فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۲۸۱ تا ۹٬۳۰۰ مورد از کل ۱۰٬۴۳۱ مورد.
منبع:
نوآوری در مدیریت ورزشی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
103 - 116
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش حاضر شناسایی راهبردهای ارتقاء ورزش همگانی عراق بر اساس توسعه پایدار می باشد. لذا در این پژوهش با بکارگیری رویکرد کیفی و مصاحبه با 19 تن از خبرگان با صلاحیت ورزش کشور عراق (اساتید دانشگاهی تربیت بدنی و علوم ورزشی، مربیان ورزش، مدیران ارشد وزارت ورزش و جوانان و روئسای فدراسیون های ورزشی کشور عراق) به شناسایی راهبردهای ارتقا ورزش همگانی کشور عراق پرداخته شد. روش نمونه گیری به صورت هدفمند و از نوع قضاوتی بود. همچنین براساس نتایج تحلیل داده های کیفی حاصل از مصاحبه؛ محورهای پیوندهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، تکنولوژی، قانونی و زیست محیطی بر ارتقاء ورزش همگانی بر اساس توسعه پایدار عراق با دربرگیری 103 کدباز در امر شناسایی راهبردهای ارتقاء ورزش همگانی عراق بر اساس توسعه پایدار نمایان شد. لذا با استناد به نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که با رعایت استاندادها در زیرساخت های ورزش ، تدوین قانون اختصاص درصد مالیات شرکت ها بصورت مستقیم به ورزش و تدوین قانون سهم ورزش از فروش عواید نفتی، می توان شاهد ارتقا ورزش همگانی در کشور عراق بود.
آثار فعالیت ورزشی هوازی همراه با کم آبی بر میزان اشتها و انتخاب مواد غذایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی آثار فعالیت ورزشی هوازی همراه با کم آبی بر میزان اشتها و انتخاب مواد غذایی مردان غیر فعال بود.
مواد و روش ها: هشت مرد غیر ورزشکار سالم (سن 05/2±25/24 سال و شاخص توده بدن 89/1±62/21 کیلوگرم بر متر مربع) به طور داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. هر آزمودنی 3 بار و در طول 3 هفته متوالی، ساعت 9 صبح و پس از 12 ساعت ناشتایی، به آزمایشگاه فیزیولوژی ورزشی مراجعه کرد. آزمودنی ها قبل و 10 دقیقه بعد از 80 دقیقه دویدن با 60 درصد حداکثر ضربان قلب، 80 دقیقه دویدن با 60 درصد حداکثر ضربان قلب همراه با کم آبی و 80 دقیقه استراحت، پرسشنامه درجه بندی شده اشتها و انتخاب مواد غذایی را تکمیل کردند. قبل و بلافاصله پس از هر جلسه، وزن آزمودنی ها اندازه گیری شد. از تحلیل واریانس یک طرفه جهت بدست آوردن اختلاف بین گروها و از آزمون t همبسته برای بدست آوردن اختلاف بین قبل و بعد از هرجلسه استفاده شد.
یافته ها: وزن آزمودنی ها بعد از فعالیت ورزشی همراه با کم آبی در مقایسه با بعد از استراحت و ورزش به مقدار 05/0±51/0 کیلوگرم کاهش یافته بود (05/0p < ). هشتاد دقیقه فعالیت ورزشی یا فعالیت ورزشی همراه با کم آبی اثرمعنی داری بر گرسنگی، سیری و پری نداشت. میل به مصرف مواد غذایی، بعد از فعالیت ورزشی درمقایسه با بعد از استراحت کاهش یافت (05/0p < ). همچنین، انتخاب مواد غذایی کربوهیدراتی مایع بعد از فعالیت ورزشی همراه با کم آبی، بالاتر از گروه های دیگر بود (05/0p < ).
نتیجه گیری : بر اساس نتایج مطالعه حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که فعالیت ورزشی موجب کاهش کوتاه مدت میل به غذا می شود و در شرایط فعالیت ورزشی همراه با کم آبی، انتخاب مواد غذایی کربوهیدراتی مایع نسبت به سایر مواد غذایی ترجیح داده می شود.
ارتباط مرزهای روانی خانواده، اضطراب رقابتی و خودتنظیمی والدین با خودکارامدی ورزشی در ورزشکاران ورزش های انفرادی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین ارتباط مرزهای روانی خانواده، اضطراب رقابتی و خودتنظیمی والدین با خودکارامدی ورزشی در ورزشکاران ورزش های انفرادی انجام شد. پژوهش حاضر از نوع همبستگی است و جامعه آماری را کلیه ورزشکاران ورزش های انفرادی شهر تهران در زمستان سال 1402 تشکیل دادند. تعداد 169 نفر به عنوان نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند که این تعداد نمونه براساس جدول مورگان تخمین زده شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه مرزهای روان شناختی خانواده (1400)، پرسشنامه اضطراب حالتی- رقابتی (CSAI-2) و مقیاس خودتنظیمی شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج (2006) و پرسشنامه خودکارامدی ورزشی کرل و همکاران (2007). روش های آماری مورد استفاده برای تحلیل داده ها شامل تحلیل رگرسیون چندگانه بااستفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 بود. نتایج نشان داد که خودکارامدی ورزشی توسط متغیرهای پیش بین شامل مرزهای روانی خانواده، اضطراب رقابتی و خودتنظیمی والدین در ورزشکاران ورزش های انفرادی قابل پیش بینی است و متغیرهای پیش بین مجموعاً به میزان 4/33 درصد از واریانس خودکارامدی ورزشی را در ورزشکاران تبیین کرده اند. نتایج نشان داد مرزهای روانی خانواده و راهبردهای مثبت خودتنظیمی توان پیش بینی خودکارامدی ورزشی را دارند و به ترتیب با ضریب 34/0 و 29/0 درصد خودکارامدی ورزشی را در ورزشکاران ورزش های انفرادی به صورت مثبت و معنادار پیش بینی کرده است. علاوه براین، اضطراب رقابتی و راهبردهای منفی خودتنظیمی به ترتیب با ضریب بتا 14/0- و 20/0- درصد خودکارامدی ورزشی را در ورزشکاران به صورت منفی پیش بینی کرده اند.
