مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
زردشتیان
حوزه های تخصصی:
از روزهای نخستین حیات بشر ، همواره اقلیت ها و اکثریت هایی در تمام تمدن ها وجود داشته اند. تمایز میان آن ها تقریباً بر اساس نژاد، دین و سایر تفاوت ها بوده است. با نگاهی دقیق به تاریخ، می توان مشاهده نمود که واکنش اکثریت به اقلیت ها یکسان نبوده و از مهمان نوازی گرم تا ستم و سخت گیری بر اقلیت ها وجود داشته است.
ایران مکانی است مملو از ادیان مختلف و نژادهای گوناگون. در زمان صفویان شیعه گری به قدرت رسید و کاملاً توسط شاهان صفوی و دربار آن ها تقویت شد. روحانیان شیعه می توانستند شاهان را به اجرا کردن قوانین شریعت اسلامی تحریض و کشور را بر این مبنا اداره کنند. در عهد سلطنت صفوی برخی حوادث غم انگیز برای اقلیت هایی مانند یهودیان ، زردشتیان و مسیحیان رخ داد که بیش از 2000 سال در سرزمین ایران زندگی کرده بودند .
در این نوشته تلاش شده تا به بررسی عمومی شرایط زیست اجتماعی یهودیان و زردشتیان در عهد صفوی بپردازیم. این نوشته از ویژگی های بارزی برخوردار است ؛ مانند: تاریخ عمومی زندگی جامعه یهودیان و زردشتیان ایران، حکایات جالب از زندگی یهودیان و زردشتیان عهد صفوی، و بررسی تطبیقی یهودیان و زردشتیان ایران عهد صفوی با یهودیان عثمانی و زردشتیان هند.
نقد و بررسی ادله قایلین به نجاست ذاتی اهل کتاب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
امروزه مسلمانان ارتباط بیشتری با پیروان دیگر مذاهب دارند و اقلیت های دینی در ایران با مسلمانان مراوده داشته و در کنار هم زندگی می کنند. از طرف دیگر، دانشجویان و ماموران نظام اسلامی به کشورهای مختلف دنیا سفر می کنند. مساله نجاست پیروان ادیان آسمانی و دیگر مکاتب و لزوم دوری از آن ها مشکلی است که افراد مقید به رعایت دستورات دینی را پیوسته در تنگنا قرارداده است. اما این مشکل در فقه شیعه قابل حل بوده، زیرا یکی از ویژگی های مهم مکتب تشیع، استفاده از عنصر اجتهاد در گستره نصوص دینی است. در مساله طهارت یا نجاست اهل کتاب که بیشتر مورد بحث فقهای پس از شیخ طوسی قرار گرفته است دو دیدگاه متفاوت وجود دارد. این پژوهش به نقد و بررسی ادله قایلین به نجاست ذاتی اهل کتاب پرداخته و نظریه طهارت ذاتی اهل کتاب را برتری داده و اقوال فقهای بزرگ در دوره های مختلف را به همراه ادله آن ها نقل و تجزیه و تحلیل کرده است.
رسالة علمای اسلام؛ یک متن و چند روایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میراث مکتوب زردشتیان به فارسی نوگنجینه ای از آثار دینی ادبیات فارسی است که کم تر بدان توجه شده است. این متون به تدریج از سده های چهارم از بازتولید متون اوستایی و پهلوی پدید آمدند. امروزه، صدها رساله در حوزه های فقه، آیین، تفسیر، اسطوره، تاریخ، کلام، ادبیات، روایت، زبان شناسی، نجوم، و ... از دستوران کیش زردشتی برجای مانده است. کلام و مباحث کلامی، به ضرورت روابط زردشتیان و جامعة اسلامی، از دیرینه ترین موضوعات ادبیات فارسی زردشتی است. مهم ترین متن کلامی زردشتی به فارسی نو رسالة علمای اسلام است. هرچند از نخستین دهه های سدة نوزدهم پژوهشگران به این اثر توجه کرده اند، تا کنون شناخت درستی از بازمانده های آن صورت نگرفته است. آن چه شهرت دارد، از این رساله دو تحریر موجود است. این گفتار، با سنجش آن چه از رسالة یادشده برجای مانده، در پی آن است تا بر مبنای شواهد متنی و موضوعی برای بازسازی و تدوین مجدد قطعات پراکنده و گزیده های مختلف آن پیشنهادی به دست دهد.
بررسی رویکرد سفرنامه نویسان خارجی نسبت به زردشتیان درعصر ناصری و مظفری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دست یابی به نگرشی کلی در حوزه ی تاریخ فرهنگ، مستلزم شناخت اوضاع تاریخی و اجتماعی اقلیت های جوامع است. زردشتیان به مثابه ی بقایای پیروان آیینی باستانی، علی رغم تحوّلات تاریخی، هنوز در ایران و هند و دیگر کشورها زیست می کنند. آنان را در ایران «زردشتی» و در هند «پارسی» می نامند. این دو اقلیت دارای ریشه های فرهنگی مشترکی با یکدیگرند. شناخت اوضاع فرهنگی و اجتماعی آنان در گذشته و حال، مستلزم تتبّعات تاریخی است. در این میان، توجّه به آرای سیاحان و مأموران اعزامی به ایران جایگاهی خاص دارد. در دوره ی قاجار، به ویژه در زمان ناصرالدّین شاه و مظفرالدّین شاه، بسیاری از این سیّاحان و مأموران، ضمن گفت و گو درباره ی مسائل فرهنگی و اجتماعی ایران، بسته به رویکردهای مختلف خود، به بیان نظر راجع به زردشتیان پرداختند. در این نوشتار به آراء و رویکردهای سفرنامه نویسان خارجی عصر ناصری و مظفری در خصوص زردشتیان پرداخته می شود. همچنین، علل این رویکردهای غالباً مثبت مورد بررسی قرار می گیرد.
بررسی مفهوم «درویش راستین» در متون فارسی میانه زردشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در متون فارسی میانه، واژه های «درویشی»، «شکوه» و «نیاز» بر فقر و تنگدستی دلالت می کند؛ از این میان «درویش» دارای دو مفهوم متفاوت است. در متون فارسی میانه به تفصیل به مفهوم درویشی پرداخته و تصویری روشن از آن ارائه شده است. بر اساس این متون، درویش از یک سو بر فرد تنگدست دلالت می کند که از وضعیت خود ناخرسند است و از سوی دیگر به فرد وارسته ای دلالت دارد که به دلیل خرسندی، تن و روانش در آرامش به سر می برد؛ این فرد در نوشته های فارسی میانه «درویش راستین» نام دارد. در این پژوهش تلاش بر آن است که مفهوم خاص درویش، یعنی درویش راستین، در متون فارسی میانه بررسی و به این سؤالات پاسخ داده شود: درویش راستین به چه کسی گفته می شود، تفاوت درویش راستین و فقیر در چیست و آیا راه و رسم درویشی راستین را در این نوشته ها می توان یافت؟
تحوّل پذیریِ قرارداد ذمّه با پیدایش حقوق شهروندی مُدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام حقوقی اسلام، نهادی تأسیس کرد که بر اساس آن، پیروان ادیان سه گانه- یهود، مسیحیت و زردشتیان- به شرط پذیرش قراردادی زیر عنوان «ذمّه»، در بسیاری از حقوق و تکالیف شهروندی با مسلمانان، همانندی می جویند؛ در همین حال، هیچ گاه از حقوق برابر برخوردار نمی شوند. در سال های اخیر دانشیان مسلمان، تلاش کرده اند تا این حکم را توجیه کنند و تبعات منفی آن را به کم ترین اندازه فروکاهند.
