مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
پژوهش آمیخته
حوزه های تخصصی:
چشم انداز نقطه آغازین در سلسله مراتب اهداف سازمانی است یک چشم انداز مؤثر میتواند پلی بین حال و آینده باشد و وجود آن برای تدوین استراتژی ضروری است. ترسیم و تدوین چشم انداز مناسب از وظایف مهم رهبران و از ارکان برنامه ریزی استراتژیک در سازمان ها قلمداد میشود. از آن جا که در بررسی ادبیات موضوع، پژوهشی که شاخص های ارزیابی چشم انداز را جمع آوری و دسته بندی نموده و بر اساس آن روشی برای رتبه بندی ارایه داده باشد، یافت نشد؛ علاوه برآن پاسخ گویی به کلیه اهداف این پژوهش صرفاً با بهکارگیری یک تکنیک کمّی میسر نبوده، این مقاله با روش پژوهش آمیخته به انجام رسیده است. در حقیقت با ترکیب روش کیفی «مصاحبه گروه های کانونی» و روش کمّی «درجه امکان خاکستری» که از تکنیکهای نوین تصمیم گیری و ارزیابی ریاضیاتی داده های مبهم و غیر قطعی است، روشی برای ارزیابی و رتبه بندی چشم انداز سازمان ها ارایه شده است. در پایان برای ارایه کاربردی از روش ارایه شده در این مقاله، چشم انداز سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در مقایسه با چهار سازمان رسانه ای مطرح دنیا ارزیابی و رتبه بندی شده است.
شناسایی موانع توسعه فروش اینترنتی: رویکرد پژوهش آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با مطرح کردن پنج سوال، به شناسایی موانع اصلی و فرعی گسترش فروش اینترنتی در ایران و اولویت بندی آنها پرداخته است. این پژوهش از نوع آمیخته و از شاخه اتصال داده های کیفی و سپس کمی با تاکید بر مرحله کمی است. با تحلیل محتوای مصاحبه ها با مدیران هفت فروشگاه اینترنتی، فهرستی شامل 45 مانع جزئی شناسایی شد. این موانع در قالب نه طبقه مانع فرعی و چهار طبقه مانع اصلی طبقه بندی شد. در مرحله کمی، پرسشنامه ای 51 سوالی حاوی شش سوال جمعیت شناختی و 45 سوال تخصصی طراحی شد. نتایج بخش کمی نشان داد که موانع اصلی فروش اینترنتی به ترتیب اهمیت عبارتند از: حقوقی دولتی، فرهنگی، زیرساختی و مدیریتی. یافته ها همچنین، نشان داد ، موانع فرعی فروش اینترنتی به ترتیب اهمیت عبارتند از: قانونی، دولت، مخابراتی، جامعه، نیروی کار، حمل و نقل، مالی، مشتریان.
عوامل تعیین کننده انتخاب صندوق های سرمایه گذاری مشترک: رویکرد پژوهش آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با گسترش رقابت بین صندوق های سرمایه گذاری مشترک در نظام مالی ایران، بازاریابی این محصول مالی جهت جذب سرمایه گذاران امری ضروری است. از این رو شناخت عواملی که در رفتار سرمایه گذاران در انتخاب این صندوق ها اثرگذار است به بازاریابی اثربخش این ابزار مالی کمک می کند. در این پژوهش از طرح تحقیق آمیخته از نوع زنجیره ای و از شاخه کیفی--< کمی استفاده شد. در مرحله کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا بر روی داده های حاصل از مصاحبه ها، 21 شاخص شناسایی گردید. در مرحله کمی با تحلیل عاملی اکتشافی در نهایت شاخص های شناسایی شده در قالب هفت عامل اصلی طبقه بندی گردید. این عوامل عبارتند از: دانش و شناخت سرمایه گذار از صندوق، تبلیغات و اطلاع رسانی، عوامل محیطی، درجه ریسک گریزی سرمایه گذار، بازده و عملکرد، عمربالا و حجم و اندازه صندوق و عامل دسترسی. نتایج آزمون تحلیل واریانس فریدمن نشان داد که از دید سرمایه گذاران مهمترین عوامل موثر بر انتخاب صندوقهای سرمایه گذاری مشترک به ترتیب اولویت عبارتند از: بازدهی و عملکرد، دانش و شناخت سرمایه گذاران از صندوق، درجه ریسک گریزی سرمایه گذار، عوامل محیطی، عمر بالا/حجم و اندازه صندوق، دسترسی و در انتها تبلیغات و اطلاع رسانی.
تحلیلی بر عوامل مشارکت پایین زنان روستایی در نیروی کار با استفاده از روش آمیخته مورد: دهستان سینا در شهرستان ورزقان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی و تحلیل عوامل مشارکت پایین زنان روستایی در نیروی کار، از روش پژوهش آمیخته استفاده نموده است. در این تحقیق از روش «کیفی سپس کمی» استفاده شده است. در مرحله اول تحقیق، برای جمع آوری داده ها از تکنیک های روش مشارکتی شامل مشاهده، مصاحبه، بحث گروهی و یادداشت های میدانی استفاده شده که جامعه آماری شامل زنان روستایی باسواد و مطلع بوده است. موانع علی مؤثر در اشتغال زنان جامعه روستایی موردمطالعه، در چهار گروه موانع فردی، موانع خانوادگی، موانع فرهنگی- اجتماعی و موانع مدیریتی- ساختاری شناسایی شده است که دورافتاده بودن روستاها و عوامل فردی و خانوادگی دارای بیشترین میزان اهمیت است. تغییر شیوه زندگی در جامعه روستایی مشهود بوده و متغیرهایی همچون تحصیلات، وضعیت تأهل و سطح درآمد به عنوان موانع مداخله گر در اشتغال زنان روستایی شناخته شده است. انعطاف پذیری زنان در برابر مانع مهم فردی و خانوادگی، تغییر آداب و ارزش های اجتماعی را به دنبال داشته است. با تغییر آداب و ارزش ها و سنن اجتماعی و همچنین تغییر شیوه زندگی، زنان روستایی جامعه مورد مطالعه، از زندگی در روستا روی گردان شده و به شهرها مهاجرت می کنند. ازدواج دیرهنگام یا بالا رفتن سن ازدواج، فقر اقتصادی از دیگر نتایج است که مجموعه این عوامل وضعیت نامناسب رفتاری را در بین دختران و زنان روستایی مهاجرت کرده می تواند به وجود آورد. خروجی حاصل از نرم افزار لیزرل در تجزیه و تحلیل نتایج بحث مشارکتی، سازگاری و توافق مطلوب نتایج ارائه شده را با داده های تجربی نیز ثابت کرد که می توان ادعا نمود نتایج تحقیق دارای اعتبار بیرونی مناسبی است.
اعتبارسنجی و سنجش کیفیت در پژوهش های کمّی، کیفی و آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۴ بهار ۱۳۹۷ شماره ۹۴
23 - 45
امروزه دنیای علم به طور مداوم در حال تغییر است؛ به طوری که در تمام زمینه ها و از جمله در حوزه روش های تحقیق این تغییرها محسوس هستند. با این حال، اگر مفاهیمی چون اعتبار و پایایی در حوزه روش شناسی در دوره اثبات گرایی با اصول و قوانین مشخص استفاده می شدند، در دوره برساخت گرایی امروزین که توجه به پژوهش های کیفی بیشتر از گذشته نمود پیدا کرده است، این اصول، حالت جهان شمولی خود را از دست داده اند و این مسئله در مورد پژوهش های آمیخته به یک تناقض تبدیل شده است. پژوهشگران کیفی به معیارهای ارزیابی آثار پژوهشگران کمّی معترض اند و آنها را رد می کنند و این پژوهشگران کیفی معیارهای بدیلی را تدوین کرده اند که با اهداف پژوهش آنان تناسب دارد. از سوی دیگر، پژوهشگران آمیخته، هر دو گروه از معیارها را با توجه به دیدگاه های موجود مورد انتقاد قرار داده اند و معیارهای جدیدی را از نگاه خود مطرح می کنند. مقاله حاضر به اختصار ابتدا به کاوش معیارهای اعتبار از نگاه پژوهشگران کمّی و کیفی می پردازد و سرانجام در خصوص کیفیت در پژوهش آمیخته بحث می شود.
مدل یابی معادلات ساختاری رابطه فرهنگ سازمانی با فرایند پیاده سازی مدیریت دانش (نمونه پژوهش: شهرداری زاهدان)
منبع:
مدیریت راهبردی دانش سازمانی سال دوم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴
77 - 102
حوزه های تخصصی:
در آستانه هزاره سوم، مدیریت دانش، به عنوان یک نیاز استراتژیک برای مؤسسات، سازمانها و نهادهای خدماتی مطرح است و تضمین کننده برتری های بلند مدت برای سازمان ها و جوامع و نشان دهنده میزان بهره گیری آنها از سرمایه های انسانی، فکری و اطلاعاتی است. یکی از عوامل اصلی پیاده سازی مدیریت دانش فرهنگ سازمانی است. پژوهش با هدف تحلیل ساختاری رابطه فرهنگ سازمانی با فرایند پیاده سازی مدیریت دانش با رویکرد پژوهش آمیخته انجام شده است. در بخش کیفی پژوهش با بهره گیری از شیوه دلفی و دیدگاه صاحبنظران به روش تحلیل محتوای جهتدار و تلخیصی و مصاحبه های نیمه ساختار یافته، دوازده مؤلفه فرهنگ سازمانی مبتنی بر دانش در جامعه آماری استخراج شد که این مؤلفه ها شامل میل به دانش، دانشکارمحوری، آموزش و یادگیری، ارتباطات متقابل دانشی، همدلی، جمعگرایی دانشی، التزام به برنامه دانشی، ارزیابی و پاداش دانشی، مشروعیت دانشی، زمانبندی دانشی، انعطاف دانشی و صیانت دانش است. در بخش کمّی از روش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی با استفاده از نرم افزار لیزرل و روش مدل یابی معادلات ساختاری، ارتباط هر یک از این مؤلفه ها با فرایند پیاده سازی مدیریت دانش تحلیل شد. در مرحله کیفی نمونه آماری 33 نفر خبره مرتبط با موضوع انتخاب شدند و در مرحله کمی، نمونه آماری شامل 141 نفر از کارکنان شهرداری زاهدان هستند که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. پس از تجزیه و تحلیل، مشخص شد در ارتباط فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش، مؤلفه های التزام به برنامه دانشی و قدرت و مشروعیت دانشی بیشترین تأثیر را بر فرایند پیاده سازی مدیریت دانش در شهرداری زاهدان دارد و در پایان نیز راهکارهای اجرایی در این زمینه ارائه شد.
تدوین راهبردهای جبران نارسایی خدمت با استفاده از روش «پژوهش آمیخته»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تبیین راهبردهای موثر بر جبران نارسایی در ارائه خدمات بااهمیتی است که کم تر موردتوجه پژوهش های پیشین قرار گرفته اند. بررسی راهبردهای جبران نارسایی از آن رو قابل توجه هستندکه بیش از نصف درآمدناخالص جهانی از صنایع خدمت محور به دست می آید. خدمات نارسا و فعالیت های جبرانی ناکافی از عمده ترین دلایل روی گردانی مشتری از ارائه دهنده خدمت هستند. ادبیات موجوددرباره شرایط وقوع اشتباه و راهبردهای جبران، به بازار کشورهای توسعه یافته و شمار اندکی از صنایع محدودمی شود. در این پژوهش، از روش آمیخته (در روش پژوهش کمّی از رویکردآزمایشی و در روش پژوهش کیفی از نظریه زمینه ای) استفاده می شود. رفتارهای مشتری در مواجه با خطا و دریافت فعالیت های جبرانی در سه خدمت منتخب بر اساس روش رویدادبحرانی بررسی شده است. بر اساس تجزیه وتحلیل داده ها، نتایج ما نشان می دهندکه اگر در ارائه خدمات مرتبط با حیات و سلامتی انسان (خدمات پزشکی و درمانی) خطایی رخ دهد، راهبردهای مبتنی بر برخوردهمدلانه و آگاه کننده کارکنان بر کاهش نارضایتی مشتریان موثر هستندو اگر یک نارسایی در خدمات مرتبط با متعلقات افراد(خدمات اینترنت و تعمیر خودرو) اتفاق بیفتد، راهبردهای مبتنی بر جبران مادی اثرگذار خواهندبود. به این ترتیب، فعالیت های جبران نارسایی در خدمت بر دو نوع رضایت مشتری، اعتماد، تبلیغات شفاهی مثبت، و قصدخریدمجددتاثیر مستقیم و مثبت دارند.
الگوی مسئولیت اجتماعی شرکت های پالایش نفت، به روش پژوهش آمیخته اکتشافی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه هدف این پژوهش ارائه تصویری مشروح از وضعیت موجود محورها و مؤلفه های مسئولیت اجتماعی در شرکت های پالایش نفت کشور است، پژوهشی «ارزیابی» از نوع ارزیابی نیازهاست که از نظر هدف توصیفی به شمار می رود. همچنین پژوهشی آمیخته است که در مرحله اول پژوهشی کیفی اکتشافی با استفاده از تحلیل مضمون انجام شد. در این مرحله شبکه مضامین مسئولیت اجتماعی شرکت های پالایش نفت مبتنی بر مصاحبه با 16 خبره عضو شبکه ذی نفعان کلیدی شرکت، که دارای تجربه یا دانش مرتبط با مسئولیت اجتماعی در صنعت نفت بودند و بر اساس روش گلوله برفی انتخاب شدند، انجام و با استفاده از روش آتراید استیرلینگ کدگذاری، تحلیل، و ترسیم شبکه صورت گرفت. مصاحبه تا مرز رسیدن به اشباع ادامه پیدا کرد. اعتبارسنجی مدل استخراج شده مبتنی بر پرسشنامه به روش دلفی (در سه مرحله) و با مشارکت 42 نفر از خبرگان انجام شد. نتایج نشان داد اگرچه در مرحله اول و با استفاده از تحلیل مضمون 6 مضمون فراگیر و 23 مضمون سازمان دهنده استخراج شدند، در مرحله اعتبارسنجی 4 مضمون فراگیر مسائل مرتبط با مشتریان، حفظ محیط زیست، مسائل مرتبط با کارکنان، و توسعه جوامع محلی و 18 مضمون سازمان دهنده و 109 مضمون پایه، به منزله ابعاد مسئولیت اجتماعی شرکت های پالایش نفت، تأیید شدند.
طفره روی اجتماعی: ارایه الگویی برای اندازه گیری عوامل موثر بر آن در تیم های تولید دانش علوم انسانی (با تاکید بر پایان نامه ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر اطلاعات، جوامعی دارای رشد و توسعه خواهند بود که چرخه تولید دانش و نوآوری در آنها از رونق و استمرار بیشتری برخوردار باشد و در این بین، دانشگاه ها به عنوان پایگاه های اصلی تولید علم، نقشی اساسی در این امر ایفا می نمایند، از این رو لازم است که نظام تولید دانش در دانشگاه مورد مطالعه، آسیب شناسی و بررسی مستمر قرار گرفته تا از آسیب های احتمالی مصون بماند. یکی از مهم ترین منابع تولید علم در دانشگاه ها فرآیند تدوین و ارزیابی پایان نامه ها است. اما به دلیل این که این امر در یک گروه شامل: دانشجو، استاد راهنما، استاد مشاور و استاد داور صورت می پذیرد در برخی از مواقع ما شاهد وقوع پدیده طفره روی اجتماعی هستیم. از این رو، محققین تمرکز خود را بر روی شناسایی عوامل موثر بر ایجاد این طفره وری قرار داده و با این هدف و با استفاده از روش تحقیق آمیخته اکتشافی و استفاده از روشِ تحلیل محتوای کیفی در بخش کیفی (برای شناسایی عوامل موثر بر طفره روی اجتماعی از دید خبرگان و دست یابی به مدل اولیه) و سپس در مرحله دوم استفاده از روش پیمایشی و استفاده از مدل معادلات ساختاری در بخش کمّی (به منظور تایید کمَی مدل استخراج شده در بخش کیفی) به بررسی عوامل موثر در ایجاد طفره روی اجتماعی پرداخته و پس از دست یابی به کفایت نظری در مصاحبه با خبرگان و اجرای روش تحلیل محتوای کیفی، اقدام به توزیع پرسش نامه با استفاده از روش پیمایشی نموده و به 14عامل موثر بر طفره روی اجتماعی در تیم های تدوین پایان نامه حوزه ی علوم انسانی در 2 دسته عوامل تیمی(شامل: بی انگیزگی اعضای تیم، محدودیت زمانی اعضا، نامناسب بودن موضوع، مرتبط نبودن تخصص اساتید، ضعف ارتباطات درون تیمی، رویکرد محافظه کارانه اعضا، تعداد اعضا، خطاهای ادراکی افراد) و عوامل فراتیمی(شامل: ضعف فرهنگ کار تیمی در کشور، سیاست های دانشگاه، رویه های توزیع پایان نامه، بهینه نبودن نظام نظارت، فراهم نکردن منابع تحقیق توسط دانشگاه، دیدگاه مادی نسبت به علم و رفتارهای غیرعلمی) دست یافته اند.
شناسایی، طراحی و آزمون الگوی پیشایندهای جامعه یادگیرنده حرفه ای در مدارس ابتدایی: یک پژوهش آمیخته
منبع:
پژوهش در تربیت معلم دوره اول پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳
73 - 104
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی، طراحی و آزمون الگوی پیشایندهای جامعه یادگیرنده حرفه ای مدارس ابتدائی به شیوه پژوهش آمیخته است. در بخش کیفی، 26 نفر از استادان و دانشجویان دکتری یا فارغ التحصیلان دکتری رشته مدیریت آموزشی، مدیران، معاونان آموزشی و معلمان موفق مدارس ابتدایی شهرستان های استان تهران به روش نمونه گیری نظری هدفمند با راهبرد تغییرات بیشینه تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها با مصاحبه های نیمه ساختاریافته و عمیق گردآوری و به روش تحلیل محتوای استقرایی با کدگذاری در سه سطح باز، محوری و انتخابی بررسی شدند. روایی صوری و محتوایی آن را 8 نفر از استادان تأیید کرده اند. برای تعیین پایایی، توافق بین دو کدگذار (توافق درون موضوعی) استفاده شده است. پیشایندها در پنج بُعد با43 نشانگر شامل رهبری آموزشی (12 نشانگر)، فرهنگ سازمانی (13 نشانگر)، یادگیری مشارکتی (12 نشانگر) و ساختار سازمانی ( 6 نشانگر) با الگوی ارتباطی در مدل مفهومی خاصی شناسایی شدند. بخش کمّی نیز شامل 481نفر معلم ابتدائی از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای از مدارس ابتدایی مناطق بیست ویک گانه شهرستان های استان تهران با استفاده از جدول کرجسی و مورگان انتخاب و داده ها به کمک پرسشنامه محقق ساخته با روایی همگرا بالای 50/0 و پایایی ترکیبی بالای 70/0 جمع آوری شدند. تحلیل داده های کمّی با روش تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول و دوم از طریق نرم افزار Smart- PLS، نشان دهنده دقت لازم نشانگرها برای اندازه گیری سازه هاست. نتایج به دست آمده از سه شاخص ضرایب مسیر، ضرایب تعیین و ارتباط پیش بین؛ مدل مفهومی ارائه شده را تأیید می کنند.
طراحی مدل کسب وکار بانکداری باز در پرتوی نوآوری باز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
245 - 268
حوزه های تخصصی:
هدف و مقدمه: فناوری مالی پارادایم جدیدی در فناوری اطلاعات به وجود آورده اند و باعث نوآوری در صنعت خدمات مالی شده اند. آنها با تغییر قوانین بازی و بهره گیری از نوآوری مخرب توانسته اند بازارهای مالی سنتی را دگرگون سازند. چشم انداز فعالیت این شرکت های نوپا حرکت از «بانکداری باز» به سوی «نوآوری باز» است. هدف پژوهش حاضر شناسایی ابعاد و ارائه مدل کسب وکار بانکداری باز در پرتوی ظهور نوآوری باز در صنعت بانکداری کشور به همراه پیشران ها و پیامدهای مربوط به آن می باشد. روش شناسی: پژوهش حاضر از روش تحقیق آمیخته (کیفی-کمّی) استفاده نموده است. در ابتدا با مرور پیشینه و نظرسنجی از 34خبره با استفاده از تکنیک دلفی، مدل مفهومی پژوهش شناسایی گردید و سپس جهت اعتبارسنجی مدل، از پرسشنامه محقق ساخته 40 سئوالی استفاده شده و در بین نمونه آماری متشکل از 361 نفر از کارکنان و مدیران شبکه بانکی کشور که از روش احتمالی خوشه ای انتخاب شدند توزیع گردیده است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار اسمارت PLS استفاده شده است. برای آزمون های پایایی از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی و برای سنجش روایی واگرا از آزمون فورنل و لارکر استفاده گردیده است. آزمون نیکویی برازش نیز قدرت پیش بینی مدل را قوی نشان می دهد. یافته ها: نتایج نشان می دهد ساختار موسسات مالی، توسعه دهندگان فناوری های مالی و مدل منظومه ای محیط کسب وکار بر مدل بانکداری باز تاثیر مثبت می گذارد، لکن بخش بندی مشتریان بر مدل بانکداری باز فاقد تاثیر است. همچنین مدل کسب وکار بانکداری باز بر بهبود فضای کسب وکار و بهبود عملکرد سازمانی تاثیرگذار است، ولی بر پذیرش بانکداری مجازی فاقد تاثیر می باشد. بحث و نتایج: با توجه به تایید فرضیه 1 مبنی بر تاثیر ساختار موسسات مالی بر مدل کسب وکار بانکداری باز، می توان گفت برای بهبود مدل کسب وکار بانکداری باز و ایجاد هماهنگی با خدمات مالی الکترونیکی که دارای سرعت بیشتری می باشند، ساختارهای بزرگ و پیچیده موسسات مالی می بایست چابک تر گردد و سعی در استفاده از ساختارهای مسطح تر و افقی تر داشته باشند تا بدین ترتیب چرخه توسعه محصولات و خدمات بانکی کوتاه تر گردد. با توجه به تایید فرضیه 2 مبنی بر تاثیر توسعه دهندگان فناوری های مالی بر مدل کسب وکار بانکداری باز، باید گفت شرکت های فناوری مالی و استارتاپ های مالی در بهبود مدل کسب وکار به کسب و کار بانک ها نقش دارند. این شرکت ها می توانند عناصر اصلی شبکه شرکا در نظر گرفته شوند و در قالب خرید یا تملک این شرکت ها، و یا ادغام افقی و یا عمودی با بانک ها فعالیت نمایند. همچنین فرآیند توسعه خدمات بانکی می تواند در قالب برون سپاری به این شرکت ها واگذار شود تا آن ها با برخورداری از چابکی بیشتر در ارائه خدمات و چرخه کوتاه توسعه محصول، مشتری مداری را افزایش دهند. با توجه به تایید فرضیه 3 مبنی بر تاثیر شرایط محیطی بر مدل کسب و کار بانکداری باز، باید گفت مدل منظومه ای محیط کسبوکار بر بهبود مدل کسب وکار بانکداری باز تاثیر دارد. بنابراین دسترسی به بازار خدمات مالی الکترونیکی و نیروی کار متخصص، پشتیبانی دولت، وضع قوانین و مقررات شفاف در خصوص فعالیت های بانکداری باز، تامین امنیت تراکنش ها در محیط سایبری مهم می باشد. با توجه به عدم تایید فرضیه 4 مبنی بر فقدان تاثیر بخش بندی مشتریان بر مدل کسب و کار بانکداری باز، شاید بتوان گفت تفاوت مذکور ناشی از انتخاب جامعه آماری است. به نظر می رسد بانک ها اهمیت بخش بندی، هدف گذاری و جایگاه یابی را به درستی درک ننموده اند و در شناسایی مشتریان هدف و ویژگی های جمعیت شناختی آنان دارای ضعف می باشند و بخش بندی مشتریان به درستی انجام نمی گردد. امروزه مشتریان دارای سلیقه ها و نیازهای گوناگونی می باشند و هر مشتری می خواهد بر اساس نیازهای فردی و منحصر به فرد خود، خدمات مورد نظرش را دریافت نماید. بانک ها می بایست در جهت افزایش تمایل و قصد مشتریان در خصوص استفاده از خدمات بانکداری باز نیازهای گروه های مختلف مشتریان را به خوبی شناسایی نموده و سپس متناسب با درخواست و نیاز مشتری، محصولات و خدمات مشخصی را برای آن گروه از مشتریان شخصی سازی نمایند. با توجه به تایید فرضیه 5 مبنی بر تاثیر مدل کسب وکار بانکداری باز بر فضای کسب و کار، باید گفت طراحی مدل کسب وکار بانکداری باز باعث بهبود فضای کسب وکار می شود و منجر به پیشرفت هر چه بیشتر تجهیزات و فناوری های بانکداری الکترونیک، ارتقای رابط برنامه نویسی کاربری باز و ایجاد بیشتر سامانه های کاربرپسند می گردد. همچنین باعث افزایش شفافیت در حوزه خدمات مالی الکترونیکی و ایجاد احساس امنیت بیشتر در بین مشتریان و سرمایه گذاران می شود. با توجه به تایید فرضیه 6 مبنی بر تاثیر مدل کسب وکار بانکداری باز بر عملکرد سازمانی، باید گفت طراحی مدل کسب و کار بانکداری باز باعث بهبود عملکرد بانک ها می گردد و منجر به کاهش ریسک های عملیاتی، افزایش نرخ جذب مشتریان جدید، افزایش اعتماد و وفاداری مشتری، چابکی بیشتر در ارائه خدمات، بکارگیری موثر داده های مشتریان، ارائه محصولات مشتری محور، بهبود تجربه مشتری، افزایش چرخه عمر مشتریان در بانک ها می شود. با توجه به تایید نشدن فرضیه 7 مبنی بر فقدان تاثیر مدل کسبوکار بانکداری باز بر پذیرش بانکداری مجازی، شاید بتوان گفت تفاوت مذکور ناشی از انتخاب جامعه آماری است. به نظر می رسد کارکنان و مشتریان بانک ها هنوز با مفهوم بانکداری بازو خودخدمتی آنلاین به خوبی آشنا نیستند. بنابراین بانک ها می بایست در جهت شناساندن این مفاهیم و ارائه مزیت های بی شمار آن به مخاطبان و ذی نفعان گام بردارند. بانک ها می بایست امکان دسترسی به داده های مشتریان و زیرساخت های پرداخت را برای فناوری مالی مهیا سازند تا برخی سرویس های بانکی مانند پرداخت ها، بانکداری شخصی، نقل و انتقال پول از طریق فناوری مالی انجام پذیرد. در این راستا می باید اطلاعات حساب ها با رضایت مشتریان و از طریق امن در اختیار فناوری مالی قرار گیرد. با توجه به اینکه در بین متغیرهای مستقل، توسعه دهندگان فناوری های مالی دارای بیشترین ضریب مسیر می باشد، نتایج پژوهش بار دیگر بر اهمیت همکاری سیستم بانکی با فناوری مالی و شرکت های نوپا مالی تاکید دارد. لذا پیشنهاد می گردد این شرکت ها به عنوان عناصر اصلی شبکه شرکا و تامین کنندگان در مدل کسب وکار بانکداری باز در نظر گرفته شوند. فناوری مالی می توانند منجر به ارتقای زیرساخت ها و زنجیره تامین، افزایش مزیت رقابتی، بهبود مشتری مداری و تعالی مدیریت کیفیت شده، و مکمل سیستم بانکی گردند.
ارائه الگوی مفهومی غوغاسالاری (موبینگ) سازمانی در پژوهشی آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائلی که امروزه ممکن است سازمان ها با آن درگیر باشند استفاده از ترفندهای نادرست ناشی از رفتارهای بد سیاسی، انگیزه-های پلید، خودخواهی ها، عقده های کودکانه و ... می باشد که باعث اتلاف انرژی سازمان و کارکنان برای حل اینگونه رفتارها می شود. یکی از این ترفندها که باعث آزار و اذیت روحی در محیط سازمان می شود غوغاسالاری نام دارد. این بیماری پنهان سازمانی، پیامدهای منفی بسیاری برای سازمان ها دارد. اما چگونه می توان این معضل سازمانی را شناسایی کرد و از روی کدام نشانه ها می توان به وجود آن در یک سازمان پی برد؟ متاسفانه با وجود اهمیت این موضوع تاکنون شاخصه های غوغاسالاری شناسایی نشده و کمتر مقاله ای به این مهم پرداخته است و بیشتر پژوهش های پیشین درخصوص معرفی مفهوم، عوامل موثر و پیامدهای این معضل سازمانی بوده است. لذا این پژوهش، به دنبال شناسایی مؤلفه های غوغاسالاری سازمانی می باشد. این پژوهش از نظر هدف توسعه ای است و از لحاظ ماهیت و روش اجرا، در زمره پژوهش های آمیخته (کیفی-کمی) قرار دارد. در بخش کیفی، پس از مطالعه حدود 70 مقاله مرتبط، پنل پژوهش 9 نفره ای شکل گرفت، به کمک پشتوانه ادبیات و پیشینه تحقیق و روش دلفی، ضمن شناسایی مؤلفه های غوغاسالاری، الگوی مفهومی غوغاسالاری در سه بعد روابط بین فردی و اجتماعی با 4 مولفه، موقعیت حرفه ای و شغلی با 6 مولفه و زندگی شخصی (شهرت و خوشنامی) با 3 مولفه طراحی گردید. در ادامه جهت سنجش این الگو و مولفه ها، پرسشنامه ای طراحی و در بخش کمی، این پرسشنامه در سازمان گمرکات خراسان رضوی مورد ارزیابی قرار گرفت.
آینده نگری جمعیت روستایی با تأکید بر نقش مهاجرت ( مطالعه موردی: شهرستان ورزقان)
حوزه های تخصصی:
آینده نگری و به سبب آن، آگاهی از ترکیب آینده جمعیت روستایی می تواند نقش مؤثری در توسعه و نیز کاربست سیاست های درست در ساختار برنامه ریزی منطقه داشته باشد که تحقیق حاضر به تحلیل آن با تأکید بر نقش مهاجرت در شهرستان ورزقان پرداخته است. ازنظر هدف، کاربردی و بر اساس ماهیت و روش از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و به لحاظ روش شناسی، مربوط به روش های ترکیبی (آمیخته) از نوع همگرا است. در بخش کیفی از روش فراترکیب و در بخش کمی از آینده نگری جمعیت در افق 15 سال با استفاده از نرم افزار اسپکتروم استفاده شده است. در تحلیل کیفی علل و پیامدهای مهاجرت، درمجموع تعداد 9 مقوله در مورد علل و زمینه، 8 مقوله در مورد پیامدها و 10 مقوله به عنوان راهکار شناسایی شده است. نتایج آینده نگری شاخص های جمعیتی حاکی از کاهش تدریجی میزان های نرخ حیاتی بوده که نرخ رشد جمعیت به 84/0 و نسبت جنسی به رقم 49/103 خواهد رسید. نرخ جمعیت سالخورده افزایش یافته و انتظار می رود در افق 1411، جمعیت زیر 14 سال 23 درصد، جمعیت 15 تا 64 ساله 67 درصد و جمعیت بالای 65 سال 10 درصد جمعیت منطقه مورد مطالعه را به خود اختصاص دهند. اعتبار بخشی و تفسیر داده های کمی-کیفی نشان می دهد شاخص های «کاهش نسبت جنسی، کاهش نسبت کودک به زن، کاهش میانگین سن باروری و پیری جمعیت» که به عنوان پیامد مهاجرت روستا- شهری توسط نتایج کیفی تحلیل شناخته شده اند، در تحلیل کمی و آینده نگری جمعیت نیز مطرح بوده و همواره این شاخص ها در افق 15 ساله با یک روند کاهش تدریجی روبرو خواهند بود. آینده نگری و به سبب آن، آگاهی از ترکیب آینده جمعیت روستایی می تواند نقش مؤثری در توسعه و نیز کاربست سیاست های درست در ساختار برنامه ریزی منطقه داشته باشد که تحقیق حاضر به تحلیل آن با تأکید بر نقش مهاجرت در شهرستان ورزقان پرداخته است. ازنظر هدف، کاربردی و بر اساس ماهیت و روش از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و به لحاظ روش شناسی، مربوط به روش های ترکیبی (آمیخته) از نوع همگرا است. در بخش کیفی از روش فراترکیب و در بخش کمی از آینده نگری جمعیت در افق 15 سال با استفاده از نرم افزار اسپکتروم استفاده شده است. در تحلیل کیفی علل و پیامدهای مهاجرت، درمجموع تعداد 9 مقوله در مورد علل و زمینه، 8 مقوله در مورد پیامدها و 10 مقوله به عنوان راهکار شناسایی شده است. نتایج آینده نگری شاخص های جمعیتی حاکی از کاهش تدریجی میزان های نرخ حیاتی بوده که نرخ رشد جمعیت به 84/0 و نسبت جنسی به رقم 49/103 خواهد رسید. نرخ جمعیت سالخورده افزایش یافته و انتظار می رود در افق 1411، جمعیت زیر 14 سال 23 درصد، جمعیت 15 تا 64 ساله 67 درصد و جمعیت بالای 65 سال 10 درصد جمعیت منطقه مورد مطالعه را به خود اختصاص دهند. اعتبار بخشی و تفسیر داده های کمی-کیفی نشان می دهد شاخص های «کاهش نسبت جنسی، کاهش نسبت کودک به زن، کاهش میانگین سن باروری و پیری جمعیت» که به عنوان پیامد مهاجرت روستا- شهری توسط نتایج کیفی تحلیل شناخته شده اند، در تحلیل کمی و آینده نگری جمعیت نیز مطرح بوده و همواره این شاخص ها در افق 15 ساله با یک روند کاهش تدریجی روبرو خواهند بود.
شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه حرفه ای اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان
حوزه های تخصصی:
یکی از فرآیندهای مهم مدیریت منابع انسانی در سازمان های آموزشی، توسعه حرفه ای مربیان است. توسعه حرفه ای می تواند به اساتید دانشگاه در دستیابی به اهداف و اثربخشی فرآیند تدریس و یاددهی کمک کند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه حرفه ای اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان به این موضوع مهم پرداخته است. در این پژوهش از روش آمیخته (کیفی– کمی) با راهبرد اکتشافی متوالی استفاده شد. جامعه پژوهش در بخش کیفی، کلیه صاحب نظران، اساتید و خبرگان حوزه منابع انسانی در دانشگاه فرهنگیان بود که با استفاده از نمونه گیری هدفمند مبتنی بر گلوله برفی با 18 نفر از صاحب نظران مصاحبه شد. جامعه آماری در مرحله کمی کلیه اساتید و مدرسان دانشگاه فرهنگیان بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 251 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش در مرحله کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در مرحله کمی پرسش نامه محقق ساخته بود. برای تحلیل اطلاعات در قسمت کیفی از روش کدگذاری باز و محوری و در قسمت کمی از روش های تحلیل توصیفی، تحلیل همبستگی و تحلیل معادلات ساختاری (تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم) استفاده شد. نتایج نشان داد عوامل مؤثر بر توسعه حرفه ای اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان عبارتند از: استراتژی ها و برنامه های آموزشی، توسعه خلاقیت و نوآوری، استراتژی های بهسازی منابع انسانی، توسعه مسیر شغلی، توسعه مدیریت دانش، پژوهش گرایی و شبکه سازی. در قسمت کمی نیز نتایج تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم و تحلیل مدل معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مجذورات جزئی اعتبار مدل را مورد تأیید قرار داد.
الگوی بهره وری سرمایه انسانی در نهادهای انقلابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت دولتی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
126 - 147
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تدوین الگوی بهره وری سرمایه انسانی در نهادهای انقلابی است، که از نظر هدف کاربردی - توسعه ای و از نظر روش آمیخته اﮐﺘﺸﺎفی طبقه بندی می شود. طراحی/ روش شناسی/ رویکرد: جامعه آماری در بخش کیفی، خبرگان سازمانی حوزه منابع انسانی و در بخش کمی شامل مدیران و کارشناسان منابع انسانی به تعداد 33 نفر است. محدودیت جامعه هدف و قابلیت دسترسی سبب استفاده از روش سرشماری شده است. در بخش کیفی از ابزار مصاحبه و در بخش کمی از ابزار پرسش نامه برای گردآوری داده ها و برای آزمون فرضیه ها و برازش مدل، روش معادلات مسیری - ساختاری استفاده شد. یافته های پژوهش: براساس مقادیر پایایی مرکب و آلفای کرونباخ برای همه سازه ها (بیشتر از 0.7) و مقادیر واریانس متوسط (بزرگ تر از 0.5)؛ پایایی و روایی ابزار تحقیق در سطح مقبولی است. براساس یافته ها، بار عاملی همه معرف ها در 14 مؤلفه مدل، بزرگ تر از 0.4 و در سطح خطای 5 درصد معنی دار است که بارهای عاملی مدل اندازه گیری تحقیق تأیید می شود. براساس مقادیر شاخص اشتراک، متوسط مشترک و متوسط افزونگی مدل برای همه متغیر ها، نشان می دهد که ارزیابی کیفی مدل در سطح مطلوبی بوده و مدل تأیید می شود. محدودیت ها و پیامدها: ازجمله محدودیت های این پژوهش عدم امکان مصاحبه با کارکنان همه نهادهای انقلابی به منظور غنای بیشتر نتایج است. پیامدهای عملی: الگوی تحقیق با احصای همه ابعاد ممکن تأثیرگذار بر بهره وری و با بهره گیری از تکنیک مدل سازی مسیری - ساختاری، ضمن شناسایی عوامل به بررسی تأثیرات غیرمستقیم ابعاد و مؤلفه های الگوی طراحی شده می پردازد. این الگو با رویکردی سیستمی، با تمرکز بر عوامل سیستمی به بررسی محیط فراگیر و تأثیرات محیطی می پردازد. ابتکار یا ارزش مقاله: تاکنون مقاله ای به این صورت به بهره وری سرمایه انسانی در نهادهای انقلابی نپرداخته که از این رو دارای نوآوری است.
ارائه الگوی تولید دانش بنیان و اشتغال آفرین مبتنی بر مهارت های فنی - حرفه ای (مورد مطالعه: سازمان آموزش فنی و حرفه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تولید دانش بنیان و اشتغال آفرین تنها یک شعار روز نیست بلکه الزامی اساسی است که نیازمند اقداماتی عملیاتی و راهبردی است. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی تولید دانش بنیان و اشتغال آفرین مبتنی بر مهارت های فنی-حرفه ای انجام شد. مطالعه حاضر از منظر هدف یک پژوهش کاربردی-توسعه ای است که با طرح تحقیق آمیخته اکتشافی صورت گرفت. جامعه آماری بخش کیفی شامل 15 نفر از مدیران ستادی و استانی سازمان آموزش فنی و حرفه ای است. در بخش کمی نیز از دیدگاه 391 نفر از کارآموزان سازمان آموزش فنی و حرفه ای استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه طیف لیکرت می باشد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کیفی مضمون با نرم افزار MAXQDA، مدلسازی ساختاری-تفسیری با نرم افزار MICMAC و روش حداقل مربعات جزئی با نرم افزار SMART PLS استفاده گردید. نتایج نشان داد توانمندسازی مربیان فنی-حرفه ای و بازنگری محتوای آموزش فنی-حرفه ای قدرت نفوذ بالایی داشته و از طریق آموزش کارآفرینانه بر دانش فنی و دانش علمی تولید تاثیر می گذارند. دانش فنی و دانش علمی تولید نیز به صورت معناداری موجب تولید دانش بنیان می شوند. در نهایت نیز از طریق تولید دانش بنیان می توان به اهداف کلان اشتغال آفرینی دست پیدا کرد.
شناسایی مؤلفه های رهبری مربیگرا (مورد مطالعه: صنعت برق ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
109 - 128
حوزه های تخصصی:
هدف: یکی از مدل های نوین رهبری در سازمان های عصر حاضر، مدل رهبری مربیگراست. پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفه های رهبری مربیگرا و ارزیابی مؤلفه های شناسایی شده در صنعت برق با استفاده از رویکرد آمیخته اکتشافی اجرا شده است. روش: در بخش کیفی، از استراتژی نظریه پردازی داده بنیاد استفاده شد و جامعه هدف، شامل متخصصانی برجسته و اساتید دانشگاه در حوزه رهبری و مربیگری بود که با 16 نفر از آنها مصاحبه های نیمه ساختاریافته به عمل آمد. همچنین، جدیدترین منابع مرتبط، تحلیل شد. برای تحلیل داده ها در بخش کیفی، از رویکرد سیستماتیک و کدگذاری های باز، محوری و انتخابی در نسخه 2020 نرم افزار مکس کیودا و در بخش کمّی، از روش پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری بخش کمّی، کلیه کارمندان بخش دولتی صنعت برق به تعداد 16899 نفر بود که از میان آنها با استفاده از فرمول کوکران و نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، 370 نفر انتخاب شد. برای گردآوری داده ها، از پرسش نامه محقق ساخته 21 سؤالی استفاده شد. تحلیل داده ها در بخش کمّی با استفاده از نرم افزارهای اسمارت پی ال اس3 و اس پی اس اس 22 انجام گرفت. یافته ها: بر اساس نتایج بخش کیفی، مؤلفه های رهبری مربیگرا عبارت اند از: خودآگاهی، اعتمادسازی، هم دلی، برقراری ارتباطات مؤثر، کمک به هدف گذاری و طراحی اقدام ها، نظارت بر رشد و توسعه و تیم سازی. نتایج بخش کمّی پژوهش نشان داد که وضعیت موجود رهبری مربیگرا و تمامی مؤلفه های آن در صنعت برق، پایین تر از حد متوسط است. نتیجه گیری: بر اساس مؤلفه های استخراج شده در خصوص رهبری مربیگرا، مدیران می توانند مهارت های ضروری این سبک رهبری را در خود پرورش دهند.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های جذب اعضای هیئت علمی، موردمطالعه؛ نظام آموزش عالی تربیت معلم(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و از جهت نحوه گردآوری داده ها، کیفی وکمی است. ازآنجاکه پژوهش حاضر درصدد به دست آوردن شناختی همه جانبه از مؤلفه های الگوی جذب اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان بود، بنابراین سعی شد از داده های کیفی و کمی برای نیل به هدف یادشده استفاده شود. بنابراین، در این پژوهش از رویکرد آمیخته استفاده شد. در این راستا، تعداد 20 مصاحبه با اعضای هیئت علمی به روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی انجام شده است. ابزار سنجش پژوهش یک فرم مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که فرم مزبور به کمک مصاحبه و فن دلفی توسط خبرگان از طریق کدگذاری انتخابی نهایی گردید. برای جمع آوری اطلاعات کمی از پرسشنامه محقق ساخته و برای تعیین روایی محتوا از دیدگاه استادان و جهت بررسی روایی سازه از تحلیل عاملی تأییدی بهره گیری شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها کیفی و برای پاسخ به سؤال اول پژوهش، از تکنیک تحلیل محتوا استفاده شد؛ همچنین معادلات ساختاری برای مدل سازی روابط علی با تأکید بر نرم افزار لیزرل در راستای تحلیل های تکمیلی بخش کمی انجام شد. روش تجزیه وتحلیل داده ها مشتمل بر سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی می باشد که پس از اشباع نظری خبرگان، الگوی مزبور مشتمل بر 5 بعد، 17 مؤلفه 111 شاخص است. همچنین تحلیل های مدل یابی معادلات ساختاری، برازندگی مدل را با داده ها موردحمایت قراردادند. با توجه یافته های حاصل الگوی حاضر می تواند، مدل مناسبی برای جذب اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان باشد.
بررسی مقایسه ای عوامل مؤثر بر جذب دانشجو توسط خرده نظام آموزش عالی غیرانتفاعی کشور در افق چشم انداز 1404(مقاله علمی وزارت علوم)
در این مقاله، عوامل مؤثر بر جذب دانشجو توسط مؤسسات آموزش عالی غیرانتفاعی به استناد دیدگاه های ذینفعان و سیاستگذاران این خرده نظام از دو جنبه میزان اهمیت و عدم قطعیت رخداد آنها طی افق زمانی سند چشم انداز 1404 مورد شناسایی قرار گرفته اند. به این منظور، روش پژوهش آمیخته شامل اجرا و تحلیل مصاحبه های نیمه سازمان یافته با صاحبنظران حوزه آموزش عالی غیرانتفاعی )در بخش کیفی( و جمع آوری و تحلیل نظرات ذینفعان و سیاستگذاران در قالب پرسشنامه تهیه شده از نتایج تحلیل کیفی )در بخش کمّی(، اجرا شده است. در بخش کیفی 103 عامل (خرده مقوله) در 4 سطح کلی بین المللی، ملی، نظام آموزش عالی کشور و نظام درونی این مؤسسات شناسایی شدند. نتایج بخش کمّی نشان داد که بنا بر دیدگاه هر دو گروه ذینفعان و سیاستگذاران، کیفیت آموزشی مؤسسات غیرانتفاعی و رتبه و اعتبار آنها طی ده سال آینده به عنوان مهم ترین عامل جذب دانشجو توسط آنها مطرح خواهد بود. به علاوه، از دیدگاه ذینفعان، وضعیت بودجه تخصیصی به دانشگاه های دولتی و وضعیت دانشگاه آزاد اسلامی، دارای بیشترین عدم قطعیت بوده اند. سیاستگذاران نیز، وضعیت بازار کار و اشتغال در کشور و رقابت جریان های سیاسی طی ده سال آینده را به عنوان عواملی با بیشترین عدم قطعیت تلقی کرده اند. آزمون های آماری نشان داده اند که بین نظرات ذینفعان و سیاستگذاران در سطوح 4گانه کلی مورد اشاره در بالا، تفاوت معنی داری به جهت میزان اهمیت عوامل وجود نداشته است لیکن سیاستگذاران، بیشترین عوامل دارای عدم قطعیت را در سطوح ملی ؛ و ذینفعان، این عوامل نایقین را ذیل سطح نظام آموزش عالی کشور ارائه نموده اند.