فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۶۱ تا ۳٬۰۸۰ مورد از کل ۱۱٬۲۵۴ مورد.
بررسی جایگاه صلح فرهنگی در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخلاف نگاه برخی منتقدان معاصر، به نظر می رسد که ادیان و متون مقدس آنها می توانند در زمینه ی نفی خشونت و اهتمام در ایجاد صلح، نقش کارساز و مهمی داشته باشند. به طور خاص، برای ره یافتن به فرصت هایی که متون مقدس در این زمینه فراروی انسان عصر حاضر قرار می دهد، می توان از نظریات خشونت و صلح بهره برد تا چارچوبی مشخص استخراج گردد. پژوهش حاضر بر آن است تا از مجرای نظریات پیشتاز در این زمینه، برخی آیات قرآنی مرتبط را مورد توجه قرار دهد. با توجه به تقسیم خشونت/صلح به انواع مستقیم، ساختاری و فرهنگی، و اهمیت خشونت/صلح فرهنگی که زمینه ساز و مشروعیت بخش شکل های دیگر خود است، می توان مشاهده کرد که قرآن کریم در آیات خود به مخالفت با خشونت فرهنگی پرداخته و توصیه ها و قابلیت های مناسبی در جهت برقراری صلح فرهنگی دارد. در زمینه ی تولید صلح فرهنگی نیز می توان بر عنصر همدلی متمرکز شد که قرآن کریم آن را بیش از هر چیز با زبان اشتراکات انسانی معرفی می کند؛ اشتراکاتی که می تواند در سه مقوله ی متافیزیکی، زیستی و تاریخی دسته بندی گردد.
نسبت «توجه به علم خدا» و «خویشتن داری در انسان» از دیدگاه آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن توحید و اوصاف الهی در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق دینی
بررسی سه نمونه از دعاوی ناسازگاری قرآن و علم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی سه نمونه از ادعاهای تعارض قرآن و علم می پردازد. ساکن انگاشتن زمین، ریزش تگرگ از کوه هایی در آسمان و اختصاص علم به جنین به خداوند، در زمره مصادیقی هستند که مدعیان تعارض قرآن و علم از جمله «کامل نجّار» در کتاب قرائه منهجیه للاسلام بدان ها استشهاد جسته اند. مقاله حاضر بر آن است تا با بازکاوی آیات مربوط بدین سه موضوع و عرضه مدالیل آنها به دانش تجربی، ناتمام بودن ادعای تعارض را مدلّل و آشکار سازد. بدین سان بیان خواهد شد که از عدم تصریح به حرکت زمین در قرآن، نمی توان ساکن انگاری زمین را نتیجه گرفت و وصف «قرار» برای زمین نیز صرفاً دالّ بر سکون عرفی است. به همین سان، نفی «زوال» از «ارض» در قرآن، بیانگر حفظ زمین از حرکتی است که به دگرگونی و نابودی بینجامد (نه حفظ آن از مطلق حرکت).
درباره ریزش تگرگ از کوه هم بیان خواهد شد که مراد از تعبیر «جبال فیها مِن بَرد»، کوه هایی از ابرهای یخ گون هستند که در آسمان اند و بر وفق دانش هواشناسی نیز ابرهای بسیار سرد و یخ گون خاستگاه بارش های گوناگون اند.
درباره علم به جنین هم، تعبیر «و یَعلمُ ما فِی الاَرحام»، صرفاً دانش همه جانبه و مطلق درباره جنین را به خداوند منحصر می گرداند و این امر با شناخت برخی خصوصیات جنین از سوی انسان ها منافاتی ندارد.
