فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۱٬۰۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
Purpose: One of the fields with the highest number of students at Farhangian University is Primary Education. Therefore, the purpose of this study was to evaluate the quality of the Primary Education program at Farhangian University based on the CIPP model.
Methodology: This study was applied in terms of objective and descriptive-survey in terms of implementation method. The study population included faculty members, educational group managers, and graduates of Primary Education from Farhangian University campuses in Tehran province during 2019-2022, and primary school principals in Tehran city in 2022. The sample size was estimated to be 276 individuals (20 faculty members, 6 educational group managers, 200 graduates of Primary Education, and 50 primary school principals) selected through simple random sampling. Data were collected through semi-structured interviews with faculty members and educational group managers and a researcher-made questionnaire filled out by all sample members. The data were analyzed using open, axial, and selective coding methods and examining the desirability of axial and selective codes.
Findings: The findings indicated that for the quality of the Primary Education program at Farhangian University based on the CIPP model, 88 open codes, 31 axial codes, and 7 selective codes were identified.
Conclusion: The results of this study indicated that the status of the Primary Education program at Farhangian University based on the CIPP model was not at a desirable level and improvement of the identified open, axial, and selective codes in this research is necessary for enhancement.
The Structural Equation Model of Educational Sustainable Development (Case Study: East Hormozgan Province Education System)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The objective of this study is to examine and model the structural equations of educational sustainable development within the education system of East Hormozgan Province. The study aims to identify key factors and relationships that contribute to the effective integration of sustainable development principles in education, based on a theoretical framework derived from existing literature.
Methodology: This applied research employs a survey method, targeting all secondary school managers and teachers in East Hormozgan Province, totaling 7,444 individuals. Using stratified random sampling, a sample size of 365 participants was determined through Cochran's formula. Data were collected using a questionnaire based on the theoretical framework and analyzed using SPSS 27 and LISREL 8.80 software. The study employed exploratory factor analysis (EFA) and confirmatory factor analysis (CFA) to validate the proposed model and assess the fit of the data.
Findings: The analysis revealed that all dimensions, including central phenomenon, causal factors, strategies, contextual factors, intervening factors, and outcomes, were effectively represented in the educational sustainable development model. High factor loadings and significant path coefficients indicated strong relationships between the variables. The findings also highlighted the critical role of economic, social, and environmental education in fostering sustainable development. The model demonstrated good fit indices, confirming its robustness and applicability for evaluating ESD initiatives.
Conclusion: The study confirms the importance of integrating sustainable development principles into the educational framework of East Hormozgan Province. The validated model provides a comprehensive approach to assessing and implementing ESD, emphasizing the need for holistic educational strategies and continuous professional development for educators. These findings offer valuable insights for policymakers and practitioners aiming to promote sustainable development through education.
رضایتمندی دانشجویان از کیفیت خدمات آموزشی، پژوهشی، دانشجویی و اداری دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
214 - 230
حوزههای تخصصی:
هدف: ارزیابی میزان رضایتمندی دانشجویان از کیفیت خدمات دانشگاهی از اهمیت خاصی برخوردار است. این پژوهش با هدف بررسی رضایتمندی دانشجویان از کیفیت خدمات آموزشی، پژوهشی، دانشجویی و مالی و پشتیبانی دانشگاه انجام شده است. روش: روش تحقیق حاضر توصیفی پیمایشی از نوع مقطعی بود. نمونه آماری این پژوهش را 419 دانشجوی دانشگاه ملایر تشکیل دادند که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رضایتمندی از کیفیت خدمات استاندارد جعفری راد و همکاران (1393) و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری خی دو، یو من ویتنی و ویلکاکسون استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که رضایتمندی دانشجویان از خدمات آموزشی مناسب و در خدمات پژوهشی، دانشجویی و اداری نامناسب و در مجموع در حد متوسط و کم بوده است. دانشجویان کارشناسی نسبت به کارشناسی ارشد و دکتری و سطح رضایتمندی پایین تری نسبت به خدمات دانشگاه داشتند. اما در سطح رضایتمندی دانشجویان از نظر جنسیت تفاوت معنی داری دیده نشد.نتیجه گیری: پیشنهاد می شود به ارزیابی کیفیت خدمات دانشگاهی براساس نظر دانشجویان توجه شود و برنامه هایی جهت افزایش کیفیت خدمات دانشگاه مخصوصاً خدمات پژوهشی، دانشجویی و اداری در این راستا انجام پذیرد.
