فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۶۱ تا ۱٬۳۸۰ مورد از کل ۹٬۱۵۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از محورهای مهم فلسفه های ناظر به علوم اسلامی، به ویژه علم اخلاق و فقه، شناخت مؤلفه های معرفتی هر دو علم و نیز تعامل و تأثیر متقابل چنین رشته های علمی است. این دو علم، هرچند هر یک عهده دار ساحت خاصی هستند، شباهت ها و تفاوت هایی دارند که شایسته بررسی و تحلیل است. براین اساس، این پژوهش به بررسی و مقایسه مؤلفه های مهمی مانند شناخت گزاره (موضوع، محمول و مسئله) پرداخته است؛ امری که پرداختن به آن، قبل از ورود در هر علم و مباحث و دستیابی به مسائل آن، ضروری است. نگارنده با روش مقایسه ای و با بهره گیری از منابع مکتوب، به تحلیل و نسبت سنجی این مؤلفه ها پرداخته و شباهت ها و تفاوت ها و نیز نقاط قوت و ضعف هر یک از این دو دانش فقه و اخلاق را آشکار کرده است.
کاربرد الگوی قرآنی «باورمدار» در بررسی رفتارهای کارکنان آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۱
89 - 108
حوزههای تخصصی:
الگوی قرآنی «باورمدار» دربرگیرنده اعتقادات در پوشش نگرش های ایمانی، کفری و منافقانه است که می تواند در طیفی سه سطحی، رفتارهای کارکنان آموزش در سازمان ها را واکاوی کند. در این مقاله، به منظور ارائه الگوی قرآنی باورمدار و کاربست آن در بررسی رفتارهای کارکنان آموزشی مطالعه ای با روشی توصیفی−تحلیلی انجام گردیده است؛ خاطرنشان می شود که به منظور گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و اسنادی بهره گیری شده و ابزار جمع آوری اطلاعات، فیش برداری است؛ تحلیل یافته ها با روش «تحلیل محتوا ناظر به تحلیل اجتهادی» انجام پذیرفته است؛ نتایج بررسی ها در این پژوهش نشان می دهد که الگوی «باورمدار»، در قالب نگرش های اصلی، دربرگیرنده نگرش های ایمانی، کفری و منافقانه است که به عنوان یک سیستم دارای عناصر دروندادی (عنصر شناختی)، فرایندی (عنصر عاطفی) و بروندادی (عنصر رفتاری) است؛ در یک نتیجه گیری کلی می توان ادعا کرد که الگوی قرآنی «باورمدار» با مؤلفه های ایمانی، کفری و منافقانه در بررسی رفتارهای کارکنان آموزشی می تواند کاربرد داشته و توصیه گردد.
طراحی و اعتبار سنجی الگوی تربیت اخلاقی در دوره ابتدایی نظام آموزشی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر ارائه الگوی تربیت اخلاقی در دوره ابتدایی بود. روش: روش پژوهش آمیخته با طرح کیفی - کمی انجام شد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی، شامل مقالات، پایان نامه ها و رساله های دکتری، اسناد و کتب از سال 1390 تا 1398 و در بخش کمی معلمان دوره دوم ابتدایی شهر کرمان بودند. نمونه مورد مطالعه در بخش کیفی بر اساس روش نمونه گیری هدفمند و در بخش کمی روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. ابزار جمع آوری اطلاعات در بخش کیفی فیش برداری از مقالات، پایان نامه ها و رساله های دکتری و کتب و در بخش کمی پرسشنامه بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون و در بخش کمی از تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دو استفاده گردید. یافته ها : یافته ها نشان داد که 35 مضمون پایه، یازده مضمون سازمان دهنده و سه مضمون فراگیر در سه حیطه شناخت، باور و رفتار اخلاقی شناسایی شدند، سپس پرسش نامه ای جهت اعتبارسنجی الگو با 35 گویه طراحی گردید. پایایی پرسش نامه با استفاده از آلفای کرونباخ (95/0) و روایی (صوری و محتوایی) بر اساس نظرات اساتید در حوزه تعلیم و تربیت و با استفاده از روش سیگمای شمارشی 85/0 محاسبه شد. جهت اعتبارسنجی الگوی پژوهش از روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده گردید. در بخش کمی یافته ها نشان داد که همه مضامین با بار عاملی بالا مورد تأیید قرار گرفتند که نشان از اعتبار بالای الگو بود. نتیجه گیری : با توجه به نتایج این بررسی و با تمرکز بر الگوی تربیت اخلاقی می توان به بهبود سطح شناخت، باور و رفتار اخلاقی دانش آموزان دوره ابتدایی کمک کرد.
