فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۴۱ تا ۱٬۶۶۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
89 - 74
حوزههای تخصصی:
یکی از حوزه های علمی جدید که با ذهن انسان ارتباط مستقیم دارد، حوزه شناختی است. طرح واره های تصویری از مهم ترین زیرساخت های این حوزه هستند که برای اولین بار توسط مارک جانسون مطرح گردید. واژگان زبان را به دلیل ماهیت روان شناختی و ارتباط مستقیم آن با ذهن می توان از راه مطالعات شناختی بررسی کرد. پژوهشگران می توانند از طریق ابزارهایی چون علوم شناختی و علوم مرتبط با آن ازجمله زبان شناسی شناختی به دلیل ماهیت ارتباطی آن در زمینه های مختلف پژوهش هایی را انجام دهند. بنابراین هدف پژوهشگران در این مقاله استفاده از این ابزار در رمزگشایی معنایی واژگان فارسی و عربی می باشد.در پژوهش حاضر، به مطالعه موردی واژگان معادل یابی شده به زبان فارسی و عربی در درس زیست شناسی دوره اول و دوم پرداخته شده است و درصدد است که میزان کاربست طرح واره های تصویری در واژگان معادل یابی شده به این دو زبان را بر اساس رویکرد زبان شناختی جانسون بررسی کند. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. در این پژوهش به دنبال بررسی این مسئله هستیم که تا چه میزان واژگان معادل یابی شده به زبان فارسی و عربی در درس زیست شناسی از پایه هفتم تا دوازدهم برای رسیدن به معنی با کاربرد تجربیات جسمیت یافته در قالب زبان نمود پیداکرده اند؟هدف این پژوهش، برجسته سازی طرح واره های تصویری به عنوان ابزارهایی معناشناختی، جهت نشان دادن فضاهای انتزاعی ذهن می باشد. پس از تجزیه وتحلیل داده ها، مشخص شد که طرح واره حجمی بیشترین میزان را در معادل یابی واژگان به زبان عربی داراست. در طرح واره حرکتی واژه عربی یافت نمی شود ولی طرح واره قدرتی سهم یکسانی را در انتقال معنایی واژگان معادل یابی شده به زبان فارسی و عربی دارد.
دراسه أسالیب التکافؤ فی ترجمه محمد حزبائی زاده من روایه«حین ترکنا الجسر» على أساس نظریّه جوزیف مالون 1988م(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
195 - 218
حوزههای تخصصی:
یعتنی نقد الترجمه وبرؤیه شامله بأبعاد معرفیه مختلفه للترجمه ولها أهمیه لدى المعنیّین بالأمر. وإذا کان هذا النقد دون تحیّز أو حقد ووفقاً لمبادئ الترجمه وأطرها الصحیحه ومستندا إلى العلم والمعرفه، فسیحدث تغییراً وتقدماً کبیراً .هناک العدید من الأسالیب والنظریات النقدیه للترجمه منها؛ نظریه جوزیف مالون. ویمکن أن یؤدّی استخدام الأسالیب الجدیده للترجمه إلى معالجه کثیر من المشاکل فی هذا المجال وما یرافقها. ویقدّم مالون للترجمه بعض الطرق، وهی: المطابقه، والتوافق، وإعاده التجمیع، والتبادل، وإعاده الترتیب. وفی هذا البحث تمت دراسه ترجمه محمد حزبائی زاده لروایه (حین ترکنا الجسر) لعبد الرحمن منیف بناء على نظریه جوزیف مالون. والبحث وصل إلی أنّ الترجمه کانت تتّفق مع عناصر المطابقه، والتوافق، وإعاده التجمیع. ونجحت فی نقل المعنى الضمنی للکلمه والرساله المخبأه فیها إلى القارئ نقلا صحیحاً مقارنه مع العنصرین الآخرین (التبادل وإعاده الترتیب).
دراسه صحه إسناد الرساله 53 من نهج البلاغه إلى الإمام علي (ع) بناءً على أدق نظريات الثروه اللفظيّه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
187 - 210
حوزههای تخصصی:
من أکثر القضایا إثاره للجدل فی القرن الحالی وجود نصوص منسوبه لأشخاص مهمین وبارزین، لا یوجد أی وثائق لها. وقد حاول الباحثون دائماً أن یدرسوا هذه الادعاءات من جوانب مختلفه. أدّت أهمیه هذا الأمر إلى ظهور اتجاه فی اللغویات، یسمّى "إسناد التألیف". وهو مهمه تحدید مؤلفی النصوص المتنازع علیها أو مجهوله المصدر، ویهدف إلى التعرف على مؤلف نصوص غیر معروفه، بناءً على أسلوب الکتابه. هناک نظریات مختلفه فی هذا المجال، ولکن حتى الآن، لم یتمّ تقدیم أی طریقه شامله تمکن الوقایه منها، والوثوق بها، مائه بالمائه. تمّ فی هذا البحث الجمع بین نظریه یول وأربع نظریات أخرى حول الثروه اللفظیه، لدراسه مدى صحّه إسناد الرساله 53 من نهج البلاغه إلى الإمام علی (ع)، والإجابه عن الشبهه الموجوده حولها من خلال المنهجین الوصفی-التحلیلی والإحصائی. تشیر نتائج البحث إلى أنّه بالإضافه إلى الدقّه العالیه للحسابات، لا تعتمد مخرجات النظریات الخمسه المستخدمه فی هذا المقال على طول النص، ولا تختلف الثروه اللفظیه فی العینات اختلافاً کثیرا. علاوه على ذلک، تدلّ النتائج أنّ متغیر W له أهمّ دور فی تحدید الثراء اللفظی، ولا تختلف قیمته للرساله 53 اختلافا کثیرا عن قیمته لسائر الرسائل المختاره، فیثبت أنّ کاتب الرساله 53 والرسائل الأخرى کان شخصاً واحداً، ونتیجه لذلک، تمّ رفض الشبهه.
دور استبدال الجمله في تماسک رساله المعاش والمعاد للجاحظ؛ علی أساس نظریه هالیدای وحسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
141 - 158
حوزههای تخصصی:
الاستبدال فی النص معناه تعویض واستبدال عنصر لغوی بعنصر لغوی آخر. یقسم هالیدای وحسن الاستبدال إلى ثلاثه أقسام، هی: الاستبدال الاسمی، والاستبدال الفعلی، والاستبدال القولی؛ کما أنهما یقسمان الاستبدال القولی إلى ثلاثه أقسام وهی: استبدال الخطاب المنقول، الإحاله باسم الإشاره والإحاله المشترطه وبما أن الاستبدال کعنصر هام من عناصر الانسجام النصی قد أدى إلى خلق التناسق فی رساله المعاش والمعاد؛ فإننا تطرقنا إلى دراسه دور الاستبدال فی التناسق النصی فی هذه الرساله على أساس نظریه هالیدای وحسن وذلک فی منهج وصفی-تحلیلی-إحصائی. وعلیه فإنّ نتائج هذا البحث تشیر إلى أنّ للاستبدال القولی دور أهم من بین أقسام الاستبدال وکذلک بین سائر أدوات الاتساق فی رساله "المعاش والمعاد" کما أن الاستبدال عبر الخطاب المنقول، له دور أهم من بین أقسام الاستبدال القولی؛ ففی هذا النوع من الاستبدال یراجع المؤلف فی استبدال الجمل، أسلوبه فی النص وکذلک سیاق النص؛ کما أننا نشاهد نوعاً آخر من الاستبدال القولی وهو الإحاله باسم الإشاره؛ یعنی عن طریق استبدال اسمی الإشاره "هذا" و"ذلک" عن الجمل التی سبقتهما وهذا أسفر عن تناسق النص والانسجام بین الجمل إلى جانب اتقاء التکرار المملّ فی النص وکذلک التعبیر بالإیجاز. وفی الاستبدال القولی من الإحاله المشترطه قد ذُکرت جمل لتکون مفسره لما قبلها وتسفر هکذا عن انسجام النص وتناسقه. فی الاستبدال المفسر یجد المؤلف تفسیراً للجمل السابقه عن طریق الأفعال والظروف التفسیریه وهکذا یخلق علاقه بین جملات النص، فإن هذا النوع من الاستبدال هو استخدم للاستدلال وکذلک للتعبیر عن المساوات. کما أن الجمل الاستبدالیه قد رافقت الإقناع والاستدلال فی رساله المعاش والمعاد وهذا ما لعب دوراً هاماً فی الاتساق الدلالی فی النص.
جمله اسنادی با فعلِ «است» و معادل های کاربردیِ آن در عربی برمبنای نظریه کتفورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با تأکید بر ضرورتی که نگاه کاربردی به ترجمه برای آموزش ترجمه دارد، می کوشد از محدوده انتزاعیِ مقابله های دستوری میان زبان های فارسی و عربی عبور کند و با رویکردی متن محور به ترجمه از فارسی به عربی بررسی کند که ساخت های جمله اسنادی با فعلِ «است» عملاً با چه ساخت هایی در زبان عربی معادل سازی می شوند تا در نهایت با تحلیل روابط میان ساخت های این نوع جمله فارسی و ساخت های معادلشان در عربی، شیوه هایی را که به طور کاربردی برای این معادل سازی وجود دارد، الگوبندی کند. پشتوانه نظریِ مطالعه، نظریه ای است که جی سی کتفورد از دیدگاه زبان شناسیِ کاربردی برای تحلیل ترجمه ارائه کرده و در ضمن آن با طرح دوگانه «تناظر صوری» و «تعادل متنی» روشی کاربردی برای تحلیل تعادل میان ساخت های دو زبان به دست داده است. مطالعه با روش تحلیلی-توصیفی با تمرکز بر کتاب «شعر امروز ایران» / «الشعر الحدیث فی إیران» (متن فارسی با ترجمه عربی) انجام شده و در نهایت به شش الگوی کاربردی در ترجمه ساخت های جمله اسنادی با فعلِ «است» به زبان عربی رسیده که عبارت اند از: 1- نمود دستوریِ اسناد در عربی متناظر با فعلِ «است» در فارسی، 2- نمود فعلیِ اسناد در عربی متناظر با فعلِ «است» در فارسی، 3- نمود فعلیِ اسناد در عربی متناظر با فعلِ «است» و عنصری دیگر از جمله فارسی، 4- گروه واژگانیِ عربی معادل با جمله اسنادی با فعلِ «است»، 5- اسلوب های کلیشه ای و تعبیرهای اصطلاحی در عربی معادل با جمله اسنادی با فعلِ «است» و 6- تغییر نحوه بیان در عربی در تعادل با جمله اسنادی با فعلِ «است».
