فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۷)
150 - 177
حوزههای تخصصی:
ورزش ابزاری برای ارتقاء سطح رفاه و آسایش و راهی برای توسعه و حفظ سلامت جسمی و روانی در آحاد جامعه است . یکی از سازمانهایی که می تواند از ورزش به عنوان ابزاری در جهت سالم سازی افراد ناسالم و ناهنجار (بزهکار) که به نوعی نظم جامعه و امنیت آن را مختل نموده اند و در محیط بسته ای به نام زندان نگهداری می شوند، استفاده کند، سازمان زندانها است . مطالعه حاضر از روش تحقیق ترکیبی با طرح اکتشافی استفاده شد ابتدا در بخش کیفی پژوهش با استفاده از تکنیک گراندد تئوری مدل استراوس و کوربین ، مصاحبه با 35 نفر و سپس، در بخش کمّی به شیوه پیمایشی پرسشنامه در اختیار 260 نفر از زندانیان مرد شهر سنندج قرار داده شد. اعتبار پرسشنامه را صاحبنظران تأیید کردند و پایایی آن با آلفای کرونباخ (70/0) محاسبه شد در این خروجی از مدل سازی معادلات ساختاری" با استفاده از نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده به بررسی مسیرهای مشخص شده پژوهش مطابق با مدل مفهومی پرداخته شد که محکی برای اعتبار « نظریه برپایه » تلقی می شود. یافته ها نشان داد که پدیده کیفیت مجازات بعنوان یک پدیده ای اجتماعی در تناسب اقدام بازبینانه فرد زندانی باشد که می خواهد از طریق ورزش خود را از لحاظ روحی تقویت کند تا روی بازگشت به جامعه داشته باشد و این پژوهش می تواند الگوی مناسبی با نگاهی کلی گرا ، سیستمی و بلندمدت به مقوله کارکرد ورزش در باز اجتماعی شدن مجرمین باشد.
ناکارآمدی فردی-نهادی و همیاری جمعی مطالعه درک معنایی کشاورزانِ سمیرمی از مسأله کم آبی در حیاتِ شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی درک معنایی کشاورزان ساکن شهر سمیرم از مسأله کم آبی و نقش آن در حیات شهری است. از روش تحقیق نظریه زمینه ای (رویکرد سیستماتیک) برای تحقق این هدف استفاده شد. مشارکت کنندگان پژوهش، کشاورزان شهرستان سمیرم بودند. روش نمونه گیری از نوع هدفمند بود که بر اساس آن با 25 نفر از کشاورزان مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. برای فهم پیامدهای کم آبی ناشی از کشاورزی بر حیات شهری سمیرم، کشاورزانی انتخاب شده اند که ساکن شهر سمیرم هستند. مصاحبه ها با استفاده از روش کدگذاری سه مرحله ای نظریه زمینه ای تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که شرایط علی تأثیرگذار بر کم آبی در شهرستان سمیرم عبارت اند از: تغییر الگوها، حکمرانی ناکارآمد و تغییرات اقلیمی. برای مواجهه با کم آبی، کشاورزان سه راهبرد ارائه داده اند: تقویت سنت های همیاری، فرهنگ سازی زیست محیطی و صنعت گرایی جایگزین. زمینه هایی که این راهبردها را تسهیل کرده و یا مانع تحقق آنها می شوند عبارت اند از: سیاست های اقتصادی و مدیریت منابع آبی. فردگرایی اقتصادی و منابع مالی و اعتباری، شرایط مداخله گر بر راهبردهای مواجهه با کم آبی هستند. پیامدهای راهبردهای مواجهه با کم آبی از دید کشاورزان عبارت اند از: بازسازی زیستِ اقتصادی، بازسازی زیستِ اجتماعی و بازسازی حیاتِ زیست محیطی. ناکارآمدی فردی-نهادی و همیاری جمعی نیز مقوله مرکزی درک معنایی کشاورزان از کم آبی در شهرستان سمیرم است. نتیجه پژوهش نشان داد که کم آبی هم تحت تأثیر مقوله های فردی قرار دارد و هم تحت تأثیر مقولات نهادی و ساختاری. بنابراین، راهبردهای مواجهه با آن نیز فردی-نهادی هستند و پیامدهای این راهبردها نیز همین گونه هستند.
