مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
سبک فرزندپروری
حوزه های تخصصی:
اهداف پژوهش حاضر عبارت بودند از 1) بررسی رابطه بین نحوه ادراک از سبک فرزندپروری والدین و مهارت های اجتماعی و 2) بررسی رابطه بین نحوه ادراک از سبک فرزندپروری والدین و جنبه هایی از خود- پنداره. برای این منظور، 256 دانش آموز دبیرستانی شیراز، دو آزمون زمینه یابی نگرش ها و ادراکات دانش آموز (SAPS) و مهارت های اجتماعی ماتسون MESSY)) را تکمیل کردند. نتایج نشان دادند که در فرهنگ ایرانی، ادراک از خانواده به عنوان قاطع و / یا مستبد، پیش بینی کننده رفتارهای غیر اجتماعی، پرخاشگری و رفتارهای تکانشی افراد؛ و ادراک از خانواده به عنوان صمیمی و حمایت کننده، پیش بینی کننده ی تمامی جنبه های خود ـ پنداره دانش آموزان است. نتایج با توجه به یافته های حاصل از مطالعات بین فرهنگی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
رابطه کمال گرایی والدین با سبک های فرزندپروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، رابطه کمال گرایی پدران و مادران با سبک های فرزندپروری آنان مورد بررسی قرار گرفت. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ابعاد کمال گرایی خودمحور، دیگرمحور و جامعه محور با سبک های فرزندپروری شامل سبک های اقتداری، آمرانه و سهل گیر در نمونه ای از خانواده های ایرانی بود. تعداد 800 آزمودنی (400 پدر، 400 مادر) در این پژوهش شرکت کردند. از این افراد خواسته شد مقیاس کمال گرایی چند بعدی تهران TMPS)؛ بشارت، 1386) و پرسشنامه اقتدار والدینPAQ) ؛ بوری، 1991) را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص ها و روش های آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که ابعاد کمال گرایی با سبک های فرزندپروری رابطه دارد. از یافته های این پژوهش نتیجه گرفته می شود که ابعاد کمال گرایی والدین، ویژگی های مربوط به سبک های فرزندپروری آنان را تحت تاثیر قرار می دهد.
مقایسه سبک فرزندپروری مادران کودکان پیش دبستانی با و بدون کم توانی ذهنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: سبک های فرزندپروری، روش های ویژه ای هستند که والدین در تربیت فرزندان خویش به کار می گیرند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبک فرزندپروری مادران کودکان پیش دبستانی با و بدون کم توانی ذهنی صورت گرفت.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع زمینه یابی است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه مادران کودکان پیش دبستانی با و بدون کم توانی ذهنی شهر شیراز بودند که از بین آن ها نمونه ای به حجم 116 نفر ( 58 نفر از آن ها مادران کودکان پیش دبستانی با کم توانی ذهنی و 58 نفر از آن ها مادران کودکان پیش دبستانی بدون کم توانی ذهنی) به شیوه هدفمند انتخاب شدند. از پرسش نامه سبک فرزندپروری والدین برای سنجش سبک فرزندپروری والدین استفاده شد.
یافته ها: تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که سبک فرزندپروری استبدادی و سبک فرزندپروری سهل گیرانه مادران کودکان پیش دبستانی با کم توانی ذهنی نسبت به مادران کودکان پیش دبستانی بدون کم توانی ذهنی به طور معنی داری بالاتر است (001/0= value-P). هم چنین آزمون تحلیل واریانس چند متغییره نشان داد که سبک فرزندپروری اقتداری مادران کودکان پیش دبستانی بدون کم توانی ذهنی نسبت به مادران کودکان پیش دبستانی با کم توانی ذهنی به طور معنی داری بالاتر است (001/0= value-P).
نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده طراحی برنامه های آموزش خانواده به ویژه برنامه های آگاهی از سبک های فرزند پروری و اثرات هر یک از آن ها بر فرزندان بسیار ضروری است. هم چنین پیشنهاد می شود که سبک فرزندپروری اقتداری به مادران کودکان پیش دبستانی با کم توانی ذهنی آموزش داده شود.
نقش سبک فرزندپروری مادران در پیش بینی مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی با کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی با کم توانی ذهنی بر اساس سبک فرزندپروری مادران آنها بود. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه مورد مطالعه را تمامی مادران کودکان پیش دبستانی با کم توانی ذهنی شهر شیراز تشکیل می داد که از میان آن ها 58 نفر با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند و پرسش نامه سبک فرزندپروری مادران (رابینسون و همکاران، 1995) و مقیاس مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی با کم توانی ذهنی (شهیم و یوسفی، 1378) را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از رگرسیون چندگانه نشان داد که سبک فرزندپروری استبدادی و سهل گیرانه پیش بینی کننده مثبت و معنی دار مشکل رفتاری ترس، مشکل رفتار اجتماعی و پرخاشگری است (05/0>P). همچنین یافته های پژوهش نشان داد که سبک فرزندپروری اقتداری پیش بینی کننده منفی و معنی دار مشکل رفتاری ترس، مشکل رفتار اجتماعی و پرخاشگری است (05/0>P). شایان ذکر است که در این پژوهش بین سبک استبدادی، سبک اقتداری و سبک سهل گیرانه با مشکل نارسایی توجه همبستگی معنی داری مشاهده نشد. با توجه به یافته های به دست آمده طراحی کارگاه های آموزشی در مورد سبک های فرزندپروری و اثرات هر یک از آن ها بر فرزندان بسیار ضروری است تا از این طریق بتوان با تغییر نگرش مادران و بهبود روابط اعضای خانواده مشکلات رفتاری دانش آموزان با کم توان ذهنی را کاهش داد.
بررسی رابطه ی بین سبک زندگی و سبک فرزندپروری مادران شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه رابطه ی بین سبک فرزندپروری والدین و سبک زندگی مادران شهر ایلام را مورد بررسی قرار داده است. والدین برای به ثمر رسیدن فرزندان هر یک وظایفی را بر عهده دارند، که در این میان بیش ترین سهم در تربیت و تأثیرپذیری بر فرزندان را مادران بر عهده دارند؛ مادر از ابتدایی ترین مراحل پیدایش به عنوان مربی همراه انسان است. بنابراین سلامت روانی، جسمانی، اجتماعی مادران که بر گرفته از سبک زندگی آنها است برای تربیت فرزندان سالم لازم و ضروری است.
در این پژوهش ابتدا مطالعات انجام شده در این حوزه مرور گردید، سپس بر اساس نظریه ی مبتنی بر آراء بوردیو و گیدنز شش فرضیه ارائه شد. جهت آزمون فرضیه ها 400 نفر از مادران شهر ایلام به شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده اند. روش تحقیق این مطالعه پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه بوده است. نتایج حاصل از آزمون اتا نشان دهنده همبستگی بین متغیر های ابعاد سبک زندگی و سبک فرزندپروری والدین است؛ از همه مهم تر همبستگی بین سبک زندگی مادران با سبک فرزندپروری مقتدرانه می باشد. و هم چنین نتایج بدست آمده در سطح تحلیل رگرسیون لجستیک، آماره های سبک فرزندپروری نشان می دهد که سبک های زندگی به ترتیب 7/72، 6/76، 6/79، 1/74 درصد به درستی سبک های فرزندپروری مقتدرانه، آسان گیر، مستبدانه و بی توجه را پیش بینی می کنند. بنابراین این پژوهش تایید کننده این موضوع است که انتخاب سبک های زندگی مختلف، سبک های فرزندپروری متفاوت را رقم می زند.
نقش واسطه گری جهت گیری مذهبی برای سبکهای فرزندپروری و معنای زندگی در دانش آموزان پایه ی سوم دوره ی دبیرستان شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، تبیین نقش واسطه گری جهت گیری مذهبی در رابطه ی بین سبک فرزندپروری والدین و معنای زندگی دانش آموزان پایه ی سوم دبیرستان شهر شیراز بود. به منظور انجام این پژوهش، 271 نفر از دانش آموزان سال سوم دبیرستان شهر شیراز(138 دختر و 133پسر) به شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی سبک فرزندپروری والدین دیانا بامریند(1967م) و معنادار بودن زندگی(صالحی،1374) و پرسشنامه ی جهت گیری مذهبی(البرزی،1382) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های خام از شیوه ی آماری تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج تحلیل نشان داد که در مجموع 41% از واریانس معنای زندگی توسط جهت گیری مذهبی همانندسازی شده و سبک فرزندپروری والدین قابل پیش بینی است. بنابر این نتایج به دست آمده نشان داد که جهت گیری مذهبی نقش واسطه گری معنادار برای سبک فرزندپروری و معنای زندگی دانش آموزان پایه ی سوم دبیرستان بازی می کند.
ارتباط سلامت روانی مادران با سبک فرزندپروری در کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال بیش فعالی و نقص توجه (ADHD) شایع ترین اختلال روان پزشکی در کودکان است و خانواده، نقش بسیار مهم در مدیریت رفتار کودکان دارد. هدف از مطالعه ی حاضر، بررسی وضعیت سلامت روانی والدین با سبک فرزندپروری در کودکان مبتلا به این اختلال می باشد.
روش کار: جامعه ی آماری این مطالعه ی توصیفی-تحلیلی در سال 93-1392 شامل مادران کودکان ADHD مراجعه کننده به درمانگاه روان پزشکی بیمارستان های طالقانی و 5 آذر گرگان می باشند. گروه آزمون شامل 64 کودک مبتلا به ADHD انتخاب شده بر اساس نمونه گیری تصادفی و گروه شاهد نیز شامل 64 کودک دبستانی شهر گرگان بودند که بر اساس نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. پس از ارایه ی توضیحات به مادران، پرسش نامه های مشخصات جمعیت شناختی، فرزندپروری بوری و سلامت عمومی (GHQ) تکمیل گردیدند. داده ها با کمک نرم افزار SPSS نسخه ی 16، آمار توصیفی و تحلیلی و آزمون مجذور خی تحلیل گردیدند.
یافته ها: در هر گروه 47 نفر پسر و 17 نفر دختر با میانگین سنی گروه ADHD (84/1+42/8 سال) و گروه شاهد (10/1+84/8) سال بودند. نمرات مادران دو گروه در خرده مقیاس های نشانه های جسمانی، اضطراب و افسردگی و نمره ی کل پرسش نامه ی GHQ، اختلاف معنی داری داشتند (به ترتیب 01/0=P، 001/0=P و 01/0=P) و مادران کودکان ADHD مضطرب تر، افسرده تر و از سلامت جسمانی پایین تری برخوردار بودند. میانگین سبک فرزندپروری مقتدرانه نیز در مادران دو گروه، اختلاف معنی داری نشان داد (002/0=P). سن مادران در گروه ADHD به طور معنی داری بالاتر ولی تحصیلات ایشان، پایین تر از گروه شاهد بود (به ترتیب 01/0=P، 001/0=P).
نتیجه گیری: به نظر می رسد از برایند 4 عامل اختلال بیش فعالی و نقص توجه، تحصیلات مادر، سلامت روان مادر و سن مادر بر به کارگیری سبک فرزندپروری مقتدرانه، عامل اختلال بیش فعالی و نقص توجه، نسبت به سلامت روان مادر تاثیر بیشتری دارد.
بررسی رابطه هویت اجتماعی و سبک فرزندپروری مادران شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانواده نخستین هسته جامعه و از عوامل اصلی انتقال فرهنگ، اندیشه، اخلاق، سنت و عواطف از نسلی به نسل دیگر است و ثمره این نهاد فرزند است. برای به ثمر رسیدن فرزندان هر یک از پدر و مادر وظایفی را بر عهده دارند، در این میان بیشترین سهم در تربیت و تأثیرپذیری بر فرزندان را مادران بر عهده دارند؛ مادر از ابتدایی ترین مراحل پیدایش به عنوان مربی همراه انسان است. بنابراین سلامت روانی، جسمانی، اجتماعی و هویت مادران برای تربیت فرزندان سالم لازم و ضروری است. به همین دلیل در این پژوهش به بررسی رابطه بین سبک فرزندپروری والدین و ابعاد هویت اجتماعی مادران شهر ایلام پرداخته شده است. در ابتدا مطالعه های انجام شده در این حوزه مرور گردیدند، سپس بر اساس نظریه ای مبتنی بر آراء گیدنز شش فرضیه ارائه شد. برای آزمون فرضیه ها 400 نفر از مادران شهر ایلام به شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. روش تحقیق این مطالعه پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه است. نتایج حاصل از آزمون اتا نشان دهنده همبستگی بین متغیرهای ابعاد هویت اجتماعی و سبک فرزندپروری والدین است؛ از همه مهم تر همبستگی بین هویت اجتماعی مادران با سبک فرزندپروری مقتدرانه است. در واقع مادرانی که به هویت جنسی، ملی، قومی و گروهی تثبیت شده ای دست پیدا کرده اند شیوه تربیتی مقتدرانه که سالم ترین شکل روابط خانوادگی است را برای تربیت فرزندان خود اعمال کرده اند. در مقابل بحران هویت مادران به انتخاب نامناسب ترین سبک فرزندپروری؛ یعنی سبک فرزندپروری بی توجه منجر شده است.
عوامل اقتصادی- اجتماعی مرتبط با مسؤولیت پذیری جوانان شاهد و ایثارگر استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیروی از قواعد اجتماعی و تطابق با انتظارات نقش اجتماعی برای سازگاری اجتماعی چه در گروه های همسالان و چه در خانواده مهم است و نبود چنین مهارت هایی می تواند تأثیر زیادی بر افراد بگذارد. هدف اصلی این مطالعه، تبیین و پیش بینی عوامل اقتصادی – اجتماعی مرتبط با مسؤولیت پذیری جوانان شاهد و ایثارگر شهر کرمانشاه است. جامعه آماری جوانان 14-29 سال شهر کرمانشاه هستند که از آن ها 500 نفر به عنوان نمونه به طور تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ساختار یافته است. برخی از گویه های آن از قبل موجود بود و برای بقیه متغیرها هم توسط پژوهشگران ساخته شد و با استفاده از روایی و پایایی، بازش بودن آن ها به دست آمد. از روش های آماری آلفای کرونباخ برای پایایی ابزار سنجش، ضریب همبستگی پیرسون برای آزمون فرضیات، تحلیل واریانس برای آزمون مقایسه میانگین ها و رگرسیون و تحلیل مسیر برای سنجش مدل پژوهش استفاده شد. بر اساس یافته های پژوهش رابطه معناداری بین متغیرها، سن (19/0=r)، سبک فرزندپروری استبدادی (259/0-=r)، سبک فرزندپروری سهل گیر (180/0-=r)، عزت نفس (207/0=r) تقید دینی (464/0=r) و سرمایه اجتماعی (344/0=r) با مسؤولیت پذیری جوانان وجود دارد. نتایج رگرسیون نشان می دهد که متغیر وابسته مستقیماً تحت تأثیر متغیرهای سرمایه اجتماعی (45/0=Beta)، تقید مذهبی (23/0=Beta)، عزت نفس (19/0=Beta)، هویت اجتماعی (19/0=Beta) سبک فرزند پروری (18/0-=Beta) و عضویت افراد در نهادها (14/0=Beta) قرار گرفته است و در مجموع این 6 متغیر توانستند 35 درصد از تغییرات متغیر وابسته را پیش بینی کنند.
بررسی نقش سبک فرزند پروری والدین در اجتماعی شدن دانش آموزان مدارس راهنمایی (رویکردی اجتماعی- فرهنگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تأثیر سبک فرزندپروری والدین بر شکل گیری نظام ارزشی و خود–نظم بخشی تحصیلی دانش آموزان مدارس راهنمایی با تکیه بر رویکرد اجتماعی-فرهنگی بود. به این منظور با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چهار مدرسه به صورت تصادفی انتخاب شدند. پدران و مادران پرسشنامه سبکهای فرزند پروری بامریند را تکمیل نمودند.60 خانواده مقتدر، 58 خانواده مستبد و 53 خانواده سهل گیر انتخاب شدند. فرزندان خانواده های فوق که در سال تحصیلی90-89 در دوره تحصیلی راهنمایی مشغول به تحصیل بودند پرسشنامه های زمینه ارزشهای شوارتز و خود –نظم بخشی بوفارد را تکمیل نمودند. نتایج پژوهش با استفاده از آزمونهای همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. میان سبک فرزند پروری پدران و مادران در خانواده های مقتدر در مقایسه با دو سبک دیگر، همبستگی معنادار بالاتری به دست آمد ( 51/0=r، 001 /0P<). نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که فرزندان خانواده های مقتدر نسبت به دو گروه دیگر نمره ای بالاتر در ارزشهای محافظه کاری، از خود گذشتگی و خود-نظ م بخش یِ تحصیلی کسب کردند (001/0P< ). بر اساس نظریه ویگوتسکی کودک با همکاری والدین و از راه زبان، شناخت و ابزار، تفکر درباره ارزشها را از فرهنگ دریافت و درونی می کند. البته فرزندان در پذیرش ارزشها و هنجارهای اجتماعی نیز یک فرآیند میان- فردی به درون- فردی را می گذرانند، یعنی ارزشهای والدین را درونی می کنند و برای راهنمایی رفتارهای خود از آنها بهره می گیرند. والدین مقتدر با به کارگیری قواعد و انتظارات معقول دگر-نظم بخشی مناسبی فراهم می آورند، سپس فرزندان با بهره مندی از گفتار خصوصی دستورالعملهای والدین را به خود آموزش می دهند و در نهایت گفتار درونی به خود-نظم بخشی فرزندان آنها کمک می کند.
بررسی عوامل موثر در شکل گیری سبک های فرزند پروری در خانواده های شهرستان اندیمشک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این پژوهش بررسی عوامل فرهنگی، دینی، مذهبی و اقتصادی مؤثر در شکل گیری سبک های فرزندپروری در خانواده های شهرستان اندیمشک است. پژوهش، با به کارگیری رویکرد ترکیبی (mixed method)، به روش آمیخته اکتشافی انجام شده است، که شامل روش های کمی و کیفی است. ابزار پژوهش در بخش کمی پرسشنامة بامریند و در بخش کیفی مصاحبة نیمه ساختاریافته است. مراحل پژوهش شامل انتخاب جامعه، نمونه گیری تصادفی ساده، اجرای پرسشنامه، تحلیل نتایج و جمع بندی است. جامعة پژوهش 95 نفر از دانش آموزان دختر یکی از دبیرستان های شهرستان اندیمشک است که یک نمونة 75 نفری، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، از میان آن ها انتخاب و سپس با والدین پانزده نفر از آن ها مصاحبه شده است. تجزیه و تحلیل داده های کمی با استفاده از توزیع فراوانی و درصد، و قسمت کیفی با استفاده از روش کدگذاری و مقوله بندی انجام گرفته است. نتایج پژوهش عبارت اند از: 1- سبک غالب فرزندپروری در بین والدین شهرستان اندیمشک سبک مقتدرانه است؛ 2- باورهای مذهبی والدین در تعیین سبک های فرزندپروری آن ها مؤثر است؛ 3- فضای فرهنگی خانواده ها در تعیین سبک های فرزندپروری آن ها مؤثر است؛ 4- وضیعت اقتصادی خانواده ها در تعیین سبک های فرزندپروری آن ها مؤثر است. در کل، نتایج نشان می دهد که همة این عوامل جزء عوامل تأثیرگذار در تربیت فرزندان به شمار می آیند.
بررسی رابطه بین سبک های فرزندپروری خانواده و شخصیت کارآفرینانه جوانان (مطالعه موردی شهر تهران)
حوزه های تخصصی:
بیکاری یکی از بزرگ ترین مشکلات جامعه ایران است. کارآفرینی از جمله عواملی است که می تواند این مشکل را تا حدودی برطرف نماید. از طرف دیگر، خانواده، اساسی ترین نهاد جامعه پذیر کردن، به ویژه در سال های اولیه زندگی است. اینکه خانواده چگونه فرد را تربیت می کند، بر شکل گیری شخصیت وی، اثرگذار است. گونه های ساختار قدرت در خانواده که مؤید نوع شیوه های تربیتی والدین است، در بروز رفتارهای متفاوت فرزندان در زندگی اجتماعی مؤثر است. پژوهش حاضر، باهدف بررسی رابطه بین سبک فرزندپروری و شخصیت کارآفرینانه افراد، در بین جوانان تهرانی انجام گرفته است. برای رسیدن به هدف تحقیق از روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه استفاده شد. با توجه به جامعه آماری تحقیق، تعداد 397 نفر از جوانان تهرانی به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شد و موردبررسی قرار گرفت. شخصیت کارآفرینانه شامل شش بعد خلاقیت، مرکز کنترل درونی، استقلال طلبی، خطرپذیری منطقی، نیازبه موفقیت و تحمل ابهام است. همچنین گونه های فرزندپروری نیز شامل فرزندپروری مقتدر، فرزندپروری دموکراتیک و فرزندپروری سهل گیر می باشد. مقدار F محاسبه شده 216/44 شد که درسطح 95 درصد، معنی داری رابطه بین سبک فرزندپروری و شخصیت کارآفرینانه را نشان می دهد. R با ضریب همبستگی چندگانه 457/0 نشان داد که متغیرهای مستقل داخل معادله، به طور همزمان، تقریباً 7/45 درصد با متغیر شخصیت کارآفرینانه ارتباط دارند. R2 با ضریب تعیینی که داشت، نشان داد که 9/20 درصد از واریانس متغیر شخصیت کارآفرینانه به وسیله متغیرهای مستقل موجود در معادله تبیین می شوند.
پیش بینی افسردگی، اضطراب و استرس نوجوانان پسر بر اساس سبک فرزندپروری مادر: ارزیابی نقش پیش بین سبک فرزندپروری استبدادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هفتم شهریور ۱۳۹۷ شماره ۶ (پیاپی ۲۷)
101-116
حوزه های تخصصی:
اضطراب، افسردگی و استرس از جمله اختلالاتی هستند که می توانند عواقبی را برای نوجوانان ایجاد کنند و از آنجا که شیوه تربیتی والدین نقش مهمی را در رشد شخصیت نوجوان ایفا می کند لذا این پژوهش در صدد آن بود تا به بررسی نقش سبک فرزندپروری مادران در پیش بینی افسردگی، اضطراب و استرس نوجوانان پسر بپردازد. روش این مطالعه توصیفی همبستگی بود و جامعه ی آماری آن شامل کلیه نوجوانان پسر 18- 15 سال ساکن شهر همدان به همراه مادرانشان بودند. از بین این افراد نمونه ای به حجم 200 نفر (100 نفر مادر و 100 نفر فرزند) با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و با پرسشنامه های سبک فرزندپروری بامریند و مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (DASS-21) ، به جمع آوری داده ها اقدام شد و داده های به دست آمده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین آشفتگی روانشناختی نوجوانان با سبک فرزندپروری استبدادی مادران رابطه مثبت و با سبک فرزندپروری قاطع رابطه منفی وجود دارد. از بین خرده مقیاس های آشفتگی روانشناختی نیز افسردگی، اضطراب و استرس با سبک فرزندپروری استبدادی رابطه مثبت دارند و اضطراب نیز با سبک فرزندپروری قاطع رابطه منفی دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که سبک فرزندپروری استبدادی مادران 30 درصد (30/0= ß ) واریانس آشفتگی روانشناختی نوجوان پسر را به صورت مثبت تبیین می کند. با توجه به نتایج حاصل از پژوهش برای پیشگیری و کنترل افسردگی، اضطراب و استرس نوجوانان و به تبع آن پیشگیری از آسیب های ناشی از آن خصوصاً افت تحصیلی می توان مداخلاتی برای اصلاح سبک فرزندپروری مادران طراحی و اجرا نمود.
مقایسه میزان اضطراب کودکان مقطع ابتدایی بر مبنای کمال گرایی، سبک فرزندپروری و هوش هیجانی مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هفتم اسفند ۱۳۹۷ شماره ۱۲ (پیاپی ۳۳)
183-198
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه ی میزان اضطراب کودکان مقطع ابتدایی بر مبنای کمال گرایی، سبک فرزند پروری و هوش هیجانی مادران بود. این پژوهش از نوع توصیفی، علی مقایسه ای و به لحاظ هدف از نوع کاربردی بوده است. جامعه آماری این تحقیق دانش آموزان دوره ابتدایی شهر تهران و نمونه تحقیق شامل 100 نفر دانش آموز دختر و پسر ابتدایی مدارس منطقه 9 آموزش و پرورش تهران بوده که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهشی شامل مقیاس اضطراب کودکان اسپنس ، پرسشنامه کمال گرایی هیل ، پرسشنامه سبک فرزند پروری بامریند و پرسشنامه هوش هیجانی بار آن می باشد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها و بررسی فرضیه های تحقیق از آزمون های آماری تی مستقل و تحلیل واریانس سه راهه استفاده شد. یافته های پژوهشی نشان داد که میزان اضطراب کودکان دارای مادران با کمال گرایی بالا به طور معنا داری بیشتر از اضطراب کودکان دارای مادران با کمال گرایی پایین بوده (0001/0> ( P و بعلاوه مادران با هوش هیجانی بالا، فرزندانی با اضطراب پایین تر داشتند (0001/0> p ) و همچنین مادران با سبک های مقتدرانه بالا (002/0> p ) و استبدادی پایین (0001/0> p )، فرزندانی با اضطراب پایین تر داشتند. نتایج این پژوهش نشان داد که شیوه ی تعاملات مادر و فرزند نقش تعیین کننده ای در هیجانات منفی و اضطراب و اختلالات اضطرابی کودکان دارد و نتیجه حاصل، یافته های پژوهشی در تحقیقات مرتبط با علل وعوامل اضطراب کودکان را قوت می بخشد.
اثربخشی مداخله خانواده محور و بازی درمانی بر سبک و تنیدگی فرزندپروری مادران و نشانگان بالینی کودکان با اضطراب جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اضطراب جدایی اختلالی است که ارتباط مستقیمی با سبک فرزندپروری و تنیدگی فرزندپروری دارد؛ و مداخله خانواده محور و بازی درمانی، برنامه جامعی است که شامل جلسات آموزشی برای والدین مبتنی بر بهبودبخشی روابط درون خانوادگی، برقراری تعامل سالم و مثبت درخانواده، کنترل پرخاشگری در خانواده، بررسی موانع ارتباطی در روابط همسران، تربیت سالم فرزندان؛ و جلسات بازی درمانی برای کودک می باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی مداخله خانواده محور و بازی درمانی، بر سبک و تنیدگی فرزندپروری مادران و نشانگان بالینی کودکان با اضطراب جدایی می باشد. ﭘﮋﻭﻫﺶ حاضر، ﻣﻄﺎﻟﻌﻪﺍﯼ ﻧیﻤﻪﺗﺠﺮﺑی ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﮔﻤﺎﺭﺵ ﺗﺼﺎﺩﻓی ﺁﺯﻣﻮﺩﻧی ﻫﺎ ﺩﺭ دو ﮔﺮﻭﻩ 14 نفره ﺁﺯﻣﺎیﺶ ﻭ کنترل، ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘیﺶﺁﺯﻣﻮﻥ ﭘﺲﺁﺯﻣﻮﻥ ﺍﺳﺖ. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه مراجعه کنندگان به یکی از مراکز مشاوره تهران می باشد که تشخیص قطعی اختلال اضطراب جدایی گرفته اند. لذا، برای انتخاب نمونه، از روش نمونه گیری در دسترس با گمارش تصادفی در گروه ها استفاده شده است. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره، نشان داد که تفاوت معناداری بین سبک و تنیدگی فرزندپروری مادران و نشانگان بالینی کودکان با اضطراب جدایی، در دو گروه آزمایش و کنترل وجود دارد. این مداخله، تاثیر معناداری بر سبک فرزندپروری و کاهش تنیدگی فرزندپروری مادران و نشانگان بالینی کودکان با اضطراب جدایی دارد.
باورهای بدیل معارض با روان بنه های منفی در سبک فرزندپروری اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، درصدد است تا باورهای بدیل معارض با روان بنه های منفی در سبک فرزندپروری اسلامی را با رویکرد توصیفی تحلیلی استخراج کرده و تبیین کند. محقق در این پژوهش، روان بنه های ناسازگار و عوامل شکل دهنده آن را در کودکی از دیدگاه یانگ مورد بررسی قرار داده و دیدگاه اسلام را در این زمینه بیان کرده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که در خصوص تمامی پنج حیطه روان بنه ای، در کلام و سیره اهل بیت علیهم السلام، شاهد نکات مهمی هستیم؛ هر چند حدود و ثغور این حیطه ها در مواردی متفاوت با دیدگاه یانگ است.
بررسی رابطه سبکهای دلبستگی و سبکهای فرزندپروری با میانجی گری رفتارهای پرخطر بر کیفیت زندگی دختران فراری
حوزه های تخصصی:
پیش زمینه و هدف: این پژوهش با هدف بررسی رابطه سبکهای دلبستگی و فرزندپروری با میانجی گری رفتارهای پرخطر بر کیفیت زندگی دختران فرار است. مواد و روش کار: پژوهش حاضر از نظر هدف تحقیق، کاربردی و روش آن توصیفی از نوع همبستگی بوده و دارای 3 متغیر می باشد ( متغیر ملاک: سبکهای دلبستگی و سبکهای فرزندپروری، متغیر پیش بین : کیفیت زندگی دختران فراری، متغیر میانجی : رفتارهای پرخطر ). در این پژوهش از پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، پرسشنامه سبک فرزندپروری بامریند (1972)، پرسشنامه سبک دلبستگی هازن و شیور (1987) و پرسشنامه رفتارهای پرخطر زاده محمدی (1390) استفاده شده است. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون معنادار بود. بحث و نتیجه گیری: سبک دلبستگی اجتنابی با میانجی گری رفتارهای پرخطر بر فرار دختران تاثیر دارد و بین رفتارهای پرخطر و فرار دختران رابطه معناداری وجود دارد. سبک فرزندپروری سهل گیرانه با میانجی گری رفتارهای پرخطر می تواند فرار را پیش بینی کند و سبک فرزندپروری استبدادی با میانجی گری رفتارهای پرخطر با فرار دختران رابطه دارد.
پیش بینی طرحواره های ناسازگار اولیه بر مبنای بدرفتاری عاطفی دوران کودکی و سبک های فرزندپروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف پیش بینی طرحواره های ناسازگار اولیه برمبنای بدرفتاری عاطفی دوران کودکی و سبک های فرزندپروری انجام شد. این پژوهش، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی می باشد. جامعه هدف شامل تمام افراد بین 18 تا 50 سال بود. نمونه پژوهش حاضر 266 نفر بود که بصورت داوطلبانه و در دسترس پرسش نامه های طرحواره های ناسازگار اولیه ( YSQ )، پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند و پرسش نامه تجارب دوره زندگی ( LEQ ) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد. داده های بدست آمده با SPSS-25 تحلیل گردید. براساس همبستگی پیرسون طرحواره های نقص/شرم (54/0)، انزوای اجتماعی/بیگانگی (52/0) و محرومیت هیجانی (53/0) بیشترین ارتباط و همبستگی را با بدرفتاری عاطفی دوران کودکی دارد که همه ی این طرحواره ها در حوزه طرد و بریدگی قرار دارند. طبق یافته های به دست آمده از تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام، بدرفتاری عاطفی دوران کودکی (سوءاستفاده عاطفی) و سبک فرزندپروری (مستبدانه) بیشترین قدرت پیش بینی را برای طرحواره های حوزه طرد و بریدگی دارد که به ترتیب 8/26 و 8/3 درصد از حوزه طرد و بریدگی را پیش بینی می کنند و این دو متغیر به همراه هم 6/30 درصد از حوزه طرد و بریدگی را پیش بینی می کنند (05/0> P ). بدرفتاری های عاطفی دوران کودکی و سبک های فرزندپروری ناکارآمد تاثیر بسزایی در تعیین شخصیت بزرگسالان دارد زیرا بدرفتاری عاطفی دوران کودکی و سبک فرزندپروری مخصوصا مستبدانه در شکل گیری طرحواره های ناسازگار اولیه مخصوصا در حوزه طرد باهم تعامل دارند و می توانند اثرات زیان بار یکدیگر را افزایش یا کاهش دهند.