بررسی اثربخشی روش تدریس معکوس بر سواد اطلاعاتی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
255 - 265
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش تدریس معکوس بر سواد اطلاعاتی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمه آزمایشی با گروه پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه کنترل بودند. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر اهواز در سال تحصیلی 99-1398 بودند که نمونه ای 50 نفره به صورت هدفمند انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 25 نفر) گمارده شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش پرسشنامه سواد اطلاعاتی تریلز (2007) و مقیاس اشتیاق تحصیلی فردریکز و همکاران(2004) بود. به گروه آزمایش 8 جلسه 70 دقیقه ای آموزش روش تدریس معکوس برگمن و سمز (2014) ارائه شد و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش های آماری استنباطی (تحلیل اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی) با نرم افزار Spss24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که روش تدریس معکوس بر سواد اطلاعاتی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری باعث افزایش نمرات آنان شد و این اثر تا دوره پیگیری یک ماهه ادامه داشت (05/0>P).بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت روش آموزش کلاس معکوس باعث افزایش اشتیاق تحصیلی و سواد اطلاعاتی در دانش آموزان متوسطه (دوم) می شود و از این رو، برنامه ریزان نظام آموزشی باید با معرفی و تشریح بیشتر این روش زمینه استفاده بیشتر معلمان در فرایند یاددهی- یادگیری را فراهم کنند.
طراحی الگو و اعتبارسنجی سواد اطلاعاتی در برنامه درسی دانش آموزان دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
403 - 412
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت سواد اطلاعاتی در عصر حاضر و لزوم گنجاندن آن در برنامه درسی دانش آموزان، پژوهش حاضر با هدف طراحی الگو و اعتبارسنجی سواد اطلاعاتی در برنامه درسی دانش آموزان دوره دوم متوسطه انجام شد.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا آمیخته (کیفی-کمی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی خبرگان رشته های برنامه درسی و آموزش سواد اطلاعاتی شهر تهران در سال 1402 بودند که تعداد 16 نفر از خبرگان (طبق اصل اشباع نظری) با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. جامعه پژوهش در بخش کمّی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که 400 نفر از آنها با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان و تکمیل پرسشنامه محقق ساخته توسط دانش آموزان بودند که شاخص های روانسنجی آنها تایید شد. داده ها با روش های کدگذاری و تحلیل عاملی اکتشافی تحلیل شدند.یافته ها: بر اساس یافته های کدگذاری مصاحبه ها برای سواد اطلاعاتی در برنامه درسی دانش آموزان 40 مولفه در 7 بعد شامل دسترسی و بازیابی اطلاعات، ارزیابی اطلاعات، سازماندهی و ترکیب اطلاعات، ملاحظات اخلاقی اطلاعات، ارتباطات و اشتراک گذاری اطلاعات، عوامل شناختی یادگیری سواد اطلاعاتی و عوامل انگیزشی یادگیری سواد اطلاعاتی شناسایی شد. همچنین، نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که 13 مولفه توانستند 81 درصد و هر 40 مولفه توانستند 100 درصد واریانس سواد اطلاعاتی در برنامه درسی دانش آموزان را تبیین کنند، بار عاملی هر 40 مولفه بالاتر از 70/0 بود و سواد اطلاعاتی در برنامه درسی دانش آموزان بر هر 7 بعد و هر بعد بر مولفه های آن اثر مستقیم و معنادار داشت (001/0P). بنابراین، الگوی طراحی شده سواد اطلاعاتی در برنامه درسی دانش آموزان دارای اعتبار مناسبی بود.نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه جهت بهبود سواد اطلاعاتی در برنامه درسی دانش آموزان می توان زمینه را برای تحقق ابعاد و مولفه های شناسایی شده فراهم کرد.
Identifying Components and Dimensions of Effective Art Education Teaching(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۲ (۲۰۲۴)
166 - 173
حوزههای تخصصی:
Purpose: This study was conducted with the aim of identifying the components and dimensions of effective art education teaching.
Methodology: This research is an applied-developmental study in terms of its objective and a non-experimental (descriptive) study in terms of data collection method, utilizing a cross-sectional survey approach. A qualitative research design was employed to achieve the research objective. The qualitative participant community included professors, teachers, school administrators, and art education specialists in Iraq, selected through purposive sampling. Ultimately, theoretical saturation was achieved after 10 interviews. The qualitative validity was evaluated and confirmed based on Lincoln and Guba's four criteria of credibility, transferability, confirmability, and dependability from the reviewers' perspective. The reliability of the coding of the conducted interviews was estimated using Holsti's coefficient at 0.712, which is considered acceptable. For data analysis, the grounded theory method was utilized in MAXQDA software, and with the extraction of the main and sub-categories of the research, the final model was presented.
Findings: In the present study, the components and dimensions of effective art education teaching were identified to provide a model for art education teachers in Iraq. A total of 210 initial codes were extracted from the interview texts. Through coding, eight concepts and 45 sub-categories were identified, and by classifying these themes into similar categories, eight main categories were recognized.
Conclusion: Based on the obtained results, the paradigmatic model of the research was determined. Causal conditions, including educational content, factors related to the teacher, and teaching style, affect the central phenomenon, which is effective art education teaching. This component, along with contextual conditions, including educational infrastructure and intervening conditions, such as the status of art in society, leads to strategies and actions, including educational policymaking, resulting in the outcome of drafting the art curriculum charter in Iraq.
