فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۱۴٬۵۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
چکیده
در این مقاله، پس از ذکر ویژگیهای دوران ششگانه پیشرفت علمی، بررسیهای انجام شده در خصوص علل بهوجود آمدن این تحوّلات تجزیه و تحلیل میشود. اندیشمندان، وجود بستر دینی ادیان ابراهیمی را عامل بسیار مؤثری در پیدایش این رشد علمی میدانند. این مقاله در پی بررسی نحوه و شواهد دالّ بر این تأثیر است.
نقد مدعیات قرآنی پلورالیسم دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۴ شماره ۳۷
حوزههای تخصصی:
مروجان پلورالیسم دینی برای دفاع از فرضیة خود به ادلة متعددی از جمله قرآن مجید تمسک کردهاند. نویسنده با تدوین و جمع ادلة قرآنی آنان در پنج عنوان: 1. اسلام مطلق تسلیم، 2. تکثر ادیان خواست خدا، 3. استعمال صراط مستقیم بهصورت نکره، 4.توحید وعمل صالح ملاک هدایت، 5. تمجید اهل کتاب، در قالب بیست آیه، به تحلیل و نقد این رهیافت میپردازد.
گستره حکم حکومتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۷۹ شماره ۱۵ و ۱۶
حوزههای تخصصی:
ماهیت و مراتب وحی از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۲ شماره ۲۹
حوزههای تخصصی:
صدرالمتألهین در برخی از آثار خود، همچون تفسیر القرآن الکریم و اسفار از ماهیت و مراتب وحی سخن گفته است. او معتقد است: روح پیامبر اکرم9 به سبب شدت طهارت و نزاهت از دلبستگیها و مشاغل دنیایی، صعود میکند و وحی به صورت «عکس» یا «انتقاش» در قلب وی جای میگیرد؛ آن گاه پس از نزول آن متن وحیانی به مقتضای جهان مادی به صورت حروف و کلمات ظاهر میشود. انواع وحی به میزان مشغولیت و خلوت پیامبر بستگی دارد. از نظر او، ماهیت وحی در تمام مراتب آن اعم از وحی نبوی تا وحی بر حیوانات [= غریزه] یکسان است و آن چه باعث تفاوت آنها شده، مراتب وجودی و شدت و ضعف نزاهت و طهارت آنها است؛ بنابراین، بهرهمندی صالحان از خوابهای راستین و الهام، نوعی ضعیف از وحی است. در این مقاله، افزون بر تبیین این دیدگاهها، برخی از نکات آن نقد شده است.
اسپینوزا، فیلسوف یا عارف؟
حوزههای تخصصی:
چکیده
اسپینوزا از فیلسوفان قرن 17 اروپاست. به جهت آنکه وى کل هستى را جوهرى واحد مىداند، برخى او را عارف وحدت وجودى انگاشتهاند، اما با توجه عمیقتر به فلسفه وى معلوم مىشود که او را نه تنها نمىتوان عارف دانست بلکه وى از زمره فیلسوفان متجدد و پیرو دکارت (کارتزین) است و همانطور که فلسفه جدید مبتنى بر محوریت بشر و اندیشه اومانیستى است، فلسفه اسپینوزا نیز از این امر مستثنا نیست و لذا اندیشه او را نمىتوان عرفانى دانست.
برخى از محورهاى مهم تعارض اندیشه اسپینوزا با اندیشه عرفانى و نزدیکى آن به اندیشه مدرن عبارت است از:
1ـ روش اندیشه؛ 2ـ مبنا و اساس؛ 3ـ رابطه عالم با خداوند؛ 4ـ مراتب هستى؛ 5ـ حقیقت؛ 6 ـ اختیار و آزادى.
تفاعل ذهن و عین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۷۹ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
یکی از بحثهای مهمی که از زمان امانوئل کانت به بعد، نقش بسیار جدی و سرنوشتسازی را در معرفتشناسی بر عهده گرفت این بود که «آیا ذهن بشر در دریافتها و ادراکات خود نسبت به عالم خارج به مثابه آینهای است که منفعلانه صورت مقابل خود را باز میتاباند بیآنکه هیچگونه دخل و تصرفی در آن صورت داشته باشد یا اینکه دریافتها و ادراکات، همواره محصول تعامل و تفاعل ذهن و واقعیت خارجی است و در این صورت دسترسی به واقعیت ناب و بیپیرایه امری محال خواهد بود؟»
مقالة حاضر در صدد است تا با طرح و تحلیل دیدگاه قائلان به تفاعل ذهن و عین به پاسخی درخور برای این مسئله دست یافته و راه دستیابی به واقعیت و عین را برای ذهن بشر هموار نماید. بر این اساس در این نوشتار ابتدا به دو تقریر کانت و توماس نیگل و نیز تقریری تشبیهی در توجیه تفاعل ذهن و عین پرداخته شده و سپس به آنها پاسخ داده میشود.
نویسنده در دفاع از امکان ادراک واقعیت خارجی بدون تأثیرات فعالانة ذهن بر آن، معتقد است تفکیک بحث «ارزش معرفتی ادراک» از کیفیت پیدایش آن، کلید حل این معضل معرفتشناختی است، حال آنکه درهم آمیختن این دو بحث، موجب قوام دیدگاه تفاعلگرایانه شده است.
نگاهی به روش شناسی تفسیر امامان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۲ شماره ۲۹
حوزههای تخصصی:
دستیابی به فهم درست آیات قرآن، هدف اصلی مفسران قرآن است. پس از عهد تدوینِ تفسیر، این مهم با شیوههای گونهگون به وسیلة آنان صورت گرفته است که در مواضع یا مواضیعی، تفاوتهای آشکاری با هم دارند. رمز و راز این تباینها، به مبانی نظری - معرفتی مفسران بر میگردد که در سایة آن، رویکردهای تفسیری را رقم زده است. در این بین، عترت پیامبر در جایگاه ترجمان قرآن، تا آن جا که زمینه و ظرفیتهای فرهنگی و اجتماعی اجازه داده، در زمان خود به تفسیر آیات واپسین کتاب آسمانی پرداختهاند.
نگاه آنان به قرآن، برگرفته از مبادی استوار و مبانی محکمی چون جامعیت و برخورداری این کتاب الاهی از جنبههای ظاهری و باطنی است.
در سایة این اصول اساسی، آموزههای تفسیری اهل بیت که بیشتر در حوزة تفسیر محتوایی و مفهومی است، بر روشهایی اتکا دارد. این مقاله کوشیده است تا ابعاد آن را پژوهش کند.
معناداری و اثبات پذیری گزاره های دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۵
حوزههای تخصصی:
بحث از معناداری و اثباتپذیری گزارههای دینی، از جمله مسائلی است که در حوزة مباحث کلام جدید و فلسفة دین، اهمیت و اولویت خاصی دارد. در این مقاله میکوشیم تا با بررسی اجمالی برخی نظریات مطرح شده در این خصوص، به مبنای معناداری و اثباتپذیری گزارههای دینی توجه کنیم. با توجه به گستردگی این بحث و ارتباط آن با مباحث گوناگون در حوزة معرفتشناسی، فلسفة علم و فلسفة ذهن، صرفاً به ذکر آرا و اقوال و تحلیل کلی آنها در این زمینه بسنده شده است.
در این جهت دیدگاههای مطرح در مقاله در دو محور دیدگاههای پوزیتویستی (معیاری زبان علم) و دیدگاههای تحلیل کارکردی گزارهها، ارائه، و ویژگیهای اصلی نظریات پیشگفته، خلاصه شده است. نگارنده با تأکید بر اینکه تمام نظریات مطرح شده، به رغم تنوع و تعدد، رویکرد پوزیتویستی را دنبال میکند، با اشاره به مسألة معرفت و تحلیل اجزای معرفت، مقولات و گزارههای دینی را بهطور کامل، معنادار و اثباتپذیر میداند، و شواهد و براهینی بر این مطلب اقامه میکند. در مقاله، به ضرورت و لزوم تفکیک بین دو مقولة معناداری و اثباتپذیری که اهمیت خاصی دارد نیز اشاره شده است.
بررسی و تحلیل نظریه مطابقت صدق در فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۳ شماره ۴۱
حوزههای تخصصی:
فیلسوفان مسلمان نظریة مطابقت صدق را بر تحلیل سازمان جمله استوار نموده، جمله را به عنوان «حامل صدق»(truth bearer) و واقع یا نفس الامر را به عنوان «سازندة صدق»(truth -maker) تلقی کردهاند. دراین مقاله, پس از بحث دربارة موارد کاربرد این نظریه در فلسفة اسلامی و شناسایی اصول و مبانی آن، توانایی این نظریه را در مقایسه با نظر منطق جدید در تحلیل سازمان قضیه ارزیابی نموده، با عنایت به مغایرت واقعیت با اندیشه, به شناسایی عناصر اصلی تئوری مطابقت می پردازیم. براساس این تحلیل، جمله «حامل صدق» و «صدق» محمولی تک موضعی است که احراز آن تابعی از احراز نسبت «مطابقت» است. اما « مطابقت » محمولی دو موضعی است که از نسبت بین وضعیت ترسیم شده توسط آن جمله و وضعیتی که در واقع اتفاق افتاده است حکایت میکند. بنابراین سازنده صدق نه واقع و نفس الامر, بلکه نسبت مذکور است. به علاوه, احراز مطابقت تابع احراز دسترسی به واقع یا نفس الامر می باشد
نفس انسان؛ موجودی ناشناخته - بررسی دیدگاه کانت درباره نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۶ شماره ۴۴
حوزههای تخصصی:
این نوشتار بر آن است تا چیستی نفس را از دیدگاه یکی از بزرگترین فیلسوفان مغرب زمین، یعنی ایمانوئل کانت بررسی کند. نخست چون دیدگاه کانت از اندیشههای دکارت و هیوم تأثیر پذیرفته است، به اختصار نکات اصلی نظریههای آنها را مطرح کردهایم. به باور دکارت، نفس جوهری متفکر و غیرمادی است و به نظر هیوم، تصور نفس، امری ساختگی و غیرواقعی است. دیدگاه کانت در باب نفس، در دو حوزه عقل نظری و عملی بررسی شده است. به اعتقاد کانت، در حوزه عقل نظری نفس موجودی ناشناختنی است. از این رو، دیدگاه او مانند دیدگاه لاادریگرایان است. به نظر او، در مورد نفس ـ حتی درباره وجود یا عدم آن ـ هیچ حکمی نمیتوان کرد. تنها میتوان نفس را چونان امری وحدتدهنده و تنظیمی در نظر گرفت که به کثرات تجربی و قوای ذهنی، وحدت و نظم میدهد. همچنین کانت میگوید استدلالهایی که عالمان مابعدالطبیعه برای اثبات وجود نفس و صفات آن مطرح ساختهاند، چیزی جز مغالطه نیستند؛ زیرا حد وسط به یک معنا، در آنها به کار نرفته است؛ چون در یک مقدمه، به معنای متعالی و در مقدمه دیگر، به معنای استعلایی آمده است. نیز کانت در حوزه عقل عملی میکوشد که وجود برخی صفات نفس را از طریق احکام و قوانین اخلاقی اثبات کند. اندیشههای ایشان در هر دو حوزه، بررسی و نقد شده است.
ماده اولی و تبیین کون و فساد در فلسفه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماده اولی یا هیولای اولی در سنت فلسفی غالباً به عنوان مفهومی اصیل از فلسفه ارسطو تلقی شده است؛ در عین حال اصالت این مفهوم از سوی برخی محققین معاصر فلسفه ارسطو مورد تردید قرار گرفته است. البته مناقشه ای که در این رابطه مطرح شده بیش از آنکه درباره معقول بودن خود ماده اولی باشد، معطوف به انتساب آن به ارسطوست. در مقابل برخی دیگر از محققین همچنان از ماده اولی در فلسفه ارسطو دفاع می کنند و اختلاف نظر در این مسئله همچنان در ادبیات فلسفی معاصر وجود دارد. ماده اولی در رابطه با کون و فساد قرار دارد که ارسطو آن را از حرکت عرضی متمایز می کند. اگر چه کون و فساد به یک معنی «شدن مطلق» است اما تحلیل کلی تغیر لازم می آورد که در هر شدن چیزی «باقی» بماند و در اینجاست که ماده اولی نقش ایفاء می کند. با پذیرش ماده اولی از یک طرف می توانیم در عین قائل شدن به اینکه کون و فساد شدن مطلق است، شرط بقاء که از ویژگی های عام حرکت است را نیز حفظ کنیم، و از طرف دیگر تبدل عناصر به یکدیگر را که ارسطو به آن قائل است تبیین نماییم، زیرا در تبدل عناصر دیگر نمی توان چیزی را به عنوان ماده ثانیه مقدم بر آنها معرفی کرد. در این مقاله سعی شده است با تحلیل ماده و صورت و نسبت بین آن دو نشان داده شود که منظور از «بقای» ماده در کون و فساد و نیز «ترکیب» جوهر مادی از ماده و صورت چیست. در این تحلیل فهم ماده به صورت «قوه» نقش اساسی دارد. همچنان که وقتی قوه به فعلیت می رسد دیگر قوه ای باقی نیست، زمانی هم که می گوییم ماده ای صورت جدید به خود گرفت، منظور آن است که ماده که امری نامتعیّن است صورت شد و تعین پذیرفته است. معنای ترکیب جوهر مادی از ماده و صورت این است که هر شیء مادی «از» یک موضوعی پدید آمده است و منظور از بقاء، این است که این مادة خاص و نه ماده دیگری با تمام هویتش تبدیل به امری دیگر شده است. اگر این تفسیر از بقای ماده و ترکیب جوهر مادی پذیرفته شود دیگر جایی برای ماده اولی در فلسفه ارسطو باقی نخواهد ماند.
کارکرد معرفتی فطرت در اندیشه استاد مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۳ شماره ۳۰ و ۳۱
حوزههای تخصصی:
نظریّة فطرت بر ویژگیهای خاص انسانی در سرشت و خلقت وی اشاره میکند که انسان را از حیوانات متمایز میسازد. استاد مطهری این نظریه را از معارف اسلامی، قرآن و سنت، اخذ میکند و با نظریّهپردازی و مفهومسازیفلسفی از آن، در گشودن بسیاری از معضلات کلامی و دینپژوهی بهکار میبرد. نقش مبنایی نظریّه فطرت را در سامان بخشیدن به اندیشة استاد مطهری میتوان رؤیت کرد. معرفتشناسی، خداشناسی، جهانشمولی و جاودانگیاخلاق، انسانشناسی و اصالت انسان، فلسفه تعلیم و تربیت و بسیاری از مباحث دینشناسی چون پلورالیزم، منشأدین، گونههای دینداری، منطق فهم دین در اندیشه استاد مطهری به نظریّه فطرت استوار است. به همین دلیل نقدنظریه فطرت چالش مبنایی را بهمیان میآورد.
اخلاق در ورزش با رویکرد بازی منصفانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از متفکران اخلاق معاصر، معتقدند ورزش در رشد فردی و اجتماعی تاثیر داشته و ورزش هر جامعه، چون آیینه ای انعکاس دهنده فرهنگ آن جامعه است. با این تفاوت که ورزش ضمن تاثیرگذاری، می تواند از ارزشهای جامعه نیز، تاثیر بپذیرد.بنابر این، ورزش مقوله ای است که در یک جامعه می تواند مسائل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و ... را تحت الشعاع خود قرار دهد. در میان تمام مسائل فوق، آنچه از همه بیشتر مورد بی مهری واقع شده، بحث فرهنگی و اخلاقی ورزش است، موضوعی که در جوامع مختلف و از جمله جامعه خودمان، کمتر به آن پرداخته شده است. شاید به جرات بتوان گفت، در یک رویداد ورزشی خواه کوچک یا بزرگ، آنچه به آن زیبایی می بخشد، نمایش ارزشهای اخلاقی است. احترام به قوانین، به حریفان، به داوران و تماشاگران، به همراه گذشت، بردباری، جوانمردی، عدم خشونت و تهاجم، به کار نبردن الفاظ زشت، استفاده نکردن از داروهای نیروزا(دوپینگ) و مسائلی از این دست از آن جمله هستند.
در این مقاله سعی شده است، اخلاق ورزشی با رویکرد بازی منصفانه ورزشی مورد بررسی قرار گیرد. محوریت فضایل، بازی، رقابت منصفانه، احترام به قوانین و توافق، برداشت های متفاوتی است که از این نوع بازی ارائه شده است. بر این اساس، این نوع بازی در کل جامعه ورزشی، اعم از ورزشکاران، مربیان، داوران، تماشاگران و رسانه ها و تعامل نوع ورزش با اخلاق و مشکلات اخلاقی مرتبط با هر حوزه مورد بررسی و نقد قرار گرفته است.
تبارشناسى اخلاق نیچه و بررسى آن از دیدگاه مکاینتایر
حوزههای تخصصی:
چکیده
این مقاله در ابتدا به بررسى آراى نیچه در اخلاق مىپردازد و سپس بیان مىکند که فیلسوف اخلاق معاصر آقاى السدیر مکاینتایر تنها دو گزینه متقابل در فلسفه اخلاق ترسیم مىکند که اخلاق نیچه و اخلاق ارسطوست. علت این انحصار شکست طرح روشنگرى است. پس براى نشان دادن برترى اخلاق ارسطویى باید نشان داد که اخلاق تبارشناسانه نیچه اشتباه است. این مقاله نشان مىدهد که اخلاق نیچهاى داراى مبناى مدللى نیست. نیچه گرچه تمامى فیلسوفان عصر روشنگرى را بر خطا مىداند و آراى ایشان را به سخره مىگیرد ولى در نهایت معلوم مىشود که نیچه خود نیز یکى دیگر از مظاهر متعاقب این تفکر بوده و نمودى دیگرى از اخلاق لیبرالیستى فردگرایانه است.
اسلام، غرب و جهان (کالبدشکافی یک نظریه غربی)
حوزههای تخصصی: