حمیدرضا خدمتگزار

حمیدرضا خدمتگزار

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۱ مورد از کل ۱۱ مورد.
۱.

How does the evidence-based approach contribute to ethical policy making in science and technology?(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Evidence-based approach Ethical policy-making Strategic Intelligence Science and Technology Intelligence tools

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۵ تعداد دانلود : ۱۴۷
Evidence-based policy-making is a continuous process of collecting valid and ethical information, intelligently analyzing it, and effectively communicating the findings to policymakers at the operational level in a controlled manner. This approach enables policymakers to take a proactive stance toward the consequences of science and technology (S&T) and develop ethical policies to achieve favorable economic and social outcomes in the S&T field. The purpose of this research is to describe how the evidence-based approach contributes to ethical policy-making in science and technology (S&T). To achieve this goal of explaining the evidence-based policy-making approach, the concept of strategic intelligence in policy-making has been utilized to elucidate the theoretical foundations of the research. The ethical components of evidence-based policy-making are then identified from relevant resources and documents through a documentary study. To classify the ethical components of evidence-based policy-making, identify the relationships between them, and formulate the framework for evidence-based ethical policy-making, a thematic analysis method inspired by the 7-step approach of Noblit and Hare (1988) has been used. Based on the results of this research, the steps of evidence-based ethical policy-making include the identification of information sources, the use of analytical tools for strategic intelligence in policy-making, policy intelligence, and ethical policy formulation. Also, in all these steps, policymakers must adhere to ethical principles of politics, which include participation, objectivity, methodicality, and learning.
۲.

طراحی سیستم خبره برای تصمیم گیری منبع یابی فناوری اطلاعات (مورد مطالعه: پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک))(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منبع یابی سامانه خدمت تجهیز فناوری اطلاعات سیستم خبره

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰ تعداد دانلود : ۹۳
یکی از پرسش هایی که نهادهای حوزه فناوری اطلاعات با آن مواجه هستند آنست که خدمات، محصولات، تجهیزات و مواد مورد نیاز خود را به چه شیوه ای به دست آورند؟ تکیه بر قابلیت ها و منابع داخلی (درون سپاری) و یا بهره مندی از قابلیت ها و منابع خارج از نهاد (برون سپاری) دو شیوه اصلی در کسب خدمات، محصولات، تجهیزات و مواد مورد نیاز یک کسب و کار برای دستیابی به اهداف خود است که در شکل کلی با نام منبع یابی از آن یاد می شود. کمبود منابع مالی و تأمین نیروی انسانی متخصص از اصلی ترین مسائل نهادها در منبع یابی سامانه ها، خدمات و تجهیزات فناوری اطلاعات است که موجب شده است نهادها در پاسخ به این پرسش به دنبال یک رویه قبل اتکا و نظام مند برای انتخاب بین شیوه های منبع یابی باشند. بر پایه این مسأله، این پژوهش طراحی سیستم خبره تصمیم گیری منبع یابی فناوری اطلاعات و بکارگیری آن در مورد مطالعه پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک) را هدفگذاری کرده است. به منظور دستیابی به این هدف در گام نخست، 1- شناسایی عوامل موثر بر منبع یابی سامانه ها، خدمات و تجهیزات فناوری اطلاعات، و 2- طراحی سیستم خبره تصمیم گیری منبع یابی فناوری اطلاعات مدنظر قرار گرفته است. در این گام با استفاده از ابزارهای گردآوری مطالعه کتابخانه ای و گروه اسمی با آگاهان، متخصصان و تصمیم گیران حوزه فناوری اطلاعات، به منظور تصمیم گیری منبع یابی بین دو گزینه منبع یابی بیرونی (برون سپاری) و منبع یابی درونی (درون سپاری)، چارچوب قانونی و تصمیم گیری در قالب یک سیستم خبره با اجزای استخراج دانش ضمنی، موتور استنتاج، ساختار مقایسه و اولویت بندی، ساختار قانونی و فرآیند اجرایی طراحی و ارائه شد. در گام دوم به منظور نشان دادن اعتبار طراحی انجام شده، طراحی و پیاده سازی نمونه اولیه به عنوان یکی از روش های اعتباریابی مدنظر قرار گرفت. در این گام پس از طراحی نمونه اولیه، فرآیند تصمیم گیری طراحی شده درباره 10 فعالیت (پروژه) بالقوه و پیش فرض مرکز فناوری اطلاعات ایرانداک مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که سیستم خبره طراحی شده اهداف پژوهش را تأمین می کند. نتایج این پژوهش در کل می تواند الگویی ساختارمند را برای استفاده از مزایای انواع سازوکارهای منبع یابی و کاهش مخاطرات مالی و تأمین نیروی انسانی در اختیار سیاستگذاران و مدیران قرار دهد و موجب بهبود وضع موجود گردد.
۳.

شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر قیمت گذاری کالاهای اطلاعاتی در مراکز اطلاع رسانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قیمت گذاری کالاهای اطلاعاتی عوامل مؤثر مراکز اطلاع رسانی ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۰ تعداد دانلود : ۱۵۹
هدف: به دلیل پیچیدگی مفهوم قیمت گذاری کالاهای اطلاعاتی، جمع آوری اطلاعات کامل درباره عوامل مؤثر بر آن ضرورت دارد. در همین راستا، پژوهش حاضر به دنبال شناسایی این عوامل است. روش: در گام نخست، با مطالعه کتابخانه ای و جستجو در پایگاه های علمی معتبر داخلی و خارجی، پژوهش های موجود در این زمینه بررسی و فهرستی از عوامل مؤثر در قیمت گذاری کالاهای اطلاعاتی شناسایی شده و برپایه این فهرست، مدل مفهومی و فرضیه های پژوهش توسعه یافت. به منظور گردآوری داده های مورد نیاز برای آزمون فرضیه ها، از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. نمونه شامل 220 نفر از مدیران و کارشناسان مراکز اطلاع رسانی ایران است که به روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شده اند. افزون بر این، آزمون های «کلموگروف- اسمیرنوف» و تی تک نمونه ای برای آزمون فرضیه ها و آزمون فریدمن برای رتبه بندی عوامل در نرم افزار «اس.پی.اس.اس» استفاده شده است. یافته ها: برپایه نتایج، سهولت دسترسی، سهولت خرید، محتوا، سودمندی، کانال عرضه مناسب، وجود واحد بازاریابی، آگاهی از روش های قیمت گذاری رقبا، برنامه زمان بندی برای انتشار، و نیز روش هزینه یابی دقیق از عوامل مؤثر بر قیمت گذاری کالاهای اطلاعاتی هستند. از میان این عوامل، به ترتیب روش هزینه یابی دقیق، محتوا، و کانال عرضه مناسب دارای بالاترین رتبه هستند. نتیجه گیری: این پژوهش، ضمن ارائه فهرستی از عوامل مؤثر بر قیمت گذاری کالاهای اطلاعاتی، نشان می دهد روش هزینه یابی دقیق کالاهای اطلاعاتی، مهم ترین عامل در قیمت گذاری است. زیرا محاسبه هزینه در قیمت گذاری کالاهای اطلاعاتی پیچیدگی های زیادی دارد. افزون بر این، در این پژوهش برپایه یافته ها، برخی از راهکارهای مدیریتی برای قیمت گذاری مؤثر کالاهای اطلاعاتی پیشنهاد شده است.
۴.

