مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
کلسیم
حوزه های تخصصی:
تغییرات الکترولیت ها در بدن به طور وسیعی برای تعیین ارتباط این تغییرات با فعالیت بدنی مطالعه شده است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تأثیر فعالیت کوتاه مدت بیشینه بر غلظت برخی الکترولیت های سرم مردان جوان فعال و کمتحرک اجرا شده است. این مطالعه روی 60 نفر از مردان داوطلب سالم دانشگاهی انجام شد که به طور تصادفی به دو گروه فعال و کم تحرک تقسیم شدند. مشخصات شرکت کنندگان در گروه مردان فعال (6/5 ± 9/26 سال، 12/6 ± 179 سانتی متر، 54/7 ± 20/75 کیلوگرم) و در گروه مردان کم تحرک (8/5 ± 5/27 سال، 05/5 ± 176 سانتی متر، 95/8 ± 50/88 کیلوگرم) بود. آزمون بیشینه نوار گردان بالک به عنوان فعالیت بیشینه به اجرا در آمد. بلافاصله پس از اجرای آزمون، نمونه خون پس آزمون آزمودنی ها برای تعیین غلظت الکترولیت های سدیم، کلسیم، پتاسیم و منیزیم سرم گرفته شد و با نمونه های خون قبل از آزمون، در هر دو گروه مقایسه شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل و t همبسته در سطح معنی داری 05/0 > p استفاده شد. فعالیت کوتاه مدت بیشینه به افزایش غلظت کلسیم، سدیم و منیزیم و کاهش غلظت پتاسیم سرم منجر شد و این تغییرات در تمامی موارد معنی دار بود (05/0 > p). بین غلظت الکترولیت های سرم مردان جوان فعال و کم تحرک، پس از اجرای فعالیت بیشینه، تفاوت معنی داری دیده نشد. اگرچه ممکن است سطح آمادگی بدنی آزمودنی ها تأثیری بر مقادیر پایه ای یا پس از فعالیتِ الکترولیت های سرم نداشته باشد، فعالیت های بدنی کوتاه مدت با شدت بیشینه، اثرات واضحی بر تغییرات الکترولیت ها به جا گذاشت.
تأثیر 12 هفته تمرینات هوازی شدت متوسط بر تراکم استخوانی و شاخص های سرمی استخوان در زنان یائسة کم تحرک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر 12 هفته ای تمرین هوازی با شدت متوسط بر تراکم مواد معدنی استخوانی مهره های کمری و گردن ران و نیز سطوح سرمی کلسیم و فسفر در زنان یائسة کم تحرک بود. جامعة آماری این پژوهش را زنان یائسة سالم و کم تحرک 55 تا 70 ساله شهرستان ارومیه تشکیل دادند. جهت انجام پژوهش، 20 زن یائسة سالم و کم تحرک داوطلب و واجد شرایط (با میانگین سنی 12/2±60 سال، قد 17/6±71/156 سانتی متر، وزن 28/10±47/72 کیلوگرم و شاخص تودة بدن 24/3±46/29 کیلوگرم بر مترمربع) به صورت تصادفی در دو گروه فعالیت ورزشی (11 زن) و کنترل (نه زن) قرار گرفتند. گروه فعالیت ورزشی به مدت 12 هفته، هر هفته سه جلسه و در هر جلسه به مدت 50 تا 60 دقیقه تمرین هوازی پیاده روی و دوی سبک با شدت 65 الی 70 درصد حداکثر ضربان قلب را در نوبت صبح اجرا کرد، اما گروه کنترل در هیچ مداخله ای شرکت نداشت. شایان ذکر است که 24 ساعت قبل و نیز پس از 12 هفته برنامة تمرینی، به منظور اندازه گیری تراکم استخوانی و شاخص های سرمی، به ترتیب دانسیتومتری و نمونه گیری خون از گروه فعالیت ورزشی و کنترل به عمل آمد. همچنین، ارزیابی تراکم استخوانی مهره های کمری و گردن ران با دستگاه دگزا انجام شد و ارزیابی سطوح سرمی کلسیم و فسفر به ترتیب با دستگاه های اتوآنالایزر و بیوتکنیکال این استرومنت ایتالیا صورت گرفت. علاوه براین، اطلاعات مربوطه با به کارگیری روش آماری توصیفی و استنباطی آنکوا در سطح معناداری (0.05≥P) و با استفاده از نرم افزار اس. پی. اس. اس نسخة 23 تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان می دهد که در گروه فعالیت ورزشی در مقایسه با گروه کنترل پس از 12 هفته تمرین هوازی شدت متوسط، تفاوت معناداری در تراکم استخوانی مهره های کمری و گردن ران، تی اسکور مهره های کمری و گردن ران و نیز سطوح سرمی کلسیم و فسفر مشاهده نمی شود (P>0.05). نتایج درون گروهی نیز تفاوت معناداری را در هیچ یک از متغیرها نشان نمی دهد (P>0.05). به طورکلی، یافته ها بیانگر آن است که 12 هفته برنامة فعالیتورزشی هوازی با شدت متوسط مانند پیاده روی و دوی سبک، تأثیری بر تراکم استخوانی و سطوح سرمی کلسیم و فسفر ندارد.
