تحقیقات فرهنگی ایران
تحقیقات فرهنگی ایران سال نهم تابستان 1395 شماره 2 (پیاپی 34) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش مردم نگارانه، تجربه زیسته دانشجویان ایرانی از مهاجرت تحصیلی شان به آلمان را مورد بررسی قرار داده و بر آن است که معانی ذهنی کنشگران را با توجه به پرسش های پژوهش فهم کند. برای رسیدن به این هدف از مشاهده، مشاهده مشارکتی، مصاحبه عمیق و مصاحبه گروهی بهره گرفته شده است. می توان گفت دانشجویی که برای ادامه تحصیل به کشور دیگری مهاجرت می کند، خود را در فرهنگ جدیدی فرهنگ عام و فرهنگ علمی کشور مقصد می یابد. او روند تغییراتی را که از زمان برای خروج از کشور آغاز و به کنش نهایی حاصل از انتخاب میان ماندن و بازگشت ختم می شود، تجربه می کند. این تغییرات به شکل مرحله ای در زندگی دانشجویان رخ می دهند که می توان گفت هر تجربه دانشجو در این سفر، مرحله ای از تغییر است و هر تغییر، حسی را درون او برانگیخته یا تقویت می کند. در پایان مشخص شد کنش نهایی مشارکت کنندگان این پژوهش با تردید و دودلی همراه است. از این رو، تردید، اساس این مردم نگاری چندمکانه قرار گرفت. این تردید فارغ از انتخاب دانشجویان، همواره همراهشان بود که میزان آن به مدت اقامت و میزان هماهنگ شدن آنها با جامعه میزبان بستگی دارد و یادآور مفاهیمی ست که در نظریه پسااستعماری از آنها با عناوین آستانگی، بینابینیت، فضای سوم و پیوندخوردگی یاد می شود. با دنبال کردن دانشجویان و پیمودن مسیری که هر دانشجو برای تحصیل در آلمان می پیماید، تلاش شده به چرایی این حس تردید پاسخ داده شود.
عوامل مؤثر بر ناراستی های دانشگاهی در فضای آموزش علوم اجتماعی (مطالعة موردی دانشگاه های دولتی تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناراستی دانشگاهی یکی از مسائل مهم در نظام آموزش عالی ایران است و کاهش یا پیشگیری از آن مستلزم شناسایی عوامل مؤثر در بروز آن است. این پژوهش با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر بروز ناراستی های دانشگاهی در فضای علوم اجتماعی ایران، برداشت دانشجویان دورة دکتری این حوزه را که دارای تجربة جامعه پذیری علمی طولانی تری در فرایند آموزش هستند مورد واکاوی قرار داد. یافته های پژوهش نشان می دهد، عوامل مؤثر بر ناراستی های دانشگاهی در فضای آموزش علوم اجتماعی در دو سطح فردی و ساختاری مشهود است. در سطح ساختاری، نظام تخصیص منابع و قواعد تنظیم کننده و در سطح فردی، خصلت های فردی و شخصیتی کنشگران فضای آموزش (اساتید، دانشجویان و مدیران)، زمینه ساز بروز ناراستی های دانشگاهی است یا وقوع آن را تسهیل می کنند. ازاین رو، در چارچوب دیدگاه تلفیقی کنشگر/ ساختار در تبیین پدیده های اجتماعی، عوامل مؤثر بر ناراستی های دانشگاهی و عدم تبعیت از هنجارهای اخلاق علم در فضای آموزش، لزوماً نه قابل تقلیل به نقش ساختار است و نه قابل فروکاستن به نقش کنشگر؛ بلکه ناراستی های اخلاق علم در آموزش علوم اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن در پرتو دیدگاهی تلفیقی از تأثیر متقابل ساختار و عاملیت، قابل تبیین است.
