فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۱۸٬۶۷۸ مورد.
منبع:
حکمت اسراء زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
139 - 160
حوزههای تخصصی:
بحث اعتباریات از مباحث مهمی است که در علوم مختلف از جمله فقه و اصول می تواند منشا اثر باشد.حقیقت اعتبار و امور اعتباری، انواع اعتباریات و رابطه اعتبار با واقعیت از مسائل مهمی است که در مبحث اعتباریات باید بدان پرداخته شود. اندیشمندان بسیاری همچون مرحوم اصفهانی و علامه طباطبایی به تناسب در مورد مسائل یاد شده به بحث پرداخته اند. محقق عراقی نیز از جمله اندیشورانی است که در مباحث اصولی خود این بحث را مطرح نموده است. از دیدگاه محقق عراقی اعتباریات به دو دسته تقسیم می شوند که عبارت از اعتبارات محض و اعتبارات حقیقی می باشد. ایشان معتقد است اعتبارات حقیقی پس از اعتبار در عالم خارج داری تقرر و واقعیت می شوند.دلیل اصلی ایشان بر این مطلب بقاء اینگونه اعتبارات با فرض معدوم شدن معتبر است. بیان ایشان از جهات مختلفی دچار اشکال می باشد و مهمترین اشکال آن است که این تصور که اعتباریاتی همچون ملکیت، پس معدوم شدن معتبِر همچنان باقی هستند صحیح نیست چرا که معتبِر مباشری ملکیت، عقلاء هستند و به صورت مسلم اگر جمیع عقلا معدوم شوند ملکیتی باقی نخواهد ماند و جایی برای فرض ملکیت وجود نخواهد داشت
بررسی و نقد دیدگاه پوزیتیویستی آگوسنت کنت در باب منشأ دین بر اساس نظریه فطرت شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷
97 - 120
حوزههای تخصصی:
منشأ دین یکی از مباحث مهم در فلسفه دین و کلام جدید است که در مورد آن دیدگاه های مختلفی از سوی متفکران غربی و اندیشمندان اسلامی مطرح شده است. آگوست کنت جامعه شناس مشهور فرانسوی منشأ دین را جهل آدمی می داند. ازآنجایی که نگرش وی در این زمینه مبتنی بر مراحل تکامل اندیشه بشر است و دین را محصول مرحله اول، یعنی دوره تبیین الهیاتی پدیده ها می داند؛ بنابراین ازنظر او دوران ادیان سنتی به پایان رسیده است. در مقابل شهید مطهری که از برجسته ترین اندیشمندان معاصر است؛ منشأ گرایش به دین را فطرت انسان می داند؛ یعنی گرایش به خداپرستی در ذات و نهاد انسان ریشه دارد. ازنظر وی بر مبنای فرمایش امیرالمؤمنین(ع) بعثت پیامبران برای آگاه کردن مردم به گرایش های نهفته در وجودشان مانند گرایش به حق و حق پرستی است. بر این اساس آنچه در این پژوهش صورت گرفته است، تبیین دیدگاه کنت و نقد آن بر مبنای نظریه فطرت استاد مطهری است. درنهایت بر اساس نقدهای وارد بر رویکرد کنت معلوم شده است که تلقی ساده انگارانه وی از دین و رسیدن به پارادوکسی که خودش نیز به آن اعتراف کرده است با نظریات تکاملى و کارکردى او قابل رفع نیست.