نگارندگان در این کوتاه سخن کوشیده اند تا ثابت کنند غالب احکام فقهی قرارداد ذمه، به واسطه تبدل موضوع، تأثیر زمان و مکان، فقه المصلحه و فقه حکومتی، بایسته تغییرند چرا که مفهوم ذمی و بسیاری از احکام پیروِ آن، وابسته به دوران پیشامدرن است، دورانی که مفاهیم کشور، سرزمین، مرز، تابعیت و... هستی نیافته بودند یا در معانی امروزین آن، به کار نمی رفتند.
البته این سخن به آن معنا نیست که هیچ گونه دوگانگی قانونی میان شهروندان مسلمان با اهل کتاب، وجود ندارد، چراکه هنوز در برخی از دامنه ها همانند: احوال شخصیه، هم چنان، می توان قائل به دوگانگی بود.
متدولوژی اثر پیش رو، آمیزه ای است از نگاه درون فقهی (اجتهاد سنتی با ادله و مستندات فقهی) و نگاه برون فقهی که یک معرفت درجه دوم و به اصطلاح، فلسفه فقهی است.
سه چهرهٔ یک پادشاه؛ گناهکار، پیروزمند و نیک، یا کوروشِ دیگر؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یزدگرد یکُم. 399-420 میلادی با دوری جستن از جنگ با امپراتوری روم که خود سخت گرفتار شورش ها و آشفتگی های سیاسی بود و پایان بخشیدن به پیگردها و آزارهای گهگاه مسیحیان و یهودیان، هم بزرگان ایرانی خواهنده جنگ با دشمن دیرینه ایران را به خشم آورد و هم آزردگی و ناخشنودی موبدان زردشتی را که هیچگاه چشم دیدن بردباری مذهبی شهریاران ایران و گسترش فزاینده آموزه های مذهبی بیگانه در ایران را نداشتند. از این رو، در سُنَّت تاریخنگاری ساسانیان، که بازتاب دیدگاه موبدان و بزرگان زردشتی است، گویا بیش تر در واکنش به بردباری و شکیبایی مذهبی یزدگرد با یهودیان و مسیحیان، او چهره فرمانروایی گناهکار، خشن و ستمگر به خود می گیرد. گذشته از این چهره زشت یزدگرد، دو چهره دیگر هم از او، در ادبیات یهودی و مسیحی، به چشم می آید. گزارش های یهودی که از پیوند دوستانه یزدگرد با یهودیان سخن می گویند، او را بسیار نیک خواه و هوادار یهودیان و همچون یک کوروش دیگر می خوانند و مسیحیان همروزگار یزدگرد، او را فرمانروایی پیروزمند و نیک و همچون یک کنستانتین دیگر برای دنیای مسیحیت می انگاشتند. در این پژوهش، کوشش خواهد شد از دیدگاه زردشتیان، یهودیان و مسیحیان، به توصیف این سه چهره یزدگرد و واکاوی ناسازگاری نگاه سُنَّت ایرانی با گزارش های یهودی و مسیحی درباره دوره فرمانروایی یزدگرد پرداخته شود.
کتیبه های پهلوی ساسانی در غار کانهری در هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر درباره کتیبه های خصوصی و یادبودی به خط و زبان پهلویِ ساسانی در هند است. در غارهای بوداییِ کانهری در سالسِت نزدیکِ بمبئی( مومبای)، 6 کتیبه به خط متصل پهلوی وجود دارد که مربوط به قرن 11 میلادی( 1009 تا 1021) است. این کتیبه ها را چند گروه از تاجران زردشتی در سفر به هند نوشته اند که از این غارها دیدن کرده اند و گواه قدیمی ترین حضور زردشتیان تاجر در هند است. کتیبه نخست تاریخِ سال 378 یزدگردی (1009م.) و کتیبه دوم تاریخ 378 یزدگردی، 45 روز پس از کتیبه نخست، دارد و نام های آمده در هر دو کتیبه مشابه هستند. کتیبه سوم با نام های متفاوت و به تاریخِ 390 یزدگردی (1021م.) و کتیبه چهارم به سال 390 یزدگردی و نام یک بازدیدکننده از غار است. کتیبه پنجم ناخواناست و کتیبه ششم نام خاص آبان گشنسب پسر فرخ را دارد. در کتیبه سوم آمده است که بهدینان از ایران آمده اند. بهترین پژوهش بر این کتیبه ها را وست (1888) انجام داده است. برخی محققان همچون چرتی و دیگران (2002)؛ چرتی (2007)، ژینیو (1995 برای کتیبه ششم) و از محققان ایرانی مرحوم پورداوود (بر اساس ترجمه وست 1394) به این کتیبه ها پرداخته است.
فرایند ورود اسلام به قم در قرن نخست هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به فرایند ورود اجباری یا اختیاری اسلام به شهر قم می پردازد و در صدد است از یک سو نظریه پذیرش اجباری اسلام توسط اهالی قم را رد نماید و از سوی دیگر ایده پذیرش آسان و از سرآگاهی اسلام از سوی قمی ها را نقد کند. در این نوشته نکته های زیر بررسی شده است: الف) قمی ها مقاومت های سختی در برابر عرب ها از خود نشان دادند، لیکن این بدان معنا نیست که اسلام نیز به زور و اکراه وارد فرهنگ مردم قم شد. ب) اسلام پذیریِ قمی ها در همه جا از سر منطق و تأمل و تفکر نبوده است بلکه عوامل دیگر روانی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیز در اسلام پذیری آنها موثر بوده است. ج) پذیرش اسلام ضرورتاً به معنای پذیرش فرهنگ عربی نبوده است، بلکه هسته اسلام به صورت متن (قرآن) در میان قمی ها، رسوخ کرد و آنها توانستند این متن وحیانی را بخوانند، فهم کنند، تفسیر کنند، و سرانجام آن را متناسب با داشته های انسانی خود درآمیخته و به حقیقت آسمانی اسلام، عینیت فرهنگی ببخشند.
کانونهای زردشتی فارس و سرانجام آنها در آغاز سده پنجم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فارس هم به سبب پیشینه آن وهم به عنوان خاستگاه ساسانیان مهم ترین بخش از سرزمین ایران بود که سده ها پس از فروپاشی پادشاهی ساسانی رهبری جامعه زردشتیان ایران را در دست داشت. شواهد تاریخی و اسناد و مدارک درون جامعه زردشتی نشان می دهند که تا اوایل سده پنجم هجری، کانون های زردشتی فارس از رونق و شکوه لازم برخوردار بودند و حکومت اسلامی نیز وجود آنها را به رسمیت شناخته بود. اما ناگهان از سده پنجم هجری به بعد حضور تاریخی شان در فارس کم رنگ می شود، به گونه ای که تا روزگار ما هیچ گزارش و سند موثقی، چه درون و چه بیرون از جامعه زردشتیان، مبنی بر حضور مؤثرشان در سرزمین یادشده وجود ندارد. آنچه در این گفتار بررسی شده است، بیان وضعیت زردشتیان فارس تا آغاز سده پنجم هجری و پژوهش در چگونگی رویارویی شان با دین اسلام است. همچنین، تلاش شده تا پاسخی منطقی برای سرانجام کار کانون های زردشتی سرزمین یادشده فراهم گردد، پاسخی که بنابر دلایل مختلف، دامنه های شیرکوه در یزد را گزینه محتمل برای مهاجرت تشکیلات زردشتی منطقه فارس پیشنهاد می کند.
