فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۱۷٬۸۰۹ مورد.
منبع:
مشرق موعود سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
79 - 104
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین میراث های روایی بر جای مانده از رسول گرامی اسلام6 حدیث منزلت است(انت منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی...). این حدیث متواتر را عالمان شیعه و اهل سنت به صورت گسترده در منابع روایی خود ثبت کرده اند؛ چنان که عالمان شیعه آن را از طریق 9 نفر از امامان اهل بیت: و 25 نفر از صحابه پیامبر6 نقل کرده اند. عالمان اهل سنت نیز حدیث مورد نظر را در منابع روایی خود از طریق 26 نفر از صحابه از رسول خدا6 نقل کرده اند. در این حدیث که رسول خدا6 آن را در 30 زمان و مکان متفاوت بیان داشته اند نسبت علی7 به خودشان را به نسبت هارون به موسی7 تشبیه نموده و در آن از خلافت بلافصل علی بن ابی طالب7 به جای پیامبر پس از درگذشت رسول خدا6 بر همه کسانی که به آئین پیامبر ایمان آورده اند، سخن گفته اند. این نوشتار درصدد است تا گزارش ابن عباس از حدیث منزلت را مورد بررسی قرار دهد. گزارش ابن عباس در عین اشتراک با سایر گزارش های این حدیث در صدر(انت منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی) عبارتی ویژه در ذیل دارد(و أنت خلیفتی فی کل مؤمن من بعدی) که ضمن متمایز ساختن این روایت از دیگر روایت ها، شبهات بی مورد در دلالت این حدیث را رد کرده و به صراحت بر خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علی7 دلالت دارد.
صفت ابداع در الهیات امامیه و اسماعیلیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشمندان امامی مانند کندی، فارابی، صدوق، مفید، علم الهدی، طوسی، طبرسی و ... ابداع را یکی از صفات فعلیه خداوند می دانند و در تعریف آن با یکدیگر اختلاف دارند. دانشمندان اسماعیلی نیز مانند ابوحاتم رازی، سجستانی، اخوان الصفا، کرمانی و ناصرخسرو درباره ابداع با یکدیگر و در برخی موارد با الهیات امامیه ناسازگاری می کنند. هر دو الهیات، ابداع را صفت فعل خداوند می شناسند و در تعریف حداقلی و حداکثری ابداع با یکدیگر اختلاف دارند. برخی بیشترین شرایط را لحاظ می کنند و شماری به کمترین شرایط بسنده می کنند و هر دو گروه به اشتباه ابداع را «ایجاد من لا شی» تعریف می کنند و افزون بر این، در مبدَع نخست نیز با یکدیگر ناسازگارند. هدف این پژوهش، بررسی و سنجش نظریات اندیشمندان اسماعیلی و امامی و بیان همانندی ها و تفاوت ها است و نوع پژوهش، کتابخانه ای و روش پژوهش، تحلیل و توصیف است.
بررسی و نقد آراء مفسران پیرامون اعجاز علمی صلب و ترائب در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیدگاه قرآن در مورد آفرینش انسان همواره مورد بحث بوده است. یکی از شبهاتی که مطرح می شود، مربوط به آیات ابتدایی سوره مبارکه طارق است. منتقدان قرآن بر این باور هستند که کتاب خدا در این آیات مرتکب اشتباهاتی جهت نشان دادن منشأ سلول های جنسی شده است. اشتباهات منتقدان قرآن، درک نادرست آنها از علم لغت، برداشت غلط از قرآن و گره زدن نظرات مفسران به نظر قرآن و از طرفی دیگر نظرات گوناگون و مختلف مفسران که در اغلب اوقات فاصله زیادی با علوم روز مانند علم آناتومی دارد، موجب این کج اندیشی شده است. هدف از این پژوهش، بررسی نظرات مفسران، نقد آن ها و برداشتی درست از این آیات می باشد. در این پژوهش با گرایش انتقادی و براساس منابع کتابخانه ای، پس از بحث روی آیات 5 الی 8 سوره مبارکه طارق و مشاهده نظرات مفسران و لغویان، به تبیین نظر شخصی نویسنده منطبق با علم لغت و آناتومی خواهیم پرداخت و در پایان نشان خواهیم داد که نه تنها اشتباهی از جانب قرآن در این آیات رخ نداده بلکه اعجازی حیرت انگیز نیز مطرح شده است، زیرا برخلاف تصور برخی مفسران، با بررسی کتب لغت نزدیک به زمان نزول قرآن و مشاهده احادیث و روایتی که در توضیح این آیات آمده است، روشن می شود که صلب و ترائب مربوط به مرد بوده و به استخوان های خاجی و عانه انسان اشاره دارند.