تفاوت به کارگیری اصل دلیل کافی و اصل علیت در براهین جهان شناختی اثبات خدا
منبع:
کلام و ادیان سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹)
11 - 37
حوزههای تخصصی:
در اندیشه فلسفی الهیاتی غربی، در میان براهین خداشناسی، استدلال های کیهان شناختی ازجمله شناخته شده ترین ادله، برای اثبات مبدأ الهی این جهان دانسته می شوند. الهی دانان غربی با توجه به سابقه این برهان ها در ساختار معرفتی مشرق زمین و به ویژه اندیشمندان مسلمان، پیوسته در پی ارائه صورت بندی های مختلفی از این براهین برای بهینه ساختن و مَصون داشتنشان از اشکال های احتمالی بوده اند. یکی از بنیادی ترین فاکتورها در شاکله بسیاری از این استدلال ها، مبتنی بودن آن ها بر هریک از «اصل علیت» یا «اصل دلیل کافی» است که نسبتاً نوپدید است. اصل دلیل کافی نیز همچون اصل علیت از ریشه هایی دیرینی برخوردار بوده و سابقه آن به فلاسفه پیشاسقراطی یونان باز می گردد؛ ولیکن گوتفرد لایبنیتس، متفکر آلمانی تبار، تلاش بسیاری برای گسترش آن در مجامع علوم انسانی کرد. در این مقاله برآنیم که با مطالعه تفاوت های اصل علیت و اصل دلیل کافی، اختلاف های ساختاری صورت بندی های مبتنی بر این دو اصل را بازیافته و در ادامه بررسی کنیم که کدام بنیان، نتیجه برهان را به آنچه الاهیات اسلامی، خدا معرفی می کند، نزدیک تر می سازد.
سمانتیک تابع ارزشی حاج حسینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
115 - 129
حوزههای تخصصی:
نظام تابع ارزشی و دستگاه استنتاج طبیعی آن را که مرتضی حاج حسینی در ویراست دوم کتاب خویش «طرحی نو از اصول و مبانی منطق» معرفی کرده است در مقاله دیگری بررسی کرده ام. در این مقاله به سمانتیک این نظام خواهم پرداخت و فراقضایای صحت و تمامیت را که او اثبات کرده است مورد واکاوی قرار خواهم داد. نشان می دهم که اصطلاحات سمانتیکی به کار رفته در این کتاب به روشنی تعریف نشده اند یا مقصود از بیان آنها در کتاب مشخص نشده است (برای نمونه مفاهیم «جهان»، «وضعیت»، «کنونی»، «وضعیت فرضی محتمل»، «مفروض»، «قابل فرض»، «وضعیت مبنا» و «مدل مبنا»). از مفهوم سمانتیکی «اعتبار» و «صدق نگهداری» در این سمانتیک، برداشت های متعددی می شود که در برخی از آنها استدلال های ربطی نامربوط می شوند و در برخی از آنها استدلال های نامربوط معتبر می گردند. در پایان نشان می دهم که این سمانتیک با نظریه برهان کتاب هماهنگ نیست و قضایای صحت و تمامیت به درستی طرح نشده اند و در واقع نادرست هستند و مثال های نقض دارند. فراقضیه «تمامیت» برای نظام تابع ارزشی این کتاب برقرار نیست زیرا در سمانتیک این نظام، فرمول ها یا استدلال هایی «معتبر» است که در نظریه برهان آنها «درست» نیست. برای نمونه، در سمانتیک نظام تابع ارزشی، هر صدق منطقی هر صدق منطقی را به صورت معتبر نتیجه می دهد اما برهان های آنها در نظام استنتاج طبیعی به دلیل نقض شرط «نرمال بودن» دگ پراویتز «نادرست» هستند
بررسی ادله و تأثیر اصالت وجود در مسئله ماهیت واجب الوجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۰
193 - 217
حوزههای تخصصی:
از دیرباز مسئله ماهیت واجب تعالی در میان کلمات فلاسفه و متکلمان به چشم می خورد. عمده متکلمان مثبت ماهیت و فلاسفه منکر آن بوده اند. هر دو گروه ادله متعددی برای اثبات مدعای خویش اقامه کرده اند که بعضی از ادله بر مبانی خاصی مبتنی است. بررسی این ادله نشان می دهد تفسیر و تبیین حقیقت وجود واجبی و ماهیت نقش مهمی در رسیدن به نتیجه در این مسئله می تواند داشته باشد. همچنین، توجه به لوازم ماهیت نیز می تواند در نتیجه بحث مؤثر باشد. درصورتی که ماهیت را تماماً به وجود وابسته بدانیم یا محدودیت را لازمه ماهیت بیان کنیم، استحاله ماهیت برای واجب تعالی ثابت است؛ اما اگر در هر دو مسئله خدشه شود، نمی توان ماهیت را از واجب نفی کرد. در این نوشتار ادعای اول ثابت و ادعای دوم ناتمام دانسته شده است. البته ادله اثبات ضرورت ماهیت برای واجب تعالی نیز ناتمام بوده و لذا، با توجه به اینکه ماهیت در اصل حقیقتش به وجود وابسته است و به هیچ وجه نمی تواند مقدم بر وجود باشد، ماهیت برای واجب تعالی ممتنع است.
