فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
1 - 22
حوزههای تخصصی:
توحید در اصطلاح ادیان به ویژه دین اسلام و فناءفی الله و بقاءبالله در عرفان اسلامی از زوایای مختلفی قابل بررسی است. به رغم پژوهش های ارزشمندی که در این باب صورت گرفته است، جای این سؤال هست که صرف نظر از بعد معرفتی و حصولی هریک از توحید و فنا، توحید نزد موحد و فناءفی الله و بقاءبالله نزد فانی فی الله چه نسبت و رابطه ای با هم دارند؟ آیا همانطور که در بعد ذهنی و حصولی رابطه مبتنی بر تخالف درباره آن ها به نظرمی رسد در وجود سالک و موحد نیز جدای از هم و مستقل از هم معنا دارند یا این دو در وجود موحد به هم گره خورده و یکی هستند؟ تعاریف توحید و استدلالات آن، در زمره علم حصولی واقع می شوند؛ اما در معرفت حضوری به توحید، بی واسطه حد و رسم و مفاهیم، حقیقت، بنا به وسعت ظرف انسان نزد او جلوه گر خواهدشد. در این نوشتار از این امر به توحیدی شدن انسان یادشده است. از سوی دیگر، در سلوک عرفانی و رسیدن به مقام فناء فی الله و بقاء بالله نیز وجود سالک عین علم خواهدشد تا جایی که یادکردن و یا نسیان خداوند از انسان، با یادآوری انسان از خداوند یا فراموشی او وحدت خواهدداشت، زیرا در اینجا علم انسان به رب خویش و هم علم پروردگار به نفس، حضوری و عین وجود نفس است. درک این وحدت میان عبد و رب و توحیدی شدن نفس، همان ارمغان فناء فی الله و بقاءبالله است. همسانی اقسام، مسیر، دستورالعمل و امام در این دو این مدعا را تقویت می کند.
بررسی عقل و عشق در اشعار شاه نعمت الله ولی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
343 - 362
حوزههای تخصصی:
عقل و عشق یکی از اساسی ترین موضوعات در دیوان شاه نعمت الله ولی است. از نظر او عشق ودیعه ای الهی است که در وجود انسان نهاده شده و وسیله رسیدن به کمال و سعادت است. اساس طریقت شاه نعمت الله کشف و شهود است، نه دلیل و برهان. اندیشه وحدت وجود در سراسر کلام وی، موج می زند که به تأثیر از عرفان نظری ابن عربی است. عقل و خردی که شاه ولی با بهره گیری از اشعار عطار، با آن درافتاده، عقل جزئی و معاش است که نه تنها قادر به درک حقیقت عشق نیست بلکه حجاب و مانعی در راه رسیدن به سرمنزل معرفت و عشق حقیقی است. در مقابل، او عقل کلی را نایب خدا دانسته و آن را مدح کرده و معتقد است که این عقل به عنوان اولین مخلوق، یاور عشق است و با روح و جان عشق و جنون عارفانه، عجین گشته و تقابل و تعارضی میان آن دو متصوّر نیست. این پژوهش به شیوه کتابخانه ای و به روش توصیفی – تحلیلی صورت گرفته است
بررسی نماد سلام گاه ها «بَردِکِل ها» در قوم بختیاری شمال خوزستان براساس نمادگرایی میرچا الیاده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
259 - 243
حوزههای تخصصی:
نمادهایی مثل نماد «بَردِکِل» در فرهنگ بختیاری به عنوان یک نماد معنوی، جایگاه ویژه ای داشته است که در این جستار به تحلیل و بررسی این نماد براساس دیدگاه های میرچا الیاده پرداخته می شود. روش پژوهش نیز میدانی- کتابخانه ای و به شیوه تحلیل محتوای کیفی است. براساس بررسی های شکل گرفته «بَردِکِل» نماد سوگند، باروری، بارش، حاجت، نگهبانی و زندگی دوباره است. با بررسی منابع گوناگون و تحلیل نمادهای اساطیری، «بَردِکِل» در قوم بختیاری ریشه های مذهبی و معنوی در ایران باستان و بعد از باستان دارد. تحقیقات نشان می دهد مردمان این سرزمین که عمدتاً عشایر هستند، با سنگ چینی روی تپه های مشرِف به امام زاده ها به دنبال القای معانی هستند که در زندگی آنان بسیار کارایی دارد. الیاده معتقد است وقتی نمادهای امر مقدس در قالب امور دنیایی پدیدار می شوند، میان امر مقدس و دنیایی رابطه دیالکتیک برقرار می کنند، و تبدیل امر دنیایی به امر مقدس در ضمیر ناخودآگاه آدمی وجود دارد که کاملاً از آن آگاه است. بنابراین، در این جستار بر پایه رابطه امر مقدس و دنیایی، به دنبال القای معانی و تأثیرگذاری این نماد در زندگی مردم هستیم.
