پیش بینی خطای آمیشن و مؤلفه توده عضلات اسکلتی قادر به پیش بینی زمان واکنش بود (0/05 > p ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده هر کدام از مؤلفه های ترکیب بدن با مؤلفه خاصی از عملکرد شناختی در ارتباط است. در این راستا مؤلفه های مرتبط با زمان واکنش را می توان در ارتباط با بعد ادراکی حرکتی در نظر گرفت در حالی که شاخص های مرتبط با چاقی با صحت عملکرد در ارتباط بودند؛ در نتیجه بنه ظر می رسد که بین ترکیب بدنی و سازه های کنترل شناختی، یک ارتباط اختصاصی وجود دارد.
تأثیر تمرینات پیلاتس بر نیمرخ لیپیدی زنان غیر فعال دارای اضافه وزن
اضافه وزن و چاقی به عنوان عامل تهدید کننده سلامت و طول عمر افراد شناخته شده است. از این رو هدف از مطالعه اخیر تأثیر تمرینات پیلاتس بر نیمرخ لیپیدی زنان غیر فعال دارای اضافه وزن بود. در این مطالعه نیمه تجربی 25 زن دارای اضافه وزن (میانگین BMI 1/1±2/27 کیلوگرم بر مترمربع) به طور داوطلبانه شرکت کردند و به طور تصادفی به دو گروه: تمرین پیلاتس (12 نفر) و گروه کنترل (13 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرینی پیلاتس به مدت دوازده هفته (3 جلسه در هفته، 60 دقیقه در هر جلسه) به اجرا درآمد. در این مدت گروه کنترل هیچ گونه فعالیت ورزشی نداشتند. نمونه خونی 48 ساعت قبل و پس از هفته ی دوازدهم بعد از 14-12 ساعت ناشتا طی دو مرحله، گرفته شد. از آزمون آماری تی وابسته جهت بررسی تغییرات درون گروهی متغیرها و از آزمون t مستقل جهت بررسی تغییرات بین گروه های تحقیق استفاده گردید. پس از 12 هفته تمرین پیلاتس تغییر معناداری در وزن، نمایه توده بدن و نسبت دور کمر به لگن همچنین در میزان (TC, TG, HDL) مشاهده گردید. اما در میزان LDL تغییر معناداری مشاهده نگردید. باتوجه به نتایج به دست آمده این گونه می توان بیان نمود 12 هفته تمرین پیلاتس باعث تغییر و بهبود ترکیب بدنی و پروفایل لیپیدی در زنان غیرفعال دارای اضافه وزن گردیده است.
تأثیر 12 هفته تمرینات قدرتی با وزن بدن بر برخی مؤلفه های آمادگی جسمانی و ترکیب بدن بسیجیان گردان های امام حسین(علیه السلام)
منبع:
علوم ورزشی و توان رزم دوره ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
39 - 53
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر 12 هفته تمرینات قدرتی با وزن بدن بر برخی مؤلفه های آمادگی جسمانی و ترکیب بدن بسیجیان گردان های امام حسین(علیه السلام) شهرستان آستانه اشرفیه بود. روش شناسی: 32 نفر با دامنه سنی 18 الی 25 سال و بر اساس معیارهای آمادگی جسمانی انتخاب و به طور تصادفی به چهار گروه ضعیف، متوسط، قوی و کنترل تقسیم شدند. سه گروه تمرینی به مدت 12 هفته و 3 جلسه در هفته پروتکل تمرین قدرتی با وزن بدن را انجام دادند. شدت نیز بر اساس مقیاس بورگ و آزمون هر دو هفته یک واحد افزایش می یافت. 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی، متغیرها شامل توان به روش پرش سارجنت، توان بالاتنه (پرتاب توپ پزشکی)، قدرت عضلانی به روش آزمون پرس سینه و اسکوات، قدرت استقامتی با آزمون شنا روی دست، بارفیکس، درازونشست، ظرفیت هوازی با آزمون دوی یک مایل، توان بی هوازی با آزمون RAST و ترکیب بدن با استفاده از اندازه گیری چربی زیر پوستی با کالیپر ارزیابی شدند. برای بررسی نتایج درون گروهی از آزمون آماری t همبسته و از آزمون توصیفی (میانگین ± انحراف استاندارد) استفاده شد. یافته ها: نتایج بهبود معنی دار توان، ظرفیت هوازی، قدرت استقامتی و قدرت عضلانی را در هر سه گروه نشان دادند (05/0P<) ولی، در گروه کنترل تنها ظرفیت هوازی بهبود معنی داری داشته است. یافته ها همچنین نشان داد درصد چربی بدن و توده بدون چربی در هر سه گروه نسبت به قبل تمرینات بهبود یافته است ولی از نظر آماری معنی دار نبود (05/0<P). نتیجه گیری: درکل، می توان نتیجه گیری کرد که تمرینات قدرتی با وزن بدن برای بهیود شاخص های آمادگی جسمانی به ویژه برای افراد ضعیف قابل استفاده می باشد و برای آموزش بسیجیان اضافه کردن این نوع تمرین، می تواند مفید باشد.
مقایسه اثر ترتیب تمرینات موازی مقاومتی و استقامتی بر سطوح سرمی لیپوکالین دو و مقاومت به انسولین در زنان چاق غیر فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف : انجام فعالیت های ورزشی منظم به عنوان استراتژی ارجح و راه کار موثر برای کاهش سایتوکاین های التهابی مانند لیپوکالین دو (Lcn2) و بهبود مقاومت به انسولین در افراد چاق توصیه شده است. با توجه به وجود یافته های محدود و ناهمسو در رابطه با اثرگذاری تمرینات موازی مقاومتی و استقامتی و تاثیر ترتیب اجرای تمرین بر این نشانگرها؛ مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثر ترتیب تمرین استقامتی و مقاومتی بر شاخص های ترکیب بدن، مقاومت به انسولین و سطح سرمی Lcn2 در زنان چاق غیر فعال به اجرا درآمد. روش تحقیق : تعداد 45 زن چاق غیرفعال در یک مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، به صورت هدفمند شرکت کردند و به طور تصادفی به سه گروه کنترل (15 نفر)، تمرینات موازی مقاومتی+استقامتی (15 نفر) و تمرینات موازی استقامتی+مقاومتی (15 نفر) تقسیم شدند. برنامه های تمرینی به مدت 12 هفته، سه جلسه در هفته به اجرا درآمدند. تمرین استقامتی مشتمل بر دویدن روی نوارگردان به مدت 20 دقیقه در هر جلسه با شدت 75-55 درصد حداکثر ضربان قلب؛ و تمرین مقاومتی مشتمل بر اجرای حرکات در هشت ایستگاه، دو نوبت، با 15-8 تکرار و شدت 75-55 درصد یک تکرار بیشینه بود. 48 ساعت قبل از شروع تمرینات و 48 بعد از آخرین جلسه تمرینی، شاخص های ترکیب بدن و نمونه های خونی سرم در حالت ناشتایی مورد اندازه گیری قرار گرفت. از آزمون آماریt زوجی و آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معنی داری 0/05>p استفاده شد. یافته ها : هر دو برنامه تمرین موازی، باعث کاهش معنی دار شاخص های ترکیب بدنی (وزن، درصد چربی بدن، شاخص توده بدنی، نسبت دورکمر به لگن) و نشانگرهای HOMA-R و Lcn2 سرمی شدند (0/05>p). با این حال، اختلافی بین اثر دو شیوه تمرین موازی مشاهده نشد (0/05<p). از طرف دیگر، کلیه این شاخص ها در گروه کنترل بدون تغییر باقی ماندند (0/05 >p). نتیجه گیری : انجام تمرینات موازی صرف نظر از ترتیب اجرای آن، می تواند راهکار درمانی موثری برای بهبود نشانگرهای خطرزای چاقی از جمله مقاومت به انسولین و نشانگر التهابی Lcn2 در زنان چاق باشد.
تاثیر 8 هفته درس تربیت بدنی عمومی(1) در نوبت صبح و عصر بر درصد چربی بدن، توان هوازی و نیمرخ لیپیدی سرم دانشجویان غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: کاهش فعالیت جسمانی، چاقی و اضافه وزن از جمله عوامل مهم افزایش سطوح چربی خون می باشند. تاثیر متقابل این عوامل بر هم و در پاسخ به تمرینات ورزشی، می تواند با تغییرات شبانه روزی اعمال فیزیولوژیک بدن رابطه داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر درس تربیت بدنی عمومی (1) در نوبت صبح و عصر بر توان هوازی، ترکیب بدن و نیمرخ لیپیدی و لیپوپروتئینی خون دانشجویان غیر ورزشکار دانشگاه شهید باهنر کرمان انجام شد. روش تحقی: 15 آزمودنی گروه عصر، 14 آزمودنی گروه صبح و 15 آزمودنی گروه کنترل، از بین دانشجویان غیر ورزشکاری که در حال گذراندن واحد تربیت بدنی عمومی (1) به صورت داوطلب انتخاب شدند. نمونه خون از آزمودنی ها در حالت ناشتا و در دو نوبت، قبل و بعد از 8 هفته مداخله گرفته شد. تغییرات نیمرخ لیپیدی سرم )تری گلیسرید، کلسترول تام، لیپوپروتئین با چگالی بالا و لیپوپروتئین با چگالی کم( با روش آنزیماتیک مورد ارزیابی قرار گرفت. توان هوازی با آزمون کوپر و درصد چربی بدن با روش چین پوستی، در زمان های مشابه مورد اندازه گیری قرار گرفتند. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل واریانس استخراج شدند و تغییرات در سطح 0/05≥p معنی دار تلقی گردید. یافته ها : نتایج نشان داد که 8 هفته درس تربیت بدنی عمومی (1) با تکرار یک جلسه در هفته در نوبت صبح و عصر، بر شاخص های کلسترول تام ، تری گلیسرید، لیپوپروتئین با چگالی بالا و لیپوپروتئین با چگالی کم و درصد چربی بدن تاثیر معنی داری ندارد؛ در حالی که توان هوازی دانشجویان را صرف نظر از وهله صبح یا عصر، به طور معنی داری (0/01>p) بالا می برد. نتیجه گیری : یک جلسه درس تربیت بدنی عمومی برای ارتقاء سامتی دانشجویان کافی نیست و ارائه آن در نوبت صبح و عصر تفاوتی ندارد.
تأثیر یک دوره تمرین تناوبی شدید و مقاومتی دایره ای بر عملکرد تنفسی و ترکیب بدن دختران دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف : در مطالعه حاضر تأثیر دو شیوه تمرینی استقامتی تناوبی شدید و مقاومتی دایره ای بر عملکرد ریوی و ترکیب بدن در دختران دارای اضافه وزن بررسی شد. روش تحقیق: از بین دختران داوطلب واجد شرایط 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه تمرین مقاومتی دایره ای، تناوبی شدید و کنترل جای گرفتند. گروه های تمرینی 8 هفته، هفته ای 3 جلسه به تمرین پرداختند. تمرین مقاومتی در 7 ایستگاه، 2 نوبت، 15-8 تکرار و شدت 85-65 درصد یک تکرار بیشینه و تمرین تناوبی به صورت دویدن های 2 دقیقه ای با شدت 95-85 درصد ضربان قلب بیشینه، 11-8 تکرار و استراحت فعال (40-30 درصد ضربان قلب بیشینه) اجرا گردید. قبل و بعد از دوره تمرینی، شاخص های تنفسی، ترکیب بدن، قدرت و استقامت عضلانی و حداکثر اکسیژن مصرفی اندازه گیری شدند. نتایج با آزمون های تحلیل واریانس یک سویه، تعقیبی LSD و t وابسته استخراج گردید و سطح معنی داری 0/05> p در نظر گرفته شد. یافته ها: بین تأثیر دو نوع تمرین بر بازدم با فشار در اولین ثانیه (FEV1 ) ، ظرفیت حیاتی با فشار (FVC) ، نسبت بازدم با فشار در ثانیه اول بر ظرفیت حیاتی با فشار ( FEV1/FVC) و جریان بازدمی 75- 25 درصد (FEF 25- 75%) ، وزن، شاخص توده بدن و محیط کمر به لگن؛ تفاوت معنی داری وجود نداشت (0/05< p )؛ اما FVC در گروه تمرین مقاومتی نسبت به حالت پایه بهبود یافت (0/03 = p ). توده بدون چربی تنها در گروه مقاومتی افزایش معنی داری داشت (0/03 = p) ، اما درصد چربی در دو گروه تمرین مقاومتی و تناوبی (به ترتیب با 0/008 = p و 0/01 = p ) کاهش معنی داری پیدا کرد. نتیجه گیری: انجام یک دوره تمرینات تناوبی شدید یا مقاومتی دایره ای تأثیر معنی داری بر اغلب شاخص های تنفسی پویا نداشتند؛ اما به نظر می رسد تمرین مقاومتی به بهبود بیشتری در FVC و ترکیب بدنی شرکت کنندگان منجر می شود.
