مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
مناطق پیراشهری
حوزه های تخصصی:
سرریز یا جذب جمعیت و فعالیت کلان شهر در نواحی پیرامونی آن و تحولات نقش و عملکرد مراکز مجاور کلان شهر، پیامدهای مثبت و منفی به همراه دارد که برخورد جداگانه با آنها امکان پذیر، کارآمد و عادلانه نمی باشد. از آنجایی که مدیریت یک شهر، تلاشی برای اداره پدیده ای خودانگیخته است، پیدایش شهرها، تکامل و رشد آنها، نتیجه تصمیمات زیادی است که افراد برای تعیین محل زندگی، کار، برپایی شرکت، تأمین منابع، تفریح، تحصیل و مانند آن، اتخاذ می کنند. در شبکه پیچیده ای از تبادل و همکاری متقابل، هر یک از این تصمیم ها به شیوه مستقیم یا غیرمستقیم بر یکدیگر تأثیر متقابلی دارند .مناطق پیراشهری، از جمله حوزه های مسئله دار در مدیریت مناطق کلان شهری هستند؛ اما تفرق سیاسی، مفهومی است که برخی آن را اساسی ترین مسئله فراروی مدیریت و حکمروایی این گونه مناطق می دانند. تفرق سیاسی، نتیجه گسترش محدوده های منطقه کلان شهری فراتر از محدوده یک قلمرو حکومتی واحد مانند شهرداری است. پیشروی کلان شهر تهران و توسعه شهری و روستایی در محیط پیراشهری آن، در شرایطی که سوداگری زمین کنترل نشود و در سطوح مختلف، ابزار و سازوکاری برای هدایت نظام مند آن وجود نداشته باشد، موجب انحطاط زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی، کیفیت زندگی و اکولوژیک منطقه می شود. از این رو در این پژوهش، تلاش شده است ضمن مطالعه و بررسی ادبیات مدیریت مناطق کلان شهری، به بررسی مسائلی که ضرورت توجه به مدیریت مناطق پیراشهری را می طلبد، پرداخته شود. یکی از اهداف اصلی اینپژوهش، ارائه سیاست هایی در نظام مدیریت مناطق پیراشهری در مناطق کلان شهری، برای بهبود تعامل و یکپارچگی درون سازمانی، بین سازمانی و نهادی است. این پژوهش از لحاظ روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است. با توجه به نتایج پژوهش از آنجا که منطقه 22 شهر تهران که تحت تأثیر عوامل و نیروهای مختلفی شکل گرفته و در قلمروی فضایی پیرامون کلان شهر گسترش یافته است باید با دقت و حساسیت بیشتری به مدیریت ساختاری- کارکردی آن پرداخته شود.
اثرات اقتصادی طرح هدفمندسازی یارانه ها بر مناطق پیرامونی شهر مورد: شهر ری، تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدفمندسازی یارانه ها به عنوان طرحی برای بهرهوری بیشتر عرصه تولید و کاستن از هزینههای مستقیم دولت، یکی از کنشهای اقتصادی مهم و بحثبرانگیز در نظام جمهوری اسلامی است. چابکسازی تولید و توانمندسازی بخشهای مختلف اقتصاد یکی از اهداف مهمی است که در تدوین هدفمندسازی یارانهها ذکر شده است. از سوی دیگر، بررسی محتوای برنامه راهبردی اقتصاد ملی (مقاومتی) نیز نشان میدهد که این برنامه با هدف مقاومسازی عرصههای تولید در داخل کشور از طریق افزایش حجم، میزان و بهرهوری در اقتصاد ملی عملیاتی شده است. با توجه به اهمیت هدفمندسازی یارانهها، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر کارکردگرایانهی این طرح بر اقتصاد خانوارهای پیراشهری شهر ری از منظر اقتصاد مقاومتی و اقتصاد سیاسی پرداخته است. به این منظور، پرسش اصلی تحقیق این است که هدفمندسازی یارانهها از منظر اقتصاد سیاسی، چه رابطهای با اقتصاد ملی دارد. ابعاد اقتصادی طرح هدفمندسازی یارانهها در این پژوهش بر اساس چهار شاخص رفتار مصرفی خانوار، سبد بودجه و هزینهی خانوار، رضایتمندی از تأمین نیازها و سطح رفاه خانوار پیش و پس از اجرای طرح، مطالعه است. نتایج نشان میدهد که تفاوت معناداری در سبد مصرفی خانوارها رخ نداده است و بنابراین بهنظر میرسد طرح هدفمندسازی یارانهها دارای رابطه ی معکوس و منفی با اقتصاد ملی کارامد است و در بلندمدت میتواند به یکی از موانع تحقق آن تبدیل شود.
