فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۴۱ تا ۳٬۰۶۰ مورد از کل ۳٬۲۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
مرگ به عنوان یک امر طبیعی در هر فرهنگی بار معنایی خاصی دارد. از این رو مرگ را نمی توان صرفاً یک رخداد زیستی دانست. چه، جهان فرهنگی پیرامون انسان، مشحون از مناسبات معنایی است که هر رخدادی در آن قالب قابل تفسیر و معناست.
طبیعی است «مرگ» به عنوان یک امر محتوم و قطعی جایگاه مهمی را در نظام معنایی و قلمروی فرهنگی هر جامعه ای داشته باشد. چه، نوع انسان به عنوان یک موجود خلاق و خودآگاه در این قلمرو معنایی برای خود، هویتی کسب می کند و «مرگ و زندگی» خود را نیز در آن چارچوب معنا خواهد کرد. از این رو مرگ ارتباط تنگاتنگی با بومی دارد که باشندگان در آن زندگی می کنند. این رابطه دو سویه بین فرد و خاستگاه بومی اش آنچنان مهم و حیاتی است که در صورت بروز هرگونه اختلال در این رابطه یقیناً فرد را دچار بحران هویتی خواهد ساخت. در این سطور سعی خواهد شد با الهام از اندیشه های لوکاچ در باب شخصیت مساله دار و نیز نظر هایدگر در باب بوم و مرگ دو فیلم «یک بوس کوچولو» ساخته بهمن فرمان آرا و «از کرخه تا راین» اثر ابراهیم حاتمی کیا را مورد تحلیل قرار دهیم.
گفتمان خاموش مدیریت بدن زنان؛ مورد مطالعه: زنان 17 تا 50 ساله شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۰
149 - 178
حوزههای تخصصی:
گرایش زنان به مدیریت افراطی بدن موضوع این مطالعه است. برای دستیابی به درکی عمیق و تفهم معنای ذهنی زنانی که اقدام به مدیریت افراطی بدن می نمایند رویکرد کیفی، پارادایم تفسیری و روش نظریه زمینه ای انتخاب شد. حجم نمونه شامل 30 نفر از زنان 17 تا 50 سال کرمان است که با نمونه گیری نظری و هدفمند انتخاب شده اند. داده ها با مصاحبه عمیق جمع آوری و با نرم افزار مکس کیودا کدگذاری و تحلیل شدند. مقوله مرکزی عبارت است از «مدیریتِ بدنِ زنان به مثابه خشونتی خاموش در کنترل مردان». به عبارت دیگر ابعاد گوناگونِ مدیریت بدن زنان، حاصل انتظارات و تلاش های مردان است که تحت تأثیر ساختار ظاهرگرایانه و جنسیت محورِ جامعه؛ زنان را وادار می کنند به شکل افراطی به بدن خود توجه کنند تا رضایت مردان جلب شود. بدین ترتیب زنان در محیط های خشن رقابتی، با الهام گیری از الگوهای زیبایی و متنوع و متغیر کردن معیار های زیبایی و... دچار بحران اضطراب، اعتمادبه نفس و منزلت اجتماعی می شوند.
تأثیر فرهنگ و معیشت در شکل گیری کالبدی و فضایی زیستی خانه های سنتی شهر پاوه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
151 - 175
حوزههای تخصصی:
معماری بومی شاخه ای از معماری بر پایه نیازهای منطقه ای و مصالح ساختمانی است که بازتاب سنت های منطقه ای است. شهر پاوه در شمال غربی استان کرمانشاه با قدمتی بیش از سه هزار سال بسیاری از بناهای ارزشمند را در خود جای داده است که به صورت پلکانی و با توجه به توپوگرافی زمین ساخته شده اند. هدف مقاله حاضر، بررسی تأثیرگذاری فرهنگ و معیشت در شکل گیری کالبدی و فضایی زیستی خانه های سنتی پاوه است. روش این تحقیق از نوع کاربردی، و به لحاظ ماهیت از نوع پیمایشی، و به لحاظ شیوه تحلیل داده ها، توصیفی تحلیلی است. داده ها به دو روش آماری و مشاهده تجزیه وتحلیل شده اند. اطلاعات از طریق معیارهای معیشتی، موقعیت جغرافیایی، نوع مصالح، فرهنگ، عوامل محیطی و با روش مشاهده در بهار 1402 جمع آوری شد و از طریق آزمون های تحلیل عاملی و رگرسیون با نرم افزارهای SPSS و LISREL تجزیه وتحلیل شد. اعتبار سنجی روایی پرسشنامه از طریق اعتبار محتوایی و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ تأیید شد. با تحلیل عاملی تأییدی مؤلفه های تحقیق با بار عاملی بالای 0 .4 شناسایی و تأیید شدند. براساس یافته ها، مؤلفه فرهنگ و اقلیم بالاترین تأثیر را بر شکل گیری کالبدی و فضایی خانه های سنتی شهر پاوه دارند. ویژگی های فرهنگی، اجتماعی، مذهبی، معیشتی شامل استفاده از مصالح بوم آورد، سلسله مراتب فضایی، تفکیک درست فضاها، ساخت خانه ها در بالا یا کنار یکدیگر و توجه به نکات اقلیمی از جمله جهت گیری صحیح، به کارگیری کرسی چینی، ابعادمناسب بازشوها و... مهم ترین عوامل در شکل گیری کالبد و سازمان فضایی خانه در پاوه است.
پژوهش به مثابه برساخت: چهارچوب روش شناختی نظریه کنشگر-شبکه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۰)
131 - 153
حوزههای تخصصی:
نظریه کنشگرشبکه دلالت های روش شناختی مهمی دارد و در چند سال اخیر به ویژه در رشته های علوم اجتماعی بسیار مورد استفاده قرار گرفته است. پژوهشگران زیادی با علایق گوناگون به عناصر روش شناختی (و هستی شناختی) این نظریه توجه کرده اند. با این حال، همواره ابهاماتی در این که این چارچوب دقیقاً چیست و چگونه در پژوهش های کیفی کاربرد دارد، وجود داشته است و به ابهامات و پرسش هایی در این باره دامن زده است. ما در این مقاله سعی می کنیم عناصر این چهارچوب را روشن کنیم. دروهله نخست عناصر هستی شناختی کلیدی نظریه کنشگرشبکه استخراج خواهیم کرد و بر اساس آن برخی از قواعد کلی روش شناختی آن را بر اساس منابع اصلی این نظریه طرح می کنیم. سپس با استفاده از ابزارها یا مفاهیمی از نشانه شناسی، پدیدارشناسی، و قوم نگاری، چارچوبی روش شناختی چهار مرحله ای را برای پژوهش های کیفی مبتنی بر ای ان تی به همراه راهبردها، روش ها و ابزارهای آن ها پیشنهاد می کنیم و به برخی از پرسش های آن ها پاسخ خواهیم داد.
نگاهی جامعه شناختی به مفهوم تنظیم گری محیط زیست در پرتو اصول 8 و 50 قانون اساسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازآنجاکه محیط زیست سازنده بستر و شالوده زیستی انسان و سایر موجودات زنده است، از اهمیت بنیادین و انکارناپذیر ی برخوردار است؛ اما علی رغم این جایگاه، توسعه صنعتی و فناورانه ی جهانی، به ویژه در دو قرن اخیر، سبب ساز تغییرات ناخواسته و اغلب ناخوشایند و تخریب محیط زیست در بسیاری از مناطق جهان شده است. ازاین رو بسیاری از دولت ها ناچار از تنظیم گری مستقیم و غیرمستقیم در حوزه حفاظت و بهبود محیط زیست هستند. در ایران نیز دولت با به کارگیری تنظیم گری حقوقی، تلاش دارد تا دشواره ها و چالش های محیط زیستی را حل کند و دستکم از پیشروی تخریب و فرسایش آن به مثابه یک پروبلماتیک اجتماعی جلوگیری کند؛ چنانکه اصل 50 قانون اساسی ایران نیز بر تنظیم گری محیط زیست تأکید دارد. مقاله پیش رو با بهره گیری از روش توصیفی و تحلیلی و با نگاهی جامعه شناختی، به بررسی نحوه تنظیم گری محیط زیست در پرتو اصل 8 و 50 قانون اساسی می پردازد. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که با بهره گیری از ظرفیت های قانون موجود، باید رویکردی ترکیبی اتخاذ شود که از فواید و کارآمدی دیگر شیوه های تنظیم گری برای جبران نقصان ها و پر کردن خلأهای تک رویکردی بهره بگیرد.
مطالعه پدیدارشناختی تجربه تنهایی در بین دانشجویان با رویکرد تفسیری (مورد مطالعه: دانشجویان پسر خوابگاه شهید آشتیانی دانشگاه علامه طباطبایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
31 - 60
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف واکاوی تجربه تنهایی در دانشجویان خوابگاهی پسر دانشگاه علامه طباطبایی و شناخت راهبرد های آنها در مواجهه با این تجربه نوشته شده است. برای نیل به این مقصود، به منظور تأمین حساسیت نظری مقاله، چهار رویکرد کنش متقابل، روان پویشی، اگزیستانسیال (وجودی) و شناختی انتخاب شدند و در بخش روش نیز، از پدیدارشناسی تفسیری استفاده شد. تحلیل پدیدارشناسانه تفسیری، هر دو سنت پدیدارشناسی هرمنوتیکی و متعالی را یکپارچه می کند و با استفاده از اصول نظری پدیدارشناسی هرمنوتیکی و خاص انگاری، به کشف معنابخشی افراد به تجربه های مهم مبادرت می ورزد. نمونه های مورد مطالعه به تعداد 12 نفر، با استفاده از نمونه گیری هدفمند، از میان دانشجویان خوابگاه شهید آشتیانی دانشگاه علامه طباطبایی انتخاب شدند. در نهایت، با اتکا به روش پدیدارشناسی تفسیری و چارچوب مفهومی مناسب، مضامین اصلی «جامعه رقابتی»، «جامعه نظارتی و ناامن»، «حکمفرمایی سکوت» و «جامعه یک رنگ» حاصل شدند و سه راهبرد «انکار تنهایی»، «درون گرایی» و « انفعال» به عنوان راهبرد های دانشجویان در مواجهه با تنهایی کشف شدند.
سوشیال تئوری انتقادی در مکتب اصالت فطرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۹)
71 - 95
حوزههای تخصصی:
منظور از «مکتب اصالت فطرت» بهره گیری از رویکردهای فلسفی و دینی رایج نیست؛ بلکه مقصود، طرح ایده هایی است که اگرچه در یک جغرافیای معین شکل گرفته اند، ولی می توانند در مستوای جهانشمول مورد استفاده قرار بگیرند. به دلیل امکان وجود روایت های مختلف از مدرنیته؛ می توان با بازخوانی و بازسازی سنت تاریخی و تمدنی خود، وضعیت خود را بنحو غیریوروسنتریکی صورتبندی کرد و آن را مبنای ترسیم دورنمای آینده قرار داد. لذا، نیازمند بهره گیری از ایده ها و مفاهیمی هستیم که در زیست جهان اسلامی یا در ارتباط با آن شکل گرفته باشند. در این مقاله به مفاهیم و ایده های کلیدی برخی از اندیشمندان از جمله علامه طباطبایی (مفهوم ادراکات اعتباری)، علامه جعفری(مفهوم فرهنگ مشترک بشری)، سیدمحمدباقر صدر (مفهوم منطقهالفراغ)، علی شریعتی (مفهوم جامعه ی عوضی)، امام موسی صدر(مفهوم ادیان در خدمت انسان)، سیدحسین العطاس (مفهوم ذهن مُنقاد)، مالکوم ایکس (مفاهیم House Negro و Field Negro)، رضا داوری اردکانی (مفهوم عقل گلخانه ای) پرداخته می شود.
معشوقِ غزلیات سعدی: هویت و دلالت های طبقاتیِ فاصله گزینی وی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
129 - 149
حوزههای تخصصی:
نوع تعامل عاشق و معشوق در ژانر غنایی در ادبیات فارسی از آغاز تا امروز شکل های متفاوت به خود گرفته است. یکی از این موارد، تعامل رایج عاشق و معشوق در غزل کلاسیک فارسی است که بسیار فاصله مند و به ظاهر نامتعارف می نمایاند، در حالیکه وضعیت و موقعیت سوژه ها نیازمند کشف مناسبات طبقاتی بوده؛ که به صورت ضمنی و پنهان در متن گسترانده شده است. تبیین این مسئله مستلزم دلالت یابی کنش ها و وضعیت کارگزاران متنی به مثابه سبک زندگی و فاصله گزینی هویتی-طبقاتی آنها ا ست. بر همین اساس ضمن تبیین وجوه فاصله گزینی عاشق و معشوق، دلایل فاصله-گزینی متفاوت آنها با تکیه بر آرای برخی از متفکران مطالعات فرهنگی، انسان شناسی فضا، جامعه شناسی بدن و با توجه بستر تاریخ اجتماعی-فرهنگی تولید متن، در غزل سعدی دلالت یابی و تفسیر شده است. نتیجه نشان می دهد که در غزل سعدی سبک زندگی معشوق را می توان در سه سطحِ تعلقات و دارایی، وضعیت-کنش بدنی و در نهایت کنش ها، در مقام نشانگان طبقاتی و فاصله گزینی فردی و اجتماعی وی طبقه بندی کرد. برآیند هر سه سطح، امتناعی مدرج است که به مثابه شکلی از بالا دست نمایی واقعی یا نمایشی از معشوق سر می زند: از شکل خفیف و نسبتاً ضمنی یعنی نمایش دارایی ها و اظهار ژست های خاص بدنی تا امتناع آشکار که برآمده از کنش های تدافعی-وجوهی از بی اعتنایی- است، شروع می شود تا شکل خشن و تهاجمی خود، ذیل انواع یغماگری تداوم می یابد. یغماگری که همسو با فرهنگ ترکانِ حاکم یا غلام و کنیز به مثابه مصداقی از منزلت و افتخار هویتی-طبقاتی و نشانه تن آسایی واقعی یا نمایشی، مفروض است.
عادی سازی فساد و مولفه های موثر بر آن در ورزش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
121 - 153
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق شناسایی و ارزیابی عوامل (درونی و بیرونی) موثر بر عادی سازی فساد در ورزش است، لذا با شناسایی این شاخض ها به تحلیل فساد ورزشی پرداخته می شود. جامعه تحقیق، 23 نفر از خبرگان بین المللی می-باشد که در زمینه فساد سابقه پژوهش و مطالعه داشته اند. بر اساس مرور ادبیات و پیشینهء پژوهش 15 شاخص شناسایی و استخراج شد. برای تجزیه تحلیل داده ها از روش ترکیبی تئوری تصمیم گیری چند معیاره فازی شامل: ANP بر اساس DEMATEL استفاده شد. نتایج روابط علّی-معلولی این پژوهش نشان داد که شاخص های جهان بیرونی ( 8 شاخص) به عنوان عوامل اثرگذار (علت)، شناخته شدند. از این بین، شاخص بهشت گمشده، فراوانی فرصت های فساد و هزینه ی پایین مشارکت در فساد، به ترتیب اثرگزارترین بودند. برقرارسازی نظام پایش و بررسی ها برای شناسایی ساختارهای فسادزا و محدود کردن فرصت های فساد، متناسب سازی نظام جرم و مجازات، تلاش برای مقابله با بی تفاوتی و بی حسی اجتماعی، ایجاد سیستم های آموزشی کارآمد جهت همراه کردن جامعه با استراتژی تقبیح فساد، ایجاد سازوکارهای تشویقی برای اقدامات افشاگرانه، می تواند تحمل فساد را در جامعه تا حدود زیادی پایین بیاورد و سهولتِ مشارکت در فساد را از بین ببرد.
گونه شناسی مطالعات ایرانی در قلمرو جهانی شدن/ سازی آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۰
39 - 74
حوزههای تخصصی:
جهانی شدن/ سازی به پدیده ای بدل شده است که همچنان بر بسیاری از قلمرو های کنش کنونی بشر سایه انداخته است. از این رو، ژر ف کاوی درباره رهاورد های خوانش های گوناگون از این پدیده که به گفتمان ها و کنش های ناسازواری انجامیده است گریزناپذیر به نظر می رسد. هدف این مقاله، دریافت سوگیری مطالعات ایرانی در قلمرو جهانی شدن/ سازی آموزش عالی است. نخست با بازنگری ادبیات نظری، چارچوبی برای گونه شناسی فراهم شد. در گام دوم، پس از غربال روشمند از میان 70 مقاله، 29 مقاله برای بازکاوی، برگزیده شد. یافته ها برپایه بازکاوی محتوایی به گونه شناسی سه گانه ای از این مطالعات انجامید: مطالعات همسو با رویکرد نولیبرال (55 درصد)، مطالعات بازمانده از بازشناسی دو رویکرد یا آشفته (38 درصد) مطالعات نقادانه/ دگراندیشانه (7 درصد). بر پایه الگو های گونه شناسی دانشگاهی، مطالعات بازکاوی شده، در دوگونه دانشگاه پژوهشی/ پایدار و نهاد های آموزش عالی صنفی/ شرکتی/ بنگاهی جای گرفتند. رهیافت های چنین داده هایی کم و بیش، می تواند روشنگر برخی از کاستی ها و دشواری های آموزش عالی ایران در رویارویی با پدیده جهانی شدن/ سازی انگاشته شود که در چارچوب دو پرسش پژوهشی، پایان بخش این مقاله است.
نگاه جامعه شناختی به عملکرد رسانه ها در نابرابری پخش رویدادهای ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
115 - 152
حوزههای تخصصی:
رسانه ها از طریق تطابق یا چالش دادن نقش های جنسیتی متداول و ترتیب دهی دیدگاه های جامعه به ورزش زنان تأثیر می گذارند. ورزش به طورمعمول به عنوان یک دنیای مردانه در نظر گرفته می شود و بسیاری از افراد معتقدند که ورزش زنان جذابیت کمتری دارد. هدف این تحقیق، تحلیل جامعه شناختی نقش رسانه ها در ترویج نابرابری در پوشش رویدادهای ورزشی است. روش تحقیق به صورت مرور نظام مند و تحلیل منابع ثانویه انجام شد و با استفاده از تکرار و تنوع منابع، داده ها جمع آوری و تحلیل شدند. جستجوی منابع در پایگاه های اطلاعاتی معتبری مانند وب آوسیس، اسکوپوس، اشپرینگر، امرالد و الزویر و غیره انجام شد. محدوده زمانی جستجو از ژانویه 2005 تا ژوئن 2022 بود و مقالاتی که به ورزش زنان متمرکز نبودند حذف شدند. با وجود پیشرفت های چشمگیر در ورزش های زنان و توانایی بالای ورزشکاران زن در ایجاد نمونه های مثبت، پوشش رسانه ای آن ها نسبت به ورزشکاران مرد همچنان محدود است. این نابرابری در نحوه نمایش ورزشکاران زن در رسانه ها به وجود آمده و باعث عدم احترام به آن ها می شود. برای تسهیل موفقیت ورزش زنان، باید به آن ها پوشش رسانه ای باکیفیت بیشتر و جلب احترام به عنوان ورزشکاران قدرتمند توجه کرد. تصورات جامعه از ورزش زنان تا حد زیادی تحت تأثیر رسانه ها است. فقدان پوشش رسانه ای باکیفیت باعث می شود ورزشکاران زن از اهمیت کمتری برخوردار شوند و فرصت کمی برای ایجاد علاقه به ورزش می دهد. تبعیض هایی که در رسانه ها وجود دارد، موفقیت ورزشکاران را بی اهمیت جلوه می دهد و باعث عدم احترام جامعه می شود. برای اینکه ورزش زنان فرصتی برای موفقیت واقعی داشته باشد، باید به آن ها پوشش رسانه ای بیشتر و باکیفیت بالاتری داده شود که به جایگاه آن ها به عنوان ورزشکاران قدرتمند احترام بگذارد.
واکاوی کیفیت فعالیت موسیقیایی زنان با رویکرد نظریه داده بنیاد (مورد مطالعه: زنان مشارکت کننده در کلاس های موسیقی شهر برازجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
128 - 154
حوزههای تخصصی:
در ایران، فعالیت موسیقیایی زنان همیشه مورد بحث و مناقشه بوده است. اما با گسترش ایده های تجدد این بحث و چالش شدت و حدت بیشتری یافته است. از یک طرف، فعالیت موسیقیایی زنان در شرع و عرف سنتی چندان پذیرفته و مرسوم نیست، از طرفی دیگر، با گسترش فرصت های آموزشی و حقوقی برابرگرای جنسیتی زنان بیشتری وارد عرصه های موسیقیایی می شوند. در چنین وضعیتی، شناسایی کیفیت فعالیت موسیقیایی زنان از منظر زنان فعال در عرصه موسیقی می تواند به توصیف و فهم دقیقتر شرایط و موانع فعالیت موسیقیایی زنان کمک نماید. از اینرو، پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش نظریه داده بنیاد ماهیت، شرایط، محدودیت ها، راهبردها و پیامدهای فعالیت موسیقیایی زنان مشارکت کننده در کلاس های موسیقیایی شهر برازجان را مطالعه نموده است. روش نمونه گیری، هدفمند با رعایت حداکثر تنوع بوده است. اطلاعات لازم از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و داده ها با روش تحلیل مضمونی و کدگذاریِ سه مرحله ای باز، محوری و گزینشی تحلیل شدند. بر اساس تحلیل داده ها می توان ماهیت فعالیت موسیقیایی این زنان را از نوع محدود در فضایی سرکوبگرانه توصیف کرد که متأثر از موانع و الزامات اجتماعی و فرهنگی، کمبودهای زیرساختاری، پتانسیلهای تسهیلگرانه تکنولوژی های نوین، و ظهور و گسترش نگاه جدید به فعالیت موسیقیایی می باشد. همچنین فعالیت موسیقیایی برای این زنان دارای پیامدهای فردی، اجتماعی و فرهنگی بوده است.
تحلیل و نقد گفتمان تعلیم و تربیت لیبرال در نسبت با مفهوم تلقین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
163 - 186
حوزههای تخصصی:
در مکتب تعلیم و تربیت لیبرال عامل تلقین با خلل در تفکر انتقادی و نقص در قوه عقلانیت منجر به از دست رفتن خودمختاری عقلانی و استقلال شخصیتی دانش آموز می شود. در این نگرش تعلیم و تربیت تلقینی با تکیه بر اقتدار معلم و مرجعیت نهاد آموزشی به دنبال القای آموزه های اخلاقی، سیاسی و دینی خاص به ذهن دانش آموز است. از اینرو تلقین مرز میان تعلیم و تربیت خوب و بد است. اما آیا تلقین یکسره منفی و نامناسب است؟ آیا تعلیم و تربیت لیبرال خود واجد ویژگی های تعلیم و تربیت تلقینی است؟ این پژوهش کیفی با روش تحلیل مفهومی به دنبال درک ماهیت تلقین در گفتمان تعلیم و تربیت لیبرال است. ادعای پژوهش این است که گفتمان تعلیم و تربیت لیبرال در تلقینی خواندن اشکال دیگر تعلیم و تربیت موجه نیست. زیرا نخست این که تلقین در برخی از زمان ها و موضوعات آموزشی و عقیدتی مناسب و بلکه لازم است. دوم این که تحقق مولفه هایی مانند پرورش قوه عقلانیت و تفکر انتقادی و خودمختاری به شکل ایده آل و مطلق در تعلیم و تربیت امکان پذیر و حتی مناسب نیست. سوم این که تعلیم و تربیت لیبرال خود با پشتیبانی منابع قدرت و مرجعیت برنامه درسی پنهان به دنبال تلقین نوعی آموزه خاص عینی گرایی علمی در فرایند آموزش است و لذا انتقادات آن نسبت به سایر اشکال تعلیم و تربیت دارای نوعی ویژگی خودارجاعی است. بنابراین خالی کردن فضای تعلیم و تربیت از ارزش های اخلاقی و آموزه های مذهبی به بهانه تلقینی خواندن آن از سوی مدافعان لیبرال امری نادرست و مخاطره آمیز است.
تجربه زیسته زنان در مراکز پشتیبانی از جنگ (مورد مطالعه: کارگاه خیاطی در دانشگاه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حضور زنان در فعالیت های اجتماعی متنوع و متکثر در فرآیند پیروزی انقلاب و بعد از آن، نوع جدیدی از کنشگری زنان را به منصه ظهور گذاشت که با نوع نقش آفرینی اجتماعی زن در رویکرد سنتی و مدرن تفاوت داشت. این نوع کنشگری قابلیت ارائه یک الگوی جدید را دارد که می تواند برای سیاست گذاری امروز ما در حوزه زنان الهام بخش باشد. فعالیت زنان در مراکز پشتیبانی جنگ و به طور خاص کارگاه خیاطی دانشگاه اصفهان از مصادیق این کنشگری است. هدف این پژوهش بررسی تجربه زیسته این زنان با روش پدیدارشناسی است. به همین منظور با 16 نفر از زنان فعال در کارگاه خیاطی مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته صورت گرفته است. یافته ها نشان می دهد که این فعالیت منجر به بازیابی هویت اجتماعی برای زنان شده است. هویتی اجتماعی که ذیل آن رشد می کنند و احساس رضایت و کارآمدی دارند. این اتفاق هم چنین در یک ساختار منسجم، منعطف و کارآمد و فضایی متعالی رخ می دهد. ساختاری که اقتضائات زیست زنانه را فهم می کند و فضایی که شبکه روابط انسانی در آن مبتنی بر ارزش های الهی است. در این میان روش مواجهه خانواده ها با تغییر در نقش های زنانه متفاوت است اما در مجموع می توان گفت با تغییر فضای ذهنی و قلبی جامعه درباره اهمیت حضور زنان در نظام سیاسی جدید، اکثریت جامعه ایرانی نقش آفرینی زنان در عرصه های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را پذیرفته است.
سیاست پژوهی نشاط اجتماعی معلمان ابتدایی (مورد مطالعه: شهرستان معمولان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱)
123 - 154
حوزههای تخصصی:
ازنظر بس یاری از متخصص ان و صاحب نظران، مهم ترین عام ل ناکارآم دی سیاس ت گذاری آموزش وپرورش ای ران، منطب ق نب ودن سیاس ت ها و تصمیم ه ای ای ن ح وزه ب ا پش توانه های علم ی، نظ ری و پژوهش ی اس ت. هدف از این پژوهش سیاست پژوهی نشاط اجتماعی معلمان مقطع ابتدایی بر اساس رتبه بندی عوامل مؤثر بر نشاط اجتماعی است. ازآنجاکه سیاست پژوهی یک فرآیند است؛ لذا در مرحله آماده سازی به گردآوری اطلاعات، در مرحله مفهوم سازی برای کسب اطلاعات مقدماتی به مصاحبه نیمه ساختاریافته با تعدادی از مشارکت کنندگان پرداخته شد و از نظریه های سلیگمن، تاو و داینر، شو و گیدنز استفاده شد؛ در مرحله تحلیل تکنیکی به بررسی عواملی که ممکن است علت مسئله باشند، پرداخته شد. در این پژوهش از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) برای تعیین عوامل مؤثر بر نشاط اجتماعی معلمان استفاده شد. تعداد کل جامعه آماری ۱۱۰ نفر از معلمان ابتدایی شهرستان معمولان است که با روش نمونه گیری تصادفی ۳۰ نفر از آن ها انتخاب شد. روش مورداستفاده در این پژوهش فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) است که در آن به مقایسه زوجی معیارها و گزینه ها پرداخته شد. برای شناسایی معیارهای پنج گانه مؤثر بر نشاط اجتماعی از اعتبار سازه استفاده شد. در این پژوهش اولین عامل رتبه بندی شده مؤثر بر نشاط اجتماعی معلمان، امید به آینده است. دینداری، پایگاه اقتصادی- اجتماعی، سطح تحصیلات و پذیرش اجتماعی به ترتیب در مراتب بعدی قرار گرفتند. همچنین نتایج مقایسه زوجی معیارهای نشاط اجتماعی معلمان بر اساس جنسیت نشان داد که زنان پایگاه اقتصادی - اجتماعی و پذیرش اجتماعی را بیش از مردان و مردان امید به آینده، سطح تحصیلات و دینداری را بیش از زنان بر نشاط اجتماعی خود مؤثر می دانند. پس از تحلیل توصیه های سیاستی و یافته ها راهکارهای تقویت پایگاه اقتصادی-اجتماعی معلمان، توجه به اعمال مدرک تحصیلی در رتبه بندی معلمان، توسعه فعالیت های اجتماع محور، مدنی و داوطلبانه برای زنان و تشکیل بانک داده های مربوط به نشاط و شاد زیستی معلمان ارائه می شود.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های توازن زندگی-کار با رویکرد سبک زندگی ایرانی-اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱شماره ۱۵
121 - 153
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل توازن زندگی-کار با شناسایی ابعاد و مؤلفه ها با رویکرد سبک زندگی ایرانی- اسلامی انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است و در زمره پژوهش های آمیخته اکتشافی محسوب می شود. در مرحله کیفی، از تکنیک تحلیل تم برای ایج اد الگ و و در مرحل ه کمی از روش مدلسازی معادلات ساختاری ب رای تأیید اعتبار الگو استفاده شد. در مرحله کیفی، با ۱۵ نفر از خبرگان که به صورت هدفمن د انتخاب شدند، مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفت و در مرحله کمی، از ۱۵۲ نف ر از مدیران و کارشناسان در شرکت سایپا با پرسشنام ه نظرخ واهی شد. یافته های پژوهش حاکی از شناسایی ابعاد و مؤلفه های توازن زندگی-کار در قالب سه بعد فردی، خانوادگی و شغلی با 30 شاخص و مؤلفه بود. نتایج تحلیل های کمی نیز مؤید معناداری ارتباط بین ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های مدل تحقیق بود. شناسایی ابعاد فردی، شغلی و خانوادگی مدل توازن کار- زندگی به مدیران شرکت خودروسازی سایپا کمک می کند با شناخت شاخص ها، سطح توازن کار- زندگی را ارتقا دهند و زمینه ها و شرایط لازم برای بهینه سازی سبک زندگی فراهم آید. نتایج این تحقیق می تواند برای بهبود توازن زندگی و کار کارکنان با رویکرد سبک زندگی ایرانی اسلامی سودمند باشد و زمینه مناسبی برای تحقیقات دیگر فراهم کند.
راهبرد روزنامه های چاپی هند برای مخاطب افزایی در عصر مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
155 - 185
حوزههای تخصصی:
درعصر مجازی روزنامه های چاپی جذابیت زیادی برای مخاطبان ایجاد نمی کنند.روزنامه های چاپی بیش ازچهارصدسال است که درجهان افکارعمومی را شکل می دهندوهنوزجزوشکل های محبوب و معتبر رسانه ای درعرصه اطلاع رسانی هستند.حفظ این موقعیت،اصلی ترین چالش تولیدکنندگان روزنامه هااست. دردورانی که رسانه های مجازی به سرعت درحال گسترش هستند روزنامه نگاران ناگزیربه تغییررویه هستندتااخبارواطلاعات را متناسب باشرایط روز عرضه کنند.فعالان صنعت رسانه های چاپی هنددرده سال اخیر موفق شده اند علاوه برافزایش شصت درصدی درآمد تبلیغات خود حدود چهل درصد به شمار خوانندگان خود بیافزایند.شناسایی مولفه ها وعوامل تاثیر گذار در افزایش بهره وری ، بهینه سازی و موفقیت روزنامه هایی که همچنان مخاطبان خود را حفظ کرده اندو یا افزایش داده اند می تواند دراین زمینه موثر باشد. هدف از این پژوهش بررسی نحوه عملکرد این روزنامه ها در قالب راهبردهای اجرایی و عملیاتی است. برای ترسیم این راهبردها بااستفاده ازروش تحقیق کیفی داده بنیاد ومصاحبه عمیق با سردبیران وخبرنگاران مجرب،تجارب زیسته آنهااستخراج شد. جامعه آماری این پژوهش،مدیران وسردبیران روزنامه هایی هستند که درهندمنتشرمی شوند. نمونه گیری به صورت هدفمنداز صورت گرفت.در پایان این تحقیق چهار راهبرد تولیدی ، توزیعی ،مجازی و حمایتی به عنوان راهبردهای عملیاتی روزنامه های چاپی در هند شناسایی شد. مالکان این رسانه ها توانسته اند با بکارگیری راهبردهای چهارگانه در عصراوج گیری رسانه ها و شبکه های اجتماعی، سهم خود را در بازار مصرف رسانه ای حفظ کنند.
الزامات تغییرات فرهنگی از طریق شهرت در فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت تغییرات اجتناب ناپذیر فرهنگی در فضای مجازی محل نزاع جریان های قدرت به ویژه نظام شهرت است. دستیابی به تغییرات فرهنگی مطلوب و پایدار نیازمند توجه به الزامات تغییرپذیری است. کم توجهی به این الزامات می تواند فرایند و محتوای تغییرات را تحت تأثیر قرار دهد. بر این اساس هدف مقاله حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که تغییرات فرهنگی از طریق شهرت سلبریتی ها در فضای مجازی چه الزاماتی دارد؟ روش مطالعه، پدیدارشناسی توصیفی هوسرلی و مبتنی بر روش کولایزی است و جامعه پژوهش چهره های فعال در عرصه های مختلف علمی، هنر، ورزش و فعالان فضای مجازی هستند. از این میان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند وابسته به معیار تا سطح اشباع داده ها با 16 نفر به عنوان نمونه پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته و عمیق صورت گرفت. اعتبار پ ژوهش از طریق ممیزان بیرونی، بازگشت به مصاحبه شوندگان و توصیف عمیق انجام شد. یافته ها نشان داد الزامات تغییرات فرهنگی از طریق سلبریتی ها در فضای مجازی را می توان در دو سطح کلی ساختاری و محتوایی و در ابعاد شبکه سازی بهینه، کنترل مقاومت ساختاری، تحولات خانواده، سرمایه سازی اجتماعی در قالب الزامات ساختاری و ابعاد جریان سازی فرهنگی، رهبری فرهنگی و توجه به منزلت اجتماعی در قالب الزامات محتوایی قرار داد. نتایج این مطالعه علاوه بر اینکه نقش سلبریتی ها را در تغییرات فرهنگی نشان می دهد، به عوامل تسهیل کننده نفوذ فرهنگ شهرت در جامعه ایران تأکید می کند.
نوستالژی وطن در زندگی روزمره ایرانیان مهاجر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
173 - 203
حوزههای تخصصی:
ایران در چند دهه اخیر یکی از کشورهای مهاجرفرست جهان به شمار می رود. مهاجرت ایرانیان را می توان در قالب سه موج مهاجرت، به سه دوره زمانی تقسیم بندی کرد: الف) سال های 1979-1950 که عمده مهاجرت ها به منظور تحصیلات عالی و به قصد بازگشت به ایران بود؛ ب) سال های 1995-1979 که بیشتر مهاجرت ها، مهاجرت های اجباری به دلیل انقلاب و جنگ بود؛ ج) سال های 1995 تاکنون که اکثر مهاجرت ها با اهداف اقتصادی و به منظور دستیابی به ثبات و زندگی بهتر و بدون قصد بازگشت به کشور است. هدف این پژوهش بررسی خاطره و احساس نوستالژی ایرانیان مهاجر در این سه دوره زمانی است. بدین منظور از نظریه های حافظه جمعی و نوستالژی برای تحلیل یافته ها استفاده شد. این پژوهش کیفی است و داده های آن از طریق مصاحبه های عمیقِ مجازی (اسکایپ و واتس اپ) به دست آمد. در این مطالعه با 11 مهاجر ساکن کشورهای استرالیا، آلمان، هلند و سوئد مصاحبه شد. نتایج نشان می دهد خاطرات و نوستالژی ها در گروه اول عمدتاً حول خاطرات کودکی، در گروه دوم با محوریت فعالیت های سیاسی و در گروه سوم بر محور مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قرار دارند. خاطرات گروه اول و دوم بیشتر با احساس نوستالژی همراه است و احساس نوستالژی در هر سه دوره در مردان مصاحبه شده بیش از زنان است.
بازخوانی فوکویی از مسئله سازی هویت ایرانیان: از اواخر قرن دوازدهم تا به امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
141 - 168
حوزههای تخصصی:
این مقاله به «مسئله سازی» هویت ایرانیان از اواسط قرن دوازدهم شمسی می پردازد که توسط روشنفکرانی مانند آخوندزاده و آقاخان کرمانی شروع شد و در ادامه وارد زیست-سیاست ایرانیان شد و اندیشه ها و نهادهای مختلفی پیرامون هویت ایرانیان تولید و به یک هدف برای اندیشه و سیاست ورزی قرار گرفت. بر این بنیاد، سؤال اساسی پژوهش حاضر این خواهد بود که چرا هویت ایرانیان مسئله شد و با توجه به این مسئله شدن چه تغییرات گفتمانی و غیر گفتمانی در مناسبات اجتماعی و سیاسی هویت ایرانیان رخ داد؟ برای پاسخ به سؤال فوق الذکر ما با به کارگیری روش تبارشناسی و روابط دانش/قدرت میشل فوکو و همچنین با توجه به مسئله سازی هویت ایرانیان، سامانه ها و روابط قدرتی که در اطراف هویت ایرانیان شکل گرفت را بررسی می کنیم. نتایج تحقیق آن است که از دوره ملکم خان و آقاخان کرمانی، هویت ایرانیان وارد یک مسئله برای اندیشه و سیاست ورزی شد و این مسئله شدن به اشکال مختلف تا امروز ادامه داشته است.