پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات (علوم و فناوری اطلاعات سابق)
پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات دوره 39 بهار 1403 شماره 3 (پیاپی 118) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
پیکره حوزه های میان رشته ای (بینارشته ای یا بین رشته ای) در طول سه دهه اخیر بسیار فربه تر شده و تعداد زیادی پایان نامه، مقاله، کتاب و حتی چندین مجله میان رشته ای در حوزه های گوناگون، از جمله علم اطلاعات و دانش شناسی، منتشر می شود. گرایش قابل ملاحظه ای نیز در میان دانشگاه ها برای راه اندازی رشته های میان رشته ای و همچنین در میان پژوهشگران ایرانی برای مطالعات میان رشته ای به وجود آمده است. اکنون انجام پایان نامه با رویکرد میان رشته ای نوعی نوآوری و یک امتیاز دانشگاهی به شمار می رود. با این حال، بسیاری از پژوهشگران، استادان راهنما، دانشجویان تحصیلات تکمیلی، و داوران مقاله ها با طرح های پژوهشی نسبت به الزامات و چارچوب های حوزه های میان رشته ای و در نتیجه، شیوه های ارزیابی چنین مطالعاتی آگاه نیستند. در مقایسه با وجود کتاب ها و مقاله های مرتبط با ارزیابی مطالعات میان رشته ای در زبان انگلیسی که چارچوب ها و روش های گوناگونی را ارائه می کنند، ما فاقد نمونه هایی به زبان فارسی در این زمینه هستیم. در این نوشته، در قالب روش پژوهش مفهومی و با بررسی برخی مقاله ها و کتاب های مرتبط فارسی و انگلیسی، چارچوبی مشخص و معیارهایی برای ارزیابی حوزه های میان رشته ای برپایه بخش های اصلی و متعارف یک نوشته پژوهشی معرفی شده است. بر این اساس، بخش هایی چون عنوان، چکیده، کلیدواژه ها، مبانی نظری، هدف ها، بیان مسئله، پرسش ها و یا فرضیه ها، پیشینه پژوهش، روش شناسی، یافته ها، نتیجه گیری، و منابع استنادشده را می توان برپایه معیارهایی مورد ارزیابی قرار داد تا نمونه های عینی برای بررسی میزان توجه پژوهشگران به چارچوب ها و رویکردهای میان رشته ای مشخص شود. چارچوب ها و معیارهای معرفی شده در نوشته حاضر برای پژوهشگران، استادان راهنما، دانشجویان و داوران پایان نامه ها یا مقاله های علمی، در همه حوزه ها از جمله در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی سودمند است.
ارائه نقشه راه پژوهش مصنوعات فناوری اطلاعات با رویکرد علم طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم طراحی با ایجاد نظام مند دانش با طراحی ارتباط داشته و در پژوهش سیستم های اطلاعات به ایجاد مصنوعات برای حل یک مسئله عملی مربوط می شود. سیستم های اطلاعاتی و اجزای آن از دیدگاه علم طراحی به منزله مصنوع درنظر گرفته می شوند. مصنوعات فناوری اطلاعات در حوزه سیستم اطلاعات موضوع اصلی بوده و متشکل است از سخت افزار و نرم افزار، سیستم های اجتماعی-فنی با مشارکت کنندگان انسانی، فرایندها، و روش ها. از آنجا که پژوهش علم طراحی به عنوان یک رویکرد مهم در پژوهش های سیستم های اطلاعات ظهور کرده و در ساخت مصنوعات فناوری اطلاعات بخش مهمی از تحقیقات تجویزی در سیستم اطلاعات است، این مطالعه یک بررسی نظام مند از مبانی نظری با رویکرد تحلیل روایی برای ایجاد یک درک جامع از مفاهیم عملی و نگرش های تخصصی پیرامون روش پژوهش علم طراحی و ارائه نقشه راه برای بیان چگونگی استفاده از آن در راستای یافتن پاسخ سؤال(های) پژوهش طراحی مصنوعات فناوری اطلاعات است. این پژوهش با روش مرور نظام مند در دو گام اصلی انجام شد. در گام نخست، جست وجو برای دستیابی به منابع معتبر با استفاده از دو رویکرد خودکار و گلوله برف ی پیش رون ده و بازگش تی در پایگاه های اطلاعاتی معتبر انجام شد. پس از ارزیابی کیفی منابع به دست آمده، 52 مقاله بر اساس معیارهای مشخص تأیید و انتخاب شد. در گام دوم و در طول مطالعه، بر اساس روش تحلیل روایی، چهار روایت مبانی فلسفی پژوهش علم طراحی، رویکرد توسعه نظری پژوهش در علم طراحی، انتخاب روش شناختی پژوهش علم طراحی، و استراتژی پژوهش علم طراحی به همراه سایر مفاهیم اساسی موجود در هر روایت پدیدار شد. سرانجام، با استفاده از روایات و مفاهیم شناسایی شده موجود در هر روایت، نگاشتی از مفاهیم و موضوعات مرتبط با روایات پژوهش علم طراحی انجام و در قالب یک نقشه راه تجمیع و ترسیم شد. نقشه راه تدوین شده، فرایند استفاده از روش پژوهش علم طراحی در طراحی مصنوعات فناوری اطلاعات را به شکلی ساختاریافته و دقیق برای انجام پژوهش های علم طراحی ارائه می کند.