میراث شیز در سنت زردشتی روزگار اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیز و آتشکده آن چنان نقش و جایگاهی در تاریخ دیانت زردشتی دارد که بنابر شواهد باستانشناختی از روزگار هخامنشی به این سو، به ویژه به روزگار ساسانیان و حتی سده چهارم هجری یکی از کانون های عبادی و فکری آن دین به شمار می آمده است. علی رغم این، چه به روزگار ساسانی و چه پس از آن، نه در متون دینی درون جامعه زردشتی و نه در منابع پدیدآمده در بیرون آن، اطلاعات روشنی در باره حیات فکری و هیربدستانی آذرگشسب دیده نمی شود. آنچه تاکنون در باره آن نوشته اند، اغلب جمع بندی پژوهش های باستان شناسی و گزارش های تاریخی است. به فرض پذیرش جایگاه تاریخی شیز و تصدیق میراث فکری آن، پرسش مهم درباره سرنوشت و سرانجام میراث یادشده است و این که پس از فروپاشی ساسانیان و خاموشی احتمالی آتشکده آن در پایان سده چهارم هجری، میراث آذرگشسب به کجا رفت و آتش مقدس آن به کدام آتشکده پیوست. این مقاله برآن است تا بر مبنای شواهد تاریخی پاسخ هایی برای پرسشی به این مهمی پیشنهاد کند.
بررسی، تبیین و تحلیل دیدگاه متونِ آخرالزمانی زردشتی نسبت به جنبش های ایرانی ضدخلافت در سده های دوم و سوم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
1 - 16
حوزه های تخصصی:
در بررسی دوره های مختلف تاریخ ایران، سده های اول تا سوم هجری به دلیل تحولات و دگرگونی های عمیق جامعه ایرانی، حضور گسترده اعراب در سرزمین های ایران شهر، مواجهه دو جهان بینی زردشتی و اسلامی و شیوه های مقاومت و پایداری جامعه نسبت به تسلط اعراب، اهمیت زیادی دارد. در این دوره، دین زردشتی از جایگاه غالب و مسلط گذشته تنزل یافت و دین اسلام با گسترش تدریجی جای آن را گرفت؛ بنابراین، صیانت از وحدت درونی جامعه زردشتی به دغدغه مؤبدان تبدیل شد که بازتاب آن را در متون آخرالزمانی زردشتی دیده می شود. بر اساس این، پایداری در برابر اعراب، جنبه های سیاسی و خشن ابتدایی خود را کنار گذاشت و در قالب حفظ یکپارچگی دینی و اجتماعی زردشتیان و تمرکز بر موضوع پایانِ جهان و رستگاری روحانی، به حیات خویش ادامه داد. در این چارچوب، بروز جنبش های ایرانی که عمدتاً در سده های دوم و سوم هجری بر ضد دستگاه خلافت رخ دادند و ماهیت غیرزردشتی داشتند، بدعت و چالشی خطرناک برای هویت اجتماعی زردشتیان تلقی شدند و متونِ آخرالزمانی زردشتی، آنها را نقد و نکوهش کردند. در این پژوهش تلاش شده است با شیوه ای توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از شواهد مکتوب برجای مانده تا سده یازدهم میلادی، تحولات جامعه ایرانی در سده های نخستین اسلامی از منظر جهان بینی زردشتی بررسی شوند.
خودای نامگ در بندهشن (گزارش تاریخ ساسانیان در بندهشن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
71-111
حوزه های تخصصی:
متن های زردشتی فارسی میانه که پس از واژگونی شاهنشاهی ساسانیان و در سدة سوم هجری/ نهم میلادی، بر بنیاد ترجمه ها و تفسیرهای اوستای روزگار ساسانیان تدوین و گردآوری شده اند، برای شناخت دین، فرهنگ و تاریخ ساسانیان اهمیت چشمگیری دارند. یکی از این متن ها، کتاب بُنْدَهِشنْ (= آفرینش آغازین/ آفرینش بنیادین) است که گنجینه ای از دانش و آگاهیهای زردشتی است و بسیاری از اسطوره ها و افسانه های کهن ایرانی را از نابودی دور نگاه داشته است. احتمالاً گردآوری و تألیف اولیة این کتاب در پایان دورة ساسانیان انجام شده بود، امّا مدوِّنِ نهایی بندهشن در سدة سوم هجری، با بهره گیری از منابع گوناگون دینی و تاریخی آگاهیهای دیگری به این کتاب افزوده است. در فصل 33 بندهشن به نام «دربارة گزندی که هزاره هزاره به ایرانشهر آمد،» چکیده ای از تاریخ ایرانیان از آغاز آفرینش تا آمدن تازیان به ایرانشهر و مرگ یزدگرد سوم آمده است و آنگاه بر بنیاد پیشگویی های زردشتیان، سرنوشت آیندة ایرانشهر تا پیدایی سوشیانس گزارش شده است. آگاهیهای درست این فصل دربارة کوشش اردشیر بابکان برای نابودی کَذَگْ خُوَتایان (= ملوک الطوایف) و آراستن دوبارة دین زردشتی؛ جنگ های شاپور دوّم با تازیان؛ خشکسالی هفت سالة دورة پیروز و تاخت و تازهای هپتالیان؛ پیدایی مزدک در دورة قباد و نابودی او با پایمردی خسرو انوشیروان و نبرد او با هون ها، و سپس آمدن تازیان به ایرانشهر در دورة یزدگرد سوم تا مرگ او، همگی بر بنیاد خودای نامگ (تاریخ ملّی ایرانیان) نگاشته شده اند، و ازاین رو باید بندهشن را چنان منبعی سودمند برای مطالعة تاریخ ساسانیان نگریست.
سرآغاز شکل گیری فرقه های تقویمی در میان زردشتیان هند برمبنای سرودهای از ادهارو کرساسب در مجموعه شXLVIIIکتاب خانه دانشگاه بمبئی
کیش زردشتی ازجملۀ ادیان کهن جهان است که اسناد و مدارک آن در اغلب زبانهای کهن و تمدنهای باستانی پراکنده است و طنین پژواک آن از گذشتههای دور تا به امروز به گوش میرسد. در همۀ سرزمینها و فرهنگها ردّ آن را میتوان یافت. از شرق دور تا خاورمیانه و اروپا و امریکا، متون زردشتی در کتابخانههای بزرگ بهعنوان میراث بشری نگهداری میشوند. هند دراینمیان موقعیت ویژهای دارد. گذشته از پیوندهای عصر وداها و گاهان، سرزمین هندوستان پذیرای زردشتیان ایرانی مهاجر در روزگار پساز ساسانیان بود و بدینترتیب، بخش بزرگی از اسناد و مدارک فرهنگی ایران طی هزارۀ اخیر به هند انتقال یافت. شناسایی و معرفی این اسناد نقش مهمی در روشنکردن زوایای تاریک تاریخ کیش زردشتی دارد. در مقالۀ پیشِرو یکی از این اسناد، سرودهای از ادهارو کرساسپ
کبیسه یا اصلاح سال 500 تقویم یزدگردی (منشا انحراف تقویم در میان زردشتیان هند)
تقویم یزدگردی یکی از یادگارهای کهن میزاث ایرانی است که هم در پهنه اقتصادی و علمی جهان اسلام و هم در حوزه دینی جهان زردشتی، کارکرد خود را حفظ کرد. هربار به ضرورت نیاز کاربران، دستخوش تحول و دگرگونی شد[a1] . هر اصلاح و تحولی پی آمدهای خود را داشت و بر جامعه کاربران تاثیرهای ویژه ای برجای گذاشت. برای مثال، اصلاحات معتضدی کارکرد اقتصادی تقویم یزدگردی را گرفت و وهیزک سال 375ی جامعه زردشتی را به اعتبار جایگاه پنجه در پایان آبان یا اسفند به دو بخش شرقی و غربی تقسیم کرد. ویا، پیدایش تقویم جلالی و اصلاحات ملکشاهی در سده پنجم هجری گاهشمار ایرانی را از سیطره جامعه زردشتی خارج ساخت. یکی از اصلاحات ممکن و محتمل، کبیسه سال 500 در تقویم یزدگردی و در درون میراث سنت زردشتی است. آنچه در این گفتار می خوانیم، چگونگی آن رویداد و پی آمدهای آن بر جهان زردشتی تا روزگار معاصر است. این اصلاح جامعه زردشتی هند را در سده 18 و 19 به بدو بخش تقسیم کرد.
