فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۱۸٬۶۷۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
تبیین و تحلیل روان گرایانه (کاوش در لایه های پنهان روان ناخود آگاه) از ریشه های تاریخی و ماهیت دین ، از سوی فروید (1856-1939م) روانکاو اتریشی، هنوز هم در شمار معروف ترین نظریه های متداول در حوزه "روان شناسی دین" در عالم معاصر است.وی که هرگز نتوانست از یکطرف با وجه ربانی خداگونه گی انسان از در آشتی بر آید و از سوی دیگر با کشش مفرطش به روان تحلیلگری صرف ( به ویژه هیپنوتیزم و پالایش روانی) که تا آخر عمر شیوه ای مستمر در کارهای علمی اش بود ، سرانجام به این عقیده کشانیده گردید که اساسا تمایل به دین توهمی بیش در راه تحقق آرزوهای بشر، نمی باشد. از اساسی ترین عوامل تاثیرگذار بر مبانی بنیادین اندیشه اش در رمز گشایی از راز تمایل بشر به این مهم، عبارتند از اموری همچون غلبه فکر فلسفی رایج در قرن نوزدهم که همانا علم زدگی افراطی متاثر از دیدگاه اثبات گرایی (پوزیتیویسم) که در"آینده یک پندار" او، صورت بندی این نگاره در آمیزه ای از اثبات گرایی ،علم گرایی افراطی و الحاد قابل رصد است . فلسفه بدبینانه و سلطه نفسانیات و هیجانات بر انسان شوپنهاور به همراه مناد شناسی لایب نیتس که در آن منادها تنها مرکز و مبنای فعالیت و انرژی به شمار می آیند ،زیر ساخت های بنیادین دیگر اندیشه وی هستند. تاثیر پذیری عمیق از اصل حتمیت (دترمینیسم)که بر جبر علی و معلولی تاکید و هیچ راهی را برای اراه آزاد باقی نمی گذارد همچنین اندیشه های داروین که بر بسیاری از پیش فرض های اساسی روان تحلیل گری وی نظیر مفهوم رشد، فرایند تغییر ، مفاهیم تثبیت و بازگشت بخصوص تفکر تکاملی اش نقش آفرینی داشته اند ، دیگر موارد مورد اشاره می باشد. با رویکردی تحلیلی – انتقادی و با استناد بر اموری همچون فقدان مماثلت و تشابه میان گروه های شاهدی که مبتلا به اختلالات روانی بودند با گروه بی شمار دینداران، مشاهدات محدود و تسری نتایج به کلیه انسان ها، عدم پاسخگویی روشن به موارد نقضی ایراد شده ، تمسک به پیش فرض هایی که در روند علوم تجربی، وجاهت علمی خودشان را از دست دادند ، اتخاذ رویکرد کاملا مادی به جهان هستی به جای عقل گرایی فلسفی ، موجب گشتند تا این خامه در صدد اثبات عدم جامعیت و فقدان مانع از غیریت نظریه روانکاوانه وی در ترسیم رمز گشایی علت و ماهیت گرایش انسان ها به دین در طول حیات بر این کره خاکی بر آید .
تحلیل فترت و انقطاع امامت بر اساس روایت «عَلَى فَتْرَهٍ مِنَ الْأَئِمَّهِ...»
منبع:
مطالعات مهدوی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۱
42-58
حوزههای تخصصی:
از مجموع روایات و گزارش ها چنین برداشت می شود که بعد از شهادت امام یازدهم امام مهدی به عنوان امام دوازدهم شیعیان معرفی گردیده است. فراوانی روایات اثناعشر و روایات خاص دیگر مانند روایات تولد و گزاره های تاریخی مؤید همین باور است. کلینی روایتی را گزارش داده است که ظاهر آن گویای وجود فترت و انقطاع مسئله امامت بوده و پس از آن، زمین به وسیله امام دوازدهم پر از عدل وداد خواهد شد. در این نوشتار با روشی توصیفی تحلیلی، به بررسی روایت مزبور پرداخته شده است. منبع شناسی و بررسی سندی این روایت آغازی است که این تحقیق برای ارائه اعتبار حدیث برمی گزیند. سپس فقره اصلی روایت با استعانت از روایات دیگر مورد بررسی قرار می گیرد. با توجه به معانی فترت و روایات هم خانواده می توان گفت: مراد از فترت در حدیث، به معنای نبود امام و وجود انقطاع در امامت نیست؛ بلکه به دوران ضعف و سکون اهل بیت اشاره دارد.
