فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۱۷٬۸۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل ابعاد الگوی عدالت ادراک شده منابع انسانی در سازمان با رویکرد فرهنگ های سازمانی در سازمان های دولتی کلان شهر تهران صورت گرفته است. روش تحقیق از نوع کیفی براساس نظریه داده بنیاد است.در بخش تحلیل محتوای مقاله ها، 313 مقاله گردآوری شد که 90 مقاله داخلی(از سال 1398 تا 1401) و خارجی (2018 تا 2022) دسته بندی شد، روش تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی با استفاده از کدگذاری باز،کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی بود. شاخص های اساسی استخراج شد .سوال های مصاحبه زیر نظر کمیته علمی طراحی و به صورت مصاحبه نیمه ساختار یافته طراحی شد.جامعه آماری مدیران و معاونان ذیربط در سازمان های دولتی در کلانشهر تهران بودند که با به کارگیری روش نمونه گیری هدفمند به روش گلوله برفی 20 نفر آنها به عنوان نمونه تا اشباع نظری انتخاب شدند. نتایج پژوهش حاضر منجر به شناسایی 8 کد انتخابی و 16کدمحوری و 285 کد باز شد. شاخص اصلی شامل فرهنگ سازمانی بازاری، فرهنگ سازمانی توسعه گرا، فرهنگ سازمانی سلسله مراتبی، فرهنگ سازمانی قبیله ای، عدالت توزیعی، عدالت رویه ای، عدالت مراوده ای، عدالت اطلاعاتی بود. در دور دوم پرسشنامه ای با طیف لیکرت برای 20 نفر از خبرگان ارسال شد تا شدت اثر هریک از مولفه ها مشخص شود که، در این پژوهش با استفاده از آزمون ضریب توافق کندال میزان توافق هریک از مولفه ها و زیر مولفه ها در الگوی پیشنهادی مشخص شد. یافته های پژوهش حاکی از این است که ابعاد الگوی عدالت ادراک شده شامل (عدالت توزیعی، عدالت رویه ای ، عدالت مراوده ای، عدالت اطلاعاتی)، فرهنگ های سازمانی (فرهنگ سازمانی بازاری،فرهنگ سازمانی توسعه گرا،فرهنگ سازمانی سلسله مراتبی، فرهنگ سازمانی قبیله ای)است.
مطالعه عوامل اجتماعی-فرهنگی مؤثر بر اقدام به خودکشی در استان ایلام(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۳)
77 - 100
حوزههای تخصصی:
خودکشی به مفهوم اقدام به اتمام حیات انسانی، از زندگی روزمره و جهان هستی و قدم گذاشتن در جهانی دیگر است، علت این امر بسیار پیچیده و نیازمند واکاوی جامعه شناختی است و در ایلام میزان و آمار اقدام به خودکشی بسیار بالا است، هدف پژوهش، مطالعه عوامل اجتماعی فرهنگی مؤثر بر اقدام به خودکشی در استان ایلام (شهرستان ایلام) است. روش پژوهش از نوع کمی پیمایش، ابزار آن پرسشنامه محقق ساخته و استاندارد (ترکیبی) است. حجم نمونه ۳۸۴نفر به روش فرمول کوکران انتخاب و به صورت خوشه ای تصادفی بین شهروندان توزیع شده است نتایج نشان می دهد که کاهش تعلق اجتماعی (0.156)، فشار هنجارهای سنتی (0.234)، انتقام از خانواده (0.125)، احساس ناامنی شغلی (0.281) و ناکامی اجتماعی-اقتصادی (0.123) با اقدام به خودکشی رابطه معنا داری وجود دارد. نتایج نشان می دهد که انتقام از خانواده (فشار بر خانواده) با بتای 0.200، ناکامی اجتماعی-اقتصادی با بتای 0.177، احساس ناامنی شغلی با بتای 0.156، کاهش تعلق اجتماعی با بتای 0.115 و فشار هنجارهای سنتی با بتای 0.100 درصد از تغییرات اقدام به خودکشی را تبیین نماید و (شاخص کلی)، توانسته 0.174 درصد از وضعیت اقدام به خودکشی را پیش بینی کنند. می توان نتیجه گرفت که بهبود فضای کسب وکار خانگی، کارآفرینی شغلی اجتماع، تقویت نظام خانواده از طریق اشتغال زایی پایدار؛ تقویت بینه های نظام خانواده و ایجاد فضای صمیمت محور و ارتقای نشاط اجتماعی استان، از مناسب ترین سازوکارها برای کاهش خودکشی محسوب می شود.
