فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۵٬۲۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
از مطالعة منابع دوران اسلامی مانند تاریخ طبری، غررالسیر بویژه مطابقت آن ها با شاهنامة فردوسی آشکار می شود که شهریاران ایران باستان در هنگام تاج گذاری سخن رانی می کردند و خطبه می خواندند . اصل پهلوی این خطبه ها در دست نیست؛ اما بواسطة نقل خلاصه یا بخش هایی از آن ها در منابع عربی و فارسی مربوط به تاریخ ایران، بویژه شاهنامه می توان عناصر تشکیل دهندة آن ها را تعیین کرد . از این رو، در این پژوهش با تکیه بر شاهنامة فردوسی و مطابقت دادن آن با تاریخ طبری و غررالسیر، به بررسی محتوا و محورهای اصلی این خطبه ها می پردازیم.
بررسی نقش نماهای کلامی فارسی در مکالمات دوزبانه های ارمنی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگی های بارز دوزبانه های ارمنی فارسی ایران، در مکالمات ارمنی، استفاده از نقش نماهای کلامی فارسی به جای معادل ارمنی آن هاست. در این مقاله، ضمن بررسی این نقش نماها و مقایسه آن ها با معادل ارمنی، نقش این عناصر و جای گاه آن ها توصیف و هم چنین علل استفاده از این نقش نماها به جای معادل ارمنی آن ها بررسی می شود. این پژوهش بر اساس ضبط 10 ساعت از مکالمات ارامنه در دو بافت مدرسه و قهوه سرا صورت گرفته است. نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها بدین صورت است که نقش نماهای کلامی خب، بابا/آقا، به هر حال، یعنی، حالا، ولی، بالأخره، اصلاً، واقعاً، کلاً و خداییش از جمله نقش نماهایی است که در مکالمات ارامنه استفاده می شود و علل استفاده از این نقش نماها به جای معادل ارمنی آن ها مواردی چون چندنقشی بودن، نبود معادل در زبان ارمنی، ساده بودن نقش نماهای کلامی فارسی و برجستگی آن هاست.[i]
انسان کامل در عرفان اسلامی و مقایسه آن با هرمزدبغ در آیین مانوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیین مانوی آیینی است گنوسی که جزء فرقه های عرفانی به شمار می رود. اصل اساسی این آیین، هبوط روح از عالم اعلا که جایگاه حقیقی اوست و گرفتاری آن در عالم ماده است، وظیفه انسان در این دنیا رهاسازی روح گرفتار در بند ماده است. مانویان همانند سایر گنوسیان راه نجات روح را دست یابی به گنوس یا همان معرفت می دانستند. میان عقاید مانوی و عرفان اسلامی، مشترکات و مشابهاتی به چشم می خورد که ازجمله این مشابهات، اندیشه «انسان کامل» است. «انسان کامل» در عقاید عرفانی اسلام، شباهت نزدیکی با «هرمزدبغ» یا «انسان نخستین» در آیین مانوی دارد. انسان کامل و هرمزدبغ بارقه ای از نور الهی در وجود خویشتن دارند و واسطه شناخت خداوند هستند که معرفت الهی توسط آنان برای انسان به ارمغان آورده شده است. خداوند آنان را جهت نجات بندگان خود در زمین قرار داده تا با راهنمایی بندگان و رها کردن آنان از قید دنیا و مادیات، روح علوی گرفتار در بند ماده و جسم آنان را رهایی بخشند.
مطالعه قرآنی اندیشه های ملاصدرا و مولوی پیرامون ""حقیقت انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت حقیقت وجود انسان یکی از مهمترین شاخه های معرفت بشری در میان علوم انسانی و از جذابترین مباحث انسان شناسی در قلمرو فلسفه و ادبیات بوده است. ملاصدرا و مولانا جلال الدین محمد بلخی رومی در آثار خویش تحت تأثیر آیات قرانی و تعالیم وحیانی، اندیشه های بدیعی پیرامون حقیقت انسان ارائه کرده ند از جمله تحول پذیری و حرکت رو به کمال حقیقت انسان، تأثیر پذیری حقیقت انسان از اعمال و رفتارها و تجسم اعمال در جهان پس از مرگ، تأثیر پذیری از نظریه مثل افلاطونی در تبیین منشاء واحد جوهر حقیقت انسان و هبوط انسان به عالم دنیا و تجلّی خداوند در جهان و حقیقت انسان. در این نوشتار سعی شده است تا حدّی تأثیر پذیری این دو متفکر را از آیات و آموزه های قرآنی در ارائه نظریات حکمی و عرفانی در قلمرو حکمت متعالیه و ادبیات عرفانی بررسی نموده و برخی از موارد مورد تطبیق را تبیین نماید.
افسانه کاوه، نماد قیامی پیروز در تاریخ ملّی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دنیای راز آمیز اسطوره در مکان و زمان جاری است و خاستگاهی جز باور مردم ندارد. روایت کاوه در پیوند با اندیشه و آرزوهای مردم، و خواستة سرزمین ما، مردم ما و افسانه های ماست. تاریخ افسانه ای ایران اهمیت خاصی دارد و ما در اینجا برای ژرف کاوی بیشتر، روایت کاوه را در تاریخ و افسانه بررسی می کنیم. انتقال افسانه امری فردی نبوده است؛ بلکه در رفتار جمعی ریشه دارد. افسانة کاوه اندیشة قیامی پیروز در تاریخ ملی ایران است. در هیچ جای ادبیات دینی پهلوی از کاوه نامی نیامده است و این شخصیت قدمت اسطوره ای ندارد. کاوة آهنگر نخستین بار در شاهنامة فردوسی و آثار تاریخ نگاران دورة اسلامی پدیدار شد و احتمال می رود پس از دورة اشکانی به وجود آمده و در تاریخ افسانه ای دورة ساسانی جای گرفته باشد. افسانة کاوه، نماد قیامی پیروز، یادمان آن دسته مردمی است که همواره خواسته اند سرنوشت خود را تغییر دهند.
ازدواج جادویی در هفت پیکر نظامی مقایسه تطبیقی قهرمانان اسطوره ای ایران و یونان و کارکرد مشترک نجوم و کیمیاگری در روایت هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظامی با دانش گسترده اش در ستاره شناسی، کیمیاگری و قصص اساطیری، در منظومه هفت پیکر داستانی رمزی و شگفت می آفریند که در هر خوانشی می تواند بعد و رنگی تازه از خود به نمایش بگذارد. بهرام گور قهرمان روایت نظامی است که با گذر از مراحل هفت گانه به خودشناسی و کمال درون می رسد و این فرایند فردیت با ازدواج با دختر پادشاه ایران در روز جمعه پایان می یابد. بهرام (مریخ ) با شاهدخت ایرانی (زهره ) پیوند می یابد و کمال بهرام از آنجا حاصل می شود. ازدواج جادویی تعادلی بین جانب مردانه و زنانه روح است. ازدواج مقدس (Hieros Gamos) به معنی اتحاد میان خدا و خدابانو و یا موجودی الهی و انسان و گاه به طور خاص وحدت بین شاه و الهه است. در کیمیاگری ستاره زهره با نشانه و مریخ با نشانه مشخص شده اند. زهره متعلق به فلز مس است و علامت آن خورشیدی است که صلیبی در زیر دارد و علامت مریخ که فلز مربوط به آن آهن است، خورشیدی است که صلیبی در بالا دارد. وقتی این دو ستاره یکی می شوند، تعادل و کمال به جان بازمی گردد. در داستان نظامی این ازدواج جادویی با پیوند بهرام و شاهدخت ایرانی به ثمر می رسد. مقاله حاضر بر آن است تا ضمن تبیین بحث ازدواج جادویی در کیمیاگری و اسطوره شناسی از یکی از ساحت های پنهان و پوشیده داستان هفت پیکر پرده برگیرد و با تکیه بر قابلیت-های سمبولیک متن و دیدگاه های روان شناسانه کارل گوستاو یونگ، برداشتی تازه از این روایت اسرارآمیز ارائه دهد.