راهکارهای کاهش مخاطرات طبیعی در سازمان های مرتبط با مدیریت بحران مورد: سکونتگاه های پیراشهر قوچان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مخاطرات طبیعی با انواع گوناگون و گستره ی نفوذشان، همواره خطری جدی برای شهرها و مناطق پیرامون آن ها بوده اند. لذا مدیریت بحران، یکی از مهم ترین فاکتورهایی است که در کاهش میزان خسارت ها و تلفات انسانی در زمان بروز بلایای طبیعی تأثیر فراوانی دارد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر تحلیل راهکارهای کاهش مخاطرات طبیعی در سازمان های مرتبط با مدیریت بحران (موردمطالعه: مناطق پیراشهری قوچان) می باشد. روش تحقیق این پژوهش، تحلیلی است. جمع آوری داده ها نیز به دو روش اسنادی و میدانی (مصاحبه و پرسشنامه) صورت گرفته است. در این پژوهش، ۲۰ نفر از کارشناسان و متخصصان مرتبط با موضوع، در ۱۱ سازمان موردبررسی، به عنوان جامعه آماری مورد پرسش و مصاحبه قرار گرفتند. تجزیه وتحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزار LISREL و مدل Fuzzy VIKOR انجام گرفته است. نتایج نرم افزار LISREL نشان داد، تمامی نشانگرهای انتخابی (عوامل اجتماعی، عوامل زیرساختی و نهادی، عوامل آموزشی و اطلاعاتی، عوامل دانش و آگاهی، عوامل حمایتی و مالی)، دارای مقدار t بیشتر از ۶۰/۲ هستند و در سطح ۹۹ درصد معنی دار می باشند. این نتایج نشان می دهد که نشانگرهای انتخابی محقق برای اندازه گیری این مفهوم، هر یک دارای اهمیت می باشد و بخش مهمی از این عامل را اندازه گیری می کنند. نتایج مدل ویکور فازی نشان داد، در بین سازمان های مرتبط با مدیریت بحران در استفاده از راهکارهای مؤثر در کاهش مخاطرات طبیعی، فرمانداری با Q به دست آمده (1) و راه و شهرسازی با Q به دست آمده ۰۵۶/۰، بالاترین و پایین ترین رتبه ها را به خود اختصاص داده اند
ارزیابی استفاده از مؤلفه های پیشگیری از جرم در طراحی محیطی و تأثیر آن بر احساس امنیت ساکنان مناطق پیراشهری مورد: شهر بنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضا های شهری یکی از تأثیرگذارترین عوامل در هدایت الگو های رفتار فردی و اجتماعی افراد هستند. تمامی رفتار های انسان در فضاهای معینی شکل می گیرد که بستر رفتار به شمار می آیند. از سوی دیگر، با افزایش رشد شهرنشینی در بسیاری از نواحی ایران، مشکلات و نارسایی های زندگی شهری افزوده شده است، ازجمله این مشکلات می توان به افزایش جرم و جنایت در مناطق پیراشهری اشاره نمود. لذا، هدف مطالعه حاضر، ارزیابی استفاده از مؤلفه های پیشگیری از جرم در طراحی محیطی و تأثیر آن بر احساس امنیت ساکنان مناطق پیراشهری (موردمطالعه: شهر بنجار) است. این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش تحقیق توصیفی و تحلیلی است. داده های موردنیاز تحقیق به روش اسنادی-میدانی (پرسشنامه و مشاهده) گردآوری شده است. به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS، و مدل های FARAS و FANP، استفاده شد. نتایج آزمون تی، با توجه به مقدار میانگین به دست آمده در تمامی مؤلفه های مطرح شده، نشانگر کمرنگ بودن مؤلفه های طراحی محیطی در پیشگیری از جرم در منطقه پیراشهری بنجار است. نتایج آزمون های رگرسیون و تحلیل مسیر، نشان داد، بین مؤلفه های پیشگیری از جرم در طراحی منطقه پیراشهری بنجار و احساس امنیت ساکنان، ارتباط معنادار و مثبت وجود دارد و در تمامی مؤلفه ها تأثیر مستقیمی برافزایش احساس امنیت ساکنان دارد. درنهایت نتایج رتبه بندی مؤلفه های طراحی محیطی در پیشگیری از جرم و احساس امنیت ساکنان منطقه پیراشهری بنجار با استفاده از مدل های FARAS و FANP، نشان داد، مؤلفه حمایت از فعالیت های اجتماعی با مقدار k به دست آمده (490/0) در اولویت اول قرار می گیرد.