طراحی مدل حکمرانی داده مراکز مدارک علمی (مورد مطالعه: پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، مراکز مدارک علمی با تقاضاهای فزاینده در جمع آوری داده ها، ذخیره سازی، یکپارچه سازی، پردازش و تحلیل برای سیستم های اطلاعاتی و زیرساخت ها مواجه هستند. این مراکز مهم ترین و قابل اتکاترین منابع حکمرانی برای پیشبرد حوزه های مختلف هر کشور هستند و لازمه موفقیت آنها عملکرد مناسب آنهاست. پژوهش حاضر برای پیشنهاد مدل حکمرانی داده در مراکز مدارک علمی کشور انجام شد تا نشان دهد که حکمرانی داده متناسب با این مراکز علمی باید چگونه باشد. «پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک)» به عنوان مورد مطالعه انتخاب شد. این پژوهش با روش فراترکیب به تحلیل محتوای متون در حوزه مراکز مدارک علمی پرداخته است. 15 مقاله و پایان نامه مرتبط با این حوزه به صورت هدفمند انتخاب شدند و برابر با مراحل فراترکیب «سندلوسکی و باروسو» تحلیل شدند. برای طراحی مدل حکمرانی داده مراکز مدارک علمی از مدل پایه ای استفاده شد. یافته های پژوهش 5 مؤلفه اصلی حکمرانی داده شامل «برنامه ریزی»، «سازماندهی و مدیریت»، «عملکرد»، «اجرا»، و «ارزیابی» را شناسایی کرد. این مؤلفه های اصلی هر یک دارای مؤلفه های فرعی هستند که سرانجام، 38 مؤلفه فرعی برای حکمرانی داده مراکز مدارک علمی با فراترکیب متون مشخص شد. این مؤلفه ها به اجرای حکمرانی داده برای مراکز مدارک علمی کمک زیادی می کنند.
ارزیابی خدمات پایگاه اطلاعات علمی ایران (گنج) بر پایه مدل ای کوال و ارائه راهکارهایی برای بهبود آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پایگاه اطلاعات علمی ایران (یا «گنج»)، تنها پایگاه جامع اطلاعات پایان نامه ها/ رساله های دانش آموختگان کشور و از معتبرترین و پربازدیدترین پایگاه اطلاعات علمی در کشور به شمار می رود. امروزه، ابزارهایی همانند پایگاه «گنج» از نیازهای کلیدی برای پشتیبانی از فعالیت ها و خدمات پژوهشی و دانشگاهی در مؤسسه های آموزش عالی هستند. از این رو، گسترش و کارآمدتر کردن این ابزارها می تواند کارآمدی نظام های پژوهشی و آموزشی را در پی داشته باشد. اما گسترش و کارآمدتر کردن این ابزارها بدون سنجش و ارزیابی فعالیت ها و خدماتشان شدنی نیست. بنابراین، این پژوهش با هدف ارزیابی پایگاه «گنج» و آگاهی از دیدگاه های کاربران این پایگاه به منظور بهبود خدمات انجام شده است. به منظور انجام این ارزیابی، دیدگاه های 577 کاربر این سامانه درباره سه بُعد کلیدی مدل «ای کوال»، یعنی کاربردپذیری، کیفیت اطلاعات، و تعامل خدمت در یک پیمایش برخط گردآوری و تجزیه وتحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان دادند که بیشترین میزان رضایت کاربران از ویژگی های پایگاه «گنج» مربوط به بُعد «کاربردپذیری» پرسشنامه «ای کوال» است (با میانگین 32/5). در برابر این، کمترین میزان رضایت کاربران از ویژگی های پایگاه «گنج» مربوط به بُعد «کیفیت اطلاعات» پرسشنامه «ای کوال» است (با میانگین 10/5). افزون بر این، یافته های آمار استنباطی نشان دادند که تفاوت دیدگاه کاربران با اشتغال آموزشی گوناگون در بُعدهای گوناگون «ای کوال»، یعنی کاربردپذیری (اندازه «اف» = 376/0 و معیار تصمیم = 865/0)، کیفیت اطلاعات (خی دو = 771/6 و معیار تصمیم = 238/0)، تعامل خدمت (خی دو = 751/2 و معیار تصمیم = 738/0) از دیدگاه آماری معنادار نیست. ولی ارتباط میان سابقه آشنایی کاربران با پایگاه «گنج» و دیدگاه آنان درباره میزان کاربردپذیری این پایگاه از دیدگاه آماری معنادار است (ضریب همبستگی = 106/0 و معیار تصمیم = 011/0). از این رو، می توان گفت که هرچه سابقه آشنایی کاربران با پایگاه «گنج» بیشتر باشد، میزان رضایت آنان از کاربردپذیری این پایگاه بیشتر است. همچنین، بر پایه یافته های پژوهش، هرچه میزان بهره برداری کاربران از پایگاه «گنج» بیشتر باشد، میزان رضایت آنان از کاربردپذیری، کیفیت اطلاعات، و تعامل خدمت این پایگاه بیشتر است. بر پایه یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که رضایت کاربران از پایگاه «گنج» در هر سه بُعد ابزار «ای کوال» در سطح بالایی است؛ با این حال، نباید از بهبود مستمر این پایگاه چشم پوشی کرد. از راهکارهایی که می توانند به بهبود پایگاه «گنج» یاری رسانند می توان به افزودن جزئیات بیشتر به رکوردها (مانند افزودن چکیده انگلیسی)، کارآمدتر کردن کاوش در پایگاه، و کوتاه کردن زمان «امبارگو» (تأخیر در دسترسی به فایل های تمام متن) اشاره کرد.
نظریه پرتفوی مدرن و کاربردهای آن در بازیابی اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه پرتفوی یکی از نظریه های حوزه مالی است که توسط «هری مارکویتز» ارائه شده است. این نظریه بیان می کند که سرمایه گذاران برای کاهش ریسک سرمایه گذاری، اقدام به متنوع سازی سبد سهام خود نمایند. این پژوهش با هدف بررسی کاربردهای نظریه پرتفوی در بازیابی اطلاعات و دانش انجام گرفته و از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش از نوع پژوهش های کیفی است. در پژوهش حاضر با استفاده از شیوه تحلیل محتوا و تحلیل متن، مفاهیم اصلی نظریه مدرن پرتفوی استخراج شد. در گام بعد بر اساس شیوه ارزیابی و مقایسه، کارکردهای نظریه مدرن پرتفوی در بازیابی اطلاعات و حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی شناسایی و تعیین شدند. سرانجام، تعداد 12 نفر از متخصصان حوزه مدیریت دانش، بازیابی اطلاعات و دانش، نمایه سازی، فهرست نویسی، نظام های اطلاعاتی و کتابداران به عنوان پنل خبرگان انتخاب شده و طی 7 جلسه و با انجام مصاحبه، استفاده از پرسشنامه، و برگزاری جلسات انفرادی و گروهی کارکردهای تئوری مدرن پرتفوی استخراج شدند.
