فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۵۸۱ تا ۵٬۶۰۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی ویژگی های سازمانی مؤثر بر هویت منسجم سازمانی کارکنان برای بسترسازی توسعه ظرفیت های سازمانی است. این پژوهش بر حسب هدف، کاربردی و بر اساس شیوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان دانشگاه های شهرستان همدان تشکیل می دهد، که با استفاده از نمونه گیری از فرمول کوکران برای جامعه نامحدود، 392 کارمند به صورت تصادفی از چهار دانشگاه شهرستان همدان (بوعلی سینا، علوم پزشکی، صنعتی و آزاد اسلامی) انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های ویژگی های سازمانی، هویت سازمانی و ارزیابی ظرفیت های سازمانی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیلی عاملی تأییدی و مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای LISREL و SPSS انجام شد. نتایج تحلیل روابط ساختاری نشان داد از پنج ویژگی سازمانی انتخاب شده، به ترتیب دانش استراتژی کارکنان، ارتباطات داخلی، ابزارها و حمایت، کیفیت مدیران و گشودگی و پویایی بیشترین تأثیر را بر هویت یابی سازمانی کارکنان داشتند. همچنین رابطه علی بسیار قوی میان هویت منسجم سازمانی و ابعاد ظرفیت های سازمانی وجود دارد.
فراترکیب مدل های نوآوری اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، عوامل متعددی وجود دارند که باعث شده اند تا نوآوری اجتماعی به صورت برجسته از سوی جامعه رهبران، مدیران کلان، تصمیم سازان و تصمیم گیران، مراکز علمی و دانشگاهی و حتی سازمان هایی با مأموریت های اجتماعی مورد توجه قرار گیرد. ازاین رو مدل های مختلفی برای آن ارائه شده است. مقاله حاضر در تلاش است تا با استفاده از روش فراترکیب، یافته های مطالعات صورت گرفته در این خصوص را به صورت نظا مند بررسی کرده و براساس فرایند شکل گیری و دستاورد خروجی، به تحلیل آنها بپردازد. برای این منظور، با مراجعه به اسناد و مدارک معتبر قابل دسترس در سایت های الکترونیکی «گوگل»، «اسکوپوس» و «تپ سی» در بازه زمانی 2000 تا 2015، از میان انبوه مقالات اولیه، تعداد 30 مقاله مناسب شناسایی شدند. به منظور تحلیل مقالات منتخب، مفاهیم تشکیل دهنده، ابعاد و مؤلفه های تأثیرگذار، از روش تحلیل محتوا استفاده شد. در ادامه به منظور اعتبارسنجی مفاهیم استخراج شده، از روش پانل دلفی با حضور تعدادی از صاحب نظران و خبرگان استفاده شد. در پایان، یافته های پژوهش در قالب 4 گزاره، شامل «مسئله اجتماعی»، «چرخه تولید ایده»، «چرخه پیاده سازی» و «محصول» ارائه شد.
بررسی بنیادهای اساطیری و باستانی در فرهنگ عامه مردم ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با بازنمایی نقش اساطیر و باورهای باستانی و کُهن در هویت قومی- محلی و ذکر مصادیقی از کاربرد آنها در زندگی جاری یک قوم، در صدد پاسخ به این پرسش ها برآمد که اساطیر و باورهای کُهن در دنیای سیال و ماشینی امروز تا چه میزان زنده و پویا هستند؟ و کدام باورها و اعتقادات عامه، ریشه در اساطیر و باورهای دیرین دارند؟ بررسی و تبیین نقش اساطیر و باورهای کُهن در میان یکی از اقوام جامعه امروز ایران، نشان داد که اساطیر و باورهای کُهن، گروه های مردم را در این ایده که به کُلیت واحدی به نام ملت تعلق دارند و از آینده مشترکی برخوردارند، متفق می سازد؛ چراکه اساطیر، برآیند روح جمعی و میراث نیاکان گذشته یک ملت است. روش این پژوهش، توصیفی- تحلیلی و بر مبنای مطالعه کتابخانه ای بود، ضمن اینکه مبنای نظری آن را کتابها و مقالات مرتبط با اسطوره و عقاید عامه تشکیل می داد. این مقاله، پس از بیان کُلیتی از ارتباط اساطیر با فرهنگ عامه، به تداعی و بیان اساطیری و باستانی باورهای عامیانه مردم ایلام پرداخت تا نشان دهد که اساطیر و باورهای عامیانه مربوط به هستی، تا چه میزان در عصر مدرنیته و ماشینی امروز برجای مانده و مقام اساطیر و باورهای کُهن تا چه میزان در باورهای گروندگان به آنها، تکوین و رشد یافته است.
