فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۸۱ تا ۱٬۲۰۰ مورد از کل ۱۱٬۲۵۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
بر طبق نصوص دینی، خدای متعالی در عرصه های آفرینش، ربوبیت، تشریع و قانون گذاری و حسابرسی و جزای اعمال در روز قیامت، بر پایه عدل و حکمت کامل رفتار می کند. در برخی منابع حدیثی عدل در کنار توحید پایه دین شمرده شده است: ان اساس الدین التوحید و العدل. (التوحید، ص96)
عدل، نه تنها مستقلاً به عنوان یکی از اصول دین مطرح است، که اثبات دیگر اصول دین یعنی نبوت، امامت و معاد نیز به توحید و عدل وابسته است. چنان که علامه حلی بر این مطلب تصریح کرده است: «بدون عدل، چیزی از ادیان، تمام و قابل اثبات نیست.» (نهج الحق و کشف الصدق، ص 72)
شاید بر همین مبنا بوده که متکلمان امامیه در دوره های مختلف، مباحث عدل را در انگاره ای وسیع مطرح می کردند و مباحث افعال الهی را در آن مندرج می ساختند. برای نمونه در معروف ترین متن کلامی امامیه یعنی تجرید الاعتقاد (و پیرو آن کشف المراد) مباحث خداشناسی در سه فصل اثبات وجود خدا، صفات خدا و افعال خدا مطرح شده که فصل افعال الهی شامل مباحثی چون حسن و قبح عقلی، هدفمندی آفرینش، فاعلیت انسان و نفی جبر، اراده خدا و قضا و قدر، لطف و تکلیف است. طبق این رویکرد، عدل از حالت صفت الهی بودن بیرون رفته و حوزه گسترده تری را پوشش داده است. به نظر می رسد در برخی آثار متأخر به دلایلی همانند اعتباری شمردن حسن و قبح، مباحث عدل لاغرتر و ضعیف تر مطرح شده است. این امر و چالشهای پیش روی مقوله عدل، ضرورت مطالعه و مداقّه در حوزة عدل الهی را دو چندان می کند...
بررسی تطبیقی نظریه روح معنا در دیدگاه علامه جوادی آملی با توجه به انگاره های زبان شناسی شناختی
حوزههای تخصصی:
فهم آیات قرآن مستلزم داشتن مبانی درست برای فهم متن است. بررسی تطبیقی از روش هایی است که می تواند مزیت ها و نقایص روش های مختلف را نشان دهد. براساس پژوهش های جدید، زبان شناسی مدرن در شاخه معناشناسی شناختی کارایی خود را در درک مفهوم آیات قرآن نشان داده است. نظریه شناختی پیش نمونه با نظریه سنتی روح معنا هر دو می تواند در تحلیل معنای واژگان متشابه یا واژه هایی که در کاربردهای گوناگون و معانی متفاوت به کار می روند، استفاده شود؛ ازاین رو مقایسه این دو در یک دامنه مناسب می تواند موارد رجحان و کاربردی بودن هریک را روشن کند. علامه جوادی آملی در تفسیر خود، از این نظریه بسیار استفاده کرده است؛ ازاین رو از تحلیل ایشان برمبنای نظریه روح معنا برای مقایسه آن با تحلیل زبان شناسی شناختی استفاده کردیم. با مثال هایی از واژه های کاربردی در دو نظریه مانند میزان، عرش، تقوی، ذوق و تحلیل آیات در دو روش، تفاوت ها و شباهت های این دو نظریه در عمل روشن می شود.تفاوت ها بیشتر شامل اختلاف در معنای واحد است و نیز در میزان انعطاف معنایی در موقعیت های مختلف در این دو نظریه.
لذت و معنای زندگی از نگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
در آثار ابن سینا مفهوم سعادت یا نیک بختی از جهاتی نزدیک به مفهوم معنای زندگی به مثابه غایت زندگی است. وی نیک بختی را مطلوب بالذات و غایت لذاته معرفی می کند و آن شرط لازم و کافی برای معنادار شدن زندگی است. از منظر او میان لذت و معنای زندگی ارتباطی عمیق وجود دارد. لذت، ادراک حضوری قوه مدرکه فرد است به آن چه که در نظرش کمال و خیر به شمار می آید. دیدگاه شیخ در نفس شناسی تأثیر مستقیمی بر مبحث معنای زندگی و لذت دارد. وی باتوجه به قوای ادراکی نفس، مراتب مختلفی برای نیک بختی و لذت در نظر می گیرد که از میان آن ها نیک بختی و لذت عقلانی یا روحانی نقش بسیار مهمی در رسیدن به معنا ایفا می کند. همچنین از میان قوای نفس تنها قوه عقلانی است که با مرگ از بین نرفته و در عالم آخرت معنای زندگی و لذت نهایی توسط آن رقم می خورد. او معتقد است همان گونه که معنای زندگی دارای ارزش ذاتی است، لذات عقلی و شهودی نیز دارای ارزش ذاتی است. لذت عقلی-شهودی نه تنها شرط لازم برای معناداری، بلکه شرط کافی آن نیز است. در این پژوهش معنای زندگی از نظر ابن سینا و نقش لذت در رسیدن به آن، با روشی توصیفی- تحلیلی بررسی شده است.
رفع عوامل غیبت ضرورت بخش تحقق ظهور(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی چهار مدل تبیینی در توجیه زبان عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چهار مدل متفاوت در تبیین زبان و توجیه بیان پذیری عرفان عبارت اند از: 1. مدل حافظه (بیان خاطره شهود)؛ 2. مدل عقل شهودی؛ 3. مدل تشبیه؛ 4. مدل تجلی. مدل حافظه، بیان حین شهود را منتفی می داند؛ اما بیان خاطره شهود پس از گذشت واقعه شهود، به دلیل امکان رده بندی و مفهوم پردازی ممکن می شود. مدل عقل شهودی، با پذیرشِ کارکردی از عقل به نام شهود، حضور عقل در مقام قلب و شهود عقلی را در متن شهود قلبی ممکن می شمرد که مباشرتِ بیان عقلی را نتیجه می دهد. مدل تشبیه، «بیان» عرفان را درآمدنِ حقیقت هستی (وحدت شخصیه) به قالب الفاظ و مفاهیم می داند؛ وهم که کارکردش صورت گری است، متکفل تشبیه می گردد و به همراهیِ تنزیه عقلی، تشبیه در عین تنزیه عاید فهم می شود. در مدل تجلی، بیان، تجلی اسماء الهیه است در قالب الفاظ (تجلّی اسم الاسمی) و چون خود اسماء الهیه نیز تجلی حق اند، بیان یا اسم الاسم، تجلی ذات حق و بیان او خواهد بود. با مقایسه این مدلها و بررسی نقاط قوت و ضعف آنها، می توان گفت بیان پذیری بالامکان دارای توجیه و طریقی عقل پذیر است.
پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در پی آن است که با نقد و بررسی قرآنی و روایی، از بین رویکردهای مختلف اشتمال قرآن بر تمام نیازهای بشر را برگزیند. بی شک کافی بودن مستدلات این بخش، آراء دیگر را خدشه دار می سازد. نگارنده در این باره، آیات مربوطه را بررسی و با توجه به اِشکال ادبی و تحلیلی دو واژه «تبیان» و «کل»، در مهم ترین آیه مورد استناد مطلق گرایان، استدلال به این آیه را برای اثبات جامعیت بالجمله مورد تردید جدی قرار داده است. نویسنده کوشیده است اولاً دلائل قائلان به جامعیت مطلق را خدشه دار سازد؛ سپس با استفاده از آیه «لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَیْکَ»، به طورقطع جامعیت نسبی در رفع نیازهایی که بشر در شرایط عادی توان رسیدن به آنها را ندارد، را مستدل نماید. محقق جهت تأیید نگرش خود، از روایات بسیار و همچنین حمل مطلق آنها بر مقید، سود جسته است. در این باره روایات به دو گروه تقسیم شده اند و دسته ای که قول جامعیت کلی را پوشش می دهد برای بررسی بیشتر به پنج صنف جزئی تر تقسیم و بازبینی شده است و نویسنده در نهایت دلالت آنها بر این قول با توجه به قیود دسته بعد ناکافی دانسته است. حمل روایات مطلق بر دسته دوم یعنی احادیثى که به آنچه در قرآن نیست، اشاره دارد، این نگرش را تقویت می بخشد. نهایت اینکه محقق با مخدوش ساختن دلائل قائلان به جامعیت مطلق، با استفاده از آیات قرآن و تحلیل عقلی و با کمک این روایات بر مبنای خود یعنی جامعیت فی الجمله قرآن در رفع نیازها، پای فشرده است.
«تجسیم» مُقاتِل بن سلیمان در ترازوی نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۶
71 - 92
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم کلامی در سده های آغازین اسلام، شناخت خداوند و توصیف ذات بارى تعالی بوده است. توصیفات ذکر شده در قرآن صورت های متعددی از تشبیه و تنزیه را بر مسلمین آشکار می ساخت که فهم و توضیح آن، نگرش های کلامی متعددی را پدید آورد. این نگرش های کلامی، علاوه بر تبیین دیدگاه های خود و نقد سایر رویکردها، گاه در جهت تثبیت رأی خود به تخریب گروه مخالف و افترا بستن به آنان می پرداختند؛ امری که بعضاً در کتب فِرَق و گزارشات پسینی فرق نویسان نیز راه یافته است. این مقاله با توجه به گزارش کتب فرق درباره مقاتل بن سلیمان و آرای او درباره تجسیم خداوند، به بررسی تفسیر مقاتل بن سلیمان و همچنین جایگاه وی در حوزه حدیث و روایاتی که به وی اتهام تجسیم زده اند، پرداخته و در پایان به این نتیجه رسیده است که اتهام تجسیم به مقاتل بی اساس بوده و مشی او در تفسیر و روایت تابع روش اهل حدیث متقدم است که هرگز به تجسیم متهم نشده اند.
مرگ و جاودانگی در اندیشه میرداماد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میرداماد حجم اندکی از نوشته های خود را به علم النفس اختصاص داده است و از این حجم اندک می توان دیدگاه او را درباره مرگ و جاودانگی استنباط و بازخوانی کرد. در این بازخوانی سه رویکرد فلسفی، عرفانی و دینی را می توان به تصویر کشید. این سه رویکرد در طول یکدیگرند و با هم مراتب اندیشه میرداماد راجع به مرگ و جاودانگی را تفسیر می کنند. بیرونی ترین بعد این اندیشه، رویکرد فلسفی میرداماد است. او این رویکرد را از نفس شناسی ابن سینا اخذ کرده و پایه های فلسفی او را در مفارقت نفس از بدن و جاودانگی پذیرفته است. در رویکرد عرفانی، میرداماد انسان را عالم صغیر و مقصود آفرینش تعبیر کرده و او و جاودانگی اش را در دو سلسله «بدو» و «عود» تبیین کرده است. این دو سلسله، هرچند با کمی اختلاف، همان قوس صعود و نزولی است که به ویژه در عرفان نظری استفاده می شود. در این نظریه، هرچند ریشه های افلاطونی و نوافلاطونی مشهود است، اما میرداماد می کوشد آنها را کاملاً دینی جلوه دهد و به همین دلیل شواهدی از آیات و روایات در تکمیل رویکرد عرفانی خود می آورد. این اقدام آگاهانه او نشان دهنده هماهنگی کامل این دو رویکرد نزد میرداماد است.
بررسى برهان «وجوب و امکان» در فلسفه غرب با تأکید بر تقریر توماس آکوئیناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی اولیه (قرون 5-11)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
اثبات وجود بارى تعالى از دیرباز همواره مطمح نظر فلاسفه بوده و در این راه، تلاش هاى زیادى انجام داده اند که منتهى به ادله و براهین متعددى گشته است. یکى از بهترین و محکم ترین ادله در خصوص اثبات وجود خدا، برهان «وجوب و امکان»، ابتکار فارابى است. پس از ایشان، سایر فلاسفه الهى، به ویژه فلاسفه اسلامى، با بیانات متفاوتى آن را تبیین کرده اند. یکى از قدیمى ترین و معروف ترین تقریرهاى برهان اثبات وجود خدا، برهان ابن سینا است. این پژوهش با رویکرد تحلیلى و نظرى، ضمن ارائه تحلیلى از برهان «امکان و وجوب» از منظر ابن سینا، به بررسى آن در آثار اندیشمندان غربى پرداخته است. این برهان در آثار اندیشمندان غربى، جزو براهین جهان شناختى است. از میان تقریرهاى متفاوتى که این برهان در غرب دارد، تقریر آکوئیناس داراى شهرت فراوانى است. این پژوهش با تبیین این برهان از منظر آکوئیناس، به نقد و بررسى آن مى نشیند.
وحی و رؤیا: بررسی و نقد تئوری «رؤیای رسولاله»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
دین پژوهی در دورة معاصر نواندیشان زیادی را به خود دیده است؛ یکی از این نواندیشان دکتر سروش است؛ وی در تاریخ تئوری پردازی خود مراحل مختلفی را طیّ کرده است. اولین گام وی در این راستا با قبض و بسط تئوریک شریعت آغاز شد و با فرضیة بسط تجربة نبوی استمرار یافت. وی در فرضیة اول معرفت دینی را بشری و تاریخی و نسبی پنداشته و در فرضیة دوم یک گام به عقب رفته، متن دین را متحوّل و تاریخی دانسته است. وی در تئوری جدیدش که نام «محمّد(ص) راوی رؤیای رسولانه» را بر آن نهاد گامی دیگر به عقب برداشته است. سروش مدعی است که در این تئوری آخرین پنجره ناگشوده در این باب را باز کرده و فرایند وحی را برخلاف گذشته یکسره در رؤیا و خواب خلاصه نموده است. وی نقش پیامبر را راوی و گزارشگر آنها می داند. لذا، روشی که سروش برای تفسیر وحی پیشنهاد می کند روش تعبیرگرایی است که به زعم وی می تواند رقیب جدّی برای ظاهرگرایی و تأویل گرایی در تاریخ اسلامی باشد. دکتر سروش در آخرین تئوری خود شش مقدمه ترتیب داده است تا از طریق آن بتواند فرضیة خود را اثبات نماید. نگارندة این مقاله با بررسی و نقد مقدّمات و استدلال وی، این تئوری را در نهایتِ سستی و ضعف یافته است
حکومت مهدوی و بازه زمانی استمرار آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بنیانگذاران ایمان گرایی جدید: کیرکگور و ویتگنشتاین
حوزههای تخصصی:
در این نوشته به بررسی و نقد نظریه ایمان گرایی کیرکگور و ویتگنشتاین می پردازیم. گفته خواهد شد که ایمان گرایی کیرکگور مبتنی بر حفظ ایمان علی رغم تضاد آن با عقل است. یعنی انسان می تواند بر ضد یک مدعا دلیل آفاقی و عینی داشته باشد و در عین حال به آن، ایمان هم داشته باشد. به نظر او ایمان آوردن یک امر اختیاری است و دینداری باید مبتنی بر خطر و جهش ایمانی باشد. کیرکگور ایمان را وقتی شایسته می داند که به نوعی خطر کردن باشد. اما ویتگنشتاین قائل است که ایمان، با فقدان دلیل سازگار است، یعنی انسان می تواند دلیل نداشته باشد اما ایمان داشته باشد. زیرا مجموعه باورها در نهایت به باورهایی می رسند که بدون دلیل پذیرفته می شوند. او با طرح بازی های زبانی می گوید که ایمان آوردن یک بازی زبانی خاص، و عملی است که در متن حیات دینی می روید. همچنین به نظر او، مؤمنان تصاویر دینی در پیش زمینه خود دارند که حیات دینی آنها را میسر می سازد. البته این تصاویر، حاصل فعالیت در زندگی روزمره است نه استدلال و دلیل.
دستاوردهای اجتماعی حکومت امام مهدی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بدن اخروی از دیدگاه صدرالمتألهین و مقایسه آن با دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت بدن اخروی از مباحث مهم معاد جسمانی است. پرسش این است که آیا بدن محشور در آخرت، عنصری یا مثالی است و یا به طور کلی با بدن دنیوی و مثالی تفاوت دارد؟ ملاصدرا بر اساس مبانی عقلی، از جمله اصالت وجود، تشکیک در وجود، تشخص وجود، حرکت جوهری و تجرد خیال، درصدد اثبات عینیت بدن اخروی و دنیوی برآمده است ولی آنچه موفق به اثبات آن شده است بدن اخروی به وجود ملکوتی مثالی است. علامه طباطبایی که خود پیرو حکمت متعالیه است، با استناد به برخی از دلایل وحیانی و مبانی عقلی، از جمله قاعده حکم الامثال، تلازم نفس و بدن، تبعیت جسد از نفس و اصیل بودن نفس در هویت آدمی، معتقد است آنچه در قیامت برای پاداش کیفر ضروری است همانندی در انسان بودن است که با وجود نفس محقق می شود و لازم نیست بدن اخروی در همه اجزا و صفات، عین بدن دنیوی باشد. از این رو بدن اخروی مثل بدن دنیوی است، اگرچه از نظر نفسانی، انسان محشور در قیامت عین انسان دنیوی است. پایبندی به مبانی حکمت متعالیه و استناد به دلایل نقلی از مشترکات این دو حکیم در تبیین بدن اخروی است ولی اعتماد بیشتر علامه به دلایل نقلی و حضور و تبعیت بدن از نفس در عالم آخرت، مطلبی است که دیدگاه علامه را از ملاصدرا متمایز می کند. در پژوهش حاضر این تمایز با توجه به آثار فلسفی و تفسیری این دوحکیم مورد تحلیل و نقد و ارزیابی قرار می گیرد.
معناداری صفات ذاتی خداوند از منظر ابن سینا و شیخ احسائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
شاذترین نظریه در باب صفات ذاتی واجب تعالی، ایده «اتحاد مفهومی و مصداقی صفات با ذات» است که در آثار گونا گون ابن سینا و شیخ احسائی، بدان تصریح شده است. اینان بر پایه برخی مبادی نظری خاص، از جمله «اعم بودن مفهوم صفت از عرض» و «امتناع انتزاع مفاهیم متفاوت از بسیط حقیقی»، چنین دیدگاهی را اتخاذ کرده اند. اما از آن رو که هر ایده مستقل در باب اوصاف الهی، متضمن گونه ای خاص از معناداری است و نظریه «ترادف مفهومی صفات» نیز، بیش تر از حیث کارکرد معنایی، دچار چالش است؛ پژوهش پیش رو در پی تبیین و تحلیل وجه معناشناختی صفات ذاتی در پرتو ترادف مفهومی آن ها می کوشد، چه هر دو قائلِ نظریه مزبور، به کارکرد مفهومی صفات ذاتیِ مترادف در گزاره های الهیاتی توجه داشته اند. ابن سینا پس از پذیرش «وجود» به عنوان نخستین صفت واجب تعالی، فهم دقیق تر هر یک از صفات ذاتی را، منوط به لحاظ وجود خداوند با یک مفهوم «سلبی»، «اضافی» یا مرکب از آن دو دانسته است؛ اما احسائی به نحو دیگری، ثمرات معنایی صفات ذاتی را حول یک امر ایجابی و دو وجه سلبی بیان می دارد: نفی خلوّ ذات از کمالات، تنزیه ذات اقدس از مقابلات صفات و نفی تشبیه صفات الهی با صفات مخلوقات. البته او برای هر یک از کمالات ذاتی خداوند، صفات فعلیِ متناظر با آن قائل است و حقیقت محمدیه را حامل و جامع آن صفات فعلی می داند.
محدودیت گزینشی ساختار مجهول در برجسته سازی و پرکردن شکاف اطلاعاتی مفاهیم ذهنی قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۶ شماره ۶۹
حوزههای تخصصی:
زبان بازتابی از خصوصیات فردی و اجتماعی است که تضمین کننده روند تکاملی انسان در همه دوران بوده است. زبان ابزاری است برای برقراری کنش متقابل اجتماعی که به گفتار و نوشتار جهت می دهد و فرهنگ نظامی بنیادی و خاص از انتظارات، کنش ها، هنجارها، آداب و رسوم با مبانی فکری-شناختی و ویژگی های رفتاری و عقیدتی است که هویت جامعه را شکل می بخشد. هدف از این پژوهش کاوش درباره نقش های زبانی و رمزگشایی از ساخت های زبانی است. در این پژوهش به روش توصیفی به بررسی ساختار مجهول به لحاظ ساختاری و معنایی پرداخته، روابط بین فرهنگی و نقش ترجمه به عنوان ابزار اصلی تعامل بررسی می کنیم. نتایج بررسی ها نشان می دهد، می توان از طریق ایدئولوژی های زبانی، گفتمان و ساختارهای زبانی را علی رغم تفاوت فرهنگی و ساختاری ژرف بین زبان مبدأ و مقصد درک کرد. در ترجمه توجه به جنبه های صوری، معنایی و سبکی بسیار حائز اهمیت است. تحلیل متن به علت انتزاعی تربودن مؤلفه معنایی، پیچیده تر از بقیه سطوح می باشد. هر سطح مسائل و مشکلات خاص خود را دارد و ابهام ها در هر سطح ممکن است ظاهر شوند. اگر در هر سطح با مسائل برخوردی معقول و آگاهانه صورت گیرد، از میزان ابهام در سطوح بعدی کاسته می شود؛ ازاین رو باید همواره این سطوح مختلف زبانی را مدّ نظر قرار داد.
