مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
نشانه - معنا شناسی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله بر اساس رویکرد نشانه – معنا شناختی تحلیل گفتمان، فرضیه اساسی این است که عناصر کلامی و تصویری متن جز در فضایی گفتمانی نمی توانند با یکدیگر تعامل معنادار ایجاد کنند. بنا به این فرض می توان گفت این رابطه نوعی رابطه تنشی خواهد بود که عناصر و نیز کنشگران متن، جایگاه گفتمانی «خود» را در مقابل «دیگری» و در فضای جبر گفتمانی و بینا ذهنی باز خواهند یافت.
مهمترین دستاورد این مقاله به کارگیری نظریه نظامهای گفتمانی لاندوفسکی در زمینه مطالعاتی جدید و ارایه طرحواره ای نشانه – معنا شناختی از نظام گفتمانی تحت عنوان «نظام گفتمانی مرامی» بود که فرایندهای آن از درون متنها استخراج و روی محور تنشی ارایه شد. همچنین در بررسی جوانب متعدد رابطه میان عناصر کلامی و تصویری، ملاحظه گردید که در عبور از متن نوشتاری یا کلامی به تصویر، ما با اتفاقاتی نشانه - معنا شناختی به این ترتیب رو به رو می شویم: تغییر کارکرد روایی به نمادین و اسطوره ای و برعکس، تغییر کارکرد مرامی به روایی و برعکس، ادغام نظامهای نشانه ای: کلام و تصویر، فرصت تجلی نمادین برای مدلولها و ارزش سازی از طریق رابطه تنشی، تکثر دالهای هم شکل در نظامی هندسی، ایجاد فرصت خوانش چند جهتی یا چند سویه، تجلی لایه های زیرین در رو ساخت متن به طوری که مدلولها کارکردی صوری بیابند.
عبور از مربع معنایی به مربع تنشی: بررسی نشانه - معناشناختی ماهی سیاه کوچولو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژولین گرمس ، روایت شناس و معنی شناس فرانسوی لیتوانی تباراست. او که از بارزترین متفکران اروپایی «تحلیلی مؤلفه ای» در معناشناسی به شمار می رود، کوشیده است الگوی منسجم و نظام مندی در باب مطالعه روایت و داستان ارائه کند. این نوشته تحلیلی نشانه- معناشناختی از داستان ماهی سیاه کوچولو است و سعی دارد فرآیند نشانه- معناشناختی این گفتمان را بر اساس الگوی مطالعاتی گرمس مورد مطالعه قرار دهد.
نگارندگان در بررسی حاضر به مطالعة فرآیند نشانه- معناشناسی داستان «ماهی سیاه کوچولو» می پردازند تا پاسخ مناسبی برای این پرسش بیابند: عناصر اصلی و دخیل برای تولید معنا در داستان «ماهی سیاه کوچولو» کدامند؟»؛ به عبارت دیگر سازکارهای تولید معنا در این داستان کدام است ؟
هدف از ارائة این مقاله بررسی ویژگی های روایی این داستان است تا مشخص شود چگونه روایت از خود عبور می کند تا حصر روایی را بشکند و تکثر روایی ایجاد کند؟
مقاله به زبان فرانسه: سلب به عنوان فرایند تولید معنا در گفتمان ادبی (La négation en tant que processus de la signification: le cas des discours littéraires)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلب به عنوان فرایند تولید معنا در گفتمان ادبی سمیه کریمینژاد دانشجوی دکتری آموزش زبان فرانسه، دانشگاه تربیت مدرس، تهران Somaye.kariminejad@yahoo.com حمید رضا شعیری دانشیار دانشگاه تربیت مدرس، تهران shairih@yahoo.fr پریوش صفا استادیار دانشگاه تربیت مدرس، تهران safap@modares.ac.ir لطفالله نبوی استادیار دانشگاه تربیت مدرس، تهران