فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۴۱ تا ۱٬۷۶۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
35 - 62
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: فضاهای عمومی مهم ترین بخش های شهر را تشکیل می دهند که یکی از این فضاها خیابان های شهری هستند. خیابان های شهری تجلی گاه حیات مدنی شهر و محل رخداد وقایع و فعالیت های اجتماعی شهروندان در زندگی و حیات شهری است. هدف این تحقیق ارزیابی شاخص های سلامت خیابان شهری با تأکید بر مؤلفه های امنیت ادراکی ساکنان است. روش: این تحقیق از هدف کاربردی است و به لحاظ ماهیت روش از نوع پیمایشی است، و به لحاظ شیوه تحلیل داده ها، توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری شهروندان منطقه 4 شهرداری تهران و تعداد نمونه بر اساس فرمول کوکران، 250 نفر است که از نوع نمونه گیری تصادفی سیستماتیک سهمیه ای می باشد. اطلاعات از طریق پرسشنامه با طیف لیکرت جمع آوری گردید. روایی پرسشنامه بر اساس اعتبار محتوایی سنجیده شده است و به تائید اساتید و متخصصین حوزه مدیریت شهری و امنیت ادراکی رسیده و پایایی آن از طریق روش آلفای کرونباخ به میزان 0.756 تائید شد. تجزیه وتحلیل داده ها از طریق آزمون های تحلیل عاملی و رگرسیون و فریدمن با نرم افزارهای Spss ,Lisrel, انجام شد. یافته ها: از طریق آزمون تحلیل عاملی تأییدی مؤلفه های 8 گانه تحلیل سلامت خیابان های شهری با تأکید بر مؤلفه های امنیت ادراکی ساکنان منطقه 4 شهرداری تهران شناسایی شدند و با میزان بار عاملی بالای 0.4 تائید شدند. با آزمون رگرسیون و میزان ضریب تعیین تعدیل شده مشخص شد، شاخص های تحقیق به میزان 53% درصد واریانس امنیت ادراکی را پیش بینی می کند و بر اساس آزمون رگرسیون؛ مؤلفه ی آسایش بصری و محیطی بالاترین تأثیر را بر روی امنیت ادراکی ساکنان منطقه 4 دارد(beta=0.779). اولویت بندی های مداخله در تحلیل سلامت خیابان های شهری با تأکید بر مؤلفه های امنیت ادراکی ساکنان در منطقه 4 شهرداری تهران به ترتیب آزمون رتبه بندی فریدمن عبارت اند از:آسایش بصری و محیطی(1.28)، سرزندگی (1.87)، مؤلفه ی خوانایی(1.96) مؤلفه ی اندازه و فرم فضا(2.10)میزان سازگاری با محیط(2.59)،مؤلفه ی کالبدی(2.70) آلودگی های دیداری و شنیداری(2.83) احساس تعلق(2.94). نتیجه گیری: مؤلفه های آسایش بصری و محیطی، سرزندگی، خوانایی، اندازه و فرم فضا، میزان سازگاری با محیط، امنیت کالبدی آلودگی دیداری و شنیداری، احساس تعلق؛ بر امنیت ادراکی ساکنان و سلامت خیابان های شهری تأثیر مثبت دارند. می توان نتیجه گرفت با ارتقا هریک از این مؤلفه ها؛ امنیت ادراکی و به تبع آن سلامت خیابان های شهری منطقه 4 را افزایش می یابد.
مرور نظام مند مسائل اجتماعی ایران : بازه زمانی 1380 الی 1400(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
120 - 152
حوزههای تخصصی:
مسائل اجتماعی، واقعیتی چندوجهی-چندبعدی در جامعه انسانی و حاصل دیالکتیک بین عاملیتو ساختارهاست، نتیجه گام های کج و انحرافی به ظهور آفتی اجتماعی علیه ارزش و هنجارهای انسانی شده است. جامعه ایرانی نیز گونه هایی از مسائل اجتماعی (فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی) را تجربه می کند. هدف پژوهش مرور نظام مند مسائل اجتماعی ایران است. روش تحقیق از نوع مرور نظام مند (تحلیل ثانویه)، دربازه زمانی 1380 تا 1400 با استفاده از حجم نمونه 25 سند پژوهشی به روش تمام شمار و تعمدی غیر احتمالی است. نتایج نشان می دهد که گونه های مسائل اجتماعی در سه شاخص کلی الف. آنومی فرهنگی (تضعیف ارزش ها و هنجارهای اخلاقی؛ تملق و چاپلوسی؛ رفتارهای پرخطر فرهنگی؛ ارزش اخلاقی منفی؛ تضاد فرهنگی، روابط فرازناشویی و انحرافات جنسی، احساس بی هویتی و بیگانگی اجتماعی)، ب. آنومی اجتماعی (بی سازمانی اجتماعی؛ رواج فردگرایی، ناامیدی اجتماعی؛ افت سرمایه اجتماعی؛ ترس از جرم و احساس قربانی شدن، افزایش درگیری و نزاع خیابانی؛ خشونت خانوادگی، رواج همسرآزاری؛ مزاحمت خیابانی؛ رفتار پرخطر اجتماعی؛ افزایش قاچاقچیان و مصرف کنندگان مواد مخدر؛ تخلفات رانندگی) و ج. آنومی اقتصادی (اختلال در توزیع منابع غذایی و کالاها؛ فضای نامساعد کسب وکار، بحران امنیت شغلی، افزایش فشار اقتصادی (بیکاری، گرانی و تورم)؛ شکاف طبقاتی؛ ناامنی غذایی و بی ثباتی آینده اقتصادی جامعه)، قرار می گیرند.