بررسی باور به تجسّد خداوند در آیین هندو و مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق به بررسی تطبیقی آموزه تجسّد خداوند در عیسی در آیین مسیحیّت و آموزه تنزلات جسمانی خدای ویشنو در آیین هندو پرداخته شده و شباهت ها و تفاوت های آن با هم مورد بررسی قرار گرفته است. به این منظور نخست ماهیّت تجسّد خداوند در آیین هندو و مسیحیّت تبیین شده و سپس با هم مقایسه شده است. پس از بررسی این باور مشترک در دو آیین به این نتیجه می رسیم که تنها وجه شباهت این باور در دو دین عبارت است از پذیرش امکان در جسم درآمدن خداوند، و امکان جمع آن با باور به تعالی و غیرمادّی دانستن حقیقت ذات الهی و متناقض ندانستن آنها با هم. ولی با اینحال گذشته از این شباهت ظاهری این باور در دو آیین تفاوت های بسیاری نیز با هم دارند که نباید از آن غافل بود. مهم ترین تفاوت های باور به تجسد در هندو و مسیحیت عبارت است از اینکه؛ در مسیحیّت عیسای ناصری که تجسّد خداوند محسوب می شود، پسر خدا و یکی از اقنوم های سه گانه نیز قلمداد می گردد که از ازل با هم بوده اند، ولی در آیین هندو تجسّدهای خداوند نه پسران او هستند و نه هیچکدام یکی از اضلاء تثلیث هندو را تشکیل می دهند، بلکه خودشان تجسّد یکی از اقانیم ثلاثه، یعنی ویشنو، خدای حافظ هستند. در مسیحیّت هدف از تجسّد خداوند تنها مصلوب شدن و رنج بردن به خاطر کفّاره گناه جدّ انسان ها آدم و پاک کردن آلودگی ذاتی است که بر اثر این گناه در نسل بشریّت به وجود آمده است ، در حالی که در آیین هندو هدف از تجسّد گسترش شریعت (دْهَرمه) و غالب کردن نیکی بر بدی و دفع شر اهریمنان است. در مسیحیّت خداوند تنها یک تجسّد دارد و آن عیسی مسیح است، ولی در آیین هندو خدای ویشنو تجسّدهای بسیاری در جسم های مختلف حیوانی و نیمه انسانی و انسانی دارد که در دوران های مختلف به دلایل گوناگون ظهور کرده یا خواهد کرد. آخرین تفاوت را نیز می توان در این باور جستجو کرد که نجات در مسیحیت تنها و تنها در ایمان به شخص عیسی به عنوان خدای متجسد بیان می شود، در حالی که در آیین هندو اعتقاد و پرستش تجسّدهای خدای ویشنو یکی از راه های نجات قلمداد می گردد، نه تنها راه نجات. بنا بر این با توجه به این تفاوت های بنیادین در ماهیت و هدف از تجسد خداوند در دو آیین، به نظر نمی رسد آنگونه که برخی به صراحت و قاطعیت مدعی هستند، مسیحیت اولیه این باور را بر مستقیماً بر اثر تأثیرپذیری از آیین هندو پذیرفته باشد.
دین و اخلاق، مقایسه رویکرد کرکگور و اشاعره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
از نظر کرکگور، اخلاق در مرحله دینی که سومین مرحله از مراحل زندگی است محقق می شود و مؤلفه اصلی آن، تسلیم در برابر امر مطلق دین است. ارزش های عام، کلی و عقلی در اخلاق، اعتباری ندارند. اخلاق از نظر اشاعره با مؤلفه حسن و قبح و تکلیف دینی، الاهی و شرعی، از حسن و قبح و تکلیف ذاتی و عقلی، دوری می جوید. از این رو، در اخلاق کرکگور و نیز در اخلاق اشاعره، عقل جایگاهی به منزله معیار اخلاق، معرفت اخلاقی، الزام اخلاقی و انگیزش اخلاقی ندارد؛ و این مراتب، کاملاً در اختیار دین است. این مقاله ضمن نشان دادن اخلاق دینی کرکگور و اشاعره، اختلاف های آن ها را نیز در این رویکرد مشترک بیان می کند. اشاعره از بدو امر، دلالت و حکم اخلاقی را از دین می گیرند؛ اما کرکگور در اصل برای عقل، دلالت و حکم قائل است، اما امر مطلقِ دین، باعث می شود دلالت و حکم عقل به تعلیق درآید؛ همچنین بر خلاف آن که کرکگور مفاهیم ارزشی و الزامی اخلاق را با عقل درمی یابد، اخلاق اشاعره، حتی در ساحت معنا و مفاهیم اخلاقی نیز به دین وابسته است.
اخلاق و رفتار مسالمت آمیز با پیروان مذاهب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالهٴ حاضر با عنوان « اخلاق و رفتار مسالمت آمیز با پیروان مذاهب» در نظر دارد بایسته های رفتاری شیعیان را در برخورد با سایر مذاهب اسلامی بیان دارد. برای این منظور، مطالب در دو بخش معضلات و ارزش های اخلاقی در رفتار با پیروان مذاهب بیان شده است. در بخش معضلات، نبایدهای اخلاقی و رفتارهای مذموم آورده شده است؛ در بخش دوم نیز ارزش های اخلاقی ای بررسی شده اند که باید در رفتار با پیروان دیگر مذاهب در نظر داشت. حقیقت این است که رعایت اخلاق نسبه به دیگر مسلمانان؛ دستور قرآن به وحدت ﴿وَاعتَصَمُوا بِحَبلِ الله جَمیعاً وَ لا تَفرّقُوا﴾، و عملی شدن نظریه تقریب مذاهب اسلامی، هماهنگ است؛ چراکه به نظر نگارنده، تنها مانع قابل رفع بر سر راه همبستگی پیروان مذاهب، عدم رعایت اخلاق اسلامی است. از این رو، اگر حساب اختلافات عقیدتی از رفتار اخلاق مدارانه با آنان جدا گردد، اختلافات مذهبی مانع رعایت اخلاق و رفتار مسالمت آمیز با مسلمانان نخواهد شد. بنابراین این پژوهش در صدد بیان این حقیقت است که پیروان همهٔ مذاهب اسلامی، به رغم تمام اختلافات و تفاوت هایی که در نگرش های مذهبی خویش دارند، می توانند بر اساس معیارهای اخلاقی مشترک که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله به ارمغان آورده و برای تکمیل آن، مبعوث گشته، به تقریب و یک زندگی مسالمت آمیز، دست یابند.
تبیین عبارت «مِنْ کُلِّ مَثَلٍ» در قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
یکی از نکات برجسته قرآنی تاکیدی است که بر جنبه های قابل رویت حقیقت می نهد و در موارد فراوانی تاکید قرآن بر تفکر و تعقلی است که بر پایه برخورد حسی بنا شده است. امثال قرآن کریم مطالب معقول را به صورت محسوس در می آورند تا به کمک حس، آنها را به ذهن نزدیکتر سازند و با بیان امثال درسرشت و طبیعت دیگران اثری به جا گذارند. بى گمان، قرآن براى گروه خاصّى نازل نشده است و مخاطبش عموم مردم هستند، بنابراین باید مراد خود را در هر زمینه ای به نحوى عرضه دارد که همه انسانها تا روز قیامت آن را درک کنند و بهترین زبانى که مى تواند معارف عقلى و مفاهیم معنوى را براى توده مردم تبیین کند، زبان تمثیل است. خداوند به صورت اصلی کلّی و فراگیر در چهار آیه از قرآن کریم می فرماید: وَ لَقَدْ صَرَّفْنا (ضَرَبْنا) لِلنَّاسِ فی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَل و با نظر به متفاوت بودن ساختمان فکری افراد، امثال را به صورت های مختلف بیان کرده است و از تعابیری چون «صَرف مَثَل» و یا «ضَرب مَثَل» برای بیان امثال قرآن استفاده کرده است؛ ضمناً با تعبیر «مِنْ کُلِّ مَثَلٍ» خاطر نشان می سازد که در هر زمینه ای به ذکر مثل پرداخته است. همچنین می فرماید هدف از ارائه این مثالها گذر از آن و رسیدن به عمق مطلب است و البته این راهی است که علما طی می کنند و نهایت بهره را از امثال قرآن می برند.
ظاهر و باطن قرآن و مبادی آگاهی امام از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن آخرین کتاب آسمانی، بر دو ساحت ظاهر و باطن استوار شده است و افراد خاصّی از این آگاهی بهره مند و جامعة بشری برای دستیابی به آن حقایق در جهت سیر تعالی نیازمند به ایشان می باشد. مکتب تشیّع مصداق آگاهان از ظاهر و باطن قرآن را پیشوایان خویش معرّفی می کند و بر این باور است که دانش امام فراتر از علم عادّی، دارای مجاری و مبادی خاص و الهی می باشد.آیات و روایات، دلالت بر اثبات دیدگاه اتّصال علم امام به خداوند سبحان دارد. مقالة حاضر با روش کتابخانه ای و رویکردی تحلیلی در مقام بررسی و اثبات چگونگی آگاهی و علم گستردة امام به قرآن است. شناخت چگونگی ایصال امام به حقایق قرآن با بررسی مجاری و مبادی گوناگون آگاهی امام از ظاهر و باطن قرآن آشکار خواهد شد که این مهم به دلیل جایگاه مقرّر شده، برای امام می باشد می پذیرد.
چگونگی پیوند شریعت با طریقت و حقیقت از طریق آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دین اسلام غیر از صورت ظاهری، احکام باطنی هم دارد و شریعت با آنکه علم به ظاهر است، مانع تحصیل علم باطنی همچون طریقت و حقیقت نمی شود؛ زیرا رابطة ظاهر و باطن، رابطه ای حقیقی است نه تصنّعی و ساختگی و باطن، اعمال ظاهری را هدایت و تغذیه می کند، چنان که «ایمان» مستلزم اعمال باطنی قلب است و «نیّت» اصل و روح همة اعمال است و سیّد حیدر آملی شریعت و فروع خمسة آن مانند نماز، روزه، حج، زکات و جهاد را در مراتب سه گانه شریعت، طریقت و حقیقت اثبات می کند و مانند عرفای دیگری همچون رشید الدّین میبدی در کشف الأسرار و ابوسعید ابی الخیر برای اثبات این پیوند به این حدیث رسول الله استناد می نماید: «الشَّرِیعَةُ أَقوَالِی وَ الطَّرِیقَةُ أَفعَالِی وَ الحَقِیقَةُ أَحوَالِی...». به همین دلیل، عرفا هماهنگی سلوک عارف با قرآن و احادیث را از اصول اساسی سلوک می دانند.
بررسی تطبیقی نظریة «دوگانه انگاری نفس و بدن»در آرای غزالی و سویین برن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان متفکرانی که به جاودانگی نفس همراه با بدن قائل اند، یعنی دوگانه انگاران، دو دیدگاه وجود دارد؛ دیدگاه برانگیختگی و دیدگاه بدن جدید. بر اساس دیدگاه برانگیختگی نفس باقی است و با بدن دنیوی مجدداً در آخرت برانگیخته می شود. بر مبنای دیدگاه بدن جدید انسان موجودی دوبعدی و واجد جسم و نفس است. نفس غیر مادی، جاودانه و حافظ این همانی شخصیت انسان است و تفاوتی نمی کند که تداوم زندگی اخروی نفس با همین بدن دنیایی یا با بدنی دیگر باشد. غزالی و سویین برن هر دو به دیدگاه بدن جدید معتقدند. شباهت اساسی دیدگاه دو متفکر، پذیرش اصول و مبانی نظریة بدن جدید است. اما تفاوت های آنان در این است که از نظر غزالی جاودانگی نفس ذاتی است و تداوم حیات نفس بدون بدن ممکن است، اما خداوند می تواند فعالیت نفس را متوقف کند او در تمام این مباحث خود را ملتزم به شرع می داند. در حالی که از نظر سویین برن جاودانگی نفس به ارادة الهی است و نفس بدون مغز قادر به هیچ گونه فعالیتی نیست، البته خدا می تواند نفس را بدون بدن فعال کند.
ذات انگاری دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ذات انگاری دین، در صدد است تا با انواع رویکردهایی که از موضع ناظر بیرونی و نگاه تحویلی، به درک ناقص و ناتمامی از دین رسیده و دین پژوهی را در مسیر ناصوابی قرار داده است به محاجه بپردازد. این تلاش اولاً با واکاوی دقیق مفهومی، و نشان دادن تمایز میان «ذات» با «ماهیت» و «حقیقت» و ثانیاً با وارسی مبنا و مدعای مخالفین ذات انگاری دین در سه دستة «ملحدان»، «روشن فکران دینی» و «جامعه شناسان» و آشکارساختن سهو و خطای آنان و بالاخره با بیان دلایلی ناظر به اقتضائات «معرفت»، «دین» و «فهم دین» به انجام رسیده است. مبنا و منطق ما در این احتجاجات، براهین عقلی است و ارجاعات لازم به آرا و مکتوبات مدعیان
بررسی تطبیقی خلقت آدم و حوا از منظر قرآن و عهد عتیق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان خلقت آدم و حوا به عنوان سرآغاز خلقت انسان در کتاب آسمانی قرآن و نیز در عهد عتیق بیان شده است. با توجه به اینکه دو دین ابراهیمی اسلام و یهودیت ریشه در وحی الهی دارند، نباید تفاوتی میان روایت این دو کتاب از داستان خلقت آدم و حوا وجود داشته باشد، اما با بررسی حکایت این دو کتاب از داستان مزبور، اختلاف بسیاری را شاهدیم که نشان از راه یافتن دست تحریف در عهد عتیق دارد؛ چرا که دلایل متقنی وجود دارد که قرآن کریم از گزند تحریف مصون مانده است، اما در مورد عهد عتیق چنین نیست. گرچه یهودیان ارتدوکس معتقد به عدم تحریف کتاب خود هستند، اما شواهد بسیاری از جمله در خود این داستان، خلاف آن را نشان می دهد. البته مشترکات متعددی نیز در روایت هر دو کتاب از این داستان یافت می شود.
معیارهای تطبیق نشانه های ظهور(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ظهور امام مهدی نشانه هایی دارد؛ نشانه هایی که مطرح شدن آنها از سوی پیشوایان دینی همراه با مقاصدی بوده است. تحقق برخی از این مقاصد در گرو تطبیق نشانه ها بر مصادیق خارجی است. این تطبیق اولاً نیازمند ضوابط و معیارهایی است که ما را به مصداق واقعی نشانه ها راهنمایی کند، ثانیاً در مسیر آن، دو مشکل اساسی وجود دارد: نخست این که همیشه احتمال وجود مصادیق دیگری برای نشانه ها وجود دارد و دوم این که برای نشانه ها می توان مصادیق جعلی ساخت. از این رو نیازمند معیارهایی هستیم که بتوانیم در روند تطبیق از آن پیروی کرده و از دشواری های یاد شده عبور نماییم. ضوابط یادشده بدین قرارند: نخست این که تطبیق باید همراه با یقین باشد؛ دوم، مصداق مورد نظر باید تمام ویژگی های یاد شده برای نشانه مربوط را بالفعل دارا باشد؛ سوم، جریان تطبیق نباید به تأویل روایات بینجامد؛ چهارم، تطبیق باید با ضوابط و چارچوب های کلی دین هماهنگ باشد و تطبیق نباید موجب زیر پا گذاشته شدن یکی از ضوابط دین شود؛ پنجم این که در جریان تطبیق باید نشانه هایی که در آنها احتمال وجود مصادیق جعلی وجود دارد، بر نشانه هایی که جعل شدنی نیستند عرضه شوند. با توجه به پنج معیار یاد شده، می توان به مصادیق واقعی نشانه های ظهور که احتمال تعدد مصداق و جعل در آنها نمی رود دست یافت.
عقل و نقل از منظر آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش شناسی علوم وابستگی تام دارد به نوع معرفت شناسی آن، زیرا معرفت شناسی تعیین کننده ظرفیت و صورت بندی نظام دانایی و حیات اجتماعی در هر تمدن و فرهنگی است . تحصیل معرفت نسبت به دین، وابسته به بهره گیریِ هم زمان از تمام منابع معرفتی معتبر است؛ بنابراین عقل و نقل فقط با هم دیگر می توانند معرف گزاره ها و آموزه های اسلام و نیز حجت شرعی دین حنیف باشند. هیچ یک از این دو نمی تواند به تنهایی به تمام آنچه هست و آنچه باید احاطه بیابد، زیرا معرفت دینی محصول سنجش و تعامل توأمان دانش نقلی و دانش عقلی است. اسلام، هم زمان، هم توانایی بهره گیری از قابلیت های بی پایان عقل و نقل را داراست، هم قادر است مبانی جامع و خطوط کلی بسیاری از علوم را فراهم آورد. این پژوهش در پی آن است که به پرسش بنیادین زیر با روش تحلیل عقلانی و با تمرکز بر دیدگاه عالم فرزانه، حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی، پاسخ گوید:
در فرآیند استنباط در قلمروهای گوناگون دین اسلام، چه نسبتی بین عقل و نقل برقرار است؟
یافته های این پژوهش عبارت اند از: تعیین مراد از دین و علم؛ روش به کارگیری هر یک از عقل و نقل در فرآیند استنباط؛ وجود هماهنگی بین عقل و نقل؛ روش رفع ناهماهنگی های ظاهری بین عقل و نقل؛ در خصوص علوم انسانی، ضرورت همراهی عقل و نقل با یکدیگر در تمام فرآیند استنباط.