مقاربه لشعر محمد عبدالباري في ضوء نظریه بیرجیرو؛ قصیده «ما لم تقله زرقاء الیمامه» أنموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۲
55 - 72
حوزههای تخصصی:
تطوّرَت مناهج دراسه النصوص الشعریه وتحوّلت بفعل التطوّر الشامل فی الوعی النقدی المعاصر وصارت العلاقه مع النص الشعری هی العلاقه القائمه علی أساس الجدل والمشاکسه والتلقی المنهجی بغیه الوصول إلی المعنی الحقیقی للنص بعد سبر أغواره و تجاوز تضاریسه وهیکلیته الظاهراتیه ومن أهم المناهج حدیثه الظهور، المنهج السیمیائی ویستدعیه الوعی النقدی لإخراجه من حاله الغیاب إلی دائره الحضور فی مستوی المعنی والدلاله. ترمی هذه الورقه البحثیه إلی معالجه قصیده «ما لم تقله زرقاء الیمامه» فی ضوء السیمیائیه الجدیده التی تأخذ علی عاتقها فک شفرات النص وإزاله ما یمثّل فجوه ومسافه بین النص والمتلقی ومن أهم الأهداف الأساسیه التی یتوخی الباحثان الوصول إلیها، تأسیس الوعی بشعریه هذا الشاعر وفتح الآفاق الجدیده علی الشعر السودانی المعاصر وهکذا دراسه موقف الشاعر من واقع السلوک العربی فی عصر الحداثه وما ینجبه فی المستقبل من المأساه والویلات. تشیر النتائج إلی أنَّ هذه القصیده طافحه بالرموز والعلامات. القصیده تزخر بالحضور المعرفی للشخصیات ویستخدم الشاعر الرموز المختلفه للتعبیر عن الوضع المأساوی فی المستقبل وما یجلب الانتباه هو هیمنه التوجه الاستشرافی للشاعر علی القصیده. یکثر الشاعر فیها من الإشارات التی تقود إلی المستقبل وخاصه اللازمه التکراریه فی افتتاحیه المقاطع واستخدام الرمز التراثی. تتأتی الفاعلیه الجمالیه للقصیده من الانزیاحات والعلاقات المؤسسه علی المفارقه بین الألفاظ والمفردات ونلحظ فی القصیده الفاعلیه العاطفیه المنبعثه من الرموز والإشارات النصیه التی تکتظ بالمعانی والدلالات والفاعلیه الإحالیه تتأتی من المزج بین الحاضر والماضی عبر الترکیز علی حضور الشخصیات التراثیه والدلالات والملامح المتعلقه بها التی یستأنسها الوعی الجماعی. نری الفاعلیه الکنائیه فی التمثیل الشعری للواقع العربی المتردی والمحاوله لفضح هذا الواقع المؤلم والمستقبل السلبی وتعریته من خلال الاستخدام الواعی لطریقه التعبیر الحکمی فی اللغه الشعریه غیر أن القصیده تخرج عن هذا المسار الدلالی ولا تقف حد تجسید الواقع المأساوی والمستقبل المأزوم بل تتجه عدسه الکامیرا الشعریه إلی المستقبل المنشود والمثالی والذی یتحقَّق بالوعی والمعرفه والرؤیه الجدیده بعیداً عن الجهل والتخلف والعقم المعرفی والفکری.
دراسه الحال وواوها من منطلق معاني النحو للجرجاني(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
159 - 174
حوزههای تخصصی:
ما تتجرّد عنها وجوبا أو جوازا. ویبدو فی بادیء النظر أن هذه الصور مترادفه یمکن إحلال بعضها للآخر. والحقیقه لیس کذلک، بل کل صوره منها تمثل معنیً لطیفاً ودلاله دقیقه تُدرس علی ضوء معانی النحو التی تَمّ تأسیسها بید عبد القاهر الجرجانی، والتی تکشف عن الفروق بین مختلف التعبیرات فی اللغه. هذه المقاله ترید أن تدرس الفرق بین ضروب الحال ترکیزاً علی الحال التی تقترن بالواو أو تتجرد عنها بالاعتماد علی المنهج الوصفی التحلیلی وتمخضت عن هذه لنتائج: اقتران الحال بالواو فیما یجب یعود إلی صیاغه اللغه وفیما یجوز یعود إلی دلاله اللغه ونظم الکلام فی رأی الجرجانی. یحصل الفعل المضارع حالا متلبسا مع عامله؛ وإن دخلت علیه الواو تدل علی استمرار الفعل المضارع إلی زمن التکلم. الحال المفرده تمثل الاهتمام بالحال، وما یقابلها من الحال الجمله الاسمیه المتصدره بضمیر ذی الحال تمثل الاهتمام بالفاعل. تفید الجمله الاسمیه حالا أن الحال کانت أصلا ثابتا مستقرا، إن اقرنت بالواو؛ وإن سقطت الواو منها تلازم العامل والأولی آکد من الثانیه. تدل الجمله الفعلیه المتصدره بالفعل الماضی حالا علی أن الحال حصلت قبل عاملها وانتهت عند اقترانها بالواو، وسقوط الواو منها یدلّ علی التلازم والتزامن بین الحال وعاملها کأن الحال هی العامل وعلی العکس. تلعب الواو الحالیه مع "لم" و"لما" نفس الدور الذی لعبت مع الفعل الماضی حالا لقلبهما المضارع ماضیا.
موتیف البحر فی دیوان شهاب الدین الحویزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
167 - 194
حوزههای تخصصی:
حینما نتطرّق إلى ذکر البحار فی نصوصنا النثریّه، غالبا ما نقصد بها تلک المیاه الحقیقیّه ذات اللون الأزرق والشدیده الملوحه التی تسیر فیها السفن، وتسبح فیها الأسماک، وتغور فی قعرها الحیتان. ولکن عندما یذکر الشاعر البحار فی قصائده، ربّما لا یستخدمها بمعناها الحقیقیّ، وقد وجدنا أن الشاعر شهاب الدین الحویزی استخدمها بمعناها المجازی، وکموتیف استدعاه فی معظم قصائده، والذی یستلزم بحثا لکشف هذه المعانی المخبّأه فی خبایا أبیاته. وقد انتهجنا التوصیف والتحلیل فی دراستنا، حیث جئنا بالأبیات التی یتطرّق الشاعر فیها إلى البحار، فشرحنا غایته من ذکرها. ووصلنا إلى أنّ موتیف البحر أضفى على الأبیات جمالاً لدى المتلقّی، فعندما نسمع لفظه، یستحضرنا جمال طبیعته، ورمال شواطئه، ونوارسه، وسفنه...وهذه تمنح الروح بعض الهدوء والراحه. وظّف شهاب الدین الطباق والکنایه والمجاز فی استخدامه للبحار؛ فهو تاره یصف ملوک المشعشعیّین الذین مدحهم بأنّهم بحور یُظهرون دررهم للفقراء، وهذا عکس ما تفعله البحار الحقیقیّه التی تُخبّئ دررها فی قعرها. وتاره أخرى یهدی الذین یبحثون عن الخیر فی لجج البحار أن یتوجّهوا إلى کرمه.