Islamic Approach to Philosophy of Religion Compared with the Western One(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
If we want to talk about the philosophy of religion with an Islamic approach, we must clarify what are its differences and similarities with the conventional philosophy of religion in the West. For this purpose, in this paper, the meaning of comparative philosophy and its obstacles, possibilities, necessities, and benefits will first be investigated. After that, it will be shown what considerations should be taken into account in order to have a comparative philosophy. Then, we will show how to have a philosophy of religion with an Islamic approach and what differences and similarities this type of philosophy of religion has with the Western philosophy of religion. Following that, some hermeneutic considerations for this philosophical comparison will be mentioned, and afterward, it will be shown how the Christian background of Western philosophy of religion has affected it. Finally, we will review some of the main subjects of the philosophy of religion if it is to be rationally evaluated with the foundations of Islamic thought to show what differences it has with the conventional Western philosophy of religion.
مسئله "شهود" از دیدگاه سهروردی و برگسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال دوم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
117 - 139
حوزههای تخصصی:
سهرورودی و برگسون،دو فیلسوف متعلق به حوزه تفکرات فلسفه اشراقی، مساله"کشف" و "شهود" را بگونه ای در فلسفه خود مطرح نموده اند که جهان شناسی آنها تحت تاثیر نوع نگاهشان به این مساله شکل گرفته است. شیخ اشراق انسانی است که علاوه بر اینکه در حوزه نظر و استدلال فردی برجسته است ، در مراتب عرفانی نیز گام نهاده است و بسیاری از نظرات و یافته های خود را رهاورد مقام شهود علمی خود می داند .شیخ اشراق مهمترین اثر خود یعنی حکمت الاشراق را که نماینده تفکر اشراقی اوست، محصول یک کشف می داند و فلسفه برگسون بر دو مساله اساسی زمان حقیقی یا "دیرند" و "شهود"(Intuition ) استوار گشته است و پیوند عمیقی میان مفاهیم سه گانه "زمان"، "حرکت" و"شهود" برقرارنموده است. وی معتقد بودکه فلسفه حقیقی مبتنی بر شهود است نه "هوش"، و متعلق این شهود، "حرکت"، "شدن" و "استمرار" است؛ یعنی چیزی که فقط می توان از راه آگاهی بی واسطه یا شهودی شناخت نه از طریق هوش که تداوم را از بین می برد.شهود برگسون علاوه بر جنبه درون نگری بیشتر جنبه « برون شد » دارد . در این اتحاد شهودی محض ، انسان در خود محبوس و اسیر نمی شود ، بلکه با هستی و واقعیت سیلانی نوعی همدلی و همرازی (sympathies) پیدا می کند . در اینجا « برون شد » رهایی از محدودیت ها و انجماد است.
Faith and Inquiry(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال ۲۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۹۷)
83 - 100
حوزههای تخصصی:
Contemporary philosophers of religion have predominantly focused on understanding the nature of faith, yet there has been a lack of attention towards a particular type of faith that we can call inquiry-based faith. This paper aims to address this gap by exploring some challenges associated with inquiry-based faith. I argue, in particular, that while this is a widespread kind of faith, we face a dilemma in showing how it is possible and plausible. On the one hand, faith that P requires acceptance of P, and on the other, if someone is inquiring into whether P is the case, she must not already accept that P is the case. Borrowing a conceptual framework from recent literature on inquiry, I propose a solution to this dilemma by appealing to parts of the story of Abraham in the Quran. I suggest, specifically, that one can have faith that a partial answer to a question is the case, and at the same time, seek further inquiry into the question for a more complete answer. As such, I support the idea that inquiry-based faith is a possible and plausible option for both faithful people and inquirers.