بررسی تغییرات ویسفاتین پلاسمایی و برخی شاخص های متابولیکی به دنبال یک دوره تمرین هوازی در زنان مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ویسفاتین پروتین مترشحه از بافت چربی است، مطالعات ارتباط مستقیم بین سطوح ویسفاتین پلاسما و دیابت نوع 2 را نشان داده اند، اما تاثیر تمرینات ورزشی بر سطوح این هورمون نامشخص است. هدف تحقیق حاضر، بررسی تغییرات ویسفاتین پلاسما و شاخص های متابولیکی به دنبال تمرین هوازی در زنان مبتلا به دیابت نوع 2 بود.
مواد و روش ها:40 نفر زن مبتلا به دیابت نوع 2 (میانگین سنی 26/5±88/58 سال و شاخص توده بدنی 69/3±25/32 کیلوگرم/مترمربع)، به شیوه ی در دسترس و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به 2 گروه تقسیم شدند.20 آزمودنی در گروه هوازی(12 هفته، 3 جلسه/هفته، 50-20 دقیقه و با شدت 60 تا 80 درصد ضربان قلب بیشینه) و 20 نفر در گروه کنترل (فاقد هر گونه فعالیت بدنی) قرارگرفتند. نمونه های خونی قبل و بعد از 12 هفته مداخله جمع آوری و جهت بررسی سطوح پلاسمایی ویسفاتین، انسولین، هموگلوبین گلیکوزیله(HbA1c)،گلوکز، تری گلیسیرید(TG)، کلسترول(CHOL)، لیپوپروتین با دانسیته بالا(HDL-c) و لیپوپروتین با دانسیته پایین(LDL-c) مورد استفاده قرار گرفت. داده های بدست آمده با از نرم افزار SPSS نسخه 21 و با سطح معنی داری 05/0> α تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که 12 هفته تمرین هوازی موجب کاهش معنی دار ویسفاتین،گلوکز، HbA1c، CHOL،TG و LDL-c شد. هم چنین شاخص های وزن، درصد چربی، شاخص توده بدنی و نسبت محیط کمر به لگن در گروه هوازی نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری داشت.
نتیجه گیری: کاهش معنی دار ویسفاتین پلاسما به دنبال تمرین هوازی احتمالا ناشی از کاهش مقادیر شاخص های تن سنجی و بهبود شاخص های گلیسمی و نیمرخ لیپیدی است.
تمرینات تداومی با شدت های مختلف و اثربخشی بر مسیر ضد آپوپتوزی BAX / BCL-2 / Caspase-3 در دوره توانبخشی پس از سکته مغزی در موش های نر اسپراگ داولی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۰
87 - 106
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش حاضر مقایسه تاثیر دو نوع تمرینات تداومی با مدت فزاینده (CTID) و شدت فزاینده (CTII) بر مسیر آپوپتوز سلول های عصبی ناحیه پنومبرا در دوره توانبخشی پس از سکته مغزی بود. مواد و روش ها: 30 سر رت نژاد اسپراگ داولی (سن 8 هفته، وزن 15±265 گرم) انتخاب و به طور تصادفی به 3 گروه سکته مغزی، سکته مغزی+تمرینات CTID و سکته مغزی+تمرینات CTII تقسیم شدند. القا سکته مغزی با روش (t-dMCAO) انجام شد. پروتکل تمرین CTID و CTII، 24 ساعت پس از سکته مغزی با سرعت m/MIN10 و مدت 10 دقیقه اجرا شد و پس از آن مدت و شدت تمرینات به صورت فزاینده افزایش یافت. آزمایش MRI و تست های رفتاری در این بازه زمانی انجام شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین و ارزیابی رفتاری، رت ها قربانی شدند و پس از تشریح ناحیه پنومبرای مجاور منطقه ایسکمیک مغزی، بافت ها جهت تحلیل های آزمایشگاهی، مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج آزمون آماری آنوای یک طرفه تفاوت معنی-داری را در تغییرات نسبت BAX/BCL-2 و Caspase-3 بین گروه ها نشان داد که این تغییرات فقط در گروه CTID نسبت به گروه CTII و کنترل معنی دار مشاهده شد (P=0.042, P=0.028) و (P=0.036, P=0.021). علاوه بر آن نتایج آزمون رفتاری در هر دو گروه تمرین نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی داری داشتند (P<0.05). نتیجه گیری: یافته-های پژوهش حاضر نشان می دهد، تمرین تداومی CTID جهت بازتوانی در فاز حاد پس از سکته مغزی می تواند به عنوان یک راهکار مناسب جهت تجویز تمرینات ورزشی در فاز حاد پس از سکته مغزی، ارائه شود.
