فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۱٬۰۳۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
دریای خزر، از بزرگ ترین و غنی ترین فضاهای آبی بسته جهان است و با دارا بودن موقعیت جغرافیایی خاص خود، از نظر تأثیرات آب و هوایی، حمل و نقل دریایی، توسعه و برنامه ریزی صنعت توریسم، صنایع وابسته به شیلات و کشاورزی و دارا بودن منابع مهم نفتی برای پنج کشور ساحلی اش دارای اهمیت به سزایی است. این دریا، از یک سو به دلیل وجود منابع نفت و گاز که بدون ملاحظات زیست محیطی توسط کشورهای حاشیه ای مورد اکتشاف، استخراج و بهره برداری قرار می گیرد و موجب آلودگی محیط می شود و از سوی دیگر به دلیل بهره برداری بی رویه از منابع زنده و ورود آلاینده ها از مراکز صنعتی، پساب های کشاورزی و شهری به محیط بسته آن، با بحران های زیست محیطی روزافزونی روبه رو شده است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای و میدانی به تحلیل بحران های زیست محیطی این حوزه پرداخته و تأثیر این بحران ها بر منافع ملی جمهوذی اسلامی ایران را مورد ارزیابی قرار داده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که منافع ملی ایران تحت تاثیر کنشهای اقتصادی و برداشت های بی رویه از منابع زنده و فسیلی، و ورود آلاینده های متعدد از کشورهای پیرامونی ابن دریا قرار گرفته است. بر اساس خروجی مدل تحلیلی بکار رفته در این تحقیق، جهت مقابله با چالش های پیش رو اتخاذ استراتژی محافظه کارانه در سطح ملی، و شکل گیری یک سازمان منطقه ای محیط زیست پایه با محوریت ایران می تواند حائز اهمیت باشد.
The Socio-economic Prerequisites of Democratic Transition; Case Study: Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
294 - 307
حوزههای تخصصی:
This paper initially attempts to demonstrate that Iranian society has constantly attempted to democratize the authoritarian regime, but it usually fails in the transition stage. I have shown that the democratization process in Iran has often resulted in the creation of a newly shaped authoritarian structure rather than an institutionalized democratic regime. Meanwhile, I have argued that the democratic process has not been interrupted and some of the minimum criteria of the transition process, such as the politics of periodic elections, have been realized in Iran. In this study the democratic transition has been explained through socioeconomic development. The data for this paper consist of forty-two cases of parliamentary and presidential elections. The hypothesis is evaluated using regression analysis technique. The empirical findings indicate that the proportion of the total variance of democratic transition which is explained by the socioeconomic development is 0.56 percent. This relation is positive and is statistically significant at .05 level. <br /> <br />
تبیین معرفت شناختی از مفهوم و ماهیت ژئوپلیتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پرسش که ژئوپلیتیک چیست و چه مفهوم و ماهیتی دارد؟ خصلتاً پرسشی فلسفی است. در مطالعات فلسفی، نخستین پرسشی که برای هر اندیشمند مطرح می شود، پرسش از چیستی و ماهیت پدیده ها و مفاهیم موجود در مباحث فلسفی و علمی است. هنگامی که پرسش ها ناظر به ماهیت پدیده ها است، فعالیت ذهنی متوجه بُعد هستی شناسی امور است، اما زمانی که پرسش ها ناظر به مفهوم و معنای واژه ها است، ذهن درگیر فعالیتی معرفت شناختی یا مفهوم شناختی است. واژه ژئوپلیتیک امروزه در حوزه های مطالعاتی گوناگون، کاربرد فراوانی دارد و برای تحلیل و تبیین رویدادهای سیاسی و جغرافیائی در سطوح مختلف به کار گرفته می شود. متأسفانه علی رغم کاربرد گسترده این واژه، به دلیل غلبه ی رویکرد کارکردگرایانه در مطالعات جغرافیای سیاسی، بُعد نظری و مفهومی ژئوپلیتیک مورد غفلت واقع شده و چندان مورد توجه صاحبنظران قرار نگرفته است. به همین جهت، همچنان جای طرح این پرسش وجود دارد که ژئوپلیتیک چیست و چه مفهومی دارد؟ هدف این مقاله، پرداختن به بُعد نظری و معرفت شناختی «ژئوپلیتیک» در راستای ارائه ی پاسخ به پرسش فوق است و با توجه به خلاء و فقدان موجود در این زمینه، در پی ارائه ی تبیینی درخور از ماهیت و مفهوم این واژه می باشد. مقاله حاضر با رویکرد رئالیستی و از موضع عقلانیت انتقادی و در قالب توصیفی و تحلیل های منطقی و معرفت شناختی، به بررسی موضوع مذکور پرداخته است. مطابق یافته های این تحقیق، مفهوم ژئوپلیتیک در زمره ی معقولات ثانیه ی فلسفی یا مفاهیم اعتباری عقلی قرار می گیرد و از این روی ژئوپلیتیک در طبقه بندی علوم، جزو علوم تجربی اعتباری محسوب می شود.
