فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
21 - 37
حوزههای تخصصی:
طومارهای بحرالمیت که در قرن بیستم کشف شده، به بزرگ ترین کشف کتاب مقدسی قرن بیستم معروف است. چون طومارها بیش از دوهزار سال از دسترس بشر خارج بوده است، ضرورت دارد پژوهش های تطبیقی درخصوص این فرقه و دیگر ادیان صورت گیرد. هدف از پژوهش حاضر نیز بررسی تطبیقی یک جنبه از مباحث توحیدی میان قرآن کریم و طومارهای بحرالمیت است. گردآوری اطلاعات در این نوشتار به شیوه کتابخانه ای بوده و پردازش آنها به روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته است. نتایج این پژوهش نشان دهنده اشتراک قابل توجه مضامین قرآنی و محتوای طومارها درخصوص برخی از صفات خداوند است که از جمله آنها می توان به عدل الهی، کرسی الهی، رحمت عام الهی، حکمت الهی، رحمت عام الهی، هدایت الهی و تقدیر الهی اشاره کرد.
بررسی اندیشه کلامی «خیر و شر» در مکتب گنوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
167 - 184
حوزههای تخصصی:
«خیر و شر» و انتساب آن به مبدأ آفرینش و صدور این دو از اصل واحد یا اصول دوگانه، بنیادی ترین مباحث مکاتب عرفانی و کلامی به شمار می رود. مکتب گنوسی نیز که در صدر مسیحیت ظهور کرد، با تأثیر از فرهنگ و باورهای ملل گوناگون، به ویژه تأثیر از مشرق زمین، دیدگاه های خاصی درباره منشأ صدور خیر و شر و اصالت و نسبت آنها با خداوند دارد. این جستار درصدد تبیین توصیفی و تحلیلی این دیدگاه هاست تا به این سؤال بنیادی پاسخ دهد که مصادیق خیر و شر در اندیشه گنوسی و ارتباط آن با قلمرو الوهیت چیست؟ شاخص ویژه جامعه قمران در عهد عتیق، گرایش دو بن انگاری است که در مراحل ابتدایی، تقسیم یا انتساب آن توسط شمعون مغ، پدر کیش گنوسی، به قلمرو الوهیت سریان نداشت، ولی در قرن دوم میلادی، مرقیون گنوسی با طرح سؤال درباره ماهیت خیر و شر و نسبت آنها به خداوند، ثنویت شرک آمیز را بنیان نهاد. او و گنوسیان هم عقیده اش همچون کِردو و لوکیان به تقلید از عرفان ایران باستان، اصل «ثنویت» را پذیرفتند و بعدها با ظهور مانی، این اصل در شمار آموزه های گنوسی جایگیر گشت و وجهه جهانی یافت. این در حالی است که در نظر مسیحیان راست کیش، گنوسیان با طرح دو خدای شر و خدای متعالی، یکتایی خداوند را در آیین یهود و مسیح زیرسؤال می بردند و این امر به هیچ وجه برای آنها قابل پذیرش نبود. ناتوانی گنوسیان در تشخیص نسبی بودن شر و شناسا بودنش در میان ماسوی الله و القای شخصیت «سوفیا» به مثابه وجه مؤنث الهی توسط شمعون، در قرن های بعدی باور به ثنویت و تفکیک خدای نیک و شر را توسط زعیمان گنوسی قرن دوم به دنبال داشت.
بررسی وراثت صالحان و استیصال طالحان در امت خاتم از منظر قرآن و عهدین
منبع:
جامعه مهدوی سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸)
133 - 161
حوزههای تخصصی:
خدای سبحان، در قرآن کریم و کتب انبیای بنی اسرائیل، وعده وراثت صالحان بر زمین را داده است. ازآنجایی که طبق پژوهش انجام شده، وراثت صالحان همراه با استیصال طالحان است، این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش است که وراثت صالحان و استیصال طالحان، در آخر الزّمان، در آیات قرآن کریم و کتاب عهدین، چگونه تبیین شده است؟ در پژوهش پیش رو، از روش های توصیفی-تحلیلی، تطبیقی و اکتشافی، بهره برده شده است. طبق بررسی آیات قرآن کریم و عهدین، اوّلاً، وعده وراثت صالحان بر زمین، دنیوی است، نه اُخروی، ثانیاً، تفسیر وراثت صالحان، به حکومت صالحان، معنای دقیق و کاملی نیست؛ ازاین رو هرگاه فرد یا افراد صالحی به حکومت برسند، مصداق آن، نخواهند بود، فقط یک مصداق دارد و آن هم در عصر ظهور، خواهد بود. ثالثاً، معنا و اصطلاح وراثت صالحان، در قرآن کریم و عهدین، بخشی از سنت داوری الهی در امت رسولان است، بدین شکل که خدای سبحان، در امت رسولان، داوری می کند، بدین نحو که مجرمان، با نزول عذاب استیصال، ریشه کن شده و صالحان از عذاب، نجات یافته و وارث اموال و جمیع مایملک آنان می شوند؛ ازاین رو براساس آیات قرآن و عهدین، وعده وراثت صالحان، در امت خاتم، همانند امت رسولان نخستین، با نابودی جمیع خطاکاران با نزول عذاب استیصال، تحقّق می یابد و زمین تا قیامت، میراث پارسایان خواهد بود.
