فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۸۴۷ مورد.
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
167 - 194
پژوهش حاضر در پی فهم مسئلیه ازدواج در دوران کودکی و علل و زمینه های آن از نگاه کودک-زنان ازدواج کرده است. برای رسیدن به هدف مذکور از روش تحلیل تماتیک استفاده شد. اطلاعات از میان کودک-زنانِ استان خراسان رضوی (شهرهای گناباد، بردسکن، تربت حیدریه و بجستان)، که در سنین کودکی ازدواج کرده بودند و هنوز هم زیر 18 سال داشتند، جمع آوری شدند. درمجموع 41 نفر مورد مصاحبه قرار گرفتند. در مرحلیه کدگذاری باز 39 مفهوم به دست آمد که در قالب 27 زیرمقولیه فرعی و 20 زیرمقولیه اصلی دسته بندی شدند. نهایتاً زیرمقوله های اصلی تحقیق در قالب 7 عنوان اصلی مقوله بندی شدند تا تصویری کلان از وضعیت مفهومی ازدواج دختران در دوران کودکی به دست آید. نتایج این پژوهش نشان می دهد که زمینه های خانوادگی (خانوادیه ترمیمی، نابسامان، از هم گسیخته و غیره)، زمینه های اجتماعی (ارزش ها و نگرش های اجتماعی)، زمینه های فرهنگی، بافت مذهبی، ویژگی های فردی (خواستگار و کودک-دختر)، زمینه های اقتصادی و شرایط زیست محیطی از علل زمینه ساز برای ازدواج کودک-دختران به حساب می آیند.
تبیین هنجارپذیری حجاب دختران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
هرچندحجاب در ابتدا یک دستور ساده دینی جلوه می کند،اما نحوه انجام آن از از سوی کنشگران اجتماعی در محیط های اجتماعی به خصوص در جامعه ایران به آن ویژگی خاص و پیچیده ای بخشیده است. در این پژوهش تلاش شده است پدیده هنجارگزینی حجاب در میان دخترانی که دارای مادرانی با رعایت کامل حجاب بوده اند، از منظر فرآیند اجتماعی شدن آنها، مورد بررسی قرار گیرد. مسئله اصلی تحقیق عبارت از این بوده است که:« مدل تبیینی در حفظ الگوی حجاب اسلامی دختران جواندر میان خانواده های پایبند به آن چیست؟».روش انجام پژوهش کیفی و از نوع داده بنیاد بوده است.تعداد مصاحبه شوندگان 27 نفر که از طریق نمونه گیری نظری انجام شده است. مقوله هسته ای بدست آمده مفهوم « الگوپذیری اقناعی» بوده که توسط مدل تبیینی مورد تحلیل قرار گرفته است. مقولات انجام وظائف دینی،فضای غالبی خانواده، نوع رابطه با جنس مخالف و بخصوص مقوله «تاثیر مادر» به عنوان اصلی ترین عوامل در میان موجبات علّی برای نوع انتخاب پوشش دختران شناخته شد.تضعیف ساختاری نهاد خانواده در چند دهه اخیر به عنوان یکی از زمینه های کاهش تاثیرگذاری آن بر فرزندان قلمداد شده است که متناسب با رویکرد این پژوهش برای آن راهکارهائی پیشنهاد شده است.
مسأله شناسی حجاب در جامعه ایرانی (مورد کاوش: مقالات علمی 1383- 1397)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
231 - 255
پراکندگی نتایج مطالعات ناظر به حجاب، ضرورت مرور نظام مند پژوهش های ذیربط را به منظور دست یافتن به تصویری نسبتاً روشن از آورده ها و چالش های مطالعاتی آشکار می کند. پرسش های پژوهش حاضر ناظر به توصیف وجوه روش شناختی، تبیینی و کارکردی پدیده حجاب در جامعه ایران طی مطالعات سال های 1383 1397، همچنین ایضاح نقد های وارد بر آن مطالعات است. بر پایه نتایج پژوهش، نه مسأله محوری شامل عوامل مؤثر بر ارتقای فرهنگ حجاب، قلمرو حجاب، پیامدهای فردی و اجتماعی حجاب، شبهات و آسیب شناسی حجاب، مسئولیت حکومت در قبال فرهنگ حجاب، تحولات حجاب و تلقی از حجاب در جامعه مورد توجه پژوهش گران داخلی قرار گرفته اند. هم چنین، به استناد برداشت های تفسیری حاصله، موارد چندگانه ای، مشتمل بر عدم توجه محققان به ملاحظات روش شناختی مندرج در پارادایم کمّی، تقلیل سطح علمی پژوهش ها به مطالعات ترویجی و مروری، حصر حداکثری پژوهش ها به کلان شهرها و کنارگذاری شهرهای کوچک تر از شمول مطالعه، تغلب نگاه آسیب شناسانه به حجاب در مطالعات و تغافل پژوهشگران از ابعاد تفسیری و معناکاوانه مرتبط با آن، تقلیل طیف کثیری از کارکردهای دنیوی و اخروی حجاب به ملاحظات معطوف به امر جنسی، نبود راهکارهای مبتنی بر مطالعات میدانی در مواجهه با معضله حجاب، و سرانجام، بی توجهی به رویکردهای میان رشته ای در حکم نقدهای وارد بر مطالعات منتخب هستند. موارد فوق الذکر، امکان تعریف دستورکارهای پژوهشی جدید پیرامون مسأله حجاب در جامعه ایرانی فراهم می آورد.
تبیین ساختار اجتماعی فقر از منظر فقرای روستایی و گونه شناسی آن (مورد مطالعه: روستای گنبد پیرمحمد از توابع شهرستان ملکشاهی- استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۵ پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲
219 - 242
در پژوهش حاضر تلاش شده است تا به مطالعیه پدیدیه فقر از دیدگاه کنشگران روستایی پرداخته شود. در این تحقیق بر لزوم توجه به عواملی علاوه بر عوامل اقتصادی در زمینیه تبیین فقر تأکید می شود. سؤال اصلی پژوهش این است که چه عواملی تبیین کنندیه فقر در روستای مورد مطالعه است؟ روش تحقیق حاضر کیفی است، شیویه گردآوری اطلاعات بر اساس تکنیک های مشاهده، تحلیل اسنادی، مصاحبیه نیمه ساختاریافتیه فردی و گروهی بوده و روش تجزیه و تحلیل گراندد تئوری است. ابتدا بر اساس نمونه گیری هدفمند، گروه های متمرکز از میان دو طایفه موجود در روستا انتخاب شد و با ادامیه روند تجزیه و تحلیل داده ها که مشخص شد در زمینیه تعریف، علل و راه حل های مبارزه با فقر بین دو نسل جوان و میانسال/کهنسال تفاوت وجود دارد، نمونه گیری نظری بین دو نسل ادامه پیدا کرد. یافته های تحقیق نشان می دهد که برای تبیین فقر، نسل اول که دو سبک زندگی، عشایری و روستایی را تجربه کرده بودند، بیشتر بر عوامل فردی، تاریخی، فرهنگی و تقدیرگرایی تأکید داشته، در حالی که جوانان بیشتر بر عوامل ساختاری و فرهنگی اشاره داشتند. همچنین برخلاف نسل دوم، نسل اول دیدگاه خوشبینانه تری راجع به کاهش فقر داشتند. نتایج حاکی از آن است که علاوه بر عوامل اقتصادی، می توان به پررنگ بودن نقش عوامل فرهنگی و اجتماعی، همانند نزاع و درگیری های طایفه ای، وابستگی، تضعیف شبکه ها، بی سوادی و ... در تبیین فقر اشاره داشت. همچنین مبارزه با فقر نیازمند طی روندی بلندمدت با نگاه ویژه به رویکردهای قابلیتی و توانمندسازی است که دستیابی به این امر جز در ساییه مشارکت مردم امکان پذیر نیست.
مسئله تجرد: سوژه و زیست جهانِ نو پدید دختران شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
مجرد زیستی دختران و شیوع این فرم از زندگی، تشکیل خانواده به عنوان نهادی بسیار مهم برای جامعه را دچار چالشی جدی نموده است. هدف این پژوهش کشفِ تفسیر و دلایل دختران شهر تهران از انتخاب مجرد زیستی بوده که با روش شناسی کیفی و با استفاده از روش نظریه زمینه ای انجام شده است. به این منظور با 35 دختر مجرد ساکن شهر تهران که به روش نمونه گیری نظری انتخاب شده بودند، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته انجام شد. 11 مقوله اصلی و یک مقوله هسته ای از خلال نظام کدگذاری داده ها استخراج شد. ترجیح رهایی و آزادی، حداکثرسازی منفعت و فردمحوری، گذران اوقات فراغت در قالبِ مدرن، شرایط ایجابی مشاغل جدید و مجازی، خانه مجردی: زمینه های مدرن زیست جهان، سیالیت روابط با دیگران مهم، بازاندیشی بدن و اهمیت آن، گزینش انزوا و تنهایی، بی اعتمادی و بدبینی نسبت به مردان، تهران و آرمانهشر مجردان، ترس از شکست و طلاق مقولات اصلی، همچنین، «تجرد: زیست جهانی چندوجهی» به عنوان مقوله هسته ای بدست آمده از تحلیل داده ها بودند. درنهایت مدل پارادایمی بر اساس مقولات مستخرج از داده ها تنظیم شد. یافته ها بر این دلالت داشتند که دختران مجرد در انتخاب زیست جهان خود تبدیل به عاملان و کنشگرانی فعال شده و دست به انتخاب می زنند؛ مسئله ای که چالشی جدی و چندوجهی را پیش روی جوانان قرار داده است.
خودکشی؛ پاسخی به چرخه حذف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
131 - 151
خودکشی، اقدامی آگاهانه در آزار خود است که به مرگ می انجامد و ازجمله مسائل اجتماعی جامعیه انسانی است که روز به روز بر وسعتش افزوده می شود. مطالعات اخیر خودکشی در ایران نیز نشان داده اند که خودکشی و اقدام به آن در حال افزایش است. این پژوهش درصدد است با یک مطالعیه موردی با روش کیفی و براساس رهیافت نظرییه زمینه ای، علل اجتماعی و فرهنگی اقدام به خودکشی، نوع تعامل فردِ خودکش با خانواده، گروه و جامعه و ارتباط آن با اقدام به خودکشی را مطالعه کند تا به تصویری شفاف تر از زمینه ها و علل منجر به اقدام به خودکشی دست یابد. نوع نمونه گیری هدفمند بوده و با اقدام کنندگان به خودکشی (8 زن و 2 مرد) که در بیمارستان های شهر تهران تحت درمان پزشکی بوده اند مصاحبه شده است. یافته های پژوهش، مواردی ازقبیل رفتارهای خودسرانه، رفتارهای ممنوعه، بهادادن به احساسات عاشقانه و نگرش فرامادی به ازدواج در سطح فردی، برهم خوردن سلسله مراتب قدرت، نبودِ مباحثه و گفتگو و مشارکت، حمایت های مشروط والدین، محدود بودن تعاملات، بی تعهدی همسر در رفع نیازها و خشونت خانوادگی در سطح خانوادگی و باور به تفاوت های جنسیتی در بیان احساسات و آزادنبودن جوانان در همسرگزینی در سطح کلان، شرایط علّی خودکشی شناسایی کرد. بنابر یافته های پژوهش می توان استنباط کرد که بارزترین علت اقدام به خودکشی در این افراد، قرارگرفتن در چرخیه حذف بوده است؛ چرخه ای که معلول شرایط علّی، مداخله ای و زمینه ای خاصی است.
تحلیلی بر چالش های سازمان های مردم نهاد جوانان استان اصفهان در مناسبات با دولت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
145 - 171
علیرغم اهمیت مشارکت در برنامه های توسعه با محوریت سازمان های مردم نهاد (سمن ها) به عنوان محرک اصلی، اما مسئله مشارکت همچنان حل نشده باقی مانده است. اغلب دولت ها از مشارکتی که به ذینفعان این فرصت را می دهد تا به طور اثربخشی بر برنامه های توسعه تأثیر بگذارند، صحبت می کنند و برای آن پیش قدم می شوند اما در واقعیت در برابر آن مقاومت می کنند و امکان برقراری ارتباط مشارکتی به عنوان قلب مشارکت موثر را نمی دهد. این موضع برای فرآیندهای توسعه بسیار مشکل ساز است. زیرا هیچ مشارکت اثربخشی در توسعه بدون ارتباط موثر اتفاق نمی افتد. از این جهت پژوهش حاضر با تمرکز بر مسئله مندی ارتباطات موثر در مشارکت های توسعه و با هدف آسیب شناسی فرایندهایی که تعامل سمن ها و دولت را شکل می دهد یا موانع برقراری ارتباط موثر می شود این پرسش را پیش کشید که دولت چگونه با سمن ها کار می کند؟ با استفاده از روش نظریه زمینه ای برساختی و تکنیک مصاحبه متراکم با 33 نفر از دبیران سمن های جوانان استان اصفهان نتایج نشان داد سمن های جوانان به جزء جدایی ناپذیر شکل سازمانی دولت تبدیل شده اند و یا به عبارتی سمن ها در دولت حک شده اند. حک شدگی نه تنها استقلال، بلکه پایداری آن ها را مسئله مند کرده است. از اینرو است که توصیف سمن ها از تجربه کار کردن با دولت لحظه ای بودن را، در ادراک آن ها حکاکی کرده است. دولت نه تنها فضای فعالیت سمن ها، بلکه ماهیت روابط خود با آن ها را هم تعریف می کند و رویکردی فروکاهنده در مورد ماهیت سمن، عضویت در آن، عملیات اجرایی و اثربخشی طرح ها و حتی رابطه با دولت ایجاد کرده است.
تجربه زیسته افراد با هویت جنسیِ متفاوت در شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
هویت جنسی متفاوت، وضعیتی است که در آن میان جنس زیستی و جنسیت مورد نظر فرد ناهماهنگی وجود دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تجربه زیسته افراد دارای هویت جنسی متفاوت در شهر کرمانشاه است. رویکرد نظری مبتنی بر آراء اروین گافمن در باب «داغ ننگ» و هویت جنسی است. روش پژوهش پدیدارشناسی و فنِ گردآوریِ داده مصاحبه است. تعداد مصاحبه شوندگان 22 نفر از ساکنین شهر کرمانشاه بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها از طریق روش هفت مرحله ای کلایزی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که الف) افراد دارای اختلالِ هویت جنسی از زمان کودکی احساس متفاوتی نسبت به خود دارند. ب) آگاهی افراد جامعه درباریه این افراد اندک، همراه با انگ زنی و آزار جسمی و روحی است؛ خانواده در مواجهه با افراد دارای اختلال هویت جنسی دو دسته اند: مدرن و سنتی. خانواده های مدرن تا حدودی برخوردی حمایت گرایانه دارند اما خانواده هایِ سنتی مواجهه ای سرکوبگرانه و مبتنی بر خشونت اتخاذ می کنند. ج) عمل تغییر جنسیت یک عمل جراحی ترمیمی است، هویت آن ها قبل و بعد از جراحی تغییر چندانی نمی کند. اغلب این افراد بعد از جراحی دارای مشکلات اجتماعی، مالی و جسمی هستند و از نهادهای مسئول انتظار حمایت مالی و معنوی دارند.
تبیین جامعه شناختی چالش ها و فرصت های مرتبط با مدارای اجتماعی شهروندان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
مدارای اجتماعی مفهوم بنیادینی در حوزه تعاملات اجتماعی بشمار می آید و چنانکه برخی متفکرین تأکید کرده اند، تعاملات سازنده و مثبت، شالوده فرایندهای اجتماعی است که در صورت نبود آن، جامعه با مشکلات اساسی روبرو خواهد شد و افراد، تنها راه مقابله با تفاوت ها را خشونت خواهند دانست. به همین دلیل مدارای اجتماعی در شهر تهران که اکثر قومیت های کشور با مذاهب و سلیقه های متفاوت در آن سکونت دارند، مورد بررسی قرار می گیرد.
روش تحقیق پیمایش بوده و برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق را شهروندان 18 تا 70 ساله شهر تهران در بر می گیرد که تعداد 384 نفر از این جمعیت به شیوه نمونه گیری طبقه ای چند مرحله ای و متناسب بر اساس طبقه بندی مناطق شهرداری تهران و با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه کوکران انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد مدارای اجتماعی و پرسشنامه های محقق ساخته استفاده شده است که با نرم افزار spss21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج حاصل از ضریب همبستگی و سطح معنا داری پیرسون نشان داد که هر چند بین متغیرهای دینداری، اعتماد اجتماعی، ارزش های ابراز وجود و احساس امنیت اجتماعی به عنوان فرصت های مرتبط با مدارای اجتماعی رابطه معنا دار و مستقیمی وجود دارد اما بین فردگرایی و جزم اندیشی شهروندان به عنوان چالش های مرتبط با مدارای اجتماعی، رابطه معناداری ملاحظه نگردید که این می تواند مدارای اجتماعی شهروندان را در معرض تهدید قرار دهد. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد که متغیرهای دینداری با ضریب بتا (169/0)، اعتماد اجتماعی (105/0)، ارزش های ابراز وجود (152/0) و احساس امنیت (123/0)، قوی ترین پیش بینی کننده های مدارای اجتماعی در بین شهروندان شهر تهران هستند.
بررسی ارتباط کیفیت زندگی با تغییرات دینداری دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله به بررسی رابطیه میان ابعاد کیفیت زندگی با تغییرات دینداری دانشجویان و تحلیل عوامل مؤثر بر آن می پردازد. جامعیه آماری پژوهش کلییه دانشجویان سه دانشگاه دولتی استان مازندران است که 445 نفر از آنان به روش نمونه گیری طبقه بندی، انتخاب و مطالعه شدند. یافته ها نشان می دهد که گستردگی دو مفهوم کیفیت زندگی و دینداری مانع از تأیید یا رد یک فرض یا بحث قابل اجماع و واحد نمی شود. به همین دلیل نمی توان از رابطیه ساده و یک سویه بین کیفیت زندگی و دینداری صحبت کرد، بلکه برای رسیدن به یک رابطیه واقعی و دقیق باید کلییه شاخص ها و ابعاد حداکثری موضوعات را مبنا قرار داد. ضریب همبستگی متغیرهای کیفیت زندگی و دینداری در این مطالعه مثبت است. یعنی با افزایش و تحولات مثبت در وجوه و شاخص های کلی کیفیت زندگی خانواده های دانشجویان، بر میزان دینداری افزوده می شود. اما در بررسی رابطیه ابعاد جزئی دو متغیر چنین رابطه ای دیده نمی شود. به طور خاص، رابطیه کیفیت زندگی مادی در دو وضعیت خیلی عالی و خیلی ضعیف آن، با دینداری دانشجویان رابطیه منفی را نشان می دهد.
رابطه ی بین آگاهی و ارزیابی از اجرای مجازات های رسمی و نگرش نسبت به جرم (مورد مطالعه: خمینی شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
161 - 190
در دهه های اخیر به موازات افزایش نرخ جرایم و تغییر انواع آن در جامعه ی ایران، میزان اجرای مجازات های رسمی مرتبط با جرایم خاص، توسط دستگاه کیفری در سطح کشور افزایش نسبی یافته است. این مجازات ها، که بعضأ در ملاءعام و انظار عمومی نیز به اجرا در می آیند، صرفنظر از سیاست ها و اهداف اجرایی مدنظر مراجع رسمی و قانونی، واکنش های گوناگونی را در سطح جامعه و افکارعمومی در پی دارند که از منظرهای مختلف، قابل بررسی علمی و تجربی می باشد. این پیمایش با هدف سنجش و ارزیابی تأثیر مجازات های رسمی بر نگرش عموم نسبت به جرم، با استفاده از مفروضات تئوری های بازدارندگی و تقویت پیوندهای اجتماعی به انجام رسیده است. جمعیت آماری شامل تمامی شهروندان بالای 18سال خمینی شهر اصفهان بوده است، که 171 نفر آنان به عنوان نمونه آماری با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند. یافته های تحقیق حاکی از نگرش منفی نسبتأ قوی نسبت به جرم در جامعه مورد مطالعه، میزان آگاهی پایین و ارزیابی مثبت پاسخگویان از اجرای مجازات های رسمی بوده است. در نهایت، رابطه بین متغیرهای آگاهی و ارزیابی از مجازات ها با نگرش نسبت به جرم معنادار بوده است. متغیرهای پیوند اجتماعی و بازدارندگی، 27% از تغییرات نگرش نسبت به جرم را تبیین کرده اند.
چگونگی نقش آفرینی دولت ها در توسعه اقتصادفرهنگ مطالعه تطبیقی کشورهای پیشرفته، رشد یافته و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
139 - 176
تمرکز بر تولید، توزیع و مصرف صنایع فرهنگیِ با ارزش افزوده بالا، از محوری ترین مسیرهای توسعه درکشورهای توسعه یافته است. در اغلب کشورهای پیشرفته ی جهان، دولت ها در برنامه ریزی و مدیریت اقتصادفرهنگ به عنوان صنایعی راهبردی در اقتصاد ملی و توسعه، نقش مهمی داشته اند. توسعه اقتصاد فرهنگ نیازمند نظمی درسیاست گذاری است که هماهنگی و هم سویی کارکردی نهادهای مرتبط با یکدیگر را مبنا قرار داده، و تولید، توزیع و مصرف مستمر و متعادل کالا و خدمات فرهنگی را در سطوح مختلف هدف گیری نماید. تحقق چنین هدف مهم و پیچیده ای، نیازمند نقش آفرینی بهینه دولت به عنوان سیاست گذار اصلی در این زمینه است. هدف این مطالعه، بررسی مقایسه ای میزان توسعه یافتگی اقتصادفرهنگ کشورهای پیشرفته، رشد یافته و ایران، و چگونگی نقش آفرینی دولت ها در آن می باشد. با رویکرد تطبیقی و تحلیل ثانوی آمارهای موجود، توسعه اقتصادفرهنگ10 کشور اول توسعه یافته و 10 کشور اول رشدیافته، با ایران مقایسه و چگونگی نقش آفرینی دولت های آنها نیز با مصاحبه با متخصصین خارجی و داخلی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که در همه کشورهای مورد بررسی دولت بر اساس الگوی حکمرانی خود در اقتصادفرهنگ حضور موثر دارد اما میزان حضور و چگونگی نقش آفرینی آن متناسب با شرایط جامعه و صنایع فرهنگی است اما در ایران ضعف هایی در این خصوص وجود دارد. در این کشورها، آموزش و تامین نیروی انسانی، کسب و کارهای خرد و متوسط فرهنگی، تبلیغات و بازاریابی داخلی و خارجی، شبکه سازی کنشگران فرهنگ و هنر و وجود قوانین حمایت از حقوق مالکیت معنوی هم در داخل و هم در سطح بین المللی مورد حمایت دولت هایشان بوده است.
مقایسه تطبیقی نظام تأمین اجتماعی کشورهای منتخب و ایران؛ درس آموزه هایی برای سیاست گذاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۱
351 - 409
تشریح صحیح و دقیق نظام مستمری یک کشور و بررسی مقایسه ای آن با نظام های بازنشستگی جهان بخش های مهمی از تحلیل سیاستی و طراحی اصلاحات هستند. اگرچه کشورها به لحاظ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی تفاوت های قابل توجهی با هم دارند و امکان پیشنهاد الگویی واحد برای نظام های بازنشستگی تمام کشورها وجود ندارد، از رهگذر مرور تجارب آزموده شدیه کشورهای جهان می توان درس های عینی و عملی برای هر کشور استحصال کرد. در این راستا، در این مقاله با هدف استخراج توصیه های سیاستی برای ایران، تجربیه شش کشور شامل کشورهای دارای مشابهت اقتصادی با ایران (ترکیه، روسیه و هند)، و کشورهای دارای نظام های تأمین اجتماعی موفق (هلند، انگلیس و آلمان) بررسی شده است. بدین منظور، بر اساس مهم ترین اسناد و اطلاعات منتشرشده، کشورهای منتخب در هفت محور کلیدی شامل متغیرهای اقتصادی و بازار کار، متغیرهای جمعیت شناختی، نظام حمایت اجتماعی، رتبیه جهانی نظام بازنشستگی، ویژگی ها و پارامترهای برنامه های بیمیه بازنشستگی عمومی، سخاوتمندی برنامه های بازنشستگی و اصلاحات در نظام بازنشستگی بررسی و مقایسه شدند. یافته های این پژوهش نشان داد که نظام بازنشستگی کشور از وضعیت مطلوب فاصلیه قابل توجهی دارد و ازاین رو نیازمند اصلاحات ضروری است. بر این اساس، در مقاله توصیه هایی در سه حوزیه سیاست گذاری فضای کلان، نظام حمایت اجتماعی، و صندوق های بازنشستگی ارائه شده است.
بررسی عوامل جامعه شناختی مؤثر بر اختلافات درون خانواده در دوره قرنطینه کروناویروس در شهر بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۰
281 - 320
از عوامل مهم گسست و ناپایداری خانواده ها اختلافات درون خانواده است. هدف تحقیق کنونی نیز بررسی عوامل جامعه شناختی موثر بر اختلافات درون خانواده در دوره قرنطینه کرونا بود. روش این تحقیق پیمایشی- تحلیلی و واحد تحلیل فرد و ابزار گرداوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته با پایایی 9/79 درصد بود. جامعه آماری زنان و مردان (335 نفر) مراجعه کننده به شورای حل اختلاف بودند. بر اساس جدول کرجسی مورگان 180 نفر با روش نمونه در دسترس انتخاب شدند. یافته های ضریب همبستگی نشان داد که عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، عاطفی، رعایت پروتکل های بهداشتی و روابط والدین- فرزندان ارتباط قوی و معنی داری با اختلافات درون خانواده داشتند. هم چنین بی توجهی فرزندان به رعایت پروتکل های بهداشتی بیشترین تاثیر را بر اختلافات بین آن ها با والدین داشته است. یافته های رگرسیون چندگانه نشان داد این عوامل قابلیت پیش بینی واریانس اختلافات درون خانواده را دارند. تحلیل مسیر نشان داد که عوامل اقتصادی بیشترین تاثیرگذار مستقیم(374/0) و عوامل فرهنگی بیشترین تاثیرگذار غیرمستقیم( 393/4) بر اختلافات درون خانواده بوده اند. همچنین عوامل اقتصادی و روابط والدین- فرزندان بیشترین تاثیر پذیر از سایر متغیرها بوده اند. نتایج نهایی نشان داد تعارض و تداخل نقش ها بر اختلافات درون خانواده در دوره کرونا تاثیرگذار بوده و نیازمند باز آموزی و بازنگری آن هاست.
زمینه ها و فرایندهای شکل گیری زیست غیررسمی زباله گردی: مطالعه موردی کارگران افغانستانی در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر با هدف شناسایی زمینه ها و فرایندهای شکل گیری زیست غیررسمی زباله گردی در میان کارگران افغانستانی در تهران انجام شده است. روش این پژوهش مطالعیه موردی است و از ابزارهای گوناگون مشاهده و مصاحبه در کنار تحلیل اسناد استفاده شده است. نمونه گیری به شیویه هدفمند ترکیبی صورت گرفته است و مجموعاً با 57 نفر از مدیران و کارشناسان شهری، پیمانکاران، گاراژداران، سرکارگران، زباله گردهای افغانستانی و مطلعین مصاحبه انجام شد. نتایج نشان داد عوامل گوناگونی در سطح کلان، میانه و خرد زمینه ساز حضور زباله گردهای افغان در ایران و زیست غیررسمی آنان در شهر تهران است. عوامل اقتصادی و سیاسی وابسته به کشور افغانستان، عوامل فرهنگی و خانوادگی کارگران هراتی، قوانین مرتبط با اتباع شامل محدودیت فضایی برای تردد و محدودیت اشتغال در ایران، شرایط کاری و مناسبات درون شغلی در میدان زباله، عوامل مرتبط با نقش حکمروایی هیبریدی شهری و عدم منزلت اجتماعی این شغل نزد ایرانیان ازجمله این مواردند. یافته ها همچنین نشان داد درمجموع، چند الگوی مختلف زباله گردی براساس جغرافیای اسکان غیررسمی و تنوع شراکت اقتصادی با پیمانکاران در میان زباله گردهای افغانستانی در شهر تهران قابل ردیابی است. چهار الگوی اقتصاد غیررسمی شامل برون سپاری مجدد، شراکت درصدی، کارفرمایی حداکثری و عدم شراکت با پیمانکار شناسایی شد. مدل های مختلف شراکت اقتصادی دلالت های گوناگونی برای مناسبات قدرت میان زباله گردها، نیروهای واسط و پیمانکاران دربردارد. به طوری که در مدل برون سپاری مجدد و عدم شراکت، پیمانکاران کمترین قدرت و نیروهای واسط بیشترین قدرت را دارند. همچنین در مدل کارفرمایی حداکثری زباله گردها کمترین خودگردانی و پیمانکاران بیشترین قدرت را دارند. نتایج این پژوهش، پیوند ناگسستنی میان عرصه های رسمی و غیررسمی را آشکار کرد و نشان داد عرصیه غیررسمی بیش از آنکه مسئله ای توسعه ای باشد، امری مرتبط با حکمروایی شهری و اقتصاد سیاسی شهر است.
تعامل علوم اجتماعی و حقوق خانواده بر مبنای مصلحت، مورد مطالعه: طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
241 - 258
برخی قوانین و رویههای قضایی در حقوق خانواده، نه تنها با هدف شارع از تشکیل خانواده، مصالح کلان خانواده و ارزشهای بنیادین آن مغایر است، بلکه خود آسیب های اجتماعی گوناگونی را موجب می شود. از این رو، ضروری است که لوازم و پیامدهای اجتماعی هر قانون و رویه ای را در بستر جامعه بررسید. بند ب مادیه 80 برنامیه پنجسالیه هفتم پیشرفت، از «اصلاح قوانین و مقررات و بهبود نظام حکمرانی در راستای ارتقای خانوادهمداری» سخن می گوید. برای رسیدن به این مهم باید در شیویه استنباط احکام خانواده و قانون گذاری و اجرا با درنظرگرفتن آثار و پیامدهای اجتماعی هر قانون بازنگری شود. به نظر می رسد مهم ترین راهکار، توجه به حدودوثغور مصلحت و استفاده از آن در استنباط و اجرای احکام از مسیر احکام حکومتی است. هرگونه آسیب اجتماعیِ معتنابهی مربوط به خانواده خلاف مصلحت به نظر می-رسد. حکم عقل و بنای عقلا در رجوع جاهل به عالم از ضرورت استفاده از دستاوردهای دانشمندان علوم اجتماعی به مثابیه مرجعی برای تشخیص مصلحت پرده برمی دارد. درواقع، ضرورت تغییر قوانین خانواده در راستای مصالح اجتماعی نشاندهندیه ضرورت انجام پژوهش های میانرشتهای معتبر برای هماهنگی بیشتر بین قوانین با مصالح اجتماعی است. این پژوهش مدعی است بر اساس مصلحت خانواده و جامعه باید اصلاحات ویژه ای در قوانین مربوط به خانواده، از راه تعامل علوم اجتماعی و حقوق خانواده انجام شود. در این راستا، طلاق عاطفی را به عنوان یکی از آسیب های اجتماعی برمیرسد و لوازم مصلحت را با توجه به دستاوردهای علمی علوم اجتماعی دنبال میکند و راهکارهایی را به قانونگذار پیشنهاد میدهد.
واکاوی ارتباط مطالبه گری اجتماعی با پیشرفت اجتماعی (مطالعه ای در میان کشورهای رانتی منتخب در خاورمیانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۰
421 - 460
پیشرفت اجتماعی، توانایی جوامع انسانی برای برطرف کردن نیازها، دستیابی به رفاه و استفاده اعضای آن از فرصت های زندگی قلمداد می شود. این ویژگی با فعال شدن ساز و کارهای کنشگرانه، یعنی مطالبه گری اجتماعی قابل تحقق است. در صورت پراکندگی مطالبه گری، با احتمال شیوع ناهنجاری و تخریب متقابل جامعه و دولت همراه خواهد شد. امنیت اجتماعی، یکی از مهمترین میانجی های جامعه شناختی در تسریع یا تعویق پیشرفت اجتماعی تعریف می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی تجربی ارتباط مستقیم و غیرمستقیم مطالبه گری اجتماعی با پیشرفت اجتماعی از طریق امنیت اجتماعی بر اساس نظریاتی مانند توسعه اجتماعی، مطالبه گری تأملی و کنش ارتباطی می باشد. پژوهش حاضر کمی و با روش تحلیل ثانویه انجام شده است. داده های متغیر وابسته پیشرفت اجتماعی، متغیر مستقل مطالبه گری اجتماعی و متغیر میانجی امنیت اجتماعی از داده های قابل استخراج از تارنماهای رسمی سازمان ضرورت پیشرفت اجتماعی، بانک جهانی، لگاتوم و دولت شکننده از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۰ برای چهار کشور ایران، عربستان، عراق و امارات متحده عربی که همگی دارای ویژگی های مشترک اقتصادی و دینی هستند، گردآوری شده است. علی رغم تأیید روایی و پایایی متغیر های ذکر شده،در تحقیق حاضر مجددا با روش تحلیل عامل تأییدی شاخص های آلفای کرونباخ، روایی همگرا و واگرا تأیید شده است. داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزاهای SPSS27 و Smart Pls3 تحلیل شدند. نتایج نشان می دهدکه مطالبه گری اجتماعی شهروندان رابطه مستقیم و غیرمستقیم با پیشرفت اجتماعی با میانجی گری امنیت اجتماعی دارد.
نقد سیاست اجتماعی در باب زنان سرپرست خانوار در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
جامعیه ایران بیش از یک قرن است که در معرض تغییرات اجتماعی-اقتصادی قرار دارد و به سرعت نهادهای سنتی از جمله خانواده دستخوش تغییر شده است. یکی از نشانه های این تغییرات افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار است؛ زنانی که به گواهی آمار جزء فقیرترین فقرا قرار دارند. هر کشوری از جمله ایران، برای این گروه از زنان براساس ارزش ها و ایدئولوژی های حاکم بر آن کشور سیاست ها و برنامه هایی را در نظر گرفته است. هدف این پژوهش، نقد و بررسی سیاست اجتماعی در باب زنان سرپرست خانوار از طریق بررسی قوانین مکتوب ایران پس از انقلاب است که با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و با رجوع به متن قوانین اساسی، مدنی، جامع نظام رفاه و تأمین اجتماعی، کار و برنامه های پنج سالیه پس از انقلاب به این مهم می پردازد. برای فهم بهتر سیاست اجتماعی در ایران، مروری بر گونه شناسی هایی از سیاست اجتماعی در کشورهای مختلف با ایدئولوژی های متفاوت در بخش نظری داشته ایم. یافته های این پژوهش نشان می دهد قوانین ایران در حوزیه قوانین اساسی، بیشتر سوسیال دموکرات و فراگیر؛ در حوزیه قوانین مدنی، سنتی و غیرواقع گرا؛ و در حوزیه حقوق اجتماعی تا حدی رو به سیاست های لیبرالی و بازارمحور است. در ایران نقش اصلی زنان، خانه داری و مادری است، اما اگر به طور ناگهانی سرپرست خانوار از خانه غایب شود، براساس سیاستِ توانمندسازیِ زنان سرپرست خانوار، انتظار می رود این زنان در عین حفظ نقش قبلی خود، خانه را به قصد کار ترک کنند. اگر سیاست ما بر نقش سنتی زنان تأکید دارد، چرا در پی توانمند سازی زنانیم؛ به نظر می رسد در این سیاست ها ناهمخوانی هایی وجود دارد.
پدیدارشناسی تجربه زیسته هویت های دو جنسیتی از تعاملات خانوادگی تا تعاملات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۹ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
191 - 212
این پژوهش با هدف رسوخ به بطن تجارب زیسته هویت های دو جنسیتی در تعاملات اجتماعی انجام شده است. توصیف تجربه و درک هویت های دو جنسیتی و پیامدهای این وضعیت جهت شناخت زیست جهان این افراد، از اهمیت به سزایی برخوردار است. بر همین مبنا، روش شناسی پژوهش حاضر کیفی است و با رویکرد تفسیری- ساختی انجام شده است. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند با 26 نمونه با افراد دو جنسیتی هرمافرودیت و تراجنسی مصاحبه عمیق بعمل آمده است. تجربیه زیسته هویت های دو جنسیتی در تعاملات اجتماعی، نشان از درک این موقعیت به مثابه تعارض جنسی، دوگانگی در نقش، تبعیض، عدم تایید والدین و جامعه، احساسات آزار دهنده رنج و عذاب، احساس ترس، ناامیدی، خشونت و نزاع در تعاملات تا نفرت و بیزاری به جسم خوداست. این تجربه و درک آنان در طیفی از طرد اجتماعی، محرومیت، تبعیض موقعیتی، تا بی حیثیتی و بدنامی و برچسب اجتماعی در تعاملات اجتماعی دلالت می کند. برساخته های معنایی این افراد حاکی از آن است که هویت های دو جنسیتی در حال تجربیه زیست جهان پیچیده، ناامن و دشواری هستند.
خوابگاه دانشجویی و آسیب های اجتماعی دختران (مورد مطالعه: خوابگاه های دانشجویی دانشگاه های دولتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
بحث تأثیر فضای خوابگاه دانشجویی بر شیوع و تعمیق آسیب های اجتماعی در بین دانشجویان، همواره یکی از بحث های مهم و البته همچنان باز است که هنوز پاسخ واحدِ روشن و مورد اجماعی در باب این تأثیر وجود ندارد. مقالیه حاضر با مسئله سازی این موضوع، با ترکیبی از روش های کمّی (پیمایش با تکنیک پرسش نامه) و کیفی (تحلیل محتوای کیفی با تکنیک مصاحبیه عمیق نیمه ساختاریافته و بحث گروهی متمرکز) در قالب طرح متوالی تبیینی به بررسی شیوع و دامنیه آسیب های اجتماعی در بین 2500 نفر از دانشجویان دختر ساکن در خوابگاه های دانشجویی در 10 منطقیه دانشگاهی و 22 دانشگاه تحت پوشش وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در سطح کشور پرداخته است. یافته ها نشان داد که در مجموع، میزان شیوع آسیب های اجتماعی در بین دانشجویان دختر خوابگاهی، در حد پایین است و شکل آسیب های اجتماعی در بین آنان، عمدتاً مربوط به امر جنسی و از نوع روابط دوستی است (رابطیه دوستی، رابطیه جنسی و پارتی)؛ به طوری که میزان شیوع رابطه با جنس مخالف در بین دانشجویان بالاست و حدود یک چهارم دانشجویان این رابطه را تجربه کرده اند. علاوه براین، شایع ترین مواد دخانی مصرفی در بین دانشجویان، ابتدا قلیان و سپس سیگار، مشروبات الکلی، موادّمخدر و پیپ بود. نتایج تحقیق، گرچه بر میزان بالای شیوع رابطیه دانشجویان دختر با جنس مخالف دلالت دارد، اما گویا بخش اعظم این تجربه مربوط به زمان قبل از ورود به دانشگاه به طور عام و خوابگاه به طور خاص بوده و در نتیجه فضای دانشگاهی و خوابگاهی سهم جزئی در این زمینه داشته است.