بررسی جامعه شناختی تاثیر عوامل فرهنگی بر بازتولید هویت ملی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
183 - 192
حوزههای تخصصی:
هدف: بسیاری از صاحب نظران حوزه جامعه شناسی و روان شناسی معتقدند که دوره نوجوانی آغاز مرحله شکل گیری هویت است و یکی از وظایف نهادهای اجتماعی کمک به بازتولید هویت ملی در نسل نوجوان و جوان می باشد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی جامعه شناختی تاثیر عوامل فرهنگی بر بازتولید هویت ملی در دانش آموزان انجام شد.
روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش کلیه نوجوانان 16-13 سال استان کهگیلویه و بویراحمد به تعداد 51339 نفر بودند که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 400 نفر در نظر گرفته شد و این تعداد با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته (93 سوالی) بود که روایی صوری و محتوایی آن تایید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ بالاتر از 70/0 برآورد شد. داده ها با روش تحلیل مسیر در نرم افزارهای SPSS و AMOS تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که هویت قومی و پایبندی به رسوم با بازتولید هویت ملی در دانش آموزان همبستگی مثبت و معنادار و گسترش فرهنگ تساهل و تسامح، بی سازمانی خانواده و گسترش فضای مجازی با بازتولید هویت ملی در آنان همبستگی منفی و معنادار داشت (P<0.001). همچنین، مدل جامعه شناختی تاثیر عوامل فرهنگی بر بازتولید هویت ملی در دانش آموزان برازش مناسبی داشت و در این مدل، عوامل فرهنگی بر بازتولید هویت ملی در دانش آموزان تاثیر مستقیم و معنادار داشت (P<0.001).
نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه، عوامل فرهنگی تاثیر معناداری بر بازتولید هویت ملی در دانش آموزان داشتند. بنابراین، برای بازتولید هویت ملی در دانش آموزان می توان زمینه بهبود عوامل فرهنگی را مهیّا ساخت.
ارائه الگوی فرهنگ یادگیری مجازی در مراکز آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
323 - 333
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه ارائه الگوی فرهنگ یادگیری مجازی در مراکز آموزش عالی بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف و شیوه اجرا به ترتیب کاربردی و توصیفی از نوع کیفی بود. جامعه مطالعه حاضر خبرگان موسسه های آموزش عالی آگاه از حیطه تحقیق بودند که تعداد 12 نفر از آنها طبق اصل اشباع نظری و با روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب کاپای کوهن 89/0 محاسبه شد. برای تحلیل داده های این مطالعه از روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد.یافته ها: یافته های این مطالعه حاکی از آن بود که برای فرهنگ یادگیری مجازی در مراکز آموزش عالی 49 مفهوم، 8 مولفه و 2 مقوله شناسایی شد. در پژوهش حاضر مقوله ها شامل مقوله عوامل ساختاری با پنج مولفه زیرساخت های نرم افزاری و سخت افزاری، طراحی و مدیریت تعاملات یادگیری مجازی، بسترسازی و محیط یادگیری مجازی، توسعه یادگیری مجازی و توانایی پشتیبانی عملیاتی و مقوله عوامل رفتاری با سه مولفه فرهنگ سازی، نگرش فردی و انگیزش فراگیران بودند. در نهایت، الگوی مقوله ها و مولفه های فرهنگ یادگیری مجازی در مراکز آموزش عالی ترسیم شد.نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر می تواند به آگاهی و شناخت بهتر فرهنگ یادگیری مجازی در مراکز آموزش عالی کمک نماید و متخصصان و برنامه ریزان آموزش عالی بر اساس مقوله ها، مولفه ها و مفهوم های آن گام موثری در جهت بهبود فرهنگ یادگیری مجازی بردارند.
The Role of Educational Institutions in Shaping Student Self-Perception(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: This research aims to explore the various aspects of educational environments that shape how students perceive themselves, with a focus on the interactions and experiences that contribute to their self-concept and academic engagement.
Methodology: This qualitative study was conducted using semi-structured interviews with 21 participants who were either currently enrolled in educational institutions or had recently graduated. Data collection continued until theoretical saturation was achieved, ensuring a comprehensive understanding of the phenomena. The interviews were transcribed and analyzed using NVivo software to identify recurring themes and patterns related to the educational environment and its impact on student self-perception.
Findings: Four main themes were identified: Institutional Environment, Educational Practices, Student Engagement, and Self-Perception Development. Each theme comprised various categories that elucidated the influence of educational settings on students: Institutional Environment included Physical Infrastructure, Social Climate, Academic Atmosphere, Administrative Support, and Extracurricular Activities. Educational Practices focused on Teaching Methods, Evaluation Techniques, and Teacher-Student Relationships. Student Engagement highlighted Participation in Class, Engagement in School Governance, Peer Collaboration, and Identification with School. Self-Perception Development covered Identity Formation, Self-Efficacy, Career Aspirations, Academic Self-Concept, and Emotional Resilience.
