مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
اسم جنس
حوزه های تخصصی:
این معمایی که بیش از یک قرن ذهن دستوریان را به خود مشغول داشته ناشی از آگاه نبودن از مساله حاکمیت زبان است. منظور از حاکمیت این است که اگر یک گروه اسمی در جمله ای مرکب، هم در جمله هسته نقشی داشته باشد و هم در وابسته. و نقشها نیز متفاوت باشد، در این صورت گروهی که نقش نما دارد حاکم است. در این حل این معما به این صورت است که «ی» در جمله ای مانند:همان مردی که روزنامه می خواند، دوست من است. واژه «مردی» برای جمله روزنامه می خواند، نکره است اما برای جمله اصلی، معرفه و چون معرفه در فارسی نشانه ندارد و نکره نشانه دارد (ی)، حاکمیت با نکره است.
کارکرد استنباطی انصراف و کاربرد حقوقی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم علم اصول، مبحث اطلاق و تقیید است. دلالت اسم علم و جمله بر اطلاق از باب مقدمات حکمت است. در مورد اسم جنس، اختلاف است که دلالت آن بر اطلاق وضعی است یا مثل. اسم علم و جمله از باب مقدمات حکمت است. مقدمات حکمت شرایط پنج گانه امکان اطلاق و تقیید، در مقام بیان بودن، عدم وجود قرینه، نبودن قدر متیقن در مقام تخاطب، وجود یا عدم انصراف برای احراز اطلاق است. انصراف آن است که از شنیدن لفظ مطلق، ذهن به سوی یک فرد یا صنف از لفظ مطلق منصرف شود، نه به سوی معنای اصلی آن که اطلاق دارد. آیا این انصراف مانع از اطلاق کلام است؟ کیفیت و انواع آن کدام است، این مقاله به این مهم میپردازد، بعضی از موارد را تأیید میکند و بعضی دیگر را رد خواهد نمود.
بررسی روند رشد مفاهیم عام در کودکان فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبارت های عام (مانند، گیاهان به آب نیاز دارند) به ویژگی های اصلی، پایدار و بی زمان کل مقوله اشاره می کنند و نقش مهمی در روند رشد پردازش مفهومی کودک ایفامی کنند. این عبارت ها نمی توانند با استفاده از یک قاعده کلی شناخته شوند و مجموعه ای از اطلاعات زبانی و فرازبانی برای شناسایی و درک آن ها نیاز است. در مطالعه حاضر، با اجرای دو آزمون، توانایی 16 آزمودنی کودک از دو گروه سنی 3-4 و 4-5 سال در درک و تولید مفاهیم عام با استفاده از امکانات صرفی و نحوی موجود در جمله مورد بررسی قرارگرفت. یافته های به دست آمده نشان داد که در هر دو آزمون صرفی و نحوی،کودکان گروه سنی 4-5 سال عملکرد بهتری در درک و تولید اسم جنس نسبت به گروه سنی 3-4 سال داشتند. همچنین، کودکان هر دو گروه سنی از امکانات صرفی بیشتر از امکانات نحوی در پردازش اسم جنس استفاده کردند.
کاربرد مشخصه های صرفی، نحوی و بافتی در فرایند رشد مفهومی کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات مربوط به زبان آموزی کودک نشان می دهد که طی فرایند رشد واژگانی، مهارت استنباط مفهوم «جنس» از اهمیت بسیاری برخوردار است، زیرا نقش اساسی در شکل گیری توانایی هایی مانند تعمیم و مقوله سازی مفاهیم ایفا می کند.هدف این پژوهش، بررسی میزان درک و تولید اسم جنس و نیز ارزیابی و مقایسه الگوی رشدی آن در دو گروه سنی کودکان فارسی زبان 4-5 و 5-6 سالهاست. به این منظور، توانایی 16 کودک فارسی زبان تهرانی در پردازش اسم جنس از طریق یک آزمون صرفی-بافتی (برگرفته از پژوهشکیمپین و مارکمن، 2008)، که در سه بافت زبانی (با مفهوم جنس، غیرجنس و خنثی) ارائه شده بود و نیز از طریق یک آزمون نحوی (برگرفته از کیمپین، ملتزر و مارکمن، 2011) مورد مطالعه قرارگرفت. با تحلیل داده های این پژوهش مشخص شد که کودکان از سن 4 سالگی قادر هستند با استفاده از مشخصه های صرفی-نحوی و بافتی،مفهوم «نوع» را در قالب اسم جنس درک و تولید کنند و میان جملات حاوی اسم جنس و غیرجنس تمایز قائل شوند. مقایسه عملکرد کودکان در دو گروه سنی نیز نشان داد که، مهارت پردازش اسم جنس در دو گروه سنی تفاوت معنی داری نشان نمی دهد. پژوهش حاضر مؤیّد آن است که آزمودنی ها برای تمایز قائل شدن میان اسم جنس و اسم غیرجنس علاوه بر بهره مندی از مشخصه های صرفی و نحوی از بافت زبانی نیز سود بردند.
تبیین دیدگاه کریپکى درباره اسم خاص و اسم جنس و تطبیق آن با اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کریپکى برخلاف فرگه و راسل معتقد است که اسم خاص و اسم جنس نقش معنابخشى ندارند، بلکه صرفا دلالت بر مدلول کرده، مانند برچسب عمل مى کنند. وى بر آن است که این دو اسم، دال هاى ثابتى هستند که در همه جهان هاى ممکن بر یک چیز دلالت مى کنند و مدلولشان از یک جهان به جهان دیگر تغییر نمى یابد. بدین ترتیب نمى توان آنها را با اوصاف که دال متغیرند، هم ارز دانست. مقاله حاضر درصدد است نشان دهد که در پرتو اصالت وجود مى توان از عقیده کریپکى درباره اسم خاص، دفاع کرد. طبق اصالت وجود، نه ماهیت و وصف، بلکه صرفا وجودْ متن عالم خارج را پر کرده است. لذا اسم خاص بر واقعیات خارجى که حقیقت وجودى دارند و در همه جهان هاى ممکن بر یک چیز دلالت مى کنند، اطلاق مى شود؛ اما در مقابل اسم جنس صرفا به ماهیت که امرى ذهنى و کلى است اطلاق مى شود. لذا طبق مبانى اصالت وجود، در اینجا نمى توان با کریپکى موافقت کرد و اسم جنس را بدون معنا دانست.
تعریفی نوین در تبیین حقیقت معرفه و نکره با نقدی بر تعریف مشهور آن
حوزه های تخصصی:
معرفه و نکره یکی از مباحث بسیار مهم و پرکاربرد در علومی همچون بلاغت و نحو می باشد که در هر یک سعی بر آن بوده است که تعریف جامع و مانعی از این دو صورت می پذیرد. نظریه مشهور در تعریف معرفه و نکره بر محور دلالت بر شیء معین و عدم چنین دلالتی می چرخد که اشکالات فراوانی را به دنبال آورده است. در این تحقیق که به روش کتابخانه ای، جمع آوری اطلاعات، تحلیل آن و مقارنه آرا صورت پذیرفته است درصدد است ناکارآمدی تعریف مشهور را اثبات نماید و تعریفی نوین از معرفه و نکره را مطرح نماید بدون آن که اشکالات پیشین بر آن وارد گردد. در این تحقیق ابتدا اشکالات تعریف مشهور از معرفه و نکره مفهومی تبیین می گردد و پس از آن پاسخ پیشنهادی ارائه می گردد. در گام بعدی اشکالات تعریف معرفه و نکره لفظی بیان می گردد و به دنبال آن راه حلی برای برون رفت از اشکالات از طریق تعریفی جدید ارائه می گردد. در نهایت وجوه عدول از معرفه جنسی و عهدی به نکره تبیین می گردد تا ابعاد دلالی معرفه و نکره بیش از پیش تبیین گردد. از جمله نتایج تحقیق آن که: 1- مفهوم معرفه که امر کلی است از طریق لحاظ اشاره آن به خارج تنها می تواند متعین و متشخص گردد بدون آنکه اشکالات سه گانه پیشین بر آن وارد گردد. 2- وجه عدول از جنس به نکره، بی حصه بودن جنس و حصه و کمیت غیرمعین داشتن نکره است. 3- وجوه عدول از معرفه عهدی به نکره امور گوناگونی همچون شرایط خاص متکلم، مخاطب، کلام و موانع خارجی را در برمی گیرد.