مطالب مرتبط با کلیدواژه

غزل روایی


۲.

بررسی نقش گسست و پیوست در زنجیرة گفتمانی غزل های روایی حافظ: رویکرد نشانه -معناشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حافظ غزل روایی گسست پیوست گفتمان شناختی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری معنی شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی میان رشته ای ها نشانه شناسی
تعداد بازدید : ۱۴۶۴ تعداد دانلود : ۱۰۰۸
با توجه به ابعاد عمیق و پیچیدة شعر حافظ، تاکنون تحلیل های متفاوتی درباب ساخت معنایی غزلیات او مطرح شده است. با بررسی ساختاری غزل-روایت های حافظ روشن می شود که ابیات مختلف یک غزل گسسته و جدا از هم نیستند؛ بلکه در یک زنجیرة پیوستاری و پویا نمود می یابند. انسجام معنایی این دسته از غزلیات و ساخت روایی آن ها زمینه را برای تحلیل نشانه-معناشناسانة آن ها فراهم می کند. برای شناخت بهتر مناسبات درونی غزل -روایت ها و تبیین گسست ها و پیوست های درونی آن ها، توجه به ساختار روایت ضروری به نظر می رسد. گفتمان شناختی پرکاربردترین نوع گفتمان در این دسته از غزلیات است. تحقق بعد شناختی در غزل های روایی حافظ با بسط گفتمانی همراه است. حضور شخصیت هایی همچون پیر مغان، رند، ساقی، مغبچه و ... زمینة ایجاد گسست های عاملی را فراهم می کند. انفصال های زمانی (با کاربرد فعل گذشته یا قیودی مانند دوش، نیم شب و ...) و مکانی (مسجد، صومعه، میخانه، خرابات و ... ) نیز در این دسته از غزلیات، فرآیند معناسازی را پیش می برند. البته در بسیاری از موارد، گسست های شناخت محور با گونة احساسی همراه می شوند. در این دسته از غزلیات، حضور جسمانی معشوق جریانی حسی-ادراکی را به دنبال دارد که شوشگر را با جریانی از احساسات مواجه می کند و با این وصف، تعامل پایداری بین گونه های شناختی و عاطفی در غزل برقرار می شود. با درنظر گرفتن زیرساخت ابیات و گذشت از گسست های شناخت محور، روایت درنهایت به یک صورت پیوستاری می رسد و این گسست ها خللی در انسجام معنایی شعر ایجاد نمی کنند.
۳.

شخصیت عاشق در غزل های روایی: آدم زیادی یا قهرمان بایرونی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شخصیت غزل روایی آدم زیادی قهرمان بایرونی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵۰ تعداد دانلود : ۶۹۱
پس از افول قالب قصیده، سنت داستان گویی در تغزّل ها که در بخش نخستین قصیده وجود داشت، تا حدّی در غزل حفظ شد و زمینه ی به وجود آمدن گونه ی خاصی از غزل با عنوان «غزل روایی» را فراهم آورد. برخی از غزل های روایی تنها معدودی از عناصر داستانی را دارا هستند و با پیرنگی ضعیف، کنش هایی اندک، و فقدان اوج و فرود داستانی، ساخت طرح پیدا می کنند؛ اما برخی دیگر حاوی عناصر بیشتری هستند و در موارد استثنایی، به چارچوب قصه ای با کنش های پی درپی نزدیک می گردند. یکی از عناصر اصلی در غزل های روایی، شخصیت است. شخصیت ها در این روایات، ویژگی های منحصر به فرد و دو گانه ای دارند. آنها از طرفی پذیرای الگوهای سنّتی هستند و به صورت نوعی یا قراردادی ظاهر می شوند، و از طرفی به ویژگی های شخصیت های داستان های کوتاه و مدرن قرن بیستمی نزدیک می گردند. در گونه ی دوم به نوع خاصی از شخصیت برمی خوریم که می توان آن را با شخصیت «قهرمان بایرونی» در ادبیات انگلیس یا «شخصیت آدم زیادی» در ادبیات روس، منطبق دانست. انفعال، بی عملی، و آرمان گرایی، از ویژگی های برجسته ی این شخصیت به شمار می روند. در این مقاله، پس از مرور کلی شخصیت در غزل های روایی، به بررسی مختصات این گونه ی خاص پرداخته می شود.
۴.

ژست و استعلای سوژه در غزلی از مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ژست سوژه ی استعلایی غزل روایی گفتمان مولانا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۱ تعداد دانلود : ۱۳۳
ابراهیم کنعانی* امید وحدانی فر ** اکرم صفی خانی*** چکیده در جستار حاضر، به کاربرد ژست در یکی از غزل های روایی مولانا پرداختیم. در این گفتمان، مولانا سوژه ای را به تصویر می کشد که با تمرین و ممارست در ژست همان می شود که از آن ژست انتظار داشته است. سوژه های مولانا ازطریق تعامل با ژست و در قالب جسمانه و استعلا شکل می گیرند و در فرایندی مبتنی بر نظام تطبیق به نوعی هم حضوری با ژست دست می یابند؛ اما مسئله ی اصلی این است که سازوکار چنین وضعیتی چیست و برپایه ی کدام راهبردها و کارکردهای گفتمانی تحقق می پذیرد. برپایه ی این، در پژوهشِ پیش روی با استفاده از شیوه ی تحلیل محتوا تلاش شده است تا چگونگی مواجه شدن سوژه با ژست و تأثیر آن بر نظام زبانی و معنایی مولانا تبیین شود. پرسش اصلی پژوهش این است که ژست بر اساس چه شرایطی تولید می شود و چگونه سوژه را از وضعیت جسمانه ای به وضعیتی استعلایی مبدل می کند. فرض ما این است که فشاره ی حسی- ادراکی و حسی- شهودی زمانی که از حد خود فراتر می رود، ژست تولید می شود. سوژه با تکرار و درونی سازی ژست برساخته ی خود (ژست استعلایی)، به سوژه ای استعلایی استحاله می یابد؛ بنابراین ژست با قابلیتی دووجهی، ازطرفی سوژه را از دیگر ژست ها، نقاب ها و تصاویر رهایی می بخشد و ازطرفی به میانجی خودِ ژست، سوژه از فضای جسمانه- ژستیک به فضای استعلایی ارتقا می یابد و به یک هم حضوری مطلق می رسد. * استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کوثر بجنورد ebrahimkanani@gmail.com (نویسنده ی مسئول) ** استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بجنورد o.vahdanifar@gmail.com *** دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات روایی دانشگاه کوثر بجنورد ak.safikhani@gmail.com تاریخ دریافت مقاله: 29/3/ 1400 تاریخ پذیرش مقاله: 1/12/1400