nabavi@modares.ac.ir 1392/2/ 1391 تاریخ پذیرش: 31 /11/ تاریخ دریافت: 17 سلب از دیرباز به عنوان موضوع مطالعه در زمینه های مختلف به ویژه فلسفه، منطق و خصوصا زبان شناسی مطرح بوده است. نشانه-معناشناسی، به عنوان تفکری کلی در زمینه سیستم نشانهها و به عنوان یک علم مرتبط به حوزه معنی سلب را به معنا مرتبط می سازد و اگر از یک فرآیند تولید معنا یک ایجاب ظاهر شود، جهش اولیه به مدد مولدی سلبی رخ داده است. به طور کلی در زمینه سلب رویکردها و نظریههای گوناگونی مطرح هستند. این گوناگونی توسط پیچیدگی سلب قابل توجیه است. در تحقیق حاضر سعی بر آن است که نشان داده شود تحقق یک گفتمان، ظهور نسبیت است. در واقع از دیدگاه نشانه-معنا شناسی سلبیت جزء لاینفک در فرایند تولید معنا می باشد؛ از طرفی از طریق اعمال سلب بر روی معنیِ خام و بی فرم و از طرف دیگر توسط اعمال سلب بر روی اولین تفاوت که باعث ظهور معنا میشوند. بنابراین در تحقیق حاضر سعی بر آن است که مفهوم سلب را مورد بررسی قرار داده و نقش آن را در فرایند تولید معنا از طریق گفتمانهای ادبی فارسی و فرانسه تحلیل کنیم و متوجه شویم چگونه گفتمان توسط سلب ساخته میشود؟ به عبارت دیگر هدف این مقاله توصیف شیوه های عملکرد سلب و بدین ترتیب بررسی نقش آن در تولید معنی در گفتمان ادبی است. کلمات کلیدی: سلب، تفاوت، نشانه- معنا شناسی، گفتمان ادبی، معنا
بررسی نظام عاطفی گفتمان در شعر «سفر به خیر» شفیعی کدکنی با رویکرد نشانه- معنا شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی نظام عاطفی گفتمان در شعر «سفر به خیر» از شفیعی کدکنی می پردازد. دیدگاه گفتمانی با رویکرد نشانه- معنا شناختی، تولیدات زبانی را تابع فرآیندی پیچیده می داند که عوامل نشانه-معنایی بسیار در آن دخیل اند. آنچه دارای اهمیت است، نوعی موضع گفتمانی است که به دلیل پویایی، ما را با نوعی جهت گیری گفتمانی، بسط روابط و تعامل بین نیروهای همسو یا نا همسو مواجه می سازد. گفتمان ادبی، جریانی سیال است که تعامل دو گونة شناختی و عاطفی در آن سبب تولید معنا می شود که عدم قطعیت معنا و سیر تکاملی آن مدیون فرآیند تنشی گفتمان است. این شکل گیری تابع نوعی حضور نشانه- معنا شناختی است. هدف ما در این مقاله، بررسی شعر «سفر به خیر» از نظر ساز و کار تولید و دریافت معنا با تکیه بر شرایط پیوستار و گسست گفتمانی و تأثیر گذاری آن در درک مفهوم شعر است. از طرفی فضای تنشی، محلی برای بروز احساسات در گفتمان است. بدین جهت ما رویکردهایی چون «روند شکل گیری معنا»، «شاخص ها»، «انفصال و اتصال گفتمانی»، «تأثیر افعال»، «دورنما سازی» و «گونة القا» را برای نشان دادن عمق عاطفه در شعر بررسی کرده ایم. بدین ترتیب گونه های تقابلیِ شناخته شده و دخیل در تولید معنا، به گونه هایی سیال و ناپایدار تغییر می یابند. استفاده از این نشانه- معناها باعث افزایش عاطفه در کلام، دست یابی زبان به ناممکن ترین زمان ها و مکان ها و درنتیجه، اثرگذاری بیشتر بر خواننده می شود.
این پژوهش به شیوة کتابخانه ای و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است و براساس نتایج به دست آمده می توان گفت غلبة فضای گفتمانی عاطفی در شعر ذکرشدة شفیعی کدکنی بسیار بارز است.
