مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
مدل سازی ساختاری-تفسیری
حوزه های تخصصی:
مهم ترین انتظاری که از نظام اکتساب سلاح و تجهیزات می رود، پاسخ به هنگام و مؤثر به نیاز حال و آینده نیروهای مسلح در یک محیط پیچیده و متغیر است. برای این منظور، نظام اکتساب سلاح و تجهیزات می بایست توانایی انجام برخی از فعالیت های کلیدی را داشته باشد که انجام آن ها مستلزم برخورداری از برخی قابلیت های محوری است. این قابلیت ها، نظام اکتساب سلاح و تجهیزات را بر تغییر و بازآرایی فرآیندهای متداول و منابع در دسترس خود با توجه به تغییرات محیط توانا می سازد. در این پژوهش، با هدف شناسایی این قابلیت ها، با 14 نفر از صاحب نظران اکتساب سلاح و تجهیزات مصاحبه به عمل آمد. با استفاده از تحلیل مضمونِ این مصاحبه ها و همچنین تحلیل محتوای 6 سند رسمی دفاعی قابل دسترس، تعداد 12 قابلیت برای نظام اکتساب سلاح و تجهیزات به دست آمد که با به کارگیری رویکرد مدل سازی ساختاری-تفسیری، تعداد 10 قابلیت «مدیریت هوشمندانه اطلاعات و دانش»، «آینده نگری و درک تغییرات محیط»، «تولید مفاهیم و زبان مشترک»، «درک فناورانه و مدیریت فناوری»، «رهبری و هدایت ظرفیت های داخلی و خارجی»، «تولید سیاست های پابرجا و راهبردهای منعطف»، «نوآوری و خلاقیت»، «مدیریت پروژه های بزرگ اکتساب»، «تصمیم سازی برای تصمیم گیری»، و «تعاون و شراکت راهبردی بین نقش آفرینان» را می توان به عنوان قابلیت های محوری قلمداد کرد.
طبقه بندی صنایع خودمختار، پیوندی، مستقل و وابسته در اقتصاد ایران: کاربرد مدل تلفیقی مدل سازی ساختاری-تفسیری و جدول داده-ستانده
منبع:
پژوهش های اقتصاد صنعتی سال سوم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۹
87 - 100
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش با مبنا قرار دادن آخرین جدول داده-ستانده رسمی منتشرشده از سوی مرکز آمار ایران سال 1390 و با استفاده از روش ISM که قابلیت محاسبه شدت اثرات مستقیم و اثرات غیرمستقیم را تا آخرین حلقه دارد، تعامل بخش های صنعت تحلیل شده و سپس از ماتریس اثرات کل ISM جهت ارائه بهترین نتایج استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که بالاترین تعامل را به ترتیب بخش های «ساخت وسایل نقلیه موتوری، تریلر و نیم تریلر»، «ساخت کک، فرآورده های حاصل از تصفیه نفت و سوخت های هسته ای» و «ساخت فلزات اساسی» دارا هستند. بالاترین اثرگذاری خالص نیز به ترتیب در بخش های «ساخت کک، فرآورده های حاصل از تصفیه نفت و سوخت های هسته ای»، «ساخت فلزات اساسی» و «ساخت چوب و محصولات چوبی» مشاهده می شود. در مرحله بعد، از ماتریس اثرات کل، به عنوان داده های مدل سازی ساختاری-تفسیری استفاده شده است تا با آنالیز آن ها نمودار تحلیل میکمک استخراج شود. نتایج نمودار تحلیل میکمک بیانگر آن است که 8 بخش از صنعت خودمختار، یک بخش وابسته، 11 بخش پیوندی و دو بخش مستقل هستند..