تعامل ویتامین دی و کلسیم همراه با تمرین دایره ای خیلی شدید بر BDNF و درصد چربی سالمندان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۶)
5 - 20
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تعامل ویتامین دی و کلسیم همراه با تمرین دایره ای خیلی شدید بر BDNF و درصد چربی سالمندان دارای اضافه وزن بود. روش پژوهش: 32 زن سالمند سالم، تصادفی به چهار گروه 1. تمرین و مکمل، 2. تمرین و دارونما، 3. مکمل و 4. کنترل تقسیم شدند. پروتکل تمرینی سه جلسه در هفته به مدت هشت هفته بود. گروه مکمل، روزانه 1000 میلی گرم قرص کلسیم جوشان و 50000 واحد بین المللی ویتامین D را در هفته مصرف کردند. یافته ها: نتایج نشان داد درصد چربی در گروه تمرین+مکمل نسبت به مکمل (001/0P=) و کنترل (001/0P=) و تمرین+دارونما (045/0P=) کاهش معناداری داشته است. همچنین درصد چربی در گروه تمرین+دارونما نسبت به کنترل (001/0P=) کاهش معناداری داشت. با این حال، درصد چربی در گروه تمرین+دارونما نسبت به مکمل (127/0P=) تفاوت معناداری را نشان نداد. علاوه بر این، درصد چربی در گروه مکمل نسبت به کنترل (047/0P=) کاهش معناداری داشت. BDNF در گروه تمرین+مکمل نسبت به گروه مکمل (002/0P=) و کنترل (001/0P=) افزایش معناداری داشت، اما نسبت به گروه تمرین+دارونما (085/0P=) تفاوت معناداری مشاهده نشد. همچنین BDNF در حدّ معناداری در گروه تمرین+دارونما نسبت به گروه کنترل (003/0P=) و مکمل (01/0P=) افزایش داشت. در مقابل، تفاوت معناداری بین گروه مکمل و کنترل (985/0P=) مشاهده نشد. نتیجه گیری: در مجموع، تعامل تمرین و مکمل به کاهش معنادار درصد چربی و افزایش معنادار BDNFدر سالمندان دارای اضافه وزن منجر شد.
بررسی وضعیت معیشتی مناطق باستانی ایران در دوره اشکانی بر اساس مطالعه آزمایشگاهی استخوان های انسانی کشف شده از محوطه های این دوره(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۹ بهار و تابستان ۱۳۹۱ شماره ۱۷
113 - 126
حوزه های تخصصی:
پی بردن به وضعیت زیست محیطی و الگوی معیشتی در محوطه های باستانی یکی از مسائل مهم در مطالعات باستان شناسی است. باستان شناسان از روش های گوناگونی برای انجام این مطالعات استفاده می کنند؛ یکی از این روش ها بررسی وضعیت غذایی از طریق اندازه گیری و مطالعه عناصر تشکیل دهنده اسکلت های باستانی است. اشکانیان در طول سالهای ۲۳۸ پ.م تا ۲۲۴ م بر ایران حکومت کردند. آن ها به مرور قلمرو خود را از شرق به غرب گسترش داده و نواحی جدیدی را به قلمرو خود افزودند. گسترش قلمرو اشکانی باعث شد که مناطق متنوعی از نظر زیست محیطی در قلمروی این پادشاهی بگنجد. تنوع زیست محیطی باعث ایجاد تنوع غذایی در محوطه های مختلف بازمانده از این دوره شد. تجزیه عنصری دندان های اسکلت های انسانی که از محوطه ها و گورستان های دوره اشکانی به دست آمده، اطلاعات ارزشمندی را درباره الگوی غذایی مردمان این دوره در اختیار ما قرار می دهد. در این مقاله با هدف دستیابی به اطلاعاتی درباره وضعیت غذایی در دوره اشکانی با استفاده از دستگاه PIXE (گسیل پرتو X در اثر بر انگیختگی با پروتون) به تجزیه عنصری دندان های اسکلت های انسانی این دوره می پردازیم. دندان های مورد مطالعه از شیان، خرند، گنداب، ولیران و نخل ابراهیمی به دست آمده اند. آهن، کلسیم، استرانسیوم، روی و فسفر عناصری هستند که در این پژوهش مورد تأکید قرار می گیرند. در این پژوهش موفق به کسب اطلاعاتی درباره نوع غذاهای مصرفی وتنوع غذایی در جوامع مورد مطالعه در دوره اشکانی شده ایم.
بررسی رابطه میان حلزون های خشکی زی و ویژگی های فیزیکوشیمیایی خاک در جنگل های هیرکانی شمال ایران؛ رویکرد حفاظتی در تنوع زیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار محیط جغرافیایی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹
201 - 214
حوزه های تخصصی:
پیشینه و هدف
عوامل مختلفی تنوع زیستی یک اکوسیستم را تحت تاثیر قرار می دهند و یکی از مهم ترین این عوامل ویژگی های فیزیکوشیمیایی خاک است. در اکوسیستم های خشکی بویژه جنگل ها، بستر خاک، زیستگاه گونه ها ی متنوعی از بی مهرگان است. حلزون های زمینی بعنوان یکی از مهم ترین گروه های بی مهرگان خشکی زی در اکوسیستم های جنگلی بشمار می روند. یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار بر توزیع زیستی حلزون ها، ویژگی های فیزیکوشیمیایی خاک است. در این مطالعه ارتباط میان حضور حلزون ها و شش پارامتر خاک شامل اسیدیته (pH )، کلسیم کل (Ca)، منیزیم کل (Mg)، کلسیم تبادلی (Ca++)، منیزیم تبادلی++) (Mg و درصد رطوبت اشباع؛ بعنوان عوامل مهم تاثیر گذار در پراکنش حلزون های خشک زی مورد بررسی قرار گرفت.
روش شناسی
محدوده جغرافیایی مورد مطالعه این پژوهش، واقع در جنگل های هیرکانی ایران است. ایستگاه های نمونه برداری پس از بررسی های میدانی انجام شده در سه ناحیه جنگلی مختلف در شهرهای کردکوی، آمل و تنکابن انتخاب شدند. جهت اطمینان از یک ارزیابی جامع، نمونه برداری در هر جنگل در سه سایت مختلف صورت پذیرفت. برای انجام این مطالعه در مجموع 27 پلات نمونه برداری با ابعداد 3 متر × 3 متر در نه سایت مشخص شده بکار برده شد. شناسایی حلزون ها و تخمین تنوع زیستی با استفاده روش بارکدینگ DNA صورت پذیرفت. به منظور توصیف آماری جوامع مورد بررسی، مقادیر مربوط به فراوانی افراد (تعداد کل حلزون ها) و همچنین تنوع گونه ای آن ها به تفکیک جنگل ها برای هر سایت مشخص شد. آنالیز های مربوط به اندازه گیری فاکتورهای خاک با استفاده از روش های استاندارد آزمایشگاهی صورت پذیرفت. بمنظور کاهش ابعاد داده ها و تعیین متغیرهای اصلی از آنالیز تعیین مولفه اصلی (PCA) استفاده شد و جهت تعیین رابطه میان فاکتورهای فیزیکوشیمیایی خاک و حضور حلزون ها آنالیز همبستگی کانونی (CCA) مورد استفاده قرار گرفت. این آنالیز با مشخص نمودن میزان همبستگی بین پارامترها نشان می دهد که چگونه متغیرهای محیطی با توزیع گونه ها در مکان های مختلف مرتبط هستند. این آنالیزها با استفاده از نرم افزارR V.4.0.3 و بکارگیری بسته factoextra در این نرم افزار صورت پذیرفت.
یافته ها و بحث
در مجموع تعداد 679 عدد حلزون در ایستگاه های نمونه برداری جمع آوری شد. نتایج درخت تبارشناختی و تعیین حدود گونه ای نشان داد که 37 سکانس بدست آمده متعلق به 10 OTU می باشند. نتایج آنالیز ANOVA تفاوت در فراوانی کل حلزون ها میان جنگل ها را معنی دار ارزیابی نموده است. فاکتورهای اصلی برای آنالیز CCA توسط PCA انتخاب شدند. CCA با استفاده از کلسیم کل، منیزیم کل و درصد رطوبت اشباع انجام شد و نتایج نشان داد آن ها رابطه مثبتی را با اکثر OTU ها و همچنین فراوانی حلزون ها داشتند. این فاکتورها نقش مهمی را در توزیع حلزون های خشکی زی ایفا می کنند. نیاز آن ها به کلسیم و منیزیم جهت بازسازی پوسته نیازی اساسی است. همچنین مناطق با خاک مرطوب تر زیستگاه های مطلوب تری را برای حلزون ها فراهم می کنند.