نتایج پژوهش نشان داد که نظریه مدرن پرتفوی در فرایند بازیابی اطلاعات تأثیرگذار است و می تواند بر 5 گروه پدیدآورندگان، نمایه سازان، کاربران نظام اطلاعاتی، نظام اطلاعاتی و کتابداران، تأثیرگذار بوده و در بهبود فرایند بازیابی تأثیر مثبت داشته باشد. نتایج پژوهش نشان داد که نظریه پرتفوی بر گروه های تأثیرگذار در فرایند بازیابی تأثیرگذار هستند و می توانند در بهبود عملکرد نظام بازیابی اطلاعات نقش داشته باشند. از مهم ترین کاربردهای نظریه پرتفوی می توان به کاربرد آن در رتبه بندی مدارک بازیابی شده، افزایش ارتباط میان مدارک بازیابی شده، بازیافت نادرست، افزایش درصد بازیابی اطلاعات، ایجاد امکان جست وجوی معنایی، افزایش جامعیت و دسته بندی اطلاعات بر اساس حوزه های موضوعی اشاره کرد. پژوهش حاضر می تواند سرآغازی بر بررسی کاربردهای دیگر نظریه پرتفوی در بازیابی اطلاعات باشد و امکان انجام بررسی های دقیق تر در این زمینه را فراهم سازد.
طراحی هستی نگاری کودکان و نوجوانان به عنوان ابزار بازنمون دانش با تکیه بر روش مهندسی مجدد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی و ترسیم روابط موجود میان مفاهیم حوزه کودکان و نوجوانان و طراحی هستی نگاری این حوزه با استفاده از ابزارهای بازنمون دانش است. در این پژوهش طراحی مفهومی هستی نگاری با استفاده از روش مث آنتولوژی صورت پذیرفته و بر اساس مراحل این روش ساختار تاکسونومی آن از رده بندی دهدهی دیویی اقتباس و برای استخراج فرهنگ واژه ها، مدخل های «اصطلاحنامه اصکا (اصطلاحنامه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان)» و «سرعنوان های موضوعی کودکان» استفاده شده است. به منظور مهندسی مجدد اصطلاحنامه و سرعنوان های موضوعی و تبدیل آنها به هستی نگاری، استاندارد ایزو 25964 به کار رفت. همه مفاهیم «اصطلاحنامه» و «سرعنوان های موضوعی» به عنوان کلاس های هستی نگاری و اصطلاحات اصطلاحنامه به عنوان برچسب کلاس ها در نظر گرفته شد. تعاریف، یادداشت های دامنه، و دیگر یادداشت ها و اطلاعات به توضیحات تبدیل شد. روابط سلسله مراتبی به عنوان روابط سلسله مراتبی عام در هستی نگاری در نظر گرفته و از طریق اصل زیرکلاسی نمایش داده شدند. روابط وابسته که نشان دهنده روابط غیرسلسله مراتبی است، توسط پژوهشگر به صورت دقیق به روابط معنایی بین دو مفهوم هستی نگاری تعیین گردید. ابزار به کاررفته براى رسمی سازی، استخراج ساختار مفهومی و رمزگذاری و ساخت هستی نگاری، نرم افزار «پروتژه» ویرایش ۵.۵.۰ است. طی فرایند ساخت این هستی نگاری، خروجی های نرم افزار مورد ارزیابی متخصصان حوزه قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که هستی نگاری کودکان و نوجوانان در سیزده کلاس اصلی تشکیل شده و در آن چهار نوع ویژگی تفسیری به کا ر رفته است. این هستی نگاری شامل 44 نوع ویژگی شیء و 20 نوع ویژگی داده و 305 نمونه است. روایی صوری و محتوایی ساختار مفهومی این هستی نگاری را متخصصان حوزه کودکان و نوجوانان با استفاده از فن «دلفی» تأیید کردند. در مرحله ارزیابی هستی نگاری برای رد یا تأیید صحت کار و اعتبار هستی نگاری، ضریب کاپای فلیس به کار رفت و از آنجا که در پنج مؤلفه پژوهش ضریب کاپای فلیس عددی نزدیک به یک به دست آمد، این موضوع بیانگر توافق بیشتر میان ارزیابان و نشان دهنده این است که هستی نگاری از پایایی مطلوبی برخوردار است. با توجه به یافته های پژوهش می توان بیان کرد که اصطلاحنامه و سرعنوان های موضوعی کودکان از ابزارهای مناسب جهت گردآوری مفاهیم و اصطلاحات هستی نگاری است. همچنین هستی نگاری کودکان و نوجوانان می تواند به عنوان یکی از ابزارهای مفید و کارآمد بازنمون دانش در این حوزه باشد. این ابزار ضروری می تواند مبنایی برای گسترش و توسعه اصطلاحات و مفاهیم آتی این حوزه باشد و با به کارگیری این هستی نگاری در نظام های دانش بنیان می توان به بهبود نظام های بازیابی، فرایندهای خودکار استدلال، طراحی نظام های هوشمند و مهندسی دانش در حوزه کودکان و نوجوانان یاری رساند.
بررسی فرصت های شغلی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی و مطابقت آن با سرفصل های درسی دانشگاهی این رشته در ایران: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجزیه وتحلیل آگهی های شغلی منعکس کننده انتظارات کارفرمایان در ارتباط با مسئولیت ها و صلاحیت های شغلی برای دانش آموختگان جهت ورود به بازار کار است. این روش برای دانشجویان و برنامه ریزان این فرصت را می دهد تا در تدوین سرفصل های درسی دانشگاهی حوزه خود آموزش های مناسب را بگنجانند. بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی فرصت های شغلی حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی در جهان و مطابقت با سرفصل های درس های دانشگاهی این حوزه در ایران است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش گردآوری داده ها از نوع کیفی است که با تکنیک مرور نظام مند انجام شده است. مقالات با پیروی از دستورالعمل های ترجیحی «پریزما» برای مرور ادبیات تحقیق از دو پایگاه اطلاعاتی مهم علمی «اسکوپوس» و «وب آو ساینس» بازیابی، و پس از غربالگری و ورود به مطالعه از لحاظ هدف پژوهش، عناوین شغلی، سرفصل درس های موجود در مقالات، جامعه هدف و فضای دسترسی مورد بررسی قرار گرفتند. جامعه آماری را متونی پوشش می دهند که طی سال های 1923 تا 2023 به زبان لاتین منتشر شده اند. پس از جست وجو در پایگاه های اطلاعاتی و بازیابی 11968 مدرک، به پاکسازی و حذف موارد همپوشانی اقدام شد، و سرانجام 223 مدرک مرتبط با فرصت ها و مهارت های شغلی حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی گزینش شد. فرصت های شغلی متنوعی در اختیار دانش آموختگان حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی وجود دارد، اما با وجود رشد شغلی این حوزه و با توجه به تحلیل محتوای سرفصل های تدوین شده توسط «وزارت علوم تحقیقات و فناوری» در ایران، هرچند برخی از سرفصل های درسی عناوین شغلی را تا حدودی پوشش می دهند، اما این میزان کافی نیست. یافته ها نشان می دهد که عناوین شغلی یافت شده در 7 دسته شغلی شامل پست های خدمات فنی، پست های خدمات اطلاعاتی، پست های پژوهشی، پست های آموزشی، پست های فناوری اطلاعات و ارتباطات، پست های مرجع و مهارت های مدیریتی دسته بندی شدند. نتایج نشان داد که سرفصل های مرتبط با علوم کامپیوتر و برنامه نویسی هرچند از سرفصل های مورد نیاز برای پاسخگویی به بازار کار با توجه به عناوین شغلی است، اما این سرفصل ها به میزان کافی در درس های حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی تدوین نشده اند. به طور کلی، نتایج نشان می دهد که لزوم بازنگری در تدوین محتوای سرفصل های درس های دانشگاهی برای ارائه تخصص و صلاحیت مورد نیاز برای دانش آموختگان از خلأ های اصلی در مقاطع کارشناسی و سپس کارشناسی ارشد و دکتری این حوزه در ایران است. گسترش برنامه درسی با رویکردی بین رشته ای و استفاده از فناوری های نوین برای توسعه مهارت ها در این حوزه یک ایده قابل اجراست.