مدل سازی مزایای رایانش ابری در حرفه حسابداری با رویکرد ساختاری-تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
181 - 200
حوزه های تخصصی:
حسابداری ابری یک مدل سازمانی جدید را نشان می دهد که در آن خدمات حسابداری شرکت های پشتیبانی کننده فناوری اطلاعات و فناوری به عنوان خدمات آنلاین، با دسترسی کاربران به برنامه های نرم افزاری از طریق اینترنت، بدون زیرساخت ها یا سیستم عامل های خاص و بدون داشتن مجوزهای نسبی، در ازای ارائه خدمات آنلاین ارائه می شوند. با توجه به پیشرفت تکنولوژی و اهمیت زیاد حسابداری ابری، هدف پژوهش حاضر بررسی مزایای حسابداری ابری در ایران با استفاده از روش مدلسازی ساختاری-تفسیری می باشد. روش شناسی پژوهش ترکیبی از روش کیفی و کمی است که برای جمع آوری مولفه های مزایای حسابداری ابری از روش کیفی از طریق بررسی مبانی نظری و تئوریک و انجام تحلیل دلفی فازی با مشارکت 16 نفر از اعضای هیئت علمی رشته حسابداری به عنوان خبره انجام شده و در بخش کمی نیز از طریق تشکیل ماتریس خود تعاملی ساختاری به دنبال مدلسازی ساختاری- تفسیری می باشد که در این بخش با مشارکت 12 اعضای هیئت علمی رشته حسابداری انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد اساسی ترین مزایای حسابداری ابری بر اساس اولویت بندی انجام شده کاهش هزینه ها و دسترسی از راه دور می باشد. همچنین در بالاترین سطح و کم اثرترین مزیت حسابداری ابری امنیت بیشتر می باشد.
ارائه الگوی موفقیت درسرمایه گذاری صنایع کوچک و متوسط با استفاده از رویکرد مدل سازی ساختاری - تفسیری (ISM)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناسایی عوامل و ارائه الگویی است که می تواند موجب موفقیت سرمایه گذاری در صنایع کوچک و متوسط گردیده و راهی نشان دهد تا از این پس کارآفرینان صنعتی با آگاهی بیشتری پای در این عرصه مهم اقتصادی بگذارند. این پژوهش، یک پژوهش کیفی بر اساس مصاحبه با 15 نفر از خبرگان صنعتی بخش های دولتی و خصوصی می باشد که پس از انجام مصاحبه و کدگذاری اولیه با استفاده از تحلیل مضمون (محتوا) ، از بین 215 کد اولیه، 5 مقوله اصلی پژوهش مشخص گردیده و با استفاده از رویکرد مدل سازی ساختاری – تفسیری (ISM) این مقوله ها در سطوح مختلف طبقه بندی شده و روابط بین آنها آشکارشد. نتایج بدست آمده نشان داد 5 گروه کلی از عوامل شامل : عوامل مدیریتی ،عوامل مرتبط با کارآفرین ، عوامل مرتبط با تولید ، عوامل بازار و عوامل محیطی در موفقیت صنایع کوچک و متوسط دخیل هستند که بر اساس الگوی بدست امده عوامل مرتبط با کارآفرین در پایین ترین سطح و در حقیقت سنگ بنای مدل بوده و عوامل مرتبط با محیط نقش واسط بین سه سطح مدل را دارد.این پژوهش به مدیران صنایع کوچک و متوسط کمک خواهد کرد تا با اندیشیدن تدابیر بهتر، ریسک سرمایه گذاری را کاهش داده و راه را برای رشد صنعتی و افزایش اشتغال در کشور هموارتر نمایند.
تحلیل و سطح بندی پیشران های کلیدی مؤثر بر افزایش تاب آوری کالبدی شهر تهران در برابر زلزله با استفاده از مدل سازی ساختاری-تفسیری ISM (مورد پژوهی: منطقه 10)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۳
285 - 309
حوزه های تخصصی:
تاب آوری رویکردی نو در راستای ارتقای ظرفیت مانایی و تحمل پذیری بنیان های توسعه در شهرهاست. هدف از پژوهش پیش رو مدل سازی پیشران های کلیدی مؤثر بر افزایش تاب آوری کالبدی منطقه 10 تهران در برابر زلزله با رویکرد آینده نگاری و طراحی ارتباطات بین این پیشران ها است. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و پیشران های کلیدی موردبحث با روش تحلیل محتوا شناسایی شده اند. در بخش مدل سازی، از آرای خبرگان دانشگاهی در حوزه تاب آوری با روش دلفی استفاده شده است. داده ها با ابزار مصاحبه و پرسشنامه دو به دویی جمع آوری و با استفاده از ملاک روایی صوری، روایی پرسشنامه سنجیده شده است. روابط بین پیشران های کلیدی مؤثر بر افزایش تاب آوری کالبدی نمونه موردمطالعه در برابر زلزله با استفاده از روش مدل سازی ساختاری-تفسیری (ISM) تعیین و به صورت یکپارچه تحلیل شده است. درنهایت با استفاده از تحلیل میک مک (Micmac) نوع پیشران های کلیدی با توجه به اثرگذاری و اثرپذیری آن ها بر سایر عوامل مشخص و در شش عرصه، سطح بندی شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که پیشران "کلاس دانه بندی" با بیشترین قدرت نفوذ، زیربنا و محرک اصلی تاب آوری کالبدی شهری بوده و هرگونه اقدام برای افزایش تاب آوری کالبدی نمونه موردمطالعه در برابر زلزله، مستلزم اصلاحات در این پیشران است. پیشران های "توزیع خدمات" و "استحکام بناهای با کاربری عمومی" نیز به ترتیب با میزان قدرت نفوذ 1 و 3 کمترین تأثیر را در تاب آوری کالبدی نمونه موردمطالعه دارند. همچنین نتایج پژوهش حاکی از این است که عناصر در سطوح بالاتر، قدرت تحریک کنندگی کمتر و میزان وابستگی بیشتر دارند.
طراحی مدل حسابرسی هوشمند در دیوان محاسبات کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
افزایش فزاینده اطلاعات و پیچیده تر شدن سازمان ها و ابعاد مسائل سازمانی از سویی و محدودیت های جدی نیروی انسانی و منابع مالی با وجود ماموریت و نقش نظارتی بی بدیل در نظر گرفته شده برای دیوان محاسبات کشور از سوی دیگر، اتخاذ رویکردهای نوین در نظارت از جمله هوشمندسازی بخش مهمی از فرآیندها و استفاده از ظرفیت های فناوری اطلاعات را برای چنین سازمان هایی به ضرورتی انکارناپذیر تبدیل کرده است. بر این اساس شناسایی عناصر حسابرسی هوشمند برای دیوان محاسبات کشور و مدل سازی نگاشت شناختی این عناصر، به عنوان هدف اساسی این پژوهش در نظر گرفته شد. اما مسئله اول و بسیار اساسی برای چنین تحولی، نامشخص بودن مفهوم، ابعاد و اجزای آن بود. بدین منظور در این پژوهش با استفاده از رویکرد مدل سازی ساختاری-تفسیری به عنوان روش اصلی پژوهش و بهره گیری از روش شناسی سیستم های نرم به عنوان روش فرعی و تکمیلی، پس از تبیین مفهوم حسابرسی هوشمند، اجزاء و عناصر هوشمندسازی حسابرسی در سطح دیوان محاسبات کشور و مدل نگاشت شناختی آن طراحی گردید. در نهایت پس از سطح بندی عناصر، چهارده عنصر شناسایی شده در سه دسته کلی «پیشران ها و الزامات»، «عناصر طراحی و اجرا» و «خروجی ها» دسته بندی شدند و روابط بین آن ها تحلیل گردید.
طراحی چارچوب ساختاری-تفسیری دشمن شناسی در مکتب شهید سلیمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال دهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
174 - 201
جمهوری اسلامی ایران در منطقه ای قرار دارد که سرعت، دامنه و پیچیدگی تغییرات در آن روزبه روز در حال افزایش است. افزایش روزافزون تعداد بازیگران مستقل، افزایش رقابت های اقتصادی و گسترش سریع تکنولوژی منجر به افزایش تحولات و درنتیجه کاهش زمان تصمیم گیری شده است. بدون تردید، عامل حیاتی پیشرفت یک کشور و موفقیت نیروهای مسلح آن کشور در چنین شرایطی، شناخت دشمنان و تهدیدات آن است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل مفهومی ساختاری-تفسیری دشمن شناسی در مکتب شهید سلیمانی است. در این راستا نخست به شناسایی ابعاد و مؤلفه های مختلف دشمن شناسی در مکتب شهید سلیمانی پرداخته شد، سپس با استفاده از روش دلفی فازی مؤلفه های نهایی دشمن شناسی شناسایی و غربالگری شدند. سپس با استفاده از راهبرد پژوهش تحقیق در عملیات نرم و به صورت مشخص روش مدل سازی ساختاری-تفسیری (ISM)، روابط بین مؤلفه ها و عوامل شناسایی و تحلیل شده است. براساس یافته های پژوهش دشمن شناسی در مکتب شهید سلیمانی دارای 21 مؤلفه کلیدی می باشد که در پنج سطح تقسیم می شوند. بنیادی ترین مؤلفه های دشمن شناسی در مکتب شهید سلیمانی، مؤلفه های «داشتن سوءظن نسبت به دشمن و اعتماد نکردن به وی» و «پذیرش خدا و رسول در دل و معارضه و مبارزه با دشمنان آن ها» هستند.
مدل سازی ساختاری- تفسیری عوامل موثر بر تحقق بوم شهر (مطالعه موردی: شهر بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبسوط پیشینه و هدف: بوم شهر، شهری براساس اصول زندگی دوستدار محیط زیست، از بین بردن پسماندهای کربن، تولید انرژی از منابع تجدیدپذیر، حفظ محیط زیست شهر، برانگیختن رشد اقتصادی، کاهش فقر، سازماندهی شهر برای تراکم های جمعیتی بالاتر، کارایی بیشتر و بهبود سلامتی است. براساس نظر رجیستر، ساخت بوم شهرها براساس اصولی است که سکونتگاه های انسانی می توانند از نظر محیط زیستی پایدار و زیست پذیر و همچنین فشرده، حامی زندگی شهری، سازگار با پهنه زیستی و بهبود زیست بوم باشند؛ بدین ترتیب کاهش مصرف انرژی، ارتقا جوامع زیستی، سلامتی و عدالت اجتماعی، اولویت حمل ونقل غیرموتوری و کمک به اقتصاد در این شهرها مورد توجه است. از جمله مسائلی که این روزها با توجه به سرعت شهرنشینی به ویژه در توسعه های یک دهه اخیر شهر بجنورد، باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد، جذب جمعیت قابل توجهی از مهاجران به دنبال توسعه خدمات و امکانات شهری و حتی فراشهری، ایجاد بی نظمی و بی قوارگی در گسترش شهر به دنبال رشد جمعیت شهر، افزایش وابستگی و استفاده از خودرو شخصی به دلیل ناکارآمدی حمل ونقل عمومی، حجم قابل توجه ازدحام و ترافیک شهری، گسترش انواع آلودگی های محیطی مثل آلودگی هوا، آلودگی صدا و در برخی موارد آلودگی بصری است. ضرورت و اهمیت توجه به شهر بجنورد از منظر رویکرد شهر اکولوژیک از آن جهت است که با تداوم این وضعیت، این شهر از بستر و قابلیت های خود برای تبدیل شدن به شهر اکولوژیک، فاصله گیرد و این مشکلات تشدید شود. در این حالت برنامه ریزی و پرداختن به آن نیازمند صرف زمان و هزینه بیشتری خواهد بود. لذا با استفاده از رویکردهای نوین و مطرح در زمینه توسعه شهری پایدار، می توان ابعاد مختلف شهر را در زمینه رشد و توسعه با یکدیگر هماهنگ و یکپارچه ساخت. هدف پژوهش حاضر، ارائه یک مدل ساختاری- تفسیری بر مبنای رویکرد شهر اکولوژیک است. مواد و روش ها: مدل سازی تفسیری-ساختاری، روشی موثر و کارا برای موضوعاتی است که در آن متغیرهای کیفی در سطوح مختلف اهمیت، بر یکدیگر آثار متقابل دارند و می توان با استفاده از این روش، ارتباطات و وابستگی های بین متغیرهای کیفی مسئله را کشف، تحلیل و ترسیم کرد. روش های متعددی مانند دلفی، روش گروه اسمی، گروه های تمرکز و طوفان ذهنی، روش های رسمی جهت خلق ایده و رسیدن به اجماع در میان کارشناسان خبره می باشد. این پژوهش طی دوگام صورت گرفته است: اول برای شناسایی مولفه های بومی شهر اکولوژیک در بجنورد، با تکنیک دلفی در پانل خبرگان در مورد مسائل کلی شهر بجنورد و زمینه ها و موانع پیش روی تحقق رویکرد شهر اکولوژیک، بحث و گفتگو انجام و در نتیجه 16 مولفه در 5 دسته اصلی حاصل شد. گام دوم، فرآیند مدل سازی ساختاری- تفسیری است که برای اجرای این تکنیک، روابط درونی عوامل، شناسایی شده و در نهایت سطح بندی آنها انجام شد. یافته ها و بحث : از مولفه هایی که طی مصاحبه دلفی، کارشناسان به آنها اشاره کرده بودند، لیستی تهیه شد و برحسب زمینه ای که داشتند، شامل 16مولفه در پنج زمینه محیطی، اقتصادی، مدیریتی، اجتماعی و کالبدی دسته بندی شدند. پس از تعیین روابط و سطوح متغیرها در مدل ساختاری-تفسیری، مولفه ها در چهار سطح قرار گرفته اند. مولفه هایی که در سطوح بالایی مدل قرار دارند، تاثیرگذاری کمتر دارند و با نزدیک شدن به سطوح پایین تر، تاثیرگذاری مولفه ها افزایش می یابد. در پایین ترین سطح این مدل، مولفه «فرهنگ و سبک زندگی شهروندی» قرار دارد. براین اساس، مدل تحقق شهر اکولوژیک در بجنورد، مدلی چهار سطحی است که پایه آن از فرهنگ و سبک زندگی شهروندی آغاز می شود و در برنامه ریزی هدفمند، باید این مولفه در کانون قرار گیرد. نتیجه گیری : ارتباط شهر و محیط زیست، دارای لایه هایی پنهان در زمینه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی فرهنگی است. به دنبال ظهور مسائل محیط زیستی در شهرها، نگرش اکولوژیکی به شهرها گسترش یافت که در آن، سرمایه طبیعی باید به شکلی حفظ شود که با شرایط نامناسب و تخریب محیطی مواجه نشود. پژوهش حاضر، با هدف شناسایی مولفه های موثر بر تحقق شهر اکولوژیک در بجنورد در راستای تحقق توسعه شهری پایدار، با بهره گیری از شیوه ای نوین در زمینه پژوهش های کیفی با استفاده از مصاحبه دلفی و مدل ساختاری-تفسیری انجام شد. طبق این مدل، مولفه ها در 4 سطح، طبقه بندی شدند و مولفه 12، یعنی «فرهنگ و سبک زندگی شهروندی»، در پایین ترین سطح از این مدل، دارای بیشترین تاثیرگذاری است. در نهایت، طبق تجزیه و تحلیل قدرت نفود و میزان وابستگی در قالب تجزیه و تحلیل میک مک، مولفه ها در ناحیه دو و ناحیه سه قرار گرفتند. مولفه «فرصت های شغلی متناسب با زمینه های فرهنگی و زیستی بومی»، تنها مولفه ناحیه دو، دارای اثرپذیری بالا و قدرت نفود کم است. سایر مولفه ها در ناحیه سه قرار دارند و هرگونه تغییر در این مولفه ها، سایر مولفه ها و سیستم تحقق پذیری شهر اکولوژیک را تحت تاثیر قرار می دهد.
مدل سازی ارزیابی تاثیر فعالیت های ناب-چابک بر عملکرد شرکت با استفاده از تحلیل سناریوی مبتنی بر شبکه باور بیزین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی سال ۱۸ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۱
27 - 42
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر وضعیت رقابتی شدید در دنیای کسب وکار، شرکت ها را مجاب ساخته است که از تمامی ابزارهای موجود برای بهبود عملکرد خود استفاده کنند؛ زیرا عملکرد یکی از مهم ترین معیارهای سنجش موفقیت شرکت هاست. نوسان های بازار، عدم اطمینان محیطی، نیاز به استفاده بهینه از منابع و رسیدن به مزیت رقابتی، شرکت ها را به سمت استفاده از سیستم های تولید ناب و چابک برده است تا عملکرد خود را بهبود بخشند. هدف این مقاله بررسی تاثیر فعالیت های ناب چابک بر عملکرد شرکت در شرایط مختلف است. لذا پس از بررسی مبانی نظری، فعالیت های ناب چابک و ابعاد عملکردی آن شناسایی شده و تعامل پذیری شاخص ها با هم و میزان اثرگذاری فعالیت های ناب چابک بر عملکرد بررسی گردید. گردآوری داده های مربوط به تعامل پذیری فعالیت های ناب-چابک با استفاده از پرسشنامه مقایسه زوجی و از طریق برگزاری پنل تخصصی خبرگان صورت پذیرفت و داده ها به وسیله نرم افزار MICMAC تحلیل شد و تاثیرگذاری فعالیت های ناب چابک بر عملکرد و پایداری شرکت به صورت سناریوسازی و با روش شبکه باور بیزین و نرم افزار NETICA صورت پذیرفت. یافته های پژوهش بیانگر این است که درسناریوهای خوش بینانه، واقع بینانه و بدبینانه، پیاده سازی و استفاده از فعالیت های ناب چابک بر عملکرد مالی، غیرمالی و پایداری شرکت تاثیر مثبت می گذارد. همچنین با توجه به نظر خبرگان، شش سیگما، فناوری اطلاعات، کایزن و سیاست های حقوق و پاداش بیشترین تاثیرگذاری را در پیاده سازی تولید ناب-چابک در شرکت دارد.
مدل سازی موانع تحقق توسعه شهری دانش بنیان، مطالعه موردی: شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه شهری مبتنی بر دانش را می توان شکل، رویکرد یا پارادایم جدیدی از توسعه شهری پایدار در عصر دانش در نظر گرفت. هدف پژوهش حاضر شناسایی و تحلیل موانع تحقق توسعه شهری دانش بنیان در شهر اهواز است و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. گردآوری داده ها و اطلاعات پژوهش در خصوص عوامل و موانع تحقق توسعه شهری دانش بنیان در شهر اهواز با استفاده از نظرسنجی از 20 نفر از کارشناسان و متخصصان شامل اساتید دانشگاه ها و مرکزهای پژوهشی و بر اساس روش دلفی صورت گرفته است. در این زمینه چهار بعد اقتصادی، نهادی-برنامه ریزی، اجتماعی- فرهنگی و زیرساختی-تکنولوژی به عنوان موانع اصلی اثرگذار بر عدم دستیابی به توسعه شهری دانش بنیان در شهر اهواز با بهره گیری از مدل سازی تفسیری-ساختاری ISM مورد تحلیل قرارگرفته است. نتایج پژوهش نشان داد که اقتصاد سیاسی متمرکز و سنتی و برخورداری از رویکردهای غیر منعطف و یکجانبه گرایانه در فرایند سیاست گذاری به عنوان تأثیرگذارترین عامل و موانع دیگر اجتماعی و فرهنگی (از جمله عدم تمایل شهروندان برای سهیم نمودن دانش و عدم تلقی دانش به عنوان یک ارزش و ...)، موانع اقتصادی (همانند کمبود منابع اقتصادی و سرمایه گذاری محدود در زیرساخت ارتباطات و اطلاعات، عدم حمایت مالی از ایجاد زمینه های کارآفرینی و حمایت از نوآوری، و وجود شکاف طبقاتی از لحاظ سطح درآمد و ...) و موانع زیرساختی (عدم دسترسی مناسب به پهنای باند و خدمات ICT، وجود شکاف دیجیتالی و دسترسی نابرابر به زیرساخت های فناوری اطلاعات و ارتباطات، سهم پایین فعالیت های مدرن و دانش پایه در سطح شهر و...) در زمره اثرپذیرترین عوامل محسوب می گردند. بنابراین مانع برنامه ریزی- نهادی جزء مهم ترین موانع دستیابی به توسعه شهری دانش بنیان در شهر اهواز است و در زیرمجموعه این مانع، متغیرهای کلیدی هستند که از قدرت نفوذ بالایی برخوردارند. در نهایت پیشنهادها ارائه شده است
طراحی الگوی ساختاری- تفسیری قابلیت ها ی پویا ی فناوری اطلاعات در شرکت های کوچک و متوسط(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات مدیریت و توسعه پایدار سال سوم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
45 - 67
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی، سطح بندی و تحلیل ابعاد و شاخص های اصلی مؤثر بر قابلیت ها ی پویا ی فناوری اطلاعات در شرکت های کوچک و متوسط با استفاده از تکنیک مدل سازی ساختاری-تفسیری (ISM) می باشد. ابعاد و شاخص های قابلیت ها ی پویا ی فناوری اطلاعات براساس مطالعه ادبیات و تحلیل محتوایی و مقایسه های پژوهش های مرتبط و مصاحبه با خبرگان و متخصصین، شناسایی و سپس با استفاده از مدل سازی ساختاری-تفسیری روابط بین ابعاد و شاخص های قابلیت ها ی پویا ی فناوری اطلاعات تعیین و به صورت یکپارچه تحلیل شده است. در نهایت، با استفاده از تحلیل MICMAC نوع متغیرها با توجه به اثرگذاری و اثرپذیری بر سایر متغیرها مشخص شده است. نتایج نشان می دهد متغیر دیجیتالی سازی فرآیندهای تجاری جزو متغیرهای پیوندی است و از قدرت نفوذ و وابستگی بالایی برخوردار است و با بیشترین تأثیر، محرک و برانگیزاننده قابلیت ها ی پویا ی فناوری اطلاعات در شرکت های کوچک و متوسط به شمار می روند و هرگونه عملی بر این متغیر، سبب تغییر سایر متغیرها می شود. همچنین، متغیرهای سنجش، منابع و شایستگی ها و هماهنگی، جزو متغیرهای کلیدی برای توسعه قابلیت ها ی پویا ی فناوری اطلاعات در شرکت های کوچک و متوسط به شمار می روند. این متغیرها تأثیر بسیاری بر تحقق و ارتقای قابلیت ها ی پویا ی فناوری اطلاعات در شرکت های کوچک و متوسط دارند و از قدرت نفوذ بالا و وابستگی پایینی برخوردارند.