امکان سنجی تأسیس فلسفه وحیانی براساس مبانی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیوند عمیق میان گزاره های وحیانی و فلسفی ازسوی فیلسوفان مسلمان پذیرفته شده است؛ اما درباره اتخاذ گزاره های وحیانی برگرفته از شهود نبوی به عنوان معیاری فلسفی برای سنجش حقیقت دیگر گزاره ها و نیز منبعی یقینی برای اخذ گزاره ها و به کارگیری آن ها به عنوان مقدمات برهان چندان اتفاق نظر نبوده است. با توجه به اهتمام ملاصدرا در به کارگیری گزاره های وحیانی در نظام حکمت متعالیه، پژوهش حاضر با روش تحلیلی استدلالی به این دغدغه مهم توجه کرده است. دستاوردهای این پژوهش نشان خواهد داد که نه تنها امکان بهره مندی از شهود وحیانی و گزاره های متخذ از آن در فرایند فلسفه ورزی وجود دارد؛ بلکه براساس برخی از مبانی حکمت صدرایی مانند «اصالت وجود»، «انحصار شناخت حقیقت وجود در راه شهود»، «اصالت علم حضوری در نظام حکمت صدرایی» و «اعتبار معرفتی گزاره های وحیانی به مثابه شهودات خطاناپذیر»، امکان ارائه سازوکاری عقلانی برای تأسیس نظامی فلسفی بر پایه گزاره های وحیانی وجود دارد. تأسیس این نظام فلسفی که می توان آن را «فلسفه وحیانی» نام نهاد، دستاوردهای شایان توجهی برای سنت تفکر عقلی اسلامی در پی خواهد داشت که از جمله آن ها می توان به تنوع در روش های فلسفه ورزی، ارائه رویکردی جدید در هماهنگی عقل و نقل، گسترش و تنوع در مسائل فلسفی و فراهم کردن بستری مناسب برای تحقق فلسفه دین متعالیه و فلسفه دین تطبیقی اشاره نمود.
بررسی تطبیقی اشتراکات خدا در عرفان اسلامی و نورالأنوار در حکمه الإشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۰
221 - 235
حوزههای تخصصی:
مقایسه شهودات و اندیشه های عرفای مسلمان و شیخ اشراق در باب وجود خدا و نورالأنوار و استخراج وجوه افتراق و اشتراک آن ها یکی از زمینه های مهم ترویج اندیشه های آنان و نیز زمینه سازی برای استفاده بهینه از آثار آن ها است؛ لذا، در این مقاله سعی شده است به اثبات مراتب احدیت و واحدیت در ذات نورالأنوار و اثبات اصالت وجود در حکمه الإشراق سهروردی به روش تحلیلی و توصیفی پرداخته شود. در این مقاله دو مسئله پیش روست: اول اینکه آیا مراتب شهودیِ احدیت و واحدیت خدا علاوه بر خدای عارفان در وجود نورالأنوار سهروردی نیز، هرچند همانند عرفاء به مراتب واحدیت و احدیت اشاره نکرده است، مشاهده می شود؟ مسئله دیگر اینکه آیا با توجه به دیدگاه اصالت وجودی سهروردی، وجود خدای عارفان با وجود خدای اشراق عین هم هستند و با توجه به دیدگاه اصالت ماهوی اش متقابل اند؟ نتیجه اینکه سهروردی در لابه لای کتب خویش به صورت نامحسوس، به احدیت و واحدیت مورد تأکید عرفاء اشاره کرده است و وجود خدا را با وجود نورالأنوار یکی می داند نه با ماهیت آن ها.
