فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۸
59 - 85
حوزههای تخصصی:
داستان عزیمت مرغان به سوی سیمرغ در منطق الطیر را می توان به دو بخش اصلی تقسیم نمود که از این دو، بخش نخست گفتگوهای پی در پی مرغان را در برمی گیرد و هرچند رویداد خاصی را بازگو نمی کند اما قسمت بزرگی از داستان را به خود اختصاص داده است. پژوهش حاضر، با تکیه بر روانشناسی تحلیلی یونگ و مفهوم تفرد، به این بخش از داستان پرداخته و نه گام روان شناختی را در آن شناسایی نموده است. این نه بخش با عناوین ضرورت سفر، برگشادن نقاب ها، گسترده شده فضای روانی، آزمایش جرات- آمادگی درونی، حلقه زدن بر گرد رهبر درونی تفرّد، روبرو شدن با سایه، رهایی انرژی روانی حبس شده، نفخ روانی، رفع نفخ روانی و ظهور نشانه های طلب نامگذاری می گردد. در واقع، گذر از گام های روانشناختی فوق که در آینه گفتگوهای مابین مرغان در بخش اول داستان منطق الطیر پدیدار گردیده، برای ورود به بخش دوم داستان که رویدادهای سفر پر رنج مرغان را شرح می دهد و در نهایت برخی از آنها را به آستانه سیمرغ می رساند، کاملاً ضروری است.
خوانش حکایت «پیرچنگی» از منظر نظریه لکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد روان کاوانه و خوانش متون از منظر آرای روان کاوانه، یکی از رویکردهای نقد ادبی است که با بهره گیری از دیدگاه های روان شناسانه، متون ادبی را مورد بررسی قرار می دهد و لایه های جدیدی از معنا را آشکار می نماید، ژاک لکان، روان کاو فرانسویاز نظریه پردازان مهم نقد روان کاوانه به شمار می آید، وی با بهره گیری از نظریات فروید در روان شناسی و نظریات سوسور در حوزه زبان شناسی ساختاری، نظریه جدیدی را مطرح کرد که در ادبیات نیز کاربرد فراوانی دارد، نظریه لکان از سه ساحت خیالی، رمز و اشارت و واقع تشکیل شده است که بی شباهت با مراحل سیر و سلوک عرفانی نیست و می توان بر اساس آن خوانشی تازه از متون عرفانی ارائه کرد،، در این پژوهش برای بررسی میزان انطباق این نظریه با متون عرفانی، قصّه «پیرچنگی» از مثنوی معنوی مولانا مورد خوانش قرار گرفته است و مشخص گردید که مراحل سیر و سلوک پیر را می توان با سه مرحله نظریه لکان منطبق نمود، آنچه در این حکایت مهم است نقش خلیفه در پیش برد حکایت است، وی همچون روان کاوی ظاهر می شود که فرد را در طول مراحل گوناگون همراهی می کند و به او کمک می نماید تا با عبور از ساحت رمز و اشارت، با خود واقعی اش مواجه شود
تحلیل ساختاری سلامان و ابسال جامی از منظر رمز و رازهای عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان سلامان و ابسال، به رغم بعضی مشابهت ها با داستان های کهن ایرانی، در اصل اسطوره ای یونانی بوده است که نخستین بار از طریق ترجمه از یونانی به عربی، به دست حنین بن اسحق عبادی به شرق رسیده است، قصه مزبور، جنبه تمثیلی، فلسفی، رنگ یونانی و اسکندرانی دارد و به احتمال قوی، به افکار هرمسی و نحله صابئین که هرمس را از پیامبران خود می دانند، مرتبط بوده است، امّا بعدها، ابن سینا آن را به صورت قصّه ای مکاشفه ای و عرفانی درآورده؛ یعنی در حقیقت آن را بخشی از «حکمه المشرقیّین» خود در مقابل فلسفه مشاء قرارداده است، ابن طفیل با تصرّفاتی آن را به یک بحث فلسفی تبدیل کرده و بعد از او خواجه نصیر الدّین طوسی آن را در شرح اشارات شیخ، تفسیر و تأویل کرده است، عبدالرّحمان جامی نیز همان اصل روایت حنین بن اسحق را به فارسی به نظم درآورده است،این تحقیق تحلیلی و توصی فی است که با استف اده از اسناد کتابخ انه ای،نگارنده به تحلی ل محتوای مطالب پرداخته است
تحلیل و تبیین فقهی، حقوقی و عرفانی توبه در اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۴ بهار ۱۳۹۷ شماره ۵۵
333 - 350
حوزههای تخصصی:
انسان به واسطه اختیاروعقل خدادادی، دربرابر رفتاروگفتارخویش مسؤولیت داردودرتخطی از کارهای خلاف شرع، مجازات می شود، در این میان گاهی عواملی وجود دارد مانندتوبه، موجب سقوط مجازات وعفووی می گردد، توبه، یکی از موضوعات مهم اسلام است که درشریعت، عرفان وقانون مجازات اسلامی جایگاه ویژه ای داردو در فقه جزایی اسلام، یکی از عوامل سقوط، عفو و تخفیف مجازات های حدی به جزء حد قذف می باشد، رویکرد این مقاله، تبیین این مسأله است که آیاتوبه می تواند با این تئوری اسلامی درعمل موردپذیرش وقابل بهره برداری باشد؟ نگارندگان دراین مکتوب با روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، برآنندکه این مسأله را درفقه وقانون مجازات اسلامی بارویکردعرفانی تحلیل وتوجیه نمایند، یافته ها حاکی از رویکرد نوین قانونگذار در راستای تحولاتقانون مجازات اسلامی92 است که با پیش بینی نهاد توبه به عنوان یکی از عوامل سقوط مجازات، این مفهومرا به صورتی قاعده مند وارد نظام کیفری ایران کرده است وچنان که بانظرگاه شریعت وعرفان بررسی شود، نقش عملی توبه را دراصلاح، بازپروری ورشدمعنوی انسان مجرم، بیشتر نمایان می سازدوبااین نگاه ومعیارهای فقهی وعرفانی، قاضی آسان تر به احراز توبه وندامت واصلاح مجرم، دست می یابد
تأملی در زمینه ارتباط تصوّف و کشف و شهود عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصوف، عرفان و به تبع آن، کشف و شهود عرفانی، ارتباط تنگاتنگی باهم داشته اند. مفسّران آثار صوفیه، در مفاد اقوال و تجربه های عرفانی پژوهش کرده، به مواردی دست یافته اند که ذیل مفهومی به نام «شهود» یا «کشف» مطالعه می شود.
یافته های پژوهش حاضر که به روش تحلیل توصیفی و با استفاده از ابزار «تحلیل محتوایی» انجام یافته، نشان می دهد که عرفا و زهّادی مانند ابراهیم ادهم، حسن بصری، رابعه عدویه، ابوهاشم صوفی، و افرادی چون بایزد بسطامی، ابوالحسن هجویری، ابوالحسن خرقانی و... در دوره ای از تاریخ تصوف و عرفان ایران ظهور کرده اند که زمینه مناسبی برای طرح زهد و ارتباط آن با کشف و شهود را مهیا کرده است.مهم ترین فرضیه ای که می توان در این نقد و ب ررسی عنوان کرد این است که عارفان و متصوفان توانسته اند با بیان شیوا و خالی از هرنوع پیش داوری یا مداخله نفسّانیات شخصی، پس از زمینه سازی مفهومی به نام «زهد»، به تجربیات خاصی دست یابند که فقط در بستر مطالعاتی عرفانی، می توان تحلیل و تفسیر کرد.
تجربه زیبایی یا عشق در افلاطون به مثابه تجربه دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
183 - 202
حوزههای تخصصی:
مسئله اساسی در این مقاله این است که آیا می توان تجربه زیبایی یا عشق در افلاطون را نوعی تجربه دینی شمرد. ابتدا با بیان دیدگاه های گوناگون درباره تجربه دینی به تبیین دیدگاه افلاطون درباره زیبایی و عشق و نسبت میان آن ها پرداخته و در نهایت، با اثبات الوهیت زیبایی در افلاطون نشان داده ایم که اگر تجربه دینی را نوعی مواجهه توأم با آگاهی بی واسطه تجربه گر با موجودی الوهی یا به تعبیر دینی، خداوند بدانیم که در قالب های گوناگون ظهور پیدا می کند، می توان تجربه زیبایی یا عشق در افلاطون را نوعی تجربه دینی دانست. اگر چه، ادعای این مقاله صرفاً این است که تجربه زیبایی یا عشق یکی از مصادیق تجربه دینی است و ناظر به دیدگاه معرفت شناختی خاصی درباره تجربه دینی نیست. ولی اتخاذ هرگونه دیدگاه معرفت شناختی درباره تجربه دینی منطقاً، تجربه زیبایی یا عشق را هم در بر می گیرد.
کارل بارت و مسئله نجات امت های غیرمسیحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۱ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
45 - 64
حوزههای تخصصی:
کارل بارت متأله نوارتدوکسی مسیحی، یکی از تأثیرگذارترین الهی دانان مسیحی سده بیستم میلادی است. رهیافت الهیاتی بارت یکی از سه سنت حوزه الهیات جدید مسیحی و معیاری برای آن به شمار می آید. وی را در مسیحیت انحصارگرا دانسته اند و الهیات او را میانه سنت پلورالیستی جان هیک و شمول گرایی کارل رانر قرار داده اند. از مباحث الهیات مسیحی، در بحث نجات شناسی بر انحصارگرایی بارت تأکید شده است. مقاله حاضر با روش تحلیل محتوا به بررسی دیدگاه بارت در باب نجات شناسی پرداخته و نشان داده است که وی گرچه به دلیل تأکید بر مسیح به مثابه راه نجات و تأکید آشکار به نجات باورمندان مسیحی انحصارگرا شمرده شده است، اما او در بخش هایی از آثارش به طور قاطع نجات را از آن تمامی نوع بشر دانسته و در نجات شناسی دیدگاهی شمول گرا را به نمایش می گذارد. او معتقد است که تمامی انسان ها بنا بر امکان وجودی شان و بر مبنای وجود عیسی مسیح مشمول رحمت و نجات الهی اند.
نمود عینی عرفان و وحدت وجود در باغ ایرانی(موردمطالعه باغ تخت شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سالک راه حقیقت کسی جز هنرمند نمی تواند باشد کسی که عین الحال است و بهره مند از معرفت و شهود باطنی که از دل به جان راه می یابد و رهنمائی طریقت او در هستی است، هنرمند(معمار) کسی است که با دست یافتن به شهود عالم مثال را در طرح خود می آفریند و نمود واقعی وجاوید وحدت وجود و کلمه الله را در بستر طبیعت به اجرا در می آورد،در هیچ کدام از متون، از عرفان هنرمند کسی سخن نرانده است در صورتی که تنها هنرمند است که می تواند نمود عینی و صورت واقعی حقیقت ازلی را آشکار سازد، تعریف باغ تخت شکل همان است شور همان،ولی عشق در آستین الهی است عشقی ازلی که بر دل معمار می نشیند تا با تکیه بر معرفت اندوخته دست در قلم تدبیر برده و به طرح ختم شود، معمار ایرانی با دست بردن به این عشق تمثیلی از یک بهشت برین را در عالم ناسوت پدید آورده است، ریشه یابی باغ و تبیین ساختاری و محتوایی باغ به لحاظ الگویی از چهار باغ و تفکری که در این زمینه به عنوان نماد و شکل مطرح شده در داخل مقاله بدان پرداخته ایم، این مقاله بابررسی عرفان اسلامی علی الخصوص دیدگاه اشراقیون (شیخ شهاب الدین سهروردیالف) سعی درایجاد رابطه ای معقول ومنطقی بامباحث عرفان اسلامی دارد تا تأثیر نگاه فلسفه اسلامی به شکل عینی در بعد معماری نگاشته گردد، با اشاره به تاریخچه باغ و ساختار الگویی باغ سعی در تبیین و بازشناسی عرفان اسلامی بر طراحی باخ تخت را داریم تا به نحوی هم از لحاظ مورفولوژیب (ریخت شناسی) و معناگرایانه به ایراد و اثبات گفته های خود برآییم، فرضیه ای و هدفی که در این مقاله مطرح می باشد این است که آیا باغ ایرانی می تواند به عنوان بازخورد و ارائه دهنده تفکری ناب از عرفان اسلامی و علی الخصوص وحدت وجود باشد واین که باغ تخت با سه مطبقی که دارد می تواند به عنوان سه سطح از سطوح عرفان مطرح گردد(شریعت، طریقت، حقیقت)، مقاله حاضر به صورت توصیفی تحلیلی سعی در نگارش، تبیین و جریان شناسی روی این موضوع را دارد تا بتواند مبانی و نحله فکری خاصی را در اینجا به رخ بکشد.
بازخورد عرفانی دومفهوم- واژه «درد» و «کودک» در اشعار قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجموعه شعرهای قیصر امین پور، حامل مفاهیم خاص فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و ویژگی درونی و روانی انسان است، نگاه ویژه قیصر به برخی از این مفاهیم در مطالعات جامعه شناختی در بُعد روانشناسی و آسیب انگاری، تأمل برانگیز است، برخی نیز مفاهیم عرفانی عمیق در خود دارند، دومفهوم «درد» و «کودکی»، از این زمره اند، قیصر، به دنبال عینی سازی ای از مفهوم انتزاعی «درد» است، این درد، دارای مراتب و ابعاد گوناگون است، ساختار و پیکره مخصوصی دارد و فضای خاصی بر آن حاکم است،کودکی در نگاه نخست، تفاوت ماهوی و ساختاری با «درد» دارد؛ اما با مطالعه عمیق تر، مشاهده می شود که «کودک»، فضایی در بطن «درد» دارد، التقا و به هم پیوستگی این دو مفهوم، ناشی از غم غربت و نوستالژی به ساحت و شهری است که در اندیشه قیصر، دارای جغرافیا و مساحت خاصی است،شیوه پژوهش، تحلیل محتوایی (Content Analysis) است، در این روش با استفاده از مطالعه منابع موجود و کسب آگاهی های لازم درباره موضوع مورد بحث به تحلیل و بررسی آن می پردازند، جامعه آماری پژوهش حاضر تمام اشعار قیصر امین پور است
بازتاب عشق در غزلیات حزین لاهیجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۸
215 - 230
حوزههای تخصصی:
حزین لاهیجی به قولی آخرین چهره پرفروغ سبک هندی است که بین عصر صفوی و افشاری می زیسته و نماینده شاخص ادبیات فارسی و جهان بینی عرفانی در روزگار پر آشوب قرن دوازدهم هجری قمری است. با این که در علوم مختلف درخشیده، اما در شاعری، عارفی از مکتب عشق و پیرو مولانا جلال الدین بلخی است. موضوع عشق به عنوان جوهره اصلی ادبیات عرفانی و غنایی نوعی از انواع ادبی را در بر دارد که حزین یکی از حلقه های آن در عصر حساسی از تاریخ ایران و حتی هند به شمار می آید. او درباره عشق غزلیاتی خواندنی دارد که در مواردی به طور ابتکاری چهره ها و جلوه هایی از عشق را تفسیر می کند و در آن ها به بیان ویژگی های عشق و دیدگاه های خود در باب آن و ارتباط عشق با دیگر پدیده های معنوی می پردازد. از مهمترین ویژگی هایی که برای عشق بر می شمارد دردآفرینی، ازلی بودن، آمدنی بودن و مشکل گشایی آن است. حزین علاوه بر بیان دیدگاه خود در باب عشق حقیقی و مجازی به بیان ارتباط عشق با بسیاری از امور معنوی چون اخلاق، غیرت، تغافل، تجلی، جذبه و ... می پردازد که از طریق مطالعه آن ها می توان به جهان بینی خاص وی دست یافت.
انسان شناسی عرفانی و پایه های هستی شناختی آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
به اعتقاد عارفان، انسان نسبت به سایر مخلوقات خداوند از ویژگی جامعیت برخوردار است و به دلیل این جامعیت، هر یک از کمالات حق تعالی که در تعینات دیگر بروز و ظهور می کند، در تعین انسانی هم هست و ظهور دارد. از این رو، اهل معرفت انسان را نمونه و نسخه کوچک عالم برمی شمارند و عالم را یک انسان مفصل و بزرگ تلقی می کنند. این نوع نگاه به انسان و جایگاهی که در این نگاه برای انسان در میان ماسوی الله در نظر گرفته می شود و نقش و نسبتی که برای انسان نسبت به خداوند و نسبت به دیگر تجلیات او معرفی می گردد، مبتنی بر نوع خاصی از هستی شناسی است. هم انسان شناسی عرفانی و هم هستی شناسی خاصی که در پس آن قرار دارد به صورت های مختلفی در آثار عرفانی بررسی شده اند؛ ولی به ظاهر در هیچ یک از آثار عرفانی یا درباره عرفان، بخش مستقلی به پایه های هستی شناختی انسان شناسی عرفانی اختصاص نیافته و رابطه مبانی مزبور با آموزه های انسان شناسی عارفان به صورت ویژه تنقیح نشده است. هدف اساسی از این پژوهش، بیان رابطه میان دو بخش اصلی مباحث عرفانی، یعنی هستی شناسی و انسان شناسی عرفانی است و بدین منظور، ابتدا به مباحثی از بنیادهای هستی شناسی و سپس به پاره ای از مباحث انسان شناسی عارفان پرداخته، و رابطه این مباحث را به اجمال بررسی و تبیین نموده ایم.
فَرگشتِ تاریخی- اعتقادیِ واژه «حُبّ» از ادبیّات عصر جاهلی تا آموزه های عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۸
149 - 173
حوزههای تخصصی:
بحث و تحقیق درباره محتوا و ساختارهای لفظی و معنویِ قرآن کریم از نخستین رویکردهای علما و اندیشمندانِ مسلمان در تاریخ اسلام محسوب می شود؛ اهمّیت این رویکردها تا بحدّی است که درکِ زمینه ها و ویژگی های لفظی و بلاغی قرآن کریم را بستری برای فهم درست و صحیحِ اندیشه های وحیانی می دانند. محور همنشینی واژه «حُبّ» در هنجارهای ادبی- اجتماعی جامعه جاهلی، منحصر به عرائس شعری، محبوبه های شاعران و اَبطال، و آثار مسکن و کاشانه و دیار آنها محدود می شد و مفاهیم والا و چالش برانگیز اعتقادی، مدّنظر نبود امّا در رهیافت های معناشناختی قرآن کریم، حوزه معنایی «حُبّ» رنگ اعتقادی- اسلامی به خود گرفت و نظام دِلالی آن، از حُبّ و عشقِ زمینی، به حُبّ الهی و محبّت چندسویه و متعالی خدا- انسان تغییر جهت داد.
نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد تغییر گفتمان جاهلی به اسلام و عرفان اسلامی، سبب شد بِساطَت و مادّی گریِ عرب جاهلی، جای خود را به تأمّل در حیات و هستی بدهد و انسانِ مسلمان، با تکیه بر تعلیمات اسلامی و تأکید بر اصالت تعابیر و معانی قرآنی، نگاه فرامادّی خود را به موضوع حُب و محبّت نیز منعطف سازد چنانکه التذاذ صرفِ مادّی در عصر جاهلی، در پرتو آموزه های قرآنی، به تعابیری همچون «ایثار»، «وُدّ»، «صفای مودّت»، «ترجیح دادن» و... تحوّل پیدا کرد.
انسان کامل از دیدگاه قونوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۸
197 - 214
حوزههای تخصصی:
شناخت انسان و توجه به ابعاد وجودی او، همواره مورد توجه همه علما و عرفا بوده است. یکی از عرفایی که به بررسی عرفانی انسان کامل پرداخته است قونوی است. از خصایص قونوی آن است که علاوه بر فهم عمیق مقاصد ابن عربی، به جهت دارا بودن از قدرت فلسفی و عقلانی بالا، توانسته عرفان نظری را به لحاظ مقام اثبات به طور منسجم و در ساختاری علمی و فنی ارائه کند و با ناظر بودن به فلسفه و همانند آن، موضوع و مبادی و مسائل عرفان نظری را تبیین نماید و سعی کرده دغدغه های یک فیلسوف را در عرفان پاسخ دهد. او همانند ابن عربی هرگز از شهودات خود دست نکشیده است لکن با قدرت علمی و فلسفی خود توانست، تبیین علمی و فلسفی از مشاهدات خود ارائه و آنها را با نظر فلاسفه تطبیق و سپس داوری نماید. او نیز به سان دیگر عرفا به این نتیجه دست یافت که انسان تنها مظهر از مظاهر حق است که انگونه که حق می خواهد او را مظهریت می کند. در اندیشه او انسان تلفیقی از نفس و بدن است،نفس انسانی جوهری بسیط و مجرد است که اصالت با اوست. در این مقاله که به روش توصیفی تحلیلی است به بررسی عرفان فلسفی قونوی می پردازیم و به دنبال تببین این مسئله هستیم که انسان کامل از دیدگاه قونوی کیست و چه ویژگی هایی دارد.
بررسی تطبیقی مراتب ارواح از منظر عزیز نسفی و نجم الدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۱ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
89 - 108
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر آرای نجم الدین رازی و عزیز نسفی در باب مراتب ارواح و وجوه اشتراک و افتراق آن ها بررسی می شود. نتایج نشان می دهد آرای آن ها در باب هستی و آفرینش ضمن تأثیرپذیری از دیدگاه حکما با نوآوری های بسیاری همراه است و زمینه های مشترکی در دیدگاه های آن ها مشاهده می شود. صرف نظر از تشابهات صوری و بهره گیری از یک تشبیه مشترک، از نظر محتوایی نیز شباهت هایی بین دیدگاه های آن ها وجود دارد؛ از جمله: 1 مراتب ارواح عطایی هستند و در آن ها تبدیلی صورت نمی گیرد؛ 2 کمال انسان در تعلق روح به قالب است، زیرا جسم معدن کدورت و ظلمت است و زمینه طلب کمال را در انسان فراهم می کند؛ 3 هر دو عارف با طرح مراتب ارواح به تبیین قوس نزول در دایره هستی می پردازند. توجه به سیر استکمالی و بازگشت به مبدأ نیز قوس صعود را در دایره هستی ترسیم می کند. شباهت های مذکور می تواند دلیلی بر اثرپذیری عزیز نسفی از نجم الدین رازی تلقی شود.
زبان نمادین در اشعار عارفانه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۷
235 - 256
حوزههای تخصصی:
شعر کلاسیک فارسی مشحون از ایماژها و تصاویر عاشقانه، عارفانه و ادبی است که هر خواننده مشتاقی را سر ذوق می آورد. این شعر، پر است از مضامین و بن مایه های شهودی و عارفانه. در میان شاعران کلاسیک فارسی، سنایی از جمله آغازکنندگان شعر عارفانه است. سنایی با شعر زاهدانه خویش، توانست صورت های شهودی و سیر و سلوک عارفانه سالک راه حق را به زیبایی تصویر کند. در واقع سنایی اولین شاعر ایرانی پس از اسلام به شمار می رود که حقایق عرفانی و معانی و نمادین تصوف را در ادبیات مطرح کرد. سنایی در عصر خودش یک شاعر نوگرا بود. بیشتر پژوهندگان او را پایه گذار شعر عرفانی و رمزی می دانند. کاری که او آغاز کرد، با عطار نیشابوری تداوم یافت و در شعر جلال الدین محمد بلخی به اوج خود رسید. درون مایه عرفانی و غزل سرایی عارفانه و عاشقانه، تنها نوآوری این شاعر بزرگ در ادب پارسی نیست. او در بیشتر قالب های شعر پیش از خود بازنگری می کند و حال و هوایی تازه در کالبد آنان می دمد. سنایی با وارد کردن درون مایه های عرفانی، نمادین و استعاری، جان و روح تازه ای به کالبد بی جان قصیده دمید. سنایی به جز درون مایه های عرفانی و اندرزهای اخلاقی؛ نوعی نقد اجتماعی را نیز وارد قصیده کرد. با این تفاسیر، رویکرد زبان شناختی به مفاهیم عرفانی و رمزی شعر سنایی، اهمیتی دو چندان پیدا می کند. از این رو ما در این مقاله سعی داریم ضمن تعریف زبان و کارکردهای آن و نیز تعریف زبان نمادین، علاوه بر واکاوی و نحوه استفاده سنایی از آرایه های زبانی در دو مجموعه به نام «حدیقه الحقیقه» و «سیر العباد الی المعاد»، وجوه نمادین اشعار او را بازنمایی کنیم.
انسان کامل و نمود آن در مدایح نبوی ابن جابر اندلسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان کامل از جمله موضوعاتی است که اهل عرفان مطرح نموده اند و مفاد آن تجلی صفات کمالی خداوند در انسان است. برترین نمونه ای که برای این موضوع معرفی می شود وجود مقدس نبیّ اکرم(ص) است که آینه صفات خدایی است؛ این مفهوم نزد عرفا، به حقیقت محمدیّه معروف است. ابن جابر اندلسی از جمله شاعرانی است که دیوان خود را با مدایح نبوی آراسته و در آن دیدگاه های عرفانیخود را بیان داشته که از جمله این مضامین و معانی عرفانی مقوله انسان کامل و حقیقت محمدیّه است که نمود بارزی در اشعار او یافته است. پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوا به بررسی سروده های عرفانی ابن جابر پرداخته و محورهای مختلف مرتبط با انسان کامل و حقیقت محمدیّه را در اشعار او بررسی و تحلیل نموده است. برآیند پژوهش نشان می دهد که پیامبر از منظر ابن جابر حقیقتی است ورای صورت خود در زمان و مکان خاص، و به نوعی دارای هستی جهانی، ازلی و ابدی است و با ذات مقدّس حق نسبتی خاص دارد. او نبی اکرم(ص) را اولین مخلوق خداوند و سرچشمه نور و هدایت معرفی می کند و به تبیین اختصاصات و برتری ایشان بر سایر انبیا می پردازد و قضیه معراج یا راه رفتن پیامبر در هوا را از جمله مقامات منحصر به فرد ایشان معرفی می کند.
