مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
مدیریت منابع آب
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی انتقال بین حوضه ای آب از کارون به زاینده رود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آب بعنوان درِگرانبهای برنامه ریزی، محور توسعه محیطی است و می تواند توزیع ساختاری - فضایی توسعه را تحت تأثیر قرار دهد به همین دلیل چگونگی مهار، تنظیم، توزیع و بهره برداری از پتانسیلهای آبی در چارچوب اهداف مکانی - زمانی سلسله مراتبی منطق ای، ملی و محلی نیازمند یک ایدئولوژی جامع و چند منظوره اجرایی است.
قرار گرفتن ایران در منطقه نیمه خشک و توزیع ناهمگون زمانی – مکانی بارش و رواناب در حوضه های آبی، در کنار عواملی چون حفظ محیط زیست، وضعیت خاص اکولوژیکی، حفظ الگوی فعلی پراکنش جمعیت و ایجاد تعادل منطقه ای متناسب با نیازهای توسعه، توزیع متوازن منابع آب و اجرای طرحهای انتقال بین حوضه ای آن را در کشور ضروری ساخته است. در نتیجه انتقال آب از حوضه ای به حوضه دیگر می تواند یکی از راه کارها برای رسیدن به تعادل منطقه ای قلمداد شود.
حوضه زاینده رود به دلیل تأمین آب شرب بخشی از استانهای اصفهان و چهارمحال و بختیاری و یزد، دارا بودن پتانسیلهای بالای کشاورزی، توریستی و نیز در برگرفتن قطبهای بزرگ صنعتی و جمعیتی از اهمیت زیادی برخوردار است. رشد و توسعه عوامل فوق سبب شده است تا نیاز آبی حوضه زایندرود به سرعت افزایش یابد و به دلیل کمبود منابع آبی درون حوضه، بحث انتقال بین حوضه ای آب از مناطق مجاور، بخصوص حوضه آبریز کارون بزرگ موزد توجه قرار گیرد.
این پژوهش سعی دارد تا با روش آماری، توصیفی و اسنادی، ضمن بررسی چالشها و فرصتهای انتقال بین حوضه ای آب چون ملاحظات فنی – اقتصادی – اجتماعی، زیست محیطی و استانداردها و ضوابط قانونی و .... در چهارچوب یک تحلیل سیستمی راهکارهای مناسبی جهت برنامه ریزی بهینه انتقال منابع آب از حوضه کارون یزرگ به حوضه زاینده رود ارایه کند.
نتایج حاصله از این پژوهش نشان می دهد که طولانی بودن مسیر، نیاز به سازه های سنگین، سرمایه گذاریهای کلان، گستردگی مناطق تحت تأثیر، مسایل حقابه بران، مسایل سیاسی – اجتماعی و اقتصادی و مسایل زیست محیطی از مهمترین موارد بحث انگیز طرحهای انتقال آب از حوضه کارون بزرگ به حوضه زاینده رود می باشد که چالشهای مهمی را برای برنامه ریزان و مدیران بوجود آورده است و مهمترین عوامل مؤثر بر تصمیم گیریهای مربوط به انتقال آب از حوضه کارون به حوضه زاینده رود عبارتند از:افزایش جمعیت و شهر نشینی، ارتقای سطح زندگی، توسعه کشاورزی، توسعه صنایع، آلودگی منابع آب، مسایل استراتژیکی و محیط زیست که در اجرا، رهبری و هدایت پروژه مذکور باید لحاظ شوند. در نهایت برنامه ریزی و مدیریت انتقال بین حوضه ای آب از کارون به زاینده رود باید براساس مدیریت توأمان و واقع بینانه عرضه و تقاضا، جامع نگری در کل چرخه آب و اصول توسعه پایدار و آمایش سرزمین باشد.
تعیین عرصه های مناسب برای تغذیه مصنوعی بر پایه ی تلفیق روش های ANP و مقایسه زوجی در محیط GIS، مطالعه موردی دشت گربایگان فسا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش عمدهای از کشور ایران جزء مناطق خشک و نیمهخشک محسوب میشود و آب ب ه عنوان یک عامل محدود کننده فعالیتهای بشر در این مناطق به شمار میآید. وجود سیلابهای مخرب و کمبود آب در این مناطق، لزوم مهار سیلابها را ایجاب میکند. پخش سیلاب یک استراتژی مناسب برای مهار سیلاب و بهرهوری از آن است. تعیین عرصههای مناسب برای پخش سیلاب و وارد کردن آب به یک سازند نفوذپذیر، یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده موفقیت طرح های پخش سیلاب است. از این رو، در این پژوهش سعی شده تا با تلفیق سیستم اطلاعات جغرافیایی و سیستمهای تصمیمگیری چندمعیاره ( MCDM )، مناسبترین عرصهها برای اجرای عملیات پخش سیلاب در دشت گربایگان فسا شناسایی شوند. بدین منظور، ابتدا دادههای 8 پارامتر تاثیرگذار-شیب، کیفیت آب، زمینشناسی، ضخامت آبرفت، کاربری اراضی، قابلیت انتقال، ژئومورفولوژی و تراکم زهکشی- منطقه مورد مطالعه، در محیط GIS آمادهسازی گردید و با استفاده از روش ANP و مقایسه زوجی به ترتیب وزن هر معیار و وزن کلاسهای هر لایه در نرمافزار Super Decision محاسبه شد. در مرحله بعد، نواحی دارای محدودیت برای پخش سیلاب حذف گردید. سپس با استفاده از توابع تحلیلی GIS ، کل محدوده برای هر یک از معیارهای تعیین شده پهنهبندی شد. در نهایت، با تلفیق نقشههای
پهنهبندی شده براساس وزن اکتسابی از روش ANP ، نقشه نهایی در پنج کلاس از کاملاً مناسب تا نامناسب تهیه شد. نتایج این پژوهش نشان داد که مناطق کاملاً مناسب برای تغذیه مصنوعی آبخوانها، اغلب در نهشتههای کواترنری Qb ، Qgsc و Qg و واحدهای ژئومورفولوژیکی پدیمنتی و مخروطافکنهای با شیب کمتر از 3 درصد واقع شدهاند . همچنین نتایج حاصل از این روش با استفاده از کنترل زمینی، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت که حاکی از برآورده شدن همه معیارهای انتخابی در نواحی کاملاً مناسب، و رضایت بخش بودن به کارگیری روشهای MCDM در تلفیق با GIS در امر مکانیابی عرصههای مناسب برای تغذیه مصنوعی آبخوانها است.
