فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۶۱ تا ۱٬۶۸۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
اداره کارآمد در آموزش عالی بایستی با مشارکت و همکاری تمامی ذی نفعان صورت بگیرد. حکمرانی مشارکتی یکی از رویکردهایی است که با تمرکز با مشارکت و درگیرسازی تمامی ذی نفعان در امور ناظر به اداره نهادهای دانشگاهی ارائه شده است. در مقاله حاضر با بهره گیری از روش فراترکیب، دسته بندی جامعی از مؤلفه ها، دستاوردها و کارکردهای حکمرانی مشارکتی در نظام آموزش عالی انجام شده است. پژوهش حاضر، پژوهشی کیفی هست و در پارادایم تفسیرگرایی باهدف اکتشاف مؤلفه ها، کارکردها و دستاوردهای حکمرانی مشارکتی در آموزش عالی انجام شده است. در پژوهش حاضر با جمع آوری اطلاعات از پایگاه های علمی معتبر و پالایش آن، 100 مقاله به عنوان مقالات اصلی برای استخراج یافته ها انتخاب شدند. با تحلیل یافته ها این نتایج به دست آمده که کارکردها و دستاوردها حکمرانی مشارکتی در آموزش عالی را می توان به شش دسته: 1- ارتقای هماهنگی، انسجام و یکپارچگی 2- تقویت ارتباطات، ایجاد اعتماد و افزایش مشارکت و تمرکززدایی در تصمیم گیری 3- افزایش کارایی و اثربخشی (از طریق همکاری)4- افزایش یادگیری و دسترسی آزادانه به اطلاعات در کمک به تسهیل پیاده سازی و اجرای خط مشی ها 5- افزایش پاسخگویی و شفافیت بیشتر و کاهش اختلافات 6- افزایش تعهد و احساس مسئولیت طبقه بندی کرد.
مشکله ی همبستگی در جامعه ی چند قومی ایران: فراترکیب مطالعات موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر با لحاظ نمودن اهمیت همبستگی در مقام یک سازه نظری و سیاستی و پیوند آن با وفاق اجتماعی، مقبولیت و مشرعیت سیاسی، به مفهوم سازی و فرموله کردن مشکله ی همبستگی در بستر جامعه چندقومی ایران به میانجی فراترکیب مطالعات موجود پرداخته است. در پژوهش حاضر از روش فراترکیب بهره گرفته شده است. نمونه و جامعه آماری پژوهش، شامل مطالعات کیفی منتخبی است که در بازه ی زمانی1372 تا 1398 از جوانب و دیدگاه های مختلف به بررسی مسأله ی همبستگی و ابعاد آن در ایران پرداخته اند. پس از جستجو در پایگاه های مختلف، تعداد500 مقاله، کتاب و گزارش پژوهشی مرتبط شناسایی و در نهایت 54 منبع برای انجام روش فراترکیب انتخاب شد. برمبنای فراترکیب مطالعات، همبستگی در جامعه ی چندقومی ایران وضعیت پروبلماتیکی پیدا کرده است. نتایج پژوهش موید آن است که مختصات همبستگی در جامعه ایران، برساخت زمینه ها و شرایط ساختاری است. اصلی ترین زمینه ای که بایستی در آن مسئله ی همبستگی در ایران پی ریزی شود، پذیرش واقعیتی به نام «پایایی و مانایی تنوع فرهنگی» است. بر مبنای فراترکیب مطالعات، مختصات همبستگی در جامعه ی چندقومی ایران، معلولِ «قرابت های بین فرهنگی»، «گسست و عدم شمولیت در سیاست های قومی»، «ناپایداری و نامتوازن بودن توسعه »، «ناکارآمدی مدیریت سیاسی اقوام» و «اختلال در شناسایی» است. در این میان «جهانی شدن فرهنگی»، «الگوپذیری از نخبگان قومی»، «ژئوپولتیک مناطق قومی و مداخلات فراملی» و «امتداد قومی» به عنوان شرایط مداخله گر به شمار می آیند. با وجود آن که تنوع قومی و مذهبی به مثابه دالّ مرکزی در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده است، با این وصف، کارگزاران سیاسی در بر هه هایی به راهبردهایی متوسل گشته اند که رنج اجتماعی و برون گرایی را در اجتماعات قومی شکل داده است.
جهانی سازی و انقراض زبان های محلی (مورد شهر صحنه استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
مسأله مرکزی مکتوب حاضر مطالعه ی علل کمرنگ شدن زبان مادری در شهر صحنه در استان کرمانشاه است. مسأله زبان فراتر از گویش آدمیان و امری مربوط به شکل زندگی و لذا مناسبات کلان اقتصادی و سیاسی است. از این منظر شکل زندگی و زبانِ ملازم با آن، پراکسیس اعضای جامعه را توضیح می دهد. روش مناسب بررسی مسأله باید توجیه عاملان از وضعیت شان را تحلیل کند به همین دلیل نظریه ی زمینه ای به عنوان روش این تحقیق انتخاب و برای تجزیه و تحلیل داده ها از استدلال استفهامی بهره گرفته شد.