Conclusion: The study concluded that educational institutions play a pivotal role in shaping student self-perception through various environmental and interactional aspects. These elements not only influence students' academic engagement but also significantly impact their self-concept and future aspirations. The findings underscore the need for educational policies and practices that enhance positive student experiences and support comprehensive development.
ارائه مدلی برای ارتقاء رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
107 - 116
حوزههای تخصصی:
هدف: رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس می تواند برای نظام آموزش وپرورش مزیت رقابتی ایجاد نماید. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی برای ارتقاء رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس انجام شد.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری این مطالعه همه مدیران مدارس استان فارس به تعداد 950 نفر بودند که بر اساس فرمول کوکران تعداد 365 مدیر از میان آنها با روش نمونه ای تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با فرم اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه محقق ساخته ارتقاء رهبری مثبت گرا در مدیران مدارس (30 گویه) گردآوری که روایی و پایایی آن مناسب ارزیابی شد و برای تحلیل آنها از روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد که ارتقاء رهبری مثبت گرا در مدیران مدارس 30 گویه در 3 بعد فردی (11 گویه)، سازمانی (13 گویه) و محیطی (6 گویه) داشت؛ به طوری که بار عاملی هر 30 گویه و همه ابعاد بالاتر از 40/0، میانگین واریانس استخراج شده آنها بالاتر از 50/0 و آلفای کرونباخ و ترکیبی آنها بالاتر از 70/0 بود. همچنین، شاخص های برازش مدل ارتقاء رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس حاکی از برازش قابل قبول مدل مذکور بود و این مدل بر هر سه بعد فردی، سازمانی و محیطی اثر معنادار مستقیم داشت (001/0P<).بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، نظام های آموزشی و مدارس جهت تحقق اهداف و دستیابی به مزیت رقابتی می تواند زمینه را برای بهبود جنبه های فردی، سازمانی و محیطی رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس از طریق گویه های هر یک از آنها فراهم نمایند.
Content Analysis of Emotional Intelligence Components in Farsi Textbook Stories using Shannon’s Entropy Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۳ (۲۰۲۴)
141 - 148
حوزههای تخصصی:
Purpose: The present research aimed to provide content analysis of emotional intelligence dimensions in Farsi textbook stories of elementary schools using Shannon’s entropy approach.
Methodology: The research method was descriptive ad had a content analysis type using "Shannon’s entropy" method. The statistical population consisted of 108 stories in Farsi textbooks of the elementary school in 2022. The statistical sample was also equal to the statistical population according to the census approach. The research tool included the emotional intelligence checklist with five components (interpersonal skills, intrapersonal skills, adaptability, general mood, and stress management) based on the Bar-On model. The reliability of the data was desirable using the paired t-test.
Findings: The research findings indicated that there were significant differences in the representation of dimensions of emotional intelligence in stories of Farsi textbooks. Therefore, topics of intrapersonal and interpersonal skills were taken into consideration in a relatively favorable way, but stress management skill was neglected in the textbooks. Furthermore, a comparison of the sixth-grade elementary schools indicated that most of their stories had a general pattern of the importance of interpersonal and intrapersonal skill dimensions, and the adaptability dimension was relatively favorable only in the fifth-grade of elementary schools.
Conclusion: According to the role of emotional intelligence in learners' lives, authors of Farsi textbooks need to provide a necessary revision of emotional intelligence components in the stories of the textbooks.
The Role of Teaching Models in Academic Performance and Responsibility Among Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: This study aimed to determine the role of teaching models in academic performance and responsibility among students.
Methodology: The research method was quasi-experimental with a pre-test-post-test design and a control group. The statistical population consisted of all master's students in the Faculty of Psychology and Educational Sciences at Allameh Tabataba'i University in the academic year 2018-2019. The research sample included all students present in two classes selected by convenience sampling. One class was designated as the experimental group and the other as the control group. The experimental group received 12 educational sessions, each lasting 90 minutes, based on the Effective University Teaching Model (Lumen, 1995). The control group was taught using traditional methods without an explicit educational model. The Student Responsibility Questionnaire (Soroush, 2012) was used to measure students' responsibility levels. The students' final exam scores were used as an index of academic performance. The collected data were analyzed using descriptive statistics (minimum, maximum, mean, and standard deviation) and inferential statistics (covariance analysis test).
Findings: The mean post-test scores for academic performance and responsibility (individual and social) significantly increased compared to the pre-test in the experimental group. However, the mean post-test scores for academic performance and responsibility (individual and social) did not significantly increase compared to the pre-test in the control group. Additionally, the effect size for academic performance (Eta = 0.755), individual responsibility (Eta = 0.718), social responsibility (Eta = 0.710), and overall responsibility (Eta = 0.661) was noted.