پیشگویی و طالع بینی در متون ایرانی دوره میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باور به نیروی جادویی نهفته در اجزاء هستی امری است که تنها به بشر بدوی در دوران کهن متعلق نبوده است و انسان ها در طول تاریخ تا به امروز همواره به جانمندانگاری1 و طلسم2 معتقد بوده اند. از زمان های بسیار دور، انسان می پنداشته است بعضی از اجسام، حیوانات و اجرام سماوی قدرتی نهفته دارند؛ زیرا با دانش ناقص اش امکان شناخت قوانین علمی حاکم بر جهان را نداشته است. لذا به ناچار برای توجیه یا یافتن علت و درمانی برای ناگواری های زندگی، یا مانع شدن از آن ها، باور به دخل و تصرف قدرت های ناشناخته جادویی بر زندگی روزمرهرا در ذهن خویشتن بارور ساخت و خود را به تطبیق امور ریز و درشت زندگی با چنان باورهایی ملزم کرد. در ایران باستان و درپی آن در ادیان ایران پیش از اسلام، مانند سایر ادیان بسیاری از باورهای خرافی زیر سایه دین، رنگ مشروعیت به خود گرفته بودند و باور بهتأثیرات ستاره ها و سیارات بر روزها و سال ها و انواع فال و طالع بینی امری متداول بوده و گاه به عنوان پاره ای از مناسک دینی ترویج می شده است.
در این پژوهش با بررسی متون ایرانی دوره میانه، انواع پیشگویی بررسی خواهد شد، ازجمله پیشگویی به وسیله الهامات، تأثیرات ستارگان و سیارات بر روزها و سال ها و باید و نبایدهای روزها، و متون فال و طالع بینی برگرفته از کتاب خطی فالنامه زرتشتی شامل: فال اعداد 1-5، فالنامه جاماسب حکیم و فال انامل. بدین ترتیب، تأثیر شگرف باور به جادو در هر لحظه از زندگی مردم ایران پیش از اسلام مشخص می گردد.
تحلیل زمان و شاخص های زمانی در ضرب المثل ها با رویکرد نشانه-معناشناسی، مورد مطالعه: زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضرب المثل ها گونة خاصی از گفتمان هستند که مانند اصطلاحات عمل می کنند و با وجود فراوانی لغات، در آن ها یک واحد ثابت معنایی به وجود آمده که حتی مفهوم آن از نظر معناشناسی غیر قابل تغییر و از پیش تعیین شده است.
اما مسئله ای که قابل توجه و تأمل به نظر می رسد این است که با شنیدن ضرب المثل و یا خواندن آن، مخاطب در چه زمانی در گفته پردازی قرار می گیرد؟ چگونه ضرب المثل ها قادرند زمان متفاوتی مانند زمان حالتی را خلق کنند؟ با توجه به اینکه عمل گفته پردازی پویا است و هر پویایی ای باید دارای بعد زمانی باشد، چگونه مخاطب ضرب المثل، در این تعامل گفتمانی می تواند در وضعیت جدیدی قرار بگیرد؟
روشی که ما برای پاسخ به این سؤالات برگزیده ایم، روش نشانه- معنا شناسی است که فونتنی، برتراند، بوردرن و دیگر نشانه شناسان مکتب پاریس، در چند سال اخیر تحت عنوان «نظام زمانیت در گفتمان ها» مطرح کرده اند. با تکیه بر این روش و همچنین با استفاده از فلسفة پدیدار شناسی، نظام زمانی ضرب المثل ها را تحلیل خواهیم کرد.
هدف از پژوهش حاضر این است که نشان دهیم چگونه مخاطب ضرب المثل می تواند از وضعیت انفصال وجودی به وضعیت اتصال حالتی که عامل تجربه آن را ایجاد می کند، انتقال یافته و در سطحی از آگاهی و شناخت قرار بگیرد که بتواند «اکنون» را درک کند و همچنین تبیین این مسئله که چگونه زمان دستوری می تواند در این نوع گفته ها که اغلب «زمان حال» است، دخالت داشته باشد.