ارتقای کاربردپذیری وبگاه های کتابخانه ای برای کاربران با آسیب بینایی با بهره گیری از قابلیت های هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پرداختن به برخی راهکارهای هوش مصنوعی برای کمک به ارتقای کاربردپذیری وبگاه های کتابخانه ای برای کاربران با آسیب بینایی است.پژوهش حاضر کیفی است که با ابزار مصاحبه و پروتکل بلنداندیشی انجام گرفت. در این پژوهش از طریق مصاحبه با کاربران با آسیب بینایی، بهترین و بدترین ویژگی های وبگاه های کتابخانه ای مورد سؤال قرار گرفت. کاربران در حین استفاده از یک وبگاه کتابخانه ای و در حال انجام وظایف در امور روزمره مورد مصاحبه قرار گرفتند و در عین حال افکار، احساسات و نظرات خود را به صورت کلامی در مورد تجربه تعامل خود بیان نمودند. مصاحبه به صورت فردی و به صورت آنلاین یا در مکان مشخصی انجام شد. چهار وبگاه کتابخانه ای بزرگ کشور (سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران؛ سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی؛ کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی؛ و کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران) برای انجام وظایف انتخاب شدند. جامعه پژوهش، کاربران با آسیب بینایی بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند به تعداد 33 نفر انتخاب شدند. تحلیل صحبت های کاربران بر اساس تحلیل محتوای کیفی انجام شد و از نرم افزار «مکس کیودی ای» استفاده شد و در 90 کد نهایی و 3 مقوله کلی و 8 زیرمقوله جای گذاری شد. این کدها در حین بررسی رونوشت ها به طور مداوم گسترش و بازنگری شدند. یک محقق دیگر در تحلیل محتوا شرکت کرد و رونوشت ها و مقوله های مستخرج را بررسی کرده و داده ها چندین بار مورد ارزیابی قرار گرفتند.بهترین ویژگی های وبگاه ها از دید کاربران عبارت بودند از: استاندارد و دسترس پذیر بودن عناصر موجود در صفحات، محتوای ارزشمند و صداقت در معرفی و ارائه محتوا، بخش بندی و هدینگ بندی منطقی و سازماندهی مناسب عناصر صفحه، اختصاص تگ Alt برای گرافیک ها، سازماندهی مطلوب نتایج جست وجو و ... . بدترین ویژگی های وبگاه ها عبارت بودند از: کُدهای امنیتی (کپچاها) تصویری و نامعلوم؛ عدم تصحیح خودکار غلط های املایی کلیدواژه ها؛ مشکلات گفت وگوهای اینترنتی و نامعلوم بودن ارسال و دریافت پیام، محتوای پویا، و دینامیک؛ تنظیم نبودن عناصر موجود در صفحه با صفحه کلید، برچسب نداشتن گرافیک ها و عناصر ورودی کاربر، و طراحی غیراصولی صفحات و ... .تصحیح خودکار، دستیارهای صوتی هوشمند، خوشه بندی نتایج، فیلتر هوشمند، پرسش و پاسخ هوشمند، پردازش متن و تصویر/ توصیف تصاویر، خلاصه سازی متن، جست وجوی معنایی و به زبان طبیعی و شخصی سازی رابط کاربری از راهکارهای ارتقای کاربردپذیری وبگاه های کتابخانه ای است.
شناسایی و اولویت بندی فرصت ها و چالش های هوش مصنوعی در مدیریت دانش بر اساس مدل هیکس با استفاده از روش تحلیل رابطه خاکستری (با تأکید بر چت جی پی تی، چت بارد، چت بینگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به توسعه روزافزون فناوری های نوین، از جمله هوش مصنوعی، هدف این پژوهش شناسایی فرصت ها و چالش های هوش مصنوعی در مدیریت دانش بر اساس مدل چهار مرحله ای «هیکس» است. این پژوهش از حیث هدف کاربردی، از نظر روش پژوهش و گردآوری داده ها توصیفی- تحلیلی از نوع پیمایشی، از نظر داده های گردآوری شده،کمّی بوده و با ابزار پرسشنامه به شناسایی و اولویت بندی فرصت ها و چالش های هوش مصنوعی در مدیریت دانش پرداخته شد. خبرگان مطالعه حاضر، 15 نفر از متخصصان هوش مصنوعی و مدیریت دانش بودند. روش نمونه گیری پژوهش، قضاوتی و حجم نمونه بر اساس اشباع تئوریک انجام شد و معیارهای پژوهش از بررسی مطالعات داخلی و خارجی در زمینه هوش مصنوعی و مدیریت دانش استخراج شد. پژوهش حاضر در سه مرحله