ارزش اقتصادی مشارکت در ورزش با برآوردگرهای مختلف برای رضایت از زندگی مردم ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت بالقوه مشارکت ورزشی برای سلامت روانی- اجتماعی و بهزیستی ذهنی (SWB) مورد توجه محققان قرار گرفته است. سیاست بین الملل در حال حاضر دائماً از نیاز مردم به فعالیت بدنی بیشتر برای ارتقای سلامت و کاهش هزینه های مراقبت بهداشتی جامعه حمایت می کند. چنین سیاستی دستورالعمل هایی را در مورد سطوح شدت فعالیت بدنی تدوین کرده است و به طور ضمنی سلامت را با رفاه یکسان می داند. لذا، هدف از این تحقیق برآورد ارزش پولی مشارکت ورزشی برای ابعاد مختلف رضایت از زندگی با رویکرد ارزشگذاری رفاه ذهنی می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ روش گردآوری داده های تحقیق از نوع تحقیقات تحلیلی_ توصیفی می باشد که به صورت میدانی انجام گرفته است. برای برآورد ارزش پولی و تخمین مدل از داده های پانلی که از مردم شهر ارومیه در سال (1401) جمع آوری شد، استفاده گردید. نمونه آماری با توجه به جدول مورگان 382 نفر می باشد که در این مطالعه به منظور تخمین دقیق مدل و همچنین برمبنای پژوهش تورمان و همکاران (2022)، تعداد 740 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب گردیدند. ابزار پژوهش پرسشنامه استانداردی می باشد که شامل ابعاد مختلف SWB از قبیل رضایت از زندگی، سلامتی، درآمد، کار و اوقات فراغت می باشند که در قالب طیف 5 درجه ای "کاملا راضی هستم" تا "کاملاً ناراضی هستم" تنظیم شد. برای برآورد مدل های تحقیق از مدل های رگرسیونی GMM، OLS و SUR با کمک نرم افزار SPSS و Eviwes استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد که ساعات ورزشی در ابعاد مختلف SWB از قبیل رضایت از زندگی، سلامتی، کار، درآمد و اوقات فراغت با سه روش تخمینی مذکور تأثیر دارد. اما در رگرسیون خطی (OLS) این تأثیر بیشتر بود. همچنین ارزش پولی مشارکت ورزشی برای دو بعد اوقات فراغت و درآمد مردم ارومیه بالاترین مبلغ و برای میزان سطح سلامتی در پایین ترین مبلغ بود. بنابراین پیشنهاد می شود مطالعات آینده معیارها و برآوردگرهای به کار گرفته شده را در نظر بگیرند. تاکنون پژوهشی در ایران وجود نداشته که ارزش پولی مشارکت ورزشی را محاسبه کند.
تاثیر مجزا و ترکیبی تمرین هوازی و مکمل یاری سیاه دانه بر سطوح پلاسمایی رزیستین و مقاومت به انسولین در موش های دیابتی نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رزیستین هورمون جدید مترشحه از آدیپوسیت ها است که می تواند در ارتباط با مقاومت به انسولین در بیماران دیابتی باشد. تداخل ورزشی و تداخل دارویی مخصوصا داروهای گیاهی، از جمله ی بهترین رویکردهای بهبود وضعیت در افراد دیابتی محسوب می شود. هدف: هدف از اجرای این پژوهش، بررسی تاثیر مجزا و ترکیبی تمرین هوازی و مکمل یاری سیاه دانه بر سطوح پلاسمایی رزیستین و مقاومت انسولینی در موش های صحرایی مبتلا به دیابت نوع 2 بود. مواد و روش ها: : تعداد 75 سر موش نر نژاد ویستار در پنج گروه کنترل سالم، کنترل دیابتی، دیابت + تمرین، دیابت + سیاه دانه، دیابت+تمرین+سیاه دانه قرار گرفتند. دیابت با تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین( (50mg/kg القا شد برنامه تمرینی شامل 8 هفته تمرین هوازی روی نوارگردان (5 جلسه در هفته، هر جلسه به مدت 30 دقیقه و 22 متر در دقیقه و شیب 5 درصد)بود. پس از 8 هفته تمرین هوازی و مصرف سیاه دانه سطح پلاسمایی گلوکز ناشتا، انسولین ناشتا، مقاومت انسولینی و رزیستین اندازه گیری شد. داده ها با روش آماری آنالیز واریانس یک طرفه و Tukey با سطح معنی داری 5%>p تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که ، شاخص گلوکز ناشتا، مقاومت انسولینی، و رزیستین در گروه کنترل دیابتی نسبت به گروه کنترل سالم به طور معنی داری بالاتر بود. همچنین میانگین شاخص های رزیستین، گلوکر ناشتا، مقاومت انسولینی در گروه های دیابت+سیاه دانه و دیابت +تمرین و دیابت+تمرین+سیاه دانه در مقایسه با گروه کنترل دیابتی به طور معنی داری پایین بود .اما در گروه دیابتی+تمرین+سیاه دانه این کاهش چشمگیرتر بود.و شاخص سطوح انسولین ناشتا در گروه های دیابت+سیاه دانه و دیابت +تمرین و دیابت+تمرین+سیاه دانه معنی دار مشاهده نشد. نتیجه گیری : نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که انجام فعالیت های ورزشی به همراه مصرف سیاه دانه، می تواند به عنوان یک روش درمانی مکمل در بهبود وضعیت بیماران دیابتی مد نظر قرار گیرد.
