مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
رت
حوزه های تخصصی:
پروتئین آمیلوئید بتا (Aβ) به عنوان نشانگر اصلی بیماری آلزایمر در مغز بیماران دیابتی افزایش می یابد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر ترکیبی 6 هفته تمرین دویدن اختیاری روی چرخ دوار و مصرف عصارة گیاه آلیوم پارادوکسوم بر سطوح آمیلوئید بتا قشر مغز رت های دیابتی تحریک شده با آلوکسان بود. به این منظور 42 سر رت نر نژاد ویستار به وزن 1 ± 185 گرم و سن 8 هفته به طور تصادفی در 6 گروه (هر گروه 7 سر) کنترل سالم (C) ، ورزشی (T) ، کنترل – دیابتی (CD) ، ورزشی – دیابتی (DT) ، آلیوم – دیابت (DAT) و ورزشی – آلیوم – دیابت (DAT) قرار گرفتند. رت ها با تزریق آلوکسان (mg/kg 120) محلول در بافر سالین به صورت درون صفاقی، دیابتی شدند. رت های گروه های ورزشی و ورزشی – دیابتی به مدت 6 هفته در قفس های مجهز به چرخ دوار و به صورت اختیاری به فعالیت پرداختند. به دنبال اجرای 6 هفته فعالیت اختیاری مقدار Aβ1-42 قشر مغز گروه های ورزشی و ورزشی – دیابتی کاهش یافت. سطوح Aβ1-42 در گروه T نسبت به گروه C و گروه DT نسبت به گروه CD به طور معناداری کاهش نشان داد (001 /0 P<). همچنین سطوح Aβ1-42 در گروه CD نسبت به گروه C به طور معناداری افزایش یافت (001 /0 P<). اجرای 6 هفته فعالیت اختیاری و مصرف عصارة گیاه آلیوم پارادوکسوم، مقدار قشر مغز گروه را نسبت به گروه کاهش داد (001 /0 P<). تمرین اختیاری و مصرف عصارة گیاه آلیوم پارادوکسوم، اثر مثبتی در کاهش سطوح Aβ1-42 آزمودنی های دیابتی نشان داد. بنابراین مصرف عصارة گیاه آلیوم پارادوکسوم در ترکیب با تمرین اختیاری به-عنوان یک شیوة درمانی غیردارویی در مقابله با عوارض دیابت توصیه می شود.
تأثیر فعالیت کوتاه مدت بر حافظه، یادگیری و فعالیت حرکت موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش عملکرد شناختی و حرکتی از اهداف مهم است. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر دویدن روی تریدمیل بر یادگیری فضایی و فعالیت حرکتی رت های نر بود. به این منظور 24 رت نر سالم از نژاد آلبینو- ویستار به طور تصادفی در دو گروه کنترل و فعالیت قرار گرفتند. رت های گروه فعالیت، به مدت یک هفته به فعالیت شدید (دویدن روی تریدمیل) پرداختند. پس از پایان دورة فعالیت، آزمون های ماز آبی موریس و open-field، به ترتیب برای سنجش یادگیری فضایی و فعالیت حرکتی رت ها استفاده شد. شاخص های مدت زمان تاخیر و مسافت طی شده تا پیدا کردن سکی پنهان برای سنجش یادگیری و حافظة فضایی و
شاخص های مسافت طی شده، مدت زمان حرکت و سرعت حرکت برای سنجش فعالیت حرکتی رت ها استفاده شد. برای توصیف آماری متغیرهای تحقیق از میانگین و خطای معیار میانگین (SEM±M) و برای تحلیل استنباطی داده ها در روزهای اکتساب از آنالیز واریانس مرکب (2: گروه × 3: روزهای اکتساب) و t مستقل استفاده شد. در عملکرد شناختی، گروه فعالیت در آزمون های اکتساب (شاخص های مسافت طی شده برای یافتن سکو (578/6=44و2F، 003/0= P) و مدت زمان تاخیر در یافتن سکو (550/10=F2,44، 000/0=P) و در آزمون بدون سکو ( probe ) شاخص زمان سپری شده در ربع هدف (534/2=22t، 019/0=P) و در یادداری شاخص مسافت طی شده برای یافتن سکو (651/2=22t،015/0= P) بطور معنی داری بهتر بودند، ولی در شاخص های فعالیت حرکتی، دو گروه تفاوت معنی داری نشان ندادند. یافته ها نشان داد که یک دوره فعالیت کوتاه مدت به طور معنی داری موجب بهبود یادگیری فضایی می شود، ولی بر فعالیت حرکتی رت های نر اثر معنی داری ندارد.