مدیریت منابع آب و امنیت غذائی حوضه زاینده رود: کاربرد روش تحلیل یکپارچه حوضه آبریز رودخانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشاورزی فاریاب، مساعدت مهمی به افزایش عرضه مواد غذایی داخلی در کشورهای در حال توسعه داشته و نقش اصلی را در امنیت غذایی این کشورها بازی می کند. طراحی خوب سیاستهای مدیریت منابع آب پتانسیل ویژه ای برای بهبود کارائی تخصیص و استفاده از آب و همچنین مساعدتی به اهداف امنیت غذایی خواهد داشت. مطالعه جاری، یک الگوی برنامه ریزی ریاضی اقتصادی- هیدرولوژیکی یکپارچه در مقیاس حوضه آبریز رودخانه را به منظور استفاده پایدار از منابع آب و پاسخگوئی به اهداف امنیت غذائی، ارائه می کند. هدف این الگو حداکثر کردن ارزش حال خالص منافع اقتصادی و زیست محیطی برای یک دوره 10 ساله مشروط به ساختارهای هیدرولوژیکی، اگرونومیکی، نهادی و اقتصادی حوضه بود. از طریق این الگو، سیاست تخصیص و استفاده بهینه از آب در مقابل سیاست پایه برای دو سناریوی عرضه آب نرمال و خشکسالی در حوضه زاینده رود در مرکز ایران به عنوان محدوده مطالعاتی ارزیابی شد. داده های مورد نیاز این الگو به سه شیوه تحقیق پیمایشی، مطالعات و گزارشات اسنادی و استفاده از نظرات کارشناسان و خبرگان، جمع آوری شد. نتایج نشان داد که کاربرد چنین برنامه ای نه تنها راندمان مصرف آب در حوضه را بهبود می بخشد، بلکه ارتقای امنیت غذائی از طریق افزایش سهم مناطق پائین دست رودخانه در تولید محصولات غذائی پایه در شرایط کاهش عرضه آب را نیز به همراه دارد. روش مورد استفاده و نتایج به دست آمده می توانند در کشف سیاستهای مناسب برای مدیریت منابع آب تحت شرایط کم آبی، به کار برده شوند. این روش می تواند موجب بهبود ابتکار عمل در مدیریت پایدار منابع آب و همچنین تامین امنیت غذائی نسلهای فعلی و آینده شود.
تحلیل موانع به کارگیری مدیریت بهینه منابع آب در نظام کشاورزی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آب آبیاری به¬مثابه منبعی ضروری در تولید و فعالیت های معیشتی خانوار مشارکت دارد.
در سال های اخیر، به¬منظور اطمینان از کافی بودن آب برای کشاورزی، مدیریت پایدار نظام آبیاری و برآورده ساختن سایر نیازها، همواره ایجاد ارتباط میان تقاضای مصرف¬کنندگان و
عرضه¬کنندگان آب ضرورت داشته است. در تحقیق حاضر، به¬منظور دستیابی به اهداف مورد نظر، از آمار توصیفی و استنباطی استفاده می شود و 350 نفر از مولدان در قالب نمونه¬ای از مولدان شش منطقه انتخاب می شوند. بر اساس تحلیل عاملی، موانع موجود در به¬کارگیری مدیریت بهینة منابع آب کشاورزی، به¬ترتیب اهمیت، به چهار گروه اقتصادی و مالی، برنامه ریزی, آموزش و ترویج، و موانع طبیعی دسته¬بندی می شوند. کل واریانس تبیین¬شده از طریق این چهار عامل در عدم به¬کارگیری مدیریت صحیح منابع آب کشاورزی 56/40 درصد است؛ و بقیة واریانس را نیز عوامل دیگری تبیین می¬کنند که در پژوهش حاضر، در دسترس نبودند.
