فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۵٬۲۹۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
ایران و عربستان از وقوع انقلاب اسلامی، تا کنون روابط پر فراز و نشیبی را داشته اند. اگرچه سویه ی این روابط بیشتر به سمت تنش بوده است اما در رفتار دو کشور در ادوار کوتاه مدتی، تعامل و دوستی نیز دیده می شود. ورای تقابل ایدئولوژیک بین دو کشور که هر دو خود را در جایگاه دارالاسلام می بینند مسئله ای که مهم جلوه می کند حوادث دوره ای است که روابط دو کشور را به سمت تیرگی سوق داده است و یکی از این حوادث، حادثه ی منا در سال 1394 در عربستان بود که تنش های دو کشور را به سمتِ بحرانی همه جانبه پیش برد و سایه ی این بحران را کماکان پس از نزدیک به یک دهه می توانیم شناسایی کنیم. اینکه ماهیت شکاف سیاسی بین دو کشور چیست نیاز به آسیب شناسی جدی دارد. ضرورت بحث و اهمیتش در این است که هر دو کشور، مسلمان هستند و تعامل آنها بیشتر از تقابل می تواند منافع مسلمانان و کشورهای اسلامی را شامل شود. بنابراین هدف این مقاله ریشه یابی چرایی و چگونگی تنش های بین دو کشور پس از حادثه ی منا است. چرایی تقابل ایران و چگونگی تعامل در روابط ایران – عربستان پس از حادثه منا چیست؟ از حادثه ی منا تا سال 1402 که تعامل دو کشور دوباره از سرگرفته شد روابط شکننده ارزیابی می شود. در خصوص چیستی این تنش ها در این مقاله به مشکلات تاریخی حل نشده، شکل تهاجمی جمهوری اسلامی برای عربستان و حادثه ی منا به عنوان یک بحران عظیم پرداختیم و در زمینه ی چگونگی تعامل نیز به تمرکز بر اقتصاد و همگرایی و البته جایگزینی رویکرد اسلامی به جای شیعی در سیاست خارجی اشاره شد تا بتوان به تعامل بین دو کشور را ایجاد کرد.
جنگ اوکراین و پیامدهای آن بر اتحادیه اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگ روسیه و اوکراین یکی از جدی ترین بحران هایی است که اتحادیه اروپا پس از جنگ جهانی دوم با آن روبه رو بوده است. این جنگ تمام حوزه ها و بخش های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی این اتحادیه را زیر تأثیر قرار داده است. این جنگ با فشار ناهمتراز بحران بر کشورهای عضو این اتحادیه، بستر سیاسی شدن هویت های ملی را افزایش داده و ترکیبی از این دو عامل همراه با صلاحیت پایین نهادهای فراملی نیز بر دلایل افزوده است تا شاهد اختلاف کشورهای اروپایی برای رسیدن به یک سیاست مشترک باشیم. در این نوشتار به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که پیامدهای جنگ اوکراین بر اتحادیه اروپا چه بوده است؟ یافته های این نوشتار این است که جنگ اوکراین پیامدهای زیادی بر اتحادیه اروپا داشته است که به واگرایی این نهاد و به دنبال آن، کاهش قدرت آن در نظام بین الملل انجامیده است. این مسئله ناشی از پررنگ شدن شکاف های درون این اتحادیه، خلأ رهبری قدرتمند و موضع گیری های متفاوت اعضا در پی بروز این جنگ بوده است. در این نوشتار ضمن توجه به دلایل و عوامل شروع جنگ اوکراین می خواهیم با استفاده از سناریوسازی پیامدهای جنگ اوکراین در ایجاد اختلاف میان اعضای اتحادیه اروپا و تضعیف جایگاه این نهاد در فضای بین المللی را بیشتر بررسی کنیم.
ارزیابی مقاله «آینده امپراطوری امریکا» سوزان استرنج از دیدگاه حامیان مکتب افول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱)
153 - 182
حامیان افول قدرت آمریکا سه مدعای اصلی در رابطه با افول این کشور مطرح کرده اند: الف؛ قدرت امریکا دچار افول شده است. ب؛ قدرت های بزرگ به ناگزیر افول می کنند، پ؛ یکی از عواقب متحمل افول امریکا، بی ثباتی سیاسی و بی نظمی اقتصادی در نظام بین الملل خواهد بود. سوزان استرنج در مقاله خود در سال 1988 با طرح گزاره های حامیان افول امریکا، مخالفت و استدلال های خود را در رد این نظریات مطرح کرده است. هدف مقاله حاضر ارزیابی استدلال های استرنج در وضعیت کنونی نظام بین الملل است و قصد دارد با مبنا قرار دادن مقاله وی، مدعای حامیان مکتب افول گرایی را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد. از این رو این پرسش مطرح می شود: آیا در مقطع کنونی دفاع از ابرقدرتی و هژمونی امریکا مبنای معقولی دارد یا حامیان مکتب افول گرایی می توانند مدعای خود را به استدلال های بیشتری به اثبات برسانند؟ پژوهش حاضر با بهره گیری از روش ردیابی فرایند، این فرضیه را مطرح ساخته است که اگرچه هژمونی امریکا بعد از فروپاشی بلوک شرق تثبیت شد، ولی به تدریج و با ظهور مدعیان، قدرت امریکا دچار افول شده است. یافته های پژوهش ضمن رد مدعای استرنج در ابعاد و حوزه های مختلف، نشان می دهد که اتحادیه اروپا در بعد فرهنگی، روسیه در بعد نظامی و چین در بعد اقتصادی مهمترین چالشگران هژمونی امریکا هستند و در آینده قدرت از غرب به شرق منتقل خواهد.
هوش مصنوعی و تحول در قلمرو سیاسی - اجتماعی (مطالعه زمینه ای: انتخابات 2024 آمریکا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
143 - 164
امروزه یکی از دغدغه های اساسی صاحب نظران و مردم با توجه به سرعت پیشرفت تکنولوژی و در دسترس بودن آن، پیامدهای نأشی از گسترش هوش مصنوعی در عرصه های سیاسی- اجتماعی می باشد. تجربه دهه ی اخیر که مصادف با ظهور شبکه های اجتماعی و سکوهای مجازی بود نشان می دهد که به اندازه ی پیشرفت های حوزه تکنولوژی و رسانه ، تحولات و دگرگونی های سیاسی- اجتماعی نیز شتاب گرفته و از آن ها متأثر می گردند. به طوری که در حد فاصل میان برگزاری یک انتخابات تا انتخاباتی دیگر، فضای سیاسی و اجتماعی به کلی دگرگون شده است که نیاز به بازشناسی عوامل و متغیرهای مؤثر بر آن احساس می شود. در پژوهش پیش رو، با رویکرد توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای، اسناد و نظرسنجی های معتبر به واکاوی تأثیرات هوش مصنوعی در عرصه ی سیاسی- اجتماعی پرداخته شده است. هم چنین کوشش شده است به نقاط عطف سیاسی- اجتماعی به وجود آمده توسط هوش مصنوعی در جامعه ی ایالات متحده پرداخته شود. ارزیابی و تعیین آن که این روند چه نقاط ضعف و قوتی را در بر می گیرد با در نظر گرفتن نگرش های خاص سیاسی و اجتماعی هر جامعه ای متفاوت است؛ اما آن چه مسلم است بکارگیری و سرعت انتشار این ابزارها، دنیای سیاست و زندگی اجتماعی را بیش از گذشته پیچیده، توأم با عدم قطعیت و با دورنمایی مبهم روبه رو ساخته است.
نظم خاورمیانه ای در حال ظهور در پرتو رقابت های چین و امریکا (2017 -2023)
حوزههای تخصصی:
رقابت آمریکا و چین در سال های اخیر در حوزه های گوناگون گسترش یافته است. از همین جهت ایجاد موقعیت و نفوذ سیاسی برای نقش آفرینی بیشتر و تغییر موازنه به نفع هر یک از قدرت های رقیب در مناطق جهان به یکی از اولویت های دو کشور تبدیل شده است. از جمله مهم ترین این مناطق خاورمیانه باتوجه به منابع، بازارهای متنوع و موقعیت استراتژیک است. این مقاله به دنبال تبیین سیاست های آمریکا و چین در قبال نظم در خاورمیانه است. در همین راستا، مقاله پیشرو به دنبال پاسخ به این پرسش است که رقابت امریکا و چین در خاورمیانه چه تأثیری در معادلات و نظم این منطقه داشته است؟ فرضیه پژوهش این گونه است که باتوجه به اهمیت تسلط بر نظم خاورمیانه، دو کشور آمریکا و چین در صدد ایجاد نظم موردنظر خود در خاورمیانه هستند. چین به دنبال ایجاد نظم درون زا در مقابل نظم برون زا موردنظر آمریکا در سال های اخیر خاورمیانه است. سیاست مبتنی بر احاله مسئولیت توسط آمریکا در خاورمیانه و الگوی همکاری چین و کشورهای عربی برای ایجاد نظم در خاورمیانه از مهم ترین این سیاست ها برای تسلط بر نظم این منطقه است. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی و در چارچوب نظریه واقع گرایی تهاجمی نگارش شده است. نتیجه ملموس در مورد نظم جدید خاورمیانه در سایه رقابت چین و آمریکا این است که قدرت های بزرگ، به ویژه از جمله ایالات متحده، کنترل خود را در این مکان ازدست داده اند و هیچ کس دیگر در تلاش برای تحمیل سیستم های جدید حکومتی بر کشورهای این منطقه نیست. آنها در راستای منافع خود عمل می کنند، نه اینکه برای ایجاد توازن مجدد در روابط بین المللی خود، طرفی را اتخاذ کنند.