تأثیر مکمل ویتامین E بر فعالیت حرکتی و یادگیری فضایی رت های مسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش سن بر عملکرد حرکتی و کارکردهای شناختی تأثیر منفی میگذارد. ازاینرو شناسایی راهبردهای مناسب برای جلوگیری از کاهش عملکرد شناختی و حرکتی ضرورت مییابد. هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر مکمل ویتامین E بر فعالیت حرکتی و یادگیری فضایی رتهای مسن بود. 36 رت نر مسن از نژاد آلبینو – ویستار به طور تصادفی در سه گروه کنترل، ویتامین E و جفتشده قرار گرفتند. رتهای گروه ویتامین E، به مدت 8 هفته، روزانه به مقدار 100 میلیگرم (50 واحد بینالمللی) ویتامین E به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در 5/0 میلیلیتر روغن کنجد حل شده و از طریق گاواژ دریافت کردند. گروه جفتشده نیز طی این مدت، روزانه 5/0 میلیلیتر روغن کنجد دریافت کرد، اما گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. پس از پایان دوره، آزمونهای اُپن - فیلد و ماز آبی موریس، بهترتیب برای سنجش عملکرد حرکتی و یادگیری فضایی رتها اجرا شد. از شاخصهای مسافت طیشده و سرعت حرکت برای سنجش عملکرد حرکتی و زمان سپریشده و مسافت طیشده تا پیدا کردن سکو برای سنجش یادگیری فضایی رتها استفاده شد. نتایج نشان داد که در عملکرد حرکتی، در شاخصهای مسافت طی شده و سرعت حرکت، تفاوت آماری معناداری بین گروهها مشاهده نشد (05/0P> ). بهعلاوه، در هیچکدام از شاخصهای یادگیری و حافظة فضایی، تفاوت معناداری بین گروهها وجود نداشت (05/0 P>). یافتهها نشان داد که یک دوره مصرف ویتامین E تأثیر معناداری بر عملکرد حرکتی و شناختی رتهای مسن ندارد. بهنظر میرسد مکمل ویتامین E در سالمندی یعنی زمانی که آسیبهای آنتیاکسیدانی موجب تخریب برگشتناپذیر حافظه شده است، تأثیر ندارد.
تأثیر پروتکل تمرینی شنا و دویدن بر عملکرد حرکتی، یادگیری، حافظه فضایی رت های پیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخیرا، تأثیرات تمرین بر سیستم عصبی، حافظه فضایی و عملکرد حرکتی در دوران پیری به طور جدی مورد توجه محققان قرار گرفته است. با افزایش سن برخی عملکردهای سیستم عصبی از جمله حافظه فضایی تضعیف می شود. بنابراین، تأثیر تمرین هوازی شنا و دویدن بر یادگیری، حافظه فضایی و عملکرد حرکتی در رت های پیر بررسی شد. روش تحقیق این مطالعه از نوع تجربی (آزمایشگاهی) است. 30 رت (18 ماهه) به طور تصادفی به سه گروه آزمایشی 1 (دویدن روی نوارگردان)، آزمایشی 2 (شنا در ماز آبی) و کنترل تقسیم شدند. دستگاه رت تردمیل برای تمرین آزمودنی ها، دستگاه ماز آبی موریس به منظور استفاده پروتکل تمرینی و بررسی حافظه و یادگیری و دستگاه جعبه باز برای بررسی عملکرد حرکتی آزمودنی ها به کار گرفته شد. از آزمون تحلیل واریانس یکطرفه برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد. مقادیر بر حسب میانگین ± خطای استاندارد (M .Mean ± S.E) گزارش شده است. نتایج نشان داد در آزمون حافظه فضایی (زمان رسیدن به هدف و مسافت طی شده برای رسیدن به هدف) گروه آزمایشی اول (شنا) به طور معناداری نسبت به گروه کنترل و گروه آزمایشی 2 (دویدن) بهتر عمل کردند (001/0 P=) و گروه تردمیل در آزمون حافظه فضایی (زمان رسیدن به هدف) نسبت به گروه کنترل عملکرد بهتری داشتند (04/0 P=). در مورد آزمون عملکرد حرکتی (آزمون جعبه باز) در پارامتر کل مسافت طی شده، گروه آزمایشی 1 و گروه آزمایشی 2 به نسبت گروه کنترل برتری معناداری داشتند (به ترتیب )001/0) , (P=002/0 .( P=در پارامتر میانگین سرعت طی شده در آزمون جعبه باز، گروه آزمایشی 1 و گروه آزمایشی 2 به نسبت گروه کنترل برتری معناداری داشتند (به ترتیب )001/0), (P= 003/0 (P=. نتایج تحقیق حاکی از آن است که تمرین هوازی به ویژه شنا، اثر مثبت بر تثبیت حافظه، یادداری و عملکرد حرکتی دارد، بدین نحو که تمرین احتمالاً مسیرهای پاداش را در سیستم عصبی حیوان تقویت می کند که این عامل می تواند دلیلی بر تقویت حافظه و یادگیری در سیستم عصبی باشد.
تأثیر استرس محدودیت حرکتی بر یادگیری و حافظه فضایی و نقش پیش-گیرنده فعالیت بدنی بر آن در موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش استرس بر کارکردهای شناختی اثر منفی می گذارد. ازاین رو شناسایی راهبردهای مناسب برای جلوگیری از کاهش عملکرد شناختی و حرکتی ضروری است. هدف از این پژوهش، بررسی اثر استرس محدودیت حرکتی بر یادگیری و حافظه و نقش پیش گیرنده فعالیت بدنی بر آنها بود. از میان رت های نر آلبینو- ویستار انستیتو پاستور 32 رت به صورت تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند. حیوانات برحسب نوع گروه در معرض مداخله های استرس از نوع بی حرکتی (2 ساعت در روز × 21 روز)، دویدن با شدت ملایم (30 دقیقه در روز × 21 روز)، تعامل مداخله های استرس و دویدن یا بدون مداخله قرار گرفتند. به منظور تعیین اثربخشی استرس، وزن حیوانات در دو نوبت قبل از اجرای پروتکل و پس از پایان آزمون ها، اندازه گیری شد. آموزش و آزمون حیوانات با استفاده از ماز آبی موریس طی چند مرحله (چهار روز اکتساب و روز پنجم آزمون کاوش، سه روز استراحت و روز نهم آزمون یادداری)، انجام گرفت. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های تحلیل واریانس یکطرفه (ANOVA)، t همبسته، Repeated Measured در دوره های اکتساب و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. یافته های تحقیق حاضر نشان داد که استرس موجب تخریب یادگیری و حافظهمی شود (03/0=(P. با وجود این، فعالیت بدنی تخریب عملکرد ناشی از استرس را خنثی کرد (5P=0/000). در گروهی که فعالیت بدنی صرف داشتند، تأثیر مثبت معنادار بر زمان رسیدن به سکو در مرحله اکتساب (P=0/005) و عملکرد شناختی مرحله به یادداری (P=0/006) مشاهده شد که نشان دهنده تأثیر مثبت فعالیت بدنی بر یادگیری و حافظه است. با توجه به نتایج تحقیق حاضر که استرس موجب تخریب یادگیری و حافظه شد، انتظار می رود از فعالیت بدنی بتوان به عنوان عاملی مؤثر برای تعدیل استرس استفاده کرد.
تأثیر فعالیت ورزشی اجباری با شدت متوسط بر فراموشی ناشی از آلزایمر در رت های نر بالغ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی فعالیت ورزشی اجباری با شدت متوسط بر فراموشی ناشی از آلزایمر در رت های نر بالغ بود. به این منظور 48 سر رت نر بالغ از نژاد آلبینو- ویستار به صورت تصادفی در شش گروه و هر گروه، 8 سر جایگزین شدند، شامل گروه های کنترل، دریافت کننده دارونما (سالین)، دریافت کننده دارو- ورزش، سالین- ورزش، ورزش و دریافت کننده دارو. از داروی دیسیکلومین (mg/kg16) به منظور ایجاد فراموشی شبه آلزایمر و ورزش با شدت متوسط (60 دقیقه در روز× 30 روز)، استفاده شد. آموزش و آزمون حیوانات با استفاده از ماز آبی موریس انجام گرفت. یافته ها نشان داد که گروه دریافت کننده دیسیکلومین نسبت به گروه ورزش، کنترل و سالین در مراحل اکتساب (044/0=P) و به خاطرآوری (031/0=P) تأخیر زمانی بیشتری در رسیدن به سکو داشت. اما بین گروه های ورزش، ورزش – سالین، نسبت به ورزش – دیسیکلومین اختلاف معناداری مشاهده نشد. همچنین نتایج نشان داد که اختلاف معناداری (تأخیر زمانی در رسیدن به سکو) بین گروه های دیسیکلومین– ورزش، سالین– ورزش نسبت به دیسیکلومین در مراحل اکتساب (005/0= P) و به خاطرآوری (002/0= P) ، مشاهده شد. در نتیجه، نتایج این مطالعه نشان داد که دیسیکلومین موجب تخریب حافظه و یادگیری در مرحله اکتساب و به خاطرآوری می شود و 30 جلسه دویدن با شدت متوسط (اجباری) می تواند از تخریب حافظه جلوگیری کند.
تاثیر شدت تمرین تناوبی بر مقادیر بیان ژن ANP و BNP عضله قلبی در رت ها پس از ابتلا به آنفارکتوس میوکارد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۶
159 - 172
حوزه های تخصصی:
آنفارکتوس میوکارد ، مرگ سلولی غیرقابل برگشت بخشی از عضله قلب است که ریشه در فقدان جریان خون دارد. مقادیر ANP و BNP نشانگرهای قوی وقوع آنفارکتوس میوکارد و شدت عارضه می باشند. لذا این پژوهش با هدف بررسی تاثیر شش هفته تمرین تناوبی خیلی شدید و تمرین تناوبی با شدت پایین بر بیان ژن های ANP و BNP در رت ها پس از ابتلا به انفارکتوس میوکارد انجام گرفت. 18 سررت نر نژاد ویستار 10 هفته ای با وزن 250 تا 300 گرم در دو گروه تجربی تمرین تناوبی خیلی شدید ( 85-90 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی) و تمرین تناوبی با شدت پایین (55- 60 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی) و یک گروه کنترل (بدون مداخله تمرین) قرار گرفتند. بیان ژن های مذکور پس از ابتلای رت ها به آنفارکتوس میوکارد پس از شش هفته تمرین به روش qRT-PCR بررسی شد. داده ها به روش آماری تی مستقل و آنوا با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس نسخه 18 تجزیه و تحلیل شدند ( α≤0.05 ). یافته ها نشان داد شش هفته تمرین تناوبی خیلی شدید باعث کاهش غیرمعنادار BNP و ANP در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل (به ترتیب 0.67 = P و 0.475 ≥ P ) و کاهش معنادار آن ها در طی شش هفته تمرین تناوبی با شدت پایین نسبت به گروه کنترل شد (به ترتیب 0.001 = P و 0.011 ≥ P ). این کاهش در گروه تمرین تناوبی با شدت پایین به طور معناداری از گروه تمرین تناوبی خیلی شدید موثرتر بود. BNP ( (p= 0.001 و ANP ( (p= 0.005 . در کل ، هر دو شدت تمرینی باعث کاهش مقادیر هورمون های قلبی نسبت به گروه بدون تمرین پس از آنفارکتوس میوکارد می شود.