نقش جامعه شهری و شهرسازی غربی در تداوم و تحولِ کالبدی- فضایی شهر تهران عصر ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرسازی تهران تا دوره ناصرالدین شاه هم چنان به شیوه شهرسازی دوره صفوی ادامه یافته بود. این شیوه تنها جواب گوی نیازهای یک شهر سنتی در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسیِ محدود بود. اما از دوران ناصرالدین شاه تهران به عنوان پایتخت ایران در دوره قاجاریه و در مواجهه با دنیای غرب به بستری برای تحولات در زمینه شهرسازی و الگویی برای دیگر شهرهای ایران در این زمینه تبدیل شد؛ هرچند این تحولات در شکل خالص غربی وارد شهر مذکور نشد و در نمودی ترکیبی و متأثر از جامعه سنتی ایرانی نمایان شد. ازاین رو مسئله پژوهش حاضر بررسی چگونگی تأثیر شهرسازی غربی و جامعه شهری تهران در تداوم و تحول کالبدی فضایی شهر مذکور در دوره ناصری است. این تحقیق با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی به بررسی مسئله مزبور پرداخته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بخش کالبدی شهر تهران در دوره ناصرالدین شاه متأثر از تمدن غربی وارد مرحله جدیدی شد. این تغییراتِ کالبدی فضایی صرفاً تحت تأثیر دنیای مدرن غرب صورت نگرفت؛ بلکه نیروهای اجتماعی، فرهنگی و هنری بومی و سنتی، تأثیرات جدید را با معماری ایرانی ترکیب کردند. تحولات مزبور از یک جهت در شیوه نوسازیِ شهری در ابعاد مختلف و از جهت دیگر در بُعد کمیتی و رشد و زایش و تکثیر عناصر شهر محقق شد. در این بین کارویژه های برخی از عناصر شهری تهران مطابق با نیازهای جدید تغییر کرد.
چگونگی تطبیق فرایند و ساختارِ مسئله مندیِ وضعیت جامعه شناسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
160 - 120
حوزههای تخصصی:
وضعیت جامعه شناسی در ایران یکی از پرشمارترین جایگاه های موضوعیِ مطالعات را شکل داده است اما با این حال این مطالعات در حدودِ توضیحِ نابسنده ساختار وضعیت مسئله گون جامعه شناسی در ایران متوقف شده، و کمتر قادر به توضیح فرایندیِ این ساختار بوده است. تحقیق حاضر با هدف بُعد بخشیدن به ساختار-فرایندِ وضعیت جامعه شناسی، از تکنیک ترسیم ماتریس شرطی/پیامدیِ تمهید شده در روش نظریه زمینه ایِ سیستماتیک استفاده نموده است. بنابر یافته های تحقیق؛ امر کانونیِ منتهی به وضعیت پدید آمده برای جامعه شناسی در ایران عبارت است از فقدان رسمیت جامعه شناسی. فقدان رسمیت جامعه شناسی به معنای اعم، موکول به فقدان رسمیت چندین مقوله اعم از؛ فقدان رسمیتِ میان میدانیِ امر اجتماعی ، فقدان رسمیتِ اجتماعیِ جامعه شناسی و فقدان رسمیتِ معیارهای درون میدانیِ جامعه شناسی می باشد که در سطح خُرد، ناظر بر اجتماعات علمی و کنشگران میدان جامعه شناسی ، در سطح میانی، ناظر بر دو میدانِ معرفتِ عامه و معرفتِ آکادمیک ، در سطح کلان، ناظر بر میدان های سه گانه اقتصادی و سیاسی و ایدئولوژیک ، و در سطح ابرکلان، ناظر بر ایفای نقشِ آنتیگونیستیک علیه سرمایه داری جهانی، دولت نفتی، تجربه مدرنیته و... می باشد.
Structural Relationships of Executive Functions with Academic Engagement in Female Students: Mediated Role of Perception of Educational Environment(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Present research was conducted with aim of the structural relationships of executive functions with academic engagement in female students: Mediated role of perception of educational environment. Methodology: This study was cross-sectional from type of correlation. The statistical research population was ninth grade female students of Sari County in the 2018-19 academic years. The research sample was 280 people who were selected by multi-stage cluster sampling method. To collect data were used from the questionnaires of academic engagement (Zrang, 2012), executive functions (Nejati, 2013) and perception of educational environment (Gentry & et al, 2002). Data were analyzed by structural equation modeling method in SPSS-18 and Amos-23 software. Findings: The results showed that the structural relationships of executive functions with academic engagement in female students: Mediated role of perception of educational environment had a good fit. In addition, executive functions on perception of educational environment and academic engagement and perception of educational environment on academic engagement had a direct and significant effect and executive functions with mediated of perception of educational environment on academic engagement had an indirect and significant effect (P<0.05). Conclusion: Regarded to the direct and indirect relationships of present study, can be enhanced the level of academic engagement via improving the executive actions and perceptions of the educational environment of female students.
بسترها و راهبردهای توانمندسازی و ارتقاء جایگاه مدیران آموزشی زن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
277 - 286
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی بسترها و راهبردهای توانمندسازی و ارتقاء جایگاه مدیران آموزشی زن بود.روش : مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش اسناد و متون توانمندسازی و ارتقاء جایگاه مدیران آموزشی و خبرگان دانشگاهی، مدیران ارشد و مدیران آموزشی موفق استان گلستان در سال تحصیلی 400-1399 بودند. نمونه پژوهش شامل 27 سند مکتوب و 19 نفر از خبرگان دانشگاهی، مدیران ارشد و مدیران آموزشی موفق بودند که طبق اصل اشباع نظری و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل فیش برداری از اسناد و متون و مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان بود. داده ها با روش تحلیل محتوا در نرم افزار MAXQDA-2020 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که بسترهای توانمندسازی و ارتقاء جایگاه مدیران آموزشی زن شامل سه مقوله اصلی، پنج مقوله فرعی و 14 مفهوم بود که مقوله های اصلی شامل انسانی (با دو مقوله فرعی خودتنظیمی و برون تنظیمی)، اجتماعی (با دو مقوله فرعی بسترسازی محیطی و حمایت جامعه) و مدیریتی (با یک مقوله فرعی سابقه مدیریتی) بودند. همچنین، راهبردهای توانمندسازی و ارتقاء جایگاه مدیران آموزشی زن شامل چهار مقوله اصلی، هفت مقوله فرعی و 16 مفهوم بود که مقوله های اصلی شامل توسعه مدیریت (با دو مقوله فرعی فعالیت های عمومی و فعالیت های تخصصی)، پتانسیل های فردی (با دو مقوله فرعی روانشناختی و انسانی)، محیطی و سیاسی (با دو مقوله فرعی دیدگاه جامعه و نگاه حاکمیتی) و اعتبارات (با یک مقوله فرعی سرمایه گذاری مالی) بودند.نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر و با استفاده از بسترهای و راهبردهای شناسایی شده می توان زمینه را برای توانمندسازی و ارتقاء جایگاه مدیران آموزشی زن فراهم کرد.
ارائه مدل فرهنگ نوآورانه سازمانی بر اساس سبک رهبری تحول گرا با میانجی اخلاق حرفه ای و کیفیت زندگی کاری در دانشگاه آزاد اسلامی منطقه مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
345 - 355
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت فرهنگ نوآورانه سازمانی در نظام آموزش عالی، هدف پژوهش حاضر ارائه مدل فرهنگ نوآورانه سازمانی بر اساس سبک رهبری تحول گرا با میانجی اخلاق حرفه ای و کیفیت زندگی کاری در دانشگاه آزاد اسلامی بود.روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقطعی از نوع کمی بود. جامعه پژوهش کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی منطقه مازندران در سال 1400 به تعداد 1217 نفر بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 291 نفر آنها با روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های محقق ساخته فرهنگ نوآورانه سازمانی، سبک رهبری تحول گرا، اخلاق حرفه ای و کیفیت زندگی کاری بودند که روایی آنها با نظر خبرگان تایید و پایایی آنها مناسب ارزیابی شد. داده ها با روش های تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل مسیر در نرم افزارهای SPSS و Smart PLS تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که بار عاملی، میانگین واریانس استخراج شده و آلفای کرونباخ همه مولفه ها بالاتر از 70/0 بود. مدل فرهنگ نوآورانه سازمانی بر اساس سبک رهبری تحول گرا با میانجی اخلاق حرفه ای و کیفیت زندگی کاری در دانشگاه آزاد اسلامی برازش مناسبی داشت. علاوه بر آن، اخلاق حرفه ای و کیفیت زندگی کاری بر فرهنگ نوآورانه سازمانی و سبک رهبری تحول گرا بر اخلاق حرفه ای و کیفیت زندگی کاری اثر مستقیم و معنادار داشتند (001/0>P)، اما سبک رهبری تحول گرا بر فرهنگ نوآورانه سازمانی اثر مستقیم و معناداری نداشت (05/0<P). همچنین، سبک رهبری تحول گرا از طریق اخلاق حرفه ای و کیفیت زندگی کاری بر فرهنگ نوآورانه سازمانی اثر غیرمستقیم و معنادار داشت (001/0>P).نتیجه گیری: با توجه به یافته های مطالعه حاضر، برای بهبود فرهنگ نوآورانه سازمانی برنامه ریزی از طریق بهبود اخلاق حرفه ای و کیفیت زندگی کاری به صورت مستقیم و از طریق سبک رهبری تحول گرا به صورت غیرمستقیم ضروری است.
مطالعه جامعه شناختی هویت فرهنگی مهاجران لَک مقیم تهران (با تأکید بر مؤلفه زبان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، مطالعه وضعیت هویت فرهنگی مهاجران لَکِ ساکن محله ی نامجو تهران با تأکید بر مؤلفه ی زبان است. لذا، از رویکرد کیفی، روش نمونه گیری گلوله برفی، مصاحبه های نیمه ساخت یافته و عمیق با 17 نفر استفاده شد. مصاحبه ها با روش تحلیل تماتیک، تحلیل گردیدند. براساس یافته ها، تعلق و پایبندی، بازاندیشی و بازتعریف زبان (لَکی)، در بین نسل اول و دوم و نیز بین زنان و مردان مهاجر یکسان نیست که شرایط متفاوت جامعه پذیری، نقش مهمی در آن دارد؛ برخلاف جامعه مبدأ، جامعه ی میزبان بخش مهمی از هویت یابی و فرهنگ پذیری را به عهده ی فرد گذاشته که علاوه بر تفاوت های فردی، تفاوت نسلی را در شکل دهی به هویت برجسته می کند. بدین ترتیب با گذشت زمان و جایگزینی نسل ها، هویت فرهنگی تازه ای شکل گرفته که از مسیر زبان می گذرد. اکنون نوعی راهبرد یکپارچه سازی (هویت پیوندی) اساس فرایند فرهنگ پذیری مهاجرین است و با توجه به ویژگی سیال هویت، ممکن است در آینده جای خود را به مفهوم راهبردیِ همگونی فرهنگی بدهد.
به کارگیری ماتریس حسابداری اجتماعی در شناسایی کارکرد صندوق بازنشستگی کشوری در ساختار اقتصاد ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۶
245 - 282
حوزههای تخصصی:
در این مقاله دو کارکرد صندوق بازنشستگی کشوری در چارچوب ماتریس حسابداری اجتماعی برجسته می گردند. نخست شناسایی هدایت منابع (کسورات) از عوامل تولید به تخصیص درآمد نهادها و سپس به انتقالات جاری بین نهادی است و دوم سنجش نقش و اهمیت صندوق بازنشستگی کشوری در افزایش تولید، افزایش درآمد عوامل تولید (GDP) و افزایش درآمدهای نهادهای داخلی جامعه در کل اقتصاد با استفاده از ضرایب فزاینده مرسوم و جدید می باشد. تفاوت بین آن دو ضریب فزاینده، ملاک نقش و اهمیت نهاد صندوق در ساختار اقتصاد در نظر گرفته می شود. واکاوی دو کارکرد فوق حول دو سوال محوری مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد: یک- آیا طبقه بندی های جدید از جبران خدمات کارکنان و نهادها در ارتباط با کسورات بازنشستگی می تواند مبنای شناسایی کارکرد صندوق بازنشستگی کشوری در ساختار اقتصاد ایران قرار گیرند؟ دو- صندوق بازنشستگی کشوری چه سهمی از افزایش تولید، افزایش GDP و افزایش درآمد نهادهای داخلی جامعه را دارد؟ با به کارگیری جدیدترین ماتریس حسابداری اجتماعی تفصیلی سال ۱۳۹۵، یافته های کلی نشان می دهند که نخست صندوق بازنشستگی کشوری نقش بسزایی در هدایت کسورات دارد به طوری که سهم صندوق4/65 درصد و سهم سایر نهادها 6/34درصد را نشان می دهد. دوم- سهم صندوق از تولید GDP و درآمد نهادها به ترتیب 30/0 درصد، 34/0درصد و 04/1درصد را آشکار می کند.
فرهنگ های مختلف مصرف انرژی (مورد مطالعه خانوارهای مشهدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
40 - 21
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از عوامل آلودگی محیط زیست چگونگی مصرف انرژی در بخش خانگی است. آمار جهانی نیز حاکی از افزایش مصرف انرژی می باشد. البته مصرف انرژی در بین افراد و خانواده ها به شیوه ها و سبک های گوناگونی صورت می گیرد که از آن تعبیر به فرهنگ های مختلف مصرف انرژی می شود و این فرهنگ یا فرهنگ ها تحت تاثیر عوامل مختلفی شکل می گیرند. هدف اساسی تحقیق حاضر شناخت فرهنگ های مختلف مصرف انرژی (گاز و برق) در بین خانوارهای مشهدی در سال 1398 است. برای رسیدن به این هدف از روش کیفی (مصاحبه نیمه ساختاریافته با 27 نفر) و کمّی (از طریق توزیع پرسشنامه در بین 599 نفر) به طور همزمان در بین خانوار های مشهدی اقدام گردید. براساس نتایج بخش کیفی به طور کلی دو فرهنگ عمده «مُسرف» و «صرفه جو» با هشت خرده فرهنگ متفاوت؛ صرفه جوی متعهد، صرفه جوی منفعل، صرفه جوی ناگزیر، مصرف گرای مناسکی، مصرف گرای نامتوازن، مصرف گرای تقلیدی، مصرف گرای خاصگرایانه و مصرف گرای نمایشی ملاحظه شد. نتایج بخش کمی نشان داد که 33/59 درصد نمونه جزو فرهنگ مُسرف و 67/40 درصد جزو فرهنگ صرفه جو هستند. 2/21 درصد نمونه اطلاعات زیست محیطی اندکی دارند. تحلیل ها همچنین نشان داد که در خرده فرهنگ مصرفگرایی خاصگرایانه افراد مُسرف این سبک، عموماً در محلات توسعه یافته تمرکز بیشتری دارند.
بورس، آرزوهای محاق؛ یک مردم نگاری انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال دهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
279 - 302
حوزههای تخصصی:
اقتصاد در زندگی روزمره انسان ایرانی نقش پررنگی دارد و پیامدهای نوسانات اقتصادی زندگی وی را سخت و تا حد زیادی غیرقابل پیش بینی کرده است. در سال های اخیر به واسطه مسائل اقتصادی/سیاسی پیش آمده در سطح ملی و بین المللی، تورم و افت ارزش پول ملی، به بحث های همیشگی گعده های خانوادگی، و دوستی و حتی دانشگاهی و ... تبدیل شده است. دراین میان، انسان ایرانی که زندگی او سال هاست با نوسان/تورم اقتصادی گره خورده است، به طور مداوم به دنبال نوسان گیری از نوسانات بازار بوده است. بازار بورس اوراق بهادار تهران، در طی دو سال گذشته، به نوعی این نقش را برای شهروندان داشته است؛ به ویژه اینکه همراه با سیاست های تشویقی و تبلیغی دولتی برای عضویت و فعالیت در آن پررنگ بوده است و در بین مردم هم از آن به عنوان الگوی برای کسب سود ساده یاد می شد. درنتیجه، پژوهش حاضر درصدد بررسی این وضعیت و پیامدهای آن با استفاده از روش مردم نگاری انتقادی بوده است. پژوهش با مشارکت فعالانه محققان در فعالیت های بورسی شروع شد و در ادامه با بیست نفر از مردم عادی، کارمندان کارگزاری، سبدگردانان و متخصصین مالی مصاحبه عمیق صورت گرفت. یافته های پژوهش بر اساس کدگذاری های صورت گرفته شامل اقتصاد، زیربنای زندگی، جنگ برای زندگی، اقتصاد در بحران، بورس، پاسخی فردی به مسئله ای اجتماعی، دستکاری دولت در بورس، ناکارآمدی پاسخ های فردی به مسائل اجتماعی، خودخوار انگاری، سرکوب شدگی اقتصادی و آرزوهای محاق شدند. نتایج نشان دهنده سرخوردگی جمعی و تبعات منفی حباب مشارکت توده ای از یک سو و حباب قیمتی بازار سهام از سوی دیگر را نشان دادند. درنهایت این یافته ها در سطح روابط سیستمی، با استفاده از نظریات اجتماعی مورد بحث قرار گرفتند.
ارائه الگوی پارادایمی خودسانسوری در نهادهای حاکمیّتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: نگاهی واقع بینانه نسبت به پدیده خودسانسوری در نهادهای حاکمیتی و شناسایی عوامل مؤثر بر آن هدف اصلی این تحقیق است. روش مطالعه : این تحقیق، در چارچوب پارادایم تفسیری با رویکرد کیفی و برمبنای روش گراندد تئوری عینی گرا و با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته به مطالعه روابط عمومی های نهادهای حاکمیتی در شهر یزد پرداخته است. بر این اساس، ۲۳ نفر از افراد دارای حداقل 5 سال سابقه تصدّی مسؤولیّت اطلاع رسانی در نهادهای حاکمیّتی با استراتژی نمونه گیری هدفمند به صورت تدریجی و همگن با حداکثر تنوّع و همچنین با بهره مندی از استراتژی گلوله برفی و نمونه گیری نظری انتخاب شدند. یافته ها: یافته های این تحقیق حاکی است از مجموع 208 مفهوم باشد از گزاره های ناشی از متون مصاحبه ها، 24 مقوله فرعی و ۸ مقوله اصلی به دست آمده است. پدیده هسته ای برآمده از مقولات این تحقیق نشان دهنده یک «تبادل مشروعیّت بخش» در فرایند خودسانسوری در نهادهای حاکمیّتی شهر یزد است. نتیجه گیری: نتایج نهایی این پژوهش بیانگر تلفیق ابعاد فردی و ساختاری در پدیده خودسانسوری در نهادهای حاکمیّتی است. به نظر می رسد افراد در راستای منفعت طلبی های فردی و گروهی و در زیر فشار الزامات ساختاری، تدبیراندیشی کرده و با حرکت در مسیر تبعیت و تأیید در سطوح فردی، سازمانی یا فراسازمانی، در نهایت به تبادلی مشروعیّت بخش تن می دهند.
Strategic Planning and Sociology in Improving the Quality of Life and Sustainable Development of Cities in Arid Regions Climates with Emphasis on MICE Tourism using Meta-SWOT and SOAR Techniques(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: This study was carried out with the aim of strategic tourism planning in Semnan with emphasis on MICE tourism using Meta SWOT and SOAR techniques.
Methodology: The descriptive-analytical method is used in order to conduct this research. The statistical population of the study is divided into three parts. The first part were local residents of Semnan, the second part includes tourists who have considered Semnan as a tourist destination from 2019 to 2020, and third part includes academic elites, managers, staff of tourism part working in different management levels of province. Three-hundred seventy people (three parts) were determined as the statistical sample size using Cochran formula. The method of data collection and analysis of required information is documentary and survey. Meta SWOT and SOAR analytical techniques have been used to formulate the development strategy and explain the goals, resources, capabilities and macro-environmental factors.
Findings: According to the obtained results, the most important factors in line with strategic tourism planning in Semnan are government policies, non-responsiveness of infrastructure, increased natural dangers and inflation and economic recession at the macro level.
Conclusion: Meta SWOT model is implemented in a program consisting of title window and seven interconnected windows. This tool enables unlimited reviews of inputs, because decision makers change their assessment during a planning activity.
رهیافت جامعه شناختی نصر حامد ابوزید به مسئله زن در جهان معاصر عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با تغییر موقعیت و بهبود منزلت اجتماعی و حقوق انسانی زنان در بستر تحول پاردایمیک و گفتمانی فرهنگ اروپا در قرون اخیر و انتقال دستاوردهای فکری آن به جهان اسلام، مسئله زنان از موضوعات مهم جامعه شناختی جهان اسلام شد. درهم تنیدگی مسائل و تسلط گفتمان دینی در جهان اسلام نیز بخش مهمی از بحث و گفت وگو درباره زنان را در حوزه دین و حیطه شریعت قرار می دهد، به این ترتیب زن از مسائل متفکران مسلمان می شود و همچنین چالش های بومی زن معاصر موجب شد پژوهش های میان رشته ای و تخصصی در امور زنان شکل گیرد. نصر حامد ابوزید نومعتزلی، اندیشمند مسلمان با بهره گیری از آموزه های اسلامی و علومی چون جامعه شناسی، زبان شناسی و رویکردی انسان گرایی و روش هایی همچون هرمنوتیک با نگاهی نو و مفسرانه که برگرفته از رویکرد قرآنی است، به مسئله زن توجه ویژه ای دارد. تلاش های وی متمرکز بر بازنمایی چهره زن مسلمان با رویکرد جامعه شناختی، متناسب با تحولات عصری درباره حقوق و بحران های اجتماعی زنان است. پژوهش پیش رو در پی دست یابی بر مؤلفه های مفسرانه حامد ابوزید و راه حل او برای مسئله زنان است. وی معتقد است چالش های معاصر زن مسلمان نه برآمده از قرآن، بلکه در سنت های مردانه، تسلط فضای پدرسالارانه و تصلب گرای عرب ریشه دارد. وی با بیان اینکه «مسئله زن اساساً امری اجتماعی است» آن را از امور دینی جدا می کند و برآن است تا با الگو گرفتن از نگاه قرآن به زنان، توجه به تاریخ مندی متن مقدس و درنهایت توسل به سکولاریسم در قانون گذاری، به حل آن بپردازد. این پژوهش برای پرداختن به آرای حامد ابوزید از روش توصیفی تحلیلی متکی بر تحلیل محتوا بهره گرفته است.
تحلیل سیاست های دستگاه فرهنگی هنر معاصر ایران با کمک جامعه شناسی دین ماکس وبر (مورد مطالعه: رویکرد گالری هما)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
62 - 44
حوزههای تخصصی:
هنر امروز ایران به مثابه هنری که در بستر هنر معاصر و معاصریت شکل گرفته است، جزئی مهم از این جهانِ جدید است و مفاهیم و ساختارهایش تحت التزامات این پارادایم بزرگ تر قرار دارد. این جهان جدید همانند جهان دین، برساخته ی دستگاه های قدرت و عوامل آن است. در پژوهش حاضر، دین و هنر همچون دو متن همسان فرض شده اند. هدف ما، تطبیق ساختار جهان دینی و نظام روحانی آن در ساخت الگوی مسلط با جهان هنر معاصر است. بدین منظور باید ساحت های دین و هنر و نظام روحانی درونی آنها، آشکار شده و با بیان نسبت هر یک با ساختار قدرت، براساس جامعه شناسی دین ماکس وبر به یک رده گان شناسی از عاملان بسط نهاد هنر دست یافت. هدف ما پاسخ به این پرسش است: ساختارهای نهادی هنر معاصر مانند گالری ها چگونه به سیاست های فرهنگی هنر معاصر ایران شکل می دهند؟ از خلال توجه به نقش نهادها و نیروهای آن در خلق جهان دینی به نظر می آید که می توان این مسیر را درست تر پیمود. با تطبیق دو جهان دین و هنر می توان دید که اینجا کلیسا و دستگاه روحانی آن قرابت بسیاری به نهادهای جهان هنر و ساخت سلسله مراتبی آن دارند. معادل کارویژه آن در جهان هنر را می توان در نهاد گالری دید. پژوهش حاضر، برای رسیدن به این هدف به سراغ گالری هما به عنوان یکی از مراکز تأثیرگذار در هنر امروز ایران رفته است. در این میان متون برساخته آن مهم ترین ابزار تحلیل ما هستند.
The Role of Cognitive Emotion Regulation in Predicting High-Risk Behaviors Mediated by Welfare School for 14-17 Year Old Girls in Saravan(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this study was to investigate the role of cognitive emotion regulation in predicting high-risk behaviors mediated by the well-being of 14-17 year old girls in Saravan city. Methodology: This research was descriptive and correlational and was conducted by structural equation modeling based on the partial least squares approach. The statistical population included all 14 to 17 year old male students in Saravan in the academic year 2019-20, and 400 of them were selected by random sampling. The collection tools included questionnaires of prevalence of high-risk behaviors Zadeh محمدi (2008), cognitive emotion regulation of Garnefski et al. (2002). The collected data were analyzed using Pearson correlation coefficient in SPSS software and structural equation model by Lisrel software. Findings: Findings from Pearson correlation coefficient showed that there is a significant positive and negative correlation between the total score of high-risk behaviors with emotion regulation and school well-being at 99% confidence level, respectively, and the structural equation model shows the indirect effect of high-risk behaviors with emotion regulation with School welfare mediation was significant with a coefficient of 0.78, so it can be said that high-risk behaviors with emotion regulation have a significant relationship with school welfare mediation. Conclusion: According to the research results, the hypothesis that the level of high-risk behaviors in female adolescent students can be predicted based on emotional behaviors and mediation of school well-being was confirmed
نقش واسطه ای نگرش به کووید-19 در رابطه سواد سلامت با رفتار سلامت محور شهروندان در دوره پاندمی کووید-19 مورد مطالعه: شهروندان 15-65 سال شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دو سال اخیر با شیوع پاندمی کووید-19 و پیامدهای آن برای جامعه، رفتارهای سلامت محور توجه متفکران و صاحب نظران را به خود جلب کرده است؛ این رفتارها شامل فعالیت هایی است که برای پیشگیری یا تشخیص بیماری یا بهبود سلامتی انجام می شوند. مفهوم یادشده مثل سایر پدیده ها متأثر از عوامل عدیده است که در این پژوهش نقش سازه های نگرش به کووید-19 و سواد سلامت در رفتار سلامت محور شهروندان شهر اهواز در دوره پاندمی کووید-19 بررسی شده است؛ بنابراین، هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای نگرش به کووید-19 در رابطه سواد سلامت با رفتار سلامت محور شهروندان در دوره پاندمی کووید-19 است. روش پژوهش پیمایشی و جامعه آماری آن، همه شهروندان 15 تا 65 سال شهر اهواز به تعداد 839148 است که از این تعداد براساس فرمول کوکران، 384 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به منزله نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، شامل مقیاس استاندارد لو و همکاران (2020) برای سنجش متغیر رفتار سلامت محور، پرسش نامه استاندارد ضاربان و همکاران (1395) برای سنجش سازه سواد سلامت ازطریق پرسش نامه و پرسش نامه استاندارد ال هناوری و همکاران (2020) برای اندازه گیری متغیر نگرش به کووید-19 است. یافته های پژوهش در سطح توصیفی نشان داد رفتارهای سلامت محور میان شهروندان اهوازی بالاتر از مقدار متوسط بوده است. نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد سازه های سواد سلامت (402/0) و نگرش به کووید-19 (679/0)، قدرت زیادی در پیش بینی رفتار سلامت داشته اند. همچنین این دو متغیر با توجه به نتایج تحلیل مسیر، موفق به تبیین 51 درصدی واریانس رفتار سلامت محور میان شهروندان اهوازی شده اند. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که سواد سلامت و نگرش به کووید-19 نقش کلیدی در بهبود رفتارهای سلامت محور شهروندان دارد.
بروز رفتارهای پرخطر با تأکید بر کیفیت زندگی در میان نوجوانان و جوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۱
۲۴۰-۱۹۵
حوزههای تخصصی:
مقدمه: آن گونه که صاحبنظران گذار اپیدمیولوژیک پیش بینی کرده اند، رفتارهای پرخطر همواره در حال افزایش بوده و اغلب دو زیرگروه جمعیتی نوجوانان و جوانان در معرض این رفتارها قرار می گیرند. رابطه رفتارهای پرخطر با کیفیت نامناسب زندگی می تواند پیامدهای ناگوار و پرهزینه ای در بر داشته باشد. بر این مبنا، ازآنجاکه تقریباً 25 درصد جمعیت ایران را نوجوانان و جوانان تشکیل می دهند، هدف این مقاله، بررسی رابطه کیفیت زندگی با بروز رفتارهای پرخطر در میان نوجوانان و جوانان ساکن شهر مهاباد است. روش: در این تحقیق جهت نیل به هدف از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده و به منظور گردآوری داده های موردنیاز برای آزمون فرضیه ها، از روش پیمایش مبتنی بر پرسشنامه استفاده شده است. یافته ها: تحلیل چند متغیره نشان داد که عامل کیفیت زندگی رابطه معناداری با متغیرهای زمینه ای جنس، ترتیبات زندگی خانوادگی و سطح تحصیلات پدر و مادر دارد؛ همچنین تأثیر معناداری بر بروز رفتار پرخطر دارد. در این میان، سطح تحصیلات پدر و کیفیت زندگی به ترتیب بیشترین سهم را در توضیح تغییرات بروز رفتار پرخطر دارند. به علاوه، کیفیت زندگی رابطه معکوسی با رفتار پرخطر دارد. بحث: به نظر می آید که شناخت رفتارهای پرخطر و رابطه آن با متغیرهای دیگر ازجمله متغیر مهم کیفیت زندگی می تواند در جهت سیاست گذاری، برنامه ریزی و اقدامات مداخله ای برای ارتقای کیفیت زندگی و کاهش رفتارهای پرخطر در میان گروههای هدف تأثیرگذار باشد.
واکاوی معنا؛ دلایل و پیامدهای خودسوزی از دیدگاه زنان اقدام کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
305 - 335
هدف پژوهش حاضر مطالعه اکتشافی تجربه زیسته زنان اقدام کننده به خودکشی با تأکید بر خودسوزی جهت پاسخگویی به چرایی انتخاب شیوه خودسوزی آنان است. این مقاله با روش کیفی و بهره برداری از رویکرد روشی نظریه مبنایی انجام گرفته است. جامعه مورد مطالعه، زنانی که خودسوزی موفق و ناموفق داشته اند و همچنین مطلعین کلیدی مانند خانواده ها و نزدیکان آنها می باشد. داده ها با تکنیک مصاحبه نیمه استاندارد گردآوری شده و نمونه ها بر اساس ابعاد رویکرد روشی مذکور که عبارت اند از دریافت پدیده، شناخت شرایط علی، زمینه ای و ساختاری آن و شناسایی راهبردها و پیامدهای پدیده، انتخاب شده اند. داده ها طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. حجم نمونه، تا رسیدن به اشباع نظری ۲۹ مورد بوده است و اعتبار یافته ها از طریق تأیید و تطبیق با نظر داوران متخصص و مطلعین کلیدی تأمین گردیده است.
یافته ها بیانگر آن است که شرایط دوسوگرایی جامعه شناختی (چالش هنجارهای عصبیت ایلی طایفه ای با آموزه های دینی محلی رسانه ای، و آموزه های مدرنیته) بر انگیزه زنان در ایلام برای تغییر شرایط مردسالاری خانوادگی و خویشی تأثیر گذاشته تا به شیوه هنجاری خودسوزی، به عنوان انتخابی عقلانی تنبیهی که دارای کارآمدترین تأثیر در تغییر شرایط است، اقدام کنند. ولی این نوع انتخاب، به قول هربرت مارکوزه پیامدی غیرعقلانی دارد. همچنین علت انتخاب شیوه خودسوزی، در انگیزه تغییر شرایط مردسالاری ریشه دارد.
نقش پیوند ایمن، انعطاف پذیری شناختی و ابعاد شخصیتی هگزاکو در پیش بینی خودمراقبتی کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۷
369 - 384
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش پیوند ایمن، انعطاف پذیری شناختی و ابعاد شخصیتی هگزاکو در پیش بینی رفتارهای خودمراقبتی کرونا در زنان متأهل بود. روش این پژوهش همبستگی از نوع رگرسیون بود. تعداد 202 زن متأهل در شهر مشهد به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها با تکمیل پرسش نامه های پیوند ایمن جانسون، انعطاف پذیری شناختی مارتین و روبین، ابعاد شخصیتی هگزاکو و خودمراقبتی کرونا پویان فرد، در این پژوهش شرکت کردند. برای تجزیه تحلیل نتایج از روش های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به صورت همزمان استفاده شد. براساس نتایج رگرسیون چندگانه اثر متقابل خودمراقبتی کرونا و ابعاد شخصیتی هگزاکو معنادار نبود. همچنین پیوند ایمن رابطه معناداری با خودمراقبتی کرونا دارد، به این معنی که هرچه پیوند دو زوج ایمن تر باشد، رفتارهای خودمراقبتی کرونا در آنان بیشتر رعایت می شود. همچنین نتایج نشان داد که انعطاف پذیری شناختی مقدار اندکی به واریانس تبیین شده رفتارهای خودمراقبتی کرونا می افزاید که قابل توجه نیست، درنتیجه نمی توان رفتارهای خودمراقبتی کرونا را به میزان انعطاف پذیری شناختی، نسبت داد.