نتایج تحلیل، مقولات جهانی سازی، مدرنیزاسیون، کاربردزدایی از زبان محلی، ضرورت اقتصادی و دولت را از مهمترین عوامل کمرنگ شدن زبان محلی معرفی کرد. منظور از جهانی سازی، جهانی سازیِ نوع خاصی از فرایندی اقتصادی است که سایر مقولات و نقش آن ها در فرایند انقراض زبان ها را توضیح می دهد.
مطالعه کیفی خشونت در بین کودک همسران شهر چابهار: شرایط، استراتژی ها و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
105 - 140
پژوهش حاضر به مطالعه شرایط (علی، زمینه ای، مداخله ای)، استراتژی ها و پیامدهای خشونت در بین کودک همسران شهر چابهار با روش شناسی کیفی و روش نظریه زمینه ای پرداخته است. به این منظور با 28 نفر از دختران کودک همسر شهر چابهار که به روش نمونه گیری نظری و گلوله برفی انتخاب شده بودند، مصاحبه های عمیقِ نیمه ساختاریافته انجام شد. تحلیل داده ها در چارچوب نظام کدگذاری سه سطحی باز، محوری و گزینشی نشان داد که نابرابری و تبعیض جنسیتی شده، فرودستی زنان، ارزشمندی مردان، فرهنگ سکوت و فرهنگ خشونت در تجربیه خشونت کودک همسران نقش دارند (شرایط علی) و نوعی خشونت فزاینده و مضاعف را برای آنها رقم می زند (مقولیه هسته)؛ خشونتی که در چارچوب نهاد خانواده عمل می کند، سازوکار اصلی آن سنت ها و قواعد پیشین است و عاملان آن مردان و زنانی اند که خود پیش از این قربانی همان سنت ها و قواعدی هستند که اکنون آن ها را درونی کرده و دوباره علیه دختران خویش به کار می گیرند. این خشونت فزاینده در بافتی اتفاق می افتد که مردسالاری به شکلی فراگیر در آن پخش است (شرایط بافتی) و با توجه به خودکم بینی تعمیم یافته در بین کودک همسران (شرایط مداخله ای)، آنها اقدام به فرار، اقدام به جدایی و تهدید و اقدام به خودکشی می کنند (استراتژی ها) و این اقدامات پیامدهایی چون خشونت نمادین، فیزیکی، جنسی و حتی انزوای اجتماعی را به همراه دارد (پیامدها).
کاوشی در باب خشونت و کودک آزاری در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
199 - 224
تحقیق حاضر با هدف ارتباط بین عوامل اجتماعی با خشونت خانوادگی علیه کودکان (کودک آزاری) صورت گرفت. روش مورداستفاده، پیمایش و ابزار جمع آوری اطلاعات نیز پرسشنامه بود. از مجموع 155 خانواده دارای سابقه کودک آزاری براساس آمار اورژانس اجتماعی تهران در 6 ماهه آخر منتهی به سال 1397 در منطقه 9 شهرداری تهران تعداد 110 خانوار (والدین با یک فرزند و بیشتر) انتخاب شدند. روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. در پژوهش حاضر کودکان زیر 11 سال (6 تا11 سال) به عنوان محدوده سنی کودکان و خشونت خانوادگی نیز در قالب خشونت اعمال شده توسط والدین، خواهر یا برادر بزرگتر تعریف شد. با نرم افزار آماری SPSS از طریق ضریب همبستگی پیرسون فرضیه های تحقیق آزمون شد. نتایج نشان داد تجربه خشونت با خشونت روانی، خشونت جسمی، غفلت علیه کودکان و خشونت خانوادگی علیه کودکان رابطه مثبت دارد. در نتایج دیگر نیز مشخص شد، ذهنیت خشونت محور با خشونت روانی، خشونت جسمی، غفلت علیه کودکان و خشونت خانوادگی علیه کودکان رابطه مثبت دارد. در ادامه نتایج حاصله، رابطه مثبت مشکلات خانوادگی با خشونت روانی، خشونت جسمی و غفلت علیه کودکان و خشونت خانوادگی علیه کودکان تأیید شد و مشخص گردید کلیشه های جنسیتی با خشونت روانی، خشونت جسمی و غفلت علیه کودکان و خشونت خانوادگی علیه کودکان رابطه مثبت دارد. نهایتاً در فرضیه اصلی نتایج نشان داد: عوامل اجتماعی با خشونت روانی، خشونت جسمی و غفلت علیه کودکان و خشونت خانوادگی علیه کودکان رابطه مثبت دارد.