سرمایه و شادی؛ پژوهشی در باب ارتباط میان سرمایه اجتماعی و فرهنگی با احساس شادی (مورد مطالعه: شهروندان شهرستان آران و بیدگل). مهران سهراب زاده ، سیدسعید حسینی زاده، حسین امامعلی زاده ، ایوب سخایی.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شادی از نیازهای اساسی نوع بشر در همه فرهنگ ها به شمار می رود، زیرا سلامت جسمانی و روانی اعضای جامعه را متأثر می سازد. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت احساس شادی و ارتباط این متغیر با سرمایه های اجتماعی و فرهنگی است. روش پژوهش، پیمایشی بوده و داده ها با به کارگیری ابزار پرسشنامه جمع آوری شده اند. حجم نمونه 384 نفر از شهروندان شهرستان آران و بیدگل در سال 1394 است. ارزیابی یافته ها در بُعد توصیفی نشان داد که در مجموع میزان احساس شادی حجم نمونه مورد بررسی در سطح متوسط رو به بالا (7/58) بوده و در ابعاد این متغیر، میزان شادی در بعد عاطفی در سطح بالاتری نسبت به ابعاد شناختی و اجتماعی قرار دارد. همچنین میانگین میزان سرمایه های اجتماعی و فرهنگی به ترتیب 3/66 و 6/4 است. در بعد یافته های استنباطی، آماره ها نشان دادند که رابطه مستقیم و معناداری میان سرمایه اجتماعی (478/0) و فرهنگی (402/0) با احساس شادی وجود دارد؛ با افزایش میزان سرمایه اجتماعی و فرهنگی، بر احساس شادی شهروندان افزوده می شود. همچنین سرمایه فرهنگی به طور غیرمستقیم و با تأثیر گذاری بر سرمایه اجتماعی، به افزایش احساس شادی منجر می شود.
گفتمان پست مدرن در سینمای ایران (مورد مطالعه فیلم «صندلی خالی»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پست مدرنیسم به مثابه یک گفتمان، در جهان فیلم نفوذ کرده است و «سینمای پست مدرن» را خلق نموده است. گفتمان سینمای پست مدرن شامل ابعادی چون وانموده و تزلزل واقعیت، مرکززدایی از سوژه، مرگ مؤلف، پاک شدگی مرزهای زمانی، ترکیب تکنیک ها و ژانرها و کثرت گرایی است که در تقابل با سایر گفتمان ها قرار می گیرد. هدف مقاله حاضر معرفی این گفتمانِ سینمایی، تفسیر و نشان دادن عناصر آن در یکی از فیلم های سینمای ایران است. برای نیل به این هدف، گفتمان سینمای پست مدرن بر اساس نظریه گفتمان لاکلا و موف تعریف می شود و سه بعد وانموده، مرکززدایی از سوژه و مرگ مؤلف به عنوان چارچوب مفهومی انتخاب می شوند. چارچوب روشی نیز ملهم از نظریه روایت پست مدرن متشکل از فابیولا، سیوژت، شخصیت و راوی است که در پیوند با چارچوب مفهومی به تحلیل فیلم «صندلی خالی» ساخته سامان استرکی می پردازد. نتایج نشان می دهد که «صندلی خالی» با روایت اپیزودیک، تو در تو و مارپیچ خود جهان وانموده ای را خلق می کند که در آن مرز واقعیت و توهم فرو می ریزد و سوژه هایِ سرگردانی خلق می کند که ناتوان از تغییر این جهان اند و در نهایت در یک بن بست هستی شناختی از جهان وانموده کنار می روند. راوی های چندگانه و خصلت خود ارجاعی فیلم در نهایت پاسخی به پرسش هایی که مطرح می کند ندارد چرا که مرگ مؤلف خصلت این فیلم است. علاوه بر این، گفتمان سینمای پست مدرن در مقابل گفتمان های سیاسی و فرهنگیِ هژمونیک ایران، پس رانده شده و در حاشیه قرار دارد.
پایش همایش ها و منابع
حوزههای تخصصی:
بخش اول: همایش ها
همایش های داخلی
همایش های خارجی
بخش دوم: منابع فارسی
الف.کتاب
ب.مقاله
ج.پایان نامه
بخش سوم: منابع انگلیسی
الف.کتاب
ب.مقاله
تجربه زیسته ی جوانان در مواجهه با چالش های هویتی جامعه ی گذار (مطالعه کیفی جوانان 30-20 سال شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۷ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
99 - 124
با توجه به اینکه جامعه ی کنونی ما درحالِ گذر از هویت سنتی به هویت مدرن است، پژوهش حاضر با استعانت از رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی به بررسی چالش هایی که جوانان به لحاظ هویتی در بافت زندگی روزمره با آن ها مواجه می شوند، پرداخته است. در این پژوهش تلاش شده است از طریق روش پژوهش کیفی و تکنیک مصاحبه به یک نظریه ی زمینه ای دست یابیم. براساس روش نمونه گیری کیفی-هدفمند (نمونه گیری نظری) و معیاراشباع نظری با 28 نفر از جوانان 20 تا 30 سال شهراصفهان مصاحبه صورت گرفت، یافته های به دست آمده با استفاده از روش نظریه مبنایی شامل 21 مقوله است. مقوله ی محوری این بررسی «انتخاب گری عناصرهویتی» است سایر مقولات را دربرمی گیرد. براساس مقوله محوری از مهم ترین یافته های پژوهش، وجود تضادنسلی میان نسل جوان و نسل مسن است که در مدل پارادایمی نیز قابل مشاهده است...
تحصیل در آن سوی مرزها: مردم نگاری تردید دانشجویان ایرانی در آلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش مردم نگارانه، تجربه زیسته دانشجویان ایرانی از مهاجرت تحصیلی شان به آلمان را مورد بررسی قرار داده و بر آن است که معانی ذهنی کنشگران را با توجه به پرسش های پژوهش فهم کند. برای رسیدن به این هدف از مشاهده، مشاهده مشارکتی، مصاحبه عمیق و مصاحبه گروهی بهره گرفته شده است. می توان گفت دانشجویی که برای ادامه تحصیل به کشور دیگری مهاجرت می کند، خود را در فرهنگ جدیدی فرهنگ عام و فرهنگ علمی کشور مقصد می یابد. او روند تغییراتی را که از زمان برای خروج از کشور آغاز و به کنش نهایی حاصل از انتخاب میان ماندن و بازگشت ختم می شود، تجربه می کند. این تغییرات به شکل مرحله ای در زندگی دانشجویان رخ می دهند که می توان گفت هر تجربه دانشجو در این سفر، مرحله ای از تغییر است و هر تغییر، حسی را درون او برانگیخته یا تقویت می کند. در پایان مشخص شد کنش نهایی مشارکت کنندگان این پژوهش با تردید و دودلی همراه است. از این رو، تردید، اساس این مردم نگاری چندمکانه قرار گرفت. این تردید فارغ از انتخاب دانشجویان، همواره همراهشان بود که میزان آن به مدت اقامت و میزان هماهنگ شدن آنها با جامعه میزبان بستگی دارد و یادآور مفاهیمی ست که در نظریه پسااستعماری از آنها با عناوین آستانگی، بینابینیت، فضای سوم و پیوندخوردگی یاد می شود. با دنبال کردن دانشجویان و پیمودن مسیری که هر دانشجو برای تحصیل در آلمان می پیماید، تلاش شده به چرایی این حس تردید پاسخ داده شود.
مقایسه تطبیقی ماهیت تحصیلات تکمیلی در دانشگاه های نظری و علمی کاربردی: بررسی تجربه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر باهدف بررسی و مقایسه تطبیقی تحصیلات تکمیلی دانشگاه های نظری و دانشگاه جامع علمی کاربردی نگارش یافته است. مطالعه حاضر با روش تحقیق آمیخته و رویکردی تحلیلی-توصیفی ناهم زمان انجام شده است. در این مطالعه با بهره گیری از ادبیات بین المللی مرتبط با تحصیلات تکمیلی، اسناد بالادستی مرتبط با گسترش کمی و کیفی تحصیلات تکمیلی ایران، بحث و تبادل نظر در شورای تحصیلات تکمیلی دانشگاه جامع علمی کاربردی، مصاحبه با متخصصین و کارشناسان صاحب نظر و میزگرد تخصصی با کارشناسان دانشگاه جامع علمی کاربردی اطلاعات لازم جمع آوری، کدگذاری و تحلیل شده اند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات عبارت بودند از: مصاحبه های فردی و گروهی نیمه باز، بحث و ارزیابی با حضور کارشناسان اهل فن، مشاهده مستقیم محقق، اسناد و اطلاعات موجود در دانشگاه جامع علمی کاربردی. نتایج نشان داد که: 1-تنوع گرایی در عرصه آموزش عالی گسترش پیداکرده است. لذا ایجاد دانشگاه جامع علمی کاربردی در ایران و گسترش دوره های تحصیلات تکمیلی در این دانشگاه فرصت جدید و متنوعی برای ارائه خدمات آموزش عالی مهارتی در کشور ایران فراهم ساخته است که دارای پشتوانه بین المللی، تجربی و مهارتی است. 2- در نهادسازی این نظام جدید دانشگاه نتوانسته است شرایط و بستر مناسب برون دانشگاهی (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) و درون دانشگاهی (تبیین مبانی نظری، اجرای آیین نامه ها، مدیریت و نظارت بر اجرا و ارزیابی) را به خوبی فراهم نماید. 3- در صورت سیاست گذاری و سرمایه گذاری مناسب و توجه به حل مشکلات طرح شده، این نظام از تحصیلات تکمیلی می تواند در کنار دوره های تحصیلات تکمیلی دانشگاه های نظری رویکرد مطلوبی برای توسعه کمی و کیفی فناوری در کشور باشد.
مدل یابی معادلات ساختاری روابط کیفیت زندگی کاری، سرمایه اجتماعی و جامعه پذیری سازمانی با رفتار شهروند سازمانی در کارکنان دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال هشتم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
۱۵۴-۱۲۹
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل ساختاری روابط کیفیت زندگی کاری، سرمایه اجتماعی جامعه پذیری سازمانی با رفتار شهروند سازمانی می باشد. جامعه پژوهش کلیه کارکنان دانشگاه تهران هستند، از این جامعه با روش نمونه گیری تصادفی ساده، نمونه ای به حجم 381 نفر انتخاب گردید. روش پژوهش کمی، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری است. ابزار پژوهش پرسشنامه می باشد. جهت سنجش متغیرهای پژوهش، از پرسشنامه محقق ساخته، استفاده شد. جهت تعیین پایایی و روایی ابزار، از تکنیک های آلفای کرانباخ و تحلیل عاملی تائیدی استفاده شد، نتایج بیانگر پایایی و روایی مطلوب ابزار بود. جهت تحلیل داده ها از تکنیک های توصیفی (شاخص های مرکز و پراکندگی) و استنباطی (تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل مسیر تأییدی) با استفاده از نرم افزار lisrel استفاده شد. نتایج بیانگر آن هستند که: متغیر کیفیت زندگی کاری دارای اثر مستقیم مثبت (311/0)، اثر غیرمستقیم مثبت (125/0) و اثر کل مثبت (436/0) و معنادار بر متغیر رفتار شهروند سازمانی در سطح 05/0 می باشد. متغیر سرمایه اجتماعی دارای اثر مستقیم مثبت (306/0)، اثر غیر مستقیم مثبت (05/0) و اثر کل مثبت (410/0) و معنادار بر متغیر رفتار شهروند سازمانی در سطح 05/0 می باشد. متغیر جامعه پذیری سازمانی دارای اثر مستقیم مثبت (196/0) و اثر کل مثبت (196/0) و معنادار بر متغیر رفتار شهروند سازمانی در سطح 05/0 می باشد. نتیجه گیری: با توجه به اثرات کل متغیرهای مستقل می توان گفت متغیر کیفیت زندگی کاری (436/0) دارای بیشترین اثر و متغیر جامعه پذیری سازمانی (196/0) دارای کمترین اثر بر متغیر رفتار شهروند سازمانی می باشد
Effect of neurofeedback training on consumption temptation, depression and anxiety of smokers(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Cigarette smoking annually threatens the health of thousands and causes the deaths of its consumers and even their neighbors, mainly due to the dumping of carbon monoxide and carbon monoxide by smoke. In addition, nicotine in person's cigarette smoke also causes psychological disorders (such as anxiety and depression) that are added to physical symptoms. Methodology: These issues are the main motivation for health professionals to find an effective way to quit smoking. The purpose of this study was to evaluate the effectiveness of neurofeedback training on reducing depression, anxiety and temptation in cigarette smoking in Isfahan smoker’s volunteers. In this study, the sample size was 30, and were randomly divided into two groups of 15 subjects. The 42-item questionnaire of the DASS questionnaire was used to measure the depression and anxiety of the two groups in the pre-test and post-test phases, and the Fagerstrom test was used to assess the nicotine dependence of the subjects in the post-test pretest. Findings: The experimental group received 15 sessions of neurofeedback training. Each session included 20 minutes of practice. This tutorial was conducted with the help of the DeyMed device and TruScan software to amplify the alpha wave amplitude in F3-F4 and Fz-Pz areas, and the theatrical wave suppression. Discussion: The data were analyzed using SPSS software using covariance analysis method. The results showed that the effectiveness of the neurofeedback exercises on reducing the anxiety, depression and temptation of smoking in the experimental group was.
بررسی عوامل تربیتی مؤثر، بر جامعه پذیری فرزندان بر اساس روش تحلیل مضمون (مطالعه موردی دو گروه از مادران آسیب دیده شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی کیفی عوامل تربیتی مؤثر در میزان جامعه پذیری کودکان است. جامعه آماری، مادران آسیب پذیر 25 تا 40 ساله را در بر می گیرد که حداقل دارای یک فرزند 6 تا 12 ساله هستند. 15 نفر از این مادران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. روش تحقیق کیفی بوده و به منظور گردآوری اطلاعات از تکنیک مصاحبه استفاده شد. رویکرد نظری مورد استفاده در این مقاله بر پایه نوع خانواده ها، جامعه پذیری و زنان آسیب پذیر می باشد. زنان آسیب پذیر انتخاب شده زنان معتاد و زنان همسر معتاد هستند. برای بررسی عوامل تربیتی مؤثر بر جامعه پذیری لازم بود در ابتدا مدل تربیتی خانواده ها مورد بررسی قرار گیرد. در نهایت عوامل تربیتی مؤثر به صورت سه عامل نگرش ها و باورها، همدلی و وابستگی دسته بندی شد و میزان جامعه پذیری کودکان در خانواده با توجه به این عوامل بررسی شد. نتایج این پژوهش نشان داده است که اکثر این فرزندان به دلیل عدم وجود امنیت روانی در خانواده هایشان و همچنین طرد شدن از طرف جامعه، جامعه پذیری مناسبی ندارند؛ ولی در صورت ایجاد بستر مناسب و رفع مشکلات می توانند عضو مؤثری در جامعه باشند.
شناسایی عوامل محیطیِ تأثیرگذار در کاهش میزان سرقت از منازل در استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال هشتم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
135 - 162
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سرقت از منزل جزو جرایمی است که به شدت امنیت عمومی را به مخاطره انداخته و به احساس امنیت عمومى، آرامش ذهنى و سلامت افراد آسیب می رساند. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی ارزیابی کارشناسان و سارقان نسبت به عوامل محیطیِ تأثیرگذار در کاهش میزان سرقت از منازل در استان گلستان بوده است.<br /> روش شناسی: روش پژوهش، توصیفی – تحلیلی و شیوه انجام آن پیمایشی بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارشناسان و افراد مطلع و سارقان کنترل شده منازل در استان گلستان بوده و حجم نمونه پژوهش شامل 43 کارشناس پلیس آگاهی و 361 سارق بوده است. برای شناسایی افراد با اطلاع و سارقان کنترل نشده از روش گلوله برفی و برای شناخت سارقان کنترل شده، از روش تصادفی نظام مند استفاده شده است. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد. هم چنین برای تعیین اعتبار پرسش نامه از تکنیک اعتبار صوری و برای تعیین میزان پایایی سؤالات از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. برای توصیف داده ها از تکنیک های موجود در آمار توصیفی و برای تجزیه و تحلیل داده از تکنیک های موجود در آمار استنباطی (آزمون کای اسکوئر و یومن وایتنی) استفاده شد.<br /> یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد، متغیرهایی مانند شکل ظاهری ساختمان ها، شکل خیابان ها و کوچه ها، استفاده از فناوری، نوع طراحی محیطی، پلیس محله محور، ساختار فضای فرهنگی و اجتماعی محلات، واپایش مستمر نیروی انتظامی در محله، فضای فرهنگی موجود در بین ساکنان و متغیر ایمن سازی ساختمان ها در وقوع و پیشگیری از سرقت از منازل تأثیرگذار بوده اند.<br /> نتیجه گیری: یکی از مهم ترین و زیربنایی ترین اقدامات در راستای کاهش میزان سرقت از منازل در شهرها، بازنگری در طراحی محیطی و تدوین برنامه ها و سیاست هایی جامعه نگرانه برای نیل به این مطلوب است.
نقد انتقال تکنولوژی از منظر فلسفه تکنولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشورهای واردکننده تکنولوژی در گام اول می کوشند تکنولوژی متناسب با نیازهای خود را انتخاب کنند و در گام دوم تلاش می کنند تا آن را هر چه بیشتر با موقعیت کشور خود سازگار نمایند. از آنجا که موضوع انتقال تکنولوژی در ایران یا در مباحث توسعه مورد مداقه قرار گرفته است یا در علوم مهندسی، پرسش از بنیان های تکنولوژی تا پیش از توسعه کامل تکنولوژی خود به عنوان یکی از موانع انتقال تکنولوژی تلقی شده است. نویسنده بر آن است که پرسش فلسفی از بنیان های تکنولوژی نه تنها مانعی در انتقال تکنولوژی نیست، بلکه برای رفتن به سمت سازگاری و بومی کردن تکنولوژی، یکی از ارکان اصلی آن است. در این مقاله از منظر فلسفه تکنولوژی ابتدا به نقد انتقال تکنولوژی پرداخته خواهد شد و با تمرکز بر سه محور ارزش مداری مصنوع تکنیکی، تفاوت بنیادین دانش تکنولوژیک و دانش علمی و اهمیت سیستم اجتماعی تکنیکی نشان داده خواهد شد که تلقی فعلی از انتقال تکنولوژی سطحی است. سپس بر اساس همین رویکرد دو راهکار برای انتقال تکنولوژی پیشنهاد خواهد شد.
اثربخشی آموزش مثبت نگری بر اساس مفاهیم قرآنی بر عزت نفس و امید به زندگی زنان معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی آموزش مثبت نگری بر اساس آیات قرآن بر عزت نفس و امید به زندگی زنان آسیب دیده اجتماعی (معتاد) انجام شد. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمام معتادان زن (29 نفر) مراجعه کننده به مراکز درمان اعتیاد شهرستان رودسر در سال 1395 بود که از آن میان 24 زن، که در نمره عزت نفس کوپر اسمیت و امید به زندگی میلر، کمترین نمره را کسب کرده بودند به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر) گمارده شدند. سپس، آموزش مثبت نگری اسلامی طی ده جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آموزش اجرا شد در حالی که گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. در پایان، هر دو گروه به پرسشنامه ها پاسخ دادند. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که ارتباط مثبت معناداری بین مثبت نگری و امیدواری وجود دارد در حالی که این رابطه درباره عزت نفس معنادار نبود؛ به عبارت دیگر مثبت نگری می تواند در افزایش احساس امیدواری نقش مؤثری داشته باشد؛ اما پرورش عزت نفس به عوامل دیگری نیز وابسته است.
اثربخشی مشاوره شغلی مبتنی بر الگوی چند محوری شفیع آبادی بر مهارت های کارآفرینی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثر بخشی مشاوره شغلی مبتنی بر الگوی چند محوری شفیع آبادی بر مهارت های کارآفرینی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان دختر سال سوم راهنمایی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان دختر سال سوم راهنمایی مدرسه شاهد ناحیه 3 شیراز در سال تحصیلی 93- 92 بودند. نمونه گیری به صورت تصادفی انجام شد. به این صورت که پس از اجرای پرسش نامه مهارت های کارآفرینی فکری، شفیع آبادی، نورانی پور و احقر (1391) و پرسش نامه مهارت های اجتماعی TISS از بین دانش آموزانی که نمره ای کم تر در پرسش نامه گرفته بودند، 40 نفر به تصادف انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل 20 نفری جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش بر اساس الگوی چند محوری به مدت 8 جلسه 5/1 ساعته آموزش مهارت های کارآفرینی و مهارت های اجتماعی دریافت کردند و در گروه گواه هیچ مداخله ای انجام نگرفت. داده های بدست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که بین مهارت های کارآفرینی (خرده مقیاس های مهارت های فردی، مهارت های بین فردی، مهارت های کاربردی، مهارت های تفکر انتقادی و خلاقانه) و مهارت های اجتماعی دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنا دار وجود دارد، یعنی مشاوره شغلی مبتنی بر الگوی چند محوری شفیع آبادی موجب افزایش مهارت های کارآفرینی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان شده است.
تأثیرات آموزش هوش اخلاقی، معنوی و فرهنگی بر عملکرد خانوادگی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش هوش اخلاقی، معنوی و فرهنگی بر ابعاد عملکرد خانوادگی در زنان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح آن از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمام زنان مراجعه کننده به مرکز مشاوره شاهد و ایثارگر اسلام آباد غرب در سال 1392 بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 20 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه ده نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. به گروه آزمایش بر اساس هوش اخلاقی، معنوی و فرهنگی با توجه به موضوعات، اهداف و پیشینه پژوهش طی ده جلسه آموزش داده شد. طول هر جلسه دو ساعت، تواتر جلسات به صورت هفته ای دو بار برای گروه آزمایش بود. ابزار پژوهش پرسشنامه عملکرد خانوادگی (FAD) بود. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) نشان داد که آموزش هوشهای اخلاقی، معنوی و فرهنگی بر ابعاد عملکرد خانوادگی زنان (حل مسئله، نقشها، ارتباط، همراهی عاطفی، آمیزش عاطفی و کنترل رفتار) تأثیر معنی داری داشته است. در کل، یافته ها لزوم گنجاندن برنامه آموزش هوش اخلاقی، معنوی و فرهنگی را در برنامه های آموزش خانواده و زوجین یادآور می سازد.
پویایی شناسی برنامه های توسعه در ایران بعد از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه های توسعه، به منظور تأثیرگذاری و ایجاد تغییر و بهبود در زندگی مردم که متضمن ارتقای منابع، فرصت ها و توانمندی آحاد افراد جامعه و نیز بهبود در استانداردها و کیفیت زندگی است، نوشته می شوند. آن ها مبتنی بر سیاست هایی هستند که در قالب های انضمامی تر اهداف معین و مواد قانون برنامه که مبنای برنامه ها و طرح های اجرایی هستند، بروز می یابند. در همین زمینه، برنامه ریزی به مثابه سازوکاری است که امکان تغییر و بهبود مورد نظر برنامه را ممکن می سازد. پویایی برنامه های توسعه، ریشه در عوامل و شرایط گوناگونی دارد. پویایی شناسی برنامه های توسعه، نه تنها ما را از پویایی های درونی هر برنامه آگاه می سازد، بلکه امکان فهم