تجربه زیسته زنان از پدیده ازدواج زودهنگام: یک بررسی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۴
197 - 215
حوزههای تخصصی:
کودک همسری با واردکردن دختران بدون آمادگی و توان جسمی، روانی و اجتماعی لازم، از کودکی به مرحله بزرگ سالی، چالش هایی جدی برای آن ها به وجود می آورد. مسئله کلیدی در این ارتباط تأثیرگذاری پیچیده و چندسطحی این پدیده بر شئون مختلف زندگی عاملان اجتماعی موردنظر است که بررسی این پدیده را منوط به واکاوی ژرفانگرانه تجربه زیسته زنان از ازدواج زودهنگام در بستر اجتماعی و فرهنگی پیرامونشان می کند. در تحقیق حاضر با رویکرد کیفی، مبتنی بر نظریه زمینه ای، به بررسی مسئله مذکور در میان دختران 13 تا 17 سال، در روستای بقمچ، از توابع بخش مرکزی شهرستان چناران که تجربه ازدواج زودهنگام داشته اند، پرداخته شده و در مجموع با 10 نفر از این دختران مصاحبه شده است.بر مبنای نتایج تحقیق، عواملی همچون «رواج بین نسلی ازدواج زودهنگام»، «بی اهمیتی تحصیل دختران»، «فشار اجتماعی بر دختران مجرد»، «محیط فرهنگی بسته و درون نگر جامعه روستایی»، «محوریت مردسالاری در نظام اجتماعی جامعه روستایی» و «عدم پذیرش عشق پیش از ازدواج» بر رخداد «کودک همسری: تلفیق انفعال کودکانه و اقتدار سنت مدارانه» مؤثر است. مشارکت کنندگان در تحقیق، در مقابلِ پدیده کودک همسری، راهبردهایی مانند «سهل گیری در گزینش همسر»، «تقدیرگرایی در تن دادن به زندگی زناشویی»، «تعجیل در یاددهی اصول زناشویی» و «همسرگزینی در شبکه خویشاوندی» را در پیش می گرفتند و پیامدهایی از قبیل «به خطرافتادن سلامتی جسمانی»، «فشار روانی ناشی از عدم آمادگی پذیرش نقش همسری و مادری»، «تداوم سنت های اجتماعی پشتیبان ازدواج زودهنگام»، «تجربه بیگانگی از خود در نقش همسری» و نهایتاً «انزوای اجتماعی» را می پذیرفتند.
بازتاب انگاره های قدسی در ترانه های دهه 1350 شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
105 - 122
حوزههای تخصصی:
ترانه یک قالب شعری موسیقایی است که در پهنه تاریخ همواره با درخواست ها و علایق عمومی مردم همراه و همسو بوده است. ترانه متعلق به توده مردم است و در میان دیگر انواع شعری بیشترین تأثیرپذیری را از فرهنگ عامه دارد. در دهه50 شمسی مصادف با اواخر حکومت پهلوی نوعی باور مذهبی در بین روشنفکران شکل گرفت که منحصراً در مواجهه با استبداد تعریف می شد؛ در نتیجه پرداختن به انگاره های قدسی و اساطیر آیینی مذهبی خود به نوعی اعتراض قابل فهم برای عامه بدل شد. از این رو محور اصلی این پژوهش واکاوی اسنادی سلطه عقاید مذهبی در بین ترانه سرایان نوین و بررسی چگونگی برخورد این ترانه سرایان با انگاره های قدسی و تحلیل ترانه های شاخص با مضمون اسطوره های آیینی است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد علاقه به ترسیم انگاره های مذهبی در ترانه روزگار پهلوی دوم جنبه آخرالزمانی دارد و ترانه سرا با نگاهی تمثیلی به دنبال یافتن یکسانی های عصر خود و دوران قدیسان است.
زیست مشترک و جهت گیری متفاوت در بافت سیاسی - اجتماعی کردستان (با تأکید بر دهه های شصت و هفتاد میلادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
149 - 166
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه جامعه شناسی تاریخی روابط بین الملل زمینه های شکل گیری جریان های اجتماعی_ سیاسی کردستان ایران در با استفاده از نظریه توسعه ناموزون و مرکب است. سوال اصلی پژوهش چنین بوده که کردستان ایران در دوره پهلوی با وجود ضعف شاخص های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی چگونه امکان شکل گیری جریان هایی در بافت اجتماعی سیاسی را فراهم نمده است؟. دیدگاه غالب در امر توسعه به معنای کلی، حکم می کند که سطحی از توسعه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برای شکل گیری جریان های سیاسی اجتماعی لازم است، پس چگونه است که در کردستان ایران در عین وضعیت توسعه نیافتگی، با شکل گیری و تعدد جریان ها مواجه هستیم؟ روش مورد استفاده در این پژوهش، روش جامعه شناسی تاریخی است که متاثر از توالی اصطلاحات درونی خود ایده توسعه ناموزون و مرکب یعنی ناموزونی، ترکیب، توسعه به پیش رفته است. با توجه به مباحث نظری و مطالعات انجام گرفته در مورد کردستان ایران دهه های ۴۰ و ۵۰ ش/ ۶۰، ۷۰م. دست به گزینش داده ها و مباحث زده شده و از اعتبار نظری برآمده از میزان انطباق یافته ها با داده های تاریخی سود جسته ایم. نتایج نشان می دهد که منطق شکل گیری جریان های اجتماعی سیاسی در کردستان ایران نه با ارجاع به تغییرات درون/ بیرونی جامعه کردستان، بلکه براساس تعامل و همزیستی آن با جوامعی شکل گرفت که به لحاظ توسعه ای کردستان ایران وضعیت همزمانی های ناهمزمان قرار داشته است. بنابراین شکل گیری و بعدا تلاقی جریان ها با هم در کردستان ایران در این موقعیت تاریخی را می توان از سویی ناشی از شلاق ضرورت بیرونی در یک وضعیت ناهمزمان با سیار نقاط و امتیاز عقب ماندگی کردستان در یک وضعیت همزمان با امر بین الملل دانست که این امر با ترکیب و جانشینی امر بین الملل با امر درونی کردستان ایران ممکن گشته است.
