مطالب مرتبط با کلیدواژه

موازنه نامتقارن


۱.

منطقه گرایی جدید و الگوی امنیت سازی ترامپ در آسیای جنوب غربی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: منطقه گرایی جدید موازنه فراساحلی مؤلفه های هویتی موازنه نامتقارن مدیریت بحران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۴ تعداد دانلود : ۴۱۲
منطقه گرایی جدید در سند امنیت ملی دونالد ترامپ طراحی شده است. محور اصلی منطقه گرایی جدید امنیت سازی براساس الگوهای «منازعه نیابتی» شکل گرفته است. مفهوم «موازنه فراساحلی» محور اصلی سیاست امنیتی دونالد ترامپ در محیط منطقه ای است. در سند امنیت ملی دونالد ترامپ، خاورمیانه عربی و آسیای جنوب غربی در مقایسه با سایر حوزه های منطقه ای همانند نیمکره غربی، آسیای شرقی و اروپا از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. دونالد ترامپ همچنین توانسته است که زمینه برای افزایش همکاری های راهبردی امریکا با روسیه و چین را امکانپذیر سازد. در چنین فرایندی میزان همکاری های اقتصادی و راهبردی ایالات متحده با قدرت های بزرگ براساس الگوهای رقابتی و معادله قدرت هماهنگ می شود. پرسش اصلی مقاله به این موضوع اشاره دارد که: «منطقه گرایی جدید امریکا براساس چه نشانه هایی شکل گرفته و چه پیامد امنیتی در محیط منطقه ای و سیاست بین الملل بجا می گذارد؟» فرضیه مقاله به این موضوع اشاره دارد که: «منطقه-گرایی جدید امریکا در آسیا جنوب غربی و خاورمیانه عربی مبتنی بر موازنه فراساحلی بوده و این امر به گونه ای اجتناب ناپذیر منجر به تداوم منازعات نامتقارن و نیابتی در محیط امنیتی خاورمیانه خواهد شد.» در تنظیم این مقاله از رهیافت ساختار و هویت «باری بوزان» استفاده می شود. دونالد ترامپ تلاش دارد تا منطقه گرایی جدید را براساس مؤلفه های ساختاری سازماندهی کند. در چنین فرایندی زمینه برای افزایش همکاری های اقتصادی و راهبردی بین امریکا، روسیه و چین ایجاد می شود. محور اصلی تعارض امنیتی دونالد ترامپ را موضوعات و بازیگران منطقه ای و فروملی تشکیل می دهد.
۲.

تنهایی استراتژیک و سیاست های راهبردی ایران در غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایران غرب آس‍ی‍ا تنهایی استراتژیکی موازنه نامتقارن واقع گرایی تدافعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۶ تعداد دانلود : ۳۵۷
یکی از مسائل محوری در گستره پرتنش و بحرانی غرب آسیا، تأثیر پنداره و فرض تنهایی راهبردی بر اهداف، انگیزه ها، و راهبردهای منطقه ای نخبگان تصمیم ساز جمهوری اسلامی ایران است. پرسش اصلی پژوهش این است که «چرا جمهوری اسلامی ایران، دچار تنهایی راهبردی شد و برای برون رفت از این تنهایی از کدام دکترین ها بهره گرفته است؟» فرضیه پژوهش این است که «تغییر نظام از پهلوی به جمهوری اسلامی سبب شد که ایران ازیک سو، درعمل به جز سوریه، متحد دولتیِ قدرتمند و پایداری نداشته باشد و ازسوی دیگر، جبهه ای از متحدان درون منطقه ای و فرامنطقه ای، کشور را محاصره کنند. همین مسئله سبب شده است که اهداف و راهبردهای منطقه ای ایران بر این ایده استوار شود که راهکار مقابله با تصور تهدید ناشی از تنهایی راهبردی، بازدارندگی درون زا همراه با نقش آفرینی برون مرزی برای مقابله با منابع تهدید در خارج از جغرافیای سرزمینی است». یافته های پژوهش نشان می دهد، اهدافی مانند حمایت از جنبش های آزادی بخش، حائل سازی در برابر منابع تهدید، مقابله با آمریکا و موازنه با متحدان منطقه ای آمریکا، و راهبردهای برجسته ای مانند منع منطقه ای و ضددسترسی، نبرد نامتعارف زمینی و دریایی، بازدارندگی موشکی کلاسیک و نئوبالستیک گرایی،صنعت پهپاد، الگوی حزب الله و لبنانیزه کردن، اتحادسازی با کنشگران فرامنطقه ای، دیپلماسی مذهبی و فرهنگی، نشان دهنده تأثیرپذیری مستقیم از انگاره تهدیدآمیز تنهایی راهبردی است که برای برون رفت از این تنهایی و انزوای منطقه ای طرح شده اند. روش پژوهش در این مقاله، کیفی بوده و مراجعه به اسناد کتابخانه ای، مبنا قرار گرفته است. مسئله اصلی نیز با رویکرد تحلیلی تبیینی بررسی شده است.