فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۴٬۳۹۶ مورد.
منبع:
پژوهش های جغرافیای اقتصادی دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
80 - 94
حوزههای تخصصی:
تضعیف فعالیتهای اقتصادی سنتی در مناطق روستایی به ویژه اقتصاد مبتنی بر منابع طبیعی همچون کشاورزی، معادن و نظایر آن در طی چند دهه اخیر، جستجوی راهکارهای جدید برای تقویت پایه های اقتصادی و تنوع بخشی به فعالیتهای اقتصادی-اجتماعی در مناطق روستایی را ضرورت بیشتری بخشیده است. در این میان کارآفرینی گردشگری به عنوان یکی از ارکان اصلی توسعه اقتصادی و اجتماعی، نقش مهمی در بازسازی و بهبود فضاهای روستایی ایفا می کند. پژوهش حاضر به تحلیل اثرات کارآفرینی گردشگری و بازساخت فضاهای روستایی می پردازد.و به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر ماهیت و روش در زمره تحقیقات توصیفی- تحلیلی محسوب میشود. برای گردآوری دادهها از مطالعات کتابخانهای و میدانی استفاده گردید. قلمرو مکانی آن،11روستای هدف گردشگری ،شهرستان آوج است. جامعه آماری پژوهش 2546 خانوار روستایی ساکن در این روستاها می-باشند که نمونه گیری آنها بر اساس فرمول اصلاح شده کوکران برابر با 250 خانوار به دست آمد. ابزار اصلی پژوهش پرسشنامه بود که روایی آن از طریق آلفای کرونباخ بررسی شد (81/0=a ). تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده آزمون t تک نمونه ای، فریدمن و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد، کارآفرینی گردشگری به ترتیب در ابعاد کالبدی، اجتماعی- فرهنگی، زیست محیطی و اقتصادی مؤثر است. مهمترین گویه های مؤثر بر ابعاد کالبدی شامل استفاده از سبک های معماری و فناوری های جدید در بخش مسکن، افزایش رقابت برای تملک اراضی بکر و زیبا در دامنه ها و حاشیه رودخانه می باشد. علاوه بر این نتایج تحلیل مسیر نشان می دهد، شاخص اجتماعی- فرهنگی با مقدار بتای (0.293) بالاترین اثر را در کارآفرینی گردشگری داشته است.
پهنه بندی آسیب پذیری شبکه توزیع برق در برابر مخاطره طبیعی سیل (مورد مطالعه: حوضه بهدان، شهرستان بیرجند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
87 - 108
حوزههای تخصصی:
بر اساس گزارش شرکت توزیع برق استان خراسان جنوبی تقریباً تمامی روستاهای استان از نعمت برق و خدمات مرتبط برخوردارند. در این تحقیق با توجه به اینکه تراکم آبادی ها و همچنین مراکز صنعتی و خدماتی و به تبع آن شبکه توزیع برق در حوضه آبریز شاهرود بیرجند نسبت به سایر حوضه های استان بیشتر است از طرفی، با توجه به آسیب های وارد شده به دکل ها و تیرهای انتقال شبکه برق در سنوات گذشته، پهنه بندی آسیب پذیری شبکه توزیع برق در برابر مخاطره طبیعی در حوضه آبخیز بهدان به عنوان نمونه برای اجرای مدل و برآورد خسارت های احتمالی موردبررسی قرار گرفته شده است. برای انجام تحقیق حاضر در ابتدا نقشه پایه ها و شبکه 20 کیلوولت و سایر تأسیسات شرکت توزیع برق اخذ شد، با استفاده از نقشه های توپوگرافی و تطبیق آن با شبکه توزیع برق مسیل های تأثیرگذار مشخص شدند. با توجه به عدم وجود ایستگاه هیدرومتری در محدوده مطالعاتی، دبی سیلابی حوضه موردمطالعه با استفاده از روش تجربی-تحلیلی تعیین گردید. برای تعیین پهنه های سیلاب ابتدا با استفاده دستگاه DGPS پروفیل عرضی مسیل ها برداشت شد. با استفاده از دستگاه پهپاد فتوگرامتری اقدام به برداشت تصاویر و تهیه مدل ارتفاع رقومی شد. سپس مدل ارتفاع سیلاب 100 ساله در هر زیر حوضه با استفاده از نرم افزار Hec Ras تعیین و با استفاده از افزونه Hec Geo Ras پهنه سیلاب مشخص گردید. درنهایت تأسیسات مربوط به شرکت توزیع برق در معرض آسیب سیلاب و هزینه های احتمالی ناشی از سیل برای یک حوضه معرف محاسبه گردید.
پهنه بندی مخاطره ریزش سنگ در جاده خلخال به شاهرود با استفاده از الگوریتم پرسپترون چند لایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
1 - 26
حوزههای تخصصی:
ریزش سنگ یکی از پدیده هایی است که رخداد آن سبب ایجاد خسارات زیادی به ویژه در مناطق کوهستانی می شود؛ بنابراین ارزیابی نواحی مستعد رخداد ریزش سنگ در مناطق کوهستانی، امری ضروری است. هدف از این پژوهش، پهنه بندی مخاطره ریزش سنگ در جاده خلخال به شاهرود با استفاده از الگوریتم پرسپترون چند لایه است. برای شناسایی عوامل مهم در رخداد ریزش سنگ با توجه به مطالعات میدانی 8 عامل شناسایی شده که شامل ارتفاع، پوشش گیاهی، جهت شیب، فاصله از گسل، فاصله از جاده، زمین شناسی، کاربری اراضی و شیب است. تمامی لایه ها بعد از فرایند پیش پردازش ، وارد نرم افزار SPSS Modeler شده و مدل سازی با 9 نورون ورودی، 8 نورون میانه و 1 خروجی طراحی شده است. نتایج این پژوهش نشان داد در الگوریتم پرسپترون چند لایه، بیشترین ارزش وزنی را برای لایه زمین شناسی با مقدار 20/0 و برای لایه کاربری اراضی و فاصله از جاده به ترتیب مقدار 14/0 و 12/0 اختصاص داده است. به لحاظ پراکنش طبقات خطرپذیری، 98 درصد از طبقات خطرپذیری زیاد تا خیلی زیاد در بخش جنوبی منطقه گسترش دارد و بخش شمالی منطقه به لحاظ داشتن خطرپذیری در طبقه کم تا متوسط قرار گرفته است. همچنین در بخش اعتبار سنجی مدل، نتایج نشان داد که مقدار AUC در بخش آموزش عدد 9810/0 و در بخش تست شبکه عدد 9876/0 بوده است که این نیز نشان می دهد مدل در بخش آموزش و هم در بخش تست دارای اعتبار بالایی بوده و در رتبه عالی قرارگرفته است. درنهایت پیشنهاد می گردد در مطالعات آتی برای بررسی و ارزیابی ریزش سنگ و حرکات دامنه ای در این منطقه، از مدل های دیگر یادگیری ماشین استفاده شود.
شناسایی کانون های گرد و غبار و تحلیل عوامل مؤثر در وقوع آن بر مبنای داده های سنجش ازدوری (مطالعه موردی: جنوب غرب ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
386 - 405
حوزههای تخصصی:
گردوغبار ازجمله مخاطراتی است که تأثیر مستقیمی بر سلامت انسان و وضعیت زیست محیطی مناطق دارد. این مخاطره بخش زیادی از کشور ازجمله مناطق جنوب غربی آن را با تهدید مواجه کرده است. با توجه به اهمیت موضوع، هدف از این پژوهش شناسایی مناطق مستعد ایجاد کانون های گردوغبار در جنوب غرب کشور و تحلیل عوامل مؤثر در وقوع آن است. در این تحقیق از تصاویر گوگل ارث، تصاویر ماهواره MODIS، تصاویر ماهواره CHIRPS و همچنین مدل رقومی ارتفاعی 30 متر SRTM استفاده شده است. مهم ترین ابزارهای مورداستفاده در تحقیق، سامانه گوگل ارث انجین، گوگل ارث، نرم افزارهای ArcGIS و IDRISI بوده است. همچنین در این تحقیق از شاخص ها و مدل های مختلفی ازجمله شاخص AOD و مدل WLC استفاده شده است. این تحقیق در چند مرحله انجام شده است که در مرحله اول با استفاده از شاخص AOD، نقشه غلظت گردوغبار منطقه تهیه شده است. در مرحله دوم به تحلیل ارتباط غلظت گردوغبار منطقه با عوامل محیطی پرداخته شده است و در مرحله سوم نیز مناطق مستعد ایجاد کانون های گردوغبار شناسایی شده است. بر اساس نتایج حاصله، ضریب همبستگی بین میزان غلظت گردوغبار منطقه با پارامترهای NDVI، سرعت باد، بارش، دما و ارتفاع به ترتیب 63/0، 156/0، 557/0، 489/0 و 602/0 بوده است. ضریب غلظت گردوغبار در واحدهای تپه های ماسه ای، دشت، تپه ماهور و کوهستان به ترتیب وزن 71/0، 64/0، 47/0 و 23/0 به دست آمده است. همچنین بر اساس نتایج حاصله، بخش زیادی از منطقه موردمطالعه ازجمله مناطق شمال غربی شهر اهواز، مناطق شمالی شهر هویزه و مناطق حدفاصل شهرهای امیدیه تا اهواز پتانسیل زیادی جهت ایجاد کانون های گردوغبار دارد.
ارزیابی خطر لرزه ای منطقه بدخشان (شمال شرق افغانستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
133 - 150
حوزههای تخصصی:
منطقه بدخشان، در شمال شرق افغانستان دارای زمین شناسی پیچیده ای است. با استفاده از داده های کاتالوگ لرزه خیزی آسیای میانه با بروز رسانی (سال های 2011-1909) از سایت سازمان زمین شناسی آمریکا از سال 2011-2021 کاتالوگی تهیه گردید. با در نظر گرفتن آخرین زلزله با بزرگای 7.2 در سال 2015 ضرایب b به بیشترین مقدار 1.0 و a به مقدار 7.9 در سطح و عمق محاسبه گردید. افزایش مقادیر عددی a,b در نیمه مرکزی به طور کامل مشهود بوده است. نتایج حاکی از آن است روند حاضر، برخلاف راستای گسل اصلی شمال بدخشان (جهت شمالی- جنوبی) است. بیشترین فراوانی زلزله های ≥4 در عمق 70-150 کیلومتر، زلزله های ≥5 در عمق 300-150 کیلومتر و درنهایت زلزله های ≥6 در عمق 300-150 کیلومتر در راستای شرقی غربی رخ می دهد. این منطقه دقیقاً برخورد صفحه دالان پامیر به مرکز بدخشان می باشد. این مهم نشان می دهد در منتهی الیه دالان پامیر از شرق به غرب گسیختگی هایی در عمق های 0-150 کیلومتر در حال ایجاد شدن هستند. دو روند شرقی-غربی و شرقی- جنوبی مشهود است. در خصوص زمین لرزه های کم عمق مربوط به 50 کیلومتر بالایی پوسته، سازوکار غالب از نوع نرمال است که حکایت از کشش پوسته در این بخش دارد. جهت نیروی کششی با توجه به سازوکار ژرفی زمین لرزه ها، در امتداد شرقی-غربی است. همین مسئله، موضوع برخورد قاره ای و سپس فرورانش به سمت جنوب بدخشان را بیشتر تأیید می کند. نوآوری این پژوهش شناسایی روندهای لرزه ای است که در منطقه موردمطالعه به ندرت تحقیق شده است و کاربرد آن برای شناسایی نواحی پرخطر جهت ساخت وسازها می باشد.
الگوی سازگاری معیشت جوامع روستایی ایران در مواجه با تغییرات اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
263 - 291
حوزههای تخصصی:
امروزه معیشت روستائیان به شدت با تغییرات اقلیمی گره خورده است؛ به طوری که با افزایش این تغییرات وضعیت پایداری معیشتی آنان با بحران مواجه است. این مسئله نشان از چگونگی الگوی سازگاری این جوامع در برخورد با این تغییرات دارد؛ بنابراین، هدف پژوهش حاضر شناسایی الگوی سازگاری معیشت جوامع روستایی ایران در مواجه با تغییرات اقلیمی است. روش مطالعه در زمره مطالعات کاربردی است، که از نظر هدف توصیفی– تبیینی، در یک رویکرد کیفی و کمی صورت پذیرفته است. این تحقیق از روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند بوده، و برای گردآوری داده های ثانویه از روش اسنادی و داده های اولیه از روش میدانی (پرسشنامه کیو) استفاده شده. جامعه موردمطالعه شامل خبرگان است؛ پرسشنامه ها به صورت الکترونیکی، برای 20 نفر از کارشناسان (جامعه دانشگاهی) ارسال گردید. جهت تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده از روش تحلیل عاملی کیو استفاده شده. نتایج پژوهش حاکی از آن است که الگوی پایین به بالا به عنوان راهبرد محوری در سازگاری معیشتی جوامع روستایی در برابر تغییرات اقلیمی خواهد بود. از سویی دو عامل "سازگاری زیست محیطی" با امتیاز 34.37 و "سازگاری اجتماعی" با امتیاز 23.8 به عنوان مهم ترین راهبردها معیشتی برای جوامع روستایی ایران شناخته شدند که این الگوی سازگاری می تواند در قالب برنامه های اجرایی همچون: آموزش الگوی های رفتاری سازگار؛ ارتقاء پشتیبانی اجتماعی؛ شیوه های صرفه جویی در مصرف آب و اشتراک گذاری دانش بومی جوامع روستایی در مواجه با تغییرات اقلیمی محقق گردد. همچنین، برای پایداری معیشت روستائیان در مواجه با رویدادهای اقلیمی، نهادهای داخلی و خارجی می توانند با بهره گیری از ظرفیت های دانش بومی به سیاست های سازگاری دست پیدا کنند.
برآورد نرخ فرونشست دشت ایوانکی و تحلیل نقش فعالیت های انسانی در وقوع آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
35 - 55
حوزههای تخصصی:
فرونشست زمین مخاطره ای است که بسیاری از دشت های ایران ازجمله دشت ایوانکی در استان سمنان را دربرگرفته است. دشت ایوانکی تحت تأثیر وضعیت اقلیمی و توپوگرافی، پتانسیل بالایی از نظر وقوع مخاطره فرونشست دارد. با توجه به اهمیت موضوع، در این پژوهش به برآورد وضعیت فرونشست دشت ایوانکی و تحلیل عوامل مؤثر در وقوع آن پرداخته شده است. در این تحقیق از تصاویر راداری سنتینل 1، تصاویر ماهواره لندست و اطلاعات مربوط به چاه های پیزومتری منطقه به عنوان مهم ترین داده های تحقیق استفاده شده است. مهم ترین ابزارهای پژوهش، GMT ، ArcGIS ، ENVI و SPSS بوده است. با توجه به موضوع و اهداف مورد نظر، در این پژوهش ابتدا به ارزیابی وضعیت فرونشست منطقه در طی سال های 2016 تا 2022 و سپس به ارزیابی تأثیر افت منابع آب زیرزمینی و تغییرات کاربری اراضی در فرونشست رخ داده پرداخته شده است. بر اساس نتایج حاصله، محدوده مطالعاتی در طی دوره زمانی 6 ساله بین 28 تا 533 میلی متر فرونشست داشته که رقم قابل توجهی می باشد. آنالیز مکانی فرونشست رخ داده بیانگر این است که بیش ترین میزان فرونشست مربوط به مناطق جنوبی دشت ایوانکی بوده است که این مناطق نیز سالانه با افت سطح آب زیرزمینی حدود 2 متر مواجه شده است، بر این اساس، یکی از دلایل فرونشست رخ داده، افت منابع آب زیرزمینی بوده است. همچنین بر اساس نتایج حاصله، کاربری نواحی انسان ساخت و اراضی کشاورزی در طی سال های 1992 تا 2022 به ترتیب با 9/6 و 2/7 کیلومترمربع افزایش مواجه شده اند و با توجه به اینکه بیش ترین میزان فرونشست (بیش از 500 میلی متر) در محدوده این کاربری ها بوده است، بنابراین توسعه اراضی کشاورزی و نواحی انسان ساخت، عامل اصلی وقوع فرونشست منطقه بوده است.
پیش بینی خطرپذیری شهر خاش ناشی از مخاطره ی طوفان به روش گامبل و سری های جزئی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
339 - 366
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف پیش بینی خطرپذیری ناشی از بحرانِ طوفان جهت ضرورت توجه به مدیریت بحران شهر خاش انجام شده است. با در نظر داشتن سرعت آستانه ای طوفان به مقدار 15 متر بر ثانیه، گل طوفان های ماهانه، فصلی و سالانه شهر خاش با نرم افزار WRPLOT 8.0.2 ترسیم گردید. به روش گامبل و سری های جزئی به پیش بینی دوره های بازگشت طوفان 1 تا 100 ساله برای بازه زمانی ماهانه، فصلی و سالانه بر مبنای آخرین داده های ثبت شده (از سال 1365 تا 1397) پرداخته شد. نتایج تحلیلی با دو مدل فوق، نشان داد دوره های بازگشت طوفان به روش سری های جزئی با شدت بیشتر و به روش گامبل، با شدت کمتر پیش بینی شده است، در دوره بازگشت 100 ساله شدیدترین طوفان های ماهانه خاش به روش گامبل با شدت های 29 و 1/29 متر بر ثانیه بوده است؛ اما در روش سری های جزئی شدیدترین طوفان های ماهانه برای دوره بازگشت 100 ساله با شدت های 2/32، 7/31 و 4/30 متر بر ثانیه است. روش سری های جزئی به سبب پیش بینی های حد بالاتر، که در ایمنی سازه ها و کاهش خسارات جانی و مالی اهمیت دارد، روش مناسب تری نسبت به توزیع گامبل برای پیش بینی طوفان های خاش و برنامه ریزی جهت مدیریت بهینه بحران به نظر می رسد.
مدل سازی فرونشست زمین در دشت سلماس (آذربایجان غربی) با استفاده از ANFIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
48 - 73
حوزههای تخصصی:
دشت سلماس از محدوده های مهم کشاورزی شمال غرب کشور و استان آذربایجان غربی، محسوب می شود. این دشت در دهه های اخیر، به لحاظ برداشت بیش ازحد از آب های زیرزمینی دچار بحران شدید فرونشست زمین شده است. شناسایی مناطق مستعد فرونشست در محدوده دشت سلماس، از دیدگاه شناخت علت وقوع، مدیریت و کنترل پدیده فرونشست و همچنین جلوگیری از فرسایش خاک، از اهمیت زیادی برخوردار است. در این تحقیق، با هدف بررسی علل و ابعاد فرونشست زمین و همچنین پیش بینی مناطق مستعد به فرونشست، از مدل سیستم استنتاج عصبی فازی و برای رسیدن به هدف، از هفت عامل تأثیرگذار در پدیده فرونشست دشت (شامل: شیب زمین، ارتفاع، پوشش گیاهی، آب های زیرزمینی، فاصله از جاده، فاصله از رودخانه و فاصله از چاه های پیزومتری) استفاده شد. در روند تحقیق، اطلاعات جمع آوری شده به محیط ArcGis وارد و برای پیاده سازی مدل به نرم افزار متلب منتقل گردیدند و با استفاده از روشC-flodCV داده ها با دقت آموزش و اعتبار سنجی شدند. داده ها در چند تابع عضویت مختلف، شامل توابع عضویت ذوزنقه ای، مثلثی، گوسی، گوسی دو طرفه و تابع زنگوله ای مدل سازی شدند. نتایج بررسی ها نشان داد تابع عضویت ذوزنقه ای با ضریب همبستگی رگرسیون 0.86 و تابع عضویت گوسی با ضریب همبستگی رگرسیون 0.81 بهترین عملکرد را در شناسایی مناطق مستعد فرونشست دارند. با توجه به نتایج مطالعات در دشت سلماس، می توان گفت در طی سال های موردبررسی، مناطق شرقی و خروجی دشت با افت زیاد آب های زیرزمینی و متعاقب آن با پدیده فرونشست مواجه شده اند. همچنین بررسی های آماری نشان داد در بازه زمانی موردبررسی، آب های زیرزمینی در کل بیش از 18 متر افت سطح ایستابی داشته اند و این افت به طور متوسط در هر سال 1.23 متر گزارش شده است. در دو دهه گذشته، با محاسبه ضریب ذخیره یا تغذیه 0.03 درصدی و شرایط خشکی اقلیمی و افزایش سطح زیر کشت، این بحران در سال های اخیر به شدت تشدید شده است.
Analysis of the US-CHINA Trade War: China’S Diversion from the US towards Malaysia(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ویژه نامه
162 - 182
حوزههای تخصصی:
Malaysia has been a key trading partner with the US and China since its independence. However, the US's imposition of safeguard tariffs has triggered a trade conflict with China, indirectly impacting Malaysia's supply chains and global pricing. This paper aims to explore the implications of the US-China trade war on Malaysia, focusing on the resulting international trade tensions among the involved countries. Using a doctrinal-qualitative approach, the trade policies of these three nations are analysed. With China's investment in Malaysia growing under the Belt and Road Initiative (BRI), the potential for investment diversion from China is high. However, Malaysia faces strong competition from ASEAN countries for this investment relocation, necessitating proactive economic development measures. This paper suggests that Malaysia needs to anticipate the future of multilateral trade with the US and China to effectively navigate these challenges. By addressing these issues, Malaysia can better position itself in the evolving global trade landscape.
بررسی پیامدهای امنیت زیست محیطی بحران آب در حوضه های آبریز غرب استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال ۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۳
159 - 183
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی پیامدهای امنیت زیست محیطی بحران آب در حوضه های آبریز غرب استان فارس می باشد. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سوال می باشد که پیامدهای امنیت زیست محیطی بحران آب در حوضه های آبریز غرب استان فارس چه مواردی می باشند؟ بنابراین، به لحاظ هدف کاربردی-توسعه ای و به لحاظ نوع روش تحقیق، کمی با ماهیت توصیفی-تحلیلی می باشد. جامعه آماری تحقیق حاضر، 138 نفر از افراد کارشناس و نخبه در زمینه جغرافیای سیاسی و مدیریت منابع آب در سطح استان فارس بوده و حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان تعداد 102 نفر به صورت در دسترس در نظر گرفته شدند. داده های گردآوری شده بر اساس آزمون تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج یافته های مقاله نشان داد که مهم ترین پیامدهای امنیت زیست محیطی بحران آب در حوضه های آبریز غرب استان فارس در 4 عامل محیط زیست جانوری-گیاهی، محیط طبیعی، اقلیم و محیط زیست انسانی به ترتیب دسته بندی شدند که مهم ترین پیامدها شامل (تغییر مسیر مهاجرت های حیات وحش، از بین رفتن گونه های گیاهی، کاهش پرورش آبزیان در حوضه آبخیز، از بین رفتن گونه های جانوری) از عامل محیط زیست جانوری-گیاهی؛ (شور شدن آب، آل ودگی من ابع آب، شور شدن خاک، ب ین رف تن و خشک شدن چ اه ها و قنوات) از شاخص محیط طبیعی؛ (افزایش نواحی بیابانی، افزایش دما، افزایش وزش بادهای تند و گرم و تغییر اقلیم ناحیه ای) از شاخص اقلیم و (از بین رف تن زیرساخت ه ا و مساکن و از بین رفتن روستاها) از شاخص محیط زیست انسانی متأثر می شوند.
تحلیلی بر رقابت های جناحی در انتخابات دوره ششم تا یازدهم مجلس شورای اسلامی در استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال ۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۴
42 - 60
حوزههای تخصصی:
انتخابات، یکی از شاخصه های توسعه سیاسی و بیانگر نقش مردم در حکومت است. جغرافیای انتخابات نیز زیرمجموعه ای از جغرافیای سیاسی است که جنبه های جغرافیاییِ انتخابات را مورد بررسی قرار می دهد. هدف از انجام این پژوهش بررسی میزان نفوذ جناح های سیاسی در حوزه های انتخابیه استان تهران بوده و از این رو دو سوال اصلی مورد بررسی قرار گرفته است. 1- عملکرد دو جناح سیاسی اصلی کشور و نیز نمایندگان مستقل در هر یک از حوزه های انتخابیه استان تهران در طول دوره های ششم تا یازدهم انتخابات مجلس شورای اسلامی در کسب کرسی های مجلس چگونه بوده است؟ 2- جناح های سیاسی در کدام حوزه های انتخابیه استان تهران توانسته اند ثبات پیروزی داشته باشند ؟ پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با جمع آوری داده ها به صورت کتابخانه ای و اینترنتی و استفاده از ابزارهایی نظیر نقشه ها، جداول و نمودار ها نتایج ادوار ششم تا یازدهم انتخابات مجلس شورای اسلامی در شش حوزه انتخابیه استان تهران را مد نظر قرار داده است. نتایج پژوهش نشان می دهد با وجود برتری نسبی جناح اصول گرایی در استان تهران، هیچ یک از جناح های سیاسی ثباتِ پیروزی نداشتند و جهت گیری اکثریت حوزه های انتخابیه این استان، سیال بوده است. از سوی دیگر آمارهای پژوهش نشان می دهد با افزایش میزان مشارکت، اصلاح طلبان کرسی های بیشتری را در اختیار داشتند و از طرفی در دوره هایی که اصلاح طلبان کرسی های بیشتری در مجلس را به دست آورده اند، میزان مشارکت در دوره بعدی، کاهش یافته است.
تبیین اثرات فعالیت های خرد کشاورزی در توسعه اقتصادی سکونتگاههای روستایی شهرستان آستانه اشرفیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعالیت های خرد کشاورزی نوعی فعالیت جنبی است که با اندازه مزارع کوچک، مالکیت شخصی، تأمین نیازهای اساسی، درآمد و اشتغال پایدار، هزینه پایین، عرضه محلی و خرد ناحیه ای، در کنار فعالیت اصلی کشت برنج انجام می شود. هدف پژوهش حاضر تعیین اثرات فعالیت های خرد کشاورزی در توسعه اقتصادی روستاهای شهرستان آستانه اشرفیه است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و اطلاعات مورد نیاز از طریق منابع اسنادی و مطالعات میدانی بدست آمده است. جامعه آماری بهره برداران 16 روستای دارای بیشترین (30 هکتار و بیشتر) سطح زیرکشت در دو بخش مرکزی و کیاشهر شهرستان آستانه اشرفیه بوده است. بنابراین تعداد 350 نفر از افراد فعال در حوزه این فعالیت به عنوان نمونه آماری به روش نمونه گیری تصادفی- سهمیه ای انتخاب شدند. یافته ها نشان داد اثرات حاصل از انجام فعالیت های خرد کشاورزی در توسعه اقتصادی روستاهای نمونه در حد زیاد، به طوری که میانگین وزنی آن در شاخص رفاه اقتصادی 4/00، امنیت اقتصادی 4/01 و کیفیت اشتغال 4/03 بوده است. بین فعالیت های خرد کشاورزی با افزایش درآمد 315/0 و با اشتغال 293/0 رابطه وجود دارد که با سطح اطمینان 99% و خطای 0/01 معنی دار بوده و اثرات فعالیت های خرد کشاورزی در توسعه اقتصادی روستاهای بهره بردار به عنوان یک فعالیت جنبی، قابل توجه است. اعطای تسهیلات بانکی کم بهره، احداث بازارچه های محلی، تشکیل زنجیره ارزش، احداث صنایع تبدیلی و تکمیلی از راهکارهای عملی برای توسعه فعالیت های خرد کشاورزی است.
ارزیابی قدرت و جایگاه سازمان مدیریت گردشگری کلان شهر تهران از منظر مدیریتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
77 - 99
حوزههای تخصصی:
امروزه تمامی مقصدهای گردشگری برای جذب گردشگر رقابت می کنند. سازمان مدیریت گردشگری به کمک این مقصدها می آید تا ظرفیت های جذب گردشگر را با ارتقای برنامه ریزی هماهنگ و مدبرانه عناصر تشکیل دهنده مقصد توسعه دهد. کلان شهر تهران، بزرگ ترین مقصد گردشگری ایران، فاقد سازمان گردشگری است. ازاین رو، این پژوهش به دنبال ارزیابی قدرت و جایگاه سازمان مدیریت گردشگری کلان شهر تهران در بهبود عوامل مدیریتی است. روش پژوهش از نوع کمّی است و ابزار گردآوری داده و اطلاعات پرسش نامه است. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شده و نمونه شامل 21 نفر از خبرگان (دانشگاهیان، مدیران و کارشناسان) مرتبط با مدیریت گردشگری است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از نسخه 4 نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که بین عناصر مدیریت مقصد گردشگری و توسعه گردشگری ارتباط معناداری وجود دارد؛ همچنین، چهار عامل اصلی سازمان دهی با بار عاملی 927/0، هدایت با 725/0، برنامه ریزی با 724/0 و کنترل با 485/0 به ترتیب بیشترین اثرگذاری را بر مدیریت مقاصد گردشگری دارند. این پژوهش، با سنجش عوامل کلیدی تأثیرگذار در موفقیت مدیریت مقاصد گردشگری، کمک نظری شایان توجهی به ادبیات مدیریت گردشگری می کند. علاوه بر این، این پژوهش راهبردهای عملی برای مناطق شهری دارد که می توان با تقویت نقش و جایگاه سازمان های توسعه گردشگری از طریق تفویض اختیارات بیشتر اجرایی کرد.
نووپلیتیک ؛ پارادایمی نو در ژئوپلیتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۷۵)
229 - 269
حوزههای تخصصی:
در دهه پایانی قرن بیستم و با پایان دوره جنگ سرد، جهان شاهد تغییرات شگرفی در نقشه جغرافیای سیاسی خود بوده است؛ که زمینه ساز رقابت های ژئواستراتژیکی نوینی شد. تغییر اول، نگرانی های سیاسی ناشی از پویایی های نظامی بود؛ بطوری که حرکت جهان به سوی یک نظام بی قاعده، چندقطبی با شکل گیری موازنه قدرت و امکان تسلط نظامی ابرقدرت های بزرگ در مناطق کلیدی فر ارسید. تغییر دوم، عمدتاً اقتصادی بود؛ یعنی رشد عظیم سیستم های بازار آزاد در تجارت جهانی و شبکه های درهم پیچیده سرمایه گذاری. در این راستا، سومین تغییر در حال ظهور عبارتست از گسترش انقلاب اطلاعاتی با پیامدهایی از نوع قدرتِ دانش، که در بازیگران غیردولتی نفوذ کرده و منجر به همبستگی جهانی و ایجاد محصول جدیدی برای نظم جهانی شده است. به همین دلیل، گروهی از نظریه پردازان و استراتژیست ها آن را به عنوان مروری بر تغییر پارادایم می پندارند، اما اکثریت آن را با هریک از پارادایم های مهم رئال پلیتیک و ناسیونالیسم مرتبط می سازند.
در این راستا، تعامل میان دانش و قدرت، اصول بسیار ساده ژئوپلیتیک را که اغلب توسط رئال پالیتیک یا سیاست واقع گرایانه فراموش شده است، اصلاح می کند. ژئوپلیتیک نوعی چشم انداز پانوپتیک از قدرت/دانش است که بدنبال ارزیابی موقعیت قطب های قدرت جهان برای کمک به تمرین کشورداری توسط قدرت های بزرگ تعریف می شود. گاه نیز آن را گفتگو درباره سیاست جهانی با تاکید خاص بر رقابت دولتی و ابعاد جغرافیایی قدرت می دانند. از این رو، تعریف و چیستی قدرت و دانش و اعمال آن در ژئوپلیتیک اهمیت به سزایی می یابد. بنابراین، در حالی که ساختارها و حتی پویایی نظم جهانی بشدت در حال تغییر هستند، در مباحث ژئوپلیتیکی پارادایم های جدیدی به ویژه در حوزه غیردولتی مشتمل بر بازیگران جامعه مدنی درحال ظهور می باشند که اصطلاحاً به آن «نووپلیتیک» می گویند. «نووپلیتیک» رویکردی نسبت به حکومت داری است که بوسیله سازمان های غیردولتی به عنوان بازیگران دولتی انجام می شود، و بر نقش قدرت نرم در ابراز ایده ها، ارزش ها، هنجارها و اخلاق از طریق تمام رسانه ها تأکید می کند. این باعث متمایز شدن آن از سیاست واقع گرایانه، که بر ابعاد سخت و مادی قدرت و بر دولت ها به عنوان تعیین کننده های نظم جهانی تاکید دارد، می شود.
نوشتار حاضر با روش توصیفی تحلیلی درصدد پاسخ به این پرسش اصلی است: ماهیت استراتژی دانش چگونه به شکل دهی پارادایم نوینی به نام نووپلیتیک با بازیگران جامعه مدنی منجر شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد، درهم تنیدگی سه مفهوم کلیدی نووسفر، قدرت نرم و قدرت هوشمند در عصر اطلاعات و تکنولوژی های نوین منجر به شکل گیری پارادایم جدیدی به نام نووپلیتیک شده است. ساخت این نووپلیتیک ها، منطبق با شرایط قرن 21 و وابسته به ماهیت استراتژی دانش/قدرت خواهد بود. زیرا در جهان کنونی، دانش به سرعت در حال تبدیل به منبع قوی تری از قدرت و استراتژی ها می شود، تا آنجا که سیاست واقع گرایانه و فضای بین المللی نمی تواند آن را جذب کند.
بررسی اثر نسبی متغیرهای هواشناسی بر تبخیر-تعرّق پتانسیل گیاه مرجع در نواحی البرز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه تبخیر- تعرّق پتانسیل گیاه مرجع (ET0) با روش پنمن- مانتیث (فائو 56) برای پنج ایستگاه منتخب در دامنه های جنوبی کوه البرز محاسبه شد.ابتدا روند تغییرات ET0 سالانه ایستگاه ها با آزمون ناپارامتری من-کندال تحلیل گردید وسپس تجزیه به عامل ها برای تعیین اثر نسبی متغیرهای اقلیمی روی ET0 هر ایستگاه انجام شد. از ماتریس همبستگی هفت متغیر اقلیمی به عنوان ماتریس مشابهت استفاده شد. برای هر ایستگاه دو عامل اول انتخاب و ضرایب عامل ها محاسبه شد. نتایج نشان داد که کمترین مقدار ET0 سالانه در ایستگاه اردبیل (800 تا 1100 میلیمتر) و بیشترین آن درایستگاه سبزوار (1200 تا 1700 میلیمتر) بود. می باشد. بیشترین آماره Z در ET0 سالانه ایستگاه تهران برابر با 46/4 بود. ایستگاه قزوین با داشتن آمارهZ معادل با 24/4 در ردیف دوم قرار داشت. شیب خط روند ET0در همه ایستگاه ها (به جز زنجان) صعودی و تند ترین آن ها متعلق به ایستگاه های سمنان و تهران به ترتیب با شیب های 31/5 و 27/5 بود. تجزیه به عامل ها نشان داد که دو مولفه نخست واریانسی در اغلب ایستگاه ها واریانس قابل توجهی از داده ها را در بر دارد. درایستگاه تهران 65/86 درصد واریانس با دو عامل نخست توجیه می شود. بیشترین ضریب عامل اول در همه ایستگاه ها (به جز سمنان) حداکثر درجه حرارت هوا، و بیشترین ضریب عامل دوم، سرعت باد در ارتفاع ده متری است. براساس ضریب عامل اول، در اکثر ایستگاه ها، متغیرهای مهم تاثیر گذار روی ET0 شامل حداکثر درجه حرارت هوا، حداقل درجه حرارت هوا و ساعات آفتابی می باشند. براساس ضریب عامل دوم، سرعت باد مهم ترین متغیر موثر بر ET0در اکثر ایستگاه ها بوده است.
تاثیر رویدادها و روندهای بین المللی و منطقه ای بر افزایش بازیگری و خواست کُردها در عراق (1991- 2017)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
57 - 81
حوزههای تخصصی:
در یکصدسال گذشته کُردها بویژه در عراق در برهه های مختلفی در تلاش برای تجدیدنظر در مناسبات ساختاری و حتی مرزی منطقه بوده اند؛ در این بین روندها و رویدادهای بین المللی و منطقه ای طی سه دهه ی اخیر تاثیر بیشتری بر سرنوشت آنها داشته است. مقاله حاضر که داده های آن از منابع کتابخانه ای و برخط و نیز مصاحبه با مسئولان و متخصصین گردآوری و با روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از نظریه مجموعه امنیت منطقه ای به رشته تحریر درآمده، بدنبال یافتن پاسخ این سوال است که رویدادها و روندهای بین المللی منطقه ای در سه دهه ی اخیر چه تاثیری بر وضعیت کُردها در عراق داشته اند؟ فرضیه مقاله تاکید دارد مجموعه تحولات از جمله پایان نظم دوقطبی (1991) و شروع منطقه گرایی از یکسو و تحولات و رویدادهایی نظیر ایجاد منطقه نیمه خودمختار (1991)، حمله آمریکا به عراق (2003)، وقوع بهار عربی (2011) و ظهور داعش (2014) باعث افزایش قدرت بازیگری و نیز خواست کُردها در جهت ارتقای سطح دولت شان از «فدرال-محلی» به «مستقل-ملی» در سال 2017 شده است.
ضد شکنندگی، چارچوبی جدید برای مدیریت سیستم اکولوژیکی اجتماعی آب های زیرزمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۹
61 - 74
حوزههای تخصصی:
مدیریت آب زیرزمینی برای پایداری خدمات آب از اهمیت بالایی برخوردار است. روش های بسیاری برای مدیریت آب های زیرزمینی استفاده شده است. تاکنون هیچ مطالعه ای در مورد ضد شکنندگی سیستم اجتماعی-اکولوژیکی (SES) آب های زیرزمینی انجام نشده است. ضد شکنندگی سیستم به فرآیندی اطلاق می شود که سیستم از پویایی ها و رویدادهای داخلی و خارجی خوشش می آید زیرا از اختلالات بهره می برد و خدمات خود را بهبود می بخشد. بنابراین هدف پژوهش حاضر ارائه یک چارچوب مفهومی برای مدیریت اجتماعی-اکولوژیکی آب های زیرزمینی است. روش تحقیق بدین شرح است: ابتدا سیستم اجتماعی اکولوژیکی حفاظت از آبهای زیرزمینی و شکنندگی بر اساس اصول موجود تعریف شد. سپس دو مدل ضد شکنندگی و بوم شناسی اجتماعی طالب با استفاده از مفهوم انتقال به هم ارتباط داده شدند. نتایج بحث در مورد رابطه بین دو مدل، نقاط ضعف مرتبط با عدم افشای دقیق افزونگی ضد شکنندگی آب های زیرزمینی را در برابر اختلالات برجسته کرد. در نهایت، یک مدل سازگار اجتماعی-اکولوژیکی ضدشکننده با یک هدف، سه گونه و سه مرحله در سیستم آب زیرزمینی ساخته شد. هدف شامل: حذف اثرات منفی اختلالات و خطرات در سیستم آب زیرزمینی، از جمله روش ها. مراحل انتقال انرژی، انتقال عملکرد و طراحی عنصر شامل: (1) تعیین اثرات اختلال به جای خود اختلال و خطرات، (2) تدوین خط مشی انتقال، و (3) اجرای خط مشی. این مقاله نه تنها ادبیات مدیریت آب های زیرزمینی را گسترش می دهد، بلکه چارچوب مناسبی را برای سیاست گذاران و مدیران آب فراهم می کند و می تواند در برنامه ریزی و مدیریت آب های زیرزمینی مفید باشد.
بررسی غلظت عناصر سنگین موجود در گردوغبار و ارزیابی ریسک سلامت انسانی (مطالعه موردی: شهرستان بیرجند، استان خراسان جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۹
93 - 108
حوزههای تخصصی:
گردوغبار شهری یکی از شاخص های آلودگی به فلزات سنگین در محیط زندگی است. حضور فلزات سنگین در خاک های آلوده چالشی برای محیط زیست محسوب می شود و با ورود به بدن موجودات زنده، می تواند عوارض جبران ناپذیری ایجاد کند؛ بنابراین شناخت مواد آلاینده و چگونگی انتقال، عملکرد و دسترس پذیری آن ها از اهمیت بالایی برخوردار بوده و تأثیرات آن ها بر سلامت انسان و دیگر جانداران به وضوح قابل توجه است. لذا مطالعه حاضر به منظور بررسی تأثیر فلزات سنگین (شامل سرب (Pb)، روی (Zn)، کروم (Cr) و آرسنیک (As)) در گردوغبار شهر بیرجند بر سلامت شهروندان انجام شده است. برای دستیابی به این هدف، 50 نمونه گردوغبار از مرکز شهر بیرجند جمع آوری شدند و با استفاده از روش طیف سنجی جفت شده پلاسمای القایی (ICP-OES) تحلیل شدند. با توجه به نتایج تحقیق میانگین غلظت فلزات مورد مطالعه به ترتیب Pb (93/16)، Zn (55/5)، Cr (04/1) و As (11/6) µg/m³ برآورد گردید. بر اساس میانگین مقادیر RI، فلزات کروم و روی دارای پتانسیل ریسک اکولوژیکی کم هستند و سرب ریسک متوسط و آرسنیک دارای پتانسیل ریسک اکولوژیکی زیاد است. خطر غیر سرطان زایی فلزات سنگین در شهر بیرجند بدون ریسک است؛ اما خطر غیر سرطان زایی برای دو عنصر کروم و آرسنیک برای کودکان بیشتر از بزرگ سالان است. مقادیر CR در کودکان بیشتر از بزرگ سالان است. این مقدار در کودکان برای کروم (4-10×58 /5)، آرسنیک (5-10×98 /5) و سرب (6-10×09 /9) و در بزرگ سالان کروم (4-10×18 /1) و آرسنیک (5-10×27 /1) می باشد که بیشتر از 6-10×1 می باشد. خطرپذیری سرطان برای کودکان تحت شرایط کنترل و نظارت وجود دارد؛ اما ریسک سرطان ناشی از این فلز در گردوغبار برای بزرگ سالان می تواند نادیده گرفته شود.
واکاوی پیوند میان ضخامت جو با شمار روزهای برف پوشان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۱
85 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش واکاوی ارتباط و پیوند میان تغییرات ضخامت جو با شمار روزهای برف پوشان در ایران است. برای این منظور داده های مقادیر ارتفاع ژئوپتانسیل ترازهای 850، 700، 600 و 500 هکتوپاسکال از پایگاه (ECMWF) به صورت روزانه و در تفکیک مکانی 25/0 × 25/0 درجه ی طول و عرض جغرافیایی برای بازه ی زمانی 1399-1379 دریافت گردید. مقادیر ضخامت جو متغیّری است که نماینده ی دمای لایه ی هواست و هرچه مقادیر ضخامت جو کم تر باشد نشان دهنده ی این مسئله است که دمای لایه ی هوا نیز سردتر است و هرچه مقادیر ضخامت جو نیز بیشتر باشد دمای لایه ی هوا نیز گرم تر است. همچنین داده های پوشش برف سنجنده ی مودیس تررا و مودیس آکوا به صورت روزانه برای دوره ی زمانی 1399-1379 و در تفکیک مکانی500 × 500 متر از تارنمای ناسا برداشت شد. با توجه به عدم تفکیکِ مکانیِ یکسان داده های ضخامت جو و پوشش برف به کمک عملیات های برنامه نویسی و روش نزدیک ترین همسایه، تفکیک مکانی داده های پوشش برف به 25/0 × 25/0 درجه ی طول و عرض جغرافیایی تبدیل شد. یافته ها نشان می دهد بیشترین مقادیر ضریب همبستگی در فصل زمستان قابل مشاهده است، به گونه ای که در بخش های زیادی از ارتفاعات در ایران مقادیر ضریب همبستگی معنادار به کم تر از 7/0- نیز می رسد و گویای این مسئله است که هرچه مقادیر ضخامت جو کمتر باشد شمار روزهای برف پوشان نیز بیشتر خواهد بود. همچنین در فصول بهار و پاییز شمار یاخته هایی که دارای همبستگی معنادار هستند نسبت به فصل زمستان کمتر است که این مسئله به سبب کمتر بودن تعداد روزهای برف پوشان در مقایسه با فصل زمستان است. با توجه به افزایش مقادیر ضخامت جو طی سال های گذشته در نیم کره ی شمالی و ایران که به نوعی بازتاب دهنده ی افزایش دما در لایه های جو است، این مسئله می تواند برای پایداری انباره های برفی به ویژه در ارتفاعات تهدیدی جدی به حساب آید.