تحلیلی بر پدیده دوسوگرایی شهروندی در مدیران صنایع فولاد ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه عمیق شناسایی دلایل وقوع دوسوگرایی شهروندی در مدیران صنایع فولاد ایران است، بنابراین طرح آن از طرحهای ترکیبی است و روش آن، با توجه به اینکه از قبل الگویی وجود نداشته و پژوهشگر درصدد کشف این الگو بوده است، از مدل های ترکیبی اکتشافی متوالی است و چون در پی ساخت ابزاری برای سنجش شناسایی دلایل وقوع دوسوگرایی شهروندی در مدیران صنایع فولاد ایران بر اساس داده های بخش کیفی است، از نوع اکتشافی متوالی- ابزار سازی است. با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک اشباع نظری، آگاهی دهندگان کلیدی انتخاب شده اند و با آنها مصاحبه به عمل آمده است .ابزار مورد استفاده برای شناسایی دلایل وقوع دوسوگرایی شهروندی مصاحبه نیمه ساختمند بود. برای تامین روایی و پایایی مطالعه از روش ارزیابی لینوکلن و گوبا استفاده شد. جامعه آماری در بخش کمی مدیرانی بود که در بخش کیفی مشارکت داشتند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه مخصوص دیمتل استفاده شد. که روایی این پرسشنامه با توجه به بررسی نظرات خبرگان مورد تایید قرار گرفت. همچنین به علت اینکه روش دیمتل روابط میان عوامل را مورد بررسی قرار می دهد و مشخص می نماید که تاثیر بر یک عامل سبب تاثیرگذاری بر سایر عوامل می گردد از روش فوق جهت مطالعه و تحلیل عوامل موثر بر بهبود دوسوگرایی شهروندی در مدیران صنایع فولاد ایران با استفاده از رویکرد دیمتل استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد که عوامل ایجاد امید و رفتار همنوایانه به عنوان عوامل علی و سایر عوامل به عنوان عوامل معلولی مشخص گردید. همچنین عامل رفتار همنوایانه با وزن 237/0 مهمترین عامل در دوسوگرایی شهروندی در در مدیران صنایع فولاد مشخص گردید.
مقایسه اثربخشی روان درمانی مثبت نگر و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، بر انعطاف پذیری شناختی، تحمل پریشانی و توانمندی های منش زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۳
125 - 145
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روان درمانی مثبت نگر و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، بر انعطاف پذیری شناختی، تحمل پریشانی و توانمندی های منش زنان مطلقه انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه زنان مطلقه شهر دامغان در سال 1399 بودند که از میان آنان 45 نفر انتخاب شدند و به طور تصادفی در یک گروه کنترل و دو گروه آزمایش (تعداد هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس تحمل پریشانی، پرسش نامه انعطاف پذیری شناختی، توانمندی های منش، پروتکل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و پروتکل روان درمانی مثبت نگر استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها، از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده گردید. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد گروه روان درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد نسبت به گروه روان درمانی مثبت نگر در تمام مؤلفه های انعطاف پذیری شناختی، به طور معنی داری نمرات بالاتری کسب کردند (01/0>P). همچنین نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد گروه روان درمانی مثبت نگر نسبت به درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در متغیرهای تحمل پریشانی و توانمندی های منش به طور معنی داری نمرات بالاتری کسب کردند (01/0 >P). با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان گفت روش های روان درمانی مثبت گرا و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، نقش مهمی در ارتقای سلامت روان زنان مطلقه دارند.
سرمایه اجتماعی خانواده، حلقه مفقوده در فهم تجارب زیسته زنان در مواجهه با سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۴
287 - 316
حوزههای تخصصی:
علی رغم گسترش کمی اسناد، مقالات و محافلی که بطور روزافزونی از مفهوم سرمایه اجتماعی بعنوان راهکاری برای ارتقاء سلامتی یاد می کنند، سرمایه اجتماعی خانواده، حلقه گمشده در مطالعات این حوزه می باشد. خانواده، بستر شکل گیری تجارب و فهم افراد بوده، بروز بیماری می تواند این فضا، پیوندها و معانی هم بسته به آن را متاثر سازد. معانی و تجارب زنان بیش از مردان، در مقایسه با فضای بیرونی، در ارتباط با این فضا شکل گرفته، لذا، سرمایه اجتماعی خانواده، مهمترین منبع حمایتی آنان بویژه در مواجهه با چالش هایی چون بیماری می باشد. در این پژوهش، برای فهم ادراک و تجارب زیسته زنان مبتلا به سرطان و خانواده آنها از پیوندهای خانوادگی در مواجهه با سرطان، از رویکرد کیفی با تاکید بر روش پدیدارشناسی تفسیری استفاده شد. داده های میدانی با استفاده از تکنیک مصاحبه و معیار اشباع داده از زنان مبتلا به سرطان مراجعه کننده برای درمان به بیمارستان امید شهر ارومیه و مراقب و همراه خانوادگی بیمار گردآوری گردید. تحلیل و کدگذاری داده ها نشان می دهد، مضامینی مانند گسست در ارکان سرمایه اجتماعی خانواده؛ اول مادر، آخر همسر و سرمایه اجتماعی منفی در تجارب مشارکت کنندگان، بیانگر نتایج نامطلوب سرمایه اجتماعی درون خانواده بر سلامتی زنان مبتلا به سرطان می باشد. مضمونهای قاعده خاموشی/ اعتراض، انسجام در وضعیت اضطراری و میانجیگری پنهان نیز، نشان می دهد، سرمایه اجتماعی نیز متقابلا از بیماری تاثیر پذیرفته و تحت تاثیر آن، تا حدودی نیز تقویت گردیده است.