Conclusion: The teaching model can have a positive and significant role in enhancing academic performance and individual and social responsibility among students.
سیر شکلگیری مدارس زنان در دوره مشروطه (با تأکید بر مطالبات اجتماعی زنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۲ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
91 - 110
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی سیر ایجاد مدارس زنان، در قالب ایجاد دبستانهای نسوان در دوره مشروطه و در فاصله زمانی سالهای 1324 ق/ 1285 ش تا 1330 ق/ 1291 ش است. بررسی این موضوع نه تنها از جهت رخداد آن در دوره زمانی مشروطه به عنوان نخستین دوره تجربه های مدرنیزه شدن آموزش و پرورش در ایران، بلکه به لحاظ ایجاد مدارس دخترانه، نقش نامه نگاریهای زنان در مطبوعات این دوره در رابطه با مسئله حق تحصیل زنان و طرح آن به صورت مطالبه های اجتماعی اهمیت دارد. در این دوره همچنین، حضور فعال اجتماعی زنان برای نخستین بار به شکل شبه صنفی آغاز شده است و زنان به مطرح کردن درخواستهای اجتماعی خود پرداخت هاند که در این بین ایجاد مدارس برای دختران اصلیترین مطالبه اجتماعیِ زنانِ ایرانی بوده است. این پژوهش که به روش اسنادی با تکنیک تحلیل محتوا گردآوری شده است، به ثمر رسیدن تلاش اجتماعی و احقاق حقوق اجتماعی زنان را نشان م یدهد. تلاشی که با گذشت کمتر از یک دهه از طرح آن در مطبوعات عصر مشروطه، منجر به ایجاد مدارس دخترانه در شهرهای متفاوت ایران گردید که بر آن اساس، دختران نیز مانند پسران از حق آموزش و پرورش برخوردار شدند.
ارائه مدل رفتار شهروندی سازمانی معلمان مدارس دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
190 - 202
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل رفتار شهروندی سازمانی معلمان مدارس دولتی ایران انجام شد.روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد بود. جامعه پژوهش خبرگان آموزش وپرورش ایران در سال 1399 بودند. حجم نمونه طبق اصل اشباع نظری 28 نفر برآورد که پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد که روایی آن را روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 83/0 برآورد شد. داده ها پس از گردآوری با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی مبتنی بر نظریه داده بنیاد در نرم افزار MAXQDA نسخه 2020 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که رفتار شهروندی سازمانی معلمان مدارس دولتی ایران دارای 178 مفهوم و 23 مقوله فرعی در 12 مقوله اصلی بود. در پدیده محوری رفتار شهروندی سازمانی معلمان، دو مقوله اصلی تغییرات راهبردی نظام آموزش وپرورش (با دو مقوله فرعی همگامی با تغییرات و تحولات جدید و رشد سجایای اخلاقی و روحیه ازخودگذشتگی) و نگرش های توسعه گرایانه سازمانی (با دو مقوله فرعی توسعه کنش های مشارکتی و برون دادهای توسعه ای نظام آموزشی کارآمد) به عنوان شرایط علی، سه مقوله اصلی ویژگی های رهبری سازمانی (با دو مقوله فرعی گرایش های نیک خواهانه رهبران و رفتارهای رهبری موثر و پویا)، ویژگی های فردی پیروان (با دو مقوله فرعی ارزش های آرمانی و هنجارهای رفتاری) و ویژگی های سازمانی (با دو مقوله فرعی فرهنگ سازمانی ارزش مدار و جو سازمانی شفقت محور) به عنوان شرایط زمینه ای، دو مقوله اصلی سرمایه جمعی (با دو مقوله فرعی سرمایه روانشناختی اجتماعی و فرهنگ عمومی) و تغییر ارزشی (با دو مقوله فرعی رشد ارزش های کثرت گرایی و رشد فرهنگی اجتماعی) به عنوان شرایط مداخله گر، سه مقوله اصلی راهبردهای سازمانی (با دو مقوله فرعی آموزش کارکنان و فرهنگ سازمانی محرک)، راهبردهای مدیریتی (با یک مقوله فرعی رهبری کارآمد) و راهبردهای اجتماع محور (با دو مقوله فرعی بازنمایی نقش فرهنگیان و توسعه فرهنگ عمومی) به عنوان راهبردها و دو مقوله اصلی فردی (با دو مقوله فرعی پیامد روانشناختی و توسعه عمل گرایی فردی) و سازمانی- اجتماعی (با دو مقوله فرعی سازمان فرابالنده و پویایی اجتماعی) به عنوان پیامدها شناسایی شدند. در نهایت، مدل پارادایمی رفتار شهروندی سازمانی معلمان مدارس دولتی ایران طراحی شد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، برنامه ریزی برای بهبود رفتار شهروندی سازمانی معلمان مدارس دولتی ایران از طریق مفاهیم و مقوله های اصلی و فرعی ضروری است.