مطالعه ی موردپژوهانه تحلیل دوگانه ی مباحث معرفت شناختی مبتنی بر تمایز میان ابن سینای متقدم و متأخر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۹
29 - 48
حوزههای تخصصی:
مطالعه سیر معرفت شناسی در فلسفه اسلامی، نشانگر این است که گرچه مباحث معرفت شناسی به طور جداگانه و جدی مورد بحث واقع نشده و معمولاً به طور ضمنی تحت عناوین مرتبط با هستی شناسی مورد بحث قرار گرفته است، درعین حال مطالبی وجود دارد که می تواند راهگشای مشکلات موجود در مباحث معرفت شناسی باشد. در چنین فضای فکری مسأله پژوهش به طور مشخص این است که چگونه می توان با بررسی و استخراج موردپژوهانه برخی مسائل معرفت شناسی، رویکرد معرفت شناسانه در فلسفه ابن سینا را نشان داد. البته که دیدگاههای هستی شناختی ابن سینا بر مباحث معرفت شناسی وی مانند علم، ابصار، خیال، و ... سایه افکنده؛ اما باتوجه به اینکه مبانی معرفت شناسی در فلسفه اسلامی مبتنی بر سه پایه حس، عقل و یا شهود است، می توان به نظام معرفت شناسی فلاسفه اسلامی به طور عام، و حکمت مشاء به طور خاص (عمدتاً مبتنی بر عقل و استدلال) و حکمت سینوی به طور اخص (مبتنی بر عقل و استدلال به همراه عنصر شهود) پی برد. اهمیت مسأله پژوهش، درشرایطی است که تاریخ فلسفه یک کل به هم پیوسته است و نشان دادن این پیوستگی، زوایای گوناگون و بعضاً ناپیدای تفکر فلاسفه، به ویژه ابن سینا و پیروان او را نمایان می سازد. درواقع پژوهش پیش رو براساس تحلیل دقیق مسائل معرفت شناسی ابن سینا، از ابن سینای دیگری رونمایی می کند.
نظریه بازرگانی صدق و انکار میلاد امام دوازدهم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
159 - 180
حوزههای تخصصی:
چندی پیش دکتر سروش "نظریه بازرگانی صدق" را در حیطه معرفت شناسی مطرح کرد. در این پژوهش نظری متکی بر اسناد و به روش استدلالی و تفسیر محتوا و با در نظر گرفتن این دیدگاه نورسیده که متاثر از خلجان اندیشه غرب از شکاکیت مدرنیته تا برآمدن دیدگاه پسامدرن است، با نیم نگاهی به ارزیابی و نقد آن، مساله انکار ولادت امام دوازدهم از سوی مدعی بررسی شده است. فروکاستن مساله میلاد امام دوازدهم به ایمان صرف در برابر جایگاه علمی آن، نادیده گرفتن تعالیم قرآن و سنت پیامبر خاتم و مورخان و دانشمندان فریقین است. قربانی اصلی این نظریه که توسط آن می توان بر فاشیسم هم صحه گذاشت، هویت "من عاقل" است؛ زیرا صدق تابع تصدیق است و حقیقت اعتباری و توافقی است. مدعی این نظر به عنوان یک اندیشمند مسئولیت شناس شایسته است تا اظهارنظر قبلی خود در انکار میلاد را اصلاح نماید، زیرا بازار عقلائیت و تصدیق جامعه اسلامی در زمینه میلاد امام دوازدهم فراتر از جهان شیعه است و بر اساس این بررسی تنها در حوزه تاریخ به صدق زایی 27 اثر مکتوب به صورت عمده غیر شیعی منجر شده است. همچنین بر پایه این نظر هر راه قانع کننده ای از جمله کاریزما برای کسب معرفت کافی است. دانشمندان بزرگی چون خواجه نصیر یا ملاصدرا و... که کاریزمایی جهانی دارند به اثبات وجود امام دوازدهم پرداخته اند.
