فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۰۱ تا ۱٬۸۲۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال دهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
161 - 182
حوزههای تخصصی:
این مطالعه باهدف کاوش برساخت اجتماعی ناکامی اقتصادی و چگونگی تفسیر و فهم آن از دیدگاه صاحبان بنگاه های کوچک و متوسط مستقر در شهرک صنعتی کاشمر واقع در استان خراسان رضوی است. داده ها از طریق مشاهده، مصاحبه عمیق و مصاحبه گروهی گردآوری شده و برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش گرندد تئوری استفاده شده است. مشارکت کنندگان در تحقیق را 12 نفر از صاحبان بنگاه ها که به شیوه نمونه گیری نظری با حداکثر نوسان انتخاب شده اند. نتایج پژوهش نشان داد که نوسانات بازار ارز، موانع نظام بانکی و اختلافات شرکا از شرایط اصلی ناکامی اقتصادی هستند و مدیریت سنتی، پایین بودن سطح تخصص نیرو و ماهیت تقلیدی حاکم بر صنعت بسترهای لازم ناکامی اقتصادی را فراهم می کنند. همچنین دولت، نظام بروکراسی، فرهنگ ضد سرمایه دار و بستر اجتماعی به عنوان شرایط زمینه ساز ناکامی اقتصادی عمل می کنند. نتایج پژوهش نشان داد که ناکامی علاوه بر بعد اقتصادی، به دلیل پیوند نزدیک آن با منزلت و اعتبار اجتماعی افراد دارای معانی خاص اجتماعی نیز هست.
ارزیابی روند شکاف شاخص توسعه بهداشتی-درمانی بین شهرستانهای استان سمنان و سایر مناطق ایران طی دوره 1393-1396(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۱
۱۹۴-۱۶۷
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اهمیت ارتقاء سطح بهداشت و درمان به عنوان یکی از معیارهای توسعه پایدار موجب شد تا با اندازه گیری شاخص بهداشتی-درمانی در سطح شهرستانهای استان سمنان در دوره 1393-1396 و مقایسه آن با بخش مجزایی تحت عنوان سایر مناطق ایران، اولاً وضعیت شهرهای این استان را در بازه زمانی مذکور موردبررسی قرار دهیم؛ ثانیاً شکاف موجود بین شهرهای این استان را ارزیابی کنیم؛ و ثالثاً شکاف موجود بین شهرهای استان با سایر مناطق ایران را موردمطالعه قرار دهیم. روش: تحقیق حاضر یک مطالعه ای توصیفی-تحلیلی است. از روش آنتروپی شانون برای وزن دهی به 17 معیار منتخب و از روش تاکسونومی عددی برای اندازه گیری شاخص بهداشتی-درمانی استفاده شده است. یافته ها: وضعیت کلی مناطق شهری استان سمنان از منظر برخورداری از شاخصهای بهداشتی-درمانی نسبت به وضعیت این شاخص در سایر مناطق ایران مطلوب است، اگرچه در گذر زمان روند نزولی داشته است. در این میان، وضعیت شهرهای سمنان و شاهرود رو به بهبود اما وضعیت شهرهای دامغان و گرمسار رو به کاهش بوده است. همچنین، در سالهای 1393 و 1394، شکاف بهداشتی-درمانی بین شهرهای استان سمنان و سایر مناطق ایران به نفع شهرهای استان سمنان، بسیار زیاد بود اما در دو سال بعد از آن، این شکاف کاهش یافته است. بحث: شهرستان شاهرود همواره برخوردارترین شهر استان سمنان از نظر توسعه شاخصهای بهداشتی-درمانی بوده است. میانگین این شاخص در یک دوره چهارساله بیانگر آن است که به ترتیب شهرهای سمنان، دامغان و گرمسار و سایر مناطق ایران در رتبه های بعدی قرار گرفتند. روند تغییرات مناطق موردبررسی حاکی از همگرایی مناطق به لحاظ شاخص بهداشتی-درمانی است.
بروز رفتارهای پرخطر با تأکید بر کیفیت زندگی در میان نوجوانان و جوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۱
۲۴۰-۱۹۵
حوزههای تخصصی:
مقدمه: آن گونه که صاحبنظران گذار اپیدمیولوژیک پیش بینی کرده اند، رفتارهای پرخطر همواره در حال افزایش بوده و اغلب دو زیرگروه جمعیتی نوجوانان و جوانان در معرض این رفتارها قرار می گیرند. رابطه رفتارهای پرخطر با کیفیت نامناسب زندگی می تواند پیامدهای ناگوار و پرهزینه ای در بر داشته باشد. بر این مبنا، ازآنجاکه تقریباً 25 درصد جمعیت ایران را نوجوانان و جوانان تشکیل می دهند، هدف این مقاله، بررسی رابطه کیفیت زندگی با بروز رفتارهای پرخطر در میان نوجوانان و جوانان ساکن شهر مهاباد است. روش: در این تحقیق جهت نیل به هدف از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده و به منظور گردآوری داده های موردنیاز برای آزمون فرضیه ها، از روش پیمایش مبتنی بر پرسشنامه استفاده شده است. یافته ها: تحلیل چند متغیره نشان داد که عامل کیفیت زندگی رابطه معناداری با متغیرهای زمینه ای جنس، ترتیبات زندگی خانوادگی و سطح تحصیلات پدر و مادر دارد؛ همچنین تأثیر معناداری بر بروز رفتار پرخطر دارد. در این میان، سطح تحصیلات پدر و کیفیت زندگی به ترتیب بیشترین سهم را در توضیح تغییرات بروز رفتار پرخطر دارند. به علاوه، کیفیت زندگی رابطه معکوسی با رفتار پرخطر دارد. بحث: به نظر می آید که شناخت رفتارهای پرخطر و رابطه آن با متغیرهای دیگر ازجمله متغیر مهم کیفیت زندگی می تواند در جهت سیاست گذاری، برنامه ریزی و اقدامات مداخله ای برای ارتقای کیفیت زندگی و کاهش رفتارهای پرخطر در میان گروههای هدف تأثیرگذار باشد.
مطالعه جامعه شناختی پدیده زیست غیررسمی کارتن خوابان در خانه پاتوق های شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
287 - 328
پدیده بی خانمانی باتوجه به اهمیت ویژه آن در مسائل اجتماعی امروزه ایران، قابلیت پژوهش از جهات گوناگون را داراست. دراین راستا، پژوهش حاضر در زمینه خانه پاتوق هایی انجام گرفته که درقامت یکی از الگوهای زیست خیابانی مورد توجه کارتن خوابان بوده و به رغم اهمیت ویژه آن مورد غفلت واقع شده است. این پژوهش درپی ارائه تصویری بالنسبه ژرفانگر از پدیده خانه پاتوق است. پرسش اصلی تحقیق حاضر چنین بوده که اساسا چه عواملی منجر به گزینش خانه پاتوق جهت مراجعه روزمره و یا اسکان موقت درمیان کارتن خوابان شده است؟ بدین منظور از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای استفاده شده است. جامعه نمونه شامل گروه های بی خانمانی بوده که در اشکال مختلف، به خانه پاتوق های شهر مشهد مراجعه کرده اند. ساکنان موقت، مراجعان روزانه، مالکان و متصدیان خانه پاتوق ها و درنهایت واسطه گران مواد مخدر، شامل این جامعه بوده اند. گردآوری یافته ها بر اساس نمونه گیری نظری و با استفاده از نمونه گیری گلوله برفی انجام شده است. در پژوهش حاضر، 15 خانه پاتوق مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت با مردان و زنان بی خانمان ساکن موقت یا مراجعه کننده روزانه، مالکان خانه پاتوق ها، فروشندگان مواد مخدر، واسطه گران کالاها و مطلعین کلیدی مصاحبه انجام گرفته است. علاوه بر انجام 30 مصاحبه، در پژوهش حاضر از مشاهده نیز بهره گرفته شده است. تحلیل داده ها به روش نظریه زمینه ای انجام شده است. برمبنای یافته ها، خانه پاتوق به مثابه پناهگاه و ضمانت بخش امنیت نسبی کارتن خوابان، به عنوان پدیده محوری ذکر شده است. شرایط علّی شامل زیست مسالمت آمیز پاتوق؛ تقابل با جرم انگاری، غریبگی با گرم خانه ها و خانه پاتوق ها؛ و مقوّم درآمدزایی بوده است. شرایط زمینه ای شامل خانه پاتوق در قامت مهمان خانه کارتن خوابی، بهره مندی از اطلاعات خیابان خوابی و تمایل به پنهان سازی هویت خویش بوده و شرایط مداخله ای شامل عضویت در شبکه معتادان خانه پاتوق، روابط عاطفی و تسهیلات حوزه مواد مخدر است. استراتژی های استمراربخشی به تعاملات شبکه ای درآمدزا، کنش های مخاطره آمیز ضمانت بخش اعتبار، درآمدزایی در امر اسکان، واسطه گری و قاعده مندسازی رفت وآمد شناسایی شده است. درنهایت پیامدها شامل محرومیت از خدمات سازمان های مردم نهاد، آسیب پذیری زنان و تشدید اعتیاد است. نتایج حاکی از آن است که رواج الگوهای درآمدی و شبکه ای و ازسویی شکل یابی شبه مهمان خانه معتادان، نقش مهمی در استقبال از خانه پاتوق ها ایفا کرده است. درنهایت غریبگی با گرم خانه و نامتناسب دانستن آن با جایگزینی به نام خانه پاتوق پاسخ داده شده است.
