صادق عباسیان

صادق عباسیان

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
۱.

اثر مکمل یاری بی کربنات سدیم و دی متیل گلایسین بر پارامترهای بیوشیمیایی خون و عملکرد بی هوازی بسکتبالیست های نخبه جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بی کربنات سدیم دی متیل گلایسین ظرفیت بی هوازی پارامترهای بیوشیمیایی خون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۰
مقدمه و هدف: سیستم انرژی غالب در رشته ورزشی بسکتبال، سیستم بی هوازی است و بازیکنان این رشته ورزشی درصد هستند تا مکمل هایی را مورد استفاده قرار دهند که به افزایش ظرفیت و توان بی هوازی آنها کمک کند. لذا، هدف از این تحقیق مقایسه اثر حاد مکمل یاری بی کربنات سدیم و دی متیل گلایسین بر پارامترهای بیوشیمیایی خون و ظرفیت عملکردی بی هوازی بسکتبالیست های نخبه جوان بود.مواد و روش ها: این مطالعه از نوع مطالعات نیمه تجربی و با طرح تکرارهای زمانی بود. بر همین اساس، 15 بسکتبالیست نخبه سالم با میانگین سن 0.37±16 سال و وزن 2.56±72.02  کیلوگرم به سه گروه بی کربنات سدیم، دی متیل گلایسین و دارونما تقسیم شدند. به هر سه گروه محلول 500 میلی لیتری حاوی 300 میلی گرم بی کربنات سدیم، 400 میلی گرم دی متیل گلایسین و دارونما داده شد. پیش و پس از مکمل یاری و پس از اجرای آزمون 30 ثانیه ای دوچرخه وینگیت، نمونه های خون جمع آوری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معناداری 0.05>P استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد پس از مکمل یاری بی کربنات سدیم و دی متیل گلایسین، هر چند لاکتات خون افزایش اندکی یافته بود، بااین حال این افزایش معنادار نبود. مصرف بی کربنات سدیم، مقادیر تامپون خارج سلولی بی کربنات را به طور معناداری افزایش داد (0.05>P).بحث و نتیجه گیری: مصرف بی کربنات سدیم در بسکتبالیست های جوان می تواند به طور معناداری ظرفیت بیوشیمیایی خون را طی تمرین تناوبی شدید کوتاه مدت، افزایش دهد. هم زمان، مصرف بی کربنات سدیم احتمالاً می تواند به سبب افزایش ظرفیت تامپونی، عملکرد بی هوازی را بهبود بخشد.
۲.

رتباط سنجی میان سطوح ریلکسین و آسیب های عضلانی-اسکلتی در زنان تمرین کرده جوان و یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استروژن تمرین ورزشی ریلکسین و یائسگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۷ تعداد دانلود : ۱۶۴
همراه با تغییرات هورمونی طی فرآیند یائسگی، نشان داده شده است که هورمون ریلکیسن در ارتباط با هورمون استروژن می تواند تغییراتی را در عملکرد سیستم های بدنی دارا باشد. لذا، هدف از تحقیق حاضر ارتباط سنجی بین سطوح ریلکسین و آسیب های عضلانی-اسکلتی در زنان تمرین کرده یائسه و جوان بود. این مطالعه از نوع تحقیقات تحلیلی - توصیفی بود که به صورت گذشته نگر انجام پذیرفت. این پژوهش شامل دو گروه متشکل از زنان تمرین کرده یائسه (تعداد 13 نفر زن یائسه با دامنه سنی60 – 45 سال) و جوان (تعداد 8 نفر زن جوان با دامنه سنی 30 – 18 سال) بود که پس از فراخوان عمومی طبق معیارهای ورود و خروج تحقیق انتخاب شدند. سپس، اندازه گیری های مربوط به سطح و سابقه فعالیت ورزشی، یائسگی، آسیب ها و اختلالات عضلانی-اسکلتی و نمونه گیری خونی انجام پذیرفت. پس از جمع آوری داده ها، از نرم افزاری آماری Stata نسخه 12 جهت تجزیه و تحلیل داده ها سطح معناداری 05/0 p< استفاده شد. نتایج بیانگر آن بود که سطح ریلکسین زنان تمرین کرده یائسه نسبت به زنان جوان به طور معناداری پایین تر بود(46/3= 19t و 003/0=P). همچنین، نتایج نشان داد که ارتباط بین ریلکسین و آسیب های عضلانی اسکلتی به لحاظ آماری معنادار نبود (05/0<p). مطالعه حاضر نشان داد که سطوح ریلکیسن زنان یائسه تمرین کرده نسبت به زنان جوان تمرین کرده پایینتر است و احتمالا تغییرات سن، بروز یائسگی و تغییرات هورمونی وابسته به آن و نه لزوما سابقه ورزشی عامل کاهش ریلکسین است.
۳.

The comparison of the effects of yoga, TRX, and combined exercises on pain perception and lordosis angle in women with chronic low back pain and increased lordosis(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: corrective exercises Low Back Pain lumbar lordosis

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸ تعداد دانلود : ۱۰۹
Background : Chronic low back pain (LBP) is one of the most frequent causes of disability in women. Aim: The main purpose of the current study was to compare the effects of yoga, TRX, and exercise-related combination programs on pain and lordosis in women with increased lordosis and LBP. Materials and Methods: In this study, 40 women based on the study's criteria were included in the pre-intervention assessments and randomly divided into three experimental groups (yoga, TRX, and exercise-related combination programs) and control group. At this stage, the lordosis angle of participants was measured using a flexible ruler, and their pain was also measured via the Oswestry Disability Index. Furthermore, the experimental groups performed selected exercises for 60 min/session for three sessions/week for six weeks. Results : Our results demonstrated that there was a statistically significant difference between the yoga, TRX, and exercise-related combination programs in lumbar lordosis ( P = 0.003) and pain levels in women with LBP ( P = 0.007). Also, lumbar lordotic angle showed a significant reduction only in the combined groups subsequent to the period ( P = 0.003). Conclusion : In conclusion, the current findings illustrated that exercise-related combination program than other modalities could be used as an exercise-related treatment method to ameliorate lordosis angle and pain in women with LBP.
۴.