اهمیت، نتایج و دستورالعمل «محاسبه نفس» از دیدگاه امام علی علیه السلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محاسبه نفس، یک آموزه مورد تأکید در اخلاق دینی است. به پیروی از میزان شریعت، در عرفان اسلامی نیز پرداختن به محاسبه نفس، به عنوان یک دستور سلوکی مهم مطرح شده است. امام علی علیه السلام نیز در خلال بخش های متعددی از نهج البلاغه و در سایر روایات بر اهمیت محاسبه نفس تأکید ورزیده و برخی از مهم ترین نتایج آن را برشمرده اند. ایشان همچنین به برخی از نکات اساسی در دستور العمل محاسبه نفس اشاره داشته اند. «اهتمام به محاسبه نفس پیش از ورود در عمل»، «اختصاص دادن یک وقت خالی و اختصاصی در برنامه روزانه به محاسبه»، «جدیت و سخت گیری در محاسبه نفس» و «تهیه دفترچه جهت ثبت اعمال در آن»، برخی از این دستور العمل ها است. همچنین باید توجه داشت که امام علی علیه السلام ما را از نقطه مقابل محاسبه و بازرسی از نفس خود، یعنی عیب جویی از دیگران و تجسّس در معایب آنها، به شدت بر حذر داشته اند.
نسبت «امام شناسی» و «نفس شناسی» در اندیشه هانری کربن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
5 - 26
حوزههای تخصصی:
هانری کربن فیلسوف و پژوهشگر غربی، در پی معنویتی است که بتواند گشودگی به ساحت عالم قدس را در همه زمان ها و مکان ها حفظ کند.تعقیب این دغدغه سبب آشنایی او با معنویت و اندیشه شیعه می شود. یکی از مزیت های فکر شیعی برای کربن اهمیت امام شناسی در بحث «نفس شناسی» است. هدف اصلی این پژوهش،تحلیل و بررسی این مسئله است که از نظر هانری کرین چه نسبتی بین «نفس شناسی» و «امام شناسی» وجود دارد. به این منظور ابتدا چرایی ضرورت شناخت امام برای شناخت حقیقت نفس مطرح و سپس چگونگی این نسبت را بررسی شده است؛ کربن معتقد است که نفس دارای دو بعد زمینی و آسمانی است و برای اتصال این دو بعد به یکدیگر نیازمند یک راهنماست. او این راهنما را معادل امام در اندیشه شیعی می داند و تأکید می کند که صورت ظاهری و حضور جسمانی امام برای کسب معرفت و معنویت موضوعیت ندارد، بلکه آنچه مهم است شناخت حقیقت و باطن امام به مثابه مظهر و صورت راهنمای باطنی در مسیر نفس شناسی است. کربن ضرورت امام و تلاش برای شناخت باطن و حقیقت امام را از این جهت می داند که سبب شناخت مراتب وجودی و باطن نفس سالک می شود.
اعتبارسنجی و تحلیل حدیث «أبیتُ عند ربّی یُطعِمُنی ویَسقینی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۲
237 - 254
حوزههای تخصصی:
در میان روایات، احادیثی منسوب به پیامبر اکرم و اهل بیت(ع) با مضامین اعتقادی، فلسفی، عرفانی بیان شده که با الفاظ مختلف در کتب فقهی، روایی، تفسیری، عرفانی، فلسفی، کلامی و اخلاقی مورد استناد قرار گرفته است. از جمله این احادیث، روایت «أبیتُ عند ربی یُطعِمُنی ویَسقینی» است. سؤال تحقیق این است که منظور از مقام «عندیت» و بیتوته نزد ربّ و متعلق خوردن و آشامیدن در حدیث چیست؟ این مقاله به روش توصیفی تحلیلی، ضمن بررسی سندی و دلالی و تحلیل محتوایی حدیث مذکور، روشن می سازد که این حدیث با توجه به قرائن و شواهد عقلی و نقلی از روایات معتبر، مبتنی بر اصول عقلی و حکمی و بنای عقلا است، بی آن که نیاز به تأویل یا توقف باشد. اگرچه با برداشت های متفاوت فقهی و غیره، اقوال مختلفی مطرح شده است، اما بر اساس قاعده روح معنا و وضع الفاظ بر معانی عام، می توان نتیجه گرفت که حدیث مذکور با مضمون بلندش، بر این معنای حِکمی و عرفانی دلالت دارد که طعام و شراب دارای مراتب مختلف مادی و معنوی است و هرگاه انسان در مسیر سیر و سلوک از تعلقات دنیوی رهایی یابد و به مقام قرب الهی و عندیت ربّ برسد، طعام و شرابش در آن مقام نور و معرفت است و از طعام و شراب دنیوی بی نیاز خواهد بود.
بازخوانی اندیشه ضرورت تشکیل حکومت جهانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مسئله ضرورت تشکیل حکومت جهانی صالحان از باورهای های تردیدناپذیر اسلامی است در این باره پرسش های متعددی قابل طرح است از جمله این که آیا اندیشه تشکیل حکومت جهانی صرفاً یک باور مذهبی تعبدی است یا این که آن را با دلایل عقلی نیز می تواند اثبات نمود و پرسش دیگر این که اگر ما به کمک دلایل عقلی اثبات کردیم که جوامع برای رسیدن به سعادت واقعی چاره ای جز حرکت به سوی یکپارچه شدن و برداشتن مرزهای اعتباری ندارند آیا می توان ادعا کرد که اساساً حرکت طبیعی جوامع به سمت یکپارچه شدن است و جوامع خواه ناخواه به این سو حرکت خواهند کرد. در نوشتار پیش رو کوشیده شده با روش توصیفی _ تحلیلی به پرسش های یاد شده پاسخ داده شود. ضرورت توزیع عادلانه نعمت های خدادای و ضرورت امنیت و صلح جهانی از جمله دلایلی است که ضرورت وجود حکومت یکپارچه جهانی را ضرورت می بخشد و تکاملی بودن حرکت تاریخ که ریشه در ساخت و بافت انسان دارد نیز می تواند اثبات کننده این مطلب باشد که سیر طبیعی حرکت جوامع به سمت یکپارچه شدن و تشکیل حکومت جهانی خواهد بود.
بررسی و تحلیل رویکرد ابن سینا به انقطاع نفس از قوا با نگاهی به برهان انسان مُعلق و رساله حی بن یقظان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۹
271 - 289
حوزههای تخصصی:
یکی از براهین معروفِ ابن سینا برای نیل به خودآگاهی، برهان تنبیهی انسان معلَّق است. این برهان در آثار مختلف ابن سینا تقریرهای متفاوتی دارد که نقطه کلیدی تمام این تقریرات، نیل به خودآگاهی و اثبات اِنیت نفس در صورت گسست و انقطاع از قوا است. این انقطاع دارای سه مرحله است: قطع توجه از بیرون، عطف توجه به درون و درنهایت آگاهی نسبت به انیت (وجود خاص) که از نظر ابن سینا عمیق ترین لایه «خود» است. ابن سینا دقیقاً همین رویکرد را در رساله حی بن یقظان ، در قالب سیروسیاحت نفس برای نیل به خداشناسی در پیش می گیرد. در این رساله، سیاحتی با راهبری عقل فعال و رهروی نفس ناطقه، برای شناخت مبادی عالیه و در رأس آنها خدا به تصویر کشیده شده است. ابن سینا از زبان حیّ یا همان عقل فعال، بر این نکته تأکید میکند که نیل به خداآگاهی نیز بدون انقطاع از قوا تحقق نمییابد. درحقیقت ابن سینا در آثار خویش رویکرد واحدی در سیر خودآگاهی و خداآگاهی اتخاذ کرده است که مبتنی بر تزاحم قوا در سیر نفس و لزوم انقطاع نفس از قوا برای تحقق و تکمیل این سیر است. دلیل این امر نیز رویکرد خاص ابن سینا در تفسیر چیستی قوا و نسبت آن با نفس است.
«انسان کامل» در اندیشه اشراقی سهروردی و در نظام فلسفه فارابی: بررسی تطبیقی نظریه «قطب» و «حاکم آرمانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۸)
135 - 162
حوزههای تخصصی:
اندیشه ورزی و تأملات نظری پیرامون «انسان کامل» در بین متفکران جهان اسلام، اعم از نظریه پردازی پیرامون حقیقت انسان و سعادت قصوای او یا توصیف ویژگی های حکمران آرمانی و خلیفه الهی، در حضور یا غیاب خلافت حاکم حقیقی و خلیفه الهی، یکی از مهم ترین مباحث مورد مطالعه در حوزه فلسفه است که با نام بزرگانی چون فارابی، خواجه نظام الملک، سهروردی، ملاصدرا و دیگران پیوند خورده است. در همین زمینه، این پژوهش در رهیافتی تطبیقی به دنبال بررسی و تحلیل آرای فارابی و سهروردی در مورد انسان کامل و حاکم آرمانی با رویکردی حِکمی است. بر مبنای چنین رویکردی، فارابی سعادت حقیقی و غایت قصوای کمال انسانی را در تجرد عقلی و اتصال به عقل فعال می داند، و سهروردی در مقام حکیمی متأله از تأله و خداگونگی و تجرد از ماده و توانایی بر خلع بدن سخن می گوید. نزد هر دو اندیشمند، توانایی عقل انسانی در غلبه بر وجود مادی معیار سعادت و کمال است. اتصال به عقل فعال یا اشراق عقل فعال، علاوه بر افاضه معرفت حقیقی، سبب و علت غلبه بر بدن عنصری و سلطه بر جهان عناصر است. لذا اشراقات انوار الهی اکسیر علم و قدرت است. همچنین سعادت غایی نیل به مرتبه عقل فعال است. «حاکم آرمانی» و «قطب» هر دو به این مقام نائل می شوند. بر مبنای نتایج این پژوهش، به رغم تفاوت در روش و رویکرد فلسفی این دو حکیم مسلمان، هر دو در صدد ارائه حقیقت واحدی هستند، یکی به اجمال و دیگری به تفصیل. این امر حاکی از سیر تکاملی اندیشه های فلسفی در تاریخ فلسفه اسلامی است. مهم ترین وجوه شباهت و افتراق این دو دیدگاه را باید در مضامین و مفاهیمی چون نسبت حکمت نظری و عملی، سعادت قصوا، انسان کامل و حاکم آرمانی جستجو کرد.
تحلیل چگونگی ارتباط نفس و بدن بر اساس نظریه ی «انکشاف» در حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۷
47 - 61
حوزههای تخصصی:
یکی از اساسی ترین عناصر دخیل در تحلیل و بررسی نظام اندیشه و نتایج حکمت متعالیه، دریافت هندسه معرفتی آن است؛ از سویی دیگر تبیین حقیقت علم از منظری هستی شناسانه، قاعده آن محسوب و از ارکان حیاتی حکمت متعالیه قلمداد می شود. نگارنده بر این باور است که حَلِّ منسجم و صحیح بسیاری از مسائل فلسفی بر الگوی تبیین چیستی و هستی علم استوار است؛ بنابراین مسئله «رابطه نفس و بدن» از این اصل مستثنی نیست. چگونگی ادراکات نفس در آغاز و فرجام حرکت استکمالی آن، مبتنی بر ساختار نظریه خلاقیت قابل قبول است امّا تغییر الگوی چیستی علم از خلاقیت به انکشاف، مستلزم تبیینی نوین از ادراکات نفس و چگونگی ارتباط آن با بدن است؛ مقاله پیش رو از طریق بررسی تحلیلی- تطبیقی مبانی حکمت صدرایی در پارادایم وحدت شخصی وجود و تصویر نگرشی نوین بر پایه نظریه انکشاف، بدن مادی را صرفا بستر اظهار کمالات وجودی نفس و وعای یگانه انگاری را بدن مثالی تبیین می کند.
مبانی فلسفی صدرالمتألهین در مواجهه با تناقض باوری در وحدت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلاش صدرالمتألهین برای ایجاد آشتی میان فلسفه و عرفان، وی را با دشواری هایی مواجه کرده است که برخی از آنها توسط خود وی مورد توجه قرار گرفته و برخی را می توان با توجه به مذاق و مبانی وی کنکاش کرد. یکی از این دشواری ها عبارت است از انطباق تجربه عارفانه وحدت وجود با قاعده تناقض. این ادراک حضوری که یگانگی مخلوقات با خالق و در عین حال دوئیت آنها را مدعی است، قاعده منطقی- فلسفی امتناع تناقض را به چالش می کشد. هدف این نوشتار پاسخ به این پرسش است که صدرالمتألهین چه راه کاری برای این اشکال داشته است؟ هرچند وی در آثار متأخر خود به وحدت شخصی وجود قائل شده، اما به نظر می رسد نظریه وحدت تشکیکی وجود - علی رغم عدم تصریح خود ملاصدرا - راه حلی از جانب وی برای خروج از این اشکال بوده است. با این حال، روش توصیفی و تحلیل انتقادی نگارندگان حاکی از عدم کفایت این نظریه برای حل این تناقض نما است. منطق باور نیز نمی تواند برای خروج از این اشکال راهگشا باشد. نگارندگان نشان داده اند که براساس مبنای صدرالمتألهین در مسئله وجود ذهنی، قاعده امتناع اجتماع متناقضین در عوالم غیرمادی مضیق شده و امکان جمع برخی امور متقابل در آن فراهم می باشد و از این رهگذر می توان در حل تناقض نمای وحدت وجود نیز بهره جست. در مجموع، روشن است که ملاصدرا نه می خواسته و نه - با توجه به مبانی فکری خود- می توانسته تناقض باوری و نقض قاعده تناقض را پذیرا باشد.
استخراج مسئلۀ عوض الهی در آلام از دعای پانزدهم صحیفه سجادیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۵)
81 - 98
حوزههای تخصصی:
گاه انسان با بیماری یا رنج هایی مواجه می شود که خود او و اختیارش در آن دخیل نیست و مستقیم از جانب خداوند به او رسیده است. در این گونه موارد، که از آنها به آلام ابتدایی تعبیر می شود، از جانب خداوند آیا می بایست جبرانی برای این فرد صورت پذیرد؟ متکلمان اسلامی، در مبحث عوض به این موضوع پرداخته اند. نوشتار حاضر نخست با روش تحلیلی و تطبیقی ضمن تعریف عوض از دیدگاه برخی متکلمان شیعی و معتزلی، شرایط، حدود و اوصاف آن را بیان نمود. و در نهایت با توجه به نظرات کسانی که مسئله عوض الهی را قبول دارند، به بررسی فراز های دعای پانزدهم صحیفه سجادیه پرداخته و ثابت کرده است که حضرت سجاد علیه السلام نیز در قالب دعا و مناجات، عوض الهی را مطرح نموده اند.
مؤلفه ها و امتیازات عرفان شیعی
حوزههای تخصصی:
عرفان شیعی مولود طبیعی نصوص دینی مبتنی بر منطق کشف و تولید "از" منابع وحیانی است، نه منطق تبیین و تطبیق "بر" منابع وحیانی. آنچه در نوشتار پیش روی بر محور همین منطق، تحقیق و تدقیق شده، مؤلفه ها و امتیازات عرفان شیعی بصورت "ایجابی - اثباتی" است.عرفان نظری شیعی بر دو مؤلفه توحید (توحید صمدی قرآنی= توحید شهودی - وجودی) و موحد (پیامبر و امام = انسان کامل) بنیاد نهاده شد، که البته از شعاع دانش و بینش برخی عارفان شیعی در مقام بیان و تبیین آن ها استفاده کرده است. بنابرین در نوشتار حاضر به مسئله مهم مؤلفه ها و امتیازات عرفان شیعی با تکیه بر این فرضیه پاسخ داده شد که: "کتاب و سنّت (نصوص دینی و وحیانی) ظرفیت منبعیّت برای عرفان شیعی را دارا است" و برونداد آن تولید و توصیف توحید صمدی برمدار دو مسئله مهم 1- توحید و تجلّی 2- بینونت وصفی خدا و خلق و بیان و تبیین جایگاه انسان کامل تبلور یافت.