تبیین مفهوم مقدس و نامقدس در دین شناسی مکتب کارکردگرایی و پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۴
۱۴۹-۱۷۰
حوزههای تخصصی:
مفهوم مقدس در واکاوی ریشه و تعریف دین بر مبنای تفکیک مقدس و نامقدس یکی از پرکاربردترین مفاهیم در میان نظریه پردازان مکتب پدیدارشناسی و کارکردگرایی دینی است. مسئله اصلی تحقیق در این نوشتار بررسی جایگاه، معنا و کاربرد مفهوم مقدس و نامقدس در دین شناسی این دو مکتب با تاکید بر دیدگاه دورکیم، اتو و الیاده است که در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که در کارکردگرایی دورکیم حقیقت دین اعتقاد به خدایی فوق طبیعی نیست، بلکه او تفکیک امور مقدس از غیرمقدس را از کارکردهای جامعه می داند؛ اما در پدیدارشناسی اتو جوهر دین تجربه امر مقدس است، که به شیوه منحصر بفرد، به صورت اسرارآمیز و رعب انگیز برای هر انسانی تجربه می شود و کیفیتی متعال وصف ناپذیر دارد، از طرف دیگر فرآیند نمادسازی دینی و دیالکتیک امر مقدس از مهم ترین مفاهیمی است که در پدیدارشناسی الیاده مورد توجه قرار گرفته است.
بررسی اجتماع دو قادر بر یک مقدور از دیدگاه معتزله و امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۴
۱۲۷-۱۴۸
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی به مسئله اجتماع دو قادر بر یک مقدور از دیدگاه معتزله و امامیه پرداخته می شود و استطاعت و قدرت خداوند و انسان نیز مورد کاوش قرار می گیرد. یافته های تحقیق نشان می دهد؛ معتزله و از جمله عبدالجبار در عین اعتقاد به تقدم استطاعت انسان بر فعل، به قدرت خداوند نیز نسبت به جمیع ممکنات معتقدند. اما در تعارض میان قدرت خداوند و قدرت انسان نسبت به یک فعل، تنها انسان را قادر دانسته و به تفویض گرایش پیدا کرده اند. در امامیه، برخی از متکلمین نخستین (از اصحاب ائمه^) هم خداوند و هم انسان را قادر می دانند. بدین صورت که استطاعت انسان مشروط به سلامتی اعضا و جوارح و صحت جسم است و تحقق فعل وابسته به سبب وارد از سوی خداوند می باشد. برخی همنوا با معتزله و برخی نیز از اقوی بودن قدرت خداوند سخن گفته اند. متکلمین معاصر با طولی دانستن قدرت انسان، هم از قدرت خداوند و هم از قدرت انسان دفاع کرده اند.
بیماری و بلا و نقش آن در تربیت نفس از نگاه قرآن و روایات (مطالعه شده درباره بیماری جدید کرونا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
143 - 158
حوزههای تخصصی:
انسان، گل سرسبد عالم آفرینش است و در مسیر تکامل و تربیت قرار دارد و برای رسیدن به تکامل و تربیت باید آزموده شود. یکی از راههای آزمایش، وجود بیماریها و بلایا در هر زمان و مکان است. قرآن، بیماریها را به «خدا»، «انسان» و «شیطان» نسبت داده است؛ ولی فارغ از اینکه منشأ و علل بیماریها چیست و کیست، جنبه تربیتی آن مهم است. نگاشته پیش رو با اشاره به آیات و روایات، ضمن بیان منشأ، علل و عوامل بیماریها، درمان بیماریها، شفابودن قرآن، به بررسی نقش تربیتی بیماریها برای انسان ازنظر قرآن، پرداخته و با روش توصیفیتحلیلی و براساس منابع کتابخانهای و با رویکرد قرآنی و روایی و با هدف شناخت دیدگاه تربیتی قرآن به بیماریها بهویژه با توجه به پدیدهها و بیماریهای نوظهوری چون شیوع ویروس کرونا تدوین شده و درپی پاسخ به این سؤال است که آیا قرآن و روایات درباره پدیدههای نوظهوری چون کرونا هم دیدگاه و نظری دارند، به این نتیجه رسیده است که قرآن، بهطور کلی بیماریهای جسمی را اعم از اینکه چه نامیده شوند و در چه زمانی گریبانگیر بشر شوند، مطرح میکند و به لحاظ منشأ و فلسفه ظهور آن و راههای درمان آن آیاتی ارائه کرده است. قرآن بیماریها را یکی از عوامل تربیت انسان میداند و چگونگی برخورد با بیماریها و نوع آنها را در تربیت انسان مؤثر میداند.
پارادوکس مک تاگرت: تقریری از چیستی و دلالت آن بر نفی واقعی بودن زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۰
107-124
حوزههای تخصصی:
هستی و چیستی زمان از مسائل چالش برانگیز فلسفه است. مک تاگرت، فیلسوف انگلیسیِ فعال در ابتدای سده ی بیستم میلادی، زمان را غیرواقعی دانسته است. وی دو چارچوب مفهومی را برساخته: سلسله ی آ (با مفاهیم محوری «گذشته»، «حال» و «آینده») و سلسله ی ب (با مفاهیم محوری «پیش»، «مقارن» و «پس») و بیان داشته که واقعی بودن زمان، متوقف بر تحقق سلسله ی آ میان وقایع است. مک تاگرت سپس استدلال کرده است که تحقق سلسله ی آ مستلزم دور یا تسلسل باطل است. قلب پارادوکس مک تاگرت عبارت است از تناقضی که در هریک از مراحل تسلسل یادشده رخ می دهد، و چگونگی فهم آن، خودْ محل نزاع است. این مقاله با استفاده از ابزارهای صوری منطق جدید و عملگرهای زمانی، تقریر جدیدی از پارادوکس مک تاگرت ارائه می کند؛ بدین قرار که فرض واقعی بودن سلسله ی آ مستلزم وقوع تناقض میان توصیف های زمانی متفاوت از واقعه ای واحد است. آنگاه تلاش برای رفع آن، به شکل گیری تناقض در گزاره های موجه با زمان های مرکب می انجامد، گزاره هایی که می توان صورت نمادین آن ها را با ترکیب چندسطحی از عملگرهای زمانی نشان داد. ترکیب زمانیِ یادشده و نمایش صوری آن را می توان تا هر سطح دل خواهی ادامه داد. بدین ترتیب، سلسله ای از تناقض ها در صورت بندی پارادوکس مک تاگرت شکل می گیرد که بی پایان است. پارادوکس مک تاگرت محور بسیاری از مباحث فلسفه ی زمان قرار گرفته و حتی محرّک تدوین منطق زمان بوده است. واکنش ها به پارادوکس مک تاگرت را می توان چنین دسته بندی کرد: برخی از باورمندان به واقعی بودن زمان، شکل گیری دور یا تسلسل ادعایی مک تاگرت در سلسله ی آ را انکار کرده اند؛ برخی دیگر از آنان پارادوکس مک تاگرت را پذیرفته اند، اما تبیینی از زمان را با توسل به سلسله ی ب (به جای سلسله آ) ارائه کرده اند؛ دسته ای دیگر نیز تمامی اجزای استدلال مک تاگرت را پذیرفته اند و زمان را غیرواقعی دانسته اند. حضور فیلسوفانی شاخص در هریک از سه دسته چشمگیر است و مباحث میان آنان حول پارادوکس مک تاگرت همچنان ادامه دارد.
بررسی و نقد آراء مفسران پیرامون اعجاز علمی صلب و ترائب در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیدگاه قرآن در مورد آفرینش انسان همواره مورد بحث بوده است. یکی از شبهاتی که مطرح می شود، مربوط به آیات ابتدایی سوره مبارکه طارق است. منتقدان قرآن بر این باور هستند که کتاب خدا در این آیات مرتکب اشتباهاتی جهت نشان دادن منشأ سلول های جنسی شده است. اشتباهات منتقدان قرآن، درک نادرست آنها از علم لغت، برداشت غلط از قرآن و گره زدن نظرات مفسران به نظر قرآن و از طرفی دیگر نظرات گوناگون و مختلف مفسران که در اغلب اوقات فاصله زیادی با علوم روز مانند علم آناتومی دارد، موجب این کج اندیشی شده است. هدف از این پژوهش، بررسی نظرات مفسران، نقد آن ها و برداشتی درست از این آیات می باشد. در این پژوهش با گرایش انتقادی و براساس منابع کتابخانه ای، پس از بحث روی آیات 5 الی 8 سوره مبارکه طارق و مشاهده نظرات مفسران و لغویان، به تبیین نظر شخصی نویسنده منطبق با علم لغت و آناتومی خواهیم پرداخت و در پایان نشان خواهیم داد که نه تنها اشتباهی از جانب قرآن در این آیات رخ نداده بلکه اعجازی حیرت انگیز نیز مطرح شده است، زیرا برخلاف تصور برخی مفسران، با بررسی کتب لغت نزدیک به زمان نزول قرآن و مشاهده احادیث و روایتی که در توضیح این آیات آمده است، روشن می شود که صلب و ترائب مربوط به مرد بوده و به استخوان های خاجی و عانه انسان اشاره دارند.
تحلیل خاستگاه شکل گیری نهادهای اجتماعی با تکیه بر نظریه انگاره های عمومی در فلسفه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهاد به مثابه واقعیتی اجتماعی و عامل انسجام بخشِ کنش های مشترک میان افراد جامعه، علاوه بر آنکه تاکنون، موضوع بررسی های جامعه شناختی و اقتصادی واقع شده، در تحلیل های هستی شناسانه ازسوی برخی فیلسوفان معاصر نیز موردنظر بوده است. فارابی به مثابه اندیشمندی که برای امر اجتماعی و جامعه در تحلیل های فلسفی خود، اهمیت فراوان قائل بوده، فیلسوفی است که با عرضه نظریه خاص خویش درحوزه انگاره های عمومی توانسته در خوانشی دوباره، مبانی و بسترهایی را برای بحث درخصوص تحلیل هستی شناسانه نهاد و پاسخ گویی به پرسش مطرح شده درباره چرایی اشتراک کنش های مردم جامعه به دست دهد. در این پژوهش کوشیده ایم با واکاوی نظریه انگاره های عمومی فارابی و لوازم آن و همچنین بررسی مفهوم «نهاد» به مثابه واقعیتی اجتماعی، نسبت میان این دو مقوله را تبیین کنیم. طبق دیدگاه فارابی، نهادها همان انگاره های عمومی ای هستند که نیازهای طبیعی یا معقولات قدسی را توسط صورت های محسوس محاکات می کنند و آن ها را مقدمه ای برای رفتار قرار می دهند و به تبع آن، اعتباریاتی جدید را به وجود می آورند.
نفس شناسی سینوی و صدرایی؛ در واکاوی تعریف نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۷
37 - 64
حوزههای تخصصی:
تلاش برای شناسایی نفس در علوم گوناگون ازجمله فلسفه، جایگاه والایی داشته است و هنوز هم دارد و ابن سینا و ملاصدرا مُبدع دو مشرب فکری و فلسفی نیز به این مهم اهتمام داشته اند، این مقاله با استفاده از شیوه کتابخانه ای و جمع آوری مطالب مکتوب، به دیدگاه این دو اندیشمند در بحث نفس پرداخته و می کوشد تا با بررسی و تأمل و تعمیق در «تعریف نفس» به وجوه اشتراک و افتراق این دو اندیشمند در این خصوص بپردازد. بین «تعریف اشیا» و «مبانی خاص یک نظام فلسفی» رابطه تأثیر و تأثر وجود دارد، به عبارت دیگر، تفاوت تعریف ها نشان دهنده تفاوت مبانی است و تفاوت در مبانی هر نظام فلسفی نیز، منجر به بروز تمایز و اختلاف در تعریف و تبیین اشیا می شود، بنابراین بررسی و تحلیل تعریف نفس در تفکر فلسفی ابن سینا و ملاصدرا می تواند علاوه بر تبیین و مقایسه نظرات خاص این دو در این امر، به شناسایی چیستی مبانی نظری آن دو نیز بیانجامد، هرچند تعریف نفس به؛ «کمال اول برای جسم طبیعی» و «جوهر مجرد بسیط بودن»؛ که مورد پذیرش این دو فیلسوف است؛ نشان از شباهت های دیدگاه در این رابطه است اما در مواردی نظیر بحث درباره چگونگی و پیدایش نفس و نحوه بقای آن و... به تفاوت های مبنایی می رسیم که در این مقاله به آن ها پرداخته شده است.
هیاکل النور منظوم (الفیه الحکمه الألهیّه علی مذهب الإشراقییّن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این الفیه (هزار بیتی) که در قرن دوازدهم هجری سروده شده است، رساله هیاکل النور سهروردی به نظم درآمده است. الفیه حاضر در بحر رجز و به صورت قصیده سروده شده است و بدین جهت می توان آن را «اُرجوزه» نیز نامید. این رساله دارای شرحی جداگانه است و توسط شخصی به نام «حسن الکردی» سروده و شرح شده است. مطالب شرح وی بیشتر برگرفته از شرح جلال الدین دوانی بر رساله هیاکل النور است و در کنار آن از آثار فلسفی دیگری نیز استفاده شده است. وی در دمشق اقامت داشته است و پس از تالیف الفیه، شرح آن را در سال1170 قمری (بر اساس حروف ابجد، معادل واژه «غسقی») به پایان رسانده است. چنان که در مقاله نشان داده شده است، برخلاف نظر هلموت ریتر که مؤلف این رساله را حسن بن محمد زیباری کردی دانسته است، مؤلف این رساله را نمی توان هیچ یک از کسانی دانست که در کتاب های تراجم با عنوان حسن الکردی معرفی شده اند. بدین جهت در مورد مؤلف این الفیه و شرح آن اطلاعاتی در دست نداریم. نسخه منحصر به فرد الفیه به شماره 2486 در کتابخانه سلیمانیّه ترکیه نگهداری می شود. در این مقاله رساله الفیه تصحیح و منتشر شده است. به دلیل منحصر به فرد بودن این نسخه، از شیوه تصحیح بر مبنای نسخه اساس استفاده شده است و اشعاری که در شرح الفیه، به صورت مزجی تکرار شده اند، به عنوان نسخه دوم در تصحیح مورد استفاده قرار گرفته اند.
فلسفه برای کودکان در تراز دانش فلسفه و جواز تربیت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
57 - 82
حوزههای تخصصی:
متیو لیپمن، پردازشگر مفهوم فلسفه برای کودکان، عنوان فلسفه را در برنامه آموزشی فلسفه برای کودکان، متفاوت از برداشت عمومی فیلسوفان از این واژه انتخاب کرده است؛ تا جایی که می توان اذعان نمود که این مفهوم اساساً در سپهر معنایی فلسفه قرار نمی گیرد و یا بسیار کم وسعت تر از آن است. مقاله حاضر بر آن است تا به روش توصیفی تحلیلی، برنامه فلسفه برای کودکان را در ارتباط و در تراز با جایگاه و مرتبه دانش فلسفه با تأکید بر دو مٶلفه معنا و موضوع فلسفه بررسی نماید. همچنین از دیدگاه تربیت اسلامی که نظام تربیتی در کشور ما به تأسی و تأثیر از آن صورت می گیرد، ضرورت یا عدم ضرورت آموزش فلسفه به کودکان و نیز اولویت آن را بررسی کند. نتایج نشان دهنده آن است که معنا و موضوع فلسفه در «فلسفه برای کودکان» با معنا و موضوع رایج آن در دانش فلسفه که موجود بما هو موجود است، تفاوت دارد. موضوع فلسفه در فلسفه برای کودکان از سطح موضوعات و مسائل محیط طبیعی و اجتماعی فراتر نمی رود؛ چرا که در این برنامه، تأکید بر عدم رسیدگی به موضوعات و مسائل متافیزیکی است. حال آنکه متافیزیک و مسائل آن از جمله موضوع خدا، از موضوعات اساسی در فلسفه بوده و تربیت اسلامی نیز بر مدار آن استوار است. همچنین نتایج این پژوهش نشان می دهد که در تربیت اسلامی، دستور و توصیه مستقیمی به آموزش فلسفه برای کودکان وجود ندارد. اما از سوی دیگر، فلسفیدن به وسیله کودکان نهی نیز نشده است. با این حال، اولویت آموزش ها در تربیت اسلامی، آموزش فلسفه نیست؛ بلکه اولویت با آموزش اصول، عقاید، آداب و اخلاق اسلامی و تأدیب کودکان است. بدین سان فلسفه برای کودکان در اولویت نظام تربیت اسلامی قرار نمی گیرد.
چگونگی زمینه سازی غیبت در مکاتبات امام حسن عسکری (ع)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
83 - 106
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل تاریخ اسلام، بررسی اقدامات زمینه ساز ائمه اطهار؟عهم؟ برای آگاهی مردم از غیبت حضرت مهدی؟عج؟ و پذیرش این مسئله است. بدیهی است که ائمه سامرا به ویژه امام حسن عسکری؟ع؟ درخصوص این مسئله، نقش به سزایی داشته و تحلیل اقدامات ایشان براساس نصوصی که از آن حضرت باقی مانده است، اقدامی مهم و شایسته است. مسئله اصلی این پژوهش آن است که امام حسن عسکری؟ع؟ برای تبیین مسئله غیبت و زمینه سازی آن در جامعه اسلامی از چه روش هایی استفاده کرده و چه نوع اقداماتی انجام داده اند. به همین منظور در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوا به عنوان یکی از بهترین روش های تحقیق میان رشته ای برای متن پژوهی، به تحلیل روایات و مکاتبات باقی مانده از آن حضرت پرداخته و تلاش شده است تا به واسطه تجزیه و تحلیل کمّی و کیفی و توصیفی این متون، ابتدا به درکی جامع از ساختار آنها دست یافته و در نهایت کارکرد این متون برای تبیین مسئله غیبت حضرت مهدی؟عج؟ و زمینه سازی آن را کشف و تبیین نمائیم. آنچه ضرورت این گونه پژوهش ها را نشان می دهد، توجه به نقش تربیتی ائمه اطهار؟ع؟ در جامعه اسلامی و اهمیّت متن پژوهی احادیث به عنوان یکی از مهم ترین منابع دینی جهت شناخت ابعاد مختلف فرهنگی و اجتماعی حوادث تاریخی است.
ارزیابی قرائت های نظریه عینیت صفات با ذات الهی با تأکید بر رویکرد صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
3 - 28
حوزههای تخصصی:
اتصاف ذات الهی به صفات ثبوتی حقیقی و نحوه سازگاری آن با بساطت ذات، مهم ترین چالشی است که از گذشته دور، کانون بررسی الهی دانان ادیان ابراهیمی بوده، در پاسخ آن، دیدگاه هایی نظیر «زیادت صفات بر ذات»، «نیابت ذات از صفات» و «عینیت صفات حقیقی با ذات» مطرح شده است. دیدگاه اخیر که مورد پذیرش اندیشوران زیادی در الهیات یهودی، مسیحی و اسلامی قرار گرفته، همواره در هاله ای از ابهام بوده و تفسیرهای مختلفی برایش ذکر شده است که جستار حاضر به تقریر و ارزیابی مهم ترین آن ها می پردازد. از رهگذر این جستار آشکار می شود که صدرالمتألهین با بهره گیری از مبانی حکمت متعالیه به ویژه نحوه تحقق مفاهیم فلسفی و اندماجی انگاری آن ها در ذات، تفسیر ژرفی از این نظریه ارائه نموده که ضمن پذیرش تغایر مفهومی صفات و ذات و نفی سلبی انگاری صفات ثبوتی، آن ها را به عین وجود ذات و با حیثیت اندماجی آن موجود می داند.
تأثیر مبنای حکمی وحدت نفس و بدن بر فتوای فقهی مالکیت نفس بر بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
237 - 258
حوزههای تخصصی:
فتاوا مبتنی بر عناوین و موضوعات اند. اگرچه صبغه عرفی بر موضوعات فقهی غالب است، اما راه تشخیص موضوعات متعدد است و برخی موضوعات با تکیه بر مبانی عقلی، استدلال، تحلیل، تجزیه، تجربه و رجوع به رأی متخصص متعلق فتوایند. فقیه با تکیه بر مبانی فکری خود، اندیشه و استنباط می کند و فقیه فیلسوف باید مبتنی بر مبانی خود در خداشناسی، جهان شناسی یا انسان شناسی درباره موضوعات واقعی حکم کند. بر مبنای وحدت نفس و بدن که فقهای پیرو حکمت متعالیه بدان ملتزم اند، بدن، اعضا و قوای ظاهری، از شئون و مراتب حقیقت نفس به شمار می آیند، به حسب وجود با آن متحدند، بدن ظهور نفس در مرتبه طبیعی است و حکم عدم سلطنت بر نفوس بدان سرایت خواهد کرد. اکنون مسئله این است که آیا پذیرش این مبنا، در فتوای فقهی مرتبط با موضوع تأثیر خواهد داشت؟ در این مقاله با روش تحلیلی مصداقی نشان داده شده که چگونه مبنای وحدت نفس و بدن در حکمت اسلامی در مسئله فقهی سلطنت نفس بر بدن و فروعات آن چون قطع، انتقال، اهداء، سلب حیات و... اثرگذار بوده، می تواند استدلالی نو برای قول به نفی سلطه بر اعضا قلمداد شود.
برهان «حدوث صفات» بر اثبات وجود خدا در کلام امامیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۴
۲۷-۴۴
حوزههای تخصصی:
یکی از استدلا های کهن و کمترشناخته شده در کلام اسلامی و شیعی برای اثبات وجود خدا برهانی است موسوم به برهان حدوث صفات. در این برهان با توجّه به حدوث صفاتی خاص برای اجسام و نیز احتیاج هر حادث به مُحدِث و با نفی انتساب حدوث این صفات به موجودات طبیعی، وجود یک مُحدِثِ غیر جسمانی، یعنی خداوند به عنوان پدیدآور صفات حادث اجسام ثابت می گردد. پیشینه و تقریرهای مختلف و تطوّرات این برهان در تاریخ کلام امامیّه تاکنون بررسی نشده است و آگاهی چندانی درباره این برهان خداشناسی در دست نیست. از این رو، در مقاله حاضر با تتبّع در متون کلامی امامیّه سرگذشت، تحوّلات تاریخی و تقریرهای مختلف برهان «حدوث صفات» بازشناسی و تبیین می گردد و در نهایت نیز به ارزیابی این برهان پرداخته می شود. پژوهش حاضر حاکی از آن است که به رغم ناتمام بودن برهان حدوث صفات، برخی از متکلّمان امامی در ادوار و مکاتب مختلف کلام امامیّه برای اثبات وجود خداوند به تقریرهای مختلفی از برهان حدوث صفات استناد کرده اند و آن را برهانی تمام می انگاشته اند.
تبیین ابن سینا از پدیده دورجُنبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پدیده های موردمطالعه در فراروان شناسی، دورجنبانی است که آن را از دو منظر تجربی و فلسفی می توان بررسی کرد. درحوزه تجربی به اثبات وجود این پدیده و درقلمرو فلسفی به امکان عقلی و تبیین وجود آن پرداخته می شود. برای فهم تبیین فلسفی ابن سینا از پدیده دورجنبانی باید جایگاه اصل علیت، چگونگی تعامل نفس با ماده و نیز معانی طبیعت ازنظر وی را بازشناسیم. ابن سینا بدون انکار اصل علیت و با توسع معنای آن که علاوه بر علیت فیزیکی، علیت غیرفیزیکی را نیز دربر می گیرد، پدیده دورجنبانی را مسئله ای طبیعی دانسته که مطابق با نظم کلی جهان و حاصل گسترش دامنه فعالیت نفس از محدوده بدن به جهان پیرامون آن است.
بررسی مدعای «اثبات بلاتشبیه» در کتاب التوحید ابن خزیمه و نقد دلایل آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
49 - 70
حوزههای تخصصی:
دانشمندان مسلمان درتبیین صفات خبری روش هایی از قبیل تشبیه، تأویل، توقف و اثبات بلا کیف را مطرح نموده اند. محمد بن اسحاق بن خزیمه محدث و فقیه نامدار اهل سنت(311-233ق.) در کتاب التوحید با ذکر انبوهی از آیات، روایات و استدلال ها به اثبات صفات خبری پرداخته است. سؤال این است که مدعای ابن خزیمه و استدلال های او چیست و با چه نقدهایی مواجه است؟ فرضیه ما این است که ابن خزیمه با طرح استدلال هایی از قبیل قوت و قدم صفات خداوند، ادعای «اثبات بلاتشبیه» کرده و به رد تأویل پرداخته است. با مطالعه و کاوش در کتاب ابن خزیمه و پردازش به شیوه توصیفی، تحلیلی، این نتایج حاصل شد: استدلال های ابن خزیمه با تعارضات و محذورات متعددی روبه رو بوده و ابن خزیمه نه تنها توفیقی در رفع تشبیه نداشته، بلکه به جسم انگاری دامن زده است. او در عین تخطئه اهل تأویل به استفاده مکرر از تأویل در تبیین آیات و روایات پرداخته است. کتاب التوحید ابن خزیمه، همواره مستمسک رهبران سلفی همچون ابن تیمیه و مورد توجه وهابیت قرار گرفته و روشن نمودن ناکارآمدی آن می تواند در دفاع از توحید ناب، تأثیرگزار و مفید باشد.
بررسی و نقد دوگانه انگاری جوهری غیردکارتی ادوارد جاناتان لو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۱
125-149
حوزههای تخصصی:
دوگانه انگاری جوهری، یکی از نظریات مهم پیرامون نفس و بدن است که با اظهارات دکارت مشهور گردید. دکارت با طرح این مسئله، بین نفس و بدن تمایز قائل می شود و یکی را از عالم روحانی و دیگری را متعلق به عالم جسمانی می داند. از آنجا که دکارت نفس و بدن را دو جوهر از دو عالم متفاوت می داند، در حل مشکل ارتباط بین این دو بعد ناموفق می شود، به گونه ای که بعد از مدتی دیدگاه وی به عنوان دیدگاهی غیرعلمی از سوی برخی اندیشمندان طرد می شود. ادوارد جاناتان لو به دنبال بررسی دیدگاه دکارت، درصدد برمی آید که با ایجاد برخی تغییرات در نظر دکارت، بار دیگر دوگانه انگاری جوهری را احیا بخشد. وی از یک طرف، مانند دکارت، نفس را از بدن متمایز می داند و قائل است که نفس همان بدن یا بخشی از بدن مانند مغز نیست و از طرف دیگر بر این عقیده است که نفس مالک برخی از خصوصیات جسمانی مانند داشتن مکان و سرعت است. بنابراین لو با نسبت دادن برخی خصوصیات فیزیکی به نفس، از عهده ی مشکل ارتباط نفس و بدن برمی آید، اگرچه که وی با چالش های دیگری برای اثبات نظر خود روبه رو است.
فارابی و نقش تخیل در تحصیل سعادت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فارابی سعادت را برترین خیری می داند که انسان به سوی آن در حرکت است. انسان که موجودی بالطبع مدنی است تنها از طریق حضور در مدینه ی فاضله است که می تواند به کمال و سعادت دست یابد. راه رسیدن به سعادت عبارت است از تعقل نظری، اندیشیدن به معقولات و فلسفه ورزی که البته در اختیار و انحصار خواص است. فارابی در این جا از نیروی خیال بهره می گیرد تا راه تمامی انسان ها را به تحصیل سعادت هموار کند. تخیل قوه ای از نفس است که به حفظ صورت محسوسات، دخل وتصرف در آن ها و محاکات امور محسوس و معقول می پردازد. این کارکرد آخر ابداع فارابی است و در فلاسفه ی پیش از او به ویژه افلاطون و ارسطو دیده نمی شود، چرا که افلاطون پست ترین جایگاه را به خیال نسبت می دهد و ارسطو محاکات امور معقول را جزو وظایف آن نمی شمارد. نشان خواهیم داد تخیل نقش پررنگ دیگری نیز در فلسفه ی فارابی بر عهده دارد. این قوه در مرکز نظریه ی نبوت فارابی قرار گرفته است. متخیله ی نبی در کمال توانایی است و معقولات از عقل فعال به آن افاضه می شود؛ یعنی محمل وحی است. همچنین نیل به سعادت انسان ها نیز مستلزم تخیل است. خواص و در زمره ی آنان هنرمندان می توانند معقولات به متخیله ی جمهور مردم بیافکنند و از آن جا که این قوه توان محاکات معقولات را دارد، واسطه ای است در مسیر دستیابی به سعادت. نهایتاً مشخص خواهد شد، هنرمندان که در انجام این مهم از شیوه های اقناعی بهره می برند، در مدینه ی فاضله از جایگاهی والا برخوردارند.
شیوه های بیان شرط و کارکرد آن در گزاره ها از منظر منطقی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۹
65 - 92
حوزههای تخصصی:
گزاره گاهی بدون شرط و گاهی همراه با شرط است. شرط در قضایا با اهداف خاصی بیان می شود. منطق که عهده دار تحلیل قضایا و بیان احکام آن است، قضایایی را معرفی کرده است که در آنها شیوه های مختلفی از شرط ارائه شده است. این مقاله به دنبال امکان وجود شرط در قضایا و ارائه شیوه های مختلف شرط در آنهاست. کارکرد شرط در هر کدام و بیان تمایز آنها هدف بعدی این نوشتار است. قضیه دارای ارکان و اجزایی است و شرط ها می توانند ناظر به هر کدام از آنها بررسی گردند. شرط در قضایا ناظر به حکم، جهت و موضوع است. حکم در قضایا جزمی است؛ لذا اگر حکمی تعلیقی و مشروط است، در قالب قضیه شرطیه بیان می شود تا از سویی جزمی بودن حکم و از سوی دیگر تعلیق در حکم را در خود داشته باشد. شکل های دیگر شرط در قالب قضایای حملی و بیشتر در ناحیه موضوع است. موجهات مشروط قضایایی اند که شرط در آنها ناظر به جهت است و در قضایای حقیقیه، مشروطه، فرضیه و لابتیه شرط ناظر به موضوع است