روش های مدیریت زمان در سیره حضرت زهرا (علیها السلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۳
31 - 56
حوزههای تخصصی:
استفاده بهینه از زمان در موفقیت انسان نقش بسزایی دارد که این جز با مدیریت زمان دست یافتنی نیست. با توجه به اهمیت بهره وری مناسب از زمان این پرسش مطرح می شود که با چه روش هایی می توان از زمان استفاده بهینه نمود؟ هدف مقاله حاضر پاسخ به این پرسش با روش توصیفی−تحلیلی در سیره حضرت زهراB است. نگارنده با دقت و توجه در محتوای روایات و نگاهی نو به احادیث به تحلیل آن پرداخته است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که حضرت زهراB در تمامی ابعاد فردی، خانوادگی، اجتماعی و عبادی فعال بوده اند و این جز با مدیریت زمان امکان پذیر نیست. براساس پژوهش حاضر روش های مدیریت زمان در زندگی آن حضرت عبارتند از: 1. تقسیم کار؛ 2. عدم تأخیر در انجام امور؛ 3. حفظ اطلاعات ارزشمند؛ 4. وجود مکان معین و مناسب برای هر وسیله؛ 5. انجام چند کار هم زمان؛ 6. رقابت؛ 7. استراحت و نشاط؛ 8. توجه به زمان حال
آماده سازی، و بررسی شاخص های روایی و پایایی مقیاس درجه بندی رفتار اخلاقی دانش آموزان دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش آماده سازی، اجرای مقدماتی و بررسی شاخص های روان سنجی مقیاس درجه بندی رفتار اخلاقی دانش آموزان دختر دوره متوسطه است. جامعه آماری این تحقیق دانش آموزان دوره متوسطه منطقه 8 شهر تهران است که از بین کلیه دانش آموزان دختر پایه اول و دوم مدارس متوسطه دوم آموزش و پرورش منطقه 8 تهران ، 368 دانش آموز که در قالب 12 کلاس درس سازماندهی شده بودند، با استفاده ازروش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و از معلم هرکدام از کلاس های گروه نمونه خواسته شد مقیاس درجه بندی رفتار اخلاقی را برای تک تک دانش آموزان هرکلاس به طور انفرادی، تکمیل کنند. پس از گردآوری اطلاعات، داده های حاصله با استفاده از تحلیل عاملی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های حاصله نشان داد که سوالات مقیاس روی دو عامل عمده که مجموعاً 59/58 درصد واریانس کل را تبیین می کنند، قرار دارند. از طرف دیگر بررسی تفاوت های گروهی به عنوان یکی دیگر از شواهد روایی سازه نشان داد که از نظر معلمان، بین رفتار اخلاقی دانش آموزان پایه اول و پایه دوم متوسطه، تفاوت معنی داری وجود دارد که این تفاوت به نفع دانش آموزان پایه دوم است ، همینطور از نظر معلمان بین رفتار اخلاقی دانش آموزان پایه دوم متوسطه رشته ریاضی و علوم انسانی تفاوت معنی داری وجود دارد که این تفاوت به نفع دانش آموزان دوم ریاضی است . پایایی مقیاس از طریق روشهای آزمون مجدد، همسانی درونی( آلفای کرونباخ) و همبستگی بین درجه بندی کنندگان معنی دار محاسبه شد.این نتایج حاکی از آن است که مقیاس درجه بندی رفتار اخلاقی، ابزار مناسبی برای درجه بندی رفتار اخلاقی دانش آموزان دوره متوسطه است و با اطمینان می توان از آن برای درجه بندی رفتاراخلاقی دانش آموزان دوره متوسطه دوم استفاده کرد.