شناسایی سبک های مدیریتی دانشگاه خلاق و نقش آن در ایجاد کسب و کارهای نوآورانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
471 - 486
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، شناسایی سبک های مدیریتی خلاق در دانشگاه ها و بررسی نقش آن ها در ایجاد کسب و کارهای نوآورانه است. روش شناسی: این پژوهش از نظر روش، توصیفی-پیمایشی و از نظر هدف، کاربردی است. جامعه آماری شامل ۱۸۰ نفر از مدیران، اساتید و کارکنان دانشکده های کارآفرینی دانشگاه تهران و دانشکده های مدیریت و روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج بود. نمونه گیری به صورت تصادفی طبقه ای انجام شد و بر اساس جدول کرجسی-مورگان، ۱۵۲ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود که بر اساس پرسشنامه های استاندارد طراحی و تدوین شد. برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره با استفاده از نرم افزار SPSS-27 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سبک های مدیریتی مشارکتی (r = 0.67, p < 0.01) و مربیگری (r = 0.83, p < 0.01) به طور معناداری با نوآوری در کسب وکارهای نوآورانه مرتبط هستند. مدل رگرسیون نشان داد که هر دو سبک مدیریتی به طور معناداری نوآوری را پیش بینی می کنند (F = 56.78, p < 0.01, R² = 0.79). نتایج رگرسیون چندمتغیره نشان داد که سبک مدیریت مشارکتی (B = 0.55, β = 0.46, p < 0.01) و سبک مدیریت مربیگری (B = 0.73, β = 0.62, p < 0.01) تاثیر معناداری بر نوآوری در کسب وکار دارند. بحث و نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان دهنده اهمیت سبک های مدیریتی مشارکتی و مربیگری در تقویت نوآوری و خلاقیت در محیط های دانشگاهی است. مدیران دانشگاه ها می توانند با اتخاذ این سبک های مدیریتی، محیطی خلاق و نوآورانه ایجاد کنند که به توسعه کسب وکارهای نوآورانه کمک می کند.
ارائه الگوی کیفیت برنامه درسی در دوره متوسطه (اول) شهر شیراز با تأکید بر رویکرد مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
191 - 204
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی کیفیت برنامه درسی در دوره متوسطه (اول) شهر شیراز با تأکید بر رویکرد مجازی انجام شد. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا تلفیقی (کیفی- کمّی) بود. در بخش کیفی مشارکت کنندگان در پانل دلفی 20 خبره دانشگاهی در حوزه برنامه ریزی درسی شهر شیراز بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمّی، معلمان ناحیه 1و 2 شهر شیراز در سال تحصیلی 400-1399 به تعداد 2953 نفر بودند که بر اساس فرمول کوکران تعداد 350 با روش نمونه گیری تصادفی به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه و مرور ادبیات پیشینه بود و در بخش کمّی پرسشنامه محقق ساخته بود. اعتبار یافته ها با روایی صوری و پایایی با روش آلفای کرونباخ انجام شد که مقدار آن 88/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش کدگذاری و تحلیل دلفی و در بخش کمّی از آماره های توصیفی (درصد، میانگین و انحراف معیار) با نرم افزار Spss23 و استنباطی (معادلات ساختاری- تحلیل عاملی تاییدی) با نرم افزار Lisrel8.8 استفاده شد.یافته ها: یافته های کیفی نشان داد 6 بعد (هدف، محتوا، روش، برنامه ریزی، ارزشیابی و فناوری) 19 مؤلفه و 57 شاخص برای الگوی کیفیت برنامه درسی در دوره متوسطه اول شناسایی شد. همچنین نتایج تحلیل عاملی نشان داد بعد محتوا با بار عاملی (88/0 و 21/20=t)، هدف (83/0 و 32/18=t) فناوری (78/0و 11/17=t)، ارزشیابی (75/0 و 72/16=t)، روش (71/0 و 62/15=t) و برنامه ریزی (68/0 و 92/13=t) به ترتیب بیش ترین اثرگذاری بر کیفیت برنامه درسی داشتند. بحث و نتیجه گیری: برنامه ریزان درسی می توانند جهت افزایش کیفیت برنامه درسی دوره متوسطه اول به 6 بعد شناسایی شده این پژوهش توجه جدی نمایند و بر روی بعد محتوا و سازگاری آن با روش های مجازی به طور خاص تمرکز نمایند.