نقش میانجی توسعه منابع الکترونیکی انسانی و توانمندی نوآوری کارکنان در تأثیر ظرفیت یادگیری بر عملکرد استراتژیک سازمان (نمونه پژوهی: وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ظرفیت یادگیری سازمانی عملکرد استراتژیک منابع الکترونیکی انسانی توانمندی های نوآوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴ تعداد دانلود : ۹۲
زمینه و هدف: امروزه، گسترش پارادایم اقتصاد دانش بنیان، ضرورتِ پرورش ظرفیت یادگیری سازمان را برای دستیابی به عملکرد استراتژیک برتر دوچندان کرده است. بر پایه پژوهش های گذشته، به نظر می رسد که ظرفیت یادگیری سازمانی با عملکرد سازمان پیوند دارد؛ اما تأثیر آن بر عملکرد، مستقیم نیست. ظرفیت یادگیری به دلیل گرایش به کسب، استفاده، اشتراک و در نهایت انتشار دانش، سبب می شود که قابلیت های نوآوری کارکنان برانگیخته شود. از سوی دیگر، ظرفیت یادگیری سازمانی، به دلیل ترغیب و تشویق یادگیری جمعی، یکی از محرک های اصلی توسعه منابع الکترونیکی انسانی در راستای خودکارسازی، بهبود و تسریعِ ارتباطات و فرایندهای عملکردی است. به این ترتیب، پژوهش حاضر مبتنی بر تعریف مسئله و پیشینه بررسی شده، به دنبال بررسی نقش میانجی توسعه منابع الکترونیکی انسانی و توانمندی های نوآوری کارکنان در تأثیر ظرفیت یادگیری سازمانی بر عملکرد استراتژیک سازمان است. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر، کارکنان وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات ایران است که 162 نفر از آنها به روش نمونه گیری تصادفی در دسترس بررسی شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه بود و تجزیه وتحلیل داده های پژوهش، از طریق مدل سازی معادلات ساختاری با روش کمترین مربعات جزئی و با نرم افزار اسمارت پی ال اس انجام شد. یافته ها: در این پژوهش، اثرهای مستقیم، غیرمستقیم و کل ظرفیت یادگیری بر عملکرد استراتژیک محاسبه شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، در ارتباط بین ظرفیت یادگیری و عملکرد استراتژیک، اثر غیرمستقیم قوی تر از اثر مستقیم عمل می کند و این بدان معناست که متغیرهای توسعه منابع الکترونیکی انسانی و توانمندی های نوآوری کارکنان در اثر ظرفیت یادگیری بر عملکرد استراتژیک، نقش میانجی دارند. نتیجه گیری: به منظور بهره گیری کارآمد از ظرفیت یادگیری سازمانی به منظور ارتقای عملکرد استراتژیک سازمان، مدیران باید به توسعه منابع الکترونیکی انسانی و همچنین ارتقای توانمندی های نوآوری کارکنان توجه بیشتری کنند. در این رابطه، در پژوهش حاضر برای توسعه منابع انسانی الکترونیک و توانمندی های نوآوری کارکنان، چند راه کارهای مدیریتی پیشنهاد شده است.
۵.

شناسایی و اولویت بندی فناوری های نوین در مدیریت کتابخانه های عمومی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فناوری های نوین مدیریت کتابخانه عمومی اولویت بندی تصمیم گیری با معیارهای چندگانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۸ تعداد دانلود : ۲۱۴
هدف: این پژوهش برآنست تا ضمن شناسایی فناوری های نوین قابل کاربرد در مدیریت کتابخانه های عمومی، اولویت کاربست آن ها در کتابخانه های عمومی کشور ایران را مشخص کند. روش: در مرحله اول، ابتدا مبتنی بر روش مطالعه کتابخانه ای و مرور پیشینه ها، فهرست اولیه ای از فناوری های نوین قابل کاربرد در مدیریت کتابخانه های عمومی و همچنین فهرست معیارهای ارزیابی آن ها استخراج شد. به منظور اعتباریابی فهرست های اولیه، از دو روش کیفی مبتنی بر اجماع ذی نفعان (پنل دلفی و گروه اسمی) با حضور ذی نفعان اصلی در کتابخانه های عمومی در حوزه های 1- بودجه و مالی، 2- مدیریت و راهبری، 3- فناوری، 4- کتابداری، و 5- کاربر استفاده شد. در مرحله دوم نیز به منظور ارزیابی فناوری ها مبتنی بر معیارهای ارزیابی، از روش «آنتروپی شانون» برای وزن دهی به معیارهای ارزیابی و از تاپسیس گروهی برای اولویت بندی فناوری های نوین بر اساس معیارهای استخراج شده استفاده شد. یافته ها: در مرحله اول، فهرستی شامل 28 فناوری نوین قابل کاربرد در مدیریت کتابخانه های عمومی و 27 معیار ارزیابی آن ها که در سه سطح راهبردی (7 معیار)، فنی و عملیاتی (11 معیار) و کاربری (9 معیار) دسته بندی شده اند به دست آمد. در نهایت، فناوری های شبکه اجتماعی/پیام رسان، اینترنت مبتنی بر فیبر نوری، سامانه عضویت فراگیر کتابخانه های عمومی (کتابخانه متصل)، برنامه کاربردی کتابخانه عمومی بر بستر تلفن همراه و سامانه کتابخانه دیجیتال در اولویت های اول تا پنجم قرار گرفتند. اصالت/ارزش: با توجه به این 28 فناوری نوین و همچنین توسعه و کاربست فناوری های دارای اولویت بالای به دست آمده، می توان سطح کیفیت عملکرد کتابخانه های عمومی ایران را در حوزه های گوناگون ارتقا داد. بر اساس نتایج، پیشنهاد می شود تا نهاد کتابخانه های عمومی کشور ضمن ایجاد زیرساخت های نرم و سخت برای فناوری های شناسایی شده، امکان سنجی طراحی و پیاده سازی یا کاربست فناوری های دارای اولویت این پژوهش را مدنظر قرار دهد.
۶.

طراحی مدلی جهت شناسایی نقشها و عملکرد اصلی دفاتر انتقال تکنولوژی با رویکرد انتقال تکنولوژی در راستای مدیریت مالکیت فکری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سیاست های جذب دانشجو دانشگاه و صنعت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶ تعداد دانلود : ۹۸
در این مقاله ، جهت دستیابی به یک مدل مناسب در خصوص عملکرد اصلی دفاتر انتقال تکنولوژی ، ابتدا یک مرور ادبیات نظام مند ، از تعامل و اشتراک بین دفاتر انتقال فناوری در بستر دانشگاه ها به منظور درک و شناسایی آنها در خصوص مدیریت مالکیت فکری تهیه شده است. دفاتر انتقال فناوری از مالکیت فکری یک سازمان علمی مانند دانشگاه یا یک سازمان تحقیقاتی، محافظت کرده و تعاملات جاری این فرآیند را با هدف خلق ارزش، مدیریت می کند.لذا انتقال فناوری از پیکره دانشگاه به صنعت، از مؤثرترین کانالهای انتقال و توسعه فناوری است و در ایران نیز علیرغم بررسیهای انجام شده، مشهود است که هنوز به خوبی فعالیتهای اصلی اولویت بندی نشده و عملکرد مناسبی ندارند.حال باشناخت اثربخشی عواملی که بر موفقیت یا عدم موفقیت انتقال فناوری از دانشگاه به صنعت دخالت دارند، میتوان در خصوص بهبود تعامل بازیگران اصلی در اکوسیستم موجود و مدل کسب وکار آنها ،مواردی را با توجه به شرایط اقتصادی و صنعتی موجود شناسایی و راهکارهایی نیز توصیه نمود. به این منظور، پس از مرور مدلهای متعدد انتقال فناوری درTTO ها و مصاحبه با صاحبنظران ،عوامل موثر در شش متغیر اصلی دسته بندی ودر نهایت مولفه های اصلی که نشان دهنده تعیین مناسب عوامل بوده ،شناسایی و در ادامه با استفاده از نظرسنجی 45 نفر ازمتخصصین مرتبط با صنایع (با پرسشنامه) ابعاد و متغیرهای مرتبط با روش تحلیل عامل تأییدی، تحلیل مسیر ، محاسبه بار عاملی و استفاده از نرم افزار PLS مورد تجزیه و تحلیل واقع شد. لذا یافته های تحقیق، توسعه و تجاری سازی دانش و داراییهای فکری در راستای نوآوری،که دارای اهمیت ،وزن و تاثیر بیشتری در قالب یک مدل برازش شده با توجه به هدف تحقیق بوده اند را نشان می دهد.
۷.

ارزیابی تطبیقی کارایی ساختار نحو نظام های شناسگر دیجیتالی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شناسگر دیجیتال ساختار نحو رشته شناسگر ارزیابی تطبیقی کارایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۰ تعداد دانلود : ۳۴۲
نظام های شناسگر دیجیتالی به عنوان یکی از اصلی ترین حوزه های کاربرد در رویکرد «وب قابل شناسایی» در تئوری شئ دیجیتالی مطرح شده اند. بر اساس ماهیت این شناسگرها، که مبتنی بر سازوکار وضوح، طراحی و پیاده سازی شده اند و با شناسگرهای دیگر متفاوت است، ساختار نحو (رشته شناسگر) این شناسگرها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. نحوِ شناسگر مجموعه ای از قوانینی است که برای ترکیب کاراکترها برای شکل گیری یک رشته شناسگر مورد استفاده قرار می گیرد. هدف این پژوهش ارزیابی کارایی ساختار نحو نظام های شناسگر دیجیتالی است. به منظور دستیابی به این هدف، بر مبنای روش ارزیابی روشنگرانه، فرآیندی شامل دو گام طراحی و اجرا شد. در گام نخست اقدام به طراحی چارچوب پایه ارزیابی کارایی ساختار نحو به روش دلفی شد. چارچوب پایه ارزیابی استخراج شده در این گام شامل 11 شاخص کارایی از جمله: یکتایی، قابلیت ماشین خوانی، ثبات، قابلیت همکاری، سادگی، مقیاس پذیری، اثبات پذیری، گرانولیته، عدم حساسیت کاراکتر، قابلیت نقل انسانی و قابلیت وضوح نحو است. درگام دوم، با استناد به چارچوب پایه طراحی شده، اقدام به ارزیابی تطبیقی 6 نظام شناسگر دیجیتال مطرح در سطح جهان به روش «تاپسیس» شد. نتایج این ارزیابی نشان داد که نظام های «دی.اُ.آی.» و «یو.سی.آی.» انطباق بالا و نظام های «هندل»، «آ.ر.ک.»، «یو.آر.ان.» و «پی.یو.آر.ال.» انطباق متوسطی را با شاخص های کارایی ساختار نحو نظام های شناسگر دیجیتالی دارند. در تحلیل این نتایج نیز راهکارهای نظام های با کارایی بالا در اثبات پذیری رشته شناسگر، از جمله بکارگیری سازوکار وضوح، پروتکل « TCP/IP » و استفاده از شناسگرهای دارای ارقام چک اعتبار در پسوند، و همچنین مزایای استفاده از کدهای توصیف کننده به ویژه در شناسایی دقیقتر شئ مورد شناسایی مورد بحث قرار گرفته است. این نتایج می تواند توسط کاربران این نظام ها و شناسگرهای آن و همچنین پژوهشگران این حوزه مورد استفاده قرار گیرد.
۸.

ارائه چارچوبی مفهومی برای تعریف عملیاتی از محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرایند ذهنی آفرینش محتوا مجرا دریافتکننده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹۸ تعداد دانلود : ۶۲۵
محتوا یکی از واژگانی است که همواره مورد توجه محققان و متخصصان در رشته های مختلف مورد استفاده قرار گرفته است. با این حال، پژوهشگران از دیدگاه و بافت خاص خود به این مفهوم و تعریف آن توجه کرده اند که در موارد بسیار دارای اختلاف و تفاوت های فراوانی است. پرسش اصلی که در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته، آن است که مفهوم محتوا واقعاً به چه معناست. برای پاسخ به این پرسش، پس از شناسایی تعاریف گوناگون این واژه در بافت های رشته های مختلف و بر اساس روش ارزیابی تطبیقی، اقدام به مقایسه این تعاریف شده است. در ادامه، با استناد بر تحلیل این نتایج، چارچوبی مفهومی با نام ( 3C ) برای نمایش فرایند خلق محتوا ارائه شده است. بر اساس این چارچوب، محتوا، یک آفرینش ذهنی حاصل از فرایند ذهنی شکل گرفته در ذهن خالق محتواست که به بیان ها و قالب های مختلف در آمده و با قرار گرفتن در محمل هایی از نوع محصول، سرویس یا دستورالعمل از طریق مجرای ( Conduit ) متناسب با آن به دریافت کننده ( ) مناسب می رسد. این چارچوب نشان می دهد که مفهوم محتوا حاصل یک فرایند چندگانه است و عدم کارکرد هر یک از اجزا، آن را بی معنا می کند. سپس، به منظور اعتباریابی چارچوب ارائه شده، این چارچوب در 5 بافت متفاوت تحلیل و تفسیر شده است و در انتها نیز سؤالاتی که نیاز است پژوهشگران به منظور توسعه این چارچوب به آن ها پاسخ دهند، به عنوان پیشنهادهایی برای پژوهش های آینده مطرح شده است.
۹.