واکاوی جایگاه ادراک و تجلّی در رویکردهای دوگانه به زیبایی شناسی با تأکید بر مفهوم زیبایی در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
205 - 230
حوزههای تخصصی:
امروزه موضوع زیبایی دچار بحران هویت و فقدان مبانی نظری مدون است و اصولی که برخاسته از مبانی اعتقادی اسلام و عرفان اسلامی –به عنوان مهم ترین منبع زیبایی شناسی در اسلام- باشد، وجودندارد. خاستگاه زیبایی و معیارهای داوری زیبایی شناسانه، همواره محل چالش و اختلاف نظر پژوهشگران بوده، اما از میان رویکردهای مختلف، همواره دو دیدگاه متقابل وجود دارند که نگاه اول دلیل زیباییِ موجودات را در ریشه های معنایی کاوش می کند و گروه دوم، ادراکِ انسان (به عنوان سوژه) از اثر (به عنوان اُبژه) را عامل تجربه امرِ زیبا می داند. به نظرمی رسد رویکردهای اول بر مفهوم تجلی استوارند و رویکردهای دوم بر مفهوم ادراک. از هرکدام از این دو رویکرد، سه بستر مطالعاتی انتخاب شده که عبارتند از: «زیبایی قبل و بعد از مدرن»، «زیبایی متعالی و محسوس» و «زیبایی نزد سنت گرایان و واقع گرایان (در زیبایی شناسی اسلامی)». بنابراین در این تحقیق ابتدا دو مفهوم تجلی و ادراک به عنوان مفاهیم محوری و پس از آن رویکردهای دوگانه فوق مورد بررسی و تدقیق قرارگرفتند. معیارهای این سه گرایش دوگانه، استخراج شد و در پایان با مقایسه آن ها نتایج موردنظر به دست آمد. روش تحقیق از نظرِ هدف کاربردی و از حیثِ راهبرد در دسته تحقیقاتِ توصیفی- تحلیلی قرارمی گیرد. پژوهش در حوزه نظری و با مطالعات کتابخانه ای و با ابزار فیش برداری، انجام شد و نتایج با روش استدلال قیاسی به دست آمد.
رابطه متقابل معنویت و علم با تأکید بر آراء علامه حسن زاده آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از پرسش های اساسی در فلسفه علم آن است که چه ارتباطی بین معنویت و علم وجود دارد؟ نوشتار حاضر کوشیده است با روش کتابخانه ای در گردآوری اطلاعات و روش توصیفی تحلیلی در تحلیل محتوا پاسخ این سؤال را با تأکید بر آراء علامه حسن زاده آملی دریابد. حاصل بحث در دو محور «نقش معنویت در تولید و تقویت علم» و «نقش علم در تولید و ارتقای معنویت» به نتایج ذیل دست یافت: در محور اول، ویژگی های شخصیتی بر علم تأثیر وافری دارد. معنویت بر قوای دراکه تأثیرگذار است. مرتبه ای از تزکیه در تولید مرتبه ای از علم نقش دارد. در محور دوم، علم نافع علمی است که هدف نافعی در جهت تکامل معرفتی و معنوی انسان پیگیری کند و به چنین سرانجامی منتج شود. علمی که اسباب تخلق به اخلاق الهی را فراهم نمی کند حجاب و رهزن است. الگوی علم در سنت اسلامی الگوی نور است. بنابراین، علم، هدایت، روشنایی و آگاهی نسبت به مسیر است.
* این مقاله در همایش «فلسفه معنویت با تأکید بر آراء علامه حسن زاده آملی» پذیرش شده است.
تابوستیزی در شطحیات عرفا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
363 - 378
حوزههای تخصصی:
هنگام مطالعه متون عرفانی، در کنار ارتباط جذبی سالک با خدا که توأم با توکل، شیفتگی، تسلیم و در نهایت فناست، ارتباط دیگری نیز وجوددارد که در ظاهر گفتار و کردار، حریم مقدس و نامقدس را رعایت نمی کند. اجتماع این تلقی «تابوشکنانه» با آن رابطه انفعالی، هر خواننده ای را دچار تناقض می کند. جستار حاضر درصدد بررسی دلایل تابوستیزی در شطحیات عرفاست، این که چه دلایل فردی یا اجتماعی و یا حالات روحی می تواند باعث بروز شطحیات شود. تأمل در دلایل تابوستیزی نشان می دهد که گرچه گستاخی عرفا در مواردی اعتراض به تحریف ارزش هاست، در اغلب موارد محصول صمیمیت و شیفتگی انسان نسبت به خداوند است و هیچ منافاتی با سرسپردگی عارف ندارد.
رابطه اعیان ثابته با جاودانگی ارزش های اخلاقی در فلسفه اخلاق ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
45 - 64
حوزههای تخصصی:
اخلاق و ارزش های اخلاقی در زندگی اموری بنیادی هستند و باور به مطلقیت و ثبات ارزش های اخلاقی تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم در مسائل اصلی زندگی انسان ، به ویژه در جوامع مدرن دارد. یکی از عقاید گروه مطلق گرایان اخلاقی، اعتقاد به عینیت داشتن ارزش های اخلاقی است که بر اساس آن، منشأ و معیار اخلاقیات را برگرفته از حقایقی عینی، ثابت و واقعی می دانند. این مقاله به بررسی آراء "محیی الدین ابن عربی" عارف فیلسوف مآب مسلمان اندلسی، در این زمینه اختصاص دارد. بنا بر آن بر اساس قول به نظریه اسما و اعیان ثابته ابن عربی، عینیت ارزش های اخلاقی و جاودانگی و ازلی بودن آن ها امری ثابت و یقینی می باشد. از دید ابن عربی، وجودی جز خداوند نیست و خلقت چیزی جز ظهور اسما و صفات او نبوده و نخواهدبود. با توجه به نظریه اسما و اعیان ثابته، فضایل و ارزش های اخلاقی چیزی جز اسما و صفات خدا نیستند که با فیض اقدس الهی، از علم الهی در اعیان ثابته متجلی شدند و در انسان که محل ظهور جامع اسمای الهی است، به شکل اخلاق ظهو ردارند و ارزش های اخلاقی و صفاتی و افعالی، چیزی جز ظهور اسمای خداوندی و اعیان ثابته آن ها نیستند.
بررسی رویارویی الاهیات سیاسی با فرهنگ مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
206 - 187
حوزههای تخصصی:
الاهیات سیاسی جدید با متفکران مهمی مثل یورگن مُلتمان، یوهان باپتیست مِتس و دوروتی زُئِلِه در نیمه دوم سده بیستم پا به عرصه الاهیات مسیحی گذاشت. این الاهیات را بیشتر از وجه سیاسی آن می شناسیم. با این حال، مقاله حاضر با روشی توصیفی تحلیلی به بررسی رویارویی این سه شخصیت مهم الاهیات سیاسی با فرهنگ مدرن پرداخته است. آنچه این مقاله قصد دارد نشان بدهد آن است که الاهیات سیاسی نگاه انتقادی و معترض به بعضی از وجوه فرهنگ مدرن دارد، گرچه چنین نگاهی بنا به تعریف این الاهیات ذاتی آن نیست. از وجه معرفتی نقد متألهان سیاسی را به «الاهیات مرگ خدا» و به اصطلاح الاهیات سکولار شاهدیم؛ الاهیات مرگ خدا نقدهایی اساسی به مفهوم خدا در الاهیات مسیحی داشت و در طرف مقابل طرح بعضی از اندیشه های الاهیاتی از جانب الاهیات سیاسی، نظیر تأکید بر فرجام شناسی مسیحی، اساساً کمتر به دلیل اهمیت سیاسی و شبه مارکسیستی آن و بیشتر برای بازتعریفی از مفهوم خدا و بردن آن به انتهای تاریخ بود تا آن را از تنگنای عقلانیت انتزاعی معاصرشان رها سازند. این الاهیات همچنین بر زبان روایی و دعایی و توانمندی آن برای ارایه تصویری واقعی تر از مفاهیم الاهیاتی، در مقایسه با زبان انتزاعی و عقلانی مدرن، تأکید دارد. از وجه فرهنگی نیز الاهیات سیاسی به تأثیرات فرهنگ بورژوایی برآمده از سرمایه داری بر الاهیات مسیحی اعتراض دارد و معتقد است این نکته موجب نوعی بی اعتنایی بورژوایی در مسیحیت شده است. تئودیسه نظری مسیحیت هم می کوشد وضعیت را معمول و آرام جلوه دهد، حال آن که به باور این متألهان طرح رنج های فاجعه بار بشر مثل آشویتس در حیطه الاهیات می تواند تصوری حقیقی تر از خدا به دست بدهد و همچنین کتاب مقدس و ناهم عصریت مسیحیت با فرهنگ بورژوایی می تواند مبنایی برای نقد وضعیت معاصر و ادامه پروژه روشنگری باشد.
نقش عشق در روابط بین نظام خانواده و اخلاق اجتماعی در فلسفه عملی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
226 - 207
حوزههای تخصصی:
از ساحت های مغفول حکمت صدرا عشق مجازی نفسانی و نسبت آن با شاکله درونی خانواده است. خانواده و استحکام آن رکن اصلی اخلاق اجتماعی است و مشکلاتش نتایج مخربی در عرصه های مختلف جامعه می گذارد. تحلیل های ملاصدرا در مورد ویژگی ها و لوازم عشق مجازی نگاه ما را به جایگاه رفیع عشق در ساختار خانواده و نقش آن در اخلاق اجتماعی معطوف می سازد. پیامدهای این عشق با تحول در بینش و نگرش همسران و تحت الشعاع قرار دادن مؤلفه هایی چون محبت، تعهد و صبر، آن ها را در حیطه رفتاری، اخلاقی و معنوی به سمت تعالی پیش می برد. به موازات آن، خشونت و شهوت پرستی و خیانت از میان می رود و نظام تعلیم وتربیت فرزندان ارتقا می یابد که در نهایت سامان یافتن نظام خانواده به پرورش نسلی فرهیخته می انجامد و کامیابی دنیوی و اخروی را در پی دارد و بی تردید جامعه نیز از مطلوبیت آن بهره مند خواهد شد. در این پژوهش به تبیین چگونگی این تحولات در سایه عشق مجازی نفسانی می پردازیم.
مراقبه به روایت یوحنا صلیبی و علاءالدوله سمنانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
87 - 104
حوزههای تخصصی:
مراقبه از جمله موضوعات مهم سلوک در سنت های عرفانی مسیحیت و اسلام است. اینکه مراقبه حال است یا مقام. میان عارفان این دو سنت دینی تفاوت وجوددارد که در عرفان به وفور از آن یادمی شود. در میان عارفان این دو سنت می توان از یوحنا صلیبی و علاءالدوله سمنانی یادکرد که درباره مراقبه سخن گفته اند و مقایسه نظرات این دو نتایج بدیعی را به دنبال آورده است. هر دو بر این باورند که برای تحقق مراقبه باید عزلت و خلوت درپیش گرفت که بدون آن ها نمی توان به مراقبه دست یافت. ضمن اینکه هر دو بر امر تمرکز، بی توجهی به محیط اطراف، از خودبی خود شدن، تفکر برای رسیدن به قرب الاهی، توجه عاشقانه به خدا، نفی خواطر و حواس ظاهری، خود شناسی، صبر و استقامت در نیایش در تحقق مراقبه تأکیدکرده و آن ها را از عوامل مهم مراقبه به شمارآورده اند. با وجود اینها از نظر یوحنا صلیبی فرد باید فقط با توجه به خدا، بدون انجام اعمال خاصی، مراحل را پیش ببرد درحالی که علاءالدوله سمنانی ذکر زبانی و قلبی را برای سالک در رسیدن به مراقبه ضروری می داند. نحوه ورود به مراقبه نیزاز دیدگاه این دو عارف متفاوت است. یوحنا صلیبی انجام مراقبه را به پله های نردبان تشبیه کرده و آن را به صورت کلی بیان کرده، ولی شیخ علاءالدوله شرایط و روش های ورود به مراقبه را با جزئیات بیشتر و واضح تر بیان نموده است. در پردازش شیوه های مراقبه یوحنا جزئی نگرتر از سمنانی است و تفصیلات بیشتری را بیان می کند.
بررسی تأویلی- عرفانی آیات مربوط به حضرت آدم(ع) و حوا در کتاب اساس التأویل قاضی نعمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
187 - 204
حوزههای تخصصی:
خداوند در قرآن کریم، سرگذشت بسیاری از پیامبران را در قالب تمثیل، تشبیه و مهم تر از آن درقالب داستان بیان کرده است. با توجه به اهمیت موضوع آفرینش آدم به عنوان اولین انسان، در قرآن کریم این مسئله مورد توجه بوده است و مفسران بسیاری در ذیل آیات مربوط به قصه آفرینش آدم، دیدگاه های متعددی را مطرح کرده اند. قاضی نعمان نیز در کتاب اساس التأویل ، دیدگاه های تأویلی و عرفانی خود را درمورد قصه خلقت آدم بیان داشته است. نوشتار حاضر درپی یافتن پاسخ این سوال است که دیدگاه قاضی نعمان در ذیل آیات مربوط به حضرت آدم و حوا چیست؟ براین اساس، این مقاله برمبنای روش اسنادی- تحلیلی می کوشد مبانی فکری قاضی نعمان را موردبررسی و نقد قراردهد. یافته های تحقیق نشان می دهد، قاضی نعمان، در تفسیر و به ویژه در تأویلات عرفانی بیشتر از تراوشات ذهنی خود بهره جسته و به صورت ذوقی مطالبی را بیان نموده است و جز درموارد بسیار کمی از روایات اهل بیت (ع) بهره برده است و علاوهبر آن، اشاره ای به منابع تأویلات خود نمی کند.
اعیان ثابته ابن عربی با تکیه بر کتاب فصوص الحکم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
263 - 282
حوزههای تخصصی:
اعیان ثابته از مهم ترین اصطلاحات عرفان ابن عربی است هرچند که مفاهیم دیگری قریب به این اصلاح فکری اسلامی وجودداشته است لیکن ابن عربی خود مبدع این اصطلاح است. شارحان و صوفیان متأثر و به تبعیت از وی آن را به کاربسته اند و از آن در مسائل متعدد در تبیین هستی شناسی عرفانی، بهره برده اند. در اندیشه ابن عربی اعیان ثابته از لوازم اسماء و صفات الهی و علم ثبوتی حق تعالی است. نقش واسطه اعیان ثابته در پدیده های عالم کارکردی ویژه به آن می بخشد که بدون پرداختن به آن، شناخت عرفان نظری ممکن نیست، لذا از جایگاه هستی شناختی در نظام عرفانی برخودار است. این پژوهش به بررسی اعیان ثابته در نظریات ابن عربی پرداخته که درواقع اعیان ثابته را صور اسماء الهی خوانده اند. اسماء الهی صوری از نسخ علم در تعین ثانی و علم حق دارند؛ چراکه حق تعالی عالم به اسماء خود است و صور علمی اسماء در علم خق قراردارند.
نقش سفالینه ها در بازتاب عرفان حزین لاهیجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
363 - 388
حوزههای تخصصی:
عرفان، از ارکان اساسی ادبیّات فارسی و ادبیّات عرفانی از شاخه های اصلی آن است؛ از این رو شاعران، چه آن ها که به معنای واقعی، عارف بوده اند و چه کسانی که تظاهر به تصوّف کرده اند؛ اصطلاحات عرفانی را در شعر خود به کاربرده اند. ویژگی اصلی سبک هندی، تصویرسازی است. یکی از قابل دسترس ترین عناصر در زندگی مردم که شاعر می تواند با آن به تصویرسازی دست بزند سفالینه ها می باشند. حزین لاهیجی با بهره گیری از سفالینه ها و گره زدن آن با اصطلاحات عرفانی، تصاویر پویا و مضامین انتقادی- اجتماعی مؤثّری را به منظور تشویق مخاطب به روی آوردن به عشق و حقیقت، توبیخ زاهد برای ترک ریاکاری و نفاق و درنهایت روشنگری مردم خلق کرده که بیانگر اهمیّت بالای سُفالینه ها در بازتاب عرفان حکیم لاهیجی است. بسامد بالای این تصاویر و مضامین در دیوان حزین به اندازه ای زیاد است که از آن می توان به عنوان مشخّصه سبک شخصی شعر حزین یادکرد.
بررسی تفاوت محتوایی غزل عارفانه عطار و مولانا با غزل عرفان گرایانه سعدی و حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
231 - 250
حوزههای تخصصی:
حرکتی که در حوزه شعر عارفانه در قرن پنجم با سنایی آغازشد با عطار و مولوی به کمال رسید و با سعدی و حافظ قوام یافت. عطار نیشابوری در قالب غزل مفاهیم عالی عرفانی را مطرح کرد. غزل عرفانی از طریق دیوان عطار به شاعران بزرگی چون مولوی، سعدی و حافظ رسید. اما بایدگفت که اندیشه های عطار و مولوی از عرفان آن ها سرچشمه می گیرد که با اندیشه های عرفان گرایانه سعدی و حافظ دارای تفاوتی محتوایی است. لذا هدف این مقاله تفاوت محتوایی غزل عارفانه عطار و مولانا با غزل عرفان گرایانه سعدی و حافظ می باشد که با روشی توصیفی- تحلیلی بررسی می گردد. در این مقاله شعری را که زبان عاشقانه را کاملاً در خدمت محتوای آسمانی و محض و نظری قرارداده است همچون عطار و مولانا، عارفانه نامیده و شعری را که زبان عاشقانه را به گونه ای به کارگرفته که جنبه ای از اندیشه ها در آن صبغه عرفانی و جنبه های دیگر آن در خدمت تفکرات مجازی ، کلامی ، اجتماعی ، این جهانی و یا مخلوط بشری و فرابشری است را عرفان گرایانه می نامیم. در غزلیات سعدی و حافظ عشق و لوازم آن هم به معنی مجازی و معمول و بشری با زبان عاشقانه و هم عشق مقید و مخصوص و عرفانی محض باز هم با همان زبان عاشقانه بیان شده و حتی زبان تصوف و عرفان و اصطلاحات عرفانی را چه بسا در خدمت عشق مجازی و معمول قرارداده اند و از آن استفاده ابزاری کرده اند و یا دو گونه معشوق آسمانی و زمینی را با هم و هم زمان و در کنار هم آورده اند.
مسئله شر به روایت شِکَند گُمانیگ وِزار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
62 - 47
حوزههای تخصصی:
مسئله شر از پرسش های دیرینه بشر است. چرا خداوند، یا وجودی که خالق گیتی است، برای زدودن رنج های بشر کاری انجام نمی دهد؟ در ادیان غیر توحیدی مسئله شر به دلیل ماهیت ویژه و غالباً شرورانه ایزدان چندان مطرح نمی شود. اما با رشد اندیشه بشری این موضوع به صورت ملموس تری برای انسان مطرح شد. یکی از جالب ترین پاسخ ها در این باره در دین زردشتی دیده می شود. به روایت شِکَند گُمانیگ وِزار ، همه رنج های آدمی از جانب اهریمن است و اورمزد فقط آفریننده نیکی هاست و انسان را آفریده تا در نبردی مشترک با اهریمن، او را نابود و جهان را دگر بار پاک سازند و به رنج های بشر پایان دهند. در این دین اهریمن خاستگاه مستقلی دارد و هیچ یک از آلام انسان را نمی توان به اورمزد نسبت داد، که البته او نیز به سبب نیاز به آفریده هایش و برخی ویژگی های دیگر قادر مطلق به شمار نمی رود.
رمز و نشانه در کلاه ها و سرپوش های صوفیان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
۳۴-۵
حوزههای تخصصی:
سیروسلوک عملی و نظری متصوفه، یکی از مهم ترین و بهترین گنجینه های نشانه شناختی فرهنگی، طریقتی و عرفانی در فرهنگ ایرانی ا ست. در این گنجینه فرهنگی، کاربرد و تعبیه نشانه های رمزگونه در سبک پوشش، لباس و ملزومات مرتبط با آن همچون کلاه و سربند اتفاق می افتد. این مقاله چگونگی استفاده متصوفه از هر امر خلاقه ای را جهت بسط، توسعه، دوام و درخشندگی سلوک آنان در فضای اجتماعی بیان می کند و به روش ها و منش طراحی نشانه شناسی تربیتی و مدیریت نظام مند دینی در بهره وری از این عناصر در تحقق منویات عارفانه در پرورش انسانی می پردازد. این نشانه ها برخوردار از بیشترین موارد مادی و بصری از قبیل رنگ، فرم، حالت، طرح، نقش و روش استفاده در مراتب، موقعیت ها، منش ورود و انجام مراحل و مناسک در رابطه مریدی و مرادی میان اهل تصوف هستند. این مقاله در عین حال که شاخصه های مادی را می کاود، تلاش دارد درگیر تنوع گستره تشکیلاتی و فرایندهای تصوف نشود و از حیطه نشانه ها فراتر نرود. در این واکاوی عناصر مهمی همچون شکل، مدل، رنگ و حالت سرپوش ها و کلاه ها که منجر به قواعد، قوانین، مراتب و قاعده مندی می شود، به شیوه تحلیلی توصیفی مورد بررسی قرار گرفته است. مهم ترین دستاورد این مقاله، بیان ظرفیت های لباس و ملزومات مرتبط با آن در مسیر نشانه شناسی و طرح سلوک رفتاری انسان است که می تواند حامل نظامات و مراتب فکری بوده و در تغییر نوع بینش و نگاه انسان امروزی به مقوله لباس تأثیرگذار باشد.
مقایسۀ تطبیقی مشی زاهدانه در تصوف بصره و شام در دو قرن نخست هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
۱۲۴-۹۷
حوزههای تخصصی:
بصره و شام به عنوان دو پایگاه اموی در دو قرن نخست هجری نقش بسزایی در رشد و ترویج اندیشه های زاهدانه و آموزه های صوفیانه در جهان اسلام داشته اند. بنابراین بررسی ابعاد مشی زاهدانه در این دو شهر در بُعد فردی و اجتماعی و تبیین اشتراکات و اختلافات این دو شهر در این زمینه، مسئله این پژوهش قرار گرفت. با استمداد از روش مقایسه تطبیقی به دست آمد که با وجود اهتمام زیاد زاهدان این دو شهر به عبادت و ترک دنیا، بصریان رویکرد متعادل تری نسبت به شامیان داشته و زهد آن ها بیشتر در مسیر ارزش های اخلاقی بوده است، درحالی که در سرزمین شام زاهدان در اطاله نماز و کثرت روزه و تلاوت پیوسته قرآن می کوشیدند. در طبقه تابعان زاهدان بصری بیشتر از ترک دنیا و بی توجهی به آن، توجه به کسب حلال و استفاده شایسته از نعمت های دنیوی وجود داشته است و فقط در میان برخی شاگردان حسن بصری گونه هایی از زهد افراطی دیده می شود درحالی که اکثر زاهدان شامی به بهره حداقل از نعمت دنیا و سرانه حکومتی اکتفا می کردند. در بُعد اجتماعی نوعی از انفعال، تساهل و انزواطلبی در برخورد با مسائل سیاسی، اجتماعی و برخورد با حاکمان در بصره دیده می شود، درحالی که زاهدان شامی علاوه بر نشر دانش و حدیث و تعالیم دین، تصدی امور، قضاوت و فرماندهی سپاه را نیز بر عهده گرفته و گفتمان اصلاحی، اعتراضی و پویا در نقد انحرافات بنی امیه را به منظور اصلاح و عمل کردن آن ها به سیره پیامبر(ص) و صحابه دنبال کرده اند.
تحلیل تضمین های محمدتقی مظفرکرمانی از مثنوی مولوی در تفسیر عرفانی بحرالاسرار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
185 - 204
حوزههای تخصصی:
ادبیات کهن فارسی و آثار شاعران و نویسندگان قرون متقدم، همواره موردتوجه عموم ادب دوستان، شاعران و نویسندگان متاخر قرارگرفته است. در این باره آثار دوران زندیه و قاجار، به علت رویکرد تقلیدی کمتر موردتوجه اند و این بی توجهی، باعث می شود بسیاری از معارف آن دوره در پرده ابهام باقی بماند. با وجود این در دوران یادشده، آثاری یافت می شوند که از جهات بسیاری شایان اهمیت هستند. یکی از آثار عرفانی ارزشمند در دوره قاجار، مثنوی بحرالاسرار است. این مثنوی، تفسیر عرفانی منظومی از سوره مبارکه حمد است که با تأسّی به دیدگاه وحدت وجودی شیخ اکبر، محی الدین ابن عربی، به نظم کشیده شده است. این مثنوی سروده محمدتقی مظفرکرمانی از اطباء، علما، فقها و عرفای بزرگ اوایل دوره قاجار است. مظفرکرمانی در این اثر کوشیده است تفسیر سوره مبارکه حمد را براساس نگرش فلسفی عرفانی "وحدت وجود" به نظم در آورد. این اثر در بحر رمل مسدس محذوف ( وزن مثنوی مولوی) سروده شده است. در سراسر این مثنوی که حدود پنج هزار بیت است، ضمن توجه فراوان به آیات قرآن، احادیث، ادعیه و خطبه ها، تلمیحات زیاد و نیز تضمین هایی از اشعار مولانا به چشم می خورد. نگارنده در این مقاله ضمن معرفی منظومه و سراینده آن، به بررسی تاثیر ابیات مثنوی مولوی و تضمین های محمدتقی مظفرکرمانی از آن می پردازد و می کوشد تاثیر این ابیات را بر هدف ناظم اثر بازنماید.
بازکاوی وحدت وجود در اندیشه ابن عربی و عبدالرحمن جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
117 - 136
حوزههای تخصصی:
عبدالرحمن جامی از جمله شاعرانی است که با آثار و اندیشه های ابن عربی آشنایی داشته و از آن تأثیرپذیرفته است. از میان مجموعه هفت اورنگ او، تحفه الاحرار است که برپایه تفکرات ابن عربی خصوصاً وحدت وجود شکل گرفته است. جامی یکی از نخستین شاعرانِ شارحِ تفکرات ابن عربی درباب وحدت وجود است و از اندیشه های او بسیار تاثیرپذیرفته است. یکی از این تأثیرات، جمع نقیضین است؛ یعنی وحدت و کثرت، تشبیه و تنزیه، ظهور و بطون و ... پژوهش پیش رو کوشیده نگاه یگانه بین ابن عربی و جامی به مظاهر هستی و همگونی های اندیشه وحدت وجودی آن دو را با روش توصیفی تحلیلی و در چشم اندازی تطبیقی مورد کاوش قراردهد. برآیند پژوهش نشان می دهد هرچند جامی در این رویکرد به صورت پارادوکس و متناقض نما عمل می کند؛ اما درصدد یافتن نتیجه ای واحد و رسیدن به نقطه ا ی یگانه در ذهن خویش است. او برای رسیدن به این نتیجه تحت تاثیر اندیشه ابن عربی است و این دو عارف با رویکردی متناقض نما اندیشه های خود را بیان می کنند
بررسی و تحلیل طرح واره های تصویری نفس اماره در مثنوی های عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
89 - 116
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر که به روش کمی- کیفی فراهم آمده، به بررسی و تحلیل بُعد منفی نفس یعنی نفس اماره، در آثار عطار پرداخته است. بُعد امارگی نفس و کارکردهای منفی آن که در گمراهی و سقوط انسان بسیار نقش دارد، یکی از مهم ترین مباحث شناخت شناسی در تعالیم عرفانی عطار است. عطار برای بازنمایی این بُعد منفی نفس، آن را در قالب طرح واره های تصویری، بدن مند و مجسم می سازد تا مخاطب بتواند مفاهیم انتزاعی مربوط به نفس اماره را دریابد. در پژوهش حاضر در مثنوی های عطار انواع طرح واره های تصویری یعنی طرح واره قدرتی، حرکتی و حجمی در ارتباط با نفس اماره واکاوی شد. از حیث بسامدی، میزان استفاده از طرح واره قدرتی بیش از دو نوع دیگر است که در صفاتی همچون کافر بودن، درنده خویی و در قالب شخصیت های حیوانی و انسانی چون سگ، خوک، افراسیاب، دیو، شیطان و... بازنموده می شود. دومین میزان استفاده از طرح واره های تصویری مربوط به طرح واره حجمی است که حکایت از همنشینی همیشگی نفس با انسان دارد. میزان استفاده از طرح واره های حرکتی نسبت به دو نوع دیگر کمتر است که ارتباط معناداری با طرح واره قدرتی دارد، زیرا سیطره نفس بر انسان بسیار زیاد است؛ ازاین رو خروج از نفس بسیار به کندی صورت می گیرد.