اقتضائات پلتفرمی و چگونگی ابراز هواداری؛ با تمرکز بر هواداری موسیقی پاپ کُره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
195 - 161
حوزههای تخصصی:
هواداری، یکی از پدیده های اجتماعی متأثر از روندهای رسانه ای شدن و پلتفرمی شدن در جهان امروز است. در مطالعات رسانه غالباً توجه زیادی به ماهیت و اقتضائات رسانه نشده و این پدیده به مثابه نوعی جعبهٔ سیاه، نادیده گرفته می شود. درک ویژگی های خاص پلتفرم های گوناگون و شناخت امکانات یا محدودیت های این پلتفرم ها در نحوهٔ ابراز هواداریِ هواداران، هدف اصلی این پژوهش است. مبانی نظری این پژوهش بر دو مفهوم اصلی، یعنی جبرگرایی تکنولوژیک و پلتفرمی شدن تمرکز دارد. در اجرای روش پژوهش، با 10 نفر از هواداران گروه های کی پاپ مصاحبه شده است. یافته های حاصل از تحلیل مضمون مصاحبه ها در قالب 5 مضمون اصلی «انگیزه ها و دلایل هوادارشدن و هوادارماندن»، «ویژگی های خاص هر پلتفرم از منظر هواداران»، «پلتفرم هواداری»، «تغییر پلتفرم هواداری و نقش آن در ابراز هواداری»، و «موانع و محدودیت های پلتفرمی برای ابراز هواداری» تبیین شده اند. در مجموع می توان ادعا کرد آنچه هواداری در پلتفرم را شکل می دهد، ترکیبی از عوامل فناورانه و اجتماعی است. اقتضائات پلتفرم ها در نحوهٔ ابراز هواداری نقش دارند؛ اما تنها عامل تعیین کننده نیستند و نقش آفرینی شان در تعامل با عوامل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ...، نتیجهٔ نهایی را رقم می زند.
بازنمایی زیست مجازی کودکان اینفلوئنسر در اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۳۶)
155 - 183
حوزههای تخصصی:
با گسترش شبکه های اجتماعی و به ویژه اینستاگرام فعالیت کودکان اینفلوئنسر در سال های اخیر رشد قابل توجهی داشته است. کاربران شبکه های اجتماعی از این کودکان به عنوان "کودکان کار اینستاگرامی" یاد می کنند که تبدیل به منبع درآمدی برای خانواده هایشان شده اند. از همین رو هدف پژوهش حاضر نحوه بازنمایی زیست مجازی کودکان اینفلوئنسر در اینستاگرام است. در همین راستا نحوه فعالیت روزانه کودک، چگونگی تبلیغات، هویت بخشیدن و برندسازی مادر و تعاملات آن ها با فالوورها مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش از نوع کاربردی بوده و با توجه به هدف اصلی به صورت تحلیل محتوای کیفی با روش نتنوگرافی انجام شده است. بنابراین فضای اینستاگرام به عنوان میدان تحقیق در نظر گرفته شد و از طریق مشاهده و خواندن نوشتارها، دیدن تصاویر، عکس ها و ویدئوهای منتشرشده، 20 صفحه از کودکان اینفلوئنسر و شش صفحه از والدین کودکان اینفلوئنسر در بازه زمانی شش ماهه مورد بررسی قرا گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد در صفحات کودکان اینفلوئنسر، زیست مجازی کودکان اینفلوئنسر بر روی چهار محور اصلی جذب فالوور، نقش آفرینی والدین، هویت بخشی مجازی و تبلیغات و کسب درآمد متمرکز است و در صفحات والدین کودکان اینفلوئنسر دو مقوله بازنمایی خانواده ای خوشبخت در فضای مجازی و ارتباط با فالوور خودنمایی می کند. کودکان اینفلوئنسر در خواب، موقع بازی، مسافرت، تفریح، کسب مهارت های اولیه رشدی و ... در حال تبلیغ و جذب فالوور هستند و می توان از آن ها به عنوان مقوله بهره کشی در لحظه یاد کرد. همچنین می توان گفت هدف تمام فعالیت های صفحات کودکان اینفلوئنسر در نهایت کسب تبلیغات و منفت مالی است.
چگونگی نقش آفرینی دولت ها در توسعه اقتصادفرهنگ مطالعه تطبیقی کشورهای پیشرفته، رشد یافته و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
139 - 176
تمرکز بر تولید، توزیع و مصرف صنایع فرهنگیِ با ارزش افزوده بالا، از محوری ترین مسیرهای توسعه درکشورهای توسعه یافته است. در اغلب کشورهای پیشرفته ی جهان، دولت ها در برنامه ریزی و مدیریت اقتصادفرهنگ به عنوان صنایعی راهبردی در اقتصاد ملی و توسعه، نقش مهمی داشته اند. توسعه اقتصاد فرهنگ نیازمند نظمی درسیاست گذاری است که هماهنگی و هم سویی کارکردی نهادهای مرتبط با یکدیگر را مبنا قرار داده، و تولید، توزیع و مصرف مستمر و متعادل کالا و خدمات فرهنگی را در سطوح مختلف هدف گیری نماید. تحقق چنین هدف مهم و پیچیده ای، نیازمند نقش آفرینی بهینه دولت به عنوان سیاست گذار اصلی در این زمینه است. هدف این مطالعه، بررسی مقایسه ای میزان توسعه یافتگی اقتصادفرهنگ کشورهای پیشرفته، رشد یافته و ایران، و چگونگی نقش آفرینی دولت ها در آن می باشد. با رویکرد تطبیقی و تحلیل ثانوی آمارهای موجود، توسعه اقتصادفرهنگ10 کشور اول توسعه یافته و 10 کشور اول رشدیافته، با ایران مقایسه و چگونگی نقش آفرینی دولت های آنها نیز با مصاحبه با متخصصین خارجی و داخلی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که در همه کشورهای مورد بررسی دولت بر اساس الگوی حکمرانی خود در اقتصادفرهنگ حضور موثر دارد اما میزان حضور و چگونگی نقش آفرینی آن متناسب با شرایط جامعه و صنایع فرهنگی است اما در ایران ضعف هایی در این خصوص وجود دارد. در این کشورها، آموزش و تامین نیروی انسانی، کسب و کارهای خرد و متوسط فرهنگی، تبلیغات و بازاریابی داخلی و خارجی، شبکه سازی کنشگران فرهنگ و هنر و وجود قوانین حمایت از حقوق مالکیت معنوی هم در داخل و هم در سطح بین المللی مورد حمایت دولت هایشان بوده است.
Linking Emotional and Social Competencies to Career Readiness Among Senior Undergraduates(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۱ (۲۰۲۴)
198 - 204
حوزههای تخصصی:
Purpose: This study examines the influence of emotional intelligence (EI) and social competence (SC) on career readiness among senior undergraduate students. With the evolving demands of the professional world, understanding these attributes provides essential insights into preparing students for successful career integration.
Methodology: A cross-sectional design was utilized involving 330 senior undergraduate students selected based on the Morgan and Krejcie table for appropriate sample size. The Career Readiness Scale (CRS), Social Competence Inventory (SCI), and Emotional Competence Inventory (ECI) were employed to measure the respective constructs. Data analysis included descriptive statistics, Pearson correlation, and linear regression analyses performed using SPSS version 27.
Findings: Descriptive statistics indicated average scores of 3.45 (SD = 0.88) for career readiness, 4.12 (SD = 0.75) for social competence, and 3.98 (SD = 0.81) for emotional intelligence. Pearson correlation results revealed significant positive relationships between career readiness and social competence (r = 0.61, p < 0.01), and between career readiness and emotional intelligence (r = 0.56, p < 0.01). Linear regression analysis demonstrated that these variables collectively accounted for 38% of the variance in career readiness (R² adjusted = 0.38, F = 14.36, p < 0.01).
Conclusion: The findings highlight the significant predictive power of both emotional intelligence and social competence on career readiness in undergraduate students. These competencies are crucial for educational and professional development programs aiming to enhance students' transition into the workforce.
نقش کارکردهای فرهنگی ورزش بر توسعه اقتصاد شهری (مورد مطالعه: شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۲
1 - 18
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناخت نقش کارکردهای فرهنگی ورزش بر توسعه اقتصادی شهری در شهر کرمان انجام شد. تحقیق به لحاظ هدف کاربردی به لحاظ زمان مقطعی و به لحاظ روش ترکیبی (کیفی- کمی ) است . روش انجام کار در بخش کیفی فرا ترکیب و در بخش کمی (توصیفی از نوع همبستگی ) است . جامعه آماری این پزوهش شامل دو گروه است. گروه اول بخش کیفی مقالات فارسی و لاتین که کلیدواژه کارکردهای فرهنگی ورزش و توسعه اقتصاد شهری را داشته اند با نمونه گیری هدفمند مورد بررسی قرار گرفتند و ابعاد کارکردهای فرهنگی ورزش و توسعه اقتصاد شهری استخراج شد؛و پرسشنامه محقق ساخته براساس ابعاد استخراج شده تنظیم شد جامعه آماری گروه دوم (بخش کمی) 243 نفر از مدیران باشگاه های ورزش شهر کرمان است که براساس جدول مورگان 148 نفر انتخاب شد؛ روش نمونه گیری طبقه ای و داده ها به وسیله پرسشنامه محقق ساخته آزمون شدند، پرسشنامه دارای روائی صوری و محتوایی و ظرایب پایائی مولفه به ترتیب کارکردهای فرهنگی 81/0؛توسعه اقتصادشهری 74/0،الگوسازی 81/0،آموزش ارزش وهنجار72/0، تقویت هویت شهری78/0، هویت بخشی 73/0، تبادل و ادغام فرهنگی74/0، آرامش بخشی 82/0، نیروهای بازار77/0، رشد فضای شهری 75/0، مالیات شهری 77/0،رشد حمل و نقل 74/0،کاربردی زمین81/0، به دست آمده است. یافته های تحقیق نشان داد کارکردهای فرهنگی می تواند از طریق تقویت هویت شهری، الگو سازی و تبادل و ادغام فرهنگی بر اقتصاد شهری اثر گذار باشد.
معنای زندگی؛ برساختی اجتماعی یا امری عینی؛ مطالعه تطبیقی دیدگاه پیتر برگر و محمدتقی جعفری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معنای زندگی از مسائل اساسی حیات انسانی است. این مسئله از چند دهیه گذشته تا کنون حوزیه مطالعاتی نسبتاً مستقلی را به خود اختصاص داده است. مسئله مزبور از ابعاد مختلف قابل بررسی است، برساخته بودن معنای زندگی و یا عینیت قائل شدن برای آن ورای ساخت فردی و اجتماعی، دیدگاه های مختلفی را در بین اندیشمندان رقم زده است؛ آیا انسان برای زندگی معنایی فرا می افکند یا عالم لبریز از معناست و کافی است انسان زندگی خود را با آن هماهنگ کند تا زندگی معناداری داشته باشد؟ این نوشتار دیدگاه پیتر برگر و علامه محمدتقی جعفری را از این جهت مورد مقایسه قرار می دهد. این تحقیق با نوعی روش هرمنوتیک که از جان پلامناتز الهام گرفته انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد، علیرغم آنکه پیتر برگر و محمدتقی جعفری قرابت بسیاری در تحلیل معنا در پرسش معنای زندگی دارند و به دین نقشی محوری در معنابخشی زندگی می دهند؛ از جهت برساختی و کشفی بودن معنای زندگی دیدگاه متفاوتی دارند. برگر معنای زندگی را برساختی اجتماعی می داند و در مقابل جعفری معنا را امری عینی می داند که انسان می تواند باهماهنگ شدن با هستی، آن را جذب کند. این تفاوت ریشه در اختلاف مبانی انسان شناسی، ارزش شناسی و روش شناسی آن دو دارد
«نظام آموزش و پرورش توسعه گرا و سطح تحقق «آن در ایران، مالزی، ترکیه و کره جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۱
89 - 157
حلقه مفقوده توسعه اقتصادی اجتماعی جوامع، عمدتاً فکری- فلسفی است که آن را باید در بازسازی اندیشه ها و بهسازی فرآیندهای عمل و بازنگری در سیاست گذاری فرهنگی، آموزشی و اقتصادی جستجو نمود. پس بازنگری در سیاست گذاری فرهنگی، بخصوص توسعه محور نمودن شکل و محتوای سیستم های آموزشی، از الزامات جهانی زندگی در هزاره سوم است. مسئله این پژوهش، چیستی این اصلاحات آموزشی توسعه گرا برای ایران است. بینش نظری پژوهش «رویکرد قابلیت سازی یا توانمندسازی» می باشد. سه شاخص اساسی این رویکرد؛ مشارکت و آزادی انتخاب، عدالت اجتماعی - آموزشی و شایستگی، معرف مولفه های ساختاری و محتوایی نظام آموزش پرورش توسعه گراست؛ که تحقق آن در یک بافتارفرهنگی سیاسی منسجم و هماهنگ بین اجزاء و زیرنظام های آن در جامعه امکان پذیر است. رویکرد پژوهش، کیفی، روش آن اسنادی و تطبیقی است. راهبرد تحلیلی، شامل تحلیل اسنادی و الگوی تطبیقی جرج بردی است. سه کشور مورد بررسی (کره جنوبی، مالزی و ترکیه) می باشند. نتایج نشان می دهد که فاصله نظام آموزش پرورش ایران، در مولفه های ساختاری و محتوایی، با رقبای توسعه ایران، زیاد است. الزامات ساختاری و محتوایی برای تحقق نظام آموزش پرورش توسعه گرا در ایران شامل؛ تدوین شاخص های ارزیابی سند تحول: ایده برداری از کشورهای موفق، توجه به عدالت اجتماعی - آموزشی، تحقق چشم انداز مالی مندرج در سند تحول بنیادین؛ رفع موانع سیاسی احتمالی می باشد.
سیر حافظه جمعی در شکل گیری فرهنگ سوگواری در جامعه دینیِ ایران مبتنی بر نظریه «حافظه جمعی» موریس هالبواکس با مطالعه موردی «مراسم عاشورا و سیاووشان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
251-279
حوزههای تخصصی:
انسان در چهارچوب یک فرآیند تحول بزرگ تاریخی و اجتماعی زیست میکند و در امتداد نسلهایی از گذشته قرار دارد که همگی از والدین خود آموزههای زیستی و آیینی را آموخته و از تجربه خود نیز در موقعیتهای مختلف اجتماعی، دینی و تاریخی نیز بهره برده است. لذا دلیل ایجاد یک جامعه یکپارچه میتواند ذهن هرکس را به سمتوسوی فرایندی قاعدهمند هدایت کند که از حافظهای جمعی نشأت گرفته است. موریس هالبواکس ازجمله فیلسوفانی است که نظریه خود در باب حافظه جمعی را بر اساس سه مرحله توصیف کرده است. 1-بومیسازی حافظه 2- یادبود بر اساس یک داستان تاریخی و3- تشکیل حافظه دینی طبق باورهای پیشینیان؛ درواقع حافظه انسان میتواند ظرفیت کامل ذهنی را برای یادآوری حوادث و تجربیات گذشته بازیابی کند. هدف از این پژوهش، بررسی سیر حافظه جمعی در شکل گیری آیین سوگواری با استعانت از حافظه جمعی بر اساس نظریات هالبواکس است که به روش تحلیلی-توصیفی و با منابع کتابخانهای انجامشده و در پایان به این نتیجه رسیده است که جامعه دینی همواره از منشاء دینی خود پیروی میکند و در هر مرحله با تغییراتی به همان ماهیت اصلی خود رجوع کرده و با یک اندیشه دینی و محوری، همبستگی یک جامعه را تضمین میکند.
مسئولیت مدنی بدون تقصیر دولت در بلایای طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
118 - 131
حوزههای تخصصی:
نظریه های سنتی مسئولیت مدنی به لحاظ اینکه دولت در ایجاد بلایای طبیعی نقشی ندارد و فعل زیانبار مفقود است، قادر به پوشش خسارت ناشی از آنها نمی باشد .طبع سیال حقوق مسئولیت مدنی و با الهام گرفتن از اندیشه های نظری حقوق عمومی، مثل نظریه دولت رفاه و نظریه همبستگی اجتماعی، و سوابق فقهی و قانونی مسئولیت مدنی بدون تقصیر دولت، به جهت حرمت جان و مال شهروندان، و با دخالت صنعت موفق بیمه و تاسیس صندوق بیمه همگانی حوادث طبیعی با مشارکت دولت و مردم، می توان به مسئولیت مدنی بدون تقصیر دولت در بلایای طبیعی قائل شد. دولت، که قدرت عمومی به نمایندگی از مردم در دست اوست و خدمت عمومی را هدف خود قرار داده، نمی تواند نسبت به خیل عظیم خسارات وارده از حوادث طبیعی بی تفاوت باشد. جبران خسارت در این مسئولیت، به شرایط اقتصادی و بودجه عمومی دولت و مشارکت مردم و منابع مالی صندوق بیمه حوادث طبیعی بستگی دارد و به همین دلیل، نظام ترمیمی بر آن حاکم است نه نظام جبران کامل خسارت. نظریه های سنتی مسئولیت مدنی به لحاظ اتکای آنها به فعل زیانبار اشخاص ظرفیت پوشش خسارت ناشی از بلایای طبیعی را ندارند. به لحاظ اینکه شاخصه های یک زندگی معمولی از قبیل کار و اشتغال، بیکاری، تولید، آموزش و پرورش، فقر و به طور کلی تامین اجتماعی، عده ای در اثر حوادث طبیعی در جامعه، دچار اختلال می شود به استناد نظریه های دولت رفاه و همبستگی اجتماعی، دستگیری بلادیدگان از طریق ایجاد «نظام ترمیمی خسارت» می تواند مسئولیت مدنی دولت را توجیه نماید.
بررسی پدیدارشناختی تحول خانواده در دوران پاندمی کرونا: نمونه موردی شهر تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
21 - 37
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خانواده نخستین بستری است که ذخیره واژگانی، اندوخته های فرهنگ و تمدن و ارزش های اخلاقی را به فرد انتقال می دهد. از همین رو خانواده محمل اولیه شکل گیری معنا محسوب می شود، و در خط مقدم وقایع عظیم و تحولات فرهنگی قرار دارد. یکی از مهم ترین وقایع مهم عصر حاضر که همه عرصه های زندگی بشر به ویژه نهاد خانواده را دستخوش تغییر ساخت فراگیری پاندمی کرونا بود. در جریان فراگیری کرونا خانواده ایرانی معنایی متفاوت از چیزی پیدا کرد که طی دهه های قبل صورت بندی شده بود. مسئله اصلی پژوهش حاضر بررسی تحولات معنای خانواده در دوران همه گیری کرونا و تغییرات آن است. روش: ازآن جاکه بررسی کیفی به صورت گسترده و پرداخت آن در مقیاس های کلان ممکن نیست تمرکز مطالعه حاضر به صورت خاص بر شهر تهران متمرکز است. در این مقاله از روش پدیدارشناسی توصیفی (استعلایی) استفاده شده است. نمونه گیری این تحقیق به صورت نظری بوده است بدین صورت که نمونه های این تحقیق 17 خانوار بوده اند که در سال های 1399 تا 1400 از میان خانواده های ساکن مناطق مختلف شهر تهران انتخاب شده اند. روش جمع آوری داده ها نیز مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده است و داده ها با روش کدگذاری به شیوه موستاکاس تحلیل شده اند. یافته ها: مبنای تحلیل یافته های کیفی این تحقیق می توان تحول خانواده را در دوران همه گیری کرونا به شرح زیر صورت بندی کرد: بازسازی خانواده (به دو شکل پویا و پذیرا)، آشکارسازی چهره های پنهان خانواده، گسست در میان اعضا، مجازی شدن کاکردهای خانواده، بازاندیشی در ارزشهای خانواده. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان می دهد که پاندمی کرونا با واداشتن افراد به بازاندیشی عمیق در ساختار، ارزش ها و کاکردخانواده در پی تحول در شبکه روابط، قرنطینه، گسترش استفاده از فضای مجازی، ترس از مرگ و بحرانی شدن زندگی روزمره باعث تغییرات عمیق در مفهوم و عملکرد و انتظارات خانواده شد و تجربه ای متفاوت از زندگی خانوادگی را شکل داد که با افشاگری از موارد نادیده گرفته یا انکار شده درون خانواده بود.
مطالعه خشونت بین فردی در میان جوانان استان فارس با تأکید بر مؤلفه های فردی و اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استان فارس در سال های متوالی دارای بالاترین نرخ خشونت بین فردی به شکل نزاع، ضرب و جرح و قتل در کشور بوده و در اکثر موارد جوانان مرتکب این خشونت ها شده اند. هدف تحقیق بررسی عوامل فردی و اجتماعی مؤثر بر بروز خشونت بین فردی در میان جوانان است. روش تحقیق پیمایشی و جامعه آماری جوانان 35-18 سال استان فارس هستند. اطلاعات تحقیق از چهار شهرستان جمع آوری شده و 1627 پرسشنامه از شهرستان های شیراز، لار، داراب و آباده تحلیل شدند. در تحلیل دو متغیره خشونت بین فردی با درگیری در سایر رفتارهای پرخطر، عزت نفس، سابقه خشونت در میان دوستان، الگوی رفتار دوستان، در دسترس بودن الکل، مرد بودن، رضایت کم از زندگی و کار، مشارکت مدنی پایین، کارآمدی جمعی محله و سن در ارتباط است. در تحلیل چند متغیره مهمترین عوامل موثر بر میزان خشونت درگیری درسایر رفتارهای پرخطر، رضایت از زندگی، سابقه خشونت بین دوستان بوده است. نتایج نشان می دهد که برای کاهش خشونت در جامعه اولاٌ تکیه بر عوامل اجتماعی اهمیت بیشتری نسبت به عوامل روانشناختی دارند. در ثانی برای تأثیرگذاری بر عوامل اجتماعی باید سیاست های راهبردی کلان برای کاهش نابرابری و توسعه را در دستور کار قرار داد که موجد تصویر امیدوارکننده زندگی در آینده برای جوانان باشد.
Designing a Citizenship Rights Curriculum Model for the Second Period of Elementary Education(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The present study aimed to design a curriculum model for citizenship rights for students in the second period of elementary education. It sought to examine the components of the citizenship rights curriculum, introduce the main components and categories forming this field, and ultimately provide an ideal model in line with needs assessment and educational context.
Methodology: The methodology of this study was qualitative, utilizing a grounded theory approach. The collection and formulation of model categories involved 21 structured interviews with experts and teachers in the field of citizenship and civil rights education, followed by the validation of the proposed model using a member checking method.
Findings: The findings of this research presented a model comprising 11 main categories including causal conditions, performance-based planning, contextual conditions, contextually oriented performance-based planning (political, economic, cultural, legal, and citizenship orientations), interveners (characteristics of teachers and learners), strategies (initial, educational, and feedback), and outcomes (enhancing student performance levels and creating a sustainable curriculum).
Conclusion: Specialized multi-faceted planning was identified as the core category of the model. Finally, recommendations were provided.
مطالعه خودمراقبتی در بین جوانان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹
31 - 63
حوزههای تخصصی:
خودمراقبتی به عنوان الگوی رفتاری ای که طی زندگی انجام می شود، در نگهداری و بهبود سلامتی و کاهش هزینه های افراد و جامعه در نتیجه پایین آمدن هزینه های بستری و توانبخشی، در آینده نقش تعیین کننده ای دارد. الگوی زندگی جوانی بر سلامت عمومی جامعه تأثیر می گذارد و این اثرات در درازمدت[1] باقی می ماند. پژوهش حاضر با هدف شناخت، خودمراقبتی جوانان را ارزیابی کرده است. مطالعه حاضر با روش کیفی (اکتشافی) انجام شده است. داده های اولیه پژوهش، مصاحبه باز و نیمه ساختاریافته با مشارکت 11 نفر در بین جوانان 18 تا 34 ساله با نمونه گیری هدفمند و رسیدن به اشباع نظری انجام شد. مصاحبه ها، حضوری و تحلیل داده ها با راهبرد تحلیل مضمون انجام گرفت. یافته های کیفی شامل مضامینی چون رفتارهای سلامت محور، فشار اجتماعی گروه همسالان، تأثیر محیط اجتماعی، محدودیت ها و موانع، فواید خودمراقبتی، عوامل تأثیرگذار و انتظارات از سازمان ها و نهادهای مرتبط بود. دو دسته عوامل بیرونی و درونی نیز شناسایی شد که شامل موارد مثبت و منفی بود. نتایج تأیید می کنند که خودمراقبتی، پدیده ای چندعاملی است و عوامل اقتصادی و اجتماعی، محرک های اولیه سلامت به شمار می روند. جوانان به فواید خودمراقبتی، از جمله افزایش اعتماد به نفس و کاهش هزینه های درمانی توجه دارند. همچنین موانع اجتماعی و اقتصادی مانند کمبود وقت، فشارهای روانی و محدودیت های مالی، تأثیر منفی بر رفتارهای خودمراقبتی آنان دارد. این موانع می تواند مانع از اتخاذ تصمیم های سالم در زندگی روزمره شود و علاوه بر تحت الشعاع قرار دادن سلامت جسمی افراد، آنان را در معرض انواع آسیب های و انحرافات اجتماعی قرار دهد. در عین حال خودکارآمدی و تأثیر همسالان نیز نقش مهمی در ترغیب جوانان به رفتارهای سالم ایفا می کند. در مجموع این یافته ها، اهمیت شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر خودمراقبتی جوانان را برجسته می کند.
بررسی مدل تأثیر پایگاه اجتماعی-اقتصادی بر هویت اجتماعی جوانان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مدل تأثیر پایگاه اجتماعی – اقتصادی بر هویت اجتماعی جوانان می باشد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است، و در گروه پژوهش های میدانی طبقه بندی می شود. هم چنین از نظر زمانی می توان پژوهش حاضر را یک مطالعه مقطعی دانست که، در سال 1401 صورت پذیرفته است. جامعه آماری تحقیق شامل جوانان 30-18 ساله منطقه یک شیراز می باشد، حجم نمونه بر اساس رابطه کوکران برابر 384 نفر تعیین شد. روش نمونه گیری به صورت دردسترس است. بر اساس یافته های پژوهش، هویت اجتماعی در پنج مؤلفه شامل هویت فردی، هویت خانوادگی، هویت قومی، هویت ملی و هویت مذهبی بود. نرمال بودن توزیع داده ها با استفاده از آزمون کلموگروف- اسمیرنوف مورد بررسی قرار گرفت. برای آزمون فرضیه ها از مدل یابی معادلات ساختاری بهره گرفته شد. در این راستا از نرم افزار آماری PLS Smart بهره گرفته شد. بر اساس نتایج پژوهش، افرادی که در پایگاه های اقتصادی اجتماعی با شرایط بهتری زندگی می کنند، احتمالاً درک بهتری از شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه خود خواهند داشت و در نتیجه به شکل گیری هویت اجتماعی بهتری دست خواهند یافت. علاوه بر این، افرادی که در پایگاه های اقتصادی اجتماعی با فرهنگ و محیطی متفاوت مواجه هستند، ممکن است درک بهتری از تفاوت های فرهنگی و اجتماعی داشته باشند و در نتیجه به شکل گیری هویت اجتماعی متنوع تری دست پیدا کنند.
شناسایی و اعتباریابی مولفه های تبیین کننده تکیه گاه سازی در نظام آموزش متوسطه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
311 - 332
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و اعتباریابی مولفه های تبیین کننده تکیه گاه سازی در نظام آموزش متوسطه ایران بود.
روش شناسی: روش تحقیق کیفی – کمی بود، جامعه آماری بخش کیفی خبرگان و متخصصان حوزه یادگیری - یاددهی، روش های تدریس و تکیه گاه سازی و اسناد مکتوب مرتبط با موضوع شامل مقالات و پژوهش های علمی و کتب مرتبط تالیفی و در بخش کمی، معلمان دوره اول و دوم متوسطه کل کشور بود. در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی تا رسیدن به اشباع نظری با 13 خبره، مصاحبه عمیق انجام گرفته و با روش هدفمند برای اسناد، 18 سند (متن) مورد بررسی قرار گرفته و در بخش کمی، برای سنجش مدل، پرسشنامه محقق ساخته 134 گویه ای طیف لیکرت با روش نمونه گیری خوشه ای نسبی چند مرحله ای در بین 384 نفر، توزیع گردید. برای تعیین روایی و پایایی در مرحله کیفی از بررسی های لازم شامل مقبولیت (بازنگری خبرگان) و قابلیت تائید(بازبینی مجدد خبرگان) و در مرحله کمی، روایی پرسشنامه ها به سه روش صوری، محتوایی و سازه تأیید و پایایی هم به سه روش تعیین ضریب بارهای عاملی گویه ها، آلفای کرونباخ مولفه ها (بین 749/0 تا 864/0) و پایایی ترکیبی (بین 827/0 تا 916/0 ) تأیید شد. داده های کیفی از طریق زمینه نظریه ای و داده های کمی با تکنیک مدلسازی معادلات ساختاری و آزمون های تحلیل عاملی اکتشافی و تائیدی در نرم افزار Smart PLS و آزمون فریدمن در نرم افزار SPSS تحلیل گردید.
یافته ها: نتایج بخش کیفی حاکی از آن بوده که الگوی تکیه گاه سازی در نظام آموزش متوسطه ایران شامل 10 مقوله (توسعه منابع انسانی و غیرانسانی، بهسازی و توسعه سیستم آموزشی، شیوه های یاددهی – یادگیری، فرهنگ سازی و ارتباطات، قوانین و رفتارهای حمایتی، نظارت بر عملکرد، راهبردهای مبتنی بر شناخت و فراشناخت، راهبردهای مبتنی بر انگیزش، پیشرفت ذهنی و پیشرفت علمی)، 21 زیرمقوله (توسعه منابع انسانی، توانمندسازی دانش آموزان، توسعه امکانات سخت افزاری و نرم افزاری، تدریس مشارکتی و تعاملی، ساده سازی تکلیف، یادگیری مجازی، یاددهی مبتنی بر تئوری های علمی، فرهنگ سازی بین والدین و معلمان، ارتباطات موثر، رفتارهای حمایتی، راهبردها و دستورالعمل های درون و برون سازمانی، درگیری ذهنی و تحصیلی، ارزیابی مداوم، راهبردهای فراشناختی، راهبردهای شناختی، راهبردهای شناختی و فراشناختی، راهبردهای انگیزشی، بهزیستی روانی، به فعلیت رسیدن استعدادهای بالقوه، بهبود روند یادگیری و پیشرفت تحصیلی) و 134 نشانگر است که در قالب شرایط علی، زمینه ای، مداخله ای، راهبردها و پیامد در الگوی پارادایمی پژوهش جای گرفتند. نتایج بخش کمی نشان داد که تمامی مولفه های مدل پژوهش، مورد تائید واقع شدند.
بحث و نتیجه گیری: بر اساس داده های بدست آمده و با استناد به نتایج حاصل از پژوهش، پیشنهاداتی به شرح زیر ارائه می گردد: - تقویت شرایط علی، - تقویت شرایط محیطی، تقویت شرایط مداخله ای، تقویت راهبرد(راهکار).
الگوهای ارتباط عاطفی زنان به عنوان قهرمان پروبلماتیک در فضای عمومی (بر اساس رمان های شهرنوش پارسی پور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
113 - 132
حوزههای تخصصی:
این مقاله برگرفته از پژوهشی است که با هدف کشف قواعد عاطفی زنان در کنش های متقابل اجتماعی و شیوه های برسازیِ این قواعد در فرایند دیالکتیکی کنشگر و موقعیت اجتماعی در رمان های شهرنوش پارسی پور انجام شد. روش تحقیق، نظریه زمینه ای است که براساس آن رمان های منتخب این نویسنده بررسی و طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی مقولات و نتایج نظری استخراج گردید. رمان های پارسی پور به دلیل محوریت زنان به عنوان قهرمان های پروبلماتیک و تمرکز بر مسائل زنانه، از جمله مقاومت آنان در برابر سلطه مردانه در فضاهای عمومی، انتخاب شدند. نتایج نشان داد که منظومه احساسی زنان بعنوان یکی از مقوله های اساسی در رمان های پارسی پور وجود دارند و مقولات دوگانه های عاطفی و آگاهی عاطفی در برسازی کنش های عاطفی زنان نقش موثری ایفا می کنند. فرایند کنش های مبتنی بر عواطف در میان زنان نیز با مقوله های رفتار احساسی، محدودیت های کنش گری، موانع بروز احساسات، مدیریت عواطف و تاب آوری شکل می گیرند. در اغلب موقعیت های اجتماعی زنان به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه به بازتولید الگوهای کنشی موجود می پردازند. اما تغییر پایگاه اجتماعی در میان زنان موجب ارتقای آگاهی عاطفی شده و زنان در مواجهه با دوگانه های عاطفی، مدیریت عواطف خود را به صورت خلاقانه در دست می گیرند و دست به خلق کنش های جدید می زنند.
وضعیت نوآوری در حکمرانی و رهبری دانشگاه های سطح یک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
155 - 188
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، گزارش وضعیت نوآوری در حکمرانی و رهبری دانشگاه های سطح یک ایران است. در این پژوهش کیفی با مرور اسناد علمی و تلفیق الگوی دانشگاه نوآور برتون کلارک و چارچوب راهنمای دانشگاه های نوآور اروپا، یک چارچوب راهنما و مدل مفهومی در 17 بُعد طراحی شده، سپس، داده ها و اطلاعات مورد نیاز از دانشگاه های سطح یک تهران، شهید بهشتی، شریف، تربیت مدرس، امیرکبیر، علامه طباطبائی، علم و صنعت ایران، خواجه نصیرالدین طوسی جمع آوری شده است. داده های واقعی نشان می دهد که دانشگاه های ایران به طور عام و دانشگاه های سطح یک به طور خاص، علی رغم برخی مسائل، کاستی ها و کژکارکردی ها، سرشار از تحولات مثبت و نوآوری های کوچک، متوسط و بزرگ و تدریجی و بنیادی اند. نوآوری دانشگاه های سطح یک در حوزه حکمرانی و رهبری «متوسط» ارزیابی شده است. از میان ابعاد و عناصر نوآوری در حکمرانی و رهبری، بُعد «راهبری هیئت امنایی» دارای کمترین امتیاز و در «وضعیت خیلی ضعیف» و بُعد «ساختار و تشکیلات» و بُعد «برنامه ریزی و پایش» دارای بیشترین امتیاز و در «وضعیتِ عالی» ارزیابی شده است. بر اساس یافته های این پژوهش، تلاش برای نوآوری در کارکرد های آموزشی، پژوهشی و فرهنگی اجتماعی، کارآفرینی، توسعه دانشجو و استاد در دانشگاه های سطح یک ضروری است و این دانشگاه ها و نظام آموزش عالی در برخی ابعاد اساسی حکمرانی و رهبری علمی نظیر راهبری هیئت امنایی و توسعه فرهنگ علمی، نیازمند نوآوری های جدی هستند.
رابطه قضاوت اخلاقی و پایبندی اعتقادی با گسست در نهاد خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحکیم نهاد خانواده و برقراری رابطه صمیمی بین اعضای آن، به سلامت نهاد خانواده کمک می کند و به ویژه در جامعه اسلامی، از جایگاه ارزشمندی برخوردار است؛ ولی عوامل متعددی وجود دارند که بنیان خانواده و دوام آن را تحت تأثیر قرار می دهند، کارکردهای آن را دچار اختلال می کنند و حتی به گسست خانواده منجر می شوند. این پژوهش با هدف بررسی رابطه قضاوت اخلاقی و پایبندی اعتقادی با گسست در نهاد خانواده، انجام شده است. روش تحقیق، پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها ، پرسش نامه است. جامعه آماری، افراد متأهل ساکن در سه منطقه از مناطق ده گانه شهر تبریزند که براساس فرمول کوکران، 384 نفر از آنها به عنوان نمونه آماری به روش نمونه گیری خوشه ای بررسی شدند . نتایج نشان داد بین قضاوت های اخلاقی افراد با گسست خانواده رابطه مستقیمی وجود دارد. همچنین، پایبندی اعتقادی با گسست خانواده، رابطه معکوس و معنی داری دارد. به عبارتی در نهاد خانواده هرچه سهم قضاوت های فردی درباره موضوعات اخلاقی، بیشتر به عنوان ملاک های اخلاقی مدنظر قرار گیرد و استدلال های اخلاقی بر پایه قضاوت های شخصی جای عقلانیت اخلاقی را بگیرد، احتمال وقوع تعارض و در نتیجه احتمال وقوع گسست در خانواده بیشتر می شود و هرچقدر پایبندی اعتقادی زوجین در زندگی زناشویی بالا باشد، احتمال وقوع گسست در نهاد خانواده کمتر می شود.