الگوی توسعه فضایی شبکه سکونتگاهی کارآفرینی درمناطق پیراشهری مورد: بخش ماهیدشت؛ شهرستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پراکندگی پدیده های جغرافیایی و فعالیت های اقتصادی در سراسر نواحی روستایی تحت شرایطی، شکل گیری الگوهایی را امکان پذیر می سازد، الگوی فضایی شبکه کارآفرینی در سکونتگاه های انسانی از جمله مقوله هایی است که در سازمان یابی و توسعه عرصه های جغرافیایی کمتر عینیت یافته است، از طرفی به اعتقاد اندیشمندان علوم اجتماعی در پژوهش های مکانی، ارزیابی محیط محلی در موفقیت یک شرکت کارآفرینانه، به اندازه ارزیابی اقتصادی و صنعتی اهمیت دارد. از این رو، مقاله حاضر با هدف تدوین الگوی توسعه فضایی شبکه سکونتگاهی کارآفرینی پیراشهری روستایی بخش ماهیدشت شهرستان کرمانشاه طراحی شد. روش تحقیق از نوع کاربردی و توصیفی تحلیلی بود. جامعه آماری آن را، مجموعا 7 روستای کارآفرین (30 شرکت کارآفرینی) پیراشهر روستایی تشکیل می-دادند. بر این مبنا در ابتدا با استفاده از نرم افزار SPSS20 روستاهای مورد مطالعه از حیث شدت و درجه کارآفرینی سطح بندی شده و سپس با کمک نرم افزار GIS الگوی شبکه سکونتگاهی کارآفرینی ترسیم گردید. یافته ها نشان داد که میزان فعالیت های کارآفرینی در محدوده مورد مطالعه از جنبه های اجتماعی و اقتصادی بالا بوده؛ و نواحی پیراشهری روستایی این بخش قابلیت توسعه فضایی و پذیرش شرکت های تجاری جدید و ارتقا به سلسله مراتب سکونتگاهی بالاتری را دارند. به طوری که، مطابق با نتایج همبستگی به ترتیب متغیرهای سرمایه اجتماعی، سرمایه محیطی، رشد تشکیل شرکت های جدید، سرمایه کارآفرینی در بخش های مختلف تولیدی، رشد اشتغال و سرمایه فرد کارآفرین با توسعه فضایی شبکه سکونتگاه های کارآفرینی ارتباط مثبت و معنی دار و همبستگی قوی دارد. وضعیت توسعه فضایی کارآفرینی پیراشهری روستایی در 60 درصد از نواحی روستایی دارای وضعیتی نسبتاً مطلوب بوده (درجه توسعه فضایی کارآفرینی، 85/3) و سطح رشد فعالیت های اقتصادی کارآفرینی را در منطقه منجر شده است. دو روستای سیمینه علیا و دوکوشکان حسین خانی نیز دارای درجه توسعه فضایی کارآفرینی بالا و نقش کلیدی در توسعه فضاهای پیراشهری این بخش دارا بودند.
مدیریت شهری و نقش آن در هدایت و کنترل توسعه فضایی- کالبدی مناطق پیراشهری یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش جمعیت، رشد سریع شهرنشینی و خزش شهری عامل اصلی تولید فضاهای پیراشهری است. مدیریت شهری به عنوان یک نهاد محلی نقش اساسی در کنترل و هدایت روند گسترش کالبدی-فضایی شهرها دارد. الگوی کنونی مدیریت شهری در ایران منجر به بروز ناپایداری های فضایی-کالبدی و دست اندازی به فضاهای پیراشهری به ویژه زمین های کشاورزی در بیش تر شهرها از جمله یاسوج شده است. پژوهش حاضر با هدف مدلسازی ساختاری مؤلفه های مبنایی مدیریت شهری مؤثر بر هدایت و کنترل روند توسعه فضایی-کالبدی مناطق پیراشهری یاسوج صورت گرفته است. روش پژوهش مبتنی بر رویکرد توصیفی-تحلیلی که با پیمایش میدانی جهت تکمیل پرسشنامه ها می باشد. جامعه آماری پژوهش، مدیران، متخصصان و کارشناسان نهادهای دولتی و عمومی شهر یاسوج است که به روش نمونه گیری خوشه ای و به صورت هدفمند با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه مورگان به تعداد 148 نفر انتخاب شد. داده های گردآوری شده با بهره گیری از روش معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار اسمارت پی ال اس (Smart P.L.S) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مؤلفه های مبنایی مدیریت شهری (سیاست گذاری و تصمیم گیری شهری، برنامه ریزی و سازماندهی، امور اجرایی و خدمات شهری) به میزان 433/0، 372/ و 487/0 تغییرات کنترل و هدایت روند توسعه فضایی-کالبدی محدوده مطالعاتی را تبیین می کنند. هم چنین تأثیر مؤلفه های مبنایی مدیریت شهری طبق آماره t (935/12)، (888/4)، (851/14) در سطح 99 درصد معنادار بوده که بیانگر تأثیر مثبت و معنادار این مؤلفه ها بر کنترل و هدایت روند توسعه فضایی-کالبدی است. در مجموع این سه مؤلفه مدیریت شهری، 874/0 درصد متغیر هدایت و کنترل توسعه فضایی مناطق پیراشهری یاسوج را پیش بینی می کنند.
شناسایی و اولویت بندی معیارهای تعیین کننده کیفیت محیطی در فضاهای گمشده پیراشهری مورد: محله بیسیم زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، یکی از معضلاتی که شهرهای معاصر با آن مواجه اند، وجود فضاهای گمشده و رها مانده در مناطق شهری است که اغلب موجب ناپایداری در ابعاد مختلف شده و محلات شهری را با چالش های جدی مواجه ساخته است. با عنایت به ضرورت احیای این نوع فضاها و تبدیل آن ها به فضایی متناسب با نیازهای امروز جامعه، تحقیق حاضر باهدف ارتقای کیفیت محیطی در محلات، در پی یافتن معیارهای کیفی مؤثر در احیای فضاهای گمشده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و جامعه آماری آن را ساکنین بالای 20 سال محله «بیسیم» زنجان تشکیل می دهد. در ابتدای تحقیق ضمن شناسایی عوامل مؤثر در کیفیت محیطی محله، پنج عامل «کالبدی»، «اجتماعی»، «عملکردی»، «ادراکی» و «مدیریتی» به عنوان عوامل اصلی تحقیق انتخاب و پس از ارزیابی وضعیت این عوامل در محله بیسیم و سنجش میزان رضایت ساکنین از کیفیت محیطی محله، درنهایت مؤلفه های تأثیرگذار در ارتقای کیفی فضاهای گمشده از دید ساکنین اولویت بندی شده است. استخراج عوامل اصلی این تحقیق با استفاده از آزمون تحلیل عاملی و رگرسیون خطی و ارزیابی های عوامل از طریق آزمون T تک نمونه ای انجام پذیرفته است. یافته ها نشان می دهد با عنایت به نارضایتی ساکنین از کیفیت محله و تعدد فضاهای گمشده در این محله مؤلفه های «سازمان فضایی و نفوذپذیری» و «کنترل و نظارت»، «مدیریت و نگهداری» و همچنین «تأمین آسایش بصری و محیطی» ازجمله مؤلفه هایی است که در رده های نخست ترجیحات ساکنین به منظور ارتقای کیفیت محله بیسیم قرار دارد. در میان عوامل اجتماعی و عملکردی نیز به ترتیب مؤلفه های «تعاملات اجتماعی»، «سازگاری و تجانس» و «قابلیت دسترسی» نسبت به سایر مؤلفه ها در اولویت قرارگرفته است.
ارائه الگویی برای مدیریت مناطق پیراشهری کلان شهر تهران (موردمطالعه منطقه 22)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناطق پیراشهری به عنوان فضاهای احاطه کننده پیرامون شهر و طی فرآیند شهر گرایی ؛ تکوین یافته و توسعه مناطق کلانشهری را تحت تأثیر قرار داده اند. از این رو ضروری است با اتکا به مفاهیم و روشهای ناظر بر مدیریت شهری یکپارچه فضایی – عملکردی به عنوان الگوی مناسب و مؤثر، در جهت مدیریت توسعه پایدار مناطق پیراشهری گام برداشت . بر همین اساس این مقاله ضمن مطالعه و بررسی مفهوم پیراشهری و پیامد های آن ؛ به بررسی، باز کاوی و ارائه مدلی برای مدیریت یکپارچه شهری منطقه 22 پرداخته است. برای این هدف با استفاده از تکنیک دلفی و ایجاد یک پنل از متخصصین و خبرگان حوزه مدیریت شهری و آشنا به شرایط قلمرو مکانی پژوهش؛ بررسی و شناخت ذینفعان و کنشگران مدیریتی منطقه، تعیین و تفکیک جایگاه ساختاری و عملکردی آنان، تشخیص نوع روابط و همکاری و تعامل آنها با یکدیگر در شرایط فعلی و مطلوب انجام و در نهایت مدل پیشنهادی برای مدیریت این منطقه ارائه شد. بدین ترتیب که ضمن بررسی و شناسایی نهادهای دارای نقش و اقتدار در مدیریت این منطقه، مثلت شهرداری، وزارت راه و شهرسازی و نهادهای نظامی به عنوان مثلث مسلط مدیریت منطقه شناسایی شدند. همچنین با تشخیص نقش های دقیق هر نهاد (از میان نقش های 5گانه سیاستگذاری، برنامه ریزی، اجرا، نظارت و پشتیبانی)، بازندگان و برندگان منطقه از دیدگاه پنلیست ها شناسایی و شکل بهینه روابط آنها (افقی یا عمودی) و نحوه ارتباط مناسب (همکاری، هماهنگی و همیاری) آنها بررسی گردید. در نهایت ایجاد یک شورای راهبردی بهترین مکانیسم در وضعیت فعلی مدیریت این منطقه پیراشهری معرفی گردید و با تشریح کارکردها و ساختار، یک مدل مدیریتی پیراشهری برای این منطقه پیشنهاد گردید.
پایداری اقتصادی در مناطق پیراشهری اسلامشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سنجش پایداری اقتصادی، به عنوان ابزاری در فرآیند برنامه ریزی توسعه پایدار بوده و لذا توجه به آن در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی ها امری اجتناب ناپذیر است. هدف اصلی این پژوهش سنجش پایداری اقتصادی محدوده پیراشهری شهر اسلامشهر و روستاهای اطراف خود است. نوع تحقیق کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی، تحلیلی می باشد. روش گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی- میدانی (پرسشنامه و مشاهده) صورت گرفته است. جامعه آماری در این پژوهش را ساکنین شهر اسلامشهر و 22 روستای دارای سکنه در 4 دهستان (احمدآباد مستوفی، ده عباس، فیروز بهرام و چهاردانگه) در محدوده پیراشهری شهر اسلامشهر تشکیل داده اند که طبق سرشماری سال 1395دارای 548620 نفر جمعیت بوده است که بر اساس فرمول کوکران حجم نمونه 384 نفر تعیین شده است؛ و روش نمونه گیری به صورت تصادفی انجام شده است. جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون تحلیل عاملی، تحلیل تشخیصی و رگرسیون لجستیک، مدل چند معیاره TOPSIS- fuzz) از نرم افزار Spss و ٍExcle استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که درروش تحلیل عاملی که میزان پایداری اقتصادی منطقه برابر با 41/0 است که ازنظر پایداری اقتصادی در وضعیت مناسبی قرار ندارد. نتایج حاصل از مدل شباهت به گزینه ایدئال فازی نشان می دهد که سکونتگاه احمدآباد با برخورداری از شاخص شباهت 79/0 بیشتر از سایر مناطق در رتبه اول برخورداری از پایداری شاخص های توسعه اقتصادی قرار دارد. بر مبنای نتایج به دست آمده از رگرسیون چند متغیره، به ترتیب: 1- عامل رفاهی تجاری، 2- عامل جمعیتی، 3- عامل صنعتی بیشترین سهم را در پایداری اقتصادی منطقه پیراشهری اسلامشهر را دارد.
تحلیل نقش مشارکت در مدیریت پسماند مناطق پیراشهری زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد شتابان جمعیت شهری و آلودگی های زیست محیطی، ازجمله مسائل حائز اهمیتی است که امروزه نظر بسیاری از مدیران و برنامه ریزان شهری را به خود معطوف کرده است. در این میان چگونگی جمع آوری و حمل زباله و بازیافت آن در مناطق پیراشهری از اهمیت ویژه ای برخوردار است، لذا مشارکت مردمی در این زمینه می تواند آثار مثبت اقتصادی و زیست محیطی فراوانی به همراه داشته باشد. در این راستا هدف پژوهش حاضر تحلیل نقش مشارکت در مدیریت پسماند مناطق پیراشهری شهر زاهدان می باشد. این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش تحقیق، پیمایشی است. داده های موردنیاز تحقیق به روش اسنادی - میدانی (پرسشنامه و مشاهده) گردآوری شده است. جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و مدل PUA استفاده شده است. نتایج رتبه بندی شاخص های، ابعاد مشارکت نشان داد: در بعد مشارکت در تصمیم گیری (مشارکت در ارائه برنامه های تفکیک زباله از مبدأ)، در بعد مشارکت ید ی (مشارکت در اطلاع رسانی معضلات زیست محیطی و حفظ محیط زیست) و در بعد مشارکت مالی (تحویل زباله های تفکیکی به صورت رایگان) در اولویت قرار دارند. نتایج مقادیر ضریب همبستگی پیرسون بین ابعاد مشارکت (تصمیم گیری، ید ی و مالی) و مدیریت پسماند مناطق پیراشهری، نشان داد که بین تمامی متغیر های مستقل (ابعاد مشارکت) با مدیریت پسماند مناطق پیراشهری زاهدان رابطه مثبت و معنی داری در سطح اطمینان ۹۹ درصد وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که مشارکت در مدیریت پسماند در مناطق پیراشهری زاهدان مؤثر می باشد. درنهایت به منظور شناسایی عوامل مؤثر در مشارکت شهروندان در مدیریت پسماند در مناطق پیراشهری زاهدان از مدل PUA، استفاده گردید.
شناسایی موانع مؤثر در عدم انطباق آمایش تأسیسات زیربنایی با اصول پدافند غیرعامل (مورد: مناطق پیراشهری چابهار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدافند غیرعامل بستر مناسب امنیت و توسعه پایدار کشور و یکی از مؤثرترین و پایدارترین روش های دفاعی برای آمایش تأسیسات زیربنایی می باشد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، شناسایی مجموعه موانع مؤثر در عدم انطباق آمایش تأسیسات زیربنایی مناطق پیراشهری با اصول پدافند غیرعامل در چابهار می باشد. پژوهش حاضر، ازنظر هدف، کاربردی و بنیادی و ازنظر روش، در گروه پژوهش های کیفی و کمی قرار دارد. به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات نیز از روش تئوری زمینه ای و مدل FARAS استفاده شد. نمونه گیری در بخش کیفی و کمی پژوهش تا مرحله اشباع (کفایت) نظری پیش رفت؛ نمونه گیری از نوع غیراحتمالی به صورت نمونه گیری هدفمند بود. درمجموع 20 مصاحبه عمیق صورت گرفت. از نتایج مصاحبه با افراد خبره جهت شناسایی موانع عدم انطباق آمایش تأسیسات زیربنایی مناطق پیراشهری چابهار با اصول پدافند غیرعامل با استفاده از روش تئوری زمینه ای، 63 مفهوم، 20 واحد معنایی و 10 مقوله ی (عدم سیاست گذاری و تصمیم گیری، نبود طراحی و برنامه ریزی، کمبود نیروی انسانی متخصص و کارآمد، عدم نظارت بر رعایت اصول پدافند غیرعامل در زمان مکان یابی، ضعف مالی سازمان ها، عدم مدیریت یکپارچه و نامتمرکز، عدم استفاده از علوم و فنون جدید در حوزه پدافند مانند GIS، عدم آموزش کافی، آگاهی نداشتن از مباحث پدافند غیرعامل، فقدان مستندسازی، عدم ملاحظات پدافند غیرعامل) استخراج شد. درنهایت نتایج مدل FARAS نشان داد، مقوله (عدم آموزش کافی با مقدار وزن (479/0)، بیشترین میزان اهمیت را از دیدگاه متخصصان به خود اختصاص داده اند.
نقش شهرهای کوچک در پایداری سکونتگاه های پیرامونی نیکشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه برنامه ریزان شهری و منطقه ای، شهرهای کوچک را راهبردی مهم جهت تعادل بخشی و توسعه منطقه ای می دانند. شهرهای کوچک همراه با محیط پیرامونی خود دارای قابلیت ها و موانع و تنگناهایی جهت تحقق توسعه و توسعه پایدار هستند. لذا هدف پژوهش حاضر تحلیل نقش شهرهای کوچک در پایداری سکونتگاه های پیرامونی نیکشهر می باشد. این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش تحقیق، پیمایشی است. داده های مورد نیاز تحقیق به روش اسنادی - میدانی (پرسشنامه) گردآوری شده است. جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و مدل Fuzzy Mamdani بهره گرفته شد. نتایج آزمون تی تک نمونه ای، در شاخص های مطرح شده در ابعاد (اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی)، با توجه به میانگین های به دست آمده پایین تر از حد متوسط عدد (3)، نشان داد، نقش شهر نیکشهر در روستاهای پیراشهری پایین می باشد. اما در بعد اجتماعی، این تأثیر مثبت و معنادار می باشد. نتایج اولویت بندی روستاهای پیراشهری با توجه تأثیر شهر نیکشهر بر ابعاد پایداری با استفاده از فازی ممدانی نشان داد روستای تهرک با امتیاز (70/0)، سطح متوسط، روستای زهک با امتیاز (56/0)، سطح کم و درنهایت روستای خیرآباد با امتیاز (78/0)، در سطح زیاد قرار دارد.
ضرورت های توجه شهرسازان جهت ایجاد انسجام کالبدی – اجتماعی در محلات بلندمرتبه؛ با تاملی بر توسعه منطقه 22 شهرداری تهران به عنوان یک منطقه پیراشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۷
۲۵۴-۲۱۹
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش های اساسی در مباحث شهرسازی امروز، موضوع برخورد با تغییرات گسترده کلانشهرها است. بررسی تغییرات شهری در نظام های شهرهای مختلف جهان بیانگر این موضوع است که روند تغییرات شهری، از اواسط قرن بیستم میلادی، از شدت و سرعت بالایی برخوردار بوده و تغییرات تدریجی جای خود را به تغییرات ناگهانی، پیش بینی نشده و بدون بازگشت داده است. یکی از پدیده هایی که شهرهای امروز جهان به ویژه شهرهای بزرگ با آن مواجه هستند، بلندمرتبه سازی است. که تاریخچه شروع آن به اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بر می گردد. بلندمرتبه سازی از جمله رویکردهای مهم شهرهای بزرگ جهان است که در اثر رشد روزافزون جمعیت، گرانی و کمبود زمین و مشکلات توسعه افقی شهرهای رواج یافته است. شهر تهران پس از گذشت 200 سال از شکل گیری بافت اولیه خود، در سال های اخیر مواجه با تغییرات عمده ای در سیمای کالبدی – فضایی خود بوده است. در قالب نیاز به افزایش تراکم جمعیتی و ساختمانی در بافت موجود و بهره گیری از امکانات بالقوه آن، فعالیت بلندمرتبه سازی به عنوان یکی از بارزترین مراحل در روند تغییرات کالبدی – فضایی این شهر نمود پیدا کرده است.مناطق پیراشهری از جمله حوزه های مسئله دار در مدیریت کلانشهرها به شمار می آیند.از نگاه برخی دیگر از پژوهشگران گسترش توسعه شهری خارج از مرزهای معین شهری به پدیده ای جهانی تبدیل شده که در کشورهای در حال توسعه دارای رشد سریع تری است.مناطق پیراشهری جزء مناطقی هستند که حضور کنشگران متعدد با قدرت های متفاوت در آن چشمگیر است. پیشروی کلانشهر تهران و توسعه شهری و روستایی در محیط پیراشهری آن در شرایطی که سوداگری زمین کنترل نشود و در سطوح مختلف، ابزار و سازوکاری برای هدایت نظام مند آن وجود نداشته باشد موجب انحطاط زیست محیطی و اکولوژیک منطقه کلانشهری تهران می شود.بنابراین نیاز به برنامه ریزی و مدیریت همه جانبه در این مناطق موضوعی مهم به شمار می آید. هدف پژوهش حاضر مدیریت ساخت و ساز با تاکید بر انسجام کالبدی – اجتماعی در این مناطق است.روش تحقیق از نوع کیفی و توصیفی- تحلیلی است که از طریق مطالعه اسنادی به تبیین موضوع می پردازد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی است. منطقه 22 شهرداری منطقه 22 به عنوان یک منطقه پیراشهری در اسناد بالادست به عنوان آخرین امید شهر تهران جهت ارائه خدمات برتر معرفی گردید. گرچه در طرح مجموعه شهری تهران روند سکونت در آن ممنوع شد اما با توجه به سیاست های حاکمیتی در سطح کلان، ساخت و ساز های مسکونی در قالب بلندمرتبه سازی در آن به شدت رونق گرفت.در این مقاله تلاش گردیده است ضمن مطالعه و بررسی ادبیات مدیریت شهری، محلات شهری، بلندمرتبه سازی و مولفه انسجام کالبدی و اجتماعی به بررسی چالش هایی که ضرورت توجه به مدیریت و نقش برنامه ریزان و طراحان شهری در مناطق پیراشهری را می طلبد، پرداخته شود.
بررسی نقش پلیس در مدیریت پیشگیری از جرایم سبز در مناطق پیراشهری (مطالعه موردی: باغستان های شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه فضاهای پیراشهری سال ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
115 - 130
حوزه های تخصصی:
افزایش روزافزون جرائم سبز در مناطق پیراشهری لزوم نقش آفرینی پلیس را برای مدیریت پیشگیری از این نوع جرائم ضروری کرده است. پژوهش پیش رو به بررسی نقش پلیس در مدیریت پیشگیری از جرائم سبز در مناطق پیراشهری شهر قزوین می پردازد. تحقیق ازنظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی تحلیلی است. داده ها از طریق روش آمیخته گردآوری شده است. در بخش کیفی خبرگان و نخبگان درون و برون سازمان پلیس به تعداد 25 نفر شامل مدیران و کارشناسان خبره، کارشناسان حوزه محیط زیست و اساتید دانشگاهی شناسایی و با آن ها مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفته است. بخش کمی متشکل از 96 نفر از اساتید دانشگاه علوم انتظامی و کارشناسان پلیس پیشگیری(مرتبط ترین پلیس به حوزه های محیط زیست) بوده اند. برای تحلیل داده های بخش کیفی از روش تحلیل مضمون و در بخش کمّی از نرم افزار Spss و لیزرل و آزمون تحلیل عاملی تأییدی و معادلات ساختاری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد پلیس برای مدیریت پیشگیری از جرائم سبز می تواند به ترتیب اولویت هشت نقش انتقال دهنده تجارب پیشگیری وضعی با 14مضمون، نقش حمایتی با8مضمون، انتقال تجارب پیشگیری اجتماعی با11مضمون، انتقال تجارب پیشگیری کیفری با 7 مضمون، نقش پشتیبان قضایی با 9 مضمون، نقش آموزشی با 9 مضمون، نقش پشتیبان تجهیزات و امکانات با5 مضمون و تولیدکننده دانش با 7 مضمون را ایفا نماید.
شناسایی الگوی مدیریت مناطق پیراشهری با تاکید بر نقش میانجی گری مشارکت (مورد مطالعه: خاش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه نحوه مدیریت صحیح عرصه های پیراشهری با تأکید بر تقویت و اهمیت نقش سطوح محلی و حضور مشارکت مردم، انجمن ها و نهادهای مدنی در عرصه تصمیم گیری می تواند باعث بهبود کیفیت زندگی و پایداری توسعه جوامع محلی در این مناطق شود. لذا پژوهش حاضر بررسی شناسایی الگوی مدیریت مناطق پیراشهری با تأکید بر نقش مشارکت در خاش می باشد. پژوهش حاضر ازنظر هدف؛ کاربردی و دارای ماهیت تفسیری و تحلیلی و ازلحاظ روش در گروه پژوهش های کیفی و کمی قرار دارد. به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات از روش گراندد تئوری و نرم افزار (Expert Choice)، استفاده شده است. ابتدا از نتایج مصاحبه ها مجموعه شرایط علی، زمینه ای و مداخله گر و سپس راهبردها، پیامدها و موانع در مدیریت مناطق پیراشهری با تأکید بر نقش مشارکت در خاش شناسایی شد. در ادامه نتایج نشان داد؛ در بین شرایط علی، اخذ اعتبارات و امکانات مناسب در راستای مشارکت مردم به مدیران با مقدار 245/0، شرایط زمینه ای: تقویت در حس اعتماد بین مسئولین و ساکنین محلی با مقدار وزن 300/0، شرایط مداخله گر: تقویت در حس اعتماد بین مسئولین و ساکنین محلی با مقدار وزن 296/0، بین راهبردهای مطرح شده: تصمیم گیری و سیاست گذاری درست با مقدار 400/0، پیامدها: پایداری مناطق پیراشهری با مقدار وزن 277/0 و درنهایت در بین موانع: الگوی نامناسب ساختاری- نهادی نظام مدیریت با مقدار وزن 356/0، بیشترین اهمیت را در مدیریت مناطق پیراشهری با تأکید بر نقش میانجی گری مشارکت به خود اختصاص داده اند. نوآوری پژوهش حاضر استفاده از دیدگاه نخبگان (تئوری زمینه ای) در ارائه الگوی مدیریت مناطق پیراشهری با تأکید بر نقش میانجی گری مشارکت می باشد.
تأثیرات گردشگری در فضاهای پیراشهری صحنه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه فضاهای پیراشهری سال ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۲)
101 - 118
حوزه های تخصصی:
روستاهای پیراشهری با توجه به ساختار و کارکرد متفاوت با دیگر روستاها، از نمونه روستاهایی محسوب می شوند که می توان تأثیرات گردشگری را در آن ها به خوبی مطالعه نمود. در این پژوهش سعی شده که تأثیرات این رویکرد در روستاهای گردشگری در پیرامون شهر صحنه در استان کرمانشاه بررسی و تفاوت ها مشخص گردد. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر گردآوری داده ها از طریق روش میدانی است. در این پژوهش روستاهای پیراشهری صحنه شامل سه روستای درکه، بیدسرخ و گروس علیا موردمطالعه قرارگرفته اند. جامعه آماری پژوهش برابر با 1749 نفر بوده است. بر اساس فرمول کوکران، نمونه آماری در سطح ساکنان روستایی به تعداد 315 نفر محاسبه شد. روایی پرسش نامه از طریق 10 نفر از محققان و پایایی آن نیز با تکمیل 30 پرسش نامه و با آلفای کرونباخ بیشتر از 70/0 تائید شد. نتیجه نشان داد که اثرات اقتصادی، اجتماعی و کالبدی گردشگری در مناطق پیراشهری در سطح کمتر از 05/0 معنادار بوده اند. بیشترین تأثیرگذاری گردشگری مربوط به اثرات کالبدی و اجتماعی به ترتیب با مقدار 668/3 و 614/3 بوده است. آزمون کروسکال والیس نیز از وجود تفاوت درزمینه تأثیرات گردشگری در مناطق پیراشهری (درکه، گروس علیا و بیدسرخ) اشاره دارد. نتیجه آزمون فریدمن درزمینه اولویت بندی اثرات توسعه گردشگری نشان داد که شاخص افزایش کارهای جمعی و مشارکتی با میانگین رتبه ای 67/29 ، بیشترین تفاوت را داشته است. درمجموع گردشگری، می تواند به عنوان یک رویکرد توسعه ای، تغییرات قابل توجهی در فضاهای پیراشهری ایجاد نماید.