هدف از اجرای این پژوهش آماده سازی، اجرای مقدماتی و بررسی شاخص های روان سنجی مقیاس درجه بندی رفتار اخلاقی دانش آموزان دختر دوره متوسطه است. جامعه آماری این تحقیق دانش آموزان دوره متوسطه منطقه 8 شهر تهران است که از بین کلیه دانش آموزان دختر پایه اول و دوم مدارس متوسطه دوم آموزش و پرورش منطقه 8 تهران ، 368 دانش آموز که در قالب 12 کلاس درس سازماندهی شده بودند، با استفاده ازروش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و از معلم هرکدام از کلاس های گروه نمونه خواسته شد مقیاس درجه بندی رفتار اخلاقی را برای تک تک دانش آموزان هرکلاس به طور انفرادی، تکمیل کنند. پس از گردآوری اطلاعات، داده های حاصله با استفاده از تحلیل عاملی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های حاصله نشان داد که سوالات مقیاس روی دو عامل عمده که مجموعاً 59/58 درصد واریانس کل را تبیین می کنند، قرار دارند. از طرف دیگر بررسی تفاوت های گروهی به عنوان یکی دیگر از شواهد روایی سازه نشان داد که از نظر معلمان، بین رفتار اخلاقی دانش آموزان پایه اول و پایه دوم متوسطه، تفاوت معنی داری وجود دارد که این تفاوت به نفع دانش آموزان پایه دوم است ، همینطور از نظر معلمان بین رفتار اخلاقی دانش آموزان پایه دوم متوسطه رشته ریاضی و علوم انسانی تفاوت معنی داری وجود دارد که این تفاوت به نفع دانش آموزان دوم ریاضی است . پایایی مقیاس از طریق روشهای آزمون مجدد، همسانی درونی( آلفای کرونباخ) و همبستگی بین درجه بندی کنندگان معنی دار محاسبه شد.این نتایج حاکی از آن است که مقیاس درجه بندی رفتار اخلاقی، ابزار مناسبی برای درجه بندی رفتار اخلاقی دانش آموزان دوره متوسطه است و با اطمینان می توان از آن برای درجه بندی رفتاراخلاقی دانش آموزان دوره متوسطه دوم استفاده کرد..
ارزیابی کاریزمای اساتید و نقش آن در برنامه درسی تجربه شده (مورد مطالعه: دانشجو-معلمان دانشگاه فرهنگیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی ویژگی های کاریزماتیک اساتید و نقش آن در برنامه درسی تجربه شده دانشجویان دانشگاه فرهنگیان بود. این پژوهش از نظر روش و ماهیت گردآوری داده ها، توصیفی همبستگی بود و جامعه آماری آن تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه فرهنگیان فاطمه الزهرا (س)، شهید رجایی (مراکز دخترانه) و شهید باهنر (مرکز پسرانه) شهر اصفهان در سال تحصیلی 1397-1396 به تعداد 1978 نفر را در بر می گرفت. حجم نمونه برمبنای فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 322 نفر برآورد شد. برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسش نامه استاندارد کاریزمای تدریس و پرسش نامه محقق ساخته برنامه درسی تجربه شده استفاده شد. تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون تی تک نمونه ای و تحلیل رگرسیون) بااستفاده از نرم افزار Spss انجام شد. نتایج و یافته ها نشان داد که اساتید مورد پژوهش ازنظر کاریزما، از ویژگی های رفتاری و توانمندی های علمی و تخصصی برخوردار بودند، اما روحیه شوخ طبعی و مهارت های تدریس لازم را نداشته و در این خصوص نتوانسته بودند بر روی دانشجویان تأثیر بگذارند. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه بیانگر آن بود که کاریزمای اساتید دانشگاه فرهنگیان نقش معناداری در تبیین برنامه درسی تجربه شده توسط دانشجویان در هر سه بعد شناختی، عاطفی و مهارتی دارد. درنهایت نتایج پژوهش نشان داد که اساتید دارای ویژگی های کاریزماتیک می توانند به بهبود برنامه ریزی درسی تجربه شده در تمامی ابعاد و درنتیجه به رشد و توسعه بیشتر دانشجویان کمک کنند.
پدیدارشناسی عوامل مؤثر بر شکل گیری هویت ایرانی - اسلامی جوانان از دیدگاه متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی دیدگاه متخصصان درخصوص عوامل مؤثر بر شکل گیری هویت ایرانی اسلامی جوانان براساس تجربه زیسته آنان است. روش پژوهش، پدیدارشناسی توصیفی است و جامعه آماری در برگیرنده اساتید و متخصصان مرتبط با حوزه پژوهش در سال 1398 است. 11 نفر از متخصصان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به منظور گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختار یافته تا رسیدن به اشباع نظری به عمل آمد. داده ها با روش کلایزی و با کمک نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند. در فرایند تحلیل متن و انجام مراحل کدگذاری، 5 مفهوم کلی و 12 زیرمقوله احصاء شد. یافته های پژوهش بیانگر مفاهیم و مقوله های متعددی ازجمله عوامل فردی (تکالیف رشدی و خودباوری)، عوامل خانوادگی (کارکرد رشدمحور خانواده، ویژگی های خانواده کارآمد و ناکارآمدی روابط در خانواده)، عوامل فرهنگی (فرصت ها و تهدیدهای نظام آموزشی و عوامل تسهیل کننده فرهنگی)، عوامل اجتماعی (احترام به خرده فرهنگ ها و الگوهای هویت ساز) و عوامل سیاسی اقتصادی (ضعف اعتماد سیاسی و حمایت های کلان سیستم) بود. نتایج این پژوهش مورد استفاده اساتید، دانشجویان و دست اندرکاران نظام آموزش عالی و سیاست گذاران، برنامه ریزان و مشاوران حوزه جوانان قرار می گیرد.
مولفه های تربیت علمی و اخلاقی در شاگردپروری «بانو امین»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تبیین معیارها و مؤلفه های شاگردپروری «بانو امین» براساس سیره و سخنان ایشان در سال 1399 است. رویکرد این پژوهش کیفی است و برای رسیدن به اهداف پژوهش از روش تحلیل و توصیف سیره، سخن و آثار این بانوی ایرانی بهره گرفته شده است. اطلاعات ازطریق نمونه گیری هدفمند و در سطح کد گذاری باز و مفهومی، احصاء و دسته بندی شده. براساس یافته های تحقیق، مؤلفه های شاگردپروری بانو امین در دو بُعد علمی و اخلاقی طبقه بندی شده است. در بُعد علمی، مؤلفه هایی همچون الگوی علمی، ایجاد روحیه علمی و انگیزه تحقیق و همچنین ایجاد نظام صحیح فکری و در بُعد اخلاقی، مؤلفه هایی نظیر تبیین مسائل اخلاقی و معنوی، دعوت شاگردان به مبارزه با هوای نفس، تحریک ایمان و اعتقادات دینی متربیان، ایجاد تعادل بین مادیات و معنویات مطرح است. انجام این مؤلفه ها از وظایفی است که یک استاد متعهد بر دوش دارد و بانو امین در هریک از این زمینه ها به بهترین وجه ممکن، عمل کرده است. نتیجه اینکه معرفی سبک زندگی، شیوه تربیتی و نوع فعالیت های ایشان می تواند راهنمای اساتید، معلمان و مادرانی باشد که در عرصه تعلیم و تربیت تأثیرگذار هستند.
بررسی تطبیقی ایده دانش فضیلت بنیان در اندیشه اسلام و غرب و کاربردهای تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تطبیقی ایده دانش فضیلت بنیان در اندیشه اسلام و غرب و کاربردهای تربیتی آن است. جنس پژوهش کیفی و نوع آن تحلیلی تطبیقی است. دراین راستا نخست دو مفهوم دانش و فضیلت مورد تحلیل قرار گرفت و سپس نسبت میان آنها بررسی شد. از تحلیل و بررسی ها به دست آمد که این ایده درصورتی در صحیح ترین معنای خود به کار می رود که جوهر اصلی آن که همانا فضیلت و فضیلت گرایی است، به عنوان روح اصلیِ دانش، تمامی فعالیت های دانشی را تحت پوشش و حمایت خود داشته باشد. در بخش دوم مقاله به مقایسه تطبیقی میان ایده دانش فضیلت بنیان در اندیشه اسلامی و اندیشه غربی پرداخته شد. تطبیق صورت گرفته نشان می دهد که ایده دانش فضیلت بنیان در غرب برخلاف اسلام با کاستی های مواجه است؛ زیرا، در جهان بینی اسلامی، اصل توحید سبب شده است که قرب الی الله هدف غایی ایده دانش فضیلت بنیان در اسلام شناخته شود. درنهایت، کاربرد اخلاقی دانش، درک جنبه ارزشی دانش، کاربرد عملی و فناورانه دانش و کسب علم نافع به عنوان کاربردهای تربیتی ایده دانش فضیلت بنیان شناسایی شدند.
بررسی فسخ قرارداد در حقوق ایران با مطالعه تطبیقی با اصول قراردادهای تجاری بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روند صعودی بین المللی شدن قراردادها علی الخصوص قراردادهای تجاری بین المللی نیاز به تصویب قوانین در هماهنگ با دیگر نظام های حقوقی شناخته شده می باشد.بدین بیان که برای جلوگیری از مشکلات ناشی از متفاوت بودن شیوه ها و روش ها در تنظیم مقررات تجاری بین المللی، هماهنگ سازی مقررات داخلی با تصویب قوانین و دیگر راهکارها اکری ضروری و مسلم می باشد. مشکلات و مسائل مربوط به ضمانت اجراهای تعهدات قراردادی از سلسله مطالب ماهوی هستند و مهم ترین بخش هم در قراردادها ضمانت اجرا می باشد که در اصول یونیدروا تشریح گردیده ضمانت اجراهایی که در اکثر نظام های حقوقی در صورت نقض تعهدات قراردادی می توان به آنها متوسل شد از سه مقوله خارج نیستند. بدوا زیان دیده می تواند اجرای عین تعهدات قراردادی را از متعهد مطالبه نماید. دوم متعهدله می تواند جبران جایگزین را از متعهد درخواست کند که معمولاً از طریق پرداخت پول صورت می پذیرد و در نهایت می تواند قرارداد را فسخ نماید که این مقاله به دنبال بررسی فسخ قرارداد در حقوق ایران بامطالعه تطبیقی با اصول قراردادهای تجاری بین المللی برآمده که مطابق مقاله صورت پذیرفته، علی رغم وجود شباهت های زیاد بین این دو، تفاوت هایی نیز مشاهده می گردد که چندان مهم نیستند و می توان با استفاده از نهادهای دیگر در حقوق ایران ان تفاوت ها را تعدیل نمود.
تحلیل محتوای کتب فارسی دوره دوم ابتدایی بر اساس مؤلفه های تربیت اخلاقی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰ (پیاپی ۶۲)
175 - 198
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل محتوای کتاب های فارسی پایه های چهارم، پنجم و ششم ابتدایی از نظر میزان توجه به مؤلفه های تربیت اخلاقی است. در این پژوهش برای مشخص کردن مؤلفه های تربیت اخلاقی و سپس، میزان توجه به این مؤلفه ها در کتب فارسی دوره دوم ابتدایی، از روش تحلیل محتوای کیفی- قیاسی استفاده شده و واحد تحلیل، شامل تمام متون، تصاویر و فعالیت های این کتاب هاست. ابزار تحلیل محتوا، چک لیست تحلیل محتواست که محقق با توجه به مرحله اول پژوهش (استخراج مؤلفه ها از سند تحول بنیادین و کتب راهنمای معلم) ساخته است. روایی ابزار پژوهش بر اساس نظر کارشناسان این حوزه به دست آمد. همچنین، پایایی ابزار با فرمول ویلیام اسکات محاسبه شد که ضریب توافق 72درصد را نشان داد. یافته ها حاکی از آن است که در کتب یادشده، به طور نامتعادل به این مؤلفه ها پرداخته شده است. بیشترین فراوانی در جمع سه واحد تحلیل به آموزش به کارگیری معیارهای عقلانی و دینی در ارزیابی ها و کمترین فراوانی به آموزش قوانین و مقررات مربوط است. بنابراین، لزوم توجه متوازن به این مؤلفه ها در کتب فارسی ضرورت دارد.
تقویت مداخله وکیل در مرحله تحقیقات مقدماتی از منظر حقوق موضوعه و الزامات اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
275-293
حوزههای تخصصی:
در فرایند رسیدگی کیفری، مرحله تحقیقات مقدماتی با توجه به اوصاف و ویژگی های این مرحله، از اهمیت ویژه ای در روند دادرسی های بعدی، بالاخص حقوق اتهامی متهم، و تأثیر گذاری قانونی وکیل در تضمین و صیانت از این حقوق دارد. حضور وکیل در مرحله تحقیقات مقدماتی از دو جهت الزامات قانونی و الزامات اخلاقی، موجبات رعایت حقوق افراد و تساوی امکانات دفاعی و حق ترافعی آنهارا فراهم می نماید. قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392، از نوآوری ها ی موثری در مورد حق برخورداری متهم از وکیل در مرحله تحقیقات مقدماتی برخوردار بوده، و حضور وکیل در مرحله تحت نظر، حضور بدون محدودیت، حق مطالعه و دسترسی به پرونده و الزام به تعیین وکیل تسخیری، از منظر حقوق موضوعه دارای ضمانت اجرا، و اخذ آخرین دفاع از وکیل، تذکر وکیل به بازپرس، حفظ کرامت و حیثیت افراد و تفکیک مقام تحقیق از تعقیب به جهت سهولت دخالت وکیل از منظر الزامات اخلاقی،از جمله بارزترین نشانه های تقویت مداخله وکیل محسوب می شود. در این نوشتار، در مورد حق برخورداری متهم از وکیل در مرحله تحقیقات مقدماتی با تاکید برنوآوریهای این قانون پرداخته، ضوابط و احکام خاص آن تحلیل و تشریح می گردد.