شواهد زیست محیطی بحران آب ایران و برخی راه حل ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران مشابه بسیاری از کشورهای خشک و نیمه خشک جهان در دهه های اخیر کمبود جدی در منابع آب را تجربه کرده و در حال حاضر با بحران آب مواجه است. علاوه بر پدیده های محیطی و طبیعی همچون خشکسالی ها، تغییر الگوهای اقلیمی، افزایش دما و تبخیر و تعرق، بحران آب ایران ریشه در رشد فزاینده و توزیع نامتعادل جمعیت، سوء مدیریت منابع آب، ناکارآمدی بخش کشاورزی، بخشی نگری مدیران، رشد لجام گسیخته شهرنشینی و نبود فرهنگ مناسب مصرف و ارزش واقعی آب دارد. در این مقاله تلاش شده به روش مروری تحلیلی برای برون رفت از این شرایط را هکارهایی تدوین شود؛ راهکارها بر اساس شرایط و توان های حال حاضر و با نگاه واقع بینانه به آینده کشور در حوزه های ایجاد ساختار مدیریتی مناسب، فرهنگ سازی به کمک اعتقادات و باورهای مذهبی، تعیین ارزش واقعی آب، توانمندسازی کشاورزان و ایجاد تعاونی های زراعی است تا به عنوان چهارچوب های اصلی در تدوین استراتژی ها، برنامه ریزی ها و اجرای برنامه ها مورد توجه دولتمردان قرار گیرد. آگاهی با عمق و پیچیدگی بحران منجر به تدوین راه حل های چندبعدی و با مشارکت آحاد جامعه خواهد شد. این گام نخست عبور از بحران است
مدل سازی اقتصادی مدیریت منابع آب کشاورزی استان تهران با تأکید بر نقش بازار آب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله اثرات تشکیل بازارهای آب محلی و منطقه ای در استان تهران مورد بررسی قرارگرفت و پتانسیل انتقال آب تحت شرایط کم آبی در سطح این استان ارزیابی شد. بدین منظور از یک سیستم مدل سازی اقتصادی مشتمل بر مدل برنامه ریزی ریاضی مثبت (PMP) و توابع تولید منطقه ای محصولات کشاورزی (SWAP) استفاده شد. نتایج نشان داد که با برقراری بازارهای آب محلی و منطقه ای در سطح استان تهران، افزون بر ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضای آب آبیاری و متعادل شدن داد و ستد آب بین مناطق مورد مطالعه، مجموع اراضی آبی 41/7 درصد و مجموع سود ناخالص کشاورزان 27/9 درصد افزایش می یابد. در پایان با توجه به نقش حمایتی و سازنده بازارهای آب محلی و منطقه ای، مهیا کردن زمینه لازم برای برقراری و استفاده بهینه از این نوع مکانیسم ها در سطح استان تهران و سایر مناطقی از کشور که دارای منابع آبی مشترک هستند، پیشنهاد می شود.
شناسایی عوامل بازدارنده تجهیز اراضی کشاورزی روستاییان به سیستم های آبیاری بارانی (مورد: شهرستان روانسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، که به لحاظ ماهیت کاربردی و از نظر روش تحلیلی توصیفی بوده، شناسایی عوامل بازدارنده استفاده از سیستم های آبیاری بارانی و ارائه راهکارهای مناسبی جهت تقویت استفاده از سیستم های مذکور در بین کشاورزان شهرستان روانسر می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه کشاورزان استفاده کننده از سیستم های آبیاری بارانی واقع در شهرستان روانسر (190N=) تشکیل می دهند. با توجه به حجم جامعه مورد نظر، نمونه مورد مطالعه به صورت تمام شمار انتخاب گردید. نتایج پژوهش نشان داد موانع سخت افزاری استفاده از سیستم های آبیاری بر موانع نرم افزاری استفاده از سیستم های مذکور در بین کشاورزان شهرستان روانسر غلبه دارد. به این صورت که چهار عامل بازدارنده سخت افزاری استفاده از سیستم های آبیاری بارانی یعنی عوامل نظام اجرایی (612/26)، ویژگی زراعی (868/22)، ناسازگاری رفتاری (997/19) و محیطی (492/16) در مجموع 969/82 درصد متغیر وابسته را تبیین کرده اند. در حالی که موانع نرم افزاری اس تفاده از سیستم های مذکور ی عنی عوامل نظام اجرای ی (874/31)، ش خصی (980/19)، فنی تخصصی (236/15) و ناسازگاری فناوری (921/7) در مجموع 711/72 درصد متغیر وابسته را تبیین کرده اند. هم چنین، نتایج نشان داد راهکار اختصاص تسهیلات بانکی بلاعوض یا با بهره کم به کشاورزان با ضریب تغییرات 123/0 مهم ترین راهکار اجرای سیستم های آبیاری از دیدگاه کشاورزان محدوده مورد مطالعه بوده و دیدگاه اکثر پاسخ گویان (9/77 درصد) نسبت به اجرای طرح های مذکور در سطح عالی و خوب بوده است.
حل تعارضات برای مدیریت پایدار منابع آب بر اساس تئوری بازی؛ مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حدود 90% مصرف آب در ایران به بخش کشاورزی اختصاص دارد. بدیهی است میزان سود کشاورزی با میزان استفاده از منابع آب مرتبط است، طوری که کشاورز می پندارد با افزایش میزان آب آبیاری و سطح زیرکشت، میزان محصول و در نتیجه سود او افزایش خواهد یافت. کشاورزان با این فرض به محیط زیست آسیب می رسانند که در نهایت منجر به تراژدی منابع مشترک خواهد گردید. آشکار است که جلوگیری از استفاده بیش از حد از منابع آب در راستای توسعه پایدار، به عنوان هدف محیط زیستی و حداکثرسازی سود خالص کشاورزان، به عنوان هدف اقتصادی، در کوتاه مدت متعارض می باشند و لازم است که تعادلی میان آن ها ایجاد گردد. به همین منظور، میزان استفاده بهینه از منابع آب و سود خالص کشاورزی در چهار سناریوی الگوی کشت، با استفاده از چهار روش حل تعارض شامل راه حل های نش نامتقارن، کالای- اسمورودینسکی نامتقارن، مساحت یکنواخت نامتقارن و ضررهای یکسان نامتقارن، برای سال زراعی 1393-1392 در محدوده مطالعاتی ارومیه مشخص گردید. نتایج نشان داد با افزایش وزن محیط زیستی، سطح زیرکشت و به تبع آن سود خالص کشاورزی، در تمامی سناریوها کاهش می یابد. سناریوی چهارم با توجه به امکان عملی بودن و مقبولیت بیشتر آن توسط کشاورزان، معقول تر و قابل قبول تر می باشد. همچنین با مقایسه سناریوی چهارم با اوزان محیط زیستی و اقتصادی برابر با وضعیت موجود، با فرض کشت محصولات غالب در منطقه، مشخص می گردد که در سناریوی چهارم با اوزان برابر، مصرف آب به میزان 17% نسبت به وضع موجود کاهش و سود خالص کشاورزان نسبت به وضعیت موجود 10% افزایش می یابد.
ارزیابی تأثیرات سدّ ژاوه بر مناطق روستایی هم جوار؛ شهرستان سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: مطالعه حاضر به ارزیابی تأثیرات محیطی، اقتصادی و اجتماعی سدّ ژاوه در استان کردستان تا سال ۱۳۹۳ و آبگیری آن در آینده پرداخته است. روش: ارزیابی نگرش ساکنین مناطق روستایی واقع در حوضه سد، نسبت به تأثیرات احداث آن تا زمان مطالعه و آبگیری آن در آینده، جداگانه صورت گرفته و داده ها با تکمیل پرسش نامه و مصاحبه با ۲۵۰ سرپرست خانوار از ۱۳ روستای نمونه، گردآوری شده است. یافته ها/نتایج: آسیب پذیری های ادراک شده اقتصادی و محیطی احداث سد، متوجّه وضعیت معیشتی و دارایی ها و منابع محیطی تولید کشاورزی روستاها بوده و با افزایش فاصله از سد، افزایش جمعیت و افزایش مقدار زمین، بیشتر ارزیابی شده است. به عبارتی، ساکنین برخوردارتر از مواهب و منابع محیطی، احداث سدّ ژاوه را مخاطره ای برای دیرپایی سکونت پذیری اکوسیستم سکونتگاهی و پایداری نظام معیشتی خود ارزیابی کرده و بیش از منافع آب سد، آسیب های آن را متوجّه خود دانسته اند. باوجوداین، همچنان حسّ تعلّق و انگیزه ماندگاری ساکنین آسیب ناپذیر باقی مانده است. نتیجه گیری: مدیریت پایدار منابع محدود آب کشاورزی، با توجّه به فزایندگی تقاضا و رخداد کم آبی های گسترده، ضرورتی اجتناب ناپذیر برای کشور به حساب می آید. سدسازی برای ذخیره منابع محدود آب، بالقوّه می تواند امکان استفاده کارآمدتر از آنها را فراهم نماید. امّا اجرای غیراصولی و بدون ارزیابی های همه جانبه از پیامدهای آن به ویژه برای جوامع هدف، اکوسیستم های محیطی و انسانی را از فواید آب های سطحی محروم کرده و پیامدهای ناگواری برای آنها خواهد داشت.
ارزیابی سهم تغییر اقلیم بر کاهش تراز آب دریاچه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
دریاچه ارومیه یکی از مهم ترین و ارزشمندترین زیست بوم های آبی ایران است که در حال حاضر در شرایط بحرانی قرار گرفته و تغییرات زیادی در ویژگی ها و عملکردهای آن به وجود آمده است که افت تراز آب، کاهش بسیار شدید مساحت دریاچه و افزایش شوری آب، ازجمله این موارد است. هدف این مقاله، شناخت بهتر فرایندهای مؤثر بر نوسانات تراز آب دریاچه و ارزیابی سهم هریک از مؤلفه های تأثیرگذار است؛ ازاین رو، سیستم منابع و مصارف آب در محدوده حوضه آبریز دریاچه در قالب الگوی ون سیم طراحی شد. در طراحی الگو، اندرکنش و روابط متقابل مؤلفه های اثرگذار، شامل سدهای حوضه، برداشت از آبخوان ها، و متغیرهای اقلیمی، بر سطح دریاچه در مقیاس ماهانه در بازه زمانی 1393-1378 درنظر گرفته شد. پس از واسنجی الگو، روند تأثیرگذاری هریک از متغیرها بر تراز آب دریاچه با طراحی سناریوهای مختلف ارزیابی شد. یافته ها حاکی از این است که بهره برداری از سدهای حوضه (26 درصد) به همراه افزایش نیاز آبی (16 درصد) به ویژه در بخش کشاورزی، درمجموع سبب کاهش 42 درصدیِ جریان سطحی ورودی به دریاچه شده اند. متغیرهای اقلیمی نیز سهمی معادل 16 درصد داشته اند. در مورد نقش آبخوان های ساحلی دریاچه نیز، هرچند آب نگاری معرف آبخوان ها، روند افت تراز آبخوان ها و پیشروی جبهه آب شور را در برخی از آن ها نشان می دهد ، بااین حال تراز آب زیرزمینی ورودی به دریاچه، مقدارِ ناچیزی به دست آمد. لازم به ذکر است که میزان آب زهکشی شده از دریاچه به آبخوان های مجاور هم زمان با افت شدید سطح آبخوان ها، به دلیل دردسترس نبودن داده های موردنیاز، محاسبه نشد.
مدل سازی هيدرو- اقتصادی در تحليل استراتژی های مديريت منابع آب در دشت نيشابور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مديريت پيچيده منابع آب نيازمند به کارگيری ديدگاه های مختلف فنی، اقتصادی، زيست محيطی و اجتماعی است که در آن نياز تمامی بهره برداران آب مدنظر قرار گيرد. هدف اصلی اين مطالعه معرفی مدل هيدرو- اقتصادی و مدلسازی آن در يکی از دشت های کشور در راستای تحليل سياست های مديريت منابع آب است. به اين منظور، از آمار و اطلاعات اقليمی و هواشناسی دشت نيشابور و همچنين مصاحبه حضوری و تکميل پرسش نامه از کشاورزان استفاده شد. مدلسازی هيدرو- اقتصادی از دو بخش اصلی هيدرولوژيکی و اقتصادی تشکيل شده است. در بخش هيدرولوژيکی از مدل ويپ WEAP و در بخش اقتصادی از برنامه ريزی مثبت منطقه ای (فضايی) استفاده شد. استراتژی های به کاررفته در اين مطالعه شامل سه سناريوی اصلی کاهش دسترسی به منابع آب در بخش کشاورزی (کاهش 20، 30 و 40 درصدی) بود که تأثير آن ابتدا بر الگوی کشت و در ادامه تغييرات الگوی کشت بر منابع و مصرف آب بررسی شد. نتايج در بخش اقتصادی مدل هيدرو- اقتصادی نشان داد که بيشترين تأثيرپذيری از اجرای سناريوهای مختلف سياستی مربوط به منطقه اول است به گونه ای که سطح کشت آن در سناريوی اول 4/13 درصد، دوم 59/20 درصد و سوم 11/29 درصد کاهش يافته است. در بخش هيدرولوژيکی مدل هيدرو- اقتصادی، تغيير الگوی کشت بر مصرف منابع آب بر اساس سناريوهای مختلف و با استفاده از مدل ويپ شبيه سازی شد. نتايج نشان داد که بيشترين تأثير بر کاهش مصرف آب مربوط به سناريوی سوم بوده که علت اصلی آن نيز مربوط به تغيير و کاهش سطح زير کشت محصولات مختلف است. همچنين اجرای سناريوهای مختلف بر تخصيص آب بين بخش های اصلی متقاضی آب تأثيرگذار بوده و باعث شده که ميزان عدم تأمين در بين سال های 2013-2035 در سه بخش کشاورزی، صنعت و شرب کاهش يابد. طبقه بندی JEL: Q25، R14، D78
ارزیابی اثرات اقتصادی سناریوهای مدیریت منابع آب درحوضه آبریز پیشین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان طرح های توسعه آبی در حوزه آبریز سد پیشین از سوی دولت و وزارت نیرو که در این منطقه پیش بینی شده و در حال اجراست و بر عرضه و تقاضای آب در منطقه تأثیر زیادی خواهد گذاشت. برای بدست آوردن نتایج، ابتدا منطقه مورد مطالعه با استفاده از نرم افزار WEAP تحت 6 سناریوی مختلف در یک دوره 20 ساله شبیه سازی شد و در در گام دوم منافع اقتصادی حاصل از این سناریوها مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. با توجه به نتایج بدست آمده در سناریوی مرجع میزان تخصیص برای بخش کشاورزی باهوکلات، شرب، کشاورزی غیر مجاز و محیط زیست به ترتیب حدود 29، 7، 8 و 30 میلیون متر مکعب بدست آمد. در این سناریو تنها 2450 هکتار از اراضی منطقه کشت خواهد شد. بیشترین سطح زیر کشت در سناریوی بهره برداری از سد کهیر جهت استفاده زمین های پایاب سد پیشین (4600 هکتار) بدست آمد که منافعی حدود 41/8 میلیارد تومان عاید منطقه خواهد شد.
پیش بینی پاسخ آبخوان دشت آذرشهر به تغییرات اقلیم با استفاده از مدل ترکیبی هوش مصنوعی- پویایی سیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۸
217 - 234
حوزه های تخصصی:
هم زمان با رشد روزافزون جمعیت و طرح های توسعه و تغییرات اقلیمی در سال های اخیر و تأثیر آن بر وضعیت سیستم آبخوان دشت آذرشهر، ضرورت مطالعه دقیق و کاربردی پیرامون وضعیت این آبخوان، آشکار می شود. بدین منظور، با استفاده از مدل های هوش مصنوعی، اقدام به شبیه سازی و پیش بینی داده های سری زمانی بارش، دبی و سطح آب زیرزمینی محدوده مورد مطالعه شد و پس از تعمیم این داده ها به کل دشت با استفاده از روش درون یابی کریجینگ بیزین (EBK)، بیلان کلی آبخوان دشت به دست آمده و نتایج وارد مدل سیستم پویای آبخوان دشت در محیط نرم افزاری WEAP شد. با ایجاد سناریوی مرجع برای بازه زمانی 1392 تا 1400 و اعمال تنش افزایش جمعیت و میزان آب مصرفی بخش کشاورزی در طی این بازه، پاسخ آبخوان به تنش های وارده بررسی شد. سیستم پویای آبخوان دشت در قبال روند افزایشی 2 درصدی جمعیت و 1 درصدی آب مصرفی بخش کشاورزی، کاهش حجم مخزن به میزان حدود 7 درصد در پایان دوره تنش (سال 1400) را نشان داد. پژوهش حاضر بیانگر قابلیت بالای ترکیب هوش مصنوعی و پویایی سیستم در پیش بینی پاسخ آینده سیستم آبخوان به تغییرات اقلیمی است و می تواند در راستای مدیریت منابع آب و پیش بینی تمهیدات لازم برای آینده به کار رود.
واکاوی الگوهای ذهنی خبرگان کشاورزی در بازطراحی الگوی کشت نواحی روستایی استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصلاح الگوی کشت به عنوان یکی از مهم ترین الزامات بخش کشاورزی کشور به صورت گسترده از سوی کارشناسان و فعالان این حوزه مورد تأکید قرارگرفته است . استان گیلان علیرغم برخورداری از نزولات جوی، به دلایل مختلف ازجمله پراکنش نامناسب بارندگی و تغییر کیفیت آب های سطحی و زیرزمینی با پدیده کم آبی در فصل کشت برنج مواجه شده است و در برخی از موارد نیاز به طراحی مجدد الگوی کشت دارد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی موانع و چالش های بازطراحی الگوی کشت در استان گیلان با بررسی ذهنیت های خبرگان کشاورزی با استفاده از روش کیو انجام شده است. جمع آوری داده های این پژوهش در دو مرحله صورت گرفته است. ابتدا پرسشنامه ای حاوی دو سؤال در زمینه موانع و چالش های بازطراحی الگوی کشت بین کارشناسان و مدیران دو سازمان متصدی مدیریت آب کشاورزی توزیع گردید و پس از جمع آوری دیدگاه های آن ها و بررسی منابع داخلی و خارجی، تعداد 25 گویه به عنوان نمونه عبارات کیو انتخاب شد. در مرحله دوم تعداد 25 مشارکت کننده، متشکل از مدیران و کارشناسان شرکت سهامی آب منطقه ای و سازمان جهاد کشاورزی گیلان و اساتید گروه آب و گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه گیلان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در نهایت داده ها با استفاده از نرم افزار METHOD 2.11 PQ به روش تحلیل عاملی کیو پردازش و تحلیل شدند. بر اساس نتایج پژوهش، 5 الگوی ذهنی متمایز در میان مشارکت کنندگان شناسایی و با توجه به ماهیت متغیرهای سازنده آن نام گذاری شدند که 44/61 درصد از واریانس کل را تبیین نمودند. تدوین دستورالعمل شفاف و کاربردی با بهره گیری از دیدگاه های شناسایی شده، رفع موانع سازمانی – پژوهشی مرتبط با تعیین و بهینه سازی الگوی کشت، توجه به نیازهای اقتصادی کشاورزان و تنوع درآمدی برای کاهش مخاطرات تغییر الگوی کشت، توجه به قابلیت ها و توان تولیدی اراضی ازجمله عوامل مؤثر در باز طراحی الگوی کشت نواحی روستایی استان گیلان بوده است.
امنیت آب در حوضه آبریز سد کوثر تحت شرایط تغییر اقلیم: کاربرد روش سیستم دینامیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد کشاورزی دوره ۱۳ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
47 - 72
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه تلاش شده است تا با یک رویکرد سیستمی رفتار سیستم منابع آب در حوضه آبریز سد کوثر شبیه سازی شود. به طورکلی با توجه به پیچیده بودن سیستم منابع آبی، یکی از بهترین ابزارهایی که بتوان از طریق آن ارتباط بین تمامی اجزای داخل یک سیستم پیچیده را بررسی کرد روش سیستم دینامیک است. سیستم دینامیک یکی از روش هایی است که به منظور شناسایی روابط میان سیستم های مجزا اما در ارتباط تنگاتنگ باهم و با پویایی در رفتار، استفاده می شود. در این مطالعه پس از مدل سازی و واسنجی مدل طراحی شده، رفتار سیستم منابع آب در طول زمان موردبررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در طی دوره شبیه سازی میزان منابع آب در دسترس روند نزولی خواهد داشت. این در حالی است که میزان تقاضای آب که به طور مستقیم متأثر از رشد جمعیت است در حال افزایش است. اگرچه درنتیجه افزایش بارندگی تحت سناریو اول وضعیت جریان ورودی به حوضه بهبودیافته است اما افزایش تبخیر از سطح آزاد آب و افزایش جریان خروجی همچنان سیستم منابع آب را در وضعیت آسیب پذیر قرار داده است. به طوری که در سال های ابتدایی علی رغم اینکه شاخص امنیت آب در وضعیت بهتری قرار دارد اما انتظار می رود در سال های پایانی این شاخص به پایین تر از یک نیز برسد. همچنین نتایج حاکی از آن است که پایین ترین شاخص امنیت آب مربوط به شرایط بدبینانه آب وهوایی (سناریو دوم) است. لذا سیاست های مدیریت تقاضا از طریق کاهش مصرف سرانه آب و یا افزایش راندمان آبیاری و کاهش آب مصرفی در هر هکتار از محصول کشاورزی می تواند نقش بسزایی در مدیریت پایدار منابع آب داشته باشد.
چالش پایداری در مدیریت منابع آب در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) تابستان ۱۳۹۶ شماره ۷۷
362 - 402
حوزه های تخصصی:
تحلیل بیلان آب، به عنوان سنگ بنای فهم پایداری و مبنای راهبردی مدیریت منابع آب، و پی گیری ریشه های بحران آب در کمتر از یک سده اخیر، بحث را فراتر از محدوده تخصصی هیدرولوژی برده و در نخستین گام، توزیع فضاییِ جمعیت را در کنار مرزبندی های سیاسی به عنوان چالش های پایداری ردیابی می کند. جریان تمرکزگرای جمعیتی در یک سده اخیر و روند روبه رشد شهرنشینی، بخصوص در فلات مرکزی و حوضه آبریز دریاچه نمک، منجر به منفی شدن بیلان آب و برهم خوردن تعادلِ میانِ مصرف فزاینده آب و ظرفیتِ مشخصِ منابع در جغرافیای طبیعی شده است. این جریان علاوه بر تحمیل منطق انباشت-مصرفِ بی وقفه انسان بر طبیعت، نابرابری را نیز در روند گسترش فقر و دسترسی به نیازهای پایه به همراه داشته است. از سوی دیگر، عدم انطباق مرزبندی سیاسی بر مرزبندی هیدرولوژیک، که در تاریخ بلندمدت ایران ایجاد شده است، با تحمیل منطقِ اسطوره ایِ سیاست بر طبیعت، منجر به جابجایی آب بین حوضه های آبریز و برهم خوردن نظم سابقِ جغرافیای طبیعی شده است. طرح بحث پایداری در این راستا از آن جهت اهمیت دارد که، چه در نهادهای علمی و سیاسیِ بین المللی و چه از سوی گرته برداران داخلی، به عنوان مهمترین و شاید تنها امکانِ متصورِ برون رفت از بحران های اجتماعی و زیست محیطی شناخته و به کارگرفته شده است. آنچه در این مقاله با تمرکز بر روی حوزه آب و با تحلیل آماری-تاریخی وضعیت منابع آبی در ایران و سازوکارهای بحران ساز در این حوزه، ارائه شده است، در واقع بررسی و نقد خود مسأله پایداری و چالشهای درونیِ آن است، تا بازنگری پایه ای در آن را ممکن سازد.
اولویت بندی راهکارهای مدیریت بهینه منابع آب کشاورزی از دیدگاه کارشناسان کشاورزی (مطالعه موردی استان آذربایجان غربی- شهرستان بوکان، بخش سمینه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: مدیریت آب شامل عملیات برنامه ریزی، توسعه، توزیع و مصرف بهینه منابع آب تحت مقررات و سیاست معین است که می تواند نقش مؤثری در استفاده بهینه از آن داشته باشد. تحقیق حاضر بر آن است که مسائل و مشکلات مدیریت آب در بخش کشاورزی را شناسایی کند و راهکارهای لازم را برای حل آن ها ارائه دهد. روش: روش تحقیق براساس هدف توصیفی و تحلیل می باشد. روش جمع آوری اطلاعات اسنادی و میدانی بوده و برای جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسش نامه با طیف پنج گزینه ای لیکرت (خیلی کم، کم ، متوسط، زیاد و خیلی زیاد) استفاده شد. جامعه آماری تحقیق کارکنان جهاد کشاورزی شهرستان بوکان می باشد. متغیرهای تحقیق در چهار بخش طبقه بندی گردید؛ عوامل بحران آب، تهدیدات و فرصت های بحران آب، عوامل با اهمیت در مدیریت آب و راهکارهای مدیریت آب. یافته ها: نتایج نشان داد در بخش عوامل بحران آب، بهره برداری نامناسب از منابع با میانگین 33/4 مهمترین عامل، در بخش تهدیدات بیابان زایی با میانگین4/4 مهمترین تهدید، در بخش فرصت های بحران آب انگیزه تغییر الگوی کشت محصولات کشاورزی با میانگین 35/4 و با ضریب تغییرات 74/17 مهمترین فرصت، در بخش مهمترین مؤلفه مدیریت، الگوی کشت با میانگین 53/4 و در بخش راهکارها گسترش روش های آبیاری تحت فشار با میانگین تأثیرگذاری 46/4 مهمترین راهکار بدست آمد.
روایت جامعه محلی از مسائل مدیریتی آب در منطقه حسنلو، واقع در حوضه آبریز دریاچه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
در عصر حاضر، به علت افزایش جمعیت و کمبود آب، مدیریت منابع آب درمقایسه با گذشته فرایندی بسیار دشوار شده است. امروزه این مفهوم پذیرفته شده است که مسائل آب فقط «طبیعی » یا «فنی » نیست، بلکه مسائلی چندبعدی و بین رشته ای است. یکی از ابعاد مهم درباره مسائل آب، مسائل اجتماعی مرتبط با این موضوع است. در این زمینه، ضرورت بینش اجتماعی برگرفته از متن جامعه به سیستم های مدیریتی آب روز به روز بیشتر احساس می شود. در مقاله حاضر، با استفاده از روش نظریه زمینه ای، سعی شده است مسائل مربوط به آب از دیدگاه جامعه محلی مطرح شود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که تأثیر متقابل ساخت سد حسنلو و مسائل مدیریتی منطقه سبب تولید نارضایتی در جامعه محلی شده و پیامد این عوامل موجب نگرش منفی و استفاده هرچه بیشتر از منابع آب، بدون توجه به مسئله کمبود آن، در میانِ جامعه محلی شده است. چنین وجه نظری نه تنها برخاسته از نگرش خیرمحدود به منابع است، بلکه عامل تشدیدکننده این وجه نظر نیز هست.
اثر تغییرات آب و هوایی بر پیامدهای امنیتی-انتظامی بحران منابع آب با تاکید بر هیدروپولیتیک مناطق مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای تغییرات آب و هوایی سال اول تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
79 - 98
حوزه های تخصصی:
پیامدهای تغییرات آب و هوایی بسیاری از جنبه های جوامع بشری را تحت تاثیر قرار می دهند. اما متاسفانه اثرگذاری پیامدهای تغییر اقلیم، کمتر از لحاظ امنیتی و انتظامی مورد مطالعه و واکاوی قرار گرفته شده است. یکی از اثرات مهم نابهنجاریهای آب و هوایی، تاثیر بر منابع آبی نواحی مختلف می باشد. دسترسی به منابع آبی مناسب یکی از بزرگ ترین چالش های قرن حاضر است، زیرا از یک سو منابع آبی محدود است و از سوی دیگر مصرف و تقاضای آن همواره رو به فزونی است. از این رو وضعیت منابع آب نقش به سزایی در شکل گیری جریان روابط و حرکت توسعه در فضای جغرافیایی ایران ایفا خواهد کرد. با توجه به اهمیت روزافزون رقابت های آبی، شناسایی ظرفیت های مثبت و منفی هیدروپولیتیکی کشور می تواند در راستای ارایه راهبردهای کلان و خرد راهگشای سیاست گزاران باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است و با رویکرد توصیفی- به دنبال تحلیل سیستماتیک وضعیت فضایی منابع آب کشور (جریان های آبی ورودی از کشورهای همسایه و بارش) بوده و تلاش می کند تا چالش های کم آبی و پیامدهای امنیتی- انتظامی ناشی از کمبود منابع آب خصوصا در مناطق مرزی و حاشیه ای را مورد شناسایی و تحلیل قرار دهد. کم آبی و بحران آب در ایران نتیجه عوامل فیزیکی و اقتصادی ناشی از مدیریت ضعیف منابع آب است. عوامل دیگری مانند بارش کم سالانه، خشکسالی مداوم، دسترسی محدود به آب، افزایش جمعیت، تغییر اقلیم، پراکنش فضایی متفاوت آب، بهره وری نامناسب آب در بخش های مختلف کشاورزی و عدم برنامه ریزی پایدار آب را نیز نمی توان نادیده گرفت. عوامل فوق سبب کاهش تدریجی فعالیت های کشاورزی، افزایش تنش و درگیری بر سر منابع آب، افزایش بیکاری و گسترش چرخه فقر، مهاجرت به شهرهای بزرگ و حاشیه نشینی،خالی شدن سرزمین از جمعیت و بالا رفتن هزینه های تامین امنیت، افزایش قاچاق، نارضایتی منطقه ای و گسترش فعالیت های واگرایانه، گسترش فعالیت نیروهای فرامنطقه ای و ترویج تفکرات رادیکال و... شده است. اما یکی از راهکارهای حل معظل کمبود و آلودگی آب در ایران استفاده از سیستم مدیریت یکپارچه و پایش مداوم منابع آب کشور می باشد که شامل برنامه تصفیه و استفاده مجدد از آب است. نیاز است تا نیروی انتظامی نیز برای اجرایی شدن مدیریت بهینه آب با راه اندازی <sub>"</sub>یگان ویژه رصد منابع آب<sub>"</sub> به رصد و پایش دایمی مصرف منابع آب در مناطق مختلف بپردازد.