گرایش به پان ترکیسم در مناطق آذری نشین ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
54 - 75
حوزههای تخصصی:
قومیت گرایی در آذربایجان خود را در دو برهه زمانی نشان داده است: اول در سال 1324 به شکل فرقه دموکرات آذربایجان که کشور را تا مرز تجزیه پیش برد، و دوم در فعالیت های حزب خلق مسلمان در اوایل انقلاب اسلامی. بررسی علل شکل گیری چنین رخ دادهایی، برای مدیریت صحیح آن ها و همچنین برای حفظ انسجام اجتماعی و وحدت ملی ضروری است. هدف این مقاله مطالعه عوامل موثر بر گرایش به پان ترکیسم در آذربایجان است. بدین منظور، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، 400 نفر به عنوان نمونه از چهار استان آذزی نشین آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل و زنجان برای مصاحبه انتخاب شدند. تحلیل رگرسیون داده ها نشان داد متغیرهای مطالب نامناسب مطبوعات، محرومیت نسبی، رسانه های خارجی، فعالیت نخبگان قومی، ممنوعیت تدریس زبان ترکی و برخورد با فعالان قومی با متغیر وابسته (پان ترکیسم) رابطه معنادار مستقیمی دارند. توجه صدا وسیما و مطبوعات به حساسیت های قومی و تولید نکردن برنامه و مطالب توهین آمیز، توجه به مسائل قومی مطرح در قانون اساسی و کاهش محرومیت نسبی می تواند به کاهش این نوع قومیت گرایی در کشور کمک کند.
ارزیابی راهبردی فرایند سیاست گذاری مواجه با مسائل اجتماعی در ایران
حوزههای تخصصی:
دغدغه و مسئله اصلی مقاله پیش رو نقد و ارزیابی انتقادی و راهبردی مجموعه سیاست های اجتماعی نظام تصمیم گیری و دستگاه اجرائی در چند دهه گذشته است. به این منظور این سیاست های (شامل تصمیمات و اقدامات در حوزه مسائل، مشکلات، آسیب ها و جرائم در 5 بخش شناسائی، مبانی مواجهه و انتخاب سیاست، پیاده سازی، اجراء و ارزیابی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش فراترکیب بوده و از تحلیل ها، ارزیابی و نقدهای موجود توسط محققان و پژوهشگران ایرانی و نیز تجربه زیسته نویسنده استفاده شده است. پس از مرور اجمالی وضعیت کنونی مسائل اجتماعی که نشان دهنده ناکامی ها و عدم توفیقات بوده و گاه سریع به سیاست های اتخاذ شده یافته ها گویای آن است که معمولاً شناسائی مسائل نابهنگام و با تأخیر بوده است. در زمینه مبانی کلی نوعی بلاتکلیفی، نگاه زیستی و فردگرایانه و بی توجهی به راه حل های اساسی حاکم بوده است. در حوزه بررسی و انتخاب سیاست ها فقدان یادگیری و بی توجهی به تجارب سیاستی، تمرکزگرائی، احساس زدگی، مخاطب نشناسی، عدم شفافیت، بی اعتنائی به گروه های حاشیه ای و شرایط بومی- محلی مشاهده می شود. در عرصه پیاده سازی نیز کمبود و عدم توزیع مناسب منابع مالی، بی اعتنائی به سیاست ها، فقدان زیرساخت ها؛ ناهماهنگی و مشکل نیروی انسانی به چشم می خورد. در زمینه اجراء نیز با ضعف دستگاه های اجرائی، مواجهه تشریفاتی و مناسکی و فقدان تفکر ماتریسی و شتابزدگی مواجه هستیم. در مرحله نظارت نیز فقدان نظام رصد و پایش و ضعف مشارکت نهادهای مدنی در فرایند ارزیابی از مهمترین انتقادات به شمار می آیند. در پایان راهبردهائی مانند شفافیت و تغییرات ساختاری پیشنهاد شده اند.
بحران اعتماد اجتماعی در سیالیت شبکه های اجتماعی بررسی اعتماد اجتماعی از خلال واکنش افراد در توییتر به برجام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
103 - 135
اعتماد اجتماعی به عنوان شیرازه ی همبستگی اجتماعی، امری بنیادین در برقراری و تداوم جامعه است. پژوهش های انجام شده طی سال های اخیر گویای کاهش اعتماد اجتماعی در ابعاد سازمانی و رسمی آن است. از سوی دیگر در سال های اخیر با روند رو به رشد استفاده از اینترنت و شبکه های اجتماعی مواجه بوده ایم که خود به معنای دسترسی سریع به اخبار و داده های بسیار درباره ی رخدادهای اجتماعی است. چنین به نظر می رسد که در شرایط جدید، گسترش ارتباطات جهانی از طریق اینترنت و شبکه های اجتماعی، فرایند شکل گیری اعتماد را نیز متأثر کرده و به واسطه ی فعالیت در فضای مجازی نقش سازمان های غیر رسمی، گروه های فعال و حتی افراد در جهت گیری اعتماد اجتماعی اهمیت یافته است. در این مقاله کوشیده ایم با استفاده از روش های نوین داده کاوی، با پایش داده های توییتر، سطح اعتماد به عملکرد سیاسی دولت درباره موضوع برجام را بسنجیم. برای این منظور توییت ها بر اساس اعتماد، بی اعتمادی و خنثی دسته بندی شده و مدلی پیش بینی کننده برای اعتماد بر اساس داده های توییتر ایجاد شده است که متوسط اعتماد را بر اساس معادله رگرسیون اندازه گیری می کند. همچنین همبستگی متوسط اعتماد با ارزش کالاهای سرمایه ای به طور خاص سکه بهار آزادی و دلار بررسی شده است. نتایج حاکی از آن است که اخبار منفی درباره ی برجام باعث افزایش بی اعتمادی کاربران می شود. از سوی دیگر بین بی اعتمادی که موجب عدم اطمینان نسبت به آینده می گردد و نوسان قیمت کالاهای سرمایه ای مانند ارز و سکه همبستگی مشاهده می شود. به بیان دیگر بی اعتمادی و عدم ثبات اجتماعی تنش در بازار کالاهای سرمایه ای مانند سکه و ارز را افزایش داده و ترس از آینده و میل به نگاه داشت سرمایه موجب افزایش تقاضا، همچنین رشد بیشتر قیمت کالاهای سرمایه ای می گردد.