بررسی گستره وجودی انسان در اندیشه هایدگر از نگاه ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
123 - 158
حوزه های تخصصی:
«انسان» یکی از مهم ترین موضوعاتی است که در اندیشه متفکران و فیلسوفان جایگاهی محوری دارد. مسئله ما بحث از گستره وجودی انسان است. این بحث زیربنای باور به جهان مادی یا فرامادی بوده و نوع نگاه ما نسبت به سعادت را نیز رقم خواهد زد. روش ما مبتنی بر رجوع به مبانی تفکر هایدگر و صدرا درباره وجود و انسان و استخراج نظرگاه این دو در مسئله مورد بحث خواهد بود. بر این اساس می کوشیم نظر هایدگر را در این باره به دست آوریم که اندیشه او به طور جدی در جامعه فکری ما مورد توجه است. پس از آن نظرات وی را بر اساس دیدگاه حکمت متعالیه بررسی و ارزیابی خواهیم کرد. بحث از گستره وجودی انسان، پیوندی عمیق با بحث از نفس دارد. بر این اساس لازم است دیدگاه دو متفکر را در این باره استخراج کرده، به ارزیابی آنها بپردازیم. بنا به تفاوت های روش فلسفی دو متفکر که یکی متکی به برهان و دیگری بر پایه پدیدارشناسی است، از منظر صدرا گستره وجودی انسان، عوالم قبل و بعد از دنیا را نیز در بر می گیرد؛ ولی از نظرگاه هایدگر گستره وجودی انسان، محدود به دنیاست
نقد و بررسی راه حل نیستی انگاری شرور با تکیه بر دیدگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۷
۸۰-۶۳
حوزه های تخصصی:
مسئله شر یکی از مسائل بنیادی در نظام های الهیاتی به ویژه در فلسفه دین است که در مقام شک در اصل واجب الوجود و نقض صفات خداوند مطرح گردید. مدافعان عدل الهی و متألهان به روش های گوناگون به تبیین راه حل مسئله شر پرداخته اند. آیت الله جوادی آملی ضمن مساوق دانستن خیر با وجود، ماهیت شر را مطلقاً برابر با عدم می داند و بر این اساس معتقدند شرور نیاز به فاعل حقیقی ندارند. لکن در تقسیم دیگری به وجود برخی از شرور اذعان می کنند و برای توجیه فقدان علت فاعلی حقیقی برای این شرور، تفصیلی از لحاظ های مختلف این شرور ارائه می کنند. مسئله اصلی تحقیق پیش رو، طراحی و اثبات سه نقد «علّی»، «نقلی» و «غایی» بر دیدگاه نیستی انگاری شر به همراه پیدا کردن وجهی برای جمع بین اشکالات متالهان و دیدگاه آیت الله جوادی می باشد. تحقیق حاضر با روش توصیفی تحلیلی جمع آوری شده است و مهم ترین یافته آن نادیده نگرفتن علیّت حقیقی انسان در بروز برخی فقدان ها می باشد.
بررسی نحوه مواجهه تفسیری علامه طباطبایی و محمد شحرور با نظریه فرگشت انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۶
123 - 142
حوزه های تخصصی:
محمد شحرور در روشی مشابه با علامه طباطبایی بهره زیادی از قابلیت آیات در تفسیر خود برده است. این دو مفسر از نظریات علمی جدید غافل نبوده و در تفسیر آیات قرآن کریم متعرض این نظریات هم شده اند. نظریه «انتخاب طبیعی» داروین که امروزه با عنوان «نظریه ترکیبی فرگشت» مورد پذیرش زیست شناسان قرار گرفته، توجه این دو مفسر را به خود جلب کرده است. ایده اصلی نظریه فرگشت یعنی خلقت تدریجی و اشتقاق موجودات زنده از نیاکانی مشترک، به یونان باستان برمی گردد و این ایده در کنار ایده رقیبش یعنی «ثبات انواع» پیش از نزول آیات قرآن کریم در محافل علمی مطرح بوده است. این مقاله با روش تطبیقی نحوه مواجهه تفسیری علامه طباطبایی و محمد شحرور را با نظریه فرگشت انسان مقایسه کرده است. براساس دیدگاه علامه، ظهور نزدیک به صراحت آیات قرآن نشان می دهد که نسل انسان های کنونی به یک زوج یعنی آدم و همسرش می رسد که خود از پدر و مادری متولد نشده اند، اما علامه این برداشت را قطعی ندانسته و از امکان تأویل آیات مربوطه خبر می دهد. طباطبایی صریح ترین مستند خود را تشبیه شدن حضرت عیسی علیه السلام به حضرت آدم علیه السلام در قرآن می داند، حال آنکه به طور قطع نمی توان وجه تشبیه این دو پیامبر به یکدیگر را نداشتن پدر دانست و شواهدی تاریخی وجود دارد که دلیل این تشبیه، بشر و مخلوق بودن ایشان است. شحرور معتقد است که نظریه فرگشت با قرآن تعارضی ندارد و می کوشد آیات را بر اصول این نظریه تطبیق کند که این تلاش در مواردی با تکلف همراه است. او دمیدن روح در شخص آدم علیه السلام از میان نوع آدمی را نقطه عطفی می داند که باعث برآمدن انسان امروزین از نوع آدمی شده است. نوع آدم یا همان آدمیان بر خلاف اسلاف خود یعنی بشر گوژپشت، مستوی القامه بوده ، بر دو پا راه می رفته اند و زندگی اجتماعی داشته اند.
چگونگی زمینه سازی غیبت در مکاتبات امام حسن عسکری (ع)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
83 - 106
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل تاریخ اسلام، بررسی اقدامات زمینه ساز ائمه اطهار؟عهم؟ برای آگاهی مردم از غیبت حضرت مهدی؟عج؟ و پذیرش این مسئله است. بدیهی است که ائمه سامرا به ویژه امام حسن عسکری؟ع؟ درخصوص این مسئله، نقش به سزایی داشته و تحلیل اقدامات ایشان براساس نصوصی که از آن حضرت باقی مانده است، اقدامی مهم و شایسته است. مسئله اصلی این پژوهش آن است که امام حسن عسکری؟ع؟ برای تبیین مسئله غیبت و زمینه سازی آن در جامعه اسلامی از چه روش هایی استفاده کرده و چه نوع اقداماتی انجام داده اند. به همین منظور در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوا به عنوان یکی از بهترین روش های تحقیق میان رشته ای برای متن پژوهی، به تحلیل روایات و مکاتبات باقی مانده از آن حضرت پرداخته و تلاش شده است تا به واسطه تجزیه و تحلیل کمّی و کیفی و توصیفی این متون، ابتدا به درکی جامع از ساختار آنها دست یافته و در نهایت کارکرد این متون برای تبیین مسئله غیبت حضرت مهدی؟عج؟ و زمینه سازی آن را کشف و تبیین نمائیم. آنچه ضرورت این گونه پژوهش ها را نشان می دهد، توجه به نقش تربیتی ائمه اطهار؟ع؟ در جامعه اسلامی و اهمیّت متن پژوهی احادیث به عنوان یکی از مهم ترین منابع دینی جهت شناخت ابعاد مختلف فرهنگی و اجتماعی حوادث تاریخی است.
مقایسه انتقادی رابطه علم و ایمان از منظر علامه طباطبایی و علامه جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۵
47 - 66
حوزه های تخصصی:
این مقاله قصد دارد رابطه ایمان و علم را از منظر علامه طباطبایی و علامه جوادی آملی بررسی کند. هردوی آنها عمل را از دایره ایمان خارج می دانند و عقد قلب و اذعان نفسانی را رکن ایمان می دانند. اما دیدگاه آنها درباره دخالت علم استدلالی در ایمان متفاوت است. علامه طباطبایی حصول ایمان به خدا را بدون علم استدلالی ممکن نمی داند، اما آیت الله جوادی آملی ایمان را بدون علم به وجود خدا و صرفا از روی تقلید نیز قابل تحقق می داند. این مقاله با استفاده از روش انتقادی و مقایسه ای، ضمن تقریر صحیح نظر علامه طباطبایی و نقد بعضی برداشت ها از دیدگاه ایشان قائل است علامه طباطبایی ایمان تقلیدی را ایمان نمی داند اما علامه جوادی ایمان تقلیدی را هرچند ایمان به حساب می آورد اما برای ثمربخش بودن قائل است ایمان باید از روی علم باشد و تقلید صرف کافی نیست. در این مقاله به روش عقلی و تحلیل مفهومی ضمن انتقاد به هر دو نظریه، ذکر خواهد شد که ایمان تقلیدی و از روی شک نیز در بعضی موارد برای انسان مفید خواهد بود.
نفس شناسی عرفانی در اندیشه ابن عربی در کتاب «الفتوحات المکیه» با تأکید بر حدوث یا قدم نفس(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
7 - 36
حوزه های تخصصی:
غواصی در دریای معارف عرفانی به ویژه علم النفس عرفانی دستاوردهای شگرفی را رهاورد پژوهشگر می کند که با عنایت به توجه آنان به آموزه های وحیانی و نگاه شریعتمدارانه به مباحث و مشهودات عرفانی خویش، مباحث بدیعی از مباحث نفس را ارائه کرده اند که چه بسا بتوان گفت بسیاری از دستاوردهای خیره کننده صدرایی در مباحث نفس، ریشه در آموزه های عرفانی و شهودی دارد. یکی از مباحث مهم و چالش برانگیز نفس شناسی تبیین حدوث یا قدم نفس انسانی است که با تمرکز بر آثار به جامانده از عارفان اسلامی به ویژه ابن عربی به عنوان پیشگام عرفان نظری می توان مباحث بی بدیلی را از این کتب اصطیاد نمود و به تبیین و تشریح آن پرداخت. در این میان ابن عربی در کتاب «الفتوحات المکیه» وجود نفس را دوحیثی دانسته، چهره این سویی نفس را حادث به حدوث جسمانی و به تعبیر ادق، تعلق نفس به بدن را حادث دانسته و وجود آن سویی نفس را از نفخه الهی می داند.
نقد سازگاری توحید قرآن و کتاب مقدس در اندیشه دنیز ماسون (با نگاهی به اندیشه تفسیری ملاصدرا)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
95 - 122
حوزه های تخصصی:
اعتقاد به تثلیث در کتاب مقدس مسیحی از چالش ها ی بسیار مهم برای متکلمان مسیحی بوده است؛ به ویژه برای کسانی که کوشیده اند در بحث تطبیقی آن را سازگار با توحید در قرآن نشان دهند. خانم ماسون با اذعان به برتری قرآن در مسئله توحید در قرآن و برخی ضعف های اندیشه مسیحی در آن، تلاش دارد از این چالش بیرون آمده، به نوعی اندیشه تثلیث را سازگار با توحید نشان دهد؛ اما در این راه موفق نبوده است. تلاش برخی محققان بر آن است دیدگاه او را متفاوت با اندیشمندان مسیحی دیگر و متأثر از اندیشه عرفانی اسلام نشان دهند؛ اما تبیین دیدگاه او نشان می دهد اندیشه او با دیگر اندیشمندان مسیحی تفاوت ندارد. همچنین اندیشه او متفاوت با دیدگاه عرفانی است که از وحدت وجود سخن گفته اند. اعتقاد به تثلیث با هر نوع تقریری از آن با دیدگاه قرآن تفاوت بنیادی دارد. این تفاوت و انتقاد بنیادی به عقیده تثلیث با دقت در آیات قرآن و اندیشه تفسیری برخی اندیشمندان مانند صدرا به طور روشن قابل بازیابی است.
بی علقگی در زیبایی شناسی ابن سینا و مقایسه آن با بی علقی در زیبای شناسی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی علقگی یا داوری آزاد در زیبایی شناسی به معنای لابشرط بودن یا فاقد هرگونه علاقه بودنِ احکام زیبایی شناسی نسبت به احکام شناختی، اخلاقی، سودمندی است. احکام زیبایی شناسی به نحوی ضروری صرفاً از عین، نه از تصور مفهوم، خیر یا فایده مندی حاصل می شوند و بررسی آثار ابن سینا نشان می دهد او بر استقلال یا بی علقگی ادراک لذت تأکید کرده است. وی در مسئله لذت به ملائمت، یعنی خوشایندی اشاره کرده و آن را کمال و خیر قوه مدرکه یا فعل خاص قوه مدرکه دانسته است. ازنظر ابن سینا لذت فقط به دلیل ملائمت حاصل می شود و هیچ چیز دیگری اعم از گزاره های معرفتی و اخلاقی در حصول ملائمت یک قوه و به عبارتی، لذت یک قوه دخیل نیست. او ادراک زیبایی را مشروط و منوط به حصول ملائمت یا لذت دانسته است و بنابراین، داوری آزاد در ادراک لذت در زیبایی شناسی وی نیز وجود دارد؛ علاوه بر آن، او معتقد است زیبا فقط به خاطر زیبایی اش انتخاب می شود و مورد ستایش و لذت قرار می گیرد؛ نه چیز دیگر. کانت در تبیین قوه حکم یا زیبایی شناسی، بی علقگی یا داوری آزاد را یکی از اصول چهارگانه حکم به زیبایی دانسته و آن را به صورت مجزا تبیین کرده است؛ اما آنچه در این حوزه مطرح کرده، بسیار گسترده تر، صریح تر و منسجم تر از چیزی است که ابن سینا به آن اشاره کرده است. از این جهت در پژوهش حاضر کوشیده ایم با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، ضمن تبیین بی علقگی در لذت شناسی و به تبع آن، زیبایی شناسی ابن سینا این موضوع را با مفهوم بی علقگی در اندیشه کانت نیز مقایسه کنیم. یافته ها نشان می دهند بی علقگی موردنظر کانت، همان مفهومی است که نزد ابن سینا وجود داشته و بنابراین می توان گفت ابن سینا قبل از کانت به این مطلب اشاره کرده؛ اما به دلیل مطرح نشدن اندیشه او در یک نظام زیبایی شناسی، به آن توجهی نشده است.
شیوه های بیان شرط و کارکرد آن در گزاره ها از منظر منطقی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۹
65 - 92
حوزه های تخصصی:
گزاره گاهی بدون شرط و گاهی همراه با شرط است. شرط در قضایا با اهداف خاصی بیان می شود. منطق که عهده دار تحلیل قضایا و بیان احکام آن است، قضایایی را معرفی کرده است که در آنها شیوه های مختلفی از شرط ارائه شده است. این مقاله به دنبال امکان وجود شرط در قضایا و ارائه شیوه های مختلف شرط در آنهاست. کارکرد شرط در هر کدام و بیان تمایز آنها هدف بعدی این نوشتار است. قضیه دارای ارکان و اجزایی است و شرط ها می توانند ناظر به هر کدام از آنها بررسی گردند. شرط در قضایا ناظر به حکم، جهت و موضوع است. حکم در قضایا جزمی است؛ لذا اگر حکمی تعلیقی و مشروط است، در قالب قضیه شرطیه بیان می شود تا از سویی جزمی بودن حکم و از سوی دیگر تعلیق در حکم را در خود داشته باشد. شکل های دیگر شرط در قالب قضایای حملی و بیشتر در ناحیه موضوع است. موجهات مشروط قضایایی اند که شرط در آنها ناظر به جهت است و در قضایای حقیقیه، مشروطه، فرضیه و لابتیه شرط ناظر به موضوع است
تحلیل غیبت امام دوازدهم براساس طرح کلی حرکت انبیاء و ائمه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
209 - 221
حوزه های تخصصی:
از سؤالات مهم در حوزه مهدویت تحلیل چرایی و فلسفه غیبت امام دوازدهم است که البته در این موضوع بحثهای زیادی شده و هم از منظر روایات و هم با تحلیل عقلی و نگاه تاریخی مورد بررسی قرار گرفته است ولی یکی از راههای تحلیل غیبت، نگاه به این پدیده در چارچوب طرح کلی حرکت انبیاء و ائمه: است که کمتر از این زاویه به آن پرداخته شده است. در این مقاله سعی شده است ضمن تبیین طرح کلی حرکت رهبران دینی، جایگاه غیبت و چرایی آن با توجه به این طرح، بررسی گردد.
پدیداری آفرینش های هنری بر اساس نظر نهایی در نفس شناسی صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۶
67 - 84
حوزه های تخصصی:
اهل حکمت، هنر را زائیده نیروی خیال می دانند. در نظر ایشان استناد حقیقی هنر به این نیرو وابسته به وجود مستقل قوه خیال است. در حالی که مطابق نظر نهایی حکمت صدرایی که مبتنی بر وحدت نفس و کل القوا بودن آن است، همه قوا، عین الربط به نفس اند. بر این مبنا، پرسش از چگونگی آفرینش آثار هنری از نفس چنین پاسخ داده می شود که؛ خیال، شأنِ نفس و عین تعلق به آن است. در نتیجه آثار منتسب به آن همچون هنر نیز، حقیقتاً فعلِ نفس خواهد بود و انتساب آن به خیال، ثانوی و با تسامح است. گوناگونی تجلی و ظهور نفس، سه مرتبه از وجودِ هنری را پدید می آورد که مرتبه اعلای آن واحد، اجمالی و بسیط به وجود جمعی نفس است. در این مرتبه، وجود هنری با تمام عناصر کمالی نفس یکی ا ست. بنابراین تمامِ معرفت ها، به وجودِ واحد در نفسِ انسان موجودند و هیچ فرقی میان هنرمند و حکیم و عارف وجود ندارد. تنها در مراتب بعدی و تنزل بر مرتبه خیال و سپس خلق بیرونی اثر هنری در پایین ترین مرتبه آن است که وحدت جمعی نفس در سیمای هنری خاص آشکار می شود.
نفس شناسی سینوی و صدرایی؛ در واکاوی تعریف نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۷
37 - 64
حوزه های تخصصی:
تلاش برای شناسایی نفس در علوم گوناگون ازجمله فلسفه، جایگاه والایی داشته است و هنوز هم دارد و ابن سینا و ملاصدرا مُبدع دو مشرب فکری و فلسفی نیز به این مهم اهتمام داشته اند، این مقاله با استفاده از شیوه کتابخانه ای و جمع آوری مطالب مکتوب، به دیدگاه این دو اندیشمند در بحث نفس پرداخته و می کوشد تا با بررسی و تأمل و تعمیق در «تعریف نفس» به وجوه اشتراک و افتراق این دو اندیشمند در این خصوص بپردازد. بین «تعریف اشیا» و «مبانی خاص یک نظام فلسفی» رابطه تأثیر و تأثر وجود دارد، به عبارت دیگر، تفاوت تعریف ها نشان دهنده تفاوت مبانی است و تفاوت در مبانی هر نظام فلسفی نیز، منجر به بروز تمایز و اختلاف در تعریف و تبیین اشیا می شود، بنابراین بررسی و تحلیل تعریف نفس در تفکر فلسفی ابن سینا و ملاصدرا می تواند علاوه بر تبیین و مقایسه نظرات خاص این دو در این امر، به شناسایی چیستی مبانی نظری آن دو نیز بیانجامد، هرچند تعریف نفس به؛ «کمال اول برای جسم طبیعی» و «جوهر مجرد بسیط بودن»؛ که مورد پذیرش این دو فیلسوف است؛ نشان از شباهت های دیدگاه در این رابطه است اما در مواردی نظیر بحث درباره چگونگی و پیدایش نفس و نحوه بقای آن و... به تفاوت های مبنایی می رسیم که در این مقاله به آن ها پرداخته شده است.
چیستی انسان و مراتب کمال وجودی او نزد عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۷
65 - 86
حوزه های تخصصی:
موضوع مقاله حاضر پژوهش پیرامون « چیستی انسان ومراتب کمال وجودی او نزد عین القضات همدانی » است. انسان شناسی وی- مانند دیگر عارفان- مبتنی بر نظریه تجلّی وظهور است که بر اساس آن همه عالم و از جمله انسان « مَظهر» وجود خداست. از نگاه عارفان، انسان مظهر کامل و اتم خداوند است واز این جهت بیشترین شباهت وتناسب را با وجود وی دارد. از نظر عین القضات، انسان موجودی دوساحتی و مرکب از روح وبدن است، لیکن حقیقت وی در بُعد روحانی او قرار گرفته است. او همانند فلاسفه، روح را موجود مجرد می داند و با عقیده متکلمان که منکر تجرد روح اند مخالفت ورزیده است وآن را کفر آمیز و مخالف کتاب و سنت می داند؛ در عین حال با حکما نیز مخالفت ورزیده و ماهیت انسان را همانندآنها « حیوان ناطق » نمی داند، بلکه مهم ترین ویژگی انسان را صفت« بصیرت» می داند که با علم حضوری وشهود قلبی ادراک می شود. به علاوه، نفس آدمی را ملکوتی می داند که از عالم بالا بر او افاضه شده است و در معرفت نفس بر وساطت وجود مقدس رسول اکرم(ص) تأکید بسیار می ورزد ومی گوید: «پس از آنکه انسان از شراب معرفت مست شود، چون به کمال مستی رسد و به نهایت انتهای خود رسد، نفس محمد(ص) بر وی جلوه کنند» این نگاه وی در باره پیامبر اسلام، ناشی از همان بینش مبتنی بر تجلّی و ظهور است که معرفت خدا را از طریق تجلّی وظهور انسان کامل بر انسان سالک می داند. یافته های ما نشان می دهد که عین القضات، هرآنچه را در باب انسان وکمالات وجودی او گفته است، آنهارا از کتاب و سنت بر گرفته و مسلمانی معتقد و پایبند به شریعت بوده وخود نیز عامل به آن بوده است. روش تحقیق در این مقاله، روش توصیفی و تحلیلی است.
تحلیل انتقادی نظریه فخر رازی درباره تکثر ماهیات انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۷
87 - 110
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل بنیادین انسان شناختی که آثار متعدد کلامی دارد، وحدت یا تکثر ماهیت انسانی است. فخررازی از اندیشمندان مسلمانی است که درباره تکثر ماهیات نوعیه انسانی نظر داده و برای استدلال بر نظریه خود از آیات، روایات، استقرا، و مکاشفه استفاده کرده است. بررسی ادله فخر نشان می دهد که آنها صرفاً تفاوت بین انسان ها را نشان می دهند و هیچ کدام توانایی اثبات ادعای وی کثرت ماهوی را ندارد. اشکال منطقی نظریه فخررازی این است که وی حالات و صفات انسانی مانند حسد، بخل، بخشندگی و شجاعت را فصولی می داند که موجب تحقق انواع انسانی می شود در حالی که این گونه صفات ویژگی های فصولی منطقی را ندارند. همچنین نظریه تکثر ماهیات انسانی دارای پیامدهای ناپذیرفتنی مانند سقوط کلیه براهین فطری، جبرگرایی، تشکیکی بودن تکالیف، عدم امکان قانونگذاری برای جامعه و محال بودن تأسیس علوم انسانی است. پژوهش حاضر با روش توصیفی، تحلیلی انتقادی و بر اساس یافته های کتابخانه ای صورت گرفته و هیچ تحقیق مستقلی در این زمینه انجام نشده است.
بررسی و نقد دوگانه انگاری جوهری غیردکارتی ادوارد جاناتان لو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۱
125-149
حوزه های تخصصی:
دوگانه انگاری جوهری، یکی از نظریات مهم پیرامون نفس و بدن است که با اظهارات دکارت مشهور گردید. دکارت با طرح این مسئله، بین نفس و بدن تمایز قائل می شود و یکی را از عالم روحانی و دیگری را متعلق به عالم جسمانی می داند. از آنجا که دکارت نفس و بدن را دو جوهر از دو عالم متفاوت می داند، در حل مشکل ارتباط بین این دو بعد ناموفق می شود، به گونه ای که بعد از مدتی دیدگاه وی به عنوان دیدگاهی غیرعلمی از سوی برخی اندیشمندان طرد می شود. ادوارد جاناتان لو به دنبال بررسی دیدگاه دکارت، درصدد برمی آید که با ایجاد برخی تغییرات در نظر دکارت، بار دیگر دوگانه انگاری جوهری را احیا بخشد. وی از یک طرف، مانند دکارت، نفس را از بدن متمایز می داند و قائل است که نفس همان بدن یا بخشی از بدن مانند مغز نیست و از طرف دیگر بر این عقیده است که نفس مالک برخی از خصوصیات جسمانی مانند داشتن مکان و سرعت است. بنابراین لو با نسبت دادن برخی خصوصیات فیزیکی به نفس، از عهده ی مشکل ارتباط نفس و بدن برمی آید، اگرچه که وی با چالش های دیگری برای اثبات نظر خود روبه رو است.
زوایه دید زمانی در داستان های قرآن و عهد عتیق (مطالعه موردی داستان حضرت ابراهیم و لوط(ع))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زاویه دید زمانی، به بررسی زمان در روایت را بحث و در آن از سه جنبه اصلی ترتیب، دیرش و بسامد مطرح می شود که باید آنها را در کل متن و نه دریک جمله بررسی کرد؛ این نوشتار به صورت توصیفی و تحلیلی به بررسی زاویه دید زمانی در داستان حضرت ابراهیم و لوط در دو کتاب مقدس قرآن کریم و عهد عتیق پرداخته است، نتایج بدست آمده نشان می دهد که اندیشه کلی حاکم بر دو کتاب بر زوایه دید زمانی تاثیر مستقیم داشته است؛ ترتیب در داستان عهد عتیق بارزتر از قرآن کریم می باشد و زمان قرائت با زمان روایت نسبت هماهنگ تری در قران کریم بر عهد عتیق دارد و نیز بسامد در قرآن کریم مکرر و در عهد عتیق در اغلب از نوع مفرد است، این موارد از ایدئولوژی قرآن که هدایتی و تربیتی است و در عهد قدیم تاریخی است، را نشأت گرفته و به صورت کلی سعی در بیان آن را دارد.
بررسی و نقد رویکرد انتقادی محمد عابد الجابری بر عقلانیت عربی- اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۷
۱۹۸-۱۷۷
حوزه های تخصصی:
این مقاله در دو بخش تنظیم شده است. بخش اول به دنبال بررسی رویکرد انتقادی عابدالجابری در بررسی میراث عربی-اسلامی می باشد در این بخش با روش کتابخانه ای به توصیف ابعاد مختلف نظریه جابری پرداخته ایم. او برای بنیاد نظریه خود سه مدخل اساسی تعریف می کند: اول نقد رویکردهای لیبرالی، مارکسیستی و بنیادگرایانه در بررسی میراث، دوم تعریف عقل و عقلانیت و سوم فرآیند روش شناختی جهت بررسی میراث می باشد. جابری بعد از این سه مدخل به نقد عقلانیت عربی-اسلامی در دو سطح تکوین تاریخی و بافت ساختاری و در سه حوزه معرفت، سیاست و اخلاق می پردازد. در بخش دوم با مبنای روش شناسی بنیادین به بررسی نظریه جابری در دو سطح عوامل معرفتی منطقی و عوامل وجودی اجتماعی پرداختیم. بر این مبنا نتیجه گرفتیم که مواضع هستی شناسی و معرفت شناسی جابری در مسیر روش شناسی های برساختی تفسیری حرکت می کند و حوزه های معرفتی که مبتنی بر استقلال سوژه هستند را فعال می کند. در نتیجه مبانی فکری جابری و روش شناسی که وی برای رسیدن به نظریه خود طی می کند در بستر عقلانیت های غربی است.