کشمکش های سرزمینی در شمال عراق: سرزمین، قومیت و سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جمهوری فدرال عراق در جنوب غرب آسیا دارای قومیت ها و مذاهب متعدد، همراه با منابع انرژی فراوان است و ریشه بسیاری از کشمکش ها در آن به کنترل، مالکیت یا نظارت بر «سرزمین»، «منابع» یا «مردم» آن بازمی گردد؛ به گونه ای که رابطه ای پیچیده بین سیاست، قومیت و سرزمین پدید آورده است. عراق یکی از وسیع ترین میادین نفتی جهان را دارد که درآمد سالانه حاصل از فروش نفت آن ها تأثیری چشمگیر بر نقش زیربنایی صنعت نفت در اقتصاد این کشور می گذارد؛ به طوری که در سال 2011، 95 درصد از درآمد دولت از محل صادرات نفت به دست آمده است. نکته مهم دیگر، چگونگی پراکندگی جغرافیایی منابع انرژی به ویژه در شمال این کشور و رقابت حکومت فدرال (حکومت مرکزی) و ایالت فدرالی اقلیم کردستان بر سر کنترل منابع راهبردی به ویژه در «کرکوک»، در شمال عراق، به عنوان دومین منطقه نفت خیز پس از بصره است. این منطقه از نظر ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی اهمیت دارد و به طور بالقوه می تواند به مهم ترین بحران عراق تبدیل و حتی زمینه ساز یک بحران در سطح منطقه ای و بین المللی شود. همچنین، وجود اقوام گوناگون در عراق مانند عرب، کرد و ترکمن که هریک ادعاهای سرزمینی ویژه خود را دارند، برانگیزنده احتمال بروز کشمکش های سرزمینی است؛ برای نمونه، کردها در ایالت اقلیم کردستان، «کرکوک» را بخشی از قلمرو فدرالی خود می دانند که حق بهره برداری و کنترل منابع آن را دارند، اما اقوام دیگر مانند عرب ها نیز ادعاهای مشابهی در این زمینه مطرح می کنند و حکومت مرکزی نیز با این امر مخالفت می ورزد. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، چگونگی کشمکش های سرزمینی در شمال عراق را بررسی می کند. نتیجه تحقیق نشان می دهد نه تنها واقعیت های جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی، بلکه مواد مندرج در قانون اساسی این کشور نیز نقشی مهم در شکل گیری و تعیین سرنوشت این گونه کشمکش ها دارد.
خیزش های هویتی، دولت های شکننده و بحران های ژئوپلیتیکی خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعال شدن شکاف های اجتماعی در خاورمیانه و سیاسی شدن آنها منجر به شکل گیری مجموعه ای از نیروهای هویت بنیاد زیرملی و فراملی شده است که از انگیزة لازم برای ادغام در نظم دولت-ملت برخوردار نیستند. نیروهای هویت بنیاد به واسطه تعارض بنیادین با ساخت دولت-ملت مستقر، زمینه را برای تبدیل دولت های شکننده به دولتهای شکست خورده به وجود می آورد. در این میان تمایل قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای برای بهره برداری از ظرفیت نیروهای هویت بنیاد در راستای تقویت موضع خود در منازعات ژئوپلیتیکی بر شدت و پیچدگی نقش آفرینی مؤلفه های هویتی افزوده است. در پاسخ به این پرسش که: «عوامل شکل گیری بحران ژئوپلیتیکی خاورمیانه کدام است؟»؛مقاله فرضیه زیر را ارائه می دهد:«تلاقی و درهم تنیدگی خیزش نیروهای هویت بنیاد زیرملی و فراملی، ضعف ساختاری دولت-ملت و نهایتاً رقابتهای ژئوپلیتیکی قدرتهای منطقهای و فرامنطقه ای، عامل اصلی شکل گیری و گسترش بحران ژئوپلیتیکی خاورمیانه است».روش انجام تحقیق حاضر توصیفی و تحلیلی بوده است.
افزایش قدرت منطقه ای ترکیه و پیامدهای امنیتی آن بر منافع ملی ایران در شرق مدیترانه در مقطع زمانی 2002 تا 2014 م(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر رویدادها، تحولات و رقابت ها در منطقه غرب آسیا روند سریع و پرشتابی به خود گرفته است. در این میان رقابت دو کشور مهم و تأثیرگذار منطقه یعنی ایران و ترکیه از مهمترین رقابت ها محسوب می شود و بی تردید در شکل گیری سرنوشت آینده منطقه به ویژه شرق مدیترانه نقش تعیین کننده ای خواهد داشت. با افزایش قدرت ترکیه در حوزه های مختلف و دخالت بیشتر و عمدتاً مخرب این کشور در مسائل منطقه به ویژه شرق مدیترانه مانند بحران سوریه تحولات جاری نیز از شتاب بیشتری برخوردار شده است. در این میان پیامدهای افزایش قدرت منطقه ای ترکیه بر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران از جنبه امنیتی حائز اهمیت فراوانی هست و تقابل و تضاد منافع دو کشور را آشکارا به نمایش می گذارد. این مقاله سعی دارد به این سؤال اساسی پاسخ دهد که افزایش قدرت منطقه ای ترکیه چه پیامدهای امنیتی بر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در شرق مدیترانه دارد؟ در این مقاله از روش تحقیق توصیفی - تحلیلی استفاده شده و برای گردآوری اطلاعات از روش میدانی (پرسشنامه) و روش کتابخانه ای بهره گرفته شده است. نتایج و دستاوردهای این پژوهش نشان می دهد افزایش قدرت منطقه ای ترکیه در شرق مدیترانه در مقطع زمانی 2002 تا 2014م پیامدهای امنیتی مهمی مانند تضعیف الگو، کاهش نفوذ جمهوری اسلامی ایران، تغییر توازن قوا و تغییر ترتیبات امنیتی به ضرر جمهوری اسلامی ایران را به دنبال دارد.
بررسی و تحلیل علایق ژئوپلیتیک بازیگران خارجی موثر در بحران ژئوپلیتیک سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غرب و جنوب غرب آسیا متلاطم ترین منطقه ژئوپلیتیک جهان می باشد. طی نیم قرن اخیر این منطقه عرصه رقابت و تقابل منافع قدرت های بزرگ جهانی و منطقه ای شده است. با شکل گیری رژیم اشغالگر قدس در سال 1948م این ناامنی روزبه روز بیشتر شده و توجه قدرت های جهانی بویژه آمریکا به این منطقه برای دستیابی به منافع هرچه بیشتر و دستیابی به جایگاه برتر و دوم قدرت جهانی بیش از پیش شده است. کشور سوریه که در همسایگی این رژیم قرار گرفته است، طی هفت سال اخیر صحنه بیشترین درگیری ها و تنش ها بوده بوده و از سال 2011 م هنوز رنگ امنیت و آرامش را به خود ندیده است. سوریه به علت موقعیت ژئوپلیتیک ویژه ای که درغرب آسیا، سواحل دریای مدیترانه و شمال فلسطین اشغالی دارد عرصه بیشترین رقابت میان قدرت ها در سطوح محلی، ملی، منطقه ای، فرامنطقه جهانی قرار گرفته است. این پژوهش سعی دارد با روش توصیفی- تحلیلی به این سوال اساسی پاسخ دهد که مهم ترین بازیگران سیاسی خارجی در بحران ژئوپلیتیک سوریه چه علایق ژئوپلیتیک دارند؟ با واکاوای علایق ژئوپلیتیک هریک از این بازیگران سیاسی می توان ریشه بحران را دقیق تر مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و چشم انداز سیاسی سوریه را واقع بینانه تر ترسیم کرد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که هرچند نقطه آغاز بحران ژئوپلیتیک سوریه ناشی از زمینه های فساد اداری- مالی و سیاسی و ... در درون آن بوده است؛ اما گسترش و عمیق ترشدن این بحران و تزریق انواع گروه های تروریستی و تکفیری به این کشور و حمایت های مالی- تسلیحاتی قدرت های منطقه ای و جهانی ناشی از علایق ژئوپلیتیکی متضاد دو طیف واگرا و هم گرا می باشد. ایران و روسیه باوجود داشتن علایق ژئوپلیتیک اختصاصی دارای برخی علایق مشترک در زمینه مبارزه با تروریست و داعش و حفظ رژیم بشار اسد ومقابله با نفوذ آمریکا می باشند. در طرف مقابل مقابله با نفوذ منطقه ای ایران، براندازی نظام بشار اسد و نابودی جنبش های مقاومت، فصل مشترک علایق جبهه غربی- عربی- ترکی و اسرائیل می باشد.