اخلاق حرفه ای رسانه ها در جمهوری اسلامی ایران؛ مفاهیم و مصادیق(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹ (پیاپی ۶۱)
41 - 66
حوزههای تخصصی:
امروزه سازمان های حرفه ای برای بهبود عملکرد خود به مجموعه ای از اصول اخلاقی نیاز دارند که با توجه به حرفه و حوزه مأموریت کاری و فعالیت آن ها تدوین شده باشد. بنا بر باور پژوهشگران و صاحب نظران حوزه ارتباطات و رسانه، فقدان نظام نامه و مرام نامه اخلاق حرفه ای مدون از کاستی های قابل توجه در نظام رسانه ای جمهوری اسلامی ایران است. نوشتار پیش رو، به دنبال ارائه الگو و نظریه بومی در عرصه «اخلاق حرفه ای رسانه» و «هنجار رسانه» و غنی سازی ادبیات مرتبط در این حوزه است. روش این پژوهش، به منزله بخشی از روش های کیفی در چهارچوب تفسیرگرایی قرار می گیرد و از نظر شیوه های گردآوری داده ها از تجارب زیسته پژوهشگران، مصاحبه های گروهی، متمرکز و عمیق و نیز از پرسش نامه ها در سطوح مختلف ستاد و صف حوزه عملکردی رسانه (مدیران، برنامه سازان و کارشناسان) با نمونه گیری های هدف مند استفاده شده است. در این مقاله تلاش شده با استمداد از مبانی نظری و روشی پژوهش و با نقد و بررسی نظریه ها، الگوها، مبانی پنج گانه در اخلاق و نظریه های شش گانه هنجار رسانه و با ارجاع به مبانی و تعلیمات اسلامی، «اصول اخلاق حرفه ای رسانه ها در جمهوری اسلامی ایران» بررسی شود.
طراحی مدل مدیریت رفتار سیاسی سازمانی مبتنی بر اصول اخلاقی در صنعت بانکداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی مدل مدیریت رفتار سیاسی سازمانی با رویکرد اصول اخلاقی در صنعت بانکداری بخش دولتی بوده است. بدین منظور پس از مرور ادبیات و مبانی نظری پژوهش با استفاده از تکنیک آمیخته یعنی( تحلیل مضمون و معادلات ساختاری) انجام شده است. در این پژوهش در بخش کیفی با استفاده از تکنیک تحلیل مضمون به بررسی نظرات 15 نفر از خبرگان که از روئسا موفق و مدیران نمونه در صنعت بانکداری بخش دولتی در سطح صف و ستاد کشور می باشند از طریق مصاحبه باز و عمیق (نیمه ساختار یافته) به روش نمونه گیری گلوله برفی پرداخته شد. و جهت حصول اعتبار و بررسی استحکام داده های مستخرج از مصاحبه از معیارهای انتقال پذیری، قابلیت اطمینان و تایید پذیری استفاده شد. داده های مستخرج از مصاحبه های انجام شده با روش تحلیل مضمون، به صورت 164 کدهای باز (مفاهیم) و41 محوری (مقوله) در هفت عامل و در2 دسته رفتار سیاسی سازمانی و مدیریت رفتار سیاسی سازمانی با رویکرد اصول اخلاقی با استفاده از نرم افزارMAXQDA تجزیه و تحلیل شدند و از خروجی نرم افزار مدل پژوهش ترسیم گردید. در بخش کمی با استفاده از ابزار پرسشنامه و پس از سنجش روایی و پایایی و اطمینان از آن، با روش طبقه بندی و نمونه تصادفی نظرات 365 نفر از کارکنان بانکهای ملی و سپه مستقر در سطح شعب و ستاد استان تهران مورد بررسی قرار گرفت. سپس با استفاده از نرم افزار LIZREL و تکنیک تحلیل عاملی تاییدی(CFA) تأثیر مدیریت رفتار سیاسی سازمانی با رویکرد اصول اخلاقی بر عوامل شش گانه شناسایی شده بروز رفتار سیاسی سازمانی مورد بررسی قرار گرفت. و بیشترین تاثیر بر روی عوامل شخصی( فردی و اخلاقی) حاصل شد. و برای تأیید پیشنهادی مدل نهایی از مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار PLS استفاده شد.