مقایسه تاثیر یک جلسه فعالیت حاد مقاومتی و هوازی بر دستگاه دفاعی آنتی اکسیدانی و پراکسیداسیون لیپیدی در مردان جوان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: اثر تمرینات حاد هوازی و مقاومتی بر دفاع آنتی اکسیدانی و پراکسیداسیون لیپیدی به خوبی مطالعه نشده است. هدف تحقیق حاضر بررسی ظرفیت آنتی اکسیدانی تام (TAC)، بیلی روبین، و مالون دی آلدهید (MDA) پلاسما پس از یک جلسه تمرین حاد مقاومتی و هوازی در مردان جوان سالم است. روش شناسی: تحقیق از نوع نیمه تجربی است. شرکت کنندگان 29 نفر از دانشجویان سنین 19 تا 23 سال بودند که به طور تصادفی به سه گروه شامل گروه تمرین حاد مقاومتی (10 نفر)، گروه تمرین حاد هوازی (10 نفر) و گروه کنترل (9 نفر) تقسیم شدند. شرکت کنندگان فاقد هر گونه بیماری و عدم اعتیاد به سیگار یا مصرف مکمل های غذایی بودند. TAC، بیلی روبین و MDA با کیت های استاندارد و ابزارهای دقیق آزمایشگاهی اندازه-گیری گردیدند. برای مقایسه میانگین ها از آزمون های پارامتریک t همبسته و آنالیز واریانس یک راهه استفاده شد. تجزیه و تحلیل های آماری با نرم افزار SPSS نسخه 16 انجام گرفت و سطح معنی داری 05/0p < منظور گردید. یافته ها: بعد از یک جلسه فعالیت حاد مقاومتی و هوازی، میزان بیلی روبین (به ترتیب 006/0 p < و 005/0p < ) و TAC (به ترتیب 001/0p < و 02/0p < )، افزایش معناداری یافت؛ اما در میزان MDA تغییر معنی داری مشاهده نشد (05/0p>). میانگین تغییرات در هیچ کدام از عوامل آنتی اکسیدانی و پراکسیداسیون لیپیدی سرم، بین گروه ها معنادار نبود (05/0p>). بحث و نتیجه گیری: انجام یک جلسه تمرین حاد مقاومتی و هوازی، به یک نسبت باعث پاسخ سیستم دفاعی آنتی اکسیدانی بدن می شود؛ و بر اساس نوع و ماهیت تمرین، نمی توان بین پاسخ های داده شده، تفاوتی قائل شد.
سازگاری شاخص های عصبی عضلانی مردان سالمند سارکوپنیک به تمرین تناوبی شدید و مکمل ال- سیترولین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: سالمندی با کاهش قدرت و توده عضلانی و یا محدودیت در فعالیت، که به عنوان سارکوپنیا شناخته می شود همراه است. بنابراین، هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرین تناوبی شدید و مکمل ال- سیترولین بر میزان سرمی CAF و شاخص های عضلانی مردان سالمند مبتلا به سارکوپنیا بود.مواد و روش ها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 41 مرد سالمند سارکوپنیک به طور تصادفی در چهار گروه تمرین تناوبی شدید + دارونما، سیترولین، تمرین تناوبی شدید + سیترولین و دارونما قرار گرفتند. تمرین تناوبی شدید به مدت 8 هفته و 2 جلسه در هفته و شامل فعالیت 30 ثانیه ای رکاب زدن روی دوچرخه کارسنج (شدت 85 تا 90 درصد ضربان قلب ذخیره) بود. مکمل سیترولین یک روز درمیان به مقدار شش گرم مصرف شد. قبل و بعد از مداخله تمرینی، شاخص های عضلانی (شاخص کیفیت عضلانی، زمان آزمون برخاستن و رفتن، تعداد برخاستن نشستن از صندلی) اندازه گیری و نمونه خونی (برای اندازه گیری CAF) گرفته شد. از آزمون تحلیل واریانس مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی و سطح معناداری 0.05≥P استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که در گروه تمرین + مکمل و تمرین + دارونما CAF سرمی کاهش و شاخص کیفیت عضلانی و زمان آزمون نشستن و برخاستن افزایش معنی داری نسبت به گروه دارونما داشت (0.05≥P). گروه تمرین + مکمل و تمرین + دارونما منجر به بهبود شاخص توده عضلانی و سرعت راه رفتن شدند (0.05≥P).بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج تحقیق، تمرینات تناوبی شدید با دو جلسه در هفته منجر به بهبود شاخص های عصبی عضلانی در مردان سالمند سارکوپنیک شد و بنابراین، می تواند به عنوان یک روش موثر در پیشگیری و کاهش سارکوپنیا در نظر گرفته شود.
تأثیر 8 هفته تمرینات بازخوردی عصبی-عضلانی داخلی و خارجی بر تعادل و قدرت در دختران با ریسک آسیب زیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی اثر 8 هفته تمرینات بازخوردی عصبی -عضلانی داخلی و خارجی بر تعادل وقدرت در دختران بسکتبالیست کرمان با ریسک آسیب زیاد می باشد. 20 بسکتبالیست به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه بازخورد داخلی و بازخورد خارجی به مدت 8 هفته 3جلسه ای پروتکل تمرینی را اجرا کردند.تعادل پویا با دستگاه بایودکس و قدرت با دستگاه MMT ، در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون اندازه گیری شدند و از آزمون آماری تحلیل کوواریانس جهت تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد.نتایج تفاوت معناداری دربین دوگروه در تعادل کلی و تعادل داخلی/خارجی نشان داد (001/0p=). در میزان قدرت عضله کوادریسپس و همسترینگ بین دو گروه تمرینات بازخوردی خارجی و داخلی تفاوت معنا داری مشاهده شد (05/0≥P). همچنین نتایج آزمونt زوجی نشان داد که پیشرفت تعادل کلی، تعادل قدامی /خلفی و تعادل داخلی/خارجی در گروه بازخورد خارجی و داخلی نسبت به پیش آزمون معناداربود ( 002/ <0p). پیشرفت قدرت عضله کوادریسپس و همسترینگ در گروه بازخورد خارجی و بازخورد داخلی در پس آزمون نسبت به پیش آزمون معناداربود (001/0p=).تمرینات بازخوردی داخلی و خارجی عصبی-عضلانی یکی از شیوه های تمرینی مناسب جهت بهبود تعادل و قدرت عضلات زانو در دختران هست و تمرینات با بازخورد خارجی مؤثرتر از تمرینات با بازخورد داخلی بود.