کیفیت زندگی دانشگاهی از دیدگاه دانشجویان بومی و غیر بومی دانشگاه های دولتی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت زندگی دانشگاهی و احساس رضایت کلی دانشجویان کلیاتی از زندگی دانشگاهی هستند که بر اساس نظریه تسری، از بخش های گوناگون تأثیر می پذیرند. این پژوهش با هدف ارزیابی کیفیت زندگی تحصیلی دانشجویان بومی و غیر بومی دانشگاه های دولتی شهر تهران انجام شده است، هدفی توسعه ای دارد و گردآوری داده های آن پیمایشی ست. جامعه آماری این پژوهش، دانشجویان دوره کارشناسی است که 500 نمونه به طور تصادفی از دانشگاه های جامعه هدف انتخاب و داده ها با استفاده از پرسش نامه ای که محقق تنظیم کرده، گردآوری شده است. برای تعیین روایی پرسش نامه از پرسش های آزموده شده در پژوهش های مشابه و آرای متخصصان استفاده و پایایی پرسش نامه با استفاده از شاخص آلفای کرونباخ از طریق پیش آزمون 15 نمونه در حد 86/0 تأیید شده است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار اس پی اس اسو آزمون های آماری استفاده شده است. کیفیت زندگی دانشجویان به طور معناداری کمتر از حد متوسط و کیفیت زندگی دانشجویان غیر بومی به طور معناداری بالاتر از کیفیت زندگی دانشجویان بومی ارزیابی شده است. پایین بودن کیفیت زندگی دانشگاهی دانشجویان نشان می دهد سیاست های آموزش عالی درباره کیفیت و بهره وری منابع ملی، تأثیری اندک داشته است. عدم رضایت دانشجویان از کلیت زندگی دانشگاهی، به عنوان یکی از ذی نفعان اصلی آموزش عالی، می تواند نقطه آغازی برای انحراف از رسالت ها و فلسفه های توسعه آموزش عالی باشد. مدیران و رهبران آموزش عالی باید تصمیماتی جدی برای ارتقای کیفیت زندگی دانشگاهی اتخاذ نمایند. آموزش عالی بدون کیفیت زندگی دانشگاهی، نقض غرض خواهد بود.
رواسازی میان فرهنگی مقیاس چندبُعدی حمایت اجتماعی ادراک شده در دانشجویان ایرانی و سوئدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف رواسازی میان فرهنگی مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (ام پی اس اس) در گروهی از دانشجویان ایرانی و سوئدی انجام شد. در مطالعة حاضر، 212 دانشجوی کارشناسی (112 ایرانی و 100 سوئدی) به مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده پاسخ دادند. به منظور بررسی تغییرناپذیری عاملی ام پی اس اس در دو گروه از تحلیل عاملی تأییدی چندگروهی استفاده شد. نتایج تحلیل مؤلفه های اصلی با استفاده از چرخش واریماکس در دو گروه دانشجویان ایرانی و سوئدی نشان داد که «ام اس پی اس اس» از سه عامل دوستان، خانواده و دیگرانِ مهم تشکیل شده است. نتایج تحلیل عاملی تأییدی تک گروهی نشان داد که در کل نمونه و در دو گروه، الگوی سه عاملی ام پی اس اس برازش خوبی با داده ها داشتند. نتایج تحلیل عامل تأییدی چندگروهی به روشنی تغییرناپذیری بین گروهی باقی مانده های اندازه گیری، کوواریانس های ساختاری و وزن های اندازه گیری «ام اس پی اس اس» را در دانشجویان ایرانی و سوئدی نشان دادند. همچنین، نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که اثر عنصر بافتاری فرهنگ بر زیرمقیاس های حمایت اجتماعی ادراک شده از نظر آماری معنادار بود. در مجموع، نتایج مطالعة حاضر نشان داد که دانشجویان در دو گروه فرهنگی صرف نظر از زمینة فرهنگی، گویه های مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده را به شیوة مشابهی تفسیر کردند.
انگیزش های نویافتة تحولات هویتی زنان در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همزمان با تحولات مدرن و تجربه تجدد، شاهد دگرگونی های متعددی در اشکال زندگی روزمره هستیم؛ تحولاتی که زنان نیز به عنوان عاملانی با نقش های جنسیتی متفاوت در جامعه تجربه خواهند کرد و به دگرگونی معناهای ذهنی و به تبع آن دگرگونی در نقش های اجتماعی آنها می انجامد. تغییراتی در انگیزه و تمایلات زنان که به منظور تحقق خود و انتخاب مسیرهای جدید در راستای آرمان های هویتی، آنها را به سمت بازاندیشی در هویت و تغییرات فردی و اجتماعی هدایت خواهد کرد. این مقاله با روش نظریه زمینه ای به بررسی عملکرد و تجربه انگیزشی زنان از منظر خودشان و با منطق ذهنیت کنشگر فردی پرداخته و از طریق مصاحبه با زنانی که همزمان نقش همسر، مادر، شاغل و دانشجو را دارند، به ارائه یک تیپولوژی هویتی از زنان مورد مطالعه با تأکید بر فرایند انگیزشی آنها برای ورود به آموزش عالی می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد شرایطی همچون تجربه تجدد و تغییرات نظام ارزشی حول محور زنان، ورود زنان به بازار کار، گسترش فضاهای آموزشی و سرمایه های اجتماعی نمادین در ملازمت با انگیزه های فردی و اجتماعی در زندگی روزمره زنان منجر به ظهور انگیزشی نو در آنها شده و زنان طی این فرایند برای کاهش تنش های حاصل از عدم تحقق انگیزه ها و نیازهایشان، استراتژی تحصیل و اشتغال را به عنوان راهبردهای تحقق اهداف خود برگزیده اند که در این مقاله، بر راهبرد تحصیل تأکید شده است. در پایان، تحلیل حاضر به چهار دسته بندی انتزاعی از انگیزش های نویافتة زنان مورد مطالعه رسیده که شامل 1) انتخاب تحصیل به مثابه ابزار مبارزه و رقابت، 2) تحصیل به عنوان طرحی مبهم، 3) تحصیل و اشتغال به منظورتحقق خود و ۴) تحصیل و اشتغال به عنوان مسیری برای ارتقا، آینده نگری و استقلال مالی است.
تیپ شناسی نحوه مواجهه روشنفکران و نخبگان ایرانی با تمدن غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله تلاش می کند با تمرکز بر مدرنیته به عنوان اصلی ترین نمود و سیمای تمدن غرب، صورت های متکثر رویارویی و مواجهه ایرانیان با این تمدن را قالب بندی کند. به این منظور، ابتدا بر مفهوم مدرنیسم به عنوان مهم ترین جلوه تمدن غرب لااقل از نظر بازنمایی نزد جامعه ایرانی متمرکز شده است. سپس، با استفاده از روش تفسیری به کار گرفته شده در مقاله، مجموعه مواجهات جامعه ایران با تمدن غرب تحت سه مقوله غرب شیفتگی، غرب گزینی و غرب گریزی تیپ بندی شده است. از بین این سه تیپ، دو مورد نخست، حاوی زیرمجموعه هایی نیز هستند که به شکل بارز از یکدیگر متمایز و تعریف شده اند و برای هر تیپ و زیرمجموعه های آنها مجموعه نمایندگان فکری و نمونه های استنادی ارائه شده است. مقاله تیپ شناسی حاصل شده، به عنوان اساس فهم تعامل ذهنی جامعه ایران با آنچه از آن به عنوان کلیت تمدن غرب یاد می شود، در حوزه مطالعات میان فرهنگی و سیاست بین الملل توصیه می شود.
چالش کیفیت رسالة دکتری در ایران بر اساس مفهوم زنجیرة ارزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اهداف اصلی پژوهش های دانشگاهی، پاسخ به نیازهای علمی جامعه است. در وهله نخست، آنچه موجب اعتماد و ایجاد ارزش به منظور بهره مندی از این پژوهش ها توسط ذی نفعان می شود، کیفیت علمی آنهاست. درصد قابل توجهی از پژوهش های انجام شده در دانشگاه ها، رساله های دورة دکتری هستند که با صرف زمان و بودجه قابل توجه توسط دانشجویان این دوره انجام می شوند. پژوهش کیفی حاضر با هدف کشف و شناسایی چالش های «کیفیت علمی رساله های دوره دکتری» در دانشگاه های ایران براساس دیدگاه و تجربیات استاد و دانشجو، به عنوان دو مؤلفه اصلی در انجام پژوهش های دوره دکتری با استفاده از روش پدیدارشناسی انجام شده است. داده ها از طریق مصاحبه جمع آوری و براساس مفهوم نظری «زنجیره ارزش» مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد چالش کیفیت در رساله های دکتری، دارای ابعاد چندگانه و چندلایه در هم پیچیده ای از عوامل (دانشجو، استاد، مدیران و سیاست گذاران)، ساختار سازمانی، رویه ها، قوانین و عوامل محیطی دیگر است. افزون بر این، جریان قدرتمند و شتابان دیگری، همزمان در لابه لای این لایه ها شکل گرفته که هم متأثر از آنها و هم تأثیرگذار بر آنهاست. مواردی از رفتارهای غیردانشگاهی که ضمن خدشه دار کردن هویت علمی دانشگاه ها تبدیل به چالشی عمده برای کیفیت رساله های دکتری در ایران شده است.