تحلیل شعر «مرگ ناصری» با الگوی برخورد منِ غالب با دیگریِ مغلوب از منظر لاندوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی در چرخشی پارادایمی به رویکردی پساساختارگرا با دورنمایی پدیدارشناختی گرایش پیدا می کند. حاصل این تحول، قائل شدن به جایگاه سوژه تن دار در فرایند گفته پردازی و توجه به جریان ادراکی حسی و مناسبات فرهنگی و اجتماعی در مقوله زبان و نشانه است. نشانه شناسی در سطح فرهنگی و اجتماعی نیز برآیند همین نگرش است . در این نگرش، شیوه برخورد و تعامل منِ سوژه با دیگری تغییر می کند و معادلات جدیدی میان آن ها رقم می خورد. درنتیجه، فضاهای نشانه ای جدیدی شکل می گیرد که ارتباط آن ها با یکدیگر از نوع تعاملی، تقابلی، طردی و تطبیقی است. چگونگی این تعامل بر الگوی اریک لاندوفسکی مبتنی است و در قالب چهار استراتژی شبیه سازی، طرد، تفکیک و پذیرش هویتی قابل توصیف است. بر پایه این، پرسش اصلی مقاله حاضر این است که در فضای گفتمانی شعر «مرگ ناصری» احمد شاملو، عملکرد نشانه ای فرهنگ در مقام سپهر نشانه ای و نوع برخورد و تعامل خود با دیگری مبتنی بر چه سازوکار نشانه معناشناختی است. هدف از پژوهشِ حاضر نیز بررسی نوع برخورد خود و دیگری و روابط پیچیده آن ها در شعر مورد نظر از منظر نشانه شناسی فرهنگی اجتماعی برای تبیین جایگاه فضاهای فرهنگی حاکم بر آن است. با این بررسی می توان چگونگی تداخل فضاهای نشانه ای و درنهایت شکل گیری فضای نشانه ای مرکزی را در سطحی اجتماعی فرهنگی توصیف و تبیین کرد.
تحلیل نشانه معناشناسی داستان قرآنی حضرت موسی(ع) و فرعون
حوزه های تخصصی:
نشانه - معناشناسی یکی از مباحث نو در نقد ادبی است که در تجزیه و تحلیل انواع متون و نیز فهم چگونگی تولید و دریافت معنا کاربرد بسیاری دارد. امروزه نشانه- معناشناسی حوزه هایی فراتر از نشانه شناسی کلاسیک و ساخت گرا را در برمی گیرد. یکی از این حوزه ها، اشکال روایی گفتمان است که در قالب نظام های گفتمانی آشکار می شود و در آن نشانه ها، ویژگی نشانه پذیری مجدد می یابند و از نشانه های معمول و کلیشه ای وارد نشانه های معمول و نور می شوند. در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی - توصیفی به بررسی مؤلفه های مذکور در داستان حضرت موسی(ع) و فرعون پرداخته شده است. این داستان به دلیل داشتن ماهیت گفتمان روایی، حاوی شَوِش ها و کُنِش های متعدد و ارزش محور است و از این لحاظ برای بررسی نشانه-معناشناسانه نظام های حاکم در آن درخور توجه می باشد. در این پژوهش هژمونی مطلوب حضرت یعنی ابلاغ و ترویج حقانیت و یگانگی خداوند به کمک نشانه - معناشناسی نشان داده می شود. در این جستار، انواع نظام های گفتمانی از قبیل نظام کنشی، نظام عاطفی و نظام تنشی و شگردهای پردازش مفهوم، انتقال پیام و ارتباط با مخاطب در داستان ارزیابی و نشان داده شد چگونه حضرت، با استفاده از نظام های گفتمان به تبیین حقانیت و احدیت خداوند و نجات قومش می پردازد و گفتمان توحید را هژمونیک می نماید.
نشانه-معنا شناسی مکان در داستان زادن زال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه تاثیر و کارکرد مکان ها، حاوی اطلاعات و معانی است که موضوع بحث دانش نشانه شناسی و بخصوص نشانه شناسی فرهنگی است. اصول نشانه شناسی که در بسیاری از دانش های ادراکی ریشه دارد، با تکیه بر مفهوم نشانه، و بررسی عوامل نشانگی با وجوه مختلف معنایی، می تواند گامی در جهت معنا بخشی به این پدیده برای مخاطب باشد. در این راستا، این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی مکان ها در داستان زادن زال در شاهنامه فردوسی پرداخته، تا با دیدگاهی معناگرا و تحلیل نقش نشانه های مکانی، انواع مکان را نمایان سازد، و با تکیه بر اصول علم نشانه-معناشناسی به بررسی فرآیندهای تاویل مکان ها در این داستان بپردازد. نتایج نشان می دهد، بیشتر رویدادهای داستان در کوه البرز که مکانی اساطیری است صورت می گیرد. حتی اکثر مکان های روایی این داستان نیز در کوه البرز قرار دارد و مکان های دیگر، بیشتر به فضا شدگی تمایل دارند و از مکان بودگی خود دور می شوند و جنبه تخیلی آنها نیرومندتر می گردد و نشانگی جدیدی را می پذیرند که ریشه در تجربیات ذهنی، همچون اسطوره ها، تاریخ، فرهنگ و خاطرات جمعی یک ملت دارد. مکان ها جنبه اسطوره ای داستان زادن زال را تقویت می کنند.