اثر هشت هفته تمرین تناوبی شدید بر تغییرات ضخامت انتیما-مدیای شریان های مرکزی و محیطی مردان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اضافه وزن تمرین تناوبی شدید شریان مرکزی و محیطی ضخامت انتیما - مدیا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۳ تعداد دانلود : ۱۲۵
ارزیابی ضخامت انتیما –مدیای شریانی (IMT) روشی مناسب جهت پیش بینی اولیه آترواسکلروز است. هدف تحقیق، تعیین اثر هشت هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) بر تغییرات ضخامت انتیما-مدیای شریانی مردان دارای اضافه وزن بود. تحقیق از نوع تحقیقات نیمه تجربی با طرح پیش – پس آزمون بود. آزمودنی ها 18 مرد دارای اضافه وزن (نمایه توده بدنی 2/4 ± 9/27 کیلوگرم/متر مربع) بودند که پس از انتخاب، آزمون حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه انجام گرفت و آزمودنی ها به صورت تصادفی به دو گروه تمرین تناوبی شدید (12 نفر) و کنترل (6 نفر) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه HIIT  هشت هفته و 3 جلسه در هفته، 20 تکرار 30 ثانیه ای (با 13 ثانیه استراحت بین هر تکرار) را با شدت 85 الی 90 درصد VO2peak تا انتهای هفته چهارم و 90 الی 95 درصد VO2peak تا انتهای هفته هشتم، انجام دادند. پس از ارزیابی ترکیب بدن (با استفاده از  دستگاه مقاومت زیستی الکتریکی) و ضخامت انتیما-مدیا (شریان های کاروتید و فمورال با استفاده از اولتراسوند و روش B-Mode)، تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از روش آنوای دو طرفه و سطح آلفای کمتر از 05/0 انجام شد. درصد چربی بدن آزمودنی ها در گروه تمرین تناوبی شدید به طور معناداری کاهش یافت(041/0=p). همچنین، کاهش معناداری در IMT شریان فمورال افراد با ضخامت کمتر از 9/0 میلی متر مشاهده شد(026/0=p). نتایج تحقیق بیانگر کاهش IMT شریان های مرکزی و محیطی متعاقب هشت هفته HIIT در مردان دارای اضافه وزن بود. همچنین این احتمال می رود که HIIT تنها باعث کاهش پلاک آترواسکلروزی در افراد با IMT کمتر از 9/0 میلی متر گردد.
۵.

اثر حاد تمرین مقاومتی کاتسو بر هورمون رشد، عامل شبه انسولینی – 1 و لاکتات مردان جوان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لاکتات تمرین کاتسو فاکتور رشد شبه انسولینی-1 (IGF-1) هورمون رشد انسانی (hGH)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۳۳۸ تعداد دانلود : ۵۱۳
تمرینات کاتسو تمرینی مفید و مؤثر برای بهبود فاکتورهای جسمانی مختلف بوده و با آسیب و التهاب عضلانی کمتری همراه است. ازاین رو هدف از تحقیق حاضر مقایسه اثر دو روش تمرینی کاتسو و عدم محدودیت جریان خون بر تغییرات هورمون رشد، IGF-1 و سطح لاکتات مردان جوان سالم بود. این تحقیق از نوع تحقیقات نیمه تجربی با طرح اندازه های تکراری و همچنین استفاده از روش موازنه بود. در این مطالعه 10 مرد جوان 25 - 20 ساله با نمایه توده بدنی 36/21 کیلوگرم بر متر مربع به صورت فراخوان عمومی انتخاب شدند. 72 ساعت پس از تعیین یک تکرار بیشینه (1RM) افراد و همچنین ارزیابی فشار خون عضلات ناحیه ران، اولین جلسه تمرین مقاومتی کاتسو آغاز شد. سپس با گذشت یک هفته از اولین جلسه تمرین کاتسو، همان افراد تمرین مقاومتی بدون محدودیت جریان خون را انجام دادند. به منظور بررسی متغیرهای مورد نظر از افراد در سه وهله متفاوت نمونه گیری خونی به عمل آمد. نتایج نشان داد که سطوح لاکتات و هورمون رشد در هر دو گروه و طی وهله های دوم به طور معناداری افزایش می یابد (05/0 P <). با وجود این، نتایج بیانگر آن بود که بلافاصله پس از فعالیت ورزشی، IGF-1 طی تمرین کاتسو نسبت به تمرین بدون محدودیت به طور معناداری افزایش می یابد (05/0>P). از این نتایج چنین برمی آید که الگوی تغییرات غلظت لاکتات خون و هورمون رشد در هر دو گروه شبیه به هم بود. ضریب همبستگی پیرسون بین سه فاکتور نیز نشان داد که تنها ارتباط بین hGH و لاکتات گروه تمرین کاتسو معنادار است. همچنین تمرین کاتسو به افزایش معنادار IGF-1 نسبت به گروه دیگر منجر شده بود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان