مطالب مرتبط با کلیدواژه

عبدالرزاق کاشانی


۱.

تبیین عرفانی شنیدن الهیِ انسان از دیدگاه عبدالرزاق کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شنیدن شنیدن الهی عبدالرزاق کاشانی مظهریت احدیت جمع

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید تجربه دینی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه‌ تصوف و عرفان
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
تعداد بازدید : ۷۷۹ تعداد دانلود : ۵۷۲
شنیدن فراحسی از دیدگاه عبدالرزاق کاشانیاقسامی دارد که عبارتند از: شنیدن پذیرفتنی و انقیادی؛ شنیدن تفهمی؛ شنیدن اهتدایی؛ شنیدن الهی. مراد از شنیدن الهی انسان، شنیدنی است که در آن، خدا در هر شنیده ای شهود می شود. این جستار نیز درصدد واکاوی این مسئله است که چگونه می توان در اندیشة عرفانی کاشانی شنیدن الهی را تبیین کرد؟ یافته های این جستار نیز به قرار زیر است: کاشانی سخنی در باب ارتباط مظهریت احدیت جمع و شنیدن دارد که نگارنده بر پایة امکانات درونی آن، شنیدن الهی را بر پایة حد وسط مظهریت احدیت جمع و در قالب دو تقریر، قابل تبیین می داند، همچنین، بر پایة حد وسط یادشده، مغایرت میان قوای نفس و آلات آن برچیده می شود و هر یک از قوا و آلات و هر ذرة انسان، کار دیگر قوا و آلات را انجام می دهد، یعنی با همة آنها می توان شنید.
۲.

سفرهای چهارگانه عرفا نزد تِلِمْسانی و عبدالرزاق کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسفار اربعه عفیف الدین تلمسانی عبدالرزاق کاشانی سلوک عرفانی مقام فنای عرفانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲۰ تعداد دانلود : ۳۴۱
سفرهای چهارگانه عرفانی با ابتکار عفیف الدین تِلِمْسان ی به وجود آمده و توسط عرفای بعد از وی، از جمله عبدالرزاق کاشانی، رشد و تکامل یافته است. این سفرها نزد تلمسانی معانی ویژه ای دارد؛ عبدالرزاق کاشانی در ابتدا این معانی را پذیرفته، اما سپس در تعریف سفرها تغییراتی ایجاد کرده است. در این مقاله، با بررسی آثار هریک از ایشان، ضمن ارائه تفاسیرشان، به مقایسه نظریات هریک پرداخته و با تحلیل آن ها نکات مشترک و ممتاز دیدگاه آن دو کشف شده است. تلمسانی مبتکر سفرهای چهارگانه است. بعد از تلمسانی، کاشانی مهم ترین عارفی است که سفرها را تعریف و احکام هریک از آن ها را مطرح کرده است. با جست وجو در آثار هریک از ایشان، ویژگی های پراکنده سالک در هریک از سفرها استخراج و با تحلیل محتوا و تطبیق آرای ایشان، جزئیات ویژگی های سالک در سفرهای چهارگانه بررسی شده است. این سفرها نزد تلمسانی با تفصیل بیشتری مطرح است تا کاشانی. در نظر تلمسانی، سفر چهارم با انتخاب جوار الهی توسط سالک و مرگ وی انجام می شود. بر این اساس، وی سه سفر را توضیح داده است نه چهار سفر. در نظر کاشانی، سالک در پایان سفر دوم، شایستگی پیر و مرشد شدن و هدایت انسان ها را واجد می گردد. سفر سوم و چهارم کمتر شناسایی شده است.
۳.

بررسی اصطلاح تطبیق در تأویلات کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تفاسیر صوفیانه اصطلاح تطبیق تأویل التأویلات فی القرآن الکریم عبدالرزاق کاشانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹۹ تعداد دانلود : ۵۱۶
تجربه های درونی عرفانی سالکان که بر اساس مجاهده (مراقبات معنوی) شکل می گیرد، سبب ساز گشودن باب فهم و تأویل شهودی جدیدی بر آن ها می گردد. زبان و نوع گفتمان انتخابی، برای بیان این کشف و شهودها متفاوت است. از سده چهارم تا نهم هجری، تفاسیر صوفیان سهم منحصربه فردی در تفسیر قرآن به خود اختصاص دادند. در سنت دوم عرفانی که از سده هفتم آغاز می شود، حصول معرفت با هستی شناسی پیوند می خورد. در این میان، عبدالرزاق کاشانی (م730) در تأویلات که تفسیری انفسی با رویکردی فلسفی عرفانی است، شناختِ بطن قرآن را تأویل می داند و در مواردی از جمله تأویل ناپذیر بودن آیه، اصطلاح «تطبیق» را به کار می گیرد. آن طور که خود کاشانی اشاره کرده، در موارد اندکی این تطبیق ها را به کار گرفته است تا راه سلوک را به تازه کاران نشان دهد و زمینه ترقی و تنشیط آن ها را فراهم گرداند. هرچند قبل از وی تأویل هایی از جنس انطباق قصص قرآنی با قوای روحی بی سابقه نبوده، به نظر می رسد عبدالرزاق تطبیق را با کارکردی خاص و شاید به عنوان مبنایی برای تأویل به کار گرفته است. این پژوهش با روشی توصیفی تحلیلی نمونه های به کار گرفته شده اصطلاح تطبیق در این تفسیر را بررسی کرده است تا حیطه معنایی دقیق این اصطلاح و ارتباط تطبیق با تأویل را روشن سازد. بر اساس نتایج به دست آمده، اصطلاح تطبیق در تأویلات غیر از تأویل است و محور اصلی کاربرد این اصطلاح نزد کاشانی، خودشناسی یا وجودشناسی صوفیان تأثیر متقابل عناصر وجودی انسان در هنگام اوج یا سقوط روحی است.
۴.

مقایسه رویکردهای تأویلی قاضی نعمان و عبدالرزاق کاشانی در آیات فقهی(بازخوانی تأویل الدعائم الاسلام و التاویلات)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عبدالرزاق کاشانی قاضی ابونعمان آیات فقهی صوفیه اسماعیلیه تأویل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۷ تعداد دانلود : ۲۵۱
شاید در میان فرق بازمانده و مشهور اسلام، اسماعیلیان تمایل بیشتری به فهم باطنی قرآن از خود نشان داده باشند. ارتباط و شباهت برقرار کردن میان دو سطح ظاهر و باطن یا همان تأویل و معرفت قلبی از جمله مشترکات صوفیه و اسماعیلیه به شمار می رود. دو گروه در کنار اهتمام به برپاداشتن ظاهر شریعت، در پی کشف بواطن قرآن بوده و حتی در آیات فقهی نیز از تأویل بهره جسته اند. در دیدگاه صوفیه علم تأویل آیات منحصر در فرد خاصی نبوده و دستیابی به آن به جدیت در تهذیب و مراقبه بر می گردد، در حالیکه در فرقه اسماعیلیه تأویل مختص به افرادی است که در سلسه مراتب دعوت قرار می گیرند، به همین خاطر تأویل های این گروه بیشتر فرقه ای می نمایاند و در راستای تایید عقاید اسماعیلی است، در حالیکه تأویل های صوفیان بر تجربه ی شخصی افراد استوار و بیشتر با مقامات صوفیان تطبیق داده می شود. این پژوهش بر آن است، با بررسی تأویلاتِ فقهی قاضی نعمان مغربی (بنیان گذار فقه اسماعیلی) و عبدالرزاق کاشانی(اندیشمند اصیل عرفانی) اشتراک و افتراق رویکردهای تأویلی ایشان را در پیوند فقه و عرفان استخراج و تببین کند.
۵.

سهم عارفان کاشان در پیدایش مکتب عرفانی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۸۰ تعداد دانلود : ۲۵۰
با ظهور دولت صفویه در قرن دهم، تحولات قابل ملاحظه ای در حوزه دیانت و فرهنگ ایران پدید آمد. در این دوران مکتبی عرفانی پدید آمد که گرچه مأخذی صوفیانه داشت، اما با اندیشه های تشیع و حکمت اسلامی پیوند یافت. زمینه چنین مکتبی که نوعی تحول در اندیشه شیعه است از چند قرن قبل در ایران آغاز شده بود و سرآمدان آن مانند افضل الدین کاشانی، عبدالرزاق کاشانی و نصیرالدین کاشانی، کاشی بوده و یا نزد کاشیان، عرفان و حکمت آموخته بودند مانند سید حیدر آملی و داوود قیصری. در این مقاله به زمینه های پیدایش این مکتب و نقش عارفان و حکیمان کاشی در آن اشاره می شود.
۶.

بررسی انتقادی روش تأویل گرایانه کمال الدین عبدالرزاق کاشانی در «التأویلات»(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۵۱
تأویل القرآن یا التأویلات، یکی از مهم ترین تألیفات کمال الدین عبدالرزاق کاشانی (متوفی 725/ 730 ه .ق) است که به اشتباه به محیی الدین عربی نسبت داده شده است. مؤلف این اثر در تأویل آیات، گرفتار نوعی تعسّف گردیده به گونه ای که حتی اشیای محسوس و حتی اشخاصی که وجود خارجی و عینی داشته اند، خاصه انبیا و اولیا را تأویل نموده است. وی حروف مقطعه را اشاره و کنایاتی به حقایق و مراتب دانسته و معجزات پیامبران را نیز مورد تأویل قرار داده است. نویسنده در این مقاله، ضمن اثبات انتساب این اثر به کمال الدین عبدالرزاق کاشانی، به تحلیل و بررسی انتقادی آن پرداخته و با بیان چگونگی سبک و شیوه مؤلف در تأویل آیات قرآن، به میزان تأثیر آن بر سایر مفسّران و اندیشمندان اسلامی و جایگاه این کتاب اشاره کرده است.
۷.

مکتب حکمی عرفانی کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۷۲ تعداد دانلود : ۱۸۴
به نظر می رسد با اطلاعات و متون و آثار به جامانده تاکنون بتوانیم قرن 7 و 8 کاشان را به لحاظ فکری و نظری و فرهنگی یکی از قرون درخشان و مکتب ساز بدانیم. با این فرض و بدین منظور در این نوشته، هسته فکری این مکتب حکمی عرفانی را حول چهار اندیشمند و فرهیخته ای بررسی می کنیم که از خود آثار مادی و غیرمادی را در خلال قرون و روابط استادشاگردی برجا گذاشته اند. به علاوه زمینه های اجتماعی فرهنگی مؤثر در شکل گیری و بازشناسی این مکتب را هم به لحاظ اثر پیشینیان و هم تلاش پسینیان می کاوییم و دلالت های امروزینش را برمی شمریم.
۸.

روزنه ای خرد بر احوال و جهان بینی عرفانی عبدالرزاق کاشانی در رسائل و مصنّفات(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۴۶۳ تعداد دانلود : ۵۴۳
عبدالرزاق کاشانی (م 736 ق) فیلسوف و عارفی است که در فلسفه و تصوف اسلامی، به رغم گمنامی، از درخشندگی خاصی برخوردار است. وی با آگاهی کامل از مبانی عرفان نظری و مکتب ابن عربی از یک سو و غور و تعمق در میراث عرفانی کهن و آموزه های عارفانی چون ابوطالب مکی، خواجه عبدالله انصاری، ابو عبدالرحمن سلمی، سنایی، سهروردی و شیخ اشراق از سوی دیگر، توانست پیوند و تلفیقی مبارک میان دو حوزه خراسان بزرگ و غرب اسلامی که از آندلس و مصر نشئت می گرفت، برقرار کند. به جز این هنر و استعداد خاص عبدالرزاق، اندیشه ها و منظومه فکری عرفانی وی، از چند جهت دیگر نیز حائز اهمیت و توجه است: یکی جهان بینی خاص عرفانی او که شامل اصلی ترین بن مایه ها و مبانی عرفان کهن می شود و مضامینی از نوع «نقش محوری عشق، انسان، عنایت و کشش حق، مقامات و احوال سلوک و دیدگاه های روشن بینانه و مشفقانه» در آن جلوه گر شده است. دوم پربرگ وباری و غنای این منظومه فکری با توجه به آشنایی نویسنده با علومی چون فلسفه، حکمت، کلام، فقه، تفسیر، عرفان و ارشادها و رهنمودهای پیر و مرشدش ملا عبدالصمد نطنزی. سوم عدم تقلید صرف و بی چون وچرا از میراث عرفانی کهن و وجود نوآوری ها و خلاقیت هایی از نوع تأکید به «عدالت» در کنار «توحید و محبت» در سلوک و یا طرح و تدوین آیین نامه بیست وپنج بندی اخلاقی سلوکی. چهارم صبغه تعلیمی آموزشی آثار عبدالرزاق و اینکه تنها جلوه گاه فوران مکاشفات و شطحیات عرفانی شهودی نیست و پنجم هنر ساده نویسی و بیانِ روان و جذاب مبانی و موتیف های های فلسفی و عرفانی. این هنرها و برجستگی های پنجگانه، به همراه تحول روحی و فکری غزالی گونه در میانه های عمر و تمایل و گرایش به تصوف و فتوت، اندیشه ها و جهان بینی عبدالرزاق را بیش از پیش ارزشمند و شایان توجه کرده است. در این مقاله، ضمن بیان کلیاتی در شرح احوال و تحصیلات و استادان و آثار و مذهب فقهی کاشانی، به گوشه هایی از جهان بینی عرفانی او اشاره شده است.  
۹.

جایگاه امام علی(ع) و اثرپذیری از احادیث ایشان در رسائل و مصنفات کمال الدین عبدالرزاق کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۷۳ تعداد دانلود : ۱۶۹
امام علی(ع) جایگاه رفیعی در اندیشه های صوفیان دارد و یکی از نمودهای این جایگاه بلند، بازتاب سخنان ایشان در آثار آنان است. یکی از بزرگان طریقت، شیخ عبدالرزاق کاشانی (ت 650 تا 660 ۷۳۶ق)، میراث دار طریقه سهروردیه و اندیشه های ابن عربی است که ارادت خاص او به اهل بیت(ع)، به ویژه علی(ع)، در نوشته هایش بازتاب یافته است. مسئله اصلی مقاله، یافتن جایگاه امام علی(ع) در رسائل عبدالرزاق و ابعاد اثرپذیری وی از کلام ایشان است. حل این مسئله روشن می کند که در کلام کاشانی مثل دیگر بزرگان طریقت، بین تصوف و سنت امامان شیعه(ع) پیوندی ژرف است. مهم ترین نتایج پژوهش چنین است: رسائل کاشانی بسیار از سخنان امام علی(ع) اثر پذیرفته است؛ بیشتر نعت ها و اوصاف مربوط به امام(ع) در آثار کاشانی، شبیه کاربرد شیعیان از آن هاست و این نکته حاکی از این است که او یا شیعه است یا سنی دوازده امامی (آمیخته ای از تسنن و تشیع). همچنین مضامین احادیث امام(ع) در این رسائل متنوع است: خداشناسی، سلوک، اهل بیت و امام علی(ع)، حکومت، فتوت و... . رویکرد کاشانی به این احادیث غالباً استنادی و گاه به صورت تفسیر، ترجمه یا تأویل است. وی گاه احادیث را با تسامح صوفیانه در لفظ، سند و جز آن روایت می کند.
۱۰.

«طریق شُطّار» و «وجه خاص» در فتوّت نامه عبدالرزاق کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۷۹ تعداد دانلود : ۳۳۹
در طریقت های صوفیانه همواره موضوع «اَقرب طُرُق» مطرح بوده است؛ برای مثال نجم الدین کبری «طریق شُطّار» و ابن عربی «وجهخاص» را «اقرب طرق الی الله» معرفی کرده اند. حسین خوارزمی و بعضی از شارحان کبروی مسلکِ فصوص، «وجه خاص» یا «قُرب بدون واسطه» را همان «طریق شُطّار» دانسته اند. اما بعضی از محققان، این نظر را نپذیرفته و طریق «شُطّار» را امری مربوط به عرفان عملی خراسان، و «وجه خاص» را مفهومی مرتبط با عرفان نظری مکتب ابن عربی دانسته اند. مقاله پیش رو این موضوع را با بهره مندی از فتوتنامه عبدالرزاق کاشانی مورد بازبینی قرار داده است؛ زیرا کاشانی، برخلاف بعضی از شارحان صِرف عرفان نظری، در تصوف عملی نیز سلوک داشته و دست ارادت به عبدالصمد نطنزی و بعضی دیگر از مشایخ بزرگ وقت داده است، و همان گونه که ابن الفوطی و دیگران، ایشان را «مِن العالمین العاملین» نامیده اند، جامع علم و عمل بوده است. کاشانی در فتوت نامه اش، به جای واژه «شُطّار»، از واژه «فتوت» به معنی «ظهور نور فطرت» و در معنای ضمنی «وجه خاص» استفاده کرده است. تحقیقات نشان می دهد که این اندیشه از طریق قیصری، شاگرد مشهور کاشانی، به خوارزمی و دیگران انتقال یافته است. مفهوم «وجه خاص» را می توان «وقفه» یا «ارتباط بی واسطه» در اندیشه عبدالجبار نفری داست. در نگاه این عارف گمنام، «واقفان» به «قرب وریدی» از «طریق سرّ» راه یافته اند؛ که بعدها، ابن عربی «وقفه» را با اصطلاح «وجه خاص» به عنوان نزدیک ترین راه ارتباط حق با بنده از طریق عین ثابت، مورد شرح و بررسی قرار داده است. این مقاله بر آن است تا بیان کند «وجه خاص ابن عربی» در شرح «واقفان» و «ملامتیان»، با «اهل فتوت کاشانی» و «طریق شُطّار نجم کبری» قابل انطباق می باشد.
۱۱.

بازشناسی مبانی تفسیری عبدالرزاق کاشانی در «حقائق التأویل فی دلائل التنزیل»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حقائق التأویل فی دقائق التنزیل عبدالرزاق کاشانی مبانی تفسیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۱۱۳
از کمال الدین عبدالرزاق کاشانی (د. 736) عارف و مفسّر قرن هشتم، آثاری چند در حوزه تفسیر قرآن برجای مانده است. مشی عارفانه او در آرای تفسیری اش بی تأثیر نبوده و او را به تدوین تفسیری با ویژگی هایی متفاوت از روزگار خویش، موسوم به حقائق التأویل فی دقائق التّنزیل سوق داده است. ازاین رو، در این تفسیر به چشم اعتبار نگریسته شد؛ خاصه آنکه مبانی نظری وی در این تفسیر تاکنون در اثری جداگانه، استظهار و بازشناسی نشده اند. بنابراین این جستار به واکاوی و تبیین اهم بنیادهای نظری عبدالرزاق، پیشاتفسیر، پرداخته است. اعتقاد به اعجاز بیانی قرآن، کاربرد مجاز در قرآن، هم بستگی آیات قرآن در افاده معانی یکدیگر، ضرورت تأویل آیات، اعتبار قرائات گوناگون قرآن و لزوم توجه به اسباب نزول آیات، مهمترین مبانی تفسیری عبدالرزاق کاشانی به شمار می روند. چنان که اثر او مشتمل بر دقائق لغوی، ادبی و تأویلی است و وی با تأکید بر مجاز و تأویل و از رهگذر مشی صوفی- عرفانی به صورت بندی تأویلات بر معانی مجازی و مفاهیم رمزی – اشاری در برخی آیات پرداخته است.