اجرا شد: در مرحله اول، شاخص های فرصت ها و چالش های هوش مصنوعی در مدیریت دانش از طریق مرور پیشینه و مصاحبه با خبرگان به دست آمد و بر اساس مدل مدیریت دانش «هیکس» مدل سازی شدند. در مرحله بعد، این معیارها با به کارگیری روش دلفی فازی غربال شدند. سرانجام، چت بات های مورد مطالعه در پژوهش از طریق کلیدی ترین شاخص ها با کاربست روش تحلیل رابطه خاکستری اولویت بندی شدند. بر اساس یافته های پژوهش مشخص شد که در مقوله فرصت های هوش مصنوعی در مدیریت دانش پانزده شاخص (4 شاخص در خلق دانش، 3 شاخص در اشتراک دانش، 5 شاخص در ذخیره و بازیابی دانش، و 3 شاخص در به کارگیری دانش) و در مقوله چالش ها چهارده شاخص (3 شاخص در خلق دانش، 3 شاخص در اشتراک دانش، 3 شاخص در ذخیره و بازیابی دانش، و 5 شاخص در به کارگیری دانش) شناسایی شدند. نتایج نشان داد که در مقوله فرصت ها و هم در مقوله چالش ها، چت بارد در رتبه اول و با اختلاف کم چت جی پی تی در رتبه دوم، و پس از آن چت بینگ در رتبه سوم قرار دارند؛ به طوری که می توان گفت برای بهره گیری از چت بات ها در فرایند مدیریت دانش چت بارد می تواند بهترین گزینه برای استفاده باشد. با این تفاوت که در مقوله فرصت ها رتبه اول نشان دهنده فرصت ها و مزایای بیشتری نسبت به دو چت بات دیگر است و در مقوله چالش ها به همان نسبت چالش ها و مسائل بیشتری را شامل می شود.
مؤلفه های ابتکار داده باز در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت داده، در نظر است مؤلفه های ابتکار داده باز در «سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران» شناسایی و دسته بندی شوند. این پژوهش از نوع کاربردی، کیفی و با روش تحلیل مضمون انجام شده است. جامعه آماری 15 نفر از مدیران و متخصصان بودند که به دلیل داشتن تجربه و دانش در حوزه داده در «سازمان» با روش هدفمند انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته گردآوری شد. مصاحبه ها در نرم افزار maxqda در سه مرحله به صورت استقرایی کدگذاری شد. الزامات ابتکار داده باز شامل ایجاد و توسعه بسترهای تولید، کیفیت بخشی و انتشار داده، توسعه فرایندهای مدیریتی، ترویج فرهنگ داده باز، ایجاد سازوکارهای حقوق مالکیت معنوی، پیاد ه سازی سیاست های شفافیت دولت، توسعه آموزش های تخصصی و مشارکت در برنامه های ملی است. ظرفیت های ابتکار داده باز شامل داده ها و فراداده های سازمان، زیرساخت های استخراج و آماده سازی، انتشار و اشتراک داده ها در قالب های استاندارد و امکانات جست وجوی مناسب، حمایت مدیریت ارشد با اتخاذ سیاست های مناسب، جایگاه های تخصصی در ساختار و مهارت های تخصصی در «سازمان» و تجربه ها و به روش های ملی و بین المللی است. موانع و محدودیت ها شامل مشکلات فنی تولید و آماده سازی و محدودیت های دسترسی به داده ها، عدم تطابق فرایندهای تخصصی با اهداف ابتکار داده باز، کم توجهی به اهمیت و فقدان سیاست ها و خط مشی ها و مشکلات مدیریتی همراه با محدودیت دانش و مهارت های تخصصی، عدم روزآمدسازی اطلاعات و داده های سامانه ها و بانک های اطلاعاتی است. فواید و نتایج انتفاع جامعه، ارتباط با مخاطبان، تحقق اهداف دولت و حمایت از کارآفرینان نتایج برون سازمانی و توسعه پژوهش های داده محور، تحول سازمانی، خلق ارزش، ارتقای خدمات و مرجعیت سازمان، کسب منافع سازمانی، تقویت زیرساخت های فناوری از نتایج مثبت برنامه داده باز برای «سازمان» است. ابتکار داده باز نیازمند برنامه ریزی، تأمین منابع و زیرساخت های فنی و محتوایی است و با آموزش و ترویج فرهنگ داده باز، رفع چالش های مدیریتی و تدوین سیاست های مناسب موجب تحقق اهداف عالی در ارتقای خدمات و حمایت از کسب وکارهای نوپا، کاهش فساد و افزایش شفافیت می شود. «سازمان» باید رویکرد دسترسی باز به داده های محتوایی و فراداده های خود را با تدوین یک برنامه منسجم در پیش گیرد.