بررسی تقریر نوین شلنبرگ از مسئله منطقی شر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جان شلنبرگ در تقریر جدیدی از مسئله منطقی شر می کوشد از راه ناسازگاری منطقی ترکیب مدعیات خداباوری با وجود شر، روایت جدیدی از صورتِ منطقی مسئله شر ارائه دهد. سه ادعای خداباورانه تقریر وی شامل برتری تفوّق ناپذیر، استقلال وجود شناختی و خلوص پیشین است. شلنبرگ برای نشان دادن ناسازگاری منطقی ترکیب وجود خدا و وجود شر، دو رویکرد الگوگرایانه و انگیزه گرایانه را در پیش می گیرد. هدف او از به کارگیری این دو رویکرد بسط استدلال برای افزودن گزاره های تکمیلی ضروری به چهار گزاره اصلی استدلال است. بنابراین، آنچه از مجموع سه لازمه خداباوری و گزاره های تکمیلی به دست می آید این است که در جهان شر وجود نداشته باشد، و این منطقاً با وجود شر در جهان ناسازگار است. این مقاله با روشی انتقادی در صدد نشان دادن نادرستی استدلال شلنبرگ است. بر این اساس، از طریق اشکالاتی تلاش شده کذب مقدمه (8) به عنوان مقدمه محوری استدلال شلنبرگ نشان داده شود. با نشان دادن کذب مقدمه (8)، مصونیت استدلال شلنبرگ نسبت به دفاع مبتنی بر اختیار نیز نقض می شود. از این رو، در مقاله حاضر، افزون بر نقدهای جِروم گِلمن بر مقدمه (8)، نقد دیگری از طریق قیاس ذوحدین بر مقدمه (8) مطرح شده است، که نادرستی استدلال شلنبرگ و ضعف استدلال وی نسبت به کارکرد دفاع پلنتینگا نشان داده می شود.
حکمت واجب الوجود از منظر متکلمان مسلمان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
241 - 263
حوزههای تخصصی:
حکمت پروردگار در آینه اندیشه متکلمان مسلمان، حاکی از علم بی منتهای اوست.آنان با تبیین حکمت الهی و دقایق صنع و لطایف فعل، علم پروردگار را استنتاج می نمایند وبیشتر هم به علم فعلی و صفات فعلی او توجه دارند. طبق عقیده متکلمان شیعی – با غضّ نظر از آرای فلسفی آنان در این باب– تعریفی که از حکمت باری در عرصه کلام صورت گرفته عبارتست از «أنّه تعالی لایفعل القبیح و لایخل بواجب» که مستلزم پذیرفتار شدن قاعده حسن و قبح ذاتی عقلی می باشد؛ اینکه پدیدگان فی نفسه مشتمل بر انحاء مصالح و مفاسداند و واجب تعالی هم عالم به این مصالح و مفاسد می باشد. لذا در افعال خود امور قبیح را مرتکب نمی گردد و امر بایسته را ترک نمی گوید. متکلمان شیعی با این رأی خویش به گونه ای مرزبندی با آرای اشاعره که منکر حسن و قبح ذاتی عقلی اند نمودند طبق رأی اشاعره، خداوند افعال خود را از روی مصحلت و حکمت انجام نمی دهد بلکه آنچه انجام می دهد حکمت آمیز است که آنرا هم ناشی از علم پروردگار می دانند. آنها با این بیان خواسته اند علو ذاتی پروردگار را که محکوم هیچ امر بیرون از قلمرو ذات خود نیست حفظ نمایند اما به گونه ای صدور هر فعلی ولو عبث آلود را برای ذات باری تجویز کرده اند.متکلمان معتزلی که همانند متکلمان شیعی قائل به حسن و قبح ذاتی عقلی اند بر ابتناء افعال باری بر مصلحت و حکمت و عاری بودن از لغو و عبث پای می فشرند اما بیان آنها از حکمت پروردگار شبیه به حکمت در آدمیان است که برای وصول به غرض و هدفی، فعلی از او صادر می شود.
مختصات روش شناسی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال دوم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
95 - 115
حوزههای تخصصی:
فهم حکمت متعالیه و تحقیق در آن به عنوان دستگاهی نظام مند در فلسفۀ اسلامی و تبیین نوع پژوهش انجام شده در عرصه های مختلف آن، نیازمند توجه به مبانی و نوع روش شناسی حاکم در آن است تا مطالب مختلفی که در آن عرضه شده به خوبی فهم شود. متن دینی و حقایق شهودی در حکمت متعالیه حضور پر رنگی دارند. در جهت دفع و رفع شبهات و تبیین این حضور در ضمن بیان روش شناسی حکمت متعالیه، ظرفیت ها و بالندگی این فلسفه در جهت تحقیقات فلسفی اسلامی آشکار می شود. حکمت متعالیه، رابطۀ منسجم فلسفه با دین و عرفان را تشریح می کند که تبیین فلسفی روش شناسی آن می تواند به عنوان الگویی کلان در جهت بسط و تعمیق تحقیقات علوم دینی مرتبط، مورد توجه قرار گیرد. از این رو در ضمن تبیین روش شناسی حکمت متعالیه، به چیستی و مبانی روش خاص این حکمت؛ یعنی روش اشراقی-بحثی پرداخته شده که در آن، میان شهود و عقل جمع شده است. همچنین به تبیین روش عام این حکمت؛ یعنی ماهیت و مبانی بهره گیری ملاصدرا از متون دینی و عرفان نظری در حکمت متعالیه پرداخته شده است و در آخر به برخی از ثمرات بکارگیری این روش تحقیقی در فلسفه، اشاره شده است.
بررسی تطبیقی سماع موتی از دیدگاه محمدشفیع عثمانی و آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷
191 - 217
حوزههای تخصصی:
در آیات قرآن سماع موتی، به معانی مختلفی به کار رفته است. در برخی از آیات منظور از سماع موتی شنیدن سخن زندگان توسط مردگان است؛ مانند آیاتی که به سخن گفتن حضرت صالح ع با قوم خود پس از هلاکتشان و خطاب قرار گرفتن کشته شدگان جنگ بدر و احد توسط پیغمبر(ص) دلالت دارند. در بعضی از آیات سماع موتی از ایمان نیاوردن کافران و عدم پذیرش سخن حق از سوی آنان حکایت می کند. سلفیان با استناد به برخی آیات قرآن، مانند «وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِی الْقُبُورِ» (فاطر / ۲۲)؛ «لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى» (نمل/۸۰)؛ «إِنْ تَدْعُوهُمْ لا یَسْمَعُوا دُعاءَکُمْ» (فاطر/۱۴) و ...، منکر قدرت شنیداری مردگان شده اند. این دیدگاه پیامدهایی مانند انکار جایگاه توسل به پیامبران و اولیاء، زیارت قبور مسلمانان و شفاعت در پی دارد. ازاین رو ضروری است که آیات مختلف در این زمینه موردبررسی قرار گیرند. همه مفسران قرآن بر اساس ظاهر آیات قرآن، در مورد شهدا این اصل را می پذیرند و اختلاف در مورد سایر اموات می باشد که آیا سایر مردگان هم قدرت شنیداری دارند یا خیر؟ این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی تطبیقی دیدگاه محمدشفیع عثمانی و آیت الله جوادی آملی در مسئله سماع موتی پرداخته است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که اختلاف چندانی در مسئله سماع موتی بین این دو مفسر با اینکه از دو مکتب فکری متفاوت هستند، وجود ندارد؛ زیرا هر دو مفسر با استناد به آیات، سخنان پیامبر اسلام(ص) و سخنان حضرت صالح(ع) در این مسئله، شنیدن مردگان را تأیید می کنند. علاوه بر این علامه جوادی آملی معتقد هستند شهدا از درجه زندگی برزخی بالاتری برخوردار هستند
قاعده وجود (قاعده فرعیت/استلزام) و نتیجه شدن منطقی درباب دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
29 - 57
حوزههای تخصصی:
قاعده فرعیت/استلزام در سنت فلسفه اسلامی دست کم به دو شکل فهم شده است: ثبوت ب برای الف فرع/مستلزم ثبوت الف است؛ صدق حکم ایجابی الف ب است، صدق حکم الف موجود است را نتیجه می دهد. ابن سینا این قاعده را در شکل دوم آن و در مباحث منطق (کتاب العباره) بحث کرده است. این شکل دوم را قاعده وجود می نامم. دلایلی اقامه خواهم کرد که قاعده وجود ازنظر ابن سینا یک استنتاج منطقی نیست، بلکه یک استلزام متافیزیکی است. برای این منظور تعریفی از نتیجه شدن منطقی از نگاه ابن سینا در چهارچوب امروزین منطق تنظیم می کنم و نشان می دهم طبق این تعریف، قاعده وجود یک استنتاج منطقی نیست. پس ازآن، نشان می دهم که اگر تفسیر من از ابن سینا صحیح باشد، آنگاه صورت بندی های طیف وسیعی از معاصران از گزاره های محصوره نزد ابن سینا نادرست هستند. نیز نشان می دهم که این تفسیر از ابن سینا چگونه می تواند قواعد مرسومی را که او در منطق به روشنی پذیرفته است (به خصوص قاعده عکس نقیض موافق) معتبر تلقی کند. تنها معضل قاعده عکس نقیض موافق است. با استناد به برخی متن های ابن سینا استدلال می کنم که او قائل به عدم یکنواختی تحلیل گزاره هاست. براین اساس، قاعده عکس نقیض موافق نیز بدون اشکال پذیرفته خواهد شد.
سیمای امام علی علیه السلام در ادبیات منظوم و عرفانی اهل سنت
منبع:
کاوشی در معرفت اجتماعی سال ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
110-135
حوزههای تخصصی:
همواره سیمای حضرت امیرالمومنین امام علی7 را از نگاه دانشمندان و شیفتگان حضرتش نگریسته ایم و چه بسا این توهم پدید آمده باشد که این همه صفات متعالی و این همه خصوصیات فرا انسانی را، ما شیعیان، محبان و دلدادگانِ آن حضرت به ایشان نسبت داده ایم. ما در این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی بر آنیم که از نگاه محققان، ادب دوستان و علمای اهل سنت به جایگاه رفیع و والای مولای متقیان امام علی7 بالاخص در قالب شعر که زبان جهانی و رسای انسان هاست بپردازیم. فرهیختگان و آزاداندیشان اهل سنت همسو با شیعیان و محبان آن حضرت چه در قالب نثر و چه نظم نسبت به ساحت مقدس حضرت امیرالمومنین امام علی7 ادای احترام کرده و سرِ تعظیم فرو آورده اند.
خوانشی برمولفه های عرفانی تاثیر گذار نفس بر سلامت بدن از دیدگاه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۷
21 - 46
حوزههای تخصصی:
مسئله ی نفس و چگونگی ارتباط آن با بدن، همواره یکی از مهم ترین دغدغه های عارفان وپزشکان بوده، و این امر منشاء شکل گیری مباحث متعددی در حوزه پزشکی شده است.عرفان مکتب مبتنی بر کشف وشهود و برخاسته از تهذیب وتزکیه نفس است که مبانی نظری آن در متون دینی و آث ارعرفانی وادبی تجلی یافته است.هدف از این پژوهش تبیین مولفه های اثر گذار سلامت نفس بر بدن در منظر مولوی است. این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی و گردآوری داده ها بر اساس روش کتابخانه ای است که با تحلیل محتوا به بررسی مولفه های اثرگذار نفس برسلامت بدن می پردازد. این پژوهش نشان می دهد؛ مولوی با الهام گرفتن از آموزه های دینی معتقداست ارتباط تنگاتنگی بین سلامت نفس وبدن وجود دارد به نحوی که تغییر جزئی در سلامت هریک ( نفس و بدن ) بر سلامت دیگری تأثیر می گذارد.بنابراین باید با مراقبت از نفس، از جسم خود نیز محافظت کرد زیرا سلامتی این دو به یکدیگر وابسته است.درواقع عارف از رهگذر تزکیه ﻧﻔ ﺲ،تعادل و هماهنگی در ابعاد ظاهری و باطنی میان نفس وبدن را ممکن می سازد. لذا جهت تصفیه درون و صیقل جان باید جسم را نیز به ریاضت کشاند تا هم زمان زمینه ساز کمال سلامت روح و تن را فراهم آورد.براین اساس نفس دارای جامعیت و قوت وجودی است که بر بدن تاثیر و تسلط دارد و دلایل این اثرگذاری نفس بربدن؛ مقام جانشینی،امتزاج معنوی نفس، و بدن ، مقام احدیت ، قدرت سازنده نفس است.
امام شناسی با تکیه بر زیارت سرداب مقدس سامراء
منبع:
موعودپژوهی سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹
9 - 21
حوزههای تخصصی:
باتوجه به تحلیل برخی از متون زیارت سرداب، شرط قبول اعمال انسان، پذیرش ولایت امام مهدی (عج) است که صلاله و چکیده رسالت همه انبیا و هدف از خلقت ازل تا ابد زندگی زمینی است. همه انبیا درباره پیامبر آخرالزمان توصیه کرد اند و پیامبر (ص) به دوازده جانشین معصوم خود درباره امام مهدی (عج) و آخرالزمان توصیه کرده است. تمام معصومین (ع) به حضرت مهدی (عج) سفارش کرده اند؛ زیرا ولایت امام زمان (عج) ادامه خلیفه الهی خدا در زمین است، پس چون حضرت مهدی (عج) هم مقصد است و هم راه و همراه، همراهی و سلوک با ولی عصر (عج) بر هر مسلمانی واجب است. یاران حضرت با چنین شناختی از ولی عصر زمان خود، وجود خود را در محضر ظهور باطنی امام زمان (عج) قرار داده اند و امام زمان (عج) کعبه دل های آنهاست. بنابراین، توسط امام زمان (عج) در اعمال خود چنین بنیان مرصوص عمل می کنند. ولایت امام زمان (عج) جریان توحید در زمین است و هرکس از این مسیر خارج شود از توحید بازمانده است.
چگونگی حضور مردم در حکومت علوی و مهدوی با نگاهی بر شاخصه تربیت نفوس(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
امام معصوم شئونی دارد که اگر مجال ظهور یابد، در سیره امام دیده می شود. تشکیل حکومت از شئون سیاسی امام است که از جهات مختلف قابل بررسی است؛ همچون لزوم تشکیل حکومت توسط معصوم، مبانی حکومتی اسلامی در آیات، روایات و سیره معصومین (ع). مردم نیز در فراهم آوردن شرایط برای ایجاد و استمرار آن می توانند نقش بسزایی داشته باشند. نوشتار حاضر به کیفیت حضور مردم در حکومت علوی و مهدوی می پردازد و به دنبال پاسخ به این سوال است که مردم در حکومت حضرت علی (ع) و حضرت مهدی، چگونه نقش آفرینی می کنند؟ یافته های پژوهش نشان از آن دارد که حاکم اسلامی در تمام شئون حاکمیتی اثرگذار است. در کنار او، مردم نیز در این مهم دخیل اند و مبانی اسلامی به حضور مردم در عرصه حکومتی مشروعیت می بخشد که در آیات، روایات، سیره معصوم و دلیل عقلی می توان به اثبات آن رسید. همچنین امت، در دو سطح عمومی و خواص، حضور پررنگی دارند و در ایجاد، نظارت، استمرار و مصونیت بخشی به حکومت نقش آفرینی می کنند. از این جهت که انسان برای رسیدن به تکامل خلق شده است. بخشی از مسیر تکامل از فعالیت اجتماعی حاصل می شود. انبیا و ائمه (ع) نیز مردم را آماده می کردند تا به مرتبه ای برسند که مسئولیت های مختلف اجتماعی را به دوش بگیرند. در هر دورانی که مردم این استعداد را بیشتر در خود فراهم کنند، نقش موثرتری خواهند داشت. با توجه به اینکه حکومت امام زمان (عج) جهانی و عدل محور است، مردم را به نقطه اوج تکامل در امور اجتماعی می رساند.
معرفت شناسیِ روان شناختی هستی شناختی سینوی؛ تبیینی پدیدارشناختی از پیوند بین شوق، آگاهی و معرفت در فلسفه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۹
83 - 110
حوزههای تخصصی:
اثرگذاری عوامل نا معرفتی بر فرایند شکل گیری معرفت یکی از جدی ترین پرسش هایی است که ذهن معرفت شناسان را به خود درگیر ساخته است. مقصود از عوامل نا معرفتی عوامل روان شناختی، جامعه شناختی و... است که می توانند بر فرایند معرفت اثر داشته باشند. آیا در نفس شناسی سینوی می توان از اثرگذاری عوامل نا معرفتی بر معرفت سخن به میان آورد؟ بله، در اندیشه ی بوعلی معرفت بیش از هرچیز تحت تأثیر عوامل روان شناختی است؛ او با طرح عامل شوق، و تلاش برای تبیین ارتباط آن با آگاهی، نوعی معرفت شناسی روان شناختی هستی شناختی را پیش می نهد؛ زیرا هم واره عوامل روان شناختی اثرگذار بر معرفت را هستی شناسانه تحلیل می کند. بوعلی از «شوق مؤثر بر آگاهی» به عنوان یکی دیگر از عوامل نا معرفتی مؤثر یاد می کند و از پیوند بین «شوق» و «ادراک» تبیینی هستی شناختی به دست می دهد که وابسته به سرشت «شوق» و «ادراک» است. در این نوشتار با نگرشی پدیدارشناختی روی کرد بوعلی نسبت به عوامل نا معرفتی مؤثر برمعرفت واکاوی شده و دریافته آمده که: (یک) عوامل نا معرفتی در جهت بخشیدن به آگاهی و روند شکل گیری معرفت اثرگذاراند. دو) تا زمانی که شوقی پدید نیاید، و یا با احساس امری شوق برانگیز مواجه نشویم؛ حرکتی عینیت نمی یابد، یعنی حرکت پیرو شوق است. شوق سرشت هستی شناختی مستقلی دارد و، نمی توان آن را ذیلِ نیروهای مدرک یا محرّک تعریف کرد. شوق به آگاهی قِوام می بخشد و آن را متعیّن می سازد، و نیروی مدرِک را در صدور احکام مرتبط با حُسن و قُبح یاری می رساند. معرفت شناسی بوعلی خالی از سویه های طبیعی نیست؛ اما، در این پژوهش با اپوخه ی ابعاد طبیعی، عوامل روان شناختی صرفاً از جهتِ هستی شناختی ملاحظه شده و از عبارات ابن سینا تفسیری پدیداری به دست داده شده است. تفسیر برگزیده، کیفیت ظهور معرفت و نحوه ی پیوند آن را با عوامل روان شناختی مدنظر قرار می دهد و با اثبات تقدّم نیروی مشوّق بر نیروی مدرِک، الگویی از معرفت شناسی هستی شناختی روان شناختیِ سینوی استنباط شده است.
بررسی مقتضای حال مخاطب در خطاب های قرآنی حضرت موسی(ع) به بنی اسرائیل با تکیه بر انسان شناسی صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مبحث «مقتضای حال» همواره به عنوان یکی از مباحث بنیادین علم بلاغت مطرح بوده است. این موضوع، چهار مؤلفه اصلی دارد که شامل: «مقتضای متکلم»، «مقتضای مخاطب»، «مقتضای کلام» و «مقتضای موقعیت های کلام» می شود. تمرکز این پژوهش بر بخش «مقتضای مخاطب» خواهد بود. مقتضای مخاطب به معنای رعایت تناسب کلام با دریافت کننده آن است. بی تردید شناخت مخاطب، مقدمه رعایت این تناسب است. بر این اساس هر قدر معیارهای مخاطب شناسی دقیق تر و کامل تر باشند، رعایت مقتضای مخاطب صحیح تر انجام می شود. مخاطب شناسی در کتب بلاغی، محدود به علم و توجه مخاطب است. تقسیم مخاطب به خالی الذهن، مردد و منکر مؤید این مطلب است، اما ویژگی های مخاطب در علم و توجه خلاصه نمی شود، بلکه عناصر دیگری در ساختار ادراکی و رفتاری انسان وجود دارد که هر کدام متکلم را به انتخاب شیوه ای خاص در سخن گفتن سوق می دهد. از آنجایی که این پژوهش، قرآنی است، معرفت نفسی ضروری نمود که با انسان شناسی وحیانی سازگار باشد. به همین منظور انسان شناسی صدرایی که تا حد زیادی برگرفته از قرآن و احادیث است، برای این امر انتخاب شد. بدین ترتیب ابتدا انسان شناسی صدرایی تبیین و مؤلفه های ساختار وجودی انسان در دو ساحت ادراکی و رفتاری ذکر شد، سپس بر اساس منطوق و مفهوم هر مؤلفه، ارتباط آن مؤلفه از ساختار انسان با ساختار زبانی متناسب با آن بیان گردید و در بخش نهایی، آیات مورد نظر بر اساس این ساختار متناظر تحلیل شدند. نقطه تمرکز بحث، نمود مخاطب شناسی زبانی در خطاب های قرآنی حضرت موسی(ع) بر اساس انسان شناسی در نظام فلسفی صدرایی است.
بررسی تاریخچه استدلال به آیه ابتلای ابراهیم(ع) در منابع کلامی و امامتی کهن شیعی برای مسأله امامت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶
265 - 292
حوزههای تخصصی:
برای استدلال و اثبات مسأله امامت و جانشینی پیامبر (ص) ، به دلایل «کلامی، تاریخی و نیز آیات قرآن کریم » استشهاد می شود. در این میان، آیه 124 سوره بقره (که در میان شیعیانِ متأخر و معاصر، به آیه ابتلای ابراهیم (ع) یا آیه امامت مشهور است)، یکی از مهم ترین آیات پیرامون مسأله امامت قلمداد می شود. از سوی دیگر، برای پرداختن و نقد و بررسی دلالت آیه ابتلای ابراهیم در مسائل امامت، لازم است پیشاپیش، مسائلی همچون موضعِ منابع کلامی و امامتی کهن شیعی نسبت به این آیه، پژوهش و دانسته گردند. در پژوهش پیش رو، با توجه به این سؤالات: «1 در کدام یک از منابع کلامی و امامتی متقدم شیعه، به آیه ابتلای حضرت ابراهیم (ع) پرداخته شده است؟ 2 موضعِ این منابع نسبت به آیه ابتلای حضرت ابراهیم (ع) و مسأله امامت چیست؟»، به بررسی منابع کهنِ شیعی پرداخته شده است. در پژوهش حاضر، حدود بیست ونُه اثر کلامی و امامتی از منابع شیعه تا قرن پنجم بررسی شده است و در پایان، مشخص شد که حداقل تا اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم، در بیشتر این منابع، خبری از استناد و استدلال به آیه ابتلای ابراهیم (ع) برای مسأله امامت با تعریف های خاص شیعی از آن وجود ندارد و موارد اندکی مرتبط با مسأله امامت، آن هم در برخی منابعِ درخور تأمل درج شده است.
حکمت وجود واسطه ها بین خالق و مخلوق(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
112 - 137
حوزههای تخصصی:
از حقایق عالم هستی، وجود واسطه ها بین خدا و خلق است. در بسیاری از آیات قرآن و روایات به طور مفصل تری به وجود واسطه های مادی و معنوی (مانند فرشته ها) و نقش آنها اشاره شده و از عقل روح ،قلم و... به عنوان واسطه یاد شده است. موضوع حکمت واسطه ها و نقش آنها در عالم، جایگاهی ویژه و عالی در علوم اسلامی دارد. مفسران، متکلمان، فلاسفه و عرفا در لابه لای تالیفات خود و به طور غیر مستقل مباحث مختلفی در تبیین و بررسی این موضوع طرح کرده اند. این بحث مقدمه ای لازم برای حل بعضی دیگراز مسائل است. دانشمندان مسلمان به تبع قرآن و احادیث به این مسئله توجه کرده اند. بحث واسطه ها و نقش آنها در عالم و رابطه تأثیر آنها با فاعلیت خداوند، از اهمیت زیادی برخوردار می باشد. بسیاری از اشکالات وهابیان و وهابی مسلک ها با توضیح و تبیین این بحث حل می شود. دلیل این که وهابیان می گویند چرا با وجود خدای قادر به واسطه ها رو بیاوریم و چرا اصلاً به غیر خدا رو بیاوریم آن است که اینان بحث واسطه ها و نقش آنها را در عالم از نگاه آیات، روایات و عقل برای خویش حل نکرده اند. در این پژوهش بعد از تبیین انواع واسطه ها بین خداوند متعال و مخلوقات، درباره دلایل و حکمت های وجود این واسطه ها بحث کرده ایم.دلایل این که خداوند افعالش را از طریق واسطه ها انجام می دهد عبارتند از: عدم تحقق هدف خداوند از خلقت بدون برخی واسطه ها مثل انبیاء، معرفی عظمت مقام این واسطه ها برای ترغیب تمسک به آنها، نظامند بودن عالم هستی.
بررسی تطبیقی مراتب عقل نظری از دیدگاه ابن سینا و نظریه ی رشد شناختی ژان پیاژه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
221 - 240
حوزههای تخصصی:
علم النفس فلسفی هر چند از نظر موضوع و روش با روان شناسی جدید تفاوت های آشکاری دارد؛ اما بادقت نظر می توان برخی مسائل مشترک را در آن ها یافت. یکی از این مسائل مراحل رشد شناختی ژان پیاژه در روان شناسی جدید است که از بسیاری جهات با مراتب عقل نظری ابن سینا قابل مقایسه است. به طوری که مراتب چهارگانه عقل نظری در ابن سینا روند و پیمایشی یک سان با مراحل رشد شناختی پیاژه دارد.نظریه رشد شناختی پیاژه یک نظریه جامع درباره فرایند شناسایی انسان است. این نظریه به مطالعه توانایی های کودکان در مراحل رشد و تعامل آنها با محیط می پردازد. پیاژه بر این باور بود که در فرایند رشد شناختی خود کودک شرکت کننده ای فعال است و نقش اصلی را خودش ایفا می کند درحالی که در تفکر ابن سینا ابتکار عمل از آن نفس بشری نیست.براین اساس این مقاله با روش تحلیلی توصیفی به مقایسه رشد شناختی پیاژه با مراتب عقل نظری در تفکر ابن سینا می پردازد.
بررسی میزان انعکاس مولفۀ منجی آخرالزمان در قیاس با سایر مؤلفه های تربیتی در کتب فارسی ابتدایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۸
179 - 198
حوزههای تخصصی:
نونهالان و نوآموزان مهم ترین سرمایه های یک مملکت برای تضمین آینده و استمرار و تداوم حرکتی است که آن سرزمین مدعی انجام آن است. برای نظام اسلامی ایران نسل آینده ساز در مقطع ابتدایی مهم ترین ذخایر این مسیر هستند. با عنایت به اهمیت این دوره، ضرورت تربیت این نسل مطابق الگوهای ملی و اسلامی شایان توجه است. در این پژوهش محقق بر آن است که به بررسی مؤلفه های مهم تربیت از جمله شاخص اعتقاد به منجی در قیاس با یکدیگر بپردازد. این پژوهش که از نوع توصیفی تحلیلی با تکیه بر تحلیل محتوی و به روش کتابخانه ای به انجام رسیده است. داده های مورد نیاز براساس جامعه آماری مورد نظر، یعنی؛ کتب فارسی شش پایه ابتدایی، به عنوان بسترهای انتقال فرهنگ کشور، گردآوری نموده است. با بررسی مؤلفه های مورد نظر به این نتیجه می رسیم که علیرغم اهمیت امیدبخشی و ترسیم آینده برای نسل آینده ساز، آیتم اعتقاد به منجی در پائین ترین جایگاه نمودار فراوانی این مقطع دیده می شود. قاعدتاً بازتاب این مؤلفه با چنین فراوانی، با عنایت به نوع نگرش و ادعایی که به عنوان جامعه اسلامی بسترساز برای مسلمین و مستضعفین جهان، نه مناسب است و نه شایسته و لزوم بازنگری در این سرفصل ها در تجدید چاپ ها یا تغییر چاپ ها الزامی و ضروری است.