تأثیر ویبراسیون کل بدن بر مقاومت مکانیکی استخوان ران و درشت نی رت اوراکتومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات طب ورزشی بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۳
17 - 32
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تعیین تأثیر ویبراسیون با دامنه مختلف و فرکانس ثابت بر روی استخوان ران و درشت نی رت اوراکتومی بود . 23 سر رت اوراکتومی در دو گروه تمرینی ویبراسیون با دامنه پایین (تعداد= نُه) و دامنه بالا (تعداد= نُه) و گروه شم ( تعداد= پنج ) تقسیم شدند. شش سر رت سالم بدون جراحی نیز در گروه کنترل جای گرفتند . گروه های تمرینی به مد ت هشت هفته روی دستگاه ویبراسیون با زمان پیش رونده سه تا پنج دقیقه تناوب دو تا هفت بار تکرار و زمان استراح ت یک دقیقه قرار داده شدند. شاخص های مقاومت مکانیکی سفتی ، استرس، انرژی جذب شده و درصد جابه جایی استخوان ران و درشت نی، با آزمون خمش سه نقطه ای پس از اتمام پروتکل ویبراسیون کل بدن ارزیابی شدند. شاخص مکانیکی سختی استخوان بین گروه تمرینی دامنه بالا ( HA ) ) 024/0 (P= و گروه تمرینی دامنه پایین ( LA ) (006 /0 (P= در مقایسه با گروه شم در استخوان ران و درشت نی افزایش معناداری را نشان داد. شاخص استرس بین گروه تمرینی HA ) 0 00 /0 (P= و گروه تمرینی ) LA 0 01 /0 (P= نسبت به گروه شم، در استخوان درشت نی افزایش معناداری را نشان داد. شاخص انرژی جذب شده فقط در گروه تمرینی ) LA 0 06 /0 (P= با گروه شم در استخوان درشت نی افزایش معناداری را نشان داد. افزایش معناداری بین گروه کنترل نسبت به گروه شم، در شاخص های ذکرشده نیز مشاهده شد ) 0 11 /0 P= 0 00 /0 P= ، 0 14 /0 (P= . یافته های این پژوهش نشان داد که ویبراسیون با دامنه پایین اثر بیشتری بر افزایش مقاومت مکانیکی استخوان داشته است؛ . همچنین، پاسخ ارتعاشات مکانیکی بر پارامترهای مکانیکی استخوان درشت نی بیشتر بوده است و ارتعاشات کل بدن توانسته است مقاومت مکانیکی استخوان را در شرایط اوراکتومی به سطح استخوان سالم نزدیک کند.
اثر تمرین ورزشی بالا رفتن از نردبان بر دفع سنگهای کلیوی و محافظت کلیه ها در موشهای دچار سنگ کلیوی با اتیلن گلیکول
زمینه و هدف: سنگ های کلیوی بیماری شایع سیستم ادراری که منجر به آسیب های حاد کلیوی می شود. فعالیت جسمانی سبب اعمال نیروهای فیزیکی بر بدن و فعال شدن سیستم آنتی اکسیدانی بدن می شود. لذا، اثر تمرین مقاومتی بالا رفتن از نردبان بعنوان بر تسهیل دفع سنگ کلیوی و حفاظت از کلیه ها در مقابل آسیب های القایی ناشی از اتیلن گلایکول مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روش ها: رت های نر نژاد ویستار به چهار گروه 1.کنترل، 2.کنترل منفی (اتیلن گلایکول)، 3.کنترل مثبت(تمرین مقاومتی) و 4.آزمایش(اتیلن گلایکول+ تمرین مقاومتی) تقسیم شدند. گروه کنترل منفی و گروه آزمایش 28 روز آب آشامیدنی محتوی یک درصد اتیلن گلایکول دریافت کردند. گروه آزمایش پس از دوره دریافت اتیلن گلایکول به مدت دو هفته تحت تمرین بالا رفتن از نردبان قرار گرفتند. پس از پایان پژوهش، تعداد سنگ های در سیستم کلیوی موش ها شمارش و برش های بافت های کلیه، میزنای و مثانه پس از رنگ آمیزی هماتوکسیلین-ائوزین مورد ارزیابی واقع شدند. یافته ها: سنگ کلیه در گروه های کنترل منفی و آزمایش مشاهده شد ؛ اما در گروه های کنترل و کنترل مثبت یافت نشد. تعداد سنگ های یافت شده در بافت کلیو ی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل منفی به طور معنی داری (p<0.01) کمتر بود. شدت علائم تخریب بافت کلیوی ناشی از اتیلن گلایکول در کلیه گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل منفی کمتر بود. بحث و نتیجه گیری: تمرین مقاومتی بالا رفتن از نردبان منجر به تسهیل دفع سنگ کلیه ی و حفاظت از بافت کلیوی در مقابل اثرات ناشی از اتیلن گلایکول شد.