اثر مکمل یاری بی کربنات سدیم و دی متیل گلایسین بر پارامترهای بیوشیمیایی خون و عملکرد بی هوازی بسکتبالیست های نخبه جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: سیستم انرژی غالب در رشته ورزشی بسکتبال، سیستم بی هوازی است و بازیکنان این رشته ورزشی درصد هستند تا مکمل هایی را مورد استفاده قرار دهند که به افزایش ظرفیت و توان بی هوازی آنها کمک کند. لذا، هدف از این تحقیق مقایسه اثر حاد مکمل یاری بی کربنات سدیم و دی متیل گلایسین بر پارامترهای بیوشیمیایی خون و ظرفیت عملکردی بی هوازی بسکتبالیست های نخبه جوان بود.مواد و روش ها: این مطالعه از نوع مطالعات نیمه تجربی و با طرح تکرارهای زمانی بود. بر همین اساس، 15 بسکتبالیست نخبه سالم با میانگین سن 0.37±16 سال و وزن 2.56±72.02 کیلوگرم به سه گروه بی کربنات سدیم، دی متیل گلایسین و دارونما تقسیم شدند. به هر سه گروه محلول 500 میلی لیتری حاوی 300 میلی گرم بی کربنات سدیم، 400 میلی گرم دی متیل گلایسین و دارونما داده شد. پیش و پس از مکمل یاری و پس از اجرای آزمون 30 ثانیه ای دوچرخه وینگیت، نمونه های خون جمع آوری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معناداری 0.05>P استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد پس از مکمل یاری بی کربنات سدیم و دی متیل گلایسین، هر چند لاکتات خون افزایش اندکی یافته بود، بااین حال این افزایش معنادار نبود. مصرف بی کربنات سدیم، مقادیر تامپون خارج سلولی بی کربنات را به طور معناداری افزایش داد (0.05>P).بحث و نتیجه گیری: مصرف بی کربنات سدیم در بسکتبالیست های جوان می تواند به طور معناداری ظرفیت بیوشیمیایی خون را طی تمرین تناوبی شدید کوتاه مدت، افزایش دهد. هم زمان، مصرف بی کربنات سدیم احتمالاً می تواند به سبب افزایش ظرفیت تامپونی، عملکرد بی هوازی را بهبود بخشد.
تاثیر میزان مشارکت در فعالیت های ورزشی اوقات فراغت بر توانمندی اجتماعی و رشد اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی ورزشی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
1 - 14
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر میزان مشارکت در فعالیت های اوقات فراغتی مبتنی بر ورزش بر توانمندی اجتماعی و رشد اجتماعی دبیران مدارس طراحی و اجرا گردید. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی و از روش علی و مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دبیران مدارس استان بوشهر تشکیل داد که تعداد دقیق و جامع ای از آنان دردسترس نبود. لذا بر اساس فرمول حجم نمونه کوکران تعداد 384 نفر به عنوان نمونه پژوهش مشخص شدند. پس از پخش و جمع آوری پرسشنامه های پژوهش تعداد 321 پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر به خوشه ای تصادفی و با توجه به مناطق جغرافیایی استان بوشهر بود. ابزار گردآوری اطلاعات در پژوهش حاضر شامل سه پرسشنامه وضعیت اوقات فراغتی مبتنی بر ورزش کریمیان و همکاران (1392)، توانمندی اجتماعی مرل و همکاران (2011) و رشد اجتماعی الیس و ایتزمن (1990) بود. روش آماری مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل روش معادلات ساختاری بود. نتایج نشان داد که مشارکت در فعالیت های اوقات فراغتی مبتنی بر ورزش بر توانمندی اجتماعی تاثیری معنادار به میزان 498/0 دارد. نتایج نشان داد که مشارکت در فعالیت های اوقات فراغتی مبتنی بر ورزش بر رشد اجتماعی تاثیری معنادار به میزان 527/0 دارد.
تغییرات مسیر ژنی TSC2(RAGs)/mTOR /4E-BPs بافت کلیه رت های نر به دنبال یک دوره تمرین مقاومتی و مصرف مکمل اسپیرولینا پلانتسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۱
31 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف: تاثیر تمرینات مقاومتی در کنار مکمل های گیاهی بر مسیر پیام رسان mTOR در بافت های غیرعضلانی کمتر بررسی شده است. هدف از تحقیق حاضر ارزیابی تاثیر یک دوره تمرین مقاومتی و مکمل اسپیرولینا بر مسیر ژنی TSC2(RAGs)/mTOR /4E-BPs بافت کلیه موش های صحرایی نر بود. روش: تعداد 32 موش صحرایی 3ماهه و با میانگین وزن 20±150 گرم به طور تصادفی به چهارگروه کنترل، تمرین مقاومتی، مکمل اسپیرولینا و تمرین+مکمل اسپیرولینا تقسیم شدند. گروه های مکمل هرروز 200 میلیگرم اسپیرولینا مصرف می کردند. پروتکل تمرین مقاومتی به مدت هشت هفته، هفته ای 3 روز و یکبار در روز انجام شد. میزان بیان متغییرهای وابسته تحقیق با روش Real Time_PCR اندازه گیری و با تحلیل واریانس دوراهه مورد تجزیه قرار گرفتند. یافته ها: افزایش معناداری در میزان بیان ژن 4E_PBs در گروه تعاملی مکمل اسپیرولینا و تمرین مشاهده شد (012/0 P=)، ژن TSC2 در هیچ کدام از گروهها نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری نداشت. در فاکتور RAGs افزایش معناداری در هر سه گروه مکمل اسپیرولینا (001/0 P=)،گروه تمرین مقاومتی (001/0 P=) و گروه تعامل تمرین مقاومتی و مکمل (001/0 P=) مشاهده شد. همچنین افزایش معناداری در میزان بیان ژن mTOR در گروه مکمل اسپیرولینا (001/0 P=) و گروه تمرین مقاومتی (014/0 P=) مشاهده شد. نتیجه گیری: با توجه به اینکه که در گروه تعامل تمرین مقاومتی با مصرف مکمل اسپیرولینا افزایش معناداری در بیان ژن mTOR مشاهده نشد و همچنین به دلیل نقش بافت کلیه در عملکرد فیزیولوژیکی بدن، انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه امری ضروری بنظر می رسد