ارزیابی تطبیقی کارایی ساختار فراداده نظام های شناسگر دیجیتالی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کارایی فراداده ارزیابی تطبیقی نظام شناسگر دیجیتالی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۳ تعداد دانلود : ۳۶۶
در سال های اخیر، به دلیل مشکلاتی که «یو.آر.ال.» به عنوان شناسگر در محیط دیجیتال در حوزه های ثبات و یکتایی با آنها مواجه شد، توجه به نظام های شناسگر دیجیتالی به عنوان یک راه حل پایدار شناسایی اشیاء اطلاعاتی در محیط های دیجیتالی در حال افزایش است. تنوع زیاد موجودیت های دیجیتال موجب شده است تا نظام های شناسگر دیجیتالی، به منظور افزایش سطح دقت و تفکیک پذیری شناسایی این موجودیت ها در حوزه خود، به سمت ایجاد ساختارهای مدل داده عملیاتی یا به بیان دقیق تر ساختارهای فراداده ای مبتنی بر مدل های مفهومی روی آورند. بر این مبنا، هدف پژوهش حاضر ارزیابی کارایی ساختارهای فراداده نظام های شناسگر دیجیتالی است. به منظور دستیابی به این هدف، بر مبنای روش ارزیابی روشنگرانه، فرآیندی شامل دو گام طراحی و اجرا شد. در گام اول اقدام به طراحی چارچوب پایه ارزیابی کارایی ساختار فراداده به روش دلفی شد. چارچوب پایه ارزیابی استخراج شده در این گام شامل 10 شاخص کارایی تشکیل دهنده چارچوب ازجمله: سطح تفکیک پذیری شناسایی انواع اشیاء، وجود انواع فراداده توصیفی، راهبری و ساختاری، استفاده از دیکشنری داده، سطح بالای استاندارسازی و ثبات فراداده، تعامل فراداده، تعادل بین دقت و سادگی فراداده و لزوم شناسایی موجودیت های پیوندی در فراداده (ایجاد شبکه های پیوندی) است. درگام دوم، با استناد به چارچوب پایه طراحی شده، اقدام به ارزیابی تطبیقی 6 نظام شناسگر دیجیتال مطرح در سطح جهان به روش «تاپسیس» شد. نتایج این ارزیابی نشان داد که نظام «دی.اُ.آی.» از بیشترین کارایی در ساختار فراداده خود برخوردار است، نظام های «یو.سی.آی.» و «آ.ر.ک» به ترتیب کارایی نسبتاً کمی در این مؤلفه دارند و نظام های «هندل»، «یو.آر.ان.» و «پی.یو.آر.ال.» به علت عدم توجه به ساختارهای فراداده، هیچ انطباقی با چارچوب پایه کارایی این مؤلفه ندارند. در تحلیل این نتایج نیز مشخص شد که از مهمترین دلایل کارایی بالای نظام «دی.اُ.آی.» در مقایسه با دو نظام دیگر، توجه آن به شاخص های فراداده ساختاری در شکل کلی و ایجاد شبکه های پیوندی ارجاعات و منابع موجودیت های شناسایی شده در شکل خاص است. نتایج این پژوهش می تواند توسط کاربران و مجریان این نظام ها و همچنین پژوهشگران این حوزه مورد استفاده قرار گیرد.
۱۰.