آسیب شناسی پژوهش های مرتبط با حکمرانی آب در ایران با رویکرد فراروش (بازه زمانی: 1380-1397)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
143 - 170
هدف این مقاله آسیب شناسی روشی پژوهش ها و مقالات مربوط به حوزه حکمرانی آب می باشد. جامعه آماری پژوهش 129 مقاله علمی-پژوهشی و پایان نامه هایی است که در پایگاه های نورمگز، مگ ایران، پرتال جامع علوم انسانی، پایگاه مراکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی و ایران داک با محوریت موضوعی حکمرانی آب در بازه زمانی سال های 1380-1397 به چاپ رسیده است. پس از بررسی مقالات، 41 مقاله و پایان نامه، با نمونه گیری هدفمند که هم در موضوع و هم در محتوا به بحث حکمرانی آب پرداخته بودند به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. یافته های پژوهش نشان داد که 34 درصد از پژوهش ها از مبانی فلسفی اثبات گرایی در پژوهش های خود استفاده کردند. همچنین 14 مورد از پژوهش ها از رویکرد قیاسی و مابقی از سایر رویکردهای استقرایی، پس کاوی و استفهامی در پژوهش های خود بهره بردند. در میان روش تقلیل داده ها نیز کدگذاری کیفی با 49 درصد پرطرفدارترین روش در میان پژوهشگران حوزه حکمرانی آب بوده است. در ارتباط با روش جمع آوری داده ها، روش میدانی و اسنادی با سهمی در حدود 37 درصد بیشترین کاربرد را در انجام پژوهش های حکمرانی آب داشته اند. همچنین در مورد روش های تحلیل داده ها می توان گفت که بالاترین میزان در میان روش های تحلیل داده ها مربوط به روش توصیفی-کیفی است (37 درصد). با توجه به اینکه تاکنون بررسی در زمینه آسیب شناسی پژوهش ها و مقالات مرتبط با حکمرانی آب انجام نشده است یافته های این مقاله مبنی بر وجود نواقص زیاد در این پژوهش ها دستاوردی نو و بدیع بشمار می آید.
تحلیل داده بنیاد از احساس تنهایی و چالش های مدیریت عواطف در بین بازنشستگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
171 - 200
گذار به دوران بازنشستگی فرایندی است که به دنبال خود چالش های متنوعی را در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی فرد و ازجمله در حوزه های روانی و عاطفی ایجاد می کند. هدف مطالعه حاضر، پاسخ به این سؤال بود که «بازنشستگان مرد تبریزی چگونه با احساس تنهایی مواجه می شوند و عواطف خود را مدیریت می کنند؟» پژوهش به روش کیفی با رویکرد نظریه داده بنیاد درمیان مردان بازنشسته سازمان تأمین اجتماعی انجام گرفت با روش «نمونه گیری هدفمند و نظری» و «مصاحبه عمیق» اطلاعات تحقیق گردآوری شد و پس از مصاحبه با 23 نفر اشباع نظری حاصل شد. تحلیل داده ها با رویکرد «اشتراوس و کوربین» صورت گرفت و از سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. یافته ها نشان می دهند تنهایی زیسته مردان بازنشسته به طور عمده به دنبال حس بی قدرتی، اختلافات نسلی، اضطراب بی قدرتی شغلی و غیره برساخته می شود. مردان بازنشسته در مقابل زیست تنهایی راهبردهای متفاوتی را برمی گزینند. خوش خویی، مدیریت صحنه و فرار از تنهایی ازجمله این راهبردهایی است که بین مردان بازنشسته فعال شده و با خود پیامدهایی مانند ارتقای حوصله اجتماعی به همراه داشته است. نتایج همچنین نشان می دهند افزایش تنهازیستی در این دوره از زندگی اثرات سوء بر نحوه تعاملات و کنش افراد در این سنین می گذارد. در نتیجه در صورت وجود روابط عاطفی و دوستانه بیشتر و فراهم کردن شرایط برای ارتباط مداوم با آنان و رفع کمبودهای مادی، تقویت قوای جسمانی و سلامتی و همچنین کاهش اضطراب ناشی از خانه نشینی و بی قدرتی، این مردان تنهایی را کمتر و دیرتر لمس خواهند کرد.