بکارگیری استراتژی های منابع انسانی در طراحی مدل نوآوری رفتاری در سازمان کودکان استثنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
337 - 348
حوزههای تخصصی:
هدف: نوآوری رفتاری در سازمان می تواند نقش مهمی در ایجاد و ارتقای مزیت رقابتی برای سازمان داشته باشد. بنابراین، هدف این مطالعه بکارگیری استراتژی های منابع انسانی در طراحی مدل نوآوری رفتاری در سازمان کودکان استثنایی بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی-کمّی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی مدیر کل سازمان کودکان استثنایی شهر تهران، روسای سازمان کودکان استثنایی در استان های مازندران و گیلان و مدیران ستادی سازمان کودکان استثنایی شهر تهران بودند که طبق اصل اشباع نظری 14 نفر با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. جامعه پژوهش در بخش کمی کارشناسان سازمان کودکان استثنایی شهر تهران و مدیران مدارس کودکان استثنایی استان های مازندران و گیلان بودند که طبق فرمول کوکران 340 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی، مصاحیه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود که شاخص های روانسنجی آنها تایید شد. تحلیل داده ها در بخش کیفی با روش تحلیل مضمون در نرم افزار MAXQDA-12 و در بخش کمی با روش تحلیل عاملی اکتشافی و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-22 و Smart PLS-3 انجام شد.یافته ها: یافته های بخش کیفی نشان داد که برای مدل نوآوری رفتاری و استراتژی های منابع انسانی در سازمان کودکان استثنایی 54 مولفه در 14 مقوله صداقت رفتاری، مثبت اندیشی در رفتار، توانمندسازی، فرهنگ خودکنترلی، خودکارآمدی نوآورانه، اعتمادآفرینی، مدیریت مشارکتی، مشارکت پذیری، تفکر به هنگام، رضایت شغلی، عدالت سازمانی، فرهنگ ارتباطات سازمانی، فضای سالم رقابت جویی و ارزیابی عینی منابع شناسایی شد. همچنین، یافته های بخش کمی نشان داد که بار عاملی و روایی همگرای همه مقوله ها بالاتر از 50/0 و پایایی کرونباخ و ترکیبی همه آنها بالاتر از 70/0 به دست آمد. علاوه بر آن، شاخص های برازش مدل نوآوری رفتاری و استراتژی های منابع انسانی در سازمان کودکان استثنایی حاکی از برازش مناسب آن بود و اثر مدل بر همه مقوله ها معنادار بود (05/0P<).بحث و نتیجه گیری: مدل نوآوری رفتاری و استراتژی های منابع انسانی در سازمان کودکان استثنایی دارای شاخص های روانسنجی مناسبی بود و متخصصان و برنامه ریزان سازمان کودکان استثنایی برای ایجاد و ارتقای مزیت رقابتی می توانند از آن بهره برداری کنند.
ارائه مدلی برای ارتقاء رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
107 - 116
حوزههای تخصصی:
هدف: رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس می تواند برای نظام آموزش وپرورش مزیت رقابتی ایجاد نماید. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی برای ارتقاء رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس انجام شد.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری این مطالعه همه مدیران مدارس استان فارس به تعداد 950 نفر بودند که بر اساس فرمول کوکران تعداد 365 مدیر از میان آنها با روش نمونه ای تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با فرم اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه محقق ساخته ارتقاء رهبری مثبت گرا در مدیران مدارس (30 گویه) گردآوری که روایی و پایایی آن مناسب ارزیابی شد و برای تحلیل آنها از روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد که ارتقاء رهبری مثبت گرا در مدیران مدارس 30 گویه در 3 بعد فردی (11 گویه)، سازمانی (13 گویه) و محیطی (6 گویه) داشت؛ به طوری که بار عاملی هر 30 گویه و همه ابعاد بالاتر از 40/0، میانگین واریانس استخراج شده آنها بالاتر از 50/0 و آلفای کرونباخ و ترکیبی آنها بالاتر از 70/0 بود. همچنین، شاخص های برازش مدل ارتقاء رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس حاکی از برازش قابل قبول مدل مذکور بود و این مدل بر هر سه بعد فردی، سازمانی و محیطی اثر معنادار مستقیم داشت (001/0P<).بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، نظام های آموزشی و مدارس جهت تحقق اهداف و دستیابی به مزیت رقابتی می تواند زمینه را برای بهبود جنبه های فردی، سازمانی و محیطی رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس از طریق گویه های هر یک از آنها فراهم نمایند.