بررسی الگوی ارتباط والد−فرزند با مهارت های ارتباطی و واسطه گری عزت نفس دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۱
109 - 125
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه میان الگوی ارتباط والد−فرزند با مهارت های ارتباطی و واسطه گری عزت نفس دانشجویان بود. به این منظور نمونه ای متشکل از 400 دانشجوی دانشگاه جهرم به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه الگوهای ارتباط والد−کودک باقری (1392) و آزمون مهارت های ارتباطی (کوئین دام، 2004) و عزت نفس (کوپر اسمیت، 1967) به دست آمد. به منظور بررسی رابطه بین متغیرها، از روش تحلیل رگرسیون چندگانه هم زمان استفاده شد. نتایج نشان داد که خرده مقیاس های انعطاف ناپذیری، تزلزل و رهایی در الگوی ارتباط پدر و خرده مقیاس مقبولیت و درهم تنیدگی در الگوی ارتباط مادر بر مهارت های ارتباطی معنادار است. همچنین نتایج نشان داد که خرده مقیاس مقبولیت در الگوی ارتباط پدر و خرده مقیاس مقبولیت و درهم تنیدگی در الگوی ارتباط مادر بر عزت نفس معنادار است. همچنین خرده مقیاس عزت نفس اجتماعی نیز بر مهارت های ارتباطی دانشجویان تأثیر معنادار داشت. با توجه به نتایج به دست آمده الگوی غالب ارتباطی والدین با فرزندان خود، امنیت مدار و آزادی مدار است که موجب آسیب رسیدن به نظام ارزش ها و باورهای فرزندان شده و همواره آنها را در خطر جذب توسط افراد، گروه ها، فرقه ها، سازمان های جاسوسی و... قرار خواهد داد که برای آنان جهت و تکلیف مشخص می کنند.
اصول سازگاری اخلاقی در قلمروهای وجودی انسان از منظر نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۰
63-82
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی به استنتاج و بررسی اصول سازگاری در اخلاق از منظر نهج البلاغه پرداخته شده است. سازگاری، شرط لازم و به زعم برخی شرط لازم و کافیِ صدق و موجه بودن دیدگاه های اخلاقی است و احراز آن در درون ساحت های وجودی و نیز در نسبت هر یک از آنها با یکدیگر، نخستین ملاک و سنجه ارزشیابی درباره عقلانیت آنها می باشد. در نهج البلاغه برخی از این اصول به صراحت و برخی دیگر به اشاره مورد استدلال قرار گرفته است. تبیین و تحلیل این اصول در نهج البلاغه از سویی صدق، موجه بودن و انسجام درونی دیدگاه امام × را روشن می سازد و از سوی دیگر راه را برای تربیت و انسان سازی هموار می نماید، زیرا بدون بررسی سازگاری حالات درونی و بیرونی آدمی، تشخیص نقاط ضعف و نیز بیماری ها و تعارضات اخلاقی و پیشنهاد درمان مناسب برای آنها، دشوار و بلکه غیرممکن خواهد بود.