عبور از معیار در استخدام افعال قرآن
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در فهم دقیق آیات قرآن، توجه به چگونگی استخدام افعال در کلام الهی است. افعال از زوایای مختلفی قابل بررسی هستند. از جمله این ابعاد، زمان به کار رفته در افعالِ استعمال شده است. با تأمّل در آیات قرآن مواردی مشاهده می شود که هر یک از افعال ماضی، مضارع و امر بر خلاف انتظار و مغایر با سیاق به جای یکدیگر به کار رفته اند. به نظر می رسد به کارگیری فعلی که با زمان دیگر افعالِ مورد استفاده در آیه یا مجموع سخن مطابقت ندارد، دارای نکاتی است که برجسته سازی آن مورد عنایت متکلّم بلیغ بوده است. از جمله این نکات می توان تأکید بر وقوع فعل، تصویر سازی فعل برای مخاطب به هدف درک روشن تر، اظهار تمایل به وقوع فعل، تفخیم و بزرگداشت فعل و بالعکس بی اهمیت جلوه دادن صدور فعل از فاعل را برشمرد. مقاله پیش رو به روش توصیفی-تحلیلی نگارش یافته است.
رویکرد فلسفی و اعتقادی ملاصدرا در انسجام بخشی به حَشر جسمانی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد فلسفی و اعتقادی ملاصدرا در انسجام بخشی به حَشر جسمانی انسان چکیده استفاده از روش توصیفی درون دینی و برقراری رابطه تناظر بین مراتب عالم و مراتب نفس بر اساس نظام عقلانی حکمت متعالیه از ویژگی های رویکرد فلسفی ملاصدرا در حشر جسمانی انسان است و هم چنین با تکیه بر نحوه سلوک انسان در دنیا، چگونگی حشر در عالم برزخ و قیامت را هماهنگ با مضامین وحی به ثمر رسانده است. پژوهش پیش رو کوشیده است تا نگرش شناخت فلسفی ملاصدرا در مسئله حشر جسمانی انسان را با رویکرد کلامی وی بررسی نماید. هدف اساسی در این رهیافت عقلانی بیان انسجام دیدگاه دینی و رویکرد فلسفی ملاصدرا، ارتقا بخشی فهم مخاطب از مفاهیم دینی در کیفیت حشر انسان می-باشد؛ وی آموزه های دینی معاد جسمانی را بر خلاف سطحی نگری های متکلمان تبیین کرده و با استفاده از اصل اصالت وجود، حرکت جوهری و اشتدادی نفس، اتحاد عاقل و معقول و به دنبال آن با تشریح ویژگی قوه خیال، تجرد و عینیت بخشی به صور خیالی انسان، حقیقت اخروی را نتیجه گرفته است و هم چنین در اثبات حشر جسمانی با استفاده از اصول مذکور در تبیین محتوای آموزه های دینی نه تنها تعارضی با آموزه های دینی پیدا نکرد؛ بلکه مفاهیم شریعت را با توسعه بخشی در مفهوم«جسمانیت»در عالم برزخ و قیامت انسجام فلسفی بخشید. ملاصدرا آیات قرآن را با معیار دستاورد های فلسفی خویش نمی سنجد؛ بلکه به عکس، با دستیابی به حقایقی از طریق عقل متعالی، شهود عرفانی و بهره گیری از وحی و رسالت، دستاوردهای فلسفی خویش را با محّک قرآنی می سنجد و بدین وسیله عقل فلسفی را مدافع و مایه بصیرت زایی در لایه های باطنی گزاره های وحیانی می شمارد. واژه های کلیدی: معاد جسمانی، ملاصدرا، حرکت جوهری، اتحاد عاقل و معقول و اصالت وجود