دراسه تحلیلیه إحصائیه فی النظائر اللغویه فی تفسیر مجمع البیان «الترادف والتباین والاشتراک»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الملخص إنّ البحث فی النظائر اللغویه من أهمّ العلوم التفسیریه التی یکاد یستحیل الاستغناء عنه فهماً للقرآن الکریم تعود سابقتها إلی صدر الإسلام وتناوله علماء بحثاً ودراسه سبقوا الطبرسی، أو جاؤوا بعده کما أنّه أحصیِت فیه الوجوه عدداً إلی القرن التاسع لمؤلّفات طبعت فیها. وأمّا المجمع مع توسّعه فیه فإنّه لم یستوف حقّه من هذا البحث فدراستنا هذه انطوت علی النظائر المستخدمه فی المجمع مع أشکالها ومفاهیمها المختلفه اللغویه تحلیلاً وإحصاءاً. والنظائر فی المجمع لم یکن ما عنی به البعض بالوجوه (الاشتراک اللفظی) وهی ما اتفق لفظه واختلف معناه وإنّما النظائر فیه تعنی الترادف فحسب وهو ما اختلف لفظه واتفق معناه. والتعبیر عن النظائر عند الطبرسی رُسم علی أشکال مختلتفه ک «متقاربه المعنی»، «علی معنی واحد»، «مثل»، و«شبیه» وما إلیها. کما أنّ الطبرسی إذا أراد الاشتراک اللفظی عبّر عنه بالوجوه من دون أخذ الاعتبار بالنظائر وقد کان ممن سبقه من الباحثین استعمل الوجوه والنظائر معاً. وبالنسبه إلی النظائر بمعنی الترادف فبما أنّه لم یذهب إلی الترادف التام فإنّه قد دخل فی موضوع التباین اللغوی تحت عناوین نحو«الفرق» أو «الفروق» علی منهج متشابه لأبی هلال العسکری.
مقایسه بازتاب فرهنگ عامه در آثار سیمین دانشور و احمد محمود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیمین دانشور و احمد محمود دو تن از نویسندگان نامی معاصرند که در آثارشان به عناصر فرهنگ مردم ایران و ادبیات شفاهی بسیار توجه کرده اند؛ به گونه ای که حتی نام برخی از آثار دانشور مثل سووشون و بخت گشایی برگرفته از مضامین فرهنگ مردم است. البته در آثار هر دو نویسنده مضامین مشترک فرهنگی فراوانی وجود دارد که با روشی متفاوت بیان شده اند. دقت در شیوه زندگی، جنسیت، تحصیلات و آگاهی و به طورکلی، شخصیت های متفاوت این دو نویسنده، تاحدودی تفاوت شیوه بیان آن ها را آشکار می کند. با درنظر گرفتن تفاوت بیان، حتی در دو فضای داستانی متفاوت، میزان دقت و ظرافت هر نویسنده و غیرت ملی یا دغدغه های شخصی هرکدام درنوع خود قابل تحلیل و بررسی است.
گزینش، پذیرش و ویژگی های فرستاده (سفیر) در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«فرستاده» در مفهوم مطلقِ میانجی در نامور نامه حکیم توس، جایگاه ویژه و حضوری چشم گیر دارد. مقاله حاضر که حاصل بررسی موضوع سفارت در سراسر شاهنامه فردوسی است، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در تبیین مواضع تیره و روشن آن کوشیده است. مواضع تیره یعنی زوایای پنهان و ابعاد مغفول مانده امر خطیر سفارت را کاویده و یافته های نوی را درباره ارکان سه گانه آن(فرستنده، فرستاده، پذیرنده) به دست داده است. در مواضع روشنِ سفارت یعنی آنچه کم و بیش در متون دیگر نیز به چشم می خورد، به برجسته سازی نکاتی که تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته، پرداخته و نشان داده است که فرستاده همواره انتقال دهنده صِرف پیام نبوده و از آنجایی که بخش اعظمی از کامیابی فرستنده بستگی به گزینش شخصی شایسته داشته است، در انتخاب فرستاده افزون بر ویژگی هایی نظیر خصوصیات اخلاقی و همسویی روحیه وی با پیغامی که حامل آن بوده، حتی به زیبایی ظاهری و تناسب اندام او نیز توجه می شده است. یافته های مقاله حاضر همچنین نشان می دهد که شأن، میزان و حدود اختیار فرستادگان یکسان نبوده است. به فرستادگانِ کاردان در کنار وظایف معمول، اختیار تام تفویض می شده است تا بنا به صلاح دید خویش و اقتضای شرایط، اجازه اتخاذ تصمیماتِ از پیش تعیین نشده را داشته باشند. فرستادگان نیز بنا بر آداب رایج و تجربیات و شگردهای شخصی، برای برآمدن مقصود، دقایقی را به کار می بسته اند که در جای خویش شایان توجه است.
بررسی تمامی مصادیق پذیرشِ فرستاده در شاهنامه فردوسی نشان می دهد که هر چند پذیرفتنِ فرستاده آدابی داشته است، پذیرنده وی در تمامی موقعیت ها خود را ملزم به رعایت آداب و آیین های پذیرش نمی دانسته، بلکه پایبندی به آدابِ یادشده تابعی از متغیرهایی همچون دوستانه یا خصمانه بودن روابط طرفین، شأن فرستنده، شأن فرستاده، محتوای پیام و... بوده است و پذیرنده، متناسب با آنها شیوه هایی را برای مواجهه با فرستاده برمی گزیده است که به تفصیل درباره آنها سخن خواهیم گفت.
مبانی رویکرد ادبی در تفسیر سید مرتضی و شیخ طوسی با تکیه بر ""الامالی"" و ""التبیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد ادبی در تفسیر قرآن بر مباحث لغت، صرف، نحو و بلاغت استوار است؛ چنان که مکتب ادبی معاصر علاوه بر این مبانی، اصول دیگری از جمله اصالت دادن به فهم ادبی محض از قرآن را نیز در نظر دارد. با مقایسه مبانی رویکرد ادبی سید مرتضی و شیخ طوسی در دو کتاب امالی و التبیان، جنبه های گوناگون تفاوت آنها با مکتب ادبی معاصر و از سوی دیگر شباهت تنگاتنگ مبانی این دو مفسّر و البتّه برخی تفاوت های آنان در تفسیر ادبی قرآن نمایان می شود. شیخ طوسی و سید مرتضی بر خلاف مکتب ادبی معاصر، تفسیر ادبی را پیش نیاز و ابزار فهم قرآن دانسته اند نه هدف اصلی آن؛ چنان که وجود ترادف معنایی و وجود تأویلات ضروری در قرآن، اعتقاد به چند معنایی برخی آیات از دیگر تفاوت های مبنایی آن دو با مکتب ادبی معاصر محسوب می شود. استناد به آیات قرآن در جایگاه مهم ترین منبع لغوی و بهره برداری از سیاق آیات، استناد به روایات، تقدیم نظر مفسّران متقدّم بر اقوال لغویان، استناد به اشعار عرب در کشف معنای واژگان و تأیید فهم محتوای آیات، بهره گیری از عرف و استعمالات نثر عرب، مخاطب شناسی و توجّه به فضای عصر نزول از مبانی مشترک این دو مفسّر در تفسیر لفظی به شمار می رود. برخی روش های خاص و متفاوت سید مرتضی نیز با شیخ طوسی عبارتند از: پردازش اندک به تشابهات و فروق لغوی، بهره گیری اندک از روایات تفسیری و تقدّم نظرات مفسران متقدم بر اقوال لغویان بر خلاف شیخ طوسی که ترتیب ذکر آراء لغویان و مفسّران را بر اساس معنای اصحّ واژه انتخاب کرده است.