شرایط و عواملی را نیز که موجد این پویایی ها در محیط بیرونی برنامه ها هستند، در پی دارد. در این نوشته، در پی بررسی و بیان روند و پویایی هستیم که برنامه های توسعه در ایران بعد از انقلاب اسلامی تجربه کرده اند. موضوع مقاله، با بررسی مسائلی مانند صورت بندی پویایی های برنامه ها و چگونگی روند این پویایی ها در قالب پنج برنامه بعد از انقلاب اسلامی دنبال شده است. این پویایی در قالب تفاوت در نامگذاری برنامه هاست که معمولاً از جانب دولت های وقت مطرح شده و ناشی از مواجهه متفاوت دولت ها با قانون اساسی به عنوان قانون پایه است. پویایی زمانی برنامه ها در ایران بعد از انقلاب اسلامی، به لحاظ دو دوره زمانی دهة بدون برنامه و سال های برنامه، پویایی برنامه ها و دورة زمانی دولت ها (ناهم ترازی زمانی و فکری)، پویایی رویکردها و راهبردهای اختیارشده که نشان از ناهمسانی جهت گیری و راهبرد برنامه های توسعه در بعد از انقلاب اسلامی دارد، پویایی اهداف و اقدام های برنامه ها و درنهایت، پویایی دوره و شرایط زمانی دوره بعد از انقلاب، جنگ، سازندگی، اصلاحات و نقد اصلاحات بررسی می شود. تجربه نشان می دهد که معمولاً ناقدان برنامه های توسعه درمورد نبود شناخت لازم از پویایی شناسی برنامه ها نام می برند، اما کمتر به این موضوع که چرا چنین امری واقعیت پیدا نکرده، وارد شده اند. به نظر می رسد ریشه این نقیصه را باید در واقعیت هایی مانند نبود بحث های نظری و روشمند درباره درک درست شرایط اجتماعی- تاریخی و داشته ها و نداشته های جامعه ایرانی دانست. نبود تعاطف فکری، جزیره ای و قبیله ای اندیشیدن هم در این وضعیت سهم ویژه ای دارد. روشن است که به میزانی که در تدوین برنامه های توسعه، به ویژه در مقام امکان پذیری و اجرا، نیازمند درک و تحلیل درست شرایط جامعه ایرانی هستیم، به همان میزان و چه بسا بیشتر، محتاج تحلیل درست و سازگاری با شرایط خارجی و بین المللی هستیم. امری که همواره یا مورد غفلت بوده است، یا اینکه به قدر کافی مورد اعتنا و اهتمام نبوده و این خود عنصری مؤثر در ایجاد انحراف و تغییر مسیرهایی است که ناکارایی برنامه ها را در پی داشته است.
رمزگشایی اهل سنت از سریال های تاریخی مذهبی سیما؛ مطالعه موردی آثار شاخص داوود میرباقری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این نوشتار، بررسی چگونگی انواع مفاهمه گفتمانی سریال های مذهبی تاریخی از منظر رمزگشایی مخاطب اهل سنت است و به این سبب، به تحلیل گفتمان مهم ترین سریال های مذهبی تاریخی سیمای جمهوری اسلامی ایران، به کارگردانی داوود میرباقری مطالعه موردی سه سریال شاخص امام علی (ع)، مسافر ری و مختارنامه از منظر اهل سنت پرداخته و با ملاحظه حقوق اقلیت های دینی در رسانه ملی، به تصریح و تشریح دو اصل بنیادین «حفظ وحدت» و «صدور گفتمان انقلاب» در راستای «منافع ملی» و «التزام عملی به قانون اساسی» می پردازد. همچنین به این پرسش پاسخ می دهد که پیامدهای عدم رعایت این دو اصل در ساخت و توزیع محتوای سریال های تاریخی مذهبی چیست؟ نظریه های به کار رفته در این پژوهش عبارتند از: نظریه استفاده، نظریه خشنودی و مدل رمزگذاری رمزگشایی استوارت هال. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیل گفتمان متن و فرامتن (از منظر مخاطب هدف پژوهش) بوده که با بهره گیری از مدل سناریوسازی استقرایی چهارگانه، به جمع بندی و ارائه راهکار می پردازد. از این رو، یافته های تحقیق بر فرض های مختلف مخاطب شناختی و واکنش های متفاوت آنان (شامل طیف وسیعی اعم از کم توجهی، عدم استفاده از رسانه، خودتحریمی رسانه ای، انزوا، مذاکره و حتی تقابل) مبتنی است. بنابراین، با تأکید بر هویت ملی و ساخت سریال هایی از شخصیت ها یا دوره های تاریخی مورد وفاق شیعه و سنی، می توان به سمت وحدت آفرینی و پرهیز از مسئله سازی گام نهاد.