واکاوی جایگاه تفکر انتقادی در اسناد بالادستی آموزش و پرورش ایران از نظر میزان کاربست مؤلفه های تفکر انتقادی پیتر فسیونه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله، واکاوی جایگاه تفکر انتقادی در اسناد بالادستی آموزش وپرورش ایران از نظر میزان کاربست مؤلفه های تفکر انتقادی فسیونه است. به همین منظور، پژوهشگر برای دستیابی به پاسخ پرسش ها از پارادایم کیفی بهره جسته است. از بین جامعه پژوهش، اسناد برنامه درسی ملی و مبانی نظری تحول بنیادین به روش هدفمند و با در نظر گرفتن قواعد حداکثر تنوع و رسیدن به مرحله اشباع نظری انتخاب شدند. در این پژوهش، روش تحلیل محتوای کیفی نظام مقوله بندی قیاسی به کار رفته و بر دو بعد گرایشی و مهارتی تفکر انتقادی از دیدگاه فسیونه تمرکز شده است. یافته های حاصل از تحلیل محتوای اسناد نشان می دهند که در بعد گرایشی، بیشترین توجه به گرایش اطمینان به تعقل خود و کمترین توجه به گرایش کنجکاوی است. در بعد مهارتی نیز بیشترین توجه به مهارت ارزشیابی و کمترین توجه به مهارت توضیح است. یافته های پژوهش بیانگر تناسب نسبتاً نزدیک بین این دو بعد در این اسناد است. پیشنهاد می شود با استناد به ضرورت اصل ترمیم و بازنگری اسناد تحول بنیادین آموزش وپرورش در بازه های زمانی، سند برنامه درسی ملی در بعد گرایش های تفکر انتقادی، بازنگری و اصلاح شود.
Bergson’s Freedom: A Dualistic Interpretation(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره اول تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
93 - 108
حوزههای تخصصی:
When studying Henri Bergson's works, one can understand that as he proceeds from theoretical philosophy to applied philosophy, he criticizes deterministic view in favor of freedom and establishes foundations of this attitude. He is of the view that by obtaining true knowledge, we would achieve practical purposes including dynamic religion, open society and, more importantly, freedom. Bergson establishes his epistemological and metaphysical foundations in a way that he provides an appropriate base for the realization of freedom in open society. This study attempts to interpret Bergson's idea about freedom in light of his dualistic system, and by referring to the place of freedom within the dualistic system, it also attempts to explain Bergson's conception of freedom and show how and why freedom would be realized. Furthermore, this paper seeks to show that freedom would be realized by disregarding the wrong parts of Bergson's dualism in relation to dynamic religion, with the help of intuitive knowledge which takes duration into account and in an open society, while closed society, static religion and the epistemological attitude which rely on intelligence and have a spatial approach to time would hinder the occurrence of freedom. Thus the cognitive basis of conceiving free will is considered in the light of a dualistic approach in which the positive side (life) realizes the freedom, while the negative side (matter) causes determinism.
بررسی تطبیقی مبانی فلسفی تربیت اخلاقی از دیدگاه علامه طباطبایی و لویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علامه طباطبایی و لویناس درزمره فیلسوفانی هستند که به اخلاق اهمیت وافری داده اند. در این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و نیز تطبیقی سعی شده است با بررسی مبانی فلسفی تربیت اخلاقی این دو فیلسوف، همگرایی و تقابل دیدگاه های آنها استخراج شود. بررسی مبانی هستی شناختی، انسان شناختی و ارزش شناختی تربیت اخلاقی علامه و لویناس نشان می دهد که مفاهیم اساسی در فلسفه لویناس اخلاق معطوف به دیگری، مسئولیت و اراده می باشند، اما در فلسفه علامه طباطبایی دیگری اعتدالی و فطرت از جایگاه ویژه ای برخوردار است. هر دو به دیگری، مسئولیت، اراده و آزادی تأکید می ورزند. همچنین دیدگاه لویناس و علامه نسبت به خدا باآنکه هر دو خدا را قبول دارند وآن را نامتناهی می دانند، اما خدای لویناس با غیریت و دیگری برابر درنظرگرفته شده است، درحالی که خدای علامه، متعالی و منزه از هرگونه تغییر بوده و فراتر از دیگری است.
Leo Strauss and the Threat of Moral Relativism(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره اول تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
47 - 68
حوزههای تخصصی:
Relativism generally, and moral relativism in particular, continue to be topics of philosophical controversy. The controversy arises over general questions about the semantics, epistemology, and logic of the relativist’s position. With regard to moral relativism, there are also disagreements about whether moral relativism does not undermine the force of moral claims. Some of these disputes are due to the fact that the disputants differ in the ways they define or understand relativism. Since much of the current controversy about moral relativism has roots in earlier discussions that took place in the twentieth century which have been presented in the works of Leo Strauss, a critical analysis of some of Strauss’s views is presented. Relativism was an issue of paramount importance for Strauss, who nevertheless refused to define the object of his concern. Strauss argues that relativism is self-defeating in a manner designated here as the enfeeblement peritrope. Finally, a sketch of how equivocation on the issue of relativism can be avoided by distinguishing the value relativity from parameter parity. It is the latter that is responsible for the enfeeblement that is Strauss’s target.