استفاده از مفهوم آپاراتوس برای مطالعه عقلانیت حکومت مندی در تولید سوژه کنکوری (مطالعه موردی مؤسسات کنکور)(مقاله علمی وزارت علوم)
این تک نگاری نقش مؤسسات کنکور را در گسترش و توسعه اندیشه نو لیبرال در حوزه زندگی روزمره دانش آموزان مورد واکاوی و تحلیل قرار می دهد. علاوه بر این توجه خاصی به مطالعه تبارشناسانه برآمدن نو لیبرالیسم و به تبع آن گسترش مؤسسات کنکور در ایران پساجنگ و فراگیر شدن منطق بازاری به هنجارشده به مثابه بنیانی برای تصمیم گیری و کردارها، نموده است. هدف مقاله توصیف این امر است که چگونه نظم جدید فرهنگی-اقتصادی (نو لیبرالیسم) یک «سناریوی جدیدی از سوبژکتیویته» (سوژه کنکوری) که قبلاً وجود نداشته است را خلق می کند این سناریوی جدید در نسبت با برآمدن نو لیبرالیسم در ایران و در نسبت با هژمون شدن گفتمان موفقیت فردی شکل گرفته است. یافته های این پژوهش با استفاده از روش تبارشناسی نشان می دهد که پیوند خاصی بین عقلانیت حکومت مندی نو لیبرال، سوبژکتیویته و رؤیت پذیرشدن شدن جمعیت دانش آموزی کنکوری وجود دارد. این همایندی و پیوند مبتنی است بر مطالعه موردی «مؤسسات کنکور»، مؤسساتی که سبب ظهور جمعیت و نسلی جدیدی به نام «سوژه کنکوری» در جامعه شده است که شیوه زندگی خاص خود را دارد. این مؤسسات پس از خاتمه جنگ هویت جدیدی پیدا نموده و مکانیسمی از جامعه پذیری جدید با عنوان آپاراتوس های سوژه ساز را ارائه داده اند. این مؤسسات با کمک انواعی از آپاراتوس های جدید، سوژه های را جعل و چارچوبی را بوجود آورده اند که متضمن اقدامات «موسسه محور» بوده و در راستای ترغیب و تشویق دانش آموزان به درونی کردن ارزش ها و باورهای نظام نو لیبرالیسم است.
الگوی سیاستی مردمی سازی دیپلماسی فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران؛ مبتنی بر تجربه نگاری نمونه های منتخب ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۰
7 - 38
حوزههای تخصصی:
با عنایت به بیانات امامان انقلاب اسلامی و اسناد بالادستی نظام جمهوری اسلامی، باید گفت همان گونه که مردم در عرصه های گوناگون این انقلاب نقش محوری داشته اند، در عرصه بین المللی نیز می توانند و باید نقش کلیدی و مؤثری ایفا کنند و به تعبیر این پژوهش لازم است «مردمی سازی دیپلماسی فرهنگی» صورت گیرد. اگرچه مشاهده وضع موجود نشان می دهد این امر مهم با اینکه با ورود به گام دوم انقلاب اسلامی اهمیت مضاعفی نیز یافته ولی آن چنان که باید و شاید، تحقق نیافته است. این پژوهش با روش تجربه نگاری برخی نمونه های منتخب ایرانی، به دنبال تدوین الگوی سیاستی دیپلماسی فرهنگی مردمی است و تلاش دارد ابعاد و مؤلفه های چنین الگویی را شناسایی و میان شان پیوند برقرار کند. بدین منظور برای گردآوری داده ها، روش اسنادی، مشاهده (مشارکتی و غیرمشارکتی) و مصاحبه نیمه ساخت یافته به کار گرفته شده و از روش تحلیل مضمون نیز برای تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج نشان می دهد به طور کلّی مردمی سازی دیپلماسی فرهنگی در ایران محقق نشده است. همچنین در پاسخ به سؤال اصلی پژوهش، الگوی سیاستی ویژه ای برای مردمی سازی دیپلماسی فرهنگی در ایران به دست آمد که هفت بُعد را در بر می گیرد: بازیگران مردمی، مزیت ها، عرصه های محیطی، ابعاد، ساختار اجرایی، ساختار سیاست گذاری و راهکارها.
آسیب شناسی امر اجتماعی و فرهنگی در مدیریت شهری تهران با تأکید بر قانون شهرداری ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
97 - 137
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که حوزه اجتماعی و فرهنگیِ شهرداری تهران همواره در سال های اخیر با آن مواجه بوده است، بحث انطباق فعالیت ها و به طور کلی شرح وظایف این حوزه با کارکردهای ذاتی و قانونیِ مدیریت شهری است. موضوعی که بحث ها و نقد و نظرهای زیادی را در چند سال اخیر برانگیخته و خود را به عنوان یک مسئله در مدیریت شهری تهران مطرح ساخته است. بر این اساس در مطالعه حاضر به آسیب شناسی فعالیت های اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران پرداخته شده است. در این پژوهش، مطابق با مبانی نظری موضوع، سه مقوله اصلی شاملِ انطباق مفهومی، انطباق قانونی و انطباق سازمانی، جهت آسیب شناسیِ اقدامات مدنظر قرار گرفت. روش اجرای پژوهش به این ترتیب بود که فهرست فعالیت های اجتماعی و فرهنگی سازمان شهرداری در قالب پرسشنامه دلفی در اختیار ده نفر کارشناس قرار گرفت و از آنها خواسته شد تا هر فعالیت را در سه مقیاس جداگانه ارزیابی نمایند. طبق نتایج پژوهش، مهم ترین چالش در حوزه فعالیت های اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران در وهله اول، ورود این سازمان به برخی امور و فعالیت هایی است که خارج از وظایف ذاتی و قانونی آن است. در وهله دوم، موازی کاری و هم پوشانی بخشی از این فعالیت ها با سایر سازمان ها قرار دارد و در نهایت در سطحِ سوم، غلبه رویکرد نمایشی در برخی فعالیت هایی است که ذیل عنوان وظایف اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران دسته بندی می شود. بر این اساس کاربست پژوهش حاضر بر بازنگریِ همه جانبه فعالیت ها برحسبِ ترکیبِ شاخص های سه گانه تکیه دارد. این بازنگری بر اساس امتیاز نهاییِ محاسبه شده برای هر فعالیت انجام شد و در نتیجه آن، فعالیت های هر حوزه در سه مقوله «تداوم»، «تعدیل» و «تغییر» دسته بندی شد.
مدلسازی معادلات ساختاری رابطه بین سرمایه روان شناختی با صلاحیت حرفه ای مدیران آموزشی بامیانجیگری فرهنگ سازمانی در مدارس شهرستان دماوند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
233 - 244
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش، مدلسازی معادلات ساختاری رابطه بین سرمایه روان شناختی با صلاحیت حرفه ای مدیران آموزشی با میانجیگری فرهنگ سازمانی در مدارس شهرستان دماوند بود. روش شناسی: این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تمامی مدیران آموزشی مدارس شهرستان دماوند در سال تحصیلی 99-1398 بودند که 240نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان حجم نمونه با روش پیشنهادی شوماخر و لوماکس(2004) انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسش نامه ها ی سرمایه روانشناختی24 سوالی لوتانز (2007) ،پرسشنامه 60 سوالی فرهنگ سازمانی دنیسون (2000) و پرسشنامه 39 سوالی صلاحیت های حرفه ای ملایی نژاد (1391) استفاده شد و روایی و پایایی آنها مورد بازآزمایی قرار گرفت که ضرایب آلفای کرونباخ همه مؤلفه ها نزدیک به یا بالاتر از 7/0 بود. داده ها با شاخص های فرآوانی، میانگین، انحراف معیار، آزمون همبستگی پیرسون و روش مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-25 و AMOS-24 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان دادکه مسیر های مستقیم سرمایه روانشناختی به صلاحیت حرفه ای در مدیران آموزشی و مسیر غیرمستقیم سرمایه روانشناختی به صلاحیت حرفه ای با میانجیگری فرهنگ سازمانی معنی دار بود. در مورد میانجیگیری مولفه های فرهنگ سازمانی عامل مشارکت فرهنگ سازمانی 54 درصد، یکپارچگی فرهنگ سازمانی 49 درصد، سازگاری فرهنگ سازمانی48 درصد و عامل ماموریت فرهنگ سازمانی، سرمایه روان شناختی و سرمایه اجتماعی در مجموع 46 درصد از واریانس صلاحیت حرفه ای در مدیران آموزشی را تبیین می کند. بحث و نتیجه گیری: یافته های این پژوهش بر اهمیت نقش میانجیگری فرهنگ سازمانی در رابطه سرمایه روان شناختی با صلاحیت حرفه ای مدیران آموزشی تأکید دارد.