نتیجه گیری
در این پژوهش با در نظر گرفتن چند فاکتور کلیدی رابطه میان ویژگی های خاک و جامعه حلزون ها در بخش هایی از جنگل های هیرکانی مورد بررسی قرار گرفت و به ارائه یک ارزیابی کلی در مورد این ارتباط منتج شد. چنین مطالعاتی اطلاعاتی پایه ای را تولید می کنند که به توسعه یک شاخص زیستی بومی سازی شده بر پایه حلزون های خشکی زی ناحیه هیرکانی کمک می کند. استفاده از یک شاخص بومی در توسعه استراتژی های مدیریتی برای حفظ فون حلزون ها کاربردی است.
بررسی تغییرات آنژیوژنز، هایپوکسی بافتی و جریان یونی کلسیم بافت قلبی رت های نابالغ، بالغ و پیر متعاقب تمرین ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: در سطح سلولی تاثیرات حفاظت قلبی ناشی از ورزش بر بافت قلب در سنین محتلف متفاوت است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تغییرات آنژیوژنز (VEGF)، هایپوکسی بافتی (HIF-1) و جریان یونی کلسیم (Calcineurin) بافت قلبی رت های نابالغ، بالغ و پیر متعاقب تمرین ترکیبی م ی باشد.مواد و روش ها: تعداد 30 سر رت نر نژاد ویستار در سه رده سنی 2 هفتگی، 8 هفتگی و 24 ماهگی تهیه (هر رده سنی 10 سر) و هر رده سنی به دو گروه کنترل و تمرین تقسیم شدند (هر گروه 5 سر). در گروه تمرین ترکیبی حیوانات به صورت یک روز در میان برنامه تمرینی مقاومتی یا هوازی را به مدت 6 هفته انجام می دادند. میزان اضافه بار در برنامه تمرین مقاومتی بر اساس وزن بدن حیوانات از 30% در هفته اول به 120% وزن بدن در هفته آخر تعیین شد. برای تمرین هوازی نیز شدت تمرین از 50 درصد حداکثر سرعت در هفته اول به 80 درصد در هفته آخر رسید. پس از 6 هفته تمرین، حیوانات قربانی و بافت قلب برای اندازه گیری فاکتورهای VEGF، HIF-1 و Calcineurin با روش RTPCr جدا گردید. برای آنالیز داده ها از روش آماری تحلیل واریانس یک راهه با معناداری 0.05>P استفاده شد.یافته ها: گروه تمرین 8 هفتگی مقادیر بالاتری در بیان ژن VEGF بافت قلب، نسبت به گروه کنترل خود (کنترل 8 هفتگی) نشان داد (0.02=P). با این وجود، بین گروه های تمرین در سه رده در بیان ژن VEGF تفاوت معنی داری وجود نداشت (0.05<P). همچنین، بین گروه های کنترل و تمرین در هر رده سنی و بین گروه های تمرین در سه رده در بیان ژن HIF-1 و Calcineurin قلبی تفاوت معنی داری وجود نداشت (0.05<P). بحث و نتیجه گیری: انجام تمرین ورزشی در سنین جوانی تاثیرات مطلوب تر سلولی (به ویژه تنظیم مثبت فاکتور رگ زایی) بر جای می گذارد. لذا برای داشتن یک دوره سالمندی با کیفیت پیشنهاد می شود از سنین جوانی تمرینات مقاومتی- هوازی منظم انجام شود.
تأثیر 12 هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط (W-WJMIEP-R) بر سطوح سرمی ویتامین D، هورمون پاراتیروئید، کلسیم و فسفر در زنان یائسه اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: پوکی استخوان بیماری متابولیکی استخوان است که کاهش عمومی و شدید چگالی استخوان را به همراه دارد. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر دوازده هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط بر سطوح سرمی ویتامینD، هورمون پاراتیروئید، کلسیم و فسفر در زنان یائسه کم تحرک بود.