راهبردهای مدیریت ولایی در بیداری اسلامی جهت پیشرفت منابع انسانی با رویکرد مسئولیت پذیری و ارتقا عملکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های بیداری اسلامی فهم بیشتر مبانی اسلامی با هدف بهبود وضعیت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جوامع اسلامی است. از این رو بیداری اسلامی به ایجاد فرهنگی استوار جهت مدیریت جامعه نیازمند است و مدیریت ولایی می تواند یکی از اهداف آن باشد(مسئله). این پژوهش از نوع ترکیبی است. در بخش کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته خبرگان و روش تحلیل مضمون، چهار مولفه اصلی از 11 مولفه شناسایی شده از قرآن کریم، احادیث و کتب جهت شناسایی راهبردهای مدیریت ولایی استخراج گردید. در بخش کمی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته که روایی و پایایی آن تایید شد، برای بررسی ضرایب همبستگی میان شاخص های راهبردهای مدیریت ولایی و پیشرفت منابع انسانی استفاده گردید. جهت تحقق این امر پرسشنامه محقق ساخته میان معلمان دبیرستان های منطقه 5 تهران که بصورت خوشه ای ساده انتخاب شدند توزیع گشت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss و جداول فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد و در سطح آمار استنباطی، آزمون کولموگروف اسمیرونف، تی تک نمونه ای، رگرسیون و آزمون سوبل در مورد متغیرهای میانجی بکار گرفته شده است(روش). در مطالعه راهبردهای مدیریت ولایی جهت پیشرفت منابع انسانی چهار راهبرد استبداد ستیزی، مردم سالاری دینی، تامین مصلحت عمومی و مشارکت سیاسی فعال به ترتیب دارای بیشترین اوزان بوده و متغیر مسئولیت پذیری، بیش از عملکرد نقش تاثیرگذاری را به عنوان متغیر میانجی نشان داده است(یافته ها).
هوشمندسازی راهبرد عمومی و خاورمیانه ای اتحادیه اروپا، ملاحظه هایی برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واکاوی سیاست های اتحادیه اروپا در خاورمیانه و جهان، وجود ضعف های اساسی در سطح راهبردی و عملیاتی، کنشگری این نهاد را نشان می دهد. توازن نرم افزارانه و سخت افزارانه در راهبرد عمومی و منطقه ای اتحادیه اروپا از مهم ترین دلایل ایجاد چنین وضعیتی است. سیاست گذاران اروپایی با آگاهی از این واقعیت، هم زمان با امضای «پیمان ماستریخت» در جنبه نظری از ضرورت تقویت قدرت سخت اتحادیه اروپا سخن گفته و سپس حرکت عملی خود را در این زمینه آغاز کردند. با توجه به اهمیت و تأثیر متوازن سازی نرم افزاری و سخت افزاری راهبرد عمومی و خاورمیانه ای اتحادیه اروپا بر منافع ملی ایران، مسئله اصلی این نوشتار، ارزیابی عملکرد اتحادیه اروپا در جهت تحقق هوشمند سازی راهبرد عمومی و خاورمیانه ای این نهاد است. در این نوشتار به این پرسش پاسخ داده می شود که راهکارهای اتحادیه اروپا برای هوشمندسازی راهبرد عمومی و خاورمیانه ای خود چیست و برای ایران چه ملاحظه هایی در پی دارد؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح می شود که اتحادیه اروپا به عنوان یک قدرت نرم و بهره مند از ظرفیت های چشمگیر در حوزه فرهنگ، اقتصاد، سیاست و دیپلماسی عمومی، با استفاده از ابزارهای سخت افزارانه متنوع، به دنبال تقویت قدرت سخت خود است و از این راه می کوشد با ایجاد توازن میان قدرت نرم و قدرت سخت خود، کنش عمومی و منطقه ای خود را هوشمندتر کند. نظریه استفاده شده در این نوشتار نظریه قدرت هوشمند جوزف نای است. همچنین از روش کیفی بر پایه تحلیل محتوا، با بهره گیری از رویکرد تحلیل تاریخی و مقایسه ای و گردآوری داده ها از اسناد تاریخی مربوط با موضوع بهره گرفته شده است. یافته های این نوشتار نشان می دهد اتحادیه اروپا تا تبدیل شدن به یک قدرت هوشمند فاصله زیادی دارد. می توان گفت حضور اتحادیه اروپا در جهان و خاورمیانه، اندکی هوشمند تر شده است. این موضوع برای ایران چالش هایی از جمله افزایش وزن رقیبان منطقه ای مانند شورای همکاری خلیج [فارس] و فرصت هایی مانند بهره گیری از ظرفیت های عملیاتی ایران را به همراه دارد.
تشدید تنش در قره باغ و چالش منافع منطقه ای ایران در سال های 2020 و 2023(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگ قره باغ در سال 2020 و تحول های بعد از آن به ویژه خروج ارامنه از قره باغ، مسیر بدون بازگشتی را برای منطقه قفقاز جنوبی ترسیم کرد. به طوری که این تحول ها تأثیر چشمگیری بر بازیگران جنوب قفقاز بر جای گذاشت. پرسش اصلی نوشتار این است که جنگ دوم و سوم قره باغ چگونه بر منافع منطقه ای جمهوری اسلامی ایران تأثیر گذاشته است؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که براساس جنگ قره باغ در سال های 2020 و 2023 پویایی رقابت، تهدید و افزایش تنش بر ایران افزایش یافته است؛ در حالی که پیدایی فرصت های احتمالی برای ایران چندان آشکار نیست. در این نوشتار از روش پژوهش قیاسی استفاده می کنیم که با کاربرد مدل تحلیلی و رویکرد ژئوپلیتیک در چارچوب مطالعات منطقه ای و در زیر واقع گرایی است. تحلیل داده ها به صورت توصیفی تحلیلی و گردآوری اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است . یافته های این نوشتار نشان می دهد موازنه قدرت جدید و روابط ژئوپلیتیکی شکل گرفته در منطقه قفقاز جنوبی با به چالش کشیده شدن قدرت روسیه توسط محور جمهوری آذربایجان، ترکیه و اسرائیل، به حاشیه رفتن محور غرب، پر رنگ شدن نقش ترکیه و کم رنگ شدن نقش ایران تغییر کرده است. همچنین ایران در دوره هایی از زمان پس از این جنگ ها از نظر ژئوپلیتیک و مؤلفه های اقتصادی و فرهنگی آن، ژئواکونومیک و ژئوکالچر، با تشدید رقابت و تهدید با ترکیه و اسرائیل و همچنین افزایش تنش با جمهوری آذربایجان روبه رو شد که در قالب راه گذر احتمالی زنگزور، طرح یک کمربند و یک راه، راه گذر شمال جنوب، پررنگ شدن تهدیدها بر مبنای پان ترک گرایی/پان آذری گرایی و حضور اسرائیل در مناطق آزاد شده قره باغ، نزدیک مرزهای ایران جریان دارد.
جهت گیری ها و فعالیت های روسیه، ایران و عربستان در جنگ یمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشور های قدرتمند، همواره خود را سزاوار مداخله در بحران ها می دانند تا از تهدید منافع خود جلوگیری کنند و منافع بیشتری را به دست آورند. منطقه غرب آسیا در معادله های قدرت هایی چون روسیه، عربستان و ایران جایگاه مهمی دارد و ارتباط میان غرب آسیا و این بازیگران، پیشینه دیرینه ای از کنش ها و واکنش های متقابل را شامل می شود. امروزه یمن از کانون های بحرانی فعال در غرب آسیا به شمار می رود و کنشگران متعددی در سطح های داخلی، منطقه ای و فرا منطقه ای برای به دست آوردن نتایج مطلوب، اقدام به نقش آفرینی در تحول های آن کرده اند. در این نوشتار می خواهیم با استفاده از رویکردی توصیفی- تحلیلی، بر پایه روش کیفی مقایسه ای و به کار گیری منابع کتابخانه ای، تشابه ها و تفاوت های سیاست خارجی تهدید محور روسیه، ایران و عربستان در برابر بحران یمن را بررسی کنیم. فرضیه مورد بحث این است که هر سه کشور، با نگرشی تهدید محور، در پی افزایش نفوذ منطقه ای، کاهش تهدید و موازنه سازی هستند. اما این هدف های مشترک، به استفاده از سیاست هایی متفاوت انجامیده است؛ در حالی که ایران، به اتحاد با انصار الله و حمایت از حوثی ها و در برابر، عربستان به مقابله با این جنبش برای بی اثر کردن نفوذ ایران و حفظ هژمونی خویش با جلوگیری از تسری موج انقلاب ها به مرز های خود اقدام کردند، روسیه میانجیگری و تلاش در بی طرفی و حفظ روابط مثبت با دو طرف درگیر، با هدف کنترل تنگه باب المندب و دریای سرخ را برگزید تا با حضور در جنوب یمن و درگیر نشدن در رقابت ایران و عربستان، منافع اقتصادی و اهداف اوراسیاگرایی خویش را تأمین کند.
اتحادیه اقتصادی اوراسیایی و مهاجرت نیروی کار از آسیای مرکزی به روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های آغازین فروپاشی اتحاد شوروی و جایگزین شدن جمهوری های جدید، مهم ترین روند مهاجرت از سوی روس تباران ساکن در آسیای مرکزی بود، ولی این روند در سال های بعد به ویژه از دهه 2000 به بعد تغییر کرد. به طوری که اینک با پدیده مهاجرت گسترده مردم آسیای مرکزی به روسیه روبه رو هستیم. این مهاجرت ها که بیشتر با انگیزه های اقتصادی صورت می گیرند تأثیر قابل توجهی بر اقتصاد کشورهای مهاجرفرست به جای می گذارند؛ تا جایی که در سه دهه گذشته دو کشور تاجیکستان و قرقیزستان از نظر سهم حواله ها از تولید ناخالص ملی، همواره در شمار سه کشور نخست جهان بوده اند که بخش قابل توجهی از آن از روسیه تأمین می شود. در این نوشتار همراه با بررسی روندهای مهاجرت در منطقه و ویژگی مهاجران آسیای مرکزی در روسیه، به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که شکل گیری اتحادیه اقتصادی اوراسیایی چه تأثیری بر روند مهاجرت از آسیای مرکزی به روسیه داشته است؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که عضویت کشورهای قزاقستان و قرقیزستان و روسیه در اتحادیه اقتصادی اوراسیایی با اثرگذاری بر هزینه های سود و زیان مهاجران کاری روند مهاجرت نیروی کار از دو کشور مورد اشاره به روسیه را افزایش داده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که اتحادیه اقتصادی اوراسیایی با تسهیل روند مهاجرت نیروی کار، سبب افزایش مهاجرت های کاری از قزاقستان و قرقیزستان به روسیه شده است. این نوشتار با روش کیفی همبستگی و با ابزار کتابخانه ای صورت می گیرد.