بررسی تغییرات محتوای پروتئینCas3، فیبرونکتین و Col4a1 در پی دو شیوه تمرین هوازی و اینتروال همراه با مصرف مکمل آستاگزانتین در بافت قلب رت های دیابتی نوع2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۷)
453 - 471
حوزه های تخصصی:
دیابت به عنوان نوعی اختلال متابولیک مزمن با شیوع گسترده، اهمیت تحقیقات مداوم و نیاز به روش های نوین را برای پیشگیری و درمان این بیماری همه گیر برجسته می کند. هدف از تحقیق حاضر بررسی تغییرات فیبروزی و آپوپتوزی بافت قلبی در رت های دیابتی در پی اجرای دو شیوه تمرینی هوازی و اینتروال با مصرف مکمل آستاگزانتین بود. 35 سر موش صحرایی نر پس از القای دیابت به طور تصادفی در 7گروه شامل دیابتی کنترل، دیابتی شم، دیابت+ هوازی+ مکمل، دیابت + اینترول+ مکمل، دیابت+اینتروال، دیابت+ هوازی، دیابت+ مکمل قرار گرفتند.تمرینات اینتروال به مدت 8 هفته با 5 جلسه در هفته با شدت 80 درصد Vo2max و تمرینات هوازی با شدت 65 تا 75 درصد Vo2max روی نوار گردان اجرا شد. محتوای پروتئین Cas3، COL4a1 و فیبرونکتین با تکنیک وسترن بلات اندازه گیری شد. محتوای پروتئینCOL4a1 در هر دو گروه تمرینی و ترکیبی و گروه مکمل کاهش معناداری نسبت به گروه کنترل نشان داد. محتوای پروتئین Cas3 و فیبرونکتین گروه های ترکیبی و هوازی نیز نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری داشت، اما در مقایسه محتوای این پروتئین ها بین گروه های مکمل و اینتروال نسبت به گروه کنترل اختلاف معناداری وجود نداشت. به نظر می رسد تأثیرات هم افزای تمرینات ورزشی با شدت های مختلف همراه با مکمل سازی آستاگزانتین از روند صعودی آپوپتوز و فیبروز در بافت قلبی رت های دیابتی و عوارض متعاقب آن همچون کاردیومیوپاتی دیابتی پیشگیری می کند.