مقایسه سبک فرزندپروری والدین کودکان با و بدون اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۵ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۶۰
100-118
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبک فرزندپروری والدین کودکان با و بدون اختلال طیف اتیسم انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه والدین کودکان با و بدون اختلال طیف اتیسم شهر شیراز بودند که از بین آن ها نمونه ای به حجم 99 نفر (49 نفر از آن ها والدین کودکان با اختلال طیف اتیسم و 50 نفر از آن ها والدین کودکان بدون اختلال طیف اتیسم) انتخاب شدند. والدین کودکان با اختلال طیف اتیسم با روش نمونه گیری در دسترس و والدین کودکان بدون اختلال طیف اتیسم با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. از پرسش نامه سبک فرزندپروری والدین رابینسون، ماندلکو، السن و هارت (1995) برای سنجش سبک فرزندپروری والدین استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سبک فرزندپروری استبدادی والدین کودکان با اختلال طیف اتیسم نسبت به والدین کودکان بدون اختلال طیف اتیسم و سبک فرزندپروری اقتداری والدین کودکان بدون اختلال طیف اتیسم نسبت به والدین کودکان با اختلال طیف اتیسم به طور معنی داری بالاتر است (001/0 ( P< و بین سبک فرزندپروری سهل گیرانه والدین کودکان با و بدون اختلال طیف اتیسم تفاوت معنی داری وجود ندارد(05/0< p ). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده طراحی و اجرای برنامه های آموزش سبک های فرزندپروری برای والدین کودکان با اختلال طیف اتیسم بسیار ضروری است.
بررسی نقش میانجیگرانه خودتنظیمی در رابطه بین سبک های فرزندپروری با اشتیاق به مشارکت اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مشارکت اجتماعی مفهومی روان شناختی است که در نوجوانان حائز اهمیت است. یک فرد با مشارکت در فعالیت های اجتماعی می تواند توانایی ها و استعدادهای خود را بشناسد و با کسب تجربه به پختگی برسد. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجیگرانه خودتنظیمی در رابطه بین سبک های فرزندپروری با مشارکت اجتماعی نوجوانان بود. روش تحقیق ازنظر هدف، بنیادی و ازنظر روش گردآوری اطلاعات، همبستگی بود. مواد و روش ها: جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان شهر اراک در مدارس متوسطه دوم مشغول به تحصیل بودند، بود. نمونه پژوهش شامل ۵۱۰ نوجوان (۲۵۵ پسر و ۲۵۵ دختر) بود که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه های سبک فرزندپروری بامریند، خودتنظیمی بوگارد و همکاران و اشتیاق برای شرکت در فعالیت های اجتماعی برانیگان بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که تأثیر مستقیم سبک فرزندپروری سهل گیرانه بر مشارکت اجتماعی و تأثیر غیرمستقیم آن با میانجی گری خودتنظیمی (۰۵/۰> p )، تأثیر مستقیم سبک فرزندپروری استبدادی بر مشارکت اجتماعی و تأثیر غیرمستقیم آن با میانجی گری خودتنظیمی (۰۵/۰> p ) و نهایتاً تأثیر مستقیم سبک فرزندپروری مقتدرانه بر مشارکت اجتماعی و تأثیر غیرمستقیم آن با میانجی گری خودتنظیمی بر مشارکت اجتماعی (۰۵/۰> p ) تأیید شدند . نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده می توان گفت خودتنظیمی نقش میانجی گرانه معنی داری در رابطه بین سبک های فرزندپروری با مشارکت اجتماعی نوجوانان ایفا می کند.