بررسی ارتباط مؤلفه های زیست حرکتی با تیپ بدنی دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر دلفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: نوع تیپ بدنی معرف شکل مورفولوژیکی در مقاطع معینی از سن است که با آمادگی قلبی - تنفسی مرتبط است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی ارتباط متغیرهای زیست حرکتی با تیپ بدنی دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر دلفان بود.مواد و روش ها: بدین منظور تعداد 150 دانش آموز پسر غیرورزشکار با میانگین قد 13.85±152.45 سانتی متر، وزن 12.76±44.07 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 3.91±19.08 کیلوگرم بر مترمربع در پی فراخوان عمومی مرکز ورزش درمانی فتیان به صورت داوطلبانه و در دسترس در این پژوهش شرکت نمودند. جهت بررسی تیپ بدنی از متغیرهای منتخب پیکرسنجی به روش هیث وکارتر (اکتومورف، مزومورف، اندومورف) و برای بررسی مؤلفه های فیزیولوژیکی از شاخص VO2max، توان بی هوازی و توان انفجاری استفاده شد. تحلیل داده ها با روش آماری آزمون همبستگی و تحلیل واریانس یک راهه و دانکن در نرم افزار SPSS نسخه 26 در سطح 0.05>P انجام شد.یافته ها: نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون نشان داد ارتباط بین تیپ بدنی مزومورف با شاخص های زیست حرکتی، مثبت و معنی دار می باشد. همچنین این ارتباط برای تیپ بدنی اکتومورف با شاخص توان هوازی (0.008=P < span lang="AR-SA">) و انفجاری (0.009=P < span lang="AR-SA">) معنی دار و با توان بی هوازی معنی دار نبود (0.213=P < span lang="AR-SA">). در ارتباط با تیپ بدنی اندومورف نتایج نشان دهنده ارتباط منفی با توان هوازی (0.011=P < span lang="AR-SA">) و عدم ارتباط با توان بی هوازی و انفجاری بود. در مقایسه تیپ های بدنی یافته ها نشان داد بیشینه اکسیژن مصرفی در گروه های مزومورف و اکتومورف بالاتر از گروه اندومورف بود (0.011=P < span lang="AR-SA">). در عملکرد بی هوازی شرکت کنندگان با تیپ بدنی مزومورف عملکرد بهتری نسبت به تیپ بدنی اندومورف واکتومورف داشتند (008/0=P < span lang="FA">) همچنین در توان انفجاری، شرکت کنندگان با تیپ بدنی مزومورف عملکرد بهتری نسبت به شرکت کنندگان با تیپ بدنی اندومورف و اکتومورف داشتند (0.012=P < span lang="FA">) اما تفاوت سایر گروه ها معنی دار نبود.بحث و نتیجه گیری: طبق یافته های این پژوهش تیپ بدنی اکتومورف مستعد رشته های ورزشی با ماهیت هوازی و تیپ بدنی مزومورف مستعد رشته های انفجاری با ماهیت بی هوازی هستند. بنابراین به معلمان و مربیان ورزش پیشنهاد می شود که در طی فرآیند استعدادیابی به این نکات توجه نمایند.
تاثیر برنامه تمرین متوالی حافظه ای بر عملکرد حافظه کاری جوانان: بررسی نقش واسطه ای برتری جانبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی ورزشی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
15 - 34
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر برنامه تمرین متوالی حافظه ای بر عملکرد حافظه کاری جوانان و بررسی نقش واسطه ای برتری جانبی انجام شد. نمونه آماری این پژوهش نیز شامل 60 زن جوان راست و چپ دست می باشند که بصورت در دسترس و براساس معیارهای ورود و خروج انتخاب و به صورت تصادفی در چهار گروه تقسیم شدند. تکالیف مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل تکلیف زمان عکس العمل زنجیره متناوب، مقیاس حافظه وکسلر نسخه سوم و آزمون حافظه کاری اِن بَک بود. آزمودنی های مورد مطالعه در پیش آزمون، آزمون اکتساب، آزمون یادداری فوری و 48 ساعت پس از آن در آزمون یادداری شرکت کردند. نتایج نشان داد بین عملکرد حافظه کاری در مرحله پیش آزمون با هر یک از مراحل اکتساب، یادداری فوری و یادداری تاخیری، بین عملکرد حافظه کاری در مرحله اکتساب با مراحل یادداری فوری و یادداری تاخیری، و بین عملکرد حافظه کاری در مرحله یادداری فوری با یادداری تاخیری تفاوت معنادار بود. مقایسه عملکرد حافظه کاری گروه ها نشان داد آزمودنی های گروه های آزمایشی چپ دست در مراحل اکتساب، یادداری فوری و یادداری تاخیری عملکرد حافظه کاری بهتری نسبت به آزمودنی های گروه های دیگر دارند. نتایج مطالعه حاضر نشان داد افراد راست و چپ برتر دارای عملکرد بهتری در حافظه کاری بودند، لذا پیشنهاد می شود مربیان جهت آموزش و همچنین بازتوانی عملکرد به مسئله برتری جانبی توجه ویژه ای داشته باشند.
طراحی مدل تأمین مالی ورزش های سود محور با تأکید بر ورزش زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۷)
51 - 36
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این تحقیق طراحی مدل تأمین مالی ورزش های سودمحور با تأکید بر ورزش زنان بود.روش پژوهش: این پژوهش از نظر نوع هدف، اکتشافی و از نظر نوع راهبرد، پژوهش کیفی است که در روش اجرای آن از روش نظریه داده بنیاد استفاده شد. مشارکت کنندگان در تحقیق صاحب نظران حوزه ورزش زنان بودند که مطابق با روش نمونه گیری هدفمند و اشباع نظری برابر با 15 نفر انتخاب شدند. سه فرایند هم پوش کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی جهت تحلیل داده ها استفاده شد و به اعتمادپذیری و تعمیم پذیری از معیارهای لینکلن و گوبا (1985) که مبتنی بر باورپذیری، انتقال پذیری، اطمینان پذیری و تأییدپذیری است، استفاده شد.یافته ها: مطابق با یافته های تحقیق در بخش کدگذاری باز 114 مفهوم، در بخش کدگذاری محوری 20 مقوله فرعی و در نهایت در مرحله کدگذاری گزینشی تعداد پنج مقوله اصلی (شرایط علی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها) احصا شد.نتیجه گیری: با اقتباس از یافته های تحقیق به مسئولان مربوط پیشنهاد می شود در تأمین مالی به این مقوله ها و زیرمقوله های آنها اهمیت دهند.
تأثیر تمرین و مکمل گیری ویتامین D بر تغییرات هورمونی و عملکردی فوتبالیست های نخبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: کمبود ویتامین D با افزایش سطوح هورمون پاراتیروئید پلاسما همراه است که منجر به افزایش تأثیرات منفی و مخرب بر ارگانیسم و کاهش عملکرد عضلانی می گردد. پژوهش حاضر با هدف تأثیرمکمل گیری ویتامین D بر تغییرات هورمونی و عملکردی فوتبالیست های نخبه زن تیم ملی ناشنوا انجام گرفت.مواد و روش ها: بدین منظور 22 فوتبالیست زن تیم ملی ناشنوایان (سن 3.24±26.20 سال، قد 3.23±155.15 سانتی متر، وزن 2.46±56.68 کیلوگرم و شاخص توده بدن 1.07±23.61 کیلو گرم/مجذور قد) به صورت داوطلبانه با آرایش تصادفی به دو گروه مکمل (11نفر) و دارونما (11نفر) تقسیم شدند. آزمودنی ها 120 دقیقه قبل از فعالیت، ویتامین D و دارونما را به روش دوسوکور مصرف کردند. از آزمودنی ها قدرت بیشینه عضلات پا، توان بی هوازی و هوازی، سرعت، چابکی و 5 سی سی خون ناشتا قبل و بعد از آزمون گرفته شد. برنامه تمرینی شامل یک دوره برنامه تمرینات تداومی، پلیومتریک، مقاومتی و اختصاصی بود. برای تحلیل داده ها از آزمون های شاپیروویلک، تحلیل کوواریانس یک راهه استفاده شد (0.05>P < span lang="FA">). یافته ها: تحلیل کوواریانس یک راهه نشان داد، بین میانگین ویتامین D (نانوگرم/میلی لیتر)، قدرت پا (کیلوگرم) و توان بی هوازی (وات) برحسب عضویت گروه (مکمل وکنترل) تفاوت معنی داری مشاهده می شود (0.05>P < span lang="FA">). بین میانگین باقیمانده نمرات توان هوازی، سرعت، پاراتیروئید و کلسیم تفاوت معنی داری در گروه مکمل و کنترل مشاهده نشد (0.05). یافته های تحقیق حاکی از افزایش معنی دار سرمی ویتامین D (19.58 نانوگرم/میلی لیتر) در گروه مکمل نسبت به کنترل شد (0.05>P < span lang="FA">). بحث و نتیجه گیری: مطلوب ترین نتیجه پژوهش حاضر اینست که سطح مطلوب ویتامین D منجر به بازجذب کلسیم توسط کلیه ها و دستگاه گوارش و کنترل سطح هورمون های پاراتیروئیدی برای عملکرد بهینه عضله اسکلتی می شود. بنابراین، حفظ سطوح (OH)D-25 می تواند بازیابی را جهت تولید نیروی عضلانی در حین اجرای تمرینات شدید تسریع کند. ورزشکاران باید در طول سال مورد ارزیابی قرار گیرند و در صورت بروز مشکل مکمل گیری انجام پذیرد.
اثر هشت هفته تمرین مقاومتی پیش رونده بر توانایی راه رفتن، خستگی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: تمرین ورزشی یک راهکار موثر در درمان بیماری MS محسوب می شود. در این مطالعه، به بررسی تاثیر تمرین مقاومتی فزاینده بر میزان خستگی، توانایی راه رفتن و کیفیت زندگی در زنان مبتلا به MS پرداخته شد.مواد و روش ها: 16 نفر از زنان مبتلا به MS در این پژوهش شرکت کردند. این افراد به طور تصادفی در دو گروه شاهد (8.15±32.37 سال) و گروه آزمایش (5.37±29.71 سال) قرار گرفتند. در گروه آزمایش فعالیت مقاومتی فزاینده به مدت 8 هفته اجرا شد. قبل و پس از برنامه تمرینی، سرعت راه رفتن، استقامت راه رفتن، خستگی و کیفیت زندگی مورد ارزیابی قرار گرفت. از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری برای آنالیز آماری استفاده شد. سطح معناداری 0.05>P در نظر گرفته شد.یافته ها: توانایی سرعت و استقامت راه رفتن در گروه آزمایش نسبت به قبل از تمرین به طور معنا داری افزایش یافت؛ اما، در گروه شاهد سرعت و استقامت راه رفتن نسبت به قبل کاهش معناداری یافت (0.04=P). از طرفی، کاهش معنادار خستگی در گروه آزمایش نسبت به قبل از تمرین نشان داده شد (0.001=P)؛ درحالی که خستگی در گروه شاهد نسبت به قبل به طور غیرمعناداری افزایش پیدا کرد (0.73=P). تمرینات مقاومتی موجب بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به MS نسبت به قبل از تمرین شد (0.01=P)، این در حالی است که میزان کیفیت زندگی (0.04=P) گروه شاهد نسبت به قبل کاهش یافت (0.04=P). میزان کیفیت زندگی و خستگی در قبل و پس از مداخله تمرینی بین دو گروه تفاوت معناداری وجود ندارد، اما توانایی راه رفتن (سرعت و استقامت) پس از مداخله تمرینی در گروه آزمایش به طور معناداری بیشتر از گروه شاهد بود.بحث و نتیجه گیری: تمرین مقاومتی فزاینده با شدت متوسط می تواند منجر به افزایش توانایی راه رفتن، کاهش خستگی و در نهایت منجر به بهبود کیفیت زندگی زنان مبتلا به MS می شود.