واکاوی جامعه شناختی جنبش های حسنی در عصر عباسی با تاکید بر عوامل اقتصادی تا پایان سدۀ دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی تاریخی سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
۱۹۲-۱۵۹
حوزههای تخصصی:
مؤلفه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی عصر عباسی زمینه جنبش های زیادی را رقم زده است. سلسله جنبش های سادات و به ویژه حسنیان بخش قابل توجهی از جنبش ها شیعی را در قرون مقتدم به خود اختصاص داده است. موضوع این پژوهش شناسایی و تحلیل زمینه های جامعه شناختی جنبش های حسنی با توجه به عوامل اقتصادی است. این پژوهش با روش تحلیلی به ارزیابی جنبش های حسنی از منظر جامعه شناختی می پردازد. این جنبش ها را می توان در رده جنبش های سنتی دسته بندی کرد. عواملی چون اختلافات شاخه حسنی و حسینی در مسائل مالی، اعمال فشارهای اقتصادی و تصرف اموال شیعیان توسط امویان و عباسیان، ناکامی حسنیان در تصدی حکومت بعد از سقوط امویان، اندیشه قیام به سیف و اختلافات اعتقادی مذهبی مسلمانان در حجاز و عراق در عصر عباسی زمینه جنبش های حسنی را فراهم کرد. از آرمان های جنبش حسنیان می توان به مشروعیت و افضلیت فرزندان امام حسن، عدم مشروعیت عباسیان، عدالت اقتصادی، پای بندی به کتاب خدا و سنت رسول خدا(ص) و لزوم قیام امام بر علیه حاکم جائر، اشاره کرد.
The Effect of Providing a Technological Integration Package with Course Subjects in Improving Digital Literacy and Social-Emotional Competence of Fifth Grade Elementary Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The aim of this research was the effect of providing a technological integrated package with curriculum subjects in improving digital literacy and social-emotional competence of fifth grade elementary students. The research method with a quantitative approach of semi-experimental type (quasi-experimental) with the experimental and control group design, the statistical population includes 457 students from the evaluated schools of the district and approved by Alborz province, who were selected by random sampling of 58 people. The research tool included two questionnaires, the Dundee University Digital Literacy Inventory (2016) based on the Open University Digital Skills Framework and the Boyatzis Social-Emotional Competence Inventory (2007). that the validity of both questionnaires was confirmed by experts and reliability was estimated based on Cronbach's alpha coefficient for digital literacy (0.942) and for social-emotional competence (0.90); Then it was distributed. The obtained data have been used with descriptive statistics (frequency table, graph, mean, standard deviation) and inferential statistics (Kolmogov Smirnov test, boxplot, ANOVA test, Lone test and path analysis method). The data were analyzed using Amos software version 24 and SPSS version 22. The results showed: 1) There is no significant relationship between social-emotional competence and digital literacy. 2) Among the dimensions of social-emotional competence, self-awareness (R=0.566), self-management (R=0.290) has a positive and significant relationship with digital literacy, and relationship management (R=0.348) has an inverse relationship with digital literacy. And it has meaning. 3) Among the dimensions of social-emotional competence, only the dimension of social awareness (R=0.133) has no significant relationship with digital literacy. 4) Among the dimensions of social-emotional competence, the highest impact is related to the dimension of self-awareness and the lowest is related to the dimension of self-management.
Antecedents of Destructive Organizational and Administrative Behaviors and the management model to reduce such behaviors based on Social Exchange Theory by Meta-Synthesis Method(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Organizational and administrative destructive behaviors cause many direct and indirect costs on organizations and reduce organizational progress. Therefore, the objective of this study was to identify antecedents of destructive organizational and administrative behaviors based on social exchange theory by meta-synthesis method. Methodology: This study was developmental in terms of objective, cross-sectional in terms of time, and qualitative in terms of data collection. The field of research included 582 articles on destructive organizational and administrative behaviors during 2000-2022. The research sample included 55 articles selected by purposive sampling method and according to inclusion criteria. The data were collected by note-taking (validity was confirmed by the triangulation method and reliability was estimated to be 0.89 by the Cohen's kappa coefficient) and analyzed by content analysis using the seven-step meta-synthesis method of Sandelowski and Barroso (2007). Findings: The results showed that the antecedents of destructive organizational and administrative behaviors based on social exchange theory had two main categories and six subcategories. Each of the two categories of facilitating antecedents and inhibiting antecedents included three subcategories of behavioral factors, structural factors, and contextual factors. Finally, given the categories and subcategories, a model of the antecedents of destructive organizational and administrative behaviors based on social exchange theory was drawn. Conclusion: The model of antecedents of organizational and administrative destructive behaviors based on social exchange theory designed in the present study can be used as a tool for strategic planning in the field of organizational and administrative destructive behaviors.
مطالعه زندگی روزمره دلارفروشان در سبزه میدان تهران؛ مقاومت از نوع زندگی روزمره اقتصادی در سبزه میدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
285 - 322
حوزههای تخصصی:
هم گام با سنت مطالعات فرهنگی به مثابه یک علم میان رشته ای که در ظاهر به پدیده های پیش پا افتاده توجه می کند و لایه هایی از یک پدیده را کنار می زند تا به عمق و معنی نهفته در آن دست پیدا کند، در اینجا نیز به پدیده دلارفرشی در سبزه میدان بازار تهران به عنوان یکی از عناصر اقتصادی و به ظاهر بی اهمیت، اما تأثیرگذار در زندگی روزمره مردم در بخشی از شهر تهران پرداخته شده است. این پدیده تاکنون از توجه محققان مغفول مانده است؛ با این که ظاهراً افراد در آنجا مشغول معامله دلار هستند، اما لایه های پنهانی در آن نهفته است، که ازطریق کنجکاوی مطالعات فرهنگی آن ها را آشکار کرده ایم. این پژوهش با استفاده از روش قوم نگاری و مشاهده مشارکتی انجام شده است؛ بر این اساس روش قوم نگاری را به شیوه پیشِ رو به کار برده شده است؛ جمع آوری اسناد، مشاهده، و مصاحبه نیمه ساخت یافته. با 11 نفر از افراد حاضر در میدان مصاحبه انجام شد، که با استفاده از نظریات بوردیو و سایر نظریه پردازان حوزه مطالعات فرهنگی داده ها تحلیل و نتایج پیشِ رو به دست آمد؛ قماربازان دارای فرهنگ درون گروهی خاصی هستند، که آنان را از بازاریان قدیمی متمایز می سازد. این فرهنگ درون گروهی در شیوه لباس پوشیدن، صحبت کردن، راه رفتن و تمامی کردارهای آنان قابل ملاحظه است. آنان فاقد سرمایه های کافی فرهنگی و اقتصادی برای ورود به بطن بازار هستند و به همین دلیل نظام فرهنگی بازار و رویداد فرهنگی کسب و کار اجازه ورود چنین افرادی را به داخل خود نمی دهد و نتیجتاً یک سبک زندگی خاص در حاشیه جریان اصلی کسب و کار در بازار تهران شکل گرفته است.
مطالعه عوامل مؤثر گرایش به خرافات در بین شهروندان: فراتحلیل پژوهش های بازه زمانی 1388 الی 1397(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
359 - 393
حوزههای تخصصی:
خرافه به باورهای مبتنی بر تقدیر، شانس، سنت می گویند که فرد برای تحلیل اتفاقات پیرامون خود استفاده می کند و معمولاً مبنای علمی ندرند. متفکران نوسازی علت آن را محلی گرایی، انزوای محیطی، فقر فرهنگی، تله محرومیت، خرده فرهنگ گروهی، عدم نوسازی اجتماعی، ترس از تحول، جامعه کندویی و قطاعی و وجود تصور خیرمحدود می داند. در ایران مطابق آمارها، میزان گرایش به خرافه زیاد شده و شهروندان هزینه مالی و اجتماعی برای این مسأله می پردازند. هدف اصلی تحقیق، مطالعه عوامل مؤثر گرایش به خرافات در بین شهروندان است. روش تحقیق از نوع فرا تحلیل کمّی، جامعه آماری آن 23 سند که 18 پژوهش به دلیل پیمایش و مرتبط بودن با مسأله پژوهش، رعایت کیفیت و روایی انتخاب شده است؛ روش نمونه گیری از نوع غیراحتمالی از پایگاه علمی نورمگز، جهاد دانشگاهی، مگ ایران و ایران داک بوده است. نتایج نشان می دهد که بین عوامل اجتماعی (0.135)، فرهنگی (0.204)، روانی (0.365) و اقتصادی (0.478) با گرایش به خرافات رابطه وجود داشته و اثر کل آن ها برابر با 19 بوده است. هم چنین آزمون Q و نمودار قیفی وجود ناهمگنی (واریانس) بین مطالعات را تأیید کردند. برای بررسی آن، متغیرهای زمینه ای به عنوان متغیر تعدیل گر درنظر گرفته شدند. نتایج بررسی تعدیل گر نشان می دهد که هویت قومی بر گرایش به خرافه تأثیر داشته و میزان اثر کلی آن برابر با 0.13% است. این میزان در بین گروهی قومی لُر و ترک ها نسبت به سایر اقوام بیشتر بوده است. از بُعد جنسیت، زنان بیشتر از مردان به سمت خرافه می روند و علت این امر به تفاوت روانی، جسمی و تفاوت اجتماعی بین مردان و زنان در جامعه برمی گردد؛ هم چنین بازیکنان فوتبال کمتر و شهروندان عمومی بیشتر از همه به خرافات گرایش دارند. از نگاه محل زندگی (زیست مکانی-جغرافیایی)، ساکنان محیط روستا بیشتر علاقه و تمایل به تبیین امور با خرافات دارند. علت این امر به انزوای جغرافیایی، سرمایه فرهنگی پایین، محلی گرایی و سازگاری و هم نوایی مردم با هنجارهای سنتی و تاریخی خود در باب امور اجتماعی دارد.