Explaining the Managerial Position of Women in National and International Sports Levels(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The status and position of women in the management system face numerous challenges and problems. Therefore, the present study was conducted with the objective of explaining the managerial position of women in sports assemblies at the national and international levels.
Methodology: This study was applied in terms of its objective and mixed (qualitative and quantitative) in terms of its implementation method. The population in the qualitative part consisted of sports experts, professors, and high-ranking sports managers, from whom 16 individuals were selected as the sample through purposive sampling based on the principle of theoretical saturation. The population in the quantitative part included sports experts, athletes, professors, and high-ranking sports managers, from whom 141 individuals were selected as the sample through random sampling based on the Cochran's formula. The research tools were semi-structured interviews in the qualitative part and researcher-made questionnaires in the quantitative part, the psychometric indices of which were confirmed. Data were analyzed using coding methods and exploratory factor analysis.
Findings: The findings from the qualitative part revealed that the managerial position of women in sports assemblies at the national and international levels encompasses 54 concepts in 27 subcategories and 10 categories, including identity formation in managerial spaces, division of labor capability, overcoming gendered spaces, effective control, program orientation, field management and leadership, social support for women's management, management practice, organizational efficiency, networks, and communication skills. Moreover, the quantitative findings indicated that all 27 observed variables had a positive standardized factor loading and a critical ratio greater than 1.96 with each of the 10 latent constructs, thus confirming their validity, and their reliability was calculated to be higher than 0.70 using Cronbach's alpha. In addition, the model of women's managerial position in sports assemblies at the national and international levels fitted well, having a direct and significant effect on all 10 constructs of identity formation in managerial spaces, division of labor capability, overcoming gendered spaces, effective control, program orientation, field management and leadership, social support for women's management, management practice, organizational efficiency, networks, and communication skills (P<0.05).
Conclusion: Based on the results of this research, to improve the managerial position of women in sports assemblies at the national and international levels, it is possible to create conditions for the realization of the identified subcategories and categories.
ارائه مدل برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی در نظام آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
296 - 310
حوزههای تخصصی:
هدف: داشتن رویکرد آینده پژوهی در طراحی برنامه درسی می تواند برای آموزش عالی مزیت رقابتی ایجاد نماید. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی در نظام آموزش عالی ایران انجام شد.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی- پیمایشی بود. جامعه پژوهش حاضر همه مدیران، اساتید و کارشناسان رشته های مدیریت آموزش عالی، مدیریت آموزشی، مدیریت دانش، برنامه ریزی درسی و آینده پژوهی دانشگاه فرهنگیان استان مازندران به تعداد 452 نفر بودند که با روش نمونه گیری تمام شماری انتخاب شدند. داده ها با پرسشنامه محقق ساخته برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی در نظام آموزش عالی گردآوری که روایی و پایایی آن مناسب ارزیابی شد و با روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و Smart PLS تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی در نظام آموزش عالی ایران دارای 42 شاخص و 22 مولفه در 6 مقوله بود. مقوله شرایط علّی شامل مولفه های لزوم توجه به عوامل محیطی، لزوم توجه به عوامل سازمانی، لزوم توجه به عوامل فردی، لزوم توجه به عوامل اجتماعی و فرهنگی و لزوم توجه به تغییرات فناورانه، مقوله پدیده اصلی شامل مولفه برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی، مقوله شرایط زمینه ای شامل مولفه های تناسب برنامه درسی با اهداف و ویژگی های محیطی، سازمانی و فردی، فرآیند ارزشیابی صحیح، ایجاد سازمان یادگیرنده، گسترش شمول برنامه درسی کاری و انضباط سازمانی، مقوله شرایط مداخله گر شامل مولفه های سیاست گذاری ها، فهم ناقص از مفهوم برنامه ریزی محیط کار و فناوری آموزشی، مقوله راهبردها شامل مولفه های کاربست آموزش مجازی در تدوین برنامه ریزی درسی محیط کار، محیط شناسی و احصاء نیازهای آینده نگرانه در تدوین برنامه ریزی درسی محیط کار، ایجاد انعطاف در برنامه ها و سفارشی سازی برنامه درسی محیط کار، تدوین سازوکار یادگیری مشارکتی با تاکید بر تمرکززدایی و تقویت فرهنگ سازمانی و سازگاری میان سطوح گوناگون هویتی و مقوله پیامدها شامل مولفه های توسعه شایستگی های کارکنان، تحقق اثربخشی آموزشی و تحقق رضایت مندی آموزشی بودند. بار عاملی همه مقوله ها و مولفه ها بالاتر از 70/0، میانگین واریانس استخراج شده همه آنها بالاتر از 50/0 و پایایی ترکیبی همه آنها بالاتر از 70/0 به دست آمد. علاوه بر آن، مدل برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی در نظام آموزش عالی ایران برازش مناسبی داشت و در این مدل شرایط علّی بر برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر و برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی بر راهبردها و راهبردها بر پیامدها و هر یک از مقوله ها بر مولفه های خود اثر مستقیم و معنادار داشتند (05/0P<).نتیجه گیری: با توجه به مدل برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی در نظام آموزش عالی ایران، برنامه ریزی بر اساس آن جهت بهبود وضعیت برنامه درسی ضروری است.
بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی (حل مسئله و تصمیم گیری) بر هوش بین فردی، عشق به یادگیری و خودکنترلی در دانش آموزان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی (حل مسئله و تصمیم گیری) بر هوش بین فردی، عشق به یادگیری و خودکنترلی دانش آموزان پسر انجام شد.
روش شناسی: این پژوهش برحسب هدف کاربردی و از حیث ماهیت، از نوع نیمه آزمایشی بر اساس طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر کلاس ششم در شهر حسن آباد از توابع شهرری در سال تحصیلی 1398-99 بودند. نمونه به صورت نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شد. نمونه آماری را 50 نفر دانش آموزان بودندکه در دو گروه آزمایش و گروه گواه (هر گروه 25 نفر) جایگزین شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه هوش بین فردی (چیسلت و چاپمن،2005)، پرسشنامه عشق به یادگیری (مک فارلن،2003) و پرسشنامه خودکنترلی (تانجنی،2004) استفاده شد. افراد گروه آزمایش ده جلسه به مدت یک ساعت تحت آموزش مهارت های زندگی (حل مسئله و تصمیم گیری) قرار گرفتند و گروه گواه آموزشی دریافت نکردند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار 24- SPSS بهره گرفته شد.
یافته ها: یافته ها نشان می دهد که آموزش مهارت های زندگی (حل مسئله و تصمیم گیری) در دانش آموزان پایه ششم ابتدایی باعث افزایش میزان هوش بین فردی، عشق به یادگیری و خودکنترلی شد (p<0/05).
بحث و نتیجه گیری: نتایج حاکی از این بود که آموزش حل مسئله و تصمیم گیری می تواند به عنوان شیوه ای مهم برای خلق بروندادهای مثبت تحصیلی و شرایط مثبت روانی در فضای مدرسه باشد و معلمان و روان شناسان می توانند از این آموزش ها به عنوان یکی از روش ها برای آماده سازی دانش آموزان جهت زندگی در جهان پرتلاطم امروز بهره بگیرند
آموزش ریاضی: عزم بر قصه گویی تا خلاقیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
362 - 372
حوزههای تخصصی:
هدف: این مقاله به بررسی تأثیر طراحی برنامه درسی ریاضی مبتنی بر قصه گویی بر خلاقیت دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی پرداخته بود.روش شناسی: در پژوهش حاضر از روش نیمه آزمایشی استفاده شد .جامعه ی آماری بخش کمی، متشکل ازکلیه دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی شهرستان ساری بود که نمونه ی آماری به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به تعداد 240 نفر به تفکیک جنسیت در دو گروه آزمایش و کنترل (پسران 120 نفر و دختران 122 نفر)جای گرفتند. با استفاده از فرم ب خلاقیت تورنس که از نظر روایی محتوا، مورد تأیید متخصصان تعلیم و تربیت و روانشناسی قرار گرفته است و ضریب پایایی آن نیز با استفاده از نرم افزار spss، 74/0، به دست آمد، پیش آزمون و پس آزمون ازگروه های مورد پژوهش بعمل آمد.یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که طراحی برنامه درسی ریاضی مبتنی بر قصه گویی تأثیر مثبتی بر خلاقیت دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی داشته است. همچنین، مقایسه مجذور اتای جزئی پسران و دختران نشان داد که آموزش ریاضی مبتنی بر قصه گویی تأثیر بیشتری بر خلاقیت دختران داشته است.بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که طراحی برنامه درسی ریاضی مبتنی بر قصه گویی می تواند بهبود قابل توجهی در خلاقیت دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی داشته باشد. این یافته ها نشان داد که طراحان برنامه های درسی می توانند از طراحی محتوای آموزشی مبتنی بر قصه گویی، که با ویژگی های دانش آموزان سازگار است، بهره بگیرند. همچنین، تلفیق قصه های آموزشی با برنامه های درسی در سطوح و رشته های مختلف نیز به تولیدکنندگان برنامه درسی پیشنهاد می شود.بر اساس مطالعه حاضر، طراحی برنامه درسی ریاضی مبتنی بر قصه گویی تأثیر مثبت و قابل توجهی بر خلاقیت دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی دارد. به علاوه، نتایج نشان داد که این تأثیر بر خلاقیت دختران بیشتر است. بنابراین، توصیه می شود که طراحان برنامه های درسی از طراحی محتوای آموزشی مبتنی بر قصه گویی که با ویژگی های دانش آموزان سازگار است، بهره بگیرند. همچنین، تلفیق قصه های آموزشی با برنامه های درسی در سطوح و رشته های مختلف نیز به تولیدکنندگان برنامه های درسی پیشنهاد می شود. این تحقیق می تواند به برنامه ریزان درسی و طراحان آموزشی کمک کند تا روش های نوآورانه تری را برای تقویت خلاقیت دانش آموزان در حوزه ریاضی تدوین کنند.