تبیین مدل ژئوپلتیک روابط ایران و پاکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پاکستان به عنوان یکی از همسایگان ایران که فضایی بی ثبات و پرتنش دارد، از اهمیت ژئوپلیتیکی خاصی برخوردار است. این کشور از بدو استقلال در سال 1947 ، با بیشتر همسایگان خود در تنش بوده است؛ بنابراین، پرسش اصلی این پژوهش آن است که مهم ترین عوامل تنش و تهدید، بر مبنای حاکمیت ژئوپلیتیک در روابط دو کشور ایران و پاکستان کدام اند. پژوهش توصیفی_تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز آن، روش کتابخانه ای و با مراجعه به منابع معتبر گردآوری شده است. در پاسخ به سؤال اصلی پژوهش، این فرضیه مطرح است که با عنایت به شرایط داخلی پاکستان و مشکلات حل نشده این کشور با همسایگانش، به -نظر می رسد پاکستان با وجود 987 کیلومتر مرز مشترک با ایران، تهدید زا و تنش آفرین است. آشکارترین منابع تنش و تهدید روابط ایران و پاکستان، شامل مواردی مانند تهدیدهای دولت محور از ناحیه ISI، شیعه ستیزی در قالب مسائل ایدئولوژیک، ناامنی مرزها، حمایت از طالبان در افغانستان و حمایت افراطی پاکستان از عربستان سعودی است. علاوه بر این، تنش هایی وجود دارد که در حال حاضر جدی به حساب نمی آیند، اما ممکن است در آیندة نزدیک بر روابط دو کشور تأثیر بگذارند. مواردی مانند برنامه کنترل نشده هسته ای این کشور با وجود گروهای بنیادگرا و تندرو، تنش های مرزی (مرزهای آبی) نظیر مرز دریایی گوادر و حقابة رودخانه های مرزی که تاکنون تعیین رژیم نشده اند و رقابت منفی دو کشور در آسیای مرکزی از این دسته اند.
بررسی رقابتهای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومی پاکستان و ایران در ایجاد کریدور شمالی جنوبی اوراسیا: مزیتها و تهدیدها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهان تاکنون بیشتر شاهد مسیرهای ترانزیتی بین شرق و غرب عالم بوده است که اتکای بسیار زیادی به مسیرهای اقیانوسی داشته و از این رو، ارتباطات شمالی جنوبی با اتکای به خشکیها کمتر شکل گرفته است. این مسأله باعث مشکلات زیادی و از جمله افزایش هزینه های حمل و نقل شده است. دیدگاه های ژئواکونومی و نیاز کشورهای محصور در خشکی ابرقاره اوراسیا و ارتباطات شمال و جنوب این ابرقاره، ضرورت شکل گیری کریدور جنوبی شمالی را به وجود آورده است. مسیر ایران از مبدأ بندر چابهار به آسیای مرکزی و حوزه قفقاز و اتصال به روسیه، و مسیر پاکستان از مبدأ بندر گوادر به استان سین کیانگ چین و در ادامه به مناطق پیرامونی مهمترین گزینههای ایجاد کریدور ارتباطی شمال جنوب است. این تحقیق با روش توصیفی و تحلیل مقایسهای به دنبال ارزیابی هر یک از این کریدورها با نگاه ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی است. نتایج تحقیق نشان می دهد که مسیر کریدور ایران به لحاظ بعد بین المللی، امنیتی و اقتصادی از مزیتهای بیشتری نسبت به کریدور پاکستان برخوردار است.
Strategic Solutions for Security Doctrine in Geopolitical Transition Period; the Environmental, Economic, Locative-Spatial and Cultural Attitudes(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
149 - 177
حوزههای تخصصی:
Security doctrine is an official viewpoint in expression of national security considerations; a viewpoint, which is planned, based on different foundation & considerations of political units. This doctrine is operated within strategic solutions format and tries to maximize the security of the territory as the most important political concern in general meaning and geopolitics in particular meaning by offering decision-making strategies to the country leaders. In this regard, studying the security doctrine strategic solutions in geopolitical discourse of the transition period with emphasis on the 4 theories of environmental, economical, locative-spatial and cultural, are the main issue of the current article. The importance of the issue is the final goal of geopolitics as a science of locative-spatial study of the political phenomenon with emphasis on the power, security maximization by the territory capacities. Based on the above mentioned, identifying the security strategic solutions is required in the views of this science. The main question is about, what are the security strategic solutions in the above-mentioned geopolitical view? The author is explaining his hypothesis based on descriptive and analytical methods by using library resource tools, as below: "Security strategic solutions of changing the current situation, peace and preemptive war are suggested for the views of geo-ecology, geo-economy, locative-spatial and geo-culture." The current results show that every geopolitical theorists needs to suggest territory safety secured by different security strategic solutions with a particular focus in order to success in operational fields.
شاخص سازی موقعیت دریایی کشورها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
25 - 54
حوزههای تخصصی:
سرشت متحول رابطه انسان و محیط جغرافیایی بر اندیشه و مکتب فلسفی علوم جغرافیایی تأثیر گذاشته است. این رابطه در قالب «رویکرد اکولوژیکی»، از حوزه های مهم تحقیقاتی در علوم جغرافیا است. موقعیت جغرافیایی کشورها، از عناصر مهم در محیط جغرافیایی است که خود به زیربخش هایی تقسیم می شود. موقعیت دریایی کشورها و تماس با آب های آزاد، از عناصر موقعیت جغرافیایی است. موقعیت دریایی عنصر جغرافیایی مهم در نظریات جهانی ژئوپلیتیک و مطالعات دریایی است. موقعیت دریایی، سطح تماس محیط داخلی کشور (خشکی) با محیط دریایی بوده و از هر دو محیط جغرافیایی تأثیر می پذیرد. این بعد از موقعیت کشورها، به صورت توصیفی مورد مطالعه قرار گرفته است و نیاز است با شاخص های کیفی و کمّی، موقعیت دریایی کشورها مشخص گردد. تحقیق حاضر به منظور شاخص سازی و رتبه بندی موقعیت دریایی کشورها انجام یافته است. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف، بنیادی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است. با شش نماگر موقعیت دریایی و استفاده از تکنیک تاپسیس، رتبه بندی موقعیت دریایی کشورها انجام گردید. رتبه بندی یکصد و پنجاه کشور دریایی نشان می دهد که میانگین حداقل CI در کشور جمهوری دموکراتیک کنگو (00016/0) و حداکثر آن در کشور تووالو (46197/0) در نوسان است. به کمک نرم افزار SPSS، کشورها طیف بندی شده اند و کشورها بر اساس امتیازی که از موقعیت دریایی به دست آورده اند در سه طیف متفاوت جای گرفته اند. خروجی حاصل از تکنیک تاپسیس و طیف بندی کشورها بیانگر آن است که کشورهایی با سطوح متفاوتی از مساحت، شکل، جمعیت و... در این رتبه بندی جای گرفتند. موقعیت دریایی کشورها، بر اساس عوامل متفاوت و به تأسی از متغیرهای متفاوت طبیعی و انسانی بر قدرت کشورها تأثیر می گذارد.<br />
تفهیم بنیادهای معنایی نقشه سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلاش برای شناخت پدیده و امور همواره از دغدغه های ذهن بشر بوده و مدام در پی آن بوده تا این شناخت را تکمیل نماید. شناخت درست نیز زمانی حاصل می شود که ماهیت واقعی پدیده ها برای انسان روشن شود. پدیده ها مبتنی بر بنیادهای فلسفی خاص خود می باشند و به همین خاطر فهم آنها نیازمند درک این بنیادهای فلسفی و استفاده از روش های مناسب شناخت می باشد. نقشه نیز از پدیده هایی می باشد که مبانی فلسفی خاص خود را دارد و با درک این بنیادهای فلسفی است که معنای واقعی و مولفه های موثر بر معناسازی آن روشن می شود. شناخت درست آن نیاز به درک بسیاری از عناصر و عوامل دیگر دارد. برای شناخت واقعی این پدیده نیاز به درک و فهمی است که فراتر از چیزی می باشد که بطور معمول در مورد آن گفته شده است. در این پژوهش سعی شده تا ضمن روشن ساختن بنیادهای فلسفی نقشه، عوامل موثر بر معناسازی آن با استفاده از روش شناسی هرمنوتیک شناسایی شوند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که نقشه از بعد هستی شناسی از ماهیت ترکیبی عینی- ذهنی برخوردار بوده و بر همین اساس باید با روش شناسی همچون هرمنوتیک تفهیم شود نه تبیین. همچنین با بکارگیری این روش مشخص می شود که عوامل معناساز نقشه به دو دسته قابل تقسیم بندی می باشند. عوامل درونی همچون انتخاب نوع سیستم تصویر و انحرافات کارتوگرافیکی و از بعد بیرونی همچون مقصود ذهنی کارتوگراف و بانیان نقشه و یا برداشت نقشه خوان از نقشه و فضاهای فکری، قدرت و ... معنای واقعی آن را رقم می زنند.
قلمروسازی های ادعایی کشورهای ساحلی و همپوشانی قلمروها (مطالعه موردی: بررسی تزاحم قلمروسازی های ایران و پاکستان در دهانه خلیج مرزی گواتر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با اهمیت یافتن روزافزون دریاها، فرایند قلمروسازی در دریاها نیز اهمیت بیشتری یافته است و یکی از اقدامات مهم بین المللی در قرن بیستم، تشکیل کنفرانس ها و کنوانسیون های مربوط به حقوق بین الملل دریاها به منظور قاعده مندنمودن ادعاهای کشورهای ساحلی در زمینه قلمروسازی در دریا بوده است. اغلب کشورهای ساحلی نیز متعاقب و در راستای تصویب قوانین بین المللی حقوق دریاها، به تصویب قوانین مناطق دریایی ملی خود اقدام نموده اند. با این همه برخی از این قلمروسازی ها به دلایل مختلف از جمله ابهام در برخی مواد و یا تفسیر متفاوت مواد کنوانسیون، از سوی برخی صاحبنظران محل اشکال است. از سوی دیگر در برخی موارد قلمروسازی ادعایی دو کشور ساحلی در برخی موارد با همدیگر تزاحم و تعارض پیدا می کند. از جمله این موارد می توان به نحوه ترسیم خطوط مبدأ مستقیم از جمله خطوط محصور کننده دهانه خلیج و یا نحوه انتخاب نقاط خطوط مبدأ اشاره کرد. خلیج گواتر در منتهی الیه شمال شرقی دریای عمان، یک خلیج کوچک مرزی بین دو کشور ایران و پاکستان به حساب می آید. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی بر آن است تا اسناد و قوانین دو کشور ساحلی را در خصوص قلمروهای دریایی و مرز دریایی دو کشور مورد بررسی قرار داده و با ترسیم این ادعاها و قلمروسازی ها بر روی نقشه، با تحلیل کارتوگرافیکی و انجام محاسبات لازم، ضمن بررسی این اقدامات، انطباق یا عدم انطباق این قلمروسازی ها با همدیگر و احتمال همپوشانی آنها را مورد بررسی قرار دهد. مهمترین اقدامات مرتبط با قلمروسازی دو کشور ساحلی علاوه بر تصویب قوانین مربوط به مناطق دریایی، تعیین و اعلام مختصات نقاط خط مبدأ مستقیم و بالاخره تعیین مرز دریایی دو کشور است. از نقاط خطوط مبدأ دو کشور نقطه (25) خط مبدأ ایران و نقطه (a) خط مبدأ پاکستان در پهنه آبی و در دهانه خلیج گواتر قرار می گیرند که این از نظر برخی متخصصان ترسیم خطوط مبدأ براساس کنوانسیون مورد اشکال است. همچنین ترسیم این نقاط با توجه به مختصات جغرافیایی آنها نشان از عدم انطباق این دو نقطه با هم دارد. این عدم انطباق و تاکید بر این دو نقطه با مختصات مربوطه، احتمال بروز اختلاف و تنش را در این قسمت از مرزهای دریایی بین دوکشور به ذهن متبادر می سازد اما از آنجا که دو کشور ایران و پاکستان در سال 1997 مرز دریایی خود را تعیین و تحدید کرده اند، به نظر می رسد که نقطه (1) خط مرز دریایی ایران و پاکستان که در دهانه خلیج قرار می گیرد می تواند جایگزین مناسبی برای نقطه (25) ایران و نقطه (a) پاکستان تلقی گردد چرا که این نقطه در نزدیکترین فاصله از دو نقطه مذکور و در دهانه خلیج گواتر قرار دارد و از سوی دو کشور در تعیین مرز دریایی مورد توافق قرار گرفته است.
بازاندیشی در مفهوم Territory از نگاه جغرافیای سیاسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی شک، واژه های تخصصی هر علم زبان گویای آن علم است و زبان علمی، همبسته جدایی ناپذیر هر علم محسوب می شود. پژوهش در هر علمی مستلزم به دست دادن مجموعه ای منسجم از واژگان خاص آن رشته، برابرنهاده های آن ها و ارائه تعریفی دقیق از آن هاست. جغرافیای سیاسی واژه های متعددی مانند مکان، فضا، مقیاس و سرزمین و نظایر آن دارد که جزء مفاهیم مورد مجادله هستند. مفهوم Territory یکی از مهم ترین و بحث برانگیزترین مفاهیم رشته است. انتخاب معادل مناسب برای این واژه به یکدستی آن در نوشته های تخصصی این رشته و رفع سردرگمی و برداشت های ناهمگرا میان خوانندگان و مخاطبان کمک بسیار می کند. پژوهش حاضر که از نوع بنیادی نظری است و به صورت توصیفی تحلیلی با استفاده از منابع دست اول فارسی و لاتین انجام گرفته است، در پی پاسخ به چیستی و ماهیت مفهوم تریتوری و نیز معادل گزینی مناسب در ادبیات جغرافیای سیاسی به زبان فارسی است. مطابق یافته های تحقیق در معادل گزینی واژه تریتوری فراتر از برداشت جغرافیدانان طبیعی و جغرافیدانان انسانی به کار می رود؛ جغرافیدانان طبیعی آن را به معنای چارچوبی برای فرایندهای طبیعی می دانند و جغرافیدانان انسانی واژه مزبور را عرصه ای ایستا برای رویدادهای انسانی به کار می برند. از منظر جغرافیای سیاسی، قلمرو تنها چارچوب فیزیکی و فضایی برای اقدامات انسان نیست؛ بلکه بازتاب روشنی از «روابط قدرت بین کنشگران سیاسی» است، به طوری که در آن ابعادی متعدد و مهم از زندگی اجتماعی و قدرت اجتماعی نظیر ابعاد کارکردی «کنترل فضا»، «بازیگران سیاسی»، «مرزبندی و اعمال حاکمیت انحصاری» مطرح می شود. درنتیجه، قلمرو محدوده ای است که شخص در محتوای آن برای کنترل روش هایی نظیر «دفاع»، «کنترل»، «محروم سازی» و «مشمول سازی» تلاش می کند. براین اساس، تریتوری در ادبیات جغرافیای سیاسی به فضایی محدود شده گفته می شود که با مرز مشخص شده است و اعمال قدرت و نظارت را برای حکومت فراهم می کند و بدین ترتیب قلمرو اعم از سرزمین است؛ زیرا سرزمین بخش فیزیکی و انسانی (غیرسیاسی) قلمرو است.
The Role of Fossil Fuels (Oil and Gas) in the World Geopolitics of Energy (Case Study: Iran 2000-2015)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
76 - 91
حوزههای تخصصی:
The energy plays a significant role in human life and almost it is not possible to continue the life without it. This is why energy has a key role in our national and international policies and has shaped up patterns of rivalry, cooperation, conflict, violation, interaction, convergence, and divergence in the international arena and relations between countries and authorities. Therefore, interestingly the sources of energy provision, energy corridors, and consumer markets, energy trade, energy technology, and things like them increase in value. This study investigated energy resources in Iran and Middle East in library research method. In addition to have a unique geopolitical position, Iran is located in ellipse of energy and there is more than 70 percent of world resources of oil and 60 percent of world resources of gas in Iran. In addition, Iran has located in the energy corridor of north to south and east to west and all of the ways pass through this wide country. Hence, it can pump money into the country not only by selling energy, but also with transmitting of energy and accordingly, it can evolve the country economy with a correct planning and engagement with countries. <br /> <br />
شیعه هراسی به مثابه قلمروسازی گفتمانی محور «غربی- عربی» در بحران های ژئوپلیتیکی خاورمیانه(مطالعه موردی: بحران سوریه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درحالی که قلمروسازی، کوشش جمعی یا فردی انسان برای اعمال نظارت انحصاری بر بخش مشخصی از فضای فیزیکیاست؛ قلمرو سازی گفتمانی اشاره به ساخت گفتمان های مسلط توسط افراد یا گروها فراتر از فضای فیزیکیاست. در واقع هدف از ساخت چنین گفتمان هایی، کنترل فضا بدون اعمال قدرت سخت است. تحولات به وقوع پیوسته در خاورمیانه طی دو دهة اخیر موجبات قدرت یابی شیعیان در قالبهای مختلف فردی و حزبی شده است و جایگاه شیعیان را در خاورمیانه بیش از این مستحکم و تثبیت ساخته است.این امر منافع محور «غربی-عربی» در این منطقه را به شدتمتأثر و با چالش مواجه کرده است. از آنجایی که توسل به جنگ سخت دارای آثار و پیامدهای سنگینی است؛ تصمیم به تولید گفتمان هایی نظیرشیعه هراسی، از طرف محور نام برده،که در واقع قرائتی از جنگ نرم و اعمال قدرت نرم است- منطقی تر و عاقلانه تر به نظر می رسد. اجمالاًهدف این مقاله تبین رویکرد گفتمان ضد شیعی محور «غربی-عربی» در خاورمیانه به طور عام و به طور خاص توضیح چرایی، دلایل وادامة این گفتمان در قالب مخالفت با محور مقاومت دربحران سوریه است.
بررسی دلایل حضور گروهک تروریستی- تکفیری داعش در افغانستان بر اساس تئوری دومینوی ویلیام بولیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با استفاده از تئوری دومینوی ویلیام بولیت و بهره گیری از روش تحلیلی- توصیفی وکتابخانه ای درصدد ارائه پاسخ به این سؤال است که مهمترین دلایل حضور داعش در افغانستان چه می باشد و در ادامه اینکه چنین حضوری از سوی داعش در افغانستان، با چه واکنش و رویکردهایی از سوی قدرت های منطقه پاسخ داده خواهد شد؟ به زعم نویسندگان مقاله، عواملی همچون کاستن از فشار وارده بر این گروه تکفیری در سوریه و عراق، برقراری ارتباط و همکاری با دیگر گروه های تکفیری، گسترش قلمرو خلافت اسلامی در آسیای مرکزی، و در نهایت بستر مساعد کشت مواد مخدر و کسب درآمد سرشار از آن مهمترین دلایل حضور داعش در افغانستان می باشد.آینده داعش در افغانستان با توجه به حضور قدرت هایمنطقه ای و فرامنطقه ای همچون ج.ا ایران، روسیه و چین از یک سو و طالبان در داخل افغانستان از سویی دیگر با چالش های عدیده ای همراه خواهد شد.
Geopolitics of Regionalism; Moving towards Regional Integration as a Means for Lasting Peace and Stability in the Middle East(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
280 - 293
حوزههای تخصصی:
From emergence of ancient civilizations in pre-history era to the dawn of early 21st century in contemporary history, the world has witnessed a variety of ways according to which members of international community tried to solve their disputes and find peaceful solutions for their conflicts. However, a very recent mechanism, which proved to be fruitful, is moving towards integration and convergence within the region they belong to. <br />Defining and drawing the lines of common interest is the first step in this long road. It is the objective of this paper to explore that how moving towards regional integration based on geographical closeness, cultural interaction, and economic cooperation can create the framework for a geopolitics in the Middle East leading to a new regional subsystem in international system ending decades of bloody wars and costly destruction and promising a better future with peace, stability and welfare for its nations. The paper also argues that a minimum level of mutual understanding, mutual trust, and political will, and less intervention by outsiders are among necessary preconditions for this process to begin. The paper finally evaluates the challenges facing this approach from an Iranian perspective. <br /> <br />
The Middle East Security and Donald Trump’s Grand Strategy(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
20 - 52
حوزههای تخصصی:
The Middle East region has been a longstanding major source of concern for American leaders due to its eternal religious and cultural relevance, a strategically pivotal location, huge oil reserves, interlocked and intractable conflicts, and the persistence of major security threats such as terrorism and the risk of nuclear proliferation. <br />The Middle East region is undergoing security shifts. Regional security in the Middle East will be changed in Trump era. Security and power in each region has connected, empowered and influenced a new generation of young people, who are questioning political authority with new intensity. <br />The outcomes of the Arab Spring mostly disappointed the world and its policymakers. The region is violent; disfigured by inter and intrastate conflict and by sectarian divisions. Power and security in Middle East countries has been fragmented. The nature of security in Middle East policy is based on Proxy war and Non-state actor’s initiation. Non-state actor who are active in the region, are both a symptom of state weakness and amplify the threats to states. <br /> The Middle East region recognize with economic bedrock of the regional security as exports of hydrocarbons is under threat. Surveying the region shows that, in the throes of historic turmoil and facing massive challenges. The US, UK and other European countries has critical interests in the region, both economic and security. Moreover, what is happening in the Middle East, it will be expanded to other regions and does not stay in the Middle East. In this situation, Trump’s policy and strategy lead to instability, turmoil and power transition. For control and leading this process, world politics to need co-operational security model with other great powers and regional actors like Iran, Turkey and Saudi Arabia. <br />This article, by descriptive-analytical method, seeks to study the "Trump’s Grand strategy in the Middle East". the main hypothesis emphasis that “U.S strategy on Middle East in Donald Trump policy based on offshore balancing, proxy war and increasing chaos’’. <br /> <br />
تحلیل تاثیر نزاع های طایفه ای- قبیله ای بر توسعه نیافتگی روستایی (مطالعه موردی: استان کهگیلویه و بویراحمد دهستان بهمئی سرحدی شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناهمگنی در طوایف همواره از انسجام جامعه در سطوح مختلف می کاهد و موجب بروز نزاع های طایفه ای- قبیله ای می شود و در پی آن مشارکت و انسجام اجتماعی به حداقل خود می رسد که نمود آن در سطح محلی بسیار بالا می باشد. به ویژه ضعف در انسجام و مشارکت مردمی در جامعه روستایی از پویایی روستاها می کاهد و رشد و توسعه روستایی را با دشواری مواجه می سازد. براین اساس هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه نزاع های طایفه ای- قبیله ای و توسعه نیافتگی روستایی در استان کهگیلویه و بویراحمد می باشد. به همین منظور با روش شناسی کتابخانه ای و توصیفی- تحلیلی تعداد 300 نفر سرپرست خانوار از طریق نمونه گیری در 9 نقطه روستایی که بیشترین تعداد نزاع به عنوان جامعه آماری انتخاب گردید و پرسشنامه های تدوین شده از طریق شاخص های تحقیق تکمیل گردید. برای دستیابی به اهداف پژوهش، از روشهای آماری استفاده شده است. نتایج بدست آمده نشان داد که نزاع های طایفه ای- قبیله ای در محدوده مورد مطالعه همچنان یک چالش اساسی در فرایند توسعه یافتگی بشمار می رود. همچنین میان نزاع های طایفه ای- قبیله ای و توسعه نیافتگی روستایی ارتباط عمیقی وجود دارد. علاوه بر این در بین طوایف و روستاهای مختلف تفاوت معناداری به لحاظ سطح نزاع طایفه ای- قبیله ای و توسعه نیافتگی روستایی مشاهده شده است.