فقر، کودکی و جنسیت: تجربه کودکانه فقر از نگاه دختران و پسران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۰
49 - 84
حوزههای تخصصی:
هرچند فقر پدیدهای عام است اما هیچ گروهی به اندازه کودکان از آثار منفی فقر رنج نمی برد. پرسش اصلی مقاله این است که آیا تجربه فقر در دختران و پسران متفاوت است؟ در این مقاله از روش قوم نگاری برای گردآوری اطلاعات از ۳۰ کودک(۱۶ دختر و ۱۴ پسر) ۱۰ تا ۱۷ ساله که زندگی توامان با فقر را تجربه کرده اند، استفاده و تجزیه ی و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل محتوای کیفی عرفی انجام شده است. یافته ها نشان می دهد کودکان فقر را در سه بعد محرومیت مادی، محرومیت اجتماعی و محرومیت عاطفی درک می کنند و دختران و پسران هم زمان تجربه های مشابه و متفاوتی از ابعاد فقر دارند. درحالی که محرومیت مادی به طور یکسان و مشابه در دختران و پسران تجربه می شود، محرومیت اجتماعی و ارتباطات اجتماعی دختران نسبت به پسران محدودتر است. در بعد محرومیت عاطفی دختران و پسران در مقوله ناامیدی از آینده و مشکلات جسمی و عصبانیت درک و تجربه مشابه داشته اند. نگرانی برای والدین و خواهران و براداران کوچکتر و پناه بردن به تنهایی، از سوی دختران درک شده است. بدین ترتیب بیشترین شباهت در درک و تجربه محرومیت اقتصادی و بیشترین تفاوت در درک و تجربه محرومیت اجتماعی در بین دختران و پسران دیده میشود. تقسیم جنسیتی دسترسی به فضا در این باره بسیار موثر است.
تحلیل شاخص های هویت مکانی در محله های جدید شهری مطالعه موردی: شهرک نگین شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۳
121 - 160
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تحلیل شاخص های هویت مکانی در شهرک نگین واقع در شهر اصفهان است. ماهیت هدف پژوهش از نوع کاربردی و بر اساس ماهیت روش از نوع توصیفی_ موردی و تحلیلی است در گردآوری داده ها از روش میدانی و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. در تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های آمار استنباطی چون آزمون های همبستگی پیرسون، رگرسیون، آزمون تی تک نمونه ای، آزمون یک دنباله راست میانگین و یک دنباله چپ میانگین و آزمون تی مستقل در نرم افزار spss استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که شاخص های هویت مکانی شامل اجتماع پذیری، دسترسی به خدمات، آرامش و تصویر ذهنی و احساس تعلق در شهرک نگین اصفهان وضعیت نامطلوبی قرار دارند.و عوامل تأثیرگذار اجتماعی شامل سن، مدت سکونت و تحصیلات در شاخص های هویت مکانی شهرک نگین تاثیر چندانی نداشته است و بیشترین همبستگی بین شاخص حس تعلق مکانی و شاخص آسایش و تصویر ذهنی در این محله شکل گرفته است. همچنین در شهرک نگین شاخص دسترسی به خدمات و تسهیلات دارای رابطه مستقیم با شاخص آسایش و تصویر ذهنی است و بهبود وضعیت شاخص آسایش و تصویر ذهنی منجر به بهبود شاخص حس تعلق در این محله می گردد. با توجه به اینکه شهرک نگین به صورت برنامه ریزی شده و طی چند دهه گذشته شکل گرفته است ازنظر شاخص های اجتماعی، حس تعلق مکانی و تصویر ذهنی وضعیت مطلوبی ندارد.
واکاوی کیفی مفاهیم سیاسی- اجتماعی وصایای شهدای مدافع حرم استان تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر « واکاوی مفاهیم سیاسی – اجتماعی مکتوبات (وصایای)شهدای مدافع حرم استان تهران در سال 1398 است. در این پژوهش نظریه های کارکردگرایانه، ساختارگرایانه، مدرن و پست مدرن تفسیر گرایان و نظریه های متفکرین مسلمان مورد بررسی قرار گرفتند. روش پژوهش و راهبرد پژوهش حاضر، تحلیل محتوای کمی است که نوعی تکنیک در پژوهش کیفی است . این روش به منظور توصیف عینی و منظم محتوای پیام با هدف نهایی تفسیر داده ها به کار می رود و بر شناخت و برجسته ساختن محورها یا خطوط اصلی متن دلالت دارد. جامعه آماری این مطالعه شامل کلیه وصایای مدافع حرم است که با توجه به آثار موجود و در دسترس، (20 مورد از وصایا )انتخاب شد، شیوه نمونه گیری از نوع نمونه در دسترس و هدفمند انتخاب شد. یافته های تحقیق نشان داد فراوانی مفاهیم سیاسی 96/57 درصد و مفاهیم اجتماعی 04/42 درصد در وصیت نامه شهدای مدافع حرم لحاظ شده است. نتایج تحقیق حاکی از ان است که دو الگو از متن وصایای شهدا قابل استخراج است. نخست؛ پیروی از قیام عاشورا و امام حسین به عنوان رهبر و پرچمدار واقعی این قیام و دومین الگو دفاع از خاک، میهن و زندگی همنوعان است.
تاثیر انیمیشن های خشونت آمیز بر پرخاشگری کودکان با میانجی گری نقش خانواده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
طبق آمارهای موجود، خشونت های تلویزیونی هر روزه در حال افزایش است. از آنجایی که در دهه اخیر در ایران، رسانه ها نفوذ زیادی پیدا کرده اند تأثیر آن به ویژه بر کودکان قابل بررسی است. بر همین اساس پژوهش حاضر بر آن است که رابطه میان تماشای انیمیشن های خشونت آمیز شبکه نهال با پرخاشگری کودکان با میانجی گری نقش خانواده بررسی کند. بر همین اساس، مبتنی بر روش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته در پی تحقق اهداف پژوهش برآمدیم. جامعه آماری پژوهش 4230 نفر کودک 6 تا 9 ساله شهر قیامدشت در استان تهران هستند که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 354 دانش آموز انتخاب شد. مبتنی بر روش نمونه گیری خوشه ای ابتدا 6 مدارس انتخاب و سپس به تعداد نمونه های منتخب در بین والدین آنان پرسشنامه توزیع شد. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS و LISREL مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و بر همین مبنا تحلیل عاملی و تحلیل معادلات ساختاری برای سنجش گویه ها و فرضیه ها به کار گرفته شد. نتایج بیانگر آن است که با افزایش میزان تماشای انیمیشن، تمایل پرخاشگری کلامی و خصومت درونی در بین کودکان6 تا 9 ساله شهر قیامدشت افزایش می یابد ولی میزان تماشای انیمیشن تأثیری در پرخاشگری فیزیکی کودکان نداشته است. همچنین یافته ها نشان می دهند که با افزایش میزان علاقمندی به تماشای انیمیشن، تمایل به پرخاشگری فیزیکی، کلامی و خصومت درونی در بین کودکان6 تا 9 ساله شهر قیامدشت افزایش می یابد.
Relationships between Computer Literacy and Analytical Literacy with Creativity in Students: The Role of Gender Moderator
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this study was to determine the relationship between analytical literacy and computer literacy with creativity and with the role of moderating gender in high school students in secondary period in Guilan province. Methodology: The method of descriptive research of correlational type and the statistical society included the high school students in secondary period of Guilan province in the first semester of the academic year 2020-2021. The statistical sample consisted of 384 people (191 females and 193 males) who were randomly selected by paper and electronic methods. The tools for measuring variables included Abedi creativity test, researcher-made questionnaire of computer literacy and analytical literacy. Data were analyzed using hierarchical regression analysis, multivariate regression and Z test. Findings: The results showed that the effect of computer literacy and analytical literacy on students' creativity is positive and significant. The effect of computer literacy by gender on creativity was also significant. Conclusion: The effect of computer literacy on analytical literacy has been positive and significant, too. The results can be used to predict creativity in male and female students.
Analyzing Dimensions and Quality of Teaching-Learning Interactions by Elementary Teachers during the Covid-19 Pandemic
حوزههای تخصصی:
Purpose: the aim of the present study was to investigate the dimensions and quality of teaching-learning interactions by elementary teachers during the Covid-19 pandemic. Methodology: this was a qualitative study carried out using a phenomenological approach. The study population included all elementary school teachers in Abhar City (Iran). From this population, 12 individuals were selected as participants in the study using purposive sampling (chain sampling) who were engaged in online teaching from the onset of the Covid-19 pandemic. Data collection instrument included semi-structured or in-depth interviews performed in the Google meet interactive platform. The interviews continued until reaching data saturation. Data analysis was also carried out using thematic analysis and theme network formation. Validity was also assessed using peer review and member checking and reliability was assessed by text coding of three interviews by anonymous people outside the research. Findings: the results reflect the dimensions and quality of teaching/learning interactions by elementary teachers during the Covid-19 pandemic in the form of 226 basic themes, 21 organizing themes and 4 global themes. Conclusion: the results showed that elementary teachers had relatively acceptable interactions with themselves, students and parents during this process. However, there were no acceptable interactions between teachers and their colleagues.