تاثیر 3 ماه تمرین هوازی منظم بر بعضی عوامل مسیر میتوکندریایی آپوپتوزیس در بافت قلبی موش های نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: آپوپتوزیس در بافت پس میتوزی همچون قلب که قابلیت تکثیر سلولی ندارد، مهلک است؛ چرا که از دست رفتن کاردیومیوسیت ها جایگزین شدنی نیست. این در حالی است که تمرین ورزشی می تواند در کاهش آپوپتوزیس مؤثر باشد. هدف مطالعه حاضر تاثیر 3 ماه تمرین هوازی منظم بر بعضی عوامل مسیر میتوکندریایی آپوپتوزیس در بافت قلبی موش های نر ویستار بود. روش تحقیق: این تحقیق از نوع مطالعات کاربردی است که در قالب یک طرح تجربی با گروه کنترل به اجرا درآمد. تعداد 31 سر موش نر ویستار با میانگین وزنی 21/9± 80/173 گرم در سه گروه همگن کنترل سه ماهه (10 سر)، کنترل شش ماهه (10 سر) و تمرین هوازی (11 سر) تقسیم شدند. گروه تمرین هوازی به مدت 3 ماه در تمرینات ورزشی با شدت 75 الی 80 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی شرکت کردند. پس از اجرای پروتکل تمرینی، مراحل جراحی و استخراج بافت قلبی انجام شد و بیان ژن های Bax و Bcl-2 با استفاده از روش RT-PCR ارزیابی گردید. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنی داری 05/0>p استخراج گردید. یافته ها: بیان ژن Bcl-2 در گروه تمرین هوازی افزایش معنی دای در مقایسه با گروه کنترل شش ماهه پیدا کرد (001/0=p)؛ در حالی که بیان ژن Bax در گروه تمرین هوازی تغییر معنی داری در مقایسه با گروه کنترل شش ماهه نداشت (21/0=p). نتیجه گیری:تمرینات هوازی منظم می توانند در کنترل آپوپتوزیس میتوکندریایی بافت قلبی نقش داشته باشند.
مقایسه تأثیر 12 هفته تمرینات استقامتی و HIIT بر مقادیر پلاسمایی واسپین در رت های نر چاق ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: واسپین از جمله آدیپوسایتوکاین های پپتیدی مترشحه از بافت چربی است که در پاتوژنز چاقی و اختلالات همراه با آن نقش دارد. واسپین (مهارگر پروتئاز سرین مشتق از بافت چربی احشایی) به تازگی به عنوان آدیپوسایتوکاینی جدید با اثرات افزایش حساسیت انسولینی شناسایی شده است. اطلاعات اندکی در مورد اثرات تمرین ورزشی برغلظت واسپین وجود دارد. پژوهش حاضر تأثیر تمرینات استقامتی و HIIT را بر غلظت پلاسمایی واسپین در رت های نر چاق ویستار مورد مطالعه قرار داده است.مواد و روش ها: تحقیق حاضر از نوع تجربی تصادفی با طرح مقایسه دو گروه کنترل و تجربی بود. 30 سر رت (با میانگین و انحراف معیار وزنی 20±200 گرم و سن 8 هفته) به طور تصادفی به 3 گروه: "کنترل، گروه تمرینی استقامتی و گروه تمرین HIIT" تقسیم شدند. هر 3 گروه شامل 10سر رت بودند. گروه های تجربی به مدت 12 هفته، تمرینات را بر اساس برنامه تمرینی 3 روز در هفته انجام دادند، در حالی که گروه کنترل تمرین ورزشی را انجام نداد. به دنبال 12 هفته تمرین، سطح واسپین پلاسما اندازه گیری شد. 36 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین و 10 ساعت ناشتایی، نمونه های خونی رت های تمام گروه ها پس از بریدن ناحیه صفاق مستقیماً از قلب گرفته شد. از آزمون کروسکال والیس جهت مقایسه میانگین سه گروه تحقیق و آزمون یوی من ویتنی برای مقایسه جفتی میانگین ها در سطح معناداری 0.05>P استفاده گردید.یافته ها: بعد از 12 هفته تمرین استقامتی و HIIT، سطوح واسپین، در گروه تمرین استقامتی و گروه تمرین HIIT در مقایسه با گروه کنترل، به طور معناداری کاهش یافت (0.001=P). پژوهش حاضر نشان داد، هر دو نوع تمرین استقامتی و HIIT، سطوح واسپین را به طور معناداری بهبود می بخشد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان اظهار نمود که تمرینات استقامتی و HIIT می توانند به عنوان راهکاری جهت کاهش بافت چربی و آدیپوسایتوکاین ها از جمله واسپین وعوامل پیش التهابی دیگر مدنظر قرارگیرند.