طراحی مدل مدیریت عملکرد مربیان مهدکودک های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۵ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
172 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف: مهدکودک محلی است برای مراقبت، شناخت استعدادها، پرورش عاطفی، جسمی، هوشی، رفتاری (اجتماعی) گفتاری و رشد خلاقیت کودکان در سن پیش از دبستان. امروزه آموزش وپرورش پیش از دبستان، بیش از هر زمان دیگری از ضرورت و اهمیت و حساسیت برخوردار گشته است. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش و ماهیت ترکیبی بود، جامعه آماری این پژوهش شامل سه بخش بود یکی خبرگان و کارشناسان فرهنگی سازمان بهزیستی و قسمت دوم شامل کلیه مدیران و مربیان مهدهای کودک ایران و سوم خانواده های کودکان در سال 1394 - 1393 بودند. تعداد 15 نفر در قسمت کیفی تحلیل با استفاده از روش دلفی و در بخش کمی تعداد 384 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار اندازه گیری تحقیق، سه پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ (1982)، شادمانی فوردایس (1997) و سازگاری کودکان دخانچی (۱۳۷۷) بود که مورداستفاده قرار گرفت. برای اندازه گیری روایی پرسشنامه ها از روش محتوایی و برای تعیین پایایی آن آلفای کرونباخ محاسبه گردید که مقدار آن برای پرسشنامه والدین برابر 891/0، برای پرسشنامه مدیران و خبرگان برابر 841/0 و برای پرسشنامه مربیان برابر 926/0 برآورد گردید. تجزیه وتحلیل داده ها ها با استفاده از آزمون همبستگی و رگرسیون برای پاسخ به سؤالات، آزمون t دو نمونه ای و تحلیل واریانس برای مقایسه میانگین پاسخگویی گروه های مستقل با استفاده از نرم افزار 23SPSS انجام شد.یافته ها : نتایج آزمون کولموگروف-اسمیرنوف نشان داد داده ها پژوهش دار ای توزیع نرمال هستند . همچنین نتایج تحلیل واریانس و آزمون تی تست مستقل و همبستگی و رگرسیون نشان داد که عملکرد مربیان بر رضایت والدین و سازگاری کودکان به طور معنی دار تأثیر دارد؛ همچنین عملکرد مربیان بر عملکرد مهدکودک ها به طور معنی دار تأثیر دارد و درنهایت عملکرد مربیان بر سودآوری مهدکودک ها به طور معنی دار تأثیر دارد. نتیجه گیری : بر این اساس مدل مدیریت عملکرد مربیان طرحی جامع، کامل و جدید در مهدهای کودک ایران بوده که بر رضایت والدین، عملکرد مهدهای کودک، سودآوری مهدهای کودک و سازگاری کودکان با این محیط تاثیر مثبت می گذارد.
Linking Emotional and Social Competencies to Career Readiness Among Senior Undergraduates(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۱ (۲۰۲۴)
198 - 204
حوزههای تخصصی:
Purpose: This study examines the influence of emotional intelligence (EI) and social competence (SC) on career readiness among senior undergraduate students. With the evolving demands of the professional world, understanding these attributes provides essential insights into preparing students for successful career integration.
Methodology: A cross-sectional design was utilized involving 330 senior undergraduate students selected based on the Morgan and Krejcie table for appropriate sample size. The Career Readiness Scale (CRS), Social Competence Inventory (SCI), and Emotional Competence Inventory (ECI) were employed to measure the respective constructs. Data analysis included descriptive statistics, Pearson correlation, and linear regression analyses performed using SPSS version 27.
Findings: Descriptive statistics indicated average scores of 3.45 (SD = 0.88) for career readiness, 4.12 (SD = 0.75) for social competence, and 3.98 (SD = 0.81) for emotional intelligence. Pearson correlation results revealed significant positive relationships between career readiness and social competence (r = 0.61, p < 0.01), and between career readiness and emotional intelligence (r = 0.56, p < 0.01). Linear regression analysis demonstrated that these variables collectively accounted for 38% of the variance in career readiness (R² adjusted = 0.38, F = 14.36, p < 0.01).
Conclusion: The findings highlight the significant predictive power of both emotional intelligence and social competence on career readiness in undergraduate students. These competencies are crucial for educational and professional development programs aiming to enhance students' transition into the workforce.