طراحی الگوی ایجاد ظرفیت ها و بسترهای سیاسی در ورزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش طراحی الگوی ایجاد ظرفیت ها و بسترهای سیاسی در ورزش با استفاده از نظریه داده بنیاد بود. روش تحقیق تحلیلی بوده که بدین منظور از روش شناسی کیفی استفاده شد. استراتژی تحقیق، استفاده از نظریه برخاسته از داده ها بود. مشارکت کنندگان در تحقیق 16 نفر شامل خبرگان مدیریت ورزشی، کارشناسان وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک بودند. رشته تحصیلی و داشتن تالیفات علمی مرتبط با حوزه سیاست و دیپلماسی ورزش، دارا بودن سمت های مدیریتی و تجارب اجرایی در عرصه ورزش از جمله شاخص های انتخاب لیست اولیه صاحب نظران بود و استراتژی نمونه گیری در بخش کیفی هدفمند و با حداکثر تنوع یا ناهمگونی بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل محتوای مصاحبه ها و کدگذاری استفاده شد. ابزار تحقیق مصاحبه باز بود و نتایج بر مبنای سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. یافته ها نشان داد جریان سازی، کرسی های بین المللی، سیاست گذاری و برنامه ریزی معرف های عوامل علّی بودند. پدیده های محوری شامل جایگاه ورزش کشور در جهان،نقش سیاسی ورزش، توسعه اقتصادی ورزش، جامعه پذیری ورزش، توسعه روابط بین الملل بود. عوامل زمینه ای بستر سازی، آموزش و تربیت نیروی انسانی، مدیریت دانش بود. همچنین عوامل مداخله گر شامل رابطه سیاست خارجی با ورزش، رابطه سیاست داخلی با ورزش را تشکیل دادند. راهبردهای پژوهش شامل سرمایه گذاری در جهت ارتقاء قدرت نرم، تربیت نیروی انسانی، تدوین برنامه راهبردی، استفاده از تمام ظرفیت ها بود. در نهایت بهبود روابط بین المللی ورزش از طریق سیاست، ابزار قدرت و تاثیرگذاری ورزش پیامدهای حاصل از پژوهش حاضر را تشکیل دادند.
مقایسه دو شیوه تمرینی منتخب روی برخی متغیرهای فیزیولوژیکی و عملکردی بازیکنان نوجوان تنیس روی میز باشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: شناسایی موثرترین شیوه های تمرینی برای توسعه قابلیت های جسمانی و عملکردی ورزشکاران از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف تحقیق حاضر مقایسه دو شیوه تمرینی منتخب روی برخی متغیرهای فیزیولوژیکی و عملکردی بازیکنان تنیس روی میز باشگاهی بود.مواد و روش ها: تعداد 16 بازیکن نوجوان پسر در گروه های تمرین ترکیبی (تعداد 10 نفر با شاخص توده بدنی 65.3±19.1 کیلوگرم برمترمربع) و تمرین سنتی (تعداد 8 نفر با شاخص توده بدنی 21.1±19.1 کیلوگرم بر مترمربع) که حداقل دو سال تجربه شرکت در مسابقات استانی داشتند، به شکل در دسترس انتخاب شدند. در تمرینات سنتی تاکید روی تمرین های مهارتی و در ترکیبی منتخب تمرکز روی تمرینات قدرتی- هوازی بود که به مدت هشت هفته و سه جلسه در هفته انجام شد. برخی متغیرهای موثر در اجرای آزمودنی ها شامل توان بی هوازی، توان هوازی، سرعت و عملکرد مهارتی در پیش و پس آزمون در شرایط نسبتاً یکسان اندازه گیری شد. داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معناداری 0/05>P تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که در متغیرهای سرعت (ترکیبی=11.9- ؛ سنتی=0.5%)، چابکی (ترکیبی=8.9-% ؛ سنتی= بدون تغییر)، اوج توان بی هوازی (ترکیبی=14.5؛ سنتی=17.3-%)، میانگین توان بی هوازی (ترکیبی=5.9 ؛ سنتی=23.4-%)، ظرفیت هوازی (ترکیبی=5.9 ؛ سنتی=0.55-%)، قدرت مچ دستی (ترکیبی=25.9؛ سنتی=4%) بهبودی معناداری در گروه ترکیبی نسبت به سنتی مشاهده شد (0/05>P). از سوی دیگر، در مهارت های تاپ اسپین فورهند (ترکیبی=46.5 ؛ سنتی=74.7%) و تاپ اسپین بک هند (ترکیبی=51.2 ؛ سنتی=83.2%) آزمودنی های گروه سنتی پیشرفت معناداری نسبت به گروه تمرین ترکیبی نشان دادند (0/05>P).بحث و نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که اجرای تمرینات سنتی احتمالاً تغییرات قابل توجهی روی قابلیت های فیزیولوژیکی بازیکنان ایجاد نکرد و حتی بازیکنان تنیس روی میز ممکن است در مسابقات متوالی کاهش در عملکرد را تجربه نمایند.