دور المشارکین في النص عند دیبوجراند وتطبیقاته علی النص القرآني(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
21 - 36
حوزههای تخصصی:
کل نصٍّ له رساله تقوم على جملهٍ من الأهداف والمقاصد التی یمکن أن تکون ظاهراً سطحیاً أو ضمنیهً بعیده المدى؛ وعندما یتمّ إرسالها إلى المتلقّی، تخضعأو الرد. المقبولیه تتعلّق بموقف متلقّی النص وعلى حسب رأی دیبوجراند ترتبط ارتباطاً وثیقاً بمعیاری الاتساق والانسجام؛ فعلى المرسِل أن ینسج نصه متماسکاً متّسقاً لیحقّق مقاصده ولکی یلفت انتباه المتلقّی للنص، بغیه المشارکه فی فک شفرات النصّ وللحکم علی مدی التزام النص بمعیاری التماسک والاتساق؛ وبعباره أخرى یکون مقبولاً عنده أو غیر مقبول. القصدیه نبعٌ من النظریه التداولیه، ولقبول النص من جانب المتلقّی، یجب أن یراعى مقتضى الحال فی الکلام أو النص إلى جانب صحته النحویه والدلالیه؛ ولهذا یمکن أن نعدّها من الملامح التداولیه. یتناول هذا البحث وصفاً لمعیاری القصدیه والمقبولیه فی ضوء آراء دیبوجراند محاولاً تحدید أبعادهما، مع تطبیقات لهذین المعیارین من القرآن الکریم. توصّلت هذه الدراسه إلى نتائج، منها: أنّ مقبولیه النص القرآنی عند المتلقّین تکون نتیجه لتحقّق الفهم، وأن تطبیق هذین المعیارین على النص القرآنی یساعد على فهمه بشکلٍ أفضل، وإن لا یزد فهماً جدیداً.
الرمز وأبعاده الدلالیّه في روایات محمود شقیر للأطفال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
189 - 210
حوزههای تخصصی:
أصبح استخدام الرمز من أبرز میزات أدب الطفل فی فلسطین. فالکاتب باستخدامه للرموز إنّما یزید فی جمالیات روایاته من خلال إضفاء مسحه الغموض والعمق علی لغته القصصیه. ویعتبر محمود شقیر من أبرز الأدباء الذین استخدموا الرمز فی روایاته الواقعیه، فکانت بعض روایاته مفعمه بالإبداع والتولید مثل روایات "أنا وجمانه" و"کلام مریم" و"أحلام الفتى النحیل"، مّما جعلنا نتتبّع الرمزیه فی أعماله الروائیه للطفل، فقد نهل شقیر من هذه الینابیع الثرّه واستقى محاوره الفکریّه لیعبّر عن واقع الطفل الفلسطینی، سواء واقعه الخارجی الذی یحیط به أو واقعه النفسی وما یختلج فی ذاته من مشاعر وأحاسیس ورؤى. کلّ ذلک لتعمیق تجربته الإبداعیه والإنسانیه والشعوریه، والتأثیر فی جماهیر الأطفال. تعتمد هذه الدراسه علی المنهج الوصفی- التحلیلی للکشف عن أهم مظاهر الرمزیه فی بعض أعمال محمود شقیر، وقد وصلنا إلى أنّ نتاجه القصصی یصوّر الواقع، واجتهد الکاتب فی التنویع والتمرد على التنمیط المألوف فی الواقعیه. کما أنّه تأثّر بالرمزیه، فکان الرمز ضروره فنیه فی أدب محمود شقیر، وقد لجأ الکاتب لاستخدامه کوسیله للتعبیر عن آرائه نتیجه لکبت حریه التعبیر وفرض الحصار الثقافی، إذ تجاوز، من خلاله، قیود الاحتلال ورقابته الأمنیه، ولقد اتخذ الأدیب من الرمز وسیله فنیه ورکیزه من رکائز تصویره للواقع، وقد تنوّعت وتشعّبت مصادر رموزه فی أدبه الطفلی، منها التاریخیه والدینیه والطبیعیّه والأسطوریه.
بررسی روشمند ایدئولوژی در رمان «جسر بنات یعقوب» حسن حمید بر اساس راهبردهای صور نمادین تامپسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
103 - 123
حوزههای تخصصی:
با ظهور نظریات بافت بنیادی چون تحلیل انتقادی گفتمان، پیوند میان جامعه و متون ادبی اعم از شعر و نثر و به تبع آن تأثیر و تأثر آن ها بر یکدیگر کاملاً مشهود گردیده و پرواضح است این متون تحت تأثیر نظام های ایدئولوژیک جامعه قرار دارند و بر اساس آن هویت می یابند. این جستار با روش توصیفی– تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای بر پنج روش کلی نظریه تامپسون: مشروعیت بخشی، پنهان کاری، وحدت، چندپارگی و شیء انگاری تکیه دارد به روش شناسی مطالعه ایدئولوژی های مسلط و متنازع در رمان «جسر بنات یعقوب» نوشته حسن حمید -داستان پرداز و رمان نویس معاصر فلسطینی- پرداخته؛ با توجه به اینکه این رمان بیانگر مسأله مهاجرنشینی صهیونیست ها می باشد و به عنوان گفتمانی ادبی، صورت نمادینی است که قابلیت بازنمود، ایدئولوژی را دارد و علاوه بر انتقال آن یکی از روش های متنی هدفمند برای تبیین اشکال باز تولید قدرت در جهت بازنمایی معنای پنهان نیز بشمار می آید ضرورت پرداختن به آن مشخص می گردد؛ لذا پژوهش حاضر باهدف به کارگیری راهبردهای متنی شده تامپسون در صدد آشکارسازی روابط پنهان قدرت و بازنمایی ایدئولوژی های متن می باشد و به دنبال چرایی این موضوع است که این رمان چگونه ایدئولوژی گفتمان مسلط (صهیونیست ها) را بیان می کند؛ از خلال بررسی ها مشخص گردیده که رمان با خلق شخصیت یعقوب مهاجر روایتگر زندگی مهاجران یهودی از زبان خودشان است و نویسنده تلاش کرده تا عقاید و ایدئولوژی های گفتمان سلطه را از زبان خودشان بیان کند، و نتایج پژوهش حاکی از آن است که گفتمان مسلط از راهبردهای عقلانی سازی، شیءانگاری، افتراق و مطلوب زدایی، نمادین سازی وحدت، طبیعی سازی و پنهان کاری برای تبیین و استمرار ایدئولوژی اشغالگری و مستعمره سازی صهیونیست ها در مناطق عربی، نژادپرستی، مادی گرایی شان بهره برده و ایدئولوژی متنازع نویسنده که تأکید بر هوشیاری در ارتباط با دشمن، تکیه بر وحدت ملی و ترسیم اصالت عربی می باشد از خلال راهبرد پنهان کاری و بعضاً مطلوب زدایی تبیین و استمرار یافته است.
القمر علی مزدلفه أیقونه شعریه عن الحج لنازک الملائکه مقاربه شکلانیه دلالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
87 - 102
حوزههای تخصصی:
برزت المدرسه الشکلانیه على الساحه النقدیه فی القرن العشرین، لتعید إلى الشکل قیمته التی طالما خسرها فی معرکته مع المضمون؛ ومن هذا المنطلق، یضع الناقد الشکلانی الشکل وحده تحت المجهر، لیستخلص من النظم القائم فی النص دلالاته وإیحاءاته. ترکّزت هذه المقاله الوصفیه التحلیلیه بالمقاربه الشکلانیه الدلالیه الإحصائیه، على قصیده القمر على مزدلفه، للشاعره نازک الملائکه لدراسه بنیتها، ودلالاتها، وإیحاءات صورها الفنیه التی أفرغت فیها الشاعره، تجربتها الروحیه لاستکناه دلالات الحجّ. خلصت المقاله إلى وجود تناغم بین شکل القصیده ودلالات الحجّ. استطاعت الشاعره رسم صوره جدیده عن الحجّ عبر آلیه التغریب؛ إذ الحجّ یعدو کونه مجرّد مناسک دینیه وطقوس مقدسه متوارثه إلى مناسک روحیه إنسانیه، اجتماعیه تعالج قضایا الإنسان المعاصر، وهمومه وآلامه؛ لذلک ربطت الشاعره بین الماضی السحیق والراهن المعیش. فالحجّ لیس محاکاه ببغاویه لما جرى فی الصدر الأوّل من الإسلام، بل إنّه وثیق الصله بروح العصر ومستجدّات الواقع المسکون بألوان المعاناه، إنّه ملتقًى یشهده المسلم لینضمّ إلى أبناء جلدته من المسلمین الوافدین من کلّ فجّ عمیق یقاسمهم همومهم. استخدمت الشاعره بنیه القصیده للإیحاء بالنقله النوعیه التی تحدث فی مناسک الحجّ وحدها؛ حیث یتدفّق الحجیج من شتّى أرجاء المعموره إلى أرض الوحی والرساله، متفرّقین غرباء عن بعضهم، بعیدین عن روح الإسلام المحمدی الأصیل، ثمّ تلتقی هذه الجموع وتأتلف، وتستعید هویّتها السلیبه، ثمّ ترسو سفینه الحجّ فی مرفأ تنصهر فیه تلک الجموع لتعود جسدا واحدا، کما وصف الرسول الأعظم وکیانا موحَّدا واعیا مشترکا فی آلامه وتطلّعاته.
استعاره مفهومی «کفر» و «ایمان» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
40 - 23
حوزههای تخصصی:
استعاره مفهومی ابزاری نو از علوم شناختی است که با تکیه بر وضعیت شناختی انسان به مفهوم سازی مفاهیم انتزاعی و غیرعینی می پردازد. در این شیوه درک مفاهیم انتزاعی و ناآشنا (حوزه مقصد) به وسیله ی حوزه های مفهومی عینی و ملموس دیگر (حوزه مبدأ) صورت می گیرد. مهم ترین مسئله در استعاره مفهومی وجود تناظرهایی نظام مند میان دو حوزه ی مبدأ و مقصد است که از آن به عنوان نگاشت یاد می شود. قرآن کریم سرشار از مفاهیم انتزاعی همانند «کفر» و «ایمان» است که به منظور درک بهتر آن ها ضرورت دارد تا از شیوه های نوین تحلیل مفاهیم، به ویژه از استعاره مفهومی در تحلیل این مفاهیم و شیوه مفهوم سازی شان استفاده کرد. پژوهش حاضر بر مبنای روش تحلیلی-توصیفی به هدف شناسایی و تحلیل استعاره های مفهومی متعلق به مفاهیم «کفر» و «ایمان» در آیات مبارکه شش جزء آخر قرآن کریم انجام شده است تا شیوه بیان مفاهیم انتزاعی توسط قرآن کریم آشکار گردد. با تحلیل استعاره های مفهومی در این بخش از قرآن کریم می توان به این نتیجه رسید که قرآن کریم با بیان مفاهیم انتزاعی به شیوه استعاره مفهومی وضعیت شناختی انسان را مبنایی برای بیان مفاهیم کفر و ایمان قرار داده است و از آن در راستای مفهوم سازی استفاده کرده است. مفهوم «کفر» به عنوان حوزه مقصد با مفاهیمی شناخته شده همچون تاریکی، آلودگی، روی گردانی، جنگ، نیروی بازدارنده از ایمان و عدم کارایی حواس مفهوم سازی شده است و مفاهیمی همچون نور، پاکیزگی، تجارت، سفر، مسابقه و جهتِ راست به مفهوم سازی «ایمان» می پردازند. با تحلیل این استعاره ها می توان ایمان را به منزله نور، پاکیزگی، تجارت، سفر، مسابقه و شیء باارزشی که در جهت راست قرار دارد معرفی نمود و کفر را به منزله تاریکی، آلودگی، روی گردانی، جنگ و نیروی بازدارنده از ایمان در نظر گرفت.