پیوند آیه ها و آرایه ها در مرصاد العباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرصاد العباد یکی از آثار با شکوه نثر فارسی در قرن هفتم است. دوره ای که ادب فارسی از حیث تأثیر پذیری از قرآن و حدیث و ادب عربی در اوج است. نویسنده کتاب، توانسته است با استفاده هنرمندانه از آیات قرآن و احادیث نبوی و بر اساس سه مرحله شریعت ، طریقت و حقیقت، مسیر سیر و سلوک عرفانی را ترسیم کند . در این مقاله تأثیر کلام وحی بر مرصاد العباد بررسی شده است . این جستار نشان می دهد که نجم الدین رازی ضمن حفظ سنت مشایخ تصوف در استفاده از قرآن و حدیث ، در به کار گیری آیات وحی در ساختار تألیفی مرصاد العباد ودر محتوای آن نوآوری داشته است . حوزه استفاده او از کلمات و متن آیات از یک واژه تا یک بند است . در قسمت برون متنی یا ساختار تألیفی ، نویسنده در نحوه انتخاب نام فصل ها و باب ها و نامگذاری آنها از کلمات آیات و متن آیات بهره برده است . هم چنین در قسمت درون متنی و محتوا، نجم رازی با مقاصد مختلفی مانند استناد ،استشهاد ، تأویل و تفسیر، هم از متن آیات و هم از ترجمه آنها استفاده کرده و دست به ترکیب سازی و تصویر سازی زده و انواع آرایه های بلاغی را آفریده است . این ترکیب ها و تصویر ها بیشتر از نوع اضافه تشبیهی است که یک رکن آن کلمه قرآنی یا ترجمه آن است .
رسالة علمای اسلام؛ یک متن و چند روایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میراث مکتوب زردشتیان به فارسی نوگنجینه ای از آثار دینی ادبیات فارسی است که کم تر بدان توجه شده است. این متون به تدریج از سده های چهارم از بازتولید متون اوستایی و پهلوی پدید آمدند. امروزه، صدها رساله در حوزه های فقه، آیین، تفسیر، اسطوره، تاریخ، کلام، ادبیات، روایت، زبان شناسی، نجوم، و ... از دستوران کیش زردشتی برجای مانده است. کلام و مباحث کلامی، به ضرورت روابط زردشتیان و جامعة اسلامی، از دیرینه ترین موضوعات ادبیات فارسی زردشتی است. مهم ترین متن کلامی زردشتی به فارسی نو رسالة علمای اسلام است. هرچند از نخستین دهه های سدة نوزدهم پژوهشگران به این اثر توجه کرده اند، تا کنون شناخت درستی از بازمانده های آن صورت نگرفته است. آن چه شهرت دارد، از این رساله دو تحریر موجود است. این گفتار، با سنجش آن چه از رسالة یادشده برجای مانده، در پی آن است تا بر مبنای شواهد متنی و موضوعی برای بازسازی و تدوین مجدد قطعات پراکنده و گزیده های مختلف آن پیشنهادی به دست دهد.
ریشه های خرافات و کارکرد آن ها در فرهنگ مردم (مورد مطالعه: باورهای مردم کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خرافات نگرش یا رفتاری است که بر اساس ترس، تهدید، عادت و عوامل ناشناخته ای به ذهن فرد خطور می کند تا بر اساس نگرشش از اتفاقات ناخوشایند جلوگیری کند. این رفتار بر مبنای کنش منطقی و روابط علت و معلولی نیست. اگرچه گسترش سطح سواد و فرهنگ عمومی جامعه منجر به کاهش اعتقاد خرافی می شود؛ اما باید اذعان کرد حتی انسان های مدرن نیز نمی توانند به طور کامل خرافات را رد کنند یا عملا از آن خلاص شوند. پژوهش حاضر با تحلیل محتوایی علل رواج این باورها در فرهنگ مردم، چگونگی کاربرد آن ها را بررسی می کند. با اینکه رواج خرافات بر پایه های غیر عقلانی استوار است، بشر برای واداشتن به امری یا بازداشتن از کاری، تسکین، تلقین و انتقال شر و در سطحی کلی برای جلب منفعت یا دفع ضرر از خرافات استفاده می کند.
پدیده شب در اندیشه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر پدیده شب در اندیشه مولوی، مبتنی بر غزلیات شمس و مثنوی معنوی، در چهار بحث کلی بررسی و تحلیل شده است. در قسمت اول با عنوان «شب و متعلّقات آن» با طرح مشخصه هایی همچون «نسبت شب به روز»، «سحرگاه»، «خواب»، «نگرانی از طارق اللّیل» و «دعوت به شب زنده داری» گفته ایم که مولانا از تجلّیِ معشوق ازلی در شب و سحرگاه، شاد و از طارق اللیل که از دیدن آن تجلّی فرد را محروم می کند، نگران است و به خوابِ اصحاب کهفی معتقد است. در بخش دوم با عنوان «ویژگی های شب» و با ذکر مؤلّفه هایی چون «برتری شب بر روز»، «خلوص شب»، «شب، خلوتِ توحید»، «شب، تجلّی گاه حق» و ... بیان کرده ایم که شب به دور از شائبه ریا و با تأمّل دادن در نقصِ بشری، مولوی را به توحیدِ راستین می رساند. در بخش سوم با مشخصه «معانیِ شب» به ذکر معانیِ عرفانی و تأویلی مولوی از شب پرداخته ایم؛ مانندِ استغراق روحانی، بُرقعِ غیبی، ستّاریِ مرد کامل. در قسمت آخر نیز شب های قدر و معراج را با عنوان «شب های خاص» که در آن روح عارفِ راستین به وصال حقیقی معشوق می رسد، یاد کرده ایم.
احیا و انگیزش تلمیحات قرآنی در غزل امروز بر پایه نظریه انگیزش فرمالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان ها و آیات قرآن همواره مورد عنایت شاعران و نویسندگان قرار گرفته و می گیرند. شاعر به تبع اطلاع از روایات قرآنی و به فراخور مضمون و محتوای اثرش از این داستان ها و آیات در جهت تفهیم و تایید سخن خود بهره می گیرد. بنابراین تلمیح به عنوان یکی از صنایع ادبی، نمایان گر میزان آگاهی شاعر از مضامین و رویدادهای مختلف دینی، تاریخی و ... است. در نگاه نخست و از آنجایی که این صنعت ادبی ارائه دهنده اطلاعاتی قدیمی و مسبوق به سابقه است به سختی می توان نوآوری و انگیزش را در آن پذیرفت؛ این در حالی است که به استناد نظریه انگیزش در مکتب فرمالیسم، توانایی، ذوق و قدرت تصویرگری و بیان شاعر می تواند از کهنه ترین مضامین و مایه های معنایی و زبانی، تصاویری بدیع و نو بسازد. به گونه ای که خواننده خود را با فضایی تازه مواجه ببیند. این مقاله سعی دارد به بررسی مقوله انگیزش مضامین و داستان های مشهور قرآنی در غزل شاعران دو دهه اخیر بپردازد و با بیان نمونه هایی چند بر این فرضیه صحّه بگذارد که اگر چه تلمیحات قرآنی ریشه در داستان ها و آیاتی دارند که تحریف ناپذیرند، اما همواره می توان با شیوه هایی مبتکرانه در بیان و زبان، تصاویری بدیع و جدید از آنها ارائه کرد.
نمودهای سودمند کهن الگوی آنیموس در ادب پارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه ما از نظر زیست شناختی، به میزان چشمگیری ظرفیت های جنس دیگر را داریم؛ از این رو، واجد صفات مردانه و زنانه به طور توأم هستیم. اما فشارهای اجتماعی به تفاوت های جنسی جنبة اغراق آمیز می دهد: زنان را مجبور می کند وجه زنانه خود را رشد بیشتری دهند و مردان را وادار به تأکید بیشتر بر طبیعت مردانه خود می کند. نتیجه آنکه «جنبه دیگر»، واپس زده و ضعیف می شود. با وجود این، «زنِ درون» یا آنیما در مردان و «مردِ درون» یا آنیموس در زنان، به صورت های گوناگون، از جمله رؤیاها، خیال پردازی ها، اساطیر، ادبیات و... ظاهر می شود. در این مقاله، دو نمود سودمند آنیموس، یعنی «معشوق (مرد آرمانی)» و «همراه درونی»، با نمونه ها و مثال های مختلف، در ادبیات و فرهنگ ایرانی تحلیل شده است و این نتیجه حاصل شده است که حداقل یکی از نمودهای آنیموس در ناخودآگاه زن ایرانی از پروتوتایپ واحدی نشأت می گیرد و این پروتوتایپ، به احتمال زیاد، ایزدِ مهر است.