شناسایی مؤلفه های نرم تحول دیجیتال و طراحی چارچوب مفهومی حاصل از آن ها (با روش تحلیل مضمون و مدل سازی ساختاری تفسیری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه تحول دیجیتال از دو بخش سخت و نرم تشکیل شده، پژوهش حاضر به شناسایی مؤلفه های بخش نرم این تحول پرداخته است. با توجه به اهمیت روزافزون تحول دیجیتال و ضرورت آن برای بقا و موفقیت سازمان ها، پژوهش حاضر با هدف ارائه چارچوب مفهومی حاصل از مؤلفه های نرم تحول دیجیتال با استفاده از شبکه مضامین حاصل از تحلیل مضمون و سپس سطح بندی مضامین حاصل از تحلیل مضمون با استفاده از روش کمی مدل سازی ساختاری تفسیری انجام شد. در بخش کیفی پژوهش از ابزار مصاحبه نیمه ساختارمند و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته برآمده از تحلیل مضمون مصاحبه ها برای جمع آوری اطلاعات استفاده گردید. در بخش کیفی و کمیِ پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند قضاوتی بهره گیری شد. پس از تجزیه وتحلیل داده ها در بخش کیفی، 185 مضمون پایه در قالب 44 مضمون سازمان دهنده و 6 مضمون فراگیر شامل قابلیت های حاکمیت سازمانی، راهبری دیجیتال، فرهنگ آفرینی دیجیتال، استراتژی دیجیتال، نوآوری دیجیتال و تخصص گرایی دیجیتال شناسایی گردید. سپس، با استفاده از روش کمی مدل سازی ساختاری تفسیری مضامین فراگیر سطح بندی شده و الگوی نهایی تحول دیجیتال به دست آمد. با توجه به یافته های این پژوهش، مدیران سازمان ها باید ضمن آشنایی و شناخت مؤلفه های نرم تحول دیجیتال در سازمان های خود که مختص بخش نرم تحول دیجیتال است، بستر فنی و غیرفنی ضروری این تحول شگرف را در سازمان خود ایجاد کرده و ارتقا بخشند و از توجه صِرف به بخش سخت تحول دیجیتال پرهیز کنند؛ چرا که غفلت از بخش نرم تحول دیجیتال منجر به شکست این تحول خواهد شد.
مجموعه داده چندسطحی فارسی برای بازیابی اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر سامانه بازیابی اطلاعات وظیفه دارد با دریافت یک پُرسه، اسناد مرتبط با آن پُرسه را بازیابی کند. این بازیابی از میان مجموعه ای بزرگ از هزاران تا میلیون ها سند انجام می شود. در سال های اخیر، پژوهش های زیادی برای توسعه سامانه های بازیابی اطلاعات با استفاده از مدل های زبان انجام شده است؛ اما در این زمینه، پژوهشی برای زبان فارسی یافت نشد. یکی از علت های اصلی این امر، نبودِ یک مجموعه داده فارسی مناسب برای آموزش مدل های زبان است. در این پژوهش، ابتدا یک مجموعه داده بازیابی اطلاعات فارسی ارائه شده و پس از آن، روش هایی برای غنی سازی این مجموعه داده مورد بحث قرار گرفته است. این غنی سازی با کمک چندسطحی کردن ارتباط میان پُرسه و سند انجام می شود؛ به نحوی که مجموعه داده جدید می تواند رابطه بین پُرسه و سند را به جای دو سطح (کاملاً نامرتبط، کاملاً مرتبط) در چهار سطح (نامرتبط، مرتبط، بسیار مرتبط، و کاملاً مرتبط) نشان دهد. مجموعه داده ایجادشده PersianMLIR نام دارد. آزمایش ها بیانگر بهبود عملکرد سامانه، هم برای زبان فارسی و هم برای زبان انگلیسی است و این میزان بهبود برای زبان فارسی 87/1 درصد است.