مقایسه متابولیسم سوبسترا و کارآیی مکانیکی خالص حین دویدن روی نوار گردان در دختران چاق، لاغر و با وزن طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: ترکیب بدنی ارتباط نزدیکی با سلامت و نحوه اجرای حرکات ورزشی دارد. بنابراین، هدف تحقیق حاضر مقایسه متابولیسم سوبستراها و کارآیی مکانیکی خالص حین دویدن بر روی نوار گردان در دختران چاق، لاغر و با وزن طبیعی بود. روش تحقیق: برای این منظور، 9 دختر لاغر (چربی بدن 56/3 ± 17/19 درصد)، 9 دختر چاق (چربی بدن 42/4 ± 29/42 درصد) و 9 دختر طبیعی (چربی بدن 58/3 ± 23/27 درصد) برای شرکت در طرح انتخاب شدند. پروتکل ورزشی شامل دویدن بر روی نوارگردان با شدت 75 درصد حداکثر ضربان قلب به مدت 30 دقیقه اجرا شد و گازهای تنفسی با استفاده از دستگاه تحلیل گازهای تنفسی به مدت 30 دقیقه در حالت پایه و 30 دقیقه حین فعالیت جمع آوری شد و میزان اکسیداسیون چربی، کربوهیدرات، هزینه انرژی و کارآیی مکانیکی خالص شرکت کنندگان محاسبه گردید. سپس داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون LSD و در سطح 05/p
ارتباط بین ضخامت چین پوستی نواحی مختلف بدن در دانشجویان پسر
حوزه های تخصصی:
پایش میزان چربی بدن و کنترل آن، عاملی مهم در بررسی سلامت و کارایی افراد می باشد. این عامل در دانشجویان اهمیت ویژه ای می یابد چرا که تناسب جسمانی نقش کلیدی در عملکرد بهتر و سلامتی جسم و ذهن آنها دارد، لذا از اینرو مقاله حاضر با هدف ارتباط بین ضخامت چین پوستی نواحی مختلف بدن در دانشجویان پسر انجام گردید. در این مطالعه 120 دانشجوی پسر 19 تا 24 ساله دانشگاه اصفهان به شکل تصادفی انتخاب و با استفاده از کالیپر سکا با دقت 1/0 ضخامت چربی نقاط هشت گانه بدن آنها 3بار اندازه گیری و نتایج با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی نظیر ضریب همبستگی پیرسون با ورژن ۲۱ نرم افزار spss تحلیل شد. میانگین و انحراف معیار چربی زیرپوستی تحت کتفی (5/5±95/14)، چربی جلو بازو (9/2±13/6)، چربی پشت بازو (04/5±92/11)، چربی سینه ای (9/3±6/9)، چربی شکم (8/8±4/19)، چربی فوق خاصره ای (9/8±7/14)، چربی ران (7/6±5/16)،چربی ساق پا (6/5±4/11) بود، لذا بین ناحیه سینه ای به ترتیب با نواحی تحت کتفی و شکمی (82%) و (80%) و از طرفی ناحیه شکم همبستگی بالایی را با ناحیه فوق خاصره داشت (78%). همچنین میان ناحیه پشت بازو با جلو بازو و ران (83%) و (84%) و میان ناحیه ساق با ران همبستگی بالایی (85%) وجود دارد (p<0.01). نتایج این مطالعه نشان می دهند که در اندازه گیری با تعداد موضع کمتر می توان نسبت به ارزیابی ترکیب بدنی اقدام کرد
تاثیر 12 هفته تمرینات مقاومتی، ویبریشن کل بدن و ترکیبی بر غلظت سرمی ویتامین D، تراکم مواد معدنی استخوان و شاخص های عملکردی در مردان سالمند با پوکی استخوان: یک آزمایش کنترل شده تصادفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پوکی استخوان رایج ترین بیماری متابولیکی استخوان است که عوامل مختلفی مانند شاخص پایین توده بدن و عدم فعالیت جسمانی در بروز این بیماری دخالت دارند. هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی تاثیر تمرینات مقاومتی دایره ای، ویبریشن کل بدن و ترکیبی بر غلظت سرمی ویتامینD، تراکم مواد معدنی و شاخص های عملکردی در مردان سالمند مبتلا به پوکی استخوان بود. در یک آزمایش کنترل شده تصادفی با طرح پیش آزمون پس آزمون، تعداد 60 نفر مرد سالمند مبتلا به پوکی استخوان با دامنه سنی 78-65 سال به صورت تصادفی به چهار گروه تمرین مقاومتی دایره ای (15 نفر)، ویبریشن کل بدن (15 نفر)، ترکیبی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. تمرین مقاومتی دایره ای با شدت 30 تا 60% یک تکرار بیشینه، 3 بار در هفته برای 12 هفته اجرا شد. تمرینات ویبریشن کل بدن (WBVT) به صورت 10 حرکت ترکیبی پایین تنه و بالاتنه که روی دستگاه ویبریشن با شدت فرکانس بین 25 تا 45 هرتز، دامنه 5 تا 8 میلی متر و زمان هر حرکت 60 تا 100 ثانیه انجام گرفت. در حالی که گروه کنترل سبک زندگی معمول خود را حفظ کردند. متغیرهای ترکیب بدن شامل، وزن بدون چربی (LBM)، وزن بافت نرم (SLM) و وزن عضله اسکلتی (SMM) با استفاده از دستگاه Analyzer Body Composition، سنجش تراکم استخوانی با استفاده از دستگاه DEXA و 25- هیدروکسی ویتامینD3 با استفاده از نمونه خون قبل و پس از آخرین جلسات تمرینی اندازه گیری شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تی همبسنته و کواریانس در سطح کمتر از 05/0 انجام شد. پس از 12 هفته مداخله، بهبود معناداری در سطوح BMD، تعادل، هماهنگی، قدرت عضلانی، وزن بدون چربی و وزن عضله اسکلتی متعاقب تمرین های مقاومتی دایره ای و ترکیبی در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد. با این حال، هیچ گونه تفاوت معناداری بین گروه ها در متغیرهای وزن، شاخص توده بدنی، وزن بدون چربی، وزن بافت نرم، وزن عضله اسکلتی (SMM)، BMD، تعادل، هیدروکسی ویتامین D3 مشاهده نشد (05/0p>). . یافته های پژوهش حاضر نشان داد انجام تمرینات مقاومتی دایره ای، ویبرشن و ترکیبی به عنوان یک روش درمانی غیر دارویی می تواند سبب افزایش قابل توجهی در تراکم استخوانی و شاخص های عملکردی مردان سالمند شود ولی تاثیری بر شاخص های هورمونی مردان سالمند مبتلا به پوکی استخوان ندارد، مطالعات بیشتر با پیگیری طولانی مدت برای تایید این یافته ها باید مورد توجه قرار گیرد.