بررسی و تحلیل هم سویی دیدگاه های فلسفی و عرفانی حافظ با ابن سینا و سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
55-86
حوزههای تخصصی:
شعر حافظ در تاریخ مطالعات ادبی همواره محل توجه و موضوع تأمل بوده است. بیشتر تحقیقات حافظ پژوهی، کم وبیش پرتویی بر جهان شعر وی افکنده و سویی از اندیشه وی را روشن کرده اند. توجه به جنبه فلسفی و کلامی شعرش همواره یکی از موضوعات چالش انگیز بوده است. در این پژوهش، صرف نظر از جست وجوی نیت حافظ، در پی خوانشی فلسفی حکمی از شعرش هستیم؛ بنابراین، بیش از هر چیز، با متن روبه رو هستیم و سعی شده است در حدود دلالت های متنی اندیشه وی از منظری فلسفی یا حکمی بررسی و با آراء دو فیلسوف بزرگ ابن سینا در مقام فیلسوفی مشائی و سهروردی در جایگاه فیلسوفی اشراقی مقایسه شود. این خوانش به دلیل برخی ویژگی های خاص شعر حافظ از جمله وجود ایهام که امکان خوانش های متعدد را فراهم می کند و دیگر ظرفیت تأویل پذیری بسیار، ممکن می گردد. نتایج تحقیق نشان می دهد از دریچه اندیشه سهروردی به اشعار حافظ نگریستن، وی را متفکری می نمایاند که به عقل پشت پا می زند و نگاهی وحدت گرایانه به هستی دارد و با نگریستن از دریچه تفکر عرفانی ، حکمی به آراء ابن سینا، برخی ویژگی های مشترک به ویژه در زمینه های وجود و فرشته شناسی، طعنه زدن به صوفی، زهد، ریا(زهد ریایی) و تأکید بر زندگی رندانه، اندیشه حافظ با تفکر ابن سینا مطابقت دارد. ابن سینا به مدد ابتکار خویش مبنایی عقلانی و وجودشناختی برای اشراق عقل فراهم آورد؛ ویژگی ای که هر اندیشه عرفانی واجد آن است. از چنین دیدگاهی، بی تردید اندیشه اشراقی وی است که زمینه را برای فلسفه اشراقی سهروردی، که حافظ از آن بهره جسته است، فراهم می کند.
ارزیابی سروده های مذهبی شاعران برجسته شیعه در سده نهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر سعی بر آن است تا وضع شعر مذهبی شاعران برجسته شیعه در سده نهم هجری قمری مورد بررسی قرار گیرد، در ادامه نیز به دلیل رواج چشمگیر «عرفان و تصوّف» و اهمیت و تأثیر آن در افکار مذهبی شاعران این دوره، بحثی مبسوط درباره عرفان و تصوف این دوره صورت گرفته است، اما منظوراز اشعار مذهبی چیست؟اشعار مذهبی شعرهایی هستند که درباره معصومین(علیهماالسلام) سروده شده اند، در واقع پیش از این قرن هم اشعار مذهبی فراوانی سروده شده است اما بایدتوجه داشت که این اشعار عمدتاً از سوی شاعران سنی مذهب سروده شده و نیز بیشتر درباره پیامبر(ص) و خلفای راشدین و حضرت علی(ع) می باشد و می توان گفت که از قرن نهم است که شاعران شیعه به طور گسترده و ویژه بهمدح و منقبت اهل بیت پرداخته و در سوگ حادثه عظیم عاشورا، به مرثیه سرایی می پردازند، این رونق و شکفتگی در سرودن اشعار مذهبی توسط شاعران شیعه مذهب باعث ایجاد روندی مؤثر در تاریخ ادبیات مذهبی ایران گردید که تا به امروز هم ادامه دارد،
بررسی اصطلاح تطبیق در تأویلات کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
31-54
حوزههای تخصصی:
تجربه های درونی عرفانی سالکان که بر اساس مجاهده (مراقبات معنوی) شکل می گیرد، سبب ساز گشودن باب فهم و تأویل شهودی جدیدی بر آن ها می گردد. زبان و نوع گفتمان انتخابی، برای بیان این کشف و شهودها متفاوت است. از سده چهارم تا نهم هجری، تفاسیر صوفیان سهم منحصربه فردی در تفسیر قرآن به خود اختصاص دادند. در سنت دوم عرفانی که از سده هفتم آغاز می شود، حصول معرفت با هستی شناسی پیوند می خورد. در این میان، عبدالرزاق کاشانی (م730) در تأویلات که تفسیری انفسی با رویکردی فلسفی عرفانی است، شناختِ بطن قرآن را تأویل می داند و در مواردی از جمله تأویل ناپذیر بودن آیه، اصطلاح «تطبیق» را به کار می گیرد. آن طور که خود کاشانی اشاره کرده، در موارد اندکی این تطبیق ها را به کار گرفته است تا راه سلوک را به تازه کاران نشان دهد و زمینه ترقی و تنشیط آن ها را فراهم گرداند. هرچند قبل از وی تأویل هایی از جنس انطباق قصص قرآنی با قوای روحی بی سابقه نبوده، به نظر می رسد عبدالرزاق تطبیق را با کارکردی خاص و شاید به عنوان مبنایی برای تأویل به کار گرفته است. این پژوهش با روشی توصیفی تحلیلی نمونه های به کار گرفته شده اصطلاح تطبیق در این تفسیر را بررسی کرده است تا حیطه معنایی دقیق این اصطلاح و ارتباط تطبیق با تأویل را روشن سازد. بر اساس نتایج به دست آمده، اصطلاح تطبیق در تأویلات غیر از تأویل است و محور اصلی کاربرد این اصطلاح نزد کاشانی، خودشناسی یا وجودشناسی صوفیان تأثیر متقابل عناصر وجودی انسان در هنگام اوج یا سقوط روحی است.
فقر عارفانه و حماسی در نگاه علامه اقبال لاهوری و اهالی سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۷
211 - 234
حوزههای تخصصی:
بحث فقر و فقیر در نظرگاه عارفان و صوفیان جایگاهی بس مهم دارد. خواجه عبدالله در تعریف فقر می گوید: «فقر نامی برای بیزاری جستن از دارایی و دارا دیدن خویش است». نجم الدین رازی، آن را با عزت و افتخار همزاد می بیند، قشیری شعار اولیا و پیرایه اصفیایش دانسته و درویشان را گزیدگان خدا و موضع رازهای او می خواند. نوری، فقر را با آرامش، ایثار همراه دیده و ابوسهل خشاب آن را با عزّ و عرش می نگرد. ابوحفص فقر را در سخا و فراخ دستی و نیز برتری داد برستد معنا می کند و ابن جلا شرف فقر را زیبنده خرامیدن می داند. عبدالرزاق کاشانی، فقیر را آن کسی می داند که هیچ دارایی و موجودیتی جز برای خدا نبیند. مولانا جلال الدین، فقر را با قناعت، امنیت، تقوی، ناز، استغنای معنوی و نهایتاً نور ذوالجلال درآمیخته می داند و سعدی هم آن را با بذل و بخشش، قناعت و آزادگی همریشه و همسو می نگرد. شبستری هرکاری را در وادی سلوک به وفق فقر عالی یافته و لسان الغیب- حافظ- هم ارزش هایی چون قناعت، تنعم، خرسندی، بر تاج و تخت خسروی، آز ستیزی، بلندهمتی، کرامت، حشمت، دولت عشق، نازیدن بر فلک و حکومت بر ستاره را همه یکجا در فقر می بیند. علامه اقبال لاهوری، فقر را مشتمل بر عرفان، حماسه، شکوه و سرفرازی دانسته و مجموعه ای از آموزه های حکمی، ارزشی و آیینی را به عنوان ثمرات و برکات آن برمی شمرد انسان فقیر، انسان آرمانی اقبال است.