شناسایی عوامل موثر بر رشد فعالیت های گروهک پژاک در غرب کشور و تاثیر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
منبع:
غرب آسیا سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳
38 - 52
حوزههای تخصصی:
یکی ازدغدغه های امنیتی جمهوری اسلامی ایران در طی سالهای گذشته چالشهای امنیتی فعالیتهای گروههای تروریستی بخصوص فعالیت های پژاک در غرب کشور بوده است. در واقع، گسترش فعالیت های تروریستی پژاک متاثر از عوامل مختلف داخلی و منطقه ای در طی چندین دهه گذشته در ابعاد مختلف امنیت ملی را به چالش کشیده است. به نظر می رسد که در کنار عنصر جغرافیا و شرایط محیطی، عوامل دیگری از جمله عوامل اقتصادی، فرهنگی- اجتماعی و سیاسی در این فرایند یعنی گسترش و پراکندگی فعالیتهای پژاک نقش داشته اند. گسترش فعالیت های پژاک در غرب کشور را می توان از دو بعد مورد بررسی قرار داد. در بعد نخست، می توان به بررسی عوامل مختف از جمله عوامل اقتصادی، فرهنگی – اجتماعی و سیاسی در رشد فعالیت های پژاک در غرب کشور پرداخت. در بعد دوم نیز، تاثیر اقدامات و گسترش فعالیت های پژاک در غرب کشور بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران نیز از اهمیت اساسی برخوردار است. در این راستا، با توجه به اهمیت موضوع این پژوهش بدنبال پاسخ گویی به این سوال محوری است ، عوامل تاثیر گذار در گسترش و پراکندگی گروه تروریستی پژاک در جغرافیای پیرامون ایران در غرب کشور کدامند و چه تاثیری بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دارد؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی و روش گردآوری داده ها منابع کتابخانه ای و استفاده از ابزار مصاحبه است. یافته های پژوهش نشان می دهد در حوزه اقتصادی بیکاری و معضلات اقتصادی خانواده ها با میانگین 24/4 نسبت به سایر مولفه های بیش ترین تاثیر؛ در حوزه فرهنگی و اجتماعی تبلیغات وسیع شبکه های ماهواره ای و اینترنتی با میانگین34/4 بیشترین تاثیر؛ و در حوزه سیاسی، عملیات روانی پژاک بر روی جوانان کرد با میانگین 49/4 بیشترین تاثیر را در گسترش و پراکندگی فعالیت های تروریستی پژاک در غرب کشور داشته اند.
مبنای قرآنی مقاومت علیه سلطه ( با نگاهی به تحول مفهوم سلطه در تفاسیر شیعه و اهل سنت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بیداری اسلامی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
111 - 128
حوزههای تخصصی:
مقاومت علیه سلطه غیرمسلمانان بر مسلمانان از مبانی وحیانی متقنی برخوردار است.یکی از مهمترین این مبانی، آیه ۱۴۱ سوره نساء است که اساس قاعده فقهی نفی سلطه کفار بر مسلمین است.انجام هر اقدامی که منجر به برتری کافران بر مسلمانان شود،حرمت تشریعی دارد.بررسی صورت گرفته در پژوهش حاضر نشان می دهد بیشتر مفسرین معاصر شیعه و سنی،برخلاف اسلاف خود،با توسعه معنایی نفی سلطه کافرین بر مسلمانان به دلالت های سیاسی و اجتماعی این آموزه قرآنی به صورت جدی توجه کرده اند. هدف از پژوهش حاضر تبیین تحول در فهم دلالت های سیاسی و اجتماعی آیه نفی سلطه وبررسی عوامل آن(مساله) با روشی توصیفی تحلیلی(روش) است. می توان دو عامل مهم را برای این تغییر رویکرد بیان کرد.عامل اول سلطه دولت های غربی بر بخش های وسیعی از جهان اسلام است.این مشکل موجب شده است مصلحان و متفکران دینی با تامل در متون اصیل اسلامی تلاش کنند راهی برای برون رفت از آن بیابند.عامل دوم تلاش فقهاء مسلمان به بویژه فقهاء شیعه در شکل دهی به جنبش های اعتراضی علیه سلطه خارجی بر مبنای این اصل قرآنی(یافته ها) به عنوان یکی از مهمترین مبانی دینی نفی سلطه غیرمسلمانان بر مسلمانان است.
تاثیر چالش های زیست محیطی بر محیط امنیتیِ ایران و همسایگان غربی (2022-2010)
حوزههای تخصصی:
بحران های زیست محیطی، به عنوان یکی از فاکتورهای اصلی در سیاست های کلان جهانی و یکی از مهم ترین چالش های جامعه انسانی روز به روز در حال افزایش و تسری هستند. سرزمین ایران نیز به واسطه خصوصیات اقلیمی و موقعیت جغرافیایی خود در رابطه با پیامد ها و اثرات بحران های زیست محیطی بسیار اثر گذار و اثر پذیر است و از نظر جغرافیایی بسیاری از مشکلات زیست محیطی در نزدیکی مرز های ایران با کشور های همسایه قرار گرفته اند. ایران از نظر زیست محیطی از کشورهای پر اهمیت و تاثیرگذار به شمار می رود و دارای چالش های بسیاری بر سر مسئله محیط زیست با کشورهای همسایه می باشد. مشکلات زیست محیطی ایران در پیوند و ارتباط مستقیم با کشور های همسایه می باشد. وسعت، جایگاه و موقعیت ویژه جغرافیایی، ژئوپلیتیکی، ژئواکونومیکی، ژئواستراتژیکی و ژئو کالچری از گذشته تاکنون سبب قرار گرفتن ایران به عنوان یکی از مناطق مهم و حیاتی در عرصه محیط زیست شده است که در محیط زیست منطقه و حتی جهان نیز تاثیر گذار است. این پژوهش با پذیرش مفروضه های روش تحلیل کمی و کیفی می خواهد ابعاد چالش های زیست محیطی را با تاکید بر همسایگان غربی جمهوری اسلامی ایران توضیح داده و تاثیر آن را بر محیط امنیتی جمهوری اسلامی ایران و همسایگان غربی (ترکیه و عراق) تبیین نماید. بر این اساس این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که مهم ترین چالش های زیست محیطی تاثیر گذار بر محیط امنیتی جمهوری اسلامی ایران و همسایگان غربی (ترکیه و عراق) طی سال های 2010 تا 2022 کدامند؟ در پاسخ این فرضیه مطرح شده است که بحران آب، ریزگردها، تغییرات آب و هوایی و خشک شدن تالاب ها از مهم ترین چالش های زیست محیطی تاثیر گذار بر محیط امنیتی جمهوری اسلامی ایران و همسایگان طی سال های 2010 تا 2022 بوده اند. روش تایید فرضیه در این مقاله توضیحی-تبیینی می باشد.
راهبردهای ایالات متحده در منطقه خلیج فارس (2020- 2010)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
151 - 178
خلیج فارس منطقه راهبردی مهمی برای راهبرد کلان ایالات متحده و جایگاه آن به عنوان یک قدرت بزرگ است. منطقه خلیج فارس به طور سنتی در قلب منافع ایالات متحده قرار دارد؛ زیرا یکی از مهم ترین مناطق تولیدکننده نفت در جهان است. کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، شرکای مهم نظامی برای ایالات متحده هستند و موافقت نامه های نظامی و امنیتی، فروش تسلیحات و ظرفیت سازی به عنوان عناصر ضروری تعامل ایالات متحده با شرکای خود در شورای همکاری خلیج فارس هستند. طرح مسئله این مقاله به بررسی اولویت های راهبردی ایالات متحده و نقش امنیتی این بازیگر در حوزه امنیت خلیج فارس می پردازد و همچنین نوع روابط امنیتی و نظامی میان شورای همکاری خلیج فارس و آمریکا را بررسی می کند. پرسش اصلی این تحقیق بدین صورت است که آیا راهبردهای متمایز ایالات متحده ثبات خلیج فارس را افزایش داده است یا اینکه این راهبردها عمدتاً بی ربط بوده اند؟ در این پژوهش با بهره گیری از روش کیفی و از نوع مطالعه اسنادی، روندهای امنیتی ایالات متحده را که برای حفاظت از منطقه توسعه داده شده است، تجزیه و تحلیل می گردد که شامل موازنه فراساحلی و سرزمینی هست. فرضیه مسلط این نوشتار بر احیای مجدد موازنه فراساحلی به عنوان راهبرد جدید ایالات متحده برای امنیت خلیج فارس هست زیرا به نظر می رسد که به دلیل محدودیت ها و چالش های موجود، این تغییر برای راهبرد کلان واشنگتن مناسب تر است. یافته های تحقیق بیان می کند که شواهد واضحی مبنی بر اینکه تعهدات امنیتی ایالات متحده در خلیج فارس برای ثبات منطقه حیاتی است، یافت نمی شود.
تعامل حق تعیین سرنوشت و اصل یکپارچگی سرزمینی درمنطقه خومختار اوستیای جنوبی و جمهوری خودمختار آبخازیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همواره بر تعامل اصل حق تعیین سرنوشت و مصونیت یکپارچگی سرزمینی کشورها به عنوان دو قاعده بنیادینِ حقوق بین الملل تأکید شده است. ازاین رو حق تعیین سرنوشت در چارچوب بازداشتن اشغالگری و استعمار زدایی تعریف شده است تا با یکپارچگی سرزمینی دولت ها سازگار باشد. در دوران پسااستعماری نیز جنبه داخلی حق تعیین سرنوشت به معنای مشارکت برابر سیاسی و حفظ حقوق و آزادی های فرهنگی قرار گرفته و بارها بر مشروعیت نداشتن جدایی خواهی تأکید شده است. با وجود این، نظریه جدایی چاره ساز مستندِ گروه های جدایی خواه و برخی کشورها شده است تا مدعی حقِ جدایی خواهی در شرایط استثنایی باشند. در سال 2008 جدایی خواهان استان اوستیای جنوبی و جمهوری خودمختار آبخازیا با استناد به نظریه جدایی چاره ساز با صدور بیانیه ای از گرجستان اعلام استقلال کردند و دولت روسیه نیز بی درنگ استقلال این مناطق را به رسمیت شناخت. این پرسش مطرح است که مشروعیت استقلال اوستیای جنوبی و آبخازیا از گرجستان از دیدگاه حقوق بین الملل چگونه قابل ارزیابی است؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که جدایی اوستیای جنوبی و آبخازیا با برقراری نوعی تعامل و توازن میان دو اصل حق تعیین سرنوشت و مصونیت یکپارچگی سرزمینی دولت ها قابل تحلیل است. روش این نوشتار کیفی مبتنی بر تحلیل محتوا با رویکرد توصیفی-تحلیلی است و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی شامل اسناد، آرا، گزارش ، کتاب، مقاله های چاپی و اینترنتی انجام شده است. براساس دستاوردهای این نوشتار، توسل به مفهوم جدایی چاره ساز در مورد اعلام استقلال آبخازیا و اوستیایی جنوبی به دلیل اهمیت اصل یکپارچگی سرزمینی در حقوق بین الملل و نبود پیش شرط هایی چون نسل کشی و توسل به این مفهوم به عنوان آخرین راه حل، مشروعیت قانونی ندارد.
جنبش کردی و تعارضات هویتی-قومی عراق (تمرکز بر دوران بعد از فروپاشی سلطنت در عراق)
حوزههای تخصصی:
جنبش های اجتماعی همواره به عنوان یک رفتار جمعی، امروزه محصول بافتار و محیط درونی کشورها می باشند؛ هرچند مسایل دیگری نظیر معضلات امنیتی در محیط بیرونی آن کشور نیز می تواند در صورتبندی آن ها موثر واقع شود. در همین راستا، یکی از کشورهایی که دارای تنوعات مذهبی -قومی و زبانی متعددی می باشد ، عراق است که همواره زمینه ی بروز انواع جنبش ها و فعالیت های استقلال طلبانه در آن فراهم بوده است. این کشور، به لحاظ ژئوپلیتیکی در موقعیت حساسی قرار گرفته است و همواره در طول تاریخ حیاتش، شاهد حضور بیگانگان در خاک خود بوده است. بی ثباتی و عدم استقلال در عراق و همچنین وجود دولت های دیکتاتور در اعصار مختلف، زمینه را برای تشدید منازعات قومی-هویتی و گرایشات گریز از مرکز ، فراهم نموده است. از این منظر، پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که علت اصلی نُضج جنبش کردی عراق در فضای حاکمیتی پسا صدام حسین چیست؟ جهت پاسخ ، این فرضیه مطرح می باشد: شکننده گی دولت ملی سبب تشدید شکاف در میان تنوعات قومی -هویتی شده و این امر منجر به افزایش احساسات ملی گرایانه و بروز نوعی جدایی طلبی در قالب جنبش کردی گردیده است. برهمین اساس، در پرتو شاخص های دولت شکننده اعم از سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، شاهد تکوین شطرنجی از معضلات در قاموس جنبش کردی در صحفه دولت-ملت عراق، می باشیم. از اینرو، نویسندگان تلاش نموده اند تا با کاربست مبانی متدلوژیک نظریه دولت شکننده به تبیین مسئله مورد نظر بپردازند و چشم انداز تازه ای را در مورد تکوین ظهور جنبش کردی در عراق، ترسیم نمایند؛ لازم به ذکر است که روش تحقیق در این پژوهش، کیفی و از نوع علّی می باشد.
واکاوی نفوذ سیاسی- امنیتی آمریکا در جمهوری اسلامی ایران به مثابه پدیده ای آشوبناک و کوانتومی(مقاله علمی وزارت علوم)
این پژوهش دو هدف عمده را دنبال کرده است؛ در قسمت اول، با بررسی نفوذ سیاسی- امنیتی آمریکا در سه نسل اول آن در جمهوری اسلامی ایران به این نتیجه رسیده که این سه نسل از نفوذ سیاسی- امنیتی به ترتیب تحت تأثیر رویکردهای واقع گرایی، لیبرالیسم و سازه انگاری قرار داشته و حتی با وجود پیچیدگی روش ها، در ساحت نیوتن و سیستم های ساده قرار می گیرند. اما ظهور فیزیک کوانتوم و تأثیر آن بر علوم اجتماعی باعث شد در نسل چهارم یا کوانتوم، نفوذ سیاسی- امنیتی آمریکا در ج.ا.ایران، رویکرد لیبیرالیسمِ سازه انگارنه واقع گرا پیدا کند که ویژگی های غالب آن «اَبرجایگزیدگی»، «ناپابرجایی»، «آشوبناک و پیچیدگی سیستمی» و «کل گرایی» است و خاصیت کوانتوم باعث شده در این الگو هرچیزی بستگی به هر چیز دیگر داشته باشد و شناخت آن را دچار معضل روش شناختی دشواری کند. در قسمت دوم پژوهش نیز با استفاده از نظریه ذهن کوانتومی الکساندر ونت به نحوه شکل دهی به ذهنیت نخبگان ایرانی در پذیرش برجام به عنوان مصداقی از نفوذ سیاسی- امنیتی آمریکا در ج.ا.ایران پرداخته شده است که تبعات سیاسی- امنیتی فراوانی تا امروز هنوز برای ایران داشته است. برای بررسی موضوع مورد مطالعه با اتخاذ رویکرد توصیفی- تحلیلی از روش مطالعه اسنادی استفاده شده و روش گردآوری اطلاعات و داده های مورد نیاز نیز کتابخانه ای بوده است. اسناد اصلی تحلیل در قسمت دوم تحقیق نیز نشریات آمریکایی در بازه زمانی مذاکرات هسته ای تا امضای برجام بوده است.
الگوی مدیریت اختلاف های قدرت های بزرگ در قرن بیست ویکم: از موازنه قوای مشارکتی تا موازنه قوای رقابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کنسرت قوا به دلیل نقشی که در حفظ صلح و دوری از جنگ میان قدرت های بزرگ اروپایی در قرن نوزدهم داشت، همواره به عنوان روشی جذاب در حکمرانی جهانی مطرح بوده است. در قرن بیست ویکم، بروز برخی از مشکلات و تنش میان قدرت های بزرگ و به ویژه بحران و جنگ اوکراین در سال های 2014 و 2022، تغییرهای ساختاری و هنجاری در نظام بین الملل، مشکلات محیط زیستی و مانند آن، موجب شد برخی پژوهشگران دوباره به این روش حکمرانی توجه کنند. در این نوشتار با روش پژوهش کیفی و با کمک نمونه پژوهی، با استفاده از منابع کتابخانه ای و همچنین رویکرد نظری موازنه قوای رقابتی و مشارکتی هدلی بول و دیدگاه بنجامین میلر، به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که پس از بحران و جنگ اوکراین برای مدیریت تنش و اختلاف در میان قدرت های بزرگ، می توان امکانی برای تشکیل کنسرت قوا مانند قرن نوزدهم تصور کرد؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که دلایل ساختاری، هنجاری، ایدئولوژیک، شناختی، برداشت ها و جهان بینی های متعارض هرکدام از طرف ها و بی توجهی به حوزه نفوذ، امکان اندکی برای موازنه قوای مشارکتی(کنسرت قوا) گذاشته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بعد از تهاجم روسیه به اوکراین در سال 2022، با بازگشت رقابت های ژئوپلیتیکی و حاکم شدن فضای واقع گرایی، موازنه قوای رقابتی، الگوی کنونی حاکم در نظام بین الملل در میان قدرت های بزرگ و به ویژه در میان روسیه، چین و آمریکا شده است. بر این اساس، امکان تشکیل کنسرت قوای مشارکتی مانند قرن نوزدهم، واقع بینانه به نظر نمی رسد.
حوزه دریای مدیترانه و آینده پژوهی مناسبات ترکیه و اسرائیل
منبع:
غرب آسیا سال ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
22 - 41
حوزههای تخصصی:
موضوع روابط ترکیه و اسرائیل از جمله مباحث مهم مطالعات منطقه ای محسوب می شود. روابط دو جانبه ترکیه و اسرائیل از زمان برقراری روابط دیپلماتیک در سال 1949 شاهد رشد قابل توجهی بوده است و در زمینه های مختلف به سرعت توسعه یافته است. ترکیه و اسرائیل دو بازیگر قدرتمند، در خاورمیانه و مدیترانه هستند، مدیترانه یکی از کانون های تحولات در دو دهه اخیر است این مقاله در پی پاسخ به این سوال است که تحولات حوزه مدیترانه چگونه آینده مناسبات ترکیه و اسرائیل را تحت تأثیر قرار خواهد داد. تحقیق این فرضیه را بررسی می کند که منافع و تهدیدات مشترک آنکارا و تل آویو در مدیترانه، در آینده سبب همکاری محدود آنها خواهد شد. به منظور بررسی تأثیر تحولات حوزه دریای مدیترانه بر آینده مناسبات ترکیه و اسرائیل از ظرفیت های تبیینی نظریه امنیت منطقه ای استفاده شده است. تبیین مؤلفه های تأثیرگذار به عنوان عوامل اصلی یک مجموعه امنیتی برای ارزیابی فرضیه ضروری است. همچنین در این مقاله با استفاده از آینده پژوهی، به بررسی روابط ترکیه و اسرائیل در پیوند با تحولات حوزه دریای مدیترانه پرداخته است. نتایج حاکی از آن است که ترکیه و اسرائیل براساس منافع و تهدیدات مشترک، به دنبال ایجاد یک همکاری مشارکتی خواهند بود.
جایگاه ترکیه در سیاست امنیت ملی روسیه: تهدید ژئوپلیتیک و شریک راهبردی
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر بنا به اقتضای تحولات منطقه ای در حوزه اوراسیایی و خاورمیانه و به ویژه پس از بهار عربی از 2010 تعاملات روسیه و ترکیه افزایش یافته و روابط دو کشور از همکاری گسترده تا مرز قطع روابط پیش رفته است. مساله اصلی در این رابطه آن است که سطح منطقه ای تعاملات دو کشور بیش از هر دوره دیگری اهمیت یافته و ترکیه را به یکی از مهم ترین مسائل سیاست خارجی و امنیتی روسیه تبدیل کرده است. این مقاله بر آن است که به این سوال پاسخ می دهد که ترکیه در سیاست امنیت ملی روسیه چه جایگاهی دارد؟ فرضیه ای که ارائه شده آن است که ترکیه به دلیل داشتن موقعیت ژئوپلتیکی ویژه در صادرات منابع انرژی روسیه، عضویت در ناتو و نفوذ در منطقه قفقاز و نیز محدود سازی نفوذ منطقه ای روسیه در خاورمیانه، تهدیدی بالقوه برای امنیت ملی فدراسیون روسیه محسوب می شود که در عین تهدید زایی، امکان ها و فرصت های مهمی را نیز برای روسیه به عنوان یک شریک راهبردی دارد و همین موضوع ضامن تداوم روابط دو کشور بوده است. برای بررسی این فرضیه از روش تحلیل کیفی متغیرها و سنجش رابطه منطقی آنها از طریق داده های برگرفته از کتب، مقالات و گزارش های مراکز معتبر پژوهشی به ویژه در روسیه بهره گرفته شده است. مبنای نظری این مباحث واقع نگری تهاجمی ست و دستاورد مقاله آن است که درک درست از جایگاه ترکیه در سیاست امنیتی و روسیه امکان ها و محدودیت های روابط منطقه ای ایران و روسیه را به روشنی نشان داده است.