اصلاح سال 375 تقویم یزدگردی برمبنای روایت فرنبغ سروش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقویم یزدگردی بخشی از میراث ایرانی است که مسلمانان بی کم و کاست به همان شیوه و مبنای ساسانی پذیرفتند و آن را برای امور دیوانی و مالی به کار گرفتند، اما پس از دو و نیم سده، به سبب ماهیت گردشی و نقصان آن دچار مشکل شدند و برای تنظیم امور و رفع نیازهای خویش، ناچار تقویم یزدگردی را اصلاح کردند و در آن تغییراتی دادند. 120سال پس از اصلاحات مسلمانان و مدتی بیش از یک ماه تغییر در جابجایی نوروز، همچنین پایان یافتن دور بزرگ گاهشمار ایرانی، جامعه زردشتی نیز با تقویم یزدگردی دچار مشکل شد و تصمیم گرفت آن را اصلاح کند. رهبری آن جامعه که در فارس و بغداد سکنی داشت، در 375ی اصلاحات را علی رغم مخالفت بخشی از روحانیون سنت گرای ساکن در نواحی شمال و شرق ایران، عملی کرد. پژواک این اقدام و پی آمدهای آن در متون زردشتی و آثار منجمان اسلامی موضوع این گفتار است.
حاشیه های مهم تر از متن ارزش های تاریخ نگارانه ی پرنوشت ها، یادگارنامه ها و انجامه ی نسخه های خطی در سنت زردشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۱
۱۳۵-۱۵۲
حوزه های تخصصی:
در سنت زردشتی مهم ترین و پُرابهام ترین مسئله، ابهام در تاریخ و بی توجهی به زمان و وقایع نگاری است. شاید ضبط زمان در مفهومِ کران مندی آن، به اعتبار روشنی آغاز و انجام محتوم آن و نیز نابودی شر به عنوان حکمت و مشیت نهفته در پسِ کران مندشدگی زمان، سبب شده تا هیچ گاه در سنتِ زردشتی به ضبط و ثبت رخدادها و بررسی آنها در فرایندی تاریخ نگارانه توجه نشود. کیش زردشتی، از زمان پیامبر تا روزگار اخیر، هرگز متن مشخص تاریخ نگارانه ای پدید نیاورده است. تاریخ در سنتِ زردشتی روایتی از پیش تعیین شده است که بنا بر ضرورتِ نبرد خیر و شر، به اراده ی اهورا و معاونت انسان، به تدریج و در گذر زمان به وقوع می پیوندد؛ از این رو، نه زمان گذشته و حال، بلکه زمان آینده و روزگار آمدنِ نجات بخش و پیروزی خیر است که اهمیت دارد. در کنار اسناد پراکنده، به ویژه روایت های تاریخی بیرون از سنت زردشتی، اغلب روایت همسایگان و دشمنان کیش زردشتی، بعضی متن های درونِ سنت نیز ارزش تاریخی دارند. درست است که متن های دینی جملگی بی زمان و ناظر بر مسائل شرعی و عقیدتی اند، ولی پَرنوشت ها، یادگارنامه ها و انجامه ها و افزوده های ارزشمندی در لابه لای اوراق خود حفظ کرده اند که تا حدودی خلأ متون تاریخی به ویژه در وجه گاه نگارانه ی آن را پر می کنند. در گفتار پیشِ رو به بررسی، شناسایی، طبقه بندی و یادکرد ارزش های حواشی متون دینی سنت زردشتی، به عنوان ابزار و چارچوبی برای گاه نگاری تاریخ کیش یادشده، پرداخته می شود.
آن مردِ سلطانی؛ استاد ابومنصور (نمونه ای از حضور زردشتیان در تشکیلات دیوانی و سپاهی آل بویه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعه زردشتی ایران با فروپاشی دولت ساسانی و چیرگی اسلام، فراز و فرودهای بسیاری دید؛ البته نه آن گونه مطرود شد که گمان می رود و نه توانست اقتدار پیشین را حفظ کند. جامعه زردشتی بر آن شد تا با اثبات صاحب کتاب بودن و قرار گرفتن در کنار دیگر ملل اهل کتاب و پرداخت جزیه، ادامه حیات خویش را ممکن سازد. وجه دیگر امکان حیات آنان، در قالب حضور فعال در امور دیوانی و حفظ این جایگاه تا سده پنجم قمری بود. زردشتیان دبیران و دیوانیان دقیق و ماهری بودند. دولت امیران آل بویه که در پی احیای سنت های ایرانی بود، فرصت بیشتری به دیوانیان زردشتی داد. موضوع این گفتار به شیوه تحلیل تاریخی، بررسی یکی از شخصیت های زردشتی به نام ابومنصور است که در زمان بهاءالدوله دیلمی (حک: 379-404ق) ضمن حفظ جایگاه علمی و دینی خود نزد هم دینانش، مصدر خدمات مهم دیوانی بود. نام و یاد او با عنوان «استاد ابومنصور» که نشانگر جایگاه علمی اوست، در منابع نویافته زردشتی و همچنین در متون تاریخی عربی آمده است. او با بهره گیری از شهرت و جایگاه خویش توانست در تدوین و جمع آوری منابع دینی زردشتی نقش ساز باشد و با نفوذ سیاسی و دیوانی توانست جایگاه زردشتیان را در ساختار قدرت آل بویه ارتقا دهد. آزادی نسبی مذهبی این دوره، رشد شخصیت های زردشتی را فراهم ساخته بود.
بازآرایی و بازشناسی سه مجموعه فارسی زردشتی در کتابخانه مجلس شورای اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۶۰)
205 - 228
دستنویس ها و میراث مکتوب زردشتیان برای درک تحولات آیین زردشتی در بستر تاریخِ فرهنگیِ جامعه اسلامی ایران از اهمیت ویژه ای برخوردارند. به سبب پراکندگی این میراث و نبود مرکزی واحد برای گردآوری و نگهداری آن و نیز خاص بودن متون زردشتی و ناآشنایی پژوهشگران و فهرست نویسان با آن ها، میراث یادشده به درستی شناسایی و معرفی نشده است. آنچه هم تاکنون فهرست نگاران فرزانه و سخت کوش مراکز خطی کتابخانه های بزرگ بدان پرداخته اند، اغلب با نقایص و کاستی هایی همراه بوده است. کتابخانه مجلس شورای اسلامی ایران در زمره کتابخانه هایی است که گنجینه ارزشمندی از دستنوشته های زردشتی را به اوستایی، پهلوی و فارسی نگهداری می کند. سه مجموعه زردشتیِ آن کتابخانه (به شماره های 13522، 12604 و 13589) نمونه هایی از معرفی ناقص و مرمت ناآگاهانه در این زمینه است. این پژوهش بر آن است تا با بازشناسی و بازآرایی این سه مجموعه به ظاهر متفاوت، آنها را به عنوان مجموعه ای واحد معرفی کند.
جستاری در دگرگونی مفهوم و مصداق پازند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش چشمگیری از میراث فکری مزدیسنا متن های پازند هستند. پاره ای از متون پهلوی که از سده 12م به بعد به خط اوستایی نقل شده اند، پازند گفته می شوند. پازندها ازجمله نخستین متن هایی بودند که مورد توجه و اقبال ایران شناسان قرار گرفتند و در سده 19 م مطالعات ارزشمندی پیرامون آنها صورت پذیرفت. اما در سده 20م به دلایل مختلف رها شدند و مطالعه چندانی درباره آنها انجام نشد. پازند به عنوان فرایند تغییر خط پهلوی به خط اوستایی پدیده ای متأخر و جدید است ولیخود مفهوم پازند قدیم است و رد آن را در اوستا هم می توانیم بینیم. دگرگونی معنایی و مصداقی پازند و پازندنویسی از روزگار باستان تا سده 19م و چیستی و چگونگی این تحولات در بستر حیات کیش زردشتی در ایران و هند موضوع اصلی این مقاله است.