المتاهه دراسه نصیّه في تحلیل الخطاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۲
73 - 89
حوزههای تخصصی:
تعلّمتُ من الحیاهِ أنَّ الإبداعَ مسافهُ حکایهٍ اشترکَ فیها کلُ المبدعینَ الذین کانوا على موعدٍ مع النص بوصفهِ فضاءً یُحلقُ فیه المبدع بحثاً عن الجمال والذوق والأناقه النصیّه؛ ومن أعماق هذه الفکره نبضت لدیَّ أفکار لتحلیل الخطاب فی مرحله الدراسات العلیا تقومُ على فکره (المتاهه)، وأزعم أنّها فکرهٌ جدیده فی الدراسات النصیّه لتحلیل الخطاب حاولت تطبیقها من خلال تحلیل مجموعه من النصوص لطلبه الدکتوراه والماجستیر على حد سواء، وفی الواقع لاقت أصداءً طیبه ومقبوله لدیهم حتى طلب منی البعض منهم بجمع هذه النصوص وطباعتها فی بحث علمی. أعمل على جعل الطالب فی منطقه التیه الدائم وکلما یصل إلى حقیقه أدفع به إلى منطقه بحث أخرى حتى أجعله یشعر بأنّه فی منطقه متاهات علمیه لا یخرجُ من متاهه حتى یجدُ نفسه فی متاهه أخرى، ومن هنا نجحت إلى حد کبیر فی تعلیم الباحث فی هذه المرحله البحثیه المهمه من حیاته العلمیه کیف یفکر؟ وکیف یربط بین المختلف؟ وکیف یخرج من المتاهه؟ ومن ثم یستنبط النتائج من مقدماتها وعندما یشعرُ أنّه ضائعٌ فی النص کیف یتصرف؟ فضلا عن المفاتیح المهمه لتفکیک الخطاب فی النص، ورکزتُ على تمرین ذهنه وجعله یتحرکُ فی مناطق معرفیه متنوعه حتى یتمکن من الإبداع والابتکار ویخرج بنتائج علمیه رصینه وممیزه. وسوف أحاول أن أقدم تأسیسا لمفهوم المتاهه ومفهوم الخطاب والنص بوصفها مفاتیح معرفیه للبحث، ولو بنحو موجز بوصفها مدخلاً لعتبه العنوان فی البحث ومن ثم أسجّل الأفکار والنصوص التی تمت معالجتها وعلى وفق طریقه المتاهه النصیّه، والغایه العلمیه والمعرفیه من البحث هی التعریف بمفهوم النص، وکیف یستطیع طالب الدراسات العلیا أن یمیز بین النصوص ویفهم کنهها وأطراف الاتصال فیها ومن ثم الاعتراف بها، فضلا عن ضروره فهم الطلبه والباحثین أسباب تعطل عملیه التواصل أو انحرافها بین النصوص والمتلقین، والهدف من هذا البحث تعلیم الطلبه معاییر التواصل للنصوص لأنّه فی حاله فقدان هذه المعاییر لا یصبح النص تواصلیا، عسى أن ینتفع بها طلبه الدراسات العلیا فی کل الجامعات وأسأل الله العلی القدیر أن یجعل لی الأجر والثواب لأنّ القصد فی ذلک خدمه البحث العلمی.
نقد ترجمه رضایی از صحیفه سجادیه براساس نظریه وینه و داربلینه
حوزههای تخصصی:
جایگاه صحیفه سجادیه موجب شده بسیاری از مترجمان آن را ترجمه کنند؛ به طوری که تاکنون شصت ترجمه و شرح به زبان فارسی از آن ارائه شده است. از جمله مترجمان صحیفه سجادیه ، محمدمهدی رضایی است. ترجمه ایشان یکی از جدیدترین ترجمه های صحیفه سجادیه است که تاکنون پژوهشی بر روی آن صورت نگرفته است. در پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیلی توصیفی و به منظور ارائه نقدی منصفانه، ترجمه صحیفه سجادیه از محمدمهدی رضایی بر اساس نظریه وینه و داربلینه مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. این نظریه که دارای هفت راهکار است برای شناخت و بررسی یک ترجمه درسطح معادل یابی ، نظریه ای مفید بوده و با برشمردن اصول و مؤلفه های مختلف در دو رویکرد اصلی یعنی رویکرد مستقیم و غیرمستقیم ، به شیوه ترجمه مترجم می پردازد. یافته های این پژوهش نشان داد که رضایی شاید به این دلیل که خواسته هم ترجمه ای ادبی و با واژگان و تعابیر ویژه فرهنگ فارسی ارائه دهد و هم این که در این ترجمه به دنبال نزدیک کردن معادلات فرهنگی بوده است ،از قرض گیری ، گرته برداری ، تلفیق و جابه جایی واژه ها کمتر استفاده کرده، در مقابل ، از مؤلفه معادل یابی و اقتباس بیشتر بهره برده است. در مجموع ، آهنگین بودن جملات و استفاده از معادل های فارسی و جملات مناسب با فرهنگ ایرانی ، ویژگی مهم ترجمه رضایی از صحیفه سجادیه است.
تحلیل الخطاب النقدي في روایه "جمهوریه کأنَّ " لعلاء الأسواني بناء على نظریه نورمان فیرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
أصبح تحلیل الخطاب النقدی فرعاً معرفیا عن تحلیل الخطاب ویهتم بدراسه اللغه بوصفها ممارسه اجتماعیه مرتبطه بالسلطه والإیدیولوجیا. من روّاد هذا المنهج هو نورمن فیرکلاف؛ ففی رأیه، تحلیل الخطاب النقدی هو وسیله تستخدم جنبا إلى جنب مع وسائل أخرى لدراسه التغییر الاجتماعی والثقافی. یدرس فیرکلاف تحلیل الخطاب النقدی على ثلاث مستویات وهی؛ 1- الوصف 2- التّفسیر 3- التبیین. تعد روایه "جمهوریه کأنّ" من أشهر الروایات المصریه للکاتب علاء الأسوانی (1957- ؟؟؟) وهو یناقش فیها القضایا المصریه قبل وبعد حکومه حسنی مبارک وثوره ینایر وأحداثها. تسعى هذه الدراسه إلى توفیر إطار لتحلیل روایه جمهوریه کأنَّ وتوضیح وظیفته الاجتماعیه متمسکه بالمنهج الوصفی التحلیلی بشکل عام ومنهج تحلیل الخطاب النقدی النورمان فیرکلاف بشکل خاص. وتشیر نتائج الدراسه إلی أن الأسوانی باستخدام المفردات والتراکیب مثل الضمائر، والتضاد، والتکرار و... یشرح کثیراً من الخطابات ونوع الأحداث. وفی مستوی التفسیر یشرح کیفیه سیاق الحال ونوع الخطاب ویوضح بأن تنعکس هذه الروایه العملیات السیاسیه والاجتماعیه قبل وبعد ثوره 25ینایر عام 2011م فی مصر وکیفیه أحداث المجتمع والطبقات السیاسیه والاجتماعیه والثقافیه المختلفه ویشرح الأسوانی الصراع بینهم والتعارض فی أفکارهم. ویشرح على مستوى التبیین نوع السلطه والأیدیولوجیا، وهی دیکتاتوریه حسنی مبارک، وینعکس أحداث ثوره ینایر مثل؛ الاحتجاج بسبب اغتیال خالد سعید واستشهاده، جمعه الغضب، والمجتمع الفاسد بنبره نقدیه. والفکر السائد فی الروایه هو الکفاح ضد الحکومه الدیکتاتوریه بالمظاهرات وخصوصا فی میدان التحریر وایقاظ الشعب المصری.
تعریفی نوین در تبیین حقیقت معرفه و نکره با نقدی بر تعریف مشهور آن
حوزههای تخصصی:
معرفه و نکره یکی از مباحث بسیار مهم و پرکاربرد در علومی همچون بلاغت و نحو می باشد که در هر یک سعی بر آن بوده است که تعریف جامع و مانعی از این دو صورت می پذیرد. نظریه مشهور در تعریف معرفه و نکره بر محور دلالت بر شیء معین و عدم چنین دلالتی می چرخد که اشکالات فراوانی را به دنبال آورده است. در این تحقیق که به روش کتابخانه ای، جمع آوری اطلاعات، تحلیل آن و مقارنه آرا صورت پذیرفته است درصدد است ناکارآمدی تعریف مشهور را اثبات نماید و تعریفی نوین از معرفه و نکره را مطرح نماید بدون آن که اشکالات پیشین بر آن وارد گردد. در این تحقیق ابتدا اشکالات تعریف مشهور از معرفه و نکره مفهومی تبیین می گردد و پس از آن پاسخ پیشنهادی ارائه می گردد. در گام بعدی اشکالات تعریف معرفه و نکره لفظی بیان می گردد و به دنبال آن راه حلی برای برون رفت از اشکالات از طریق تعریفی جدید ارائه می گردد. در نهایت وجوه عدول از معرفه جنسی و عهدی به نکره تبیین می گردد تا ابعاد دلالی معرفه و نکره بیش از پیش تبیین گردد. از جمله نتایج تحقیق آن که: 1- مفهوم معرفه که امر کلی است از طریق لحاظ اشاره آن به خارج تنها می تواند متعین و متشخص گردد بدون آنکه اشکالات سه گانه پیشین بر آن وارد گردد. 2- وجه عدول از جنس به نکره، بی حصه بودن جنس و حصه و کمیت غیرمعین داشتن نکره است. 3- وجوه عدول از معرفه عهدی به نکره امور گوناگونی همچون شرایط خاص متکلم، مخاطب، کلام و موانع خارجی را در برمی گیرد.
"اضطراب اثرپذیری" نزد سرایندگان سده های سوم و چهارم هجری بر پایه نظریه "هارولد بلوم" (مطالعه موردی: ابوالطیّب متنبّی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
73 - 57
حوزههای تخصصی:
اضطراب اثرپذیری نظریه ایست درباره اثرپذیری شاعران که نخستین بار هارولد بلوم آن را پیش کشیده است؛ دیدگاهی برپایه بینامتنیت که بر دو اصطلاح «پیشین» و «پسین» بنا شده و از پیوند ستیزه جویانه میان شاعر معاصر با گذشته و ترس از اثرپذیری وی سخن می گوید. شاعر پسین برای اینکه اثرپذیری اش را پنهان و خود را شاعری نوآور بشناساند، فرم و درون مایه سخن را دگرگون می کند. نگرانی یا ترس اثرپذیری، در بسیاری از سروده ها و گزارش هایی که وضعیت سرایندگانِ سده های سوم و چهارم هجری را در ادبیات عربی آینگی می کند، پدیده ای آشکاراست. در جستار پیشِ رو با روشی مقایسه ای-تحلیلی، نخست تلاش می شود با نگاه به سروده های شعری، گزارش های تاریخی-ادبی و دیدگاه های سخن سنجان آن روزگار، به ذهنیّت سرایندگان دست یافته، نگرانی یا دلواپسی آن ها نسبت به موضوع هایی چون تقلید و نوآوری آشکار شود، سپس با نگاه به نظریه بلوم، بررسی شود که ابوالطیب متنبّی از چه شیوه هایی برای دیگرگون نشان دادن سخن خود از گذشتگان، بهره برده است. پژوهش پیشِ رو نشان می دهد که برخودبالیدن های این سرایندگان و کوچک پنداشتن پیشینیان و هم روزگارانشان، بیش از آنکه از سرِ رقابت و ستیزه جویی شخصی باشد، ریشه در انگیزه های روانی و نگرانی های ذهنی آن ها دارد و شیوه های سخن سنجی آن روزگار نیز بر این فشار روانی افزوده است؛ از این رو انجام چنین پژوهشی بایسته می نماید. برخودبالیدن زیاد سرایندگان به توان هنری خود و کوچک پنداشتن دیگران، نشان دهنده دلشوره یا نگرانی آن ها از موضوع اثرپذیری است. متنبّی با بهره گیری از شگردهایی چون ایجاز، غلوّ یا اغراق در تصویرسازی، برعکس نمودن مفاهیم تکراری، بهره گیری از استعاره های دور و تشبیه های پنهان یا ضمنی به جای نمونه های نخ نماشده توانسته است فرم ها و مایه های تکراری را تازه و خود را شاعری نوآور بشناساند.