بررسی رابطه فعالیت های فرهنگی مدارس و تربیت فرهنگی دانش آموزان درآموزش و پرورش منطقه 5 شهر تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تربیت یکی از مباحث مورد توجه ادیان و مکاتب مختلف در طول قرون و اعصار بوده است یکی از مهمترین ابعادتربیت، بعد تربیت فرهنگی است. برای تربیت فرهنگی بهترین دوران، دوران کودکی است. این تحقیق در راستای بررسی نقش فعالیت های فرهنگی مدارس در تربیت فرهنگی دانش آموزان درآموزش و پرورش منطقه 5 شهر تهران انجام شده است. روش تحقیق در این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر نوع داده ها کمی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی و تحلیلی است. جامعه آماری دانش آموزان پسر مقطع متوسطه می باشند. تعداد آنها حدودا 1500 نفر که(بر اساس شیوه نمونه گیری مندرج در جدول مورگان) تعداد 306 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. سپس بر اساس مدل مفهومی پژوهش، سوالات و فرضیه های پژوهش، با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته، گویه های مستخرجه در نمونه آماری تحقیق مورد پرسش قرار گرفته است. در بخش آمار توصیفی، توصیف داده ها در دو بخش متغیر های زمینه ای و متغیر های اصلی ارائه گردیده و در بخش آمار استنباطی ، جهت بررسی فرضیه های تحقیق از آزمون همبستگی اسپیرمن (ناپارامتری) استفاده شده است. با توجه به مثبت بودن علامت ضریب رگرسیونی می توان گفت فعالیت های فرهنگی مدارس بر تربیت دانش آموزان درآموزش و پرورش منطقه 5 شهر تهران تاثیر مثبت دارد. تربیت فرهنگی در حوزه بینشی دانش آموزان دارای رتبه اول می باشد و متغیر تربیت فرهنگی در حوزه رفتاری دانش آموزان دارای رتبه آخر می باشد.
Delphi-based Research into School Efficiency During an Earthquake Crisis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Because of the important role schools play in the lives of children and in responding to post-crisis problems, and given the recent earthquake in Kermanshah province, the current study aimed to identify the indicators of an efficient school. Methodology: Using a qualitative method, this study was performed in classic Delphi and phenomenological phases on a research population comprising all workers and experts in the field of education in Sarpol-e Zahab city, Iran, who had worked from 2017 to 2019 in the city. In the first (phenomenological) phase, 15 city employees in the field of education were chosen using purposive sampling. In the second phase of the study, the sample comprised 11 people of Sarpol-e Zahab who were deemed education experts by education employees in the region, had worked in the city from 2017 to 2019, and had witnessed the earthquake. Findings: After documenting the interviews conducted with the participants, 290 codes were conceptualized and then categorized into four general indices (students; school teachers and staff; school facilities, structure, and environment; and family). Based on the codes extracted from phase one, an 82-item questionnaire was designed for the second research phase (Delphi study). Ultimately, after three rounds of responses, 23 questions were removed, and the expert panel agreed on 59 questions. Conclusions: Based on the results, it can be concluded that an efficient school is one that can consider the four dimensions of students school teachers and staff, school facilities and structure, and environment and family in designing the school.
Development of an Environmental Curriculum Model Based on Self-Management in High School: A Qualitative Study(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: This study aims at developing an environmental curriculum model based on self-management in the high school in a qualitative study. Methodology: This is an applied study in terms of purpose and a qualitative study in terms of implementation method. The research community included environmental curriculum experts in Iran based on self-management in 2021. The research sample was estimated to include 15 subjects according to the theoretical saturation principle. They were selected by purposive sampling method based on the inclusion criteria. Indexing and semi-structured interviews were used to collect data, the validity and reliability of which were confirmed. Finally, the data were analyzed by content analysis method. Findings: The results showed that, in terms of objectives, the self-management-based environmental curriculum in the high school included the themes of organizing critical thinking skills development, constructive thinking promotion, behavioral strategies, improving environmental knowledge and cognition, environmental culture promotion, internalization of environmental value, and natural reward strategies. Also, in terms of contents, it included themes of organizing integrated content, applied content, development of thinking skills, alignment with humanities and ethics, comprehensiveness of content, development of managerial skills and integrated content. In addition, in terms of teaching and learning strategies, the themes included being organizational and practicality, interactivity, and being exploratory. The themes of the evaluation element included rational organization, situation-based evaluation, evidence-based evaluation, and evaluation feedback. Finally, based on the organizational and basic themes in the area of objectives, content, teaching and learning strategies and evaluation, a self-management-based environmental curriculum model was designed for the high school. Conclusion: According to the results, experts and planners can improve the self-management-based environmental curriculum.
برساخت اجتماعی مدارا در زندگی روزمره شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت بررسی مدارا در زندگی روزمره شهری، چیستی، ابعاد و معنای آن، عملکرد و سازکار های برساخت آن، با همه مناقشاتی که با خود به همراه دارد، این مسئله را به وجود می آورد که در اساس، مردم در بستر زندگی روزمره شهری چگونه مفهوم مدارا را به منزله کنش اجتماعی معنادار درک، تفسیر و تجربه می کنند. در این پژوهش که با روش کیفی و براساس نظریه مبنایی انجام شده و شیوه نمونه گیری آن از نوع نظری است، تحلیل یافته ها با استفاده از روش تحلیل موقعیت کلارک انجام شده است و نشان می دهد عمل مبتنی بر مدارا در واقع امر سیال و مدرجی است که مدارای منفعلانه یا تسلیم، مدارای فعال و مدارانکردن جهان اجتماعی این مفهوم را تشکیل می دهند. همه این ابعاد در سازکار کژنماکردن مدارا به هم می رسند؛ به این معنا که بروز ذهنیات و کنش ها همراه با اغراق در مفاهیم اخلاقی جامعه همچون مدارا ازاین رو اتفاق می افتد که فرد با تجربه قرارگرفتن در شرایط نابسامان و نامطمئن زندگی، زیستن در فضایی آکنده از فردگرایی، ناامنی هستی شناختی، رویارویی با احساساتی مملو از آشفتگی، اضطراب، تجربه تغییرات سریع و ناگهانی، شکاف های بزرگ فرهنگی و اقتصادی، رویارویی با بحران های هویتی، بحران شهرنشینی، تغییرات سریع اجتماعی-فرهنگی و مانند آن، به انتخاب مداوم در جهت گیری های خود در انتخاب رویکرد مبتنی بر مدارا دست می زند و به گونه اغراق شده ای همراه با پررنگ کردن وجوه منفی، سعی در بازنمایی این ذهنیات و الگوهای پنهانی دارد که شهروندان آنها را در زندگی روزمره شهری تولید و بازتولید کرده اند.
بررسی عوامل مؤثر بر قدرت زنان در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
523 - 539
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر قدرت زنان در خانواده نوشته شده، بدین منظور داده های پیمایش ملی خانواده در سال 1398، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. جامعه آماری در این تحقیق، شامل افراد بالای 15 سال خانوارهای ساکن مناطق شهری کل کشور است. یافته های تحقیق نشان می دهد اگرچه توزیع قدرت و تصمیم گیری در خانواده های ایرانی به سمت مردان متمایل است اما نوع نگرش زنان به مسئله توزیع قدرت نیز نشان از پذیرش آنان نسبت به این مسئله دارد. علاوه بر این یافته های این پژوهش نشان داد افزایش سطح تحصیلات زنان و مردان، اشتغال زنان و همچنین گسترش روابط و اطلاعات آنان، منجر به توزیع قدرت عادلانه در خانواده می شود. اما نکته مهم در این تحقیق برخلاف نظریه «منابع» که دسترسی به منابع اقتصادی را مهم می پنداشت صرفاً درآمد زنان، تأثیری در قدرت تصمیم گیری آنان در درون خانواده ندارد، بلکه ممکن است کار بیرون از خانواده به لحاظ روانی و افزایش مهارت های دیگر، زنان را توانمند سازد و یا آنان را نسبت به حقوقشان در درون خانواده آگاه تر نماید، که این مسائل در بالا بردن قدرت تصمیم گیری آنان در درون خانواده مؤثر خواهد بود.
کشف و تبیین تجارب زیسته والدین از هم والدگری پس از طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
673 - 684
حوزههای تخصصی:
فرزند پروری پس از طلاق یکی از تکالیف حساس پیش روی والدین مُطلقه، و از عوامل مؤثر در سلامت روانی فرزندان به شمار می آید. هدف از این مطالعه کشف و تبیین تجارب زیسته والدین از هم والدگری پس از طلاق است. این مطالعه به روش کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. جامعه پژوهش شامل کلیه والدینی بود که تجربه فرزندپروری پس از طلاق را داشته اند. در این پژوهش برای تعیین حجم نمونه از معیار اشباع داده استفاده شد که با استفاده از نمونه گیری هدفمند تعداد 12 نفر (زن، مرد) انتخاب شدند و مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. داده ها به روش هفت مرحله ای کلایزی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل منجر به شناسایی پنج مضمون اصلی «رابطه والدین در فرزندپروری، پاسخ گویی در فرزندپروری، نظارت در فرزندپروری، چالش های والدین در فرزندپروری، آسیب های اجتماعی –روانی» شد. نگرش والدین به فرزندپروری پس از طلاق به جای هم والدگری متمرکز بر حذف نقش والدی طرف مقابل بوده، همان گونه که نقش همسری طرف مقابل پس از جدایی حذف شده است.
فرایند تصمیم گیری زوجین در تأخیر فرزندآوری و شرایط اجتماعی دخیل در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: مطالعه ی حاضر به منظور کشف فرایند تصمیم گیری زوجین در خصوص تأخیر فرزندآوری و همچنین درک و شناخت زمینه-های اجتماعی دخیل در تصمیم گیری آن ها انجام گرفته است. روش مطالعه: در این پژوهش که در سال 1399 در شهر مشهد انجام گرفت، نمونه ها (8 زوج مشهدی که از زندگی مشترکشان چند سالی گذشته بود و تمایل به فرزندآوری نداشتند) به صورت گلوله برفی انتخاب گردیدند و داده ها از طریق تکنیک مصاحبه ی روایی (فردی و زوجی) و با استفاده از روش کیفی تحلیل روایت گردآوری شدند. یافته ها: از تجزیه و تحلیل مضمونی داده ها پنج مضمون اصلی پدیدار شد که دامنه ی آن ها بدین قرار بود: کودک گران قیمت، شبکه اجتماعی منصرف کننده، شبکه اجتماعی خنثی، با همان تنها و ترجیحات رفاه طلبی. یافته های حاصل از تحلیل ساختاری روایت نشان داد که زوجین در فرایند زندگی خود با بحران ها، مسائل، نگرانی ها و تمایلاتی روبرو شده اند و در مواجهه با آن ها به بررسی و ارزیابی فرزندآوری پرداخته و تصمیم گرفته اند آن را به تعویق بیاندازند. برای زوجین، داشتن فرزند در آن موقعیت (دوره از زندگی) منجر به عدم رسیدن به اهدافشان می گردد و بر مشکلاتشان می افزاید. نتیجه گیری: وضعیت اقتصادی زوجین، شبکه اجتماعی، چگونگی رابطه با یکدیگر و اهداف و انگیزه های شخصی آن ها، در فرایند تصمیم گیری در خصوص تأخیر فرزندآوری، نقش قابل ملاحظه ای در هر دوره از زندگی داشته است.
ارائه الگوی پارادایمی خودسانسوری در نهادهای حاکمیّتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: نگاهی واقع بینانه نسبت به پدیده خودسانسوری در نهادهای حاکمیتی و شناسایی عوامل مؤثر بر آن هدف اصلی این تحقیق است. روش مطالعه : این تحقیق، در چارچوب پارادایم تفسیری با رویکرد کیفی و برمبنای روش گراندد تئوری عینی گرا و با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته به مطالعه روابط عمومی های نهادهای حاکمیتی در شهر یزد پرداخته است. بر این اساس، ۲۳ نفر از افراد دارای حداقل 5 سال سابقه تصدّی مسؤولیّت اطلاع رسانی در نهادهای حاکمیّتی با استراتژی نمونه گیری هدفمند به صورت تدریجی و همگن با حداکثر تنوّع و همچنین با بهره مندی از استراتژی گلوله برفی و نمونه گیری نظری انتخاب شدند. یافته ها: یافته های این تحقیق حاکی است از مجموع 208 مفهوم باشد از گزاره های ناشی از متون مصاحبه ها، 24 مقوله فرعی و ۸ مقوله اصلی به دست آمده است. پدیده هسته ای برآمده از مقولات این تحقیق نشان دهنده یک «تبادل مشروعیّت بخش» در فرایند خودسانسوری در نهادهای حاکمیّتی شهر یزد است. نتیجه گیری: نتایج نهایی این پژوهش بیانگر تلفیق ابعاد فردی و ساختاری در پدیده خودسانسوری در نهادهای حاکمیّتی است. به نظر می رسد افراد در راستای منفعت طلبی های فردی و گروهی و در زیر فشار الزامات ساختاری، تدبیراندیشی کرده و با حرکت در مسیر تبعیت و تأیید در سطوح فردی، سازمانی یا فراسازمانی، در نهایت به تبادلی مشروعیّت بخش تن می دهند.
مطالعه جامعه شناختی رابطه سرمایه اجتماعی و رفاه ذهنی (مورد مطالعه: شهروندان 18 سال به بالای ساکن در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۹
145 - 184
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سرمایه اجتماعی با فراهم کردن کنش های اجتماعی و ایجاد ارتباط انسانی، زمینه ی ارتقای سطح رفاه ذهنی را فراهم می سازد. رفاه ذهنی مقوله ی اجتماعی چندبعدی است که با شاخص هایی چون شادکامی، تأمین، ترجیحات، نیازها، استحقاق و مقایسه نسبی تعریف می شود. این پژوهش با هدف تببین رابطه بین سرمایه اجتماعی و رفاه ذهنی شهروندان ایرانی ساکن در پایتخت انجام شد. روش تحقیق: روش این پژوهش کمی و جامعه مورد مطالعه شهروندان 18 سال به بالای پایتخت ایران است. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 384 نفر تعیین شد و بنابر ملاحظاتی به 400 نفر افزایش داده شد. روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای بود. در این پژوهش ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی و رفاه ذهنی مورد سنجش قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل توصیفی و استنباطی داده ها از طریق آزمون های کولموگورف–سمیرنف، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و آنوا نشان داد که اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، انسجام اجتماعی و عضویت در شبکه های اجتماعی بر رفاه ذهنی شهروندان 18 سال به بالای ساکن در پایتخت ایران مؤثر است. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که سرمایه اجتماعی با تسهیل کنش های اجتماعی نقش تعیین کننده ای در تأمین و دستیابی به ترجیحات افراد دارد که با کاهش تنش های ذهنی، شادکامی و حس خوشبختی را برای شهروندان رقم می زند.