روش شناسی: این مطالعه از نوع تحقیقات نیمه تجربی با دو گروه تجربی و کنترل بود. 20 زن یائسه کم تحرک داوطلب و واجد شرایط با میانگین سنی 12/2±60سال و شاخص توده بدن 24/3±46/29کیلوگرم بر مترمربع به صورت تصادفی در دو گروه تجربی (10زن) و کنترل (10زن) در این پژوهش شرکت نمودند. گروه فعالیت ورزشی در برنامه 12 هفته ای، هر هفته سه جلسه و در هر جلسه به مدت زمان 50 تا 60 دقیقه تمرینات هوازی با شدت 65 الی 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره را اجرا کردند، درحالیکه گروه کنترل در هیچ مداخله ای شرکت نداشتند. از گروه تجربی و کنترل 24 ساعت قبل و بعد از 12 هفته برنامه تمرینی در حالت ناشتا به منظور اندازه گیری متغیرهای وابسته نمونه گیری خون به عمل آمد. اطلاعات مربوطه با روش آماری توصیفی و استنباطی تی همبسته و آنکوا در سطح معناداری (05/0≥p ) و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج بین گروهی نشان داد که پس از 12 هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط سطوح سرمی ویتامینD، کلسیم و فسفر تفاوت معناداری نداشت (05/0<P )، درحالیکه سطوح سرمی هورمون پاراتیروئید افزایش معناداری داشت (05/0≥p ).
بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن است که 12 هفته فعالیت ورزشی هوازی پیاده روی و دوی سبک با شدت متوسط 65 الی 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره سطوح سرمی ویتامین D، کلسیم و فسفر را تحت تأثیر قرار نمی دهد، درحالی که هورمون پاراتیروئید را افزایش می دهد که احتمالاً ناشی از دوگانگی اثرات آن برای بهبود توده استخوانی در زنان یائسه 50 الی 70 سال است.
تأثیر تمرین و مکمل گیری ویتامین D بر تغییرات هورمونی و عملکردی فوتبالیست های نخبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: کمبود ویتامین D با افزایش سطوح هورمون پاراتیروئید پلاسما همراه است که منجر به افزایش تأثیرات منفی و مخرب بر ارگانیسم و کاهش عملکرد عضلانی می گردد. پژوهش حاضر با هدف تأثیرمکمل گیری ویتامین D بر تغییرات هورمونی و عملکردی فوتبالیست های نخبه زن تیم ملی ناشنوا انجام گرفت.مواد و روش ها: بدین منظور 22 فوتبالیست زن تیم ملی ناشنوایان (سن 3.24±26.20 سال، قد 3.23±155.15 سانتی متر، وزن 2.46±56.68 کیلوگرم و شاخص توده بدن 1.07±23.61 کیلو گرم/مجذور قد) به صورت داوطلبانه با آرایش تصادفی به دو گروه مکمل (11نفر) و دارونما (11نفر) تقسیم شدند. آزمودنی ها 120 دقیقه قبل از فعالیت، ویتامین D و دارونما را به روش دوسوکور مصرف کردند. از آزمودنی ها قدرت بیشینه عضلات پا، توان بی هوازی و هوازی، سرعت، چابکی و 5 سی سی خون ناشتا قبل و بعد از آزمون گرفته شد. برنامه تمرینی شامل یک دوره برنامه تمرینات تداومی، پلیومتریک، مقاومتی و اختصاصی بود. برای تحلیل داده ها از آزمون های شاپیروویلک، تحلیل کوواریانس یک راهه استفاده شد (0.05>P < span lang="FA">). یافته ها: تحلیل کوواریانس یک راهه نشان داد، بین میانگین ویتامین D (نانوگرم/میلی لیتر)، قدرت پا (کیلوگرم) و توان بی هوازی (وات) برحسب عضویت گروه (مکمل وکنترل) تفاوت معنی داری مشاهده می شود (0.05>P < span lang="FA">). بین میانگین باقیمانده نمرات توان هوازی، سرعت، پاراتیروئید و کلسیم تفاوت معنی داری در گروه مکمل و کنترل مشاهده نشد (0.05). یافته های تحقیق حاکی از افزایش معنی دار سرمی ویتامین D (19.58 نانوگرم/میلی لیتر) در گروه مکمل نسبت به کنترل شد (0.05>P < span lang="FA">). بحث و نتیجه گیری: مطلوب ترین نتیجه پژوهش حاضر اینست که سطح مطلوب ویتامین D منجر به بازجذب کلسیم توسط کلیه ها و دستگاه گوارش و کنترل سطح هورمون های پاراتیروئیدی برای عملکرد بهینه عضله اسکلتی می شود. بنابراین، حفظ سطوح (OH)D-25 می تواند بازیابی را جهت تولید نیروی عضلانی در حین اجرای تمرینات شدید تسریع کند. ورزشکاران باید در طول سال مورد ارزیابی قرار گیرند و در صورت بروز مشکل مکمل گیری انجام پذیرد.