فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۴٬۲۲۷ مورد.
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
158 - 190
حوزههای تخصصی:
The Persian Gulf has long been a major geopolitical target of debate between Iran and Saudi Arabia, whose relations exert the greatest degree of influence over geopolitical affairs and proceedings of this region. In the course of the past decade, these long-standing relations sustained various political blemishes and tensions, the aftermath of which ushered in the withering of the region. Yet, current shifts in the status of Iran/Arabia relations bespeak of eases in such tensions, which in practical terms can significantly change the geopolitics of the Persian Gulf, promising improvements in the economics, security, and military standing of this region. In this light, the present study proceeds with an analysis of the key factors and influential drivers affecting the prospective geopolitics of the Persian Gulf, with an emphasis on relations between the two countries thereof. In terms of methodology, this study is an applied research employing data obtained via interviews with experts of the field. As evident from the findings, the most influential parameters affecting the geopolitics of the Persian Gulf include factors of trans-regional partners, authoritative powers, joint markets, maritime cooperation, oil and gas trades, arms races, intra-regional conflicts, currency relations, transit of goods and interventions by China. Taking into account such factors allows for a geopolitical convergence in the region.This future study regarding the sources of tension and regional opportunities in the Persian Gulf, particularly from the perspective of constructive strategies in the relations between Iran and Saudi Arabia, benefits from the use of innovative research techniques..
ارزیابی عوامل موثر در حساسیت پذیری فرسایش گالی با استفاده از مدلهای دمپسترشیفر و آنتروپی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
۱۵۹-۱۳۷
حوزههای تخصصی:
فرسایش گالی یکی از اشکال پیشرفته فرسایش خاک است که تحلیل و شناسایی آن در جهت حفاظت خاک ضرورت دارد. هدف این تحقیق تعیین آستانه عوامل موثر در فرسایش گالی می باشد بنابراین براساس سوابق تحقیقات دیگران عوامل تاثیر گذار بر فرسایش گالی انتخاب شدند. جهت دستیابی به هدف تحقیق از دو مدل معروف دمپستر شیفر و مدل آنتروپی استفاده شده است. جهت تعیین مهم ترین متغیرها از آزمون جک نایف و برای مشخص نمودن قدرت پیش بینی مدلها از منحنی ROC استفاده شد. با استفاده از تصاویر گوگل ارث و همچنین بازدیدهای میدانی 331 نقطه گالی شناسایی، ثبت و نقشه پراکنش گالی تهیه شد. داده های مکانی پراکنش فرسایش گالی در قالب دو دسته تصادفی آموزشی (70 درصد) و آزمایشی (30 درصد) تقسیم شدند. نتایج خروجی لایه ها، وزن دهی و کلاس بندی و تلفیق در دو مدل دمپستر شیفر و آنتروپی، استخراج نقشه پهنه بندی حساسیت فرسایش پذیری گالی و آستانه حساسیت فرسایش پذیری گالی برای هر عامل می باشد. بر اساس آزمون جک نایف به ترتیب متغیرهای شاخص کاربری اراضی 33درصد، شاخص تراکم آبراهه 17درصد، لیتولوژی 13درصد، اقلیم 10درصد، بارش 5 درصد شاخص پوشش گیاهی 4 درصد و شاخص ارتفاع 2 درصد که در مجموع 84 درصد می باشند، بیشترین تأثیر را در فرسایش خندقی داشتند. سطح زیر منحنی مشخصه عملکرد سیستم ROC و مساحت سطح زیر نمودار AUC مدل دمپستر شیفر با ضریب تبیین 934/0 و مدل حداکثر آنتروپی با ضریب تبیین 936/0 موفقیت هر دو مدل را نشان می دهد. نتایج علمی تحقیق قابل ترویج و آموزش می باشد و از لحاظ کاربردی دستگاه اجرایی ذی ربط جهت کنترل فرسایش گالی می تواند تمهیدات لازم را با استفاده از نتایج این تحقیق بکار گیرد.
آمایش بنیادین؛ تحلیل گفتمانی تمایزات، تفاوت و تشابهات آن با آمایش متعارف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جلب مشارکت نخبگانی برای گفتمان آمایشی از جمله موضوعاتی است که می تواند به هم اندیشی تخصصی برای ارائه یک الگوی مشارکتی از یک سو و تبیین مدل آمایشی مناسب برای کشور از سوی دیگر منجر شود. در همین زمینه آمایش بنیادین در برابر آمایش متعارف از جمله چارچوب ها و مفاهیمی است که همواره نیازمند تحلیل گفتمانی است تا به یک الگوی نهایی تکامل پیدا کند. هدف از نوشتار حاضر نیز طرح مباحثی است که از طریق آن بستر هم اندیشی و تحلیل گفتمانی در مورد تمایزات، تفاوت ها و تشابهات آمایش بنیادین در مقابل آمایش متعارف فراهم شود. به نظر می رسد در این تحلیل گفتمانی علاوه بر تبیین ابعاد مختلف آمایش بنیادین بتوان در جهت هرچه پربارتر کردن آن گام برداشت. در این مقاله ابتدا ابعاد مختلف آمایش بنیادین بررسی شده است و با تبیین ویژگی های مختلف آن سعی شده با بیان مهم ترین وجه تمایز، تفاوت و تشابه آن با آمایش متعارف تحلیل شود. از مهم ترین وجه تمایز رویکرد آمایش بنیادین می توان به حاکمیت ارزش های اسلامی و به ویژه نگاه به انسان است که می تواند سایر مولفه های آمایشی از جمله فعالیت، محیط انسانی، محیط طبیعی و در کل فضای جغرافیای را تحت تاثیر قرار دهد. از مهم ترین وجه تفاوت آمایش بنیادین نیز همین رویکرد یعنی نگاه انسانی به آمایش بنیادین در برابر نگاه آمایش متعارف است. در عین حال در جنبه های زیادی دو رویکرد آمایش بنیادین و آمایش متعارف دارای وجه تشابه های زیادی هستند که می تواند برای نهایی کردن آمایش بنیادین مورد استناد قرار گیرد.
عوامل مؤثر بر رفتار سازگاری کشاورزان استان کرمانشاه تحت شرایط کم آبی: نقش ادراک خطر و خودکارآمدی در نظریه رفتار برنامه ریزی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
292 - 315
حوزههای تخصصی:
کمبود آب یکی از مخاطرات بخش کشاورزی به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک است و پیش بینی می شود وضعیت آن در آینده بدتر شود. به منظور به حداقل رساندن پیامدها و اثرات ناشی از کمبود آب بر بخش کشاورزی، کشورهای کم آب همچون ایران باید راهبردهای سازگاری مؤثری را برای مدیریت منابع آب با هدف کاهش خطر اتخاذ کنند. این امر مستلزم بررسی عوامل اثرگذار بر رفتارها و قصد سازگاری کنشگران بخش کشاورزی است؛ بنابراین تحقیق حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر رفتار سازگاری با کم آبی در بین کشاورزان استان کرمانشاه با استفاده از نظریه گسترش یافته رفتار برنامه ریزی شده و افزودن دو متغیر ادراک خطر و خودکارآمدی به نظریه، به روش پیمایش انجام شد. جامعه ی آماری این پژوهش، کشاورزان گندم کار آبی استان کرمانشاه به تعداد 32753 نفر بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای با انتساب متناسب و بر اساس جدول کرجسی و مورگان نمونه ای 380 نفری از آن ها برای تحقیق انتخاب شدند. گردآوری اطلاعات در این پژوهش از طریق پرسشنامه ای محقق ساخته انجام گرفت. جهت بررسی روایی ابزار پژوهش از روایی صوری و سازه استفاده گردید. همچنین پایایی ابزار تحقیق از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (848/0- 895/0) و پایایی ترکیبی برای متغیرهای تحقیق مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 انجام شد. نتایج نشان داد، سه سازه اصلی نظریه رفتار برنامه ریزی شده شامل نگرش، هنجار ذهنی و کنترل رفتاری درک شده بر قصد رفتاری به صورت مثبت و معنی داری اثرگذار بودند. از طرف دیگر، متغیر کنترل رفتاری درک شده بر رفتار سازگاری اثرگذار بود. همچنین در نظریه رفتار برنامه ریزی شده 56 درصد از واریانس قصد رفتاری و 53 درصد از رفتار سازگاری با کم آبی تبیین شد و با اضافه شدن متغیر های ادراک خطر و خودکارآمدی به نظریه رفتار برنامه ریزی شده، درصد تبیین قصد رفتاری و رفتار سازگاری به ترتیب به 58 و 62 درصد افزایش یافت.
سنجش جدایی گزینی فضایی-اقتصادی و ارتباط آن با ساختار فضایی شهر (مطالعه موردی: کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه ناحیه ای سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
293 - 320
حوزههای تخصصی:
یکی از زمینه های بروز پدیده جدایی گزینی در سطح شهرها، تمایزهای اقتصادی است که در اثر تخصیص ناعادلانه منابع، فرصت ها و خدمات شکل می گیرد. جدایی گزینی شهری، مانعی بزرگ برای تحقق شهری فراگیر، منسجم و یک پارچه است. پیامدهای مرتبط با جدایی گزینی فضایی نه تنها متوجه خانواده های ضعیف می شود؛ بلکه همه شهروندان و ساختار فضایی شهرها را تحت تأثیر قرار خواهد داد. ازاین رو، مطالعه ارتباط بین جدایی گزینی و ساختار فضایی شهر از اقداماتی است که باعث دستیابی به مدیریت شهری کارآمد و حکم روایی مطلوب شهری می شود. بنابراین، هدف اصلی این پژوهش، سنجش جدایی گزینی فضایی-اقتصادی کلان شهر تهران است. پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش، توصیفی–تحلیلی است. نتایج پژوهش حاکی از شکل گیری الگوی متمرکز ساختار فضایی و جداشدگی متوسط تا شدید برخورداری از شاخص های اقتصادی در مناطق شهر تهران است، به نحوی که میزان Z-Score توزیع فضایی شاخص ها بیشتر از مقدار 1.65 و میزان آنتروپی و جداشدگی فضایی شاخص ها اغلب بیشتر از 0.6 است. همچنین، نتایج نشان می دهد که بیشترین میزان ضریب رگرسیونی بین آنتروپی جمعیت و توزیع فضایی شاخص های اقتصادی مربوط به مناطق شمالی و مرکزی شهر تهران و کمترین میزان این ضریب مربوط به مناطق جنوب شرقی و جنوب شهر است و بین توزیع فضایی جمعیت و شاخص های اقتصادی در کلان شهر تهران روندی شمالی–جنوبی و شرقی–غربی برقرار است که باعث نوعی جدایی گزینی فضایی و تمرکزگرایی در دو محور مرکزی و شمالی شهر شده است. ازاین رو، ارزیابی روند جدایی گزینی فضایی-اقتصادی کلان شهر تهران طی سال های آتی و شناسایی سایر عوامل زمینه ای دیگر که به نوعی نقش به سزایی در جدایی گزینی اقتصادی این شهر دارند، به عنوان راهبردهای کلیدی تبیین و تحلیل جدایی گزینی فضایی کلان شهر تهران مطرح می شوند.
Is Iran's Approach to Missile Technology a Deterrent Mechanism or a Severe Threat to Regional and Supra-Regional Security?(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
1 - 19
حوزههای تخصصی:
Maintaining security, dealing with threats, and having military power to realize these things are the main concerns of countries that have security concerns. Therefore, strengthening internal power and improving the level of defense is one of the basic priorities of the government's policies. As a country with geostrategic, geopolitical and geoeconomic positions, Iran is facing important security challenges at the national, regional, and transnational levels, especially after the Islamic Revolution of 1979. The country has been at the heart of US political considerations due to Iran's political approach as a regional power in the Middle East. Iran has continuously faced serious challenges, especially from the US and Israel, and as a result, it has paid special attention to preventing possible threats from overcoming the dangers. For the national security of the country, Iranian policy makers have identified threats to national security and are trying to take measures to avoid risks. The development of military technology is defined as a key deterrent mechanism against security threats.This article analyzes the impact of the evolution of missile technology on Iran's defense-security strategy. The descriptive and analytical method is used in this article and the geopolitical and geostrategic threats against Iran are discussed. Next, Iran's defense strategy and defense policy are analyzed, then defense diplomacy and deterrence strategy are examined. The main purpose of the article is to explain Iran's goals in developing missile technology. This technology aims to create a deterrent mechanism against threats to regional and extra-regional security.
بررسی تغییر اقلیم و دگرگونی مؤلفه های طبیعی با تأکید بر سیلاب (مطالعه موردی: حوضه آبخیز گرگانرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
184 - 213
حوزههای تخصصی:
تغییر در الگوهای استفاده از اراضی، تخریب جنگل ها، سیستم ناکارآمد مدیریت سد ها و رودخانه ها باعث افزایش درصد آسیب پذیری سیل و سیلاب می شود. روش پژوهش حاضر، با توجه به ماهیت مسئله و موضوع موردبررسی، از نوع توصیفی - تحلیلی و مطالعات کاربردی با تأکید بر روش های کمی است. در این تحقیق به بررسی وقوع سیلاب تحت شرایط تغییرات اقلیمی و ارزیابی خطرات احتمالی آن و پهنه بندی، ابعاد و پیامدهای زیان بار آن پرداخته شده است. همچنین تغییرات منطقه ای سیلاب در حوضه آبخیز گرگانرود با کارگیری اطلاعات ایستگاه های سازمان هواشناسی (سینوپتیک) با دوره ﺁماری 30 ساله (1368 تا 1397)، کاربری اراضی، پوشش گیاهی، شاخص رطوبت توپوگرافیک، شیب، ارتفاع، لیتولوژی زمین، فاصله از رودخانه، تراکم رودخانه، فرسایش، خاکشناسی، رواناب، داده های شبیه سازی شده میانگین بارندگی حاصل از مدل HadCM3 در LARS-WG تحت سناریو SRA1B بین سال های 2011 تا 2045 برﺁورد شده است. در این تحقیق از دو روش متفاوت برای ارزیابی خطر سیل استفاده شد: یعنی در روش اول از مدل LARS-WG برای ریز مقیاس نمائی جهت پیش بینی اقلیم آینده (نزدیک و دور) و در روش دوم از مدل هیدرولوژیکی SWAT. با توجه به درصد خطرات احتمالی در حوزه آبریز گرگانرود در محیط نرم افزار GIS با استفاده از افزونه SWAT پهنه بندی گردید. در این پژوهش بر اساس مدل SWAT مقادیر بارش روزانه و دمای روزانه ایستگاه های سینوپتیک واسنجی گردید. نتایج حاصل از این رویکرد نشان داد مداخله انسان در جریان های اصلی، پراکندگی شهری و روستایی، ایجاد آب بندان و تخریب مراتع و آسیب به جنگل ها از اصلی ترین عواملی است که در ایجاد سیلاب های ناگهانی در منطقه مؤثر بوده است. این رویکرد یکپارچه، ضرورت ارزیابی و اعتبارسنجی مداوم مدل های هیدرولوژیکی و هیدرولیکی را در حوضه گرگانرود و جریان های زودگذر آشکار کرد. نتایج تحقیق نشان داد که مناطق بسیار خطرناک سیل در نزدیکی شبکه زهکشی یافت شده است. همچنین عوامل تأثیرگذار مهم در معرض خطر سیلاب به ترتیب شامل انباشت جریان، ارتفاع و نفوذ آب خاک (همان وزن)، فاصله از شبکه زهکشی، متوسط باران سالیانه، تراکم زهکشی، کاربری زمین و شیب بوده است که موجب پاسخ های هیدرولوژیکی متفاوت به رخداد بارش در حوضه های مختلف منطقه شده و این امر بر ایجاد و ویژگی های سیلاب ناگهانی تأثیرگذار بوده است.
تخمین فعالیت گسل سوران در خاور ایرانشهر با بررسی های مورفوتکتونیکی و لرزه زمین ساختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۱
1 - 18
حوزههای تخصصی:
منطقه سوران به لحاظ زمینساختی، در زون زمیندرز سیستان واقع گردیده و گسلهای آن، به عنوان بخشی از گسلهای فعال منطقه در جنوب خاوری ایران می باشد. گسل سوران واقع در جنوب باختری گسل سراوان، یک گسل احتمالی و همراستا با آن می باشد که در محدوده مرزی استان سیستان و بلوچستان قرار گرفته است. شاخصهای ریخت زمینساختی نظیر: شاخص عدم تقارن حوضه زهکشی، شاخص BS، انتگرال فرازنما و آبراهه های جوان، نشان از فعالیت نوزمین ساختی بالای منطقه دارند. گسل های اصلی منطقه شامل گسل های فعال کواترنری و گسل های غیر کواترنری است که اکثراً از نوع فرعی و غیر فعال می باشند. گسل های قدیمی موجود در منطقه که در بعضی نقاط به گسل های فعال کواترنری مرتبط شوند نیز احتمال فعالیت دارند. با توجه به نمودار گل سرخی رسم شده، روند غالب گسل ها و شکستگی های کواترنر و غیرکواترنر منطقه در راستای 100N می باشد. با توجه به نقشه هم شدت شکستگی رسم شده در GIS و با نظر به این که در مناطقی که طول گسل و شدت شکستگی در حوالی آن بیشتر باشد، مقدار فعالیت مجدد روی آن افزایش می یابد، مکان هایی که احتمال فعالیت مجدد گسل ها وجود دارد شناسایی شدند. با توجه به فرمول لرزه خیزی به دست آمده از داده های لرزه ای منطقه و میزانb-value بالا، پوسته قادر به تحمل تجمع تنش بوده لذا تنش با فاصله زمانی زیاد ولی با قدرت بیشتری از گسل های منطقه تخلیه می شود. محاسبه شتاب ثقل های وارده ناشی از گسل های فعال کواترنری به این منطقه نشان می دهد گسل سوران به طول تقریبی 52 کیلومتر، در صورت فعالیت با حداقل 40 درصد از طول خود در فاصله 3.5 کیلومتری از مرکز محدوده، بیشترین شتاب افقی را به شهر سوران وارد خواهد کرد.
پیش نگری بارش با استفاده از مدل های CMIP6 تا پایان قرن 21 در شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
173 - 194
حوزههای تخصصی:
بارش اصلی ترین جزء چرخه هیدرولوژی است که در بسیاری از مطالعات ازجمله مدیریت سیستم های آبیاری و زهکشی، عملکرد محصولات کشاورزی، مطالعات زیست محیطی، سیلاب، خشکسالی و غیره از اهمیت زیادی برخوردار است. لذا در این پژوهش به ارزیابی 7 مدل GCMs از CMIP6 در شبیه سازی بارش و پیش نگری تغییرات بارش در شمال غرب ایران تحت سه سناریوی واداشت اجتماعی-اقتصادی (SSP) در سه دوره (2050-2021، 2080-2051، 2100-2081) نسبت به دوره پایه (2014-1985) پرداخته شد. روند تغییرات بارش با استفاده از آزمون من کندال و تخمینگر شیب سن محاسبه گردید. جهت مقیاس کاهی داده های GCMs نیز از رویکرد مقیاس بندی خطی (LSBC) استفاده شد و صحت سنجی مدل های مختلف با استفاده از سنجه های متداول آماری، RMSE، MAE و R2 ارزیابی گردید. نتایج حاصل از ارزیابی عملکرد مدل های CMIP6 نشان داد که از میان مدل های موردبررسی، مدل MPI-ESM1-2-LR با متوسط R2 برابر با 86/0 و RMSE برابر با 7/19 در سطح منطقه از دقت بیشتری نسبت به سایر مدل ها در شبیه سازی بارش برخوردار است. نتایج حاصل از پیش نگری تغییرات بارش نیز نشان داد بارش بر اساس سناریوی SSP1-2.6 در هر سه دوره آینده و به طور متوسط تا پایان قرن 21 به میزان 6/2 درصد افزایش پیدا خواهد کرد و در بیشتر ایستگاه ها در سطح 01/0 درصد معنی دار شده است؛ اما بر اساس سناریوهای SSP3-7.0 و SSP5-8.5 میزان بارش تا پایان قرن 21 به ترتیب 5/14 و 6/3 درصد کاهش پیدا خواهد کرد که بیشترین میزان کاهش آن نیز مربوط به مناطق پر بارش در جنوب غرب منطقه است. میزان کاهش در مناطق غربی و جنوب غربی در سطح 01/0 درصد معنی دار شده است. درمجموع با توجه به سناریوهای مختلف، در بیشتر پهنه موردمطالعه روند بارش تا پایان قرن 21 کاهشی است و لازم است مسئولان و برنامه ریزان راهکارهای لازم جهت سازگاری با تغییرات اقلیمی حاصل را اتخاذ نمایند.
برآورد سازوکار زمین لرزه ها در گستره لرزه ای پیرامون کلان شهرهای تهران، مشهد و تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
115 - 139
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش داده های موردنیاز برای حل سازوکار زمین لرزه ها از هم آمیخت داده های شکل موج موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران و پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله گردآوری شده اند. پس از ویرایش داده ها و پیش از داده پردازی از روش قطبش های نخستین موج P رسیده به ایستگاه های لرزه نگاری باند پهن، بلنددوره و هم چنین کوتاه دوره برای حل سازوکار زمین لرزه ها بهره گرفته شد. خطای کانون یابی این زمین لرزه ها نزدیک به 5 کیلومتر بوده و بیشینه چرخش صفحه های گرهی در سازوکارها 5 درجه در نظر گرفته شد. این سازوکارها با کم ترین خطا در شمار قطبش ها برای سازوکارهای زمین لرزه های پیرامون شهرهای پرجمعیت و مهم تهران، مشهد و تبریز پردازش شده اند. بر پایه حل سازوکار زمین لرزه ها در این پژوهش، گسل های مشاء، شمال تهران، ایپک، پیشوا و ایوانکی، به ترتیب دارای سازوکار چیره راستالغز چپ بر با مؤلفه کوچک نرمال، معکوس، راستالغز چپ بر، راستالغز راست بر با مؤلفه کوچک معکوس و سازوکار چیره معکوس می باشند. این پژوهش نشان داد که گسل های پیرامون مشهد مانند باهلر و اشک آباد، به ترتیب دارای سازوکار چیره راستالغز چپ بر با مؤلفه کوچک معکوس و معکوس می باشند. سازوکار چیره پس لرزه های زمین لرزه 2017 فریمان که به گمان در راستا و دنباله گسل فریمان روی داده اند، نیز معکوس با مؤلفه راستالغز راست بر می باشند. هم چنین، سازوکارهای حل شده زمین لرزه های پیرامون شهر تاریخی تبریز نشان می دهد که زمین لرزه هایی با سازوکار چیره راستالغز راست بر و معکوس به گسل شمال تبریز وابسته هستند. دیگر زمین لرزه ها که پس لرزه های زمین لرزه های دوگانه 2012 اهر- ورزقان می باشند، نیز دارای راستالغز راست بر و مؤلفه معکوس هستند. زمین لرزه های 2012 اهر- ورزقان نیز دارای سازوکار راستالغز راست بر خالص هستند. سازوکار برخی از این گسل ها که در کارهای (زمین شناسی یا لرزه شناسی) پیشین بررسی شده بودند، با سازوکار حل شده این پژوهش هم خوانی دارند.
بررسی پیش نشانگر ناهنجاری حرارتی در زمین لرزه ۱۳۹۶ ازگله کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
92 - 114
حوزههای تخصصی:
گرم شدن هوا و زمین پیش از رخداد زلزله ها، پیش نشانگری است که از دوران باستان شناخته شده است. امروزه درستی این افسانه، با عنوان علمی ناهنجاری حرارتی، در زلزله های بسیاری به اثبات رسیده است. هدف این پژوهش، بررسی بروز این ناهنجاری در دوره بلندمدت سه ساله پیش از زلزله ۱۳۹۶ ازگله کرمانشاه با روش ساده انحراف از میانگین متحرک است. نتایج نشان داد که در یکی دو هفته پیش از رخداد این زلزله، هم در پارامتر های هواشناسی دمای هوا، دمای خاک و رطوبت هوا در ایستگاه همدید تازه آباد و هم در پارامتر ماهواره ای دمای سطح زمین، ناهنجاری روزانه کم سابقه یا بی سابقه ای رخ داده است. این ناهنجاری ها حرارتی می تواند با رخداد زلزله در پیوند باشد. بررسی مکانی ناهنجاری در دمای سطح زمین که ۱۵ روز پیش از زلزله رخ داده بود، روشن ساخت که در آن روز، مرز خشکی دو صفحه عربستان و اوراسیا در غرب ایران، گرم بوده و ناحیه ای داغ در مرکز عراق با کشیدگی به سمت رومرکز زلزله پدیدار شده است. دیگر آزمون ها نشان داد این روش ساده کشف ناهنجاری، قادر به شناسایی ناهنجاری حرارتی پیش از زلزله های ۱۳۸۲ بم و ۱۳۸۹ محمدآباد ریگان، هر دو در استان کرمان نیز هست. زلزله ازگله، شاخصی برای زلزله های منطقه فعال و پرجمعیت زاگرس است. امید این دست پژوهش ها، شناخت بهتر پیش نشانگر های زلزله در هر منطقه با هدف تحقق رؤیای پیش بینی زلزله است.
پهنه بندی خطر وقوع سیلاب در حوضه آبریز رود زرد، با استفاده از مدل تحلیل چند معیاره ی ویکور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۱
19 - 38
حوزههای تخصصی:
سیلاب از پرحادثه ترین مخاطرات طبیعی ایران می باشد که در سال های اخیر تکرار و شدت وقوع آن بیشتر شده است. حوضه آبریز رود زرد نیز از این شرایط مستثنی نیست، به طوریکه رخداد این پدیده در طی چند سال گذشته به آسیب پذیری برخی مناطق مسکونی، اراضی زراعی و باغات در این حوضه منجر شده است. با توجه به اهمیت موضوع، با بررسی های میدانی و مطالعه منابع، ابتدا لایه های شیب،جهت شیب، طبقات ارتفاعی، لیتولوژی، بارش، کاربری اراضی، تراکم زهکشی و فاصله از رودخانه، به عنوان، معیارهای موثر در وقوع سیلاب حوضه شناسایی شدند. سپس لایه ها توسط سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه گردید، ارزش گذاری و استاندارد سازی نقشه های معیار، با استفاده از روش فازی انجام گرفت. در مرحله بعد لایه های مد نظر به روش کریتیک وزن دهی شدند و در نهایت، تحلیل و مدل سازی نهایی با استفاده از روش ویکور انجام شد. نتایج تحقیق نشان داد که از بین عوامل موثر در ایجاد سیلاب عامل شیب با ضریب وزنی 157/0، ارتفاع با ضریب وزنی 133/0 و کاربری اراضی با ضریب وزنی 127/0 به ترتیب مهم ترین عوامل ایجاد سیلاب در حوضه رود زرد هستند. به علاوه به ترتیب 78/ 10 و 71/16 درصد از مساحت حوضه، در طبقه بسیار پرخطر و پرخطر قرار دارد که نشانگر پتانسیل این حوضه برای وقوع سیلاب می باشد. نواحی شرقی و شمالی و شمال شرقی و بخشی از قسمت های جنوب حوضه شدت سیل خیزی زیادتری دارند، از مهمترین دلایل سیل خیز بودن این قسمت ها میزان ارتفاع بالاتر که سبب جذب رطوبت بیشتر و در نتیحه بارش بیشتر می شود شیب زیاد(بالای27درصد) سبب حرکت بیشتر نزولات جوی در این بخش ها می شود ،پوشش گیاهی با تراکم کم، شکل نه چندان کشیده حوضه و اقدامات ناچیز حفاظتی منابع آب وخاک، باعث شده حوضه از پتانسیل سیل خیزی بالایی برخوردار باشد. لذا پهنه بندی خطر سیلاب می تواند کمک مؤثری در انجام اقدامات حفاظتی، آبخیزداری و مدیریتی حوضه داشته باشد.
تحلیل فرایندهای رسوبات بادی و مخاطرات آن در دشت سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
71 - 90
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق ارزیابی شدت وقوع فرسایش بادی و تحلیل فرآیندهای رسوب گذاری دشت سیستان در دو کانون بحرانی نیاتک و جزینک با وسعتی در حدود 131660 هکتار در جنوب شرقی زابل واقع در شمال استان سیستان و بلوچستان است. از اهداف مهم این پژوهش ارائه راهکارهای مناسب برای به حداقل رساندن آسیب های ناشی از مخاطرات نهشته های بادی و خسارات ثانویه آن و نیز بررسی و شناسایی مخاطرات ناشی از نهشته های بادی، در بخش های تأسیسات، کشاورزی، جاده ها و خسارات وارده به منطقه است. مخاطرات ماسه های روان یکی از مهم ترین مخاطرات طبیعی منطقه دشت سیستان است که در سال های اخیر تکرار و شدت وقوع آن بیشتر شده است. ازآنجایی که به دلیل تغییرات اقلیمی و خشک سالی های دو دهه اخیر در منطقه موردمطالعه پوشش گیاهی تضعیف شده و منطقه پتانسیل فرسایش پذیری زیادی دارد و شدت گرفته است؛ بنابراین ضروری است وقوع این مخاطره و درنتیجه افزایش آسیب پذیری و خسارات جانی و مالی ناشی از آن بیشتر مورد بررسی قرار گیرد. بازدیدهای میدانی، بررسی عکس های هوایی، بررسی تصاویر ماهواره ای با دوره های زمانی مختلف، بررسی مورفولوژی عمومی و بادهای منطقه (120 روزه) و مکان یابی به لحاظ مطالعه ژئومورفولوژی منطقه، نمونه برداری از رسوبات (رسوب شناسی و ترسیم نمودارهای مربوطه) و مطالعات آزمایشگاهی (آزمایش های XRD"دیفراکسیون اشعه ایکس" و XRF"فلوئورسانس اشعه ایکس"، آزمایشات گرانولومتری، مورفوسکوپی و تعیین پارامترهای آماری)، انجام شد. در این پژوهش از نقشه های توپوگرافی، نقشه های زمین شناسی، نرم افزارهای رایانه ای ازجمله ENVI و GIS استفاده شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد، عامل اصلی مخاطرات، بادهای فرساینده منطقه بوده که جهت باد غالب و جهت انتقال ماسه عموماً شمال غربی به جنوب شرقی با زاویه 330 تا 360 درجه که با مرکزیت تپه های ماسه های موجود و بادهای 120 روزه بیشترین اثر را در منطقه دارد و عوامل متعددی از قبیل وزش بادهای شدید و دائمی، کم شیب و کم عارضه بودن دشت، ریزدانه بودن خاک، خشک سالی های متوالی و فقر پوشش گیاهی در میزان جابجایی ماسه ها در سطح دشت سیستان و ورود به مخازن چاه نیمه نقش اساسی دارد.
City Diplomacy and the Formation of Inter-City Relations around the Persian Gulf(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
26 - 49
حوزههای تخصصی:
Following the contemporary globalization process, cities have gained a strong presence in world politics, and by connecting to international urban networks, they play an effective role in the common interests of themselves and other urban actors. The current research aims to investigate the requirements of forming an international union of cities around the Persian Gulf by strengthening city diplomacy in the region with the benefit of a descriptive-analytical method. In this regard, the background of economic and social relations and the region's current situation have been investigated using reliable sources and articles. Finally, the model of city diplomacy in the Persian Gulf region has been presented. The research findings show that the cities of this region have moved in the direction of divergence despite the presence of many convergence factors, and the formation of an international urban union in the region will play an effective role in increasing convergence and greater peace in the region.
Popular Mobilization Forces in Iraq: Obedience to Law Dilemma(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ویژه نامه
231 - 272
حوزههای تخصصی:
In June 2014, Ayatollah Ali Al-Sistani issued a fatwa mandating Iraqis to volunteer in the security forces to fight against ISIS. Consequently, the Popular Mobilization Forces (PMF), otherwise called Alhashd Alshabi, were formed primarily from these volunteers, most of whom were Shias. In December 2016, the Iraqi Parliament issued a law that granted full legal status to the PMF. However, the PMF continued to face accusations of disobedience to the laws of the Iraqi state and the orders of the Commander-in-Chief of the Iraqi Armed Forces, raising concerns about its impact on the state's stability. This article aims to examine the nature of some PMF violations of the rule of law, explore the root causes of this phenomenon, and assess the possibility of eliminating or mitigating it. It argues that this phenomenon has social, historical, and religious origins tied to the relationship between the Shia in Iraq and the state. In particular, the internal divisions within the PMF stem from differences in perspectives regarding the rule of law. Thus, the article suggests that addressing this problem requires a long-term strategy beyond mere legal transformations. The article adopts a qualitative approach, which relies on the collection and analysis of data from the literature.
ارزیابی خطر سیلاب در حوضه آبریز اوجان چای با استفاده از منطق فازی و مدل هیدرولوژیکی HEC-HMS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
65 - 91
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر خطر سیلاب در سطح حوضه اوجان چای، واقع در شهرستان بستان آباد استان آذربایجان شرقی، ارزیابی شد. برای تهیه نقشه خطر تعداد 16 متغیر مکانی تأثیرگذار بر وقوع سیلاب موردتوجه قرار گرفته و در بستر سیستم اطلاعات جغرافیایی با استفاده از منطق فازی ترکیب و تحلیل شدند. نتایج همپوشانی با کاربست اپراتور گامای فازی نشان داد بالغ بر 8/4 درصد از مساحت حوضه در کلاس با خطر بسیار زیاد قرار گرفته است. بخش قابل توجهی از این پهنه ها منطبق بر بستر رودخانه های اصلی حوضه و اراضی پیرامون آن هاست. کلاس با خطرپذیری زیاد نیز عمدتاً در مجاورت کلاس مذکور قرار گرفته و بالغ بر 6/16 درصد مساحت حوضه مطالعاتی را شامل می شود. این پهنه ها می توانند توسط سیلاب های با دوره بازگشت 10 سال و بالاتر تحت تأثیر قرار گیرند. حدود 2/3 درصد از مناطق مسکونی با مساحتی بالغ 1/11 هکتار در کلاس با خطرپذیری بسیار زیاد و حدود 9/42 درصد با مساحتی بالغ بر 9/35 هکتار در کلاس با خطرپذیری زیاد واقع شده اند. در بخش دوم تحقیق از مدل HEC-HMS به منظور شبیه سازی بارش- رواناب و شناسایی زیرحوضه های با پتانسیل تولید رواناب بالا استفاده شد. نتایج نشان داد هیدروگراف سیلاب زیرحوضه ها و خروجی حوضه تا حد زیادی تحت تأثیر ویژگی های ژئومورفومتری و پوشش زمین است. پیک های بالا در زیرحوضه های با کمترین میزان پوشش حفاظتی، شیب زیاد، نفوذپذیری کم، فراوانی برون زدهای سنگی و سطوح غیرقابل نفوذ مشاهده می شود. می توان به زیرحوضه های بالادست ازجمله 1، 3، 7، 11 و 12 اشاره کرد که از بالاترین میزان دبی پیک برخوردارند.
پدیدارشناسی انگیزه چادرخوابی گردشگران به منظور توسعه گردشگری استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و اوقات فراغت دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
231 - 254
حوزههای تخصصی:
چادرخوابی پدیده ای است که در صنعت گردشگری ایران با رشد قابل توجهی همراه بوده است و در توسعه گردشگری نقش بسزایی ایفا می کند. نظر به اهمیت موضوع، در این مطالعه به پدیدارشناسی انگیزه چادرخوابی گردشگران به منظور توسعه گردشگری استان گیلان پرداخته شد. مطالعه حاضر از نظر هدف مطالعه ای کاربردی توسعه ای است و از منظر روش گردآوری داده ها، پژوهشی کیفی مبتنی بر رویکرد تفسیرگرایانه است. برای گردآوری داده ها از مصاحبه ژرف با افراد دارای تجربه زیسته یعنی گردشگران چادرخواب استفاده شد. برای اعتبارسنجی تحلیل کیفی از روش هولستی استفاده شد و ضریب توافق مشاهده شده 631/0 برآورد شد. نمونه گیری با روش هدفمند انجام شد که درنهایت با سیزده مصاحبه اشباع نظری حاصل شد. برای تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از تحلیل کیفی پدیدارشناسی و نرم افزار MaxQDA استفاده شد. یافته های پژوهشی نشان داد انگیزه های اقتصادی، طبیعت دوستی، احساس ماجراجویی، عوامل فردی، ویژگی های شخصیتی گردشگران مهم ترین انگیزه های گردشگران چادرخواب است. همچنین این پدیده با چالش هایی نیز همراه است که ازجمله آن ها می توان به نبود اقامتگاه های مطمئن و امن، دسترسی محدود به اقامتگاه های بزرگ، نبود سیاست گذاری منسجم برای قیمت گذاری اقامتگاه ها، فقدان نظارت بر اقامتگاه های موجود، فقدان برنامه و عزم کافی برای اقامت گردشگران، فقدان اطلاع رسانی به گردشگران برای دسترسی به اقامتگاه و فرهنگ گردشگری پایین در کشور اشاره کرد.
شناسایی مناطق کارست آسیبپذیر با استفاده از مدل COP (مطالعه موردی: حوزه آبریز تکاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناطق کارستیک به دلیل نقش مهمی که در تأمین منابع آب لازم دارند، بسیار حائز اهمیت هستند. یکی از مسائل مهم مناطق کارستیک پتانسیل بالای آلودگی این منابع است. با توجه به اهمیت موضوع، در این پژوهش مناطق مستعد آلودگی در حوزه آبریز تکاب شناسایی شده است. در پژوهش حاضر برای دستیابی به هدف های مدنظر از نقشه های توپوگرافی ۱:۵۰۰۰۰، نقشه زمین شناسی ۱:۱۰۰۰۰۰، مدل رقومی ارتفاعی 5/12 متر و تصاویر ماهواره لندست به عنوان داده های پژوهش استفاده شد. ابزارهای مهم استفاده شده در این مطالعه شامل ArcGIS و ENVI است. این پژوهش در دو مرحله کلی انجام شده است. در مرحله اول با استفاده از روش COP مناطق آسیب پذیر در برابر آلودگی شناسایی و در مرحله دوم نیز روند توسعه نواحی سکونتگاهی به سمت این مناطق شناسایی شد. بر اساس نتایج مدل COP حدود 33 درصد از منطقه که بیشتر شامل مناطق شمال غربی و جنوبی حوضه است، به دلیل نوع لیتولوژی، نوع پوشش زمین، وضعیت هیدرواقلیمی و وضعیت ژئومورفولوژی پتانسیل آسیب پذیری زیاد و خیلی زیادی دارند. همچنین، نتایج حاصل شده از ارزیابی روند تغییرات کاربری اراضی بیانگر این است که کاربری نواحی انسان ساخت در سال 1990 حدود 8 کیلومتر مربع بوده که این میزان در سال 2019 به حدود 19 کیلومتر مربع افزایش یافته است. با توجه به موارد مذکور بخش های جنوبی و شمال غربی حوزه آبریز تکاب به دلیل روند توسعه نواحی انسان ساخت پتانسیل آسیب پذیری زیادی در برابر آلودگی دارند.
From Ideology to Impact: A Comparative Study of Al-Qaeda and ISIS Threats to Iraqi Social Peace(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
137 - 157
حوزههای تخصصی:
This research engages in a comparative analysis of the two most dangerous jihadist terrorist organizations in Iraq: Al-Qaeda and the Islamic State in Iraq and the Levant (ISIS). The central hypothesis suggests that ISIS poses a more significant risk to social harmony in Iraq than Al-Qaeda. The primary goal of this study is to assess and compare the distinct impact of these prominent terrorist groups on social peace in the Iraqi context. By examining their respective ideologies, strategies, and targeted demographics, this research aims to shed light on the varying levels of threat they pose to communal cohesion and regional security. To achieve these objectives, a qualitative methodology was employed, utilizing secondary sources to investigate the threats that Al-Qaeda and ISIS pose to social peace in Iraq. The findings of this study provide compelling evidence supporting the claim that ISIS (Daesh) presents a significantly greater threat to social peace in Iraq compared to the terrorist organization Al-Qaeda.
.
ارزیابی خطر بیابان زایی و ارائه برنامه های مدیریتی با استفاده از مدل مفهومی DPSIR-M در استان خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
210 - 239
حوزههای تخصصی:
بیابان زایی بزرگ ترین چالش محیط زیستی است که امنیت غذایی و تنوع زیستی را تهدید می کند. هدف این پژوهش ارزیابی شدت و خطر بیابان زایی در استان خراسان رضوی و ارائه راهکارهای مدیریتی با استفاده از مدل مفهومی DPSIR-M است؛ بنابراین، در ابتدا نقشه حساسیت اراضی به بیابان زایی با مدل جهانی ESAs به دست آمد و سپس با استفاده از مدل ریسک، نقشه خطر بیابان زایی تعیین شد. نتایج نشان داد بیش از 30 درصد از منطقه موردمطالعه در کلاس بیابان زایی نسبتاً بحرانی تا شدید قرار دارد. از نظر شکنندگی، حدود 59 درصد از مناطق استان خراسان رضوی در شرایط محیطی نسبتاً شکننده تا بسیار شکننده قرار داشته و در حدود 7 درصد نیز دارای پتانسیل شکنندگی هستند که در صورت بدتر شدن وضعیت از نظر شرایط محیطی، این میزان به کلاس شکننده اضافه خواهد شد. نتایج نقشه خطر بیابان زایی بیانگر آن است که بیش از 98 درصد مساحت منطقه موردمطالعه در کلاس خطر بیابان زایی زیاد و خیلی زیاد قرار داشته و تنها 2 درصد از مناطق در کلاس متوسط تا خیلی کم قرار دارند. بر اساس نقشه های شدت و خطر بیابان زایی و با استفاده از مدل DPSIR-M، 6 سیاست و 46 استراتژی و برنامه عملیاتی برای مدیریت بهینه اراضی استان خراسان رضوی پیشنهاد شد. همچنین پیشنهاد می شود نتایج به دست آمده از این پژوهش مورداستفاده مدیران و کارشناسان ادارات اجرایی قرار گیرد.