تجارب و چالش های دختران با سابقه ی هم خانگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۸۰
۳۰۹-۲۷۵
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فرایند نوسازی و جهانی شدن و تغییرات نظام ارزشی به تدریج زمینه بروز الگوهای نوین و نامتعارفی از روابط را در میان بخشی از جوانان ایرانی فراهم کرده است. در این میان یکی از افراطی ترین اشکال روابط پیش از ازدواج، پیدایش الگوهای هم خانگی است. در کشور ما، به دلیل مغایرت این موضوع با هنجارها و ارزشهای جامعه، تحقیقات اندکی صورت گرفته است. این پژوهش به دنبال فهم عمیق تجارب و چالشهای دختران با سابقه هم خانگی است. روش: روش مطالعه حاضر از نوع پدیدارشناسی بود. بر اساس روش نمونه گیری هدفمند و نیز معیار اشباع نظری، 16 نفر از دختران با تجربه هم خانگی ساکن شهر تهران در سال 97 در این مطالعه شرکت داشته اند. برای گردآوری اطلاعات از روش مصاحبه نیمه ساختارمند عمیق و برای تحلیل اطلاعات از تحلیل تماتیک استفاده شده است. یافته: تحلیل اطلاعات به دست آمده از مصاحبه ها هشت مضمون اصلی را آشکار کرد: احساس برابری جنسیتی و استقلال و آزادی عمل در عرصه تعادل جنسیتی؛ نگرش منفی به ازدواج؛ تغییر نگرش به باکرگی و نقشهای جنسیتی؛ طرد و انزوای اجتماعی؛ ترس از افشای رابطه؛ نبود احساس امنیت در رابطه؛ نگرانی از بارداری؛ پرخطر و خشونت آمیز بودن رفتارها. بحث: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که افراد مشارکت کننده در کنار احساس برابری جنسیتی و استقلال و آزادی عمل بیش تر و تغییر نگرش به نقشهای جنسیتی، با چالشهایی جدی از جمله انگ و طرد اجتماعی، کاهش سرمایه اجتماعی، احساس ناامنی، رفتارهای پرخطر (مصرف مواد و سیگار و...) و خشونت مواجه بوده اند.
تحلیل جامعه شناختی نقش فقر در تجربه کودک همسری (مطالعه موردی: زنان شهر چابهار)
حوزههای تخصصی:
ازدواج دختران در دوران کودکی، چالشی در مناطق کمتر توسعه یافته و مسئله ای اجتماعی است که در بخش های مختلف جهان، زندگی زنان و کودک دختران را تحت تأثیر قرار داده است. هدف این پژوهش، تفسیر دلایل زنان شهر چابهار از تجربه کودک همسری است که با روش شناسی کیفی و با استفاده از روش نظریه زمینه ای انجام شده است. پژوهش حاضر با ابتنای بر روش نظریه زمینه ای، به درک معنای ذهنی 28 نفر از زنان شهر چابهار نسبت به تجربه کودک همسری و شرایط علی، مداخله ای و بافتی در بازنمایی تجربه زیسته کودک همسری مبتنی بر فقر پرداخته است. به این منظور با 28 نفر از زنان شهرستان چابهار که به روش نمونه گیری نظری انتخاب شده بودند، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته انجام شد. فقر اقتصادی، فقر فرهنگی-آموزشی، شرایط نابسامان خانوادگی و تبعیض جنسیتی، شرایط علّی ازدواج دختران در سنین کودکی را فراهم ساخته است. شرایطه مداخله گر (فقر زنان سرپرست خانوار و چهره زنانه فقر) و شرایط بافتی (فقر شهری، زیست مکان ناامن و مردسالاری هنجاری) نیز ازدواج کودکان را زمینه سازی و تسهیل کرده است. همچنین تحلیل داده ها با نظام کدگذاری سه سطحی باز، محوری و گزینشی نشان داد که مقوله مرکزی منتزع از ازدواج کودکان در بین افراد مورد مطالعه، «فقر مضاعف و کودک همسری چندوجهی» است. یافته ها بر این دلالت داشتند که ازدواج در کودکی، دختران را در معرض انوع آسیب های آشکار و غیر مستقیم از جمله کودک مادری، کودک بیوه گی، خشونت خانگی، بازماندگی تحصیلی، بازتولید چرخه فقر، افسردگی مفرط و انزوای اجتماعی قرار می دهد.