بررسی نقش اینترنت اشیاء در سیستم های مدیریت دانش (مورد مطالعه: مدیریت عملکرد کارکنان شهرداری یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آر. اف. آی. دی اینترنت اشیا شهرداری مدیریت دانش مدیریت عملکرد کارکنان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۷ تعداد دانلود : ۱۴۵
با توسعه فن اوری های مبتنی بر اینت رنت اشی ا در س ال های اخی ر، ایج اد و توسعه سیستم های مدیریت دانش مبتنی بر آن و همچنین بررسی نقش این سیستم ها در حوزه های مختلف سازمانی، از جمله مدیریت عملکرد کارکنان باید در کانون توجه قرار گیرد. هدف این مطالعه، طراحی سیستم کاربردی مدیریت دانش مبتنی بر اینترنت اشیا و تحلیل کاربرد آن در بهبود عملکرد کارکنان است. این مطالعه از نظر روش شناسی از نوع اقدام پژوهی مبتنی بر طراحی سیستم اطلاعاتی با رویکرد رَد و روش نمونه سازی است و بر یکی از شاخص های عملکردی کارکنان شهرداری یزد، یعنی زمان کارکرد روزانه آنها تمرکز دارد. ساختار مبتنی بر مدیریت دانش پیشنهادی برای کنترل ورود و خروج کارکنان مورد مطالعه و پیاده سازی نمونه اولیه آن، نشان داد به کارگیری اینترنت اشیا می تواند در دو بخش جمع آوری داده و مدیریت ورود و خروج مشتمل بر شش حوزه خاص، به بهبود عملکرد کارکنان کمک کند. به طور کلی اینترنت اشیا می تواند در تولید داده های فرایندهای دانشی، به ویژه کشف دانش در محیط های فیزیکی و دیجیتال، پایه ای قابل اتکا به کارگرفته شود.
۱۱.

نظام های شناسه گر دیجیتالی: ارزیابی تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارزیابی تطبیقی شئ نظام های شناسه گر دیجیتالی محیط دیجیتالی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علم اطلاعات و دانش‌شناسی کتابخانه های الکترونیکی
  2. حوزه‌های تخصصی علم اطلاعات و دانش‌شناسی علوم اطلاع رسانی سایت های کتابداری و اطلاعاتی ارزیابی سایت ها
تعداد بازدید : ۹۶۲ تعداد دانلود : ۶۵۷
یکی از مفاهیم اصلی در شناسایی یک شئ در محیط دیجیتال شناسه گر دیجیتالی است. نظام های شناسه گر دیجیتالی به دنبال بروز مشکلات زیادی از جمله عدم ثبات و یکتایی نظام های شناسه گر فیزیکی و مکانیاب یکدست منابع (یو.آر.ال) در محیط دیجیتالی، شکل گرفتند. این شناسه گرها با استفاده از نام های غیر مستقیم برای «دی.ان.اس.»، ثبات و یکتایی نام های میزبانی را تضمین می نمایند. با توجه به اهمیت این شناسه گرها در مدیریت محتوا در محیط دیجیتالی، هدف اصلی این پژوهش پاسخ به این پرسش مهم است که چگونه می توان یک نظام شناسه گر دیجیتالی را از دیگر نظام های شناسه گر تشخیص داد؟ در این پژوهش ابتدا بر اساس مرور ادبیات و برگزاری مصاحبه گروه متمرکز، 7 معیار اصلی متمایزکننده شناسه گرهای دیجیتیال در سه حوزه خصوصیات شناسه گر شامل یکتایی و ثبات شناسه گر، پوشش محیط دیجیتالی شامل شناسایی دیجیتالی، یکتایی دیجیتالی، ثبات دیجیتالی و دسترسی دیجیتالی و جامعیت و گستره شامل جامعیت شناسایی مورد شناسایی قرار گرفت. یافته های انجام ارزیابی تطبیقی بر اساس معیارهای تطبیقی در مورد 22 نظام شناسه گر مطرح در سطح جهان نشان داد که شش نظام شناسه گر «دی.اُ.آی.»، «هندل»، «یو.سی.آی.»، «یو.آر.ان.»، «آ.ر.ک.» و «پی.یو.آر.ال.» می توانند به عنوان بهترین گزینه های نظام شناسه گر دیجیتالی در کلیه حوزه ها و سه نظام «ماریام»، «آی.اس.ان.آی.» و «ان.بی.ان.» در حوزه های تخصصی خاص مورد استفاده قرار گیرند. نتایج این پژوهش می تواند به متخصصان محیط دیجیتالی در تشخیص نظام های شناسه گر دیجیتالی و استفاده مؤثر از آنها در حوزه های کاربرد یاری رساند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان