فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۴۴
59 - 84
حوزههای تخصصی:
طی سال های اخیر، پدیده تغییر اقلیم به محور اصلی چالش های ناپایدارکننده سکونتگاه های شهری تبدیل شده است. به طوری که امروزه بسیاری از شهرهای جهان با پیامدهای برآمده از تغییرات اقلیمی ازجمله افزایش سطح دما، کاهش میزان بارش، خشکسالی و کمبود آب، ناامنی غذایی، آلودگی هوا، تهدید سلامت انسان ها، تأثیر بر میزان تقاضای انرژی در فصول گرم و سرد و امثال آن مواجه هستند که تمامی این پیامدها در عمل بر زیست پذیری ساکنان این شهرها اثرگذار بوده است. در این بین، شهرها می توانند بستر مناسبی برای پاسخ به اثرات تغییرات اقلیمی به صورت رویکردهای کاهش و سازگاری باشند. به همین منظور، پژوهش حاضر در راستای بررسی تأثیر تغییرات اقلیمی بر زیست-پذیری شهر مشهد انجام گرفته است. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش انجام، توصیفی- تحلیلی است. بدین ترتیب، مبتنی بر چارچوب سنجشی، پرسشنامه ای محقق ساخته براساس طیف لیکرت و با استفاده از روش گلوله برفی بین 40 نفر از متخصصان و پژوهشگران مرتبط با موضوع پژوهش در سطح شهر مشهد توزیع شده و برونداد آن با آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه، مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته است. نتایج بررسی داده های اسنادی در این پژوهش نشان می دهد که شهر مشهد طی پنج دهه اخیر با افزایش 2/8 درجه سانتی گرادی دما، کاهش 2/41 میلی متری بارش و کاهش 31 روزی تعداد روزهای یخبندان مواجه بوده که این موارد مبین وجود پدیده تغییر اقلیم در سطح این شهر است. همچنین نتایج حاکی از آن است که بین اثرات تغییرات اقلیمی و زیست پذیری شهر مشهد رابطه ای معنادار، معکوس و قوی برقرار بوده (ضریب همبستگی 922/0-) که این امر نشانگر آن است که تغییرات اقلیمی حادث شده در سطح شهر مشهد در عمل بر زیست پذیری این شهر اثرات سو داشته اند. از سوی دیگر، از بین اثرات اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و محیط زیستیِ تغییرات اقلیمی، اثرات محیط-زیستی (با ضریب رگرسیونی 602/0-)، بیشترین اثرگذاری را بر کاهش زیست پذیری شهر مشهد داشته است.
Responses to the Announcement of King Hussein of the Hejaz for the Caliphate in British and French Mandated Territories, 1924(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
148 - 170
حوزههای تخصصی:
This article discusses the responses to the announcement of King Hussein of the Hejaz for the caliphate in the French and British-mandated territories, which include Syria, Lebanon, and Palestine in 1924. This study uses a qualitative research method by analyzing the primary and secondary sources. This article finds that the announcement of King Hussein’s caliphate in Syria, Lebanon, and Palestine has provoked various reactions with strong support among the Arab populations in these regions. The findings also show that this support to restore the caliphate for the Arabs and the Quraysh was raised for proclaiming King Hussein as caliph. The most significant reaction of all, however, was in the French-mandated territories of Syria and Lebanon. This matter has caused an uneasy reaction from the French colonial to undermine support for King Hussein. His reign was short-lived. He lost his Hashemite kingdom and the caliphate in the same year, when the Saudi ruler, Ibn Saud immediately attacked his declaration as illegitimate and launched a military campaign in Hejaz. King Hussein went into exile to Cyprus, where he lived until he died in 1931.
تحلیل اثرات سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی بر رفتار زیست محیطی شهروندان در شهر ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر، تعین اثرات سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی بر رفتار هدف از زیست محیطی شهروندان در شهر ساری بوده است. پژوهش از نظر نوع کاربردی و روش پژوهش، پیمایش مقطعی بوده است. جامعه آماری پژوهش تمام شهروندان بالای 18 ساله بودند و حجم نمونه طبق فرمول کوکران با احتساب نمونه های پیش آزمون، 400 نفر تعیین گردید. شیوه نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای بوده است. ابزار گردآوری داده ها، برای متغیرهای سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی پرسشنامه محقق ساخته و برای سنجش رفتارهای محیط زیستی از پرسشنامه کایزر و همکاران (1999) بود. در این مطالعه از نظریه فرهنگ زیست محیطی ژرژ تومه و سرمایه فرهنگی بوردیو به عنوان چارچوب نظری استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزار SPSS و آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده گردید. از اعتبار صوری برای سنجش روایی استفاده شد و پایایی ابزار در تمام متغیرها بالاتر از 7/0 به دست آمد. بررسی همزمان اثرات سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی بر رفتار زیست محیطی به عنوان نوآوری این پژوهش می باشد. یافته ها نشان دادند که میانگین الگوهای رفتار زیست محیطی در بین افراد نسبتاً بالا بوده و میانگین آن از عدد 5 برابر با 78/3 است. میانگین سرمایه فرهنگی در بین افراد نسبتاً پایین بوده و میانگین آن 79/2 است. میانگین سرمایه اجتماعی برابر با 04/3 است. نتایج آزمون همبستگی نشان داد: بین میزان سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی با رفتار زیست محیطی رابطه معنادار مثبت و مستقیم وجود دارد. برای ارتقای میزان رفتارهای زیست محیطی، باید میزان سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی را بالا برد. طبق تحلیل رگرسیون متغیرهای سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی حدود 1/23 درصد از تغییرات رفتار زیست محیطی را تبیین و پیش بینی می کنند. سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی بر رفتارهای زیست محیطی اثرگذار هستند و اثر سرمایه اجتماعی بیش تر است.
ارزیابی حساسیت زمین لغزش و تعیین عوامل مؤثر در وقوع آن با استفاده از الگوریتم جنگل تصادفی (مطالعه موردی: حوضه آبخیز گلندرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۳
247 - 274
حوزههای تخصصی:
پژوهشگران بسیاری سعی نموده اند که مدل هایی برای ارزیابی حساسیت خطر زمین لغزش ارائه داده و به عبارت دیگر، به نقشه پهنه بندی لغزش ها برسند که بیش تر بر اساس روش استقرایی و مدل سازی های کمی و آماری بوده است. به این صورت که عوامل مختلف مؤثر در وقوع زمین لغزش را بررسی نموده و سپس چگونگی تأثیر آن ها را در پراکندگی لغزش ها تحلیل کرده اند. حوضه آبخیز گلندرود با توجه به ویژگی های زمین شناسی، تکتونیکی، شرایط اقلیمی، هیدرولوژیکی، توپوگرافی و پوشش گیاهی فقیر، دارای پتانسیل لغزشی بوده و دخالت غیراصولی انسان در آن باعث وقوع و تشدید حرکات توده ای می شود. در پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی- تحلیلی و پیمایشی، به منظور تهیه نقشه حساسیت به ناپایداری دامنه ای و لغزش های حوضه مطالعاتی از 11 فاکتور مؤثر در ناپایداری دامنه ای و الگوریتم جنگل تصادفی استفاده شده است. این فاکتور ها عبارت است از: شیب، جهت دامنه، ارتفاع، فاصله از جاده، فاصله از گسل، فاصله از آبراهه، مجموع بارندگی سالانه، میانگین دمای سالانه، کاربری زمین، زمین شناسی و انحناء دامنه ها. تعداد 352 نقطه لغزشی با استفاده از تصاویر ماهواره ای و بازدیدهای میدانی مشخص شدند که از این تعداد، 70 درصد برای آموزش مدل و 30 درصد باقیمانده آن برای اعتبارسنجی مورد استفاده قرار گرفت. در ادامه، از کدنویسی الگوریتم جنگل تصادفی در محیط MATLAB R2020a برای شناسایی پهنه های مستعد به حرکات لغزشی استفاده شد. با توجه به نقشه خطرپذیری زمین لغزش در حوضه آبخیز گلندرود، بیش از 30 درصد منطقه در کلاس خطر بسیار زیاد، 19 درصد در کلاس خطر زیاد، 13 درصد در کلاس خطر متوسط، 19 درصد در کلاس خطر کم و 16 درصد از حوضه مطالعاتی نیز در کلاس خطر زمین لغزش خیلی کم قرار دارد. اولویت بندی متغیرهای مؤثر بیان گر آن است که بیش ترین وزن با رتبه معیار ۹۸/۰ مربوط به ارتفاع می باشد. تحلیل مفهوم کاتنا که بیان گر ارتباط میان الگو و چشم انداز خاک روی شیب دامنه با توپوگرافی است و منجر به تغییرپذیری خصوصیات خاک و به دنبال آن تغییر در پوشش گیاهی می شود، می تواند توجیه ارتباط یا اثرگذاری عامل ارتفاع بر حرکات لغزشی منطقه مطالعاتی باشد. مطالعه دقیق موضوع دلایل وقوع حرکت توده ای در منطقه گلندرود و راه های پیش گیری از خسارات ناشی از آن توسط متخصصین ذی ربط، مهم ترین اقدام برای کاهش خسارت های ناشی از آن است.
تحلیل فضایی تناسب اراضی در ارتباط با توسعه پیوسته و ناپیوسته شهری (مطالعه موردی: شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه فضای شهری سال ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۸)
135 - 157
حوزههای تخصصی:
روند رو به رشد شهرنشینی و به تبع آن رشد شتابان فضای کالبدی شهرها، که به صورت نامتعادل و نامتوازن، اراضی حاصلخیز و خاک های صنعتی و معدنی را به زیر ساخت و سازهای شهری می برد و این مسئله مخاطرات متعددی را در زمینه های اقتصادی و زیست محیطی به دنبال آورده است. یکی از سازو کارها استفاده از تکنیک های کارآمد در اولویت بندی تناسب اراضی برای توسعه ساخت و سازهای شهری است. از این رو در پژوهش حاضر سعی شده است با انتخاب شهر ارومیه به عنوان مطالعه موردی و در فاصله پیرامونی مشخص شده نسبت به شهر ارومیه، به مقوله تحلیل فضایی تناسب اراضی در ارتباط با توسعه پیوسته و ناپیوسته شهری پرداخته شود. نرم افزارهای مورد استفاده در این پژوهش، نرم افزار IDRISI Selva و ArcGIS می باشد. خروجی های حاصله در قالب نقشه های کلاس بندی شده از تناسب اراضی برای توسعه پیوسته و ناپیوسته شهری است. برای انجام این مهم، تشکیل معیارهای ارزیابی، استانداردسازی نقشه های معیار به واسطه ی درجه عضویت در تابع فازی، تعیین وزن معیارها به روش CRITIC و تهیه نقشه استاندارد شده وزنی از جمله اقداماتی بودند که در برایند انجام آن ها، مقدمات لازم برای استفاده از معیارها فراهم گردید. بررسی نتایج حاصل از کنترل صورت وضعیت پیکسل های اولویت دار نشان می دهد که امتیاز استاندارد فازی این پیکسل ها در غالب معیارها، بیش از 170 می باشد که به تناسب نیاز و همراه با لحاظ کردن قیود محدودیت و در نظر گرفتن ملاحظات استفاده چند منظوره از زمین و نیز در عین توجه به ظرفیت های توسعه درونی و میان افزای شهری، می تواند جهت تخصیص به توسعه پیوسته و ناپیوسته شهری مورد توجه قرار گیرد.
ارزیابی تغییرات شاخص های جریان پرآبی و کم آبی در رودخانه ای با رژیم جریان طبیعی (مطالعه موردی: حوضه آبریز بیطاس، بالادست رودخانه مهابادچای)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۲
98 - 81
حوزههای تخصصی:
وقوع دوره های کم آبی و پرآبی در حوضه ها جزئی از رژیم رودخانه است. وقوع تغییرات جریان رودخانه و تشدید آن در سال های اخیر بر تولید و بهره برداری از جریان رودخانه ها و مدیریت آب تاثیر گذاشته است و مطالعه آن دارای اهمیت است. ارزیابی ویژگی های مختلف رژیم جریان رودخانه های طبیعی از مواردی است که می تواند در شناخت تغییرات آبدهی جریان رودخانه در اثر تغییر مولفه های اقلیمی و مدیریت آن در شرایط خشکسالی مورد استفاده قرار گیرد. شناخت و ارزیابی رژیم جریان یک رودخانه را می توان بر حسب شاخص های مختلف قابل توصیف است. در پژوهش حاضر، تغییرات شاخص های جریان پرآبی و کم آبی در حوضه بیطاس از زیرحوضه های مهابادچای با جریان طبیعی در بالادست سد مهاباد در بازه زمانی 1963 الی 2020 ارزیابی مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد شاخص Number Spell در دوره پرآبی برابر 144 و در دوره کم آبی 253 است. شاخص Single Longest در دوره کم آبی 1635 و برای پرآبی 163 است. شاخص های میانگین دبی های پیک و میانگین مدت زمان میانگین اوج برای دوره های پرآبی 22/6 و برای دوره های کم آبی برابر 33/0 است. هم چنین میانگین مدت برای پرآبی 29/6 و برای کم آبی 82/54 است. هم چنین، بر اساس نتایج، شاخص کل مدت زمان پرآبی ها در دامنه 3 تا 163 نوسان داشته و شاخص کل مدت زمان کم آبی برابر عدد 241 است. یافته های پژوهش حاضر می تواند در درک تغییرات رژیم جریان طبیعی، تغییرات زمان و تعداد رویدادهای کم آبی و پرآبی و در نتیجه مدیریت بهینه دبی ورودی به سد مهاباد مورد استفاده قرار گیرد.
تحلیل عوامل کلیدی مؤثر در کاربرد توسعه حمل ونقل محور در مدیریت کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
59 - 77
حوزههای تخصصی:
سیستم های حمل ونقل نقش عمده ای در حیات اقتصادی کشورها و نیز زندگی روزمره شهروندان ایفا می کنند. موضوع حمل ونقل و ترافیک جدای از موضوعات تخصصی شهری، امروزه به عنوان پدیده ای اجتماعی - سیاسی و مسئله شهری، نقش بسیار حساس و مهمی در کیفیت و ساختار اجتماعی - اقتصادی یک جامعه ایفا می نماید. در این رابطه، هدف مدیریت شهری اطمینان از این امر است که امکان کارکردهای روزانه یک شهر را فراهم آورد و این امر موجب تسهیل و تشویق همه انواع فعالیت های اقتصادی شده و ساکنان را به برآوردن نیازهای اولیه خود در مسکن، دسترسی به تسهیلات و خدمات و فرصت های تولید درآمد قادر می سازد. هدف پژوهش حاضر نیز تحلیل عوامل کلیدی مؤثر در کاربرد توسعه حمل ونقل محور در مدیریت کلان شهر تبریز می باشد. داده های تحقیق با دو روش کتابخانه ای و پیمایشی گردآوری گردیده و 35 نفر از کارشناسان مرتبط با حمل ونقل به صورت هدفمند انتخاب شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از تکنیک پویش محیطی و دلفی جهت استخراج عوامل اولیه مؤثر بر روند توسعه حمل ونقل محور در مدیریت شهر تبریز، از نرم افزار میک مک، جهت شناسایی عوامل کلیدی مؤثر استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داده که از میان 42 عامل اولیه، درنهایت 11 عامل ازجمله مدیریت تقاضای حمل ونقل، ساخت فشرده شهری، مدیریت ترافیک، زیرساخت های حمل ونقل، جایگاه وسایل نقلیه در فرهنگ عمومی مردم، فرهنگ سازی و آموزش، مدیریت شبکه حمل ونقل، پوشش جغرافیای کامل و دسترسی پذیری برای همه ساکنین شهری، هزینه حمل ونقل، آلودگی صوتی و زیست محیطی، میزان حمایت دولت از بخش خصوصی به عنوان عوامل کلیدی انتخاب شده اند.
ویژگی های مورفومتریک و فرسایشی چین های زاگرس استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناهمواری ها همیشه سالم و دست نخورده نمی مانند و پیکره چین خوردگی به وسیله عملکرد زمین ساخت و فرسایش، تغییر می کند. مطالعه ساز وکار چین خوردگی و شرایطی که باعث ایجاد تداوم عوامل ژئومورفولوژی، تغییر ساختمان چین ها و نشان دادن چگونگی عملکرد فرسایش بر روی این ساختارها، نشان دهنده مهّم بودن این مسئله است. باوجوداین، در زاگرس رابطه ای که فرسایش با زمین ساخت ایجاد کرده است، مشخص نیست؛ ازاین رو در پژوهش حاضر، سعی بر این است که ضمن بررسی مورفومتریک طاق-ها، این ارتباط کشف شود و شاخص هایی برای عملکرد رودخانه ها در میزان تخریب طاقدیس های زاگرس چین خورده استان کرمانشاه به دست آید. در این پژوهش، زون زاگرس چین خورده در استان کرمانشاه انتخاب شده است که جهت گیری عمومی آن، شمال غرب - جنوب شرق است. برای جمع آوری داده ها از DEM 10 متر استان و نقشه 1:100000 زمین شناسی برای مشخص-شدن حدود طاق ها، تشخیص و ترسیم شبکه آبراهه ها، ترسیم محدوده حوضه های هر آبراهه استفاده شده است. برای تجزیه و-تحلیل، از آزمون های t جفتی و تیوکی کرامر استفاده شده که در پایان دو شاخص درصد مساحت نسبی حوضه ها و شاخص متوسط میانگین طول آبراهه ها به دست آمد. نتایج نشان می دهد که همه طاق ها به یک اندازه در برابر فرسایش واکنش نشان داده اند و اگر ساختمان نقشی در عملکرد فرسایش داشته است، این نقش دست کم در مقیاس کل طاقدیس ها معنی دار نبوده و در همه آن ها نقش یکسانی ایفا کرده است.
سنجش مؤلفه های ارتقای محیط زیست هوشمند در نواحی منطقه ۱۲ تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷۹
73 - 102
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر، محیط زیست هوشمند و ارتقای آن یکی از موضوعات مهم در حوزه حفاظت از محیط زیست است. اتحادیه اروپا به عنوان یک سازمان بین المللی، شاخص هایی را برای سنجش و ارزیابی اقدامات و تلاش ها جهت ارتقای محیط زیست هوشمند تعیین کرده است؛ ازاین رو هدف پژوهش حاضر، سنجش مؤلفه های ارتقای محیط زیست هوشمند بر اساس شاخص های کمیسیون اتحادیه اروپا در محلات منطقه 12 تهران است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی- تحلیلی است که با به کارگیری ترکیبی از مدل های کمی و کیفی انجام گرفته است. شیوه های جمع آوری داده در این تحقیق، اسنادی- کتابخانه ای و میدانی است. جامعه آماری تحقیق را ۶۰ نفر از کارشناسان با استفاده از تکنیک «دلفی» تشکیل داده اند. در نهایت جهت تجزیه وتحلیل متغیرها از روش «مارکوس» و معادلات ساختاری بهره گرفته شد. نتایج نشان می دهد شاخص های محیط زیست هوشمند به لحاظ اهمیت به همدیگر متفاوت هستند. براین اساس؛ شاخص محیط زیست و آلاینده های زیست محیطی با میانگین رتبه ای ۸۱/۱ بالاترین امتیاز و شاخص برنامه ریزی سبز با امتیاز ۱.۰۶ پایین ترین امتیاز را دارا است. همچنین نتایج نشان می دهد که سطح معناداری به دست آمده از آزمون «فریدمن» کمتر از ۰۵/۰ است، درنتیجه بین شاخص های محیط زیست هوشمند در سطح نواحی ۶گانه منطقه دوازده تهران در سطح ۹۵ درصد اطمینان تفاوت وجود دارد. همچنین باتوجه به مثبت بودن شاخص اشتراک و شاخص افزونگی و سه مقدار ۰.۰۱، ۰.۲۵، ۰.۳۶ که به عنوان مقادیر ضعیف، متوسط و قوی برای «GOF» معرفی شده است و حصول مقدار ۰,۵۰ برای «GOF»، برازش مناسب مدل تأیید می گردد. نتایج تحلیل «مارکوس» هم نشان می دهد ناحیه ۴ در بعد های مختلف حفاظت از محیط زیست و مدیریت منابع طبیعی، وزن بیشتری دارد و نواحی دیگر نیز در بعضی از ابعاد، تأثیر متفاوتی دارند.
ارزیابی شاخص های توسعه پایدار شهری و بررسی میزان اثرگذاری آن ها در دستیابی به اهداف بازآفرینی، مطالعه موردی: شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۵
101 - 123
حوزههای تخصصی:
توسعه دامنه و نوع مشکلات کلان شهرها به ویژه در ابعاد کالبدی، ضرورت بازنگری و تحول در نظام مدیریت شهری را با توجه به فرآیندهایی همچون جهانی شدن، گرایش نظریه های مرتبط با پایداری و فرآیندهای بازتولید فضا الزامی می کند. بررسی حاضر از نظر روش شناختی، کاربردی است که با هدف توصیف و تحلیل اهداف بازآفرینی پایدار مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. در این مطالعه با بررسی اسناد و ادبیات تحقیق؛ 6 بعد، 32 مؤلفه و 78 شاخص مرتبط با پژوهش بررسی شد. نتایج ارزیابی و اولویت بندی کارشناسان و تحلیل ضرایب مسیر مربوط به 6 بعد موردبررسی توسعه پایدار نشان می دهد نشان می دهد که در کاربرد توسعه پایدار با رویکرد بازآفرینی با توجه به ویژگی کلان شهرهای ایران به ترتیب ابعاد کالبدی با ضریب مسیر 0.567، مقدار t 7.339 و وزن (0.1806) بیشترین تأثیر مثبت و معنی داری، عملکردی (0.1714)، زیست محیطی (0.1712)، اقتصادی (0.1633)، اجتماعی و فرهنگی (0.1604) و سپس بعد زیباشناسی (خوانش معنایی) و ادراکی (0.1531) کمترین اثر و اهمیت را دارا می باشند. در یک ارزیابی یکپارچه می توان استنباط کرد که نه تنها درک مفهوم توسعه پایدار در بازآفرینی پروژه های شهری در مطالعات داخلی به کفایت رخ نداده است، بلکه به واسطه بینش سطحی و عدم درک مناسب از مفاهیم بنیادین و ارتباط دو سویه این دو رویکرد، نیاز به مطالعه عمیق تر در این حوزه وجود دارد. در ارتباط با نقش پروژه های بازآفرینی شهری در دستیابی به اهداف توسعه پایدار از طریق چشم انداز سرمایه فکری به عنوان محرک رشد در کلان شهرها و بهبود کیفیت زندگی شان می توان بهره جست.
ارزیابی تأثیر اقدامات بیولوژیک روی هدررفت خاک به وسیله مدل RUSLE مبتنی بر سنجش از دور در حوزه آبخیز چیکان و مورزیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۹
68 - 86
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این مطالعه بررسی تأثیر اقدامات بیولوژیکی آبخیزداری بر هدررفت خاک با استفاده از مدل RUSLE، سنجش از دور و سیستم های اطلاعات جغرافیایی است. روش و داده: منطقه مورد مطالعه، آبخیز چیکان و مورزیان یکی از زیرحوضه های حوضه سد درودزن است. در این مطالعه با استفاده از مدل RUSLE و بر مبنای داده های سنجش از دور، میزان هدررفت خاک طی یک دوره 29 ساله در 4 مقطع زمانی (۱۳۷۱، ۱۳۸۲، ۱۳۹۶ و ۱۴۰۰) برآورد گردید. برای اندازه گیری، مقدار هدررفت خاک با استفاده از دستورالعمل های مربوطه در مدل RUSLE، نقشه عوامل فرسایندگی باران (R)، فرسایش پذیری خاک (K)، توپوگرافی (LS)، پوشش گیاهی (C) و عامل حفاطت (P) در سطح حوضه تهیه شد. به منظور بررسی اثر اقدامات بیولوژیک آبخیزداری، با فرض ثابت بودن دیگر عوامل مدل طی دوره مورد مطالعه، تغییرات عامل C تحت اثر اقدامات بیولوژیک مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: یافته های حاصل از بررسی مقادیر فاکتور C نشان داد که مقادیر این فاکتور برای سال های ۱۳۷۱، ۱۳۸۲، ۱۳۹۶ و ۱۴۰۰ به ترتیب ۰/۲۹±۰/۸۳، ۰/۲۸±۰/۸۰، ۰/۲۸±۰/۷۶ و ۰/۲۸±۰/۷۸ متغیر است. همچنین میانگین هدررفت سالانه خاک در حوضه ی چیکان و مورزیان تحت تأثیر اقدامات بیولوژیک طی سال های مورد اشاره با یک روند نسبتاً کاهشی به ترتیب برابر ۲۰/۱۹± ۱۶/۸۸، ۱۹/۵۲±۱۶/۳۲، ۱۸/۲۹±۱۵/۴۱ و ۱۸/۸۲±۱۵/۸۰ برآورد شد. نتیجه گیری: یافته ها حاکی از آن بود که اجرای عملیات بیولوژیک طی این دوره، منجر به کاهش میزان فرسایش خاک گردیده است. در یک نتیجه گیری کلی می توان بیان نمود که اجرای عملیات بیولوژیک می تواند یک اقدام مفید و قابل اطمینان برای کاهش فرسایش خاک در حوزه های آبخیز در معرض تخریب تلقی شود. هر چند دیگر کارکردهای این عملیات مانند تولید علوفه، کاهش رواناب، ارزش تفرجگاهی و ... نیز می تواند به کارکرد حفاظت خاک آن اضافه شود. پیشنهاد می شود در شرایط آب و هوایی متفاوت با استفاده از روش های گوناگون ارزیابی اقدامات بیولوژیک آبخیزداری بر میزان فرسایش و رسوب انجام شود. نوآوری، کاربرد نتایج: از مهم ترین جنبه های نوآورانه و کاربردی تحقیق می توان به بررسی چندزمانه میزان هدررفت خاک تحت تأثیر اقدامات بیولوژیک آبخیزداری با استقاده از تکنیک سنجش از دور اشاره نمود.
تحلیل تأثیر هوش معنوی بر کیفیت زندگی شهری در تبریز با رویکردی آینده محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آینده پژوهی منطقه ای دوره ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
16 - 38
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز، کیفیت زندگی شهری به عنوان یکی از اصلی ترین دغدغه های برنامه ریزان شهری مطرح است. ابعاد مختلف کیفیت زندگی در شهرها تحت تأثیر عوامل متعدد قرار می گیرند که یکی از مهم ترین آن ها هوش معنوی است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی تأثیر چهار شاخص هوش معنوی بر شش شاخص کیفیت زندگی شهری در شهر تبریز با رویکردی آینده محور است. این تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی انجام شد ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد هوش معنوی کینگ و دی چیکو (SISRI-24) و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHOQOL-BREF) بوده است. جامعه آماری شامل جمعیت بالای 18 سال تبریز است. حجم نمونه برابر 383 نفر بوده که به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده اند. داده های به دست آمده از طریق نرم افزار SPSS تحلیل شدند. برای بررسی رابطه بین هوش معنوی و کیفیت زندگی از ضریب همبستگی پیرسون و برای بررسی تأثیر متغیر مستقل (هوش معنوی) بر متغیر وابسته (کیفیت زندگی شهری) از تحلیل رگرسیونی استفاده شد. برای مقایسه میانگین های دو گروه مختلف از آزمون T مستقل استفاده گردید. یافته ها نشان می دهند که توسعه آگاهی بیشترین تأثیر را بر سلامت روانی شهروندان تبریز داشته و ضریب رگرسیون آن برابر با ۰.۷۵ است. همچنین، تفکر وجودی انتقادی با ضریب ۰.۷۲ تأثیر قابل توجهی بر سلامت جسمانی دارد. علاوه بر این، تولید معنای شخصی تأثیر معناداری بر رفاه اقتصادی داشته (ضریب ۰.۶۵) و آگاهی فراگیر نیز به طور معناداری با کیفیت محیط زیست شهری مرتبط است (ضریب ۰.۶۰). سایر یافته ها نشان می دهند که تفکر وجودی انتقادی بر روابط اجتماعی و توسعه آگاهی بر امنیت شهری تأثیر مثبت دارند. بر اساس این یافته ها، سناریوی اول بر تأثیر هوش معنوی بر ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی تأکید دارد و سناریوی دوم به آینده نگری و پیوند میان آگاهی معنوی و کیفیت زندگی شهری در تبریز می پردازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که هوش معنوی می تواند به عنوان یک عامل کلیدی در بهبود کیفیت زندگی شهری در تبریز در نظر گرفته شود؛ بنابراین، تقویت فضاهای عمومی فرهنگی و معنوی، توسعه فرصت های شغلی معنادار و برنامه های آموزشی زیست محیطی در سطح شهر می تواند ضمن مدیریت چالش های آینده، به بهبود کیفیت زندگی شهروندان تبریز منجر شود.
پهنه بندی مناطق مستعد کشت پاییزه چغندرقند در استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر نشان دادن مناطق مستعد برای کشت چغندرقند پاییزه در استان گلستان با توجه به پارامترهای دما و بارش است. بدین منظور از آمار درجه حرارت (روزانه) و بارش (سالانه) با طول دوره آماری ۱۵ ساله (۱۳۸۵-۱۳۹۹) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از روش های نمودارهای پتانسیل گرمایی، انحراف از شرایط بهینه، فنولوژی و پهنه بندی استان گلستان ازنظر میزان آبیاری در طول رشد از داده های سالانه بارش استفاده شد. نتایج ارزیابی دما با استفاده از روش پتانسیل گرمایی بر اساس آستانه حرارتی، صفر، ۴ و ۱۰ درجه سانتی گراد در سطح ایستگاه های استان گلستان نشان داد؛ ایستگاه اینچه برون دارای بیشترین واحد حرارتی تجمعی و ایستگاه علی آباد کتول دارای کمترین واحد حرارتی تجمعی هستند. بررسی تاریخ احتمال وقوع یخبندان دیررس بهاری در سطح 95 درصد نشان داد که به دلیل رخداد آن در اواخر فروردین ماه در مرکز، شرق و شمال و شمال شرقی و غرب استان گلستان مصادف با مرحله فنولوژیکی حجیم شدن ریشه و تجمع قند می باشد. همچنین بر اساس انحراف از شرایط بهینه در استان گلستان ایستگاه اینچه برون دارای کمترین انحراف (۶۴/۲۰-) محاسبه گردید. همچنین ازنظر فنولوژی در مرحله جوانه زدن، شش برگی، حجیم شدن ریشه و تجمع قند و رسیدن کامل گیاه چغندرقند پاییزه در استان گلستان مناطق مساعد کشت چغندرقند پاییزه استان گلستان شامل گنبدکاووس، بندر ترکمن، کلاله، اینچه برون و بندر گز مشخص گردیدند. همچنین ارزیابی ها ازنظر بارش با توجه به نقشه ی پهنه بندی سالانه بارش های استان گلستان می توان نتیجه گرفت ازنظر بارشی و تأمین آب موردنیاز چغندرقند پاییزه محدودیت زیادی متوجه استان گلستان نیست البته با توجه به خشک سالی های اخیر چندساله کشت این گیاه در استان احتیاج به آبیاری تکمیلی جهت رشد را دارد.
شناسایی و اولویت بندی موانع توسعه ی میان افزای شهر زابل با استفاده از تکنیک چانگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در رویکرد توسعه میان افزا پیشنهاد می شود که به جای زیر ساخت و ساز بردن زمین های حاشیه ای شهرها، اراضی خالی و اراضی بافت تخریبی مانده ی درون شهری هدف توسعه قرار گیرند. با توجه به این مهم، در این مقاله سعی شده است به شناسایی و اولویت بندی موانع توسعه ی میان افزای شهر زابل با استفاده از تکنیک چانگ پرداخته شود. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش انجام، توصیفی تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و بررسی های پیمایشی (میدانی) است. جامعه آماری برای شناسایی موانع توسعه میان افزا شامل کلیه ساکنان شهر زابل در سال 1401 می باشد که حجم نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران، 384 نفر محاسبه شد. روش نمونه گیری، تصادفی هدفمند بوده و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ 80/0 محاسبه گردید. با استفاده از آزمون تی تک نمونه ای (t-test) در نرم افزار آماری SPSS موانع شناسایی و همچنین برای اولویت بندی موانع پیش رو، اطلاعات و داده های موردنیاز از طریق واقعیت های موجود شهر مذکور و پرسشنامه که از 20 کارشناس مرتبط تهیه شد، سپس با استفاده از تکنیک چانگ (AHP- FUZZY) داده ها و اطلاعات مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان می دهد مهم ترین مانع اجرای طرح توسعه میان افزای شهر زابل، شاخص اقتصادی با وزن نهایی (483) می باشد.
بررسی نقش زیرساخت های گردشگری در توسعه گردشگری فرهنگی-میراثی (مطالعه موردی: مجموعه میراث جهانی تخت سلیمان)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: گردشگری فرهنگی-میراثی بر وجه ممیز فرهنگ هر جامعه ای در نمایاندن هویت اجتماع آن حائز اهمیت می باشد. عدم رضایت بازدیدکنندگان از زیرساخت ها، ماهیت میراث را دچار اختلال می گرداند. از اینرو، اعتنا به مقوله زیرساخت های گردشگری در راستای ارتقاء آگاهی، یکی از زمینه های اثربخش در توسعه گردشگری فرهنگی-میراثی را فراهم می آورد. مجموعه میراث جهانی تخت سلیمان بسبب سرمایه های فاخر واقع در شهرستان تکاب استان آذربایجان غربی، هرساله پذیرای گردشگران داخلی و خارجی می باشد، لیکن، از لحاظ کیفیت زیرساخت های گردشگری واجد تمرکز می باشد.روش بررسی: پژوهش حاضر در پی پاسخ پرسش "شاخص های بررسی میزان کیفیت زیرساخت ها در حوزه گردشگری فرهنگی میراثی کدامند؟" به نقش زیرساخت ها می پردازد. همچنین پاسخ به پرسش "از دیدگاه گردشگران وضعیت کیفیت هریک از زیرساخت های گردشگری فرهنگی-میراثی در منطقه میراث جهانی تخت سلیمان در چه سطحی است؟" در تبیین دستیابی به اصول توسعه گردشگری در این مجموعه ارزشمند مورد تفحص قرار گرفت. روش پژوهش بصورت آمیخته (کیفی-کمی) از نوع کاربردی با بهره گیری از پرسش های ساختاریافته در قالب پنج گزینه ای لیکرت در نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت و 57 متغیر درونی و بیرونی 7 سطح در راستای بررسی معضلات در کیفیت زیرساخت ها شناسایی گردید. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج، معادلات ساختاری نرم افزار LISREL نشاندهنده عدم رضایت گردشگران از کیفیت اطلاع رسانی، تبلیغات و همچنین کیفیت امکانات اقامتی- فراغتی در این وجوب اهتمام به زیرساخت ها را در توسعه گردشگری فرهنگی میراثی مجموعه میراث جهانی تخت سلیمان توسط مراجع ذینفع معطوف می نماید.
جایابی تونل انتقال آب رشته کوه هزارمسجد با واکاوی سلسله مراتبی و آنتروپی شانون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سنجش از دور و GIS ایران سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
171 - 192
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: در سال های اخیر، حفر تونل های انتقال آب با مخاطرات گوناگونی همانند پتانسیل مچاله شوندگی، مخاطرات هیدروژئولوژیکی، تأثیرات زیست محیطی، مخاطرات وجود گاز و تحلیل حساسیت هزینه های ساخت روبه رو بوده که اهمیت جایابی صحیح این سازه ها را دوچندان کرده است. اما تعیین محل حفر تونل، با استفاده از روش های نوین وزن دهی به معیارهای اثرگذار و پهنه بندی در سیستم اطلاعات جغرافیایی، مغفول مانده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه، با تلفیق سیستم اطلاعات جغرافیایی، تحلیل سلسله مراتبی و آنتروپی شانون، به جایابی تونل انتقال آب هزارمسجد که بخشی از پروژه انتقال آب از ارتفاعات هزارمسجد به شهر مشهد را تشکیل می دهد، پرداخته شده است. بر این اساس، مؤلفه های گوناگونی شامل پنج بعد مخاطرات اجتماعی، زمین شناسی ساختاری، هیدروژئولوژی، توپوگرافی و بعد اقتصادی در نظر گرفته شده است. در گام اول، دو معیار فاصله از روستاها و فاصله از منابع آبی، بدون توجه به آب دهی شان، به منزله معیارهای درگیر با بعد اجتماعی در نظر گرفته شدند. بر این اساس، حفر تونل در فاصله های دورتر از این دو معیار پیشنهاد می شود. بعد دوم مطالعات به زمین شناسی و زمین ساخت تعلق گرفته است. بر این مبنا، ساخت چنین سازه هایی در تراکم بالای گسل ها مخاطراتی را درپِی خواهد داشت و پیشنهاد نمی شود. مطالعات هیدروژئولوژی با عنوان بعد سوم به لحاظ عوامل تأثیرگذار، ورود آب به تونل، و یا تأثیرپذیر، خشک شدن منابع آبی پیرامون حفاری تونل حائز اهمیت است. ازاین رو، در این مطالعه، از حوضه آبگیر چشمه های پرآب محدوده مطالعاتی با عنوان معیار هیدروژئولوژی یاد شده است. در بعد توپوگرافی، از نقشه توپوگرافی محدوده مطالعاتی به منظور استحصال نقشه ضخامت روباره تونل استفاده شد. با توجه به این معیار، حفاری در ضخامت کمتر روباره شرایط بهینه تری فراهم می آورد. درنَهایت، گزینه حفر تونل در نقاط نزدیک به محل تحویل آب، در تصفیه خانه شماره 3 مشهد چرمشهر به منزله معیار اقتصادی در نظر گرفته شد. بنابراین معیاری با عنوان فاصله خروجی تونل تا محل تحویل آب با عنوان بعد اقتصادی طرح مطرح شده است. نقشه موضوعی هریک از معیارهای بیان شده در محیط ArcMap تهیه و طبقه بندی شد. طبقات واقع در هر معیار، با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی AHP، امتیازدهی شد. درنَهایت، برای وزن دهی به معیارهای مؤثر در جایابی تونل، از روش آنتروپی شانون استفاده شد. اولویت بندی معیارهای مؤثر در جایابی تونل انتقال آب هزارمسجد نشان می دهد که پارامتری مانند فاصله از چشمه ها مهم تر از سایر معیارهاست. درواقع، اگرچه فاصله از روستا به منزله عامل مهم در قیاس با سایر معیارها محسوب نمی شود، وجود چشمه به علت اهمیت معیشتی برای ساکنان، شرایط را بغرنج خواهد کرد و این بدان معنی است که دوری یا نزدیکی به روستا نمی تواند عامل مستقلی برای جایابی حفر تونل در نظر گرفته شود. در رده دوم، معیار فاصله از گسل به سبب اثر مستقیم در پایداری سازه، اهمیت ویژه ای را به خود اختصاص داده است. سایر معیارها در شرایط حد واسط اهمیت قرار دارند. درنَهایت، با تلفیق نقشه های تهیه شده، پهنه بندی مناطق مناسب حفر تونل به علاوه سه اولویت اصلی محور تونل پیشنهادی، ازطریق قضاوت مهندسی مطرح شده است.
نتایج و بحث: نتایج نشان می دهد که بخش شمال غرب محدوده مطالعاتی برای حفاری مناسب نیست و مخاطراتی درپِی خواهد داشت. بنابراین ارجحیت حفاری به بخش میانی و شرقی محدوده مطالعاتی اختصاص می یابد. به طور دقیق تر، اولویت حفاری به مناطق میانی اختصاص یافته است زیرا نقاط نزدیک تر به محل تحویل آب به شهر مشهد، در غرب محدوده مطالعاتی، نزدیک ترند. براساس نتایج، بهترین گزینه انتقال آب از یال شمالی به جنوبی کوه های هزارمسجد، احداث تونلی به طول 8732 متر در حوالی روستای چنارسوخته و مسیری نزدیک تر به محل تحویل آب است. شایان ذکر است که پس از جایابی مسیر حفر تونل تا پیش از حفاری آن، باید مطالعات جامع هیدروژئولوژیکی، زمین شناختی مهندسی و زمین شناختی ازطریق بازدیدهای صحرایی، حفاری گمانه در مسیر و آزمایشات مربوط به آن انجام شود.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان می دهد که استفاده از رویکردهای چندمعیاره و تکنولوژی های پیشرفته پهنه بندی می تواند به بهبود فرایند تصمیم گیری در پروژه های بزرگ زیربنایی کمک کند.
واکاوی موقعیت مکانی رودباد جنب حاره و شرایط همدید مؤثر بر ترسالی های شدید شمال شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۴
1 - 20
حوزههای تخصصی:
رودباد جنب حاره ای از مهم ترین سامانه های سینوپتیکی تراز فوقانی وردسپهر است که از طریق انتقال رطوبت در مقیاس بزرگ و تحریک دینامیکی، نقش مهمی در شکل دهی به الگوهای بارشی مناطق مختلف ایفا می کند. این پژوهش به بررسی ویژگی های مکانی، موقعیت استقرار و الگوی کشیدگی رودباد جنب حاره ای در سال های ترسالی شدید شمال شرق ایران پرداخته است. داده های بارش روزانه ایستگاه های استان های خراسان شمالی و رضوی در یک دوره آماری ۳۳ ساله، منطبق با چرخه های خورشیدی ۲۲ تا ۲۴، برای شناسایی سال های ترسالی شدید با استفاده از شاخص SPI و نرم افزار DIP به کار رفت. متغیرهای جوی تراز فوقانی شامل مؤلفه های باد مداری و نصف النهاری، نم ویژه و سرعت قائم (امگا) در ترازهای ۱۰۰۰ تا ۵۰۰ هکتوپاسکال از داده های بازتحلیل NCEP/NCAR و ECMWF استخراج شد. نتایج نشان داد که در دوره های بارش شدید، هسته رودباد اغلب به عرض های شمالی تر از ۳۳ درجه جابجا شده، ناپایداری جو را افزایش داده و موجب بارش گسترده می شود. موقعیت مطلوب هسته رودباد، منطقه ای بین غرب ایران، جنوب دریای خزر و استان سمنان است. همچنین، کم فشار سودان پرتکرارترین و مؤثرترین الگوی همدیدی مرتبط با افزایش بارش شناسایی شد. این نتایج نقش مؤثر الگوهای چرخش تراز بالا در تغییرپذیری اقلیم هیدرولوژیکی منطقه را نشان می دهد.
تحلیل رابطه بین حساسیت زمین لغزش ها با شدت فرسایش و تولید رسوب (مطالعه موردی: حوضه دارابکلا، استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۴
245 - 265
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش ها از مهم ترین مخاطرات ژئومورفولوژیک به شمار می روند که موجب ناپایداری زمین و افزایش فرسایش و تولید رسوب می شوند. در ایران، بیشتر پژوهش ها بر پهنه بندی خطر زمین لغزش تمرکز داشته و نقش آن ها در فرآیندهای رسوبی کمتر بررسی شده است. هدف این تحقیق، بررسی رابطه بین حساسیت زمین لغزش با شدت فرسایش و تأثیر آن بر رسوب دهی در حوضه دارابکلا (استان مازندران) است. نقشه حساسیت زمین لغزش با مدل نسبت فراوانی (FR) و با استفاده از لایه هایی مانند لیتولوژی، ارتفاع، شیب، جهت، کاربری اراضی و فاصله از جاده و آبراهه تهیه شد که دقت بالایی (p = 0.99) داشت. شدت فرسایش با مدل های MPSIAC و RUSLE برآورد و با مدل پایه BLM و شاخص های آماری اعتبارسنجی شد. مدل MPSIAC به دلیل دقت بیشتر، برای تخمین رسوب دهی در کلاس های مختلف حساسیت زمین لغزش به کار رفت. نتایج آزمون ANOVA تفاوت معنی دار بین کلاس ها را نشان داد و بیشترین رسوب (61.35 تن در هکتار در سال) در مناطق با حساسیت بسیار زیاد رخ داد. این نتایج بر لزوم درنظر گرفتن اثر مستقیم زمین لغزش ها در مدل های فرسایش و رسوب تأکید دارد.
مدل سازی خطر وقوع سیل با استفاده از روش آماری وزن شواهد (WOE) در حوضه آبریز آذرشهر چای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۲
37 - 20
حوزههای تخصصی:
حوضه آبریز آذرشهرچای واقع در دامنه غربی توده کوهستانی سهند از اتصال شاخاب های متعدد که در دره های عمیقی جاری هستند، تشکیل می شود و همه ساله در فصل بهار با شروع بارش ها، شاهد رخداد سیل در این دره ها می باشد. هدف از این پژوهش ارزیابی عملکرد تابع شواهد وزنی(WOE) برای تهیه نقشه حساسیت سیل حوضه آبریز آذرشهرچای می باشد. جهت دسترسی به هدف مذکور، ابتدا موقعیت 82 نقطه سیل گیر با استفاده از تصاویر ماهواره ای Landsat8 سنجنده OLI بر اساس سیل فروردین ماه 1396 تهیه، به صورت تصادفی به دو گروه 70درصد (57 نقطه سیل گیر) برای داده های آموزشی و 30 درصدی (25 نقطه سیل گیر) برای داده های اعتبار سنجی استفاده شد. سپس 14 فاکتور موثر در وقوع سیل ارتفاع، شیب، جهت شیب، انحنای شیب، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده، تراکم رودخانه،TWI ( شاخص رطوبت توپوگرافی)، شاخص قدرت آبراهه ، لیتولوژی، جنس خاک، بارش و NDVI در محیط نرم افزاری Arc Map و کاربری اراضی در محیط نرم افزاری ENVI5.3 آنالیز و موقعیت نقاط سیل گیر در هر 14 فاکتور بررسی و جهت اعتبار سنجی و صحت نتایج به دست آمده از منحنی مشخصه عملیاتی ROC استفاده شد. نتایج پژوهش بیانگر قرار گیری 19.56 درصد از حوضه در کلاس حساسیت خیلی بالا، 19.18درصد در حساسیت بالا، 24.61درصد در کلاس متوسط، 21.94درصد در کلاس کم و 14.68 درصد در کلاس خیلی کم از لحاظ آسیب پذیری سیل قرار دارد.
بررسی تغییرات کاربری اراضی و اثرات آن بر فرسایش خاک؛ مطالعه موردی: شهرستان نمین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۳
158 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تغییرات کاربری های مختلف و ارزیابی اثرات تغییرات کاربری ها بر فرسایش خاک، در شهرستان نمین می-باشد. در راستای دستیابی به اهداف این تحقیق، ابتدا نقشه کاربری اراضی با استفاده از روش شی گرا برای دو دوره ی 2002 و 2024، تهیه شده است. در مرحله بعد لایه های اطلاعاتی سایر عوامل مؤثر برای فرسایش خاک شهرستان در محیط GIS تهیه گردید. ارزش گذاری و استانداردسازی لایه ها با استفاده از تابع عضویت فازی و وزن دهی معیارها، با بهره گیری از روش CRITIC انجام شد. تحلیل و مدل سازی نهایی با استفاده از الگوریتم چند معیارARAS ، صورت پذیرفت. نتایج این پژوهش نشان داد، بیشترین میزان مساحت در سال 2002 مربوط به مراتع ضعیف و زراعت دیم، به ترتیب با 71/493 و 91/209 کیلومتر مربع و در سال 2024، مربوط به مراتع ضعیف و مراتع دیمی به ترتیب با 62/422 و 93/271 کیلومترمربع می باشد. با توجه به نقشه پهنه بندی فرسایش سال 2002 به ترتیب 05/15 و 46/22 درصد و طبق پهنه بندی فرسایش 2024 به ترتیب 92/15 و 04/25 درصد از مساحت شهرستان در دو طبقه بسیار پرخطر و پرخطر قرار دارند. به طور کلی می توان وجود خاک فرسایش پذیر، وقوع بارندگی های شدید و دخالت عوامل انسانی از طریق تغییر کاربری، تخریب پوشش گیاهی، چرای بیش از حد، احداث جاده، شخم در جهت شیب و آبیاری نامناسب را از جمله عوامل عمده فرسایش و کاهش حاصلخیزی خاک درشهرستان نمین عنوان کرد.