شناسایی مؤلفه های آسیب شناسی تولید دانش در دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه اهمیت دانش و تولید آن بر کسی پوشیده نیست و دانشگاه ها به عنوان محور اصلی تولید آن به شمار می روند. تولید دانش نیز مانند همه تولیدات دیگر دارای چالش ها و آسیب هایی است که نیازمند مطالعه است. بنابراین، هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه های آسیب شناسی تولید دانش در دانشگاه آزاد اسلامی بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کیفی بود. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل خبرگان دانشگاهی دانشگاه آزاد اسلامی شهر اصفهان در سال تحصیلی 400-1399 بودند که بر اساس روش اشباع نظری تعداد 22 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود که برای اعتبار یافته ها از دو روش روایی محتوایی به وسیله 4 خبره بیرون از پژوهش و 2 نفر خبره داخل در پژوهش استفاده شد و برای پایایی نیز از روش توافق کدگذاری استفاده شد که حاصل آن 86/0 شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی به روش تحلیل مضمون در نرم افزار Maxqda18 استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد 86 کد باز، 9 کد محوری و سه کد انتخابی برای آسیب شناسی تولید دانش در دانشگاه آزاد اسلامی شناسایی شد؛ به طوری که کدهای انتخابی شامل آسیب های نظام دانشگاهی (خط مشی گذاران، دست اندرکاران)؛ آسیب های ساختاری (برنامه درسی آموزش عالی، ساختار پژوهشی، ساختار حمایتی، ساختار وابسته) و آسیب های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی (فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی) بودند.بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت تولید دانش در دانشگاه آزاد اسلامی در سه حوزه (آسیب های دانشگاهی، ساختاری و فرهنگی) دارای چالش هایی است که برای ارتقای کمی و کیفی تولید دانش، باید بازنگری در قوانین مربوط دانش و علم و همچنین ارتقای علمی اساتید و دانشجویان صورت بگیرد.
تبیین عوامل موثر بر استقرار شهر دانش بنیان در مناطق کمتر توسعه یافته ( مورد مطالعه : شهر زاهدان )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
333 - 348
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش تبیین عوامل موثر بر استقرار شهر دانش بنیان در مناطق کمتر توسعه یافته ( مورد مطالعه : شهر زاهدان ) بود.روش شناسی: روش پژوهش آمیخته ( کیفی-کمی) از نوع اکتشافی بود. در بخش کیفی روش گرندد تئوری و در بخش کمی توصیفی - پیمایشی بود. جامعه در بخش کیفی خبرگان دانشگاهی در حوزه مدیریت، مدیران شرکت های دانش بنیان، مدیران استانداری سیستان و بلوچستان و شهرداری زاهدان بودند و در بخش کمی کارکنان استانداری استان سیستان و بلوچستان و شهرداری شهر زاهدان بود. حجم نمونه در بخش کیفی بر اساس اصول اشباع نظری 17 نفر با استفاده از روش گلوله برفی و در بخش کمی طبق جدول مورگان 248 نفر با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای انجام پذیرفت. جهت جمع آوری داده ها در بخش کیفی از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. تحلیل محتوای مصاحبه ها با استفاده از روش کدگذاری( کد باز، محوری و انتخابی) و معادلات ساختاری استفاده شد. مصاحبه ها تا مرحله اشباع نظری داده ها ادامه یافت. تحلیل محتوای کیفی با نرم افزار MAXQDA12 انجام شد. برای تحلیل عاملی تاییدی از نرم افزارSmart pls4 و برای تعیین اعتبار مدل از نرم افزار SPSS25 استفاده شد.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که عوامل موثر بر استقرار شهر دانش بنیان در مناطق کمتر توسعه یافته با 6 عامل اصلی، 15 مولفه و 69 شاخص شناسایی گردید. در نهایت عوامل موثر بر استقرار شهر دانش بنیان در مناطق کمتر توسعه یافته طراحی و با پرسشنامه اعتباریابی گردید.بحث و نتیجه گیری: همچنین با توجه به یافته ها عوامل موثر با معادلات ساختاری مورد ارزیابی قرار گرفت که در نهایت نشان داد که رابطه بین متغیر عوامل علی و پدیده اصلی با بارعاملی 0.806 با اهمیت ترین عامل ها در نظر گرفته شد.
شناسایی بسترها، موانع و راهبردهای سواد دیجیتال به منظور ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
455 - 464
حوزههای تخصصی:
هدف: سواد دیجیتال در هر شغلی نقش موثری در میزان صلاحیت حرفه ای دارد. بنابراین، این مطالعه با هدف شناسایی بسترها، موانع و راهبردهای سواد دیجیتال به منظور ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای معلمان انجام شد.
روش: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کیفی بود. جامعه مطالعه حاضر خبرگان دانشگاهی و آموزش وپرورش در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. حجم نمونه این پژوهش طبق اصل اشباع نظری 24 نفر تعیین که این افراد با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. تنها ابزار پژوهش حاضر مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی محتوایی آن بر اساس نظر خبرگان تایید شد و پایایی آن با روش ضریب توافق درون موضوعی 84/0 به دست آمد. داده های این مطالعه با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA-10 تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج کدگذاری باز، محوری و انتخابی سواد دیجیتال به منظور ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای معلمان نشان داد که سازه مذکور دارای 25 شاخص، 8 مولفه در 3 بعد بسترها، موانع و راهبردها بود. در این مطالعه بسترها شامل سه مولفه آموزشی، سازمانی و فردی، موانع شامل دو مولفه آموزشی و مدیریتی و راهبردها شامل سه مولفه مدیریتی، سازمانی و آموزشی بود. در نهایت، الگوی سواد دیجیتال به منظور ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای معلمان طراحی شد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه دارای تلویحات کاربردی برای مدیران و مسئولان نظام آموزش وپرورش است. آنان با توجه به نتایج این مطالعه می توانند گام موثری در جهت ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای از طریق بهبود سواد دیجیتال بردارند. لذا نتایج نشان داد سواد دیجیتال یکی از فاکتورهایی است که معلمان را به داشتن مهارت های مختلف مجهز می کند.
واکاوی تأثیر شبکه های اجتماعی بر برندینگ گردشگری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
151 - 182
حوزههای تخصصی:
امروزه برندینگ گردشگری، ضرورت و لازمه صنعت گردشگری محسوب می شود. در این راستا وقتی کشوری در صنعت گردشگری دارای برند می شود، آن برند در میان گردشگران نهادینه شده، آن کشور شاهد رونق صنعت گردشگری خواهد بود و در این میان توسعه جامعه در ابعاد مختلف از جمله اقتصادی و به ویژه تحول فرهنگی رقم می خورد. در این مقاله تلاش شده است تا عواملی از شبکه های اجتماعی که باعث ارتقای برندینگ گردشگری در ایران می شود، شناسایی و تجزیه و تحلیل شود. جامعه آماری این پژوهش را گردشگران و دست اندرکاران حوزه گردشگری تشکیل می دهد. در این مطالعه از پرسشنامه و مصاحبه برای جمع آوری داده ها و از مدل یابی معادلات ساختاری برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. یافته ها نشان داد که چهار عامل در تأثیر شبکه های اجتماعی بر برندینگ گردشگری در ایران (برندینگ، بازاریابی گردشگری، جذب گردشگر (عوامل درونی و بیرونی مقصد) و حوزه عمومی)، تأثیرگذار است. نتایج نشان داد که متغیر بازاریابی گردشگری از طریق شبکه اجتماعی، بیشترین تأثیر را بر برندسازی گردشگری دارد و متغیر های انعکاس حوزه عمومی (بنگاه های گردشگری) از طریق شبکه های اجتماعی، عوامل بیرونی و درونی مقصد بر برندسازی گردشگری و برندسازی گردشگری در درجه های بعدی اهمیت قرار دارند.
هویت جمعی و نگرش به دموکراسی (مطالعه تطبیقی بین کشورهای اروپای غربی، خاورمیانه و نوظهور آسیایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه پدیده دموکراسی به یک امری جهانی و همه گیر تبدیل شده، اما با وجود این تعدادی از کشورها هنوز وارد این جرگه نشده و تعدادی هم که به این پدیده پیوسته اند، از سطح رشد و شکوفایی دموکراسی به یک اندازه برخوردار نیستند. عوامل متعددی در پیدایش، رشد و شکوفایی دموکراسی و نگرش به آن مؤثر هستند؛ یکی از این عواملِ تأثیرگذار، «هویت جمعی» است. هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه بین هویت جمعی و نگرش به دموکراسی است. برای دستیابی به این هدف از مجموعه داده های پیمایش جهانی «اینگلهارت» طی سال های 2020-2017م. استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش کشورهای اروپای غربی (آلمان، سوئد و اسپانیا)، کشورهای خاورمیانه(ایران، عراق و مصر) و کشورهای نوظهور آسیایی (ترکیه، کره جنوبی و مالزی) می باشد. نتایج پژوهش نشان داد که نوع غالبِ هویتِ جمعی، نگرش و شناخت به دموکراسی را تحت تأثیر قرار می دهد؛ هم چنین نتایج پژوهش بیانگر نگرش متفاوت به دموکراسی در بین سه گروه از کشورهای مذکور است. طبق این نتایج کشورهای اروپای غربی از نمره بالاتر، بعد از آن کشورهای خاورمیانه و سپس کشورهای نوظهور آسیایی قرار دارند؛ هم چنین نتایج پژوهش نشان می دهد برخی از متغیرهای شاخص دموکراسی با ساختار فرهنگی و ارزشی جوامع در تناقض است.
مدل ساختاری عوامل فرهنگی اجتماعی تأثیرگذار بر فرآیند ترک پایدار اعتیاد از دیدگاه متخصصان حوزه اعتیاد با استفاده از تکنیک دیماتل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
86 - 104
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل فرهنگی و اجتماعی مؤثر بر فرآیند ترک پایدار اعتیاد از دیدگاه متخصصان حوزه اعتیاد انجام پذیرفته است. روش پژوهش حاضر کمی و ابزار تحقیق پرسشنامه است. تکنیک مورداستفاده در پژوهش حاضر تکنیک دیماتل است که بر پایه مقایسه های زوجی است. این تکنیک با بهره گیری از نظرات خبرگان در استخراج عوامل موجود در سیستم، ساختاردهی سیستماتیک به آن ها و با به کارگیری اصول نظریه گراف، ساختاری سلسله مراتبی از عوامل موجود در سیستم همراه با روابط تأثیر گذاری و تأثیرپذیری متقابل عناصر مذکور فراهم می آورد. بدین سان شدت اثر روابط مذکور به صورت کمی مشخص می شود. جامعه آماری شامل سیزده نفر از متخصصان و خبرگان حوزه اعتیاد که به طور عمده روی اعتیاد و ترک پایدار آن مطالعاتی داشته و صاحب نظر بودند. نتایج تحقیق نشان می دهد که به ترتیب بیشترین تأثیرپذیری مربوط به متغیرهای ترک پایدار اعتیاد، پایگاه اقتصادی اجتماعی و گروه دوستان می باشد. همچنین متغیرهایی که بیشترین میزان تأثیر گذاری را بر ترک اعتیاد داشته اند عبارت اند از متغیر سلامت روان با 57/1، بی هنجاری با 0/1، دین داری با 882/0 و کنترل اجتماعی به همراه گروه دوستان با 658/0 که به ترتیب بیشترین تأثیر را بر فرآیند ترک اعتیاد داشته اند.
تبیین جامعه شناختی آرمان گرایی توسعه ای در بین جوانان شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
205 - 224
حوزههای تخصصی:
آرمان گرایی توسعه ای، چارچوبی قوی برای مفهوم سازی اثرات روانی اجتماعی نظریه توسعه در زندگی روزمره ارائه می دهد. آرمان گرایی توسعه ای دلالت بر این دارد که چندین جنبه از توسعه مدرن از تفکر غربی سرچشمه می گیرد. مقاله حاضر با هدف بررسی و تبیین جامعه شناختی آرمان گرایی توسعه ای در بین جوانان انجام شده است. داده های تحقیق از طریق پیمایش و با استفاده از پرسشنامه در بین 608 از جوانان شهر یاسوج که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند، گردآوری شده است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که بین متغیرهای طبقه اقتصادی، مادی گرایی، استفاده از فضای مجازی و اینترنت، دینداری، فردگرایی، نگرش های جنسیتی، نگرش به ازدواج با آرمان گرایی توسعه ای رابطه معناداری وجود دارد و متغیر سن، رابطه معناداری با آرمان گرایی توسعه ای نداشت. بر اساس مدل نهایی تحقیق، هفت متغیر که بیشترین ارتباط را با آرمان گرایی توسعه ای داشتند انتخاب شدند. این متغیرها به ترتیب اهمیّت (بر اساس ضرایب رگرسیونی) دینداری (به صورت منفی)، نگرش های جنسیتی، استفاده از فضای مجازی، فردگرایی، مردبودن و نگرش به ازدواج هستند که متغیر آرمان گرایی توسعه ای را تبیین کردند. الگوی آرمان گرایی توسعه ای نشان داد که طی تغییرات اجتماعی، ارزش ها و هنجارهای اجتماعی نیز تغییر می کنند. و برای جلوگیری از بروز هرگونه مسأله ای، تصمیم گیری در خصوص هر گونه سیاست گذاری و برنامه ریزی در جامعه، لازم است با توجه به این تغییرات صورت پذیرد.
ترومای کرونا: از بیماری تا فاجعه در مناطق کم برخوردار (مورد مطالعه: شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی اثرات بیماری کووید ۱۹ بر شهروندان استان کردستان است. همه گیری چه تأثیرات اجتماعی و روانی بر شهروندان و خانواده های منطقه هدف دارد؟ این همه گیری چگونه بر روابط فردی و اجتماعی شهروندان و خانواده ها به ویژه در مناطق کمتر برخوردار مانند حاشیه و حومه سنندج تأثیر گذاشته است؟پژوهش حاضر، نوعی مطالعه کیفی از نوع تحلیل محتوا با رویکرد استقرایی است. داده ها و اطلاعات پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با متخصصان و نخبگان دانشگاهی و غیردانشگاهی جمع آوری شد که با رسیدن به اشباع نظری با 15 نفر خاتمه یافت.براساس یافته ها اثرات اجتماعی و فرهنگی بیماری عبارت اند از: واگرایی جمعی، آنومی اجتماعی، بازنمود ناکارآمدی نظام حمایت اجتماعی، تنگناهای معیشتی، استحاله دین و گزاره های دینی، گسست معرفتی-فرهنگی، بحران در نظام آموزشی و ترومای روحی-روانی. همچنین مضمون اصلی معرفی شده در این راستا با عنوان «ترومای جمعی: از بیماری تا فاجعه» از گستردگی و شدت پیامدهای کرونا در ابعاد مختلف و امکان شکل گیری فاجعه درنتیجه مواجهه نداشتن صحیح و فوری با پیامدهای کرونا به ویژه در مناطق کمتر برخوردار حکایت می کند.گستردگی پیامدها و اثرات زیان بار و فاجعه آفرین کرونا ویروس در ابعاد شخصیتی، اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی که در بروز مسائلی مانند اختلالات شخصیتی، اضطراب و استرس، بیکاری و بی پولی، بحران در روابط اجتماعی و جمعی، فرسایش انواع اعتماد و در رأس آن ها بر بی اعتمادی نهادی و حتی مسائل فرهنگی مانند بحران دینی و گسست معرفتی تأثیرگذار است؛ بنابراین می توان گسترش ویروس کرونا را نوعی تروما دانست که بخشی از حافظه جمعی شهروندان در ایران و به ویژه کردستان را مرتبط با نوعی فاجعه مشغول کرده است.