بازکاوی ترجمه فارسی «الفرج بعد الشدّة» بر اساس الگوی کاتارینا رایس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«الفرج بعد الشده» از جمله آثار روایی است که بخش بزرگی از فرهنگ و ادب عامه کهن را نمایندگی می کند. این کتاب که در سده هفتم توسط دهستانی به فارسی برگردانده شده، مشتمل بر حکایت های عامه بسیاری است در قالب 14 باب که در آن بیش از 200 سرگذشت زندگی انسان های گرفتار در قالب داستان با مضامینی اخلاقی به تصویر کشیده شده است که در مهلکه های زندگی هر یک با توکل به خدا رستگار شده اند. یکی از الگوهای مناسب نقد ترجمه، الگوی کاتارینا رایس است که کمتر مورد توجه ترجمه شناسان قرار گرفته است. با توجه به جامعیت تکنیک های نقد ترجمه در الگوی کاتارینا رایس نسبت به سایر الگوهای ترجمه، پژوهش حاضر می تواند به عنوان نمونه و الگویی مناسب توسط علاقه مندان به حوزه نقد ترجمه در زبان و ادبیات عربی به کار گرفته شود. پژوهش پیش رو کوشیده ضمن کاربست الگوی رایس در متن عربی، تحلیلی کلی از ترجمه فارسی کتاب الفرج بعد الشده از دو منظر زبان شناختی و فرازبانی ارائه کند. با توجه به گستردگی حجم کتاب، باب اول آن به عنوان پیکره پژوهش انتخاب و با روش توصیفی- تحلیلی بررسی شد. برآیند پژوهش نشان داد که دهستانی بر اساس الگوی رایس، ترجمه ای اقتباسی ارائه داده است. در عوامل زبان شناختی، مترجم به واسطه تغییرات معنایی، کاربست ساختارهای دقیق دستوری متناسب با معیارهای زبان مقصد و عناصر سبکی شاخص به بسندگی و تعادل معنایی در متن مقصد دست یافته است. علاوه بر این، در بررسی عوامل فرازبانی با واکاوی موقعیت و موضوع ادای سخن، توجه به زمان و مکان و سنجش ابزارهای معنایی جهت انعکاس تداعی های عاطفی، مشخص شد دهستانی ضمن اینکه محتوامحوری را نقش غالب زبان مقصد در نظر گرفته در ارائه تعادل معنایی تا حدی پیش رفته که ترجمه او در زبان مقصد از جایگاه و اثرگذاری بیشتری نسبت به زبان مبدأ برخوردار شده است.
قراءة وتحلیل لموتیفات "الدیستوبیا" في الروایة المعاصرة؛ روایة "فرانکشتاین في بغداد" لأحمد سعداوي أنموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ المدینه الفاسده أو "الدیستوبیا" إحدى المضامین الّتی نشهدها فی الآثار الأدبیه. إنّ هذا الاتجاه یقع فی النقطه المضاده للمدینه الفاضله الّتی کان یأمل بها الشعراء والکتّاب منذ الزمان القدیم. یتطرق الأدیب فی الأدب المرتبط بالدیستوبیا أو المدینه الفاسده-بصوره مرکزه- إلى بیان التأثیرات المخربه للمظاهر السیاسیه، والاجتماعیه والصناعیه. فی الواقع، یعدّ هذا الأدب، مرآه تعکس القسم المظلم من المجتمع الّذی یعانی من البؤس والشقاء. وبما أنّ الروایه تنبعث من قلب المجتمع والحوادث الطارئه علیه؛ فإنّ هذا العنصر له انعکاس أوسع مقارنه مع العناصر الأدبیه الأخرى فی الروایه. وتحوّل إلى موتیف مکرر فی هذه الروایه. إنّ "أحمد سعداوی"؛ الروائی العراقی المعاصر رسم لنا لوحه واضحه المعالم حول الحیاه فی بغداد وذلک من خلال روایته الشهیره "فرانکشتاین فی بغداد" وقد نظر فیها بنظره مفرطه فی التشاؤم بالنسبه إلى واقع حیاه الإنسان فی العصر الحدیث. وقد صوّر لنا الکاتب فی هذه الروایه، التأثیرات الرهیبه للأطر السیاسیه والاجتماعیه على مستقبل حیاه البشر وخاصه الشعب العراقی. یظهر لنا من خلال نتائج البحث بأنّ احتلال العراق على ید أمریکا والحوادث المریره والعصیبه الّتی تلت ذلک، تسبب فی ظهور وطن یملأه الفوضى والدمار. إنّ الروایه صوره مفزعه لظروف هذا المجتمع البائس ومظاهر المدینه الفاسده تکشف عن نفسها -وبصوره رهیبه- فی مواضع متعدده من الروایه. هذا البحث وفقاً للمنهج الوصفی-التحلیلی یقوم بدراسه ظواهر الدیستوبیا مثل الضلال والانحطاط الأخلاقی، الاستغلال من ناحیه المجرمین، الحرمان من نعمه الأمن، الفوضى، العنف، وزوال مقومات الحیاه السلمیه والهجره القسریه. صوره مفزعه لمجتمع تحوّل إلى جسد مفکک جراء الأحداث المریره الّتی عانى منها إثر جبر الزمان. إنّ هذه الروایه تحمل معها کافه مکونات العمل الأدبی الذی یندرج ضمن الواقعیه السوداء.