مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
دشت نیشابور
بررسی آسیب پذیری آبخوان دشت نیشابور با استفاده از روش دراستیک در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناسایی و تهیّه نقشه پهنه بندی مناطق آسیب پذیر آبخوان، یعنی مناطقی که امکان نفوذ و پخش آلاینده ها از سطح زمین به سیستم آب زیرزمینی وجود دارد، یک اَبزار مدیریتی مناسب برای جلوگیری از آلودگی منابع آب زیرزمینی می باشد. با توجّه به اهمیت دشت نیشابور در تأمین آب کشاورزی، شرب و صنعت منطقه، از مدل دراستیک جهت اَرزیابی آسیب پذیری آبخوان استفاده شده است. در مدل دراستیک از مشخصه های مؤثر در اَرزیابی آسیب پذیری آبخوان آب زیرزمینی شامل عمق سطح ایستابی، شبکه تغذیه، جنس آبخوان، نوع خاک، شیب توپوگرافی، مواد تشکیل دهنده منطقه غیر اشباع و هدایت هیدرولیکی استفاده می شود که به صورت هفت لایه در نرم افزار ArcGis تهیّه شدند و با وزن دهی و رتبه بندی و تلفیق هفت لایه فوق، نقشه نهایی آسیب پذیری آبخوان نسبت به آلودگی تهیّه گردید. با انطباق یون نیترات بر روی نقشه نهایی دراستیک، مشخص شد کلیه نقاطی که دارای نیترات بالا هستند، در محدوده آلودگی زیاد قرار گرفته اند که دقّت و صحّت مدل را مورد تأیید قرار می دهد. با توجّه به نقشه پهنه بندی به دست آمده حدود 55/23 درصد از منطقه مورد مطالعه در محدوده آسیب پذیری خیلی کم، 16/17 درصد آسیب پذیری کم، 21/19 درصد آسیب پذیری متوسط، 72/28 درصد آسیب پذیری زیاد و 36/11 درصد در محدوده آسیب پذیری خیلی زیاد قرار می گیرد. نتایج این تحقیق نشان می دهد بیشترین درصد پتانسیل آسیب پذیری مربوط به کلاس زیاد است و مناطق جنوبی و غربی دشت از پتانسیل آسیب پذیری زیادی برخوردار بوده و نواحی شمالی کمترین پتانسیل را دارند.
مدل سازی فرونشست دشت نیشابور با استفاده از سری های زمانی و تکنیک DINSAR(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرونشست حرکت سطح زمین به سمت پایین نسبت به یک دیتوم مانند سطح دریا است. این تغییرات ارتفاع می تواند در اثر فعالیت های انسانی مانند تونل سازی، معدن کاوی، استخراج آب های زیرزمینی، استخراج نفت و گازهای طبیعی و همچنین فعالیت های گسل ها به وجود آید (عباسی سلمان پور، مجله گسترش صنعت). این پدیده در صورت عدم مدیریت صحیح می تواند خسارات جبران ناپذیری را برای مناطق دچار این پدیده ایجاد کند. شناسایی مناطق فرونشست و برآورد نرخ آن مسلماً نقش بسزایی در مدیریت کنترل این پدیده خواهد داشت. یکی از مناسب ترین روش های شناسایی پدیده فرونشست استفاده از تکنیک تداخل سنجی تفاضلی رادارای (D-INSAR) است. در این تحقیق، منطقه دشت نیشابور در بازه ی زمانی بین سال های 2003 تا 2010 مورد بررسی قرار گرفته است. برای بررسی نرخ فرونشست از داده های SAR مربوط به سنجنده ASAR که در C باند تهیه شد، استفاده شده است. مقدار جابه جایی با استفاده از داده های GPS در ایستگاه نیشابور با مقدار جابه جایی به دست آمده با استفاده از داده های ASAR مورد مقایسه قرار گرفت و تفاوت معناداری ندارند. مقدار جابه جایی در مختصات ایستگاه نیشابور با استفاده از داده های ASAR در سال های 2003-sep-27 تا 2004- nov-20 به مقدار 7- سانتی متر ، 2004-oct-16 تا 2005-jul-23 به مقدار 4- سانتی متر، 2005-jun-18 تا 2007-nov-10 به مقدار 18- سانتی متر، 2007-nov-10 تا 2008-jul-12 به مقدار 5/4- سانتی متر، 2008-jul-12 تا 2009-Aug-01 به مقدار 7- سانتی متر، 2009-Aug-01 تا 2010-Sep-25 به مقدار 7- سانتی متر برآورد شد و همچنین رابطه ی بین فرونشست و مقدار تغییرات سطح چاه پیزومتری (برداشت آب زیرزمینی) نشان می دهد که به ازای هر 3 سانتی متر افت سطح چاه پیزومتری 816/0 سانتی متر فرونشست خواهیم داشت.
بررسی همبستگی مورفومتری ترک های حاصل از فرونشست با تغییرپذیری ادافیک در دشت نیشابور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه اخیر، پدیده فرونشست به عنوان یک مخاطره ژئومورفیک، در بخش وسیعی از دشت های ایران در حال وقوع است. این پدیده با بروز ترک ها و شکاف هایی در روی زمین و آسیب زدن به سازه های سطح زمین شناخته می شود. هدف این مقاله بررسی ارتباط آماری بین تغییرپذیری ادافیک با تغییرات مورفولوژی ترک های حاصل از فرونشست زمین در دشت نیشابور می باشد. در ابتدا چهار منطقه در سطح دشت نیشابور شامل روستاهای بازوبند، کاریزک، بشرو و کلاته قنبر که شکاف های مرتبط با فرونشست در آن ها به لحاظ ویژگی های مورفومتری مانند عرض، طول و ژرفا برجسته و متفاوت هستند، شناسایی و انتخاب شد. در طول شکاف این مناطق نمونه برداری خاک به صورت سیستماتیک در دو حالت سطحی (30-0 سانتیمتر) و عمقی (100-30 سانتیمتر) صورت گرفت و اندازه گیری شاخص های مورفولوژی شامل عرض، طول و عمق شکاف انجام شد. به منظور بررسی ویژگی های فیزیکی – شیمیایی خاک، پنج مشخصه بافت، دانه بندی، درصد رطوبت، pH و هدایت الکتریکی نمونه ها تعیین شد. سپس با بهره گیری از آزمون های آماری ناپارامتریک، ارتباط بین ویژگی های فیزیکی- شیمیایی خاک با شاخص های مورفولوژی شکاف ها بررسی و تحلیل شد. ضریب همبستگی بین متغیرها نشان داد که رابطه بین شاخص طول شکاف و درصد رطوبت در سطح اطمینان 95 درصد، با ضریب همبستگی 677/0 معنی دار می باشد. همچنین نتایج نشان داد که همبستگی بین شاخص عمق شکاف با درصد رطوبت، درصد شن و درصد رس در سطح عدم اطمینان 5 درصد معنی دار می باشد. نتایج همبستگی آماری تأیید کرد که رطوبت خاک عاملی جهت گسترش ابعاد شکاف (عمق و طول) است. همچنین افزایش مقادیر هدایت الکتریکی نیز باعث افزایش ابعاد شکاف (عمق) در منطقه مطالعاتی شده است.
تبیین فرهنگ های دوره آهن دشت نیشابور براساس مواد فرهنگی تپه تیغ مهره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوره آهن از تأثیرگذارترین دوره های فرهنگی است که مؤلفه ها و ویژگی های آن در شمال شرق ایران با تمرکز بر خراسان بزرگ به دلیل نبود مطالعات ناشناخته باقی مانده است. پیش از این شواهد بسیار کمی از فرهنگ های این دوره در خراسان از بررسی های اندک و پراکنده به دست آمده که قرابت فرهنگی با فرهنگ یاز و داهستان در آسیای میانه را نشان می دهند. با مطالعه مواد فرهنگی تپه تیغ مهره در دشت نیشابور که در قالب بررسی روشمند سطحی گردآوری شده اند، قرابت معناداری با فرهنگ یاز در شمال باختری دشت دیده می شود. این مواد در کنار داده های دیگر محوطه های دشت نیشابور و دیگر دشت های خراسان چهارچوبی اولیه را در جهت درک صحیح مؤلفه های فرهنگی دوره آهن نمایان می سازد. در کنار مواد فرهنگی، بنیان تیغ مهره و نحوه شکل گیری آن نشان از الگویی استقراری و اجتماعی مشابه با فرهنگ یاز در آسیای میانه دارد که در پژوهش حاضر سعی شده به تبیین این ویژگی ها پرداخته شود.
ارزیابی قابلیت سازگاری دهستان های دشت نیشابور با سیاست های حفاظت از منابع آب زیرزمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد کشاورزی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
57 - 87
حوزه های تخصصی:
اتخاذ سیاست های یکسان در مدیریت منابع آب در یک دشت و یا حوضه آبی به دلیل ناهمگن بودن نواحی آن، اغلب منجر به کاهش اثربخشی سیاست ها می شود. از این رو، سنجش قابلیت سازگاری ناحیه ها مختلف منطقه مورد بررسی با سیاست های حفاظت از منابع آب آن، می تواند مهم و ضروری باشد. هدف از این بررسی ارزیابی قابلیت سازگاری دهستان های دشت نیشابور با سیاست های حفاظت از منابع آب زیرزمینی می باشد. برای دستیابی به این هدف، در گام نخست معیارها و زیرمعیارهای اقتصادی، جمعیتی، محیط زیستی، آموزشی و فرهنگی و همچنین ارتباطات، انتخاب و آن گاه با استفاده از روش Fuzzy AHP وزن هر یک معیارها و زیرمعیارها مشخص شد. سپس با استفاده از روش تصمیم گیری چندمعیاره (PROMETHEE) وضعیت هر یک دهستان های دشت نیشابور بر مبنای شاخص موردبررسی در سال 1396 مشخص شد. نتایج نشان داد که معیارهای اقتصادی و محیط زیستی به ترتیب با وزن های 40 و 19 درصد اهمیت بالاتری در مقایسه با دیگر معیارها در شاخص قابلیت سازگاری دارا هستند. بر مبنای نتایج این تحقیق سه دهستان اردوغش، مازول و زبرخان دارای قابلیت سازگاری بالاتری با سیاست های حفاظت از منابع آب زیرزمینی در مقایسه با دیگر دهستان های دشت است و دهستان های غزالی، عشق آباد و بلهرات در رتبه های پایین تری قرار دارد. به منظور افزایش همکاری کشاورزان در دهستان های جنوبی و غربی دشت با برنامه های حفاظت از منابع آب پیشنهاد می شود از سیاست های آموزشی و تشویقی مناسب به عنوان سیاست های مکمل در این منطقه ها استفاده شود.
بررسی و تحلیل شاخصه های سفالی میلادتپه نیشابور در چشم انداز عصر آهن خراسان
حوزه های تخصصی:
عصرآهن در میانه آسیا و بخش مهمی از آن به نام خراسان، پیوند دهنده پیش از تاریخ به حکومت های دوران تاریخی است. این دوره همواره ابهامات و پرسش های فراوانی را داراست؛ به ویژه در خراسان که کمبود مطالعات به شدت احساس می شود. در این منطقه دشت نیشابور به لحاظ باستان شناسی جایگاه ویژه ای دارد و بی شک در شناخت مؤلفه های فرهنگی عصر آهن منطقه تأثیرگذار است. در پژوهش حاضر میلاد تپه که تقریباً در خط القعر و میانه دشت نیشابور واقع شده است، به صورت بررسی روش مند نمونه برداری شده است. هدف از این کار به دست آوردن اطلاعاتی است تا با آن بتوان در پیشبرد اهداف بلند مدت تفسیر عصر آهن در خراسان، به ویژه نیشابور استفاده کرد. بر این اساس هدف اصلی شناخت و تبیین فرهنگ های عصر آهنی نیشابور در مقیاس کوچک و در کل منطقه خراسان است. در این راستا مهم ترین پرسش پژوهش، چگونگی و چرایی عصرآهن در چشم انداز مطالعات اخیر حوزه فرهنگی خراسان است. در میلادتپه که سطح آن مسطح و صاف است، در چهارچوب بررسی روش مند نمونه برداری مواد فرهنگی انجام شده تا بتوان در رویکردی تطبیقی با گونه شناسی و طبقه بندی سفال ها، عصرآهن مورد مطالعه قرار گیرد. همچنین با استفاده از الگوی استقراری محوطه و سایر مؤلفه های استقراری میلادتپه می توان بخشی از ساختار های ناشناخته عصرآهن دشت نیشابور و به تبع آن خراسان را به شکل کاملی وارسی و خوانش نمود. براساس نتایج پژوهش میلادتپه که دارای توالی استقراری در عصرآهن است، در چهارچوب عصرآهن قدیم تا جدید منطقه قابل تفسیر است. مطالعات گونه شناسی سفال نیز نشان از همگونی با چهارچوب تفسیر شده برای عصرآهن جنوب غربی آسیای مرکزی دارد که آن براساس مؤلفه های فرهنگی محوطه یازتپه با نام یاز I تا III شناخته شده است. به طور کلی در رویکرد تطبیقی، نمونه های میلادتپه قرابت نزدیکی با سنت سفال گری یاز دارد.
تحلیل و ارزیابی شاخص امنیت آب (WSI) در حوزه آبخیز دشت نیشابور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
116 - 135
حوزه های تخصصی:
ناکامی و ناکارآمدی سیاست های گذشته مدیریت منابع آب موجب شده تا حرکتی برای بازنگری، آسیب شناسی و یافتن راه هایی برای افزایش کارایی مدیریت منابع آب و به دنبال آن افزایش امنیت آب آغاز گردد. ازآنجاکه عوامل زیادی بر امنیت آب تأثیرگذار است، شناخت این عوامل می تواند در ارتقای عملکرد مدیریت پایای منابع آب تأثیرگذار باشد. ازاین رو هدف از این پژوهش، تعیین شاخص امنیت آب (WSI) با کمک چهارچوب ارزیابی وضعیت امنیت آب در مقیاس حوزه آبخیز به منظور تجزیه وتحلیل جامع مسئله بحران آب و پیامدهای ناشی از این کم آبی در حوزه آبخیز دشت نیشابور است. جامعه آماری موردمطالعه 125 نفر از کشاورزان حوزه است که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران تعیین و با روش نمونه گیری تصادفی با افراد مصاحبه گردید. همچنین پرسش نامه های عامل نهادی نیز با روش نمونه گیری گلوله برفی از کارشناسان سازمان های مرتبط با آب تکمیل گردید. نتایج نشان می دهد در بین 5 معیار اصلی شناسایی شده جهت ارزیابی امنیت آب، معیار اقتصاد آب در طول 3 دوره آماری موردمطالعه (1390-1391، 1395-1396 و 1398-1399) روند افزایشی داشته و در سال آبی 1398-1399 بیشترین مقدار را به خود اختصاص داده است. اما به طورکلی روند وضعیت امنیت آب کلی در حوزه آبخیز دشت نیشابور طی 10 سال گذشته روند کاهشی داشته و در وضعیت ضعیف قرار دارد. بنابراین، در صورت توجه سازمان های دست اندرکار در مدیریت منابع آب به معیارهای اثرگذار بر مفهوم امنیت آب، با بهره گیری و پیاده سازی چهارچوب ارائه شده در این پژوهش، می توان با آسیب شناسی صحیح و به موقع، ارتقای ظرفیت سازگاری و تدوین برنامه های عملیاتی مؤثر، به مدیریت پایاتر و جامع منابع آب در حوزه های آبخیز کشور دست یافت.
بررسی فرونشست زمین، چشم اندازها وتحولات ژئومورفولوژی ناشی ازآن در دشت های تراکمی مطالعه موردی: دشت نیشابور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۶ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۴
21 - 38
حوزه های تخصصی:
فرونشینی سطح زمین از جمله مخاطرات محیطی است که بشر در دهه های اخیر به بدلیل برداشت بی رویه از منابع آب زیرزمینی در دشت های آبرفتی با آن مواجه شده است. این پدیده همانند سایر مخاطرات مانند زلزله، خشکسالی، سیل، طوفان و لغزش از جمله موانع توسعه اقتصادی- اجتماعی و عمرانی به شمار می رود. دشت نیشابور از جمله مهمترین دشت های استان خراسان رضوی از نظر کشاورزی و تراکم جمغیتی است که با اقلیمی خشک و نیمه خشک در شمال شرق ایران قرار دارد. در این مقاله با توجه به افت سطح آب های زیرزمینی که حاصل آن نشست زمین و ایجاد شکاف در بخش های مختلف این دشت بوده، تغییرات ژئومورفولوژیکی دشت و شکاف ها و ترک های حاصل از فرونشست زمین بررسی شده است. در این پژوهش از داده های ماهواره ایLandsat و Spot و نرم افزارهای ArcGIS Surfer, و Excel در تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. همچنین با پیمایش های صحرایی و اندازه گیری تعدادی از عوارض ژئومورفیک، در نهایت به تقسیم بندی عوارض و علل ایجاد فرم های ژئومورفیک حاصل از نشست زمین پرداخته شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که افت شدید آب زیرزمینی در سال های اخیر منجر به بروز مخاطره ژئومورفولوژیکی فرونشست در این دشت شده است. بر اثر این نشست، ترک ها و شکاف هایی در دشت با اشکال و عمق و طول متفاوت ایجاد گردیده است. تغییرات این اشکال در طول زمان موجب ایجاد فرم های متفاوت و عوارض متعددی به ویژه در شمال غرب، جنوب و جنوب شرق دشت گردیده که شامل شکاف های طولی ممتد، شکاف های منقطع، حفرات مدور، چاله های وسیع و فروچاله ها بوده که این عوارض باعث تخریب برخی از اراضی کشاورزی و کانال های آبیاری شده، همچنین باعث تغییر شیب زمین در برخی نواحی و تهدید شبکه های انتقال نفت و گاز و سایر تأسیسات عمرانی از جمله خط آهن سراسری تهران به مشهد و کاهش برگشت ناپذیر ظرفیت مخزن آبخانه شده است.